جمع بندی روش تحقیق

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روش تحقیق

سلام
امیدوارم مه خوب و خوش و سلامت باشید

یکی از مشگلاتی که با اساتید سایت برخورد می‌کنم این هستش که روش‌های تحقیق من با اونها متفاوت هست

بنابراین این موضوع رو ایجاد کردم تا نظر ایشان را در این موارد بپرسم

1. اینکه از نظر ایشان راه درست تحقیق چی هست
2. راه تشخیص صحت یا سقم یک صحبت چی هست
3. چه چیزی سند محسوب میشه ‌چه چیزی سند محسوب نمیشه

متشکرم

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب

بنده هم برای شما حال خوب و خوشی را آرزو می کنم

فرشته برمیگردد;1024488 نوشت:
یکی از مشگلاتی که با اساتید سایت برخورد می‌کنم این هستش که روش‌های تحقیق من با اونها متفاوت هست

بنابراین این موضوع رو ایجاد کردم تا نظر ایشان را در این موارد بپرسم

1. اینکه از نظر ایشان راه درست تحقیق چی هست
2. راه تشخیص صحت یا سقم یک صحبت چی هست
3. چه چیزی سند محسوب میشه ‌چه چیزی سند محسوب نمیشه

خدا به شما خیر بدهد، خیلی موضوع خوبی را ایجاد کرده اید، از آن موضوعاتی است که بنیادی ترین عامل اختلافات را نشانه رفته است.
روش تحقیق و اعتبار سنجی اسناد از مهم ترین مباحث در حیطه تحقیق است که درست پیمودن آن میتواند بسیاری از گره ها را باز کند. بنده به برخی عوامل که در اعتماد و بی اعتمادی به منابع نقش اساسی دارند اشاره میکنم، اما خوب است که شما هم اگر ملاکی در ذهنتان است و به آن پایبند هستید بیان کنید تا به بحث و نظر گذاشته شود.
اما آنچه اجمالا میتوان به عنوان ملاک اعتبار سنجی میتوان بیان کرد این گزینه هاست:

اول: عدم اعتماد به منابع بی تقوا در صدور اخبار

قرآن کریم تصریح می فرماید اگر انسانی نزد شما آمد که ازگناه ابایی ندارد و خبری برای شما آورد در خصوص آن خبر تحقیق کرده و بدون تحقیق آن را نپذیرید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ»؛ اى اهل ايمان! اگر فاسقى خبرى برايتان آورد، خبرش را بررسى و تحقيق كنيد تا مبادا از روى ناآگاهى گروهى را آسيب و گزند رسانيد و بر كرده خود پشيمان شويد.(حجرات:6/49)

شما می بینید که امام حسین(علیه السلام) علی رغم اینکه چندین هزار نامه از کفه آمده بود که ایشان را به کوفه دعوت کرده بودند آنها را بدون تحقیق نپذیرفته و مسلم بن عقیل را ابتدا به کوفه فرستادند، و به مسلم فرمودند زمانی که نامه تو مبنی بر پایبندی مردم کوفه به عهد و پیمانشان به دست من رسید من به سمت کوفه حرکت خواهم کرد.
البته امام از همان ابتدا نسبت به پیمان شکنی کوفیان آگاه بودند، فقط در مقام الگودهی به ما نشان دادند که نباید بدون تحقیق حرف و ادعای کسی را پذیرفت.

دوم: عدم اعتماد به منابع دشمن

شاخصه دیگری که بسیار مهم است دشمن شناسی و بی اعتمادی به دشمنان است، کسی که در میانه ی میدان جنگ، خاکریز دوست و دشمن را گم کند ممکن است به دشمن اعتماد کرده و به خاکریز دوست حمله کند. بنابراین پیش از هر تصمیمی ابتدا باید دوست و دشمن را تشخیص دهد، و البته تشخیص این امر هم به سادگی نیست،

امیرالمومنین(علیه السلام) در خصوص دوست و دشمن دو روایت جالب دارند:
«أَوْهَنُ الْأَعْدَاءِ كَيْداً مَنْ أَظْهَرَ عَدَاوَتَه‏»؛ سست ترین دشمنان کسی است که عداوتش را آشکار ساخته است.(غررالحکم، ص209)
«شَرُّ الْأَعْدَاءِ أَبْعَدُهُمْ غَوْراً وَ أَخْفَاهُمْ مَكِيدَة»؛ بدترین دشمنان کسانی اند که حیله خود را بیشتر پنهان می دارند.(غررالحکم، ص415)

بنابراین دشمن خیلی بید احمق باد که دشمنی اش را با ما اشکار کند، لذا نباید منتظر دشمن آشکار باشیم، دشمن را باید از گذشته اش شناخت؛ همان کسانی که هشت سال با تمام توان از صدام حمایت کردند، با تمام توان از منافقین حمایت کرده و می کنند، هواپیمای مسافربری ما را زدند، بیش از چهل سال است ما را تحریم کرده اند و حتی به عهد و پیمان خویش هم وفادار نیستند، اینهاست که نشان دهنده دشمن حقیقی است.

همچنین دشمن را باید از مواضع دوگانه اش شناخت، کوتاه آمدن در برابر بمب های هسته ای اسرائیل، و محروم کردن ایران از انرژی صلح آمیز آن! بزگ کردن کوچک ترین مسائل حقوقی اعم از حقوق زن و حقوق بشر در ایران، و سکوت در برابر بزرگترین نقض های حقوق زن و حقوق بشر در عربستان، بزرگ کردن اعدام قاچاقچیان و تروریست ها در ایران و سکوت در برابر جنایات عربستان در یمن و مانند آن، این مواضع دوگانه است که دشمن را به ما میشناساند.

اینها راه شناخت دشمن است، وگرنه لبخند دشمن از پشت شبکه های ماهواره ای هرگز ملاک درستی برای تشخیص دوست و دشمن نیست. شبکه های متعدد ماهواره ای، سایت های متعدد، و کانال های بی شمار در فضای مجازی که همگی با لبخند با ما سخن می گویند، اما این بدین خاطر است که قبلا با جنگ و خونریزی نتوانسته اند اهداف خود را پیاده کنند و امروز به لبخند از پشت شیشه های رسانه ای روی آورده اند.

بنابراین طبق آنچه گذشت ما باید نسبت به شبکه های ماهواره ای، و رسانه های دشمن خصوصا آنها که اصلا اعتبار برایشان اهمیتی ندارد مثل آمدنیوزها نهایت بدبینی را داشته باشیم، و اصل را بر عدم صحت گزاره های ایشان بدانیم، مگر آنکه بعدا خلاف آن ثابت شود.

سوم: ضرورت تخصص محوری
یکی دیگر از ملاک های مهم در اسناد این است که حرف هر کسی در حیطه تخصصش اعتبار دارد، و ما در همان راستا مجازیم به سخن او استناد کنیم، من هرگز نمیتوانم اینجا برای یک مطلب پزشکی به سخنان یا آثار مراجع تقلید استناد کنم مگر آنکه ایشان از کتب پزشکی و تجربی آدرس داده باشند، بنابراین تخصص محوری یکی از بدیهیات در عرصه اعتبار سنجی استنادات است؛ اما متاسفانه امروز خصوصا در فضای مجازی این مسئله رعایت نمیشود.

خصوصا آفتی به نام سلبریتی محوری که امروز به شدت گریبان جامعه ما را گرفته است که افراد مشهور که حتی در بسیاری اوقات به لحاظ سواد در سطح پایین تری از عموم اقشار جامعه هستند، رهبری افکار عمومی را بر عهده گرفته اند و قشر عظیمی از مردم صرفا به خاطر شهرت ایشان در بازیگری پست های ایشان را لایک و فالو می کنند! در حالی که این رفتارها به لحاظ علمی و تحقیقی کاملا مردود هستند.

شما دیدید همین اخیرا یکی از سلبریتی ها، ندیده و نشناخته یک پستی را منتسب به روحانیون منتشر کرد و به راحتی موجب کشت شدن یک روحانی شد! در حالی که من که خودم نزدیک به 20 سال است در حوزه هستم میدانم هیچ روحانی ای چنین حرفی نمی زند مگر آنکه وابسته به دشمن باشد! خب فارغ از پاسخگویی اخروی این خانم بازیگر به خاطر چنین انتساباتی در آخرت، به لحاظ علمی هم چنین سخنانی دارای ارزش و اعتبار محسوب نمیشوند.

چهارم: عدم اعتماد به اسناد ظنی
انسان عالم و اهل تحقیق و اهل دقت هرگز پایش را جای لغزنده نمیگذارد، و تا چیزی برایش یقین آور نشده به آن استناد نمی کند، این خیلی مهم است، این که ما هر خبر یا هر کلیپ یا هر تصویری در فضای مجازی ببینیم اصل را بر صحّت گذاشته و فوری فوروارد می کنیم بزرگترین دردی است که گریبان مردم ما را در فضای مجازی گرفته است، این درد است که اکثر ما اگر بپرسند چرا فلان حرف را زدی؟ چرا فلان ادعا را کردی باید به سایت های متفرقه و پست های اینستاگرامی و اقوال این و آن استناد کنیم و این از نظر یک انسان محقق بسیار مایه نکوهش است. بنابراین یکی دیگر از شاخص های مهم در تحقیق این است که تا چیزی برایمان مسلّم نشده است آن را نپذیرفته، و نقل نکنیم.

پنجم: کنترل عوامل روان شناختی
یکی دیگر از عواملی که به شدت در امر تحقیق رهزن است تمایلی پیشینی به یک طرف است که حتی یکی از آفت های علوم تجربی نیز دانسته شده است، چه برسد به علوم انسانی و اجتماعی.

نگرش پیشینی انسان به اشخاص، جبهه ها، جناح ها، کشورها، شخصیت ها، بسیار بسیار در نتیجه گیری پسینی در خصوص گفتار و رفتار آنها نقش دارد و میتواند به کلی انسان را در امر قضاوت از حق منحرف سازد. به عنوان مثال اگر در توصیف یک انسان بسیار صادق، درستکار، مهربان، صمیمی و دلسوز، به شما بگویند او جاسوس است و به شما نزدیک میشود تا از شما اطلاعات بکشد، و شما این را باور کنید، این پیش فرض اشتباه موجب میشود شما تمام رفتارهای او را به اشتباه تحلیل کنید. همین که با شما سلام و احوال پرسی می کند به خودتان می گویید میخواهد صمیمی شود تا جاسوسی اش را آغاز کند، او هر چه بیشتر از سر صداقت به شما نزدیک شده و بیشتر صمیمی میشود شما بدبینی تان نسبت به او شدت پیدا می کند، و همین که از کار و بارتان سوال کند این را به نیز نشانه درستی پیش فرض هایتان تلقی کرده و به خود می گویید: ببین درست گفته بودند، جاسوسی اش شروع شد!

من اگر حس خوبی نسبت به روحانیت نداشته باشم، حس خوبی نسبت به افراد مذهبی نداشته باشم، حس خوبی به تمامی مسئولین نداشته باشم، به شبکه های داخلی نداشته باشم، به رسانه داخلی نداشته باشم، هر چه که حتی خوب از ایشان ببینم آن را تحلیل های منفی خواهم کرد، و اگر حس خوبی نسبت به غرب داشته باشم، به مسیحیت داشته باشم، به شبکه های غربی داشته باشم، به اشخاص منتقد نظام داشته باشم حتی نقطه های منفی ایشان را هم مثبت تحلیل خواهم کرد.
بنابراین در تحقیق این بسیار مهم است که دل و عاطفه و احساسمان را از وابستگی های پیشینی جدا کنیم، که البته این در گفتار آسان است، و در عمل بسیار دشوار و نیاز به تمرین بسیار دارد تا ملکه انسان شود، اما بالاخره برای کسی که میخواهد واقعا حق را درک کند چاره ای از آن نیست. باید دل را در مقام بحث علمی از حب و بغض ها خالی کرد.

سلام مسلم گرامی
ما یک لیست سیاه بایستی داشته باشیم از رسانه های فاقد اعتبار. بعضی رسانه ها مثل آمد نیوز اصلا به اعتبار اخبارشون اهمیت نمیدن. اما در مقابلش هیچ رسانه کاملا معتبری نداریم.

در حقیقت هیچ خبرگزاری بی طرفی وجود نداره. همون طور که به خبرگزاری های خارجی نمیشه صد در صد اعتماد کرد، خبرگزاری های داخلی هم کاملا قابل اعتماد نیستند و هر دو می تونند دارای خبرهای صحیح یا غلط باشند.

تقوا هم همیشه نمی تونه مانع از دروغ بشه به خصوص که دروغ یا توریه در برخی موارد جایز در نظر گرفته میشه. حتی اقلیتی از علما (مثل آقای هاشمی شاهرودی) بهتان زدن را در شرایطی جایز دانسته اند:
https://www.khabaronline.ir/news/417841/آیا-تهمت-زدن-به-اهل-بدعت-جایز-است-پاسخ-متفاوت-مراجع-تقلید

به نظر می رسه اعتماد کامل به هیچیک از رسانه ها صحیح نباشه و برای پی بردن به واقعیت نیازمند رجوع به رسانه های متفاوت و جمعبندی بین اونها داشته باشیم. گاهی لازمه به دنبال منابع دست اول بریم و اصل چیزی که ازش نقل قول شده رو بررسی کنیم.

فروردین;1024740 نوشت:
ما یک لیست سیاه بایستی داشته باشیم از رسانه های فاقد اعتبار. بعضی رسانه ها مثل آمد نیوز اصلا به اعتبار اخبارشون اهمیت نمیدن. اما در مقابلش هیچ رسانه کاملا معتبری نداریم.

در حقیقت هیچ خبرگزاری بی طرفی وجود نداره. همون طور که به خبرگزاری های خارجی نمیشه صد در صد اعتماد کرد، خبرگزاری های داخلی هم کاملا قابل اعتماد نیستند و هر دو می تونند دارای خبرهای صحیح یا غلط باشند.

تقوا هم همیشه نمی تونه مانع از دروغ بشه به خصوص که دروغ یا توریه در برخی موارد جایز در نظر گرفته میشه. حتی اقلیتی از علما (مثل آقای هاشمی شاهرودی) بهتان زدن را در شرایطی جایز دانسته اند

سلام فروردین عزیز
بله کاملا درست می فرمایید، ممنونم از این که ابهام موجود رو مطرح کردید تا بحث روشن تر بشه

بنده عمدا به همین خاطر ملاک ها رو سلبی مطرح کردم، نه ایجابی، یعنی به جای اینکه بگویم عدالت که در شخص بود باید اعتماد کرد، عرض کردم که بی تقوایی علت عدم اعتماد است، تا گمان نشود تقوا علت تامه در اعتماد است، اما اگر تقوا وجود داشت منبع خبر از این جهت مشکلی ندارد و باید به سایر شاخصه ها توجه داشت، شاید یک تحلیل دلسوزانه اما نادرست است.

در مورد رسانه ها هم همینطور، بنده هم هرگز معتقد نیستم که ما در مقام اعتبار سنجی رسانه ها اونها رو به داخلی و خارجی تقسیم کنیم، اینجا هم باز سلبی معنا کردم که دشمن بودن یک رسانه زمینه برای بی اعتمادی است، اما لزوما دوست بودن رسانه به معنای صادق بودن نیست، بلکه به معنای این است که مانع دشمن در میان نیست، اما باید سایر شاخصه ها مورد توجه قرار گیرد.

در مورد بهتان به اهل بدعت هم این دیدگاه که اشاره فرمودید دیدگاه شاذی است که خود ایشان هم آن را امروزه جایز نمیداند، به نظر میرسد برداشت شهید مطهری، و آیت الله سبحانی صحیح تر باشد، با سایر آیات و روایات هم سازگاری بیشتری دارد

فروردین;1024740 نوشت:
به نظر می رسه اعتماد کامل به هیچیک از رسانه ها صحیح نباشه و برای پی بردن به واقعیت نیازمند رجوع به رسانه های متفاوت و جمعبندی بین اونها داشته باشیم. گاهی لازمه به دنبال منابع دست اول بریم و اصل چیزی که ازش نقل قول شده رو بررسی کنیم.

بله در این مورد کاملا با شما موافق هستم، اما نکته ای که هست نمیتوان همه را به دیدن و شنیدن اخبار از منابع موثق و غیر موثق، دوست و دشمن ارجاع دارد، چون برخی وقعا قدرت تشخیص استدلال از مغالطه، صورت سازی از مقدمه چینی و تحریک احساسات از براهین علمی را ندارند و ممکن است فریب بخورند.
بنابراین میتوان برای چنین افرادی، تکیه به افراد مورد اعتماد و مشورت خواهی از نخبگانی که صداقت، تقوا، و بصیرت آنها را باور داریم جایگزین ساخت.

سلام ...
ببخشید جناب مسلم ...

من به صورت مبسوط در مورد روش تحقیق کردن خودم توضیح میدم .
میخواستم ببینم ؛ شما چگونه تحقیق میکنید ؛ چگونه به اخبار دسترسی پیدا میکنید ؛ چگونه اونها رو سبک و سنگین میکنید ؛ و چگونه براشون اعتبار سنجی میکنید .

بحثم هم فقط اخبار نیست .
مثلا شما می گوئید کتاب مقدس مسیحی ها اعتبار نداره ؛ ولی قرآن اعتبار داره و صد در صد بدون ایراد هستش و از سمت خدا هستش .

میخواستم ببینم اصول شما برای کشف این مسایل چجوری هستش .
مرسی .

با سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1024747 نوشت:
بحثم هم فقط اخبار نیست .

ببینید روش تحقیق در ر موضوعی بستگی به آن موضوع دارد، تا موضوع روشن نشود نمیشود روش تحقیق ارائه کرد، به عنوان مثال روش تحقیق در علوم تجربی خب آزمایش و تجربه است، روشن تحقیق در علوم تاریخی مطالعه منابع تاریخی است، و سایر علوم هم همچنین
یعنی نمیشود با آزمایش در آزمایشگاه تشخیص داد که مثلا نارالدین شاه چند همسر داشته است!! یا اینکه صرفا با مطالعه نمیشود کشف کرد که فلان گیاه برای فلان بیماری خوب است!!

بنابراین برای روش تحقیق در هر زمینه ای باید آن زمینه به صوت شفاف روشن شود، بنده در پست پیشین گمان کدم شما منظورتان اخبار است لذا در آن فضا شرایط را عرض کردم، اما در مورد متون مقدس:

فرشته برمیگردد;1024747 نوشت:
مثلا شما می گوئید کتاب مقدس مسیحی ها اعتبار نداره ؛ ولی قرآن اعتبار داره و صد در صد بدون ایراد هستش و از سمت خدا هستش .

