جمع بندی عاقبت عجب و خودپسندی

enayatkamizi said in عاقبت عجب و خودپسندی

سلام خسته نباشید ببخشید من در اثر عبادت دچار عجب و خودپسندی و پشت سرش دچار افسردگی شدید و حسادت شدید شدم و قرص میخورم علایم زیادی از عجب در خودم دیدم و هی به مرحله بالاتری از عجب میرسم الان احساس استغنا از دعا بهم دست میده و اینکه اگر خوبی داشته باشم به خدا منت می‌زارم که من دارم همچین خوبی رو  و خانوادم هم فهمیدن که دچار غرور میشم مثلاً اون هارو کوچک میبینم و برای اینکه حسودی نکنم بهشون با انجام برخی کار ها خودشونو کوچک میکنن و ... با توجه به اینکه این بیماری در من خوب نمیشه لطفاً بگید اگه درمان نشه عاقبت چی میشه و اگه درمانی داره در این مرحله بگید چون درصدد درمانی هم میرم دچار عجب میشم و اگر عجب نیست پس چرا بعد از کار هایی مثل بازی و گوشی خریدن و راه اندازی کسب و کار اعتماد به نفس کاذب میگیرم و پشت بندش حسودیم بیشتر میشه و غرورم مرسی 

باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید راه درمان شما این است که فکر خود را مدیریت نمایید. به این معنا که هر گاه کار خوبی، عبادتی، و... انجام می دهید، از فکر کردن به آن کار خوب و یا آن عبادت، پرهیز نمایید. هر موقع هم آن افکار به سراغ شما می آید به جای دامن زدن و توجه کردن به آن،  سریعا انصراف ذهنی بدهید. یعنی با تغییر مکان دادن، و خود را به کاری مشغول کردن، با کسی صحبت کردن، سوره ناس و صلوات را داشتن، ان افکار را از ذهن خارج کنید. نتیجه کنترل افکار آن است که زمینه منت گذاشتن به خدا، عجب، اعتماد به نفس کاذب و... از بین می رود. در واقع مشکل اصلی شما این است که وقتی عبادتی، دعایی و ... انجام می دهید، در افکار خود آن افعال را مرور می دهید و راه را برای عجب و منت گذاشتن و ... باز می کنید، ولی وقتی که با راهکار فوق، مجال فکر کردن را نسبت به آن اعمال خیر، از بین ببرید، مشکلات مطرح شده، مجالی برای برزو ظهور پیدا نخواهند کرد. البته این مدیریت افکار، نیاز به تمرین و گذر زمان دارد، تا بتواند به نتیجه مطلوب برسد. موفق باشید.  

enayatkamizi said in گفته شده میوه عجب و خودپسندی

گفته شده میوه عجب و خودپسندی دشمنی و کینه توزیه این کینه توزی بخاطر اینکه نمیتونه بالاتر از خودشو ببینه هست؟خودشو بالا میبینن دوست ندارم بالاتر از خودشو ببینه حسادت می‌کنه کینه می‌کنه درسته ؟ کسی که به این مرحله برسه چی میشه ؟راه درمانی داره

باسمه تعالی سلام علیکم چنین شخصی با این روحیه ای که دارد، راه درمانش آن است که تحت هیچ شرایطی و به هیچ عنوان نباید خودش را با دیگران مقایسه کند. این مقایسه نمودن است که باعث شکوفایی بذر حسادت، کینه و... در جانش می گردد، و اصولا مقایسه معنا ندارد, زیرا هر انسانی شرایط، استعداد ها، توانایی ها و روحیه‌های خاص خودش را دارد. بنابراین وقتی شرایط یکسان نیست، مقایسه نمودن جایگاهی ندارد. موفق باشید.

جمع بندی پرسش: بنده در اثر عبادت، دچار عجب و خودپسندی و پشت سرش دچار افسردگی شدید و حسادت شدید شدم و قرص می خورم، علایم زیادی از عجب در خودم دیدم، الان احساس استغنا از دعا دست می دهد و این که اگر خوبی داشته باشم به خدا منت می‌گزارم، و اعتماد به نفس کاذب دارم، چه باید کرد؟ پرسش: راه درمان شما این است که فکر خود را مدیریت نمایید. به این معنا که هر گاه کار خوبی، عبادتی، و... انجام می دهید، از فکر کردن به آن کار خوب و یا آن عبادت، پرهیز نمایید. هر موقع هم آن افکار به سراغ شما می آید به جای دامن زدن و توجه کردن به آن،  سریعا انصراف ذهنی بدهید. یعنی با تغییر مکان دادن، و خود را به کاری مشغول کردن، با کسی صحبت کردن، سوره ناس و صلوات را داشتن، ان افکار را از ذهن خارج کنید. نتیجه کنترل افکار، آن است که زمینه منت گذاشتن به خدا، عجب، اعتماد به نفس کاذب و... از بین می رود. در واقع مشکل اصلی شما این است که وقتی عبادتی، دعایی و ... انجام می دهید، در افکار خود آن افعال را مرور می دهید و راه را برای عجب و منت گذاشتن و ... باز می کنید، ولی وقتی که با راهکار فوق، مجال فکر کردن را نسبت به آن اعمال خیر، از بین ببرید، مشکلات مطرح شده، مجالی برای برزو ظهور پیدا نخواهند کرد. البته این مدیریت افکار، نیاز به تمرین و گذر زمان دارد، تا بتواند به نتیجه مطلوب برسد.