جمع بندی امکان ادامه تکامل انسان در برزخ

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امکان ادامه تکامل انسان در برزخ
با سلام احترام خدمت تمامی دوستان  علاقمند هستم عالم برزخ رو از منظر امکان تکامل یافتن نفوس انسانی مطرح کنم. میخوام در این مورد گفتگو کنیم که آیا در برزخ شرایط تکامل انسانهاکه هدف خلقت ما است فراهم هست یا اونطوری که از بسیاری روایات و آیات استباط میشه اونجا امکان عمل از انسان سلب میشه و اگر هم تغییری در انسان حاصل بشه تنها از طریق اعمال خوبی است که در دنیا توسط ما انجام گرفته یا احیانا صوابی که با دعا و طلب آمرزش از سوی اقوام و دوستان و خویشان به ما در برزخ میرسه. این سؤال از اون نظر مهمه که به سرنوشت انسانهایی که به مرگ غیر طبیعی از دنیا میرن خیلی مزبوط میشه. در این مورد ابهام جدی وجود داره که اگر در برزخ امکان هیچ تکاملی که متکی بر اعمال خود درگذشتگان پس از مرگ باشه وجود نداشته باشه اونوقت اگر مرگ اونها در اثر بی مبالاتی خود اونها نبوده باشه و مثلا ناخواسته به وسیله کس دیگری صورت گرفته باشه اونها از رسیده به مراحل نهایی تکامل دنیوی الی الابد محروم میشن واین بی عدالتی محض به نظر میرسه ممنون میشم از مشارکت همه در این موضوع
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد صدیق
علاقمند هستم عالم برزخ رو از منظر امکان تکامل یافتن نفوس انسانی مطرح کنم. میخوام در این مورد گفتگو کنیم که آیا در برزخ شرایط تکامل انسانهاکه هدف خلقت ما است فراهم هست یا اونطوری که از بسیاری روایات و آیات استباط میشه اونجا امکان عمل از انسان سلب میشه و اگر هم تغییری در انسان حاصل بشه تنها از طریق اعمال خوبی است که در دنیا توسط ما انجام گرفته یا احیانا صوابی که با دعا و طلب آمرزش از سوی اقوام و دوستان و خویشان به ما در برزخ میرسه. این سؤال از اون نظر مهمه که به سرنوشت انسانهایی که به مرگ غیر طبیعی از دنیا میرن خیلی مزبوط میشه. در این مورد ابهام جدی وجود داره که اگر در برزخ امکان هیچ تکاملی که متکی بر اعمال خود درگذشتگان پس از مرگ باشه وجود نداشته باشه اونوقت اگر مرگ اونها در اثر بی مبالاتی خود اونها نبوده باشه و مثلا ناخواسته به وسیله کس دیگری صورت گرفته باشه اونها از رسیده به مراحل نهایی تکامل دنیوی الی الابد محروم میشن واین بی عدالتی محض به نظر میرسه
  باسلام و عرض ادب سوالی که مطرح کردید در حقیقت دو قسمت داره نخست. آیا در برزخ تکامل وجود داره؟ دوم. وضعیت کسانی که با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته چیست؟ سوم. اگر چنین افرادی تکامل نیابند، این با عدالت خداوند سازگار هست.
اما سوال نخست. تکامل در برزخ تکامل به دو صورت امکان دارد: تکامل علمی و تکامل عملی. تکامل عملی عبارت است از تکاملی که از طریق عملکرد انسان و انجام اعمال حسنه برای روح انسان ایجاد میشود. تکامل علمی نیز عبارت است از تکامل و شدت وجودی و معنویتی که از طریق کسب معلومات و معرفتهایی خاص برای انسان ایجاد میشود و سعه وجودی او را بیشتر میکند. در مورد تکامل عملی در برزخ، آن قسم از تکاملی که مستقیما ناشی از اعمال خود انسان باشد، این قسم از تکامل در برزخ ممتنع است. چرا که بعد از انتقال انسان از دار دنیا و مرگ او، پرونده اعمال مستقیم او بسته میشود و انسان دیگر نمیتواند از طریق انجام اعمال عبادی و حسنه، برای خود کمال کسب کند. دسته دیگری از کمال بخشی عملی وجود دارد که غیر مستقیم شمرده شده است. این دسته از اعمال، به نام صدقه جاریه نامیده میشود. کارهای خیری که انسان انجام میدهد و اثر آن بعد از مرگش نیز برایش باقی میماند. مثلا وقف از جمله این اعمال است. تکامل عملی ای که از این طریق برای انسان ایجاد میشود، بعد از مرگش نیز به او میرسد و بدین جهت، باعث کمال بیشترش میشود.
