جمع بندی می خواهم پیشرفت کنم ؛ اما چگونه؟
تب‌های اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب .
پسری هستم 24 ساله ، دیپلم کاردانش رشته کامپیوتر ، با بیماری اسکیزوفرنی و وسواس فکری عملی ، هراس اجتماعی .
سابقه دارو درمانی حدود 10 سال .
سابقه بستری حدود 4 یا 5 ماه به خاطر رفتار خطرناک در حد خودکشی .
6 سال هست داروهامو تقریبا مرتب میخورم و روند رو به پیشرفتی داشتم ، یعنی بیماریم کمتر شده و کنترلم روی اعمال و رفتارم بالاتر رفته .
فقط مساله ی منزوی بودن و فرار از اجتماع بسیار اذیتم میکنه : مثلا توی مهمونی میرم یه گوشه میشینم که کسی نباشه !
یا حتی اکراه شدیدی دارم که برم از بقالی محله یه چیزی بخرم !
دائما نگرانی دارم ، استرس زیاد سر چیزهای کوچیک و حساسیت بالا .
______________________________________________________
همین امشب تصمیم گرفتم یهویی پیشرفت کنم ، خواستم برم دانشگاه ولی خانواده ام یادم آوردن که چهار بار رفتم دانشگاه و هر چهار بار قبل از اینکه یک ترم رو تموم کنم انصراف دادم !
نمیدونم چطوری و از کجا باید شروع کنم واسه پیشرفت !
به پدرم اصرار میکنم منو واسه نماز صبح بیدار کنه ولی میگه نمیشی ، میگه کلی صدات میکنم آخرش برمیگردی با یه قیافه ی ترسناک نگاهم میکنی و منم بیخیال میشم ( من یادمم نمیاد اینکارم )
ماه رمضون هم از ترس اینکه بیدار نشم تا سحری بیدار میموندم .
توی زندگی برنامه ندارم ( نه کلی نه جزئی ) نه میدونم که مثلا قراره فردا چیکار کنم ، نه میدونم که قرار دو سال دیگه چیکار کنم .
از این وضعیت خسته شدم ، دلم میخواد پیشرفت کنم ، همه زندگیم شده خوابیدن ، شب ها هم واسه خاطر عادت بیدار موندن ماه رمضون دیر وقت میخوابم و ظهر بلند میشم !
حتی مسجد نمیتونم برم ! چون به شدت بو میگیرن لباس هام جوری که مجبورم حداکثر دو روز یکبار برم حمام و لباسامو هم عوض کنم ، ولی با این حال همون روزی هم که حموم کردم سریع عرق میکنم و لباسام بو میدن .
و شکمم قاطی کرده و سوء هاضمه دارم ( نفخ زیاد هم میشم ) جوری که هر یک ساعت شاید میرم دستشویی .
مثلا ممکنه ظرف یکساعت سه چهار بار برم دستشویی !
اینارو گفتم چون فکر کردم شاید واسه ردگیری بیماریم کمک کنه ، پزشک رفتم گفت اسپاسم روده داری ، کمی داروهاشو خوردم اولاش یکمی بهتر شدم ولی الان دوباره همون آش و همون کاسه است .
داروهام اینا هستن : ریسپریدون ، لورازپام ، آرپیپرازول ، اس سیتالوپرام .
______________________________________________________
لطفا راهنمایی کنید چطوری پیشرفت کنم ؟ از کجا شروع کنم ؟
| width: 700 | align: center |
|---|---|
| [TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"] [/TD] | |
| کارشناس بحث: استاد صابر | |
| [TD][/TD] | |
همچنین از همراهی همه کاربران محترم نیز سپاسگزارم.[-o
با عنایت به شرایط اضطرابی که از خودتان توصیف نمودید مصرف دارو تحت نظر روانپزشک قطعا باید ادامه دار باشد و البته یک سری از عوارضی که در جسمتان مشاهده می کنید ناشی از همین مصرف دارو است که ان شاء الله با توجه به روند حصول بهبودی داروهای شما نیز کمتر شده و حال جسمی تان نیز رو به بهبود خواهد رفت.
اما در خصوص مسئله منزوی بودن شماباید عرض کنیم در واقع افرادي چون شما نبايد بعلت اين وضعيت خودشان را از جامعه كنار بكشند و متفاوت با ديگران به اين زندگي نگاه نمايند .بلكه آنها هم مي تواند با همه ضعفها به موفقيت برسند. قبل از بيان اين نكات بايد عرض كنيم خودتان را شكست خورده فرض نكنيد زيرا توانمندي هاي زيادي داريد و از آن غافليد. با اين حالت دچار خود كم بيني شده ايد و آينده را بر خود تيره و تار نموده ايد.
به هر حال این مسئله باید از طریق عمل به راهکارهایی که عرض می کنیم برطرف گردد. در خصوص دانشگاه نیز باید یک بار به دیگران اراده خود را اثبات نمایید و تلاش کنید تا موفق شوید. البته توصیه با توجه روند درمانی ای که دارید قدری برای این موضوع صبر کنید. در ضمن برخی از خصوصیاتی که فرمودید مانند تعریق زیاد یا بیدار ماندن در شب های ماه رمضان برای خیلی از افراد طبیعی است. پس لطف کرده و این موارد را به اندازه تصور نمایید.
