جمع بندی من استاد می خواهم

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من استاد می خواهم
سلام چند وقتی هست ک میخوام استاد عرفان داشته باشم ولی ب من میگن کسی دستت رو نمیگیره آخه هر روز ی گناه کبیره انجام میدم تا ب کبیره دیگه ای ک بدتر از اونه دچار نشم یکبارم توی خواب دیدم ی جای تاریکی وایستادم و جلوم ی صخرهه س ک روی زمینه و تخت هست یک جنی ک دستش رو فقط میدیدم جلوم ی مجسمه تک چشم گذاشت و من بعد از اینکه دستم رو نوی دهن و چشمش گردوندم اونو کنار زدم. و گفتم اون تک چشمه من نمیخوامش بعد هم از ترس شروع کردم با نیت پنج بار صدا کردن حضرت داوود(علیه السلام یا داوود ب حق پنج تن ولی ب پنج بار نرسیده بود ک دیدم حضرت داوود از زیر زمین مشتی ب خاک زد و در اثر اون مشت کمی از خاک بالا اومد توی مشت دوم دیدم خاک تکون نخورد دوباره ترسیدم و با نیت پنج بار صدا زدم یا سلیمان ب حق پنج تن بازم ب پنج بار نرسیده احساس کردم حضور حضرت سلیمان علیه السلام رو ولی چون ب چشم ندیدمشون ترسیدم و اینبار روم رو ب آسمون کردم و گباز هم با همون نیت صدا زدم یا علی ب حق پنج تن باز هم ب پنج بار نرسیده دیدم آسمون شکافته شد و دست حضرت علی علیه السلام بیرون اومد و دست راست من رو ک ب طرف آسمون گرفته بودم گرفت و ب طرف خودش کشید من رو اولش سخت بود بالا کشیدنم ولی بعدا خیلی راحت بود احساس شور و خوشحالی و حس موفقیت بزرگی رو تجربه کردم همش زیر پامو ک زمین بود نگاه میکردم و خوشحال بودم نمیدونم با این اوصاف ب استاد میرسم یا اینکه خود حضرت علی علیه السلام دستم رو گرفتن و من خبر ندارم؟ توی یک پیج اینستاگرامی هم بهم گفتن ب امام زمان (عج)متوسل بشم ایشون استاد رو برام میفرستن راستش از بچگیم تا حالا هم اولین های زندگیم رو امام زمان داشتن مثلا اولین هیئت المهدی اولین مسجد صاحب الزمان اولین اسمی ک برای یک بچه انتخاب کردم مهدی بود راستش خونواده خود بچه هم فرستاده بودن چون توی قرآن خوب بودم گفتن از قرآن انتخاب کنم هر جای قرآن رو باز کردم اسمی نیومد بعد هم توکل کردم ب خدا و باز کردم لای قرآن رو باز هم اسمی ندیدم ولی اسم مبارک مهدی ب دلم افتاد و اون رو اعلام کردم  خلاصه کلام آقا من استاد میخوام چیکار کنم؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: جناب استاد 
سلام علیکم پرسشگر گرامی این که به فکر تکامل روحی و ترقی معنوی و سیر و سلوک الی الله افتاده اید، توفیق بزرگی نصیب تان شده است. امیدواریم در تحصیل معارف الهی و عمل به دستورهای دینی، روز به روز موفق تر باشید. دوست عزیر! همان طور که خودتان نیز اذعان کردید، پیدا کردن استاد اخلاق، کار آسانی نیست؛ چرا که در این راه، به هر کسی نمی توان اعتماد کرد و باید علاوه بر اسلام شناس بودن، مسیر را طی کرده باشند. انسان در این راه باید بسیار مراقب باشد که در دام شیادانی که به اسم عرفان و اخلاق دکان باز کرده اند، گرفتار نشود. علاوه بر این که این مرکز کسی را به عنوان استاد عرفان معرفی نمی کند. هدف نهایی عرفان، کسب معرفت برای اصلاح نفس و تزکیه روح است. روشن است که وجود استاد و بهره مند شدن از راهنمایی های او کمک مؤثری به سالک می کند. راهنمایی های او در روند تهذیب نفس بسیار مؤثر و مفید