جمع بندی جواز دادن دستور ذکر و چله از غیر معصوم(ع)

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جواز دادن دستور ذکر و چله از غیر معصوم(ع)

با سلام خدمت شما

بنده بارها در این سایت دستورات کاملا قرآنی مشابه دستورات معصومین علیهم السلام که در کتب مختلف بوده را قرار دادم

مثلا ائمه معصومین فرمودند سوره قدر را بر ظرفی بنویس و بشور و بنوش! یا فلان سوره را هفت بار بر آب بخوان و...

حالا بنده دستوراتی مشابه آن دستورات را برای کمک به کاربران در سایت قرار میدهم ولی مدیران سایت پستهای بنده را حذف میکنند و میگویند باید منبع این دستورات را حتما مشخص کنید!

متاسفانه اکثر روحانیون این دستورات را تنها مختص معصومین میدانند در حالیکه آیت الله بهجت و شیخ بهایی و سایر بزرگان دستوراتی به مردم داده اند. اساتید علوم غریبه و متخصصین این علوم هم دستوراتی به مردم میدهند!

بنده هم دستوراتی از معصومین علیهم السلام یا اساتید مختلف علوم غریبه دارم که به مردم میدهم یا دستوراتی از خود بنده هست! لذا منبع دستور همین هاست!

هر انسان خردمند و آگاهی با مطالعه و تامل در این دستورات پی به الهی بودن و به حقّ بودن محتوای آنها میبرد اما برای اینکه به مدیران سایت ثابت شود اینها بحق است، بنده از شما میخواهم که از دفتر مراجع تقلید آیت الله خامنه ای و آیت الله جوادی آملی درست بودن و موثق بودن این دستورات را جویا شوید

دو تا از دستوراتم به شرح زیر است:

دستور اول: درمان قرآنی بیماریهای روحی-روانی لاعلاج از قبیل همجنس گرایی و....

در تنهایی با وضو و طهارت این دستور را برای رفع مشکلتان انجام دهید

قبل از شروع دستور صد بار استغفرالله و اتوب الیه و صلوات هم بخوانید. و بعد از پایان دستور هم صد صلوات بخوانید

دستور: به این صورت که یک بطری آب معدنی جلوتون میذارید وسرش رو باز میذارید و 1001 بار سوره کافرون را
به نیت شِفای تمام بیماریهای ظاهری و باطنی خصوصا درمان مشکل خاص جسمی یا روانی تان و.. میخوانید و در پایان بر آب فوت کنید.

بمدت 21 روز یا بیشتر از آب بنوشید و صورت،سر را هم با آن مسح کنید! یکبار در روز و فقط چند جرعه کافی است!

نکته: چون 1001 بار خواندن این سوره وقت زیادی میبرد میتوانید 500 بار آنرا ظهر بخوانید و بر آب بدمید و در یخچال بگذارید.
و باز شب یا فردا 501 بار دیگر را بر آب بخوانید و بدمید. حتی میتوانید عدد 1001 بار را به سه چهار قسمت تقسیم کنید ولی باید کلا 1001 بار بر اب خوانده شود

"بعد از اتمام مصرف، اگر مقداری از آن آب باقی ماند، آنرا در محل پاکی یا باغچه بریزید و بطری یا ظرفی که در آن، آب بود را بگذارید خوب خشک شود! بعد از آن میتوانید دوباره از آن ظرف استفاده کنید"

دستور دوم: برای هدایت و اصلاح همسرتان میتوانید دستور زیر را انجام دهید.

در تنهایی و باطهارت باید خوانده شود. موقع قرائت نباید به کار دیگری مشغول شوید

قبل از شروع دستور صد بار استغفرالله و اتوب الیه و صلوات بخوانید. و بعد از پایان دستور هم صد صلوات بخوانید.

