جمع بندی شک گرایی از نوع مغز در خمره

تب‌های اولیه

67 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فضای مجازی در صورتی میتواند یک عالم محسوب میشود که مختصات خاص خودش داشته باشد که آن را از عوالم دیگر ممیز کند و منحصر به فرد شود . 
فضای مجازی مختصات خود را دارد در عین اینکه جزو عالم مادی و همان ناسوت است. ناچاریم برای پیدا کردن پاسخ پرسشمان شأنیت یک عالم را موقتا به فضای مجازی وام دهیم.  
پردازنده کامپیوتر برای ما قابل لمسه نه برای کسی که در یک فضای واقعیت مجازی قرار گرفته. به شکلی مشابه، ما ماهیت فضا را وقتی داخلش هستیم درک نمی کنیم.
بنده هم موافقم. اصولا اگر تشخیص عوالم اینقدر بدیهی و ساده بود که دیگر نیازی به بحث نبود. بحث اصلی اینجا بنیان های معرفت شناسی است. در واقع فرض بر این است که ما نمی دانیم که آیا می دانیم یا نه.   
 بین اختیار و امکانات باید تفاوت قائل شوید، اگرچه امکانات گاهی در عُرف مردم به همان معنای اختیار استعمال می شود و مثلا می گویند «اختیارات» شما محدود است، اما در معنای دقیق فلسفی میان این دو تفاوت وجود دارد. ما در شبیه ساز پرواز همان اختیاراتی داریم که در پرواز واقعی داریم. آنچه که در شبیه ساز پرواز محدود می شود امکانات ماست، نه اختیار ما
حضور ما در فضای مجازی صرفا بهره مندی از یک دستگاه مانند شبیه ساز نیست. بلکه متن زندگی ماست. آن یک مثال برای درک مسئله بود. این متن باید تماما منطبق با اختیارات ما باشد و بر مبنای مغز نامحدود ما منطبق باشد. در صورتی که سیستم های دست ساز بشر و غیرالهی نمی توانند ظرفیت بی نهایت داشته باشند و تمام زمینه ها را بر مبنای فکر انسان مهیاکنند.  اگر اینچنین باشد نعوذبالله سازنده این نوع سیستم ها در حد خدا توانایی دارد و یگانگی خداوند از بین می رود که خود ذاتا باطل است. پس با اختیار می توان ثابت کرد ما مغز در خمره نیستیم. 
علاوه بر اینکه تا مشاهدات خودتان را حقیق ندانید نمی توانید حرکت جوهری را به عنوان یک حقیقت اثبات کنید.
 ما شک داریم مشاهداتمان حقیقی است یا نه. نه اینکه به طور مطلق معرفتمان را قبول نداشته باشیم. چه کسی اصولا کل معرفت خود را قبول ندارد؟! معمولا دچار تشکیک می شویم. پس احتمال حقیقی بودن معرفتمان وجود دارد. اگر این عالم در جوهر دچار حرکت باشد همان عالم مادی است. چرا که نیازمند یک منشاء حرکت است که مادی نیست. در صورتی که منشاء حرکت در سیستم های بشری باید لاجرم مادی باشد. پس ما مغز در خمره نیستیم. 
