جمع بندی دخترم بر سر دوراهی مانده؛ خواستگار قبلی یا خواستگار جدید

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دخترم بر سر دوراهی مانده؛ خواستگار قبلی یا خواستگار جدید
سلام من وشوهرم هر دو فرهنگی هستیم یک دختر30 ساله دارم که در 22 سالگی عقدکردند که بعد از یک سال در دوران عقد جدا شدن والان 3سال است که با پسری 35 ساله دوست هستند خانواده ایشون هم از نظر سطح فرهنگی بسیارپایین هستند و هم از نظر مالی. این آقا فردی مذهبی هستند اما تحصیلات آکادمیک نداره ولی دخترم مدرک لیسانس داره من و همسرم به این ازدواج  راضی نیستیم اما دخترم این آقا رو خیلی دوست داره تا جایی که من متوجه شدم این اقا و دخترم از ماجرای عقد قبلی دخترم به خانواده اش چیزی نگفتند احتمالا اگر بفهمند مادرش مخالفت می کنه از طرفی خانواده این آقا درخواست مارا برای رفتن به خونشون جهت آشنایی بیشتر قبول نکردند از طرف دیگر  یک ماه است که برای دخترم  یک خواستگار جدیدی آمده که خانوادش تقریبا با ماهم سطح هستند واز نظرمالی  شغلی و فرهنگی وضعیت بسیار خوبی داره دخترم با این خواستگار جدیدش 7 جلسه صحبت کردند ولی چون به نفر قبلی وابسته شده به این خواستگار جدید زیاد تمایل نشون نمیده و سر دو راهی مانده نمیتونه تصمیم نهایی را بگیره درضمن این خواستگار جدید هم در دوران عقد از همسرشون جدا شدند. اگر اون آقا دخترم رو به عقد موقت خودش درآورده باشه و از لحاظ جنسی و عاطفی وابسته اش کرده باشه چی؟؟؟ حالا من موندم چطور به دخترم کمک کنم؟ لطفا راهنمایی کنید
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد امیـد
سلام شما مادری مهربان و دلسوز هستید که دوست دارید دخترتان با مردی شایسته ازدواج کند تا بتواند زندگیِ شاد و آرامش بخشی داشته باشد. از این که گفته اید:«اگر اون آقا دخترم رو به عقد موقت خودش درآورده باشه و از لحاظ جنسی و عاطفی وابسته اش کرده باشه چی؟؟؟» به نظر می رسد که شما می ترسید که دخترتان برخی مسائل را از شما پنهان کند و به همین خاطر خود را متمایل به خواستگار اول نشان می دهد و به خواستگار دوم که از نظر وضعیت مالی و شغلی بهتر است تمایلی نشان نمی دهد. من توصیه اکید می کنم بنشینید با دخترتان رک و صریح صحبت کنید. به او اطمینان دهید که هر مسأله ای در بین باشد را بپذیرید و به دخترتان کمک کنید که مشکل را حلّ کند. از دخترتان بازجویی نکنید. به او امنیت خاطر دهید. بگویید که سعی می کنید شرایطش را درک کنید. بسیار تلاش نمایید که بر اعصابتان مسلط باشید و عصبانی نشوید. عصبانیت باعث پیچیده تر شدنِ اوضاع می شود. شما اگر از رفتارهای اشتباهِ دخترتان عصبانی شوید، نمی توانید گذشته را برگردانید. ضمن اینکه دخترتان تنها مقصّر هر اشتباهی نیست. خانوادهْ یک سیستم است که همه اعضا در آن نقش دارند و هنگامی که مشکلی پیش می آید، اشتباه است که انگشت اتهام را به سوی یک نفر بگیریم. اگر دخترتان اشتباهی مرتکب شده، باید بپذیرید که شما و همسرتان نیز در آن نقش داشته اید. حداقلّ نقش شما، عدم راهنماییِ دخترتان و آماده نکردنِ او برای این موقعیت ها است. این را می گویم تا از شکستن همه کاسه کوزه ها بر سر دخترتان بر فرض ارتکاب هر اشتباهی خودداری نمایید.   