جمع بندی مقایسه ای میان قرآن و تورات

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مقایسه ای میان قرآن و تورات
با سلام مطلبی رو مطالعه کردم که به این می پرداخت که ییسرائیل که واژه عبری است در زبان عبری به معنای  یعنی کسی که با خداوند گلاویز شود . و در تورات هم مطلبی هست با این عنوان که : از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل ، زیرا که با خدا و با انسان مجاهده کردی و نصرت یافتی (سفر پیدایش ، باب 32: 27ـ 28)»  و سوال ها شبهه هایی که در این متن وارد شده  : اسرائیل یعنی کسی ک با خدا کشتی گرفت و پیروز شد! این مطلب در تورات اومده اما برای ما مسلمون ها یه خرده درکش سخته چون ما خدا رو بردیم اون بالا بالاها!!!  اما اگه بری قران بخونی می بینی این مطلب درسته! ولی ما ایرانی ها فقط بلدیم قران رو عربی بخونیم چون اینجوری توی مغزمون کردند! سوره ص ایه 45 بخون اونوقت می بینی خدا با یعقوب کشتی گرفته یا نه!!!!  تورارت اولین کتاب اسمانی می باشد و وظیفه ی کتاب های اسمانی بعدی اینه که مطالب اونو تایید کنند همان طور ک خود قران چندین بار می گه کتب اسمانی قبلی رو تصدیق می کنم پس وقتی می گه به یعقوب دست های نیرومند (ایه ص 45) دادم یعنی داره اون مطلب تورات تصدیق میکنه! شما اولین برید تورات بخونید بعدش بیاد قران بخونید و می بینید که تموم داستان های تورات عینا در قران کپی شده البته بعضی از داستان ها رو هم با اندکی تغییر در قران می توان دید اولا اینکه وقتی میگید تورات تحریف شده ، این حرف مسلموناست . و اگه حرف غربیها رو بخواید مدنظر قرار بدید( غربی هایی که میگن تورات تحریف شده) اونوقت باید حرف همونهایی رو که میگن محمد اصلا پیامبر نبوده رو هم در نظر بگیرید. این اول دوم اینکه قرآن مملو از تناقضات هست که خیلی داستانش طولانی و زیاده و حالا که شما به تورات ایراد منطقی میگیرید، لطفا در مورد اسلام هم ایراد منطقی بگیرید نه اینکه چون فلان امام گفته و یا تو قرآن اومده پس درسته چون همین حرف رو یهودیها هم میگن. سوما و مهمتر : شما میگید تورات تحریف شده و بقیه تورات رو نوشتن نه موسی ، قبول ! ولی سوال : قرآن رو کی نوشت؟؟؟؟ قرآن زمان عثمان نوشته شده نه زمان محمد. چیزی حدود 20 سال بعد از فوت محمد! الان نیاین بگین که قرآن رو علی تایید کرده خواهشا! چون متقابلا یهودیا هم میتونن بگن تورات رو یوسف هم تایید کرده در ضمن شمای که میگی تورات تحریف شده چون برای خدا جسم و جان و صور انسانی قایل شده ، نظرت رو جلب می کنم به سایت آیت الله مکارم شیرازی و بحار الانوار :" در توحیدصدوق از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که از حضرتش پرسیدند: «اَلْغَشْیَهُ الَّتى کَانَ تُصِیبُ رَسُولَ اللهِ(صلى اللهعلیه وآله) اِذَا نَزَلَ عَلَیْهِ الْوَحْىُ؟ قَالَ ذَلِکَ اِذَا لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللهِ اَحَدٌ، ذَاکَ اِذَا تَجَلَّى اللهُ لَهُ»؛ (آن حالت مدهوش شدن که به پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) به هنگام وحى دست مى داد چه بود؟ فرمود: "این در هنگامى بود که در میان او و خداوند هیچ کس واسطه نبود و خداوند مستقیماً بر او تجلّى مى کرد").  سایت مکارم شیرازی به آدرس : https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=22859&mid=246135 مگه اینجا خدا مستقیم با محمد حرف نزده ؟؟؟ و مستقیم تجلی نکرده ؟؟؟ پس چرا به تورات گیر میدید ؟؟    
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مسلم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام
مطلبی رو مطالعه کردم که به این می پرداخت که ییسرائیل که واژه عبری است در زبان عبری به معنای  یعنی کسی که با خداوند گلاویز شود . و در تورات هم مطلبی هست با این عنوان که : از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل ، زیرا که با خدا و با انسان مجاهده کردی و نصرت یافتی (سفر پیدایش ، باب 32: 27ـ 28)»  و سوال ها شبهه هایی که در این متن وارد شده 
با توجه به نوع ادبیات، و همچنین سطحی بودن استدلال های این شبهه به نظر می رسد طراح آن سن و سال چندانی نداشته باشد، اما به هر حال برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: در خصوص معنای واژه «اسرائیل» در میان منابع و صاحب نظران در این حوزه اختلاف نظرهای جدی وجود داشته، و معانی متعددی ذکر شده است، از جمله «پشتکار و پافشاری»، «مورد اعتماد و موفق»، «کسی که همراه خدا می‌جنگد»، «برگزیده خدا» و مانند آن(1). بنابراین اینکه واژه اسرائیل به معنای «کسی که با خدا گلاویز می شود» باشد خودش یک ادعایی است که قابل اثبات نیست.   