اما تکامل علمی در برزخ امکان دارد. انسان میتواند از طریق معارفی که در برزخ برایش ایجاد و حاصل میشود به کمال برسد. این تکامل در کلمات علما به از این تکامل تعبیر به القای حجب یا ازدیاد حب و تعبیراتی مشابه شده است. امام خمینی ترقی در عوالم برزخی و اخروی را از باب القای غرائب و حجب و کدورات و هیئت های ظلمانی دانسته اند که این ترقی از جنس حرکت در دنیا و دار استعداد و ماده نمی باشد.(1)  علامه طباطبائی نیز تکامل برزخی را از باب ارتقای درجات حب مطرح نموده اند که بذر آن در حیات دنیوی کاشته شده است.(2) با ورود به عالم برزخ که دار تجرد است همه انسانها به معرفت بالاتری می رسند و حقایق را به علم حضوری می یابند. در موقع ورود از عالم برزخ به آخرت نیز یک نوع تکامل علمی و وجودی قهری حاصل می شود. لذا حتی کفار هم در برزخ و آخرت در مورد وجود خدا و بهشت و جهنم و حساب و ... به یقین می رسند؛ واین یقین است که مایه عذاب آنهاست .چون بعد از رسیدن به این یقین می فهمند که چه زیان بزرگی کرده اند.این ترقی اگر با اختیاربود عین لذت بود اما برای کفار عین عذاب است . اینها در دنیا مثل کسی بودند که اعضای بدنش بریده شده ولی بخاطر بیهوشی ،عذاب آن را حس نمی کند ، آنگاه که وارد برزخ شدند از آن بیهوشی که نوعی نقص است بیدار می شوند وعذاب را لمس می کنند.     ــــــــــــ 1. خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص ۱۷۰- ۱۷۱، مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)؛ معاد از دیدگاه امام خمینی (تبیان آثار موضوعی) دفتر سی ام، ص ۳۷۱، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، ۱۳۷۸. 2. رخ شاد، محمد حسین، در محضر علامه طباطبائی، پرسشها و پاسخها، ص ۱۶۰، چاپ اول، آل علی علیه السلام، قم، ۱۳۸۱  
در روایتی از امام کاظم(علیه السلام) به این نحوه تکامل در برزخ اشاره شده است. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصٍ قَالَ: سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَقُولُ لِرَجُلٍ أَ تُحِبُّ الْبَقَاءَ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ وَ لِمَ قَالَ لِقِرَاءَةِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَسَكَتَ عَنْهُ فَقَالَ لَهُ بَعْدَ سَاعَةٍ يَا حَفْصُ مَنْ مَاتَ مِنْ أَوْلِيَائِنَا وَ شِيعَتِنَا وَ لَمْ يُحْسِنِ الْقُرْآنَ عُلِّمَ فِي قَبْرِهِ لِيَرْفَعَ اللَّهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ آيَاتِ الْقُرْآنِ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَ فَيَقْرَأُ ثُمَّ يَرْقَى قَالَ حَفْصٌ فَمَا رَأَيْتُ أَحَداً أَشَدَّ خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ مِنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع وَ لَا أَرْجَى النَّاسِ مِنْهُ وَ كَانَتْ قِرَاءَتُهُ حُزْناً فَإِذَا قَرَأَ فَكَأَنَّهُ يُخَاطِبُ إِنْسَاناً. حفص یکی از اصحاب امام هفتم (ع)می فرماید: شنیدم امام موسی بن جعفر(ع) از مردی پرسیدند: « آیا دوست داری همیشه در دنیا باشی؟» گفت: بلی. امام پرسیدند: « برای چه؟» گفت: برای این که سوره قل هوالله احد را قرائت کنم پس امام ساکت شدند و بعد از دقایقی فرمودند ای حفص هر که از دوستان و شیعیان ما بمیرد در حالی که قرآن را خوب فرانگرفته است در قبر(برزخ) به او تعلیم می شود تا خدا به آن طریق درجه اش را بالا ببرد همانا درجات بهشت به قدر آیات قرآن است. به او گفته می شود بخوان و بالا برو پس او می خواند و بالا می رود ... .»