جمع بندی رها کردن بنده توسط خدا

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رها کردن بنده توسط خدا
سلام خسته نباشید در سایت هایی نوشته خدا درباره بعضی از بنده هاش میگه فرشته ها این بنده رو رها کنید کارش تمامه نزارید سمت من بیاد....این شخص باید چیکار کنه ؟آیا راهی داره؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد کافی
enayatkamizi said in رها کردن بنده توسط خدا
سلام خسته نباشید در سایت هایی نوشته خدا درباره بعضی از بنده هاش میگه فرشته ها این بنده رو رها کنید کارش تمامه نزارید سمت من بیاد....این شخص باید چیکار کنه ؟آیا راهی داره؟
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید زمانی حق تعالی بنده را رها می نماید که دچار استدارج (یکی از سنت‌های الهی سنت استدراج است. پس از آنکه خداوند از شخص و یا گروه و یا جامعه مایوس شد، چنین شخصی را به خود واگذار می‌کند و تمامی امکانات و بهره‌مندی‌ها را در اختیارش می‌گذارد تا گام به گام به دره هولناک تباهی و دوزخ خشم و غضب الهی افتد شده باشد.) شده باشد و با توجه به این که استدراج، دارای عواملی است، اگر چنین اشخاصی با کنار گذاشتن عوامل استدراج، توبه نمایند، می توانند به درگاه الهی برگردند. ادامه دارد...  
نوشته بود وقتی یکی رو ول میکنن به سمت نیستی می‌ره و میگه به فرشته هاش نزارید منو صدا کنه چون اگه من و صدا کنه ما باید لبیک بگیم و نجاتش بدیم...پس نتیجه میگیریم وقتی خدا آدمی رو ول می‌کنه و به فرشته هاش میگه نزارید یادش به من بیوفته بر اساس فطرت دیگه راه نجاتی براش وجود ندارد یعنی نمیتونه خودش خودشو نجات بده لینک این پیام https://www.google.com/amp/s/www.fardanews.com/fa/amp/news/532119
enayatkamizi said in نوشته بود وقتی یکی رو ول
نوشته بود وقتی یکی رو ول میکنن به سمت نیستی می‌ره و میگه به فرشته هاش نزارید منو صدا کنه چون اگه من و صدا کنه ما باید لبیک بگیم و نجاتش بدیم...پس نتیجه میگیریم وقتی خدا آدمی رو ول می‌کنه و به فرشته هاش میگه نزارید یادش به من بیوفته بر اساس فطرت دیگه راه نجاتی براش وجود ندارد یعنی نمیتونه خودش خودشو نجات بده لینک این پیام
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید مفهوم فرمایش فوق این است، چنین بنده ای تا زمانی که عوامل در استدراج قرار گرفتن مانند کفر، ظلم و گناه، را کنار نگذاشته باشد، مورد بی توجهی حق تعالی قرار می گیرد. ولی اگر آن عوامل را کنار بگذارد، راه نجات برای او باز است.
فکر میکنم دچار استدراج شدم و خودم نمیتونم گناهمو کنار بزارم
enayatkamizi said in فکر میکنم دچار استدراج شدم و
فکر میکنم دچار استدراج شدم و خودم نمیتونم گناهمو کنار بزارم
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید کنار گذاشتن گناه امری محال و غیر ممکن نیست و قطعا ترک نمودن آن امکان دارد، در غیر این صورت حق تعالی از بندگان نمی خواست توبه نمایند، حال اگر چه ممکن است ترکش سخت باشد، اما در عین حال کنار گذاشتن آن محال نمی باشد. با مشاوره و راهنمایی می توان راه درمان را پیدا نمود و آن را پیاده نمود و در نتیجه گناه را ترک نمود. موفق باشید
سلام ببخشید این استدراجی که شما میگین همون اضلال کیفری هستش که در اون موقع وسوسه های شیطان در انسان اثر می‌کنه و خدا مانع نمیشه؟
منظورم همون موقعی که خدا مهلت میده که توی ظلم گناه خودش بیشتر فرو بره و این حالت رو هم توضیح میدید خدا مگه میشه به کسی ظلم کنه؟
من کاری هوایی که برای عجب هست انجام میدم ولی فایده نداره وسوسه اینقدر قوی هست که روی من اثر بیشتر می‌زاره تا بخوام راهشو برم
enayatkamizi said in منظورم همون موقعی که خدا مهلت
منظورم همون موقعی که خدا مهلت میده که توی ظلم گناه خودش بیشتر فرو بره و این حالت رو هم توضیح میدید خدا مگه میشه به کسی ظلم کنه؟
باسمه تعالی سلام علیکم سنت استدراج و مساله عدل الهی را می توانید با ایجاد تاپیکی از بخش اعتقادات، سوال بفرمایید، تا شما را راهنمایی نمایند. موفق باشید.