نکته دوم: طراح این شبهه در نهایت ناباوری بر کُشتی گرفتن خدا با یعقوب اصرار می ورزد و علت انکار آن را این میداند که به تعبیر او ما خدا را برده ایم آن بالا بالاها!!! چه تعبیر عوامانه ای! انگار نه انگار که ما داریم در مورد خالق تمام هستی صحبت می کنیم که اگر ذره ای محدودیت و نقص در او باشد لایق خالقیت هستی نیست و خودش محتاج به خدایی دیگر خواهد بود! براستی چطور ممکن است یک خالق از مخلوقش شکست بخورد!! اینان چرا عقل را در فهم مسائل تعطیل کرده اند!! چنان با قاطعیت در این مسئله به آیه 45 سوره «ص» استناد می کنند که گویی قرآن هم نعوذبالله به این مطالب سخیف اشاره کرده است در حالی که آنچه که در این آیه می بینیم این است که ابراهیم  واسحاق ویعقوب دست هایی توانا و چشم هایی بینا داشته اند. آیا آن کسی که این دست های نیرومند را به ایشان داده چه کسی بوده است؟ آیا خالق این دست ها مقهور و مغلوب آنها میشود؟ خدایی که همیشه باقیست اما آ دست ها کجایند؟   نکته سوم: در رابطه با تحریف تورات اصلا بحث حرف این و آن نیست! کسی به حرف استدلال نمی کند که بگوییم اگر تحریف تورات را به خاطر حرف غربی ها بپذیریم نبوت پیامبر اسلام را هم به خاطر حرف آنها نباید بپذیریم!! بحث بر سر این است که هیچ سند تاریخی برای تورات ثابت نیست. مثلا اینکه یک قرن پیش از میلاد مسیح این تورات را چه کسی روایت کرده معلوم نیست. در حالی که تک تک آیات قرآن در هر قرنی تا زمان پیامبر(ص) به صورت متواتر نقل شده است. علاوه بر اینکه ماجرای کفن و دفن موسی در تورات آمده است و این نشان میدهد که حداقل بخش هایی از این کتاب بعد از موسی(ع) نوشته شده است.   نکته چهارم: در مورد نقش عثمان در جمع آوری قرآن، اولا طبق قرائن متعدد قول صحیح تر این است که قرآن در همان زمان پیامبر(ص) به صورت کتاب درآمده، نه در زمان عثمان. از جمله این قرائن این است که پیامبر(ص) در آخرین جملاتشان یعنی حدیث ثقلین فرمودند من کتاب آسمانی و اهل بیتم را در میان شما به جای می گذارم تا گمراه نشوید. نفرمود آیات خداوند، بلکه فمود کتاب خداوند؛ و تعبیر کتاب نشان میدهد که این قرآن در زمان پیامبر(ص) هم به صورت همین کتاب بوده است. علاوه بر اینکه کسانی هم که معتقد به نقش عثمان هستند معتقدند که عثمان آیات قرآن را که به صورت پراکنده بود به صورت کتاب جمع آوری کرد نه اینکه آن را نوشت! و جزئیات آن هم آمده که هیچ تحریفی در آن اتفاق نیفتاده چرا که هر آیه را هزاران نفر حفظ بودند و ده ها هزار نفر هم به صورت مکتوب آن داشتند و به همین خاطر بعد از جمع آیات هیچ اختلافی در این خصوص پیش نیامد. اما در خصوص انجیل می بینید که اختلاف مسیحیت به بالای 100 انجیل کشیده شد که شورای کلیسا 4 انجیل را به رسمیت شناخته و بقیه را فاقد اعتبار اعلام کرد.   نکته پنجم: در مورد روایتی هم که به آن اشاره شده است نشان میدهد که اطلاعات طراح این شبهه در خصوص ادبیات عرب بسیار اندک است، چرا که تفاوت معنای «تجلی» و «رویت» را درک نکرده است. نزدیکی پیامبر(ص) به خدا در این روایت هرگز نزدیکی مکانی نیست، چون اصلا معنا ندارد که به خدایی که مکان ندارد بتوان از نظر مکانی نزدیک شد. این نزدیک شدن، نزدیک شدن باطنی و ملکوتی است، و تجلی هم یعنی جلوه گری، نه مشاهده با چشم سر. وگرنه قرآن تصریح می فرماید که هیچ چشمی نمی تواند خداوند را ببیند: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصار؛ چشمها او را نمى‏ بينند ولى او همه چشمها را مى ‏بيند» (2) پی نوشت ها:
  1. ر.ک: دانشنامه جهان اسلام، مدخل «بنی اسرائیل».
  2. انعام:103.
 
با سلام و تشکر استاد یک بحث دیگه هم مطرح شده بحث صحبت کردن خدا با حضرت موسی (ع) هستش که در قران و ایاتی مثل 144 سوره اعراف هستش  . پاسخ چه چیزی هستش ؟
سلام علیکم بین اهل کتاب مقدس واژه اسراییل بمعنی خدا تعبیر میشود و لذا بنی اسراییل بمعنی پسران خدا مورد استفاده قرار میگیرد . معانی ای مثل پافشاری و پشتکار ، کسی که همراه خدا میجنگد و مورد وثوق و اعتماد ، نزد عامه و خواص شان کاربری ای ندیدم . معنی کسی که با خدا گلاویز میشود هم معنای غریب این اصطلاح است . از این معنی برای فرزند دار بودن خدا (فرزند پسر) فرزند خواندن ایمان آورندگان و قوم فرزندان خدا و برگزیدگان ، مورد استفاده دارد .   نزد تفسیر گراهای یهودی ، کشتی گرفتن یعقوب با یهو کشتی گرفتن جسمانی هست ولی ، معنایی که از این کشتی گرفتن استفاده شده غلبه استدلال و برهان یعقوب بر استدلال یهو ، مبنی بر هبوط آدم صفی الله است . که صورت عینی یافته . در این غلبه فیزیکی و معنایی ، برهان یعقوب بواسطه نقص و جهل این عمل یهو ، بر یهو پیروز میگردد . و لذا یعقوب توسط یهو خدا خطاب میشود و فرزندان او فرزندان خدا ( بنی اسراییل ) میگردند . در بین مخالفین تفسیر و نص گراها ، کشتی جسمانی اتفاق افتاده و یعقوب ساق پای یهو را گرفته و او را بر زمین زده ،لذا یهو او را خدای روی زمین و فرزندان او را فرزندان خدا نامیده . خداوند منزه از این توصیفات و نواقصی است . نص قرآن کریم چنین نقل و آن توصیفات و انتسابات در مورد خداوند و یعقوب وجود ندارد هیچ ، خلاف این نسبتهای سخیف و کفریات ثابت است .
