جمع بندی چرا در نامه 52 نهج البلاغه خورشید که زرد رنگ است به رنگ سپید تشبیه شده است؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا در نامه 52 نهج البلاغه خورشید که زرد رنگ است به رنگ سپید تشبیه شده است؟

1-درنامه 52(اوقات نماز )چرا امام علی خورشید راکه زرد رنگ است سپید تشبیه کرده
نمازعصرراهنگامی بخوانید که خورشید سپیداست
2-حدیث 286رامتوجه نمی شوم

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد واسع

[TD][/TD]
با سلام و احترام  در نامه 52 کتاب شریف نهج البلاغه از قلم امیر بیان درباره وقت نمازهای یومیه می خوانیم: أَمَّا بَعْدُ فَصَلُّوا بِالنَّاسِ الظُّهْرَ حَتَّى تَفِي‏ءَ الشَّمْسُ مِنْ مَرْبِضِ الْعَنْزِ وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعَصْرَ وَ الشَّمْسُ بَيْضَاءُ حَيَّةٌ فِي عُضْوٍ مِنَ النَّهَارِ حِينَ يُسَارُ فِيهَا فَرْسَخَانِ وَ صَلُّوا بِهِمُ الْمَغْرِبَ حِينَ يُفْطِرُ الصَّائِمُ وَ يَدْفَعُ الْحَاجُّ إِلَى مِنًى وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعِشَاءَ حِينَ يَتَوَارَى الشَّفَقُ إِلَى ثُلُثِ اللَّيْلِ وَ صَلُّوا بِهِمُ الْغَدَاةَ وَ الرَّجُلُ يَعْرِفُ وَجْهَ صَاحِبِهِ وَ صَلُّوا بِهِمْ صَلَاةَ أَضْعَفِهِمْ وَ لَا تَكُونُوا فَتَّانِينَ(1) اما بعد، نماز ظهر را با مردم بخوانيد تا وقتى كه خورشيد به اندازه خوابگاه بزى از نصف النهار به جانب مغرب بر گردد. و نماز عصر را به جماعت بخوانيد آن گاه كه خورشيد در پاره‏اى از روز سپيد و جلوه‏گر است‏ و مى‏توان تا غروب كردنش به اندازه دو فرسخ راه پيمود. و نماز مغرب را وقتى با مردم بخوانيد كه روزه‏دار افطار مى‏نمايد، و حاجى به جانب منى مى‏رود. و نماز عشا را از وقتى كه سرخى پنهان مى‏شود تا ثلث از شب با مردم بخوانيد. و نماز صبح را هنگامى بخوانيد كه مرد مى‏تواند چهره دوستش را تشخيص دهد. نمازتان با مردم همچون نماز ناتوان‏ترين آنان باشد، و در طول دادن نماز عامل به فتنه افتادن مردم نباشيد. پر واضح است که با توجه به اینکه سخن فوق درصدد تعیین زمان اقامه فرائض یومیه می باشد باید مقصود از کلام علوی روشن باشد و نمازگذار دقیقا بداند که در چه شرایط و حالتی از روز و تابش خورشید یا غروب آن نماز خویش را اقامه کند. در بخشی از بیان فوق که درباره زمان اقامه نماز عصر است می فرماید:« صَلُّوا بِهِمُ الْعَصْرَ وَ الشَّمْسُ بَيْضَاءُ حَيَّةٌ فِي عُضْوٍ مِنَ النَّهَارِ»؛ نماز عصر را به جماعت بخوانيد آن گاه كه خورشيد در پاره ‏اى از روز سپيد و جلوه‏ گر است. روشن است که حضرت در مقام بیان رنگ خورشید نیست چرا که رنگ خورشید بر کسی پوشیده نیست بلکه در صدد راهنمایی نماز گزار است که زمان اقامه نماز عصر را بیان می کند و آن هنگامی است که خورشید در حال درخشش در پاره ای از روز است که هنوز غروب نکرده بلکه زنده می باشد. لذا نباید از کلمات به کار رفته در جملات فوق معنای تحت اللفظی آنها را رصد نمود بلکه باید مراد حقیقی و استعمالی امیر بیان را در نظر داشت. در نتیجه تعبیر«بیضاء حیه» به معنای درخشندگی و وجود خورشید در آسمان است.  