جمع بندی آیا منطقی است که سن بلوغ شرعی دختر با سن بلوغ عقلی اش اینقدر تفاوت داشته باشه؟

تب‌های اولیه

85 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا منطقی است که سن بلوغ شرعی دختر با سن بلوغ عقلی اش اینقدر تفاوت داشته باشه؟

سلام .
خسته نباشید

1. من تقریبا در سن 9 سالگی که سن تکلیف دختران هستش، چیز زیادی نمی دونستم؛ نه در مورد ضرروت احکام ، نه در مورد مسایل اجتماعی و حتی مسائل زناشوئی

2. وقتی سنم به مرور زمان بیشتر شد؛ تقریبا 14 سالگی بود که یک چیزهایی در مورد روابط جنسی فهمیدم و تازه متوجه شدم خانومها و آقایون چگونه بچه دار می شوند؛ ولی باز هیچ چیزی در مورد ضرروت احکام نمی دونستم

3. حدود سن 17 سالگی بودم که دیگه تقریبا همه چیز رو در موردش فهمیدم ؛
همون موقع سال آخر بودیم و داشتیم برای کنکور آماده می شدیم؛ یکی از بچه های شیطون کلاس گفت خانوم ما از 9 سالگی روزه نگرفتیم ؛ تکلیف ما چی هستش؟
اون زمان همه زدن زیر خنده ... ولی بعدها برای خودم سوال شد ؛

کسی که 17 سالش شده؛ و متوجه نبوده و اصلا از ضرورت احکام چیزی نمی دونسته؛ تقریبا 8 سال هست که روزه نگرفته
به بیان دیگر طبق گفته علما می بایست 8*30*60 روز روزه بگیره؛ یعنی در حدود 40 سال تمام!

آیا این منطقی هست که دختر در سنی به تکلیف برسه که اطلاعات چندانی نداره و سطح معرفت و آگاهی هاش هنوز کامل نشده
اونوقت به خاطر این عدم آگاهی باید به اندازه 40 سال مجازات بشه و قضا و کفاره روزه هایی که متوجه نبوده بگیره؟
به نظر شما این منطقی هستش؟

برچسب: 

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1024595 نوشت:
1. من تقریبا در سن 9 سالگی که سن تکلیف دختران هستش، چیز زیادی نمی دونستم؛ نه در مورد ضرروت احکام ، نه در مورد مسایل اجتماعی و حتی مسائل زناشوئی
2. وقتی سنم به مرور زمان بیشتر شد؛ تقریبا 14 سالگی بود که یک چیزهایی در مورد روابط جنسی فهمیدم و تازه متوجه شدم خانومها و آقایون چگونه بچه دار می شوند؛ ولی باز هیچ چیزی در مورد ضرروت احکام نمی دونستم
3. حدود سن 17 سالگی بودم که دیگه تقریبا همه چیز رو در موردش فهمیدم ؛
همون موقع سال آخر بودیم و داشتیم برای کنکور آماده می شدیم؛ یکی از بچه های شیطون کلاس گفت خانوم ما از 9 سالگی روزه نگرفتیم ؛ تکلیف ما چی هستش؟
اون زمان همه زدن زیر خنده ... ولی بعدها برای خودم سوال شد ؛
کسی که 17 سالش شده؛ و متوجه نبوده و اصلا از ضرورت احکام چیزی نمی دونسته؛ تقریبا 8 سال هست که روزه نگرفته
به بیان دیگر طبق گفته علما می بایست 8*30*60 روز روزه بگیره؛ یعنی در حدود 40 سال تمام!
آیا این منطقی هست که دختر در سنی به تکلیف برسه که اطلاعات چندانی نداره و سطح معرفت و آگاهی هاش هنوز کامل نشده
اونوقت به خاطر این عدم آگاهی باید به اندازه 40 سال مجازات بشه و قضا و کفاره روزه هایی که متوجه نبوده بگیره؟
به نظر شما این منطقی هستش؟

ببینید منشأ اشکال شما این است که شما به تکالیف، صرفا به عنوان یک تکلیف نگاه می کنید، در حالی که باید توجه کنید که این احکام از یک مصلحت های بیرونی و نشأت گرفته، و یک آثار واقعی دارند. برای اینکه مسئله روشن تر شود یک مثالی عرض می کنم، فرض کنید یک پزشک به یک دختر 9 ساله بگوید باید روزی یک قرص بخوی، و این برای تو ضرورت دارد، اگر نخوری در آینده باید دو برابر بخوری.

خب اینجا هدف پزشک جریمه ی آن دختر نیست، دنبال تکلیف کردن بی خودی او هم نیست، سخن از یک مصلحت است که پزشک می داند و دختر نمی داند. آن دختر نمی تواند بگوید من چرا باید از 9 سالگی این قرص را بخورم؟ من فقط 9 سالم هست! این که خوردن این قرص از چند سالگی ضرورت دارد را پزشک تشخیص میدهد.
بنابراین این که خداوند نماز و روزه را از 9 سالگی بر دختران واجب نموده به خاطر آثار این رفتارها ست، وگرنه اگر صرف تکلیف کردن مراد بود که خداوند بین پسران و دختران تفاوتی نمیگذاشت، بنابراین یک واقعیت خارجی در این تفاوت ها نقش دارد که ما از آن بی خبر هستیم.

علاوه بر اینکه اگر:
1. اگر دختری توان روزه گرفتن در این سن را نداشته باشد میتواند بعدا قضای آن را به جا آورد.
2. اگر دختری از این حکم با خبر نباشد و در این جهلش مقصر نباشد فقط باید قضای آنها را به جا آورد، و لازم نیست به جای هر روز روزه ای که نگرفته 60 روز قضا به جا آورد.
3. اگر دختری بدون عذر موجه و با اینکه میدانسته روزه بر او واجب است، آن را نگیرد، میتواند به جای این که 60 روز روزه بگیرد، می تواند حدود 750 گرم گندم، برنج، ماکارونی و مانند آن را به فقیر بدهد.
4. قضای روزه ها و پرداخت کفاره در صورت ناتوانی واجب نیست.

[=Times New Roman]

مسلم;1026356 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

ببینید منشأ اشکال شما این است که شما به تکالیف، صرفا به عنوان یک تکلیف نگاه می کنید، در حالی که باید توجه کنید که این احکام از یک مصلحت های بیرونی و نشأت گرفته، و یک آثار واقعی دارند. برای اینکه مسئله روشن تر شود یک مثالی عرض می کنم، فرض کنید یک پزشک به یک دختر 9 ساله بگوید باید روزی یک قرص بخوی، و این برای تو ضرورت دارد، اگر نخوری در آینده باید دو برابر بخوری.

خب اینجا هدف پزشک جریمه ی آن دختر نیست، دنبال تکلیف کردن بی خودی او هم نیست، سخن از یک مصلحت است که پزشک می داند و دختر نمی داند. آن دختر نمی تواند بگوید من چرا باید از 9 سالگی این قرص را بخورم؟ من فقط 9 سالم هست! این که خوردن این قرص از چند سالگی ضرورت دارد را پزشک تشخیص میدهد.
بنابراین این که خداوند نماز و روزه را از 9 سالگی بر دختران واجب نموده به خاطر آثار این رفتارها ست، وگرنه اگر صرف تکلیف کردن مراد بود که خداوند بین پسران و دختران تفاوتی نمیگذاشت، بنابراین یک واقعیت خارجی در این تفاوت ها نقش دارد که ما از آن بی خبر هستیم.

علاوه بر اینکه اگر:
1. اگر دختری توان روزه گرفتن در این سن را نداشته باشد میتواند بعدا قضای آن را به جا آورد.
2. اگر دختری از این حکم با خبر نباشد و در این جهلش مقصر نباشد فقط باید قضای آنها را به جا آورد، و لازم نیست به جای هر روز روزه ای که نگرفته 60 روز قضا به جا آورد.
3. اگر دختری بدون عذر موجه و با اینکه میدانسته روزه بر او واجب است، آن را نگیرد، میتواند به جای این که 60 روز روزه بگیرد، می تواند حدود 60 گرم گندم، برنج، ماکارونی و مانند آن را به فقیر بدهد.
4. قضای روزه ها و پرداخت کفاره در صورت ناتوانی واجب نیست.

سلام استاد مسلم عزیزم :hamdel:

خیلی اوقات اون خدای واقعی با اون خدایی که در ذهن ماست زمین تا آسمون متفاوت هست

اون خدایی که توی ذهن ماست بیشتر شبیه خودمونه تا شبیه خودش

یه خدای لج باز و یک دنده و کودن که کارش زجر دادن بنده هاشه

هی خوشش میاد به بنده هاش بشین پاشو بده

بفرستشون دنبال نخود سیاه و اذیتشون کنه

و خیلی از بنده های خدا هم ما رو از همین خدا می ترسونن

اما اون چیزی که من فهمیدم اینه که منطق خداوند به منطق عقل پاک انسان بسیار نزدیک هست

منظورم از عقل پاک انسان همان تفکر بدون احساسات و بدون آلودگی هست

مثلا همه ی ما می دونیم دختر نه ساله که هیچ الان بسیاری از دخترای دبیرستانی هم توان ذهنی روزه گرفتن ندارند

یعنی طرف اصلا توی این باغ ها نیست و اصلا حرف عقل و منطق و دین بهش نرسیده که حالا بخواد بپذیره یا نپذیره

خداییش چنین آدمایی نه تنها لایق عقوبت نیستن بلکه خدا باید نازشون رو هم بکشه

خود من تا بیست سالگی نه نماز می خوندم نه روزه میگرفتم و همش سر و گوشم توی چت و موزیک و فوتبال و اینور و اونور بود

وقتی الان گذشته رو مرور میکنم می بینم من نه تنها لایق عقوبت نیستم بلکه خدا باید حسابی ازم دلجویی هم بکنه

چون من توی اون سن واقعا خیلی شوووووووووت بودم. یعنی خیلی از مسائلی که الان می فهمم اون موقع از پونصد کیلومتری مغز منم رد نمیشدن

در واقع اون چیزی که من از خدا انتظار دارم یه جمله ای مثل "بابا بیخیال گذشته رو فدای سرت" هست

نکته ی آخرم اینکه مو لای درز احکام خداوند نمیره

اینکه خدا گفته دختر باید از 9 سالگی روزه بگیره

منظورش اینه که آهای پدر آهای مادر، بچه رو درست تربیت کن. درست سوا خوندن و نوشتن یادش بده که توی سن نه سالگی بتونه به راحتی روزه بگیره

ولی وقتی ما طفل معصوم رو به حال خودش رها میکنیم نباید انتظار داشته باشیم بتونه توی سن نه سالگی روزه بگیره و به واجباتش عمل کنه

من پارسال توی اینستاگرام یه خانواده شهیدی رو دیدم ( اگر اشتباه نکنم مدافع حرم بود )

که برای پسر هفت ساله اش به جای جشن تولد جشن ادب گرفته بودند

خب معلومه کسی که توی چنین خانواده ای بزرگ میشه و با این سطح تربیت بالا

مطمئنا توی سن پانزده سالگی از یه فوق لیسانس سی ساله بهتر می تونه خانواده رو اداره کنه

بعد ما مثل اسکولا کلاه بوقی میزاریم سرمون و چرا ویلا ندادی و کنار دریا ندادی می خونیم

به اندازه جلبک هم کارایی نداریم

مسلم;1026356 نوشت:
بینید منشأ اشکال شما این است که شما به تکالیف، صرفا به عنوان یک تکلیف نگاه می کنید، در حالی که باید توجه کنید که این احکام از یک مصلحت های بیرونی و نشأت گرفته، و یک آثار واقعی دارند. برای اینکه مسئله روشن تر شود یک مثالی عرض می کنم، فرض کنید یک پزشک به یک دختر 9 ساله بگوید باید روزی یک قرص بخوی، و این برای تو ضرورت دارد، اگر نخوری در آینده باید دو برابر بخوری.

