جمع بندی روش اهل بیت (ع) در برابر بیماری های مسری

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روش اهل بیت (ع) در برابر بیماری های مسری
با سلام فکر نکنم تعطیلی نماز و مسجد و نمازجمعه کار درستی باشد میشه ازلحاظ روایی و مستند روش اهل بیت دربرابر بیماری های مسری روبفرمایید
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد ممسوس
  از باب مقدمه مطالبی را عرض میکنم در علم اصول اگر دو موضوع دارای اهمیت ویژه اما یکسان باشد. انتخاب به دست مکلف است اما اگر یکی بر دیگری برتری داشته باشد با ملاکهایی است که اصولی ها با ادله هایی مانند دلیل عقلی، شرعی، وجوب، استحباب، مباح، امری، نهی، عینی، کفایی و.... به برتری موضوع دست می یابند. بنابر این روشن است که گزینش یک مورد از دو گانه ای که عمل به ان  ناممکن مینماید سخت و چالشی جدی است.   در جریان اخیر برخی از مناسک مانند زیارت،حسینیه، مسجد و نماز جمعه از طرفی دیگر جلوگیری از شیوع ویروس واگیردار و مسری کرونا که در جوامع و اماکن عمومی شیوع بیشتری دارد ما را به دو گانه ای رسانده که انتخاب بر ما مشکل است. یک طرف عمل به شعائر یک طرف ویروس کرونا و بیماری منجر به مرگ
  طبیعتا حفظ جان و پرهیز از تضییع حق دیگران واجب است با این پیش فرض که دین هم در چنین مواقعی دستوراتی دارد. اما با پیچیدگی موضوع و فرایند رسیدن به پاسخ محکم و استوار افرادی اهل فن را میطلبد که در این باره اظهار نظر کنند و نمیتوان سرخود پاسخی را ارائه داد. طبعا در  باید امور دینی و اعتقادی به سراغ فقها و در امور پیشگیری از شیوع ویروس و بیماری واگیر دار سراغ متخصصین پزشکی و بهداشتی رفت از باب نمونه اگر فقها بخواهند در شرایط حساس سلامتی جامعه برخی از شعائر را جهت عدم شیوع بیماری تعطیل کنند ناگزیر باید به نظر پزشکان و متخصصان بهداشت توجه کنند ادامه دارد
اما در مورد دو گانگی به وجود امده در کشور بر اثر شیوع ویروس کرونا یعنی اینکه باید اماکن مذهبی تعطیل شود یا مقابله ای با ویروس نشود برگزیدن یکی از این دو راه برای مردم سخت و دشوار است لذا نمیتوان تصمیم انتخاب را به مردم واگذار نمود بلکه باید هر کس در قلمرو تخصصی خود نظر بدهد. اظهار نظر تخصصی درباره واگیربودن این بیماری و خطرآفرین بودن یا نبودن حضور در محافل عمومی بی‌تردید برعهده پزشکان است و اظهار نظر دیگران در این زمینه فاقد اعتبار است. ولی توصیه به ترک زیارت‌ها و مراسم عبادی جمعی مانند نماز جماعت و دعاها بهتر است از سوی متولیان امور دینی صورت بگیرد. البته تردیدی نیست که فقها برای اعلام نظر تخصصی خود برای تعطیل موقت برخی از مصادیق عبادات و تعظیم شعائر ناگزیر به مراجعه به نظرات کارشناسی پزشکان و مبنا قرار دادن آنها هستند. همان طور که بحمدالله در روزهای گذشته شاهد بودیم برخی از مراجع که نسبت به تعطیل تدریس خود و توصیه به حضور کمتر مردم در اماکن عمومی هشدار دادند، نظر خود را مستند به نظر کارشناسی پزشکان کرده بودند.
بنابر این تعطیلی اماکن مذهبی، اجتماعات معنوی و شعائر اگر موقتا و بر اساس نظریه علما مراجع و رهبری باشد با توجه به توصیه پزشکان بر اثر قطع شیوع ویروس کرونا امری مرجح به حساب میاید. قطعا این دستور پزشکی باید از جانب یک نهاد رسمی مانند سازمان نظام پزشکی یا وزارت بهداشت به عنوان یک مسئله عمومی اعلام گردد و اماکن مذهبی هم با توجه به توصیه پزشکی مراتب بالا اقدام به محدود نمودن تجمعات مذهبی میکنند طبعا علاوه بر نظر مراجع و فقها، نظر تولیت آستان حرمهای اهل بیت در مورد حرمها و ستاد سیاستگذاری ائمه جمعه درباره نماز جمعه در محدود نمودن یا تعطیلی این مراکز صائب خواهد بود.      
برخی تصور میکنند با بسته شدن درب حرم و ممانعت از بوسیدن ضریح مقدس اهل بیت جنبه شفابخشیدن ذوات مقدس زیر سوال میرود. در حقیقت برخی از دین باوران توصیه های پزشکی و بهداشتی را جدی نمیگیرند و امور مسلم عقلایی را با جنبه شفا بخشی یا عدم شیوع ویروس در حرم اهل بیت را مورد توجه قرار نمیدهند.   این عزیزان بین دو مفهوم خلط کرده‌اند؛ این که معصومان (ع) این توان را دارند که اگر اراده کنند می‌توانند موالیان خود را از هر گزندی دور بدارند، یک بحث است و این که آنها همواره و در هر شرایطی برای همه کس چنین می‌کنند بحث دیگری است. این دو را نباید یکی انگاشت، اگر چنین بود که بدون رعایت بهداشت و اصول ایمنی از عنایات اهل بیت (ع) بهره‌مند باشیم، نباید هیچ گاه هیچ یک از پیروان معصومان و از جمله خود آنها هیچ آسیبی می‌دیدند؛ ولی تاریخ گواه است که چنین نیست و شواهد مختلفی از مسموم شدن آنان، شیعیان آنها، شیوع وبا و مرگ و میر گسترده در شهرهای شیعه‌نشین در طول تاریخ در دست است.