در پاسخ به سوال دوم باید گفت که در حکمت 286 نهج البلاغه می خوانیم: قَالَ ( عليه‏السلام )«مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْ‏ءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ» مردم چیزی را نگفتند «خوشا به حال آن» مگر اينكه روزگار براى آن روز بدى را پنهان كرد . در شرح نهج البلاغه «ابن میثم بحرانی» ذیل جمله فوق می خوانیم: يعنى مردم چيزى را در دنيا تحسين نكردند، مگر اين كه روزگار زمينه نابودى آن را براى روزى فراهم كرد و هر بالقوّه ‏اى ناگزير از رسيدن به فعليّت است(2) در نتیجه منظور از جمله فوق تحولات روزگار و فرجام مورد انتظار مخلوقات عالم است که روزی طراوت ها و جلوه های آن ها به پایان می رسد. ممکن است که جمله فوق درباره انسانهایی باشد که روزگار خوشی دارند و دنیا به آنان رو کرده است و دیگران در حسرت دنیای زیبا و آسایش آنان به سر می برند اما خدای سبحان روزی را برای نابودی و شکست و سرخوردگی آنان مقرر ساخته است؛ روزی که تمامی دارایی ها و اموال آنان سودی به حالشان نخواهد داشت و حسرت خورندگان آرزوی می کنند که چه خوب شد که نصیب ما نشد چرا که همین سرنوشت در انتظار ما نیز قرار می گرفت. پی نوشت ها: 1. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه(للصبحی صالح) 1414ق، انتشارات هجرت، جاپ اول، قم، نامه 52 ص 426. 2. بحرانی، میثم بن علی بن میثم، شرح نهج البلاغه، مترجم: قربانعلی محمدی مقدم - علی اصغر نوایی یحیی زاده، 1375ش، انتشارات بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، چاپ اول، مشهد، ج 5 ص 658.
جمع بندی پرسش: تعبیر امام علی (علیه السلام) در نامه 52 نهج البلاغه از خورشید زرد رنگ به سپید چه معنایی دارد؟ پاسخ: در نامه 52 کتاب شریف نهج البلاغه از قلم امیر بیان درباره وقت نمازهای یومیه می خوانیم: أَمَّا بَعْدُ فَصَلُّوا بِالنَّاسِ الظُّهْرَ حَتَّى تَفِي‏ءَ الشَّمْسُ مِنْ مَرْبِضِ الْعَنْزِ وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعَصْرَ وَ الشَّمْسُ بَيْضَاءُ حَيَّةٌ فِي عُضْوٍ مِنَ النَّهَارِ حِينَ يُسَارُ فِيهَا فَرْسَخَانِ وَ صَلُّوا بِهِمُ الْمَغْرِبَ حِينَ يُفْطِرُ الصَّائِمُ وَ يَدْفَعُ الْحَاجُّ إِلَى مِنًى وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعِشَاءَ حِينَ يَتَوَارَى الشَّفَقُ إِلَى ثُلُثِ اللَّيْلِ وَ صَلُّوا بِهِمُ الْغَدَاةَ وَ الرَّجُلُ يَعْرِفُ وَجْهَ صَاحِبِهِ وَ صَلُّوا بِهِمْ صَلَاةَ أَضْعَفِهِمْ وَ لَا تَكُونُوا فَتَّانِينَ(1) اما بعد، نماز ظهر را با مردم بخوانيد تا وقتى كه خورشيد به اندازه خوابگاه بزى از نصف النهار به جانب مغرب بر گردد. و نماز عصر را به جماعت بخوانيد آن گاه كه خورشيد در پاره ‏اى از روز سپيد و جلوه ‏گر است‏ و مى ‏توان تا غروب كردنش به اندازه دو فرسخ راه پيمود. و نماز مغرب را وقتى با مردم بخوانيد كه روزه ‏دار افطار مى‏ نمايد، و حاجى به جانب منى مى ‏رود. و نماز عشا را از وقتى كه سرخى پنهان مى‏ شود تا ثلث از شب با مردم بخوانيد. و نماز صبح را هنگامى