کتب مقدس از دو جهت قابل بررسی است، اول سندی و دوم محتوایی که بنده فعلا به اعتبار سنجی محتوایی که بحث مفصلی است اشاره نمی کنم، اما روش تحقیق برای اعتقاد به برتری قرآن به لحاظ سندی در قالب دو نکته عرض میشود:

اول: اعتبار سنجی متون تاریخی

اعتبار سنجی متون تاریخی به لحاظ سندی در گرو فاکتورهای متعددی است، اما آنچه که در متون مقدس بیشتر مورد توجه قرار می گیرد بحث تواتر سندی آن است، اگر یک متن تاریخی به تواتر برسد یقین آور خواهد بود در غیر این صورت یقین آور نخواهد بود. به عنوان مثال ما هیچ کدام کریم خان زند را ندیده ایم اما به خاطر کثرت اخبار در خصوص او میدانیم چنین شخصیتی وجود داشته است.
در مورد قرآن و کتاب مقدس مسیحیت هم بحث همینطور است، ما باید به عنوان دو شخص که نه مسیحی هستیم و نه مسلمان به صورت کاملا علمی و بی طرفانه در خصوص آنها تحقیق کنیم:

ما قرآن را درتمام طبقات به صورت متواتر داریم یعنی در هر قرنی از قرون گذشته تا زمان پیامبر(ص) انسان های زیادی بوده اند که تک تک آیات قرآن را بدون اختلافی گزارش کرده اند، اما چنین تواتری در تمام طبقات در خصوص کتاب مقدس و خصوصا عهد قدیم وجود ندارد. چون مربوط به تاریخ دور است و جنگ هایی که بخت النصر داشته و قتل عام هایی که در میان بنی اسرائیل کرده است سند متواتری بر جای نمانده است.
البته این مسئله ای است که خود غربی ها هم به آن اشاره کرده اند که تنها چیزی که با اعتقاد جازم میتوان پذیرفت وجود خود عیسی(ع) است، اما هیچ گزاره تاریخی که به لحاظ سندی متواتر باشد از او نداریم.

دوم: اعتبار سنجی مصونیت از خطا

روشن است که سخن ما فعلا از اصل نبوت پیامبر اسلام(ص) و حضرت مسیح(ع) نیست، سخن بر سر کتاب های آسمانی ایشان است، بنابراین فرض بر این است که نبوت پیامبر اسلام(ص) و عیسی(ع) هر دو اثبات شده است.

حالا تفاوت اینجاست که قرآن از جانب خداوند بدون واسطه بر پیامبر(ص) نازل شده و او مستقیما به مردم ابلاغ نموده، یعنی تنها واسطه میان خدا و مردم برای این پیام، پیامبر(ص) است که معصوم است؛ اما اناجیل علاوه بر حضرت عیسی(ع) که معصوم است، یک واسطه دیگر هم خورده است و آن حواریونی هستند که این اناجیل را بعد از عیسی(ع) نوشته اند، چون همان طور که می دانید اولین انجیل یعنی مرقس 30 سال بعد از عیسی(ع) نوشته شده است، اگرچه در عصمت خود عیسی(ع) به خاطر پیامبر بودنش تردیدی نیست، اما در عصمت آن حواریون چه؟! تا زمانی که عصمت حواریون با دلیل معتبر اثبات نشود خطاناپذیر بودن این اناجیل اثبات شدنی نیست، از آن طرف برای عصمت ایشان نمیشود به خود اناجیل استناد کرد، چون اعتبار خود اناجیل در گرو اثبات اعتبار و عصمت این نویسندگان است.

گام بعدی این است که قرآن همواره از زمان صدر اسلام تا به امرو همان قرن بوده و بشر در این میان فقط نقش راوی را ایفا کرده است اما در خصوص اناجیل یک جای دیگر هم نقش بشر وجود دارد، و آن انتخاب چهار انجیل از میان ده ها اناجیل است که باز اعتبار این انتخاب در گرو اعتبار انتخاب کنندگان است. باید عصمت این انتخاب کنندگان اثبات شود تا بتوانیم قاطعانه بگوییم نها در انتخاب این اناجیل چهارگانه دچار خطا نشده اند.

سلام ...
جناب مسلم منظورم از روش تحقیق ... این هستش که شما چگونه متوجه می شوید که خبری که در درون جامعه داره پخش میشه ؛ حقیقی هستش یا غیر حقیقی .

من فکر میکنم که شما ملاحظاتی دارید و نمیتونید در مورد روشهای تحقیقتون صحبت کنید ؛ به هر حال من در مورد روشهای تحقیقم صحبت میکنم ؛

اولا اینکه به دلایلی برخی از خبرگذاری ها رو معتبر تر از دیگر خبرگزاری ها می دونم ؛ مثلا به نظره من بین خبرگزاری های معمولی که برای ایران برنامه دارند : من ابتدایا bbc رو از همه پر اعتبار تر میدونم و اگر بخوام بهش نمره بدم بهش نمره 98رو میدم ؛ بعدش صدای آمریکا رو از همه پر اعتبار تر می دونم و مثلا بهش نمره 40 می دم ؛ و در نهایت خبر گذاری های ایران رو پر اعتبار می دونم و بهشون نمره 35 تا 40 می دم .

اینی هم که چرا به چنین اعتقادی رسیدم ؛ به این علت بوده که خبرهای متفاوتی رو دیدم ؛ جهت گیری های متفاوت این برنامه ها و این خبر گزاری ها رو دیدم و در نهایت به این باور رسیدم که مثلا bbc نسبت به سایر خبرگزاری ها از اعتبار بیشتری برخوردار هست .

بنابراین خیلی وقتها میشه که خبری رو در درون bbc میبینم دیگر به دنبال صحت و سقم اون نمیرم .
ولی اگر خبری دیگر رو در درون خبرگزاری های دیگر ببینم در مورد صحت و سقم اونها تحقیق های بیشتری میکنم .

فکر میکنم تا همینجاش با هم مشگل داشته باشیم . اگر اینگونه هست ؛ توضیح بیشتر بدم ؛ در غیر اینصورت از روی مساله رد بشم .

با سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1024842 نوشت:
من فکر میکنم که شما ملاحظاتی دارید و نمیتونید در مورد روشهای تحقیقتون صحبت کنید ؛ به هر حال من در مورد روشهای تحقیقم صحبت میکنم

بنده هم اتفاقا بدون ملاحظه سخن گفتم، بنده هم واهمه ای ندارم از این که مثلا bbc رو با صدا و سیمای خودمان مقایسه کنم، اما سخن در این است که ملاک ترجیح چی هست؟
من هم در همین فضا صحبت کردم و از ملاک هایی گفتم که میشه اونها رو برای ترجیح بین شبکه ها به کار برد، تا قاعده روشن بشه و بحث ضابطه مند و قاعده مند پیش بره.

فرشته برمیگردد;1024842 نوشت:
من ابتدایا bbc رو از همه پر اعتبار تر میدونم و اگر بخوام بهش نمره بدم بهش نمره 98رو میدم ؛ بعدش صدای آمریکا رو از همه پر اعتبار تر می دونم و مثلا بهش نمره 40 می دم ؛ و در نهایت خبر گذاری های ایران رو پر اعتبار می دونم و بهشون نمره 35 تا 40 می دم .

قطعا بنده نظر مخالف شما دارم، و این که تاکید کردم باید قاعده و ملاک پیش از ورود به مصادیق روشن بشه از همین بابت است، من و شما باید ابتدا روشن کنیم که چه ملاکی برای ترجیح و تشخیص رسانه ها کارآمد بوده و قابل اعتناست، که البته شما در ادامه فرمایشتان اشاره کوتاهی داشته اید که به آن خواهم پرداخت

فرشته برمیگردد;1024842 نوشت:
اینی هم که چرا به چنین اعتقادی رسیدم ؛ به این علت بوده که خبرهای متفاوتی رو دیدم ؛ جهت گیری های متفاوت این برنامه ها و این خبر گزاری ها رو دیدم و در نهایت به این باور رسیدم که مثلا bbc نسبت به سایر خبرگزاری ها از اعتبار بیشتری برخوردار هست .

بنابراین خیلی وقتها میشه که خبری رو در درون bbc میبینم دیگر به دنبال صحت و سقم اون نمیرم .
ولی اگر خبری دیگر رو در درون خبرگزاری های دیگر ببینم در مورد صحت و سقم اونها تحقیق های بیشتری میکنم

شما نوشته اید که ملاک اعتمادتان به bbc و voa جهت گیری های متفاوت این خبرگزاری هاست، خب این کاملا نشان میدهد که ملاک شما نشأت گرفته از یک سری پیش فرض هاست. یعنی شما یک جهتی را از قبل درست دانسته اید و آن خبرگزاری ای را صادق می دانید که در همان جهت سخن بگویند در حالی که به لحاظ منطقی این اصلا ملاک درستی برای سنجش صدق و کذب نیست!!

این وابستگی پیشینی به یک جریان و به تبع آن یک شبکه موجب میشود که انسان در برابر آنها افسون شده و هیچ نقدی بر علیه ایشان را نپذیرد، و هر کسی علیه ایشان نقد کند خودش تخریب میشود!! حتی اگر آن شخص یک تحلیل گر سابق bbc مثل علی علیزاده باشد! بنابراین شما قطعا باید در ملاکتان تجدید نظر کنید چرا که این ملاک هرگز مورد تایید عقل نیست و نخواهد بود.

اما علت بی اعتمادی بنده به این دو شبکه، و شبکه های مشابه این است که اینها وابسته هستند به آمریکا و انگلیس، و بنده در دشمنی این دو کشور با ایران تردیدی ندارم، تاریخ مملکت ما از قاجار و تحمیل عهدنامه های پاریس و مانند آن تا کنون نشان دهنده دشمنی این دو کشور با ماست، جنگ تحمیلی و حمایت های بی دریغ این دو کشور از صدام اوج آن بود، و امروز هم تحریم ها و عهد شکنی ها و دشمنی ها آشکارتر از آن است که انکار شود، طبیعتا هیچ منطقی نمی پذیرد که انسان اخبار خودش را از دشمنش جویا شود!

سلام ...
جناب مسلم bbc که خاله و عمه من نیست .

در ایران خبرها و شایعه های زیادی پخش میشه ؛ و این شبکه به نظر من اخبار دروغی رو منتشر نمیکنه ؛ و حساسیت زیادی رو روی این مساله داره که به صحت اخباری که پخش میکنه توجه داشته باشه ؛

ببینید مثال هاش زیاد هست .

1. مثلا در درون ماجراهای سال 88 بود که از صدا و سیمای خودمون تصاویری رو نشون دادند که یک سری آدم رفتند و مسجد لولاگر که در خیابون جمهوری هست رو دارند با مواد آتش زا آتش میزنند ؛ و کلا داشت به گونه ای رفتار می کرد که تمامی معترضین ... آدمهای کثیفی هستند و خونه خدا رو به آتش میکشند و از این جور حرفها ....

من همون موقع زدم bbc ؛ ببینم که bbc چی میگه ... Bbc داشت ویدیویی رو پخش می کرد که یکی از تماشاچیان این شبکه ؛ برای شبکه bbc فرستاده بود که بسیجی ها رفتند بالای قسمتی از مسجد و دارند بدون هدف به سمت جمعیت مردم شلیک میکنند و مردم هم ریختند به سمت مسجد و دارند به سمت بسیجی ها ککتلملوتوف و سنگ و .... پرتاب میکنند ؛

2. یا در مورد ماجرای انتخابات .... که یکی از کاندیداها در درون رادیو صحبت میکرد ؛ که اون زمان میخواستند به دانشجویان تعرض بکنند و بهشون حمله بکنند و ایشون اجازه ندادند ؛ و با این کارش داشت برای خودش اعتبار بدست میاورد ... تقریبا یک ساعت بعدش بی بی سی در درون اخبار خودش صحبتی از ایشون رو پخش کرد که در جایی دیگر داره سخنرانی میکنه و داره در مورد حمله گاز انبری و .... صحبت میکنه و اینکه در درون اون مسایل خودش باتوم به دست بوده و ....

مسایل از این دست زیاد هستند .... وقتی تعدادشون زیاد میشه ... دیگه ناخودآگاه انسان هیچ اعتباری برای صدا و سیمای کشور خودش قایل نمیشه ...

سلام

فرشته برمیگردد;1024851 نوشت:
جناب مسلم bbc که خاله و عمه من نیست .
این شبکه به نظر من اخبار دروغی رو منتشر نمیکنه ؛ و حساسیت زیادی رو روی این مساله داره که به صحت اخباری که پخش میکنه توجه داشته باشه

ببینید مثال هاش زیاد هست .

1. مثلا در درون ماجراهای سال 88 بود که از صدا و سیمای خودمون تصاویری رو نشون دادند که یک سری آدم رفتند و مسجد لولاگر که در خیابون جمهوری هست رو دارند با مواد آتش زا آتش میزنند ؛ و کلا داشت به گونه ای رفتار می کرد که تمامی معترضین ... آدمهای کثیفی هستند و خونه خدا رو به آتش میکشند و از این جور حرفها ....

من همون موقع زدم bbc ؛ ببینم که bbc چی میگه ... Bbc داشت ویدیویی رو پخش می کرد که یکی از تماشاچیان این شبکه ؛ برای شبکه bbc فرستاده بود که بسیجی ها رفتند بالای قسمتی از مسجد و دارند بدون هدف به سمت جمعیت مردم شلیک میکنند و مردم هم ریختند به سمت مسجد و دارند به سمت بسیجی ها ککتلملوتوف و سنگ و .... پرتاب میکنند ؛

2. یا در مورد ماجرای انتخابات .... که یکی از کاندیداها در درون رادیو صحبت میکرد ؛ که اون زمان میخواستند به دانشجویان تعرض بکنند و بهشون حمله بکنند و ایشون اجازه ندادند ؛ و با این کارش داشت برای خودش اعتبار بدست میاورد ... تقریبا یک ساعت بعدش بی بی سی در درون اخبار خودش صحبتی از ایشون رو پخش کرد که در جایی دیگر داره سخنرانی میکنه و داره در مورد حمله گاز انبری و .... صحبت میکنه و اینکه در درون اون مسایل خودش باتوم به دست بوده و ....

مسایل از این دست زیاد هستند .... وقتی تعدادشون زیاد میشه ... دیگه ناخودآگاه انسان هیچ اعتباری برای صدا و سیمای کشور خودش قایل نمیشه ..

میدانم خواهر گرامی، میدانم که bbc خاله و عمه ی شما نیست، اما باور کنید بسیاری از ابراز نظرهای ما در خصوص اشخاص، یا همینمنابع خبری نشأت گرفته از پیش فرضها و قضاوت های پیشینی ما در خصوص آنهاست به گونه ای که حتی گاهی از اعتماد به عمه و خاله هم فزونی می گیرد.

بنده هرگز نمیگویم که این شبکه ها همواره دروغ می گویند، این که روشن است که منطقی نیست چون هیچ شبکه ای اینگونه به اعتبارش چوب حراج می زند مگر آنکه درک و فهمش چیزی در حد مدیر آمدنیوز باشد! اما این پیش فرض که "بی بی سی اخبار دروغی را منتشر نمی کنه؛ و حساسیت زیادی روی این مسئله داره" چطور اثبات میشود؟

روشن است که ما برای قضاوت در میزان صادق بودن شبکه های خبری نمیتوانم در خصوص تک تک اخبار آنها تحقیق کنیم! با استناد به صداقت آنها در چند خبر هم نمیشود به این اعتماد رسید که پس در همه اخبارشان راست می گویند! خودش ما هم هرگز از کسی که ده بار راست شنیده اید نتیجه نمیگیرد که پس همواره راست می گوید.

بنابراین ما برای اعتماد به یک شبکه خبری باید به اهداف و وابستگی آن شبکه نظر کنیم، نه به اخبار آن. باید ببینیم به کجا وابسته است و چه اهدافی را دنبال می کند؟ روشن ست که bbc و voa و سایر رسانه ها دلسور ما مردم ایران نیستند که این بودجه عظیم را صرفا جهت این که ما آگاه باشیم هزینه کنند!
آیا شما در دشمنی آمریکا و اسرائیل با ایران شک دارید؟

نگذارید بی دلیل به یک طرف خوش بین باشید، در دشمنی های این دو کشور با مردم ایران تفکر کنید، در مورد دروغ های bbc کمی در اینترنت جستجو کنید، سخنان انسان هایی که خیلی انقلابی نیستند مانند شهرام همایون، علی علیزاده و دیگران را در خصوص bbc ببینید و بشنوید.

علاوه بر اینکه همیشه بحث صدق و کذب نیست، بحث بر سر گزینش اخبار و پررنگ و کمرنگ کردن حوادث هم هست، این که شبکه خبری چه اخباری را انتخاب کند، یا چه چیزی را پررنگ و چه چیزی را کمرنگ کند اینها خیلی مهم است، بگذارید مثال بزنم، آیا رویکرد bbc و voa در مورد اعدام چند قاچاقچی یا تروریست با کشته شدن 37 نفر از شیعیان در عربستان یکسان است؟

آیا پوشش رسانه ای حوادث 88 با پوشش رسانه ای آنچه امروز در فرانسه اتفاق می افتد قابل مقایسه است؟
این مواضع دوگانه از چه نشأت می گیرد؟

رسانه بی طرف نقاط مثبت و منفی، پیشرفت ها و پس رفت ها، موفقیت ها و ناکامی ها را همه با هم می گوید، به هر دو اشاره می کند، اما آیا تا به حال یک خبر از بی بی سی شنیده اید که از پیشرفت علمی ایران بگوید؟ چرا دائما وقتی دلار و ارز قیمت صعودی به خود می گیرد آنها آن را به صورت گسترده پوشش خبری می دهند، اما وقتی سیر نزولی می گیرد از اخبار مهم خارج میشود؟

چرا هر چه بوی ناامیدی میدهد در بی بی سی پررنگ شده و هر حرکتی که بوی امید بدهد یا نادیده گرفته میشود یا این که بسیار مختصر عبور میشود؟ تا به حال به این پررنگ و کمرنگ مطرح شدن اخبار در بی بی سی و صدای آمریکا دقت کرده اید؟

من کلیپ های متعددی ار برنامه صدای آمریکا می بینم که به سخنان برخی روحانیون اشاره کرده و آنها را به تمسخر می گیرد، اما این سوال پیش نمی آید چرا به سخنرانی هایی که مثبت هستند اشاره ای نمیشود؟ چر ا فقط آنچه که دوپهلو بوده و میشود برای تخریب روحانیت از آنها بهره برد استفاده میشود؟ آیا اینها نباید علامت سوال برای ما ایجاد کند؟

همین اخیرا در bbc خبری را دیدم که از قول علی مطهری تیتر زده بود با این مضمون: رهبری در ماجرای برکناری فردوسی پور نقش ندارد! خب یک نقل قول از یک نماینده مجلس برای رد یک شایعه چرا باید تیتر بزرگ در bbc شود؟ چون هر کسی که اندک تحلیل رسانه ای داشته باشد می داند که bbc می خواهد شائبه دست داشتن رهبری در این ماجرا را تقویت کند!

سرکار خانم من با کسانی که کار و اشتغالشان در عرصه رسانه است گفتگو داشته ام، و میدانم چقدر ظرافت های حاشیه ای دارد، نوع تیتر، رنگ صفحه، بزرگی و کوچکی تصاویر، انتخاب نوع تصاویر، نوع بیان، همه اینها می تواند زبان های غیر گفتاری یک رسانه باشد.

