جمع بندی تقریر صحیح برهان صدیقین

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تقریر صحیح برهان صدیقین

معمولا از برهان صدیقین به عنوان بهترین برهان برای اثبات وجود خدا و حتی صفاتش نام برده میشود لطفا کسی که این برهان را تا این حد یقینی میداند تقریر مورد قبول خود از آن را بیان کند اگر به صورت مقدمات و نتیجه باشد چه بهتر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد قول سدید

[TD][/TD]

Euclid;1028273 نوشت:
معمولا از برهان صدیقین به عنوان بهترین برهان برای اثبات وجود خدا و حتی صفاتش نام برده میشود لطفا کسی که این برهان را تا این حد یقینی میداند تقریر مورد قبول خود از آن را بیان کند اگر به صورت مقدمات و نتیجه باشد چه بهتر

با سلام و عرض ادب و آرزوي توفيق روزافزون.

برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:


1. برای اثبات وجود خداوند برهان های متعددی ذکر شده است از جمله برهان وجودی و برهان امکان و وجوب و برهان حدوث و برهان نظم و برهان تجربه دینی و برهان فطرت و برهان وجودی و برهان صدیقین و غیره. در یک دسته بندی، این براهین را بدین شکل دسته بندی می کنند:

براهینی که از طریق مفهوم خدا، وجود خدا را اثبات می کنند؛ همانند برهان وجودی.

براهینی که از طریق مفهوم خدا، وجود خدا را اثبات نمی کنند بلکه از طریق جهان خارج، وجودش را اثبات می کنند. این براهین، خودشان دو قسم هستند:

یا از طریق موجوداتی که ضرورتا غیر از خداوند هستند، وجود خداوند را اثبات می کنند؛ همانند برهان نظم و برهان حدوث.

و یا از طریق موجوداتی که ضرورتا غیر از خداوند هستند، وجود خداوند را اثبات نمی کنند؛ بلکه از طریق مراجعه به جهان خارج وجود خدا را اثبات می کنند بی آن که قبل از اثبات وجود خدا، به وجود موجودی غیر از او نیاز باشد. از این رو، حتی اگر وجود تمامی مخلوقات نیز انکار شوند، باز هم وجود خداوند مبرهن و مستدلّ اثبات می شود.
به این قسم اخیر، برهان صدیقین می گویند.(1)


2. درباره براهین اثبات خدا گفتنی است:

اولا اتقان و قوت این براهین متفاوت است و برخی نسبت به دیگران از قوت بیشتری برخوردارند و برخی نیز با اصلاحات و اضافات، قابل قبول می گردند.

ثانیا بسیاری از این براهین، دارای تقریرات مختلفی هستند که برخی قابل قبول و برخی غیرقابل قبول هستند.


3. بعد از بیان این نکته مقدماتی، به برهان صدیقین می پردازیم که به شدت مورد توجه فیلسوفان مسلمان قرار گرفته است و تقریرهای مختلفی از آن عرضه شده است؛ از جمله تقریر ابن سینا، تقریر صدرالمتالهین، و تقریر علامه طباطبائی.
ابن سینا اولین کسی بود که برهان مورد نظر خودش را برهان صدیقین نامید و بر این امر تاکید کرد که در این برهان، نیازی به ملاحظه موجودات و مخلوقات نیست و با ملاحظه خود وجود خارجی می توان به اثبات وجود خدا رسید(2)، اما امروزه بسیاری از محققان، از تقریر ابن سینا به عنوان برهان صدیقین یاد نمی کنند و یا آن را کمتر مورد توجه قرار می دهند و بر این باورند که تقریر صدرالمتالهین از این برهان، تقریر درست و تمامی است. اما کسانی هم هستند که طرفدار تقریر علامه طباطبائی هستند و همچنین برخی از آنها نیز معتقدند که فرقی میان تقریر صدرالمتالهین و تقریر علامه طباطبائی نیست.