یک ظرف آب جلوی خود قرار داده و سوره های زیر را بر آن میخوانید
یس 7 بار
طه 7 بار
جن 7 بار
مومنون 7 بار
فلق و ناس هر کدام 7 بار

در پایان (پایان هفت بار سوره ناس)، این دعا را سه باربر آب بخوانید و در آخر بر آب فوت کنید:

اللَّهُمَّ بِحَقِّ الْعَرْشِ وَ مَنْ عَلَاهُ وَ بِحَقِّ الْوَحْیِ وَ مَنْ أَوْحَاهُ وَ بِحَقِّ النَّبِیِّ وَ مَنْ نَبَّأَهُ وَ بِحَقِّ الْبَیْتِ وَ مَنْ بَنَاهُ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ
یَا جَامِعَ کُلِّ فَوْتٍ یَا بَارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ طَهِّرْ زَوْجی مِنَ الذُّنُوبِ کُلِّهَا وَ تَفَضَّلْ عَلَیْهِ بِالاِنابَةِ وَ التَّوْبَةِ
و تُبْ عَلَیه تَوْبَةً نَصُوحاً لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوباً صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً و اِهْدِهُ اِلَى صِرَاطِكَ الْمُسْتَقِيمِ و ارْزُقْهُ تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ
وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَةِ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

بعد از اتمام دستور، هفت روز از این آب بدون اینکه بفهمد به وی بنوشانید. میتوانید کمی از آب را داخل شربت یا لیوان شیر برایش بریزید

نکات: انجام این دستور وقت زیادی میبرد لذا به این شکل انجامش دهید: بطری یا ظرف آب را جلوی خود قرار داده و سوره یس را هفت بار بر آن بخوانید و در پایان بر آب فوت کنید و آنرا داخل یخچال بگذارید

شب دوباره ظرف را جلوی خود گذاشته و سوره طه را 7 بار بخوانید و باز فوت و داخل یخچال!

فردا صبح و شب هم سوره های دیگر را به همین ترتیب بخوانید. وقتی سوره ناس را هفت بار خواندید و تمام شد دعای فوق را سه بار آب بخوانید و فوت کنید
اگر وسط قرائت کار ضروری پیش اومد آیه رو کامل کنید و بر آب فوت کنید و سریع کارتون رو انجام بدید و برگردید و با بسم الله الرحمن الرحیم شروع و بقیه قرائت را بر آب ادامه بدید

بعد از اتمام مصرف آب، اگر مقداری از آن آب باقی ماند، آنرا در محل پاکی یا باغچه بریزید و بطری یا ظرفی که در آن، آب بود را بگذارید خوب خشک شود! بعد از آن میتوانید دوباره از آن ظرف استفاده کنید

---------------------------

البته قبلا در سایتهای حوزوی پاسخ بنده تا حدودی به شرح زیر داده شده :

لازم است به این نکته توجه داشته باشید که ضعف سند باعث بی اعتبار شدن محتوا در دعا و مسائل اخلاقی نیست.

در مسائل اخلاقی و ادعیه، در صورتی که محتوا با اصول و ارکان اسلام مخالفتی نداشته باشد قابل اعتماد و عمل می باشد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

سؤال سیزدهم: کتاب مشارق انوار الیقین معتبر نیست
فاضل محترم نگاشته: «حضرتعالی درباره کتاب هایی مانند مشارق انوار الیقین حافظ رجب برسی و تفسیر فرات فرموده اید: «اگر به زبان حدیث آشنا باشیم، خواهیم دید بسیاری از کتب چون مشارق أنوار الیقین تألیف الحافظ رجب برسی و تفسیر فرات کوفی، صحیح است و غلوّی در کار نمی باشد.»
نویسنده مزبور سپس در ردّ آن بحثی مفصل در بی اعتبار بودن سند خطبه «البیان» نموده و ادعا کرده بزرگان شیعه آن را جعلی می دانند و اعتراضاتی نیز درباره کتاب مشارق الانوار نموده است.

پاسخ استاد حسن رمضانی شاگردِ شاگردِ حضرت علامه حسن زاده آملی: اگر کسی تدبّری کوتاه در عبارت حضرت علامه نماید به روشنی می یابد که این عبارت در مقام آن نیست که ادعا کند هر چه در تفسیر فرات یا مشارق الانوار آورده از جهت سندی قابل اعتماد است، بلکه در مقام آن است که مفاد کلی این کتاب ها غلوّ نیست و این که عده ای فرات کوفی و حافظ رجب برسی را غالی شمرده اند باطل است.

