جمع بندی ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائیل در قرآن

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائیل در قرآن


سلام.
میشه یه توضیح کامل بدین که جریان گوساله پرستی بنی اسرائیل که منجر شد به اینکه حکمی براشون بیاد که خودشونو بکشن چطور بود؟
همه شمشیر گرفتند و همدیگر رو کشتند؟
چرا خدا در آیه 56 سوره بقره فرموده بعد از مرگتون شما رو برانگیختیم شاید شکر گزار باشید .
این ایه بعد از ایه ای هست که حکم کشتن خودشون اومده و در اون آیه کلمه باری اومده آیا اینها که با حکم خدا همدیگر رو کشتند بعدش در همین دنیا و در همون زمان خدا اونها رو زنده کرد؟ و آیه 56 به اون اشاره داره؟
ممنون.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد هدی

[TD][/TD]

رسانه;1024350 نوشت:
سلام.
میشه یه توضیح کامل بدین که جریان گوساله پرستی بنی اسرائیل که منجر شد به اینکه حکمی براشون بیاد که خودشونو بکشن چطور بود؟
همه شمشیر گرفتند و همدیگر رو کشتند؟
چرا خدا در آیه 56 سوره بقره فرموده بعد از مرگتون شما رو برانگیختیم شاید شکر گزار باشید .
این ایه بعد از ایه ای هست که حکم کشتن خودشون اومده و در اون آیه کلمه باری اومده آیا اینها که با حکم خدا همدیگر رو کشتند بعدش در همین دنیا و در همون زمان خدا اونها رو زنده کرد؟ و آیه 56 به اون اشاره داره؟
ممنون.

با سلام
«وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(1)؛و چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبه‏ پذير مهربان است»

در ذیل این آیه شریفه در تفاسیری چون المیزان و نمونه، این بحث مطرح شده است که عده ای از قوم حضرت موسی (علیه السلام) که به گوساله پرستی روی آوردند، دستور یافتندکه یکدیگر را به قتل برسانند. این جریان در برخی تفاسیر روایی چون تفسیر قمی ونور الثقلین هم مطرح شده است و در این تفاسیر در ذیل روایاتی آمده که بنی اسرائیل بر طبق این دستور یکدیگر را کشتند(ده هزار نفر یا هفتادهزار نفر کشته شدند و خداوند از بقیه، درگذشت).(2)
اما استاد جوادی آملی نظر دیگری در این خصوص دارند و در ذیل این آیه علاوه بر اینکه 4 نظریه را مطرح می کنند، بیان می نمایند که روایت کشتار هفتاد هزار نفر در این باب معتبر نیست و مرسل است ضمن اینکه با عقل سازگار نیست و به این نکته هم تاکید دارند که بنی اسرائیلی که قرآن معرفی می کند، قومی نیستند که به محض دستور پیامبر شان، شمشیر بدست گرفته و به کشتار یکدیگر بپردازند لذا باب 4 احتمالی را که مطرح می کنند باز می دانند تا اینکه ظهور بهتری به کمک ایات دیگر بیابد.(3)
ادامه...

1. بقره/54
2.طباطبایی، ترجمه المیزان، ترجمه موسوی، جامعه مدرسین- دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374، چاپ 5، ج1، ص289؛ مکارم شیرازی، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1371، چاپ دهم،ج 1، ص255؛علی ابن ابراهیم، تفسير القمي، انتشارات دارالکتاب، قم، 1363،ج1، ص47؛عبد علی حویزی، نور الثقلین، به تصحیح هاشم رسولی، قم، نشر اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415(ه.ق)، ج1، ص81
3. بنیاد علوم وحیانی اسراء ، تفسیر سوره مبارکه بقره، جلسه 145

بیان استاد جوادی آملی بدین شرح است:

