جمع بندی نحوه مدیریت کردن احساسات دختر دانشجویی که من استاد راهنمای او هستم!

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نحوه مدیریت کردن احساسات دختر دانشجویی که من استاد راهنمای او هستم!
به نام خدا با سلام و احترام و ارزوی قبولی طاعات یکی از دانشجویان دکتری بنده (ترم دوم) که در دوره کارشناسی ارشد نیز من به عنوان استاد راهنمای مشترک ایشان در کار پایان نامه و نگارش مقالات مستخرج از آن مشارکت زیادی داشتم، چند روز پیش بعد از اینکه از ایشان خواستم در این ایام (کرونا) کمتر حضوری جلسه داشته باشیم و بیشتر از طریق ایمیل یا تلفن در تماس باشیم به یک باره گفتند به من علاقه زیادی دارند و بودن در کنار من و صحبت کردن با من برای ایشان قوت قلب هست و متاسفانه متاسفانه بیان کردند بدون دیدن یا صحبت کردن با من مریض می شوند!!!!! من با شنیدن این صحبت ها جا خوردم و برخورد تندی با ایشان کردم و بلافاصله خواستم راهنمای خود را عوض کنند چون با این شرایط اصلا نمی توانستم و نمی خواستم با ایشان کار کنم. بعد از این برخورد بلافاصله عذرخواهی کردند و بیان کردند منظورشان چیز دیگری بوده است. گفتند من مریض هستم و پیش مشاور و دکتر هم می روم. این حالت یک بیماری است و خوب می شود و از این حرف ها. در نهایت عاجزانه خواستند همه چیز ندیده گرفته شود و به روال عادی برگردیم و قسم خوردند که فقط به خاطر اعتبار علمی تنها و تنها دوست دارند من راهنمای ایشان باشم و در غیر این صورت از دکتری انصراف می دهند. توضیح تکمیلی اینکه ثبات رفتاری ندارند و با برخوردهایی که بعضا با اساتید دیگر داشته اند آن ها نیز تمایلی با این وضعیت که استاد راهنمای این خانم بشوند ندارند. بنده هم در این مدت واقعا صبوری کردم و با این شرایط به وجود آمده به شدت سردرگم شده ام لطفا راهنمایی بفرمایید در برخورد با این موضوع چکار کنم؟ آیا قبول کنم استاد راهنمای این دانشجو باقی بمانم یا خیر؟ با تشکر 
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد همدل
اگرچه حساسیت و دغدغه خاطر شما برای کمک و راهنمایی علمی دانشجوی مورد نظر و حل مشکلات او کاملاً ستودنی و قابل تقدیر و تشکر است، اما این را هم بدانید كه در همه حال و در همه جا، آرامش روحی و روانی خود شما در اولویت نخست قرار دارد.  كمك به یك انسان هرگز نباید، آرامش شما را مختل كند و یا انرژی مضاعفی از شما بگیرد و یا فكر و ذهن تان را شدیداً مشغول كند بنابراین، هرگاه احساس كردید كه ورود شما به این جریان و قبول راهنمای پایان نامه وی این حالات را در شما ایجاد می كند، می توانید از قبول راهنمایی وی خودداری کنید.
باتوجه به علایم و نشانگانی که وجود دارد به احتمال زیاد دانشجوی مورد نظر، شخصیت وابسته ای دارند و این گونه به شما وابسته شده اند و نیز از برخی از آشفتگی های روحی و اختلالات عمدۀ روانی نظیر افسردگی، اضطراب بالا، وسواس رنج می برند که ارتباط با شما باعث می شود که این امر در وی در ظاهر کاهش یابد.