enayatkamizi said in سلام ببخشید این استدراجی که
سلام ببخشید این استدراجی که شما میگین همون اضلال کیفری هستش که در اون موقع وسوسه های شیطان در انسان اثر می‌کنه و خدا مانع نمیشه؟
باسمه تعالی سلام علیکم نعمت هایی که به سراغ انسان می آید می تواند عوامل مختلفی داشته باشد: گاهی این نعمت ها پاداشی است که در مقابل اعمال خیر خود به دست می آوردد، و گاهی نعمت های خداوند یک نوع عذاب و مجازات است که در آیات و روایات ما به نعمت استدراج معروف است؛ یعنی هنگامی که شخص گناه می کند؛ خداوند او را تنبیه می کند تا بیدار شود؛ ولی اگر در مراحل بعدی بر اثر زیادی گناه به حدّی برسد که تنبیهات فایده نداشته باشد، در نتیجه خداوند به او نعمت می دهد تا غافل شود و خیال کند مستحق این نعمت هاست؛ در صورتی که خداوند ناگهانی او را عذاب می کند که این عذاب برای او خیلی دردناک است. بعضی تشبیه می کنند به اینکه انسان هر چه از یک درخت بالاتر برود، وقتی سقوط کند، سقوطش دردناک تر خواهد بود، و گاهی خداوند این کار را با بعضی افراد به خاطر اعمالشان انجام می دهد. (1) پی نوشت: 1.مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین (علیهم السلام)،، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، 1387 هـ ش، چاپ اول، ج 2، ص 193.
enayatkamizi said in من کاری هوایی که برای عجب هست
من کاری هوایی که برای عجب هست انجام میدم ولی فایده نداره وسوسه اینقدر قوی هست که روی من اثر بیشتر می‌زاره تا بخوام راهشو برم
باسمه تعاالی دغدغه اصلی شما مربوط به کدام گناه و یا وسوسه می باشد؟ و برای از بین بردن  آن چه تلاش هایی داشته اید؟ موفق باشید.
