جمع بندی درمان خودارضایی با اصلاح اعتقادات

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درمان خودارضایی با اصلاح اعتقادات
با نام و یاد دوست سلام  یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:
سلام با توجه به این که در تاپیک : چرا دلیل به انگیزه و تلاش انسان کمک می کند؟ گفته شده که دید انسان می تواند بر رفتار و تلاش و انگیزه انسان تاثیر بگذارد، این تاثیرگذاری در درما خودارضایی چگونه است؟ انسان چگونه می تواند با اصلاح و تغییر نگاه و اعتقادش خودارضایی را درمان کند؟
  با تشکر  در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید   
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مسلم
با سلام ریشه بسیاری از رفتارهای خوب و بد، اعتقادات حق و باطل است، همانطور که اعتقادات صحیح در انجام عبادات نقش اساسی دارد، در ترک گناهان نیز می تواند بسیار تاثیرگذار باشد. گاهی آنچه مایه باقی ماندن درخودارضایی میشود یک اعتقاد و بینش دینی نادرست است، که به چند مورد اشاره میشود:   1) پشیمانی یعنی بخشش و پاکی، خود را بیش از حد سرزنش نکرده، و خودخوری نکنید! یکی از شاخصه های گناهان اعتیادآور مثل خودارضایی خودخوری بیش از حد است، یعنی انسان از یک طرف توان ترک ندارد، و از یک طرف دائما خودش را به خاطر این گناه سرزنش کرده و خودخوری می کند، و این موجب از دست رفتن باور و اعتماد به نفس می شود. یعنی این اعتقاد نادرست کار را برای ترک در عمل دشوار می سازد، در حالی که طبق تعالیم دین اگر انسان پس از گناه در دل پشیمان شد، و به در دل به خودش نهیب زد که کاش مرتکب نمیشدی، این به همین مقدار یعنی آن گناه پاک شده، و کار تمام است؛ همانطور که امام صادق(ع) می فرمایند: «مَا مِنْ‏ عَبْدٍ أَذْنَبَ‏ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَيْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ يَسْتَغْفِرَ»؛ هیچ بنده ای نیست که گناهی کند و سپس از آن پشیمان شود مگر آنکه خداوند او را میبخشد قبل از آنکه به زبان استغفار کند.(الکافی، ج2، ص427) بنابراین خودخوری های بیش از حد و اینکه شخص گمان کند هرچقدر استفغار می کند بخشیده نخواهد شد و عذاب سختی در انتظار اوست از یک اعتقاد نادرست نشأت گرفته است. اگر انسان واقعا پشیمان شد کار تمام است، دیگر نباید در گذشته بماند، باید بر حال و آینده متمرکز شود.   2) با تکرار گناه پس از توبه، گناهان گذشته باز نمی گردند. گاهی آنچه که موجب ناامیدی انسان و عدم انگیزه برای ترک می شود این است که انسانی که هزار بار توبه شکسته است گمان میکند که همچنان همه ی آن هزار گناه گریبان او را گرفته است، در حالی که با تکرار گناه پس از توبه، آن گناهان گذشته باز نمیگردند. انسانی که توبه کرده و دوباره مرتکب گناه شده است، باید این گناه را تنها گناه باقی مانده در کارنامه خویش بداند این اعتقاد صحیح موجب میشود تا انگیزه مضاعفی برای توبه پیدا کرده، و عزم جدی برای ترک آن در آینده بیابد. همانطور که در روایات آمده کسی که توبه کرده مانند کسی است که گناهی مرتکب نشده است: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ»؛ توبه کننده از گناه، مانند کسی است که گناهی نکرده است.(الکافی، ج2، ص435) خداوند کریم تر از آن است که گناهانی که بخشیده را دوباره در نامه عمل فرد بنویسد.   3) تا زمانی که در میدان مبارزه مانده اید، عاقبت به خیر هستید، شک نکنید... اشکال اعتقادی دیگر این است که گاهی این گناهان اعتیاد آور که دائما از انسان سر می زنند به خاطر تداومشان و این که انسان نمی تواند به راحتی آنها را ترک کند و مرتب مرتکب آنها میشود انسان را از رحمت خداوند ناامید می کنند. این ناامیدی به منزله پذیرش شکست بوده و اولین نتیجه آن رها کردن میدان مبارزه است.  در حالی که آنچه که در نگاه خداوند موضوعیت دارد همین اصل مبارزه با نفس است، به همین خاطر ناامیدی از رحمت خداوند از بزرگترین گناهان کبیره دانسته شده است، یعنی از خود این گناه خودارضایی بالاتر است همانطور که امام صادق(ع) می فرمایند:«إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ الْكَبَائِرِ عِنْدَ اللَّهِ الْيَأْسَ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ الْقُنُوطَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه‏»؛ به درستی که یأس و ناامیدی از رحمت خداوند از بزرگترین گناهان کبیره است.(الکافی، ج2، ص545) چرا که ناامیدی یعنی خروج از میدان مبارزه و پذیرش شکست...
