جمع بندی دغدغه ی وسواس فکری

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دغدغه ی وسواس فکری

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:


سلام روزتون بخیر طاعات و عباداتتون قبول
من یکم خجالت میکشم که مشکلم رو مطرح کنم به همین خاطر از مدیر ارجاع سوالات خواستم تا سوال منو مطرح کنند
من دختری ۲۱ ساله هستم و الان تقریبا ۵ ماهه که دارم بخاطرش عذاب میکشم و فقط میخوام نتیجه بگیرم و تموم بشه.چندسال پیش من اینجارو پیدا کردم و راجب مسئله ای خیلی کمکم کردین و الان هم به اینجا امیدوارم.
راستش نمیدونم اصلا کسی حرفمو باور میکنه یا نه چون من این مدلی هستم که اصلا خودم رو آدم خوبی نمیدونم.پدر و مادرم و همه ی خانواده همیشه فکر میکنن که من دختر خوبی هستم و یکی از ترسهام همینه که اشتباهی کنم که همه یکدفعه ازم بدشون بیاد.من وسواس دارم بطوری که انقدر به مسئله ای فکر میکنم که حتی من اون گناه رو انجام ندادم اما چون خودم رو خوب نمیدونم حس میکنم که قراره براش تنبیه بشم.مشکل من الان این شده جدیدا که توی سایت ها مطالبی رو خوندم راجه به اینکه برای ازدواج بعضی از خانواده ها میگن که باید دختر رو ببرن دکتر تا معاینه کنند و من از این موضوع خیلی میترسم بدون هیچ دلیلی.روز و شب با خودم حرف میزنم میگم این ترس و استرس برای کسی باید باشه که اتفاقی براش افتاده باشه نه تو.از دکتری پرسیدم حتی که منی که گناهی در اینباره نکردم ممکنه آبروم بره و همه قضاوتم کنن و ایشون زیاد جالب به من جواب ندادن.من رو کلمات حساسم و ایشون به من گفتن که همه ی دخترا قبل از ازدواج این ترس رو دارن و راهش اینه که بری پیش دکتری تا معاینت کنه.همین جمله ی معاینت کنه هم منو ترسوند که نکنه واقعا ممکن باشه و ازون طرف پیش دکتر رفتن واقعا اضطراب خیلی زیادیه برام.
متنی رو توی کتابی برای وسواس فکری خوندم که میگفت این افکار افکار شیطانه و مال شما نیست و به خدا توکل کنید.چند روزی حالم رو خوب کرد اما دوباره برمیگردن.راستش با پسری هم آشنا شدم توی دانشگاه که دارن از طریق خانواده جلو میان و من هم ازشون خوشم میاد و میترسم که از دستش بدم بخاطر گناهی که نکردم.
من فکر میکردم راهش نزدیک شدن و توکل کردن به خداست اما حس میکنم این راه رو بلد نیستم.جلسات مشاوره هم جایی رو پیدا کردم به اسم زندگی برتر اما هم گرونن هم روم نمیشه رو در رو راجب این مسئله حرف بزنم
شما راهکاری برای مشکل من دارید؟من تقریبا بعد هر نمازم دارم التماس میکنم که خدا بهم آرامش بده اما تاثیر انچنانی نداشته
خواهش میکنم راجع به من بد فکر نکنید من فکرام عجیبه و به خودم شک میکنم همش.



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

سلام شما دخترخانم سالمی هستید که دوست دارید ان شاءالله ازدواج کنید و زندگیِ آرامش بخشی را تجربه نمایید. همان گونه که گفتید، به نظر می رسد شما دچار وسواس فکری هستید. در این مورد توضیح می دهم: وسواس ها عبارتند از افکار و تصاویر ذهنیِ مزاحم و ناخواسته. این افکار و تصاویر ذهنی، اغلب از سویِ فردْ بی معنی تلقّی می شوند؛ اما او نمی تواند در برابرشان مقاومت کند و اجازه ندهد وارد ذهنش شوند. وقتی این افکار به ذهن خطور می کنند، به فرد احساس های ناراحتی و اضطراب دست می دهند. فرد برای اینکه از شرّ احساسِ اضطراب خلاص شود، دست به رفتاری می زند که این افکار و تصاویرِ مزاحم را خنثی و بی اثر سازد. این «بی اثرسازی» غالبا شکل رفتارِ اجباری به خود می گیرد. همچنین فرد برای اینکه دچار این افکار نشود، از موقعیت هایی که می توانند افکارِ وسواسی را ایجاد کنند اجتناب می کند. این فرمولبندی برای هر وسواسی باید در نظر گرفته شود. اگر می توانستم از شما سؤال هایی بپرسم، می توانستم «رفتارهای بی اثرساز» و «موقعیت های اجتنابی» را مشخص نمایم. اینها مواردی است که باید مشخص شوند؛ زیرا در درمان نقش مهمی ایفا می کنند. ادامه دارد...