با سلام و وقت به خیر ممنون از لطف و راهنمایی ارزنده شما. همانطور که فرمودید قبول راهنمای رساله ایشان انرژی زیادی را از من خواهد گرفت همانطور که در دروه کارشناسی ارشد این اتفاق افتاد. در آن دوره من راهنمای دوم ایشان بوم اما قسمت عمده راهنمایی بر عهده من بود و بعد از آن هم در چاپ دو مقاله انگلیسی زبان تقریبا تنها بودم. البته خود دانشجو هم در این مسیر زحمت زیادی کشید و من هم چون علاقه و پشتکار او را می دیدم واقعا با صبوری زیاد او را همراهی کردم تا کار به ثمر برسد. تصمیمی که فعلا در ذهنم هست اینه که از ایشون محترمانه بخواهم راهنمای خودشون رو عوض کنند اما مشکلی که وجود دارد این است که چون برای اینکه من راهنمای شون بشم خیلی تلاش کردند و اساتید و مدیر گروه رو واسطه کردند، حتی خانواده ایشان با من تماس گرفتند برای این کار، حالا نگرانم از اینکه اگر راهنماشون عوض بشه انگشت نمای اساتید و دانشجویان شوند به عبارتی آبروی شون بریزه!!! مشکل دیگر این است که واقعا با برخوردهایی که با اساتید دیگر داشته اند تمام پل های پشت سرشون رو خراب کردند و البته به دلایل مختلف عنوان می کنند اصلا دوست ندارند با هیچ کدام از اساتید دیگر کار کنند. و باز نگرانی که وجود دارد این است که با این همه زحمتی که شبانه روز کشیدند کار به انصراف از دانشگاه نکشد که هم خودشون و هم خانواده شون به شدت آسیب می بینند. از طرفی می ترسم قبول کنم راهنمای ایشون باشم و هر روز مجبور بشم روزم رو با اعصاب خردی به پایان برسونم یا اینکه این دانشجو بازهم این جسارت رو به خودش بده تا ذهنیت های قبلی خودش رو دنبال کنه!!!!! لطفا بیشتر راهنمایی بفرمایید  
سلام  به نظرم خودخواه باشید  ایشون نباید یکطرفه به شما دل می بست و حالام که دل بسته با حرفای شما و اینکه اب پاکی رو ریختین رو دستش باید خودش میزاشت میرفت... اگه اینکارو نکنه یعنی بیش از حد وابسته شده و  حاضره هر تحقری از سمت شما و دیگران رو بپذیره برای از دست ندادنتون... و این فقط باعث دردسر شما میشه و اگه دلسوزی کنید احتمالا محبت دوطرفه برداشت میکنه و قضیه بدتر میشه به خاطر خودشم شده جوری از خودتون برونید که ازتون متنفر بشه وقتی این حس براش پیش بیاد میتونه دل بکنه  در غیر این صورت هی به خودش امید میده و دوباره سراغ اوهام و خیالاتش میره  اگر هیچ علاقه ای نیس عاقلانه ش اینه ادامه ندید با هیچ عنوان و به هیچ نحوی... 
با سلام  ممنون از راهنمایی خوب شما. مطمئنا هیچ علاقه احساسی اینچنینی وجود ندارد. من یک خانواده خیلی خوب، گرم و صمیمی دارم و در شان خودم و یک جامعه دانشگاهی هم نمی بینم بخواهم با دانشجویانم به غیر از چارچوب علمی و آکادمیک رفتار و برخورد دیگری داشته باشم. متاسفانه بعضی وقت ها و در برخی موارد که جنبه کافی از طرف بعضی دانشجوها وجود ندارد دلسوزی های استادانه به غلط جور دیگری برداشت می شود. موفق باشید
همان طور که گفتیم برخی از افراد دارای اختلال شخصیت وابسته یا DPD (Dependent Personality Disordr) هستند، این افراد نیاز افراطی و فراگیری دارند که دیگران از آنها حمایت کرده و به امورات و احوالشان رسیدگی کنند، این افراد رفتار چسبنده و مطیعانه ای در پیش می گیرند و از جداشدن و طرد شدن به شدت وحشت دارند، برای به دست آوردن حمایت دیگران دست به هر کاری می زنند، تنهایی برایشان سخت و کشنده است و وقتی رابطه صمیمی و نزدیکشان با فردی قطع می شود با سرعت به دنبال ایجاد رابطه با نفر دیگری می گردند تا منبعی برای حمایت داشته باشند.   خوشبختانه این نوع از اختلال شخصیت قابلیت درمان را بهتر از سایر اختلالات شخصیت دارد، به همین خاطر ایشان باید برای تشخیص قطعی و تعیین استراتژی درمانی به یک روانشناس بالینی مراجعه کنند که شما در صورت تمایل می توانید ایشان را در این خصوص راهنمایی کنید و برای پیگیری روند درمانی خویش انگیزه دهید؛ زیرا یکی از درمانهای DPD درمان بینش مدار است.