اما اهل بیت چه روشی را برای مقابله با بیماری های واگیردار توصیه نمودند؟ ایا در زمان انها چنین بیماریهایی وجود داشت؟ چه سیاسیتی در برابر این بحران اتخاذ میشد؟   در اکثر روایات به طاعون و وبا اشاره شده است این نکته قابل تامل است که بیماری فراگیری که در صدر اسلام و بعدها در جوامعی انسانی بارها ظهور کرد و جان انسانهای بسیاری را گرفت مرض طاعون و وبا بود از این رو غالبا هر بیماری که مسری بود و جان مردم را میگیرفت با عنوان طاعون از آن یاد میشد. برخی در خصوص وبا ان را به معنی هر بیماری واگیردار معرفی کردند.(1) در این باره دستوراتی در قالب احادیث از اهل بیت به ما رسیده است. مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه در باب (جَوَازِ الْفِرَارِ مِنْ مَکَانِ الْوَبَاءِ وَ الطَّاعُونِ إِلَّا مَعَ وُجُوبِ الْإِقَامَةِ فِیهِ کَالْمُجَاهِدِ وَ الْمُرَابِط) (فصل مربوط به مجاز بودن گریختن از جاهایی که وبا و طاعون در آن رواج دارد، جز در مواردی که ماندن در آنجا برای کسانی مانند رزمندگان و مرزداران واجب است) روایاتی را بیان کرده است.   مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْوَبَاءِ یَکُونُ فِی نَاحِیَةِ الْمِصْرِ- فَیَتَحَوَّلُ الرَّجُلُ إِلَی نَاحِیَةٍ أُخْرَی- أَوْ یَکُونُ فِی مِصْرٍ فَیَخْرُجُ مِنْهُ إِلَی غَیْرِهِ فَقَالَ‌ لَا بَأْسَ، إِنَّمَا نَهَی رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ ذَلِکَ لِمَکَانِ رَبِیَّةٍ کَانَتْ بِحِیَالِ الْعَدُوِّ فَوَقَعَ فِیهِمُ الْوَبَاءُ فَهَرَبُوا مِنْهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفَارُّ مِنْهُ کَالْفَارِّ مِنَ الزَّحْفِ- کَرَاهِیَةَ أَنْ تَخْلُوَ مَرَاکِزُهُمْ. (2) راوی حدیث می‌گوید از امام صادق علیه السلام در باره شیوع وبا در یک منطقه معین (شاید هم سرزمین مصر) یا در هر سرزمینی پرسیدم که کسی که در آنجا ساکن است (از ترس وبا) منطقه را ترک می‌کند، حضرت فرمودند اشکالی ندارد، پیامبر از این امر برای ساکنان منطقه‌ای که در برابر دشمن بود و وبا در آنجا افتاد و مردمان آن شهر  گریختند نهی کردند و فرمودند کسی که از وبا بگریزد همچون کسی است که از مقابل دشمن گریخته باشد. این را پیامبر از آن روی گفتند که منطقه آنها (در برابر دشمن) خالی نشود. (و لذا گریختن مردم در شرایط عادی از مناطقی که در آن وبا هست، منعی ندارد) پی نوشت: 1. ابن منظور، لسان العرب، ج 1 ص 189 1. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 2 ص 429-430
با سلام حجت الاسلام رسول جعفریان یک مقاله دارند در مورد نحوه رویارویی مسلمانان با طاعون: https://www.khabaronline.ir/news/515182/ شرح مفصلی است از دیدگاههای مختلفی که پیرامون طاعون در تمدن اسلامی ایجاد شد. همین جریانی که امروزه تحت عنوان "طب اسلامی" از سوی آقای تبریزیان مطرح میشه، پیشینه اش رو می تونید در این مقاله ببینید و جالبه که در اون زمان، این دو جریان در مقابل هم بوده اند.   ممسوس گرامی، آیا ممکنه توصیه به به ماندن در خانه در هنگام شیوع طاعون، نوعی دعوت به قرنطینه خانگی بوده باشد؟ مثل همین نهی از مسافرات که امروزه برای جلوگیری از انتشار بیماری مطرح میشه.
اما در بیان اهل بیت روایتهایی وجود دارد که هم برای پیشگیری و هم برای درمان از بیمارهای واگیردار و مسری مانند طاعون و وبا نقل شده است که به برخی از این روایات اشاره میشود. 1. دعا خواندن برای رفع بیماری و یا پیشگیری از ان حضرت علی علیه السلام فرمود این دعا را در منزل گذاشته بعد از نماز صبح هر روز بخوانید بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرَّحیمِ قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ یُصَیبُ بِهِ مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ وَکَأَیِّن مِن دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ. مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. قُلْ أَفَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ. حَسْبِیَ اللّهُ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. (1) برای دفع تب شدید که حضرت زهرا سلام الله علیها به سلمان فارسی تعلیم دادند بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ ، فِى كِتابٍ مَسْطُورٍ ، فِى رَقٍّ مَنْشُورٍ ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ ، عَلىٰ نَبِيٍّ مَحْبُورٍ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ ، وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ ، وَعَلَى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ . وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ . (2) امام صادق علیه اسلام فرمود دست بر سر بیمار بگذار و این دعا را بخوان بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ مُوسَى نَجِیُّ اللَّهِ عِیسَى رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص. مِنَ الْأَرْوَاحِ وَ الْأَوْجَاعِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَزَائِمُ مِنَ اللَّهِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ( نام شخص و مادر او را می برد) لَا یَقْرَبُهُ إِلَّا کُلُّ مُسْلِمٍ وَ أُعِیذُهُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ کُلِّهَا الَّتِی سَأَلَ بِهَا آدَمُ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ إِلَّا انْزَجَرْتِ أَیَّتُهَا الْأَرْوَاحُ وَ الْأَوْجَاعُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ. (3) پی نوشت: 1. مجلسی بحار الانوار، ج 83 ص 337 2. همان ج 92 ص 27 3. همان ج 92 ص 16
ممسوس گرامی، آیا ممکنه توصیه به به ماندن در خانه در هنگام شیوع طاعون، نوعی دعوت به قرنطینه خانگی بوده باشد؟ مثل همین نهی از مسافرات که امروزه برای جلوگیری از انتشار بیماری مطرح میشه.
