جمع بندی نفقه نداشتن زن در ایام غیر حمل

تب‌های اولیه

100 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مغیث;1024215 نوشت:
. در حقیقت شما می خواهید به خاطر آنکه قرآن فقط به نفقه در زمان بارداری و شیردهی اشاره نموده است عدم وجوب نفقه در غیر از بارداری و شیردهی را نتیجه بگیرید در حالی که این منطقی و اصولی نیست. اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند.

من تصور می کردم شما متوجه استدلال بنده در ارسال های پیشین شده اید
اما الان متوجه شدم شما و برخی دوستان استدلال بنده را توجه نفرمودید.

در سوره طلاق عده زنان مختلف بیان می شود.
آیا عده ی زنانی که حامله نیستند، مانند زنانی است که حامله نیستند؟
آیا این زنان که اصلا حامله نیستند، ممکن است به بچه شیر بدهند؟!

اما خداوند در سوره طلاق می فرماید همه ی این زنها که در عده به سر می برند دارای حق مسکن هستند اما اصلا درباره خوراک و پوشاک آنها سخن نمی گوید فقط و فقط درباره نفقه زن حامله می گوید.
در ادامه بیشتر توضیح می دهم.
دوست دارم شما دوباره به توضیحات و استدلال پیشینم رجوع کنید.

الطلاق
وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِن نِّسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا
ﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺁﻧﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﺎﻫﻴﺎﻧﻪ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪﻧﺪ ، ﺍﮔﺮ ﺷﻚ ﺩﺍﺭﻳﺪ [ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺳﻦ ﻳﺎﺋﺴﮕﻲ ﻳﺎ ﻋﺎﻣﻠﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺳﺖ ]ﻋﺪّﻩ ﺁﻧﺎﻥ [ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻃﻠﺎﻕ ]ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭ [ ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻋﺪّﻩ ] ﺯﻧﺎﻧﻲ ﻛﻪ [ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺳﻦ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ]ﻋﺎﺩﺕ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ [ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ ] ﻭ [ ﭘﺎﻳﺎﻥ ] ﻋﺪّﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ، ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﺿﻊ ﺣﻤﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ . ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﺵ ﺁﺳﺎﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ .(٤)

الطلاق
أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِن كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُم بِمَعْرُوفٍ وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ
ﺯﻧﺎﻥ ﻃﻠﺎﻕ ﺩﺍﺩﻩ ﺭﺍ [ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻋﺪّﻩ ] ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮﺍﻧﮕﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﺩﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺯﻳﺎﻥ ﻧﺮﺳﺎﻧﻴﺪ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻛﻨﻴﺪ [ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺗﺮﻙ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻮﻧﺪ ] ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ، ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻭﺿﻊ ﺣﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻳﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ [ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﺪﺍﻳﻲ ، ] ﻛﻮﺩﻙ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺷﻴﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﺍﺟﺮﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﻴﺪ ، ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ [ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﺯﻧﺪ ] ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻲ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﻨﻴﺪ [ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻓﻘﻲ ﻋﺎﺩﻟﺎﻧﻪ ﺑﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺯﻳﺎﻧﻲ ﻧﺮﺳﺪ ]ﻭ ﺍﮔﺮ [ ﻛﺎﺭﺗﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ] ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻲ ﻛﺸﻴﺪ [ ﻭ ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻧﺮﺳﻴﺪﻳﺪ ، ]ﺯﻧﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﻛﻮﺩﻙ ﺭﺍ [ ﺑﺎ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﭘﺪﺭ ] ﺷﻴﺮ ﺩﻫﺪ .(٦)

همانطور که می بینید ابتدا زنان با انواع عده بیان می شوند
در ایه 6 می فرماید که
اسکونهن
و بعد می گوید:
و ان کن اولات حمل فانفقوا

همانطور که واضح است اگر همه زنان نفقه داشتند خداوند زن حامله را مستثنی نمی کرد
خداوند برای همه زنان حق مسکن را بیان می کند اما سخنی از نفقه نمی گوید و فقط برای زن حامله نفقه را لازم می داند.

