جمع بندی روش تحقیق

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=Times New Roman]

مسلم;1025310 نوشت:

می بینید که همه چیز در گرو روش تحقیق است، منتهی آنچه در این میان رهزنی می کند وابستگی های پیشینی انسان است که باید کنار گذاشته شوند.

استاد عزیز فرمایش شما کاملا درست است

تمایل و وابستگی های پیشینی در نتیجه گیری ها نقش مهمی دارد

ولی این خیلی سخت است که انسان جای خالی احتمال خطا برای آنچه باور و یقین دارد بگذارد

مثلا من دین اسلام را طی سالها بی دینی و با دینی باور کرده ام

حالا یک نفر می آید می گوید بیا در مورد برترین دین تحقیق کنیم

حال حتی اگر در ظاهر اینطور وانمود کنم که به دنبال حقیقت هستم و برای اسلام هم جای شک و تردید می گذارم

خب مسلم است که من هدفم از انجام تحقیق این است که به آن شخص ثابت کنم اسلام برترین دین است

انسان اگر بخواهد برای باورهایش جای تردید بگذارد که دیگر نباید به چیزی اعتقاد داشته باشد

با سلام و احترام

من نمی خواهم این بحث روش کلی تحقیق در موضوعات مختلف به روشت تحقیق در علم طب متمرکز شود، لذا سعی می کنم آخرین حرف هایم را در این پست بزنم.
ببینید عمده اشکال شما به خاطر این است که از آنجا که طب سنتی را قبول نداشته اید، در مورد آن مطالعه ای هم نداشته اید، و طبیعتا این آگاهی اندک موجب یک قضاوت نادرست شده است، عمده آنچه در مورد طب سنتی می فرمایید را خود متخصصین طب سنتی هم قبول ندارند

فرشته برمیگردد;1025373 نوشت:
الان ما مثلا یک گیاهی داریم به نام اسطوخودس ... این گیاه دارای موادی هستش که آرامبخش هست ؛ یا سنبل الطیب رو داریم که این ماده هم آرامبخش هست ؛ شما میرید پیش یک دکتر طب سنتی ... ایشون مریضی شما رو بررسی میکنند و در نهایت براتون یا اسطوخودس مینویسند یا سنبل اطلیب یا .... و شما میرید و اینها رو میگیرد و میجوشونید و میخورید و ....

الان اینجا شما دارید از دریچه و زاویه نگاه طب کلاسیک به درمان های طب سنتی نگاه می کنید! طب کلاسیک به اسطوخودوس و مانند آن به عنوان آرامبخش و مانند آن نگاه می کند، اما طب سنتی درمانش را مطابق با مزاج ها دنبال می کند، مثلا اضطراب و ناآرامی را از سردی مغز دانسته، و با گیاهان گرم آن را برطرف می کند.

فرشته برمیگردد;1025373 نوشت:
حالا فرض کنین شما مثلا دل درد دارید ... میرید پیش یک دکتر ... ایشون براتون آزمایش می نویسند ... چرا ؟؟؟ چون ما دقیقا 150 تا مریضی داریم که از خودشون نشونه دل درد رو نشون میدن ؛ میرید آزمایش ادرار میدید ؛ آزمایش خون می دید تا دقیقا متوجه میشن که مریضی شما چی هست .


در طب سنتی هم روش های تشخیصی متعددی وجود دارد، فکر نکنید شانسی دارو تجویز می کنند!!

علاوه بر اینکه سخن از مزیتهای طب کلاسیک مثل آزمایش ها و جراحی ها و عکس و اسکن ها نیست؛ بنده هم قبول دارم که طب کلاسیک در این خصوص خدمت خوبی به بشر کرده است، اما سخن در اینها نیست، سخن در این است که شما میخواهید به خاطر این خدمت های طب کلاسیک، طب سنتی را مردود اعلام کنید، بنده می گویم این نتیجه گیری منطقی نیست.
تکرار می کنم من در این بحث واقعا احساس منفی به طب کلاسیک ندارم و سخنم کاملا علمی و به دور از نگرش های پیشینی است، اما شما اصلا نمی توانید احساس منفی تان نسبت به طب سنتی را در لابلای الفاظتان پنهان کنید، و این خدا گواه است که رهزن است، نمی گذارد انسان بی طرفانه به بحث علمی نگاه کند.