خب اینجا هدف پزشک جریمه ی آن دختر نیست، دنبال تکلیف کردن بی خودی او هم نیست، سخن از یک مصلحت است که پزشک می داند و دختر نمی داند. آن دختر نمی تواند بگوید من چرا باید از 9 سالگی این قرص را بخورم؟ من فقط 9 سالم هست! این که خوردن این قرص از چند سالگی ضرورت دارد را پزشک تشخیص میدهد.
بنابراین این که خداوند نماز و روزه را از 9 سالگی بر دختران واجب نموده به خاطر آثار این رفتارها ست، وگرنه اگر صرف تکلیف کردن مراد بود که خداوند بین پسران و دختران تفاوتی نمیگذاشت، بنابراین یک واقعیت خارجی در این تفاوت ها نقش دارد که ما از آن بی خبر هستیم.

علاوه بر اینکه اگر:
1. اگر دختری توان روزه گرفتن در این سن را نداشته باشد میتواند بعدا قضای آن را به جا آورد.
2. اگر دختری از این حکم با خبر نباشد و در این جهلش مقصر نباشد فقط باید قضای آنها را به جا آورد، و لازم نیست به جای هر روز روزه ای که نگرفته 60 روز قضا به جا آورد.
3. اگر دختری بدون عذر موجه و با اینکه میدانسته روزه بر او واجب است، آن را نگیرد، میتواند به جای این که 60 روز روزه بگیرد، می تواند حدود 60 گرم گندم، برنج، ماکارونی و مانند آن را به فقیر بدهد.
4. قضای روزه ها و پرداخت کفاره در صورت ناتوانی واجب نیست.

سلام

من با چندتا دختر نه سال به بالا صحبت می کردم و می گفتم چرا شما نماز نمی خونید و روزه نمی گیرید؟
انها در جوابم گفتند ما هنوز مسلمان نیستیم و دینمان را انتخاب نکرده ایم
تکلیف این قبیل دختران یا حتی پسران چیست ؟و ما چه جوابی باید به انها بدهیم ؟

مسلم;1026356 نوشت:
بینید منشأ اشکال شما این است که شما به تکالیف، صرفا به عنوان یک تکلیف نگاه می کنید، در حالی که باید توجه کنید که این احکام از یک مصلحت های بیرونی و نشأت گرفته، و یک آثار واقعی دارند

سلام

خوب نباید ایا خدا این مصلحت ها را توضیح می داد تا شبهه ایجاد نشه ؟

مسلم;1026356 نوشت:
روشن تر شود یک مثالی عرض می کنم، فرض کنید یک پزشک به یک دختر 9 ساله بگوید باید روزی یک قرص بخوی، و این برای تو ضرورت دارد، اگر نخوری در آینده باید دو برابر بخوری.

خب اینجا هدف پزشک جریمه ی آن دختر نیست، دنبال تکلیف کردن بی خودی او هم نیست، سخن از یک مصلحت است که پزشک می داند و دختر نمی داند. آن دختر نمی تواند بگوید من چرا باید از 9 سالگی این قرص را بخورم؟ من فقط 9 سالم هست! این که خوردن این قرص از چند سالگی ضرورت دارد را پزشک تشخیص میدهد.
بنابراین این که خداوند نماز و روزه را از 9 سالگی بر دختران واجب نموده به خاطر آثار این رفتارها ست، وگرنه اگر صرف تکلیف کردن مراد بود که خداوند بین پسران و دختران تفاوتی نمیگذاشت، بنابراین یک واقعیت خارجی در این تفاوت ها نقش دارد که ما از آن بی خبر هستیم.

دراین مثال شما دکتر تا جایی که بتواند مصلحت ها را توضیح می دهد
نه اینکه بگوید تو نمی فهمی اگر بگویم
من خودم از نه سالگی تا بیست سالگی ماهانه یک تزریق داشتم
و دکتر هم علتش را برایم توضیح داده بود وگرنه اگر علتش را نمی دانستم باور کنید به جای انکه ماهی یک تزریق درناک انجام بدهم
حتما از ان می گریختم

مسلم;1026356 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام


بنابراین این که خداوند نماز و روزه را از 9 سالگی بر دختران واجب نموده به خاطر آثار این رفتارها ست، وگرنه اگر صرف تکلیف کردن مراد بود که خداوند بین پسران و دختران تفاوتی نمیگذاشت


با سلام
استاد میشه راهنمایی کنید در کدام آیه خداوند چنین نظری دارند؟
قرآن پیروی از دین پدران و تقلید از انها رو مورد انتقاد قرار داده حالا خود به چنین کاری فرمان میدهد؟

با سلام و احترام

**گلشن**;1026358 نوشت:
من با چندتا دختر نه سال به بالا صحبت می کردم و می گفتم چرا شما نماز نمی خونید و روزه نمی گیرید؟
انها در جوابم گفتند ما هنوز مسلمان نیستیم و دینمان را انتخاب نکرده ایم
تکلیف این قبیل دختران یا حتی پسران چیست ؟و ما چه جوابی باید به انها بدهیم ؟

تحقیق در مورد دین اشکالی ندارد اما این سخن در بسیاری از موارد برای فرار از تکلیف است
کسی که دارد در اتوبان مسیری را می رود و در آن شک میکند به یکباره توقف نمی کند، بلکه آن را ادامه میدهد و کم کم از درستی آن پرس و جو می کند
این اشخاص باید بدانند که اگر بعد ازتحقیق حقانیت اسلام را پذیرفتند، آنچه از ایشان تک شده از عهده شان برداشته نمیشود.


**گلشن**;1026359 نوشت:
خوب نباید ایا خدا این مصلحت ها را توضیح می داد تا شبهه ایجاد نشه؟

در این خصوص باید به دو نکته توجه بفرمایید:
نکته اول: بسیاری از مصلحت های احکام بیان شده است، مثلا در مورد همین روزه، علاوه بر روایات، علم پزشکی هنوز دارد از فوائد و مصلحت های آن پرده بر میدارد؛ همانطور که دانشمند ژاپنی برنده جایزه نوبل یعنی یوشینوری اسومی همین اخیرا در این خصوص کشف جالبی داشته که می توانید با جستجو در اینترنت آن را بیابید.

نکته دوم: اوج عبادت و بندگی این است ه انسان به این مصلحت ها و مفسده ها توجهی نداشته باشد، حتی اگر کسی به خاطر این مصلحت ها و مفسده ها عملی انجام دهد باطل خواهدبود؛ مثلا اگر کسی روزه بگیرد به این نیت لاغر شود باطل خواهد بود.

این مدح حضرت ابراهیم(ع) در امتحان عظیم ذبح اسماعیل بدین خاطر بود که حتی از چرایی این امر سوال نکرد که من چرا باید فرزندم را ذبح کنم؛ این اوج بندگی است که فقط اطاعت هدف باشد

**گلشن**;1026359 نوشت:
دراین مثال شما دکتر تا جایی که بتواند مصلحت ها را توضیح می دهد
نه اینکه بگوید تو نمی فهمی اگر بگویم
من خودم از نه سالگی تا بیست سالگی ماهانه یک تزریق داشتم
و دکتر هم علتش را برایم توضیح داده بود وگرنه اگر علتش را نمی دانستم باور کنید به جای انکه ماهی یک تزریق درناک انجام بدهم
حتما از ان می گریختم

دانستن و ندانستن حکمت یک رفتار تلازمی با عمل ندارد، بلکه می تواند در گرو اعتماد باشد
اگر شما به پزشکی اعتماد داشته باشید و شما را به انجام رفتاری الزام کند حتی اگر حکمت آن را به شما نگوید باز هم عمل می کنید، چون به گوینده اعتماد کامل دارید
اعمال و احکام دین هم همینطور است

با سلام و احترام

UTD;1026367 نوشت:
استاد میشه راهنمایی کنید در کدام آیه خداوند چنین نظری دارند؟
قرآن پیروی از دین پدران و تقلید از انها رو مورد انتقاد قرار داده حالا خود به چنین کاری فرمان میدهد؟


متوجه منظورتان نشدم، مگر بنده گفتم باید از دین پدران تقلید کرد؟
علاوه بر اینکه پیروی از پدران به خودی خود مذموم نیست، بلکه در جایی که پدران در مسیر درست بوده باشند مایه افتخار است، همانطور که قرآن کریم از قول یوسف می فرماید: «وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوب‏»؛ من از دین پدرانم ابراهیم، اسحاق و یعقوب پیروی می کنم.(یوسف:38)

جایی تبعیت و پیروی از پدران مذموم و ناپسند است که کورکورانه، و بدون تفکر و آگاهی باشد:
«قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون‏»؛ از آيينى كه پدرانمان را بر آن يافتيم، پيروى مى‏ كنيم. آيا هر چند پدرانشان چيزى نمى‏ فهميدند و راه نمى ‏يافته ‏اند.(بقره:170)

مسلم;1026388 نوشت:
با سلام و احترام


متوجه منظورتان نشدم، مگر بنده گفتم باید از دین پدران تقلید کرد؟
علاوه بر اینکه پیروی از پدران به خودی خود مذموم نیست، بلکه در جایی که پدران در مسیر درست بوده باشند مایه افتخار است، همانطور که قرآن کریم از قول یوسف می فرماید: «وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوب‏»؛ من از دین پدرانم ابراهیم، اسحاق و یعقوب پیروی می کنم.(یوسف:38)

جایی تبعیت و پیروی از پدران مذموم و ناپسند است که کورکورانه، و بدون تفکر و آگاهی باشد:
«قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون‏»؛ از آيينى كه پدرانمان را بر آن يافتيم، پيروى مى‏ كنيم. آيا هر چند پدرانشان چيزى نمى‏ فهميدند و راه نمى ‏يافته ‏اند.(بقره:170)


سلام
نه استاد گرامی،بنده صرفا قصد شروع گفتگو و آگاه شدن را داشتم امیدوارم دلخور نشده باشید چون احساس میکنم شاید نحوه ی بیانم جالب نبود.@};-
بنده هم گفتم قرآن چنین نظری دارد که پیروی از دین پدران (به قول شما تقلید کورکورانه) را مورد انتقاد قرار داده و از طرفی یک بچه نه ده ساله هنوز به رشد عقلی نرسیده تا حقانیت یک دین را دریابد...
اگر اشتباه نکرده باشم(دقیق یادم نیست) تا سن هفت یا هشت سالگی بسختی دست چپ و راستم را تشخیص میدادم حالا چه برسد به اینکه در مورد دینم تحقیق کنم!(البته بنده پسرم).
شما و بقیه دوستان را نمیدانم...
بله در چنین سنی،آموزش ها اغلب شکل تقلیدی دارند نه از روی آگاهی و تفکر،بطوری که هستند مسلمانانی که سن شان از بیست سال گذشته،اما حتی معنای حمد و سوره را نمیدانند و صرفا نماز را برای رفع مسئولیت بجا میاورند و یا بعضا در گذر زمان از دین زده شده و از آن خارج میشوند چون اعتقاداتشان روی هیچ بنا شده و گاهی هم بخاطر اجبار والدین به انجام تکالیف دینی حس تنفر از دین در فرزندان شکل میگیرد و گاهی هم با عقاید خرافی و شرک آلود مخلوط می شود بطوری که هستند انسان هایی که دکتر هستن اما معتقدند حضرت عیسی(ع) پسر خداست آن هم در چنین قرنی!!!

مسئله اینجاست که پدران اغلب دین خودشان را بر حق میدانند چه مسیحی چه یهودی چه بودایی چه اسلام و چه...ما قرار است تسلیم خدا شویم نه تسلیم پدرانمان حتی اگر دینشان به گمان خودشان حق باشد یا نباشد...حضرت یوسف هم حتما حق بودن راهی که انتخاب کرده بودن برایش آشکار شده بود...
خداوند هم بنظر یک اصل کلی را بیان کردن و اسلام یا غیر اسلام ندارد...

مسلم;1026384 نوشت:
این اشخاص باید بدانند که اگر بعد ازتحقیق حقانیت اسلام را پذیرفتند، آنچه از ایشان تک شده از عهده شان برداشته نمیشود.