«مي‌فرمايد به اين كه شما عجل [گوساله]را به عنوان معبود اتّخاذ كرديد از شما عفو كرديم؛ بعد فرمود به اين كه در اتّخاذ عجل [گوساله پرستی] به خود ستم كرديد، بايد توبه مي‌كردند و توبه شما اين است كه يكديگر را بكشيد. بحث در اين بود كه آيا واقعاً اين حكم ...صادر شده است و امتثال شد؟ يا اينكه اين «فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» يعني آن خوي سركشي و هوسراني را بكشيد؟ يا نه، حكم انشاء شد ولي در هنگام امتثال[انجام حکم توسط بنی اسرائیل]، بداء شد نظير ذبح اسماعيل (سلام‌الله‌عليه) يا واقعاً امتثال شد منتها در مرحله بقا،[بقای حکم] بوسيله دعاي موساي كليم (سلام‌الله‌عليه) پيدا نكرد، بعد از اين كه عدّه زيادي كشتار كردند و كشته شدند خداي سبحان از كشتن بقيه عفو كرد؟ رواياتي كه در مسئله باشد و موضوع را يكطرفه كند ...نیست. يكي دوتا روايت مرسله است كه در تفسير نور الثقلين است به عنوان "روي عن مجمع" نقل مي‌كند آن هم محتواي اين، هفتاد هزار نفر است كه هفتاد هزار نفر كشته شدند و اين با عقل سازگار نيست. اگر روايت معتبر بود، زمينه ظهور را فراهم مي‌كرد امّا يك روايتي است مرسله، محتواي آن همان هفتاد هزار نفر است اين مي‌تواند با «ثمّ عفونا عنكم» معارضه كند و بگويد عفو در مرحله بقا است نه در خط امتثال آن هم بني اسرائيلي كه به صرف دستور كشتار عمومي شروع به كشتار بكنند يك همچنين بني اسرائيلي قرآن معرفي نمي‌كند. ملاحظه مي‌فرماييد بني اسرائيلي كه خداي سبحان در قرآن نقل مي‌كند مي‌گويد: هم از نظر بينش ديني سفيهند هم از نظر عمل فاسقند اينها يك انسانهاي متعهد متدين آگاه باشند كه فوراً به دستور موساي كليم دست به شمشير كنند و هفتاد هزار نفر بكشند، بعد دستور بيايد كه بس است يك همچون بني اسرائيلي را قرآن معرفي نكرده است.
اينها كسي نيستند كه زود اطاعت كنند و قوم‌شان هم ... آنرا امتثال كنند، اگر يكي از اين احتمالات سه گانه با ظاهر قرآن مناسب بود خوب آن مقدم است وگرنه در حد تساوي مي‌مانند و عرض شد اين آيه همچنان درش باز است تا يك ظهور بهتري به كمك آيات ديگر حل شود."(4)

4- بنیاد اسراء،همان

خلاصه نظر استاد جوادی آملی و 4 برداشتی که می شود بر طبق نظر معظم له از این آیه نمود:

1- آيا واقعاً اين حكم صادر شده است و امتثال شد؟

2-يا اينكه اين «فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» يعني آن خوي سركشي و هوسراني را بكشيد؟

3-يا نه، حكم انشاء شد ولي در هنگام امتثال، بداء شد نظير ذبح اسماعيل (سلام‌الله‌ عليه).

4-يا واقعاً امتثال شد، منتها در مرحله بقا بوسيله دعاي موساي كليم (سلام‌الله‌ عليه) پيدا نكرد بعد از اين كه عدّه زيادي كشتار كردند و كشته شدند خداي سبحان از كشتن بقيه عفو كرد.

رسانه;1024350 نوشت:
چرا خدا در آیه 56 سوره بقره فرموده بعد از مرگتون شما رو برانگیختیم شاید شکر گزار باشید .
این ایه بعد از ایه ای هست که حکم کشتن خودشون اومده و در اون آیه کلمه باری اومده آیا اینها که با حکم خدا همدیگر رو کشتند بعدش در همین دنیا و در همون زمان خدا اونها رو زنده کرد؟ و آیه 56 به اون اشاره داره؟

اما آیه 56 این سوره:

«ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(5)

؛ سپس شما را پس از مرگتان برانگيختيم باشد كه شكرگزارى كنيد»
ظاهرا این ایه ناظر به جریان گوساله پرستی و کشته شدن یا نشدن پس از آن نیست بلکه ناظر است به جریان مرگ با صاعقه که در آیه قبل از این یعنی آیه 55 بیان شده است:

«وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ(6)؛ و چون گفتيد اى موسى تا خدا را آشكارا نبينيم هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد پس در حالى كه مى ‏نگريستيد صاعقه شما را فرو گرفت»

در تفسیر نمونه در خصوص این آیه آمده است:

«اين آيه از آياتى است كه دلالت بر امكان" رجعت" و باز گشت به زندگى در اين دنيا، دارد، چرا كه وقوع آن در يك مورد دليل بر امكان آن در ساير موارد است.
بعضى از مفسران اهل تسنن از آنجا كه مايل بوده ‏اند" رجعت و بازگشت به زندگى" را نپذيرند براى آيه فوق توجيهى ذكر كرده ‏اند و گفته ‏اند منظور اين است كه" بعد از مردن گروهى از شما در حادثه صاعقه، خداوند فرزندان و نسلهاى فراوان به شما داد تا دودمانتان منقرض نشود"!
ولى ناگفته پيدا است كه اين تفسير كاملا بر خلاف ظاهر آيه فوق است، زيرا ظاهر جمله ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ:" شما را بعد از مرگتان برانگيختيم" به هيچ وجه با اين معنى سازگار نيست‏.»(7)

5. بقره/56
6. بقره/55
7. نمونه، پیشین، ج1، ص259

در تفسیر مجمع البیان نیز چنین آمده است:

«ثُمَّ بَعَثْناكُمْ ...- در تفسير اين آيه حسن بصرى و قتاده مي گويند: شما را پس از مرگتان زنده كرديم تا بقيه عمر خود را بگذرانيد.