این سخن در حقیقت در مقابل جریانی است که این نوع احادیث را در شأن اهل بیت (ع) نمی پذیرند و مقام امام را مادون این مسائل می دانند. در حالی که آشنایان با معارف الهی تفسیر صحیح این گونه روایات را فهمیده و در آن غلوی نمی یابند. پس سخن این است که مضمون کلیّ کتابهایی چون تفسیر فرات و مشارق غلوّ نبوده و سخنانی است حق؛

و اهل دانش می دانند که صحّت مضمونی ربطی به صحت سندی ندارد تا فاضل محترم خود را به زحمت انداخته و اشکالات سندی خطبه بیان را طرح نماید. علاوه بر آنکه جمعی از بزرگان شیعه چون سید حیدر آملی، حافظ رجب برسی، ملا محمد تقی مجلسی، قاضی سعید قمی، فیض کاشانی، و ... آن را تلقی به قبول نموده اند تا جایی که مجلسی اول در شرح خطبه بیان آن را بدون شائبه اسناد به آن حضرت داده و قاضی سعید شهرت آن در میان عامه و خاصه را مغنی از بحث سندی می دانسته است.

منبع: پاسخ به برخی از شبهات پیرامون مطالب حضرت علامه حسن زاده آملی

وفّقکم الله لکل خیر


width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد بدیع

[TD][/TD]

یحبّونه;1025665 نوشت:
با سلام خدمت شما

بنده بارها در این سایت دستورات کاملا قرآنی مشابه دستورات معصومین علیهم السلام که در کتب مختلف بوده را قرار دادم

مثلا ائمه معصومین فرمودند سوره قدر را بر ظرفی بنویس و بشور و بنوش! یا فلان سوره را هفت بار بر آب بخوان و...

حالا بنده دستوراتی مشابه آن دستورات را برای کمک به کاربران در سایت قرار میدهم ولی مدیران سایت پستهای بنده را حذف میکنند و میگویند باید منبع این دستورات را حتما مشخص کنید!

متاسفانه اکثر روحانیون این دستورات را تنها مختص معصومین میدانند در حالیکه آیت الله بهجت و شیخ بهایی و سایر بزرگان دستوراتی به مردم داده اند. اساتید علوم غریبه و متخصصین این علوم هم دستوراتی به مردم میدهند!
بنده هم دستوراتی از معصومین علیهم السلام یا اساتید مختلف علوم غریبه دارم که به مردم میدهم یا دستوراتی از خود بنده هست! لذا منبع دستور همین هاست!

با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی و اعضای فهیم سایت

درباره دادن ذکر و دستور از طرف غیر معصوم چند حالت کلی وجود دارد. در حالت اول ذکر و یا دعایی که از طرف فرد ساخته و پرداخته میشود متضمن اشتباه ادبی و یا مشکل محتوایی است و مضمون آن با اصول اعتقادی در تعارض است. بدون شک استفاده از چنین دعا و یا توصیه و ترویج آن وهن دعا و زمینه برای آسیب دینی و اعتقادی را فراهم میکند.

عَنِ الْكَاهِلِيِّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ (علیه السلام) فِي دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى‏ عِلْمِهِ‏ فَكَتَبَ‏ إِلَيَّ لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَلَيْسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَكِنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ؛ کاهلی نقل می کند: در نامه ای به محضر امام موسی بن جعفر (سلام الله علیه) در دعایی نوشتم « الحمدلله منتهی علمه؛ ستایش خدا را تا نهایت علمش. (حضرت در جواب) به من نوشت: « هرگز مگو: نهایت علمش؛ زیرا علم او را نهایتی نیست. بلکه بگو : نهایت رضایتش.»(1)

در حالت دوم محتوای دعا بدون اشکال است اما در عین حال در نقل های روایی وارد نشده است و یا به آن اضافه شده است. در دعای غریق راوی کلمه ای (هر چند صحیح) را به دعا اضافه میکند و حضرت به او تذکر میدهد.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام): سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ یُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ قُلْتُ کَیْفَ دُعَاءُ الْغَرِیقِ قَالَ یَقُولُ: یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ فَقُلْتُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ لَکَ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ. (2)

عبد الله بن سنان از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: به زودی شبهه ای برای شما رخ می دهد و بدون نشانۀ هدایت و امامی که دیده شود می مانید. در این زمان کسی نجات پیدا نمی کند مگر این که دعای غریق را بخواند؟ عبد الله بن سنان عرض کرد: آن دعا چیست؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: بگویید: «یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ»؛ «ای خداوند! ای رحمان! ای مهربان! ای دگرگون کننده دل‏ها! دل مرا بر دینت پایدار کن» عبد الله بن سنان گفت: « یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ».

امام فرمود: درست است که خداوند مقلب القلوب و الابصار است اما دعا را همان گونه گه گفتم بگو!