فعلا در پست های ابتدایی، درصدد ارزیابی این دعاوی نیستیم و به بررسی درستی و نادرستی آنها نمی پردازیم بلکه اجمالا گزارشی از تقریر ابن سینا و صدرالمتالهین را ارائه می کنیم تا در پست های بعد، بحث و گفتگوی مفیدتری داشته باشیم:


4. تقریر ابن سینا از برهان صدیقین:
ابن سينا در بسط اين استدلال چنين مي گويد: هر موجودي كه از حيث ذاتش و بدون التفات به غير آن مورد توجه قرار گيرد ، يا وجود برايش ضروري است يا خير؛ اگر واجب باشد پس او ذات حق و از جانب ذاتش واجب الوجود و قيوم است؛ اما اگر واجب نباشد، بعد از فرض اينكه موجود است، جايز نيست گفته شود: ممتنع بالذات است. آری، به اعتبار ذاتش چيزي است كه نه واجب است و نه ممتنع. پس هر موجودي يا في نفسه واجب الوجود است و يا به حسب ذات خود ممكن الوجود است؛ آنچه در ذاتش سزاوار امكان است، پس از ذات خود موجود نمي شود؛ زيرا وجود او از ذات خود از حيثي كه ممكن است، برتر از عدمش نيست؛ پس اگر يكي از آن دو برتر شود، به سبب حضور يا غيبت چيزي است. پس وجود هر ممكني از جانب غير اوست. اين وابستگي ممكن به غير يا تا بي نهايت ادامه يابد كه در آن صورت هريك از آحاد اين سلسله در ذات خود، ممكن خواهد بود و تمام سلسله هم وابسته به آحاد است؛ بنابراين تمام سلسله باز هم غير واجب خواهد بود و به سبب غير آن سلسله واجب مي شود(3).


5. اما برخي محققان مانند صدرالمتالهین و علامه طباطبائی، این برهان را صدیقین نمی دانند. به عقيده ملاصدرا برهان ابن سينا نزديك ترين برهان به برهان صديقين است؛ ولي خود برهان صديقين نيست؛ زيرا در برهان صديقين به حقيقت وجود توجه مي شود، در حالي كه در برهان ابن سينا به مفهوم وجود عنايت شده است. علامه طباطبايي نيز برهان ابن سينا را برهان صديقين نمي داند؛ از این رو، در كتاب نهايةالحكمة اين برهان را از تقريرات برهان صديقين جدا كرده و در بخش براهين ديگر براي اثبات وجود حق تعالي مطرح كرده است.(4)


6. تقریر صدرالمتالهین از برهان صدیقین:
ایشان در جلد ششم کتاب «الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه» این برهان را مبتنی بر سه مقدمه تقریر می کنند(5):
مقدمه اول: اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت؛
مقدمه دوم: مراتب وجود و تشكيك خاص بين علت و معلول، به‌گونه‌اي كه وجود معلول، استقلالي از وجود علت هستي‌بخش ندارد؛
مقدمه سوم: ملاك نياز معلول به علت، همان ربطي‌بودن و تعلقي‌بودن وجود آن نسبت به علت است به گونه ای که معلول هیچ استقلالی نسبت به علت ندارد.
بنا بر این سه مقدمه، برهان او بدین شرح است: مراتب وجود، به استثناء عالي‌ترين مرتبه آن -كه داراي كمال نامتناهي و بي‌نيازي و استقلال مطلق مي‌باشد- عين ربط و وابستگي است، و اگر آن مرتبه اعلي تحقق نمي‌داشت، ساير مراتب هم تحقق نمي‌يافت؛ زيرا لازمه فرض تحقق ساير مراتب بدون تحقق عالي‌ترين مرتبه وجود، اين است كه مراتب مزبور مستقل و بي‌نياز از آن باشند، در حالي كه حيثيت وجودي آنها عين ربط و فقر و نيازمندي است.(6)

