جمع بندی آیا جوابتان را از هدف خلقت گرفته اید و قانع شده اید؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا جوابتان را از هدف خلقت گرفته اید و قانع شده اید؟
بسم تعالی یکی از جالب ترین سوال این انجمن درباره هدف خلقت هستش با اینکه کاربران جواب کارشناسان را حفظ هستند ولی دست از پرسش برنمیدارند و عده ای هنوز قانع نشده اند !   1- ایا شما این سوال را داشتید ؟ ( بنده این سوال را حضوری از جند نفر پرسیدم و در کمال تعجب عده ای اصلا به این سوال فکر نکرده بودند !) 2- ایا جوابتان را گرفته اید ؟ 3- چقدر قانع شده اید ؟   ممنون میشوم اگر جوابتان را گرفته اید در اینجا بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند .   اگر خیلی خلاصه بگویم جواب سوال تقریبا همچین چیزی است : خداوند عالم و قادر مطلق است و هیچ چیز پوچی خلق نمیکند پس شما هدف دارید و باید ابتدا خدا را بشناسید ، بعد او را عبادت کنید و به خدا نزدیک شوید !   چرا این سوال در ذهن شما ایجاد میشود ؟ خب الان اکثریت میگویند که حتما در شرایطی هستید که از ان راضی نیستید تغییر در خودتان ایجاد کنید تا این سوال از ذهنتان برود . ( البته عده هم میگویند که تجربه نکردن خدا یا بهشت باعث بوجود امدن این سوال میشود چون ما هنوز بهشت را تجربه نکرده ایم )   باتشکر
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مسلم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام نظرخواهی خوبی است و من تاپیک را باز می گذارم تا نظرات دوستان را بشنویم، فقط تکمله ای در مورد این جمله ای که فرموده اید:
اگر خیلی خلاصه بگویم جواب سوال تقریبا همچین چیزی است : خداوند عالم و قادر مطلق است و هیچ چیز پوچی خلق نمیکند پس شما هدف دارید و باید ابتدا خدا را بشناسید ، بعد او را عبادت کنید و به خدا نزدیک شوید !
نباید خیلی ساده و تحقیرآمیز از کنار این جواب عبور کرد. طبیعتا کامل ترین هدف برای هر موجودی تکامل است، چون ثبات نمی تواند هدف به شمار برود. از طرفی شناخت فاعل قطعا یکی از راه های شناخت فعل به شمار می رود، بنابراین این که ما خداوند را به عنوان کامل مطلق بشناسیم و سپس نتیجه بگیریم که کار بیهوده ای نمی کند کاملا منطقی و قابل دفاع است.
سلام این سوال باید از بچه مدرسه ای ها می پرسیدید اولین جوابشون هم اینه کاش زودتر تابستون بشه!! انسان اگه اهل نماز باشه نصف مشکلاتش حله یا حق
با تشکر از کارشناس گرامی بابت باز گذاشتن تاپیک جمله از استاد صدیق را اینجا نقل قول میکنم :  چرایی زندگی انسان در این دنیا توسط خود خداوند بیان شده است و عقل خود بنیاد انسان(عقل بریده از وحی) توان درک این مسئله راندارد. اینکه چرا انسان به دنیا می اید و بعد برای محاسبه به عقبی مهاجرت میکند به جهت رسیدن به کمال در پرتو اعمال اختیاری است
سلام این سوال باید از بچه مدرسه ای ها می پرسیدید اولین جوابشون هم اینه کاش زودتر تابستون بشه!! انسان اگه اهل نماز باشه نصف مشکلاتش حله یا حق
با تشکر از نظرتان فقط یک سوالی ! اگر انسانی (من یا هرکسی که هنوز قانع نشده است) و هنوز مطمئن نیست که در عالم فایده دارد و ... چجوری باید با تمام وجود نماز بخواند ؟ مگر دین این نیست که انسان اول خدا را بشناسد و بعد او را پرستش کند ؟ من الان خودم نماز میخوانم و همانند گفته امام صادق ع (اگر اشتباه نکنم ) که اگر اخرتی هم نباشد انسان با انجام وظایف دینی چیزی را از دست نمیدهد ولی الان احساس میکنم این مسئله باعث میشود بنده نتوانم با تمام وجود نماز بخوانم و به قولی بنده فقط واجبات را جدی میگیرم و فقط بعضی وقت ها مستحبات را انجام میدهم
با سلام و احترام 
فقط یک سوالی ! اگر انسانی (من یا هرکسی که هنوز قانع نشده است) و هنوز مطمئن نیست که در عالم فایده دارد و ... چجوری باید با تمام وجود نماز بخواند ؟ مگر دین این نیست که انسان اول خدا را بشناسد و بعد او را پرستش کند ؟ من الان خودم نماز میخوانم و همانند گفته امام صادق ع (اگر اشتباه نکنم ) که اگر اخرتی هم نباشد انسان با انجام وظایف دینی چیزی را از دست نمیدهد ولی الان احساس میکنم این مسئله باعث میشود بنده نتوانم با تمام وجود نماز بخوانم و به قولی بنده فقط واجبات را جدی میگیرم و فقط بعضی وقت ها مستحبات را انجام میدهم
قطعا نماز خواندن بدون شناخت خدا و بدون این که انسان در این خصوص قانع شود مطلوب نیست، و البته مرتبه این مسئله بعد از اثبات وجود خدا و هدفمندی جهان آفرینش است... همین که انسان بداند خدایی هست که او را هدفمند آفریده و این نماز مایه رسیدن انسان به هدفی است که خداوند برای او در نظر گرفته برای اینکه نماز با جدیت بخواند کفایت می کند، لزومی ندارد از جزئیات این تکامل مطلع باشد.  