اگر اینچنین باشد نعوذبالله سازنده این نوع سیستم ها در حد خدا توانایی دارد
دانش دوست گرامی، ما یقین داریم که این جهان ساخته یک بشر نیست و چنین کاری از هیچ بشری بر نمیاد. پس اگر مسئله در مورد دست ساز بودن جهان باشه تا همین جا مسئله حل شده است. اما اگر این مسئله به عنوان تمثیلی از جهان به کار بره، بحث در مورد ماهیت جهان، معنایعالم و تعریف مجازی و حقیقی بحث گسترده و مشکلی است. در درجه اول نیاز داریم به تعریف مسئله. این که فضای ما بایستی چه ماهیتی داشته باشه تا «واقعی» به حساب بیاد؟
در درجه اول نیاز داریم به تعریف مسئله. این که فضای ما بایستی چه ماهیتی داشته باشه تا «واقعی» به حساب بیاد؟
درست فرمودین. سوال این است که ما چه ویژگی هایی را می توانیم پیدا کنیم که فضای ما:  الف- بدیهی باشد؛  ب- منشاء غیرانسانی(الهی) داشته باشد؛   ج- در زمینه محیط محسوس اطراف باشد.  من از دو مسئله اختیار و حرکت جوهری استفاده کردم. و نشان دادم ما در محیطی هستیم که دارای نشانه های الهی است؛ این نشانه ها بدیهی است؛ ارتباط بلافصل با محیط دارد.  دقت کنیم نشانه در زمینه اثبات خدا نمی خواهیم در زمینه بدیهی بودن نشانه های الهی در محیط اطرافمان می خواهیم که منشاء انسانی نداشته باشد. 
دانش دوست گرامی آیا واقعا احتمال می دهید که این فضای محسوس ما ساخته دست انسان باشه؟ یعنی هوش یک انسان یا پردازش یک کامپیوتر را برای ساخت این فضا کافی می دانید؟ اگر این موضوع برای شما جای سواله، می تونیم در مورد دلایل محتمل دانستن آن توسط شما صحبت کنیم. اما به هر حال در مسئله مغز در خمره، این فقط یک آزمایش ذهنیه برای به چالش کشیدن روش شناسی ما در درک جهان.
ما چه ویژگی هایی را می توانیم پیدا کنیم که فضای ما ... در زمینه محیط محسوس اطراف باشد. 
تعریف فضا چیست و چه فرقی با محیط محسوس اطراف ما دارد؟ اگر منظور، تطابق ساختار فضا باشیوه درک حسی ما باشه، تقریباً مطمئنیم که چنین نیست و جهان پیچیده تر از اونیه که با مشاهداتمون یک مدل یقینی براش بسازیم.
آیا واقعا احتمال می دهید که این فضای محسوس ما ساخته دست انسان باشه؟ یعنی هوش یک انسان یا پردازش یک کامپیوتر را برای ساخت این فضا کافی می دانید؟
چرا که نه دوست عزیز. احتمال دادن که عیبی ندارد. نمی گویم که صدردرصد. ضمنا شما با این سیستم های دورو اطراف خودتان دنیای مجازی را مقایسه نفرمایید. ممکن است یک سیستم فوق پیشرفته وجود داشته باشد که متصدی مغز در خمره فقط قسمت هایی از آن را برای ما نشان داده است. البته همانطور که عرض کردم بنده با کمک بحث اختیار و حرکت جوهری این مسئله را برای خود حل کردم. نمی دانم چرا دوباره به گذشته بازمی گردید.  سوال اصلی را باز تکرار می کنم: آیا راه حلی است که نشان دهد فرقی بین فضای مجازی و واقعی وجود دارد. خواهشا اگر پاسخی ندارین دیگر مباحث حاشیه ای را طرح نفرمایید جسارتا... 
سوال اصلی را باز تکرار می کنم: آیا راه حلی است که نشان دهد فرقی بین فضای مجازی و واقعی وجود دارد. 
گرامی، مسئله اینه که هنوز تعریف کلمات «مجازی» و «واقعی» مشخص نشده و بنابراین، صورت مسئله مورد بحث ما به طور کامل تعریف نشده است. ما نیاز داریم که با یک تعریف واحد از این دو کلمه بحث کنیم. به نظر من، اگر حقیقتی بالاتر از فضایی که در آن هستیم وجود داشته باشه و محسوسات ما جلوه ای از اون باشند، فضای ما به نوعی می تونه در مقابلش مجازی تلقی بشه. در این صورت، مسئله این میشه که آیا حقیقت بالاتری هست یا خیر؟
چرا که نه دوست عزیز. احتمال دادن که عیبی ندارد.
