جمع بندی «لا اکراه فی الدین» و اجباری بودن حجاب

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
«لا اکراه فی الدین» و اجباری بودن حجاب

با سلام

بار ها دیدم ک مردم در داخل خیابان ها به دختر ها و پسران جوانی که دارای پوشش نامناسب هستد تذکر می دهند یا دعوا میکنند .

آیا این کار امر به معروف و نهی از منکر شخص را نشان میدهد؟

آیا حجاب اجباری است؟

آیا با دانستن «لا اکراه فی الدین» باز هم باید روی این موضوع پا فشاری کنیم؟

چه برخوردی باید با این گونه افراد داشته باشیم؟

با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مغیث
 
با سلام بار ها دیدم ک مردم در داخل خیابان ها به دختر ها و پسران جوانی که دارای پوشش نامناسب هستد تذکر می دهند یا دعوا میکنند . آیا این کار امر به معروف و نهی از منکر شخص را نشان میدهد؟ آیا حجاب اجباری است؟ آیا با دانستن «لا اکراه فی الدین» باز هم باید روی این موضوع پا فشاری کنیم؟ چه برخوردی باید با این گونه افراد داشته باشیم؟
  به نام ایزد منان با سلام به شما همراه گرامی،  در آیه 256 سوره مبارکه‌ بقره خداوند متعال می‌فرماید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ». در این آیه دین به معنای گزینش نظری و انتخاب بر اساس اندیشه و آگاهی و نیز به معنای ایمان و اعتقاد است و اصولا ماهیت آیه دین داری می باشد اما  از جنبه ثبوتی نه از لحاظ اثباتی. به این معنا که آیه در قالب توصیف است نه توصیه. به عبارت دیگر آیه توصیه نمی کند به اینکه مردم را به دین مجبور نکنید بلکه جنبه توصیفی دارد به این معنی که در واقع هیچ کس با اکراه و اجبار به دینی روی نمی آورد لذا در روی آوردن مردم به دین اجبار و اکراه فایده ای ندارد و دین باور و ایمان و اعتقاد قلبی است که اجبار بردار نیست. به بیان ساده ما می توانیم شخصی را به انجام یا ترک عملی وادار و اجبار کنیم اما نمی توانیم اعتقاد و باور فرد را نیز اجبارا تغییر دهیم. بنابراین قرآن دقیق فرموده که اساسا دین به عنوان باور و اعتقاد قابل اجبار نیست چون چیزی که اجبار شود از حوزه اندیشه و انتخاب خارج می شود. و این آیه انتخابی بودن اعتقاد را تاکید می کند. بنابراین نمی توان کسی را اجبارا به نماز خواندن یا روزه گرفتن معتقد کرد چون اعتقاد به روزه گرفتن و نماز خواندن اجبار بردار نیست . اما بحث حجاب به عنوان یک رفتار دینی مطرح است نه یک اعتقاد دینی. به عنوان مثال ما نمی توانیم به کسی بگوییم شما موظف هستید به روزه اعتقاد داشته باشید و اصولا حق دخل و تصرف در اعتقاد شخص را نداریم اما می توانیم گوشزد کنیم که در ماه رمضان در حالی که مردم روزه دار هستند شما روزه خواری نکنید و رفتار خود را اصلاح  کنید. لذا بحث رفتار با بحث اعتقاد دو عرصه جدا گانه هستند. در اعتقاد اجبار نیست چون نمی تواند باشد اما رفتارهایی که به عرصه و حریم عمومی مربوط است، به حقوق شهروندی و همگانی مربوط است و در اینجا موظفیم ملاحظات عمومی را رعایت کنیم. فرد درخانه خود هر طور که می خواهد می تواند رفتار کند اما در جامعه و در ملأ عام نمی تواند هر طور بخواهد رفتار کند. در اینجا کاری به اعتقاد فرد نداریم و رفتار او مورد نظر است. حجاب و پوشش نیز از جنس اموری است که چون به حریم عمومی مربوط است حکومت اسلامی الزاماتی را وضع می کند و مردم را موظف به رعایت برخی ظواهر دینی و شرعی می کند حتی اگر برخی افراد قلبا اعتقادی به این ظواهر نداشته باشند. بنابراین اگر می بینیم گاهی افرادی در پارک و خیابان و ... به رعایت حجاب و پوشش تذکر می دهند دو جنبه می تواند داشته باشد: یکی آنکه جنبه دینی و مذهبی نداشته و جنبه قانونی و رعایت حرمت وحریم جامعه را دارد. مثل توصیه مردم به بستن کمربند ایمنی هنگام رانندگی. و جنبه دوم امر به معروف و نهی از منکر است که جنبه دینی و مذهبی دارد اما کاری با اعتقاد فرد نداشته و خواستار اصلاح رفتار وی در رعایت حقوق شهروندی است.          