سلام استاد گرامی

این قسمت به نظرم غیر منطقی امد
فرض کنید دختری در سن بیست سالگی اسلام را می پذیرد و قبل از ان تکلیف انجام نمی داده
چرا تکلیف قبل از بیست سالگی باید بر عهده اش باشد ؟

مسلم;1026384 نوشت:
دانستن و ندانستن حکمت یک رفتار تلازمی با عمل ندارد، بلکه می تواند در گرو اعتماد باشد
اگر شما به پزشکی اعتماد داشته باشید و شما را به انجام رفتاری الزام کند حتی اگر حکمت آن را به شما نگوید باز هم عمل می کنید، چون به گوینده اعتماد کامل دارید
اعمال و احکام دین هم همینطور است

ولی قبول بفرمایید وقتی حکمت عملی روشن شود انسان بیشتر انگیزه دارد که ان را انجام دهد
اخر همه که مثل حضرت ابراهیم نمی توانند باشند

نقل قول:

. اگر دختری توان روزه گرفتن در این سن را نداشته باشد میتواند بعدا قضای آن را به جا آورد.
2. اگر دختری از این حکم با خبر نباشد و در این جهلش مقصر نباشد فقط باید قضای آنها را به جا آورد، و لازم نیست به جای هر روز روزه ای که نگرفته 60 روز قضا به جا آورد.
3. اگر دختری بدون عذر موجه و با اینکه میدانسته روزه بر او واجب است، آن را نگیرد، میتواند به جای این که 60 روز روزه بگیرد، می تواند حدود 60 گرم گندم، برنج، ماکارونی و مانند آن را به فقیر بدهد.
4. قضای روزه ها و پرداخت کفاره در صورت ناتوانی واجب نیست.

جواب سیاستمدارانه و غیر واقعی .

میدونین وقتی که من ایران بودم صبحهها میرفتم پارک و یک ساعت میدویدم ؛ داداشم بهم گفت که نمیتونی بیشتر از چهار ساعت بدوی ؛ من بهش گفتم چرا میتونم ؛ میتونم شش ساعت هم بدوم ؛ فقط که چی ...

ببینید برادر من ...
شما شرط گذاشتین ... بزارین شرط هاتون رو بررسی کنیم .

شرط اول : اگر دختری توان روزه گرفتن در این سن را نداشته باشد . خوب این حرف یعنی چی . از نظره من همه در این سن هم توان روزه گرفتن رو ندارند و هم توان روزه گرفتن رو دارند . از این جهت توان انجام این کار رو ندارند که زندگیشون مختل میشه ؛ بهشون فشار میاد و‌گرسنگی و تشنگی رو باید تحمل کنند و عملا کارشون میشه حفظ کردن روزه ؛

از این جهت توان انجام این کار رو دارند که امکان نداره دختری نتونه این کار رو انجام بده ؛ همه میدونند ؛ با 10 ساعت گرسنگی هیچ اتفاقی نمیوفته .

قسمت دوم صحبتتون در مورد با خبر بودن از حکم هست ؛ برادر اسلامی خوب همه دخترهای 9 ساله میدونند این حکم رو ؛ ولی خوب که چی ؛ الان این همه آدم هستند که میدونند سیگار ضرر داره باز هم میکشن ولی وقتی براشون یک مشگل جدی پیش میاد به خودشون میان و ترک می‌کنند ؛ یک دختر 9 ساله خوب یه چیزی بهش گفتند ؛ اونم یه درک بسیار سطحی از حکم داره ؛ مامانش بهش گفته مسواک بزن ولی نمیزنه ؛ خانوم دیدنیشون هم گفته روزه بگیرین ولی نگرفته خوب که چی .
قسمت سوم صحبتتون در مورد عذر موجه هست ؛ میشه بگید عذر موجه یعنی چی . مثلا یه مثال بزنید .

قسمت چهارم هم باز در مورد ناتوانی هستش ؛ باور کنین من الان که سی و خورده ای سال دارم نمیتونم روزه بگیرم ؛ گرسنه ام میشه و اعصابم خورد میشه و نمیتونم به زندگیم برسم

فرشته برمیگردد;1024595 نوشت:
سلام .
خسته نباشید

1. من تقریبا در سن 9 سالگی که سن تکلیف دختران هستش، چیز زیادی نمی دونستم؛ نه در مورد ضرروت احکام ، نه در مورد مسایل اجتماعی و حتی مسائل زناشوئی

2. وقتی سنم به مرور زمان بیشتر شد؛ تقریبا 14 سالگی بود که یک چیزهایی در مورد روابط جنسی فهمیدم و تازه متوجه شدم خانومها و آقایون چگونه بچه دار می شوند؛ ولی باز هیچ چیزی در مورد ضرروت احکام نمی دونستم

3. حدود سن 17 سالگی بودم که دیگه تقریبا همه چیز رو در موردش فهمیدم ؛
همون موقع سال آخر بودیم و داشتیم برای کنکور آماده می شدیم؛ یکی از بچه های شیطون کلاس گفت خانوم ما از 9 سالگی روزه نگرفتیم ؛ تکلیف ما چی هستش؟
اون زمان همه زدن زیر خنده ... ولی بعدها برای خودم سوال شد ؛

کسی که 17 سالش شده؛ و متوجه نبوده و اصلا از ضرورت احکام چیزی نمی دونسته؛ تقریبا 8 سال هست که روزه نگرفته
به بیان دیگر طبق گفته علما می بایست 8*30*60 روز روزه بگیره؛ یعنی در حدود 40 سال تمام!

آیا این منطقی هست که دختر در سنی به تکلیف برسه که اطلاعات چندانی نداره و سطح معرفت و آگاهی هاش هنوز کامل نشده
اونوقت به خاطر این عدم آگاهی باید به اندازه 40 سال مجازات بشه و قضا و کفاره روزه هایی که متوجه نبوده بگیره؟
به نظر شما این منطقی هستش؟

مثلا در ایران (همه جا همینطوریه با کمی بالا و پایین)، توی 14 سالگی انتخاب میکنن که برن ریاضی یا تجربی یا انسانی یا فنی و حرفه ایی.
توی 18 الگی انتخاب میکنن که چه رشته ایی رو برن در دانشگاه.
توی 25 سالگی انتخاب میکنن که با چه کسی به عنوان همسر زندگی کنن.
توی 27 سالگی تصمیم میگیرن که چند تا بچه به این دنیا بیارن.
توی 30 سالگی انتخاب میکنن که چه خونه ایی رو بخرن، طبقه چندم بخرن و ...
توی 35 سالگی انتخاب میکنن که چه ماشینی بخرن، پژو یا پراید . سفید یا مشکی و ...
توی 40 سالگی انتخاب میکنن که مهاجرت کنن یا داخل ایران بمونن.

توی 90 سالگی تصمیم میگیرن که اموالشون رو چطور بین بچه هاشون تقسیم کنن و یا چه وصیتی بکنن.

برای همه این کارها هم کلی فکر میکنن، مشورت میکنن، از قبل برنامه ریزی میکنن ، توانایی های خودشون رو در نظر میگیرن و ... و در نهایت تصمیم میگیرن. اگر اشتباه تصمیم بگیرن و مسبب این اشتباه شخص خودشون باشه (مشورت اشتباه افراد مورد اطمینان و یا جبر خاصی مطرح نباشه) هیچ کس به جز خودشون رو نباید سرزنش کنن. اگر درست تصمیم بگیرن ، به خودشون افتخار میکنن و این رو یک حرکت مثبت و رو به جلو در زندگی میدونن .

اما ظاهرا راهی وجود نداره که بتونن قبل از رسیدن به بلوغ عقلی، بتونن دین خودشون رو انتخاب کنن. دیگه مجبورن از 9 سالگی گرسنگی رو تحمل کنن و اگر از منافعش بپرسن، بهشون این جواب داده میشه که همانطور که یک دکتر در مورد دارویی که به تو میدهد ، به تو توضیحی نمیدهد (بیان استاد مسلم) بنابراین اینجا هم همین است و از کسی توقع توضیح در سن 9 سالگی رو نداشته باشن. اگر بخوان قبل از اینکه به احکام عمل کنن ، لا اقل علت پایبندی به دینی که این احکام رو دستور داده (نگفتیم فلسفه تک تک این احکام رو برن بفهمن) با تحقیق و مطالعه بدست بیارن، بعدا باید بخاطر این سالهایی که اون احکام رو انجام ندادن جریمه بشن (ولو به اندازه یک سر سوزن گندم).

UTD;1026396 نوشت:
نه استاد گرامی،بنده صرفا قصد شروع گفتگو و آگاه شدن را داشتم امیدوارم دلخور نشده باشید چون احساس میکنم شاید نحوه ی بیانم جالب نبود.
بنده هم گفتم قرآن چنین نظری دارد که پیروی از دین پدران (به قول شما تقلید کورکورانه) را مورد انتقاد قرار داده و از طرفی یک بچه نه ده ساله هنوز به رشد عقلی نرسیده تا حقانیت یک دین را دریابد...
اگر اشتباه نکرده باشم(دقیق یادم نیست) تا سن هفت یا هشت سالگی بسختی دست چپ و راستم را تشخیص میدادم حالا چه برسد به اینکه در مورد دینم تحقیق کنم!(البته بنده پسرم).
شما و بقیه دوستان را نمیدانم...
بله در چنین سنی،آموزش ها اغلب شکل تقلیدی دارند نه از روی آگاهی و تفکر،بطوری که هستند مسلمانانی که سن شان از بیست سال گذشته،اما حتی معنای حمد و سوره را نمیدانند و صرفا نماز را برای رفع مسئولیت بجا میاورند و یا بعضا در گذر زمان از دین زده شده و از آن خارج میشوند چون اعتقاداتشان روی هیچ بنا شده و گاهی هم بخاطر اجبار والدین به انجام تکالیف دینی حس تنفر از دین در فرزندان شکل میگیرد و گاهی هم با عقاید خرافی و شرک آلود مخلوط می شود بطوری که هستند انسان هایی که دکتر هستن اما معتقدند حضرت عیسی(ع) پسر خداست آن هم در چنین قرنی!!!

مسئله اینجاست که پدران اغلب دین خودشان را بر حق میدانند چه مسیحی چه یهودی چه بودایی چه اسلام و چه...ما قرار است تسلیم خدا شویم نه تسلیم پدرانمان حتی اگر دینشان به گمان خودشان حق باشد یا نباشد...حضرت یوسف هم حتما حق بودن راهی که انتخاب کرده بودن برایش آشکار شده بود...
خداوند هم بنظر یک اصل کلی را بیان کردن و اسلام یا غیر اسلام ندارد...

سلام و عرض ادب
نه من اصلا از لحن شما ناراحت نشدم، شاید لحن بنده در جواب اینچنین وانمود کرده است@};-
در مورد نچه که فرمودید بنده هم قبول دارم که متاسفانه الان بچه ها اصلا قدرت سنجش ندارند، اما این را هم از جانب اشتباهات تربیتی میدانم، وگرنه توقع اسلام بسیار بالاتر از این است.
حضرت قاسم فقط 13 سالشان بود، و ما این دینداری عجیب و این ایمان قوی را در نوجوانان خودمان هم داشتیم، شهدایی چون شهید فهمیده، بهنام محمدی و سایر شهدایی که در شناسنامه شان دست میبردند که از پدر ومادر و خانواده جدا شده و به جنگ بروند!
اما امروز نوجوان 16 ساله دیده ام به خاطر یک اردوی علمی، هر شب ب خاطر دوری پدر و مادرش اشک میریخت!!

نکته ای که خیلی لازم است این است ککه ما نمیخواهیم بگوییم نوجوانان در مورد همه ادیان تحقیق کنند، فقط باید سخنان پدر و مادر خود را با دلیل بپذیرند، اگر این محقق میشد همه چیز حل شده بود، بچه های مسیحی اگر از پدر و مادرشان می پرسیدند چطور میشود که در تثلیث یک چیز هم خدا باشد و نباشد کار تمام بود.
بچه ها باید با دلیل اعتقادشان را از پدر و مادر بپذیرند، و این را هم خود والدین باید به فرزندان بیاموزند که مطالبه گر بوده و هیچ حرفی را بدون دلیل از کسی نپذیرند.

من این خلأهای تربیتی را قبول دارم، اما دین به هر حال باید کامل ترین برنامه را ارائه دهد، و از مردم بخواهد سطحشان را بالا بیاورند،نه اینکه خودش سطحش را پایین بیاورد.

