جمع بندی کارآمدی حکومت دینی

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کارآمدی حکومت دینی

با سلام
می خواستم سوال کنم اگر حکومت دینی کفایت لازم را برای رهبری مردم دارد دلیل این همه فساد فرهنگی و اقتصادی و ... با وجود حکومت دینی چیست؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدیق

[TD][/TD]

[=microsoft sans serif]

مغیث;1021714 نوشت:
می خواستم سوال کنم اگر حکومت دینی کفایت لازم را برای رهبری مردم دارد دلیل این همه فساد فرهنگی و اقتصادی و ... با وجود حکومت دینی چیست؟

باسلام وعرض ادب

کارآمدی یک نظام از مفاهیمی است مبهم که نیاز به توضیح دارد.
مراد از کارآمدی چیست و عدم کارایی به چه معنایی است و با چه خصوصیاتی شناخته میشود.
کارامدی یک حکومت، عبارت است از موفقیت یک حکومت از انجام وظایف و اهداف خود.
اگر یک حکومت، به اهدافی که دارد برسد و وظایف خود را در قبال مردم و انسانها به درستی انجام دهد، آن حکومت کارآمد خواهد بود.
بر این اساس، مشخص میشود که علاوه بر شناخت اهداف، باید یک حکومت را از جنبه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اخلاقی، تربیتی، سیاسی و ... بسنجیم.
نکته مهم در این میان آن است که گرفتار مغالطه فرد ایده آل نشویم. چرا که در بررسی کارآمدی یک حکومت یا موفقیت یک شخص، بسیار پیش می آید که آن شخص را بدون توجه به شرایط و مقتضیات و امکاناتی که در اختیار دارد می سنجند و به اصطلاح آن و او را با حالت ایده آل مقایسه میکنند که امری است اشتباه.

بنابراین ابتدا لازم است اهداف و وظایف حکومت را بیان کنیم و سپس به بررسی آنها بپردازیم.

[=microsoft sans serif]

مطلب نخست. اهداف حکومت دینی
حکومت دینی به معنای عام و نظام جمهوری اسلامی به معنای خاصش، به دنبال ایجاد رفاه و سعادت دنیا و آخرت مردم و ایرانیان بوده است.
هم جنبه دینی مد نظرش است و هم جنبه دنیایی.
یعنی هم به دنبال آن بوده که راه رسیدن به سعادتمندی اخروی را برای انسانها هموار کند و هم نسبت به رفع اموری که موجب عدم کامیابی متناسب مردم میشود(رفع بی عدالتی اجتماعی) گام های موثری بردارد.
اینها اهدافی است که هر حکومت دینی به دنبال آن هست.
چه حکومتی که پیامبر اکرم و امیرالمومینی(علیهما السلام) برپا کردند و چه حکومتی که در دوره معاصر در ایران برپا شد.
چنانکه آیه شریفه اهداف همه انبیای الهی را برپایی قسط و داد بیان میکند:
«لقد أرسلنا رُسُلنا بالبيّنات وأنزلناه معهم الكتاب و الميزان ليقوم النّاس بالقسط »(سوره حديد، آيه 25.)
ما پيامبران را با معجزه و ادله قاطع و گويا فرستاديم و با آنان كتاب آسماني كه مجموعه عقايد، اخلاق و قوانين عملي را در بر دارد نازل نموديم؛ تا مردم به عدل و داد قيام نموده، به جور و ستم قصور نكنند.