فرشته برمیگردد;1025373 نوشت:
شما چجوری میخواهید به اسطوخوس اطمینان کنین ...
از کجا میدونید در چه زمینی کشت شده
از کجا میدونید آبی که با اون مزرعه رو کشت کرده اند مدفوع انسانی نبوده
از کجا میدونید دز درست و صحیح از اون ماده رو دریافت میکنید
از کجا میدونید بر روی سایر بیماری هاتون اثر مخرب نداره ؛ مثلا از کجا میدونید باعث تشدید مرض قندتون نمیشه

میدانید که بسیاری از داروهای طب کلاسیک هم پایه گیاهی دارند، مثلا الان در طب کلاسیک هم از عصاره آویشن و مورد و مانند آن هم استفاده میشود، من از شما می پرسم آیا اینها می دانند در چه زمینی کشت شده؟ آیا مدفوع انسانی نبوده؟
در مورد آثار مخرب داروهای طب سنتی بر سایر بیماری ها هم باز این به کم اطلاع بودن شما در خصوص طب سنتی بر می گردد، طب سنتی بر خلاف طب کلاسیک یک طب کل نگر است، نه جزء نگر! شما وقتی می روید برای دل دردتان پیش دکتر او کاری به قلب و کلیه و چشم و اعصاب شما ندارد، اما طب های مکمل مثل طب سنتی عموما طب های کل نگر هستند.

فرشته برمیگردد;1025373 نوشت:
ببینید ...
طب نوین .... دقیقا دقیقا سعی میکنه علت مریضی رو پیدا کنه

طبق آنچه گذشت باور کنید طب سنتی هم اینچنین است...
این بدبینی را کنار بگذارید و کمی هم بی طرفانه در خصوص طب سنتی مطلعه کنید همه چیز حل میشود
حیف است که انسان از تأثیرات طب سنتی که درمانی طبیعی تر و با عوارض کمتر است خودش را محروم کند، همانطور که حیف است از پیشرفت های پزشکی جدید محروم بماند

فرشته برمیگردد;1025373 نوشت:
مشگل طب سنتی به صورت بسط یافته در تمامی مسایل هست .
کسی مثلا نماز میخونه ؛ بعدش میبینیم که شخص خوب و سالمی هست ؛ و همه میشینند با خودشون تفسیر میکنند که چون نماز میخونه و سالم هست خدا هم بهش کمک میکنه ؛
بعد مثلا تجویز میکنند که نماز بخونید تا استرس نگیرید .
در حالیکه یک محقق ... روش دیگری داره ...

بنده هم با شما موافق بوده، و این روش را روش تحقیقی درستی نمی دانم
چون هزاران عامل ممکن است در این مسئله نقش داشته باشد، و ما تا نتوانیم نقش آنها را انکار کنیم، نمیتوانیم این آرامش را به خاطر نماز بدانیم.
ما هم اگر نماز را آرام بخش می دانیم از دلیل دیگری است، وگرنه این روشی که شما فرمودید ما خودمان هم بدان نقد داریم و آن را پذیرفتنی نمی دانیم.

سلام مسعود عزیز

Im_Masoud.Freeman;1025392 نوشت:
انسان اگر بخواهد برای باورهایش جای تردید بگذارد که دیگر نباید به چیزی اعتقاد داشته باشد

ببینید سخن از وابستگی است؛ من در مقام تحقیق نباید وابسته به یک طرف باشم، اگر در معنای وبسته دقت بفرمایید منظورم روشن میشود، کسی که دارد بین حقانیت دو چیز تحقیق می کند اما وابسته به یک طرف است طبیعتا نتیجه ی تحقیق او از قبل روشن خواهد بود.