این را کنار مفهوم موافق به طریق مساوات بگذارید.
و مقام تبیین مولا درباره حقوق زن در عده...

نتیجه چه میشود؟
زن ها حق مسکن دارند
زن حامله حق مسکن بعلاوه نفقه خوراک و پوشاک

با سلام و احترام

yasin97;1024212 نوشت:
سلام و عرض ادب.
نتیجه گیری شما نادرست است شما حقوق زن حامله طلاق داده شده رو به زوجه ایی که در عقد دائم است نسبت میدهید !!

اگر این پست کوتاه را به دقت بخوانید و خودتان تحقیق کنید متوجه می شوید که نقدتان از سر نا آگاهی است.

نکته اول
ما درباره زن در حین عده سخن می گوییم نه بعد از اتمام عده. پس استفاده از کلمه زن مطلقه اشتباه و نامفهوم است.

نکته دوم :

در فقه امروزی، زن در عده مثل زن قبل از عده است و دارای حقوق یک زن عادی است. پس ما ادعای عجیبی نکردیم که تعجب کرده اید!
لذا بنده حقوق زن مطلقه ( زن پیش از اتمام عده ) را به زن دائم سرایت ندادم.
زیرا اولا این از مفهوم موافق به طریق مساوات به دست می آید
دوما در فقه پذیرفته شده است.

نکته سوم :

برای توضیح بیشتر به چند پست قبلی و توضیحات صفحات قبل مراجعه کنید.

a-h-m-a-d;1024150 نوشت:
این پاسخ بنده نیست ، حصر رو بفرمائید ، در همین خصوص تا ثابت نشده ، به بحث دیگری نپردازیم

متاسفانه شما دلیل حصر را پیدا نکردید.
در ادامه برای کارشناس توضیحاتی دادم به آن مراجعه کنید. و البته انتظار دارم استدلالم را در ارسالهای قبلی پیدا کنید. در این صورت امیدی برای یک گفتگوی مشترک خواهد بود.

مغیث;1024215 نوشت:
این همه روایت با سند صحیح را که نمیشود به این سادگی کنار گذاشت!

ساده که نیست.
به قول شما تعارض باید ثابت شود اما این تعارض خودش برای همه یکسان نیست و بسته به مبانی فقهی هم دارد.
برای درک متقابل و انتقال معنا مثال بزنم.

مثلا شما می دانید که نماز مسافر شکسته میشود یعنی 4 رکعت میشود 2 رکعت.
اما آیت الله صادقی تهرانی با اینکه روایات و سنت را منکر نبود اما نماز شکسته را قبول نکرد.
خوب اینجا هم برای خیلی ها سوال میشود با وجود روایات درباره نماز قصر ، چه طور میشود که ایشان این روایات را نمی پذیرد؟ چه طور به تعارض بین آیات نماز قصر و روایات این باب پی میبرد؟!

بیت المعمور;1024242 نوشت:
با سلام و احترام

اگر این پست کوتاه را به دقت بخوانید و خودتان تحقیق کنید متوجه می شوید که نقدتان از سر نا آگاهی است.

نکته اول
ما درباره زن در حین عده سخن می گوییم نه بعد از اتمام عده. پس استفاده از کلمه زن مطلقه اشتباه و نامفهوم است.

نکته دوم :

در فقه امروزی، زن در عده مثل زن قبل از عده است و دارای حقوق یک زن عادی است. پس ما ادعای عجیبی نکردیم که تعجب کرده اید!
لذا بنده حقوق زن مطلقه ( زن پیش از اتمام عده ) را به زن دائم سرایت ندادم.
زیرا اولا این از مفهوم موافق به طریق مساوات به دست می آید
دوما در فقه پذیرفته شده است.

نکته سوم :

برای توضیح بیشتر به چند پست قبلی و توضیحات صفحات قبل مراجعه کنید.