[=microsoft sans serif]

مطلب دوم. وظایف حکومت دینی:
در یک دسته بندی کلی میتوان وظایف حکومت دینی را امور زیر بیان کرد:
1. ایجاد نظم و امنیت در جامعه از اساسی ترین اهداف و وظایف حکومت اسلامی استقرار امنیت و صلح در جامعه است.
2. یکی دیگر از اهداف و وظایف حکومت اسلامی تعلیم و تربیت انسان است.
3. هدایت و ایجاد بستری مناسب جهت رشد و تعالی معنوی و تحقق بندگی.
4. در عرصه اجتماعی خواهان حاکمیت قسط و عدالت اجتماعی است و فرستادن انبیای الهی گامی در جهت تحقق این امر بوده است.
5. یکی از وظایف مهم هر حکومتی اجرای قوانین آن است و ضمانت اجرای آن داشتن حکومتی استوار است که بتواند با استفاده از ابزارهای قانونی لازم و بر اساس نیاز خود، با استفاده از قدرت و قوه قهریه به اجرای قوانین مصوّب و موجود دست یابد.
6. یکی از اهداف و وظایفی که ضرورت دولت را ایجاب می‌کند تأمین نیازمندی های عمومی جامعه است نیازهایی که از حوزه محدود فردی خارج است و مربوط به کل جامعه و یا بخش عمده ای از آن می‌شود. نظیر امنیت داخلی و خارجی، دفاع از مرزهای کشور، تعلیم و تربیت، حفظ بهداشت عمومی، رفع محرومیت از اقشار کم درآمد، دیپلماسی خارجی و ایجاد ارتباط با سایر کشورها بر اساس نیازهای عمومی جامعه، رسیدگی به اموری که متولی خاصی ندارد، رسیدگی به امور حسبه، اخذ مالیات، تأمین هزینه نیازمندی های اجتماعی و غیره.(یوسفی افشار، اهداف و وظایف حکومت از دیدگاه اسلام، پرتال سازمان تبلیغات اسلامی)


مطلب سوم. شاخص های سنجش یک حکومت
مسئله مهم دیگری که لازم است در این میان بدان پرداخته شود، شاخصهایی است که بر اساس آن بتوان کارایی یک حکومت را امتحان و بررسی کرد.
مهمترین این شاخصها عبارتند از:
الف. شاخص معنویتی: مراد از شاخص که به جنبه روح انسان توجه بیشتری دارد، آن است که یک حکومت در صورتی کارایی دارد که بتواند هم به نیازهای روح انسان بپردازد و هم نیازهای جسم. در بین نیازهای روح انسان، برخی از این نیازها مربوط به جنبه معنوی و ارتباط با خالق و خداوند متعال میشود.

ب. شاخص فرهنگی:
این جنبه ازنیازهای بشر عبارت است از نیازهایی روحی که مستقیما ربطی به ارتباط انسان با خداوند و جنبه های معنوی ندارد بلکه به جنبه فرهنگ و امور مرتبط با آن مربوط میشود. فرهنگ مقوله ای است که جنبه های مختلفی از زندگی انسان را شامل میشود و از سبک زندگی فردی گرفته تا سبک اجتماعی و نیز جنبه های تاریخی سابقه یک جامعه و امور اجتماعی را شامل میشود. اموری مانند انصاف مردم با یکدیگر، برخورد توام با احترام متقابل با هم، نحوه زندگی مردم، تعامل مردم با یکدیگر، صداقت و راستگویی، امانتداری و حفظ مسئولیت و اموری از این دست.

ب. شاخص اقتصادی: رشد اقتصادی از دیگر شاخصهای سنجش یک حکومت است. رشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال مورد مقایسه یا سال پایه. در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی (gnp) یا تولید ناخالص داخلی(gdp) در سال مورد بحث به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب می‌شود. بهره وری بیشتر و تولید ناخالص بالاتر از مظاهر رشد اقتصادی است.

ج. شاخص سیاسی: توسعه سیاسی از مفاهیم جامعه شناختی است که در اصطلاح به معنای افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی، ترکیب مردمی بودن، آزادی و تغییرات اساسی در یک جامعه است.