روایتی از پیامبر صلی الله علیه و اله در باب بهداشت و مقابله با بیماری طاعون وجود دارد که صحابه هم بدان استناد کردند. عمر بن خطاب در سال 17 قمری به قصد فتوحات راهی شام شد اما شنید که شام را وبا فرا گرفته او در مشورت با برخی از اصحاب به نظر یکدست و قاطعی نرسید اما اکثر صحابه خواستار بازگشت او به مدینه شدند ولی ابوعبیده این بازگشت را به منزله فرار از تقدیر الهی خواند و عمر آن را فرار از تقدیری به سوی تقدیر دیگری وصف کرد. سرانجام عمر با شنیدن روایت عبدالرحمان بن عوف از رسول خدا(ص) که فرمود: «به منطقه وبازده وارد نشوید و به عنوان فرار (از جنگ) از منطقه‎ وبازده خارج نشوید»، به مدینه بازگشت. (1) ما این گزارش را داریم که اشاره میکند به اینکه وارد شهر وبا زده نشوید و برای فرار از جنگ در حالی که دشمن عرصه را خالی ببیند و به شهر حمله کند در شهر وبازده بمانید. طبعا چنین نظری درست و صحیح است هم از لحاظ نظامی سیاسی هم بهداشتی  اما اگر این رویه در کشور ما رعایت گردد قطعا امار شیوع کرونا و فوتی ها کاسته خواهد شد. زیرا برخی از مردم اصلا متوجه نیستند که این بیماری را دارند زیرا تا چند روز در بدن نهفته است و سپس خود را نشان میدهد. طبعا در شهرهای سالم ویروس پخش میشود و همه را درگیر میکند کما اینکه مازندران و گیلان امار بسیار کمی داشت اما با سفرهای بی مورد و سرخود مردم به این مناطق، بیماری کرونا در این دو استان به حد بالایی رسیده است. قطعا خانه نشینی نوعی قرنتطینه اختیاری است که در این شرایط حساس و بحرانی شیوع ویروس را کمتر میکند. نکته دیگر اینکه بیماری های صدر اسلام مانند وبا یا طاعون بیشتر با خوراکی ها و یا اشامیدنی ها به افراد منتقل میشد اما این ویروس خطرناک با تماس بدن با هر شی الوده به ویروس منتقل گشته و از راه دهان بینی و چشم وارد بدن میشود طبعا شیوع سریعی دارد و خطر انتقالش از طاعون و وبا بیشتر است اما طاعون و وبا با دوری کردن از اب الوده یا حشره ناقل ویروس میتوان از ان در امان بود     پی نوشت: 1. تاریخ طبری ج 3 ص 158-160    
با سلام و احترام 2. سفارش اهل بیت مبنی برمراجعه به طبیب توصیه های اهل بیت علیهم السلام متوجه بیماری خاصی نیست وغالبا به تمامی بیماریهای اختصاص می یابد با این حال به برخی از این توصیه ها اشاره میشود. در روایتی حضرت علی علیه السلام فرمود: کسی که بیماری خود را از پزشک پنهان نماید به بدن خویش خیانت کرده است. (1) در حدیث دیگر فرمود هر کس بیماری خود را مخفی بدارد پزشک از درمان او ناتوان میماند.(2) حتی اهل بیت در مواردی توصیه به استخدام پزشک نمودند. (3) 3. عدم خروج از شهر اما روایت مخصوصی درباره بیماری واگیردار و مسری از پیامبر نقل شده است ان حضرت فرمود: «هرگاه شنيديد که در سرزميني طاعون آمده، وارد آنجا نشويد؛ و اگر طاعون درجايي رخ داد که شما هستيد، براي فرار، ازآنجا خارج نشويد».(4) پی نوشت: 1. محمدی ري‌شهري، محمد، ميزان الحکمة، (دورۀ پنج‌جلدی)، چاپ اوّل، 1416 ق، حديث 18792 (به نقل از غررالحکم، حديث 8545). 2. محمدی ری‌شهری، همان، حديث 18793 (به نقل از غررالحکم، حديث 8612). 3. مانند روايت راوندى دربارۀ امام حسن عسكرى (عليه‌السلام) در: حرّ عاملی، وسائل‏الشيعة، ج 17، ص 108 باب 10. 4.  مالک بن انس، الموطأ، بیروت، ج 2، ص 898 (باب ما جاء في الطاعون، حديث 22)
سلام علیکم بیشتر از بیماریهای فراگیر این جهالت است که جان مردم را به خطر می اندازد . حتی یک روایت ضعیف در دست دارند که پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام مردم رو به خطر انداختن احمقانه جان شان توصیه کردن باشند و بگویند جان تان را به خطر بیاندازید ما از محافظت میکنیم  ؟ این بدعت رو از کجای دین آورده اند ؟ وقتی که تهدید برای جان مومنین بود تقیه رو علی رغم مخالفت ها و اهانت ها واجب نکردند و نفرمودند که تقیه برای حفظ جان شیعیان واجب است و منکر آن از ما نیست منکرش شیعه نیست ؟    زراره بن اعین را از روی تقیه و حفظ جانش طبق قول مشهور ، آنقدر در اعیان تنقیص و رد کردند تا جان او را حفظ کنند . آیا این کار را نکردند در حالی که زراره عمل احمقانه تعمدی و بخطر انداختن جان هن مرتکب نشد و نمی شد .  چه جراتی در عناد و جهالت هست !  حال سوال دیگر اگر به یکی از ائمه علیهم السلام جام زهری میدادند و میخواستند که باختیار بخورد آیا میخورد ؟ پاسخش چه بود ؟ آیا نمیگفت انسان مومن جانش را به خطر نمی اندازد  «لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ»  این کار عبث و بیهوده است انسان مومن کار عبث نمی کند و از طرفی خلاف فرمان الهی است حفظ جان واجب است ترک این واجب گناه کبیره است ؟ خداوند هدایت کند