با سلام خدمت شما میخواهم حرفم را راحت بزنم ، راحت راحت بدون هیچ سانسوری من هر وقت در اینجا بحث هدف و وجود انسان ها را دنبال میکنم انگار ادم فضایی هستم و این حتی مربوط به فضای مجازی و این سایت هم نمیشود بلکه در بیرون خیلی بدتر است کافیست تا از یک اخوند یک سوال پیچیده درباره وجود انسان بپرسید تا اون ادم با برخورد تند و مسخره ای با شما همانند یک ادم فضایی برخورد کند و تازه این بهترین برخورد میباشد من در خانواده ای مذهبی بزرگ شده ام و اطرافیانم اکثر درس حوزه خوانده اند ولی چه فایده ! من حتی مادرم هم پایه 2 حوزه علیمه دارد ولی در خانواده ای بزرگ شده ام که همه بایند به حوزه علیمه بروند و هر کس نرود بی لیاقت است چون امام زمان او را لایق حوزه علیمه نداسته است مهم نیست که اگر اون ادم ادم راستگویی باشد ، دلسوز باشد ورزشکار باشد و سمت اعتیاد نرود یا در این جامعه خراب سمت نامحرم نرود  تنها چیزی که مهم است دین است و دین و اخوند شدن اگر شغلی دیگری غیر از اخوندی را دوست دارید بهتر است کنار حوزه علیمه به ان فکر کنید نه جای حوزه علیمه چون بهترین شغل جهان اخوند شدن است و بس بله برتری به تقواست ولی مقدمه تقوا علمه و علم هم در پیش کسانی هستش که دین رو مطالعه میکنند نمیگویم هر کس اخوند شد از همه بهتر است ولی اگر کسی خواست از همه جلو بزند باید اخوند بشود : اهمیت و ارزش هر علمی به موضوع آن بستگی دارد و از انجا که علم اعتقادات شریف ترین و با ارزش ترین موضوع را دارد از اهمیت و جایگاه بسیار والایی برخوردار است. خلاصه اگر پزشک ماهری تمام تلاشش را بکند و اخوندی تمام تلاشش را بکند اخوند برتر است ... من چند سال اخر زندگیم را فقط سعی کرده ام که از اسلام متنفر نشوم ولی نمشود هر بار چیز بدتری میبینم که واقعا قابل گفتن نیست اخرین باری که از کسی حضوری پرسیدم یکی از مدیران حوزه علمیه قم بود که وقتی نصف سوالم را پرسیدم او میخواست جوابم را بدهد ولی وقتی سوالم را کامل پرسیدم دیگه حرفی نداشت برای گفتن و مرا پیش کس دیگه معرفی کرد که چندین سال را بر روی شبهات اعتقادی کار کرده است ولی وقتی پیش او مراجعه کردم با برخورد عجیبی مواجه شدم که باعث شد دیگر سراغ مراجعه حضوری با نام خودم نروم     الان هم اینجام و بزارید بگویم از اعتقادات و فلسفه وجودی انسان چه چیزی تاکنون فهمیده ام :   متن زیر ممکن است شبهاتی داشه باشید با مسئولیت خودتان بخوانید ! شما الان وجود دارید و اگر دوست ندارید وجود نداشته به خاطر این است که خرابید و بهتر است خودتان را تعمیر کنید وگرنه حتما عذاب خواهید کشید اصلا شما را چه به تعیین و تکلیف کردن ، سگ ها را دیده اید در غرب که صاحبی دارند و چقدر حرف گوش هستند و صاحبش هم به همین دلیل ان ها را دوست دارند شما هم رابطه تان با خدا همین طوری است ، یادتان نرود که شما بنده و او مولا شما یادتان نرود که خدا خدای جهانیان هستش و شما در مقابل خدا هیچ چیز نیستید هیچ چیز بله از مورچه و سگ و خر برترید ولی از دید مادی یه نقطه درون نقطه درون نقطه کوچک و... در جهانید پس بهتر است حد خودتان را بدانید سگان را دیده اید که وقتی لذت میبرند از زندگی راضی هستند ما هم همین طوری هستیم نه بیشتر نه کمتر تمام تلاشتان را بکنید تا در بهشت به لذت برسید چون شما این طوری ایجاد شده اید فقط به دنبال لذت باشید کسی 500 سال رابطه جنسی دارد و کسی هم به دلیل مقامش به خدا میرسد و لذت میبرد بله فقط برای لذت میروید لذت لذت لذت لذت لذت لذت لذت ...  