افکار و تصاویر وسواسی معمولا موضوع هایی هستند که با اصولِ اخلاقی و عقیدتیِ فرد ناسازگار می باشند. هر قدر یک اندیشه یِ مزاحمْ ناپذیرفتنی تر باشد، خطورِ آن به ذهنْ فرد را بیشتر ناراحت می کند. خودتان گفته اید:«من وسواس دارم بطوری که انقدر به مسئله ای فکر میکنم که حتی من اون گناه رو انجام ندادم اما چون خودم رو خوب نمیدونم حس میکنم که قراره براش تنبیه بشم». انجام این گناه برای شما بسیار نپذیرفتنی است. وقتی به ذهن تان خطور می کند که آن را انجام داده اید، بسیار ناراحت می شوید. در صورتی که این تنها ذهنیّت شماست و در دنیای خارج شما اصلا مرتکب آن نشده اید. در وسواس فکری، اجتناب از افکار و تصاویرِ ناراحت کننده ممکن است به صورت شناختی و ذهنی صورت گیرد. در این صورت، فرد سعی می کند درباره برخی چیزها فکر نکند و یا با دستپاچگی می خواهد درباره چیزهای دیگر فکر کند. این کار از یک سو باعث می شود از رویارویی با افکار و تصاویرِ ناپذیرفتنی خودداری نماید و با این عمل، درمان را به تعویق بیاندازد و از سوی دیگر اشتغال ذهنی اش به مسائل ناپذیرفتنی بیشتر شود.

روش درمان وسواس فکری در مدل روانشناختی، عبارت است از:
1- رویارویی مستقیم با محرّک ترسناک که افکار و تصاویر ذهنیِ ناپذیرفتنی هستند.
2- جلوگیری از رفتارهای خنثی ساز

درمان از این اصل زیربنایی تبعیت می کند که «می توان اضطراب را با رویاروییِ مکرّر با افکارِ ترسناک کاهش داد». شما باید با دقت افکار مزاحمی که باعث اضطرابتان می شوند را از افکاری که آگاهانه به ذهنتان وارد می کنید تا اضطرابِ افکار مزاحم را کم کنید جدا نمایید. همچنین اگر رفتاری انجام می دهید تا از ورود افکارِ مزاحم به ذهن تان اجتناب نمایید، باید این رفتارِ اجتنابی را نیز مشخص کنید. شما باید به افکارِ مزاحم عادت کنید و هیچ کاری برای خنثی کردنِ شان انجام ندهید. به این منظور:

در محیطی آرام، فکرهای مزاحم را در ذهن تان ایجاد کنید و اجازه دهید این فکر در ذهن تان بماند و اضطرابِ ناشی از آن را احساس کنید. پس از تکرارِ این کار، به تدریجْ میزان اضطراب کاهش می یابد. در مدتی که افکارِ مزاحم را در ذهن تان مرور می کنید، نباید رفتاری انجام دهید که این افکارِ مزاحم خنثی شوند. هر بار که این افکار را به صورت ارادی در ذهن تان مرور می کنید، به میزان اضطراب خود، از یک تا صد نمره دهید. نمره یک برای کمترین مقدار اضطراب و نمره صد برای بالاترین میزان اضطراب و نمراتِ بین این دو عدد برای مقدارهای بین این دو شدّت می باشند. اگر این کار را بارها و بارها تکرار کنید، کم کم اضطراب تان کاهش می یابد.

همزمان می توانید افکارتان را به صورت مکرّر با زبان ساده روی کاغذ بنویسید. این کار نیز به کاهش اضطرابتان منجر می شود. پس از نوشتن افکار مزاحم، کاغذ را به کسی نشان ندهید و آن را پاره کنید. توجه داشته باشید که حتما باید به زبان ساده و غیرادبی افکارتان را بنویسید. زیرا نوشتن به زبان ادبی حالتان را بدتر می کند.

در صورتی که این روش ها برای کاهش اضطراب تان موفقیت آمیز نبود، حتما هر چه سریع تر به یک روانشناس خبره مراجعه کنید. زیرا با گذشت زمان ممکن است وسواس فکریِ شما افزایش یابد تا جایی که مجبور شوید برای خلاصی از این افکار طبق نظر روانپزشک دارو مصرف کنید.