(3) در این روایت، به دو نکته اشاره شده است نخست اینکه تکامل علمی در برزخ و قیامت امکان دارد. دوم کسانی که به هر دلیلی نتوانسته اند این معرفت را در دنیا کسب کنند، بعد از مرگ به لطف الهی این کمال بخشی نصیب آنها میشود. ـــــــــــــــــ 3. کافی، طبع اسلامیه، ج۲ ص 606
اما مطلب و سوال دوم.  دوم. وضعیت کسانی که با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته چیست؟ چنین بندگانی، مستضعف فکری نامیده میشوند.  مستضعف فکری به انسانهایی اطلاق میشود که بدون اینکه تقصیری داشته باشند از هدایت و کمال لایق محروم میشوند. در این مورد شایسته است بدین نکته توجه داشته باشیم که اولا: خداوند عادل است و حق هیچ جانداری را پایمال نمیکند. ثانیا: خداوند دارای فضل بی نهایت است و بندگانش را برای کمال آفریده است(حال، کمال هرچه میخواهد باشد)  بر این اساس، اگر بنده ای بدون اینکه تقصیری داشته باشد، بدون رسیدن به کمال لایق از دنیا برود و به خاطر عوامل غیر اختیاری توان رسیدن به کمال را از دست بدهد، خداوند عادل رحیم حتما زمینه ای را برای به کمال رسیدنش فراهم میکند.  خداوند متعال برای بندگان مستضعف فکری اش برنامه‌ای در آخرت دارد. این برنامه یا از طریق آزمایشی در آخرت است. یا از طریق تکامل غیر اختیاری در آخرت است(که در روایت به بخشی از آن اشاره شد) مهم توجه به این نکته است که خداوند عادل است و دارای فضل و رحمت به بندگانش و بخل در ساحتش راه ندارد. 
بدین ترتیب، پاسخ سوال سوم نیز مشخص میشود. زیرا قرار بر این نیست که این موجودات کمال نیابند. بلکه کمال یافتن ایشان همانند استکمال بندگان دیگر در دنیا نیست. پس زمینه سوال منتفی میشود. موفق باشید.
سلام و عرض ادب ضمن تشکر به عرض میرسانم که موضوع استکمال نفوسی که به مرگ اخترامی از دار دنیا و تکامل در مرحله اول محروم میشوند با پاسخ حضرت عالی چندان توجیه و تبیین نمیگردد. توضیح آنکه اگر این نفوس علی رغم محرومیت از تکامل عملی و تنها با سود بردن از تکامل علمی بتوانند عقب افتادگی از دیگر نفوس را (که عالم ماده را به تمامی سپری کرده و به مرگ طبیعی آن را ترک کرده اند) جبران نمایند آنگاه این سؤال پیش میآید که اگر استکمال کامل تنها با بهره گیری از تکامل علمی امکان پذیر است پس اصولا چرا عالم ماده خلق گردیده؟ به عبارتی چرا خلق تمامی انسانها از همان عالم مثال آغاز نگردیده است؟ تا آنجا که بنده مطالعه داشته ام عالم ماده پله اول برای تکامل نفوس انسانی است و تا تمام قوای انسانی در این عالم به فعلیت نرسد امکان ادامه سیر تکاملی فراهم نمیگردد و اگر جز این را بپذیریم لاجرم خلق عالم ماده لغو و بیهوده خواهد شد.