پی نوشت ها:
1. عبودیت، عبدالرسول، اثبات وجود خدا، انتشارات موسسه امام خمینی، 1389، ص41-67
2. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشر البلاغه، 1375، ص102.
3. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشر البلاغه، 1375، صص97-98.
4. بني اسدي، رضا، برهان صديقين و تأملي در نقد ملاصدرا بر تقرير ابن سينا و شيخ اشراق، فصلنامه علمي پژوهشي انديشه نوين ديني، بهار 1387، صص137-151.
5. صدرالمتالهین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، دار احیاءالتراث، 1981م، ج6، صص14-19.
6. برای مطالعه بیشتر، رک: حکاک، محمد، برهان صديقين به تقرير ملاصدرا و علامه طباطبايي، مجله پژوهشهاي علم و دين، 1393.

با عرض سلام و تشکر خدمت جناب قول سدید

قول سدید;1028780 نوشت:
مراتب وجود، به استثناء عالي‌ترين مرتبه آن -كه داراي كمال نامتناهي و بي‌نيازي و استقلال مطلق مي‌باشد-

منظور از کمال نامتناهی چیست و چطور ثابت شده که عالی ترین مرتبه وجود دارای کمال نامتناهی است
Euclid said in
با عرض سلام و تشکر خدمت جناب قول سدید
[SIZE=113]مراتب وجود، به استثناء عالي‌ترين مرتبه آن -كه داراي كمال نامتناهي و بي‌نيازي و استقلال مطلق مي‌باشد- [/SIZE]
منظور از کمال نامتناهی چیست و چطور ثابت شده که عالی ترین مرتبه وجود دارای کمال نامتناهی است
سلام و عرض ادب و پوزش بابت تاخیر در پاسخگویی همانطور که مستحضرید سایت در حال بروزسانی بود و به همین جهت، در پاسخگویی به پرسش شما تاخیر ایجاد شد. منظور از این که عالیترین مرتبه هستی، دارای کمال نامتناهی است این است این مرتبه از هستی، فاقد هیچ کمالی نیست؛ یعنی هر کمالی که سزاوارش هست را دارد آنهم به نحو ضروری و ازلی. محال است که کمالی باشد و این مرتبه از هستی میتوانست واجدش باشد، اما نباشد. برای این مطلب دلایل مختلفی ذکر کرده اند از جمله این که این مرتبه از هستی اصطلاحا واجب الوجود است؛ یعنی ذاتش به نحوی است که خودبخود موجود است و محال است که وجود از او سلب شود. در این صورت، ذات خداوند عین وجود است؛ و چیزی که عین وجود باشد اساسا نمی تواند متصف به عدم و نیستی گردد چرا که مستلزم اجتماع نقیضان می شود؛ یعنی مستلزم آن است که هم وجود باشد و هم نباشد. در این صورت، خداوند نه از جهت اصل وجودش و نه از جهت کمالات وجودیش، متصف به عدم نمی شود یعنی نباید گفت که خداوند معدوم است یا خداوند فاقد این کمال است چرا که خداوند عین وجود است و هیچ گاه متصف به عدم نمی شود. بنابراین، هر کمالی را که متصور شویم، حتما خداوند واجد آن است چرا که واجدیت و وجود داشتن، عین ذات خداوند است؛ چنانچه که زرد بودن زردآلو عین ذات او است و معنا ندارد که زردآلو زرد نباشد یا گردو گرد نباشد. بنابراین، عالیترین مرتبه هستی، از جهت کمالات نامتناهی است و هیچ محدودیتی ندارد و هر کمالی را به بهترین شکل ممکنش واجد است. برای مطالعه بیشتر درباره این براهین، مراجعه گردد به مقاله «اثبات عقلی کامل مطلق و نقد و بررسی بعضی از ادلة ناکافی» به قلم عسکری سلیمانی امیری در فصلنامه آئین حکمت 1389.