فرض ما این است که دعاهای شما مشکلات این دو نوع حالت را ندارد و از نوع بعدی است. در حالت سوم دستور متشکل از آیات قرآن و ذکرها و دعاهای ماثور است اما ترتیب و تعداد و تلفیق آن به تشخیص غیر معصوم رقم می خورد. در ادامه به بررسی این حالت خواهیم پرداخت. ان شا الله بعد از پایان پاسخ تاپیک باز میشود تا از نظرات تکمیلی همه دوستان استفاده شود.

پی نوشت:
1. الکافی، ج1، ص107.
1. (کمال الدین، ج۲، ص۳۵۲).

برای بررسی این موضوع و قضاوت درباره جواز و عدم جواز چند نکته بیان میشود:

قطعا تعداد و تکرار اذکار در کلام معصومین(علیهم السلام) دارای حکمت و اثر خاصی است و صرفا به منظور عبادت و ارتباط بیشتر با خدا نبوده است. مثلا تسیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) متشکل از سه ذکر است که هر کدام دارای عدد خاصی است. اصل اذکار و ترتیب آنها و تعدادشان به طور قطع تابع حکمتی بوده است که کمتر و بیشتر آن این اثر را ندارد. بنابراین افرادی که دستور ذکر میدهند اگر اشراف و اطلاع کافی درباره آثار حروف و رموز اعداد نداشته باشند توصیه های آنان نمی تواند از اتقان و اعتبار کافی برخوردار باشد.

در نکته 170 از کتاب هزار و یک نکته آیت الله حسن زاده آملی(حفظه الله) آمده است:
«باید بدانی که الاعداد ارواح و الحروف اشباح و العدد کاشنان المفتاح، اذا نقصت او زادت لا یفتح الباب و الزیاده علی العدد المطلوب اسراف و النقص منه اخلال».
اعداد ارواح و حروف اشباح هستند، و تعداد هر ذکر مانند دندانه‌های یک کلید است، اگر آن دندانه‌ها کم یا زیاد شوند در باز نمی شود، و زیادی بر تعداد ذکر اسراف و کم کردن از تعداد ذکر اخلال است.

بنابراین اعداد اختراعی برای ذکر و دعا نمی تواند اثر مطلوب را به دنبال داشته باشد و بی اثر و یا کم اثر بودن چنین توصیه هایی که بعضا سنگین و طاقت فرسا هم هست باعث بدبین شدن و بی اعتقاد شدن عده ای به دعا خواهد شد.

علاوه بر اینکه اثربخشی یک ذکر تنها به خاطر نفس ذکر و تعداد آن هم نیست. یکی از جنبه های تاثیربخشی ذکر و دستور، قوت روحی و جایگاه معنوی و الهی صاحب ذکر و سفارش کننده آن است. بنابراین ذکری که از طرف انسان های معمولی توصیه میشود فاقد آن اثر مطلوب خواهد بود.

نکته دیگر در انتخاب سوره و یا ذکر برای حاجت و یا هدف مورد نظر است که طبیعتا باید ارتباط خاصی در این میان وجود داشته باشد. اسماء الهی که در دعاهای خاص استفاده شده است هر کدام ناظر به شأنی از شؤون ربوبیت است و در عالم هستی اثر خاصی را بازی میکند. سور قرآن نیز هر کدام دارای خاصیت های منحصر به فردی است که باید در دستور مورد نظر به درستی انتخاب شده باشد. مثلا دعایی که برای هدایت همسر نقل کرده اید:

یحبّونه;1025665 نوشت:
اللَّهُمَّ بِحَقِّ الْعَرْشِ وَ مَنْ عَلَاهُ وَ بِحَقِّ الْوَحْیِ وَ مَنْ أَوْحَاهُ وَ بِحَقِّ النَّبِیِّ وَ مَنْ نَبَّأَهُ وَ بِحَقِّ الْبَیْتِ وَ مَنْ بَنَاهُ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ
یَا جَامِعَ کُلِّ فَوْتٍ یَا بَارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ

بخشی از آن مربوط به دعایی است که برای رهایی محبوس در برخی منابع نقل شده است. بنابراین این سوال وجود دارد که ایا اسمایی که خواندن ان برای رهایی زندانی موثر است برای هدایت گمراه نیز اثربخش است؟!

یحبّونه;1025665 نوشت:
البته قبلا در سایتهای حوزوی پاسخ بنده تا حدودی به شرح زیر داده شده :

لازم است به این نکته توجه داشته باشید که ضعف سند باعث بی اعتبار شدن محتوا در دعا و مسائل اخلاقی نیست.