ضمن تشکر به عرض میرسانم که موضوع استکمال نفوسی که به مرگ اخترامی از دار دنیا و تکامل در مرحله اول محروم میشوند با پاسخ حضرت عالی چندان توجیه و تبیین نمیگردد. توضیح آنکه اگر این نفوس علی رغم محرومیت از تکامل عملی و تنها با سود بردن از تکامل علمی بتوانند عقب افتادگی از دیگر نفوس را (که عالم ماده را به تمامی سپری کرده و به مرگ طبیعی آن را ترک کرده اند) جبران نمایند آنگاه این سؤال پیش میآید که اگر استکمال کامل تنها با بهره گیری از تکامل علمی امکان پذیر است پس اصولا چرا عالم ماده خلق گردیده؟ به عبارتی چرا خلق تمامی انسانها از همان عالم مثال آغاز نگردیده است؟ تا آنجا که بنده مطالعه داشته ام عالم ماده پله اول برای تکامل نفوس انسانی است و تا تمام قوای انسانی در این عالم به فعلیت نرسد امکان ادامه سیر تکاملی فراهم نمیگردد و اگر جز این را بپذیریم لاجرم خلق عالم ماده لغو و بیهوده خواهد شد.
باسلام وعرض ادب دوست عزیز شما ادعای شما این است که استکمال برزخی تنها در صورتی صحیح است که ابتدا استکمال در عالم ماده روی داده باشد.  دلیل شما نیز این بود در غیر این صورت وجود عالم ماده لغو میشد در حالیکه اولا: استکمال نفس به هیچ وجه منحصر به وجود در عالم ماده نیست. بلکه این استکمال اختیاری به نحو خاص است که به خواست خداوند در عالم ماده ایجاد میشود. ثانیا: مردن به مرگ طبیعی ربط منطقی ای با استکمال ندارد.  ثانیا: وجود عالم ماده، هیچ تلازم منطقی ای با استکمال نفوس و یا حداقل همه نفوس ندارد. بنابراین استکمال برخی بندگان در عالم برزخ(بدون استکمال در دنیا) مستلزم بیهودگی خلق عالم ماده نیست. تنها این اراده خداوند است که بین استکمال نفس و وجود عالم ماده همزمانی ایجاد کرده است وگرنه اگر خداوند بخواهد میتواند کمال غیر اختیاری برای نفس ایجاد  کند بدون وجود عالم ماده. موفق باشید.  
سلام استاد عزیز  گویا قدری کم حوصله پاسخ حقیر را فرموده اید و این از چند اشتباه و تکرار کلمات در نوشته حضرت عالی پیداست . البته سؤال بنده چندان بی ربط و پاسخ آن انقدری بدیهی نبوده که از سیاق جملات و لحن حضرت عالی درک و دیافت میشود. تا آنجا که حقیر مطلع هستم انسان دارای نوعی از طبع و مراتبی متعدد از وجود است که باید از یکی به دیگری و به عبارت بهتر از مراتب اخس به مراتب اشرف منقل شود. باز تا آنجا که فهمیده ایم تا یک مرتبه و مرحله را به طور کامل طی و استیفا ننماید امکان عبور از آن و نیل به مرحله بعدی مراتب وجود را ندارد. با تصدیق این گفتار طبعا فرمایش حضرت عالی که « استکمال نفوس هیچ تلازمی با عالم ماده ندارد» ناروا به نظر میرسد. همچنان این سؤال برای بنده مطرح است که نفوس محروم از عالم ماده که بر اساس حرکت جوهری باید با کسب ملکات یا شرور در عالم ماده و بالفعل کردن تمام قوای خود  صورت برزخی متناسب برای خویش انشا و خلق کنند در صورت مرگ اخترامی مثلا در خردسالی چگونه تنها با توسل به تکامل عقلی به استکمال کامل میرسند. و اگر برسند چرا اراده خداوند بر این قرار نگرفته که همه نفوس از همین راه کوتاهتر و تنها در عالم مجردات و به نحوی عقلی راه استکمال را طی کنند؟