در سفر پیدایش چنین آمده که    . 25وقتی آن مرد ديد كه نمی‌تواند بر يعقوب غالب شود، بر بالای ران او ضربه‌ای زد و پای يعقوب صدمه ديد. 31يعقوب هنگام طلوع آفتاب به راه افتاد. او به خاطر صدمه‌ای كه به رانش وارد شده بود، می‌لنگيد. 32(بنی‌اسرائيل تا به امروز ماهيچهٔ عِرق النِساء32‏:32 «عِرق النِساء» همان عصب سياتيک است.‏ را كه در ران است نمی‌خورند، زيرا اين قسمت از رانِ يعقوب بود كه در آن شب صدمه ديد.) ظاهرا ران پای یعقوب آسیب دیده بود بنده به اشتباه نوشتم ساق پای یهو بوده که بدین وسیله اصلاح میشود . و   معنی واژه ییل در تورات ،  بمعنی خدا بکار رفته شده 30يعقوب گفت: «در اينجا من خدا را روبرو ديده‌ام و با اين وجود هنوز زنده هستم.» پس آن مكان را فنی‌ئيل (يعنی «چهرهٔ خدا») ناميد. و کلمه اسرا بمعنی مقاومت و پیروزی ، غلبه 28به او گفت: «پس از اين نام تو ديگر يعقوب نخواهد بود، بلكه اسرائيل32‏:28 «اسرائيل» يعنی «کسی که نزد خدا مقاوم است».‏، زيرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پيروز شده‌ای.» (ر.ک ، کتاب مقدس ، سفرپیدایش ۳۲ ، ترجمه معاصر )       
استاد یک بحث دیگه هم مطرح شده بحث صحبت کردن خدا با حضرت موسی (ع) هستش که در قران و ایاتی مثل 144 سوره اعراف هستش  . پاسخ چه چیزی هستش ؟
سخن گفتن خدا با انبیاء که  مورد قبول همه ادیان آسمانی است، اختلاف در این است که این سخن گفتن به چه صورت است. آیا منظور این است که خدا لب و دهان و زبان دارد و از این طریق با ایشان حرف می زند؟ یا امواج صوتی را بدون این ابزار خلق می کند؟ هرگز منظور قرآن از آیاتی چون 144 اعراف این نحوه سخن گفتن جسمانی نیست، بلکه سخن گفتن از طرق غیر مادی است. همانطور که «ید الله» در قرآن به معنای دست خدا نیست، بلکه به معنای قدرت خداست، حرف زدن خداوند هم به همان معنایی که ما از حرف زدن انسان درک می کنیم نیست. نه اینکه چون ما اعتقاد نداریم، بلکه اساسا نشدنی است. خدایی که برای سخن گفتن نیازمند ابزار باشد اصلا خدا نیست! بلکه مخلوق است
فاتح said in در سفر پیدایش چنین آمده که 
در سفر پیدایش چنین آمده که    . 25وقتی آن مرد ديد كه نمی‌تواند بر يعقوب غالب شود، بر بالای ران او ضربه‌ای زد و پای يعقوب صدمه ديد. 31يعقوب هنگام طلوع آفتاب به راه افتاد. او به خاطر صدمه‌ای كه به رانش وارد شده بود، می‌لنگيد. 32(بنی‌اسرائيل تا به امروز ماهيچهٔ عِرق النِساء32‏:32 «عِرق النِساء» همان عصب سياتيک است.‏ را كه در ران است نمی‌خورند، زيرا اين قسمت از رانِ يعقوب بود كه در آن شب صدمه ديد.) ظاهرا ران پای یعقوب آسیب دیده بود بنده به اشتباه نوشتم ساق پای یهو بوده که بدین وسیله اصلاح میشود . و   معنی واژه ییل در تورات ،  بمعنی خدا بکار رفته شده 30يعقوب گفت: «در اينجا من خدا را روبرو ديده‌ام و با اين وجود هنوز زنده هستم.» پس آن مكان را فنی‌ئيل (يعنی «چهرهٔ خدا») ناميد. و کلمه اسرا بمعنی مقاومت و پیروزی ، غلبه 28به او گفت: «پس از اين نام تو ديگر يعقوب نخواهد بود، بلكه اسرائيل32‏:28 «اسرائيل» يعنی «کسی که نزد خدا مقاوم است».‏، زيرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پيروز شده‌ای.» (ر.ک ، کتاب مقدس ، سفرپیدایش ۳۲ ، ترجمه معاصر )       
با سلام و تشکر به نظرتون این نحوه کاربرد و معنی اسرائیل در تورات و استفاده از کلمه اسرائیل در قرآن چه طور تبیین میشه ؟
مسلم said in استاد یک بحث دیگه هم مطرح شده
استاد یک بحث دیگه هم مطرح شده بحث صحبت کردن خدا با حضرت موسی (ع) هستش که در قران و ایاتی مثل 144 سوره اعراف هستش  . پاسخ چه چیزی هستش ؟
سخن گفتن خدا با انبیاء که  مورد قبول همه ادیان آسمانی است، اختلاف در این است که این سخن گفتن به چه صورت است. آیا منظور این است که خدا لب و دهان و زبان دارد و از این طریق با ایشان حرف می زند؟ یا امواج صوتی را بدون این ابزار خلق می کند؟ هرگز منظور قرآن از آیاتی چون 144 اعراف این نحوه سخن گفتن جسمانی نیست، بلکه سخن گفتن از طرق غیر مادی است. همانطور که «ید الله» در قرآن به معنای دست خدا نیست، بلکه به معنای قدرت خداست، حرف زدن خداوند هم به همان معنایی که ما از حرف زدن انسان درک می کنیم نیست. نه اینکه چون ما اعتقاد نداریم، بلکه اساسا نشدنی است. خدایی که برای سخن گفتن نیازمند ابزار باشد اصلا خدا نیست! بلکه مخلوق است
با سلام و تشکر چه طور میتونیم پس صحبت گفتن خداوند رو تصور کنیم ؟ اصلا ایا قابل تصور است ؟ اگر از یک طرف داشته باشیم که خداوند را نباید محدود کرد و از خداوند مبرا است و از طرف دیگر صحبت کردن خداوند رو هم داشته باشیم .  