مسلم;1026384 نوشت:
دانستن و ندانستن حکمت یک رفتار تلازمی با عمل ندارد، بلکه می تواند در گرو اعتماد باشد
اگر شما به پزشکی اعتماد داشته باشید و شما را به انجام رفتاری الزام کند حتی اگر حکمت آن را به شما نگوید باز هم عمل می کنید، چون به گوینده اعتماد کامل دارید
اعمال و احکام دین هم همینطور است

اگر من یک دختر 20 ساله باشم و بیماری داشته باشم و تحقیق کنم تا پزشکی که در زمینه درمان این بیماری تخصص دارد و تا کنون بیماران زیادی را در همین زمینه درمان کرده و امتحان خود را پس داده پیدا کنم و به نزد او بروم، هر چه بگوید بدون چون و چرا انجام میدهم. اما اگر نتوانم فرد مورد اعتمادی را پیدا کنم و به ناچار با درد بسیار کارم به اورزانس یک بیمارستان دولتی آموزشی یا یک درمانگاه روستایی و انترن ها بیفتد، هر سوزنی که در دستم فرو میکنند میترسم که شاید نتوانند تشخیص بدهند یا در تشخیصشان اشتباه کنند یا بلایی سرم بیاورند. میزان مراجعات افراد به بیمارستانهای خصوصی در صورت تمکن مالی موید همین مطلب است.
افرادی که به بلوغ عقلی رسیده اند میتوانند انتخاب اولیه (انتخاب پزشک) را به درستی انجام دهند و بعد از ان دیگر خیالشان از دارو ودرمان راحت است.

اما اگر من یک دختر ده ساله باشم و بدون حضور والدینم و به تنهایی بخواهم برای درد زیادی که دارم به نزد پزشک بروم چه؟ خوب طبیعی است که من در این سن و به تنهایی نمیتوانم شناخت درستی از پزشکی که باید به نزد او بروم و یا حتی نوع تخصص او داشته باشم بنابراین مجبور هستم که هرجا والدینم مرا میبرند اطاعت کنم . بدون اینکه بدانم پزشک چه کسی است و آیا اصلا خوب طبابت میکند یا خیر. بنابراین وقتی که سن من کم است، شخصا اختیاری در زمینه انتخاب پزشک خوب ندارم که حالا بخواهم به درمانش اعتماد بکنم یا نکنم. ممکن است والدین من به ان پزشک اعتماد داشته باشند، اما این امر ضامن اعتماد خود من نیست. این می شود روش دینداری برای کودکان که منطقی هم به نظر میرسد.

نقل قول:

در تثلیث یک چیز هم خدا باشد و نباشد کار تمام بود.

اونا هم میپرسن ؛ ولی بهشون جواب میدن که تو نمیفهمی ؛ همونجور که وقتی مریض میشیم میریم پیش دکتر ؛ در چنین مسایلی هم باید اعتماد کنیم چون مغز ما به کنه و ذات خدا راه نداره

سلام و احترام

**گلشن**;1026474 نوشت:
این قسمت به نظرم غیر منطقی امد
فرض کنید دختری در سن بیست سالگی اسلام را می پذیرد و قبل از ان تکلیف انجام نمی داده
چرا تکلیف قبل از بیست سالگی باید بر عهده اش باشد ؟

اگر کسی کافر بوده و با اسلام آشنایی نداشته باشد عیبی ندارد تکالیف گذشته بر او واجب نیست، چون با اسلام و این تکالیف آشنا نبوده است، اما کسی که در خانواده مسلمان به دنیا آمده و بزرگ شده است مسلمان به حساب می آید، فضا برای تحقیق و آگاهی او هم باز بوده است. او میتوانست در کنار تحقیق عباداتش را هم انجام دهد، نه تحقیق دشواری چندانی دارد، و نه این عبادات، عبادات دشواری هستند

باور کنید ظرفیت انسان خیلی بیشتر از این حرف هاست، ما بچه ها را دست کم گرفتیم و در تربیت آنها کوتاهی کرده ایم، وگرنه شهدای ننوجوان در جنگ تحمیلی را ببینید.

**گلشن**;1026474 نوشت:
ولی قبول بفرمایید وقتی حکمت عملی روشن شود انسان بیشتر انگیزه دارد که ان را انجام دهد
اخر همه که مثل حضرت ابراهیم نمی توانند باشند

بله قبول دارم
برای کسانی که ایمان در مراتب پایین تری دارند، حکمت تعالیم میتواند موجب ایجاد انگیزه بیشتری شود.
اما به نظرم پرداختن به آن و اصالت دادن به آن انسان را از روح پرستش دور می کند، خود من یک سری در دوره نوجوانی گرفتار این شده بودم، احساس میکردم همه اعمالم برای این مصلحت ها و حکمت هاست!

مسلم;1026484 نوشت:
اما دین به هر حال باید کامل ترین برنامه را ارائه دهد، و از مردم بخواهد سطحشان را بالا بیاورند

اگر یک حکومت به نام دین بر یک مردم مسلط باشد و این دینی که ارائه میکند نتواند سطح مردم را بالا بیاورد، آیا این دین بدرد میخورد؟
دین را باید از کجا شناخت؟ از کجا باید برنامه هایش را شناخت؟ وقتی که دینی ناقص ارائه می شود (نمیتواند والدینی را تربیت کند که بچه را توجیه کنند) اشکال از کجاست؟

فرشته برمیگردد;1026487 نوشت:
اونا هم میپرسن ؛ ولی بهشون جواب میدن که تو نمیفهمی ؛ همونجور که وقتی مریض میشیم میریم پیش دکتر ؛ در چنین مسایلی هم باید اعتماد کنیم چون مغز ما به کنه و ذات خدا راه نداره

در اعتقادات «تو نمیفهمی» معنا ندارد، در احکام است که میشود گفت : «تو نمیفهمی»!
ما در اصل انتخاب دکتر که نمیتوانیم به کسی بگوییم تو نمیفهمی!! اما وقتی یک دکتر را با تحقیق و منطق انتخاب کردیم در دستوراتش میتوانیم بگوییم: «تو نمیفهمی»!

تفاوت اسلام و مسیحیت در همین است، مسیحیت در اصل ایمان میگوید تو نمیفهمی! اما اسلام میگوید در ایمان و انتخاب دین اتفاقا تو خوب میفهمی، چشمانت را باز کن؛ وقتی دینی را انتخاب کردی دیگر نمیتوانی در احکمش بگویی من نمی فهمم! حتی اگر نفهمیدی به پشتوانه دلیلی عقلی که در انتخاب آن دین داشته ای باید پیروی کنی.

فرشته برمیگردد;1026477 نوشت:
شرط اول : اگر دختری توان روزه گرفتن در این سن را نداشته باشد . خوب این حرف یعنی چی . از نظره من همه در این سن هم توان روزه گرفتن رو ندارند و هم توان روزه گرفتن رو دارند . از این جهت توان انجام این کار رو ندارند که زندگیشون مختل میشه ؛ بهشون فشار میاد و‌گرسنگی و تشنگی رو باید تحمل کنند و عملا کارشون میشه حفظ کردن روزه ؛
از این جهت توان انجام این کار رو دارند که امکان نداره دختری نتونه این کار رو انجام بده ؛ همه میدونند ؛ با 10 ساعت گرسنگی هیچ اتفاقی نمیوفته

اسلام خواهان این نیست که کسی از کار و زندگی اش بیفتد و همه بنشینند درون خانه! همه باید روزه بگیرند و بروند دنبال کارشان.
معنای شرط هم روشن است، اینکه «اگر نمی تواند...» یعنی فشار گرسنگی بیش از حد معمول و قابل تحمل باشد، وگرنه روشن است که هر کسی میتواند ده ساعت چیزی نخورد!

فرشته برمیگردد;1026477 نوشت:
قسمت دوم صحبتتون در مورد با خبر بودن از حکم هست ؛ برادر اسلامی خوب همه دخترهای 9 ساله میدونند این حکم رو ؛ ولی خوب که چی ؛ الان این همه آدم هستند که میدونند سیگار ضرر داره باز هم میکشن ولی وقتی براشون یک مشگل جدی پیش میاد به خودشون میان و ترک می‌کنند ؛ یک دختر 9 ساله خوب یه چیزی بهش گفتند ؛ اونم یه درک بسیار سطحی از حکم داره ؛ مامانش بهش گفته مسواک بزن ولی نمیزنه ؛ خانوم دیدنیشون هم گفته روزه بگیرین ولی نگرفته خوب که چی .

اصلا بحثم ضرر داشتن و نداشتن و اینها نبود

فرشته برمیگردد;1026477 نوشت:
قسمت سوم صحبتتون در مورد عذر موجه هست ؛ میشه بگید عذر موجه یعنی چی . مثلا یه مثال بزنید .

اینجا هم صحبت از عذر موجه داشتن و نداشتن نبود، صحبتم این بود که در کفاره لازم نیست حتما 60 روز روزه بگیرد که شما گفتید 40 سال

فرشته برمیگردد;1026477 نوشت:
قسمت چهارم هم باز در مورد ناتوانی هستش ؛ باور کنین من الان که سی و خورده ای سال دارم نمیتونم روزه بگیرم ؛ گرسنه ام میشه و اعصابم خورد میشه و نمیتونم به زندگیم برسم

اینجا هم بحثم در مورد توانایی و ناتوانی در مورد پرداخت کفاره بود.
اما به هر حال گرسنگی که طبعیی است، اما نکته ای که لازم است توجه کنید این است که اولا باید دید آیا این حکمتی دارد یا خیر؟ اگر یک پزشک متخصص به شما بگوید برای سلامتی تان باید ده ساعت در روز چیزی نخورید آیا آن را با کارتان جمع نمیکنید؟ پس چرا به اندازه یک پزشک متخصص به خدا اعتماد نمی کنیم؟
ثانیا همانطور که عرض کردم اسلام نمیخواهد شما روزه بگیرید و کارتان را تعطیل کنید، کار را باید انسان ادامه دهد اما اگر بر اثر شدت کار دیگر قادر به ادامه روزه نبود می تواند روزه اش را باز کند و کفاره هم ندارد.

خوب جناب مسلم من میتونم روزه نگیرم ؛ آخه گشنم میشه .

صائب تبریزی;1026480 نوشت:
برای همه این کارها هم کلی فکر میکنن، مشورت میکنن، از قبل برنامه ریزی میکنن ، توانایی های خودشون رو در نظر میگیرن و ... و در نهایت تصمیم میگیرن. اگر اشتباه تصمیم بگیرن و مسبب این اشتباه شخص خودشون باشه (مشورت اشتباه افراد مورد اطمینان و یا جبر خاصی مطرح نباشه) هیچ کس به جز خودشون رو نباید سرزنش کنن. اگر درست تصمیم بگیرن ، به خودشون افتخار میکنن و این رو یک حرکت مثبت و رو به جلو در زندگی میدونن .

اما ظاهرا راهی وجود نداره که بتونن قبل از رسیدن به بلوغ عقلی، بتونن دین خودشون رو انتخاب کنن. دیگه مجبورن از 9 سالگی گرسنگی رو تحمل کنن و اگر از منافعش بپرسن، بهشون این جواب داده میشه که همانطور که یک دکتر در مورد دارویی که به تو میدهد ، به تو توضیحی نمیدهد (بیان استاد مسلم) بنابراین اینجا هم همین است و از کسی توقع توضیح در سن 9 سالگی رو نداشته باشن. اگر بخوان قبل از اینکه به احکام عمل کنن ، لا اقل علت پایبندی به دینی که این احکام رو دستور داده (نگفتیم فلسفه تک تک این احکام رو برن بفهمن) با تحقیق و مطالعه بدست بیارن، بعدا باید بخاطر این سالهایی که اون احکام رو انجام ندادن جریمه بشن (ولو به اندازه یک سر سوزن گندم).

من نگفتم که توضیحی در خصوص حکمت احکام داده نشود یا چنین توقعی، توقع بی جایی است؛ اتفاقا توصیه میشود و بسیار خوب است که در مورد ایمان، در مورد فلسفه احکام، حقانیت دین، و مانند آن به بچه ها گفته شود، من اتفاقا عرض کردم توانایی بچه ها بسیار بیشتر از این حرف ها هست.