سدّى مي گويد آنان پس از بهوش آمدن از خدا خواستند كه پيامبر باشند و خدا خواسته آنان را اجابت كرد.

همه مفسران جز دسته كمى اتفاق دارند كه همه قوم، هلاك شده و مردند جز موسى كه فقط بيهوش شد چون در آيه كريمه: «فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ» «3» (چون بخود آمد گفت منزّهى تو بسوى تو باز ميگردم و من نخستين مؤمن بتو أم) تعبير به «أفاق» يعنى بهوش و بخود آمد، شده است.

لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ...- تا خداى را بر بازگرداندن زندگى براى شما و نعمت‏هاى ديگرش سپاسگزار باشيد.»(8)
همانگونه که ملاحظه می شود در تفسیر این آیه، مفسران به جریان بی هوشی و صاعقه تصریح میکنند لذا این ایه که بلافاصله پس از آیه 55 آمده است، ظاهرا ناظر به جریان صاعقه است نه حکم احتمالی کشتار حاصل از گوساله پرستی.

8. مجمع البیان، ج1، ص 182

هدی;1024486 نوشت:
با سلام
«وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(1)؛و چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبه‏ پذير مهربان است»

سلام

به نظر من این ماجرا کمی عجیب می نماید و پذیرفتن ان برایم دشوار است
نخست اینکه چرا خداوند همچنین جکم خشنی را صادر بکند ؟
دوم اینکه چرا پرستش خدا برای او اینقدر مهم است که دستور به کشتن بدهد ؟
ایا خدا نمی توانست و بهتر نبود که حکم اسانتری صادر کند ؟
اینکه یک عده بیفتند بهم و همدیگر را بکشند یکم عجیب می نماید !!!!!!!

لطفا فلسفه این حکم را توضیح دهید ؟

هدی;1024486 نوشت:
چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبه‏ پذير مهربان است»

سلام

ایه گفته خودتان را بکشید

شما در ترجمه بر چه اساس گفتید خطاکاران خودتان را بکشید؟

بی ادعا;1024753 نوشت:
سلام

ایه گفته خودتان را بکشید

شما در ترجمه بر چه اساس گفتید خطاکاران خودتان را بکشید؟

بله در ظاهر آیه فرموده خودتان را به قتل برسانيد ولی مفهوم آن همان خطاكاران هستند نه همه آنها!

Yas112;1024862 نوشت:
بله در ظاهر آیه فرموده خودتان را به قتل برسانيد ولی مفهوم آن همان خطاكاران هستند نه همه آنها!

خطا کاران کیا بودند؟ فقط سامری؟

نه دیگه خود مردم هم خطا کار بودند بنابراین میگه خودتان را بکشید

فرقی نمی کنه به هر حال

رسانه;1024350 نوشت:

سلام.
میشه یه توضیح کامل بدین که جریان گوساله پرستی بنی اسرائیل که منجر شد به اینکه حکمی براشون بیاد که خودشونو بکشن چطور بود؟ همه شمشیر گرفتند و همدیگر رو کشتند؟
چرا خدا در آیه 56 سوره بقره فرموده بعد از مرگتون شما رو برانگیختیم شاید شکر گزار باشید .
این ایه بعد از ایه ای هست که حکم کشتن خودشون اومده و در اون آیه کلمه باری اومده آیا اینها که با حکم خدا همدیگر رو کشتند بعدش در همین دنیا و در همون زمان خدا اونها رو زنده کرد؟ و آیه 56 به اون اشاره داره؟
ممنون.

با سلام

وَ إِذْ قالَ مُوسي‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلي‏ بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَيْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ فَتابَ عَلَيْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ

1- اگر به آیه دقت شود متوجه میشوید که این آیه آهنگ و زیبایی کلامی خاصی دارد لذا برای هماهنگی و زیبایی بیشتر از انفسکم استفاده شده نه کلمه دیگری مثلا فاقتلوا الظالمین و....

2- و نیز اینکه کلام قرآن هم طوری است که نیاز به مفسری عارف و صاحب عصمت و تفکر در آیات آن دارد و نباید سریع از معنای ظاهری آن اظهارنظر کرد. آیات دیگری هم هستند که که شرحش را معصومین علیهم السلام گفته اند در حالیکه در قرآن بصورت خلاصه و موجز گفته شده مانند قضیه اصحاب اخدود که چند آیه در سوره بروج آمده ولی شرح ماجرا در روایات گفته شده!

3- متاسفانه روایات در خصوص این آیات معتبر نیست ولی میتوان از خود آیات صریح قرآن دریافت منظور از آیه مورد بحث، خودکشی نیست! و عقل هم آن را قبول نمیکند و آنها هم آنقدر معتقد به موسی نبودند که بخواهند براساس حکم وی خود را بکشند!