فکر کرده اید چرا به خدا میرسید و یا تکامل پیدا میکنید تا لذت ببرید ، ایا واقعا فکر کرده اید خدا میشود و مهم و مفید ؟ خیر  شما حتی اگه بالاترین مقام را هم داشته باشید باز هم کسی نیستید و اصلا فایده برای هیچ چیز به غیر خودت نداری موجودی خودخواه که اگر به فکر خودش نباشد به فکر هیچ کس نیست ... این ویژگی تمام موجودات است که خودخواه باشند از خدا تا تمام موجودات حتی مادر ها که در مهربانی تک هستند دیده ای وقتی مادر ها حالشان خوب است قربون صدقه بچه هایشان میروند ولی وقتی حالشان خوب نیست دیگر حوصله هیچ کسی را ندارند حتی مادری که به خاطر فرزندش میمیرد هم همین طور ، به خاطر فداکاری حس خوبی دارد بچه وجود خودش است و یا نیاز او را مجبور میکند ولی اگر واقعا این فداکاری هیچ فایده مثبتی نداشت هیچ مادری جانش را به خاطر بچه اش نمیداد  خدا هم چون خودش را دوست دارد ما را هم به همین خاطر دوست دارد و هر کس به خدا نزدیک تر میشود خدا به همین خاطر او را دوست دارد ولی وقتی انسانی از خدا فاصله میگیرد دیگر مانند او نیست برای همین عذاب میکشد و سوزانده میشود ...   شاید باور نکنید ولی من دوست داشتم وقتی میمردم واقعا واقعا میمردم یعنی همه چیز سیاه میشد و دیگر وجود نداشتم حداقل این طوری به یک چیزی میرسیدم و از چرخه مسخره ای که در گیر کرده ام خارج میشدم و دیگر لازم نبود که دائم به دنبال نیاز هایم بروم ... بهشتی که در ان دوباره محدود باشیم را نمیخواهم ، بهشتی که در ان دوباره بحث از مقام هست و حسرت و عده ای بالا هستند و عده ای پایین  در بهشت هر چیزی که بخواهید هست ؟ نه نیست چون اگر به چیزی علم ندارید ان را نمیتوانید بخواهید و در خارج خواسته های خدا هم نمیتوانید اراده کنید ، این همان محدودیت است ما را فقط به مرگ گرفته اند که تب راضی شویم ...  
با سلام و احترام 
من در خانواده ای مذهبی بزرگ شده ام و اطرافیانم اکثر درس حوزه خوانده اند ولی چه فایده ! من حتی مادرم هم پایه 2 حوزه علیمه دارد ولی در خانواده ای بزرگ شده ام که همه بایند به حوزه علیمه بروند و هر کس نرود بی لیاقت است چون امام زمان او را لایق حوزه علیمه نداسته است مهم نیست که اگر اون ادم ادم راستگویی باشد ، دلسوز باشد ورزشکار باشد و سمت اعتیاد نرود یا در این جامعه خراب سمت نامحرم نرود  تنها چیزی که مهم است دین است و دین و اخوند شدن اگر شغلی دیگری غیر از اخوندی را دوست دارید بهتر است کنار حوزه علیمه به ان فکر کنید نه جای حوزه علیمه چون بهترین شغل جهان اخوند شدن است و بس
ببینید ما هرگز از چنین تفکراتی دفاع نمی کنیم و به شما به خاطر ناراحتی از چنین برخوردهایی حق می دهیم  
  تمام تلاشتان را بکنید تا در بهشت به لذت برسید چون شما این طوری ایجاد شده اید فقط به دنبال لذت باشید فکر کرده اید چرا به خدا میرسید و یا تکامل پیدا میکنید تا لذت ببرید ، ایا واقعا فکر کرده اید خدا میشود و مهم و مفید ؟ خیر  شما حتی اگه بالاترین مقام را هم داشته باشید باز هم کسی نیستید و اصلا فایده برای هیچ چیز به غیر خودت نداری موجودی خودخواه که اگر به فکر خودش نباشد به فکر هیچ کس نیست ... این ویژگی تمام موجودات است که خودخواه باشند از خدا تا تمام موجودات حتی مادر ها که در مهربانی تک هستن خدا هم چون خودش را دوست دارد ما را هم به همین خاطر دوست دارد و هر کس به خدا نزدیک تر میشود خدا به همین خاطر او را دوست دارد ولی وقتی انسانی از خدا فاصله میگیرد دیگر مانند او نیست برای همین عذاب میکشد و سوزانده میشود ...