اما کسی که در مقام تحقیق مسیر درستی پیموده، و باوری را درست یافته است و حالا دارد برای اثبات آن با دیگری بحث می کند در مقام بحث لازم نیست به جای باورهایش تردید بگذارد، اما باید احساساتش را کنترل کند، تعصبات را کنار بگذارد، تا اگر سخن حقی که تا ب حال با آن برخورد نکرده بود از طرف مقابل شنید تعصبات و وابستگی ها مانع پذیرش آن نشود.

قاضی ای که میخواهد بین دو نفر قضاوت کند باید خودش را در مقام قضاوت کنترل کرده و از حب و بغض ها خالی کند، وگرنه حکمش عادلانه نخواهد بود.

البته این بی طرفی علمی همانطور که شما هم اشاره فرمودید بسیار دشوار است، بیش از 90 درصد آنچه که مایه این تشتت افکار و اعتقادات شده است همین وابستگی های پیشینی است، من در تاپیک های دیگر هم گفته ام که کشف مسیر حق به لحاظ علمی بسیار آسان، و به لحاظ روانی بسیار دشوار است. اگر انسان ها بدون دخالت پیش فرض ها، و بدون تعلقات پیشینی دنبال حق می بودند به راحتی حق شناخته میشد، به راحتی! آنچه در این میان مانع است، نه روشن نبودن حق، بلکه وابستگی های عاطفی است.

جمع بندی

__________________________________________________

پرسش:
بسیاری از اختلافات در خصوص اعتماد به اخبار، برتری قرآن بر انجیل، و یا قضاوت در خصوص طب سنتی و کلاسیک به اختلاف در مبانی شناخت و روش تحقیق برمی گردد. حال سوال اینجاست که راه درست تحقیق چیست؟ و به لحاظ علمی چه چیزی سند محسوب میشود و ‌چه چیزی سند محسوب نمیشود؟ 

پاسخ:

روش تحقیق و اعتبار سنجی اسناد از مهم ترین مباحث در حیطه تحقیق است که درست پیمودن آن میتواند بسیاری از گره ها را باز کند. البته نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که روش تحقیق در هر موضوعی بستگی به آن موضوع دارد، تا موضوع روشن نشود نمیشود روش تحقیق ارائه کرد، به عنوان مثال روش تحقیق در علوم تجربی آزمایش و تجربه است، روش تحقیق در علوم تاریخی مطالعه منابع تاریخی است، و سایر علوم نیز همچنین؛

اما شرطی که برای حصول نتیجه درست در تمام تحقیقات در حوزه های مختلف لازم بوده و یک شرط مشترک است نداشتن جهت گیری پیشینی، و بی طرفی در مباحث تحقیقاتی است. نگرش پیشینی انسان به ادیان، مکاتب، اشخاص، جبهه ها، جناح ها، کشورها، شخصیت ها، و مانند آن بسیار بسیار در نتیجه گیری پسینی در خصوص گفتار و رفتار آنها نقش دارد و میتواند به کلی انسان را در امر قضاوت از حق منحرف سازد. به عنوان مثال اگر کسی عتقادی را بدون نگاه نقادانه از قبل پذیرفته باشد بدون توجه به انتقادات صرفا به دنبال دفاع خواهد بود، یا اگر در توصیف یک انسان بسیار صادق، درستکار، مهربان، صمیمی و دلسوز، به شما بگویند او جاسوس است و به شما نزدیک میشود تا از شما اطلاعات بکشد، و شما این را باور کنید، این پیش فرض اشتباه موجب میشود شما تمام رفتارهای او را به اشتباه تحلیل کنید. همین که با شما سلام و احوال پرسی می کند به خودتان می گویید میخواهد صمیمی شود تا جاسوسی اش را آغاز کند، او هر چه بیشتر از سر صداقت به شما نزدیک شده و بیشتر صمیمی میشود شما بدبینی تان نسبت به او شدت پیدا می کند، و همین که از کار و بارتان سوال کند این را به نیز نشانه درستی پیش فرض هایتان تلقی کرده و به خود می گویید: ببین درست گفته بودند، جاسوسی اش شروع شد!