فرشته برمیگردد;1026496 نوشت:
خوب جناب مسلم من میتونم روزه نگیرم ؛ آخه گشنم میشه .

پاسخ شما را در پست پیشین عرض کردم:
مسلم;1026495 نوشت:
«اگر نمی تواند...» یعنی فشار گرسنگی بیش از حد معمول و قابل تحمل باشد

مسلم;1026498 نوشت:
پاسخ شما را در پست پیشین عرض کردم:

ببخشید ولی جدا میپرسم ؛ فشار گرسنگی بیش از حد معمول و غیر قابل تحمل رو نمیفهمم .

من هر وقت روزه گرفتم تقریبا 4 یا 5 ساعت مونده به اذان واقعا غیر قابل تحمل برام بوده و نمیتونستم تحمل کنم ؛

خودتون هم که میدونین وقتی خدا فرمان داده اگر خیلی گرسنه ات شد بخور ؛ اگر نخوری معصیت کردی

بنابراین اگر وقتی کارهام زیاد هستن و خیلی گرسنه ام میشه میتونم بخورم ؛ بنابراین فکر می‌کنم من نباید روزه بگیرم

چون همیشه گشته ام میشه خیلی هم زیاد

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1026490 نوشت:
اگر کسی کافر بوده و با اسلام آشنایی نداشته باشد عیبی ندارد تکالیف گذشته بر او واجب نیست، چون با اسلام و این تکالیف آشنا نبوده است، اما کسی که در خانواده مسلمان به دنیا آمده و بزرگ شده است مسلمان به حساب می آید، فضا برای تحقیق و آگاهی او هم باز بوده است. او میتوانست در کنار تحقیق عباداتش را هم انجام دهد، نه تحقیق دشواری چندانی دارد، و نه این عبادات، عبادات دشواری هستند
باور کنید ظرفیت انسان خیلی بیشتر از این حرف هاست، ما بچه ها را دست کم گرفتیم و در تربیت آنها کوتاهی کرده ایم، وگرنه شهدای ننوجوان در جنگ تحمیلی را ببینید.


من با سر و دست و جفت پا و هلی کوپتری با جمله آبی رنگ شما موافقم:khandeh!:

ولی می خوام بگم همونقدر که انسان می تونه با تربیت درست به عرش برسه

با تربیت نادرست هم می تونه فاجعه به بار بیاره و این گناهی بر گردن اون طفل معصوم نیست

مثلا من خودم توی سن بلوغ بزرگترین دغدغه ام این بود که زنگ ورزش چه تکنیکی توی فوتبال بزنم که همه کف کنن

ریا نباشه مارادونا پیشم شاگردی میکرد :khandeh!:

خب واقعا کسی که توی سن بلوغ چنین دغدغه ای داره تحقیق می فهمه یعنی چی ؟ دین می فهمه یعنی چی ؟

حالا بر فرض که دورتادورش رو هم صد تا آیت الله العظمی گرفته باشند

وقتی طرف عقل اینو نداره که اینا چی هستن و چی به چیه

نمیشه بهش خرده گرفت که امکانات داشتی چرا استفاده نکردی

امیدوارم منظورم رو به خوبی رسونده باشم[/]

فرشته برمیگردد;1026502 نوشت:
ببخشید ولی جدا میپرسم ؛ فشار گرسنگی بیش از حد معمول و غیر قابل تحمل رو نمیفهمم .
من هر وقت روزه گرفتم تقریبا 4 یا 5 ساعت مونده به اذان واقعا غیر قابل تحمل برام بوده و نمیتونستم تحمل کنم ؛
خودتون هم که میدونین وقتی خدا فرمان داده اگر خیلی گرسنه ات شد بخور ؛ اگر نخوری معصیت کردی
بنابراین اگر وقتی کارهام زیاد هستن و خیلی گرسنه ام میشه میتونم بخورم ؛ بنابراین فکر می‌کنم من نباید روزه بگیرم
چون همیشه گشته ام میشه خیلی هم زیاد

ببینید از اینجا به بعد بحث از حیطه کلام خارج بوده و فقهی میشود
من فقط میتوانم بگویم اگر شدت گرسنگی بیش از مقداری باشد که انسان عمئما میواند تحمل کند میتواند روزه اش را افطار کند، اما جزئیات مسئله را باید از کارشناس فقه و احکام جویا شوید.

صائب تبریزی;1026491 نوشت:
اگر یک حکومت به نام دین بر یک مردم مسلط باشد و این دینی که ارائه میکند نتواند سطح مردم را بالا بیاورد، آیا این دین بدرد میخورد؟
دین را باید از کجا شناخت؟ از کجا باید برنامه هایش را شناخت؟ وقتی که دینی ناقص ارائه می شود (نمیتواند والدینی را تربیت کند که بچه را توجیه کنند) اشکال از کجاست؟

باید به خود دین مراجعه کنید نه رفتار حکومت ها، نه رفتار مردم و نه رفتار هیچ شخص دیگری
مثلا در همین موضوع انسانیت باید رفت به سراغ قرآن و روایات تا دید آنها در خصوص انسانیت چه میگویند، سپس قضاوت کرد که آیا مسلمانان چون به این دین عمل نمی کنند گرفتار بدبختی هستند، یا چون عمل می کنند اینچنین هستند

فرشته برمیگردد;1024595 نوشت:
سلام .
خسته نباشید

1. من تقریبا در سن 9 سالگی که سن تکلیف دختران هستش، چیز زیادی نمی دونستم؛ نه در مورد ضرروت احکام ، نه در مورد مسایل اجتماعی و حتی مسائل زناشوئی

2. وقتی سنم به مرور زمان بیشتر شد؛ تقریبا 14 سالگی بود که یک چیزهایی در مورد روابط جنسی فهمیدم و تازه متوجه شدم خانومها و آقایون چگونه بچه دار می شوند؛ ولی باز هیچ چیزی در مورد ضرروت احکام نمی دونستم

3. حدود سن 17 سالگی بودم که دیگه تقریبا همه چیز رو در موردش فهمیدم ؛
همون موقع سال آخر بودیم و داشتیم برای کنکور آماده می شدیم؛ یکی از بچه های شیطون کلاس گفت خانوم ما از 9 سالگی روزه نگرفتیم ؛ تکلیف ما چی هستش؟
اون زمان همه زدن زیر خنده ... ولی بعدها برای خودم سوال شد ؛

کسی که 17 سالش شده؛ و متوجه نبوده و اصلا از ضرورت احکام چیزی نمی دونسته؛ تقریبا 8 سال هست که روزه نگرفته
به بیان دیگر طبق گفته علما می بایست 8*30*60 روز روزه بگیره؛ یعنی در حدود 40 سال تمام!

آیا این منطقی هست که دختر در سنی به تکلیف برسه که اطلاعات چندانی نداره و سطح معرفت و آگاهی هاش هنوز کامل نشده
اونوقت به خاطر این عدم آگاهی باید به اندازه 40 سال مجازات بشه و قضا و کفاره روزه هایی که متوجه نبوده بگیره؟
به نظر شما این منطقی هستش؟

با سلام و احترام

سن بلوغ جنسی برای دختر از زمانی آغاز می گردد که حیض می شود.( روایت هم داریم)
این که چه سنی است بسته به هر دختری متفاوت است.
لکن بین علما در سن بلوغ اختلاف است.

مثلا یکی از علما سن نماز را نه سالگی و سن روزه را 13 سالگی دانستند گویا....

در این زمینه روایت هم داریم.
پس اگر بخواهم به شما سن بدهم
سن نماز را 9 سالگی
سن روزه را 13 سالگی
و سن ازدواج را بین 18 تا 21 سالگی معرفی می کنم.

در واقع سن رشد انسان با سن بلوغ جنسی متفاوت است.
لذا میگویند دختر رشیده یا دختر غیر رشیده فرق می کند. و دختر رشیده نیاز به اذن ولی برای ازدواج ندارد ....

وقتی پیش فرض ما از احکام دین متفاوت باشد، شبهات نیز ممکن است تا اندازه ای از بین بروند.

در قرآن هم به سن رشد اشاره شده است.

به نظرم در اسلام و یهود ( لا اقل یهود ) به سن 21 سالگی برای ازدواج اشاره شده است.

نکته پایانی

به نظرم انتخاب دین و تکلیف بستگی به سن رشد دارد. نه سن بلوغ جنسی....

مسلم;1026490 نوشت:
اما کسی که در خانواده مسلمان به دنیا آمده و بزرگ شده است مسلمان به حساب می آید، فضا برای تحقیق و آگاهی او هم باز بوده است. او میتوانست در کنار تحقیق عباداتش را هم انجام دهد، نه تحقیق دشواری چندانی دارد، و نه این عبادات، عبادات دشواری هستند

سلام

این منطقی نیست
یعنی چی که کسی که در خانواده مسلمان به دنیا بیاید مسلمان حساب می شود ؟؟؟؟!!!!!
مگر مسلمونی فله ایه ؟!!!!
به هرحال پشت این سخن شما منطق محکمی وجود ندارد

و اما هم تحقیق برای یک نوجوان سخت است و هم این عبادات
نوجوانانی هم که عبادات می کنند طوطی وار انها را انجام می دهند مانند خیلی از بزرگسالان دیگر
که مدنظر من ان نوجوانان نیستند

مسلم;1026490 نوشت:
بله قبول دارم
برای کسانی که ایمان در مراتب پایین تری دارند، حکمت تعالیم میتواند موجب ایجاد انگیزه بیشتری شود.
اما به نظرم پرداختن به آن و اصالت دادن به آن انسان را از روح پرستش دور می کند، خود من یک سری در دوره نوجوانی گرفتار این شده بودم، احساس میکردم همه اعمالم برای این مصلحت ها و حکمت هاست!

بزرگوار مگر انتظار دارید که نوجوانان ایمان انچنان محکمی داشته باشند که دنبال مصلحت نروند !!!!!!
این سخنتان هم پشتوانه محکمی ندارد

سلام علیکم و رحمه الله

فرشته برمیگردد;1024595 نوشت:
آیا منطقی است که سن بلوغ شرعی دختر با سن بلوغ عقلی اش اینقدر تفاوت داشته باشه؟

به نظرم ریشه این بحث در این تاپیک که به نوعی برخی از دوستان در حال چانه زنی بر سر انجام فرائضی هستند که همراه مشقت و ریاضت است(مانند روزه که استارتر صریحا به آن اشاره کرده) اینه که ما عاشقانه و عارفانه خواستار کسب معرفت و قرب الهی نیستیم و به مقوله احکام و ریاضتهای مشروع به عنوان یک تکلیف و نوعی مردم آزاری گاه میکنیم.

اجازه دهید یک مثالی عرض کنم...

قطعا همه ماها در زنگ ورزش مدارس و یا باشگاه ورزشی که بنا به درخواست والدین رفته باشیم یا بنا به درخواست خودمان ولی درسنین پائین که مثلا هدفمان از رفتن به باشگاه مثلا فوتبال فقط و صرفا یک دست فوتبال (بازی!) کردن بوده و نه بازی هدفمند برای رسیدن به تیم ملی ....
در این مثالها خود ما یا دوستان دیگر را دیده ایم که در انجام مراحل مقدماتی مانند دویدن دور زمین یا نرمشهای متوسط تا سنگین بیشتر غر غر کردیم یا به محض چشم گرداندن مربی, از زیر انجام ورزشها در رفته ایم و یا اگر انجام داده ایم با نارضایتی و اکراه بوده!
در همین زمان افراد دیگر بوده اند که با عشق و شور و خیلی مشتاقانه نه تنها تمرینها را در باشگاه انجام داده اند بلکه شب و روز هم در منزل یا در پارک محله مشغول تمرینهای سنگین و بدن سازی بوده اند...

سوال:
چه چیزی باعث این اختلاف رفتار (و نهایتا اختلاف در توان اشخاص) بوده؟!

آیا پاسخی غیر از معرفت و آگاهی و ایمان نسبت به اثر این ورزشها برای رسیدن به سلامتی و یا کسب مدارج بالای ملی یا بین المللی در ورزش بوده؟!