بزرگوار شما تفاوتی بین زوجه با زن باردار حین عده مشاهده نمی کنید ؟
شاید بقول شما در فقه امروزی این دو حقوق یکسانی داشته باشند ( البته در طلاق بائن و رجعی حقوق یکسانی دیده نمیشه فقط در صورت باردار بودن قضیه فرق میکند ) ولی تفاوت این دو واضحه. زنی که در حین گذراندن عده است زنی است بعد از طلاق یا زنی ست که به دلیلی نکاحش باطل شده است. حال اگر این زن باردار باشد باید تا پایان بارداری عده نگاه دارد و به سبب بارداری از حقوق واجب زوجه بهره مند است حقوقی چون نفقه و مسکن، شما باید از این مطلب پی به وجوب نفقه ببرید نه مدعی شوید نفقه فقط در زمان بارداری واجب است.
همانطور که می دانید در طلاق رجعی زن غیرباردار نیز در مدت عده از حقوق زوجه چون نفقه و مسکن برخوردار است این را چگونه توجیه می کنید ؟

yasin97;1024245 نوشت:
بزرگوار شما تفاوتی بین زوجه با زن باردار حین عده مشاهده نمی کنید ؟

در قانون مدنی نیز زن در عده، در حکم زوجه است.
در سوره طلاق نیز به همین موضوع می پردازد تا کسی تصور نکند زنها در حین عده از حقوق خویش سلب می شوند...
حالا شما تفاوتش را به من نشان بده؟!

yasin97;1024245 نوشت:
. حال اگر این زن باردار باشد باید تا پایان بارداری عده نگاه دارد و به سبب بارداری از حقوق واجب زوجه بهره مند است حقوقی چون نفقه و مسکن، شما باید از این مطلب پی به وجوب نفقه ببرید نه مدعی شوید نفقه فقط در زمان بارداری واجب است.

بزرگوار آیا سوره طلاق را خوانده اید؟!
در همین سوره، برای سایر زنان فقط حق مسکن را لازم دانسته و فقط برای زن حامله نفقه را افزوده.
اگر سایر زنها نیز از نفقه بهره ای داشتند لازم بود در کنار حق مسکن، نفقه را ذکر می کرد اما تنها در مورد زن حامله نفقه را اضافه می کند.

yasin97;1024245 نوشت:
.
همانطور که می دانید در طلاق رجعی زن غیرباردار نیز در مدت عده از حقوق زوجه چون نفقه و مسکن برخوردار است این را چگونه توجیه می کنید ؟

به همین خاطر می گویم به سوره طلاق دقت کنید..
همین زن هایی که اشاره کردید، در سوره طلاق ذکر شده اند و تنها حق مسکن دارند....

بیت المعمور;1024241 نوشت:
الطلاق
وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِن نِّسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا
ﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺁﻧﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﺎﻫﻴﺎﻧﻪ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪﻧﺪ ، ﺍﮔﺮ ﺷﻚ ﺩﺍﺭﻳﺪ [ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺳﻦ ﻳﺎﺋﺴﮕﻲ ﻳﺎ ﻋﺎﻣﻠﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺳﺖ ]ﻋﺪّﻩ ﺁﻧﺎﻥ [ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻃﻠﺎﻕ ]ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭ [ ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻋﺪّﻩ ] ﺯﻧﺎﻧﻲ ﻛﻪ [ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺳﻦ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ]ﻋﺎﺩﺕ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ [ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ ] ﻭ [ ﭘﺎﻳﺎﻥ ] ﻋﺪّﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ، ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﺿﻊ ﺣﻤﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ . ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﺵ ﺁﺳﺎﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ .(٤)