  اگر حضرتعالی قصد دارید که استاد راهنمای ایشان باقی بمانید که #انصاف نیز همین است، رعایت نکات زیر رهگشا خواهد بود: ـ باید ایشان را وادار نمایید که همیشه حدود و مرزها را با شما رعایت کنند؛ ـ جلسات را در محیط های عمومی تر برگزار کنید؛ ـ سعی نمایید با ایشان رفتار رسمی و کلاسیک استاد و شاگردی داشته باشید؛ ـ به ایشان اجازه ندهید که غیرمتعارف با شما سخن بگوید، رفتار نماید و وابسته تان شوند. ـ دیدارها و گفتگوها را کوتاه کنید؛ ـ با توافق قبلی با دانشجو وقت مشخصی برای رسیدگی به کار پایان نامه وی مشورت و هدایت آن مشخص کنید و بدان پایبند باشید تا از مراجعه و تماس مکرر وی جلوگیری کنید؛ ـ انرژی کمتری برای راهنمایی و سامان دادن پایان نامه وی بگذارید؛ ـ از تجربیات دیگر اساتید استفاده کنید؛ ـ معمولاً اساتید رهنما باتوجه به مشغله های متعددی که دارند، وقت زیادی برای راهنمای پایان نامه ها نمی گذارند؛ شما نیز می توانید این گونه عمل کنید و وقت و انرژی تان را مدیریت کنید تا کمتر اذیت شوید. ـ بیشتر کارها را بر عهده خود دانشجو بسپارید و شما تنها هدایت کلی پایان نامه وی را برعهده بگیرید؛
سحابه said in با سلام و وقت به خیر
قبول راهنمای رساله ایشان انرژی زیادی را از من خواهد گرفت
اینکه دانشجوی مورد نظر اصرار زیادی دارند که شما استاد راهنمایی ایشان باقی بمانید و کار را با شما به سرانجام برسانند؛ گذشته از مشکل وابسته ای ایشان، رفتار خود شما به عنوان یک استاد راهنمایی دلسوز و فداکار نیز در تشدید این حالت بی تأثیر نبوده است.   وقتی شما بیش از حد انتظار وقت و انرژی می گذارید، دلسوزی می کنید؛ هر دانشجوی غیروابسته ای را نیز ترغیب می کنید که شما را استاد راهنماش قرار دهد.   به عبارت دیگر؛ فقط مشکل از جانب دانشجوی مورد نظر نیست؛ بلکه شدت دلسوزی شما نیز دخیل می باشد.
ترگل said in سلام 
سلام  به نظرم خودخواه باشید  ایشون نباید یکطرفه به شما دل می بست و حالام که دل بسته با حرفای شما و اینکه اب پاکی رو ریختین رو دستش باید خودش میزاشت میرفت... اگه اینکارو نکنه یعنی بیش از حد وابسته شده و  حاضره هر تحقری از سمت شما و دیگران رو بپذیره برای از دست ندادنتون... و این فقط باعث دردسر شما میشه و اگه دلسوزی کنید احتمالا محبت دوطرفه برداشت میکنه و قضیه بدتر میشه به خاطر خودشم شده جوری از خودتون برونید که ازتون متنفر بشه وقتی این حس براش پیش بیاد میتونه دل بکنه  در غیر این صورت هی به خودش امید میده و دوباره سراغ اوهام و خیالاتش میره  اگر هیچ علاقه ای نیس عاقلانه ش اینه ادامه ندید با هیچ عنوان و به هیچ نحوی... 
باسپاس از نقطه نظر حضرتعالی برخورد نامهربانانه و چکشی با افراد دارای اختلال شخصیت وابسته به شدت می تواند مخاطره انگیز باشد و آسیب ها جدی به طرف مقابل وارد کند؛ به همین خاطر راهکار شما منطقی و اخلاقی به نظر نمی رسد.