در مسائل اخلاقی و ادعیه، در صورتی که محتوا با اصول و ارکان اسلام مخالفتی نداشته باشد قابل اعتماد و عمل می باشد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مسئله ای که در این سایت پاسخ داده شده است با بحث ما متفاوت است. فرض سوال بالا این است که مطلب و توصیه ای استحبابی در کتب روایی نقل شده باشد اما سند آن دارای ضعف باشد. مشهور فقها با استناد به قاعده ای به نام "تسامح در ادله سنن" حساسیت و سختگیری در سند را رد میکنند و مفاد روایت را قابل عمل و توصیه میدانند. منشا این قاعده روایاتی است که معروف به "اخبار من بلغ" است. یکی از این روایات بیان میشود:

از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:

«مَنْ بَلَغَهُ عَنِ النَّبِيِّ (ص) شَيْ‏ءٌ مِنَ الثَّوَابِ‏ فَعَمِلَهُ‏ كَانَ أَجْرُ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْه‏؛ هر کس برای او توصیه ای از پیامبر(صلی الله علیه و آله) همراه با ثوابی نقل شده باشد و او (به گمان اینکه واقعا پیامبر فرموده) آن عمل را انجام دهد ثواب آن را خواهد برد اگرچه پیامبر نفرموده باشد.»(1)

همانطوری که میبینید مورد این قاعده و روایات در جایی است که دستوری که آمده مستند به معصوم باشد اما سند دارای ضعف و اشکال و یا حتی روایت جعلی باشد.

پی نوشت:
1. المحاسن(برقی)، ج‏1، ص25.

یحبّونه;1025665 نوشت:
سؤال سیزدهم: کتاب مشارق انوار الیقین معتبر نیست
فاضل محترم نگاشته: «حضرتعالی درباره کتاب هایی مانند مشارق انوار الیقین حافظ رجب برسی و تفسیر فرات فرموده اید: «اگر به زبان حدیث آشنا باشیم، خواهیم دید بسیاری از کتب چون مشارق أنوار الیقین تألیف الحافظ رجب برسی و تفسیر فرات کوفی، صحیح است و غلوّی در کار نمی باشد.»
نویسنده مزبور سپس در ردّ آن بحثی مفصل در بی اعتبار بودن سند خطبه «البیان» نموده و ادعا کرده بزرگان شیعه آن را جعلی می دانند و اعتراضاتی نیز درباره کتاب مشارق الانوار نموده است.

پاسخ استاد حسن رمضانی شاگردِ شاگردِ حضرت علامه حسن زاده آملی: اگر کسی تدبّری کوتاه در عبارت حضرت علامه نماید به روشنی می یابد که این عبارت در مقام آن نیست که ادعا کند هر چه در تفسیر فرات یا مشارق الانوار آورده از جهت سندی قابل اعتماد است، بلکه در مقام آن است که مفاد کلی این کتاب ها غلوّ نیست و این که عده ای فرات کوفی و حافظ رجب برسی را غالی شمرده اند باطل است.

این سخن در حقیقت در مقابل جریانی است که این نوع احادیث را در شأن اهل بیت (ع) نمی پذیرند و مقام امام را مادون این مسائل می دانند. در حالی که آشنایان با معارف الهی تفسیر صحیح این گونه روایات را فهمیده و در آن غلوی نمی یابند. پس سخن این است که مضمون کلیّ کتابهایی چون تفسیر فرات و مشارق غلوّ نبوده و سخنانی است حق؛

و اهل دانش می دانند که صحّت مضمونی ربطی به صحت سندی ندارد تا فاضل محترم خود را به زحمت انداخته و اشکالات سندی خطبه بیان را طرح نماید. علاوه بر آنکه جمعی از بزرگان شیعه چون سید حیدر آملی، حافظ رجب برسی، ملا محمد تقی مجلسی، قاضی سعید قمی، فیض کاشانی، و ... آن را تلقی به قبول نموده اند تا جایی که مجلسی اول در شرح خطبه بیان آن را بدون شائبه اسناد به آن حضرت داده و قاضی سعید شهرت آن در میان عامه و خاصه را مغنی از بحث سندی می دانسته است.