با سلام

همیشه بعد نماز صبح و عشاء و قبل خواب، 7 بار سوره فلق را برای حفظ خود و خانواده تان بخوانید

بعد نماز صبح و عشاء، صد بار استغفر الله و صلوات هم بگویید!

بعد نماز صبح سوره مبارکه یس را بخوانید تا در آن روز احساس شادی و سرحالی داشته باشید!

در نمازها همیشه در رکعت دوم بعد حمد، سوره ناس را بخوانید. هر وقت چنین خیالات و وساوسی سراغتان آمد هم سوره ناس و فلق را بخوانید.

یحبّونه;1025010 نوشت:
با سلام

همیشه بعد نماز صبح و عشاء و قبل خواب، 7 بار سوره فلق را برای حفظ خود و خانواده تان بخوانید

بعد نماز صبح و عشاء، صد بار استغفر الله و صلوات هم بگویید!

بعد نماز صبح سوره مبارکه یس را بخوانید تا در آن روز احساس شادی و سرحالی داشته باشید!

در نمازها همیشه در رکعت دوم بعد حمد، سوره ناس را بخوانید. هر وقت چنین خیالات و وساوسی سراغتان آمد هم سوره ناس و فلق را بخوانید.

سلام

دوست عزیز

مسلّما آیات قرآن کریم آثار و برکاتی برای خواننده دارند؛ همچنان که داروهای یک داروخانه هر یک آثار و فوایدی دارند که برای بیماریِ خاصّی تجویز می شوند. اما وقتی به فردی که دچار مشکلی است توصیه می کنیم که سوره ای را بخواند یا عملی را انجام دهد، ولی منبعی برای این توصیه ذکر نمی کنیم، پس از انجامِ آن عمل و نتیجه نگرفتن، کم کم به آیات و عبارات دینی بدگمان می شود. لطفا همیشه منبعِ توصیه های خود را ذکر نمایید و از ذکرِ توصیه بدون ذکرِ منبعِ معتبر خودداری بفرمایید.

جمع بندی

پرسش:

دختری 21 ساله هستم. مدتی پیش در سایت ها خواندم که خانواده برخی پسرها موقع خواستگاری از خانواده دختر می خواهند دختر توسط متخصّص زنان معاینه شود. من بدون هیچ دلیلی از این موضوع می ترسم. با خودم می گویم:«کسی باید بترسد که اتفاقی برایش افتاده است؛ نه من». اما وقتی به معاینه توسط متخصص زنان فکر می کنم، دچار اضطراب می شوم. مدتی است که یکی از پسرهای دانشجو که در دانشگاهم تحصیل می کند، مرا پسندیده و می خواهد با خانواده اش برای خواستگاری اقدام کند. می ترسم به خاطر گناهی که نکرده ام، او را از دست بدهم. لطفا برای حلّ این مشکل که پنج ماه است مرا عذاب می دهد، راهنمایی ام کنید.

پاسخ:

شما دخترخانم سالمی هستید که دوست دارید ان شاءالله ازدواج کنید و زندگیِ آرامش بخشی را تجربه نمایید. به نظر می رسد شما دچار وسواس فکری هستید. وسواس ها عبارتند از افکار و تصاویر ذهنیِ مزاحم و ناخواسته. این افکار و تصاویر ذهنی، اغلب از سویِ فردْ بی معنی تلقّی می شوند؛ اما او نمی تواند در برابر آنها مقاومت کند و اجازه ندهد وارد ذهنش شوند. وقتی این افکار به ذهن خطور می کنند، به فرد احساس های ناراحتی و اضطراب دست می دهد. فرد برای اینکه از شرّ احساسِ اضطراب خلاص شود، دست به رفتاری می زند که این افکار و تصاویرِ مزاحم را خنثی و بی اثر سازد. این «بی اثرسازی» غالبا شکل رفتارِ اجباری به خود می گیرد. همچنین فرد برای اینکه دچار این افکار نشود، از موقعیت هایی که می توانند افکارِ وسواسی را ایجاد کنند اجتناب می نماید. این فرمولبندی برای هر وسواسی باید در نظر گرفته شود. طبق این توضیحات، «رفتارهای بی اثرساز» و «موقعیت های اجتنابی» را در مورد خودتان مشخص نمایید. اینها مواردی است که باید مشخص شوند؛ زیرا در درمان نقش مهمی ایفا می کنند.