است؛ اما نبود آن، مانع سیر و سلوک و اقدام برای تهذیب نیست. گر چه بسياري از ارباب سير و سلوك و علما و دانشمنداني كه در اين راه گام برداشته و تعليمات قرآن و سنت را راهنماي خويش قرار داده (نه كساني كه راه و روش از خود اختراع كرده و بدعت گذار باشند)، عقيده دارند كه رهروان كمال و فضيلت و تقوا و اخلاق و قرب الي الله بايد زير نظر استاد مسیر را طی كنند، ولي این بدان معنا نيست كه با نبود استاد خصوصي اخلاق، قرب الي الله كه هدف اصلي و نهايي سير و سلوك است، امكان حصول نداشته باشد. چه بسيارند كساني كه با استفاده از آيات قرآن كه بهترين و رساترين موعظه‏هاي اخلاق را در بردارد و نیز روايات اسلامي و كلمات بزرگان در كتاب‏هاي اخلاق و التزام عملي به آن‏ها، اين راه را پيموده و به مقامات والايي رسيده‏اند. اگر انسان با خلوص نيت، عزم راسخ داشته باشد كه خود را به گونه‏اي تربيت كند كه خدا خواسته و پيامبر - صلي الله وعليه وآله - به آن دعوت كرده است، يعني بخواهد انسان الهي شود، در اين راه تلاش و كوشش نمايد و به وظيفه اسلامي خود عمل كند، مسلّماً به نتيجه كه قرب الي الله است، مي‏رسد. چنانچه در اين راه نياز به استاد باشد، خدا استادی را به او مي‏رساند. با وجود کتاب‏ها و تعالیم اخلاقی برگرفته از سخنان معصومین - علیهم السلام - و دعاهای ارزنده رسیده از آنان، گام‏های بسیار بلندی می‏توان در این زمینه برداشت. انسان می تواند با مطالعه آن کتاب ها و عمل کردن به احکامش و تقید و پایبندی دقیق به دستورات دین، به ویژه ترک گناهان و انجام واجبات، به خصوص اقامه نمازها در اول وقت، خود ر ادر معرض نسیم الطاف الهی قرار می دهد و از الطاف و رحمت های خاص خداوندی بهره مند گردد؛ چه آن که خود فرموده است: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا؛ (1) آنان که در راه ما کوشش کنند، قطعا آن ها را (برای رسیدن ) به راه ما هدایت می کنیم». از آیت الله بهجت سؤال ‌‌شد که آیا در سیر به سوی خداوند، باید استاد داشت؟ با فرض نبودن استاد چاره چیست؟ فرمودند: "استاد تو، علم تو است. به آنچه می‌‌دانی، عمل کن، آنچه را نمی‌دانی، کفایت می‌‌شود." (2) در دستور العمل دیگری فرمودند: چنانچه طالب (کسی که قصد و اراده سیر و سلوک دارد)، صادق باشد، ترک معصیت کافی و وافی است برای تمام عمر؛ اگرچه هزار سال باشد." (3) بنا بر این، اگر واقعاً استاد خوبی نصیب انسان شود، بسیار سودمند خواهد بود؛ اما اگر دسترسی به استاد خوب و مطمئن نیست، باید سطح آگاهی دینی خود را بالا ببرد. و به آنچه دانسته است، عمل کند. اگر چنین کند، خداوند به تدریج آگاهی‏های او را افزون تر می‏سازد و خلأ استاد را پر می‏کند. در پایان، مطالعه کتاب های ذیل را توصیه می کنیم: 1- معراج السعاده، نراقی. 2- چهل حدیث، امام خمینی. 3- پرواز در ملکوت ( ترجمه آداب الصلاة امام خمینی، مترجم سید احمد فهری. 4- اخلاق عملی، مهدوی کنی. 5- رساله لقاءالله، میرزا جواد ملکی تبریزی. 6- عرفان اسلامی، شهیدمطهری. 7- نامه‏ها برنامه‏ها، حسن زاده آملی. 8- اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی . پی نوشت ها : 1. عنکبوت (29)، آیه 69. 2. مؤسسة البهجه، بهجة القلوب، ویژه نامه اربعین رحلت ، ص 38 و 39. 3. همان.
