۩۞۩ اشعار و متون ادبی درسوگ امام علی (علیه السلام) و شب قدر۩۞۩

تب‌های اولیه

156 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

در خـانه مـولا نـيست، يـك خــاطر شــــاد امشب
آن قـــامــت همـچون ســرو، از پـاى فـتاد امشب

بر فـــرق ســر عـــالم، خـــاك غـم و ماتم ريخت
از ضـــــربـت‏شـــمشــير فرزنــد مراد امشـــــب

در كــوفـــه زخــــم آلـود، هر جـــا كه يتيــــــمى بود
بــــارى ز غـم و حســرت، بر دوش نــهاد امشـــــب

دلـها همـه مـحزون اسـت، هر ديـده پـر از خون است
ايـن محــــنت عظــــــمى را بـر كوفـه كه داد امشب؟

محــراب عـلى از خـون، رنگـين شـده، واويـلا
در سوگ على چشمى، بى اشـك مـباد امشــب

دور شمع پیکرت،گردیده ام خاکسترت
ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت

از نفس های بلندت میل رفتن می چکد
حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت

تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را
مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت

حیف شد، از آن­همه دلواپسی کودکان
کاسه های شیر­ مانده روی دست دخترت

کاش می­مردم نمی­دیدم به خاک افتاده است
هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت

خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست
با صدای وا علی و وای حیدر حیدرت

شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را
دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت

با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد
الامان از کاروان دختر بی معجرت

می روی اما برای صد هزاران سال بعد
میل احسان می نماید غیرت انگشترت
***علی اکبر لطیفیان***

صبحِدم آمد به مسجد شاه دین... حضرت حیدر امیرالمومنین
لحظه ها آبستن یک درد بود... تیغ کافر در کمین مرد بود

با قدمهای گل خوشرنگ عشق... آسمان پر شد ز ضرب آهنگ عشق
صافی دین شد مهیای نماز... قامتش چون بیرقی در اهتزاز

پر شد از حُسن صدای مرتضی ... نغمهء الله اکبر در فضا
بوتراب از عشق یزدان مست بود.. کافری شمشیر کین در دست بود

عابد است و سجده بر معبود خویش.. کافر است و تیغ زهرآلود خویش
یک طرف آئینه در حمد و سپاس... یک طرف شیطان نموده انعکاس

تیغ کافر از نیام آمد برون... تا شود محراب طاعت غرق خون
مسجد کوفه در آن دم میشنفت... مرتضی فزت برب الکعبه گفت

فرق منشق گشتهء سلطان دین... اوج مظلومیت دین مبین
افتخار دین غرور مسلمین.. لافتی الا علی یعنی همین

وصف او باشد فراتر از عقول... بهترین مردمان بعد از رسول
اینک او افتاده در محراب عشق... آنچنان خورشید عالمتاب عشق

آنکه باشد دین ما مدیون او... پرشده محراب دین از خون او
وای از این چشمان کور اشقیا... غافلند از جانشین انبیا

تا قیامت والی اعظم علیست... مقتدای عالم و آدم علیست
کی به این ضربت علی پایان گرفت... مکتبش با خون پاکش جان گرفت

گرچه عالم شد عزادارش ولی... حک شده بر لوح دلها یاعلی
اوست صاحب منصب حبل المتین... ذوالفقار او نیفتد بر زمین

ذوالفقار اینک به دست صاحب است... وارث حیدر امام غائب است
اوست اینک حیدر دوران ما... والی و مولا و پشتیبان ما

نیز ابن ملجم اینک زنده است... سینه را از کینه ها آکنده است
نهروان دیگری در پیش روست.. با علی بودن در این میدان نکوست

*رضا كرم الهي*

باسمه العلیّ

آقای مهربان یتیمان

آمد شب و ستاره و ماه و نیامدی

افزون شد از فراقِ تو آه و نیامدی

آقای مهربان یتیمان کجا شدی؟

چشمم سپید گشت به راه و نیامدی!

مادر تنور را به امیدی نموده گرم

رویش ز دوده گشته سیاه و نیامدی

دیگر در انتظار غذا نیستم بیا

جاده شکافت تیغ نگاه و نیامدی

دارد دلم ز ترس چونان طبل می زند

گشته رُخم نزار چو کاه و نیامدی

گفتی یتیم نیستم و بابِ من تویی

بودی برای من چو پناه و نیامدی

[=IRANSans]


[=IRANSans]ﻣﺤﺮﺍﺏ! ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:[=IRANSans]

ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ! ﺩﻋﺎﯼ ﻋﻠﯽ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﺪ...

[=IRANSans]ﻣﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺳﻔﯿﺪ ﺯﻫﺠﺮﺍﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ...

[=IRANSans] ﺟﺮﻣﺶ ﻣﮕﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﺧﻀﺎﺏ ﺷﺪ؟...