4) در اینکه محبوب خدا هستید تردید نداشته باشید... یکی از جدّی ترین محرّک های رفتاری محبت است، این که انسان اعتقاد داشته باشد که خدا او را دوست دارد، یا خدا دیگر او را دوست ندارد نقش بسیار پررنگی در نوع و شدت حرکت او دارد، و متاسفانه یکی از تفکراتی که باز هم به خاطر اعتیادآور بودن خودارضایی و تداوم این گناه در ذهن مرتکبین شکل می گیرد این است که گمان می کنند دیگر خدا آنها را دوست ندارد. فارغ از روایات فراوانی که از محبت خداوند به تمام بندگان حتی گنهکاران وجود دارد، به لحاظ منطقی روشن است  که ما با گناه ظلمی در حق خدا نمی کنیم، با هزاران گناه ما هرگز آسیب و لطمه ای به خدا نمی رسد، از آن طرف نعوذبالله عقده های روانی هم در خدا راه ندارد، بنابراین لزومی ندارد که از ما بدش بیاید. حتی مردم عادی هم ازکسی که در حق خودش بدی کرده و از این بدی های در حق خودش خسته است بدشان نمی آید، چطور خداوند چنین بنده ای را دوست نداشته باشد؟ خداوند دانای مطلق است، او حال بندگان را به خوبی درک می کند، این پشیمانی ها و خودخوری ها را می بیند، و همانطور که بیان شد مهمترین اصل برای او باقی ماندن در میدان مبارزه است، پس چرا باید چنین مبارزی که بارها زمین خورده و بلند شده را دوست نداشته باشد؟ روشن است که یک کشتی گیر تا زمانی که میدان مبارزه را رها نکرده و مرتب با زمین خوردن برای ادامه مبارزه از روی زمین بلند میشود هرگز مورد بی توجهی مربی اش قرار نمی گیرد، چون همچنان مشغول مبارزه است، زمانی مربی از او قطع امید کرده و بی توجه میشود که بعد از زمین خوردن روی زمین بماند و بلند نشود. بنابراین کسی که 2هزار بار هم مرتکب این گناه شده بازهم نباید در اینکه که خدا او را دوست دارد ذره ای به دلش تردید راه دهد.   5) به نیمه پُر لیوان نگاه کنید یکی دیگر از نگرش ها و اعتقاداتی که باید اصلاح شود حس ناتوانی از پیروزی است که نشأت گرفته از تمرکز انسان بر شکست هاست... انسانی که هر چند روزی خودارضایی میکرده اما یک هفته با خودش مبارزه کرده است و سپس مرتکب خودارضایی شده است، اگرچه یک طرف قضیه زمین خوردن است، اما یک طرف قضیه مقاومت یک هفته ای است و این پیروزی است... او باید این پیروزی را در نظر خویش پررنگ کرده و عزم خود را برای افزایش این مقاومت به بیش از یک هفته جزم کند. این نوع تفکر موجب میشود تا به قدرت و توان خودش برای مقاومت ایمان پیدا کند و در مقابل کسی که دائما شکست هایش را در نظر خویش بزرگ می کند به خودش فاز ناتوانی تلقین می کند و خودش را عاجز از رهایی می پندارد. تمام کسانی که این اعتیاد را غیر قابل ترک می دانند در حقیقت خودشان را باور ندارند، این ها در قفس افکار خویش اسیر هستند، چرا که مصادیق فراوانی از کسانی که موفق به ترک این گناه شده اند وجود دارد.   6) سختی ترک خودارضایی، جبران کننده شیرینی انجام آن اگرچه از یک طرف اعتیاد آور بودن خودارضایی کار را برای ترک آن دشوار می سازد، اما آن طرف قضیه هم هست که هر چقدر ترک یک گناه دشوارتر باشد برای روح و روان انسان سازنده تر بوده و اثر صیقلی او نسبت به روح انسان بیشتر و پررنگ تر است، به همین خاطر پیامبر(ص) می