همدل said in سلام 
ترگل said in سلام 
سلام  به نظرم خودخواه باشید  ایشون نباید یکطرفه به شما دل می بست و حالام که دل بسته با حرفای شما و اینکه اب پاکی رو ریختین رو دستش باید خودش میزاشت میرفت... اگه اینکارو نکنه یعنی بیش از حد وابسته شده و  حاضره هر تحقری از سمت شما و دیگران رو بپذیره برای از دست ندادنتون... و این فقط باعث دردسر شما میشه و اگه دلسوزی کنید احتمالا محبت دوطرفه برداشت میکنه و قضیه بدتر میشه به خاطر خودشم شده جوری از خودتون برونید که ازتون متنفر بشه وقتی این حس براش پیش بیاد میتونه دل بکنه  در غیر این صورت هی به خودش امید میده و دوباره سراغ اوهام و خیالاتش میره  اگر هیچ علاقه ای نیس عاقلانه ش اینه ادامه ندید با هیچ عنوان و به هیچ نحوی... 
باسپاس از نقطه نظر حضرتعالی برخورد نامهربانانه و چکشی با افراد دارای اختلال شخصیت وابسته به شدت می تواند مخاطره انگیز باشد و آسیب ها جدی به طرف مقابل وارد کند؛ به همین خاطر راهکار شما منطقی و اخلاقی به نظر نمی رسد.
سلام  و عرض ادب خدمت شما کارشناس گرامی .. اول اینکه از کجا معلوم ایشون واقعا دچار اختلال شخصیته و به نوعی نقش بازی نمیکنه واسه جلب ترحم و شاید یه جورایی چون میشناسه ایشون رو، داره از اخلاق و اون سعه صدر ایشون سواستفاده میکنه؟  دوم اخلاقی بودن کار، شاید در ظاهر زیاد اخلاقی نباشه ولی حتی با عملی کردن راهکارای شما بازم اون خانم به خیالات خودش ادامه میده و مدام در ذهنش پرورش میده تا جایی که یه بت از ایشون بسازه و به نظرم وابستگی شدیدتر میشه فقط و  درگیری ذهنی بیشتری واسش ایجاد میشه ولی برخورد قاطع شاید ابتدا شوکه کننده باشه ولی به هرحال رشته امید قطع میشه البته این فقط نظر منه با توجه به شناختم از جنس خودم Smile 
سلام  و عرض ادب خدمت شما کارشناس گرامی .. اول اینکه از کجا معلوم ایشون واقعا دچار اختلال شخصیته و به نوعی نقش بازی نمیکنه واسه جلب ترحم و شاید یه جورایی چون میشناسه ایشون رو، داره از اخلاق و اون سعه صدر ایشون سواستفاده میکنه؟  دوم اخلاقی بودن کار، شاید در ظاهر زیاد اخلاقی نباشه ولی حتی با عملی کردن راهکارای شما بازم اون خانم به خیالات خودش ادامه میده و مدام در ذهنش پرورش میده تا جایی که یه بت از ایشون بسازه و به نظرم وابستگی شدیدتر میشه فقط و  درگیری ذهنی بیشتری واسش ایجاد میشه ولی برخورد قاطع شاید ابتدا شوکه کننده باشه ولی به هرحال رشته امید قطع میشه البته این فقط نظر منه با توجه به شناختم از جنس خودم Smile  [/quote]     سلام بنده را نیز پذیرا باشید   ممنون که پیگیر ماجرا هستید.   باتوجه به شواهد و قراینی که وجود دارد و نیز تحت درمان بودن دانشجویی مورد نظر، این حدس تقویت می شود که ایشان دارای اختلال شخصیت وابسته بوده و نیازمند درمان هستند.   به نظر می رسد اگر استاد راهنمای ایشان با همان ترتیبی که عرض شد روابط رو مدیریت کنند و از شدت وابستگی ها بکاهند و در کنار آن وی را تشویق به ادامه دادن روند درمانی کنند این ماجرا با کمترین آسیب ختم به خیر خواهد شد.   ضمن اینکه ما در درجۀ اول به آرامش روحی و روانی خود استاد راهنما بیشتر بها دادیم؛ بنابراین ایشان این اراده و اختیار را دارند که از استاد راهنمایی دانشجوی فوق انصراف دهند و فکر و ذهنشان را آزاد کنند؛ البته چه انصراف و چه ادامه کار توسط استاد در هر صورت برای خود دانشجو آسیب زا خواهد بود؛ اما در فرض انتخاب بین بد و بدتر، ادامه کار با مدیریت هوشمندانه و حفظ روابط و  ضوابط می تواند کارساز و رهگشا باشد.   باتوجه به اینکه دختر مورد نظر در مقطع دکتری هستند و بچه نیستند که هیجانی رفتار کنند و نیز استاد ایشان فردی متأهل می باشند، احتمال فیلم بازی کردن وی ضعیف است.