البته که ایرادی نداره و بخش مهمی از دانش ما با به چالش کشیدن گزاره هایی ایجاد شده که در قدیم بدیهی فرض می شدند. فقط سوال من این بود که آیا این سوال شما نیز هست یا این که شما در موضع رد نظریه اید؟  پاسخی که من ارائه دادم یک پیشفرض داره: این که ضریب هوشی انسانها در حدی باشد که به طور عادی فرض می کنیم و شما به درستی این را به چالش کشیدید.
گرامی، مسئله اینه که هنوز تعریف کلمات «مجازی» و «واقعی» مشخص نشده و بنابراین، صورت مسئله مورد بحث ما به طور کامل تعریف نشده است.
چرا دوست گرامی. تعریف شد و مشخصات آن به صورت مختصر بیان شد. دنیای واقعی از نظر بنده همان ظرف آزمایش الهی برای رسیدن افراد به جایگاه شایسته خود است و این ظرف آزمایش یا همان عالم ماده یا ناسوت در نتیجه عدالت بدیهی خداوند که ذاتی وی است ایجاد شده است. عالم مجازی یک کپی برداری از آن است. 
فقط سوال من این بود که آیا این سوال شما نیز هست یا این که شما در موضع رد نظریه اید؟  
از فحوای نوشته های بنده برمی آید که من نیز در صدد رد این دیدگاه هستم و می خواهم راهی برای افرادی که در این باره دچار شک و تردید شده اند پیدا شود. خیلی از افراد درگیر این شبهه شده اند.  
دانش دوست said in گرامی، مسئله اینه که هنوز
دنیای واقعی از نظر بنده همان ظرف آزمایش الهی برای رسیدن افراد به جایگاه شایسته خود است و این ظرف آزمایش یا همان عالم ماده یا ناسوت در نتیجه عدالت بدیهی خداوند که ذاتی وی است ایجاد شده است. عالم مجازی یک کپی برداری از آن است. 
آیا به طور مثال اگر تقسیم بندی عوالم چهارگانه که فاتح گرامی اشاره فرمودند را بپذیریم، آیا عالم ماده در برابر عالم ملکوت به نوعی «مجازی» نیست؟ عالمی که تمام واقعیت جهان رو به ما نشون نمیده ... یک دنیای مجازی میتونه واقعا کپی دنیای واقعی نباشه، چنان که میشه یک سیستم واقعیت مجازی رو به شکلی طراحی کرد که قوانین متفاوتی با قوانین دنیای ما رو نشون بده. یک سیستم مجازی می تونه توسط موجودی بالاتر از انسان هم ساخته بشه. یعنی وقتی ما به یک آفریدگار معتقد باشیم، ساخت دنیایی که به نوعی بشه اون رو «مجازی» دونست دیگه محال نیست. اگر جهان ما مجازی باشه، بایستی توسط موجودی بالاتر از انسانی که به طور معمول میشناسیمش به وجود اومده باشه.   خلاصه این که مجازی بودن نه مستلزم ساخت دست انسان بودنه، نه مستلزم وجود تراشه های سیلیکونیه و نه لزومی داره که چنین سیستمی یک واقعیت را کپی برداری کرده باشه.
آیا به طور مثال اگر تقسیم بندی عوالم چهارگانه که فاتح گرامی اشاره فرمودند را بپذیریم، آیا عالم ماده در برابر عالم ملکوت به نوعی «مجازی» نیست؟ عالمی که تمام واقعیت جهان رو به ما نشون نمیده ...