من معنی بخش هایی  از کلامتان را نمی فهمم، اما اجازه میخواهم طور دیگری بحث کنیم شما اگر نعوذبالله جای خدا بودید یعنی هیچ نقصی در شما وجود نمیداشت که در افعالتان دنبال رفع آن باشید، با این فرض محال، بشر را چگونه خلق می کردید و چه هدفی برای او در نظر می گرفتید، و چه پایانی برای او قرار می دادید که دیگر از نظرتان بهترین بود و این اشکالاتی که می فرمایید پیش نمی آمد؟  
با سلام و تشکر از شما امیدوارم روز خوبی داشته باشید  
من معنی بخش هایی  از کلامتان را نمی فهمم، اما اجازه میخواهم طور دیگری بحث کنیم
چه فکر خوبی ، کمی سوال را کوچک کنیم فکر کنم به سوال بهتری برسیم  
شما اگر نعوذبالله جای خدا بودید یعنی هیچ نقصی در شما وجود نمیداشت که در افعالتان دنبال رفع آن باشید، با این فرض محال، بشر را چگونه خلق می کردید و چه هدفی برای او در نظر می گرفتید، و چه پایانی برای او قرار می دادید که دیگر از نظرتان بهترین بود و این اشکالاتی که می فرمایید پیش نمی آمد؟
نعوذبالله ، خودتان هم نوشتید که محال فیلسوفان بزرگ تمام عمر تلاش میکنند ولی باز هم نمیتوانند همچین نظری بدهند من که در مقابل انان کسی نیستم   میدانید مشکل چیست ! مشکل این است که من میتوانم دلیلی برای وجود تمام موجودات پیدا کنم ولی برای انسان نه حتی در این دنیای مادی هم که دلیل پیدا کردن خیلی راحت تر از اخرت هستش ولی باز هم نمیتوانم دلیلی برای وجود انسان داشته باشم یعنی نمیدانم چرا انسان یکی از نیاز های این دنیا نیست ، در این دنیا حتی درختان وجودشان از ما مهم تر است یا حتی مورچه ها ان ها همگی از نیاز های این دنیا هستند ولی ما چه ؟ اگر نسل هر موجودی را تقریبا از بین ببریم برای این دنیا اتفاق بد و غیر قابل جبرانی می افتد ولی انسان چه ؟ هیچ اتفاقی نمی افتد ( البته که خیلی از موجودات تا کنون از بین رفته اند ولی من کلی میگویم ) ما باعث نابودی محیط زیستیم و واقعا امیدوارم این دنیا را از بین نبریم ...   اما سوال کوچک تر ، قبلش کمی مقدمه داشته باشیم : نکات کلیدی خلقت انسان دو مورد زیر هستش ؟ 1- خلقت موجودی از بدترین مواد و بهترین روح 2- خلقت موجودی با بالاترین حد اختیار یکی از امتیاز هایی که به تمام بهشتیان داده میشود هم این است که دیگر کسی در بهشت ناراحت نیست ... اما سوال(فرضی) :   اگر انسان ها قبل از اینکه به این دنیا بیایند به بهشت میرفتند چی میشد ؟ همانند بچه هایی که در سن کم از دنیا میروند   یا اینکه اصلا تمام انسان ها همین که خلق میشند به بهشت میرفتند و خدا همه ان ها را اولیا الله میکرد و بالاترین درجه را بهشان میداد چه ؟ ما که در هر حال قرار است فقط هدفمان برای خودمان فایده داشته باشد و واقعا ما که برای مدت محدودی خوبی میکنیم خدا نا محدود بهشت را به ما میدهد حالا اصلا تمام انسان ها را همین طوری به بهشت میبرد و بالاترین درجه را همین طوری بهشان میداد چه اتفاقی می افتاد ؟
با سلام و احترام
خودتان هم نوشتید که محال فیلسوفان بزرگ تمام عمر تلاش میکنند ولی باز هم نمیتوانند همچین نظری بدهند من که در مقابل انان کسی نیستم
اتفاقا غرضم از این سوال این بود که بفهمیم اشکالی به آنچه عرض کردیم وارد نیست، غیر از آنچه که بنده به عنوان پاسخ عرض کردم این سوال پاسخ دیگری ندارد... خداوند از آفرینش هدفی جز خودش ندارد، چون هر هدفی در خارج از ذات خداوند به معنای نیازمندی خداوند خواهد بود که محال است. خدا خلق می کند چون چنین موجود کاملی بخیل نیست، خسیس نیست، باید خلق کند، اگر خلق نمی کرد جای سوال داشت...
مشکل این است که من میتوانم دلیلی برای وجود تمام موجودات پیدا کنم ولی برای انسان نه نمیدانم چرا انسان یکی از نیاز های این دنیا نیست ، در این دنیا حتی درختان وجودشان از ما مهم تر است یا حتی مورچه ها ان ها همگی از نیاز های این دنیا هستند ولی ما چه ؟ اگر نسل هر موجودی را تقریبا از بین ببریم برای این دنیا اتفاق بد و غیر قابل جبرانی می افتد ولی انسان چه ؟ هیچ اتفاقی نمی افتد ( البته که خیلی از موجودات تا کنون از بین رفته اند ولی من کلی میگویم ) ما باعث نابودی محیط زیستیم و واقعا امیدوارم این دنیا را از بین نبریم .. اما سوال کوچک تر ، قبلش کمی مقدمه داشته باشیم : نکات کلیدی خلقت انسان دو مورد زیر هستش ؟ 1- خلقت موجودی از بدترین مواد و بهترین روح
اتفاقا همین سوال شما خیلی مسائل را روشن می کند پیش فرض شما از هدفمندی فواید مادی و دنیوی است، به همین خاطر این هدفمندی را به خوبی در حیوانات و گیاهان می یابید اما در انسان نه... اینکه هدفی برای انسان نمی بینید چون هدف از آفرینش انسان تعالی روح اوست، همه چیز برای انسان خلق شده، حتی جسم انسان هم برای تعالی روح او خلق شده است، و چون وزنه ای است که برای تقویت روح به پای او بسته شده است. نباید آن هدفی که از آفرینش گیاهان و حیوانات می بینید در انسان هم دنبال هدفی از همان سنخ باشید.