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ ۚ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا(۲۹) ای کسانی که ایمان آورده اید اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتی باشد که با رضایت شما انجام گیرد، و خودکشی مکنید، خداوند نسبت به شما مهربان است‏

4- بنده تفسیری که در کتاب المیزان آمده را می پسندم و اینکه این یک امتحان مانند امتحان حضرت ابراهیم در قضیه ذبح فرزندشان بوده یعنی خداوند به بنی اسرائیل حکم به قتل گوساله پرستان داده اما قبل از این کار، آنها را بخشیده و این حکم اجرا نشده! خصوصا به این دلیل که در این آیه و آیات بعدی اشاره ای به تحقق این اتفاق یعنی کشتن گناهکاران نشده و تنها از پذیرش توبه آنها سخن به میان آمده!!!!!!

تفسیر المیزان: (واذقال موسی لقومه یاقوم انکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل )وزمانی که موسی به قوم خود گفت : ای قوم شما با گوساله پرستی به نفس خودث ستم کردید)چون خداوند شایسته تر است که عبادت شود(فتوبوا الی بارئکم )پس باز گردید بسوی خالق خود و ایجاد کننده خود) (باری ء) از ریشه (برأ)می باشد که یعنی جدا کرد، چون خدا خلق را از عدم جدا می کند،یا انسان راازخاک جدا می کند

(فاقتلوا انفسکم )پس بکشید یکدیگر را)منظور آن بود که گوساله پرستان گناهکار و عاصی کشته شوند که امری امتحانی بود و قبل ازکشته شدن همه گناهکاران توبه آنها پذیرفته شد(ذلکم خیر لکم عند بارئکم ): (این عمل نزد خالق شما ،برای شما بهتر است )اضافه کردن ضمیر(کم )برای اشعار به خصوصیت است تا محبت خود را در دلهای آنها برانگیزد و این عمل کفاره توبه کنندگان کشته شده بود(فتاب علیکم )پس خداوند بسوی شما بازگشت ) توبه آنهارا پذیرفت ، به وسیله برداشتن حکم قتل ، چون قتل امتحان بود برای قاتلان که چرا باگوساله پرستان گناهکار نجنگیده اند و با آنها دشمنی و قهر و خصومت نکرده اند،

(انه هو التواب الرحیم ): (همانا خدا توبه پذیر و مهربان است )،خداوند گناه یک عده را به همه نسبت داد،با اینکه ازبعضی ازآنها صادر شده بود،برای اینکه همه آنها دارای قومیت واحد بودند و بعضی دیگر به عمل آن عده راضی شدند و بخاطر همین وحدت کلی ، فعل عده ای از آنها را به همه آنهانسبت داد،البته همه آنها گوساله پرست نشدند و همه آنها انبیاء را نکشتند ،پس امر(فاقتلو انفسکم )یعنی گنه کاران رابکشید و آیه دلالت دارد که خداوند توبه آنهاراپذیرفت ،قبل از آنکه همه آنها که گنه کار بودند کشته شوند و این یک امرامتحانی بود نظیر آنچه در قصه رؤیا دیدن ابراهیم (ع )و امر به ذبح اسماعیل (ع )واقع شد.

5- آیه 56 هم اشاره به زنده کردنشان بعد از بلای صاعقه بوده و به قضیه گوساله پرستی ربطی ندارد. در واقع آنها طلب رویت خداوند را کردند و در همان حال با صاعقه جانشان گرفته شده و بعد خداوند آنها را زنده کرد! خود همین زنده کردن شان نشانی بر وجود خدایی قادر و بصیر است که آنها نمیتوانستند وی را ببینند اما وجود داشت و دارد!!!!!

و چون از فرعونيان نجاتتان داديم كه بدترين شكنجه‏ ها را بشما ميدادند و آن اين بود كه پسرانتان را سر مى‏بريدند و زنانتان را زنده نگه ميداشتند و در اين كارها بلائى بزرگ از پروردگار شما بود (49).
و چون دريا را براى شما بشكافتيم و نجاتتان داديم و فرعونيان را در جلو چشم شما غرق كرديم (50).
و چون با موسى چهل شب وعده كرديم، و پس از او گوساله پرستيديد و ستمكار بوديد (51).
آن گاه از شما درگذشتيم شايد سپاس بداريد (52).
و آن كتاب و فرمان بموسى داديم شايد هدايت يابيد (53).
و موسى بقوم خود گفت: اى قوم شما با گوساله ‏پرستى بخود ستم كرديد، پس بسوى خالق خود بازآئيد و يكدگر را بكشيد كه اين نزد خالقتان براى شما بهتر است پس خدا بر شما ببخشيد كه او بخشنده و رحيم است (54).

و چون گفتيد: اى موسى ترا باور نكنيم تا خدا را آشكار ببينيم در نتيجه صاعقه شما را بگرفت در حالى كه خود تماشا مى‏كرديد (55).
آن گاه شما را از پس مرگتان زنده كرديم شايد سپاس بداريد (56).