بخوانيد كه مرد مى‏تواند چهره دوستش را تشخيص دهد. نمازتان با مردم همچون نماز ناتوان‏ ترين آنان باشد، و در طول دادن نماز عامل به فتنه افتادن مردم نباشيد. پر واضح است که با توجه به اینکه سخن فوق درصدد تعیین زمان اقامه فرائض یومیه می باشد باید مقصود از کلام علوی روشن باشد و نمازگذار دقیقا بداند که در چه شرایط و حالتی از روز و تابش خورشید یا غروب آن نماز خویش را اقامه کند. در بخشی از بیان فوق که درباره زمان اقامه نماز عصر است می فرماید:« صَلُّوا بِهِمُ الْعَصْرَ وَ الشَّمْسُ بَيْضَاءُ حَيَّةٌ فِي عُضْوٍ مِنَ النَّهَارِ»؛ نماز عصر را به جماعت بخوانيد آن گاه كه خورشيد در پاره ‏اى از روز سپيد و جلوه‏ گر است. روشن است که حضرت در مقام بیان رنگ خورشید نیست چرا که رنگ خورشید بر کسی پوشیده نیست بلکه در صدد راهنمایی نماز گزار است که زمان اقامه نماز عصر را بیان می کند و آن هنگامی است که خورشید در حال درخشش در پاره ای از روز است که هنوز غروب نکرده بلکه زنده می باشد. لذا نباید از کلمات به کار رفته در جملات فوق معنای تحت اللفظی آنها را رصد نمود بلکه باید مراد حقیقی و استعمالی امیر بیان را در نظر داشت. در نتیجه تعبیر«بیضاء حیه» به معنای درخشندگی و وجود خورشید در آسمان است. پی نوشت ها: 1. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه(للصبحی صالح) 1414ق، انتشارات هجرت، جاپ اول، قم، نامه 52 ص 426.
جمع بندی پرسش: تفسیر و مراد از حکمت 286 نهج البلاغه که می فرماید: «مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْ‏ءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ» چیست؟ پاسخ:    در حکمت 286 نهج البلاغه می خوانیم: قَالَ ( عليه‏السلام )«مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْ‏ءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ» مردم چیزی را نگفتند «خوشا به حال آن» مگر اينكه روزگار براى آن روز بدى را پنهان كرد . در شرح نهج البلاغه «ابن میثم بحرانی» ذیل جمله فوق می خوانیم: يعنى مردم چيزى را در دنيا تحسين نكردند، مگر اين كه روزگار زمينه نابودى آن را براى روزى فراهم كرد و هر بالقوّه ‏اى ناگزير از رسيدن به فعليّت است(1) در نتیجه منظور از جمله فوق تحولات روزگار و فرجام مورد انتظار مخلوقات عالم است که روزی طراوت ها و جلوه های آن ها به پایان می رسد. ممکن است که جمله فوق درباره انسانهایی باشد که روزگار خوشی دارند و دنیا به آنان رو کرده است و دیگران در حسرت دنیای زیبا و آسایش آنان به سر می برند اما خدای سبحان روزی را برای نابودی و شکست و سرخوردگی آنان مقرر ساخته است؛ روزی که تمامی دارایی ها و اموال آنان سودی به حالشان نخواهد داشت و حسرت خورندگان آرزوی می کنند که چه خوب شد که نصیب ما نشد چرا که همین سرنوشت در انتظار ما نیز قرار می گرفت. پی نوشت :  1. بحرانی، میثم بن علی بن میثم، شرح نهج البلاغه، مترجم: قربانعلی محمدی مقدم - علی اصغر نوایی یحیی زاده، 1375ش، انتشارات بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، چاپ اول، مشهد، ج 5 ص 658.
موضوع قفل شده است