د. شاخص سلامت: توسعه سلامت روانی و جسمانی مردم در یک حکومت نیز یکی از مهمترین ابزارهای سنجش کارایی یک حکومت است. بر اساس سیاست‌های کلی سلامت، اموری از قبیل افزایش آگاهی، مسؤولیت پذیری، توانمندی و مشارکت ساختارمند و فعالانه فرد، خانواده و جامعه در تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت با استفاده از ظرفیت نهادها و سازمان‌های فرهنگی، آموزشی و رسانه‌ای کشور تحت نظارت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است.

ه. شاخص رفاه و بهره مندی: این مسئله نیز از ابزارهای مهم سنجش کارایی یک حکومت است. اگر یک حکومت، از جنبه های فرهنگی قوی باشد ولی مردمش از رفاه کمتری برخوردار باشند، مشخص میشود که مشکلی در آن وجود دارد.

و. شاخص عدالت اجتماعی:
این مسئله نیز از مهمترین ابزارهای سنجش در مبحث حاضر است. جامعه ای که مردمش احساس عدالت اجتماعی نداشته باشند و تبعیض و ناعدالتی را در زندگی روزمره وجامعه خود مشاهده کنند، روی سعادت را نخواهد دید و جنبه های دیگر تحت الشعاع آن قرار میگیرد.

[=microsoft sans serif]اینک به بررسی شاخصهای ذکر شده و اهدافی که نظام جمهوری اسلام ایران داشته میپدازیم
البته همانطور که در ابتدای پاسخ نیز بیان کردم، لازم است دقت کنیم که در بررسی کارامدی یک شخص یا یک نظام
اولا: گرفتار ایده آل گرایی نشویم.
ثانیا: شرایط و اسباب را نیز در نظر بگیریم.
ثالثا: همه این شاخصها را در کنار هم مشاهده و بررسی کنیم نه اینکه یکی رامحور قرار دهیم و از بقیه موارد یا پیشرفتها صرف نظر کنیم.

[=microsoft sans serif]بنابراین در کنار نقاط ضعف خوب است به پیشرفتها نیز توجه کنیم
چه به صورت مقایسه ای با جهان و چه د رمقایسه با وضعیتی که داشتیم.
البته توجه به این امور، به معنای آن نیست که نقاط ضعف از جمله فساد اداری یا ناعدالتی اجتماعی وجود ندارد بلکه به معنای آن است که در کنار نقاط ضعف، نقاط قوت و پیشرفت را نیز ببینیم. در نتیجه این نگاه جامع است که متوجه میشویم اصل اشکال از چه مغالطه ای رنج میبرد، نگاه به جنبه های نقص و استناد به دلیل خاص برای نفی یک امر عام و مجموعی.
در این میان، هم میتوان به پیشرفت ایران نسبت به جهان اشاره کرد و هم نسبت به دوران قبل از انقلاب.
مقایسه با کشورهای دیگر به جهت نفی جهان سومی بودن خودمان است.
مقایسه با نظام شاه نیز بدین جهت است که مشخص شود اشاره با ناکارامدی نظام دینی نادرست است.

[=microsoft sans serif]در این مجال به دنبال ارائه آمار در زمینه پیشرفتها نیستیم ولی فقط خواستم تذکری نسبت به این مسئله مهم بدهیم که خود سانسور نباشیم.
قبول نداشتن خود یک مسئله است و توجه به اشتباهات و نقصانها مسئله دیگر.

اما اینکه چرا باوجود این پیشرفتها هنوز هم نقاط ضعفی وجود دارد و فساد اداری و مالی و سیاسی در کشور ما وجود دارد.
یک احتمال این هست که دین و حکومت دینی منشأ این امور هست.
یک احتمال این هست که حکومت دینی منشأ نیست بلکه با ناتوانی در اداره جامعه و هدایت مردم و مسئولان زمینه ساز این مشکلات هست.
احتمال دیگر نیز این هست که کاستی ها به واسطه برنامه ریزی و اجرا هست وگرنه از نظر برنامه و قانون تقریبا نقصانی وجود نداره.
احتمال آخر نیز مشکلات خارجی و دشمنان هست.