یحبّونه;1024926 نوشت:
اگر به آیه دقت شود متوجه میشوید که این آیه آهنگ و زیبایی کلامی خاصی دارد لذا برای هماهنگی و زیبایی بیشتر از انفسکم استفاده شده نه کلمه دیگری مثلا فاقتلوا الظالمین و....

این دیدگاه معقولتر از دیگر تفسیرها به نظر میرسد. در جاهای دیگر قرآن نیز دیده شده که برای آهنگین شدن سخن
قافیه رعایت شده است. اسلام زمانی ظهور کرد که شعرگویی و آهنگین حرف زدن اعراب تقریبا یکی دو دهه
بوجود آمده بود و اگر کسی میتوانست شعری بگوید دیگران را به مبارزه و تحدی دعوت میکرد ظاهرا حریف برای تحدی
کننده شعری دیگر میگفت(به قول خودشان می‌بافت) و اکنون او بود که مبارز میطلبید.

قرآن که تحدی کرد ظاهرا کسی نتوانست مبارزه کند. ضمن اینکه هدف قرآن نه شعرگویی، بلکه شناساندن الله و جهان
آفرینش بوده است. با این حال اغلب میبینیم که بخاطر نارسایی زبان عربی، مطالب قرآن نیاز به تفسیر پیدا میکنند.

**گلشن**;1024742 نوشت:
به نظر من این ماجرا کمی عجیب می نماید و پذیرفتن ان برایم دشوار است
نخست اینکه چرا خداوند همچنین جکم خشنی را صادر بکند ؟
دوم اینکه چرا پرستش خدا برای او اینقدر مهم است که دستور به کشتن بدهد ؟
ایا خدا نمی توانست و بهتر نبود که حکم اسانتری صادر کند ؟
اینکه یک عده بیفتند بهم و همدیگر را بکشند یکم عجیب می نماید !!!!!!!

لطفا فلسفه این حکم را توضیح دهید ؟

در تفسیر نمونه در پاسخ به این سوال -که سوال شما نیز هست- چنین آمده :

« شك نيست كه پرستش گوساله سامرى، كار كوچكى نبود، ملتى كه بعد از مشاهده آن همه آيات خدا و معجزات پيامبر بزرگشان موسى(علیه السلام) همه را فراموش كنند و با يك غيبت كوتاه پيامبرشان به كلى اصل اساسى توحيد و آئين خدا را زير پا گذارده بتپرست شوند.
اگر اين موضوع براى هميشه از مغز آنها ريشه كن نشود وضع خطرناكى به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتى مخصوصا بعد از مرگ موسى(علیه السلام)، ممكن است تمام آيات دعوت او از ميان برود، و سرنوشت آئين او به كلى به خطر افتد در اينجا بايد شدت عمل به خرج داده شود، و هرگز تنها با پشيمانى و اجراى صيغه توبه بر زبان نبايد قناعت گردد، لذا فرمان شديدى از طرف خداوند، صادر شد كه در تمام طول تاريخ پيامبران مثل و مانند ندارد، و آن اينكه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحيد، فرمان اعدام دستجمعى گروه كثيرى از گنهكاران بدست خودشان صادر شد.»(1)

1. تفسير نمونه، ج1، ص 255

ایشان ادامه میدهند:

«اين فرمان به نحو خاصى مى بايست اجرا شود، يعنى خود آنها بايد شمشير به دست گيرند و اقدام به قتل يكديگر كنند كه هم كشته شدنش عذاب است و هم كشتن دوستان و آشنايان.
طبق نقل بعضى از روايات موسى دستور داد در يك شب تاريك تمام كسانى كه گوساله پرستى كرده بودند غسل كنند و كفن بپوشند و صف كشيده شمشير در ميان يكديگر نهند!.
ممكن است چنين تصور شود كه اين توبه چرا با اين خشونت انجام گيرد؟
آيا ممكن نبود خداوند توبه آنها را بدون اين خونريزى قبول فرمايد؟
پاسخ به اين سؤال از سخنان بالا روشن مى شود، زيرا مساله انحراف از اصل توحيد و گرايش به بت پرستى مساله ساده اى نبود كه به اين آسانى قابل گذشت باشد، آنهم بعد از مشاهده آن همه معجزات روشن و نعمتهاى بزرگ خدا.
در حقيقت همه اصول اديان آسمانى را مى توان در توحيد و يگانه پرستى خلاصه كرد، تزلزل اين اصل معادل است با از ميان رفتن تمام مبانى دين، اگر مساله گوساله پرستى ساده تلقى مى شد، شايد سنتى براى آيندگان مى گشت، بخصوص اينكه بنى اسرائيل به شهادت تاريخ مردمى پر لجاجت و بهانه جو بودند، لذا بايد چنان گوشمالى به آنها داده شود كه خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و كسى هرگز بعد از آن به فكر بت پرستى نيفتد، و شايد جمله ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ (اين كشتار نزد خالقتان براى شما بهتر است) اشاره به همين معنى باشد.»(2)