بیشتر از بیماریهای فراگیر این جهالت است که جان مردم را به خطر می اندازد . حتی یک روایت ضعیف در دست دارند که پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام مردم رو به خطر انداختن احمقانه جان شان توصیه کردن باشند و بگویند جان تان را به خطر بیاندازید ما از محافظت میکنیم  ؟ این بدعت رو از کجای دین آورده اند ؟ وقتی که تهدید برای جان مومنین بود تقیه رو علی رغم مخالفت ها و اهانت ها واجب نکردند و نفرمودند که تقیه برای حفظ جان شیعیان واجب است و منکر آن از ما نیست منکرش شیعه نیست ؟  زراره بن اعین را از روی تقیه و حفظ جانش طبق قول مشهور ، آنقدر در اعیان تنقیص و رد کردند تا جان او را حفظ کنند . آیا این کار را نکردند در حالی که زراره عمل احمقانه تعمدی و بخطر انداختن جان هن مرتکب نشد و نمی شد .  چه جراتی در عناد و جهالت هست !
با سلام و احترام در مورد این سوال اول شما جملات پراکنده و نامفهوم بود لطف کنید شفاف و مشخص و خلاصه سوال اول خود را بیان کنید
حال سوال دیگر اگر به یکی از ائمه علیهم السلام جام زهری میدادند و میخواستند که باختیار بخورد آیا میخورد ؟ پاسخش چه بود ؟ آیا نمیگفت انسان مومن جانش را به خطر نمی اندازد  «لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ»  این کار عبث و بیهوده است انسان مومن کار عبث نمی کند و از طرفی خلاف فرمان الهی است حفظ جان واجب است ترک این واجب گناه کبیره است ؟
با سلام و احترام در مورد اینکه امام ایا علم به مسموم بودن میوه یا غذا داشت و ایا به این کار اجبار شده بود میاحث مفصلی وجود دارد. اگر به صورت اختصار بخواهیم به این مطالب بپردازیم باید عرض کنم باید به روایات مراجعه نماییم ایا در گزارشها امده است که امام مجبور به خوردن سم بوده است یا خیر؟ در مورد امام رضا علیه السلام روايتي از اباصلت هروي نيز نقل شده كه مي‌گويد: مأمون امام رضا (عليه السّلام) را فراخواند و آن حضرت را مجبور كرد از انگور بخورد آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد».(1) پس طبق این روایت اختیاری در کار نبوده است. زیرا تا تهدیدی به قتل نباشد و تا شخص مجبور نباشد لب به سم و زهر نمیزند. مثل این میماند که بنده بدانم این ظرف اب مسموم است با علم به ان و بدون هیچ زور و اجبار و تهدیدی من ان را بخورم این عقلا مقبول نیست. پس اجبار در کار بوده است. بحث دیگر این است که امام علم غیب دارد که این میوه مسموم است با این حال چرا از ان میخورد؟ گفته شد اولا اجبار در کار بود دوما اگر چه امام به حوادث اینده علم غیب دارد اما برای او تکلیف آور نیست. زیرا عمل به علم غیب خلاف حکمت الهی است و امام جنبه اسوه و الگو بودن را از دست میدهد. به بیانی دیگر افراد بشر از انجام وظایف خود به بهانه علم غیب امام سر باز میزنند.  دوم اینکه خداوند متعال میخواهد همه امور دنیا بر اساس اسباب و علل طبیعی و ظاهری انجام گردد نه امور خارق العاده و غیبی(2) پی نوشت: 1. فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، 1417، ج 2، ص 80 2. صافى گلپایگانى، معارف دین، ج 1، ص 121
نکته دیگر اینکه برخی از حوادث و اتفاقات قضا و قدر حتمی الهی است یعنی وقایعی که حتما رخ میدهد و چیزی ان را عوض نمیکند. لذا علم به این حوادث تکلیف اور نیست و حتی قابل امر و نهی هم نیست به بیانی دیگر انسان دخل و تصرفی دران ندارد. حال اگر با علم غیب به همان موضوعی که جزو قضا و قدر الهی است باز علم غیب نمیتواند وقوع ان حادثه را به تاخیر اندازد یا از بین ببرد. حوادثی مانند شهادت اهل بیت از همین قبیل است از همان حوادثی است که قضا و قدر حتمی الهی بر ان تعلق گرفته و حتی علم غیب به ان هم نمیتواند ان حادثه را رفع کند. اهل بیت هم در برابر قضا و قدر الهی با علم غیب به ان، دخل و تصرفی در ان حوادث نداشتند. از این رو بود که امامان معصوم در برابر چنین حوادثی مانند مسموم شدن و به شهادت رسیدن چون قضای حتمی الهی بود با اینکه از غیب خبر داشتند این میوه یا غذا مسموم است و البته به اجبار از ان میخوردند و به شهادت میرسیدند. حضرت علی میدانست که در شب 19 رمضان ضربه شمشیر بر سر مبارک ایشان اصابت میکند امام حسن و امامان دیگر از مسمویت اطلاع داشتند. امام حسین با علم به شهادت به کربلا رفت این امور از قضا و قدر حتمی الهی بود که حتی علم به ان تصرفی در ان را به همراه نداشت.      