احتمال نخست که نادرست است. چرا که در هیچ جای دین، آموزه ای وجود نداره که مستقیم یاغیر مستقیم در ایجاد فساد در انحای مختلفش تاثیر داشته باشه.

احتمال دوم که مورد توجه و دغدغه سوال اولیه بود نیز به نظر میرسه که نادرست هست. چرا که
اولا: برخی از کشورها هستند که نظام دینی ندارند ولی این فسادها در آنها وجود داره. مانند خیلی از کشورهای افریقایی.
ثانیا: برخی نظامها هست که نظام دینی بوده ولی این فسادها و مشکلات وجود نداشته. مثل حکومت رسول الله و حکومت امیرالمومنین.

[=microsoft sans serif]بنابراین مشکل از جای دیگری ناشی میشه و این همان احتمال سوم هست.
بر اساس احتمال سوم، مشکل از مجریان است نه قانون و برنامه.
مجریانی که
یا تعهد کافی را ندارند و قدرت را به مثابه طعمه ای برای خود می پندارند.
یا تخصص کافی را ندارند و باز هم با بی تقوایی وارد عرصه کار شده اند ولی به جای کمک بیشتر ضربه زده اند.

مسئولی که به جای دغدغه مردم، دغدغه حزب خود را داشته باشه.
نماینده ای که صندلی مجلس و قدرت نظارت و استیضاح را فرصتی برای باج خواهی و فرصت طلبی خود به شمار می آورد.
نماینده ای که قانون را برای نفع شخصی خود میریزد.
ناظری که به جای نظارت صحیح و دقیق، به دنبال باند بازی است و با فرصت خود نان به هم قرض میدهند.
قاضی ای که به جای اجرای عدالت، یا ترس از مشکلات دیگر سیاسی و اجتماعی داره یا
مسئولی که در خانه چند صد متری و ویلای چند هکتاری مینشیند و میخواهد دغدغه مردمی را داشته باشد که نان شب ندارند.
اینها مشکلاتی که ایران با آن دست و پنجه نرم میکند.

از سوی دیگر نباید از مشکلاتی که کشورهای دیگر برای ما به وجود می اورند غفلت کنیم و دشمنی های امثال امریکا و همراهی عربستان و امارات و ...را نادیده بگیریم.

البته باید توجه کرد که این مشکلات مختص ایران نیست و در خیلی از کشورهای جهان وجود دارد، هرچند گرچه انتظار عدم وجود فساد یک انتظار نادرست است، ولی از یک نظام اسلامی انتظار میرود که با مفسدان بهتر و سریعتر و قاطع تر برخورد کند و ریشه آنرا از جای برکند.

به امید آن روز
موفق باشید.

با سلام ضمن تشکر از پاسخگویی کارشناس محترم. در ادامه پاسخ شما این سوال مطرح میشود که اگر حکومت دینی واسلامی نتواند شاخصهای مطرح شده را به هردلیل در کشور پیاده و اجرا کند چرا نام اسلامی را کنار حکومت خود یدک میکشد؟ ببینید در حال حاضر ما کشورهایی با حکومت دموکراسی بصورت جمهوری داریم و مسلمان نیز هستند یعنی اسلام را قبول دارند اما ادعای جمهوری اسلامی بودن ندارند. حکومت ما این ادعا را دارد ولی توان اجرای حکومت دین اسلامی را ندارد. ممنون میشم به این قسمت از سوال پاسخ دهید.

[=microsoft sans serif]

مغیث;1022625 نوشت:
در ادامه پاسخ شما این سوال مطرح میشود که اگر حکومت دینی واسلامی نتواند شاخصهای مطرح شده را به هردلیل در کشور پیاده و اجرا کند چرا نام اسلامی را کنار حکومت خود یدک میکشد؟ ببینید در حال حاضر ما کشورهایی با حکومت دموکراسی بصورت جمهوری داریم و مسلمان نیز هستند یعنی اسلام را قبول دارند اما ادعای جمهوری اسلامی بودن ندارند. حکومت ما این ادعا را دارد ولی توان اجرای حکومت دین اسلامی را ندارد. ممنون میشم به این قسمت از سوال پاسخ دهید.