2. پیشین، ص256

**گلشن**;1024742 نوشت:
نخست اینکه چرا خداوند همچنین جکم خشنی را صادر بکند ؟

و اما در ادامه، ضمن اینکه شما را به توضیحات و 4 احتمالی که استاد جوادی آملی مطرح کردند، توجه میدهم، این نکته را هم عرض میکنیم که توجه داشته باشید هر میزان، سطح افراد و امکانات آنان بالا برود، مسئولیتشان سنگین تر و بعبارتی توقع از آنان بالاتر رفته و در صورت خطا، مجازات سنگین تری در انتظار آنان خواهد بود.
این مساله صرف افراد ضعیف الایمان نیست حتی در خصوص یاران خاص انبیاء (علیهم السلام) نیز این چنین بوده است.
ما در تاپیک دیگری به مناسبت، به همین مساله پرداخته و یادآور شدیم که در جهان عینی و ظاهری و طبق قواعد و قوانین طبیعت هم این قانون ساری و جاری است که هر چه سطح بالا برود، هزینه لغزش نیز بالا میرود؛ مثلا شما اگر از پله دوم یک نردبان بلغزید و سقوط کنید ممکن است منجر به شکستگی یا پیچ خوردگی استخوانهایتان شود اما اگر سطحتان را بالا بیاورید مثلا به نزدیکی های قله یک کوه بلند برسید و آنجا بلغزید و خدا ناکرده سقوط کنید، نتیجه به یک شکستگی و در رفتگی ختم نخواهد شد.

همچنین به عنوان نمونه یادآورشدیم و مثال حواریون حضرت عیسی(علیه السلام) را در درخواست مائده آسمانی و پاسخ خداوند متعال را مشروحا بیان نمودیم:

در آیات 112 -115 سوره مائده جریان درخواست حواریون حضرت عیسی(علیه السلام) از آن حضرت بیان می شود. آنان درخواست نزول مائده آسمانی میکنند تا حضرت عیسی(علیه السلام) از خداوند درخواست نموده و بر آنان نازل شده و آنها از آن مائده تناول کنند تا قلوبشان مطمئن شده و از گواهان بر آن باشند:

«قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ(3) گفتند مى‏ خواهيم از آن بخوريم و دلهاى ما آرامش يابد و بدانيم كه به ما راست گفته‏ اى و بر آن از گواهان باشيم» و خداوند در پاسخ این درخواست اینگونه می فرماید:
«قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ(4) خدا فرمود من آن را بر شما فرو خواهم فرستاد و[لى] هر كس از شما پس از آن انكار ورزد وى را [چنان] عذابى كنم كه هيچ يك از جهانيان را [آن چنان] عذاب نكرده باشم»

یعنی وقتی چنین عنایتی شد و سطح افراد آنقدر بالا آمد که چنین اعجازی را به چشم دیدند که هیچ احدی آنرا ملاحظه نکرده است دیگر انکار آن هم مجازاتی در پی دارد که احدی در عالم آن مجازات را نداشته است .

غرض اینکه وقتی سطح بالا می آید، همانگونه که درجه افزایش یافته، اگر لغزش و خطای عمدی هم صورت بگیرد، مجازات بالاتری در انتظار فرد خواهد بود.

3. مائده/113
4. مائده/115

حال به جریان بنی اسرائیل باز میگردیم:

گروهی که بر اثر ظلم فرعون، به بیان قرآن کریم پسرانشان را سر می بریدند و زنانشان را [برای بیگاری و کنیزی] زنده می گذاشتند، خداوند بر آنان منت گذاشت و پیامبری برای نجات آنان برانگیخت، شبانه از مصر گریختند و فرعون و سپاهش آنان را تعقیب کردند، از پیش رو دریا و از پس سر فرعون؛ خداوند در مقابل چشمان آنان دریا را گشود دو کوه عظیم از آب در دوطرف و راهی باز از میان آن برای عبور بنی اسرائیل( واقعا تصورش انسان را دچار شگفتی و دهشت میکند) در جلوی چشمشان آبها بر روی فرعون و سپاهش بر هم آمد؛ آنهمه اعجازی که از موسی(علیه السلام) دیدند : خروج 12 چشمه از سنگ، نزول من و سلوی برای اطعام آنان از آسمان و ... بانضمام معجزاتی که قبلا در مصر دیده بودند - ید بیضاء، عصایی که اژدها شد-؛ اینها امور بی اهمیت و سابقه داری نبود، تمامی این معجزات صرفا برای یک قوم نازل شده بود و این معجزات سطح افراد را بالا می آورد و اکنون با غیبت ده روزه پیامبرشان، گوساله پرست شدند، این گناه، برای آن سطح و رویت آنهمه اعجاز و لطف، گناه کوچکی نیست؛ سطح بالا رفته حالا اگر لغزشی باشد، استخوان شکن و نابود کننده است. چرا ما این قانون را درباره امور طبیعی(همانگونه که درپست 16 عرض شد) می پذیریم اما در امور معنوی استبعاد میکنیم؟