مطمئن باشید یک گروه عظیم با کار سازماندهی شده و رعایت کامل نکات روانشناختی و رسانه ای پشت این شبکه ها هستند تا منافع این کشورها را تأمین کنند، وگرنه این کشورهایی که کوچک ترین منفعتی برای سایر کشورها را بر نمیتابند، نمی آیند چنین بودجه عظیمی را برای آگاه سازی مردم آن کشورها هزینه کنند.

کمی روی این مسائل باید فکر کنیم.

فرشته برمیگردد;1024851 نوشت:
این شبکه به نظر من اخبار دروغی رو منتشر نمیکنه ؛ و حساسیت زیادی رو روی این مساله داره

مسلم;1024854 نوشت:
همیشه بحث صدق و کذب نیست... مواضع دوگانه...

من برای روشن شدن این مواضع دوگانه در bbc به یک مورد اشاره میکنم تا ببینید انتخاب الفاظ چقدر نقش دارد:

یکی آشوب نامیده میشود و یک اعتراض!

سلام مسلم گرامی
برای خبرگزاری هایی مثل bbc اعتبار خیلی مهمه و اگر اخبار دروغ زیادی رو منتشر کنند براشون گران تموم میشه. اما جهتگیری در خصوص بزرگنمایی یا کوچکنمایی اخبار یا شگردهای مشابه رو دارند. خبرگزاری های دیگه اما علاوه بر داشتن بازیهای رسانه ای، ممکنه به اعتبارشون هم اهمیت کمتری بدن.

خبرگزاری های داخلی رو ببینید: در هر موردی که با مردم مصاحبه می کنند همه نظر موافق میدن. خب مشخصه که این نظرات گلچین شده است و واقعی نیست. همه هم این رو می دونند اما انگار عادی شده و براشون اهمیتی نداره.

مسلم;1024855 نوشت:

یکی آشوب نامیده میشود و یک اعتراض!

اینجا یکی بیداری نامیده میشه یکی فتنه

هر دو رسانه جهتگیری دارند فقط جهتها فرق داره

سلام فروردین عزیز

فروردین;1024886 نوشت:
اینجا یکی بیداری نامیده میشه یکی فتنه
هر دو رسانه جهتگیری دارند فقط جهتها فرق داره


بله، قطعا همینطور است و البته این اتفاقا کاملا منطقی است که هر رسانه ای در راستای اهدافش گام بردارد.
بنده هم به همین خاطر به خانم فرشته عرض کردم که ما نمی توانیم جهت گیری رسانه ها را ملاک صدق و کذب قرار دهیم، بالاخر رسانه ها هر کدام اسپانسری دارند که باید مطابق دیدگاه او اخبار را برگزیده یا کمرنگ و پررنگ کنند.

اما مهم این است که کدام جهت به نفع ماست؟ بزرگنمایی ها و کوچک نمایی های کدام رسانه در راستای منافع یا در تضاد با منافع ماست؟
کدام رسانه را به خاطر جهت گیری هایش دنبال کنیم بدون آنکه به پیروی از او به مرور زما به ما آسیب نزند؟

اینجاست که بدون شک شناخت دوست و دشمن و پرهیز از بنگاه های خبرپراکنی وابسته به دشمن یک شاخص کاملا منطقی جلوه خواهد نمود.

سلام ...
ببینید جناب مسلم ...

شما خودتون در درون مباخثتون عنوان کردید که برای این انقلاب خونهای زیادی ریخته شده و اگر کسی بخواد عوضش کنه باید بابتش خون بده ... ببینید این یک جمله خیلی خطرناکی هست ؛ چون مطمینا یک وجه دیگر این صحبت این هستش که ای کسایی که اعتراض دارید ... هیچ راه حلی به غیر از خون ریختن ندارید .

ببینید ...
در درون کشوری مانند انگلیس ... بین آشوب و اعتراض فرق وجود داره ... آدمها میتوانند طبق بستر قانون اعتراض کنند ... و تا آنجا اعتراض کنند که سیستمهای بنیادین کشورشون رو تغییر بدهند . ولی در درون ایران اینجوری نیست هر کسی که به سیستم اعتراض داره باید خون بریزه ....

بنابراین ... اعتراض در درون ایران اگر وجهی مانند خشونت و آتش زدن به خودش بگیره .... نمیشه بابتش کسی رو مقصر دونست ؛ چون راه حل قانونی براش وجود نداره .
یک آخوند میره بالای منبر و صحبتی رو میکنه ؛ و چون هیچ تریبونی برای مخالفت وجود نداره ... یک سری آدم میرن و میزنند و اون شخص رو میکشند ؛ چون به قول خودتون هیچ راه حل دیگه ای نیست ؛ میخواید مخالفت کنین بزنین بکشین .... ما هم میزنیم و می کشیم .

بنابراین آتش زدن و آدم کشتن و .... در درون کشوری مانند ایران با اعتراض کردن برابری میکنه .
ولی
آتش زدن و آدم کشتن و ... در درون کشوری مانند انگلستان با آشوب برابری میکنه .

مسلم;1024894 نوشت:

اما مهم این است که کدام جهت به نفع ماست؟ بزرگنمایی ها و کوچک نمایی های کدام رسانه در راستای منافع یا در تضاد با منافع ماست؟

کسی که بخواد مستقل فکر کنه، هیچ منفعتی برای قرار گرفتن در بازی رسانه ای نداره

با سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1024899 نوشت:
شما خودتون در درون مباخثتون عنوان کردید که برای این انقلاب خونهای زیادی ریخته شده و اگر کسی بخواد عوضش کنه باید بابتش خون بده ... ببینید این یک جمله خیلی خطرناکی هست ؛ چون مطمینا یک وجه دیگر این صحبت این هستش که ای کسایی که اعتراض دارید ... هیچ راه حلی به غیر از خون ریختن ندارید .

ببینید ...
در درون کشوری مانند انگلیس ... بین آشوب و اعتراض فرق وجود داره ... آدمها میتوانند طبق بستر قانون اعتراض کنند ... و تا آنجا اعتراض کنند که سیستمهای بنیادین کشورشون رو تغییر بدهند . ولی در درون ایران اینجوری نیست هر کسی که به سیستم اعتراض داره باید خون بریزه ....

بنابراین ... اعتراض در درون ایران اگر وجهی مانند خشونت و آتش زدن به خودش بگیره .... نمیشه بابتش کسی رو مقصر دونست ؛ چون راه حل قانونی براش وجود نداره .
یک آخوند میره بالای منبر و صحبتی رو میکنه ؛ و چون هیچ تریبونی برای مخالفت وجود نداره ... یک سری آدم میرن و میزنند و اون شخص رو میکشند ؛ چون به قول خودتون هیچ راه حل دیگه ای نیست ؛ میخواید مخالفت کنین بزنین بکشین .... ما هم میزنیم و می کشیم .

بنابراین آتش زدن و آدم کشتن و .... در درون کشوری مانند ایران با اعتراض کردن برابری میکنه .
ولی
آتش زدن و آدم کشتن و ... در درون کشوری مانند انگلستان با آشوب برابری میکنه .



100 درصد اشتباه متوجه سخنان بنده شدید و خدا رو شکر می کنم که این مسئله را اینجا مطرح کردید تا روشن شود وگرنه در جای دیگری این سخنان را به ما نسبت میدادید و داستان میشد!!
امکان اصلاح قانون حتی قانون اساسی در هر کشوری وجود دارد، در ایران هم چندین مرتبه اتفاق افتاده است، اصلا فلسفه مجلس و پارلمان در کشورها همین است، و البته در مورد قانون اساسی همواره رضایت بالاترین مسئولین در هر کشوری لازم است.
اصلاح مسئولین هم از طریق انتخابات بوده و این هم در تمام کشورهای جمهوری ممکن است.

اما انقلاب به معنای تغییر یک نظام، تغییر ماهیت یک نظام، این را هیچ کشوری بر نمی تابد؛ دقت کنید خواهش می کنم؛ محال است شما بتوانید از طریق قانونی در انگلستان مثلا جمهوری اسلامی راه بیندازید!! انقلاب به معنای تغییر ماهیت نظام در هیچ کشوری جز با جنگ و جدا امکان پذیر نخواهد شد.

علاوه بر اینکه در همان سیاست ها هم آنگونه که شما گمان می کنید در غرب راه اصلاح وجود ندارد! الان مسلمانان فرانسه حدود 15 سال است دارند به نداشتن حق حجاب در مدارس اعتراض می کنند؟ آیا این مسلمانان امید داشته باشند که به لحاظ قانونی شرایطشان را اصلاح کنند تا بتوانند با حجاب ادامه تحصیل دهند؟

اصلا اعتراضاتی که در کشورهای اروپایی میشود مگر برای تغییر نظام است؟ روشن است که نیست، پس اگر راه حل قانونی دارد چرا دست به اعتراض می زنند؟ و چرا پلیس این ها را اینگونه سرکوب می کند؟
الان شما فرانسه را ببینید که به عنوان مهد دموکراسی مطرح است، هر هفته چقدر حادثه خونین توسط پلیس رقم میخورد؟! پس چه ساز و کار قانونی ای وجود دارد که رضایت ایشان را فراهم نمی آورد؟

فروردین;1024902 نوشت:
کسی که بخواد مستقل فکر کنه، هیچ منفعتی برای قرار گرفتن در بازی رسانه ای نداره

بحث سر بازیچه شدن نیست برادر من!!
شما الان اخباری که نیاز دارید رو کاملا خودتون تحقیق می کنید؟ یعنی مثلا برای آگاهی از زلزله کرمانشاه رفتید کرمانشاه، برای آگاهی از سیل خوزستان و لرستان به این استان ها سفر کردید و برای آگاهی از استعفای ترزامی بنا دارید به انگلستان بروید؟

بالاخره باید اخبار را از یک شبکه ای گرفت، سخن در این اخبار است، صدا و سیما حالا ممکن است اعتراض چند نفر در فلان جا را پخش نکند خب این چه آسیبی به من و شما می زند؟ اما بی بی سی به مرور از انسان یک انسان بدبین به نظام، ناامید، و در نهایت ضد انقلاب می سازد!

مسلم;1024916 نوشت:
بالاخره باید اخبار را از یک شبکه ای گرفت، سخن در این اخبار است، صدا و سیما حالا ممکن است اعتراض چند نفر در فلان جا را پخش نکند خب این چه آسیبی به من و شما می زند؟ اما بی بی سی به مرور از انسان یک انسان بدبین به نظام، ناامید، و در نهایت ضد انقلاب می سازد!

هر دوی این رسانه هایی که مثال زدید، تنها خبرها رو به ما انتقاد نمیدن بلکه می خوان به ما بگن که چطور فکر کنیم و چطور فکر نکنیم. نکته مهم اینه که ما بتونیم اخبار رو بدست بیاریم بدون اینکه اجازه کنترل ذهنمون رو به رسانه ها بدیم که این نیازمند شناخت بازیهای رسانه ای و تشخیص اخبار صحیحه.
تحقیق درست در مورد اخبار می تونه خیلی زمان بر باشه، پس قبلش باید ببینیم که اطلاع دقیق از چه اخباری رو لازم داریم. اطلاع دقیق از بعضی اخبار خیلی مورد نیاز ما نیست و می تونیم کنارشون بگذاریم.

مسلم;1024915 نوشت:
با سلام و احترام


100 درصد اشتباه متوجه سخنان بنده شدید و خدا رو شکر می کنم که این مسئله را اینجا مطرح کردید تا روشن شود وگرنه در جای دیگری این سخنان را به ما نسبت میدادید و داستان میشد!!
امکان اصلاح قانون حتی قانون اساسی در هر کشوری وجود دارد، در ایران هم چندین مرتبه اتفاق افتاده است، اصلا فلسفه مجلس و پارلمان در کشورها همین است، و البته در مورد قانون اساسی همواره رضایت بالاترین مسئولین در هر کشوری لازم است.
اصلاح مسئولین هم از طریق انتخابات بوده و این هم در تمام کشورهای جمهوری ممکن است.

اما انقلاب به معنای تغییر یک نظام، تغییر ماهیت یک نظام، این را هیچ کشوری بر نمی تابد؛ دقت کنید خواهش می کنم؛ محال است شما بتوانید از طریق قانونی در انگلستان مثلا جمهوری اسلامی راه بیندازید!! انقلاب به معنای تغییر ماهیت نظام در هیچ کشوری جز با جنگ و جدا امکان پذیر نخواهد شد.

علاوه بر اینکه در همان سیاست ها هم آنگونه که شما گمان می کنید در غرب راه اصلاح وجود ندارد! الان مسلمانان فرانسه حدود 15 سال است دارند به نداشتن حق حجاب در مدارس اعتراض می کنند؟ آیا این مسلمانان امید داشته باشند که به لحاظ قانونی شرایطشان را اصلاح کنند تا بتوانند با حجاب ادامه تحصیل دهند؟

اصلا اعتراضاتی که در کشورهای اروپایی میشود مگر برای تغییر نظام است؟ روشن است که نیست، پس اگر راه حل قانونی دارد چرا دست به اعتراض می زنند؟ و چرا پلیس این ها را اینگونه سرکوب می کند؟
الان شما فرانسه را ببینید که به عنوان مهد دموکراسی مطرح است، هر هفته چقدر حادثه خونین توسط پلیس رقم میخورد؟! پس چه ساز و کار قانونی ای وجود دارد که رضایت ایشان را فراهم نمی آورد؟

سلام ...
جناب مسلم ما چیزی داریم به نام "ظرف" و چیزی هم داریم به نام "مظروف" ... مخالفت کردن با "ظرف" اسمش میشه مخالفت با سیستم که اشتباه هست . ولی مخالفت کردن با مظروف میشه مخالفت کردن به نوع نگرش و جهانبینی دیگران که اصلا هم اشتباه نیست .

ببینید جناب مسلم ...
اجازه بدید من در مورد برنامه کاری خودم یک توضیح بدم ؛ منظورم رو متوجه می شید .

ما چیزی داریم با عنوان سیستم سازی ؛ و چیزی هم داریم با عنوان ایدیولوژی و اهداف و استراتژی های زندگی .

من متوجه شده ام که بدنم به نوع خاصی کار میکنه ؛ مثلا بدن من اینجوری کار میکنه .

1. اگر صبح ها که از خواب بیدار میشم ؛ دقیقا همون موقع به چیز خاصی قکر کنم ؛ تا آخر اون روز Background مغز من میشه فکر کردن به اون موضوع .

2. روشی در درون کار کردن وجود داره با عنوان Focus ؛ روش اینجوری هستش که در درون انجام دادن کارها ؛ می بایست تمام وقفه های زندگی رو غیر فعال کنی ؛ به هیچ چیز فکر نکنی ؛ به مدت 25 دقیقه با تمرکز کامل یک مدل کار رو انجام بدی ؛ بعدش 5 دقیقه ؛ فوکوس رو از روی مغزت برداری و multitasking بشی .

3. شبها وقتی که من میخوام بخوابم ؛ به هر چیزی که فکر کنم ؛ تا صبح مغز من به اون چیز فکر میکنه ؛ و مغز سعی میکنه که در مدت زمان خوابیدن اطلاعات کسب شده روز رو به صورت درست و صحیح در درون مغز جانشانی کنه .

4. برای عادت سازی بهترین کار این هستش که در 5 دقیقه هایی که از فوکوس بر می گردم ؛ چک لیستی داشته باشم و ببینم که در اون مدت 25 دقیقه ها عادت هایی که باید داشته باشم رو رعایت کردم یا نه .

5. هر مهارت جدیدی رو که یاد میگیرم باید یک زمانبند داشته باشم که وقتی زمانش فرا رسید اون مهارت جدید رو دوباره انجام بدم تا از مغزم بیرون نره .

و ...

من انسان هستم و به علت اینکه انسان هستم اینگونه ساخته شدم ؛ بنابراین میام و یک سیستم رشد فردی برای خودم درست میکنم ؛

بنابراین وقتی که از خواب بیدار میشم . میدونم که باید چه مدل کارهایی رو انجام بدم و چه مدل هایی رو انجام ندم . بنابراین .

1. تندی تختم رو مرتب میکنم .
2. تندی لباسهای خوابم رو عوض میکنم .
3. تندی یک لیوان آب گرم و لیمو میخورم .
4. برنامه ای که دیروز نوشته ام و یک بار قبل از خواب مرورش کردم رو یک بار دیگر مرور می کنم .
5. یک موسیقی انرژی بخش گوش می دم .
6. کمی یوگا کار میکنم و عود روشن میکنم .
7. قرص های فشار خونم رو میخورم .
7. کمی صبحانه میخورم .
8. میرم و در حدود یک ساعت در پارک ورزش میکنم .
9. بر میگردم خونه و میرم دوش میگیرم .
10. یک چرت کوچکی می زنم .
11. صبحانه کاملم رو میخورم .
12. میرم روبروی آینه و از خودم میپرسم اگر امروز آخرین روز زندگیت باشه چی کار میکنی .

بعدش میرم در درون فاز برنامه ریزی روزانه ؛ میبینم که چه کارهایی دارم ؛ لیست کارهام رو میبینم ؛ اونهایی که دیروز تصمیم گرفتم انجامشون بدم رو میبینم ؛ لیست Appointment های روزانه ام رو میبینم ؛ وضعیت آب و هوا رو میبینم ؛ وضعیت تعطیلی های هفته رو میبینم ؛ و بعد تصمیم میگیرم که امروز چه کارهایی رو باید انجام بدم .

وقتی هم که شب میشه ... میبینم که چه مهارتهایی رو باید دوره بکنم ؛ قبل از خوابیدن یک بار اونها رو مرور میکنم ؛ و بعدش میخوابم .

فرض کنین این سیستمی هستش که یک شخص برای زندگی خودش درست کرده .... این میشه یک ماشین ... ماشینی که شخص رو به هدفش میرسونه ؛ حالا یکی از این سیستم به نوعی استفاده میکنه و شخصی دیگر به نوعی دیگر .

مثلا : استیو جابز یک صحبت داره که میگه : هر روز که از خواب بیدار میشم اولین سوالی که از خودم میپرسم این هستش که باید چی کار کنم ( احتمالا میخواد دستگاه جدیدی بسازه و یک جوری دنیا رو مشعوف کنه ) و حضرت علی هم همین حدیث رو دارند : که میگویند اگر امروز آخرین روز زندگیت باشه ؛ چی کار میخوای بکنی ( نقل به مضمون )

مثلا : استیو جابز برنامه ای برای مرور کردن مهارتهاش قبل از خواب داشت ؛ حضرت محمد هم حدیث دارند که اگر کسی قبل از خواب سه بار قل هوالله بخونه مثله اینی هست که اون شب قرآن رو ختم کرده ؛ آیت الله قاضی هم وقتی میخواسته نماز شب بخونه ... دو رکعت نماز میخونده ... بعدش چرت میزده ... بعدش بلند میشده ... دوباره دو رکعت میخونده ... دوباره چرت میزده و دوباره 2 رکعت میخونده ... دوباره چرت میزده و ...