جمع بندی پرسش: با توجه به آیه " لا اکراه فی الدین" چرا حجاب اجباری است و آیا تذکر مردم به دختران و پسرانی که پوشش مناسبی ندارند  امر به معروف و نهی از منکر است؟ پاسخ:  خداوند متعال می‌فرماید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ». (1) در این آیه دین به معنای گزینش نظری و انتخاب بر اساس اندیشه و آگاهی و نیز به معنای ایمان و اعتقاد است و اصولا ماهیت آیه دین داری می باشد اما  از جنبه ثبوتی نه از لحاظ اثباتی. به این معنا که آیه در قالب توصیف است نه توصیه. به عبارت دیگر آیه توصیه نمی کند به اینکه مردم را به دین مجبور نکنید بلکه جنبه توصیفی دارد به این معنی که در واقع هیچ کس با اکراه و اجبار به دینی روی نمی آورد لذا در روی آوردن مردم به دین اجبار و اکراه فایده ای ندارد و دین باور و ایمان و اعتقاد قلبی است که اجبار بردار نیست. به بیان ساده ما می توانیم شخصی را به انجام یا ترک عملی وادار و اجبار کنیم اما نمی توانیم اعتقاد و باور فرد را نیز اجبارا تغییر دهیم. بنابراین قرآن دقیق فرموده که اساسا دین به عنوان باور و اعتقاد قابل اجبار نیست چون چیزی که اجبار شود از حوزه اندیشه و انتخاب خارج می شود. و این آیه انتخابی بودن اعتقاد را تاکید می کند. بنابراین نمی توان کسی را اجبارا به نماز خواندن یا روزه گرفتن معتقد کرد چون اعتقاد به روزه گرفتن و نماز خواندن اجبار بردار نیست . اما بحث حجاب به عنوان یک رفتار دینی مطرح است نه یک اعتقاد دینی. به عنوان مثال ما نمی توانیم به کسی بگوییم شما موظف هستید به روزه اعتقاد داشته باشید و اصولا حق دخل و تصرف در اعتقاد شخص را نداریم اما می توانیم گوشزد کنیم که در ماه رمضان در حالی که مردم روزه دار هستند شما روزه خواری نکنید و رفتار خود را اصلاح  کنید. لذا بحث رفتار با بحث اعتقاد دو عرصه جدا گانه هستند. در اعتقاد اجبار نیست چون نمی تواند باشد اما رفتارهایی که به عرصه و حریم عمومی مربوط است، به حقوق شهروندی و همگانی مربوط است و در اینجا موظفیم ملاحظات عمومی را رعایت کنیم. فرد درخانه خود هر طور که می خواهد می تواند رفتار کند اما در جامعه و در ملأ عام نمی تواند هر طور بخواهد رفتار کند. در اینجا کاری به اعتقاد فرد نداریم و رفتار او مورد نظر است. حجاب و پوشش نیز از جنس اموری است که چون به حریم عمومی مربوط است حکومت اسلامی الزاماتی را وضع می کند و مردم را موظف به رعایت برخی ظواهر دینی و شرعی می کند حتی اگر برخی افراد قلبا اعتقادی به این ظواهر نداشته باشند. بنابراین اگر می بینیم گاهی افرادی در پارک و خیابان و ... به رعایت حجاب و پوشش تذکر می دهند دو جنبه می تواند داشته باشد: یکی آنکه جنبه دینی و مذهبی نداشته و جنبه قانونی و رعایت حرمت وحریم جامعه را دارد. مثل توصیه مردم به بستن کمربند ایمنی هنگام رانندگی. و جنبه دوم امر به معروف و نهی از منکر است که جنبه دینی و مذهبی دارد اما کاری با اعتقاد فرد نداشته و خواستار اصلاح رفتار وی در رعایت حقوق شهروندی است.   پی نوشت: 1. بقره، 256.    
موضوع قفل شده است