بی ادعا;1024753 نوشت:
شما در ترجمه بر چه اساس گفتید خطاکاران خودتان را بکشید؟

سلام بر شما
مترجم، بخشهایی را که در متن آیات شریفه نیست اما در روند ترجمه و با توجه به تفاسیر به آن نیاز است داخل قلاب قرار میدهد تا کلماتی که در ترجمه اضافه شده، کاملا مشخص باشند.

ضمنا در این ترجمه "انفسهم" به معنای "یکدیگر یا خطاکاران و گناهکاران شما" در نظر گرفته شده اما اگر تفسیر استاد جوادی آملی را در نظر بگیرید "انفسهم" می تواند "خوی سرکشی و هوسرانی" هم معنی بدهد.

هدی;1025248 نوشت:
و اما در ادامه، ضمن اینکه شما را به توضیحات و 4 احتمالی که استاد جوادی آملی مطرح کردند، توجه میدهم، این نکته را هم عرض میکنیم که توجه داشته باشید هر میزان، سطح افراد و امکانات آنان بالا برود، مسئولیتشان سنگین تر و بعبارتی توقع از آنان بالاتر رفته و در صورت خطا، مجازات سنگین تری در انتظار آنان خواهد بود.
این مساله صرف افراد ضعیف الایمان نیست حتی در خصوص یاران خاص انبیاء (علیهم السلام) نیز این چنین بوده است.
ما در تاپیک دیگری به مناسبت، به همین مساله پرداخته و یادآور شدیم که در جهان عینی و ظاهری و طبق قواعد و قوانین طبیعت هم این قانون ساری و جاری است که هر چه سطح بالا برود، هزینه لغزش نیز بالا میرود؛ مثلا شما اگر از پله دوم یک نردبان بلغزید و سقوط کنید ممکن است منجر به شکستگی یا پیچ خوردگی استخوانهایتان شود اما اگر سطحتان را بالا بیاورید مثلا به نزدیکی های قله یک کوه بلند برسید و آنجا بلغزید و خدا ناکرده سقوط کنید، نتیجه به یک شکستگی و در رفتگی ختم نخواهد شد.