الطلاق
أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِن كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُم بِمَعْرُوفٍ وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ
ﺯﻧﺎﻥ ﻃﻠﺎﻕ ﺩﺍﺩﻩ ﺭﺍ [ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻋﺪّﻩ ] ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮﺍﻧﮕﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﺩﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺯﻳﺎﻥ ﻧﺮﺳﺎﻧﻴﺪ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻛﻨﻴﺪ [ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺗﺮﻙ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻮﻧﺪ ] ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ، ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻭﺿﻊ ﺣﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻳﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ [ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﺪﺍﻳﻲ ، ] ﻛﻮﺩﻙ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺷﻴﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﺍﺟﺮﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﻴﺪ ، ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ [ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﺯﻧﺪ ] ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻲ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﻨﻴﺪ [ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻓﻘﻲ ﻋﺎﺩﻟﺎﻧﻪ ﺑﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺯﻳﺎﻧﻲ ﻧﺮﺳﺪ ]ﻭ ﺍﮔﺮ [ ﻛﺎﺭﺗﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ] ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻲ ﻛﺸﻴﺪ [ ﻭ ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻧﺮﺳﻴﺪﻳﺪ ، ]ﺯﻧﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﻛﻮﺩﻙ ﺭﺍ [ ﺑﺎ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﭘﺪﺭ ] ﺷﻴﺮ ﺩﻫﺪ .(٦)

شما که این دو آیه شریفه را نقل میکنید آیه بعدش را هم می آوردید آیه 7 سوره طلاق که می فرماید:

"
لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً"

باید توانگر بقدر تواناییش و فقیربقدر وسعش و خلاصه هر کس از آنچه خدا به او داده ، انفاق کند، خدا هیچ کس راتکلیفی نمی کند، مگر به مقداری که به او اعطاء کرده و بزودی خدا بعد از هر سختی آسانی قرار می دهد)

روی سخن بنده با قسمت اول آیه است. این آیه مبارکه با توجه به جایگاهش در سوره طلاق و بحث نفقه زن است که می فرماید: آن کسانی که از نظر اقتصادی توانمندند باید در حد وسعت مالی برای همسر خود خرج کنند( نفقه بدهند) ولی کسی که روزی اش تنگ و فقیر است؛ تکلیف ندارد جز در همان حد که می تواند. (ولی باید بداند مابه التفاوت نفقه را با توجه به شأن همسرش،به او بدهکار است.)

یعنی هم حکم وضعی و هم حکم تکلیفی در مساله وجود دارد.

توجه شما را به این نکته جلب می کنم که سیاق آیات درباره نفقه زن است حالا چه این زن زوجه باشد چه در حکم زوجه( مطلقه رجعیه) که اتفاقا باردار هم هست. پس نفقه شامل نوع زن در شرایط مختلف زوجیت می شود. چه همسر دائمی و زوجه مرد باشد و باردار نباشد، چه مطلقه و در عده و باردار باشد.

البته یاد آور می شوم که در این انفاقی که آیه اشاره نموده نفقه فقط یکی از مصادیق است که مورد بحث ماست و ما هم با همین مصداق در این آیه کار داریم.

مغیث;1024289 نوشت:
شما که این دو آیه شریفه را نقل میکنید آیه بعدش را هم می آوردید آیه 7 سوره طلاق که می فرماید:

"
لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً"

باید توانگر بقدر تواناییش و فقیربقدر وسعش و خلاصه هر کس از آنچه خدا به او داده ، انفاق کند، خدا هیچ کس راتکلیفی نمی کند، مگر به مقداری که به او اعطاء کرده و بزودی خدا بعد از هر سختی آسانی قرار می دهد)

روی سخن بنده با قسمت اول آیه است. این آیه مبارکه با توجه به جایگاهش در سوره طلاق و بحث نفقه زن است که می فرماید: آن کسانی که از نظر اقتصادی توانمندند باید در حد وسعت مالی برای همسر خود خرج کنند( نفقه بدهند) ولی کسی که روزی اش تنگ و فقیر است؛ تکلیف ندارد جز در همان حد که می تواند. (ولی باید بداند مابه التفاوت نفقه را با توجه به شأن همسرش،به او بدهکار است.)