جمع بندی   پرسش: معمولا از برهان صدیقین به عنوان بهترین برهان برای اثبات وجود خدا و حتی صفاتش نام برده می شود. لطفا کسی که این برهان را تا این حد یقینی میداند تقریر مورد قبول خود از آن را بیان کند.   پاسخ: برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:   1. برای اثبات وجود خداوند برهان های متعددی ذکر شده است از جمله برهان وجودی و برهان امکان و وجوب و برهان حدوث و برهان نظم و برهان تجربه دینی و برهان فطرت و برهان وجودی و برهان صدیقین و غیره. در یک دسته بندی، این براهین را بدین شکل دسته بندی می کنند: براهینی که از طریق مفهوم خدا، وجود خدا را اثبات می کنند؛ همانند برهان وجودی. براهینی که از طریق مفهوم خدا، وجود خدا را اثبات نمی کنند بلکه از طریق جهان خارج، وجودش را اثبات می کنند. این براهین، خودشان دو قسم هستند: یا از طریق موجوداتی که ضرورتا غیر از خداوند هستند، وجود خداوند را اثبات می کنند؛ همانند برهان نظم و برهان حدوث. و یا از طریق موجوداتی که ضرورتا غیر از خداوند هستند، وجود خداوند را اثبات نمی کنند؛ بلکه از طریق مراجعه به جهان خارج وجود خدا را اثبات می کنند بی آن که قبل از اثبات وجود خدا، به وجود موجودی غیر از او نیاز باشد. از این رو، حتی اگر وجود تمامی مخلوقات نیز انکار شوند، باز هم وجود خداوند مبرهن و مستدلّ اثبات می شود. به این قسم اخیر، برهان صدیقین می گویند.(1)   2. درباره براهین اثبات خدا گفتنی است: اولا اتقان و قوت این براهین متفاوت است و برخی نسبت به دیگران از قوت بیشتری برخوردارند و برخی نیز با اصلاحات و اضافات، قابل قبول می گردند. ثانیا بسیاری از این براهین، دارای تقریرات مختلفی هستند که برخی قابل قبول و برخی غیرقابل قبول هستند.   3. بعد از بیان این نکته مقدماتی، به برهان صدیقین می پردازیم که به شدت مورد توجه فیلسوفان مسلمان قرار گرفته است و تقریرهای مختلفی از آن عرضه شده است؛ از جمله تقریر ابن سینا، تقریر صدرالمتالهین، و تقریر علامه طباطبائی. ابن سینا اولین کسی بود که برهان مورد نظر خودش را برهان صدیقین نامید و بر این امر تاکید کرد که در این برهان، نیازی به ملاحظه موجودات و مخلوقات نیست و با ملاحظه خود وجود خارجی می توان به اثبات وجود خدا رسید(2)، اما امروزه بسیاری از محققان، از تقریر ابن سینا به عنوان برهان صدیقین یاد نمی کنند و یا آن را کمتر مورد توجه قرار می دهند و بر این باورند که تقریر صدرالمتالهین از این برهان، تقریر درست و تمامی است. اما کسانی هم هستند که طرفدار تقریر علامه طباطبائی هستند و همچنین برخی از آنها نیز معتقدند که فرقی میان تقریر صدرالمتالهین و تقریر علامه طباطبائی نیست.   4. تقریر ابن سینا از برهان صدیقین: ابن سينا در بسط اين استدلال چنين مي گويد: هر موجودي كه از حيث ذاتش و بدون التفات به غير آن مورد توجه قرار گيرد ، يا وجود برايش ضروري است يا خير؛ اگر واجب باشد پس او ذات حق و از جانب ذاتش واجب الوجود و قيوم است؛ اما اگر واجب نباشد، بعد از فرض اينكه موجود است، جايز نيست گفته شود: ممتنع بالذات است. آری، به اعتبار ذاتش چيزي