من اگر حس خوبی نسبت به روحانیت نداشته باشم، حس خوبی نسبت به افراد مذهبی نداشته باشم، حس خوبی به تمامی مسئولین نداشته باشم، حس خوبی به شبکه ها و رسانه داخلی نداشته باشم، هر چه که حتی خوبی از ایشان ببینم آن را تحلیل های منفی خواهم کرد، و اگر حس خوبی نسبت به غرب داشته باشم، به مسیحیت داشته باشم، به شبکه های غربی داشته باشم، به اشخاص منتقد نظام داشته باشم حتی نقطه های منفی ایشان را هم مثبت تحلیل خواهم کرد.
بنابراین در تحقیق این بسیار مهم است که دل و عاطفه و احساسمان را از وابستگی های پیشینی جدا کنیم.

اما برای تبیین سایر شروط و روش های تحقیق در هر زمینه ای باید آن زمینه به صوت شفاف روشن شود. به عنوان مثال در سه حوزه ای که شما از آنها سخن گفتید به صورت جداگانه میتوان چنین گفت:

اول: روش تحقیق در صحت سنجی اخبار

این بخش البته بحث مبسوط و مفصلی می طلبد، اما اجمالا میتوان به چند مورد به عنوان ملاک اعتبار سنجی اشاره کرد:

1.عدم اعتماد به منابع بی تقوا در صدور اخبار
قرآن کریم تصریح می فرماید اگر انسانی نزد شما آمد که ازگناه ابایی ندارد و خبری برای شما آورد در خصوص آن خبر تحقیق کرده و بدون تحقیق آن را نپذیرید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ»؛ اى اهل ايمان! اگر فاسقى خبرى برايتان آورد، خبرش را بررسى و تحقيق كنيد تا مبادا از روى ناآگاهى گروهى را آسيب و گزند رسانيد و بر كرده خود پشيمان شويد.(1)

امام حسین(علیه السلام) علی رغم اینکه چندین هزار نامه از کوفه آمده بود که ایشان را به کوفه دعوت کرده بودند آنها را بدون تحقیق نپذیرفته و ابتدا مسلم بن عقیل را برای تحقیق فرستادند، و به او فرمودند زمانی که نامه تو مبنی بر پایبندی مردم کوفه به عهد و پیمانشان به دست من رسید من به سمت ایشان حرکت خواهم کرد.
البته امام از همان ابتدا نسبت به پیمان شکنی کوفیان آگاه بودند، فقط در مقام الگودهی به ما نشان دادند که نباید بدون تحقیق حرف و ادعای کسی را پذیرفت.

2.عدم اعتماد به منابع دشمن
شاخصه دیگری که بسیار مهم است دشمن شناسی و بی اعتمادی به دشمنان است، کسی که در میانه ی میدان جنگ، خاکریز دوست و دشمن را گم کند ممکن است به دشمن اعتماد کرده و به خاکریز دوست حمله کند. بنابراین پیش از هر تصمیمی ابتدا باید دوست و دشمن را تشخیص دهد، و البته تشخیص این امر هم به سادگی نیست، امیرالمومنین(علیه السلام) در خصوص دوست و دشمن دو روایت جالب دارند: «أَوْهَنُ الْأَعْدَاءِ كَيْداً مَنْ أَظْهَرَ عَدَاوَتَه‏»؛ سست ترین دشمنان کسی است که عداوتش را آشکار ساخته است.(2)
و نیز می فرمایند: «شَرُّ الْأَعْدَاءِ أَبْعَدُهُمْ غَوْراً وَ أَخْفَاهُمْ مَكِيدَة»؛ بدترین دشمنان کسانی اند که حیله خود را بیشتر پنهان میدارند.(3)