عوالم مورد اشاره جناب فاتح ساخته خداوند است و سنت ها و قوانین الهی بر آن حاکمند. اما دنیای مجازی فاقد چنین ویژگی است. ممکن است یک کپی تمیز باشد اما اولا ساخته دست یک موجود ذی شعور مانند انسان یا شبیه آن است نه خداوند و دوما برخی ویژگی های عالم حقیقی را ندارد. مثلا همین حرکت جوهری که من عرض کردم. حرکت جوهری را موجودی می تواند ایجاد کند که خود دارای تغییر نباشد. در صورتی که ایجادکننده سیستم مجازی خود داری تغییر است و مخلوق محسوب می شود.
اعتقاد به آفریدگار به معنی اعتقاد به ایجاد دنیا توسط یک موجود ذی شعوره بااین تفاوت که لزومی نداره آفریدگار موجودی شبیه به انسان باشه. ضمن این که وجود واسطه بین حقیقت و درک ما، مستلزم اعتقاد به آفریدگار هم نیست.   از طرف دیگه، عالم ماده هم برخی ویژگیهای عالم ملکوت را نداره (بافرض قبول تعاریف عوالم چهارگانه)   اما اگر تعریف فضای مجازی را بر پایه ویژگیهای آفریدگارش بگذاریم، در آن صورت موضوع بحث به این شکل در میاد: «آیا جهان می تواند ساخته انسان یا موجودی شبیه به آن باشد؟»   نظریات فلسفی مثل حرکت جوهری و ... یا بر اساس مشاهده به وجود میان، یاب اساس استدلالهایی که یک مدلسازی از جهان را در خودشون دارند. پس اگر با مشاهده نتونیم ماهیت جهان را دریابیم، با این دیدگاههای فلسفی هم نمی تونیم. 
نظریات فلسفی مثل حرکت جوهری و ... یا بر اساس مشاهده به وجود میان، یاب اساس استدلالهایی که یک مدلسازی از جهان را در خودشون دارند.
حرکت در جوهر ذاتی ماده است و نیاز به استدلال ندارد. ضمنا بحث در اینجا اثبات آفریدگاری است که خود از حرکت و تغییر در جوهر مبرا باشد. خالق مغز در خمره نمی تواند مجرد و غیرمادی باشد.  
ذات ماده را هم فیلسوف بر اساس همین مشاهدات شناخته اند. اگر ملاصدرا در یک سیستم مجازی قرار داشت که همین مشاهدات را برایش ایجاد میکرد، شاید باز هم نظریه حرکت جوهری را ارائه می نمود.   و چرا یک موجود مجرد و غیر مادی نتواند یک سیستم مجازی را ایجاد کند؟
اگر ملاصدرا در یک سیستم مجازی قرار داشت که همین مشاهدات را برایش ایجاد میکرد، شاید باز هم نظریه حرکت جوهری را ارائه می نمود.
حرکت جوهری صرفا حرکت قابل مشاهده نیست. ممکن است در روان و تفکر هم حرکت رخ دهد. بحث اصلی خالق حرکت جوهری است. نه خود حرکت. سیستمی که خالقش توانسته حرکت جوهری بیافریند خود نمی تواند موجودی مادی باشد. 
چرا یک موجود مجرد و غیر مادی نتواند یک سیستم مجازی را ایجاد کند؟ 
می تواند. مگر بنده گفتم نمی تواند؟! گفتم یک موجود مادی نمی تواند یک سیستم دارای حرکت جوهری ایجاد کند. چون خودش در حال تغییر و تحول است. برعکس متوجه شدین. 
منظورم اینه که اگر غیر مادی بودن علت جهان را اثبات کنیم، باز هم نمی تونیم غیر مجازی بودنش را نتیجه بگیریم. چون یک جهان «مجازی» هم می تونه علت غیر مادی داشته باشه ..‌.
چون یک جهان «مجازی» هم می تونه علت غیر مادی داشته باشه ..‌.
ممکن است. کسی ثابت یا رد نکرده. البته این مسئله به موضوع ما ربط چندانی ندارد. جهان مجازی هم می تواند علت غیرمادی داشته باشد اما با مطالبی که عرض کردم اکنون جهان ما نمی تواند جهان مجازی باشد.  
