جمع بندی چرا مردان حق ازدواج مجدد دارند؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا مردان حق ازدواج مجدد دارند؟
سلام لطفا در این مورد منو اقنا کنید که چرا مرد میتونه مرتب صیغه کنه ولی زن باید پای یه مرد بسوزه ؟زن که نیاز روحیش محبت و صحبت کردن با همسرشه ولی همسرش به نیازش توجه نکنه زن چکار باید بکنه چون وقتی شوهر داره هرگونه ارتباطش با نامحرم حرامه ولی مرد وقتی زن داره میتونه صدتا هم صیغه کنه و خوش باشه ؟؟؟؟؟؟ با این شرایط بنظرم زن اصلا نباید ازدواج دائم کنه که اسیر دست مرد نشه ووقتی دید نمیتونه با شرایط بسازه این امیدو داشته باشه که این مدت میگذره ونمیخواد تمام زندگیش و صرف شوهر بی احساس کنه  اصلا نمیتونم بپذیرم این عدالته  لطفا نفرمایید که صیغه  بخاطر اینه که زنی که شوهرش فوت کرده بی سر پرست نمونه ، همه که شوهرشون فوت نمیکنه
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مسلم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام
لطفا در این مورد منو اقنا کنید که چرا مرد میتونه مرتب صیغه کنه ولی زن باید پای یه مرد بسوزه ؟زن که نیاز روحیش محبت و صحبت کردن با همسرشه ولی همسرش به نیازش توجه نکنه زن چکار باید بکنه چون وقتی شوهر داره هرگونه ارتباطش با نامحرم حرامه ولی مرد وقتی زن داره میتونه صدتا هم صیغه کنه و خوش باشه ؟؟؟؟؟؟ با این شرایط بنظرم زن اصلا نباید ازدواج دائم کنه که اسیر دست مرد نشه ووقتی دید نمیتونه با شرایط بسازه این امیدو داشته باشه که این مدت میگذره ونمیخواد تمام زندگیش و صرف شوهر بی احساس کنه  اصلا نمیتونم بپذیرم این عدالته  لطفا نفرمایید که صیغه  بخاطر اینه که زنی که شوهرش فوت کرده بی سر پرست نمونه همه که شوهرشون فوت نمیکنه
هرگز جواز صیغه برای مرد برای این نیست که اسلام دوست دارد مردان مرتب دنبال صیغه کردن این و آن باشند، اما این را برای زنان دوست نداشته باشد، بلکه حکمتی عمیق تر در میان است که به شناخت زن و مرد باز می گردد. من پاسخ شما را به صورت کامل عرض خواهم کرد اما پیش از بیان پاسخ خواهش می کنم شما تمام پیش فرض هایتان در مورد حکمت و فلسفه ی این احکام کنار بگذارید و با ذهنی خالی به این پاسخ ها توجه بفرمایید: نکته اول: نوع نیاز زن و مرد به جنس مخالف تفاوت هایی دارد: اول: این که اگرچه زن و مرد هر دو به یکدیگر نیاز عاطفی و جنسی دارند، اما نیاز جنسی در مرد مقدم بر نیاز عاطفی اوست اما نیاز عاطفی در زن مقدم بر نیاز جنسی اوست،( حسین لطف آبادی، روان شناسی رشد(2)، ص95) به همین خاطر زن ها قبل از ارتباط جنسی باید پیوند عاطفی برقرار کرده باشند وگرنه این ارتباط جنسی برای ایشان در حکم تجاوز خواهد بود اما مردها حتی می توانند از زنی که به لحاظ عاطفی از او متنفر هستند لذت ببرند. شما این تفاوت را در توصیه های اسلام هم می بنیید، اسلام هر کجا می خواهد به مردان در مورد همسرانشان توصیه کند، توصیه هایش عمدتا عاطفی است، و هر کجا می خواهد به زنان در مورد همسرانشان توصیه کند عمدتا توصیه هایش جنسی است. دوم: تحریک شهوت در مردان دفعی، و تهاجمی است، اما این تحریک در زنان به آرامی اتفاق می افتد، و از طرف دیگر گرایش های عاطفی در روحیه مردان کمرنگ تر است، به خاطر این تفاوت است که شما هیچ کجا نمی شنوید که زنی برای تجاوز به مردی مرتکب قتل شده باشد اما بر عکس آن را هر روز در صفحه حوادث  روزنامه ها می خوانیم.   نکته دوم: طبق تفاوتی که گذشت اسلام با شناخت زن و مرد می داند که مرد اگر تحریک شود اما ارضا نشود جامعه برای زنان ناامن خواهد شد، نمیشود چنین مردی را با ممنوعیت های شرعی و محدودیت های قانونی کنترل کرد، بنابراین اسلام معتقد است به جای کنترل مرد بعد از تحریک، می بایست راه های تحریک او را بست. از این رو نهایت توصیه و تأکید را نسبت به حفظ فضای عفاف و حجاب در جامعه، و از آن طرف نهایت تأکید برای ارضا و تخلیه جنسی در خانواده را پی گرفته است. بنابراین بازگذاشتن راه صیغه در مردان از نظر اسلام یک منفذ و سوپاپ اطمینان است، اگر توصیه های اسلام رعایت شود نیازی به این مسوله پیش نخواهد آمد، اما اگر خود جامعه سایر پازل های اسلام را رعایت نکند، این سوپاپ ضرورت دارد، چون اگر چنین جوازی نبود تنها ثمره اش بالارفتن آمار تجاوز و قتل علیه زنان می بود.   نکته سوم: همچنین تفاوت روحیات زن و مرد که به آن اشاره شد موجب میشود که تعدد همسر در نگاه زن و مرد یکسان نباشد، ذات مرد و جنس مذکر از تعدد ابایی ندارد چون نگاه او به همسرش به عنوان تکیه گاه نیست، و همچنین نیازهای جنسی اش مقدم بر نیازهای عاطفی اش است، اما ذات زن از آنجا که نیازهای عاطفی اش تقدم دارد و به شوهر به عنوان یک تکیه گاه نگاه می کند، خودش از تعدد ابا دارد. تحقیقات روانشناختی نیز نشان می دهد زنان با مرگ همسر بیشتر ناراحت می شوند چرا که گویی تکیه گاه خویش را از دست می دهند(آرتور گایتون، جان هال، فیزیولوژی پزشکی، ج2، ص1530 و 1531؛ دیوید روبن، جرج رایلی اسکات، اریکجانسون، دانستنی های زناشویی، ص89-282) گواه مدعا این است که اگر شما در اطرافتان نگاه کنید و از 100 مردی که واقعا از زنانشان راضی هستند، بپرسید در صورتی که جامعه تعدد همسر را بد نداند، همسر اولتان هم کاملا راضی باشد، مشکل مالی هم در میان نباشد آیا مایل به تعدد همسر هستید؟ پاسخ اکثریت قاطع آنها مثبت خواهد بود، اما اگر از زنانی که کاملا از شوهرشان راضی باشند همین سوال را با همین شرایط بپرسید پاسخ عمده آنها منفی خواهد بود، چون نگاه زن و مرد به همسر فرق می کند.   نکته چهارم: اسلام نهایت توصیه را به رعایت نیازهای عاطفی زنان نموده است، همانطور که اشاره شد عمده توصیه های اسلام در خصوص نیازهای زنان، ناظر به نیازهای عاطفی آنان است، اما این که برخی مردان آن را رعایت نمی کنند در حقیقت رویگردانی ایشان از دستور اسلام است. اسلام در این خصوص کوتاهی نکرده است که ما او را مقصر بدانیم، تقصیر از کسی است که فرمان اسلام را اطاعت نمی کند و قطعا دراین خصوص بازخواست خواهد شد. اما با این حال زن نباید در این خصوص موضع انفعالی داشته باشد، باید از کارشناسان و مشاورین امین برای اصلاح شوهرش کمک بگیرد، و از ریش سفیدان و بزرگترهای فامیلشان برای پادرمیانی یاری بخواهد.   خلاصه این که: بنابراین در یک کلام این تفاوت ها نشأت گرفته از تفاوت زن و مرد است، ما چون فقط یک سری احکام متفاوت میبینیم آنها را ناعادلانه می دانیم، اما اگر به تفاوت های زن و مرد توجه داشته باشیم و دوباره این احکام متفاوت را ببینیم به حکیمانه بودن آن پی خواهیم برد.
 ولی زن باید پای یه مرد بسوزه ؟
 تمام زندگیش و صرف شوهر بی احساس کنه 
باسلام نمیدونم خانم هستید یا آقا  
اما با این حال زن نباید در این خصوص موضع انفعالی داشته باشد، باید از کارشناسان و مشاورین امین برای اصلاح شوهرش کمک بگیرد، و از ریش سفیدان و بزرگترهای فامیلشان برای پادرمیانی یاری بخواهد.