قطعا تمام ادیان و مکاتب رسمی و غیر رسمی و عرفانهای رسمی یا زیر زمینی از هزاران سال پیش همواره همراه با یک سری ریاضتها بوده اند که گاهی ریاضتهای ملایم اسلامی خیلی خیلی ساده تر از آنها بوده (مانند مرتاضان هندی یا مدارس کونگ فو در چین و ...)

مهمترین تفاوت اسلام با اینگونه مکاتب این است که از آنجا که ریشه احکام از سوی خالق صادر شده است, بهترین برنامه تربیت روحی و جسمی بوده و منطبق بر توان انسان است, چه سن شروع آنها و چه حجم و اندازه آنها و چه کفاره و جریمه سرپیچی از آنها که قطعا همه و همه در جهت رشد و تعالی انسان است.

ماهیت انسان به گونه ایست که قطعا برای رشد و تعالی معنوی حتما باید یک سری سختگیریهایی بر بدن مادی گرفته شود.
حالا اگر این ریاضتها با معرفت و شناخت باشد قطعا سرعت در رشد معنوی بیشتر و لذت بخش تر خواهد بود.
در اینصورت دیگه اینهمه سوال توسط سالک از مرید نمیشه که آیا این منطقیه؟...آیا این منطقیه؟!!!

منطق برای چی؟!!

برای کی؟!!

اگر ایمان داشته باشیم که مثلا علی ع یا حضرت نبی اکرم ص بر قله های عرفان قرار دارند دیگه جای بحثی نمیمونه که بخواهیم دنبال منطق باشیم...قطعا هر سالکی خودش میداند و خودش که چقدر توان دارد در انجام این ریاضتها و قطعا تغییرات را در خود خواهد دید.

اگر واقعا در توانش نیست, و بخواهد به خود فشار زیادی و افراطی آورد, قطعا آسیب خواهد دید و چه بسا از انجام فرائض دیگر هم باز بماند.

ریاضتهای عرفانی در اسلام داریم از شب زنده داری و عبادت تا تحمل گرسنگی و تشنگی در روزه داری یا حتی کم خوردن و کم گفتن و .....

جای بسی تاسف است که امروز دیگه خیلی از افراد آن پرورش روحانی و عاشقانه ریاضت کشیدن را فراموش کرده اند و خیلیها که کلا دین را بیخیال و خیلیها هم فقط به جنبه رفع تکلیف به آن نگاه میکنند.

کمی مطالعه در عرفانهای کشورهای دیگر و برنامه های ریاضتی و پرورشی آنها قطعا تمیزی و زیبایی و فطری بودن ریاضتهای اسلامی را برامون روشنتر خواهد کرد و برای اهلش راه را شیرینتر و برای نا اهلش هم بی تاثیر خواهد بود.

حالا در این بین هم اگر خدا بهشت و جهنمی قرار داده, در واقع آن بهشت و جهنم نمود همان رشد و تعالی روحانی است و صرف گرسنگی و تشنگی بدون شناخت و آگاهی اثری در تحصیل بهشت نخواهد داشت, همانطور که همان بچه ای که با اکراه در زنگ ورزش, ورزش می کرد, ممکنه نمره قبولی بگیره ولی قطعا روزی قهرمان ورزشی یا صاحب یک بدن سالم و تنومند نخواهد بود و مهم اینه که بدونیم هدف از زنگ ورزش, اخذ نمره قبولی نبوده و بلکه هدف داشتن بدنی سالم و کسب نشاط و سلامتی برای موفقیت در دروس دیگر و زندگی بوده.

در پایان اینکه به زندگی و ریاضتهای امامان بنگریم...
علی ع چطور اینهمه روزه می گرفتند و لذت میبردند؟!! آیا نیروی غیبی مدد کارشان بود یا خیر؟!! معرفت و شناخت بر آثار این اعمال بوده که از علی, علی ساخته؟!

نبی اکرم 40 روز قبل از بعثت در غار حرا چه می کردند؟! مشغول خوش گذرانی و شکار و خوردن و نوشیدن و خواب بودند یا مرتب با تحمل ریاضتهای جسمانی و روحانی زمینه را برای پذیرش وحی و نزول قرآن و ملاقات با جبرئیل آماده می کردند؟!
قطعا خود نبی اکرم هم نمیدانستند که ممکنه جبرئیل بر او نازل شود, چرا که اولش ترسیدند و بدنشان شروع به لرزیدن کرد (به حاشیه تاپیک نمیرم) ولی به هر حال زمینه را در وجود خود آماده کردند و قرآن و جبرئیل بر او نازل شد.

و کلام آخر اینکه اگر سعی کنیم با معرفت و با عشق طالب رشد و تعالی روحی باشیم , قطعا بسیاری ازین مواردی که گاهی برامون در حد مرگ سخته, شیرین و گوارا میشه.
والسلام

پ.ن : یاد روزهایی بیفتیم که برای کنکور روزی 12 ساعت درس میخوندیم و آخرش هم میگفتیم هیچی نخوندیم....والله هیچ جای دنیا بچه هاش اینطوری درس نمیخوننhappy حالا بماند که اون کار هم غیر استاندارد بوده و نمیخوام تاییدش کنم...فقط میخوام بگم که اگر انگیزه درست و با آگاهی باشه خیلی از این نمیتونمها به میتونم تبدیل میشه!

با سلام

**گلشن**;1026552 نوشت:
این منطقی نیست
یعنی چی که کسی که در خانواده مسلمان به دنیا بیاید مسلمان حساب می شود ؟؟؟؟!!!!!
مگر مسلمونی فله ایه ؟!!!!
به هرحال پشت این سخن شما منطق محکمی وجود ندارد

من یک سوالی از شما دارم؛ اگر یک پزشک متخصص و قابل اعتتماد بگوید دختران از 9 سالگی باید فلان قرص را مصرف کنند، وگرنه حتی اگر در سال های بعد تصمیم به مصرف گردفتند باید قرص سال های پیش را هم مصرف کنند آیا شما می گویید که این چقدر ظالمانه است؟ چقدر غیر منطقی است و مانند آن؟
روشن است که شما هر زمانی که به آن پزشک اعتماد کردید عمل به دستورش را آغاز می کنید، ولو آن که در 20 سالگی باشد، قرص های گذشته را که آن پزشک لازم میداند مصرف می کنید.
این جا هم همین است، تکالیف در گرو مصالح و مفاسد است، و این خداوند و یا در مثال ما پزشک است که تشخیص می دهد این مصلحت را باید از چه زمانی پی گرفت، و آیا جبران مصلحت و مفسده های گذشته لازم است یا خیر؟

**گلشن**;1026552 نوشت:
بزرگوار مگر انتظار دارید که نوجوانان ایمان انچنان محکمی داشته باشند که دنبال مصلحت نروند !!!!!!

اسلام چنین انتظاری دارد، پزشک باید کامل ترین دستور را بدهد ولو آنکه بیمار به تمام آن عمل نکند
اسلام از جانب خالق بشر معتقد است نوجوان ما در سن 9 سالگی چنین توانی را دارد؛ ما شخصیت های بسیاری را داریم که در حدود ده سالگی مجتهد (آیت الله) بوده اند، آن وقت برخی از پایین بودن سن 9 سالگی برای بلوغ سخن می گویند!
اسلام سطح ما را بالا نبرده، ما خودمان را دست کم می گیریم.

كلا دين اسلام رنج رو براي زن ميخواد
تنها رنجي كه برا مردها بود مهريه بود كه اونم در حال بروزرسانيه
اخه دختر نه ساله چه ميفهمه!
بعد مدتها اومدم سايت ديدم روال كار مثل قبله
فقط بايد تاسف خورد !

مسلم;1026572 نوشت:
من یک سوالی از شما دارم؛ اگر یک پزشک متخصص و قابل اعتتماد بگوید دختران از 9 سالگی باید فلان قرص را مصرف کنند، وگرنه حتی اگر در سال های بعد تصمیم به مصرف گردفتند باید قرص سال های پیش را هم مصرف کنند آیا شما می گویید که این چقدر ظالمانه است؟ چقدر غیر منطقی است و مانند آن؟

سلام بزرگوار

والا بخدا همچنین چیزی که شما فرمودین هرگز در عالم پزشکی وجود خارجی ندارد
چرا از چیزهایی که ممکن نیست مثال می زنید !!!!!!!

مسلم;1026572 نوشت:
اسلام چنین انتظاری دارد،

به نظر من انتظار بجایی نیست
البته نمی گویم اسلام اشتباه می کند
من فرض را بر تفسیر اشتباه علما از اسلام می گذارم

ملورين;1026608 نوشت:
كلا دين اسلام رنج رو براي زن ميخواد
تنها رنجي كه برا مردها بود مهريه بود كه اونم در حال بروزرسانيه
اخه دختر نه ساله چه ميفهمه!
بعد مدتها اومدم سايت ديدم روال كار مثل قبله
فقط بايد تاسف خورد !

خواهر گرامی کمی هم احتمال بدهید ما داریم بد قضاوت می کنیم، ما سطح توقعاتمان و سطح آگاهی مان از نوجوانان کاهش یافته.
ما در تاریخ داشته ایم علمایی را که در حدود 10 سالگی مجتهد شده اند، آیا بلوغ تکلیفی خیلی سخت است؟

با سلام و احترام

**گلشن**;1026653 نوشت:
والا بخدا همچنین چیزی که شما فرمودین هرگز در عالم پزشکی وجود خارجی ندارد
چرا از چیزهایی که ممکن نیست مثال می زنید !!!!!!!

منظورتان چیست که چنین چیزی ممکن نیست؟ میدانم فعلا چنین دستوری وجود ندارد، دارم مثال میزنم؛ اگر واقعا علم پزشکی روزی به چنین دستوری رسید تکلیف چیست؟ اصلا صحبت بر سر فرض چنین حکمی است، در اسلام چنین حکمی تحقق پیدا کرده است.


**گلشن**;1026653 نوشت:
به نظر من انتظار بجایی نیست
البته نمی گویم اسلام اشتباه می کند
من فرض را بر تفسیر اشتباه علما از اسلام می گذارم

قضاوت در این خصوص به شناخت جامع و دقیق از انسان و استعدادهایش نشأت می گیرد، ما نمیتوانیم به واسطه شناخت اندک خودمان از انسان، این مسائل را مردود بدانیم.

جناب مسلم سلام ...

یک دختر 9 ساله که مدرسه میره و درس میخونه ؛ چجوری باید از کله صبح تا ساعت 8 شب روزه خودش رو نگه داره ....

بعدش میگین اگر بهش فشار اومد نمیخواد بگیره ... شما کسی رو میشناسید که بهش فشار نیاد ...

سلام خانم مهندس

فرشته برمیگردد;1026847 نوشت:
جناب مسلم سلام ...
یک دختر 9 ساله که مدرسه میره و درس میخونه ؛ چجوری باید از کله صبح تا ساعت 8 شب روزه خودش رو نگه داره ....
بعدش میگین اگر بهش فشار اومد نمیخواد بگیره ... شما کسی رو میشناسید که بهش فشار نیاد ...

خب ما که با شما مشکلی نداریم، ما میگیم هر دختری که توانست، تعداد هم تعیین نمی کنیم؛ اگر شما می گویید هیچ دختری نمی تواند خب ما هم می گوییم در این صورت بر هیچ دختری واجب نیست، فقط قضای آن را به حساب بیاورند و بعدا بگیرند.