جمع بندی پرسش: یکی از دانشجویان بنده در مقطع دکتری که در دوره کارشناسی ارشد نیز من به عنوان استاد راهنمای مشترک ایشان در کار پایان نامه و نگارش مقالات مشارکت زیادی داشتم، چند روز پیش بعد از اینکه از ایشان خواستم در ایام (کرونا) کمتر حضوری جلسه داشته باشیم و بیشتر از طریق ایمیل یا تلفن در تماس باشیم به یک باره گفتند که به من علاقه زیادی دارند و بودن در کنار من و صحبت کردن با من برای ایشان قوت قلب هست و گفتند که بدون دیدن یا صحبت کردن با من مریض می شوند!؟ من با شنیدن این صحبت ها جا خوردم و برخورد تندی با ایشان کردم و بلافاصله خواستم استاد راهنمای خود را عوض کنند چون با این شرایط اصلاً نمی توانستم و نمی خواستم با ایشان کار کنم. بعد از این برخورد بلافاصله عذرخواهی کردند و بیان کردند منظورشان چیز دیگری بوده است. گفتند من مریض هستم و پیش مشاور و دکتر هم می روم. این حالت یک بیماری است و خوب می شود. در نهایت عاجزانه خواستند همه چیز ندیده گرفته شود و به روال عادی برگردیم و قسم خوردند که فقط به خاطر اعتبار علمی دوست دارند من راهنمای ایشان باشم و در غیر این صورت از دکتری انصراف می دهند. در ضمن وی ثبات رفتاری ندارند و با برخوردهایی که با اساتید دیگر داشته اند آنها نیز تمایلی با این وضعیت که استاد راهنمای این خانم بشوند، ندارند. بنده هم در این مدت واقعاً صبوری کردم و با این شرایط به وجود آمده به شدت سردرگم شده ام. لطفا راهنمایی بفرمایید در برخورد با این موضوع چکار کنم؟ آیا همچنان استاد راهنمای وی باقی بمانم یا خیر؟   پاسخ: اگرچه حساسیت و دغدغه خاطر شما برای کمک و راهنمایی علمی به دانشجوی مورد نظر و حل مشکلات او ستودنی و قابل تقدیر و تشکر است، اما این را هم بدانید كه در همه حال و در همه جا، آرامش روحی و روانی خود شما در اولویت نخست قرار دارد.  كمك به یك انسان هرگز نباید، آرامش شما را مختل كند و یا انرژی مضاعفی از شما بگیرد و یا فكر و ذهن تان را شدیداً مشغول كند، بنابراین هرگاه احساس كردید كه ورود شما به این جریان و قبول راهنمایی پایان نامه وی این حالات را در شما ایجاد می كند، می توانید از قبول راهنمایی وی خودداری کنید.   باتوجه به علایم و نشانگانی که وجود دارد به احتمال زیاد دانشجوی مورد نظر، شخصیت وابسته ای دارند که به شما وابسته شده اند و نیز از برخی از آشفتگی های روحی و اختلالات عمدۀ روانی نظیر افسردگی، اضطراب بالا، وسواس رنج می برند که ارتباط با شما باعث می شود که این امر در وی در ظاهر کاهش یابد.   