ببینید ...
یک کشور میاد و سیستم سازی میکنه ...
برای اینکه نیاز به ماشینی داره که بتونه اون رو به اهدافش برسونه .

مثلا انگلیس میاد و مجلس عوامش رو درست میکنه ؛ بدیهی هستش که مخالفت کردن با ساختار مجلس = آشوب ؛
مشخصا اگر شما برای نذری دادن ... از سیستم صف استفاده میکنید ... مخالفت کردن با صف .... یعنی آشوب ... ( اسمش اعتراض نیست )

ولی حالا فرض کنین که یکی بیاد و بگه مظروف باید همین باشه ؛ نه هیچ چیز دیگه ؛
این شخص میاد و زرنگی میکنه و ظرف و مظروف رو یکی میکنه ... مثلا میگه .... مجلس شورای اسلامی .

این شخص میاد سیستم و مظروف رو قاطی پاتی میکنه و میگه فقط این ایدیولوژی ... فقط این بایدها و نباید ها ... فقط این دین ... فقط این مذهب ... هر چیزی هم که غیر از این هستش باید نابود بشه ...

در درون کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه و ... شما نمیتونید سیستم رو عوض کنین ... ولی میتونید مظروف رو عوض کنین .
همونطور که میدونید در درون این کشورها حزب وجود داره و مردم میتونند به حزبی که دوست دارند رای بدهند و اون رو قدرتمند کنند و اونجوری که دوست دارند زندگی کنند .

ولی در درون ایران سیستم رو طوری چیندن که مظروف رو به خورد مردم بدن ....
و این دقیقا یعنی دیکتاتوری ...

در درون کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه ... هر نوع اعتراضی با آشوب برابری میکنه ؛
ولی در درون کشورهایی که دیکتاتوری باشن ... نمیشه چنین ضحبتی رو کرد ... بستگی داره ؛ اگر اعتراضشون به مظروف باشه ... که حق مسلمشون هست .

سلام

فروردین;1024918 نوشت:
هر دوی این رسانه هایی که مثال زدید، تنها خبرها رو به ما انتقاد نمیدن بلکه می خوان به ما بگن که چطور فکر کنیم و چطور فکر نکنیم. نکته مهم اینه که ما بتونیم اخبار رو بدست بیاریم بدون اینکه اجازه کنترل ذهنمون رو به رسانه ها بدیم که این نیازمند شناخت بازیهای رسانه ای و تشخیص اخبار صحیحه.
تحقیق درست در مورد اخبار می تونه خیلی زمان بر باشه، پس قبلش باید ببینیم که اطلاع دقیق از چه اخباری رو لازم داریم. اطلاع دقیق از بعضی اخبار خیلی مورد نیاز ما نیست و می تونیم کنارشون بگذاریم.

ببینید جناب فروردین عزیز آنچه که شما می فرمایید برای یک متخصص و اصحاب رسانه خوب است اما توده مردم قدرت چنین تفکیکی را ندارند.
فرصت نیست که بنده از تاکتیک هایی که رسانه ها برای انتقال مفاهیم به صورت مستقیم از طریق ضمیر ناخودآگاه مخاطب به او القاء می کنند سخن بگویم اما واقعا ورود افراد ناآگاه را خطرناک میدانم.
کسی که واقعا دنبال اخبار است همین اخبار صدا و سمای خودمان چه اشکالی دارد مگر؟ چه خبر مهمی اتفاق می افتد که به ما نمیگوید؟
من همچنان بر قاعده ای که عرض کردم پافشاری می کنم که اخبارت را از دشمنت نگیر!

حتی اگر قرار است بازیچه شویم(بر فرض) حتی اگر قرار است به ما بگویند چطور فکر نیم و چطور فکر نکنی(بر فرض) باز هم ترجیح میدهم این را رسانه ی خودی به من بگوید تا رسانه دشمنی که از دشمنی با ما از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است.

سلام

فرشته برمیگردد;1024924 نوشت:
ببینید ...
یک کشور میاد و سیستم سازی میکنه ...
برای اینکه نیاز به ماشینی داره که بتونه اون رو به اهدافش برسونه .

مثلا انگلیس میاد و مجلس عوامش رو درست میکنه ؛ بدیهی هستش که مخالفت کردن با ساختار مجلس = آشوب ؛
مشخصا اگر شما برای نذری دادن ... از سیستم صف استفاده میکنید ... مخالفت کردن با صف .... یعنی آشوب ... ( اسمش اعتراض نیست )

ولی حالا فرض کنین که یکی بیاد و بگه مظروف باید همین باشه ؛ نه هیچ چیز دیگه ؛
این شخص میاد و زرنگی میکنه و ظرف و مظروف رو یکی میکنه ... مثلا میگه .... مجلس شورای اسلامی .

این شخص میاد سیستم و مظروف رو قاطی پاتی میکنه و میگه فقط این ایدیولوژی ... فقط این بایدها و نباید ها ... فقط این دین ... فقط این مذهب ... هر چیزی هم که غیر از این هستش باید نابود بشه ...

در درون کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه و ... شما نمیتونید سیستم رو عوض کنین ... ولی میتونید مظروف رو عوض کنین .
همونطور که میدونید در درون این کشورها حزب وجود داره و مردم میتونند به حزبی که دوست دارند رای بدهند و اون رو قدرتمند کنند و اونجوری که دوست دارند زندگی کنند .

ولی در درون ایران سیستم رو طوری چیندن که مظروف رو به خورد مردم بدن ....
و این دقیقا یعنی دیکتاتوری ...

در درون کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه ... هر نوع اعتراضی با آشوب برابری میکنه ؛
ولی در درون کشورهایی که دیکتاتوری باشن ... نمیشه چنین ضحبتی رو کرد ... بستگی داره ؛ اگر اعتراضشون به مظروف باشه ... که حق مسلمشون هست

ببینید خواهرم ما که بر سر اسم سیستم و ظرف و مظروف با هم بحثی نداریم...
باید ببینیم حقیقت این ظرف و مظروف و ساختار و سیستم چیست که یکی را معترض و دیگری را اشوب گر می سازد.

من نمی فهمم منظور شما از مظروف و سیستم چیست، اما اگر اسلام را مظروف می دانید که مردم حق اعتراض به آن را ندارند، دقیقا لیبرالیسم در انگلیس و فرانسه همین حکم را دارد! نمیشود با تغییر اسامی حقیقت یک چیز را تغییر داد که!

به طور کلی آنچه که به یک حکومت رسمیت می بخشد و مردم حق ندارند در برابر آن اعتراض کنند و اگر اعتراض کنند آشوب گر خوانده میشوند چیست؟
اگر قانون اساسی است به شرط آنکه مردم به آن رأی داده باشند؟ خب در این صورت قانون اساسی ایران هم رأی بیشتری از مردم آورده، وهم خیلی جوان تر است.
اگر قانون اساسی ای است که باید مطابق با فرمان خداوند باشد تا اعتراض به آن جایز نباشد؟ خب پس در این صورت تنها حکومت دینی که قانونش را مطابق با باورها و اعتقادات دینی اش ترسیم نموده ایران است.

مسلم;1024974 نوشت:
سلام
من نمی فهمم منظور شما از مظروف و سیستم چیست، اما اگر اسلام را مظروف می دانید که مردم حق اعتراض به آن را ندارند، دقیقا لیبرالیسم در انگلیس و فرانسه همین حکم را دارد! نمیشود با تغییر اسامی حقیقت یک چیز را تغییر داد که!
[/]

لیبرالیسم یعنی تفکری که آزادی فردی افراد رو تا جایی که به جامعه صدمه نزنه به رسمیت می شناسه و مسائلی مثل آزادی بیان و ... رو داره.

تا جایی که این موضوع به درستی اجرا بشه نیازی به اعتراض بهش نیست چون تا جایی که دیگران به شما آسیبی نزنند نیازی نیست که خواستار محدودسازیشون باشید. مسائلی مثل ممنوعیت حجاب که در برخی کشورها اجرا شده سازگاری با لیبرالیسم نداره.

مسلم;1024972 نوشت:
سلام

کسی که واقعا دنبال اخبار است همین اخبار صدا و سمای خودمان چه اشکالی دارد مگر؟ چه خبر مهمی اتفاق می افتد که به ما نمیگوید؟
[/]

بستگی داره چه اخباری رو مهم بدونید.
شخصا چند سالی کلا تلویزیون و خبرگزاری ها رو گذاشتم کنار و گوش ندادم (نه داخلی نه خارجی نه سایت و روزنامه). ضرر هم نکردم. اما اگر مثلا توی بازار بورس سرمایه گذاری کرده باشید، حتی جنگ تعرفه چین و آمریکا و تاثیرشون روی قیمت جهانی فلزات براتون مهم میشه (که البته اون موقع برای پیگیریش نیاز به سایتهایی به روزتر از خبرگزاری های عادی دارید)

کلا باید ببینیم چی برامون مهمه. اگر در مسئله ای تاثیرگذار نیستیم و اطلاع از اون تاثیری روی تصمیم گیری هامون نداره می تونیم دنبالش نکنیم. ولی اگر نیاز به پیگیری خبرها داشته باشیم باید بریم دنبال رسانه مناسبش.

فروردین;1024982 نوشت:
لیبرالیسم یعنی تفکری که آزادی فردی افراد رو تا جایی که به جامعه صدمه نزنه به رسمیت می شناسه و مسائلی مثل آزادی بیان و ... رو داره.

تا جایی که این موضوع به درستی اجرا بشه نیازی به اعتراض بهش نیست چون تا جایی که دیگران به شما آسیبی نزنند نیازی نیست که خواستار محدودسازیشون باشید. مسائلی مثل ممنوعیت حجاب که در برخی کشورها اجرا شده سازگاری با لیبرالیسم نداره.

مسئله لیبرالیسم به این سادگی ای که می فرمایید نیست، لیبرالیسم یعنی حاکمیت حدقالی دولت در پیشگیری از شکاف های اقتصادی، و همچنین دخات حداقلی حکومت در امور فرهنگی و...
لیبرالیسم هم به انحطاط اخلاقی منهی میشود، و هم سرمایه داری و شکاف طبقاتی
به لیبرالیسم هرچه بیشتر عمل شود نارضایتی بیشتر میشود، اعتراض مردم فرانسه نشأت گرفته از منش لیبرالی است، همانطور که نارضایتی مردم ما نشأت گرفته از حاکمیت تفکر لیبرالی برخی مدیران است.

علاوه بر اینکه من اصلا کاری ندارم که لیبرالیسم درست است یا غلط، خب اسلام هم اگر درست عمل بشود است و نیازی نیست بهش اعتراض بشه!
اما سخن در این ها نیست، سخن در این است که هیچ کشوری اجازه تغییر در شاکله اساسی خودش را نخواهد داد چه درست باشد و چه غلط.

فروردین;1024983 نوشت:
بستگی داره چه اخباری رو مهم بدونید.
شخصا چند سالی کلا تلویزیون و خبرگزاری ها رو گذاشتم کنار و گوش ندادم (نه داخلی نه خارجی نه سایت و روزنامه). ضرر هم نکردم. اما اگر مثلا توی بازار بورس سرمایه گذاری کرده باشید، حتی جنگ تعرفه چین و آمریکا و تاثیرشون روی قیمت جهانی فلزات براتون مهم میشه (که البته اون موقع برای پیگیریش نیاز به سایتهایی به روزتر از خبرگزاری های عادی دارید)

من کاری به اخبار تخصصی مثل بورس و مانند آن که برای شخص حکم اشتغال یا مانند آن را دارد کار ندارم.
اما بالاخره آگاهی هر کسی را از اموری که در اطرافش می گذرد لازم است، بخشی از بصیرت انسان اینگونه شکل می گیرد.
بنده البته با افراط برخی که 24 ساعته تمام اخبار را می بینند هم موافق نیستم اما بالاخره باید از جامعه، وقایع درونی و بیرونی آگاه بود. توده مردم هم تمایل دارند از این اخبار آگاه شوند، بنابراین باید آنها را از خطراتی که اعتماد به شبکه های بیگانه دارد آگاه ساخت.

این تغییر سبک زندگی، تجمل گرایی، مصرف گرایی، بی حجابی، ترویج نگهداری گربه و سگ به جای فرزندآوری، ناامیدی و یأس عمومی نسبت به آینده، بدبینی نسبت به تمامی مسئولین، دامن زدن به نوسان قیمت ارز و گران شدن کالاهای وابسته به آن،ایجاد ترس و وحشت از جنگ، و ده ها مسئله مشابه دیگر حاصل این رسانه های بیگانه است.

[="Times New Roman"][="Black"]سلام استاد مسلم عزیز

از پاسخ های شما خیلی استفاده کردم

ولی یه نقد به صحبت های شما دارم

اونجایی که فرمودید که باید ببینیم کدام کمرنگ و پررنگ کردن اخبار و رویداد ها به نفع ماست وهمون منبع خبری رو دنبال کنیم اصلا موافق نیستم

اینجوری یعنی هدف وسیله رو توجیح میکنه و مثلا منه نوعی فحش ناموس میکشم به ترامپ چون به نفع کشورمونه و حس همبستگی و اتحاد ایجاد میکنه

و انتظار دارم استاد مسلم من رو یک انقلابی با غیرت بدونه و از رفتار غیر منطقی من حمایت کنه چون واقعا واقعا این حمایت به نفع ماست

من با اینکه صدا و سیمای ما فقط نظرات موافق رو پخش بکنه اصلا موافق نیستم و شدیدا هم مخالفم

و از طرفی هم با شلوغ بازار راه انداختن و اینکه هرچی می خواد بگه بگه هم کاملا مخالفم

هرچیزی باید سیستم و چهارچوب داشته باشه

مشکل اصلی صداوسیمای ما در این زمینه نداشتن ایده و خلاقیت هست

وگرنه خیلی راحت می تونست سیستمی رو طراحی کنه که مثلا به صورت هفتگی نظرات مخالفین و موافقین نظام رو در ساختاری تعیین شده پخش کنه

مثلا به هر نفر ده دقیقه فرصت بدن که به پنج تا سوال در دو دقیقه پاسخ بدن

1- اگر با نظام اسلامی مخالف هستید ؟

2- مشکل شما با شخص ولی فقیه فعلی است یا با اصل ولایت فقیه مشکل دارید ؟ چرا ؟

و ....

هر نفر ده دقیقه هر هفته پنج نفر. هر ماه بیست نفر. ده نفر موافق ده نفر مخالف.

واقعا بیان به صورت منطقی و عقلانی حرف بزنن و مثلا از این دستبند آبی و قرمز و زرد ساختن و با دست نماد نشون دادن و این مسخره بازیا نباشه

اینجوری هرکسی که شرکت میکنه از قبل مجبور میشه متنش رو به بهترین شکل ممکن آماده کنه و نظر واقعیش رو شفاف اعلام کنه

و همین روش شاید باعث بشه خیلی از شبهات برای خودش هم برطرف بشه که "راستی واقعا من با چی مخالفم؟"

چون بعضی ها در ابتدا یه شبهه ساده دارن ولی کم کم اینقدر توش فرو میرن که سر از بحث های عمیق فلسفی و سیاسی در میارن

و وقتی ریشه شبهه رو پیدا میکنی می بینی یه بار یه مسلمون صد هزارتومان ازش دزدیده و اگر شما همونجا صد تومن بهش بدی همه شبهاتش برطرف میشه ( مثال بود )

صدا و سیمای ما از بی سلیقگی و کج سلیقگی مفرط رنج شدیدی می بره در همه ی موضوعات

الان برنامه های ورزشی رو ببینید همش کپی برابر اصل برنامه نود هستن

هیچ برنامه ای نیست که چیزی به رشد فوتبال یا سواد انسان اضافه کنه و فقط باعث لذت بردن آدم میشن ولی هیچوقت باعث پیشرفت آدم نمیشن

به قول استاد داریوش ارجمند ( در نقد سینمای ایران ) : اینکه دستتو بکنی توی شلوار یه نفر اینکه اسمش هنر و طنز نیست

صدا و سیمای ما خیلی جای کار داره ولی این معناش این نیست که زمان زیادی هم طول میکشه تا به جایگاه مطلوب تری از امروز برسه

خدا می دونه چقدر راهکار و طرح های عالی و با کیفیت و کم هزینه تر میشه طراحی کرد که اعتماد مردم به رسانه ملی بیشتر بشه

کلی هم آدم هستن که دارن بال بال میزنن بهشون فرصت داده بشه خودشون رو نشون بدن و کمترین توقع رو هم دارند[/]

در مورد لیبرالیسم که بحث زیاده ... ولی برگردیم به مسئله رسانه.

استاد مسلم گرامی، اشاره فرمودید به بصیرت. خب برای داشتن بصیرت ما نیاز به انبوهی از اطلاعات نداریم، گاهی بررسی چند تا نکته کلیدی می تونه دید خوبی به ما بده و میشه روی همونها تمرکز کرد. ضمن اینکه مطالعه عمومی در مورد فرهنگ و منطق و فلسفه خیلی اوقات تاثیر بیشتری نسبت به دنبال کردن اخبار داره.

بورس هم می تونه یک منبع اطلاعاتی خیلی خوب باشه. میگن بورس دماسنج اقتصاد کشوره و گاهی رفتار نمودارها اطلاعات بهتری نسبت به خبرگزاری ها به شما میدن. همین الآن از روی رفتار بازار میشه فهمید که سرمایه دارهای بزرگ تهدیدهای ترامپ رو اونقدرها جدی نگرفتند و این یعنی اونها چیزهایی رو می دونند که برخلاف جوسازی های رسانه ایه.

Im_Masoud.Freeman;1024991 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"][B
مشکل اصلی صداوسیمای ما در این زمینه نداشتن ایده و خلاقیت هست
[/B]
[/]

مسعود گرامی، این مشکل اکثر سیستمهای کارمندیه. افراد سعی می کنند کاری نکنند که زیر سوال بزن.

[=arial]سلام

فرشته برمیگردد;1024488 نوشت:
روش تحقیق

به طور کلی از دید من: با مبانی علمی در تضاد نباشد.
مثلا من در گذشته به توهم توطئه در تغییر اقلیم با کمک تکنولوژی مثل هارپ با نشر اخبار شبه علمی باور پیدا کرده بودم .ولی پس از مطالعه چون آن را در تناقض با اصل هم ارزی انرژی یافتم . دریافتم که باور من اشتباه بوده و هارپ یک خبر و نتیجه گیری شبه علمی بوده

در روش تحقیق، بسته به موضوع و اهمیت آن روشهای متفاوتی در بررسی هر خبر یا گزاره وجود دارد.