alireza1353 said in در سفر پیدایش چنین آمده که 
فاتح said in در سفر پیدایش چنین آمده که 
در سفر پیدایش چنین آمده که    . 25وقتی آن مرد ديد كه نمی‌تواند بر يعقوب غالب شود، بر بالای ران او ضربه‌ای زد و پای يعقوب صدمه ديد. 31يعقوب هنگام طلوع آفتاب به راه افتاد. او به خاطر صدمه‌ای كه به رانش وارد شده بود، می‌لنگيد. 32(بنی‌اسرائيل تا به امروز ماهيچهٔ عِرق النِساء32‏:32 «عِرق النِساء» همان عصب سياتيک است.‏ را كه در ران است نمی‌خورند، زيرا اين قسمت از رانِ يعقوب بود كه در آن شب صدمه ديد.) ظاهرا ران پای یعقوب آسیب دیده بود بنده به اشتباه نوشتم ساق پای یهو بوده که بدین وسیله اصلاح میشود . و   معنی واژه ییل در تورات ،  بمعنی خدا بکار رفته شده 30يعقوب گفت: «در اينجا من خدا را روبرو ديده‌ام و با اين وجود هنوز زنده هستم.» پس آن مكان را فنی‌ئيل (يعنی «چهرهٔ خدا») ناميد. و کلمه اسرا بمعنی مقاومت و پیروزی ، غلبه 28به او گفت: «پس از اين نام تو ديگر يعقوب نخواهد بود، بلكه اسرائيل32‏:28 «اسرائيل» يعنی «کسی که نزد خدا مقاوم است».‏، زيرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پيروز شده‌ای.» (ر.ک ، کتاب مقدس ، سفرپیدایش ۳۲ ، ترجمه معاصر )       
با سلام و تشکر به نظرتون این نحوه کاربرد و معنی اسرائیل در تورات و استفاده از کلمه اسرائیل در قرآن چه طور تبیین میشه ؟
سلام علیکم بنی اسراییل در قرآن کریم آن نامی است که یهود خود را میخواندند و به آن شهره بودند . آوردن این واژه در قرآن کریم بمعنی تایید مفهومی که آنها از اسراییل اراده کرده و ساخته اند نیست .  مثلا در سوره توحید یگانگی خداوند در آیه نخست است . در حالیکه در تورات در سفر پیدایش و در عنوان خدایی میان خدایان که سخنان داود را نویسنده ذکر کرده  ، به تعداد افراد اسباط خدا ساخته اند که از یهو برتر است . در آیه سوم توحید ، قرآن کریم میفرماید خداوند نه می زاید و نه زاده شده . یعنی نه فرزند کسی است نه پدر و مادری که فرزند داشته باشد . و احدی همانند او نیست . این در تقابل کامل مفهومی است که از بنی اسراییل اراده میکنند . چه اینکه خود را خدا بخوانند و همچنین خود را فرزندان خدا بدانند .   
با سلام مجدد 
چه طور میتونیم پس صحبت گفتن خداوند رو تصور کنیم ؟ اصلا ایا قابل تصور است ؟ اگر از یک طرف داشته باشیم که خداوند را نباید محدود کرد و از خداوند مبرا است و از طرف دیگر صحبت کردن خداوند رو هم داشته باشیم .
خیلی واضح هست، کلام یعنی رساندن پیام به مخاطب، بنابراین زبان و دهان اصلا موضوعیتی ندارد. شما اگر پیامک هم به دوستتان بفرستید بعد می توانید به او بگویید من بهت فلان مطلب را گفتم. بنابراین کلام و سخن گفتن معنای عامی را دارد و حتی در نگاه دقیق شامل افعال هم میشود، چون هر فعلی که از کسی صادر می شود دلالت بر فاعل آن دارد. به همین خاطر خود حضرت «مسیح» در قرآن کلمه خدا دانسته شده است. این معانی را نباید محدود به آن معانی مادی که ما می فهمیم کرد. کسی که از دیدنی ها و شنیدنی ها آگاه است سمیع و بصیر یا شنوا و بیناست، حتما لازم نیست که با چشم و گوش باشد! حرف زدن هم به معنای ارتباط و القای معانی است، فرقی نمی کند از طریق لب و دهان و زبان باشد، یا از طریق خلق صوت، یعنی ایجاد یک صدا، و یا از طریق القای معانی به قلب مخاطب. در تمامی اینها سخن گفتن صدق می کند.  