سلام. می خواستم چندجمله ی را بنویسم.انسان هیچ وقت نمی تواندقانع باشد.چون روح انسان بی نهایت خواه است .پس این دنیانمی تواند انسان را قانع کندچون این دنیا محدود است.انسان تنها دریک موقع  می تواند قانع باشد وآن موقع وقتی است که انسان به  خدا برسد وروحش به اصلش بازگردد. یاحق
با سلام و عرض ادب نمیدانم چرا زندگی اینقدر تازگی ها سخت شده است و مشکلات زیاد که دیگر برای ادم انرژی نمیماند که اینجا بحث کند   از بخش دیگری بحثم را ادامه میدهم : پیامبر(ص) می‌فرمایند: «أَوَلُّ مَا خَلَقَ اللَّهُ رُوحِي‏»؛ اولین چیزی که خداند آفرید روح من بود.(مجلسی، بحارالانوار، ج54، ص309) وجود پیامبر(ص)، و اهل بیت(ع) قبل از حضرت آدم(ع)، و قبل از پدرانشان در روایات متعددی اشاره شده است خداوند عرش و فرشتگان و تقربیا اکثر چیز ها را از نور اهل بیت ایجاد کرده است و یعنی ان ها فایده ای داشته اند الان این فایده داشتن چرا مشکلی ندارد ؟ من هر وقت میگوییم چرا فایده ای نداریم شما میگویید : خداوند از آفرینش هدفی جز خودش ندارد، چون هر هدفی در خارج از ذات خداوند به معنای نیازمندی خداوند خواهد بود که محال است. اگه واقعا خدا اهل بیت را خلق نمیکرد همگی دچار مشکل جدی میشدند و باید حتما خدا برای انها جایگزینی ایجاد میکرد ولی الان بقیه انسان ها را نگاه کنید بود و نبودشان فرقی به حال کسی نمیکند دنیا برای انسان کامل خلق شده است ، مثل یک مسابقه فوتبال است و ما تماشاچی هستیم و ان ها بازیکنان هستند    اهل بیت نزدیک ترین به خدا هستند و ما میتوانیم نزدیک ترین به اهل بیت شویم انها هیچ وقت خدا نخواهند شد ما هم هیچ وقت اندازه اهل بیت نمیشویم به قول اقای دانشمند مردمی از اخر زمان به جایگاهی دست پیدا میکنند که سلمان فارسی حسرت اون جایگاه رو میخوره ...
سلمان فارسی که بهشت مشتاقش بود حتی با اینکه تمام تلاشش رو کرد و جایگاه بالایی پیدا کرد باز هم عده ای از ایشان جلو میزنند واقعا چرا ادمی که در کنار پیامبر گرامی اسلام تمام تلاشش رو میکنه باید در اخرت حسرت بخوره ؟ خواهشا برداشت اشتباه نشه دوستان ، بنده واقعا معتقد هستم اهل بیت لیاقت جایگاهشان را دارند و خدایی نکرده نمیگویم که ان ها لایق نیستند یا هرچی
با سلام سوال اگر خداوند بی نقصه و هدف از خلقتش خیر است نه شر.. چرا افرادی رو که میدونست جهنمی میشن را خلق کرد؟ در واقع خداوند خلقت میکنه افرادی رو که میدونه جهنمی میشن. و اونها هم در جهنم میگویند کاش خاک بودیم و کاش اصلا بوجود نیومده بودیم چنین خلقتی چگونه تحمیلی و ظالمانه نیست؟
با سلام خدمت شما
سوال اگر خداوند بی نقصه و هدف از خلقتش خیر است نه شر.. چرا افرادی رو که میدونست جهنمی میشن را خلق کرد؟ در واقع خداوند خلقت میکنه افرادی رو که میدونه جهنمی میشن. و اونها هم در جهنم میگویند کاش خاک بودیم و کاش اصلا بوجود نیومده بودیم چنین خلقتی چگونه تحمیلی و ظالمانه نیست؟
این سوال بار ها و بار ها بهش جواب داده شده دوست عزیز بله خدا میدونست که این عده به جهنم میرند ولی خدا که به اجبار ان ها جهنمی نکرده اما به نظر خودم ( ممکنه درست نباشه) از اون جایی که ما ادم ها هر کاری رو به نتیجه اون کار میبینم برای همین اگر کاری نتیجه بدی داشته باشه فکر میکنیم کار بدیه و مشکل داره ولی در حالی که در دین بیشتر بحث این هستش که شما باید کارت رو انجام بدی حتی اگه نتیجه خوبی نگیری الان بر اساس دین خدا کارش انجام داده و سعی کرده به انسان کمک کنه ولی اون انسان با اختیار خودش راهی جهنم شده البته این مسائل خیلی پیچیده تر از این حرفاست و من فقط در حد خودم نوشتم شما هم میتوانید برای اطلاعات بیشتر تاپیک های مشابه را مطالعه کنید .
با سلام و احترام
من هر وقت میگوییم چرا فایده ای نداریم شما میگویید : خداوند از آفرینش هدفی جز خودش ندارد، چون هر هدفی در خارج از ذات خداوند به معنای نیازمندی خداوند خواهد بود که محال است. اگه واقعا خدا اهل بیت را خلق نمیکرد همگی دچار مشکل جدی میشدند و باید حتما خدا برای انها جایگزینی ایجاد میکرد ولی الان بقیه انسان ها را نگاه کنید بود و نبودشان فرقی به حال کسی نمیکند دنیا برای انسان کامل خلق شده است ، مثل یک مسابقه فوتبال است و ما تماشاچی هستیم و ان ها بازیکنان هستند  اهل بیت نزدیک ترین به خدا هستند و ما میتوانیم نزدیک ترین به اهل بیت شویم انها هیچ وقت خدا نخواهند شد ما هم هیچ وقت اندازه اهل بیت نمیشویم به قول اقای دانشمند مردمی از اخر زمان به جایگاهی دست پیدا میکنند که سلمان فارسی حسرت اون جایگاه رو میخوره ...