با سلام و عرض ادب
دوست عزیز
حکومت دینی هم مسئول هدایت دینی مردم است و هم اداره اموردنیوی آنان.
پس نباید یک جانبه نگری کرد. شاخصه های ذکر شده برای تعیین عیار توان یک حکومت در زمینه امور دنیوی است نه دینی. تنها شاخص رشد فرهنگی است که میتواند تا حدودی به جنبه های ناظر به امور دینی نیز مرتبط باشد.

بعلاوه اینکه بخشی از شاخصه ها را نتواند دست بیابد، دو معنا میتواند داشته باشد.
نخست اینکه مطلقا هیچ رشدی نکند که این نیازمند آمار دقیق است و با مشاهده نمیتوان این مسئله را اثبات کرد.
دوم اینکه رشد کمی یافته است، که این مسئله ملازم با ناکارآمدی نیست بلکه ضعف در کارآمدی است. دقت.

بنابراین اینکه یک حکومت در بخشی ازشاخصه های خود رشدمناسبی نیافته باشد، مستلزم آن نیست که آن حکومت عنوان دینی و اسلامی بودنش را بردارد.

تنها در جائی یک حکومت میتواند اسلامی نباشد که کاملا جنبه دینی وظیفه خود را غفلت کند و در جنبه دنیوی نیز ضعیف بوده و عدالت اجتماعی را به هیچ وجه دنبال نکند و حتی در این مسیر نیز نباشد.

