جمع بندی تغییر قلب حب الشیطان به قلب حب الله
تبهای اولیه
تغییر قلب حب الشیطان به قلب حب الله
سلام
خسته نباشید
ببخشید چگونه قلبی که حب الشیطان شده تغییر پیدا میکنه به حب الله یعنی قلبی که دیگه منشاه غرور و حسد کینه و بدبینی یا مثلا کار خیر میکنه مغرور میشه و این توی وجودش نهادینه شده و .... شده ایا تغیییر پیدا میکنه ؟ امکانش هست ؟
من شنیدم بعضی انسان ها در اغاز خوبن ولی در ادامه سمت شیطان میرن از این انسان ها میگم
enayatkamizi said in تغییر قلب حب الشیطان به قلب حب الله
سلام خسته نباشید ببخشید چگونه قلبی که حب الشیطان شده تغییر پیدا میکنه به حب الله یعنی قلبی که دیگه منشاه غرور و حسد کینه و بدبینی یا مثلا کار خیر میکنه مغرور میشه و این توی وجودش نهادینه شده و .... شده ایا تغیییر پیدا میکنه ؟ امکانش هست ؟ من شنیدم بعضی انسان ها در اغاز خوبن ولی در ادامه سمت شیطان میرن از این انسان ها میگمباسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید قطعا اخلاق انسان قابل تغییر است. چرا که اگر این امر، غیر قابل تغییر باشد، حتی ارائه یک راه کار ساده، اخلاقی، تهذیبی، کاری عبث، غیر عاقلانه و در واقع آب در هاون کوبیدن خواهد بود، تا چه رسد به تدوین یک نظام اخلاقی. در صورتیکه وجود یک نظام اخلاقی و صدور احکام اخلاقی فراوان از حقتعالی، انبیاء الهی و ائمه دین علیهم السلام نشانه این استکه اخلاق انسان، قابل تغییر است. به این آیه شریفه توجه بفرمایید: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ (1) اوستكه در ميان مردم بىسواد، پيامبرى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگىهاى فكرى و روحى] پاكشان كند و به آنان كتاب و حكمت بياموزد، و آنان به يقين پيش از اين در گمراهى آشكارى بودند...» تأمل در نکات آیه شریفه ما را در اثبات این ادعا، رهنمون خواهد کرد: «1- انسان در طول زندگی دنیوی آلوده میشود، وگرنه به تطهیر و تزکیه نیاز نداشت. 2- آلودگیهایی که انسان در دنیا پیدا میکند، عقیدتی، اخلاقی یا رفتاری، همه قابل تطهیر و پاکسازی است، در غیر این صورت خداوند تعالی پیامبران را به این کار مأمور نمیکرد. 3- ذات انسان به خودی خود آلوده نیست، وگرنه قابل پاکسازی نبود. 4- پاک شدن (تزکیه) انسان، اختیاری است نه اجباری؛ چون کار پیامبران ابلاغ و ارشاد است. «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ (2) و بر عهده پيامبر جز رساندن آشكار [پيام وحى] نيست.» انبیاء نه کسی را مجبور میکنند و نه خود در نفوس انسانها تصرف تکوینی میکنند. «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر (3) تو مسلط و توانا بر (تبديل كفر و ايمان) آنها نيستی» پیامبران دردها را نشان میدهند و راه درمان آنها را، وظیفه درمان و پاکسازی به عهده خود انسان است. 5-انسان بدون پیروی از مکتب انبیاء نمیتواند خود را از آلودگیهای دنیا پاک کند.»(4) پی نوشت: 1.جمعه/2. 2.عنکبوت/18. 3.غاشیه/22. 4. تهرانی،مجتبی،اخلاق الهی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندشه اسلامی، ج1،ص116.
آیه دیگری که حاکی از امکان تغییر اخلاق انسانی است:
«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ (1) نيكى و بدى يكسان نيست. [بدى را] با بهترين شيوه دفع كن؛ [با اين برخورد متين و نيك] ناگاه كسى كه ميان تو و او دشمنى است [چنان شود] كه گويى دوستى نزديك و صميمى است.»