جمع بندی __________________________ پرسش: با توجه به تئوری هایی چون «مغز در خمره» چگونه می توان میان عالم واقعی و عالم مجازی تفاوت قائل شد؟ در جایی خواندم که این شبهه از اساس غلط است چون ارجاع به واقعیت ندارد. اما مایلم از طریق برهان های فلسفی مثل برهان نظام احسن به این ابهام پاسخ داده شود؛ آیا راهی هست؟ آیا حرکت جوهری می تواند دلیلی بر حقیقت داشتن جهان باشد؟ بدین صورت که چون این عالم فعلی ما در گوهر خویش دچار تغییر و حرکت است، پس نیاز به موجودی دارد که خود دارای حرکت و اطواری بودن نداشته باشد. و این مسئله ثابت می کند ما در عالم مجازی نیستیم. پاسخ: در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: تبیین ها و صورت های مختلفی در خصوص نفی واقع گرایی مطرح شده است که در تاپیک های متعددی مطرح شده و پاسخ آنها داده شده است که مطالعه آنها نیز به نظر برای شما مفید است که بنده در پی نوشت ها چند نمونه را ذکر می کنم.(1) به هر حال اشکال مشترک این دیدگاه ها این است که پایه و اساس خویش را هم ویران می کنند، چون نفی واقع گرایی استثناء بردار نیست و خود این نظریات را هم شامل می شود، بنابراین خود این نظریات هم از وقایعی هستند که با همین نظریه نفی می شوند.  نکته دوم: نکته دیگری که باید توجه بفرمایید این است که وقتی یک حقیقت(خود من) در خارج اثبات شد دیگر استبعادی در خصوص وجود حقایق دیگر نیست. ببینید انسان ها دو دسته بیشتر نیستند یا به صورت کامل واقع را می پذیرند، و یا به صورت کامل جهان واقعی را نفی می کنند. یعنی شکاکانی که می خواهند وجود واقع بیرونی را نفی کنند به صورت کامل نفی می کنند وگرنه با پذیرش یک بخشی از واقعیت دیگر دلیل منطقی برای انکار بقیه نمی ماند، مگر یک بدبینی روانشناختی   نکته سوم: همه ادراکات انسان یک سری ادراکات حصولی و ورودی نیست تا بگوییم مانند یک مغز در خمره از بیرون به او صادر می شود بدون اینکه واقعیت خارجی داشته باشند. تفکر و قدرت عقلانیت هم در انسان وجود دارد و این نوع ادراکات چیزی نیست که صرفا یک ادراک وارداتی از خارج باشد که بگوییم دست خودش نیست و دارند به خورد او میدهند، بلکه انسان در درون خودش می فهمد که اختیار دارد، قدرت تعقل دارد  و قضایای عقلی ای درک می کند که اصلا از خارج به دست نیامده اند و او قدرت تحلیل آنها را دارد، و این قدرت تحلیل از خارج نیست.   نکته چهارم: فارغ از آنچه که عرض شد به هر حال اما آنچه در خصوص استناد به نظریه نظام احسن برای رد این شک گرایی فرموده اید ابتدا باید توجه بفرمایید که تا جایی که عقل بتواند احسن بودن چیزی را درک کند قطعا می تواند انتخاب آن از سوی خدا را نتیجه بگیرد، اما اگر با قاطعیت نتواند در این خصوص ابراز نظر کند راه استدلال از این طریق بسته میشود. به نظر می رسد که تا حد زیادی شدنی است. اولا وقتی انسان وجود خویش را پذیرفته است ولو در قالب یک مغز درون خمره بقیه استدلال برای رسیدن از ممکن الوجود به واجب الوجود و سپس اثبات نظام احسن دیگر در گرو درک تجربی نیست تا بگوییم شاید اشتباه می کند، بلکه