در ضمن در متن سوال جنابعالی جملاتی وجود دارد که احساس می شود شما مطالعاتی در مورد علوم غریبه دارید ، اگر چنین است لازم بدانید اینکار نه تنها سودی به حال شما ندارد بلکه ممکن است خطرات جدی ای برایتان در پی داشته باشد. به چند نکته در این زمینه توجه نمایید. ۱- علوم غریبه، علومى مانند علم حروف و اعداد، علم اوفاق، جفر، (جفر صغیر و جفر کبیر) خافیه، کیمیا، لیمیا،هیمیا، سیمیا، ریمیا و علوم دیگر است که شیخ بهایى این علوم را در کتاب «کلّه سرّ» جمع کرده است که هر حرفى اشاره به علمى دارد. توضیح این علوم در جلد اول «المیزان» ، ص ۲۴۶ نیز بیان شده است. ۲- سفارش بزرگان اهل کمال و معنا این است که طالبان کمال و قرب خداوند عمر ارزشمند و سرمایه نفس جوانی را صرف اموری ماندگار و اساسی که آنها را به عالم معنا و به هدف آفرینش و خلقت نزدیکتر سازد, بنمایند و از فرصت محدود عمر و جوانی, بهترین و بیشترین استفاده را بنمایند. به همین خاطر بزرگان اهل کمال و متخصصین علوم الهی و سیر الی الله مانند مرحوم قاضی (اعلی الله مقامه الشریف) فرزندان خود را از آموختن علوم غریبه و صرف عمر در راه تحصیل آنها منع می کردند در عوض آنها را به یاد و ذکر و مراقبه پروردگار و تلاش در راه بندگی و معرفت او ترغیب و تشویق می کرده اند. ۳- این گونه علوم با وجود داشتن آثاری مطلوب، دارای آفات و آثار نامطلوب فراوانی نیز می باشند و هر چند مدعیان فراگیری و برخورداری از این علوم زیاد و فراوان می باشند ولی در عین حال اساتید این فن که هم در کار خود خبره و متخصص باشند و هم قابل اعتماد و وثوق باشند و اهل شیادی کلاه برداری و شهرت و مرید پروری و اسم و رسم به هم زدن نباشند، بسیار کم است. ۴- ورود در این راه علاوه بر خطراتی که دارد و امور ناشناخته ای که انسان با آنها مواجه می شود که ممکن است ایمان و اعتقاد و سلامت فکر و اندیشه او را با خطر مواجه سازد، از نظر ثمرات و بازدهی امر مشخص و شناخته شده ای نمی باشد. عده زیادی که وارد این وادی شده اند به انحرافات دچار شده اند. با انجام اموری مانند تسخیر جن دچار محرمات شده اند و از اسرار مردم سر درآورده و آبروی مردم را بر باد داده اند یا با احضار ارواح و ارتباط با مردگان و نقل اخبار و اسرار مردم وارد ورطه غیبت و تهمت و این گونه محرمات شده اند. و حتی عواقب وخیمی برای خود افراد داشته و موجب مشکلات روانی در آنها شده است بطوری که در مواردی کار این افراد به تیمارستان کشیده است بنابراین فایده ی این گونه علوم در قیاس با ضررهایشان، بسیار اندک است. عمده ضرر آنها اتلاف عمر است. لذا اولیاء الهی از آموختن آنها اجتناب می کنند و برخی اولیاء هم که آن را دارند، اغلب از طریق آموزش به آن نرسیده اند، بلکه به ایشان افاضه شده است. از منظر اولیاء، صرف عمر در غیر راه توحید، اسراف در عمر است که از بزرگترین گناهان کبیره است. ۵- با توجه به اینکه اصل علوم غریبه واقعیّت دارد، اما، این امر با حکمت و سنت الهی منافاتی ندارد؛ زیرا شبیه چاقویی است که هم کاربرد خوب از آن می توان کرد و هم کاربرد بد و منفی، بطوری که با استفاده از یک چاقو می توان در عمل جراحی، شخصی را از مرگ نجات داد و از طرفی هم می توان با سوء استفاده از آن، یک شخصی را به قتل رساند.   یکی از اولیاء خدا می فرمود که سراغ این علوم رفتن جدای از موفق شدن یا نشدن در یادگیری آنها ، نوعا باعث تکثر ( توجه به عالم کثرات ، توجه به اسباب بدون توجه به مسبب) شده و با توحد ( توجه به مسبب ، توجه به خداوند متعال ) منافات دارد.