منبع: پاسخ به برخی از شبهات پیرامون مطالب حضرت علامه حسن زاده آملی

این نقل نیز با بحث ما بی ارتباط است. موضع گیری ایت الله حسن زاده(حفظه اله) و آقای رمضانی در برابر این مطلب است که کتاب مشارق و یا تفسیر فرات به خاطر مشتمل بودن بر مطالب غلو آمیز رد و کنار گذاشته شود. اما بحث سندی همچنان بر سر جای خود باقی می ماند. بله این بحث وجود دارد که آیا صحت مضمون و تعالی محتوا جابر ضعف سند است یا نه؟ گذشته از اینکه جواب این سوال مثبت است یا منفی باز در جایی است که نقلی وجود داشته باشد و سند آن ضعیف باشد نه اینکه بالکل نقل و سندی وجود نداشته باشد.

البته در مقابل میتوان فوائدی برای چنین توصیه ها و دستوراتی یافت که به آنها نیز اشاره میکنیم تا رعایت عدالت در حق پرسشگر گرامی نیز شده باشد:

اگرچه توصیه ها و دستوراتی که منبع روایی دارند کم نیستند و هنوز هم بسیاری از آنها ناشناخته و بدون استفاده مانده اند. اما اذکار ظرفیتی فراتر از آنچه در ماثورات و منابع آمده است دارند. چراکه طبیعتا همه آنچه از معصومین (علیهم السلام) صادر شده است به دست ما نرسیده و میتواند این خلأ به دست علمایی که حقا شایسته نیابت از معصوم(علیه السلام) هستند پر شود.

معروف است که اراده به کلیات تعلق نمی گیرد. مثلا من میگویم میخواهم آدم خوبی باشم. این خیلی تصمیم خوبی است اما تا وقتی که از این کلیت خارج نشود در عمل خیلی کارساز نیست. باید این تصمیم کلی تبدیل به برنامه های جزئی قابل اجرا شود تا فرد برای انجام ان انگیزه و اراده لازم را پیدا کند. ما برای استفاده بیشتر و بهتر از آموزه های دینی نیاز مند تکنیک سازی و عملیاتی سازی این آموزه ها هستیم که چنین دستورات دعایی و ذکری اگر مشکلات پیش گفته را نداشته باشد میتواند در همین راستا باشد.

امید انسان به برآورده شدن یک حاجت و رسیدن به یک هدف با تلاش و انجام مجموعه ای از اقدامات بیشتر خواهد شد. فردی که به امید رسیدن به حاجتی اعمال صالح و ادعیه و اذکاری را میخواند گذشته از اینکه آن اعمال اثر مستقیم در رسیدن او به حاحت داشته باشد یا نه باعث ایجاد امید و انگیزه و خوش بینی و اطمینان به برآورده شدن حاجت او خواهد شد.

با سلام

1- عنوان تاپیک چرا تغییر داده شده؟! بنده عنوان دیگری در مورد سوالم گذاشته بودم و سوالم اصلا ربطی به چله و اذکار و اوراد ندارد!

2- دستورات بنده کاملا قرآنی است. سوره یا آیاتی خوانده شده و بعد دعایی برای طلب حاجت در پایان!

3- بنده اذکار اسماءالحسنی به کسی ندادم. فقط سوره و آیات بوده که عوارضی برای کسی ندارد. بنده خودم در همین سایت در مورد عوارض اذکاری مثل یونسیه و ... مطلب گذاشتم!

4- بنده اگر به خواص و اعداد سوره ها و آیات قرآن عظیم آگاه نبودم که این دستورات را نمیگذاشتم! برخی دستورات از ائمه معصومین یا اساتید علوم غریبه است!

یحبّونه;1026150 نوشت:
با سلام

1- عنوان تاپیک چرا تغییر داده شده؟! بنده عنوان دیگری در مورد سوالم گذاشته بودم و سوالم اصلا ربطی به چله و اذکار و اوراد ندارد!

2- دستورات بنده کاملا قرآنی است. سوره یا آیاتی خوانده شده و بعد دعایی برای طلب حاجت در پایان!

3- بنده اذکار اسماءالحسنی به کسی ندادم. فقط سوره و آیات بوده که عوارضی برای کسی ندارد. بنده خودم در همین سایت در مورد عوارض اذکاری مثل یونسیه و ... مطلب گذاشتم!

4- بنده اگر به خواص و اعداد سوره ها و آیات قرآن عظیم آگاه نبودم که این دستورات را نمیگذاشتم! برخی دستورات از ائمه معصومین یا اساتید علوم غریبه است!