کاملا عقلی است. طبق آنچه گذشت از این باب شاید بتوان گفت نظام احسن اقتضا می کند که انسان ها در شرایط حقیقی و در برابر یک عالَم واقعی قرار دارند تا طبق آن مسیر رشد و تکامل را بپیمایند. به هر حال وجود یک عالَم خارجی اصلح و بلکه تنها گزینه است در برابر وجود یک نظام تخیلی. به عبارت دیگر اصل هدف از بُعد ادراکی انسان تجربه کردن نیست که بگوییم با یک جهان مجازی و مغز در خمره هم میتوان چنین درک مجازی ای ایجاد کرد!! اولا هدف رشد و تکامل است، و ثانیا در حکمت اسلامی اثبات می شود که انسان عین علمش است، یعنی آنچه که انسان درک می کند عین وجود اوست، انسان برای تکامل آفریده شده است و علم او مانند چیزی که در ظرفی ریخته می شود نیست، بلکه مانند این است که گنجایش ظرف بیشتر می شود. و همین یگانگی علم و عالم است که موجب تکامل انسان با افزایش علم او می شود. همچنین می توان اینگونه گفت: طبیعی است که انسان برای رشد و تکامل نیازمند کشش های متضاد است تا با مدیریت نفس رشد و تکامل کند. حالا اینکه بگوییم میشود این موقعیت های امتحان و آزمون ساختگی در درون ذهن او باشد، نه حقیقی و خارجی مانند یک شبیه ساز پرواز است یعنی یک خلبان هم میتواند با هواپیمای واقعی با پرواز روبرو شود و هم با یک شبیه ساز پرواز. عقل در اینجا به نظرم چیزی که درک می کند این است که شبیه سازی ذهی به جای دنیای واقعی در جایی است که مادر برابر درک واقعی از دنیای واقعی معذوریتی داشته باشیم. مثلا در پرواز با توجه به خطر سقوط است که شبیه ساز پرواز توصیه میشود اما در جایی که ما در شرایط برابر بخواهیم بین دنیای واقعی و شبیه سازی ذهنی انتخاب کنیم قطعا دنیای واقعی احسن و اولی خواهد بود.    نکته پنجم: اما در مورد حرکت جوهری و استناد به خالق آن باید توجه بفرمایید که اثبات حرکت جوهری از مشاهدات آغاز میشود و سپس نتیجه عقلی از مشاهدات گرفته می شود. یعنی ما حرکت در اعراض را می بینیم و سپس می گوییم حرکت در اعراض، ریشه در حرکت در جوهر دارد. بنابراین تا زمانی که احتمالاتی چون «مغز در خمره» را نفی نکنیم اصلا حرکت جوهری اثبات نمیشود تا بخواهیم با استناد به آن تئوری «مغز در خمره» را نفی کنیم. به عبارت دیگر مرتبه تئوری های معرفت شناسانه مانند «مغز در خمره» مقدم بر مشاهدات و تئوری های برآمده از آنها چون حرکت جوهری است. اما در نگاه درست اصلا ما نیازی به اثبات حرکت جوهری نداریم. به نظرم شما دو بحث را خلط کرده اید. اگر دنبال این هستید که یک موجودی را که حرکت در او راه ندارد اثبات کنید که اصلا در این خصوص نیازمند اثبات حرکت جوهری نیستید! اما اگر وجود خدا و موجودی که حرکت در او راه ندارد را برای اثبات اینکه ادراک ما حقیقی است کافی می دانید، خب اینکه با اثبات وجود خودتان اثبات می شود و در گرو اثبات حرکت جوهری و مانند آن نیست.   پی نوشت ها: 1. برای اطلاع بیشتر ر.ک: http://askdin.com/comment/566820#comment-566820 http://askdin.com/comment/1041997#comment-1041997 http://askdin.com/comment/1040961#comment-1040961  
موضوع قفل شده است