و اما راهکارها:
1. افزايش اعتماد به نفس خود: برای اینکه بتوانید کلام خود را در مواجهه با افراد مذکور بیان کنید، نیاز به افزایش اعتماد به نفس و به‌کارگیری مهارت جرأت‌ورزی دارید. اگر احساس مي‌كنيد توان ابراز نظر خود را ندارید و برای بیان آن خجالت می‌کشید، بايد سعي كنيد علت ضعف و عدم اعتماد به نفس خود را پيدا كنيد و با تمرين و مداومت آن را از بين ببريد. در كنار آن به توانايي هاي خود هنگام سخن گفتن و اظهار نظر توجه كنيد و خود را فردی توانا فرض كنيد.
2. بعد از سلام با دوستان با جملات مرسوم، احوال پرسى كنيد و تا از شما جدا نشده اند سعى كنيد از آنها جدا نشويد.
3. تلاش كنيد كه در كارهاى اجتماعى در محيط خانه، مدرسه و دانشگاه مانند اردو و بازى هاى دسته جمعى شركت كنيد نقش فعالى رابپذيريد.
4. هنگام صحبت با ديگران يا در مقابل جمع به اعضاى بدن خود (دست، پا، نحوه صحبت و...) هيچ توجهى نكنيد و توجه خود را بر مطلبى كه مى گوييد متمركز كنيد.
5. سعى كنيد بر آنچه مى خواهيد بگوييد تسلط كافى داشته باشيد.
6. اگر با شكست مواجه شديد، خود را نبازيد و براى بار ديگر خود را آماده انجام آن كار بكنيد.
7. وقتى حالت اضطراب پيدا مى كنيد سعى كنيد همه ماهيچه هاى بدنتان را آرام و شل كنيد.
8. براى شكستن جو حاكم بر جمع و آرامش در صحبت كردن سعى كنيد داستان هاى كوچك، طنز، لطيفه هاى شيرين و مناسب را كه افراد خبره در جلسات سخنرانى بيان مى كنند، در دفترچه اى يادداشت كنيد و شما نيز در شرايط مقتضى از آنها استفاده كنيد.
9. ايجاد تغيير و اصلاح در شناخت خود از خويشتن: بايد شناخت خود از توانايى ها، استعدادها، ويژگى هاى شخصيتى خويش را اصلاح كنيد و با واقعيت تطبيق دهيد.
10. سعی کنید ورزش روزانه و منظم صبحگاهی را ترک نکنید. زیرا تأثیر زیادی در اعتماد به نفس شما دارد.
اميد است با توجه به اين نكات و تمرين راهكارهاي ياد شده كه مبتني بر نظريه‌هاي روان‌شناختي است، بتوانيد بر اضطراب خويش پيروز شد و در زمينه‌هاي مختلف تحصيل و روابط اجتماعي به موفقيت‌هاي چشمگيري نايل شويد. پیشرفت کنونی شما فقط در این است که بتوانید از این رهگذر عبور کنید و بیشتر اجتماعی شوید و البته مراحل بعدی پیشرفت نیز کم کم برایتان رخ خواهد داد.
کتاب های معرفی شده را نیز مطالعه فرمایید.
1. موسوی زاده، سیده آزاده، روان‌شناسی ابراز وجود (کلید طلایی موفقیت با فن جرات‌ورزی)، تهران: جهان دانش، 1391.
2.
موفق و سربلند باشید.
سلام ...
یک تخصصی یا رشته ای رو انتخاب کن که بتونی با شش ماه کارکردن ؛ نسبت بهش دید کلی بدست بیاری ؛ با دو سال کار کردن نسبت بهش مسلط بشی و با 4 سال کارکردن استاد کار اون زمینه شناخته بشی .
باید یک چیز رو اونقدر خوب بلد باشی که همه بهت نیاز داشته باشند و باید بتونی اون کار رو خیلی خوب انجام بدی .
مثلا من دیدم شما انیمیشن های خوب می سازی ؛ من جای شما بودم کمی تحقیقاتم رو بیشتر میکردم ؛ در درون انیمیشن سازی با نرم افزارهای روز دنیا آشنا میشدم ؛ با یک دوبلور که صدای خوبی داره صحبت میکردم ؛ یه داستان زیبا درست میکردم و چند تا کار تبلیغی درست میکردم برای شرکت‌های بزرگ ؛ مثلا برای صفحات اجتماعی‌شون ؛ و در این زمینه هم تحصیلات میکردم و داستان کوتاه میساختم و ....
یا مثلا میرفتم مکانیک میشدم ؛ شش ماه اول شاگرد بودم و توو سری میخوردم و حالش رو میبردم ؛ بعد از شش ماه تقریبا تمام کارهای ماشین رو یاد میگرفتم و بعد از دو سال هزاران آشنا دارم که روز و شبشون من هستم .
ببین دوست من ؛ من و شما نمیتونیم با هم حرف بزنیم ؛ ولی اگر موضوعی وجود داشته باشه خوب با هم حرف میزنیم ؛ اگر شما یک کار رو خیلی خوب بلد باشی ؛ آدم‌ها باهات دوست میشن که کارشون راه بیوفته
ماشینشون توو جاده نمونه
کارشون لنگ نمونه
بنابراین یک کار رو به بهترین وجه یاد بگیر ؛ که موضوعی برای صحبت کردن داشته باشی ؛ چیزی برای ارایه داشته باشی .