پس از آن که با دخترتان صحبت کردید، اگر متوجه شُدید که او اشتباهی انجام داده، به همراه دخترتان به یک روانشناس بسیار خبره مراجعه نمایید تا راهی برای بیرون رفتن از این مشکل بیابید. اما اگر مطمئن شدید که دخترتان اشتباهی انجام نداده و فقط وابستگیِ عاطفی به خواستگار اولش پیداکرده، باید بگویم:   به دو دلیل ازدواج دخترتان با خواستگار اولش با ریسک بالایی مواجه است. از یک طرف شما گفته اید:«خانواده ایشون هم از نظر سطح فرهنگی بسیارپایین هستند و هم از نظر مالی» که نشان دهنده عدم تناسب دو خانواده از نظر فرهنگی و اجتماعی است. از سوی دیگر شما گفته اید:«از طرفی خانواده این آقا درخواست مارا برای رفتن به خونشون جهت آشنایی بیشتر قبول نکردند». این نشان می دهد که خانواده خواستگار اول به این ازدواج رضایت ندارند. ازدواجْ پیوند دو نفر (یک دختر و یک پسر) نیست؛ بلکه پیوند میان دو خانواده و دو فرهنگ است. به همین دلیل وقتی در ازدواج به موافقتِ خانواده ها و تناسب میان فرهنگ ها و سطح اجتماعی خانواده ها توجه نمی شود، تنش و کشمکش بین خانواده ها و دختر و پسر زیاد رخ می دهد. همچنین زمانی که بدون موافقتِ پدر و مادرِ یک طرفْ ازدواج صورت گیرد، احتمال وقوع تنش و اختلاف نظر میان دختر و پسر افزایش می یابد.   رضایت خانواده پسر خیلی مهم است . زیرا اگر رضایت آنها نباشد، احتمالِ اینکه به دخترخانم در خانه پدرشوهر بی اعتنایی صورت گیرد بیشتر می شود. هر خانمی به حمایتِ خانواده همسرش نیاز دارد. اگر در خانواده شوهر به دختری بی توجهی، بی اعتنایی و خدای نکرده بی احترامی شود، دخترخانم از نظر روحی دچار آسیب می شود. برای ما آقایان توجه دیگران چندان مهم نیست و  با بی توجهیِ دیگران، دچار آسیب نمی شویم. ولی یک خانم با بی اعتنایی مادرشوهر در زندگی خیلی رنج می برد . یک ضرب المثل ایرلندی می گوید:«اگر زن را دو نیم کنی، برایش آسانتر است تا به او بی اعتنایی کنی».   اگر دخترتان صرفا به وابستگیِ عاطفی به خواستگار اول دچار شده است، توصیه می کنم به همراه دخترتان به یک روانشناس خبره مراجعه نمایید و از او در مورد بررسی ریسک ازدواج با خواستگار اول کمک بگیرید. یک روانشناس خبره می تواند با دخترتان صحبت کند و به او در مورد رهایی از وابستگیِ اشتباه کمک نماید. تحقیق کنید و روانشناسی خبره و باسواد بیابید. چون هر فردی که تابلوی روانشناس نصب کرده، خبره و باسواد نیست. متأسفانه در این حرفه نیز افراد کم سواد یافت می شوند. موفق باشید.
