جمع بندی پس تکلیف نیاز به محبت خانم ها چه می شود؟
تب‌های اولیه
پس تکلیف نیاز به محبت خانم ها چه می شود؟
سلام
برای این موضوع چه پاسخی دارید؟
همانطور که میل جنسی در مرد شعله ور و مهم هست بطوری که عامل اصلی تشکیل خانواده در مرد هست به همان اندازه طلب محبت باعث ازدواج در خانمهاست و چنانچه زنی محبت کافی و وافی نبیند حق رابطه با مرد دیگری ندارد ولی اگر مرد از لحاظ جنسی کم و کاستی داشت می تواند مجددا ازدواج کند حال تکلیف خانمهای محجبه که حیا و حجاب دارند و چشم امید به شوهر دارند تا جملات محبت امیز و تعریف و تمجید از زیبایشان را بشنوند ولی در این زمینه ناکام مانده اند چیست ؟خودتان خوب می دانید که زن دوست دارد زیباییش را نشان دهد ظرافتهایش را به رخ بکشد و لی اگر بازخوردی از مردش ندید خرد و نابود میشو د ؟تکلیف عواطفش چ می شود ؟
اسلام میگه مرد به زنت محبت کن در همین حد کرد کرد نکرد زن تو طاقت بیار تو میتونی ثواب میبری
ولی حق بی حجابی و بی عفتی و چشم به محبت دیگری نداری
ولی مرد اگر احساس خلع داری غمت نباشه برو زن بگیر شاد باش اگه نفقه نداری برو موقت کن
این مشکلی هست که واقعا خانمها باهاش درگیرن وقتی پای حرفشون میشینی اکثرا گلایه دارن
چرا تحریم های بیشتری برای مرد قرار نداد ؟ تا اوهم مجاب به محبت کردن شود؟ همانطور که زن مجاب تمکین شده
حاج اقا شما خانم نیستید که درک کنید که واقعا چقد رنج اور هست برای زن
انقد زن غصه می خوره که حاضر همه چی رو ببخشه بره احساس میکنه شکست خورده . ازش سو استفاده شده . دلش نمیخواد به شوهرش محبت کنه و زندگی رو به سردی میره
واقعا اگه خداوند تو نفقه به مرد بیشتر فشار می اورد و میگفت مسافرتهای انچنانی و پر خرج و یا طلا و ... رو هم جزو نفقه هر ساله زن قرار میداد و مرد از تامینش عاجز بود شما هم به عنوان یک مرد شکوه ای نمی کردید ؟؟
برچسب:
کارشناس بحث: استاد مسلم
جمع بندی
پرسش:
همانطور که میل جنسی در مرد مهم است، عاطفه و احساسات هم در زن اهمیت دارد. حال اگر مرد از لحاظ جنسی کم و کاستی داشت می تواند مجددا ازدواج کند اما تکلیف خانمهایی محجبه که چشم امید به محبت شوهر دارند چیست؟ چرا اسلام برای مردی که همسرش او را ارضاء نمیکند راهکار قرار داده است اما برای زن خیر؟ چرا تحریم های بیشتری برای مرد، یا ازادی بیشتری برای زن قرار نداد؟
پاسخ:
در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید:
نکته اول:
اسلام هرگز نسبت به احساسات زن بی تفاوت و بی توجه نبوده است. اتفاقا اسلام از یک انسان شناسی عمیق نشأت گرفته است، و از آنجا که نیازهای جنسی مرد مقدم بر نیازهای عاطفی اوست، و در زن این نیازها برعکس است، هر کجا به زن میخواهد در مورد شوهرش توصیه کند توصیه هایش جنسی است، و هر کجا می خواهد به مرد در خصوص زنش توصیه کند، توصیه هایش عاطفی و از سنخ محبت و ابراز محبت است.
یعنی اسلام در مقام تناسب توصیه ها با نیازها کاملا این تناسب را رعایت کرده است.
گواه دیگری که نشان میدهد چقدر احساسات و عواطف زن برای اسلام مهم است حکم اعدام برای متجاوز به عنف است، در حالی که این حکم برای بسیاری از حقوقدانان غربی نامعقول و ناپذیرفتنی است که یک مرد را بکشند برای اینکه همان رفتار زن و شوهر را صرفا به اجبار انجام داده! یعنی در برابر یک عمل طبیعی که بین دو همسر اتفاق می افتد، اسلام حکم کرده است که جان متجاوز را بگیرند! خب این حکم سنگین نشان میدهد که اسلام کاملا از احساسات و عواطف زن باخبر بوده و آنها را به رسمیت می شناسد، و می داند چنین رفتاری با احساسات زن چه می کند.