خیلی متاسفم که تعالیم اسلام اونطور که باید تبلیغ نمیشه و مردم اونقدر که پفک و بستنی و ستاره هفت هشتاد مربع میشناسن با قوانین جهان هستی آشنا نیستند   در احادیث و روایات داریم که به آنچه می دانی عمل کن خدا دانش آنچه نمی دانی را به تو می دهد   اما اشتباه بسیاری از ما انسان ها این است که فکر میکنیم این احادیث فصلی عمل میکنند مثلا در بهار کار میکنند در تابستان نمی کنند...در پاییز جواب می دهد در زمستان جواب نمی دهد...در روزهای زوج جواب می دهد در روزهای فرد جواب نمی دهد   در حالی که اینها قوانین جهان هستی هستند...یعنی اگر شما هزار بار این مسیر رو بری و وسطهاش رها کنی و دوباره از صفر شروع کنی   دوباره خداوند دانش آنچه نمی دانی را به تو می دهد و دوباره انسان ها ، شرکت ها ، کتاب ها ، استاد ها و همه ی چیزهایی که به آن نیاز داری سر راهت قرار می گیرند   و اصلا تعجب آور هم نیست چرا که این وعده ی الهی است و خداوند در سوره ی آل عمران می گوید که خداوند هرگز وعده اش را خلاف نمی کند   شما به آنچه می دانی عمل کن...بعد می بینی که چگونه خداوند تو را به جلو پرتاب میکند... مثلا شما می دانی نماز اول وقت توصیه شده...ترک غیبت توصیه شده...خیلی خوب اولویت اولتان نماز اول وقت باشد تا ملکه رفتار و ذهن شما بشود   و به اینکه خب بعدش چی ؟ هم فکر نکنید و اصلا آینده را رها کنید...بعد با چشم خود می بینید که چگونه یک دفعه مسیر عوض می شود و چگونه جلو می افتید   علت اینکه می گویند اول به آنچه می دانی عمل کن تا آنچه نمی دانی را به تو بدهیم این است که اگر کسی صادق و روراست باشد و بخواهد تغییر کند راه اثبات صداقتش عمل به همین دانسته هاست و اگر قدر این دانسته ها را دانست...قدر دانسته های ارزشمند بعدی که خدا به او می دهد را هم خواهد دانست   ولی اگر در عمل به همین دانسته ها سستی کرد و بهانه جویی کرد مطمئنا دانسته های بعدی هم مدتی برای او جذاب هستند و پس از مدتی آنها را هم پایمال میکند   و این ظلم در حق علم و نعمت الهی است
جمع بندی پرسش: برای پیدا کردن استاد اخلاق چه باید کرد؟  این که به فکر تکامل روحی و ترقی معنوی و سیر و سلوک الی الله افتاده اید، توفیق بزرگی نصیب تان شده است. امیدواریم در تحصیل معارف الهی و عمل به دستورهای دینی، روز به روز موفق تر باشید. پیدا کردن استاد اخلاق، کار آسانی نیست؛ چرا که در این راه، به هر کسی نمی توان اعتماد کرد و باید علاوه بر اسلام شناس بودن، مسیر را طی کرده باشد. انسان در این راه باید بسیار مراقب باشد که در دام شیادانی که به اسم عرفان و اخلاق دکان باز کرده اند، گرفتار نشود. علاوه بر این که این مرکز کسی را به عنوان استاد عرفان معرفی نمی کند. هدف نهایی عرفان، کسب معرفت برای اصلاح نفس و تزکیه روح است. روشن است که وجود استاد و بهره مند شدن از راهنمایی های او کمک مؤثری به سالک می کند. راهنمایی