اول: هر داستانی طرف مقابل هم دارد، داستان یا گزاره را از طرف مقابل هم بشنویم . مثلا اگر بگویند در واقعه نهروان خوارج سفاک و خونریز بودند ومستحق مجازات بودند آیا به واقع چنین بوده ؟ ماجرای ابن ملجم و شهادت امام علی، ماجرای مواجهه خیر مطلق و شر مطلق بوده؟
دوم: موضوع مطرح شده با مبانی علمی و قوانین طبیعی سازگار باشد. مثلا از دید من هر گزاره ای که تنها استدلال آن به اخباری از آینده،سفر در زمان یا مکاشفه باشد، یا اینکه اعتبار آن فقط به ماوراءالطبیعه یا وحی محدود شده باشد؛ مردود هست.
سوم: دوری از کیش شخصیت وتقدس زدایی از هر موضوع ؛ صحت یا کذب هر مطلبی باید بر خود موضوع استوار باشد. اینکه خدا یا پیغمبر یا فلان شخصیت علمی یا سیاسی مطلبی را عنوان کرده دلیلی بر صحت موضوع نیست(هیچ کس معصوم یا مقدس نیست) به صرف اینکه پشتوانه حرف و حدیث قال صادق ، ریچارد داوکینز ، ارسطو ، ابن سینا یا .... باشد مؤید موضوع نباشد
اگر گفته شود: « راستی خوب هست» نه به این دلیل که خدا ،پیغمبر ،امام یا فلان شخص گفته: «راستی خوب هست»؛ آن را بپذیریم، بلکه چون در عَمَل و رفتار اجتماعی،صِحَّت آن ثابت شده،«راستی خوب هست » باید آن را بپذیریم.
چهارم:سعی میکنم حد بالا و پایین هر گزاره را در نظر بگیرم و سؤالهای مختلف برای آن گزاره مطرح میکنم ببینم آن مسئله و گزاره تاب و تحمل چه مقداری از واقعیات و آمار را دارد
مثلا عنوان میکنند اتوموبیلی با حداکثر سرعت 400 کیلومتر برای عموم ساخته شده
این خبر جالب هست ولی چنین اتوموبیلی صرفا نمایشی و تجملی هست یا اینکه مصرف عموم دارد
سوالهایی که مطرح میکنم مصرف سوخت؟، استهلاک قطعات و چرخ ها؟، چه جاده هایی تحمل چنین سرعتی را دارند؟ قوانین چه کشورهایی اجازه تردد به این خودرو را میدهند؟ قیمت؟ هزینه نگهداری اعم از بیمه بدنه تا سرویسهای نگهداری پس این یک اتوموبیل نمایشگاهی هست تا یک خودرو عمومی
مثلا دکتر روازاده میگوید: تحقیق کنید، غیر ممکن هست فرد زیر 35 ساله که سابقه حجامت داشته باشد از سکته قلبی فوت کرده باشد و ادعاهای دیگری در مورد حجامت نوزادان و ....
https://www.dalfak.com/w/ckw5u/%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D9%88-%D8%B7%D9%88%D9%84-%D8%B9%D9%85%D8%B1-%D9%80-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%AA%D9%88%D9%86-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%AC%D9%85%D8%A7%D8%B9%D8%A2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF
آیا به چنین گفتاری باید اعتماد کرد؟ چون او در کلام خود ادعا میکند بروید تحقیق کنید پس حتما او تحقیق مستدل و مورد قبول کرده، پس میتوان ادعای او را پذیرفت؟
اگر چنین بوده ما در گذشته قبل از رواج طب کلاسک و امروزی باید با رواج طب سنتی مردم سلامت بیشتر ، طول عمر بیشتر و مرگ و میر مادران و نوزادان و کودکان کمتری داشته باشیم که چنین چیزی نیست
و اگر تامین سلامت مردم با طب سنتی کامل بوده علت اقبال مردم به طب کلاسیک چه چیزی بوده؟

و بعد اخبار سیاسی گفتار و وعده های افراد را در مقابل عملکرد و رفتار ایشان در نظر می آورم
وقتی میبینم منافع آمریکا با به یغما بردن منابع انرژی(خرید نفت ارزان از ایران) و فروش اسلحه به اعراب تامین هست.

پس با بزرگ نشان دادن ایران، ایران هراسی و دامن زدن به اختلاف شیعه و سنی وتشدید اختلافات تاریخی ، برانگیختن احساسات ناسیونالیستی ایران و اعراب و زنده نگه داشتن اسراییل برای ماندگار نگه داشتن سرمایه های یهود در آمریکا، گسترش جهالت و خرافه پرستی مردم خاورمیانه ،به ماندگاری حکومتهای خاورمیانه، منافع غرب و به خصوص آمریکا کمک میکند
ادامه وضع موجود« نه جنگ نه صلح» به نفع برادران قاچاقچی هست و حیات سیاسی ایشان با «مرگ بر آمریکا» تامین هست؛ پس گزینه جنگ در ذهن من کمرنگ میشود.
احتمال به ادامه وضع موجود و مذاکرات و توافقات پشت پرده برای من بیشترین احتمال هست.
پس نه ترسی از جنگ به خود راه میدهم و نه امید به تغییر در حکومت و سیاستهای ایران برایم تجلی پیدا میکند. با ابن نگرش یعنی نتیجه گرایی اخبار سیاسی را دنبال میکنم و سعی میکنم سره از ناسره را تشخیص بدهم

سلام

فروردین;1024992 نوشت:
استاد مسلم گرامی، اشاره فرمودید به بصیرت. خب برای داشتن بصیرت ما نیاز به انبوهی از اطلاعات نداریم، گاهی بررسی چند تا نکته کلیدی می تونه دید خوبی به ما بده و میشه روی همونها تمرکز کرد. ضمن اینکه مطالعه عمومی در مورد فرهنگ و منطق و فلسفه خیلی اوقات تاثیر بیشتری نسبت به دنبال کردن اخبار داره.

بورس هم می تونه یک منبع اطلاعاتی خیلی خوب باشه. میگن بورس دماسنج اقتصاد کشوره و گاهی رفتار نمودارها اطلاعات بهتری نسبت به خبرگزاری ها به شما میدن. همین الآن از روی رفتار بازار میشه فهمید که سرمایه دارهای بزرگ تهدیدهای ترامپ رو اونقدرها جدی نگرفتند و این یعنی اونها چیزهایی رو می دونند که برخلاف جوسازی های رسانه ایه.

ببینید فروردین عزیز به اصل مطلبی که بنده عرض می کنم توجه بفرمایید، نه به شاخ و برگ هایی که برای توضیح و تفصیل عرض می کنم.

در این که مطالعه خوب و ضروری است حرفی نیست، در این که برای بصیرت نیاز به انبوهی از اطلاعات نیست شکی وجود ندارد، در این که بورس هم منبع اطلاعاتی خوبی است حرفی نیست؛ اما بالاخره ما برای یک خبرگیری حداقلی نیازمند یک شبکه خبری هستیم که از پشت به ما خنجر نزند؛ در این خبرگیری حداقلی که نه جای مطالعه را قرار است تنگ کند، و نه ما را از بورس بی اطلاع بگذارد، رجوع به رسانه های بیگانه قطعا یک اشتباه است.

متحیر;1025000 نوشت:
مثلا دکتر روازاده میگوید: تحقیق کنید، غیر ممکن هست فرد زیر 35 ساله که سابقه حجامت داشته باشد از سکته قلبی فوت کرده باشد و ادعاهای دیگری در مورد حجامت نوزادان و ....
https://www.dalfak.com/w/ckw5u/%D8%A...86%DB%8C%D8%AF
آیا به چنین گفتاری باید اعتماد کرد؟ چون او در کلام خود ادعا میکند بروید تحقیق کنید پس حتما او تحقیق مستدل و مورد قبول کرده، پس میتوان ادعای او را پذیرفت؟

تازه آخونده دفترچه دستش گرفته داره تند تند می نویسه چیزی رو از دست نده .

این رو هم از من داشته باشید .

https://www.youtube.com/watch?v=AUWsW0lpTeU

فرشته برمیگردد;1025004 نوشت:
تازه آخونده دفترچه دستش گرفته داره تند تند می نویسه چیزی رو از دست نده .


حواشی را رها کنید خواهش می کنم
بحث بر سر طب سنتی و طب کلاسیک باید در مجال خودش پی گرفته شود.
الان بحث ما بر سر روش تحقیق است، نه خود این مسائل؛ وگرنه بنده هم در خصوص آنچه شما و جناب متحیر فرموده اید عرایضی دارم اما سکوت کرده ام که تاپیک منحرف نشود

با سلام و احترام

متحیر;1025000 نوشت:
اول: هر داستانی طرف مقابل هم دارد، داستان یا گزاره را از طرف مقابل هم بشنویم

بله این کاملا منطقی و درست است

متحیر;1025000 نوشت:
دوم: موضوع مطرح شده با مبانی علمی و قوانین طبیعی سازگار باشد. مثلا از دید من هر گزاره ای که تنها استدلال آن به اخباری از آینده،سفر در زمان یا مکاشفه باشد، یا اینکه اعتبار آن فقط به ماوراءالطبیعه یا وحی محدود شده باشد؛ مردود هست.

خب این روش تحقیق یک روش تحقی بنیادین نیست، چون وابسته به یک مبنا و روش تحقیقی است که خود آن باید اثبات شود؛ باید دید چه روشی برای اثبات آن اتخاذ کرده اید؟ آیا با روش تجربی به دنبال نفی ماوراءالتجربه رفته اید؟ اشکالی که عموم اندیشمندان ماتریالیست غربی گرفتار آن هستند، یا روش دیگری به این مبنا رسیده اید؟
این که کسی باخواهد با ابزار تجربی فراتر از تجربه را انکار کند کوسه ریش پهن است!

متحیر;1025000 نوشت:
سوم: دوری از کیش شخصیت وتقدس زدایی از هر موضوع ؛ صحت یا کذب هر مطلبی باید بر خود موضوع استوار باشد. اینکه خدا یا پیغمبر یا فلان شخصیت علمی یا سیاسی مطلبی را عنوان کرده دلیلی بر صحت موضوع نیست(هیچ کس معصوم یا مقدس نیست) به صرف اینکه پشتوانه حرف و حدیث قال صادق ، ریچارد داوکینز ، ارسطو ، ابن سینا یا .... باشد مؤید موضوع نباشد
اگر گفته شود: « راستی خوب هست» نه به این دلیل که خدا ،پیغمبر ،امام یا فلان شخص گفته: «راستی خوب هست»؛ آن را بپذیریم، بلکه چون در عَمَل و رفتار اجتماعی،صِحَّت آن ثابت شده،«راستی خوب هست » باید آن را بپذیریم.

این هم مانند گزینه قبلی یک روش تحقیق بنیادین نیست، بلکه به اختلافات ریشه دارتری برمی گردد، وگرنه ما و شما در روبنا با هم اختلافی نداریم؛ یعنی اگر ما هم معتقد به عصمت نبودیم مانند شما فکر می کردیم همانطور که اگر شما معتقد به عصمت بودید مانند ما فکر می کردید... اختلاف ما در اصل عصمت است
پس باید رفت سراغ اختلافات ریشه دارتر و اختلاف نظر در اصل عصمت و دید آنجا چه روش های تحقیقی اتخاذ شده است

متحیر;1025000 نوشت:
چهارم:سعی میکنم حد بالا و پایین هر گزاره را در نظر بگیرم و سؤالهای مختلف برای آن گزاره مطرح میکنم ببینم آن مسئله و گزاره تاب و تحمل چه مقداری از واقعیات و آمار را دارد

متحیر;1025000 نوشت:
مثلا دکتر روازاده میگوید: تحقیق کنید، غیر ممکن هست فرد زیر 35 ساله که سابقه حجامت داشته باشد از سکته قلبی فوت کرده باشد و ادعاهای دیگری در مورد حجامت نوزادان و ....
https://www.dalfak.com/w/ckw5u/%D8%A...86%DB%8C%D8%AF
آیا به چنین گفتاری باید اعتماد کرد؟ چون او در کلام خود ادعا میکند بروید تحقیق کنید پس حتما او تحقیق مستدل و مورد قبول کرده، پس میتوان ادعای او را پذیرفت؟
اگر چنین بوده ما در گذشته قبل از رواج طب کلاسک و امروزی باید با رواج طب سنتی مردم سلامت بیشتر ، طول عمر بیشتر و مرگ و میر مادران و نوزادان و کودکان کمتری داشته باشیم که چنین چیزی نیست
و اگر تامین سلامت مردم با طب سنتی کامل بوده علت اقبال مردم به طب کلاسیک چه چیزی بوده؟

این هم روش خوبی است اما یقین آور نیست، علاوه بر این که خیلی هم باید در تعیین سوال های مختلف و احتمالاتی که در این راستا داده میشود مراقب بود

به عنوان مثال شما رو آوردن مردم به طب کلاسیک را موجب کارآمدتر دانستن آن بر طب سنتی دانسته اید، در حالی که مهمترین عامل در این خصوص زودبازده تر بودن طب کلاسیک است. مردم همین که به جای تحمل مثلا درد یه ژلوفن میخورند و درد کاملا ساکت میشود و یا یک دگزا می زنند و التهاب یکباره برطرف میشود طبیعتا به سمت آن خواهند رفت در حالی که در دراز مدت نتیجه این تعجیل در درمان دامنشان را خواهد گرفت.
علاوه بر این که امروزه شاهد رشد مجدد و بازگشت مردم به سمت طب سنتی هستیم

نکته دیگر این که نباید اجازه دهیم تمایلات پیشینی در نتیجه گیری ما دخالت داشته باشد، الان لحن شما و خانم فرشته نشان میدهد که نگاهی بی طرفانه به این مقوله ندارید. آیا براستی اگر یک پزشک متخصص طب کلاسیک می گفت ما واکسنی اخراع کرده ایم که تحقیق کنید هر کسی زیر 35 سال آن را زده باشد هرگز دچار سکته قلبی نشده است. آیا باز هم اینچنین به آن نگاه می کردید؟

[=arial]با سلام و احترام
بله حق با شماست. اختلاف بین من و شما

مسلم;1025071 نوشت:
اختلافات ریشه دارتر
به جهان بینی و بنیانهای معرفتی ما برمیگردد
ولی امیدوار بودم در پیدا کردن مبانی تحقیق بتوانیم اشتراکاتی را بیابیم که متاسفانه نوع جهان بینی شما حتی در پیدا کردن روش تحقیق مشترک هم ما را ناکام میگذارد

متحیر;1025000 نوشت:
دوم: موضوع مطرح شده با مبانی علمی و قوانین طبیعی سازگار باشد. مثلا از دید من هر گزاره ای که تنها استدلال آن به اخباری از آینده،سفر در زمان یا مکاشفه باشد، یا اینکه اعتبار آن فقط به ماوراءالطبیعه یا وحی محدود شده باشد؛ مردود هست.

مسلم;1025071 نوشت:
خب این روش تحقیق یک روش تحقی بنیادین نیست، چون وابسته به یک مبنا و روش تحقیقی است که خود آن باید اثبات شود؛ باید دید چه روشی برای اثبات آن اتخاذ کرده اید؟ آیا با روش تجربی به دنبال نفی ماوراءالتجربه رفته اید؟ اشکالی که عموم اندیشمندان ماتریالیست غربی گرفتار آن هستند، یا روش دیگری به این مبنا رسیده اید؟
مسلم;1025071 نوشت:

این که کسی باخواهد با ابزار تجربی فراتر از تجربه را انکار کند کوسه ریش پهن است!

بله بنیادش بر علوم تجربی و قوانین فیزیک هست
من گفتم هر گزاره ای که تنها بنیادش بر خبر از آینده باشد مردود هست
علت و توضیحی که خواستارش هستید ساده هست
چیزی که همیشه در جهان محقق هست و وجود دارد زمان حال با همه متعلقاتش هست، گذشته رفته و معدوم شده و تنها آثار آن در زمان حال باقی مانده و زمان آینده تنها یک احتمال هست و تا تحقق نیابد و به وقوع نپیوندد قطعی و قابل گزارش نیست
بنیاد علمی آن هم: قانون دوم ترمودینامیک هست. که بر طبق افزایش آنتروپی(بی نظمی) جهت و پیکان زمان یکطرفه و از گذشته به آینده هست.
و در قسمت دوم گفتم هر گزاره ای که تنها بنیاد و دلیلش بر نیروهای ماوراء الطبیعه ارتباط با وحی و از این قبیل باشد مردود هستند چرا که این امور غیر قابل اثبات هستند.

مسلم;1025071 نوشت:
ین هم مانند گزینه قبلی یک روش تحقیق بنیادین نیست، بلکه به اختلافات ریشه دارتری برمی گردد، وگرنه ما و شما در روبنا با هم اختلافی نداریم؛ یعنی اگر ما هم معتقد به عصمت نبودیم مانند شما فکر می کردیم همانطور که اگر شما معتقد به عصمت بودید مانند ما فکر می کردید... اختلاف ما در اصل عصمت است
مسلم;1025071 نوشت:

پس باید رفت سراغ اختلافات ریشه دارتر و اختلاف نظر در اصل عصمت و دید آنجا چه روش های تحقیقی اتخاذ شده است

بله اختلاف ما عقیدتی و بنیادین هست
وقتی دلیلی بر عصمت و تقدس در خارج از نقلیات درون دینی پیدا نمی کنیم و در اثبات تقدس و عصمت دچار «دور» میشویم نباید به آن تکیه کنیم
شما زمانی عصمت را میتوانید بپذیرید که مرجع ارجح شما نقلیات درون دینی باشد و نقلیات درون دینی صرفا با نقلیات درون دینی قابل اثبات( یعنی «دور») هستند.

متحیر;1025000 نوشت:
چهارم:سعی میکنم حد بالا و پایین هر گزاره را در نظر بگیرم و سؤالهای مختلف برای آن گزاره مطرح میکنم ببینم آن مسئله و گزاره تاب و تحمل چه مقداری از واقعیات و آمار را دارد

مسلم;1025071 نوشت:
این هم روش خوبی است اما یقین آور نیست، علاوه بر این که خیلی هم باید در تعیین سوال های مختلف و احتمالاتی که در این راستا داده میشود مراقب بود

به چالش کشیدن هر گزاره و در معرض نقد قرار دادن هر گزاره بهتر هست بدون پیش شرط باشد ولی پیش شرط ها نباید بیش از مسائل اخلاقی و انسانی و منفعت عموم مردم باشد اگر مراقبه در تعیین پیش شرط هایِ به چالش کشیدنِ گزاره ها در همین حدود باشد موافقم و الا اگر تابو هایی باشد که بواسطه احکام غیر عقلانی و غیر قابل اثبات مثل شریعت باشد، نباید به آنها وقعی نهاد .