جمع بندی   پرسش: می خواستم سوال کنم اگر حکومت دینی کفایت لازم را برای رهبری مردم دارد دلیل این همه فساد فرهنگی و اقتصادی و ... با وجود حکومت دینی چیست؟   پاسخ: کارآمدی یک نظام از مفاهیمی است مبهم که نیاز به توضیح دارد. مراد از کارآمدی چیست و عدم کارایی به چه معنایی است و با چه خصوصیاتی شناخته میشود. کارامدی یک حکومت، عبارت است از موفقیت یک حکومت از انجام وظایف و اهداف خود. اگر یک حکومت، به اهدافی که دارد برسد و وظایف خود را در قبال مردم و انسانها به درستی انجام دهد، آن حکومت کارآمد خواهد بود. بر این اساس، مشخص میشود که علاوه بر شناخت اهداف، باید یک حکومت را از جنبه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اخلاقی، تربیتی، سیاسی و ... بسنجیم. نکته مهم در این میان آن است که گرفتار مغالطه فرد ایده آل نشویم. چرا که در بررسی کارآمدی یک حکومت یا موفقیت یک شخص، بسیار پیش می آید که آن شخص را بدون توجه به شرایط و مقتضیات و امکاناتی که در اختیار دارد می سنجند و به اصطلاح آن و او را با حالت ایده آل مقایسه میکنند که امری است اشتباه. بنابراین ابتدا لازم است اهداف و وظایف حکومت را بیان کنیم و سپس به بررسی آنها بپردازیم. مطلب نخست. اهداف حکومت دینی حکومت دینی به معنای عام و نظام جمهوری اسلامی به معنای خاصش، به دنبال ایجاد رفاه و سعادت دنیا و آخرت مردم و ایرانیان بوده است. هم جنبه دینی مد نظرش است و هم جنبه دنیایی. یعنی هم به دنبال آن بوده که راه رسیدن به سعادتمندی اخروی را برای انسانها هموار کند و هم نسبت به رفع اموری که موجب عدم کامیابی متناسب مردم میشود(رفع بی عدالتی اجتماعی) گام های موثری بردارد. اینها اهدافی است که هر حکومت دینی به دنبال آن هست. چه حکومتی که پیامبر اکرم و امیرالمومنین(علیهما السلام) برپا کردند و چه حکومتی که در دوره معاصر در ایران برپا شد. چنانکه آیه شریفه اهداف همه انبیای الهی را برپایی قسط و داد بیان میکند: «لقد أرسلنا رُسُلنا بالبيّنات وأنزلناه معهم الكتاب و الميزان ليقوم النّاس بالقسط »(1) ما پيامبران را با معجزه و ادله قاطع و گويا فرستاديم و با آنان كتاب آسماني كه مجموعه عقايد، اخلاق و قوانين عملي را در بر دارد نازل نموديم؛ تا مردم به عدل و داد قيام نموده، به جور و ستم قصور نكنند.   مطلب دوم. وظایف حکومت دینی: در یک دسته بندی کلی میتوان وظایف حکومت دینی را امور زیر بیان کرد: 1. ایجاد نظم و امنیت در جامعه از اساسی ترین اهداف و وظایف حکومت اسلامی استقرار امنیت و صلح در جامعه است. 2. یکی دیگر از اهداف و وظایف حکومت اسلامی تعلیم و تربیت انسان است. 3. هدایت و ایجاد بستری مناسب جهت رشد و تعالی معنوی و تحقق بندگی. 4. در عرصه اجتماعی خواهان حاکمیت قسط و عدالت اجتماعی است و فرستادن انبیای الهی گامی در جهت تحقق این امر بوده است. 5. یکی از وظایف مهم هر حکومتی اجرای قوانین آن است و ضمانت اجرای آن داشتن حکومتی استوار است که بتواند با استفاده از ابزارهای قانونی لازم و بر اساس نیاز خود، با استفاده از قدرت و قوه قهریه به اجرای قوانین مصوّب و موجود دست یابد. 6. یکی از اهداف و وظایفی که ضرورت دولت را ایجاب می‌کند تأمین نیازمندی های عمومی جامعه است نیازهایی که از حوزه محدود فردی خارج است و مربوط به کل جامعه و یا بخش عمده ای از آن می‌شود. نظیر امنیت داخلی و خارجی، دفاع از مرزهای کشور، تعلیم و تربیت، حفظ بهداشت عمومی، رفع محرومیت از اقشار کم درآمد، دیپلماسی خارجی و ایجاد ارتباط با سایر کشورها بر اساس نیازهای عمومی جامعه، رسیدگی به اموری که متولی خاصی ندارد، رسیدگی به امور حسبه، اخذ مالیات، تأمین هزینه نیازمندی های اجتماعی و غیره.