یعنی هم حکم وضعی و هم حکم تکلیفی در مساله وجود دارد.

توجه شما را به این نکته جلب می کنم که سیاق آیات درباره نفقه زن است حالا چه این زن زوجه باشد چه در حکم زوجه( مطلقه رجعیه) که اتفاقا باردار هم هست. پس نفقه شامل نوع زن در شرایط مختلف زوجیت می شود. چه همسر دائمی و زوجه مرد باشد و باردار نباشد، چه مطلقه و در عده و باردار باشد.

البته یاد آور می شوم که در این انفاقی که آیه اشاره نموده نفقه فقط یکی از مصادیق است که مورد بحث ماست و ما هم با همین مصداق در این آیه کار داریم.


متوجه آیه 7 بودم اما فرض شما واضح البطلان است.

سه فرض در آیه 7 وجود دارد :
فرض اول :
درباره زنان حامله در آیه قبل ( ایه 6 ) است.
فرض دوم :
درباره زنان در عده است که در ابتدای آیه 6 و آیه 4 ذکر شده است.
فرض سوم :
درباره همه زنان است.

مدعای شما تنها با اثبات فرض سوم، ثابت می شود.
اما این فرض به چند دلیل نادرست است :
اولا
کل سوره طلاق درباره زنان در عده است نه مطلق زنان.
دوما
مفسران نیز به سیاق آیات که درباره این دسته از زنان است اشاره کرده اند.
سوما
از آیه اول تا ششم تعابیر و ضمایر مربوط به زنان در عده است و نمیشود به یکباره خطاب را به دلخواه شما تغییر داده و به عموم زنان بچرخانیم.
مثلا در ایه اول می فرماید : طلقوهن لعدتهن ...لاتخروجوهن من بیوتهن
در ایه دوم : فاذا بلغن اجلهن
در ایه چهارم : واللایی یئسن..ان ارتبتم ...فعدتهن...و اولات الاحمال اجلهن
در ایه ششم: اسکنوهن...و ان کن اولات حمل
پس عموم خطاب ها و ضمایر مربوط به این دسته از زنها می باشد و جایی برای پذیرش فرض شما نیست.
چهارما
تعبیر لینفق ذو سعه در ادامه و تبیین آیه قبل و زنان حامله و شیرده است...

با توجه به این نکات نمی توان آیه 7 را مربوط به عموم زنان دانست.

اما فرض اول که منطبق بر ادعای ما است :
اولا برخی ترجمه ها و تفسیرها آن را تایید کرده اند.
دوما آیه 7 در ادامه و در تبیین موضوع زنان حامله در آیه قبل ( ایه 6 ) آمده است.

اما فرض دوم :
طبعا خطاب در آیه هفت در ادامه موضوع قبل که زنان حامله است می باشد و نباید بدون دلیل خطاب ها را به آیات و سور قبلی باز گرداند....
به هر حال اگر این فرض درست باشد باز مدعای شما ثابت نیست.
زیرا طبق این فرض، دو گروه از زنان واجب النفقه خواهند بود:
اولین گروه ، زنان حامله هستند
و دومین گروه، زنانی هستند که شک کرده ایم حامله شده اند.
پس زنانی که شک بر حاملگی آنها نمی رود، نفقه ندارند.

به تفسیر المیزان هم که نگاه بکنیم متوجه می شویم :
بـايد صاحب سعه از سعه خود انفاق كند. و انفاق از سعه به معناى توسعه دادن در انفاق است، و امر در اين جمله متوجه توانگران است، مى فرمايد مردان توانگر وقتى همسر بچه دار خـود را طـلاق مـى دهـنـد، بـايـد در ايـام عـده و ايام شيرخوارى كودكشان، به زندگى مطلقه و كودك خود توسعه دهند.