با سلام خدمت شما
مطالب بنده را مطالعه فرمودید؟
لطفا یک بار دیگه مرور کنید و ناظر به اشکالات و چالش های مطرح شده بحث را ادامه بدهید.

یحبّونه;1026150 نوشت:
دستورات بنده کاملا قرآنی است. سوره یا آیاتی خوانده شده و بعد دعایی برای طلب حاجت در پایان!

نمونه ای از اذکار برگرفته از آیات قرآن در کلام معصومین(علیهم السلام):

امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:

«عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ جَلَّ جَلاَلُهُ يَقُولُ بِعَقِبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اَللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اِغْتَمَّ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّالِمِين فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقِبِهَا فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ يَقُولُ بِعَقِبِهَا فَوَقاهُ اَللّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ اَلدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ما شاءَ اَللّهُ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ اِسْمُهُ يَقُولُ بِعَقِبِهَا إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالاً وَ وَلَداً فَعَسى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ مُوجِبَةٌ؛ شگفتم آيد از كسي كه از چهار چيز مي هراسد چرا به چهار چيز پناهنده نميشود! شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمي برد به فرموده خداي عز و جل: حسبنا الله و نعم الوكيل؛ خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبي است. زيرا شنيدم خداي جل جلاله به دنبال آن ميفرمايد: به واسطه نعمت و فضلي كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدي به آنان نرسيد. و شگفتم در كسي كه اندوهناك است چرا پناه نمي برد به فرموده خداي عز و جل: لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين. زيرا شنيدم خداي عز و جل به دنبال آن ميفرمايد: در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مومنين را هم چنين مي رهانيم. و در شگفتم از كسي كه حيله اي در باره او به كار رفته چرا به فرموده خداي تعالي پناه نمي برد: و افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد؛ كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند به حال بندگان بينا است. زيرا شنيدم خداي بزرگ و پاك به دنبالش مي فرمايد خداوند او را از بديهايي كه در باره او به حيله انجام داده بودند نگه داشت. و در شگفتم از كسي كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود به فرمايش خداي تبارك و تعالی: ما شا الله لا قوه الا بالله؛ آنچه خدا خواست همان است و نيرويي جز به ياري خداوند نيست. زيرا شنيدم خداي عز اسمه به دنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مي بيني ولي اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد. كلمه عسي در اين آيه به معناي اميد تنها نيست بلكه به معناي اثبات و تحقق يافتن است»(1)

پی نوشت:
1. من لایحضره الفقیه، ج4، ص392 و 393.

جمع بندی

پرسش: من دستوراتی برگرفته از آیات قرآن و یا اذکار رسیده از معصومین(علیهم السلام) را که در کتب مختلف دیده ام برای برخی از مشکلات تجویز و توصیه میکنم. اما برخی در این دستورات تشکیک میکنند و منبع آن را از من مطالبه میکنند. این اذکار برگرفته از احادیث و آیات قرآن است و تعداد و نحوه استفاده از آن را از خودم و یا بعضی اساتید علوم دارم. آیا این کار اشکال دارد؟

پاسخ: درباره دادن ذکر و دستور از طرف غیر معصوم چند حالت کلی وجود دارد.

در حالت اول ذکر و یا دعایی که از طرف فرد ساخته و پرداخته میشود متضمن اشتباه ادبی و یا مشکل محتوایی است و مضمون آن با اصول اعتقادی در تعارض است. بدون شک استفاده از چنین دعا و یا توصیه و ترویج آن وهن دعا و زمینه برای آسیب دینی و اعتقادی را فراهم میکند. عَنِ الْكَاهِلِيِّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ (علیه السلام) فِي دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى‏ عِلْمِهِ‏ فَكَتَبَ‏ إِلَيَّ لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَلَيْسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَكِنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ؛ کاهلی نقل می کند: در نامه ای به محضر امام موسی بن جعفر (سلام الله علیه) در دعایی نوشتم « الحمدلله منتهی علمه؛ ستایش خدا را تا نهایت علمش. (حضرت در جواب) به من نوشت: « هرگز مگو: نهایت علمش؛ زیرا علم او را نهایتی نیست. بلکه بگو : نهایت رضایتش.»(1)