رسانه said in دخترم بر سر دوراهی مانده؛ خواستگار قبلی یا خواستگار جدید
سلام من وشوهرم هر دو فرهنگی هستیم یک دختر30 ساله دارم که در 22 سالگی عقدکردند که بعد از یک سال در دوران عقد جدا شدن والان 3سال است که با پسری 35 ساله دوست هستند خانواده ایشون هم از نظر سطح فرهنگی بسیارپایین هستند و هم از نظر مالی. این آقا فردی مذهبی هستند اما تحصیلات آکادمیک نداره ولی دخترم مدرک لیسانس داره من و همسرم به این ازدواج  راضی نیستیم اما دخترم این آقا رو خیلی دوست داره تا جایی که من متوجه شدم این اقا و دخترم از ماجرای عقد قبلی دخترم به خانواده اش چیزی نگفتند احتمالا اگر بفهمند مادرش مخالفت می کنه از طرفی خانواده این آقا درخواست مارا برای رفتن به خونشون جهت آشنایی بیشتر قبول نکردند از طرف دیگر  یک ماه است که برای دخترم  یک خواستگار جدیدی آمده که خانوادش تقریبا با ماهم سطح هستند واز نظرمالی  شغلی و فرهنگی وضعیت بسیار خوبی داره دخترم با این خواستگار جدیدش 7 جلسه صحبت کردند ولی چون به نفر قبلی وابسته شده به این خواستگار جدید زیاد تمایل نشون نمیده و سر دو راهی مانده نمیتونه تصمیم نهایی را بگیره درضمن این خواستگار جدید هم در دوران عقد از همسرشون جدا شدند. اگر اون آقا دخترم رو به عقد موقت خودش درآورده باشه و از لحاظ جنسی و عاطفی وابسته اش کرده باشه چی؟؟؟ حالا من موندم چطور به دخترم کمک کنم؟ لطفا راهنمایی کنید
یاهو سلام و عرض ادب روانشناس ها میگویند: تا زمانی که دختر دلش پیش کسی مونده باشه نباید نباید نباید فرد دیگری را وارد زندگی کند مادامی که فرد قبلی رو کلا از دلش پاک نکرده باشه
جمع بندی پرسش: من و شوهرم فرهنگی هستیم. یک دختر 30 ساله دارم که در 22 سالگی عقد کرد و بعد از یک سال در دوران عقد جدا شد. الان سه سال است که با پسری 35 ساله دوست است. خانواده این پسر از نظر سطح فرهنگی و مادّی پایین هستند. این آقا تحصیلات دانشگاهی ندارد. اما دخترم مدرک کارشناسی دارد. من و همسرم به این ازدواج راضی نیستیم؛ اما دخترم این آقا را خیلی دوست دارد. خانواده این آقا درخواست ما برای رفتن به خانه شان جهت آشنایی بیشتر را قبول نکردند. از سوی دیگر یک ماه است که خواستگار جدیدی برای دخترم آمده که خانواده اش از نظر فرهنگی، شغلی و مادّی وضعیت خوبی دارند. دخترم با این خواستگارش هفت جلسه صحبت کرده؛ اما از آن جایی که به این پسر 35 ساله وابسته شده، به خواستگار جدیدش تمایل زیادی نشان نمی دهد و بر سر دو راهی مانده است. من می ترسم دخترم با این پسر 35 ساله عقد موقّت خوانده باشد و به همین خاطر از نظر جنسی و عاطفی به او وابسته شده باشد. نمی دانم چگونه به دخترم کمک کنم. لطفا راهنمایی ام کنید.   پاسخ: شما مادری مهربان و دلسوز هستید که دوست دارید دخترتان با مردی شایسته ازدواج کند تا بتواند زندگیِ شاد و آرامش بخشی داشته باشد. از این که گفته اید:«من می ترسم دخترم با این پسر 35 ساله عقد موقّت خوانده باشد و به همین خاطر از نظر جنسی و عاطفی به او وابسته شده باشد» به نظر می رسد شما می ترسید که دخترتان برخی مسائل را از شما پنهان کند و به همین خاطر خود را متمایل به خواستگار اول نشان می دهد و به خواستگار دوم که از نظر وضعیت مالی و شغلی بهتر است تمایلی نشان نمی دهد. من توصیه اکید می کنم بنشینید با دخترتان رک و صریح صحبت کنید. به او