فرمایند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ (بحارالانوار، ج67، ص191) یعنی خود این سختیِ ترک، به منزله جبرانی برای آن لذت هایی است که از طریق این گناه چشیده شده است، و تاریکی ها و ظلمت هایی که بر روح انسان ایجاد کرده است را به خاطر دشواری هایش جبران میسازد، لذا از این جهت نقش بسیار مثبتی دارد. بنابراین به جای این که دائما به دشوار بودن آن فکر کنیم، باید نگاهی نو به آن داشته باشیم، این دشوار بودن ترک خودارضایی، این حرکت را تبدیل به یک سکوی پرشی ساخته است که انسان را بسیار رشد می دهد، به گونه ای که شاید انسان با عبادت های بسیار دیگر هم به این اندازه رشد نکرده و نفسش صیقل نیابد. بنابراین کسی که در میدان مبارزه است و درگیر چنین عمل سختی هست نباید آن را کم ارزش شمرده و از توجه خداوند به خود غافل شود. نفس این مبارزه مقدس است، آن را با خودخوری ها بیش از حد و تفکرات نادرستی چون "خدا دیگر من را دوست ندارد"، "من قطعا اهل جهنم هستم" ، "کاش به دنیا نمی آمدم" و مانند آن آلوده نکنیم.
جمع بندی _____________________________ پرسش: شنیده شده که ترک خود ارضایی در گرو اصلاح اعتقادات است؛ براستی اعتقادات چه تاثیری در ترک خودارضایی دارند؟ پاسخ: ریشه بسیاری از رفتارهای خوب و بد، اعتقادات حق و باطل است، همانطور که اعتقادات صحیح در انجام عبادات نقش اساسی دارد، در ترک گناهان نیز می تواند بسیار تاثیرگذار باشد. گاهی آنچه مایه باقی ماندن درخودارضایی میشود یک اعتقاد و بینش دینی نادرست است، که به چند مورد اشاره میشود:   1) پشیمانی یعنی بخشش و پاکی، خود را بیش از حد سرزنش نکرده، و خودخوری نکنید! یکی از شاخصه های گناهان اعتیادآور مثل خودارضایی خودخوری بیش از حد است، یعنی انسان از یک طرف توان ترک ندارد، و از یک طرف دائما خودش را به خاطر این گناه سرزنش کرده و خودخوری می کند، و این موجب از دست رفتن باور و اعتماد به نفس می شود. یعنی این اعتقاد نادرست کار را برای ترک در عمل دشوار می سازد، در حالی که طبق تعالیم دین اگر انسان پس از گناه در دل پشیمان شد، و به در دل به خودش نهیب زد که کاش مرتکب نمیشدی، این به همین مقدار یعنی آن گناه پاک شده، و کار تمام است؛ همانطور که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «مَا مِنْ‏ عَبْدٍ أَذْنَبَ‏ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَيْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ يَسْتَغْفِرَ»؛ هیچ بنده ای نیست که گناهی کند و سپس از آن پشیمان شود مگر آنکه خداوند او را میبخشد قبل از آنکه به زبان استغفار کند.(1) بنابراین خودخوری های بیش از حد و اینکه شخص گمان کند هرچقدر استفغار می کند بخشیده نخواهد شد و عذاب سختی در انتظار اوست از یک اعتقاد نادرست نشأت گرفته است. اگر انسان واقعا پشیمان شد کار تمام است، دیگر نباید در گذشته بماند، باید بر حال و آینده متمرکز شود.   2) با تکرار گناه پس از توبه، گناهان گذشته باز نمی گردند. گاهی آنچه که موجب ناامیدی انسان و عدم انگیزه برای ترک می شود این است که انسانی که هزار بار توبه شکسته است گمان میکند که همچنان همه ی آن هزار گناه