مسلم;1025071 نوشت:
به عنوان مثال شما رو آوردن مردم به طب کلاسیک را موجب کارآمدتر دانستن آن بر طب سنتی دانسته اید، در حالی که مهمترین عامل در این خصوص زودبازده تر بودن طب کلاسیک است. مردم همین که به جای تحمل مثلا درد یه ژلوفن میخورند و درد کاملا ساکت میشود و یا یک دگزا می زنند و التهاب یکباره برطرف میشود طبیعتا به سمت آن خواهند رفت در حالی که در دراز مدت نتیجه این تعجیل در درمان دامنشان را خواهد گرفت.
مسلم;1025071 نوشت:

علاوه بر این که امروزه شاهد رشد مجدد و بازگشت مردم به سمت طب سنتی هستیم

نکته دیگر این که نباید اجازه دهیم تمایلات پیشینی در نتیجه گیری ما دخالت داشته باشد، الان لحن شما و خانم فرشته نشان میدهد که نگاهی بی طرفانه به این مقوله ندارید. آیا براستی اگر یک پزشک متخصص طب کلاسیک می گفت ما واکسنی اخراع کرده ایم که تحقیق کنید هر کسی زیر 35 سال آن را زده باشد هرگز دچار سکته قلبی نشده است. آیا باز هم اینچنین به آن نگاه می کردید؟


در این باره همانطور که خودتان گفتید
مسلم;1025070 نوشت:
حواشی را رها کنید خواهش می کنم
مسلم;1025070 نوشت:

بحث بر سر طب سنتی و طب کلاسیک باید در مجال خودش پی گرفته شود.
الان بحث ما بر سر روش تحقیق است، نه خود این مسائل؛ وگرنه بنده هم در خصوص آنچه شما و جناب متحیر فرموده اید عرایضی دارم اما سکوت کرده ام که تاپیک منحرف نشود

ادامه نمیدهم.

متحیر;1025092 نوشت:
گفتم هر گزاره ای که تنها بنیاد و دلیلش بر نیروهای ماوراء الطبیعه ارتباط با وحی و از این قبیل باشد مردود هستند چرا که این امور غیر قابل اثبات هستند

ببینید جناب متحیر عزیز مبنای شما بر اینکه این امور غیر قابل اثبات هستند این است که چون تجربی نیستند، چون شما صرفا با روش تجربی دنبال اثبات هستید.
من با مبانی معرفت شناختی چنین تفکراتی آشنا هستم

متحیر;1025092 نوشت:
وقتی دلیلی بر عصمت و تقدس در خارج از نقلیات درون دینی پیدا نمی کنیم و در اثبات تقدس و عصمت دچار «دور» میشویم نباید به آن تکیه کنیم
شما زمانی عصمت را میتوانید بپذیرید که مرجع ارجح شما نقلیات درون دینی باشد و نقلیات درون دینی صرفا با نقلیات درون دینی قابل اثبات( یعنی «دور») هستند.


همواره در کتاب های کلامی از قرن ها پیش گفته اند که در اثبات عصمت نباید به نقل متمسک شد چرا که دور پیش می آید، من تعجب می کنم که شما راه اثبات عصمت را نقلی میدانید در حالی که برهان اثبات اصل عصمت کاملا عقلی است اگرچه پس از اثبات اصل آن به وسیله ی عقل، با نقل قلمرو ی آن را شفاف تر می سازند که البته دیگر دچار اشکال دور نمیشود.
چون شما وقتی اصل آگاهی معصومانه و صداقت یک کسی را در قول پذیرفتید خودش می تواند قلمروی این صداقت را تبیین کند.

مسلم;1025071 نوشت:
نکته دیگر این که نباید اجازه دهیم تمایلات پیشینی در نتیجه گیری ما دخالت داشته باشد، الان لحن شما و خانم فرشته نشان میدهد که نگاهی بی طرفانه به این مقوله ندارید. آیا براستی اگر یک پزشک متخصص طب کلاسیک می گفت ما واکسنی اخراع کرده ایم که تحقیق کنید هر کسی زیر 35 سال آن را زده باشد هرگز دچار سکته قلبی نشده است. آیا باز هم اینچنین به آن نگاه می کردید؟

سلام ... تر

1. یه روز ملا نصرالدین داشته کاغذ پاره پاره میکرده ... یکی بهش میرسه و میگه چرا داری کاغذ پاره پاره میکنی ؛ میگه اگر کاغذ پاره پاره کنی " ببر " بهت حمله نمیکنه ... اونم میگه …چه ربطی داره ؛ این اطراف که ببری نیست ؛ ملا نصر الدین هم میگه میبینی که کاغذ پاره پاره کردن موثر واقع شده .

2. در کشوری آمار گرفتند و متوجه شده اند که ماشین هایی که در درونشون چتر بوده ؛ بیشتر تصادف کرده اند ؛ بنابراین اگر کسی مانند روازاده میخواست حکم بده ؛ میگفت در ماشین هاتون چتر نزارین ؛ چون احتمال تصادفتون زیادتر میشه ؛ ولی یک محقق میره تحقیق میکنه و میفهمه که اگر یک روز بارون بیاد ؛ جاده ها لغزنده تر میشن و ماشین های بیشتری تصادف میکنند ؛ و روزهای بارانی ماشین ها با خودشون چتر میارن .

بنابراین ...
به این بر میگرده که اصلا چجوری آمار گرفته شده باشه .
به این بر میگرده که محققه واقعا محقق هست یا چیز دیگری هست و اعتقادات بنیادی داره و میخواد اونها رو تقویت کنه .

و ...

فرشته برمیگردد;1025100 نوشت:
1. یه روز ملا نصرالدین داشته کاغذ پاره پاره میکرده ... یکی بهش میرسه و میگه چرا داری کاغذ پاره پاره میکنی ؛ میگه اگر کاغذ پاره پاره کنی " ببر " بهت حمله نمیکنه ... اونم میگه …چه ربطی داره ؛ ملا نصر الدین هم میگه میبینی که کاغذ پاره پاره کردن موثر واقع شده .

2. در کشوری آمار گرفتند و متوجه شده اند که ماشین هایی که در درونشون چتر بوده ؛ بیشتر تصادف کرده اند ؛ بنابراین اگر کسی مانند روازاده میخواست حکم بده ؛ میگفت در ماشین هاتون چتر نزارین ؛ چون احتمال تصادفتون زیادتر میشه ؛ ولی یک محقق میره تحقیق میکنه و میفهمه که اگر یک روز بارون بیاد ؛ جاده ها لغزنده تر میشن و ماشین های بیشتری تصادف میکنند ؛ و روزهای بارانی ماشین ها با خودشون چتر میارن .

بنابراین ...
به این بر میگرده که اصلا چجوری آمار گرفته شده باشه .
به این بر میگرده که محققه واقعا محقق هست یا چیز دیگری هست و اعتقادات بنیادی داره و میخواد اونها رو تقویت کنه .

سلام خواهر گرامی
بنده اصلا دفاع نکردم از دیدگاه آقای روازاده، و نمیخواهم این حاشیه تبدیل به بحث اصلی شود، خواهش می کم به قاعده ای که بیان نمودم دقت کنید
قطعا این نوع تحقیق که ایشان می گوید باید اثبات شود و به صرف ادعای ایشان اثبات شده نیست، اما آیا برای ما اگر یک پزشک طب جدید هم چنین ادعایی کند با همین جدّیت در برابر او می ایستیم و سخن او را نمی پذیریم؟

اگر یک پزشک عمومی به ما بگوید این قرصی که به تو میدهم را اگر بخوری تا 35 سالگی سکته نمی کنی چون هیچ سابقه ای نداشته است کسی این را بخورد و سکته کند، عکس العمل ما در برابر او چگونه خواهد بود؟ من خواستم که شما را به این پیش فرض ها توجه بدهم.

مسلم;1025102 نوشت:
سلام خواهر گرامی
بنده اصلا دفاع نکردم از دیدگاه آقای روازاده، و نمیخواهم این حاشیه تبدیل به بحث اصلی شود، خواهش می کم به قاعده ای که بیان نمودم دقت کنید
قطعا این نوع تحقیق که ایشان می گوید باید اثبات شود و به صرف ادعای ایشان اثبات شده نیست، اما آیا برای ما اگر یک پزشک طب جدید هم چنین ادعایی کند با همین جدّیت در برابر او می ایستیم و سخن او را نمی پذیریم؟

اگر یک پزشک عمومی به ما بگوید این قرصی که به تو میدهم را اگر بخوری تا 35 سالگی سکته نمی کنی چون هیچ سابقه ای نداشته است کسی این را بخورد و سکته کند، عکس العمل ما در برابر او چگونه خواهد بود؟ من خواستم که شما را به این پیش فرض ها توجه بدهم.

ببخشید ...
همه ما به برندینگ اعتقاد داریم ...

شما صد پوند در درون جیبتون پول دارید و میخواید یک بولیز و یک شلوارجین بخرید .... هر فروشگاهی هم که میرید اجناس متفاوتی گذاشتند ؛ نه میدونید جنسشون چجوری هست ؛ نه می دونید بعد از شستن چه وضعیتی پیدا میکنند ؛ نه می دونید به قیمت هست یا نیست . تا اینکه از جلوی فروشگاه tommy hilfiger عبور میکنید ؛ یک بولیز و شلوار جین رو میبینید گذاشته 120 پوند ؛ از رنگش خوشتون میاد و میبینید در درون تنتون هم خوب وای میایسته ؛ میخرید و میاید بیرون ؛ هیچ تحقیق هم نمی کنید ؛ اکثر آدمها هم همین کار رو میکنند .

چون به مارک اطمینان میکنند ؛
کاره درستی هم هست ؛

مثال طب سنتی و طب نوین هم همینجوری هست ؛ اگر طب سنتی جواب میداد ... مردم طب سنتی رو ول نمیکردند و سراغ طب نوین نمی اومدند .

سلام

فرشته برمیگردد;1025104 نوشت:
همه ما به برندینگ اعتقاد داریم ...
چون به مارک اطمینان میکنند ؛
کاره درستی هم هست ؛

خدا خیرتان بدهد...الان به اهمیت اتخاذ مبنا اشاره کردید، که ما وقتی یک مبنایی را برای ترجیح اقوال با دلیل عقلی پذیرفتیم طبق آن درست و غلط را ترجیح میدهیم
این مبنا در خرید پوشاک یا موبایل یا لوازم خانگی یا خودرو می تواند برند باشد و درست هم هست، اما در سایر مسائل اتخاذ مبنا به این راحتی نیست

الان به عنوان مثال شما در اتخاذ مبنا برای سنجش طب کلاسیک و طب سنتی مراجعه مردم را ملاک و معیار قرار دادید:

فرشته برمیگردد;1025104 نوشت:
مثال طب سنتی و طب نوین هم همینجوری هست ؛ اگر طب سنتی جواب میداد ... مردم طب سنتی رو ول نمیکردند و سراغ طب نوین نمی اومدند .

براستی به لحاظ عقلی و منطقی اولا آیا استقبال مردم از یک چیز می تواند نشان دهنده درستی آن باشد؟ ما امروز در مثلا چین یا هند می بینیم که اکثریت قاطع بت پرست هستند!! آیا این استقبال حداکثری می تواند نشانه حقانیت باشد؟ روشن است که خیر.

و ثانیا: منشأ استقبال مردم می تواند چیزی غیر از حقانیت باشد ؛ شکی نیست طب کلاسیک بسیار از طب سنتی زودتر جواب میدهد، مثلا برای درمان یک سرماخوردگی سریهع با یک دگزا و یک مسکن های خوراکی و داروی های ضد التهاب دیگر و رفع علائم طرف احساس بهبودی می کند، اما طب سنتی دیربازده تر است.
این یک طرف قضیه است که یک بهبودی سریع اتفاق می افتد و شخص را تشویق به انتخاب این نوع درمان می کند، اما از طرف دیگر این نوع رفتار به گسترش مقاوم سازی باکتری ها کمک کرده و عوارض بسیاری را در نارسایی های کلیه و کبد به دنبال دارد که در ده ها سال بعد کم کم بروز خواهند کرد.

می یینید که لزوما استقابل مردم از یک چیز نمی تواند به منزله حقانیت آن باشد.

البته تأکید می کنم بنده به دنبال رد یا تأیید و یا قضاوت میان طب کلاسیک و سنتی نیستم، بنده فقط دارم قاعده ای که شما برای ترجیح انتخاب کرده اید را نقد می کنم تا روشن شود روش تحقیق به این سادگی نیست

خواهش می کنم به قاعده ای که عرض می کنم دقت بفرمایید، نه خصوص موضوع دو طب، وگرنه خود من هم از طب کلاسیک بهره می برم.

سلام مسعود عزیز

از این که پاسخ به پست شما دیر شد عذرخواهی می کنم
به تازگی آن را دیدم

Im_Masoud.Freeman;1024991 نوشت:
اونجایی که فرمودید که باید ببینیم کدام کمرنگ و پررنگ کردن اخبار و رویداد ها به نفع ماست وهمون منبع خبری رو دنبال کنیم اصلا موافق نیستم
اینجوری یعنی هدف وسیله رو توجیح میکنه و مثلا منه نوعی فحش ناموس میکشم به ترامپ چون به نفع کشورمونه و حس همبستگی و اتحاد ایجاد میکنه

ببینید هرگز منظور من این نبود که ما موظف هستیم برای رسیدن به هدفمان از هر وسیله و روشی استفاده کنیم، متن کلام بنده در خصوص مقایسه در انتخاب بین دو شبکه خبری بود:

مسلم;1024894 نوشت:
بالاخر رسانه ها هر کدام اسپانسری دارند که باید مطابق دیدگاه او اخبار را برگزیده یا کمرنگ و پررنگ کنند.
اما مهم این است که کدام جهت به نفع ماست؟ بزرگنمایی ها و کوچک نمایی های کدام رسانه در راستای منافع یا در تضاد با منافع ماست؟

اصلا بحث توهین و مانند آن نیست، هیچ رسانه ای حق توهین، دروغ، و زیر پا گذاشتن اخلاق رسانه ای را ندارد، ما اصلا در این فضا سخن نمیگوییم، این یک پیش فرض مسلّم و قطعی است که همه باید آن را رعایت کنند.

اما در مرحله ی بعد، هر رسانه ای یک سری جهت گیری هایی دارد، منظورم جهت گیری های غیر اخلاقی نیست، جهت گیری مطابق با منافع است، به عنوان مثال بی بی سی به دنبال تأمین منافع انگلیس است، یا صدای آمریکا طبیعتا منافع آمریکا را دنبال می کند، و صدا و سیمای ایران هم منافع ایران را...
انتخاب خبر، بزرگ نمایی، کوچک نمایی، و تمام سیاست های این شبکه ها در راستای همین اهدافشان شکل می گیرد

حال برای ما که می خواهیم یک شبکه خبری را برای آگاه شدن انتخاب کنیم لازم است که آن شبکه ای را انتخاب کنیم که اهداف و منافع ما با اهداف و منافع او یکسان است، منظورم از جهت گیری این جهت گیری است، نه اینکه اخلاق و صداقت را زیر پا بگذارند!
اینکه ما که دلمان برای ایران می سوزد، دنبال پیشرفت ایران هستیم، دنبال استحکام نظام هستیم، برای اخبار سراغ bbc و voa برویم اصلا منطقی نیست، چون منافع مشترکی با این شبکه ها نداریم، اینها دشمن ما هستند و دنبال تغییر دیدگاه ما به سمت خودشان

ولو آن که ما مثلا از برخی اغتشاش ها در فلان منطقه کشور که در bbc بزرگنمایی شده بی خبر بمانیم باز خیلی بهتر از این است که در دام این شبکه ها بیفتیم که ناکامی ها و اعتراضات را با تمام توان بزرگنمایی، و موفقیت ها و احساس رضایت ها را با تمام توان کوچک نمایی می کنند.

بالاخره صدا و سیمای خودمان اخبار مهم را پوشش میدهد و ما از آنها نااگاه نمی مانیم؛ علاوه بر اینکه در مقابل کوچکترین اعتراضاتی در غرب را پوشش میدهد، و یا حوادث بزرگ مثبت که ممکن است bbc و voa آن را مخفی نگه داشته، یا کوچک نمایی کنند را بیان می کنند، مثل پیاده روی میلیونی اربعین که متاسفانه به چشم این شبکه های غربی نمی آید!!

بنابراین ما باید ببینیم دنبال چه هستیم، و چه منافعی داریم، و خبرگزاری ای را انتخاب کنیم که منفعت ما را تأین کند، ما که به دنبال امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین هستیم، نباید سراغ این شبکه هایی برویم که این جمعیت بیس سابقه را نمی بینند! خب ما با این شبکه ها سنخیتی نداریم!

Im_Masoud.Freeman;1024991 نوشت:
مشکل اصلی صداوسیمای ما در این زمینه نداشتن ایده و خلاقیت هست


منظور بنده از سخنان پیشین هرگز دفاع از عملکرد صدا و سیما و بی نقص دانستن آن نیست، فقط خواستم به جهت گیری کلان رسانه ها اشاره کنم، وگرنه بنده هم انتقاداتی به صدا و سیما دارم و کاملا با این موافق هستم که جلسات پرسش و پاسخ شفاف و بی پرده با حضور اندیشمندان برجسته و تئوریسین های انقلاب برگزار بشه؛ اما علی رغم این کاستی ها همچنان آن را به رسانه های بیگانه ترجیح میدهم چون منافع مشترک داریم، صدا و سیما از آنچه که من آنها را باور دارم دفاع می کند و دنبال براندازی نظام نیست

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1025154 نوشت:
سلام مسعود عزیز

از این که پاسخ به پست شما دیر شد عذرخواهی می کنم
به تازگی آن را دیدم

ببینید هرگز منظور من این نبود که ما موظف هستیم برای رسیدن به هدفمان از هر وسیله و روشی استفاده کنیم، متن کلام بنده در خصوص مقایسه در انتخاب بین دو شبکه خبری بود:

اصلا بحث توهین و مانند آن نیست، هیچ رسانه ای حق توهین، دروغ، و زیر پا گذاشتن اخلاق رسانه ای را ندارد، ما اصلا در این فضا سخن نمیگوییم، این یک پیش فرض مسلّم و قطعی است که همه باید آن را رعایت کنند.

اما در مرحله ی بعد، هر رسانه ای یک سری جهت گیری هایی دارد، منظورم جهت گیری های غیر اخلاقی نیست، جهت گیری مطابق با منافع است، به عنوان مثال بی بی سی به دنبال تأمین منافع انگلیس است، یا صدای آمریکا طبیعتا منافع آمریکا را دنبال می کند، و صدا و سیمای ایران هم منافع ایران را...
انتخاب خبر، بزرگ نمایی، کوچک نمایی، و تمام سیاست های این شبکه ها در راستای همین اهدافشان شکل می گیرد

حال برای ما که می خواهیم یک شبکه خبری را برای آگاه شدن انتخاب کنیم لازم است که آن شبکه ای را انتخاب کنیم که اهداف و منافع ما با اهداف و منافع او یکسان است، منظورم از جهت گیری این جهت گیری است، نه اینکه اخلاق و صداقت را زیر پا بگذارند!
اینکه ما که دلمان برای ایران می سوزد، دنبال پیشرفت ایران هستیم، دنبال استحکام نظام هستیم، برای اخبار سراغ bbc و voa برویم اصلا منطقی نیست، چون منافع مشترکی با این شبکه ها نداریم، اینها دشمن ما هستند و دنبال تغییر دیدگاه ما به سمت خودشان

ولو آن که ما مثلا از برخی اغتشاش ها در فلان منطقه کشور که در bbc بزرگنمایی شده بی خبر بمانیم باز خیلی بهتر از این است که در دام این شبکه ها بیفتیم که ناکامی ها و اعتراضات را با تمام توان بزرگنمایی، و موفقیت ها و احساس رضایت ها را با تمام توان کوچک نمایی می کنند.