های او در روند تهذیب نفس بسیار مؤثر و مفید است؛ اما نبود آن، مانع سیر و سلوک و اقدام برای تهذیب نیست. گر چه بسياري از ارباب سير و سلوك و علما و دانشمنداني كه در اين راه گام برداشته و تعليمات قرآن و سنت را راهنماي خويش قرار داده (نه كساني كه راه و روش از خود اختراع كرده و بدعت گذار باشند)، عقيده دارند كه رهروان كمال و فضيلت و تقوا و اخلاق و قرب الي الله بايد زير نظر استاد مسیر را طی كنند، ولي این بدان معنا نيست كه با نبود استاد خصوصي اخلاق، قرب الي الله كه هدف اصلي و نهايي سير و سلوك است، امكان حصول نداشته باشد. چه بسيارند كساني كه با استفاده از آيات قرآن كه بهترين و رساترين موعظه‏‌هاي اخلاق را در بردارد و نیز روايات اسلامي و كلمات بزرگان در كتاب‏هاي اخلاق و التزام عملي به آن‏ها، اين راه را پيموده و به مقامات والايي رسيده‏‌اند. اگر انسان با خلوص نيت، عزم راسخ داشته باشد كه خود را به گونه‌‏اي تربيت كند كه خدا خواسته و پيامبر (صلي الله و عليه و آله و سلم) به آن دعوت كرده است، يعني بخواهد انسان الهي شود، در اين راه تلاش و كوشش نمايد و به وظيفه اسلامي خود عمل كند، مسلّماً به نتيجه كه قرب الي الله است، مي ‏رسد. چنانچه در اين راه نياز به استاد باشد، خدا استادی را به او مي‌‏رساند. با وجود کتاب‏‌ها و تعالیم اخلاقی برگرفته از سخنان معصومین - علیهم السلام - و دعاهای ارزنده رسیده از آنان، گام‌‏های بسیار بلندی می‌‏توان در این زمینه برداشت. انسان می تواند با مطالعه آن کتاب ها و عمل کردن به احکامش و تقید و پایبندی دقیق به دستورات دین، به ویژه ترک گناهان و انجام واجبات، به خصوص اقامه نمازها در اول وقت، خود ر ادر معرض نسیم الطاف الهی قرار دهد، و از الطاف و رحمت های خاص خداوندی بهره مند گردد؛ چه آن که خود فرموده است: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا (1) و آنان که در (راه) ما (به جان و مال) جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راه‌های (معرفت و لطف) خویش هدایت می‌کنیم» بنا بر این، اگر واقعاً استاد خوبی نصیب انسان شود، بسیار سودمند خواهد بود؛ اما اگر دسترسی به استاد خوب و مطمئن، ممکن نیست، باید سطح آگاهی دینی خود را بالا برد، و به آنچه دانسته، عمل نمود؛ که در این صورت، خداوند به تدریج آگاهی‏ های انسان را افزون تر می‏ سازد و خلأ استاد را پر می نماید. در پایان، مطالعه کتاب های ذیل را توصیه می کنیم: 1- «معراج السعاده»، «ملا احمد نراقی» 2- «چهل حدیث»، «امام خمینی» 3- «پرواز در ملکوت» ( ترجمه آداب الصلاة امام خمینی)، مترجم «سید احمد فهری» 4- «اخلاق عملی»، «مهدوی کنی» 5- «رساله لقاءالله»، «میرزا جواد ملکی تبریزی» 6- «عرفان اسلامی»، «شهیدمطهری» 7- «نامه‏‌ها برنامه‏‌ها»، «حسن زاده آملی» 8- «اخلاق در قرآن»، «ناصر مکارم شیرازی» پی نوشت: 1. عنکبوت/69  
موضوع قفل شده است