در هر صورت به هیچ وجه اجباری در تحمل شرایط سخت برای خانم نیست. اگر باتوجه به توضیحات کارشناس محترم این آقا قابل اصلاح نیست و واقعا شرایط برای خانم غیر قابل تحمل هست می تونه از این آقا جدا بشه  شما طوری به موضوع نگاه کردید که گویا اسلام گفته که خانم باید تا آخر عمر هر شرایطی رو تحمل کنه   مکانیزم طبیعى ازدواج، که اسلام قوانین خود را بر اساس آن وضع کرده است، این است که زن در منظومه خانوادگى محبوب و محترم باشد. بنابراین اگر به عللى زن از این مقام خود سقوط کرد و شعله محبت مرد، نسبت به او خاموش و مرد نسبت به او بى علاقه شد، پایه و رکن اساسى خانوادگى خراب شده است؛ یعنى، یک اجتماع طبیعى، به حکم طبیعت از هم پاشیده است. اسلام به چنین وضعى با نظر تأسف مى نگرد؛ ولى پس از آن که مى بیند اساس طبیعى این ازدواج متلاشى شده است، نمى تواند از لحاظ قانونى، آن را یک امر باقى و زنده فرض کند. با این حال، اسلام کوششها و تدابیر خاصى به کار مى برد که زندگى خانوادگى از لحاظ طبیعى باقى بماند؛ یعنى، زن در مقام محبوبیت و مرد در مقام طلب و علاقه باقى بماند. توصیه هاى اسلام مبنى بر این که زن حتما باید خود را براى شوهر بیاراید و رغبتهاى او را اشباع کند و از آن طرف مرد به زن خود محبت و مهربانى کند، به او اظهار عشق و علاقه نماید، همه و همه براى این است که اجتماعات خانوادگى از خطرات از هم پاشیدگى مصون و محفوظ بماند  خانواده اى که صحنه زد و خورد و اختلاف دائمى بین زن و شوهر است، براى آن خانواده جهنمى بیش نیست و براى کودکان ایشان هم، محیط نامناسبى است.
جمع بندی __________________________________ پرسش: چرا مرد میتواند مرتب صیغه کند، ولی زن باید پای یک مرد بسوزد؟ زنی که نیاز روحی اش به محبت و صحبت کردن با همسرش است اما همسرش به این نیاز او توجه نمی کند، چنین زنی باید چه کند؟ چرا چنین زنی چون شوهر دارد هرگونه ارتباطش با نامحرم حرام است، اما مرد وقتی زن دارد میتواند صدتا زن صیغه ای هم داشته باشد و خوش باشد. پاسخ: هرگز جواز صیغه برای مرد برای این نیست که اسلام دوست دارد مردان مرتب دنبال صیغه کردن این زن و آن زن باشند، اما این را برای زنان دوست نداشته باشد، بلکه حکمتی عمیق تر در میان است که به شناخت زن و مرد باز می گردد. من پاسخ شما را به صورت کامل عرض خواهم کرد اما پیش از بیان پاسخ خواهش می کنم شما تمام پیش فرض هایتان در مورد حکمت و فلسفه ی این احکام کنار بگذارید و با ذهنی خالی به این پاسخ ها توجه بفرمایید: نکته اول: نوع نیاز زن و مرد به جنس مخالف تفاوت هایی دارد: اول: این که اگرچه زن و مرد هر دو به یکدیگر نیاز عاطفی و جنسی دارند، اما نیاز جنسی در مرد مقدم بر نیاز عاطفی اوست اما نیاز عاطفی در زن مقدم بر نیاز جنسی اوست،(1) به همین خاطر زن ها قبل از ارتباط جنسی باید پیوند عاطفی برقرار کرده باشند وگرنه این ارتباط جنسی برای ایشان در حکم تجاوز خواهد بود اما مردها حتی می توانند از زنی که به لحاظ عاطفی از او متنفر هستند لذت ببرند. شما این تفاوت را در توصیه های اسلام هم می بنیید، اسلام هر کجا می خواهد به مردان در مورد همسرانشان توصیه کند، توصیه هایش عمدتا عاطفی است، و هر کجا می خواهد به زنان در مورد همسرانشان توصیه کند عمدتا توصیه هایش جنسی است. دوم: تحریک شهوت در مردان دفعی، و تهاجمی است، اما این تحریک در زنان به آرامی اتفاق می افتد، و از طرف دیگر گرایش های عاطفی در روحیه مردان کمرنگ تر است، به خاطر این تفاوت است که شما هیچ کجا نمی شنوید که زنی برای تجاوز به مردی مرتکب قتل شده باشد اما بر عکس آن را هر روز در صفحه حوادث  روزنامه ها می خوانیم.   