بالاخره صدا و سیمای خودمان اخبار مهم را پوشش میدهد و ما از آنها نااگاه نمی مانیم؛ علاوه بر اینکه در مقابل کوچکترین اعتراضاتی در غرب را پوشش میدهد، و یا حوادث بزرگ مثبت که ممکن است bbc و voa آن را مخفی نگه داشته، یا کوچک نمایی کنند را بیان می کنند، مثل پیاده روی میلیونی اربعین که متاسفانه به چشم این شبکه های غربی نمی آید!!

بنابراین ما باید ببینیم دنبال چه هستیم، و چه منافعی داریم، و خبرگزاری ای را انتخاب کنیم که منفعت ما را تأین کند، ما که به دنبال امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین هستیم، نباید سراغ این شبکه هایی برویم که این جمعیت بیس سابقه را نمی بینند! خب ما با این شبکه ها سنخیتی نداریم!


منظور بنده از سخنان پیشین هرگز دفاع از عملکرد صدا و سیما و بی نقص دانستن آن نیست، فقط خواستم به جهت گیری کلان رسانه ها اشاره کنم، وگرنه بنده هم انتقاداتی به صدا و سیما دارم و کاملا با این موافق هستم که جلسات پرسش و پاسخ شفاف و بی پرده با حضور اندیشمندان برجسته و تئوریسین های انقلاب برگزار بشه؛ اما علی رغم این کاستی ها همچنان آن را به رسانه های بیگانه ترجیح میدهم چون منافع مشترک داریم، صدا و سیما از آنچه که من آنها را باور دارم دفاع می کند و دنبال براندازی نظام نیست

سلام مجدد

ممنونم از پاسختون

قانع شدم @};-[/]

[=arial]سلام

[=arial]عنوان تاپیک روش تحقیق هست
[=arial]مسلما هر کدام از ما در طول روز حین مکالمات روزمره عادی با نزدیکان، مردم در گذر و محل کار،موضوعات مختلف از مسایل بسیار ساده حال و احوال پرسی تا مسائل خانواده از بحث در انتخاب نوع غذا تا مشکلات مالی و یا رفت و آمدهای خانوادگی و حالات روحی دل گیری های مان از همدیگر ، درد دل یا خرسندی مان از اوضاع زمانه، بحث های بسیار خصوصی که انها را به صورت کاملا جدی و رسمی و یا با شوخی و کنایه و استفاده از طنز یا هجو در میان میگذاریم . علاوه بر محاورات مختلف حتی حین پیگیری اخبار از رسانه های مختلف روزنامه، رادیو، تلویزیون،فضای مجازی و غیره، مواجه با گزاره های مختلفی میشویم.
[=arial]البته بیشتر آنها حتی در حین محاوره فراموشمان میشود. ولی بعضی برایمان اهمیتش به اندازه صرف یک وعده غذا یا لذت بردن از یک فیلم هست و بعضی از گزاره ها اهمیتش بیش از یکساعت یا دوره زمان کوتاهی نیست که صد البته بیش از نود یا حتی نزدیک به صد در صد گزاره های روزانه، در همین حدود هستند (کاری به گوینده یا حتی نوع رسانه ای که توسط آنها خبر کسب میکنید، نداشته باشید بیشتر گزاره ها و اخبار در حد حرف های خاله زنکی هستند و اهمیت چندانی ندارند).
[=arial]بعضی گزاره ها اهمیت شان تا آخر عمر هست. هر چه شما ژرف اندیش تر باشید و تعهد بیشتری برای خود ،خانواده و یا اجتماع و مسئولیت های خود داشته باشید. گزاره ها اهمیت بیشتری می یابند باید روشهای تحقیق مطمئنی برای خود فراهم کنید تا گزاره ها را راستی آزمایی کنید. تا بتوانید گزاره های مهم را تشخیص بدهید.
[=arial]موضوع تاپیک روش تحقیق هست.
[=arial]ما در بیشتر موضوعات نادان هستیم . هر چه تمدن و اجتماع مدرن تر میشود، تنوع موضوعات و حجم اطلاعات تولید شده توسط تخصص های گوناگون و زیر مجموعه های آنها بیشتر میشود .
[=arial] به جای اینکه این حجم اطلاعات دانایی ما را بیشتر کند عمق نادانی ما را نمایان و بیشتر میکنند!. خواه ناخواه بنابر نیازهای زندگی در حوزه هایی با حجمی از اطلاعات مبهم روبرو میشویم. که باید از میان گزاره های مختلف دست به انتخاب بزنیم.
[=arial]افزایش حجم اطلاعات، منحصر در علوم تجربی ،پزشکی یا تکنولوژی نیست ؛اقتصاد، سیاست و علوم انسانی هم هر روزه تولید انبوه اطلاعات میکنند.
[=arial]شاید یافتن و استفاده از مشاوران، کارشناسان و مفسران امین و صادق، برای همه ما و در همه زمینه ها ، بواسطه هزینه های جنبی و اتلاف وقت و سرعت عمل در تصمیم گیری برایمان میسور نباشد.
[=arial]ناچار مجبور به استفاده از مقالات و کتابهای عمومی که با زبان ساده بحث های تخصصی را روان تر انتقال میدهند، هستیم.
[=arial] در این میان نشریات ،کتابها ، مجلات ،رسانه ها و فضای مجازی هم حاوی اطلاعات هستند. در این میان تبلیغات بازرگانی ،مقالات شبه علمی،شارلاتان ها ،رپورتاژآگهی های با تولید اطلاعات و گزاره های مختلف فضای اطلاعاتی را غیرقابل اطمینان میکنند ،شباهتشان با مطالب علمی و ادعای صداقت شان رهزن راه هستند، تحقیقات را بیش از پیش دچار مشکل میکند.
[=arial]صد یا دویست سال قبل، زمانی زندگی های ساده شهری یا روستایی، نیازهای اطلاعاتی و آرامش روحی روانی مان را، با چند بزرگتر، ملای ده ، یا در نهایت دسترسی مان به یک یا چند کتاب حکایت و دعا رفع می کرد.
[=arial]با یک بیل زدن، دنبال حیوان دویدن، پیله وری یا خرده فروشی و نهایت یادگیری صنایع دستی زندگی مان تامین معاش میشد.تسکین از خستگی کار و آرامش خیال یافتن از نگرانی های ناشی از فعالیتهای اجتماعی مان حتی اگر دَلِگی و شرارت کوچکی هم داشتیم؛ با پند و اندرز و پادرمیانی یک بزرگتر یا روحانی اختلافات مان پایان می یافت و با موعظه ها آرامش روحی بدست می آوردیم، زندگی با همه فراز و نشیب، ساده میگذشت.

[=arial] با دانش و مهارت کم یا کار ساده، این نیازهای جسمی و روان مان برطرف میشد. در گذشته علاوه بر اینکه طول عمرها کمتر بود، خستگی فیزیکی ناشی از کار یدی، به همراه هدر رفتن عمر، در برآوردن نیازهای ساده مثل تامین آب آشامیدنی زیاد بود .فرصت تن آسایی و نشخوار فکری برای افراد کمتر پیش می آمد . و کمتر فرصت فکر و فلسفیدن راجع به رنج زندگی برای افراد مهیا میشد.

[=arial]حال که دانش ها بیشتر شده نیازها متنوع تر شده تعاملات انسانی پیچیده تر شده. صد البته رنج زندگی بیشتر احساس میشود.
[=arial]رنج زندگی فقط با داشتن خِرَد و عشق ورزیدن التیام می یابد .
[=arial]شاید حاصل خِرَد امروز و دیروز که همان آرامش خیال هست تفاوت نمیکند
[=arial]ولی خِرَد امروز جز با افزایش دانش عمومی و بالابردن سطح مهارت تخصصی که هر دو بر پایه روش تحقیق صحیح هستند ،بدست نمی آید.

[=arial]دو دلیل اصلی برای این مقدمه بلند بود:
[=arial]1- رسوا کردن نادانی روز افروز مان
[=arial]2- نیاز مبرم ما به داشتن روش تحقیق در افزودن دانش
[=arial]آفت راه هم قیل و قال های رسانه ای ،تبلیغات و مقالات شبه علمی و ادعاهایی همه چیز دانی افراد یا مکاتب و ادیان گوناگون هست
[=arial]هیچ دانش جامعی گذشتگان ما نداشته اند که اگر داشتند حال و روز شان آن همه رنج و ستم که بر ایشان رفته بود نمیشد
[=arial]نمیشود به افراد یا برند، به سبب نام، کنیه یا شرافتشان اعتماد کرد؛ مگر آنکه هر باره آزمون خود را با تجربه پس بدهند.
[=arial]بِرَند سونی ،زیمنس، بنز، یا ... همیشه قابل اطمینان هست؟. بله در فرصت کم و روزمرگی ها و آنجا که با گارانتی و وارانتی قادر به جبران ضرر و زیان ناشی از اعتماد باشیم شاید بتوان اعتماد کرد
[=arial]ولی مراجعی که روح و روان ما را بدون گارانتی به هیجان می آورند و مستهلک میکنند آیا این مراجع گارانتی یا وارانتی دارند؟ چه کسی از آن سوی مرگ آمده؟ و گزاره های ایشان را تایید کرده؟
[=arial]بله با شما موافقم هر مبنا و هر بِرَندی را نباید اعتماد کرد
[=arial]

مسلم;1025107 نوشت:
خدا خیرتان بدهد...الان به اهمیت اتخاذ مبنا اشاره کردید، که ما وقتی یک مبنایی را برای ترجیح اقوال با دلیل عقلی پذیرفتیم طبق آن درست و غلط را ترجیح میدهیم
[=arial]این مبنا در خرید پوشاک یا موبایل یا لوازم خانگی یا خودرو می تواند برند باشد و درست هم هست، اما در سایر مسائل اتخاذ مبنا به این راحتی نیست

سلام ...
ببینید تفاوت دانش نوین پزشکی با دانش سنتی آن در نوع نگاه ایشان هست .

طبی که بدون میکروسکوپ ساخته شده و تنها بر مبنایه اینکه این رو بخور حالت خوب میشه ساخته شده .
با طبی که میاد و ریز ترین و پایه ای ترین و بنیادی ترین ساختمان بدنی انسان رو شناسایی میکنه و تجزیه و تحلیل های عقلانی رو اتخاذ میکنه .

دقیقا تفاوت میان انسان "ایدیولوگ" و انسان "آرمان گرای متفکر متمدن" هم در درون همین مساله هست .

من منکر این نمیشم که ممکن هست برای مریضی از مدل x گیاه y مفید باشد .
در درون طب سنتی ... دکتر تجویز گیاه ایگرگ میکند .
ولی در درون طب نوین ...

1. دستور میدهند که فلان مدل گیاه کاشته شود .
2. آن مدل گیاه رو برداشت میکنند .
3. در درون آزمایشگاه میبرند و شیره آن را بیرون میکشند .
4. قسمت مفید آن را بر میدارند و قسمتهای مضر و بدرد نخور آن را دور می اندازند .
5. بر روی موش ها امتحان میکنند میفهند اگر کاتالیزور خاصی بهش بزنند بهتر و موثر تر عمل میکنه .
6. بر روی صدها حیوان و در شرایط گوناگون امتحانش میکنند
7. اگر ضررهاش کم بود اون رو به عنوان یک قرص میپذیرند .
8. مدام قرص مورد نظر رو رصد میکنند ؛ اگر دارویی با ضرر کمتر کشف شد اون رو جایگزین میکنند .
9. دوز قرص رو بر روی قرص درج میکنند تا مریض به اندازه و درست مصرف کند

دقیقا مثال پزشکی نوین و طب سنتی ... تفاوت میان ایران و کشورهای متمدن هست
دقیقا مثال پزشکی نوین و طب سنتی ... تفاوت میان یک شخص مذهبیه ایدیولوگ با یک شخص متمدن آرمان گرا هست .

کشورمون داره دقیقا بر اساس ریش سفیدی و بصیرت و طب سنتی و .... اداره میشه .

بنابراین تا نوع نگاه ها عوض نشه ...
تا دقیقا و دقیقا ساختارهای درست تحقیق شناسایی نشه و از ساختارهای اشتباه مجزا نشه ...

روش تحقیق موثر نخواهد بود .

سلام متحیر عزیز

متحیر;1025297 نوشت:
دو دلیل اصلی برای این مقدمه بلند بود:
1- رسوا کردن نادانی روز افروز مان
2- نیاز مبرم ما به داشتن روش تحقیق در افزودن دانش
آفت راه هم قیل و قال های رسانه ای ،تبلیغات و مقالات شبه علمی و ادعاهایی همه چیز دانی افراد یا مکاتب و ادیان گوناگون هست
هیچ دانش جامعی گذشتگان ما نداشته اند که اگر داشتند حال و روز شان آن همه رنج و ستم که بر ایشان رفته بود نمیشد
نمیشود به افراد یا برند به سبب نام یا کنیه یا شرافتشان اعتماد کرد مگر آنکه هر باره آزمون خود را با تجربه پس بدهند.
برند سونی ،زیمنس، بنزیا ... همیشه قابل اطمینان هست؟. بله در فرصت کم و روزمرگی ها و آنجا که با گارانتی و وارانتی قادر به جبران ضرر و زیان ناشی از اعتماد باشیم شاید بتوان اعتماد کرد
ولی مراجعی که روح و روان ما را بدون گارانتی به هیجان می آورند و مستهلک میکنند آیا این مراجع گارانتی یا وارانتی دارند چه کسی از آن سوی مرگ آمده و گزاره های ایشان را تایید کرده؟
بله با شما موافقم هر مبنا و هر برندی را نباید اعتماد کرد

با عمده سخنانتان موافق هستم، از بی اعتمادی به تبلیغات و مقالات شبه علمی و قیل و قال های رسانه ایو فضای مجازی که امروز آفتی برای ذبح علم و آگاهی شده است ، و همچنین اینکه بندها لزوما معتبرترین نیستند، اگرچه اعتماد به آنها منطقی است و...
اما منظورتان از مراجعی که روح و روان انسان را به هیجان در آورده و مستهلک می کنند را نفهمیدم، و همچنین تعریض پایانی و این جمله ی شما که "چه کسی از آن سوی مرگ آمده و گزاره های ایشان را تأیید کرده"
البته دنبال بحث در این خصوص نیستم، چون احتمالا باز هم این اختلاف، به اختلاف مبنایی بین من و شما بر می گردد، فقط این عدم فهمم را بیان کردم تا عرض کنم صلواتی که زیر پست شما زدم، و این تأییداتی که اینجا در خصوص دیدگاه شما عرض کردم این قسمت از پیام شما را شامل نمیشود، چون مفهوم آن را دقیقا نفهمیدم

با سلام و احترام

من همواره در این تاپیک و در تاپیک های دیگر عرض کرده ام که مهم ترین مشکل در مباحث علمی و تحقیقاتی، تمایل پیشینی به یک طرف است، یعنی پژوهشگری که در درون خودش اعتقاد دارد این گیاهی که روی آن دارد تحقیق می کند برای فلان بیماری خوب است، به احتمال زیاد همین نتیجه را از تحقیقاتش می گیرد، چون این را دوست دارد! بی طرفی در مباحث علمی یک ضرورت است خواهر گرامی، اما لحن شما و سخنان شما نشان میدهد شما دچار یک نتیجه گیری و پیش فرض های پیشینی هستید:

فرشته برمیگردد;1025303 نوشت:
دقیقا مثال پزشکی نوین و طب سنتی ... تفاوت میان ایران و کشورهای متمدن هست
دقیقا مثال پزشکی نوین و طب سنتی ... تفاوت میان یک شخص مذهبیه ایدیولوگ با یک شخص متمدن آرمان گرا هست .


باور کنید سرکار خانم که این سخنان استدلال نیست...
این الفاظ صرفا بیان احساسات است، نه تبیین علمی؛ که نشان میدهد متکلم حس یکسانی نسبت به دو طرف نتیجه ندارد، بلکه کاملا به یک سمت افتاده است...
احساسات شما کاملا از لابلای این الفاظ مشهود است در حالی که در بحث علمی باید با نگاه علمی محض سخن گفت

فرشته برمیگردد;1025303 نوشت:
طبی که بدون میکروسکوپ ساخته شده و تنها بر مبنایه اینکه این رو بخور حالت خوب میشه ساخته شده .
با طبی که میاد و ریز ترین و پایه ای ترین و بنیادی ترین ساختمان بدنی انسان رو شناسایی میکنه و تجزیه و تحلیل های عقلانی رو اتخاذ میکنه .

دقیقا تفاوت میان انسان "ایدیولوگ" و انسان "آرمان گرای متفکر متمدن" هم در درون همین مساله هست .
من منکر این نمیشم که ممکن هست برای مریضی از مدل x گیاه y مفید باشد .
در درون طب سنتی ... دکتر تجویز گیاه ایگرگ میکند .
ولی در درون طب نوین ...

شما در مورد طب سنتی چقدر مطالعه داشته اید که گمان میکنید این طب هیچ مبنایی ندارد جز این که بخور خوب میشی؟
هر طبی مبتنی بر یک سری مبانی است، تمامی روش های درمانی مکمل مبنایی برای پژوهش های خود دارند، چه طب سوزنی، چه طب سنتی، چه طب هومیوپاتی، و... سایر روش های طبی و درمانی!

چطور شما مبانی، و نقش درمانی طب سنتی امثال ابن سینا که هنوز مورد توجه دانشگاه های جهان است را انکار می کنید؟
آیا شما از آمار بالای درمان های سنتی در اروپا خصوصا آلمان مطلع هستید؟
آیا از تفاهم نامه وزارت بهداشت ایران و اتریش برای تدریس طب سنتی ایران در دانشگاه های اتریش اطلاع دارید؟
آیا تا کنون از نزدیک با کسانی که بعد از ناامیدی در درمان از طریق طب کلاسیک به درمان های سنتی رو آورده و درمان شده اند صحبت کرده اید؟ اگر نه پس چرا چیزی را که ندیده اید قضاوت می کنید؟!

اگر مایل به تحقیق میدانی در خصوص مبانی طب سنتی، و یا سخن گفتن با کسانی که از طریق طب سنتی درمان شده اند نیستید، لطفا کلیپ درمان کودک نیوزلندی توسط آقای خیراندیش رو دانلود کنید و ببینید. نیوزلندی ها که نایس هستند و دروغ هم نمیگویند.