با تشکر از پاسخگویی دوستان عزیز  دوستانی که علاقه به بررسی بیشتر در مورد خداشناسی در یهود دارند میتوانند این مقاله رو هم مطالعه کنند که باهاش مواجه شدم و موارد جالبی رو پرداخته 
alireza1353 said in با تشکر از پاسخگویی دوستان
با تشکر از پاسخگویی دوستان عزیز  دوستانی که علاقه به بررسی بیشتر در مورد خداشناسی در یهود دارند میتوانند این مقاله رو هم مطالعه کنند که باهاش مواجه شدم و موارد جالبی رو پرداخته   
  سلام علیکم نویسنده این مقاله یا از این دو شریعت سر در نمی آورده یا غرض دیگری را از نوشتن این مطالب دنبال میکرده ، که دومی محتمل تر است . مثلا در رفرنس سوم بنقل از المیزان جلد سوم صفحه ۱۹۷ - ۱۹۸ مینویسد  قرآن مجید در آیات متعددى متون مقدس یهودى را تصدیق کرده است. در بسیارى از این آیات آمده است که قرآن یا پیامبر کتاب‌های موجود در نزد یهودیانِ زمان ظهور اسلام را تصدیق می‌کنند. همان‌طور که برخى از مفسران قرآن نیز گفته‌اند کتابى که آن زمان در دست یهودیان بوده همین کتابى است که اکنون وجود دارد؛[۳]  حال اگر به رفرنس مراجعه کنید ( اینجا ) کاملا خلاف ادعا را میبینید . وأما التوراة فالذي يريده القرآن منها هو الذي نزله الله على موسى عليه‌السلام في الميقات في ألواح على ما يقصه الله سبحانه في سورة الأعراف ؛ وأما الذي عند اليهود من الأسفار فهم معترفون بانقطاع اتصال السند ما بين بختنصر من ملوك بابل وكورش ..   و اما توراتی که قرآن کریم در رابطه با آن میفرماید آن کتابی است که بر موسی علیه السلام در میقات در قالب الواح نازل شده که در سوره اعراف وقایع آن نقل گردیده ، و اما آنچرا که در دست یهود از ( با نام ) اسفار است ، خودشان معرفتند که سندش بین بخت النصر و کوروش قطع گردیده    و اما بعد مطلبی را ادعا میکند که خود یهودیان منکر آن هستند :  چراکه اولاً نسخه‌هاى خطى متون یهودىِ مربوط به چند قرن قبل از اسلام که در موزه‌ها نگهدارى مى‌شوند تفاوتى با نسخه‌هاى فعلى ندارند (۴)   غالب یهودیان تنها ۵ سفر اول عهد قدیم ( تنخ )  را منتسب به موسی کلیم الله علیه السلام میدانند و ۱۷ بخش باقی بمرور حداقل طی ۸۰۰ سال بعد از وفات حصرت موسی  تا زمان خشایارشاه - مثل داستان استر همسر خشایار-  ، همچنان توسط احبار یهود و روحانیان شان نوشته و به کتاب اضافه میشده .  این تصورات سست و غلط تا انتهای مقاله همچنان لاینقطع ادامه می یابد . و بر هم چیده میشود ،  . احتراما این نوشتار ارزش علمی ندارد . وقت تان را تلف نکنید .    
فاتح said in با تشکر از پاسخگویی دوستان
alireza1353 said in با تشکر از پاسخگویی دوستان
با تشکر از پاسخگویی دوستان عزیز  دوستانی که علاقه به بررسی بیشتر در مورد خداشناسی در یهود دارند میتوانند این مقاله رو هم مطالعه کنند که باهاش مواجه شدم و موارد جالبی رو پرداخته 
  سلام علیکم نویسنده این مقاله یا از این دو شریعت سر در نمی آورده یا غرض دیگری را از نوشتن این مطالب دنبال میکرده ، که دومی محتمل تر است . مثلا در رفرنس سوم بنقل از المیزان جلد سوم صفحه ۱۹۷ - ۱۹۸ مینویسد  قرآن مجید در آیات متعددى متون مقدس یهودى را تصدیق کرده است. در بسیارى از این آیات آمده است که قرآن یا پیامبر کتاب‌های موجود در نزد یهودیانِ زمان ظهور اسلام را تصدیق می‌کنند. همان‌طور که برخى از مفسران قرآن نیز گفته‌اند کتابى که آن زمان در دست یهودیان بوده همین کتابى است که اکنون وجود دارد؛[۳]  حال اگر به رفرنس مراجعه کنید ( اینجا ) کاملا خلاف ادعا را میبینید . وأما التوراة فالذي يريده القرآن منها هو الذي نزله الله على موسى عليه‌السلام في الميقات في ألواح على ما يقصه الله سبحانه في سورة الأعراف ؛ وأما الذي عند اليهود من الأسفار فهم معترفون بانقطاع اتصال السند ما بين بختنصر من ملوك بابل وكورش ..   و اما توراتی که قرآن کریم در رابطه با آن میفرماید آن کتابی است که بر موسی علیه السلام در میقات در قالب الواح نازل شده که در سوره اعراف وقایع آن نقل گردیده ، و اما آنچرا که در دست یهود از ( با نام ) اسفار است ، خودشان معرفتند که سندش بین بخت النصر و کوروش قطع گردیده    و اما بعد مطلبی را ادعا میکند که خود یهودیان منکر آن هستند :  چراکه اولاً نسخه‌هاى خطى متون یهودىِ مربوط به چند قرن قبل از اسلام که در موزه‌ها نگهدارى مى‌شوند تفاوتى با نسخه‌هاى فعلى ندارند (۴)   غالب یهودیان تنها ۵ سفر اول عهد قدیم ( تنخ )  را منتسب به موسی کلیم الله علیه السلام میدانند و ۱۷ بخش باقی بمرور حداقل طی ۸۰۰ سال بعد از وفات حصرت موسی  تا زمان خشایارشاه - مثل داستان استر همسر خشایار-  ، همچنان توسط احبار یهود و روحانیان شان نوشته و به کتاب اضافه میشده .  این تصورات سست و غلط تا انتهای مقاله همچنان لاینقطع ادامه می یابد . و بر هم چیده میشود ،  . احتراما این نوشتار ارزش علمی ندارد . وقت تان را تلف نکنید .    
با سلام و تشکر متشکر از شما از طریق ویرایش لینک مقاله برداشته شد . لطفا شما هم در نقل قول لینک را ویرایش کنید ایرادی هم اگر هست به من است به خاطر اطلاعات اندک ام ... خیلی سپاس گزار میشوم لطفا اگر منبع یا کتاب خوبی میشناسید برای اطلاعات بیشتر در این زمینه معرفی کنید
سلام علیکم کتاب " یهود در المیزان " ، حسین فعال عراقی نژاد ، نشر سبحان ، این موضوعات مرتبط با مطالب تاپیک را در خود دارد ، کتابی است تحقیقی که محصول کار مشترک دو تن از استاتید است  یهود و تورات، تحریف تورات، حس گرایی یهود، دیدگاه های یهود نسبت به خدا و عزیر، ادعای یهود مبنی بر فرزند داشتن خدا، خود برتربینی یهود، و ...