اگر گفته شود این نفوس ناقص و ناکامل با عنایت خداوند و قدرت لایتناهی او  تکامل را در عالم برزخ و تنها با اتکا به تکامل علمی حاصل خواهند کرد آنوقت میپرسیم اگر این راه ساده تر از طریق دیگر نفوس است چرا خداوند برای این نفوس ناقص استثنا قائل شده و آنها را از راهی ساده تر به سرمنزل مقصود رسانده، اگر این را دشوارتر باشد عکس این سؤال مطرح میشود و اگر هر دو شیوه به یک اندازه سختی داشته باشد آنگاه باید اذعان کنیم نظام فعلی عالم احسن نظامها نیست و نوع دیگری از نظام تکاملی نیز که بهتر یا مشابه نظام عمومی فعلی است هم وجود دارد  
تا آنجا که حقیر مطلع هستم انسان دارای نوعی از طبع و مراتبی متعدد از وجود است که باید از یکی به دیگری و به عبارت بهتر از مراتب اخس به مراتب اشرف منقل شود.باز تا آنجا که فهمیده ایم تا یک مرتبه و مرحله را به طور کامل طی و استیفا ننماید امکان عبور از آن و نیل به مرحله بعدی مراتب وجود را ندارد.
باسلام وعرض ادب   این مطلبی است صحیح. انسان قابلیتهایی دارد که برخی از این قابلیتها، به صورت طولی است و تشکیکی است. تا یکی از آنها بالفعل نشود انسان به صورت طبیعی نمیتواند مرتبه بالاتر را کسب کند. اما دو نکته این عدم قابلیت، نسبت به فاعل مباشر است ولی به واسطه فاعل دیگری این امکان میتواند وجود داشته باشد. بعلاوه، این عدم قابلیت برای فاعل مباشر نسبت به هر ظرف مکانی است. یعنی تازمانی که مرحله اول روی ندهد، فاعل مباشر نمیتواند خود را به مرحله دوم ببرد. در هر ظرفی این مرحله اول محقق شود، فاعل مباشر میتواند به مرحله دوم برود. در عالم ماده، یا مثال یا قیامت.
دوم. با تصدیق این گفتار طبعا فرمایش حضرت عالی که « استکمال نفوس هیچ تلازمی با عالم ماده ندارد» ناروا به نظر میرسد.
چه مشکلی؟ مطلب درست این است که  استکمال اختیاری اکتسابی، مرحله به مرحله امکان  دارد. اما اینکه اولا: این استکمال حتما باید در دار دنیا و در عالم ماده باشد، دقیق و کامل نیست. ثانیا: تکمیل غیر اختیاری توسط عامل و فاعل غیر مباشر کاملا امکان دارد.  
سوم. همچنان این سؤال برای بنده مطرح است که نفوس محروم از عالم ماده که بر اساس حرکت جوهری باید با کسب ملکات یا شرور در عالم ماده و بالفعل کردن تمام قوای خود  صورت برزخی متناسب برای خویش انشا و خلق کنند در صورت مرگ اخترامی مثلا در خردسالی چگونه تنها با توسل به تکامل عقلی به استکمال کامل میرسند.
دقت کنید. اولا: صورت برزخی میتواند توسط اعمال انسان به مرور ایجاد شوند. یا یک دفعه در یک فرایند آزمایش شبیه سازی شده در عالم برزخ ایجاد شوند. ثانیا: صورت برزخی لازم نیست نتیجه مستقیم اعمال انسان باشد. بلکه میتواند متناسب با معرفت و کمال علمی انسان باشد. بنابراین همانطور که تکامل علمی در برزخ و حتی قیامت امکان  دارد(با این فرض بحث میشود) پس صورت متناسب با ملکات علمی برای صاحبش ایجاد میشود.  