در حالت دوم محتوای دعا بدون اشکال است اما در عین حال در نقل های روایی وارد نشده است و یا به آن اضافه شده است. در دعای غریق راوی کلمه ای (هر چند صحیح) را به دعا اضافه میکند و حضرت به او تذکر میدهد. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام): سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ یُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ قُلْتُ کَیْفَ دُعَاءُ الْغَرِیقِ قَالَ یَقُولُ: یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ فَقُلْتُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ لَکَ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ. (2) عبد الله بن سنان از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: به زودی شبهه ای برای شما رخ می دهد و بدون نشانۀ هدایت و امامی که دیده شود می مانید. در این زمان کسی نجات پیدا نمی کند مگر این که دعای غریق را بخواند؟ عبد الله بن سنان عرض کرد: آن دعا چیست؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: بگویید: «یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ»؛ «ای خداوند! ای رحمان! ای مهربان! ای دگرگون کننده دل‏ها! دل مرا بر دینت پایدار کن» عبد الله بن سنان گفت: « یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ». امام فرمود: درست است که خداوند مقلب القلوب و الابصار است اما دعا را همان گونه گه گفتم بگو! فرض ما این است که دعاهای شما مشکلات این دو نوع حالت را ندارد و از نوع بعدی است.

در حالت سوم دستور متشکل از آیات قرآن و ذکرها و دعاهای ماثور است اما ترتیب و تعداد و تلفیق آن به تشخیص غیر معصوم رقم می خورد. در ادامه به بررسی این حالت خواهیم پرداخت. برای بررسی این موضوع و قضاوت درباره جواز و عدم جواز چند نکته بیان میشود: قطعا تعداد و تکرار اذکار در کلام معصومین(علیهم السلام) دارای حکمت و اثر خاصی است و صرفا به منظور عبادت و ارتباط بیشتر با خدا نبوده است. مثلا تسیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) متشکل از سه ذکر است که هر کدام دارای عدد خاصی است. اصل اذکار و ترتیب آنها و تعدادشان به طور قطع تابع حکمتی بوده است که کمتر و بیشتر آن این اثر را ندارد. بنابراین افرادی که دستور ذکر میدهند اگر اشراف و اطلاع کافی درباره آثار حروف و رموز اعداد نداشته باشند توصیه های آنان نمی تواند از اتقان و اعتبار کافی برخوردار باشد. در نکته 170 از کتاب هزار و یک نکته آیت الله حسن زاده آملی(حفظه الله) آمده است: «باید بدانی که الاعداد ارواح و الحروف اشباح و العدد کاشنان المفتاح، اذا نقصت او زادت لا یفتح الباب و الزیاده علی العدد المطلوب اسراف و النقص منه اخلال». اعداد ارواح و حروف اشباح هستند، و تعداد هر ذکر مانند دندانه‌های یک کلید است، اگر آن دندانه‌ها کم یا زیاد شوند در باز نمی شود، و زیادی بر تعداد ذکر اسراف و کم کردن از تعداد ذکر اخلال است. بنابراین اعداد اختراعی برای ذکر و دعا نمی تواند اثر مطلوب را به دنبال داشته باشد و بی اثر و یا کم اثر بودن چنین توصیه هایی که بعضا سنگین و طاقت فرسا هم هست باعث بدبین شدن و بی اعتقاد شدن عده ای به دعا خواهد شد. علاوه بر اینکه اثربخشی یک ذکر تنها به خاطر نفس ذکر و تعداد آن هم نیست. یکی از جنبه های تاثیربخشی ذکر و دستور، قوت روحی و جایگاه معنوی و الهی صاحب ذکر و سفارش کننده آن است. بنابراین ذکری که از طرف انسان های معمولی توصیه میشود فاقد آن اثر مطلوب خواهد بود.

نکته دیگر در انتخاب سوره و یا ذکر برای حاجت و یا هدف مورد نظر است که طبیعتا باید ارتباط خاصی در این میان وجود داشته باشد. اسماء الهی که در دعاهای خاص استفاده شده است هر کدام ناظر به شأنی از شؤون ربوبیت است و در عالم هستی اثر خاصی را بازی میکند. سور قرآن نیز هر کدام دارای خاصیت های منحصر به فردی است که باید در دستور مورد نظر به درستی انتخاب شده باشد.

پی نوشت ها:

1. کلینی، محمد بن یعقوب(329 ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج1، ص107.

2. ابن بابويه، محمد بن على(‏381ق)، کمال الدین، اسلامیه، تهران، ج۲، ص۳۵۲.

موضوع قفل شده است