فاتح said in سلام علیکم
سلام علیکم کتاب " یهود در المیزان " ، حسین فعال عراقی نژاد ، نشر سبحان ، این موضوعات مرتبط با مطالب تاپیک را در خود دارد ، کتابی است تحقیقی که محصول کار مشترک دو تن از استاتید است  یهود و تورات، تحریف تورات، حس گرایی یهود، دیدگاه های یهود نسبت به خدا و عزیر، ادعای یهود مبنی بر فرزند داشتن خدا، خود برتربینی یهود، و ...
خیلی متشکرم خیلی خوش حال شدم از آشنایی با این کتاب ان شاء الله بتونم مطالعه اش کنم
 خیلی سپاس گزار میشوم لطفا اگر منبع یا کتاب خوبی میشناسید برای اطلاعات بیشتر در این زمینه معرفی کنید
من هم ممنونم از جناب فاتح عزیز بابت معرفی کتاب خوب «یهود در المیزان» کتاب «اسلام، آیین برگزیده» که ترجمه «الهدی الی دین المصطفی» هست هم کتاب خوبی در این زمینه است. این کتاب نوشته علامه بلاغی است که به زبان عبری هم تسلط داشته است. 
مسلم said in  خیلی سپاس گزار میشوم لطفا
 من هم ممنونم از جناب فاتح عزیز بابت معرفی کتاب خوب «یهود در المیزان» کتاب «اسلام، آیین برگزیده» که ترجمه «الهدی الی دین المصطفی» هست هم کتاب خوبی در این زمینه است. این کتاب نوشته علامه بلاغی است که به زبان عبری هم تسلط داشته است. 
خیلی متشکرم با جستجویی که کردم متوجه شدم که به مقایسه با انجیل هم پرداخته که خیلی خوب هستش ممنون
سلام علیکم در این دو کتاب و همچنین کتاب علی قلی جدید الاسلام ، تفسیر و تحلیلی از معنی اسراییل پیدا نکردم ، این واژه در متون ۱-  به اسم فرشته ( تعبیر این است که فرشته اسراییل در مکانی که یعقوب در تورات - پیدایش ( خلیقه ) فنی ییل نامید با او کشتی گرفته )  معنی شده گاها برگزیده خدا گاها قوه و نیروی غلبه خدا ، گاهی در استفاده از این نبرد غلبه بر خدا . در وبسایت رسمی کلیمیان ایران نیز اینچنین معنی شده : سرائيل يا ييسائل در عبري از تركيب دو كلمه سر و اِل تشكيل شده است. سر = رئيس ، سردار ، حاكم ، امير اِل = خدا كه در مجموع به معناي سردار الهي يا خليفه اله است. و نام دیگر حضرت یعقوب (ع) می باشد. / پایان نقل   در هر صورت این کلمه پر تاویل و تعبیر و تفسیر ، نزد هر گرایشی معنایی پذیرفته ، ولی معنایی که  امروزه مبلغین و مدافعین عهدین استفاده میکنند بنی اسراییل بمعنی فرزندان خدا ، پس اسراییل در نظرشان بمعنی کسی که نزد خدا یا بر خدا یا و ..  مقاوم یا پیروز یا غالب و ...  است ( «اسرائيل» يعنی «کسی که نزد خدا مقاوم است».‏، زيرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پيروز شده‌ای.»    ) می باشد .       
فاتح said in سلام علیکم
سلام علیکم در این دو کتاب و همچنین کتاب علی قلی جدید الاسلام ، تفسیر و تحلیلی از معنی اسراییل پیدا نکردم ، این واژه در متون ۱-  به اسم فرشته ( تعبیر این است که فرشته اسراییل در مکانی که یعقوب در تورات - پیدایش ( خلیقه ) فنی ییل نامید با او کشتی گرفته )  معنی شده گاها برگزیده خدا گاها قوه و نیروی غلبه خدا ، گاهی در استفاده از این نبرد غلبه بر خدا . در وبسایت رسمی کلیمیان ایران نیز اینچنین معنی شده : سرائيل يا ييسائل در عبري از تركيب دو كلمه سر و اِل تشكيل شده است. سر = رئيس ، سردار ، حاكم ، امير اِل = خدا كه در مجموع به معناي سردار الهي يا خليفه اله است. و نام دیگر حضرت یعقوب (ع) می باشد. / پایان نقل   در هر صورت این کلمه پر تاویل و تعبیر و تفسیر ، نزد هر گرایشی معنایی پذیرفته ، ولی معنایی که  امروزه مبلغین و مدافعین عهدین استفاده میکنند بنی اسراییل بمعنی فرزندان خدا ، پس اسراییل در نظرشان بمعنی کسی که نزد خدا یا بر خدا یا و ..  مقاوم یا پیروز یا غالب و ...  است ( «اسرائيل» يعنی «کسی که نزد خدا مقاوم است».‏، زيرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پيروز شده‌ای.»    ) می باشد . 
با سلام و تشکر  در مورد تاویل بنی اسرائیل به فرزندان خدا که در بین مبلغین و مدافعین عهدین اشاره فرمودید منبع یا سندی هم وجود داره که به این مورد اشاره کرده باشند؟
alireza1353 said in سلام علیکم
فاتح said in سلام علیکم
سلام علیکم در این دو کتاب و همچنین کتاب علی قلی جدید الاسلام ، تفسیر و تحلیلی از معنی اسراییل پیدا نکردم ، این واژه در متون ۱-  به اسم فرشته ( تعبیر این است که فرشته اسراییل در مکانی که یعقوب در تورات - پیدایش ( خلیقه ) فنی ییل نامید با او کشتی گرفته )  معنی شده گاها برگزیده خدا گاها قوه و نیروی غلبه خدا ، گاهی در استفاده از این نبرد غلبه بر خدا . در وبسایت رسمی کلیمیان ایران نیز اینچنین معنی شده : سرائيل يا ييسائل در عبري از تركيب دو كلمه سر و اِل تشكيل شده است. سر = رئيس ، سردار ، حاكم ، امير اِل = خدا كه در مجموع به معناي سردار الهي يا خليفه اله است. و نام دیگر حضرت یعقوب (ع) می باشد. / پایان نقل   در هر صورت این کلمه پر تاویل و تعبیر و تفسیر ، نزد هر گرایشی معنایی پذیرفته ، ولی معنایی که  امروزه مبلغین و مدافعین عهدین استفاده میکنند بنی اسراییل بمعنی فرزندان خدا ، پس اسراییل در نظرشان بمعنی کسی که نزد خدا یا بر خدا یا و ..  مقاوم یا پیروز یا غالب و ...  است ( «اسرائيل» يعنی «کسی که نزد خدا مقاوم است».‏، زيرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پيروز شده‌ای.»    ) می باشد . 