چهارم. و اگر برسند چرا اراده خداوند بر این قرار نگرفته که همه نفوس از همین راه کوتاهتر و تنها در عالم مجردات و به نحوی عقلی راه استکمال را طی کنند؟
اینکه چرا این کار را کرده را خودش تنها میداند چرا که وقتی کاری محال عقلی نبود، خداوند اگر بخواهد میتواند انرا انجام دهد و هیچ کس یارای سوال پرسیدن از علتش نیست که «لایسأل عما یفعل» اینکه در این دنیا خواسته این تکامل ایجاد شود، به خاطر خواست خودش بوده است. به نظر شما، اگر خداوند از ابتدا میخواست که انسان را همانند ملائکه قرار بدهد اشکالی داشت؟ اگر قصد میکرد که همه تکاملها را تکامل معرفتی و علمی قرار دهد اشکالی عقلی وجود داشت؟ اگر میخواست که انسان در عالم مثال یا عالم برزخ نیز اعمال جوارحی داشته باشد و استکمال عملی داشته باشد اشکال عقلی داشت؟ دوست عزیز اینها هیچ اشکال عقلی ای ندارد و تنها استبعاد است. انجام عمل در عالم مثال اشکالی ندارد. اینکه چنین استکمالی وجود ندارد نیز به واسطه خواست خداوند است. تنها اراده اوست که استکمال عملی در برزخ و قیامت را منتفی کرده است چرا که میخواسته عملکرد انسان در دنیا و دیدن نتیجه این عملکرد در برزخ و بعد از آن باشد نه چیز دیگر.  
اگر گفته شود این نفوس ناقص و ناکامل با عنایت خداوند و قدرت لایتناهی او  تکامل را در عالم برزخ و تنها با اتکا به تکامل علمی حاصل خواهند کرد آنوقت میپرسیم اگر این راه ساده تر از طریق دیگر نفوس است چرا خداوند برای این نفوس ناقص استثنا قائل شده و آنها را از راهی ساده تر به سرمنزل مقصود رسانده، اگر این را دشوارتر باشد عکس این سؤال مطرح میشود و اگر هر دو شیوه به یک اندازه سختی داشته باشد آنگاه باید اذعان کنیم نظام فعلی عالم احسن نظامها نیست و نوع دیگری از نظام تکاملی نیز که بهتر یا مشابه نظام عمومی فعلی است هم وجود دارد  
یکی دو اشتباه و خلط در مطلب شما وجود دارد. تصور شما این است که استکمال علمی از استکمال عملی آسان تر است. بعلاوه به صورت ناخواسته این مطلب اشراب شده که زمان طی شده در استکمال در کیفیت و نحوه آن مهم است. در حالیکه نه استکمال علمی اسانتر از استکمال عملی است و نه کمیت و زمان طی شده در سیر استکمال در شدت آن تاثیر مستقیم دارد. گاه عمل یک شخص از عمل انسانهای زیادی برتر و شدیدتر است. چنانکه میفرماید ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین. گاهی نیز علم یک شخص از عملی همچون ایثار جان دیگری برتر است. چنانکه میفرماید مداد العلماء افضل من دماء الشهداء. ما میزان تاثیر دقیق علم و عمل را نمیدانیم. نمیدانیم که هریک چقدر تاثیر دارد. تنها خداوند است که این میزان را اطلاع دارد.   بعلاوه بنده یک مطلب قطعی را بیان کردم و بقیه را موکول بدان کردم. مطلب قطعی این است که خداوند عادل و رحیم و ذو فضل است. بنابراین اگر کسی به واسطه عوامل غیر اختیاری موقعیت استکمال را نیابد، حتما میدانیم که به او ظلم نخواهد شد. اگر فراهم  نکردن شرایط استکمال در عالمی دیگری برای این فرد، مصداق ظلم باشد، حتما خداوند این کار  را نخواهد کرد. موفق باشید.  