است كه نه واجب است و نه ممتنع. پس هر موجودي يا في نفسه واجب الوجود است و يا به حسب ذات خود ممكن الوجود است؛ آنچه در ذاتش سزاوار امكان است، پس از ذات خود موجود نمي شود؛ زيرا وجود او از ذات خود از حيثي كه ممكن است، برتر از عدمش نيست؛ پس اگر يكي از آن دو برتر شود، به سبب حضور يا غيبت چيزي است. پس وجود هر ممكني از جانب غير اوست. اين وابستگي ممكن به غير يا تا بي نهايت ادامه يابد كه در آن صورت هريك از آحاد اين سلسله در ذات خود، ممكن خواهد بود و تمام سلسله هم وابسته به آحاد است؛ بنابراين تمام سلسله باز هم غير واجب خواهد بود و به سبب غير آن سلسله واجب مي شود(3).   5. اما برخي محققان مانند صدرالمتالهین و علامه طباطبائی، این برهان را صدیقین نمی دانند. به عقيده ملاصدرا برهان ابن سينا نزديك ترين برهان به برهان صديقين است؛ ولي خود برهان صديقين نيست؛ زيرا در برهان صديقين به حقيقت وجود توجه مي شود، در حالي كه در برهان ابن سينا به مفهوم وجود عنايت شده است. علامه طباطبايي نيز برهان ابن سينا را برهان صديقين نمي داند؛ از این رو، در كتاب نهايةالحكمة اين برهان را از تقريرات برهان صديقين جدا كرده و در بخش براهين ديگر براي اثبات وجود حق تعالي مطرح كرده است.(4)   6. تقریر صدرالمتالهین از برهان صدیقین: ایشان در جلد ششم کتاب «الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه» این برهان را مبتنی بر سه مقدمه تقریر می کنند(5): مقدمه اول: اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت؛ مقدمه دوم: مراتب وجود و تشكيك خاص بين علت و معلول، به‌گونه‌اي كه وجود معلول، استقلالي از وجود علت هستي‌بخش ندارد؛ مقدمه سوم: ملاك نياز معلول به علت، همان ربطي‌بودن و تعلقي‌بودن وجود آن نسبت به علت است به گونه ای که معلول هیچ استقلالی نسبت به علت ندارد. بنا بر این سه مقدمه، برهان او بدین شرح است: مراتب وجود، به استثناء عالي‌ترين مرتبه آن -كه داراي كمال نامتناهي و بي‌نيازي و استقلال مطلق مي‌باشد- عين ربط و وابستگي است، و اگر آن مرتبه اعلي تحقق نمي‌داشت، ساير مراتب هم تحقق نمي‌يافت؛ زيرا لازمه فرض تحقق ساير مراتب بدون تحقق عالي‌ترين مرتبه وجود، اين است كه مراتب مزبور مستقل و بي‌نياز از آن باشند، در حالي كه حيثيت وجودي آنها عين ربط و فقر و نيازمندي است.(6)     پی نوشت ها: 1. عبودیت، عبدالرسول، اثبات وجود خدا، انتشارات موسسه امام خمینی، 1389، ص41-67 2. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشر البلاغه، 1375، ص102. 3. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشر البلاغه، 1375، صص97-98. 4. بني اسدي، رضا، برهان صديقين و تأملي در نقد ملاصدرا بر تقرير ابن سينا و شيخ اشراق، فصلنامه علمي  پژوهشي انديشه نوين ديني، بهار 1387، صص137-151. 5. صدرالمتالهین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، دار احیاءالتراث، 1981م، ج6، صص14-19. 6. برای مطالعه بیشتر، رک: حکاک، محمد، برهان صديقين به تقرير ملاصدرا و علامه طباطبايي، مجله پژوهشهاي علم و دين، 1393.    
موضوع قفل شده است