با سلام و تشکر  در مورد تاویل بنی اسرائیل به فرزندان خدا که در بین مبلغین و مدافعین عهدین اشاره فرمودید منبع یا سندی هم وجود داره که به این مورد اشاره کرده باشند؟
سلام علیکم مستند مکتوب در اختیار ندارم  ، شاید کسی در جایی مکتوب کرده باشد اگر دیدم نقل میکنم استاد در این تاپیک درج کنند . آنچه که در گفت و گوی با جماعت تبلیغ نو پروتستانی و پروتستانی شنیدم و اظهار میکردند و در رسانه های شان گفتند چنین تصریحی داشتند که اسراییل بمعنی خداست و بنی اسراییل هم بمعنی پسران یا فرزندان خدا .  
فاتح said in سلام علیکم
alireza1353 said in سلام علیکم
فاتح said in سلام علیکم
سلام علیکم در این دو کتاب و همچنین کتاب علی قلی جدید الاسلام ، تفسیر و تحلیلی از معنی اسراییل پیدا نکردم ، این واژه در متون ۱-  به اسم فرشته ( تعبیر این است که فرشته اسراییل در مکانی که یعقوب در تورات - پیدایش ( خلیقه ) فنی ییل نامید با او کشتی گرفته )  معنی شده گاها برگزیده خدا گاها قوه و نیروی غلبه خدا ، گاهی در استفاده از این نبرد غلبه بر خدا . در وبسایت رسمی کلیمیان ایران نیز اینچنین معنی شده : سرائيل يا ييسائل در عبري از تركيب دو كلمه سر و اِل تشكيل شده است. سر = رئيس ، سردار ، حاكم ، امير اِل = خدا كه در مجموع به معناي سردار الهي يا خليفه اله است. و نام دیگر حضرت یعقوب (ع) می باشد. / پایان نقل   در هر صورت این کلمه پر تاویل و تعبیر و تفسیر ، نزد هر گرایشی معنایی پذیرفته ، ولی معنایی که  امروزه مبلغین و مدافعین عهدین استفاده میکنند بنی اسراییل بمعنی فرزندان خدا ، پس اسراییل در نظرشان بمعنی کسی که نزد خدا یا بر خدا یا و ..  مقاوم یا پیروز یا غالب و ...  است ( «اسرائيل» يعنی «کسی که نزد خدا مقاوم است».‏، زيرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پيروز شده‌ای.»    ) می باشد . 
با سلام و تشکر  در مورد تاویل بنی اسرائیل به فرزندان خدا که در بین مبلغین و مدافعین عهدین اشاره فرمودید منبع یا سندی هم وجود داره که به این مورد اشاره کرده باشند؟
سلام علیکم مستند مکتوب در اختیار ندارم  ، شاید کسی در جایی مکتوب کرده باشد اگر دیدم نقل میکنم استاد در این تاپیک درج کنند . آنچه که در گفت و گوی با جماعت تبلیغ نو پروتستانی و پروتستانی شنیدم و اظهار میکردند و در رسانه های شان ، چنین تصریحی داشتند که اسراییل بمعنی خداست و بنی اسراییل هم بمعنی پسران یا فرزندان خدا . 
این اشاره هم به این جهت بود که مخالفت با اسراییل ( با عنوان حکومت صهیونیستی موسوم به اسراییل ) را قصد داشتند با معالطه ای به مخالفت با خدا ربط بدهند . پس میتوان گفت این تعبیر توسط مبلعینی که باورهای صهیونیسم مسیحی داشتند ، گفته شد .
بله ، بسیار سپاس گزارم
تمنا میکنم  البته مقصود از فرزند خواندن ، یکی از حیث مفهوم است یکی از حیث ذات .  مثلا کسی را فرزند معنوی میخوانند ، یکی را فرزند بمعنی فرزند جسمی اما بعد مشکل اول در خلط این دو با هم است . و مشکل دوم این است که این دو شکل قابل جمعند یعنی یک شخص میتواند هم فرزند پدرش باشد ( فرزند جسمی )  و هم خلف و فرزند معنوی پدرش    اگر معنی برکت بر یعقوب و اسراییل خواندن او ، الوهیت او باشد ، چنانکه در گفتار داود تصریح دارد ، ( ر،ک . مزامیر فصل ۸۲ - خدائی در جمع خدایان - بند ۶  : من گفتم شما خدایانید ، و فرزندان خدای اعلی   ) فرزندان این خدا هم جسمی اند و ارث معنوی آن برکت خدایی را میبرند    لذا برخی مبلغین صراحتا از ربوبیت صحبت میکنند برخی هم مفهوم معنوی رو اظهار یا اختیار میکنند .