نباید منتظر دشمن آشکار باشیم، دشمن را باید از گذشته اش شناخت؛ علت بی اعتمادی به شبکه هایی چون bbc و voa این است که اینها به آمریکا و انگلیس وابسته هستند، و در دشمنی این دو کشور با ایران تردیدی وجود ندارد، تاریخ مملکت ما از قاجار و تحمیل عهدنامه های پاریس و مانند آن تا جنگ تحمیلی و حمایت های بی دریغ این دو کشور از صدام، و امروز هم تحریم ها و عهد شکنی ها نشان دهنده ی عمق دشمنی این کشورها با ماست، طبیعتا هیچ منطقی نمی پذیرد که انسان اخبار خودش را از دشمنش جویا شود!

علاوه بر اینکه همیشه بحث صدق و کذب نیست، بحث بر سر گزینش اخبار و پررنگ و کمرنگ کردن حوادث هم هست، این که شبکه خبری چه اخباری را انتخاب کند، یا چه چیزی را پررنگ و چه چیزی را کمرنگ کند اینها خیلی مهم است، به عنوان مثال آیا رویکرد bbc و voa در مورد اعدام چند قاچاقچی یا تروریست با کشته شدن 37 نفر از شیعیان در عربستان یکسان است؟ یا پوشش رسانه ای حوادث 88 با پوشش رسانه ای اعتراضات ضد سرمایه داری که در فرانسه اتفاق می افتد قابل مقایسه است؟

3.ضرورت تخصص محوری
یکی دیگر از ملاک های مهم در استناد این است که حرف هر کسی را در حیطه تخصصش معتبر بدانیم، و در همان راستا به سخن او استناد کنیم، من هرگز نمیتوانم اینجا برای یک مطلب پزشکی به سخنان یا آثار مراجع تقلید استناد کنم مگر آنکه ایشان از کتب پزشکی و تجربی آدرس داده باشند، بنابراین تخصص محوری یکی از بدیهیات در عرصه اعتبار سنجی استنادات است؛ اما متاسفانه امروز خصوصا در فضای مجازی این مسئله رعایت نمیشود.

خصوصا آفتی به نام سلبریتی محوری که امروز به شدت گریبان جامعه ما را گرفته است که افراد مشهور که حتی در بسیاری اوقات به لحاظ سواد در سطح پایین تری از عموم اقشار جامعه هستند، رهبری افکار عمومی را بر عهده گرفته اند و قشر عظیمی از مردم صرفا به خاطر شهرت ایشان در بازیگری پست های ایشان را لایک و فالو می کنند! در حالی که این رفتارها به لحاظ علمی و تحقیقی کاملا مردود هستند.

4.عدم اعتماد به اسناد ظنی
انسان عالم و اهل تحقیق و دقت هرگز پایش را جای لغزنده نمیگذارد، و تا چیزی برایش یقین آور نشده به آن استناد نمی کند، این خیلی مهم است، این که ما هر خبر یا هر کلیپ یا هر تصویری در فضای مجازی ببینیم اصل را بر صحّت گذاشته و فوری برای دیگران ارسال می کنیم بزرگترین دردی است که گریبان مردم ما را در فضای مجازی گرفته است، این درد است که اکثر ما اگر بپرسند چرا فلان حرف را زدی؟ چرا فلان ادعا را کردی باید به سایت های متفرقه و پست های اینستاگرامی و اقوال این و آن استناد کنیم و این از نظر یک انسان محقق بسیار مایه نکوهش است. بنابراین یکی دیگر از شاخص های مهم در تحقیق این است که تا چیزی برایمان مسلّم نشده است آن را نپذیرفته، و نقل نکنیم.