گناه عجب و خودپسندی هست و برای از بین بردنش مثلا وقتی کاری برای کسی میکنم و ازم تعریف میکنه روی من اثر زیادی میزاره در واقع چنین چیزی نباید باشه و باید بگی کاری نکردم این چیزی نبود وظیفه بود و یاد گناهان بیوفتی که تو ادم خوبی نیستی ولی تاثیرش خیلی زیادتر از اینه که بخوام برای از بین بردنش تلاش کنم این برای همه کارهایی که میکنم هست و هرچیزی که به منیت ربط داره همینم که بخوام درمانش کنم درمان همین بیماری هم منیت میاره برای من یا شاید اینقدر روم تاثیر گذاشته اینجوری شده و اعتقاد عمیقی بهش ندارم ممنون در کل وسوسه منیت خیلی روم اثر میزاره توی گفتارم و شکل صورتمم ظاهر میشه 
enayatkamizi said in گناه عجب و خودپسندی هست و
گناه عجب و خودپسندی هست و برای از بین بردنش مثلا وقتی کاری برای کسی میکنم و ازم تعریف میکنه روی من اثر زیادی میزاره در واقع چنین چیزی نباید باشه و باید بگی کاری نکردم این چیزی نبود وظیفه بود و یاد گناهان بیوفتی که تو ادم خوبی نیستی ولی تاثیرش خیلی زیادتر از اینه که بخوام برای از بین بردنش تلاش کنم این برای همه کارهایی که میکنم هست و هرچیزی که به منیت ربط داره همینم که بخوام درمانش کنم درمان همین بیماری هم منیت میاره برای من یا شاید اینقدر روم تاثیر گذاشته اینجوری شده و اعتقاد عمیقی بهش ندارم ممنون در کل وسوسه منیت خیلی روم اثر میزاره توی گفتارم و شکل صورتمم ظاهر میشه 
باسمه تعالی سلام علیکم لطفا بفرمایید که تعریف کردن دیگران، چه تاثیراتی روی شما می گذارد؟
من فکر میکنم که درجه و شدت خودپسندی من زیاد رفته بالا  برای همین حتی تعریف کردن دیگران و کار های دیگه هم روی من تاثیر میزاره  و وقتی دیگران از من تعریف میکنن خودمو میگیرم صورتم شکلش عوض میشه یجوری که انگار خودمو میگیرم و یک پسر روستایی قبلا دیده بودم هم حالت عجب بوجود امده بود نمیدونم شاید دلیل عصبانیت ایشون هم همین موضوع بود. و من قبلا با من الان خیلی تغییر کردم 
فکر میکنم وسوسه های شیطان روی من اثر میزاره کاملا ممنون
به غیر از تعریف کردن درمان کردن خودم و خوندن کتاب و غیره هم تاثیر شدید میزاره ببخشید زیاد شد 
enayatkamizi said in من فکر میکنم که درجه و شدت
من فکر میکنم که درجه و شدت خودپسندی من زیاد رفته بالا  برای همین حتی تعریف کردن دیگران و کار های دیگه هم روی من تاثیر میزاره  و وقتی دیگران از من تعریف میکنن خودمو میگیرم صورتم شکلش عوض میشه یجوری که انگار خودمو میگیرم و یک پسر روستایی قبلا دیده بودم هم حالت عجب بوجود امده بود نمیدونم شاید دلیل عصبانیت ایشون هم همین موضوع بود. و من قبلا با من الان خیلی تغییر کردم 
باسمه تعالی سلام علیکم این را بدانید که صرف هر خوشحال شدن از تعریف دیگران، مذموم نیست، بلكه خوشحالی داراي اقسامي است كه فقط بعضي از آنها مذموم و باقي پسنديده و محمودند. 1ـ گاهي انسان عملش را مخفي مي كند و آن را فقط به خاطر خدا انجام مي دهد ولي هنگامي كه مردم از آن اطلاع مي يابند و از او تعریف می نمایند، خوشحال مي شود زيرا مي داند با خواست خدا اعمالش ظاهر شده و خدا باعث اطلاع مردم شده است، از اين جهت پي مي برد كه خداوند به او نظر لطف و مرحمت دارد لذا خوشحال مي شود، اين خوشحالي به خاطر نظر لطفي است كه خداوند متعال در حق او داشته است نه به خاطر ستايش مردم و پيدا كرن منزلت در قلوب آنان. اين سرور و خوشحالی اشكالي ندارد. و خداي متعال مي فرمايد: « قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا... (1) بگو كه بايد منحصرا به فضل و رحمت خدا شادمان شوند ...» 