جمع بندی پرسش: مطلبی را مطالعه کردم که به این می پرداخت که «اسرائیل» که یک واژه عبری است در زبان عبری به معنای «کسی که با خداوند گلاویز شود» است، و در تورات سفر پیدایش، باب 32: 27ـ 28 هم داستان پیروزی یعقوب بر خدا آمده است. خود قرآن هم در آیه 45 سوره «ص» همین را تایید می کند. علاوه بر اینکه در روایات هم به رویت خدا اشاره شده، مانند روایتی که در کتاب «التوحید» شیخ صدوق آمده که خدا بدون اینکه بین محمد(صلی الله علیه و آله) و خودش چیزی باشد بر او تجلی کرد. بنابراین حرف تورات استبعادی ندارد. و اینکه بگوییم تورات تحریف شده هم ادعای مسلمانان است، نه غربی ها، اگر اینطور باشد قرآن هم بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و در زمان عثمان نوشته شده است. ضمنا کتابی در این زمینه هم معرفی بفرمایید. پاسخ: برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: در خصوص معنای واژه «اسرائیل» در میان منابع و صاحب نظران در این حوزه اختلاف نظرهای جدی وجود داشته، و معانی متعددی ذکر شده است، از جمله «پشتکار و پافشاری»، «مورد اعتماد و موفق»، «کسی که همراه خدا می‌جنگد»، «برگزیده خدا» و مانند آن(1). بنابراین اینکه واژه «اسرائیل» به معنای «کسی که با خدا گلاویز می شود» باشد خودش یک احتمال است، نه یک ابراز تظر قطعی.   نکته دوم: ما داریم در مورد خالق تمام هستی صحبت می کنیم که اگر ذره ای محدودیت و نقص در او باشد لایق خالقیت هستی نیست و خودش محتاج به خدایی دیگر خواهد بود! براستی چطور ممکن است یک خالق از مخلوقش شکست بخورد!! آنچه که در آیه 45 سوره «ص» می بینیم این است که «ابراهیم» و «اسحاق» و «یعقوب» دست هایی توانا و چشم هایی بینا داشته اند. آن کسی که این دست های نیرومند را به ایشان داده چه کسی بوده است؟ آیا خالق این دست ها مقهور و مغلوب آنها میشود؟ خدایی که همیشه باقیست اما آن دست ها اکنون کجایند؟   نکته سوم: اما در مورد روایتی که به آن اشاره فرمودید، اصل روایت این است: «الْغَشْیَهُ الَّتى کَانَ تُصِیبُ رَسُولَ اللهِ(صلى الله علیه وآله) اِذَا نَزَلَ عَلَیْهِ الْوَحْىُ؟ قَالَ ذَلِکَ اِذَا لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللهِ اَحَدٌ، ذَاکَ اِذَا تَجَلَّى اللهُ لَهُ»؛ (آن حالت مدهوش شدن که به پیامبر(صلى الله علیه وآله) به هنگام وحى دست مى داد چه بود؟ فرمود: "این در هنگامى بود که در میان او و خداوند هیچ کس واسطه نبود و خداوند مستقیماً بر او تجلّى مى کرد.(2) آنچه در این روایت آمده است «تجلّی» است، و روشن است که معنای «تجلی» و «رویت» کاملا متفاوت است. نزدیکی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به خدا در این روایت هرگز نزدیکی مکانی نیست، چون اصلا معنا ندارد که به خدایی که مکان ندارد بتوان از نظر مکانی نزدیک شد. این نزدیک شدن، نزدیک شدن باطنی و ملکوتی است، و تجلی هم یعنی جلوه گری، نه مشاهده با چشم سر. وگرنه قرآن تصریح می فرماید که هیچ چشمی نمی تواند خداوند را ببیند: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصار؛ چشمها او را نمى‏ بينند ولى او همه چشمها را مى ‏بيند» (3)   نکته چهارم: در رابطه با تحریف تورات اصلا بحث حرف این و آن نیست! کسی به حرف استدلال نمی کند که بگوییم اگر تحریف تورات را به خاطر حرف غربی ها بپذیریم نبوت پیامبر اسلام را هم به خاطر حرف آنها نباید بپذیریم!! بحث بر سر این است که هیچ سند تاریخی برای تورات ثابت نیست. مثلا اینکه یک قرن پیش از میلاد مسیح این تورات را چه کسی روایت کرده معلوم نیست. در حالی که تک تک آیات قرآن در هر قرنی تا زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) به صورت متواتر نقل شده است. علاوه بر اینکه ماجرای کفن و دفن موسی در تورات آمده است و این نشان میدهد که حداقل بخش هایی از این کتاب بعد از موسی(علیه السلام) نوشته شده است.   نکته پنجم: در مورد نقش «عثمان» در جمع آوری قرآن، اولا طبق قرائن متعدد قول صحیح تر این است که قرآن در همان زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) به صورت کتاب درآمده، نه در زمان «عثمان». از جمله این قرائن این است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آخرین جملاتشان یعنی حدیث ثقلین فرمودند من کتاب آسمانی و اهل بیتم را در میان شما به جای می گذارم تا گمراه نشوید. نفرمود آیات خداوند، بلکه فرمود کتاب خداوند؛ و تعبیر «کتاب» نشان میدهد که این قرآن در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم به صورت همین کتاب بوده است. علاوه بر اینکه کسانی هم که معتقد به نقش «عثمان» هستند معتقدند که «عثمان» آیات قرآن را که به صورت پراکنده بود به صورت کتاب جمع آوری کرد نه اینکه آن را نوشت! و جزئیات آن هم آمده که هیچ تحریفی در آن اتفاق نیفتاده چرا که هر آیه را هزاران نفر حفظ بودند و ده ها هزار نفر هم به صورت مکتوب آن داشتند و به همین خاطر بعد از جمع آیات هیچ اختلافی در این خصوص پیش نیامد. اما در خصوص انجیل می بینید که اختلاف مسیحیت به بالای 100 انجیل کشیده شد که شورای کلیسا 4 انجیل را به رسمیت شناخته و بقیه را فاقد اعتبار اعلام کرد.   نکته ششم: برای مطالعه بیشتر دو کتاب «یهود در المیزان»، و «اسلام، آیین برگزیده» که ترجمه «الهدی الی دین المصطفی» هست معرفی می شود. کتاب «اسلام، آیین برگزیده»، کتاب خوبی است که نوشته «علامه بلاغی» است که به زبان عبری هم تسلط داشته اند. پی نوشت ها: 1. ر.ک: دانشنامه جهان اسلام، مدخل «بنی اسرائیل». 2. صدوق، محمد بن علی، التوحید، جامعه مدرسين‏، قم، چاپ اول، 1398ق. 3. انعام:103/6.  
موضوع قفل شده است