اما سوال دیگر این بود که این مسمومیت و شهادت با توجه به علم غیب امام به اینکه این میوه یا غذا مسموم است ایا خودکشی است؟ ایا خلاف ایه ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکه است؟ مراد از تَهلُکه که خداوند منع فرموده و ان را القای نفس به تهلکه خوانده، کفر و عصیان است؛ یعنی خود را به دست و اختیار خود در کفر و عصیان نیندازد که هلاک می‌شوید و در جهنم مُخلّد می‌گردد. مراد از "دست خود»" یعنی به اختیار خود، چون انسان فاعل مختار است و در ایمان، کفر، طاعت و عصیان مجبور نیست. لذا تعبیر ایدی اورده است. بر فرضی که مراد از آن، هلاکت نفس باشد که آن هم مذموم است، مراد حفظ نفس است از هلاکت مذمومه خلاف شرع، نه هلاکت نفس و کشته‌شدنی که در راه خدا و به حکم خدا باشد. مثلاً هرگاه اسباب جهاد با کفّار فراهم آمد، واجب می‌شود و باید به جهاد برود اگرچه یقیناً بداند که کشته می‌شود. در این صورت، ترک آن، تهلکه و عقاب و نهی است. پر واضح است که حضرت امام حسین(ع) از عالَم ذَر تا به عالم شهادت می‌دانست شهادت خود و کیفیت آن و زمان آن و مکان آن را. حضرت امام(ع) چندین بار به دیگران هم گفته بودند و در ظاهر هم اسباب جهاد با کفّار فراهم آمد   پی نوشت: علی اکبر امین لاری، فی کیفیة علم الإمام(ع) و منابع ذلک العلم، دانشگاه ادیان و مذاهب، 1388 ص 313
در باره بحثهای گذشته بیان شد که اهل بیت در توصیه هایی که در برابر بیماریهای واگیر دار بیان فرموده بودن این بود که هنگام بروز و شیوع بیماری از شهر خارج نشوید. باید در نظر داشت که این امر اگر به معناي تن دادن به بيماري و فرار نکردن از بيماري باشد، قابل‌قبول نيست؛ زيرا حفظ جان قطعاً واجب است. چنان‌که اهل‌بيت تصريح کرده‌اند که براي گريختن از طاعون و وبا، مي‌توان از شهري به شهر ديگر يا از قريه‌اي به قريۀ ديگر و يا حتّي از خانه‌اي به خانۀ ديگر رفت و اين کار جايز است؛ مگر براي مرزداران و رزمندگاني که گريزشان باعث تسلّط دشمن شود. (1) پس معناي حديث مذکور اين است که از شهري که درگير بيماري واگير شده، خارج نشويد تا مبادا باعث انتقال و گسترش بيماري بشويد. مؤيّد اين برداشت، روايات ديگري از اهل‌بيت (عليهم‌السلام) است که فرموده‌اند هرگاه طاعون (و در برخي نقل‌ها: وبا) در ميان اهل يک مسجد واقع شد، نبايد از آن مسجد به‌جاي ديگر بگريزند(2) پی نوشت: 1. صدوق، معاني الأخبار، ص 254، حديث 1. 2. صدوق، معاني الأخبار، ص 254؛ حرّ عاملي، وسائل‏ الشيعة، ج 2، ص 431.  
علي بن جعفر از برادرش امام کاظم (ع) دربارۀ وبا پرسيد که اگر در سرزميني وبا پيدا شد، آيا انسان مي‌تواند ازآنجا بگريزد؟ امام فرمود: «مي‌تواند ازآنجا بگريزد تا وقتي‌که وبا در مسجدي که او در آن نماز مي‌خواند، واقع نشده باشد. پس اگر وبا گريبان نمازگزاران آن مسجدي را که او نماز مي‌خواند گرفت، ديگر صلاح نيست که ازآنجا بگريزد». (1) با توجّه به اين‌که بعيد است مسجد خصوصيتي داشته باشد، ظاهراً مبتلا شدن اهل مسجد، کنايه از فراگير شدن بيماري در ميان اطرافيان و اهالي محل سکونت است؛ بدين معنا که هرگاه بيماري به‌قدري به شما نزديک شد که گريبان اهالي مسجد محل شمارا نيز گرفت، ديگر از آن نگريزيد و در اينجا نيز با توجّه به وجوب پرهيز از بيماري‌ها، بايد اين توصيه را حمل بر پرهيز از گسترش بيماري کرد و نه تن دادن به بيماري   پی نوشت حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 2، ص 431، حديث 2556
4.فاصله گرفتن از بیمار نکتۀ ديگري که در سيرۀ اهل‌بيت به چشم مي‌خورَد، لزوم حفظ فاصله از برخي بيماران است. رسول خدا (ص) فرمود: «به جذاميان خيلي منگريد و چون با آنان سخن مي‌گوييد، بايد ميان شما و آن‌ها به‌اندازۀ بند نيزه فاصله باشد».(1) گويا اين توصيه، به خاطر پرهيز از سرايت بيماري است و بر اين اساس، مي‌توان اين توصيه را نيز تعميم داد؛ يعني لزوم حفظ فاصله از بيمار، در همۀ بیماری‌های مسري و واگيردار. بااين‌حال، اهل‌بيت (ع) گاهي نيز از باب تواضع، با افراد جذامي هم‌سفره مي‌شدند.(2) و گويا هدف از اين کار، توجه به نيازهاي روحي و عاطفي افراد مبتلا بوده است. به‌هرحال، اين‌گونه موارد نشان مي‌دهد که لزوم احتياط در برخورد با مبتلايان، به معناي طرد کلی آنان نيست.   پی نوشت: 1. محمدی ری‌شهری و همکاران، حکمت نامۀ امام حسين (ع)، ج 2، ص 195، حديث 655. 2.  کلینی، کافی، ج 2، ص 123، حديث 8.