فرشته برمیگردد;1025303 نوشت:
بنابراین تا نوع نگاه ها عوض نشه ...
تا دقیقا و دقیقا ساختارهای درست تحقیق شناسایی نشه و از ساختارهای اشتباه مجزا نشه ...
روش تحقیق موثر نخواهد بود

می بینید که همه چیز در گرو روش تحقیق است، منتهی آنچه در این میان رهزنی می کند وابستگی های پیشینی انسان است که باید کنار گذاشته شوند.
بنده نگاه منفی به طب کلاسیک ندارم، و در کنار طب سنتی از آن هم استفاده می کنم، اما نگاه شما به طب سنتی کاملا منفی است، از پیش نتیجه را گرفته اید که این طب، یک طب بی پایه است که فقط می گویند این رو بخور خوب میشی!!
حالا شما بگویید کدام روش درست تر است؟

سلام ...
جناب مسلم ...
واقعا بعضی موقع ها میگم چقدر تفاوت بنیادین میتونه بین ذهن و فکر آدمها باشه .

من برای طب سنتی هیچ ارزشی قایل نیستم ؛ البته نه اینکه بخوام کارکرد افرادی مانند ابوعلی سینا و سقراط و افلاطون و .... رو زیر سوال ببرم ؛ این افراد بزرگترین افراد زمانه خودشون بودند و به شدت هم قابل احترام هستند ؛ ولی اون دوره و زمونه گذشت .

ببینید ... هر کسی در درون ذهنش یک structure فکری داره و داره بر اون اساس فکر میکنه ؛ یک مثال براتون میزنم که بفهمید .

الان فرض کنید که شخصی مانند پرفسور حسابی ؛ یا پرفسور سمیعی مریض میشه ؛ مریضی ایشان هم مثلا میگرن های بسیار شدید و فلج کننده هست ؛

بعدش کسی میاد و به ایشان میگه که برو ...
مدفوع الاغ رو بگیر ... با ادرار سگ مخلوط کن ... دو تا تخم مرغ هم بهش بزن ... بعدش با خامه و عسل بخور ... و خوب میشی .... من مطمین هستم این افراد حاضر هستند بمیرند ولی این کار رو نکنند .

فرض میکنیم مثلا کسی مانند شما قوز کمر داشته باشید ... یک جن گیر به شما میگه که یک موکل داره ... میتونه جن کافری رو صدا بزنه ؛ و این جنه بره در درون وجود شما ؛ یک هفته در وجودتون باشه ؛ بعد از یک هفته قوز کمرتون خوب میشه ...

فرض میکنیم که واقعا هم بتونه ... آیا شما قبول میکنید ؟

ببینید هر انسانی دارای یک شالوده فکری هست ؛ و اون ساختمان فکری براش پر اهمیت ترین چیز هست ... و هرگز حاضر نمیشه که به اون ساختمان فکری خیانت کنه . آنچنانچه به هیوم اومدن و گفتن که داری میمیری ... بگو به مسیح ایمان آوردم و برو بهشت .... ولی قبول نکرد .

فرض میکنیم که من افتادم در درون تخت مریضی و یک عمر زندگی عاقلانه ای رو داشتم ... انواع مختلف داروهای شیمی درمانی رو هم تحمل کردم و دکترها من رو جواب کردند ؛ روازاده میاد بالا سره من و میگه ... بیا این دارو رو بخور ... بخوری صد در صد خوب میشی ... فکر میکنین من میخورم ؟؟؟

بعد از اینکه خوردم و خوب نشدم ... اون 39 روز باقی مونده به خودم چی بگم ... بگم فرشته یک عمر زندگی بر اساس عقل و منطق داشتی آخر سرش همش رو به مزخرفات فروختی ... و شاش خر رو سر کشیدی !!! که خوب بشی .... خوب می مردی ...

پر اولویت ترین چیز برای من علم هست ... یکی از دوستانم زور میزد که اسم من رو در درون گلد کوئیست وارد کنه و زور میزد که بگه میلیاردر میشی ... منم میگفتم از این نوع تفکر از این مدل پول در آوردن متنفرم . حالا هم به شما میگم از این مدل خوب شدن متنفرم .

ببینید همین روازده یک صحبت کرد که .... هیچ جوان زیر 35 سال که سکته کرده باشد رو نمیتونید پیدا کنید مگر اینکه پشتش جایی از حجامت نباشد ... یعنی اگر اون جوون حجامت میکرد سکته قلبی نمیکرد .

من یک جواب کوتاه براتون نوشتم و انظار داشتم بفهمین ....

1. من اگر کاغذ پاره کنم و ببری در اطرافم نباشه ... آیا میتونم ادعا کنم نبودن ببر ... علتش پاره کردن کاغذ هست ؛ خوب باید یک قرینه ای داشته باشند ؛ اینی که کسی حجامت میکنه ... مقداری خون از بدنش بیرون میره ... چه ربطی به سکته داره .

2. و مثال چتر در روزهای بارانی .... ببینید کسی که پشتش حجامت کرده ... احتمالا انسانی بوده که خیلی مراقب خودش بوده ... مراقب غذا خوردن و ورزش کردن و ... هم بوده ... چرا سکته نکردن شخص رو به اون حجامت میچسبونند ... شاید یک عامل قویتری بوده ( مثلا سبک زندگی ) ... که اون عامل موجب شده اون شخص هم حجامت بکنه و هم سکته نکنه .... چجوری این آقا به همین راحتی میاد و سکته نکردن رو به حجامت کردن میچسبونه .

البته ببینید ...
منظورم چای سبز و اسطوخودوس و سنبل الطیب و ... نیست . اینها چیزهای مهمی نیستند . شاید منم سر درد بگیرم و بخوام یه چای خوب یاد بگیرم ... میرم و از یک طبیب سنتی دستورش رو میپرسم .

ولی یه بابایی بیاد و ادعا کنه که آبله مرغون ... سرطان .... یرقان ... هپاتیت .... سیاه زخم .... دیفتری .... کزاز .... ایدز .... اینها رو میخواد با طب سنتی درمان کنه .

ببینید ...
مهمترین خصیصه علم این هستش که تکرار پذیر هستش ...
شما وقتی که یک آمپور ساختین و به 100 تا مریض زدید و تونستید اون شخض رو نسبت به آبله مرغان مصون نگهش دارید ... میتونید ادعا کنید که درمانی برای آبله مرغون پیدا کردید ... ولی آیا درمانهای طب سنتی اینجوری هستند .

اکثر کودکان که از مادر متولد میشوند ... زردی دارند و باید بستری بشن ... این بابا میگه به جای بستری کردن بیاین و پشت گوشش حجامت کنیم .

من از همینش بدم میاد ...

این مدل ساختمان فکری در اندیشه من راهی نداره و عطاش رو به لقاش میسپارم .

سلام

فرشته برمیگردد;1025362 نوشت:
جناب مسلم ...
واقعا بعضی موقع ها میگم چقدر تفاوت بنیادین میتونه بین ذهن و فکر آدمها باشه

ببینید خواهر گرامی خواهش می کنم علمی صحبت کنید...
من همیشه با شما این مشکل را دارم که به جای استدلال سعی می کنید سخن خودتان را در قالب مثال بیان کنید!

الان من شماره به شماره از شما نقل قول می گیرم تا ان شالله متوجه بشوید که پیام شما به چند بخش تقسیم میشود و چه استدلال هایی برای آن به کار برده اید و کجا صرفا بر پیش فرض هایان تأکید کرده اید:

ابتدا پیش فرض هایتان؛ پیش فرض های شما این است:
1- طب سنتی یک طب پلیدی است که دستورات آن چندش آور است که انسان حتی بیمار ماندن را به آن ترجیح می دهد:

فرشته برمیگردد;1025362 نوشت:
مدفوع الاغ رو بگیر ... با ادرار سگ مخلوط کن ... دو تا تخم مرغ هم بهش بزن ... بعدش با خامه و عسل بخور ... و خوب میشی .... من مطمین هستم این افراد حاضر هستند بمیرند ولی این کار رو نکنید .
فرض میکنیم مثلا کسی مانند شما قوز کمر داشته باشید ... یک جن گیر به شما میگه که یک موکل داره ... میتونه جن کافری رو صدا بزنه ؛ و این جنه بره در درون وجود شما ؛ یک هفته در وجودتون باشه ؛ بعد از یک هفته قوز کمرتون خوب میشه ...
فرض میکنیم که واقعا هم بتونه ... آیا شما قبول میکنید ؟


در حالی که این چیزی که شما می گویید طب سنتی نیست، چیزی را به طب سنتی نسبت می دهید که خود اطباء طب سنتی قبول ندارند!!
آیا این علمی و منطقی و منصفانه است؟

2- طب سنتی یک طب کاملا غیر منطقی و غیر عقلانی است:

فرشته برمیگردد;1025362 نوشت:
فرض میکنیم که من افتادم در درون تخت مریضی و یک عمر زندگی عاقلانه ای رو داشتم ... انواع مختلف داروهای شیمی درمانی رو هم تحمل کردم و دکترها من رو جواب کردند ؛ روازاده میاد بالا سره من و میگه ... بیا این دارو رو بخور ... بخوری صد در صد خوب میشی ... فکر میکنین من میخورم ؟؟؟
بعد از اینکه خوردم و خوب نشدم ... اون 39 روز باقی مونده به خودم چی بگم ... بگم فرشته یک عمر زندگی بر اساس عقل و منطق داشتی آخر سرش همش رو به مزخرفات فروختی

خب این هم که روشن است استدلال نیست، باز هم تکرار ادعای خودتان است!!
اینکه مثلا یک نفر مخالف طب کلاسیک بیاید بگوید طب کلاسیک عغیر منطقی و غیر عقلانی است آیا شما را قانع می کند؟! او صرفا دارد باورش را بیان می کند، این هرگز اقامه ی دلیل محسوب نمیشود.

3- طب سنتی امکان درمان بیماری ها را ندارد:

فرشته برمیگردد;1025362 نوشت:
ولی یه بابایی بیاد و ادعا کنه که آبله مرغون ... سرطان .... یرقان ... هپاتیت .... سیاه زخم .... دیفتری .... کزاز .... ایدز .... اینها رو میخواد با طب سنتی درمان کنه .

خب این هم باز تکرار ادعاست، نه استدلال؛ و یک مخالف طب کلاسیک می تواند همین حرف ها را علیه طب کلاسیک بزند!
این که روش بحث و تحقیق نیست خواهر من!

4- طب سنتی مردود است به خاطر حرف های دکتر روازاده:

فرشته برمیگردد;1025362 نوشت:
ببینید همین روازده یک صحبت کرد که .... هیچ جوان زیر 35 سال که سکته کرده باشد رو نمیتونید پیدا کنید مگر اینکه پشتش جایی از حجامت نباشد ... یعنی اگر اون جوون حجامت میکرد سکته قلبی نمیکرد .

من یک جواب کوتاه براتون نوشتم و انظار داشتم بفهمین ....

من نمیدانم شما چرا هی مرتب بحث را روی یک ایشان متمرکز می کنید؟!!
من دارم از قاعده برای تشخیص سخن می گویم، نه از دکتر روازاده!!
خود بنده هم به برخی نظرات ایشان انتقاد دارم، اما نمی فهمم ایشان چه ربطی دارد به بحث کلان در خصوص طب سنتی و طب کلاسیک؟!
شما بحث را از سطح یک بحث کلان و ریشه ای از قاعده های تشخیص، سطح بحث را می آورید روی یک پزشک عمومی که طب کلاسیک خوانده و بعد به سمت طب سنتی متمایل شده است.

در هر صورت شما در کلامتون کمتر استدلال علمی به کار می برید...
شاید باورتان نشود اما من گاهی باید بارها و بارها کلامتون رو بخوانم تا بتوانم ببینم بالاخره استدلالی در کلام شکا پیدا میشود، یا خیر!
الان هم با چند بار مطالعه ی پیام شما بالاخره استدلال شما را در آن یافتم، مبنای شما برای اعتقاد مذکور در حقیقت این است:

1- طب سنتی متعلق به قرن ها پیش است، و زمان آن گذشته است:

فرشته برمیگردد;1025362 نوشت:
من برای طب سنتی هیچ ارزشی قایل نیستم... اون دوره و زمونه گذشت

این استدلال مردود است، چون به لحاظ منطقی گذشت زمان دلیلی بر بطلان یک نظریه نیست!
آیا 1000 سال دیگر حتما پزشکی کلاسیک هم کنار گذاشته میشود؟ چون بیش از 1000 سال از عمرش گذشته است؟ و این گذشت زمان یعنی هر چه که در پزشکی کلاسیک کشف کرده ایم باطل بوده چون زمان زیادی از آن گذشته است؟


2- طب سنتی بر پایه تکرار و آزمایش بنا نشده است:

فرشته برمیگردد;1025362 نوشت:
مهمترین خصیصه علم این هستش که تکرار پذیر هستش ...
شما وقتی که یک آمپور ساختین و به 100 تا مریض زدید و تونستید اون شخض رو نسبت به آبله مرغان مصون نگهش دارید ... میتونید ادعا کنید که درمانی برای آبله مرغون پیدا کردید ... ولی آیا درمانهای طب سنتی اینجوری هستند

چرا گمان می کنید طب سنتی اینچنین نیست؟ باز به خاطر دکتر روازاده؟
ایا این منطقی است که ملاک یک طب با آن همه گستردگی فقط سخنان یک طبیب باشد؟
آیا من می توانم از شنیدن سخنان یک پزشک در مورد تمام پزشکی کلاسیک در تمام دنیا و این همه دانشگاه های علوم پزشکی در سرتاسر جهان و مانند آن قضاوت کنم؟

طب سنتی اتفاقا مبتنی بر تجربه بیشتری نسبت به طب کلاسیک است، شما فکر می کنید در خصوص درمان های طب سنتی تاس انداخته اند؟ قرن هاست تکرار نقش درمانی این داروها برای بیماری ها انباشته شده است تا به اینجا رسیده است، سخن یک سال و دو سال که نیست!
طب سنتی مبتنی بر اخلاط و مزاج های چهارگانه است، و داروها را هم متناسب با این نوه مبنا دسته بندی می کند، هرگز بحث شانس و قرعه کشی مطرح نیست!!


شما اگر می خواهید در مورد دکتر روازاده صحبت کنید خب بگویید من دارم ایشان را نقد می کنم! اگر در مورد طب سنتی صحبت میکنید خب باید بدانید سازمان های پزشکی و بهداشتی بین المللی هم این نوع درمان را به عنوان طب مکمل به رسمیت شناخته اند.

سلام ...
ببینید جناب مسلم ...

الان ما مثلا یک گیاهی داریم به نام اسطوخودس ... این گیاه دارای موادی هستش که آرامبخش هست ؛ یا سنبل الطیب رو داریم که این ماده هم آرامبخش هست ؛ شما میرید پیش یک دکتر طب سنتی ... ایشون مریضی شما رو بررسی میکنند و در نهایت براتون یا اسطوخودس مینویسند یا سنبل اطلیب یا .... و شما میرید و اینها رو میگیرد و میجوشونید و میخورید و ....

حالا فرض کنین شما مثلا دل درد دارید ... میرید پیش یک دکتر ... ایشون براتون آزمایش می نویسند ... چرا ؟؟؟ چون ما دقیقا 150 تا مریضی داریم که از خودشون نشونه دل درد رو نشون میدن ؛ میرید آزمایش ادرار میدید ؛ آزمایش خون می دید تا دقیقا متوجه میشن که مریضی شما چی هست .

حالا میخواهند دارو درست کنند ؛ یک گیاه سمی رو پیدا میکنند که اگر شما اون رو بخورید 100 درصد می میرید ؛ مثلا از یک کیلوی اون 20 گرم ماه موثر برای بیماری شما وجود داره ؛ زهر عقرب رو میگیرند و اون رو تجزیه میکنند و قسمت مفید اون رو بر میدارند و دقیقا دارویی به شما میدهند که قسمت موثر زهر عقرب و گیاه سمی و تعدادی کاتالیزور هست .

شما چجوری میخواهید به اسطوخوس اطمینان کنین ...
از کجا میدونید در چه زمینی کشت شده
از کجا میدونید آبی که با اون مزرعه رو کشت کرده اند مدفوع انسانی نبوده
از کجا میدونید دز درست و صحیح از اون ماده رو دریافت میکنید
از کجا میدونید بر روی سایر بیماری هاتون اثر مخرب نداره ؛ مثلا از کجا میدونید باعث تشدید مرض قندتون نمیشه
و ...

ببینید ...
مثال طب سنتی یک مثال هست .
مشگل طب سنتی به صورت بسط یافته در تمامی مسایل هست .

کسی مثلا نماز میخونه ؛ بعدش میبینیم که شخص خوب و سالمی هست ؛ و همه میشینند با خودشون تفسیر میکنند که چون نماز میخونه و سالم هست خدا هم بهش کمک میکنه ؛

بعد مثلا تجویز میکنند که نماز بخونید تا استرس نگیرید .

در حالیکه یک محقق ... روش دیگری داره ...
یک محقق میگه ...

همه ما یک Attention Area داریم ... یک محدوده ای داریم که مغزمون دایما داره بر روی اطلاعات اون ناحیه فوکوس میکنه .
کسی که داره نماز مخونه ... میاد و تمامی چیزها رو از درون اون ناحیه بیرون میریزه ...
و هیچ چیزی در درون ناحیه تمرکزش باقی نمی مونه .
میاد و شروع میکنه این مساله رو شبیه سازی کردن .

بعدش میاد و روی کارهاش مدیریت میکنه ... چجوری ...
به هیچ وجه به هیچ وجه اجازه نمیده که هیچ نوع پراسسی وارد ناحیه تمرکزش بشه ....
مثلا حتی موبایلش رو خاموش نمیکنه ؛ بلکه اون رو خاموش و در درون اتاقی دیگر میزاره که نبینتش .
مثلا بر روی میزش هیچ جیزی که بخواد تمرکزش رو صرف بکنه قرار نمیده .

بعدش میاد و آگاهانه ... تصمیم میگیره که پراسسی رو انجام بده ...
در اینصورت میبینه که آرامشش به شدت زیاد هست .
یاد میگیره که به هیچ وجه اجازه نده که یک Task وارد ناحیه Attention Area بشه .
و یاد میگیره که چگونه در کارش تمرکز بوجود بیاره ؛ اون رو حفظ کنه ؛ و سپس وارد ناحیه Autopilot بشه .

چه اتفاقی میوفته ...
این شخص وقتی که سردرد میگیره ... نمیره اسطوخودوس بخوره ... یا نمیره نماز بخونه .

میره دقیقا علت سردردش رو پیدا میکنه ؛
و میفهمه که مسایل زیادی در attention area هست . و با راهکارهایی سعی میکنه که این ناحیه رو خالی نگه داره .

ببینید ...
طب نوین .... دقیقا دقیقا سعی میکنه علت مریضی رو پیدا کنه .... و دقیقا دقیقا سعی میکنه کوچکترین اتمی که خوب کننده هست رو تجویز کنه ... هیچ چیز دیگری رو باهاش بهت نمیده .
و این درست هست .

موضوع قفل شده است