[="Times New Roman"][="Black"]سلام استاد مسلم عزیز

مسلم;1026882 نوشت:

اگر شما می گویید هیچ دختری نمی تواند
خب ما هم می گوییم در این صورت بر هیچ دختری واجب نیست

مسئله اصلی این هست که خیلی از ما آدم ها از تصمیم خودمون مطمئن نیستیم

یعنی نمی دونیم که واقعا نمی تونیم یا داریم فیلم بازی میکنیم که نمی تونیم

یکی از دوستان من با وجود اینکه همه ی شواهد و قرائن نشان می داد که نیاز به ازدواج موقت داره

و خودشم کاملا از ازدواج موقت دفاع میکنه ولی وقتی بهش گفتم خب چرا انجام ندادی

گفت: پیش خودم گفتم یک درصد احتمال بده کارت اشتباه باشه

یعنی با وجود اینکه همه چیزش درست بود ولی باز هم می ترسید اقدام کنه

چون نمی تونه تصمیم قطعی بگیره و به تصمیم خودش شک داره چون از خدای خودش مطمئن نیست

و میگه شاید حالا من مثلا ازدواج موقت کردم بعد روز قیامت خدا یه استدلالی آورد که من محکوم شدم

من الان خودم مدتی هست که بیمار شدم و روزهای اول حدود بیستم رمضان بود

و قرصهام رو جوری تنظیم کردم که بتونم روزه ام رو بگیرم و خودمو تا عید فطر لنگ لنگان بکشونم

در حالی که اینکار اشتباه محض بود و باعث شد حالم بدتر بشه و نهایتا تا بیست و هفتم رمضان تونستم روزه بگیرم

علت اینکار اشتباه من چی بود ؟

اینکه نکنه اشتباه کرده باشم. نکنه می تونستم روزه بگیرم و نگرفتم. نکنه اگر روزه میگرفتم هیچ مشکلی پیش نمیومد

این شک و تردید ها و احساس گناه مفرط و ترس از عقوبت آدمو با مشکل مواجه میکنه[/]

مسلم;1026882 نوشت:
سلام خانم مهندس

خب ما که با شما مشکلی نداریم، ما میگیم هر دختری که توانست، تعداد هم تعیین نمی کنیم؛ اگر شما می گویید هیچ دختری نمی تواند خب ما هم می گوییم در این صورت بر هیچ دختری واجب نیست، فقط قضای آن را به حساب بیاورند و بعدا بگیرند.

آخه به همین راحتی ها هم که نیست ...
خودتون که میدونین ... به جرم روزه خواری میگیرنت رو میبرنت ...

بنده خدا باید بره تووو دستشویی غذا بخوره ...

راستی شما تا حالا توو دستشویی غذا خوردین ...

فرشته برمیگردد;1026891 نوشت:
آخه به همین راحتی ها هم که نیست ...
خودتون که میدونین ... به جرم روزه خواری میگیرنت رو میبرنت ...
بنده خدا باید بره تووو دستشویی غذا بخوره ...
راستی شما تا حالا توو دستشویی غذا خوردین ...


سلام
من واقعا بدون قصد و غرض و کاملا علمی عرض کردم؛ نمی دانم شما چرا اینطوری با من صحبت می کنید؟! غذا خوردن در دستشویی و مانند آن لحن و بیان جالبی نیست.
ببینید خواهرم، هیچ کسی را به جرم روزه نگرفتن در خانه اش نمی گیرند؛ دختر 9 ساله که حتی اگر بیرون هم چیزی بخورد اگرچه کار اشتباهی است، ولی چون برای مردم مسلّم نیست به سن تکلیف رسیده یا نه باز هم کسی با او کاری ندارد.

فرشته برمیگردد;1026891 نوشت:
راستی شما تا حالا توو دستشویی غذا خوردین ...

این واقعا یک مشکل بزرگ و یک قانون عجیب است که در ماه رمصان کلا خوردن را در سطح شهرها ممنوع می کنند
در حالی که خیلی از زنها و مریضا و مسافرهای زیادی وجود دارند که از این ممنونعیت صدمه می بینند و به قول شما باید بروند در دستشویی
غذا بخورند

جدیدا یک خانواده قومی را در شهرمان دیدم که مسافر بودند و بنده خداها ظهر گشنه مونده بودن چون هیچ رستورانی باز نبوده

اخه این کجاش مسلمونی هست ؟!

مسلم;1026895 نوشت:
سلام
من واقعا بدون قصد و غرض و کاملا علمی عرض کردم؛ نمی دانم شما چرا اینطوری با من صحبت می کنید؟! غذا خوردن در دستشویی و مانند آن لحن و بیان جالبی نیست.
ببینید خواهرم، هیچ کسی را به جرم روزه نگرفتن در خانه اش نمی گیرند؛ دختر 9 ساله که حتی اگر بیرون هم چیزی بخورد اگرچه کار اشتباهی است، ولی چون برای مردم مسلّم نیست به سن تکلیف رسیده یا نه باز هم کسی با او کاری ندارد.

این واقعا یک مشکل بزرگ و یک قانون عجیب است که در ماه رمصان کلا خوردن را در سطح شهرها ممنوع می کنند
در حالی که خیلی از زنها و مریضا و مسافرهای زیادی وجود دارند که از این ممنونعیت صدمه می بینند و به قول فرشته باید بروند در دستشویی
غذا بخورند

جدیدا یک خانواده قومی را در شهرمان دیدم که مسافر بودند و بنده خداها ظهر گشنه مونده بودن چون هیچ رستورانی باز نبوده

اخه این کجاش مسلمونی هست ؟!

**گلشن**;1026896 نوشت:
این واقعا یک مشکل بزرگ و یک قانون عجیب است که در ماه رمصان کلا خوردن را در سطح شهرها ممنوع می کنند
در حالی که خیلی از زنها و مریضا و مسافرهای زیادی وجود دارند که از این ممنونعیت صدمه می بینند و به قول شما باید بروند در دستشویی
غذا بخورند
جدیدا یک خانواده قومی را در شهرمان دیدم که مسافر بودند و بنده خداها ظهر گشنه مونده بودن چون هیچ رستورانی باز نبوده
اخه این کجاش مسلمونی هست ؟!

آنچه که اسلام فرموده ممنوعیت خوردن و آشامیدن در ملأ عام است، این که آیا رستوران ها باید حتما در ماه رمضان بسته باشند یک تشخیص مصداقی است که اسلام در خصوص آن ابراز نظر نکرده و ممکن است اختلاف نظر در خصوص آن باشد.
به این تاپیک هم ارتباطی ندارد، و بنده هم فعلا نظری ندارم، باید کمی روی آن فکر کنم ولی مخالف این نیستم که با رعایت شرایط مکان هایی برای تأمین غذای مسافرین وجود اجازه فعالیت داشته باشند

مسلم;1026933 نوشت:
آنچه که اسلام فرموده ممنوعیت خوردن و آشامیدن در ملأ عام است، این که آیا رستوران ها باید حتما در ماه رمضان بسته باشند یک تشخیص مصداقی است که اسلام در خصوص آن ابراز نظر نکرده و ممکن است اختلاف نظر در خصوص آن باشد.
به این تاپیک هم ارتباطی ندارد، و بنده هم فعلا نظری ندارم، باید کمی روی آن فکر کنم ولی مخالف این نیستم که با رعایت شرایط مکان هایی برای تأمین غذای مسافرین وجود اجازه فعالیت داشته باشند

سلام ...
ببینید برادر من ...

شما نمیتونید که برای یک مریضی ؛ قرصی رو تجویز کنید ؛ و بگید ما با اثرات جانبی اون قرص کاری نداریم .
شما می فرمایید که یک دختر در 9 سالگی بالغ میشه و باید روزه بگیره ...

این یک دستور هستش ... شما برای بررسی یک دستور که فقط نمی آیید کاریی مثبت مساله رو در نظر بگیرید ؛ مطمینا مسایل جانبی اون رو هم باید در نظر بگیرید .

یک دختر در 9 سالگی بالغ میشه ( باهاش یا موافق هستید یا مخالف ) ؛ وقتی بالغ میشه ؛ چرا وقتی روزه خواری میکنه مخالف این میشین که در ملع عام اون رو بگیرند و شلاق بزنند ؟ شما مخالف حکم خدا هستید ؟ بینید به قول خودتون وقتی دکتر چیزی رو تجویز میکنه ؛ ما که نمیفهمیم برای چی تجویز کرده ... تنها میدونیم خیری در درونش هست ... اینی هم که مردم به دختر 9 ساله هیچی نمیگن و در ملع عام شکنجه اش نمیکنند ... علتش اینه که مردم با این مساله مخالف هستند و قبول ندارند که یک دختر 9 ساله بالغ میشه ؛ ولی خواست مردم که مهم نیست ... خودتون که استاد این حرفها هستید چرا میخواهید این صحبتها رو از زبان من بشنوید .

وقتی که یک آدم رو میگیرند و در ملا عام میزننش اون هم به جرم روزه خواری ...
وقتی به یک دختر میگن تو هم 9 سالت شده ... بنابراین به سن بلوغ رسیدی ...

یعنی دارین بهش میگین اگر ببینیم که داری روزه خوری میکنی ... پدرت رو در میاریم ...
بهش نمیگین که ما درکت میکنیم ؛ اگر نتونستی هم نگیر ...

خدا شاهده دبیرستان بودم دو تا از دوستان دبیرستانی من رو به جرم اینکه نوار کاست قمیشی آورده بودند سره کلاس " تو یه تاک قد کشیده ... پا گرفتی روی سینم " در حد مرگ زده بودن ....

البته خدا رو شکر یواش یواش ماهواره اومد ... اینترنت قوی شد ... و تمدن و فرهنگ کار خودش رو کرد ...
اگر این امپریالیست های دنیا نبودن .... هنوز داشتین همون کارها رو میکردین ...

با سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1026939 نوشت:
ببینید برادر من ...

شما نمیتونید که برای یک مریضی ؛ قرصی رو تجویز کنید ؛ و بگید ما با اثرات جانبی اون قرص کاری نداریم .
شما می فرمایید که یک دختر در 9 سالگی بالغ میشه و باید روزه بگیره ...

این یک دستور هستش ... شما برای بررسی یک دستور که فقط نمی آیید کاریی مثبت مساله رو در نظر بگیرید ؛ مطمینا مسایل جانبی اون رو هم باید در نظر بگیرید .

یک دختر در 9 سالگی بالغ میشه ( باهاش یا موافق هستید یا مخالف ) ؛ وقتی بالغ میشه ؛ چرا وقتی روزه خواری میکنه مخالف این میشین که در ملع عام اون رو بگیرند و شلاق بزنند ؟ شما مخالف حکم خدا هستید ؟ بینید به قول خودتون وقتی دکتر چیزی رو تجویز میکنه ؛ ما که نمیفهمیم برای چی تجویز کرده ... تنها میدونیم خیری در درونش هست ... اینی هم که مردم به دختر 9 ساله هیچی نمیگن و در ملع عام شکنجه اش نمیکنند ... علتش اینه که مردم با این مساله مخالف هستند و قبول ندارند که یک دختر 9 ساله بالغ میشه ؛ ولی خواست مردم که مهم نیست ... خودتون که استاد این حرفها هستید چرا میخواهید این صحبتها رو از زبان من بشنوید .

وقتی که یک آدم رو میگیرند و در ملا عام میزننش اون هم به جرم روزه خواری ...
وقتی به یک دختر میگن تو هم 9 سالت شده ... بنابراین به سن بلوغ رسیدی ...

یعنی دارین بهش میگین اگر ببینیم که داری روزه خوری میکنی ... پدرت رو در میاریم ...
بهش نمیگین که ما درکت میکنیم ؛ اگر نتونستی هم نگیر ...

هدف اسلام از این مجازات ها، تنبیه مردم نیست، بلکه آنچه در نگاه اسلام اصالت دارد صرفا جنبه ی بازدارندگی این مجازات هاست، به همین خاطر اصلا خواستار این نیست که حتما جرمی اثبات شود تا شخص مجرم مجازات شود، در مجازات هایی که حق الناس نیست هیچ توصیه ای به رسوا ساختن دیگران و یا اعتراف خود مجرم وجود ندارد، شما می بینید که مثلا در اثبات گناه زنا و مانند آن که چهار شاهد لازم است اگر سه شاهد بر ارتکاب آن شهادت بدهند، به جای آن متهم، این سه نفر مجازات میشوند!

در مورد مجازات روزه خواری هم اسلام دنبال مجازات نیست که بگوییم این دختر هم بالغ شده پس حتما باید مجازات شود، همین که جامعه در گناه این دختر در تردید است و اثبات شده نیست کفایت می کند، چون تا حرمت شکنی محرز نشود مجازاتی در کار نخواهد بود، لازم هم نیست که هر بچه ای در خیابان چیزی می خورد از او بپرسند چند سالت است!