ببینید جناب ارور عزیز  شما چرا دنبال فایده و ثمره ما برای دیگران می گردید؟ مگر فایده و ثمره فقط باید برای دیگران باشد؟ اتفاقا بهترین ثمره زمانی است که به خود انسان برگردد نه دیگران! مثلا الان این حیوانات و گیاهان که برای انسان خلق شده اند و ثمره آنها به انسان برمیگردد باید خیلی خوشحال باشند؟    علت اینکه پاسخ های گذشته شما را قانع نمیکند این است که گمان می کنید این هف لزوما باید برای غیر انسان باشد در حالی که چنین پیش فرضی قابل اثبات و دفاع نیست؛ اگرچه در همین مسئله هم شما اشتباه می کنید، چون اولا جهان برای تمام انسان ها خلق شده است، نه فقط برای انسان کامل. هدفی که خداوند از فعلش دارد دارای مراتب است، گیاهان و حیوانات برای انسان، و در مرحله بعد همگی برای عبودیت خلق شده اند که بالاترین مرتبه آن انسان کامل است. بنابراین هدف از خلقت این جهان خود ما هم هستیم، به همین خاطر قرآن کریم می فرماید ما همه چیز در آسمان ها و زمین را مسخر شما گرداندیم. اما به هر حال اصلا مهم نیست که جهان برای انسان خلق شده باشد یا انسان ثمره ای برای جهان داشته باشد یا نه! هدف اصلی آفرینش انسان به خود انسان برمی گردد، انسان برای رشد و تکامل خودش خلق شده است، و هیچ لذتی بالاتر از این نیست. ما گاهی چون تکامل معنوی را به صورت پررنگ تجربه نکرده و طعم آن را نچشیده ایم، به صورت ناخودآگاه آن را با رشد های مادی می سنجیم و به همین خاطر ما را قانع نمی کند، و حتی نعمت های مادی بهشت را هم با رویکرد یکسان انگارانه با دنیا نگاه می کنیم به همین خاطر به بی هدفی می رسیم. در حالی که لذتی که در رشد و تکامل معنوی و قرب الهی وجود دارد هرگز قابل وصف نیست، و انسان اگر طعم آن را بچشد از آن خسته نخواهد شد، خصوصا اینکه این لذت انتهایی ندارد، چرا که این لذت، لذت عشقی است که معشوق آن بی انتهاست.  
با سلام و احترام لباس شخصی عزیز 
اگر خداوند بی نقصه و هدف از خلقتش خیر است نه شر.. چرا افرادی رو که میدونست جهنمی میشن را خلق کرد؟ در واقع خداوند خلقت میکنه افرادی رو که میدونه جهنمی میشن. و اونها هم در جهنم میگویند کاش خاک بودیم و کاش اصلا بوجود نیومده بودیم چنین خلقتی چگونه تحمیلی و ظالمانه نیست؟
سوال شما پاسخ بسیار روشنی دارد، اما برای حفظ موضوع تاپیک به عنوان محور بحث از پاسخ دادن به آن معذور هستم.  البته در تاپیک های متعدد به این موضوع پاسخ داده شده، ملاحظه بفرمایید اگر قانع نشدید می توانید تاپیک جدیدی در همین خصوص ایجاد کنید. 
باتشکر فراوان
ما گاهی چون تکامل معنوی را به صورت پررنگ تجربه نکرده و طعم آن را نچشیده ایم، به صورت ناخودآگاه آن را با رشد های مادی می سنجیم و به همین خاطر ما را قانع نمی کند، و حتی نعمت های مادی بهشت را هم با رویکرد یکسان انگارانه با دنیا نگاه می کنیم به همین خاطر به بی هدفی می رسیم.
1- اینجا به تجربه مهم تر از علمه ؟ 2- ایا این تجربه معنوی در همین دنیا قابل دسترسی است ؟(ممنون میشم برای اطلاعات کتابی / لینکی معرفی کنید )   حرف های شما من رو یاد حرف های شهید بهشتی انداخت : عاشق شويد،برادرها و خواهرها عاشق شويد،زندگي به عشق است.عقل به آدم زندگي نمي‌دهد. عقل به آدم حساب مي‌دهد كه چه جور بهتر بخورد،چه جور بهتر بخوابد،چه جور بهتر پلاسيده شود،چه جور بهتر دل مرده باشد.عشق است كه در درون انسان آتش زندگي و شعله‌ي زندگي را بر مي‌افروزاند. مسلمان عاشق است.عاشق خداست.عاشق حق است،عاشق عدل است.عاشق انسان شدن است.عاشق ملكوت است و دنيا با همه‌ي زيبندگي‌ها و فريبندگي‌ها برايش صرفاً ميدان ساخته شدن و ره پيمودن به سوي آن معبود و معشوق جاودانه است.