اطمینان دهید که هر مسأله ای در بین باشد را بپذیرید و به دخترتان کمک کنید که مشکل را حلّ کند. از دخترتان بازجویی نکنید. به او امنیت خاطر دهید. بگویید که سعی می کنید شرایطش را درک کنید. بسیار تلاش نمایید که بر اعصابتان مسلط باشید و عصبانی نشوید. عصبانیت باعث پیچیده تر شدنِ اوضاع می شود. اگر از رفتارهای اشتباهِ دخترتان عصبانی شوید، نمی توانید گذشته را برگردانید. ضمن اینکه دخترتان تنها مقصّر هر اشتباهی نیست. خانوادهْ یک سیستم است که همه اعضا در آن نقش دارند و هنگامی که مشکلی پیش می آید، اشتباه است که انگشت اتهام را به سوی یک نفر بگیریم. اگر دخترتان اشتباهی مرتکب شده، باید بپذیرید که شما و همسرتان نیز در آن نقش داشته اید. حداقلّ نقش شما، عدم راهنماییِ دخترتان و آماده نکردنِ او برای این موقعیت ها است. این را می گویم تا از شکستن همه کاسه کوزه ها بر سر دخترتان بر فرض ارتکاب هر اشتباهی خودداری نمایید. پس از آن که با دخترتان صحبت کردید، اگر متوجه شُدید که او اشتباهی انجام داده، به همراه دخترتان به یک روانشناس بسیار خبره مراجعه نمایید تا راهی برای بیرون رفتن از این مشکل بیابید. اما اگر مطمئن شدید که دخترتان اشتباهی انجام نداده و فقط وابستگیِ عاطفی به خواستگار اولش پیداکرده، باید بگویم: به دو دلیل ازدواج دخترتان با خواستگار اولش با ریسک بالایی مواجه است. از یک طرف شما درباره خواستگار اول دخترتان گفته اید:«خانواده این پسر از نظر سطح فرهنگی و مادّی پایین هستند» که نشان دهنده عدم تناسب دو خانواده از نظر فرهنگی و اجتماعی است. از سوی دیگر درباره خانواده خواستگار اول گفته اید:«خانواده این آقا درخواست ما برای رفتن به خانه شان جهت آشنایی بیشتر را قبول نکردند». این نشان می دهد که خانواده خواستگار اول به این ازدواج رضایت ندارند. ازدواجْ پیوند دو نفر (یک دختر و یک پسر) نیست؛ بلکه پیوند میان دو خانواده و دو فرهنگ است. به همین دلیل وقتی در ازدواج به موافقتِ خانواده ها و تناسب میان فرهنگ ها و سطح اجتماعی خانواده ها توجه نمی شود، تنش و کشمکش بین خانواده ها و دختر و پسر زیاد رخ می دهد. همچنین زمانی که بدون موافقتِ پدر و مادرِ یک طرفْ ازدواج صورت گیرد، احتمال وقوع تنش و اختلاف نظر میان دختر و پسر افزایش می یابد. رضایت خانواده پسر خیلی مهم است . زیرا اگر رضایت آنها نباشد، احتمالِ اینکه به دخترخانم در خانه پدرشوهر بی اعتنایی صورت گیرد بیشتر می شود. هر خانمی به حمایتِ خانواده همسرش نیاز دارد. اگر در خانواده شوهر به دختری بی توجهی، بی اعتنایی و خدای نکرده بی احترامی شود، دخترخانم از نظر روحی دچار آسیب می شود. برای ما آقایان توجه دیگران چندان مهم نیست و  با بی توجهیِ دیگران، دچار آسیب نمی شویم. ولی یک خانم با بی اعتنایی مادرشوهر در زندگی خیلی رنج می برد . یک ضرب المثل ایرلندی می گوید:«اگر زن را دو نیم کنی، برایش آسانتر است تا به او بی اعتنایی کنی».  اگر متوجه شُدید دخترتان صرفا به وابستگیِ عاطفی به خواستگار اول دچار شده است، به همراه دخترتان به یک روانشناس خبره مراجعه نمایید و از او در مورد بررسی ریسک ازدواج با خواستگار اول کمک بگیرید. یک روانشناس خبره می تواند با دخترتان صحبت کند و به او در مورد رهایی از وابستگیِ اشتباه کمک نماید. تحقیق کنید و روانشناسی خبره و باسواد بیابید.
موضوع قفل شده است