نکته دوم: طبق تفاوتی که گذشت اسلام با شناخت زن و مرد می داند که مرد اگر تحریک شود اما ارضا نشود جامعه برای زنان ناامن خواهد شد، نمیشود چنین مردی را با ممنوعیت های شرعی و محدودیت های قانونی کنترل کرد، بنابراین اسلام معتقد است به جای کنترل مرد بعد از تحریک، می بایست راه های تحریک او را بست. از این رو نهایت توصیه و تأکید را نسبت به حفظ فضای عفاف و حجاب در جامعه، و از آن طرف نهایت تأکید برای ارضا و تخلیه جنسی در خانواده را پی گرفته است. بنابراین بازگذاشتن راه صیغه در مردان از نظر اسلام یک منفذ و سوپاپ اطمینان است، اگر توصیه های اسلام رعایت شود نیازی به این مسوله پیش نخواهد آمد، اما اگر خود جامعه سایر پازل های اسلام را رعایت نکند، این سوپاپ ضرورت دارد، چون اگر چنین جوازی نبود تنها ثمره اش بالارفتن آمار تجاوز و قتل علیه زنان می بود.   نکته سوم: همچنین تفاوت روحیات زن و مرد که به آن اشاره شد موجب میشود که تعدد همسر در نگاه زن و مرد یکسان نباشد، ذات مرد و جنس مذکر از تعدد ابایی ندارد چون نگاه او به همسرش به عنوان تکیه گاه نیست، و همچنین نیازهای جنسی اش مقدم بر نیازهای عاطفی اش است، اما ذات زن از آنجا که نیازهای عاطفی اش تقدم دارد و به شوهر به عنوان یک تکیه گاه نگاه می کند، خودش از تعدد ابا دارد. همانطور که تحقیقات روانشناختی نیز نشان می دهد زنان با مرگ همسرانشان بیشتر ناراحت می شوند چرا که گویی تکیه گاه خویش را از دست می دهند(2) گواه دیگر مدعا این است که اگر شما در اطرافتان نگاه کنید و از 100 مردی که واقعا از زنانشان راضی هستند، بپرسید در صورتی که جامعه تعدد همسر را بد نداند، همسر اولتان هم کاملا راضی باشد، مشکل مالی هم در میان نباشد آیا مایل به تعدد همسر هستید؟ پاسخ اکثریت قاطع آنها مثبت خواهد بود، اما اگر از زنانی که کاملا از شوهرشان راضی باشند همین سوال را با همین شرایط بپرسید پاسخ عمده آنها منفی خواهد بود، چون نگاه زن و مرد به همسر فرق می کند.   نکته چهارم: اسلام نهایت توصیه را به رعایت نیازهای عاطفی زنان نموده است، همانطور که اشاره شد عمده توصیه های اسلام در خصوص نیازهای زنان، ناظر به نیازهای عاطفی آنان است، اما این که برخی مردان آن را رعایت نمی کنند در حقیقت رویگردانی ایشان از دستور اسلام است. اسلام در این خصوص کوتاهی نکرده است که ما او را مقصر بدانیم، تقصیر از کسی است که فرمان اسلام را اطاعت نمی کند و قطعا دراین خصوص بازخواست خواهد شد. اما با این حال زن نباید در این خصوص موضع انفعالی داشته باشد، باید از کارشناسان و مشاورین امین برای اصلاح شوهرش کمک بگیرد، و از ریش سفیدان و بزرگترهای فامیلشان برای پادرمیانی یاری بخواهد. خلاصه این که: در یک کلام این تفاوت ها نشأت گرفته از تفاوت زن و مرد است، ما چون فقط یک سری احکام متفاوت میبینیم آنها را ناعادلانه می دانیم، اما اگر به تفاوت های زن و مرد توجه داشته باشیم و دوباره این احکام متفاوت را با توجه به آن تفاوت ها ببینیم به حکیمانه بودن آنها پی خواهیم برد.   پی نوشت ها: 1. حسین لطف آبادی، روان شناسی رشد،(2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، تهران، سمت، چاپ چهارم، 1381ش، ص95. 2. آرتور گایتون، جان هال، فیزیولوژی پزشکی، ترجمه فرخ شادان، نشر چهر، 1375ش،  ج2، ص1530 و 153.
موضوع قفل شده است