(2) مطلب سوم. شاخص های سنجش یک حکومت مسئله مهم دیگری که لازم است در این میان بدان پرداخته شود، شاخصهایی است که بر اساس آن بتوان کارایی یک حکومت را امتحان و بررسی کرد. مهمترین این شاخصها عبارتند از: الف. شاخص معنویتی: مراد از شاخص که به جنبه روح انسان توجه بیشتری دارد، آن است که یک حکومت در صورتی کارایی دارد که بتواند هم به نیازهای روح انسان بپردازد و هم نیازهای جسم. در بین نیازهای روح انسان، برخی از این نیازها مربوط به جنبه معنوی و ارتباط با خالق و خداوند متعال میشود. ب. شاخص فرهنگی: این جنبه ازنیازهای بشر عبارت است از نیازهایی روحی که مستقیما ربطی به ارتباط انسان با خداوند و جنبه های معنوی ندارد بلکه به جنبه فرهنگ و امور مرتبط با آن مربوط میشود. فرهنگ مقوله ای است که جنبه های مختلفی از زندگی انسان را شامل میشود و از سبک زندگی فردی گرفته تا سبک اجتماعی و نیز جنبه های تاریخی سابقه یک جامعه و امور اجتماعی را شامل میشود. اموری مانند انصاف مردم با یکدیگر، برخورد توام با احترام متقابل با هم، نحوه زندگی مردم، تعامل مردم با یکدیگر، صداقت و راستگویی، امانتداری و حفظ مسئولیت و اموری از این دست. ج. شاخص اقتصادی: رشد اقتصادی از دیگر شاخصهای سنجش یک حکومت است. رشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال مورد مقایسه یا سال پایه. در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی (gnp) یا تولید ناخالص داخلی(gdp) در سال مورد بحث به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب می‌شود. بهره وری بیشتر و تولید ناخالص بالاتر از مظاهر رشد اقتصادی است. د. شاخص سیاسی: توسعه سیاسی از مفاهیم جامعه شناختی است که در اصطلاح به معنای افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی، ترکیب مردمی بودن، آزادی و تغییرات اساسی در یک جامعه است. ه. شاخص سلامت: توسعه سلامت روانی و جسمانی مردم در یک حکومت نیز یکی از مهمترین ابزارهای سنجش کارایی یک حکومت است. بر اساس سیاست‌های کلی سلامت، اموری از قبیل افزایش آگاهی، مسؤولیت پذیری، توانمندی و مشارکت ساختارمند و فعالانه فرد، خانواده و جامعه در تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت با استفاده از ظرفیت نهادها و سازمان‌های فرهنگی، آموزشی و رسانه‌ای کشور تحت نظارت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. و. شاخص رفاه و بهره مندی: این مسئله نیز از ابزارهای مهم سنجش کارایی یک حکومت است. اگر یک حکومت، از جنبه های فرهنگی قوی باشد ولی مردمش از رفاه کمتری برخوردار باشند، مشخص میشود که مشکلی در آن وجود دارد. ز. شاخص عدالت اجتماعی: این مسئله نیز از مهمترین ابزارهای سنجش در مبحث حاضر است. جامعه ای که مردمش احساس عدالت اجتماعی نداشته باشند و تبعیض و ناعدالتی را در زندگی روزمره وجامعه خود مشاهده کنند، روی سعادت را نخواهد دید و جنبه های دیگر تحت الشعاع آن قرار میگیرد. اینک به بررسی شاخصهای ذکر شده و اهدافی که نظام جمهوری اسلام ایران داشته میپدازیم. البته همانطور که در ابتدای پاسخ نیز بیان کردم، لازم است دقت کنیم که در بررسی کارامدی یک شخص یا یک نظام: اولا: گرفتار ایده آل گرایی نشویم. ثانیا: شرایط و اسباب را نیز در نظر بگیریم. ثالثا: همه این شاخصها را در کنار هم مشاهده و بررسی کنیم نه اینکه یکی رامحور قرار دهیم و از بقیه موارد یا پیشرفتها صرف نظر کنیم. بنابراین در کنار نقاط ضعف خوب است به پیشرفتها نیز توجه کنیم چه به صورت مقایسه ای با جهان و چه د رمقایسه با وضعیتی که داشتیم.