این آیه بخوبی نشان می دهد كه عداوت و دشمنی های عمیق كه در خلق و خوی انسان ریشه دوانده باشد، با محبت و رفتار شایسته ممكن است تبدیل به دوستی های داغ و ریشه دار شود؛ اگر اخلاق، قابل تغییر نبود، این امر امكان نداشت.
پی نوشت:
1.فصلت/34.
توجه به زندگی بزرگانی که ابتدا در مسیر هدایت نبودند و لیکن چنان متحول شدند که جزء اولیاء الهی گردیدند، شاهد دیگری بر امکان تغییر اخلاق انسانی است. بزرگانی مانند فضیل عیاض، بشر حافی، عبد فرار، رسول ترک و ...
enayatkamizi said in تغییر قلب حب الشیطان به قلب حب الله
سلام خسته نباشید ببخشید چگونه قلبی که حب الشیطان شده تغییر پیدا میکنه به حب الله یعنی قلبی که دیگه منشاه غرور و حسد کینه و بدبینی یا مثلا کار خیر میکنه مغرور میشه و این توی وجودش نهادینه شده و .... شده ایا تغیییر پیدا میکنه ؟ امکانش هست ؟ من شنیدم بعضی انسان ها در اغاز خوبن ولی در ادامه سمت شیطان میرن از این انسان ها میگمیاهو سلام و عرض ادب به نظر من : بعضی از افراد در ابتدا با اراده خودشون به دنبال هوا و هوسشون میرن و بعد که دیدن این راه هیچی نداره و در فرد احساس حقارت به وجود میاد و فرد سعی میکنه روحش رو ارتقا بده و بسیارهم پیشرفت میکنه ولی بعضی ها که از ابتدا تحت فشار بیرونی مجبور بودن خوب و پاک باشن چون راه نادرست رو تجربه نکردن یکجور عقده ی بد بودن دارن و این باعث میشه زمانی که دیگه تحت فشار نیست اون عقده بد بودن رو جبران کنه و میکنه و احتمالا هرچقدر اون گره و عقده بیشتر باشه تمایلات فرد برای تکرار رفتار بیشتر خواهد بود در هر صورت انسان باید هر دو راه رو بدون تعصب و با چشم حقیقت یاب خوب بشناسه و ببینه به کدام یک تمایل درونی داره انسان باید خودش رو بشناسه و سعی کنه ریشه یابی کنه دلیل رفتارها و تمایلاتش رو
بله ممنون ببخشید یه مورد این که بعضی ها در قلبشون مثلا مهر و محبت پدر و مادر زیاد بوده و هر گناهی که میکردن در دلشون گفته میشد که این کار گناهه و راه برای جلب مهبت خدا و راه های دیگر به قلبشون خطور میکرد ولی به ندرت این چیزا از دلشون از بین رفت و دیگه هیچ چیزی نمیفهمیدن این چیه قضیه و ایا برمیگرده و برای برگشتنش چه باید کرد و چه کردند که این چیزا از بین رفته ممنون
enayatkamizi said in بله ممنون ببخشید یه مورد این
بله ممنون ببخشید یه مورد این که بعضی ها در قلبشون مثلا مهر و محبت پدر و مادر زیاد بوده و هر گناهی که میکردن در دلشون گفته میشد که این کار گناهه و راه برای جلب مهبت خدا و راه های دیگر به قلبشون خطور میکرد ولی به ندرت این چیزا از دلشون از بین رفت و دیگه هیچ چیزی نمیفهمیدن این چیه قضیه و ایا برمیگرده و برای برگشتنش چه باید کرد و چه کردند که این چیزا از بین رفته ممنونباسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشی به این روایت از امام صادق (علیه السلام) توجه بفرمایید: « إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَدا (1) هرگاه مرد گناهى کند در دلش نقطه سیاهى برآید، پس اگر توبه کند، محو شود و اگر بر گناه بیفزاید، آن سیاهى افزایش یابد تا بر دلش غالب شود، سپس هرگز رستگار نشود.» این که به ندرت، آن صفای باطن از بین می رود، به دلیل اثرات سوء گناه بر روح و جان انسان است، و چاره برگشت آن حالت، چنانچه در روایت هم اشاره شده، توبه واقعی و تصمیم جدی بر عدم ارتکاب گناه است. حق تعالی در این زمینه می فرماید: «مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا (2) آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» پی نوشت: 1. الكافي (ط- الإسلامية)،كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية،تهران،1407ق،ج2،ص271. 2. فرقان/70
جمع بندی
پرسش:
چگونه قلبی که حب الشیطان شده و منشاء غرور و حسد و.. شده، به حب الله تغییر پیدا می کند؟ آیا امکانش هست؟
پاسخ:
قطعا اخلاق انسان قابل تغییر است. چرا که اگر این امر، غیر قابل تغییر باشد، حتی ارائه یک راه کار ساده، اخلاقی، تهذیبی، کاری عبث، غیر عاقلانه و در واقع آب در هاون کوبیدن خواهد بود، تا چه رسد به تدوین یک نظام اخلاقی. در صورتیکه وجود یک نظام اخلاقی و صدور احکام اخلاقی فراوان از حقتعالی، انبیاء الهی و ائمه دین علیهم السلام نشانه این استکه اخلاق انسان، قابل تغییر است.