جمع بندی ـــــــــــــــــــــــــــــــــ پرسش: با توجه به اینکه تکامل در پرتو عملکرد انسان ایجاد میشه و در برزخ امکان عمل از انسان سلب میشه، آیا در برزخ شرایط تکامل انسانها فراهم هست.   پاسخ: سوالی که مطرح کردید در حقیقت دو قسمت داره: نخست. آیا در برزخ تکامل وجود داره؟ دوم. وضعیت کسانی که با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته چیست؟ سوم. اگر چنین افرادی تکامل نیابند، این با عدالت خداوند سازگار هست.   اما سوال نخست. تکامل در برزخ تکامل به دو صورت امکان دارد: تکامل علمی و تکامل عملی. تکامل عملی عبارت است از تکاملی که از طریق عملکرد انسان و انجام اعمال حسنه برای روح انسان ایجاد میشود.  تکامل علمی نیز عبارت است از تکامل و شدت وجودی و معنویتی که از طریق کسب معلومات و معرفتهایی خاص برای انسان ایجاد میشود و سعه وجودی او را بیشتر میکند. در مورد تکامل عملی در برزخ، آن قسم از تکاملی که مستقیما ناشی از اعمال خود انسان باشد، این قسم از تکامل در برزخ ممتنع است. چرا که بعد از انتقال انسان از دار دنیا و مرگ او، پرونده اعمال مستقیم او بسته میشود و انسان دیگر نمیتواند از طریق انجام اعمال عبادی و حسنه، برای خود کمال کسب کند. دسته دیگری از کمال بخشی عملی وجود دارد که غیر مستقیم شمرده شده است. این دسته از اعمال، به نام صدقه جاریه نامیده میشود. کارهای خیری که انسان انجام میدهد و اثر آن بعد از مرگش نیز برایش باقی میماند. مثلا وقف از جمله این اعمال است. تکامل عملی ای که از این طریق برای انسان ایجاد میشود، بعد از مرگش نیز به او میرسد و بدین جهت، باعث کمال بیشترش میشود. اما تکامل علمی در برزخ امکان دارد. انسان میتواند از طریق معارفی که در برزخ برایش ایجاد و حاصل میشود به کمال برسد. این تکامل در کلمات علما به از این تکامل تعبیر به القای حجب یا ازدیاد حب و تعبیراتی مشابه شده است. امام خمینی ترقی در عوالم برزخی و اخروی را از باب القای غرائب و حجب و کدورات و هیئت های ظلمانی دانسته اند که این ترقی از جنس حرکت در دنیا و دار استعداد و ماده نمی باشد.(1)  علامه طباطبائی نیز تکامل برزخی را از باب ارتقای درجات حب مطرح نموده اند که بذر آن در حیات دنیوی کاشته شده است.(2) با ورود به عالم برزخ که دار تجرد است همه انسانها به معرفت بالاتری می رسند و حقایق را به علم حضوری می یابند. در موقع ورود از عالم برزخ به آخرت نیز یک نوع تکامل علمی و وجودی قهری حاصل می شود. لذا حتی کفار هم در برزخ و آخرت در مورد وجود خدا و بهشت و جهنم و حساب و ... به یقین می رسند؛ واین یقین است که مایه عذاب آنهاست .چون بعد از رسیدن به این یقین می فهمند که چه زیان بزرگی کرده اند.این ترقی اگر با اختیاربود عین لذت بود اما برای کفار عین عذاب است . اینها در دنیا مثل کسی بودند که اعضای بدنش بریده شده ولی بخاطر بیهوشی ،عذاب آن را حس نمی کند ، آنگاه که وارد برزخ شدند از آن بیهوشی که نوعی نقص است بیدار می شوند وعذاب را لمس می کنند. در روایتی از امام کاظم(علیه السلام) به این نحوه تکامل در برزخ اشاره شده است: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصٍ قَالَ: سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَقُولُ لِرَجُلٍ أَ تُحِبُّ الْبَقَاءَ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ وَ لِمَ قَالَ لِقِرَاءَةِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَسَكَتَ عَنْهُ فَقَالَ لَهُ بَعْدَ سَاعَةٍ يَا حَفْصُ مَنْ مَاتَ مِنْ أَوْلِيَائِنَا وَ شِيعَتِنَا وَ لَمْ يُحْسِنِ الْقُرْآنَ عُلِّمَ فِي قَبْرِهِ لِيَرْفَعَ اللَّهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ آيَاتِ الْقُرْآنِ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَ فَيَقْرَأُ ثُمَّ يَرْقَى قَالَ حَفْصٌ فَمَا رَأَيْتُ أَحَداً أَشَدَّ خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ مِنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع وَ لَا أَرْجَى النَّاسِ مِنْهُ وَ كَانَتْ قِرَاءَتُهُ حُزْناً فَإِذَا قَرَأَ فَكَأَنَّهُ يُخَاطِبُ إِنْسَاناً. حفص یکی از اصحاب امام هفتم (ع)می فرماید: شنیدم امام موسی بن جعفر(ع) از مردی پرسیدند: « آیا دوست داری همیشه در دنیا باشی؟» گفت: بلی. امام پرسیدند: « برای چه؟» گفت: برای این که سوره قل هوالله احد را قرائت کنم پس امام ساکت شدند و بعد از دقایقی فرمودند ای حفص هر که از دوستان و شیعیان ما بمیرد در حالی که قرآن را خوب فرانگرفته است در قبر(برزخ) به او تعلیم می شود تا خدا به آن طریق درجه اش را بالا ببرد همانا درجات بهشت به قدر آیات قرآن است. به او گفته می شود بخوان و بالا برو پس او می خواند و بالا می رود ...»(3) در این روایت، به دو نکته اشاره شده است نخست اینکه تکامل علمی در برزخ و قیامت امکان دارد. دوم کسانی که به هر دلیلی نتوانسته اند این معرفت را در دنیا کسب کنند، بعد از مرگ به لطف الهی این کمال بخشی نصیب آنها میشود.   اما مطلب و سوال دوم: وضعیت کسانی که با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته چیست؟ چنین بندگانی، مستضعف فکری نامیده میشوند. مستضعف فکری به انسانهایی اطلاق میشود که بدون اینکه تقصیری داشته باشند از هدایت و کمال لایق محروم میشوند. در این مورد شایسته است بدین نکته توجه داشته باشیم که اولا: خداوند عادل است و حق هیچ جانداری را پایمال نمیکند. ثانیا: خداوند دارای فضل بی نهایت است و بندگانش را برای کمال آفریده است(حال، کمال هرچه میخواهد باشد)  بر این اساس، اگر بنده ای بدون اینکه تقصیری داشته باشد، بدون رسیدن به کمال لایق از دنیا برود و به خاطر عوامل غیر اختیاری توان رسیدن به کمال را از دست بدهد، خداوند عادل رحیم حتما زمینه ای را برای به کمال رسیدنش فراهم میکند.  خداوند متعال برای بندگان مستضعف فکری اش برنامه‌ای در آخرت دارد. این برنامه یا از طریق آزمایشی در آخرت است. یا از طریق تکامل غیر اختیاری در آخرت است(که در روایت به بخشی از آن اشاره شد) مهم توجه به این نکته است که خداوند عادل است و دارای فضل و رحمت به بندگانش و بخل در ساحتش راه ندارد.    اما مسئله سوم: رابطه عدم تکامل این افراد با عدالت خداوند بدین ترتیب، پاسخ سوال سوم نیز مشخص میشود. زیرا قرار بر این نیست که این موجودات کمال نیابند. بلکه کمال یافتن ایشان همانند استکمال بندگان دیگر در دنیا نیست. پس زمینه سوال منتفی میشود.   پی نوشتها: 1. خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص ۱۷۰- ۱۷۱، مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)؛ معاد از دیدگاه امام خمینی (تبیان آثار موضوعی) دفتر سی ام، ص ۳۷۱، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، ۱۳۷۸. 2. رخ شاد، محمد حسین، در محضر علامه طباطبائی، پرسشها و پاسخها، ص ۱۶۰، چاپ اول، آل علی علیه السلام، قم، ۱۳۸۱  
موضوع قفل شده است