با سلام و احترام 
1- اینجا به تجربه مهم تر از علمه ؟
قطعا تجربه به معنای اینکه خود انسان طعم چیزی را بچشد بسیار مهم تر و کارآمدتر از این است که صرفا یک سری تئوری را بداند. قرآن کریم به کسانی که دغدغه خستگی و یکنواختی در بهشت را دارند  یک پاسخ می دهد و آن این است که: اهل بهشت که در آنجا جاودانه هستند هرگز از بهشت خسته نشده و تقاضای جابجایی نمی کنند.(کهف:108) این یعنی ما ممکن است ما تا در دنیا هستیم اصلا نتوانیم ماهیت بهشت را درک کنیم، اما قرآن این وعده را میدهد که کسانی که این امر را تجربه خواهند کرد هرگز تقاضای جابجایی نمی کنند. به نظر می رسد کلیدش همان عشق باشد، چون تنها چیزی که مانع خستگی میشود عشق است، به شرط آن که معشوق، معشوق حقیقی و بی انتها باشد.
2- ایا این تجربه معنوی در همین دنیا قابل دسترسی است ؟(ممنون میشم برای اطلاعات کتابی / لینکی معرفی کنید )
بله این تجربه در دنیا هم ممکن است حاصل شود، به همین خاطر شما هرگز افسردگی و یکواختی و احساس پوچی در سیره عرفا نمی بینید... امثال امام خمینی(ره) و آیت الله بهجت اگر دو هزار سال هم در دنیا باشند از آن خسته نخواهند شد، چون خودشان را در محضر معشوق می بینند، و طبق فرمایش امام علی(ع) هر چه که می بینند قبل و بعد از آن خدا را می بینند. هر چه که برخی انسان ها بعد از مرگ به آن می رسند مانند قطع تعلقات دنیوی، مکاشفات ملکوتی، شهود اوصاف و افعال الهی، رویت بهشت و جهنم و... همگی در همین دنیا نیز امکان پذیر هستند، به عنوان مثال قرآن کریم می فرماید: «كلاََّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَترََوُنَّ الجَْحِيم‏»؛  اگر شما علم اليقين (به آخرت) داشتيد قطعاً شما جهنّم را خواهيد ديد(تکاثر:5 و6) البته به هر حال دنیا محدودیت های خاص خودش را دارد به همین خاطر اهل ایمان واقعی به مرگ علاقمند هستند چرا که این به منطله نزدیک تر شدن به معشوق است. همانطور که امام علی(ع) می فرماید: «به خدا سوگند که انس و علاقه پسر ابوطلب به مرگ از انس و علاقه طفل به سینه مادر بیشتر است.  اما در مورد تجربه های معنوی کتاب های سیره عرفا پُر است از این تجربه های معنوی، مثل کتاب های "سیمای فرزانگان"، یا "مردان علم در میدان عمل" یا کتاب هایی که به زندگی یک عارف خاص پرداخته شده مثل سیری در آفاق که زندگی آیت الله بهاءالدینی است و مانند آن در این زمینه خوب است. البته از اینجا به بعد بحث در حیطه علم اخلاق و عرفان قرار می گیرد و منابع برای مصادیق تجربه های معنوی و راه رسیدن به آن را باید از کارشناسان اخلاق جویا شود.  
شهید بهشتی: عاشق شويد،برادرها و خواهرها عاشق شويد،زندگي به عشق است.عقل به آدم زندگي نمي‌دهد.
خدا رحمتش کند چه زیبا گفته است...
خیلی از شما ممنونم جناب مسلم بنده هنوز قانع نشده ام و هنوز باید مطالعه کنم ، خیلی راه باقی مانده است به نظرم هر چقدر شبهاتم رو کم کنم دید کلی بهتری پیدا خواهم کرد   و حرف اخر از پرسش ( می خواهم دوباره اعتقاداتم را قوی کنم ) :
انسان برای انجام دادن هر کاری، نیاز به انگیزه دارد. هرچه این انگیزه قویتر بوده و چرائیِ انجام کار برای فاعل روشنتر باشد، امکان کاهلی و تنبلی در انجام دادنش کمتر خواهد بود. معمولا مهمترین عاملِ کاهلی در نماز، همین عدم آگاهی نسبت به چرائیِ انجامش است. انسان به طور فطری جاذب منفعت و دافع مضرت است. یعنی هر کاری را که بداند برایش مفید و لازم اسبت،‌ انجام داده و از انجام دادن کارهایی که به او ضرر می زنند اجتناب می کند.