به این آیه شریفه توجه بفرمایید: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ (1) اوستكه در ميان مردم بىسواد، پيامبرى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگىهاى فكرى و روحى] پاكشان كند و به آنان كتاب و حكمت بياموزد، و آنان به يقين پيش از اين در گمراهى آشكارى بودند...»
تأمل در نکات آیه شریفه ما را در اثبات این ادعا، رهنمون خواهد کرد:
«1- انسان در طول زندگی دنیوی آلوده میشود، وگرنه به تطهیر و تزکیه نیاز نداشت.
2- آلودگیهایی که انسان در دنیا پیدا میکند، عقیدتی، اخلاقی یا رفتاری، همه قابل تطهیر و پاکسازی است، در غیر این صورت خداوند تعالی پیامبران را به این کار مأمور نمیکرد.
3- ذات انسان به خودی خود آلوده نیست، وگرنه قابل پاکسازی نبود.
4- پاک شدن (تزکیه) انسان، اختیاری است نه اجباری؛ چون کار پیامبران ابلاغ و ارشاد است. «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ (2) و بر عهده پيامبر جز رساندن آشكار [پيام وحى] نيست.» انبیاء نه کسی را مجبور میکنند و نه خود در نفوس انسانها تصرف تکوینی میکنند. «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر (3) تو مسلط و توانا بر (تبديل كفر و ايمان) آنها نيستی»
5-پیامبران دردها را نشان میدهند و راه درمان آنها را، وظیفه درمان و پاکسازی به عهده خود انسان است.
6-انسان بدون پیروی از مکتب انبیاء نمیتواند خود را از آلودگیهای دنیا پاک کند.»(4)
همچنین آیه دیگری که حاکی از امکان تغییر اخلاق انسانی است: «وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ (5) نيكى و بدى يكسان نيست. [بدى را] با بهترين شيوه دفع كن؛ [با اين برخورد متين و نيك] ناگاه كسى كه ميان تو و او دشمنى است [چنان شود] كه گويى دوستى نزديك و صميمى است.»
این آیه بخوبی نشان می دهد كه عداوت و دشمنی های عمیق كه در خلق و خوی انسان ریشه دوانده باشد، با محبت و رفتار شایسته ممكن است تبدیل به دوستی های داغ و ریشه دار شود؛ اگر اخلاق، قابل تغییر نبود، این امر امكان نداشت.
ب: توجه به زندگی بزرگانی که ابتدا در مسیر هدایت نبودند و لیکن چنان متحول شدند که جزء اولیاء الهی گردیدند، شاهد دیگری بر امکان تغییر اخلاق انسانی است. بزرگانی مانند فضیل عیاض، بشر حافی، عبد فرار، رسول ترک و ...
پی نوشت:
1.جمعه/2.
2.عنکبوت/18.
3.غاشیه/22.
4. تهرانی،مجتبی،اخلاق الهی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندشه اسلامی، ج1،ص116.
5. فصلت/34.