فرشته برمیگردد;1026939 نوشت:
دو تا از دوستان دبیرستانی من رو...در حد مرگ زده بودن

فرشته برمیگردد;1026939 نوشت:
اگر این امپریالیست های دنیا نبودن .... هنوز داشتین همون کارها رو میکردین

کی میخواهید دست از این بدبینی تان نسبت به ما بردارید؟
طوری صحبت می کنید انگار ما دوستانتان را کتک زده ایم!
الان خواهید گفت که دیدگاه ما هم این چنین است، در حالی که خیر، ما هرگز به چنین برخوردی راضی نیستیم.

مسلم;1026933 نوشت:
آنچه که اسلام فرموده ممنوعیت خوردن و آشامیدن در ملأ عام است، این که آیا رستوران ها باید حتما در ماه رمضان بسته باشند یک تشخیص مصداقی است که اسلام در خصوص آن ابراز نظر نکرده و ممکن است اختلاف نظر در خصوص آن باشد.
به این تاپیک هم ارتباطی ندارد، و بنده هم فعلا نظری ندارم، باید کمی روی آن فکر کنم ولی مخالف این نیستم که با رعایت شرایط مکان هایی برای تأمین غذای مسافرین وجود اجازه فعالیت داشته باشند

سلام

جامعه ما کلا در این رابطه راه افراط و در پیش گرفته و علی رغمی که می گویید اسلام تمام جوانب امر و در نظر می گیره و سپس قانون صادر می کنه
گویا در این رابطه در نظر گرفته
مورد دیگری که من دیدم علاوه بر غذای مسافرین اینست که در ماه رمضان تمام ابخوری های دانشگاه را بر می دارند
درحالی که همه می دانند همیشه تعداد زیادی از زنها از روزه معاف هستند و حتی مریضهای مردو زن

و واقعا و براستی این مساله اتفاق می افته که زنهاو مریضها باید بروند در دستشویی اب بخورند

شما که در حوزه هستید تروخدا این کاستی ها را مطرح کنید تا فکر اساسی درباره ان بکنند

[="Times New Roman"][="Black"]

**گلشن**;1026963 نوشت:
سلام

جامعه ما کلا در این رابطه راه افراط و در پیش گرفته و علی رغمی که می گویید اسلام تمام جوانب امر و در نظر می گیره و سپس قانون صادر می کنه
گویا در این رابطه در نظر گرفته
مورد دیگری که من دیدم علاوه بر غذای مسافرین اینست که در ماه رمضان تمام ابخوری های دانشگاه را بر می دارند
درحالی که همه می دانند همیشه تعداد زیادی از زنها از روزه معاف هستند و حتی مریضهای مردو زن

و واقعا و براستی این مساله اتفاق می افته که زنهاو مریضها باید بروند در دستشویی اب بخورند

شما که در حوزه هستید تروخدا این کاستی ها را مطرح کنید تا فکر اساسی درباره ان بکنند


گاهی ما علی رغم اینکه خود را دغدغه مند نشون میدیم اما گویا در درون از وجود برخی مسائل خوشمون میاد

اگر یه بار کسی رو دیدیم که بخاطر غذا خوردن توی ماه رمضان کتک خورده

در درون مون میگیم "خدا کنه همه جا اینجوری باشه تا ما راحت تر نقش یه قربانی بی دفاع رو بازی کنیم"

و مدام سعی میکنیم بگیم که سراسر کشور رو رفتارهای غیر اخلاقی و برخوردهای سلیقه ای فراگرفته

تا راحت تر بار مسئولیت رو از دوش خودمون برداریم

منم دانشگاه بودم دیدم توی ماه رمضان تمام آب خوری ها باز بوده سلف سرویس باز بوده

و در واقع روزه دار ها باید میرفتن یه گوشه قایم میشدن

هیچکسم هیچ کاری باهاشون نداشت پس منم می تونم نتیجه بگیرم که هرگز چنین برخوردهایی انجام نشده

اینکه هرکسی فقط مشاهدات خودش رو به عنوان آمار در نظر بگیره که اصلا عقلانی نیست

خدا می دونه که برای من اظهر من الشمس هست که بلانسبت شما

برخی افراد با وجود اینکه ادای انسان های دغدغه مند رو در میارن

ولی در درون راضی هستند که هزاران نفر کشته بشن به شرطی که در نهایت آخوندها مقصر شناخته بشن

یعنی اصلا دغدغه شون مردم نیستن، هدفشون روحانیون و نظام اسلامی هست که مقصر شناخته بشن

اگر یه بسیجی یه اخم به کسی بکنه خودشون رو از وسط میشکافن بخاطر این رفتار غیر انسانی

ولی نمی دونم چرا یک بار نمی پرسن که مثلا صادق زیباکلام با اون چند میلیاردی که برای کمک به کرمانشاه از مردم گرفت

و بعد خواست باهاش کتاب خونه بسازه و آخر سرم نساخت چیکار کرد[/]

**گلشن**;1026963 نوشت:
و واقعا و براستی این مساله اتفاق می افته که زنهاو مریضها باید بروند در دستشویی اب بخورند

باسلام
همه پستها رو نخوندم

خیلی ببخشید چون خودم خانم هستم و مطمئنا تو طول زندگی مریض هم شدم دارم عرض میکنم یه زن و یه مریض دیگه به این توجه نمیکنه که آبخوری هست نیست برای نیازی که داره به فکر تهیه آب هست میبینه آبخوری ممکنه نباشه ،نیست و نمی تونه روزه بگیره یه بطری اب میزاره تو کیفش

در بحث روزه خواری مطمئنا کسی کاری به کار اونی که مریض هست یا به هر دلیلی نمی تونه روزه بگیره نداره و اینجا همه همه علم غیبت ندارند که کی روزه هست کی نیست اونی که روزه نیست خودش باید به فکر خودش باشه Smile

یه مثال میزنم شاید موضوع روشن تر بشه یک سال به عنوان مراقب تو جلسه امتحان بودم ماه رمضان بود فضا و جو جلسه امتحان به صورتی هست که سکوت رعایت میشه تا تمرکز بهم نخوره همه دانشجوها خانم بودند تو جلسه یه دانشجو پسته ریخته بود تو جیبش هی میشکوند میخورد

یعنی صدای این پوست پسته تو فضای کلاس میپیچید هی هر چند ثانیه یه بار یه چغ چغ چغ صدا میومد یعنی طوری که همه بر میگشتند به سمت صدا و حواس همه رو پرت میکرد

منم رفتم پیش این دانشجو آروم تو گوشش گفتم نمیدون علت اینکه روزه نیستید چیه حالا به هر صورت دلیلی برای خودتون دارید و حالا هم دارید پسته میخورید جلوی چشم همه باز کاری ندارم ولی بهتر بود که پوست پسته ها رو قبل از حضور تو جلسه امتحان جدا میکردید که صداش تمرکز بقیه رو بهم نزنه و الان بهتره که دیگه نخورید و بزارید برای بعد از امتحان که این دانشجو یه نگاه عقل اندر سفیه کرد و بعد دیگه نخورد پسته ها رو

گاهی بحث اینکه که یکی مشکل داره نمیتونه روزه بگیره مجبور چیزی بخوره گاهی حرف بر سر اینکه که این فرد خیلی هم خوشحال هست و دوست داره همه بدونند که داره چیزی میخوره

این دو بحثشون کاملا جداست به نظرم قاطی شده الان Lol

فرشته برمیگردد;1026939 نوشت:
خدا شاهده دبیرستان بودم دو تا از دوستان دبیرستانی من رو به جرم اینکه نوار کاست قمیشی آورده بودند سره کلاس " تو یه تاک قد کشیده ... پا گرفتی روی سینم " در حد مرگ زده بودن ....

البته خدا رو شکر یواش یواش ماهواره اومد ... اینترنت قوی شد ... و تمدن و فرهنگ کار خودش رو کرد ...
اگر این امپریالیست های دنیا نبودن .... هنوز داشتین همون کارها رو میکردین ...

باسلام

تو انگلیس اگه اشتباه نکنم تو یکی از تایپک ها گفتید که اونجا هستید

رعایت نکردن قوانین مدرسه یه موضوع حالا برخورد نادرست یه موضوع جداست

برای اینکه به نتیجه مطلوب برسید بهتره اینا رو از هم تفکیک کنید

باتشکر
یاحق

**گلشن**;1026552 نوشت:
مگر مسلمونی فله ایه ؟!!!!

باسلام مطمئنا فردی که تو این محیطی بزرگ شده آگاه به یه سری مسائل با اونی که کلا بی خبر هست تفاوتهایی داره Smile

برفرض مثال من تو یه خانواده بزرگ شدم پدر مادرم پزشک هستند تو طول روز از مصرف بی رویه و بدون تجویز دارو و عوارض و ... داخل خانه صحبت میشه مطمئنا من با اون فردی که تو خانواده ای که اگاهی در این زمینه ندارند و خودسرانه دارو مصرف میکنند یه تفاوتی دارم درسته Smile

اللیل والنهار;1026967 نوشت:
خیلی ببخشید چون خودم خانم هستم و مطمئنا تو طول زندگی مریض هم شدم دارم عرض میکنم یه زن و یه مریض دیگه به این توجه نمیکنه که آبخوری هست نیست برای نیازی که داره به فکر تهیه آب هست میبینه آبخوری ممکنه نباشه ،نیست و نمی تونه روزه بگیره یه بطری اب میزاره تو کیفش

سلام

ببینید همه مثل هم نیستن که پیش بینی کنند
انسانها متفاوت هستند
درضمن کسی که از صبح تا شب می ره دانشگاه ممکنه به اندازه نیازش نتونه با خودش اب حمل کنه

اللیل والنهار;1026967 نوشت:
در بحث روزه خواری مطمئنا کسی کاری به کار اونی که مریض هست یا به هر دلیلی نمی تونه روزه بگیره نداره و اینجا همه همه علم غیبت ندارند که کی روزه هست کی نیست اونی که روزه نیست خودش باید به فکر خودش باشه :)

نه دیگه این طوری که نمیشه قانون وضع کرد و گفت برین به فکر خودتون باشین
اگه همه جا این منطق شما در نظر گرفته بشه ببینید چه شیر تو شیری میشه

اللیل والنهار;1026967 نوشت:
یه مثال میزنم شاید موضوع روشن تر بشه یک سال به عنوان مراقب تو جلسه امتحان بودم ماه رمضان بود فضا و جو جلسه امتحان به صورتی هست که سکوت رعایت میشه تا تمرکز بهم نخوره همه دانشجوها خانم بودند تو جلسه یه دانشجو پسته ریخته بود تو جیبش هی میشکوند میخورد

یعنی صدای این پوست پسته تو فضای کلاس میپیچید هی هر چند ثانیه یه بار یه چغ چغ چغ صدا میومد یعنی طوری که همه بر میگشتند به سمت صدا و حواس همه رو پرت میکرد

منم رفتم پیش این دانشجو آروم تو گوشش گفتم نمیدون علت اینکه روزه نیستید چیه حالا به هر صورت دلیلی برای خودتون دارید و حالا هم دارید پسته میخورید جلوی چشم همه باز کاری ندارم ولی بهتر بود که پوست پسته ها رو قبل از حضور تو جلسه امتحان جدا میکردید که صداش تمرکز بقیه رو بهم نزنه و الان بهتره که دیگه نخورید و بزارید برای بعد از امتحان که این دانشجو یه نگاه عقل اندر سفیه کرد و بعد دیگه نخورد پسته ها رو

این خانم کار بدی می کرده
ولی نفهمیدم این مثال شما چه ربطی به موضوع داشت ؟

اللیل والنهار;1026967 نوشت:
گاهی بحث اینکه که یکی مشکل داره نمیتونه روزه بگیره مجبور چیزی بخوره گاهی حرف بر سر اینکه که این فرد خیلی هم خوشحال هست و دوست داره همه بدونند که داره چیزی میخوره

این دو بحثشون کاملا جداست به نظرم قاطی شده الان :))

نه دوست عزیز
الان بحث این ادمهای ناهنجار نیست
بحث حل مشکل مسافران و مریضها هست

موضوع قفل شده است