خیلی از شما ممنونم جناب مسلم بنده هنوز قانع نشده ام و هنوز باید مطالعه کنم ، خیلی راه باقی مانده است به نظرم هر چقدر شبهاتم رو کم کنم دید کلی بهتری پیدا خواهم کرد
خواهش می کنم برادر عزیز بله در این خصوص باید مطالعه داشته باشید ، فقط یک نکته ای را عرض کنم، ایمان استدلالی خیلی به انسان آرامش نمی دهد، آن آرامش و طمأنینه حقیقی و پایدار از طریق معرفت دل حاصل میشود نه استدلال. ایمان استدلالی نقطه آغاز حرکت است، بخشی از آن آرامشی را که میجویید در انس گرفتن با قرآن و ادعیه حاصل میشود. اما در خصوص مطالعه هم میتوانید نوشته های شهید مطهری در مورد فلسفه آفرینش، و همچنین کتاب «فلسفه آفرینش» نوشته دکتر نصری را مطالعه کنید. باز اگر نکته ای بود من در خدمتم ان شالله در این مسیر موفق باشید  
جمع بندی ________________________________ پرسش: معمولا در فلسفه و هدف آفرینش گفته میشود: «خداوند عالم و قادر مطلق است و هیچ چیز پوچی خلق نمیکند»، بنابراین شما هدف دارید و باید ابتدا خدا را بشناسید ، بعد او را عبادت کنید و به خدا نزدیک شوید! اما آیا این پاسخ به درستی قانع کننده است؟ مشکل من این است که من میتوانم دلیلی برای وجود تمام موجودات پیدا کنم ولی برای انسان نه، نمیدانم چرا انسان یکی از نیاز های این دنیا نیست، در این دنیا حتی درختان وجودشان از ما مهم تر است یا حتی مورچه ها ان ها همگی از نیاز های این دنیا هستند ولی ما چه؟ اگر نسل هر موجودی را تقریبا از بین ببریم برای این دنیا اتفاق بد و غیر قابل جبرانی می افتد ولی انسان چه؟ پرسش: در مورد هدف آفرینش باید توجه کنید که ما دو نوع هدف داریم، یکی هدف فعلی که مربوط به فعل است و نفع آن به فعل میرسد، و دیگری هدف فاعلی که آن هدفی است که فاعل برای خودش در نظر گرفته است. اکنون باید توجه کنید که خداوند هدف فاعلی ندارد، یعنی از این آفرینش هیچ نفعی به خدا نمیرسد. وجود هدف فاعلی به معنای وجود نقص در خداوند است، یعنی اگر یک فاعل برای خودش هدفی داشته باشد این نشانه نقص در اوست که با فعلش به دنبال رفع آن نقص و در نتیجه تکامل است. این که خداوند جهان را آفریده است به اقتضای ذات اوست، یعنی صفات او مثل علم و قدرت و جود و سخای او اقتضا می کند که خلق کند نه اینکه به خاطر هدفی برای خودش چنین کرده باشد. اما خداوند هدف فعلی دارد، یعنی هدفی برای افعالش در نظر گرفته است که همین هدف فعلی موجب میشود که خلق کردن او بی هدف و بیهوده نباشد.   اما اینکه شما در مورد هدفمندی انسان دچار تردید شده اید به خاطر دو پیش فرض اشتباه است: اول این که گمان می کنید این هدف لزوما باید برای غیر انسان باشد در حالی که چنین پیش فرضی قابل اثبات و دفاع نیست؛ مگر فایده و ثمره فقط باید برای دیگران باشد؟ اتفاقا بهترین ثمره زمانی است که به خود انسان برگردد نه دیگران! مثلا الان این حیوانات و گیاهان که برای انسان خلق شده اند و ثمره آنها به انسان برمیگردد باید خیلی خوشحال باشند؟  دوم: اشکال دوم شما این است که شما هدفمندی را منحصر در فواید مادی و دنیوی می دانید، به همین خاطر این هدفمندی را به خوبی در حیوانات و گیاهان می یابید اما در انسان نه... اینکه هدفی برای انسان نمی بینید چون هدف از آفرینش انسان تعالی روح اوست، همه چیز برای انسان خلق شده، حتی جسم انسان هم برای تعالی روح او خلق شده است، و چون وزنه ای است که برای تقویت روح به پای او بسته شده است. هدفی که خداوند از فعلش دارد دارای مراتب است، گیاهان و حیوانات برای انسان، و انسان برای عبودیت خلق شده  که بالاترین مرتبه عبودیت در  انسان کامل است. بنابراین هدف از خلقت این جهان خود ما هم هستیم، به همین خاطر قرآن کریم می فرماید ما همه چیز در آسمان ها و زمین را مسخر شما گرداندیم. اما به هر حال اصلا مهم نیست که جهان برای انسان خلق شده باشد یا انسان ثمره ای برای جهان داشته باشد یا نه! هدف اصلی آفرینش انسان به خود انسان برمی گردد، انسان برای رشد و تکامل خودش خلق شده است، و هیچ لذتی بالاتر از این نیست. ما گاهی چون تکامل معنوی را به صورت پررنگ تجربه نکرده و طعم آن را نچشیده ایم، به صورت ناخودآگاه آن را با رشد های مادی می سنجیم و به همین خاطر ما را قانع نمی کند، و حتی نعمت های مادی بهشت را هم با رویکرد یکسان انگارانه با دنیا نگاه می کنیم به همین خاطر به بی هدفی می رسیم. در حالی که لذتی که در رشد و تکامل معنوی و قرب الهی وجود دارد هرگز قابل وصف نیست، و انسان اگر طعم آن را بچشد از آن خسته نخواهد شد، خصوصا اینکه این لذت انتهایی ندارد، چرا که این لذت، لذت عشقی است که معشوق آن بی انتهاست. اینکه قرآن کریم به کسانی که دغدغه خستگی و یکنواختی در بهشت را دارند میفرماید که: اهل بهشت که در آنجا جاودانه هستند هرگز از بهشت خسته نشده و تقاضای جابجایی نمی کنند (1) کلیدش همان عشق است، چون تنها چیزی که مانع خستگی میشود عشق است، به شرط آن که معشوق، معشوق حقیقی و بی انتها باشد. پی نوشت ها: 1. کهف:108/18.  
موضوع قفل شده است