اصولاً افرادی که دارای اختلال شخصیت وابسته یا DPD (Dependent Personality Disordr) هستند، نیاز افراطی و فراگیری دارند که دیگران از آنها حمایت کرده و به امورات و احوالشان رسیدگی کنند، این افراد رفتار چسبنده و مطیعانه ای در پیش می گیرند و از جداشدن و طرد شدن به شدت وحشت دارند، برای به دست آوردن حمایت دیگران دست به هر کاری می زنند، تنهایی برایشان سخت و کشنده است و وقتی رابطه صمیمی و نزدیکشان با فردی قطع می شود با سرعت به دنبال ایجاد رابطه با نفر دیگری می گردند تا منبعی برای حمایت داشته باشند.   خوشبختانه این نوع از اختلال شخصیت قابل درمان است، به همین خاطر ایشان باید برای تشخیص قطعی و تعیین نوع استراتژی درمانی به یک روانشناس بالینی مراجعه کنند که شما در صورت تمایل می توانید ایشان را در این خصوص راهنمایی کنید و برای پیگیری روند درمانی خویش انگیزه دهید؛ زیرا یکی از درمانهای DPD درمان بینش مدار است.   باید توجه داشت که برخورد نامهربانانه و چکشی با افراد دارای اختلال شخصیت وابسته به شدت می تواند مخاطره انگیز باشد و آسیب های جدی به طرف مقابل وارد کند؛ بنابراین اگر حضرتعالی قصد دارید که همچنان استاد راهنمای ایشان باقی بمانید که انصاف نیز همین است، رعایت نکات زیر و مدیریت روابط رهگشا خواهد بود:   ـ باید ایشان را وادار نمایید که همیشه حدود و مرزها را با شما رعایت کنند؛ ـ جلسات را در محیط های عمومی تر برگزار کنید؛ ـ سعی نمایید با ایشان رفتار رسمی و کلاسیک استاد و شاگردی داشته باشید؛ ـ به ایشان اجازه ندهید که غیرمتعارف با شما سخن بگوید، رفتار نماید و وابسته تان شوند. ـ دیدارها و گفتگوها را کوتاه کنید؛ ـ با توافق قبلی با دانشجو، وقت مشخصی برای رسیدگی به کار پایان نامه و مشورت و هدایت آن مشخص کنید و بدان پایبند باشید تا از مراجعه و تماس مکرر وی جلوگیری کنید؛ ـ انرژی کمتری برای راهنمایی و سامان دادن پایان نامه وی بگذارید؛ ـ از تجربیات دیگر اساتید استفاده کنید؛ ـ معمولاً اساتید رهنما باتوجه به مشغله های متعددی که دارند، وقت زیادی برای راهنمایی پایان نامه ها نمی گذارند؛ شما نیز می توانید این گونه عمل کنید و وقت و انرژی تان را مدیریت کنید تا کمتر اذیت شوید؛ ـ بیشتر کارها را بر عهده خود دانشجو بسپارید و شما تنها هدایت کلی پایان نامه وی را برعهده بگیرید.   اینکه دانشجوی مورد نظر اصرار زیادی دارند که شما همچنان استاد راهنمای ایشان باقی بمانید و کار را با شما به سرانجام برسانند؛ گذشته از مشکل وابسته ای ایشان، رفتار خود شما به عنوان یک استاد راهنمای دلسوز و فداکار نیز در تشدید این حالت بی تأثیر نبوده است.   وقتی شما بیش از حد انتظار برای دانشجویان خود وقت و انرژی می گذارید، دلسوزی می کنید؛ هر دانشجوی غیروابسته ای را نیز ترغیب می کنید که شما را استاد راهنما انتخاب کند؛ به عبارت دیگر فقط مشکل از جانب دانشجوی مورد نظر نیست؛ بلکه شدت دلسوزی شما نیز دخیل می باشد؛ بنابراین شما نیز لازم است در گفتار و رفتار خویش دقت کنید تا باعث تشدید وابستگی دانشجویان به خودتان نشوید.      
موضوع قفل شده است