البته توجه به این امور، به معنای آن نیست که نقاط ضعف از جمله فساد اداری یا ناعدالتی اجتماعی وجود ندارد بلکه به معنای آن است که در کنار نقاط ضعف، نقاط قوت و پیشرفت را نیز ببینیم. در نتیجه این نگاه جامع است که متوجه میشویم اصل اشکال از چه مغالطه ای رنج میبرد، نگاه به جنبه های نقص و استناد به دلیل خاص برای نفی یک مدعای عام. در این میان، هم میتوان به پیشرفت ایران نسبت به جهان اشاره کرد و هم نسبت به دوران قبل از انقلاب. مقایسه با کشورهای دیگر به جهت نفی جهان سومی بودن خودمان است. مقایسه با نظام شاه نیز بدین جهت است که مشخص شود اشاره با ناکارامدی نظام دینی نادرست است. در این مجال به دنبال ارائه آمار در زمینه پیشرفتها نیستیم ولی فقط خواستم تذکری نسبت به این مسئله مهم بدهیم که خود سانسور نباشیم. قبول نداشتن خود، یک مسئله است و توجه به اشتباهات و نقصانها مسئله دیگر. اما اینکه چرا باوجود این پیشرفتها هنوز هم نقاط ضعفی وجود دارد و فساد اداری و مالی و سیاسی در کشور ما وجود دارد. یک احتمال این هست که دین و حکومت دینی منشأ این امور هست. یک احتمال این هست که حکومت دینی منشأ نیست بلکه با ناتوانی در اداره جامعه و هدایت مردم و مسئولان زمینه ساز این مشکلات هست. احتمال دیگر نیز این هست که کاستی ها به واسطه برنامه ریزی و اجرا هست وگرنه از نظر برنامه و قانون تقریبا نقصانی وجود نداره. احتمال آخر نیز مشکلات خارجی و دشمنان هست. احتمال نخست که نادرست است. چرا که در هیچ جای دین، آموزه ای وجود نداره که مستقیم یاغیر مستقیم در ایجاد فساد در انحای مختلفش تاثیر داشته باشد. احتمال دوم که مورد توجه و دغدغه سوال اولیه بود نیز به نظر میرسه که نادرست هست. چرا که اولا: برخی از کشورها هستند که نظام دینی ندارند ولی این فسادها در آنها وجود داره. مانند خیلی از کشورهای افریقایی. ثانیا: برخی نظامها هست که نظام دینی بوده ولی این فسادها و مشکلات وجود نداشته. مثل حکومت رسول الله و حکومت امیرالمومنین. بنابراین مشکل از جای دیگری ناشی میشود و این همان احتمال سوم هست. بر اساس احتمال سوم، مشکل بیشتر از ناحیه مجریان است نه قانون و برنامه. مجریانی که یا تعهد کافی را ندارند و قدرت را به مثابه طعمه ای برای خود می پندارند؛ یا تخصص کافی را ندارند و باز هم با بی تقوایی وارد عرصه کار شده اند ولی به جای کمک بیشتر ضربه زده اند. مسئولی که به جای دغدغه مردم، دغدغه حزب خود را داشته باشه؛ نماینده ای که صندلی مجلس و قدرت نظارت و استیضاح را فرصتی برای باج خواهی و فرصت طلبی خود به شمار می آورد؛ نماینده ای که قانون را برای نفع شخصی خود تصویب می‌کند؛ ناظری که به جای نظارت صحیح و دقیق، به دنبال باند بازی است؛ قاضی ای که به جای اجرای عدالت، از مشکلات سیاسی و اجتماعی و مصلحت سنجی‌های بی دلیل حکم صحیح صادر نمی‌کند یا مسئولی که در خانه چند صد متری و ویلای چند هکتاری ساکن می‌شود و میخواهد دغدغه مردمی را داشته باشد که نان شب ندارند. اینها مشکلاتی که ایران با آن دست و پنجه نرم میکند. از سوی دیگر نباید از مشکلاتی که کشورهای دیگر برای ما به وجود می اورند غفلت کنیم و دشمنی های امثال امریکا و همراهی عربستان و امارات و ...را نادیده بگیریم. البته باید توجه کرد که این مشکلات مختص ایران نیست و در خیلی از کشورهای جهان وجود دارد، هرچند گرچه اینکه انتظار داشته باشیم هیچگونه فسادی در جامعه انسانی وجود نداشته باشد، انتظاری نادرست و برخلاف واقع است(چرا که جامعه را انسانهای دارای اختیار تشکیل می‌دهند و معمولا انسانها از اراده خود سوء استفاده کرده و فساد ایجاد میکنند، ولی از یک نظام اسلامی انتظار میرود که با مفسدان بهتر و سریعتر و قاطع تر برخورد کند تا بتواند به بهترین نحو از فساد جلوگیری کند.   پی نوشتها: 1. سوره حديد، آيه 25. 2. یوسفی افشار، مقاله اهداف و وظایف حکومت از دیدگاه اسلام، پرتال سازمان تبلیغات اسلامی  
موضوع قفل شده است