نکته دوم:
اسلام هرگز خواهان این نیست که زنی که از شوهرش کمبود محبت می بیند این شرایط را تحمل کرده، و با این شرایط بسازد، اما راه حل را در ارتباط با مرد دیگری نمی داند. از نظر اسلام راه حل در اصلاح مرد، با مشاوره، با آگاهی بخشی، با انتخاب درست پیش از ازدواج، با وساطت افراد امین، و اگر نشد در طلاق و جدایی است.
اینکه اسلام اجازه ازدواج مجدد یا ازدواج موقت به مرد داده است هرگز به عنوان یک ابزار برای وادار کردن زن به تمکین نیست تا بگویید چرا به زن چنین ابزار مشابهی نداده است! گاهی از آن طرف هم گمان میشود مهریه ابزاری برای زن است تا شوهرش را برای خودش نگه دارد!! در حالی که اساسا این ها ابزار تربیت طرف مقابل نیستند. محبت باید از درون بجوشد نه به اجبار! اسلام استحکام ارکان خانواده و روابط بین زن و شوهر را در محبت و دوست داشتن حقیقی می داند و این محبت و دوست داشتن اجبار شدنی نیست تا اسلام برای آن ابزاری قرار دهد.
خود زن هم اگر بفهمد شوهرش او را دوست ندارد و به خاطر فشار ابزارها با او به مهربانی رفتار کرده و به دروغ ابراز محبت می کند حالش به هم خواهد خورد. بنابراین چنین راهکاری اساسا راهکار منطقی نیست.
نکته سوم:
جواز چندهمسری برای مرد به عنوان مجازاتی برای زن نیست! در اسلام اصل بر تک همسری است و چندهمسری برای مرد هم از باب یک ضرورت اجتماعی است و نسخه همگانی نیست. مشاورین اسلامی به هیچ مردی صرفا به این خاطر که همسرش نیازهای او را به لحاظ جنسی تأمین نمی کند پیشنهاد ازدواج مجدد یا ازدواج موقت نمی دهند، چون این ازدواج ها عواقب خواهد داشت، بلکه سعی می کنند در گام اول این مشکل را در میان او و همسرش حل کنند.
خصوصا اگر زندگی اولی با خطر فروپاشی روبرو شود هرگز چنین ازدواج هایی در نگاه دین مطلوب نیست، چرا که هدف اسلام از این ازدواج ها سرپرستی بیشتر زنان در جامعه است، نه اینکه به واسطه سرو سامان دادن یک زن، زن دیگری بی همسر و تکیه گاه رها شود.
نکته چهارم:
روحیات زن و مرد متفاوت است. نگاه مرد به همسرش به عنوان تکیه گاه نیست، اما زن به همسرش دل می بندد، و تکیه می کند.
به همین خاطر مرد می تواند چندین همسر داشته باشد، چون او قرار است تکیه گاه باشد، (البته هیچ توصیه ای در کار نیست، فقط در مقام بیان تفاوت هستیم که مرد این توانایی را به لحاظ خصوصیات روانی دارد) اما زن خودش از چند همسری ابا دارد. شما از 100 مردی که واقعا از همسرانشان راضی هستند بپرسید آیا اگر شرایط مالی و مانند آن را داشته باشند و اعتبارشان لطمه نخورد یا تمایل دارند همسر دیگری داشته باشند؟ پاسخ اکثریت مثبت است یا حداقل منفی نیست. اما اگر از زنی که واقعا 100 درصد از همسرش راضی است بپرسید می خواهی همسر دیگری داشته باشی؟ پاسخ ها عمدتا منفی است.
چون زن دوست دارد مرد ایده آلش را پیدا کند و به او تکیه کند، و تکیه گاه تعدد بردار نیست. حتی ارتباط جنسی آنها هم در گرو همین ارتباط عاطفی است. به همین خاطر برای زنان ارتباط جنسی با مردی که نسبت به او علاقه ای نداشته باشند در حکم تجاوز است.
خب حالا اگر این خانمی که در سوال شماست به مرد دیگری به لحاظ عاطفی پیوند برقرار کند کم کم به او وابسته شده و به تکیه میکند، در این صورت قطعا خانواده دچار فروپاشی خواهد شد، اما ارتباط جنسی مرد در قالب ازدواج موقت چون به خاطر نیاز جنسی است لطمه ای به بقاء خانواده نمیزند. البته باز هم تأکید می کنیم که نمیخواهیم بگوییم چنین ارتباطاتی خوب است، صرفا میخواهیم تفاوت ازدواج مجدد مرد و زن روشن شود.