5.کنترل عوامل روان شناختی
عامل پنجم همان است که پیش تر در مقدمه به صورت کلی ارائه شد که تمایلی پیشینی به یک طرف مانع قضاوت بی طرفانه خواهد شد. انسان باید بدون جهت گیری پیشینی به مباحث ورود کند.

 

دوم: اعتبار سنجی متون مقدس:
عرصه دوم یعنی اعتبار کتب مقدس از دو جهت قابل بررسی است، اول سندی و دوم محتوایی که بنده فعلا به اعتبار سنجی محتوایی که بحث مفصلی است اشاره نمی کنم، اما روش تحقیق برای اعتقاد به برتری قرآن به لحاظ سندی در قالب دو نکته عرض میشود:

1- اعتبار سنجی متون تاریخی
اعتبار سنجی متون تاریخی به لحاظ سندی در گرو فاکتورهای متعددی است، اما آنچه که در متون مقدس بیشتر مورد توجه قرار می گیرد بحث تواتر سندی آن است، اگر یک متن تاریخی به تواتر برسد یقین آور خواهد بود در غیر این صورت یقین آور نخواهد بود. به عنوان مثال ما هیچ کدام کریم خان زند را ندیده ایم اما به خاطر کثرت اخبار در خصوص او میدانیم چنین شخصیتی وجود داشته است.

در مورد قرآن و کتاب مقدس مسیحیت هم بحث همینطور است، ما باید به عنوان دو شخص که نه مسیحی هستیم و نه مسلمان به صورت کاملا علمی و بی طرفانه در خصوص آنها تحقیق کنیم: ما قرآن را درتمام طبقات به صورت متواتر داریم یعنی در هر قرنی از قرون گذشته تا زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) انسان های زیادی بوده اند که تک تک آیات قرآن را بدون اختلافی گزارش کرده اند، اما چنین تواتری در تمام طبقات در خصوص کتاب مقدس و خصوصا عهد قدیم وجود ندارد. چون مربوط به تاریخ دور است و با توجه به جنگ ها و قتل عام هایی که بخت النصر در میان بنی اسرائیل کرده است سند متواتری بر جای نمانده است.(4)

البته این مسئله ای است که خود غربی ها هم به آن اشاره کرده اند که تنها چیزی که با اعتقاد جازم میتوان پذیرفت وجود خود عیسی(علیه السلام) است، اما هیچ گزاره تاریخی که به لحاظ سندی متواتر باشد از او نداریم.

2- اعتبار سنجی مصونیت از خطا
روشن است که سخن ما فعلا از اصل نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و حضرت مسیح(علیه السلام) نیست، سخن بر سر کتاب های آسمانی ایشان است، بنابراین فرض بر این است که نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و عیسی(علیه السلام) هر دو اثبات شده است.

حالا تفاوت اینجاست که قرآن از جانب خداوند بدون واسطه بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده و او مستقیما به مردم ابلاغ نموده، یعنی تنها واسطه میان خدا و مردم برای این پیام، پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که معصوم است؛ اما اناجیل علاوه بر حضرت عیسی(علیه السلام) که معصوم است، یک واسطه دیگر هم خورده است و آن حواریونی هستند که این اناجیل را بعد از عیسی(علیه السلام) نوشته اند، چون همان طور که می دانید اولین انجیل یعنی مرقس 30 سال بعد از عیسی(علیه السلام) نوشته شده است، اگرچه در عصمت خود عیسی(علیه السلام) به خاطر پیامبر بودنش تردیدی نیست، اما در عصمت آن حواریون چه؟! تا زمانی که عصمت حواریون با دلیل معتبر اثبات نشود خطاناپذیر بودن این اناجیل اثبات شدنی نیست، از آن طرف برای عصمت ایشان نمیشود به خود اناجیل استناد کرد، چون اعتبار خود اناجیل در گرو اثبات اعتبار و عصمت این نویسندگان است.