با سلام

سوالی که پیش می اید این است که پس ایه لااکراه فی الدین چه می شود ؟

با سلام آیه شریفه"لا اکراه فی الدین"به این معنی است که عقیده اجبار بردار نیست. مثلا ممکن است کسی بتواند مرا وادار به انجام کاری کند اما نمیتواند مرا مجبور کند که قلبا هم آن کار را دوست داشته باشم. کسی نمیتواند دیگری را مجبور به دوست داشتن دین کند زیرا اینکار اساسا اجبار پذیر نیست. وانگهی بنی اسرائیل برای پذیرش دین اجباری نداشتند جز اینکه خود به دعوت موسی (علیه السلام) لبیک گفتند و شبانه با موسی(علیه السلام) از مصر خارج شده و سایر مسائل. می توانستند با موسی (علیه السلام) همراه نشوند و در مصر در زیر ظلم و ستم فرعون باقی بمانند. عنایاتی که از جهت معجزات به این قوم شد به هیچ قومی نشد.اینها خواهی نخواهی سطح افراد را بالا می برد. گوساله سامری چه داشت و چه نفعی به آنان رساند که -نعوذ بالله- خداوند متعال نداشت و نرساند؟ تا پرستش گوساله را مطلوب قلبی و پرستش خداوند را اجبار تلقی نمایند؟
جمع بندی پرسش: توضیح کامل بدین که جریان گوساله پرستی بنی اسرائیل که منجر شد به اینکه حکمی برای آنان بیاید که همدیگر را بکشند چطور بود؟ همه شمشیر گرفتند و همدیگر را کشتند؟ پاسخ: «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(1)؛و چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبه‏ پذير مهربان است.» در ذیل این آیه شریفه در تفاسیری چون المیزان و نمونه، این بحث مطرح شده است که عده ای از قوم حضرت موسی (علیه السلام) که به گوساله پرستی روی آوردند، دستور یافتندکه یکدیگر را به قتل برسانند. این جریان در برخی تفاسیر روایی چون تفسیر قمی ونور الثقلین هم مطرح شده است و در این تفاسیر در ذیل روایاتی آمده که بنی اسرائیل بر طبق این دستور یکدیگر را کشتند(ده هزار نفر یا هفتادهزار نفر کشته شدند و خداوند از بقیه، درگذشت).(2) اما استاد جوادی آملی نظر دیگری در این خصوص دارند و در ذیل این آیه علاوه بر اینکه 4 نظریه را مطرح می کنند، بیان می نمایند که روایت کشتار هفتاد هزار نفر در این باب معتبر نیست و مرسل است ضمن اینکه با عقل سازگار نیست و به این نکته هم تاکید دارند که بنی اسرائیلی که قرآن معرفی می کند، قومی نیستند که به محض دستور پیامبر شان، شمشیر بدست گرفته و به کشتار یکدیگر بپردازند لذا باب 4 احتمالی را که مطرح می کنند باز می دانند تا اینکه ظهور بهتری به کمک آیات دیگر بیابد.(3) بیان استاد جوادی آملی بدین شرح است: «مي‌فرمايد به اين كه شما عجل [گوساله]را به عنوان معبود اتّخاذ كرديد از شما عفو كرديم؛ بعد فرمود به اين كه در اتّخاذ عجل [گوساله پرستی] به خود ستم كرديد، بايد توبه مي‌كردند و توبه شما اين است كه يكديگر را بكشيد. بحث در اين بود كه آيا واقعاً اين حكم ...صادر شده است و امتثال شد؟ يا اينكه اين »فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ« يعني آن خوي سركشي و هوسراني را بكشيد؟ يا نه، حكم انشاء شد ولي در هنگام امتثال[انجام حکم توسط بنی اسرائیل]، بداء شد نظير ذبح اسماعيل (سلام‌الله‌عليه) يا واقعاً امتثال شد منتها در مرحله بقا،[بقای حکم]بوسيله دعاي موساي كليم (سلام‌الله‌عليه) پيدا نكرد، بعد از اين كه عدّه زيادي كشتار كردند و كشته شدند خداي سبحان از كشتن بقيه عفو كرد؟ رواياتي كه در مسئله باشد و موضوع را يكطرفه كند ...نیست. يكي دوتا روايت مرسله است كه در تفسير نور الثقلين است به عنوان "روي عن مجمع" نقل مي‌كند آن هم محتواي اين، هفتاد هزار نفر است كه هفتاد هزار نفر كشته شدند و اين با عقل سازگار نيست. اگر روايت معتبر بود، زمينه ظهور را فراهم مي‌كرد امّا يك روايتي است مرسله، محتواي آن همان هفتاد هزار نفر است اين مي‌تواند با »ثمّ عفونا عنكم» معارضه كند و بگويد عفو در مرحله بقا است نه در خط امتثال آن هم بني اسرائيلي كه به صرف دستور كشتار عمومي شروع به كشتار بكنند يك همچنين بني اسرائيلي قرآن معرفي نمي‌كند. ملاحظه مي‌فرماييد بني اسرائيلي كه خداي سبحان در قرآن نقل مي‌كند مي‌گويد: هم از نظر بينش ديني سفيهند هم از نظر عمل فاسقند اينها يك انسانهاي متعهد متدين آگاه باشند كه فوراً به دستور موساي كليم دست به شمشير كنند و هفتاد هزار نفر بكشند، بعد دستور بيايد كه بس است يك همچون بني اسرائيلي را قرآن معرفي نكرده است. اينها كسي نيستند كه زود اطاعت كنند و قوم‌شان هم ... آنرا امتثال كنند، اگر يكي از اين احتمالات سه گانه با ظاهر قرآن مناسب بود خوب آن مقدم است وگرنه در حد تساوي مي‌مانند و عرض شد اين آيه همچنان درش باز است تا يك ظهور بهتري به كمك آيات ديگر حل شود.»(4) چهار احتمال و نظر ایشان بطور خلاصه : 1.آيا واقعاً اين حكم صادر شده است و امتثال شد؟ 2.يا اينكه اين «فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» يعني آن خوي سركشي و هوسراني را بكشيد؟ 3.يا نه، حكم انشاء شد ولي در هنگام امتثال، بداء شد نظير ذبح اسماعيل (سلام‌الله‌ عليه). 4.يا واقعاً امتثال شد، منتها در مرحله بقا بوسيله دعاي موساي كليم(سلام‌الله‌ عليه) ادامه پيدا نكرد بعد از اين كه عدّه زيادي كشتار كردند و كشته شدند خداي سبحان از كشتن بقيه عفو كرد.   1.بقره/54 2.طباطبایی، ترجمه المیزان، ترجمه موسوی، جامعه مدرسین- دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374، چاپ5، ج1، ص289؛ مکارم شیرازی، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1371، چاپ دهم، ج1، ص255؛علی ابن ابراهیم، تفسير القمي، انتشارات دارالکتاب، قم، 1363،ج1، ص47؛ عبد علی حویزی، نور الثقلین، به تصحیح هاشم رسولی، قم، نشر اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415(ه.ق)، ج1، ص81 3. بنیاد علوم وحیانی اسراء ، تفسیر سوره مبارکه بقره، جلسه 145                                         4.بنیاد اسراء،همان    
موضوع قفل شده است