افکار و تصاویر وسواسی معمولا موضوع هایی هستند که با اصولِ اخلاقی و عقیدتیِ فرد ناسازگار می باشند. هر قدر یک اندیشه یِ مزاحمْ ناپذیرفتنی تر باشد، خطورِ آن به ذهنْ فرد را بیشتر ناراحت می کند. شما به خاطر کاری که انجام نداده اید، می ترسید. انجام این گناه برای شما بسیار نپذیرفتنی است. وقتی به ذهن تان خطور می کند که آن را انجام داده اید، بسیار ناراحت می شوید. در صورتی که این تنها ذهنیّت شماست و در دنیای خارج شما اصلا مرتکب آن نشده اید. وقتی از خطور این افکار، ناراحت می شوید، دست به رفتارهای بی اثرساز می زنید و از موقعیت ها یا کارهایی که باعث می شوند این افکار به ذهن تان خطور کنند، اجتناب می کنید. همچنین ممکن است کاری انجام دهید که از این افکار دوری و اجتناب نمایید.

در وسواس فکری، اجتناب از افکار و تصاویرِ ناراحت کننده ممکن است به صورت شناختی و ذهنی صورت گیرد. در این صورت، فرد سعی می کند درباره برخی چیزها فکر نکند و یا با دستپاچگی می خواهد درباره چیزهای دیگر فکر کند. این کار از یک سو باعث می شود از رویارویی با افکار و تصاویرِ ناپذیرفتنی خودداری نماید و با این عمل، درمان را به تعویق بیاندازد و از سوی دیگر اشتغال ذهنی اش به مسائل ناپذیرفتنی بیشتر شود. روش درمان وسواس فکری در مدل روانشناختی، عبارت است از:

1- رویارویی مستقیم با محرّک ترسناک که افکار و تصاویر ذهنیِ ناپذیرفتنی هستند.

2- جلوگیری از رفتارهای خنثی ساز

درمان از این اصل زیربنایی تبعیت می کند که «می توان اضطراب را با رویاروییِ مکرّر با افکارِ ترسناک کاهش داد». شما باید با دقت افکار مزاحمی که باعث اضطرابتان می شوند را از افکاری که آگاهانه به ذهنتان وارد می کنید تا اضطرابِ افکار مزاحم را کم کنید جدا نمایید. همچنین اگر رفتاری انجام می دهید تا از ورود افکارِ مزاحم به ذهن تان اجتناب نمایید، باید این رفتارِ اجتنابی را نیز مشخص کنید. شما باید به افکارِ مزاحم عادت کنید و هیچ کاری برای خنثی کردنِ شان انجام ندهید. به این منظور: در محیطی آرام، فکرهای مزاحم را در ذهن تان ایجاد کنید و اجازه دهید این فکر در ذهن تان بماند و اضطرابِ ناشی از آن را احساس کنید. پس از تکرارِ این کار، به تدریجْ میزان اضطراب کاهش می یابد. در مدتی که افکارِ مزاحم را در ذهن تان مرور می کنید، نباید رفتاری انجام دهید که این افکارِ مزاحم خنثی شوند. هر بار که این افکار را به صورت ارادی در ذهن تان مرور می کنید، به میزان اضطراب خود، از یک تا صد نمره دهید. نمره یک برای کمترین مقدار اضطراب و نمره صد برای بالاترین میزان اضطراب و نمراتِ بین این دو عدد برای مقدارهای بین این دو شدّت می باشند. اگر این کار را بارها و بارها تکرار کنید، کم کم اضطراب تان کاهش می یابد.

روش دوم برای کاهش اضطراب ناشی از افکار مزاحم، این است که افکارتان را به صورت مکرّر با زبان ساده روی کاغذ بنویسید. این کار نیز به کاهش اضطرابتان منجر می شود. پس از نوشتن افکار مزاحم، کاغذ را به کسی نشان ندهید و آن را پاره کنید. توجه داشته باشید که حتما باید به زبان ساده و غیرادبی افکارتان را بنویسید. زیرا نوشتن به زبان ادبی حالتان را بدتر می کند.

در صورتی که این روش ها برای کاهش اضطراب تان موفقیت آمیز نبود، حتما هر چه سریع تر به یک روانشناس خبره مراجعه کنید. زیرا با گذشت زمان ممکن است وسواس فکریِ شما افزایش یابد تا جایی که مجبور شوید برای خلاصی از این افکار طبق نظر روانپزشک دارو مصرف کنید.