نکته بعدی این است که قرآن همواره از زمان صدر اسلام تا به امروز یک نسخه بوده و بشر در این میان فقط نقش راوی را ایفا کرده است اما در خصوص اناجیل یک جای دیگر هم نقش بشر وجود دارد، و آن انتخاب چهار انجیل از میان ده ها اناجیل است که از سوی شورای کلیسا اتفاق افتاد، در حالی که باز اعتبار این انتخاب در گرو اعتبار انتخاب کنندگان است. باید عصمت این انتخاب کنندگان اثبات شود تا بتوانیم قاطعانه بگوییم آنها در انتخاب این اناجیل چهارگانه دچار خطا نشده اند.

 

سوم: بحث طب سنتی و کلاسیک

در مورد طب سنتی و کلاسیک هم روش تحقیق باید بی طرفانه و بدون احساس ناکارامدی پیشینی نسبت به یکی از دو شیوه ی درمانی باشد. نگاه های تحقیرآمیزی که در مورد طب سنتی وجود دارد که آن را متعلق به قرن ها پیش می دانند، یا اینکه آن را فاقد چارچوب و روش مشخصی توصیف می کنند، هرگز نمی تواند روش درستی برای تحقیق به شمار برود. قطعا هر طبی مبتنی بر یک سری مبانی و روش های تشخیصی و درمانی است، چه طب سوزنی، چه طب سنتی، چه طب هومیوپاتی، و... سایر روش های درمانی مکمل، برای پژوهش های خود مبانی خاصی دارند.

اصل مسلّم برای تحقیق بی طرفانه این است که ما پیش فرض ها و پیش داوری ها را کنار گذاشته و در مورد اموری که قصد تحقیق داریم بی طرفانه پرس و جو کرده و بررسی کنیم. به لحاظ عقلی هرگز نمی توان قدیمی بودن یک نظریه را دلیلی بر رد ن تلقی کرد، همانطور که نظریه کوپرنیک در خصوص چرخیدن زمین به دور خورشید با گذشت زمان ابطال نمیشود.
یکی دیگر از نگرش های اشتباه در این خصوص این است که گمان میشود که یکی از این دو شیوه درمانی حتما باید اشتباه باشد، در حالی که این نوع نگرش صحیح نیست، شیوه های مختلف درمانی قابل جمع بوده و هرگز پذیرش یکی به معنای طرد دیگری نیست.

همچنین روی وردن مردم به طب کلاسیک هم نمی تواند دلیلی بر ناکارآمدی طب سنتی تلقی شود، چرا که اولا استقبال مردم از یک چیز نمی تواند به منزله حقانیت آن باشد، ثانیا مهمترین عامل در این خصوص زودبازده تر بودن طب کلاسیک است. همین که شخص با مراجعه به طب کلاسیک و مصرف داروهای مسکن و ضد التهاب قوی به سرعت زوال علائم بیماری را می بیند موجب میشود این شیوه را برای درمان انتخاب کند، اما اولا این به معنای ابطال طب سنتی نیست، و ثانیا در دراز مدت نتیجه این تعجیل در درمان دامن انسان را خواهد گرفت.

علاوه بر این که طب کلاسیک مورد حمایت بیشتری است، بیمه ها فقط داروهای آن را می پذیرند، و مراکز درمانی و بیمارستانی همه از این روش برای درمان بهره می برند، با این حال امروزه شاهد رشد مجدد و بازگشت مردم به سمت طب سنتی هستیم، به همین خاطر نمیشود با قاطعیت گفت مردم طب کلاسیک را ترجیح می دهند.

پی نوشت ها:
1. حجرات:6/49.
2. تميمى آمدى‏، غررالحکم، دار الكتاب الإسلامي‏، چاپ دوم، 1410ق، ص209.
3. همان، ص415.
4. محقق حلی، المسلک فی اصول الدین، مجمع البحوث الإسلامية، مشهد، چاپ اول، 1414ق، ص170.

 

 

موضوع قفل شده است