گریبان او را گرفته است، در حالی که با تکرار گناه پس از توبه، آن گناهان گذشته باز نمیگردند. انسانی که توبه کرده و دوباره مرتکب گناه شده است، باید این گناه را تنها گناه باقی مانده در کارنامه خویش بداند این اعتقاد صحیح موجب میشود تا انگیزه مضاعفی برای توبه پیدا کرده، و عزم جدی برای ترک آن در آینده بیابد. همانطور که در روایات آمده کسی که توبه کرده مانند کسی است که گناهی مرتکب نشده است: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ»؛ توبه کننده از گناه، مانند کسی است که گناهی نکرده است.(2) خداوند کریم تر از آن است که گناهانی که بخشیده را دوباره در نامه عمل فرد بنویسد.   3) تا زمانی که در میدان مبارزه مانده اید، عاقبت به خیر هستید، شک نکنید... اشکال اعتقادی دیگر این است که گاهی این گناهان اعتیاد آور که دائما از انسان سر می زنند به خاطر تداومشان و این که انسان نمی تواند به راحتی آنها را ترک کند و مرتب مرتکب آنها میشود انسان را از رحمت خداوند ناامید می کنند. این ناامیدی به منزله پذیرش شکست بوده و اولین نتیجه آن رها کردن میدان مبارزه است.  در حالی که آنچه که در نگاه خداوند موضوعیت دارد همین اصل مبارزه با نفس است، به همین خاطر ناامیدی از رحمت خداوند از بزرگترین گناهان کبیره دانسته شده است، یعنی از خود این گناه خودارضایی بالاتر است همانطور که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:«إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ الْكَبَائِرِ عِنْدَ اللَّهِ الْيَأْسَ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ الْقُنُوطَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه‏»؛ به درستی که یأس و ناامیدی از رحمت خداوند از بزرگترین گناهان کبیره است.(3) چرا که ناامیدی یعنی خروج از میدان مبارزه و پذیرش شکست...   4) در اینکه محبوب خدا هستید تردید نداشته باشید... یکی از جدّی ترین محرّک های رفتاری محبت است، این که انسان اعتقاد داشته باشد که خدا او را دوست دارد، یا خدا دیگر او را دوست ندارد نقش بسیار پررنگی در نوع و شدت حرکت او دارد، و متاسفانه یکی از تفکراتی که باز هم به خاطر اعتیادآور بودن خودارضایی و تداوم این گناه در ذهن مرتکبین شکل می گیرد این است که گمان می کنند دیگر خدا آنها را دوست ندارد. فارغ از روایات فراوانی که از محبت خداوند به تمام بندگان حتی گنهکاران وجود دارد، به لحاظ منطقی روشن است  که ما با گناه ظلمی در حق خدا نمی کنیم، با هزاران گناه ما هرگز آسیب و لطمه ای به خدا نمی رسد، از آن طرف نعوذبالله عقده های روانی هم در خدا راه ندارد، بنابراین لزومی ندارد که از ما بدش بیاید. حتی مردم عادی هم ازکسی که در حق خودش بدی کرده و از این بدی های در حق خودش خسته است بدشان نمی آید، چطور خداوند چنین بنده ای را دوست نداشته باشد؟ خداوند دانای مطلق است، او حال بندگان را به خوبی درک می کند، این پشیمانی ها و خودخوری ها را می بیند، و همانطور که بیان شد مهمترین اصل برای او باقی ماندن در میدان مبارزه است، پس چرا باید چنین مبارزی که بارها زمین خورده و بلند شده را دوست نداشته باشد؟ روشن است که یک کشتی گیر تا زمانی که میدان مبارزه را رها نکرده و مرتب با زمین خوردن برای ادامه مبارزه از روی زمین بلند میشود هرگز مورد بی توجهی مربی اش قرار نمی گیرد، چون همچنان مشغول مبارزه است، زمانی مربی از او قطع امید کرده و بی توجه میشود که بعد از زمین خوردن روی زمین بماند و بلند نشود. بنابراین کسی که 2هزار بار هم مرتکب این گناه شده بازهم نباید در اینکه که خدا او را دوست دارد ذره ای به دلش تردید راه دهد.   5) به نیمه پُر لیوان نگاه کنید یکی دیگر از نگرش ها و اعتقاداتی که باید اصلاح شود حس ناتوانی از پیروزی است که نشأت گرفته از تمرکز انسان بر شکست هاست... انسانی که هر چند روزی خودارضایی میکرده اما یک هفته با خودش مبارزه کرده است و سپس مرتکب خودارضایی شده است، اگرچه یک طرف قضیه زمین خوردن است، اما یک طرف قضیه مقاومت یک هفته ای است و این پیروزی است... او باید این پیروزی را در نظر خویش پررنگ کرده و عزم خود را برای افزایش این مقاومت به بیش از یک هفته جزم کند. این نوع تفکر موجب میشود تا به قدرت و توان خودش برای مقاومت ایمان پیدا کند و در مقابل کسی که دائما شکست هایش را در نظر خویش بزرگ می کند به خودش فاز ناتوانی تلقین می کند و خودش را عاجز از رهایی می پندارد. تمام کسانی که این اعتیاد را غیر قابل ترک می دانند در حقیقت خودشان را باور ندارند، این ها در قفس افکار خویش اسیر هستند، چرا که مصادیق فراوانی از کسانی که موفق به ترک این گناه شده اند وجود دارد.   6) سختی ترک خودارضایی، جبران کننده شیرینی انجام آن اگرچه از یک طرف اعتیاد آور بودن خودارضایی کار را برای ترک آن دشوار می سازد، اما آن طرف قضیه هم هست که هر چقدر ترک یک گناه دشوارتر باشد برای روح و روان انسان سازنده تر بوده و اثر صیقلی او نسبت به روح انسان بیشتر و پررنگ تر است، به همین خاطر پیامبر(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ برترین اعمال، دشوارترین آنهاست.(4) یعنی خود این سختیِ ترک، به منزله جبرانی برای آن لذت هایی است که از طریق این گناه چشیده شده است، و تاریکی ها و ظلمت هایی که بر روح انسان ایجاد کرده است را به خاطر دشواری هایش جبران میسازد، لذا از این جهت نقش بسیار مثبتی دارد. بنابراین به جای این که دائما به دشوار بودن آن فکر کنیم، باید نگاهی نو به آن داشته باشیم، این دشوار بودن ترک خودارضایی، این حرکت را تبدیل به یک سکوی پرشی ساخته است که انسان را بسیار رشد می دهد، به گونه ای که شاید انسان با عبادت های بسیار دیگر هم به این اندازه رشد نکرده و نفسش صیقل نیابد. بنابراین کسی که در میدان مبارزه است و درگیر چنین عمل سختی هست نباید آن را کم ارزش شمرده و از توجه خداوند به خود غافل شود. نفس این مبارزه مقدس است، آن را با خودخوری ها بیش از حد و تفکرات نادرستی چون "خدا دیگر من را دوست ندارد"، "من قطعا اهل جهنم هستم" ، "کاش به دنیا نمی آمدم" و مانند آن آلوده نکنیم.   پی نوشت ها:
  1. 1. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص427
  2. همان، ج2، ص435
  3. همان، ج2، ص545
  4. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج67، ص191
 
موضوع قفل شده است