2ـ گاهي سرور و فرحش به اين خاطر است كه مي بيند هركس از اين عمل آگاه شود از او پيروي خواهد كرد . 3ـ گاهي انسان از اين خوشحال مي شود كه مي بيند آنها يك بنده مطيع و عابد را دوست دارند و او را «به خاطر اطاعتش» مي ستايند پس معلوم مي شود كه خود، مطيع هستند و قلباً ميل به طاعت دارند. در روایت آمده که «زراره» از امام باقر (علیه السلام) درباره شخصي كه كار خوبي انجام مي‌دهد و انساني او را مي‌بيند و او خوشحال مي‌شود، پرسيد، حضرت فرمودند: « لَا بَأْسَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ يُحِبُ‏ أَنْ‏ يَظْهَرَ لَهُ‏ فِي‏ النَّاسِ‏ الْخَيْرُ إِذَا لَمْ يَكُنْ صَنَعَ ذَلِكَ لِذَلِكَ (2) اشكالي ندارد، همه دوست دارند كار نيكشان در ميان مردم نمايان شود، به شرط اينكه آن كار خوب را به همين منظور انجام نداده باشد» 4- اما اگر سرور و فرح از آن جهت باشد كه  کار خیری را انجام بدهد، تا در قلوب مردم منزلت پيدا كند و مردم او را بستايند و در برخوردها او را احترام  كنند اين گونه سرور و خوشحالي، مذموم است. بنابراین صرف خوشحال شدن از تعریف دیگران مذموم نمی باشد. اما در عین حال وقتی کسی از شما تعریف می کند، اگر افکار منفی به سراغ شما روی می آورد، به جای دامن زدن و توجه کردن به آن،  سریعا انصراف ذهنی بدهید. یعنی با تغییر مکان دادن، و خود را به کاری مشغول کردن، با کسی صحبت کردن، سوره ناس و صلوات را داشتن، ان افکار را از ذهن خارج کنید. و سریعا ذهن خود را متوجه حق تعالی بنمایید و با خود حدیث نفس کنید که «اگر من توفیق کار خیری پیدا کردم، لطف و عنایت حق تعالی بوده و خودم در آن نقشی نداشته داشتم» و چند ین مرتبه «شُکرا لِلۀّ» بگویید. انشاء الله باتوجه به نکات فوق، خواهید توانست بر این مشکل فائق آیید. موفق باشید. پی نوشت: 1.یونس/58. 2.كلينى، محمد بن يعقوب‏، الكافي (ط- الإسلامية)،دار الكتب الإسلامية،تهران،1407ق،ج2،ص297
جمع بندی پرسش: در برخی سایت ها آمده است که خدا درباره بعضی از بنده هایش می گوید فرشته ها این بنده را رها کنید، کارش تمام است، نگذارید به سمت من بیاد...این شخص باید چه کار کند؟ آیا راهی دارد؟ پاسخ: زمانی حق تعالی بنده را رها می نماید که دچار استدارج شده باشد. نعمت هایی که به سراغ انسان می آید گاهی اوقات پاداشی است که در مقابل اعمال خیر خود به دست می آورد، و گاهی نعمت های خداوند یک نوع عذاب و مجازات است که در آیات و روایات ما به نعمت استدراج معروف است؛ یعنی هنگامی که شخص گناه می کند؛ خداوند او را تنبیه می کند تا بیدار شود؛ ولی اگر در مراحل بعدی بر اثر زیادی گناه به حدّی برسد که تنبیهات فایده نداشته باشد، در نتیجه خداوند به او نعمت می دهد تا غافل شود و خیال کند مستحق این نعمت هاست (1) و با توجه به این که استدراج، دارای عواملی است، اگر چنین اشخاصی با کنار گذاشتن عوامل استدراج مانند کفر، ظلم و گناه، توبه نمایند، می توانند به درگاه الهی برگردند. در واقع، کنار گذاشتن گناه امری محال و غیر ممکن نیست و قطعا ترک نمودن آن امکان دارد، در غیر این صورت حق تعالی از بندگان نمی خواست توبه نمایند، حال اگر چه ممکن است ترکش سخت باشد، اما در عین حال کنار گذاشتن آن محال نمی باشد. با مشاوره و راهنمایی می توان راه درمان را پیدا نمود و آن را پیاده نمود و در نتیجه گناه را ترک نمود. پی نوشت: 1.مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین (علیهم السلام)،انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، 1387 هـ ش، چاپ اول، ج 2، ص 193.
موضوع قفل شده است