با سلام نحوه برگزاری نماز جمعه و حج در زمان صدر اسلام و هنگام همه گیری بیماریها به چه صورت بوده است؟
نحوه برگزاری نماز جمعه و حج در زمان صدر اسلام و هنگام همه گیری بیماریها به چه صورت بوده است؟
با سلام و احترام در تاريخ، موارد متعدّدي از بلاها و بيماري‌هاي فراگير به ثبت رسيده و حتّي برخي دست به تأليف کتاب مستقل دراين‌باره زده‌اند، مانند هشام بن محمد بن سائب کلبي که کتاب «الطاعون في العرب» را نوشت. (1) مطمئناً اين‌گونه بلاها واکنش‌ها و تأثيرات فراواني بر جاي مي‌گذاشته؛ امّا جزئیات این‌گونه مسائل، در منابع تاریخی ثبت نشده است. این مسئله، ناشی از غلبۀ نگاه سیاسی به تاریخ‌نگاری است که باعث می‌شد تاریخ‌نگاران، بیش‌تر به ثبت حوادثی بپردازند که به زندگی حاکمان و روابط قدرت معطوف بوده و از توجّه به مسائل اجتماعی، فرهنگی، پزشکی و مانند آن، غفلت کنند. پی نوشت: 1. نجاشی، رجال، جامعه مدرسین، 1407ق، قم، ص 435
تا جایی که بررسی کردیم به سندی دست نیافتیم که تصریح کند در دوران حضور ائمه علیهم السلام بر اثر بیماریهای مسری تجمعاتی مانند نماز جمعه و جماعت مساجد و مراقد تعطیل شده باشند. پس با صرف نظر از برخی اشارات اندک که در ادامه خواهیم گفت، به نظر میرسد که منع مردم از حضور در مساجد و مراقد برای مقابله با یک بیماری واگیر، پدیده نادری بوده و این شاید ریشه در نوع نگاه مردم به این گونه بیماری ها داشته باشد که گاه با پندارهای خرافی آمیخته بوده است. در این باره توجه به تاریخ پزشکی بیماریهای فراگیری مانند وبا و طاعون، سودمند است.  برای نمونه در منابع طب سنتی موقعیت ستارگان و سیارات، وضعیت جوی منطقه از جهت غلظت و رطوبت هوا تعفن هوا و استعداد بدنی افراد در پیدایش بیماری طاعون موثر دانسته شده و حتی ترس وهم و خوف را نیز از اسباب آن میدانستند. (1)  پی نوشت: 1. امیر محمد جلادت و احسان مصطفوی، درمان و گزارشهای طاعون در دوران تمدن اسلامی، مجله طب سنتی اسلام و ایران، دوره 8 ش 2، تابستان 1396  
طبيعي است که چنين نگرش‌هايي، در شيوۀ مقابله با بيماري نيز تأثير داشته است؛ و حتّي با اعتقاد به اثرگذاري ترس و وهم، نه‌تنها انگيزه‌اي براي تعطيلي مساجد و مراقد ايجاد نمي‌شود، بلکه ميل به حضور در اين‌گونه اماکن افزايش نيز مي‌يابد. مطالعات متعدّد صورت گرفته دراين‌باره نشان مي‌دهد که پزشکان مسلمان از ديرباز، به مُسري بودن اين بيماري‌ها اذعان داشته‌اند؛ ولي در روش‌هاي درماني که در منابع طبّ سنّتي ثبت‌شده است، اشاره‌اي به قطع ارتباط با افراد مبتلا از طريق تعطيلي مساجد و مانند آن به چشم نمي‌خورد. البتّه ترک سرزميني که دچار طاعون شده، در منابع طبّي قديم سفارش شده (1) و در روايات اسلامي نيز توصيه به ترک مناطق آلوده وجود دارد؛ (2) ولي اين غير از تعطيلي مساجد و مراکز مذهبي است. پی نوشت: 1. امیر محمد جلادت و تاحسان مصطفوی، تشخیص درمان و گزارشهای همه گیری طاعون در دوران تمدن اسلامی، مجله طب سنتی اسلام و ایران، دوره 8 ش 2، تابستان 1396  2. کلینی، کافی، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، تهران، ج 8 ص 108    
اگر چه در عصر اهل بیت گزارشی در این باره وجود نداشت اما در دوره های دیگر گزارشهای قابل توجهی وجود دارد که به عملکرد مردم در قبال عبادات دسته جمعی در برابر بیماری فراگیر اشاره کرده است. ابن بطوطه سیاح و جغرافی نویس مشهور در سفرنامۀ خود، داستانى دربارۀ طاعون بزرگ دمشق نقل مي‌کند که خود شاهد آن بوده و نشان مي‌دهد که مردم نه‌تنها از اجتماع در مسجد منع نشدند، بلکه براي دعا و انابۀ دسته‌جمعي، به مسجد نيز فراخوانده شدند. وي مي‌گويد:در اواخر ربیع الثانی سال 749 هنگام شیوع طاعون بزرگ در دمشق بوده و این جریان را از نزدیک دیده است. وی میگوید در دوران حکومت ارغون شاه منادی در شهر ندا داد که مردم سه روز روزه بگیرند و همه اغذیه فروشها و بازار تعطیل شود. مردم سه روز را روزه گرفتند. روز سوم مصادف با روز پنج شنبه بود در همان شب جمعه حکما، امرا، سادات، فقها، قضات و همه طبقات مردم در مسجد جامع شهر دمشق گرد هم آمده تا صبح به نماز، دعا و نیایش مشغول بودند. مسجد گنجایش نداشت و تا صبح مردم در مسجد حضور داشتند پس از اقامه نماز صبح مردم قرآنها را بر سر گرفته از مسجد بیرون آمدند در حالی که امرا با پای برهنه پیشاپیش مردم حضور داشتند. تمام مردم شهر از کوچک و بزرگ مسیحی و یهودی، زن و مرد، تورات و انجیل بر سر گذاشته با حال گریه و تضرع و زاری به سوی مسجد الاقدام از مساجد مهم دمشق( ظاهرا قدمگاه برخی از پیامبران بوده و طبق برخی اقوال قبر حضرت موسی انجا بود) روی نهادند و تا ظهر روز جمعه به خداوند متوسل شدند انها انبیا و کتب آسمانی را به شفاعت یاد نمودند سپس به شهر بازگشته نماز جمعه را به پا داشتند با این توسلات آمار کشته ها از طاعون در دمشق به حد اقل ممکن (2000 نفر) رسید در حالی که همان روز در قاهره این بیماری 24000 نفر را به کام مرگ کشید.