جمع بندی ماده و بی نهایت

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ماده و بی نهایت
با سلام و احترام سوالی مطرح است اینکه: همانطوری که ما میگوییم : (عالم باید ضرورتا یک (علت تامه=علتی بی علت) داشته باشد و بعدا ثابت میشود که او ضرورتا بی نهایت هم هست،) یک تناقضی می آید اینکه: علت العلل باید باشد، ولی همین که میگوییم بینهایت است، فرض را باطل میکند. چراکه  +ما علت العلل را قبول کردیم که باید باشد  +ولی بینهایت بودنش را چون فهم نمیکنیم  +و وقتی یک چیز برای انسان قابل فهم نباشد، عقل مختار است وجود آنرا منکر شود و این عقلانیست است(مثلا وقتی بینهایت برای انسان اثبات نمیشود ، عقل نمیتواند یقین  بلکه فقط میتواند وجود یا عدم آنرا احتمال دهد،بطوریکه هیچکدام برایش نمیتواند یقینی باشد) +و از آنجایی که ضرورتا علت العلل باید بی نهایت باشد +پس علت العلل  را میتوان احتمال داد که نباشد چون "بینهایت" وجودش برای ما یقینی نیست و احتمال دارد +اگر علت العلل نباشد پس ما چگونه هستیم؟این سوال را برخی اینگونه جواب میدهند به اینکه: همه ما علتمان یک جسم مادی است. که تحرک آن در عالم وجود داشته. حال ما بجای اینکه بگوییم علت العللی بوده که غیر مادیست و بی نهایت است، و این فرض احتمالی را بپذیریم، میتوانیم بگوییم عالم برمیگردد به یک چیز که حرکت، در آن چیز عزلی  است. ولی ضرورتا ماده بوده. و این موجودات میتوانند (طبق درس احتمال) با یکدیگر ترکیب شده باشند و الان ما به وجود آمده باشیم  +فرض می شود که موجوداتی میتوانند باشند که قدرت تکثیر دارند +و این محال نیست که ما انسان ها از یک حیوانات قبلی، جهش یافته ایم . و این منافاتی ندارد با اینکه الان آن موجودات نباشند. + محتمل است در جهان همه چیز از حالتی به حالت دیگر تغییر کند. +پس بجای اینکه شروع عالم را اینگونه بیان کنیم:  (علت العللی بی نهایت)=بجای اینکه بگوییم آن حرکت ماده اولی، توسط یک "غیر مادی"(یعنی چیزی که برای برخی عدم وجودش محتمل است)بوجود آمده بگوییم (ماده با حرکت عزلی)=ماده این که حرکتش همیشه بوده. خلاصه=عزلی بودن "حرکت" برای "ماده" محتمل است از جهتی هم "غیر ماده" "بینهایت" محتمل است. انسان مختار است هرکدام را میخواهد بپذیرد. باتشکر
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مسلم
جمع بندی ________________________________________ پرسش: ما وجود علت العلل را قبول کردیم که باید باشد، اما بی نهایت بودنش را نمی فهمیم. و وقتی یک چیز برای انسان قابل فهم نباشد، عقل مختار است وجود آن را بپذیرد و یا منکر شود، و این عقلانیست است. بنابراین عقل مختار است که معتقد به چنین علةالعلل بی نهایتی شود، و هم میتواند معتقد شود که این خود ماده است که ازلی بوده و حرکتش همیشگی است. پاسخ: برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه بفرمایید: نکته اول: باید بین فهم «وجود» و فهم «چیستی» یک شیء تفاوت قائل شد، این که شما به خاطر این که بی نهایت بودن علة العلل برای شما قابل فهم نیست اصل وجود آن را احتمالی دانسته اید خلط بین «وجود» علة العلل و «چیستی» آن است. هرگز ابهام در چیستی یک موجود، موجب ابهام در وجود او نمیشود، به عنوان مثال شما اگر یک سیاهی ببینید که از دور می آید اگرچه نمی دانید آن چیست، اما می دانید که هست. وقتی ادله ای چون برهان امکان و وجوب ما را به یک علتی می رساند که معلول نیست و به لحاظ صفات کمالی نامحدود است طبق این براهین، وجود چنین موجودی اثبات می شود چون در غیر این صورت وجود این جهان و ممکنات توجیه ناپذیر خواهد بود، بنابراین ما باید وجود چنین موجودی را بذیریم، ولو آنکه نتوانیم چیستی آن را تصور کنیم و البته این کاملا طبیعی است. نکته دوم: ملاک بی نیازی و نیازمندی یک  موجود به خالق این نیست که ازلی باشد و یا نباشد، شما اگر یک آتش را تصور کنید که از ازل روشن بوده طبیعتا حرارت این آتش هم ازلی خواهد بود اما این ازلی بودن حرارت هرگز او را بی نیاز از آتش نمی کند، این حرارت اگرچه طبق این فرض ازلی است اما باز هم نیازمند به علت است. بنابراین حتی بر فرض ازلی بودن ماده، باز هم ماده نیازمند خالق خواهد بود به خاطر اینکه واجب الوجود و علة العلل باید یک موجود بی نقص باشد، و حرکت و تغییر در چنین موجودی محال است، بنابراین ماده که دائما در حال تغییر است نمی تواند واجب الوجود باشد. همچنین طبق مدلول برهان نظم خالق هستی کسی است که نسبت به رفتارهایش علم و آگاهی دارد، و همه چیز را هدفمند آفریده است، بنابراین از این جهت هم نمی توان ماده را بی نیاز از خالق دانسته و این پیچیدگی ها را از ناحیه خود ماده دانست.