(1) این گزارش نشان میدهد مردم در دوره فراگیری بیماری مسری مانند طاعون عاوه بر اینکه از عبادات در مکانهای عمومی مانند مسجد پرهیز نمیکردند بلکه برای تضرع و دعا برای رفع بلا، همه مردم در مسجد جمع میشدند. خصوصا اهل کتاب همراه مسلمانان در این عبادت دسته جمعی شرکت میکردند.   پی نوشت: 1. ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، ترجمه، محمد علی موحد، نشر آگه، تهران، ج 1 ص 137-813  
البته تعطیلی مساجد و مدارس در قرن 11 هجری در جریان طاعونی که بلاد شام و ترکیه سپس عراق و ایران را فرا گرفت گزارش شده است و به نظر میرسد برای جلوگیری از شیوع این بیماری تدابیر بهداشتی اعمال شده است. پی نوشت: سید نعمت الله جزائری، مسکن الشجون فی حکم الفرار من الطاعون ص 89
ممسوس said in تا جايي که بررسي کرديم، به
پس با صرف نظر از برخی اشارات اندک که در ادامه خواهیم گفت، به نظر میرسد که منع مردم از حضور در مساجد و مراقد برای مقابله با یک بیماری واگیر، پدیده نادری بوده و این شاید ریشه در نوع نگاه مردم به این گونه بیماری ها داشته باشد که گاه با پندارهای خرافی آمیخته بوده است.
با سلام. احتراما ائمه (ع ) چه اقداماتی در جهت تصحیح این دیدگاهها انجام داده اند؟
ممسوس said in طبيعي است که چنين نگرش‌هايي،
البتّه ترک سرزميني که دچار طاعون شده، در منابع طبّي قديم سفارش شده (1) و در روايات اسلامي نيز توصيه به ترک مناطق آلوده وجود دارد؛ (2) ولي اين غير از تعطيلي مساجد و مراکز مذهبي است.
این موضوع به دو شکل روایت میشه. بعضی نیز به دستوراتی در جهت منع ورود و خروج از مناطق آلوده اشاره دارند که معادل با توصیه به قرنطینه در نظر گرفته می شود.
با سلام. احتراما ائمه (ع ) چه اقداماتی در جهت تصحیح این دیدگاهها انجام داده اند؟
با سلام و احترام  گزارش خاصی در باره بیماریهای واگیر نیست همان دستورات کلی است که در پستهای گذشته اشاره شد
این موضوع به دو شکل روایت میشه. بعضی نیز به دستوراتی در جهت منع ورود و خروج از مناطق آلوده اشاره دارند که معادل با توصیه به قرنطینه در نظر گرفته می شود.
در کل توصیه های پزشکی و بهداشتی از جانب اهل بیت نهایت مطلبی است که از ان بزرگواران صادر شده و در حقیقت همان بحث قرنطینه شدن را تقویت میکند
با سلام و احترام   در سیره عملی اهل بیت علیه السلام موارد رعایت اصول بهداشتی و پاکیزگی سفارش شده است مواردی که در نقلها امده است اندک است ولی میتوان ان را تسری داد و برداشت مناسبی از ان کرد.  در گزارشی امده است که حسن زیات (روغن فروش) پس از انجام مراسم عبادی حج به مدینه امد و قصد دیدار امام باقر را داشت زمانی که سراغ حضرت را گرفت گفتند حضرت در منطقه ینبع مشغول کشاورزی است وی به ینبع رفت تا حضرت را زیارت نماید امام با دین او فرمود تو تا اینجا امده ای؟ حسن زیات عرضه داشت فدایت شوم دوست نداشتم بدون یدار شما مدینه را ترک کنم امام فرمود من سیر خورده بودم و لذا خواستم از مسجد فاصله بگیرم.(1) وقتی امام به علت اینکه خوردن سیر در مسجد منصرف میشود. وقتی بوی سیر مانع حضور امام در مسجد میشود طبیعی است حضور بیماران واگیردار در مسجد به طریق اولی ناپسند است.  پی نوشت: 1. کلینی، اصول کافی، ج 6 ص 375  
جمع بندی پرسش: روش پیامبر (صلی الله علیه و اله) و اهل بیت (علیهم السلام) در برابر مقابله با بیماری های مسری چگونه بوده است؟ پاسخ: در بیان اهل بیت روایتهایی وجود دارد که هم برای پیشگیری و هم برای درمان از بیمارهای واگیردار و مسری مانند طاعون و وبا نقل شده است که به برخی از این روایات اشاره میشود. 1 .دعا خواندن برای رفع بیماری و یا پیشگیری از آن حضرت علی (علیه السلام) فرمود: این دعا را در منزل گذاشته بعد از نماز صبح هر روز بخوانید بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرَّحیمِ «قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ یُصَیبُ بِهِ مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ وَکَأَیِّن مِن دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ. مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. قُلْ أَفَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ. حَسْبِیَ اللّهُ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.»(1) ادعیه دیگر که در برخی از روایات معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده است. 2.سفارش اهل بیت مبنی برمراجعه به طبیب توصیه های اهل بیت علیهم السلام متوجه بیماری خاصی نیست وغالبا به تمامی بیماریها اختصاص می­یابد با این حال به برخی از این توصیه ها اشاره میشود. در روایتی حضرت علی (علیه السلام) فرمود: کسی که بیماری خود را از پزشک پنهان نماید به بدن خویش خیانت کرده است.(2) در حدیث دیگر فرمود هر کس بیماری خود را مخفی بدارد پزشک از درمان او ناتوان میماند.(3) حتی اهل بیت (علیهم السلام) در مواردی توصیه به استخدام پزشک نمودند.(4) 3.عدم خروج از شهر اما روایت مخصوصی درباره بیماری واگیردار و مسری از پیامبر (صلی الله علیه و اله) نقل شده است آن حضرت فرمود: «هرگاه شنيديد که در سرزميني طاعون آمده، وارد آنجا نشويد؛ و اگر طاعون درجايي رخ داد که شما هستيد، براي فرار، ازآنجا خارج نشويد.(5) روایتی دیگر از پیامبر (صلی الله علیه و اله) در باب بهداشت و مقابله با بیماری طاعون وجود دارد که صحابه هم بدان استناد کردند. عمر بن خطاب در سال 17 قمری به قصد فتوحات راهی شام شد اما شنید که شام را وبا فرا گرفته او در مشورت با برخی از اصحاب به نظر یکدست و قاطعی نرسید اما اکثر صحابه خواستار بازگشت او به مدینه شدند ولی ابوعبیده این بازگشت را به منزله فرار از تقدیر الهی خواند و عمر آن را فرار از تقدیری به سوی تقدیر دیگری وصف کرد. سرانجام عمر با شنیدن روایت عبدالرحمان بن عوف از رسول خدا(صلی الله علیه و اله) که فرمود: «به منطقه وبازده وارد نشوید و به عنوان فرار (از جنگ) از منطقه‎ وبازده خارج نشوید»، به مدینه بازگشت.(6) روایتی دیگر آمده است: «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْوَبَاءِ یَکُونُ فِی نَاحِیَةِ الْمِصْرِ فَیَتَحَوَّلُ الرَّجُلُ إِلَی نَاحِیَةٍ أُخْرَی أَوْ یَکُونُ فِی مِصْرٍ فَیَخْرُجُ مِنْهُ إِلَی غَیْرِهِ فَقَالَ‌ لَا بَأْسَ، إِنَّمَا نَهَی رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ ذَلِکَ لِمَکَانِ رَبِیَّةٍ کَانَتْ بِحِیَالِ الْعَدُوِّ فَوَقَعَ فِیهِمُ الْوَبَاءُ فَهَرَبُوا مِنْهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفَارُّ مِنْهُ کَالْفَارِّ مِنَ الزَّحْفِ- کَرَاهِیَةَ أَنْ تَخْلُوَ مَرَاکِزُهُمْ»(7)  راوی حدیث می‌گوید از امام صادق (علیه السلام) در باره شیوع وبا در یک منطقه معین (شاید هم سرزمین مصر) یا در هر سرزمینی پرسیدم که کسی که در آنجا ساکن است از ترس وبا منطقه را ترک می‌کند، حضرت فرمودند: اشکالی ندارد، پیامبر (صلی الله علیه و اله) از این امر برای ساکنان منطقه‌ای که در برابر دشمن بود و وبا در آنجا افتاد و مردمان آن شهر  گریختند، نهی کردند و فرمودند: کسی که از وبا بگریزد همچون کسی است که از مقابل دشمن گریخته باشد. این مطلب را پیامبر (صلی الله علیه و اله) از آن روی گفتند که منطقه آنها در برابر دشمن خالی نشود. لذا گریختن مردم در شرایط عادی از مناطقی که در آن وبا هست، منعی ندارد. 4.فاصله گرفتن از بیمار نکتۀ ديگري که در سيرۀ اهل‌بيت (علیهم السلام) به چشم مي‌خورَد، لزوم حفظ فاصله از برخي بيماران است. رسول خدا (صلی الله علیه و اله) فرمود: «به جذاميان خيلي منگريد و چون با آنان سخن مي‌گوييد، بايد ميان شما و آن‌ها به‌اندازۀ بند نيزه فاصله باشد. (8) گويا اين توصيه، به خاطر پرهيز از سرايت بيماري است و بر اين اساس، مي‌توان اين توصيه را نيز تعميم داد؛ يعني لزوم حفظ فاصله از بيمار، در همۀ بیماری‌های مسري و واگيردار. بااين‌حال، اهل‌بيت (علیهم السلام) گاهي نيز از باب تواضع، با افراد جذامي هم‌سفره مي‌شدند.(9) پی نوشت: 1.مجلسی بحار الانوار، اسلامیه، 1363ش، تهران، ج 83 ص 337 2. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم درر الکلم، محقق، رجائی، دارالکتاب الاسلامی، 1410ق، قم، ص 622 3.همان ص 626 4. حرّ عاملی، وسائل‏ الشيعة، موسسه آل البیت، 1409ق، قم، ج 17، ص 108 باب 10. 5.مالک بن انس، الموطأ، بیروت، ج 2، ص 898، باب ما جاء في الطاعون، حديث 22 6.تاریخ طبری دارالتراث، 1387ق، بیروت، ج 4 ص 62 7.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 2 ص 429-430 8.صالحی شامی، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، دارالکتب العلمیه، 1414ق، بیروت، ج 12 ص 171 9.کلینی، اصول کافی، اسلامیه، 1362ش، تهران،ج 2، ص 123، حديث 8                    
موضوع قفل شده است