(و مـن قـدر عـليـه رزقـه فـليـنـفـق مما اتيه اللّه ) - (قدر رزق ) به معناى تنگى روزى اسـت، و كـلمه (ايتاء) به معناى عطا كردن است، مى فرمايد: و كسى كه فقير و در تـنـگـنـاى مـعـيـشـت اسـت، و نـمـى تواند به زندگى همسر طلاقى و كودك شيرخوارش تـوسـعـه دهـد، هر قدر كه مى تواند از مالى كه خداى تعالى به او عطا كرده به ايشان انفاق كند

بیت المعمور;1023663 نوشت:
قران محورها :

این گروه سنت و احادیث را قبول دارند
مثل آیت الله حیدری و صادقی تهرانی

بیت المعمور;1023920 نوشت:
بیان کردم فقها اختلاف دارند و اختلاف مبنا وجود دارد

بیت المعمور;1024244 نوشت:
به قول شما تعارض باید ثابت شود اما این تعارض خودش برای همه یکسان نیست و بسته به مبانی فقهی هم دارد.
برای درک متقابل و انتقال معنا مثال بزنم.

مثلا شما می دانید که نماز مسافر شکسته میشود یعنی 4 رکعت میشود 2 رکعت.
اما آیت الله صادقی تهرانی با اینکه روایات و سنت را منکر نبود اما نماز شکسته را قبول نکرد.

کاربر گرامی؛

اگر قصد دارید درباره مبنای خاصی صحبت کنید باید در تاپیک مستقلی از آن مبنا و صحت و سقمش بحث شود، الان آنچه به این تاپیک مربوط میشود این است که طبق ادعای خودتان اثبات کنید این روایات در مورد وجوب نفقه با آیات قرآن در تعارض است.

بیت المعمور;1024244 نوشت:
به قول شما تعارض باید ثابت شود اما این تعارض خودش برای همه یکسان نیست و بسته به مبانی فقهی هم دارد.

شما ادعا می کنید از آنجا که قرآن کریم فقط نفقه زن مطلقه در دوران بارداری را واجب دانسته است، و زن مطلقه در حکم زوجه است و مساوی با اوست پس زوجه طلاق داده نشده هم فقط در صورتی نفقه اش واجب است که حامله باشد.

شما با این استدلال می خواهید بگویید روایاتی که نفقه زن به صورت مطلق را واجب می دانند در تعارض با قرآن بوده و کنار گذاشته میشوند!! در حالی که اتفاقا اگر آیات و روایات به خوبی در کنار هم دیده شوند می فهمیم نه تنها با هم تعارضی ندارند بلکه مطلبی که بیان می کنند بسیار روشن و شفاف خواهد بود:

1) زن مطلقه تا پایان عده در حکم زوجه است.
2) و از آنجا که عده زن باردار تا پایان بارداری است پس حق و حقوق یک زوجه را تا پایان بارداری خواهد داشت.
3) پس این نفقه ای که حق زن در زمان زوجیت بوده، تا پایان عده، که همان پایان بارداری است ادامه خواهد داشت.

شما به جای اینکه به بارداری به عنوان زمان انقضاء عده و پایان حق و حقوق زن نگاه کنید، به عنوان شرطی برای وجوب حقوق نگاه می کنید و این صحیح نیست، دلیلی بر این نگرش وجود ندارد! وصفی که به عنوان انقضاء یک تعهد بیان شده را نباید به معنای شرط آن دانست!

بنابراین همان نفقه ای که در دوران زوجیت وجود داشته در دوران عده نیز ادامه می یابد، تا پایان عده که در زن باردار پایان عده همان پایان بارداری است، نه اینکه بارداری شرط نفقه باشد، بلکه مدت انقضای عده است که تا پایان آن زن در حکم زوجه مرد است.

در مورد مبنای آیت الله صادقی هم باید در مجال خود از آن سخن گفته شود
.

مغیث;1024436 نوشت:
شما ادعا می کنید از آنجا که قرآن کریم فقط نفقه زن مطلقه در دوران بارداری را واجب دانسته است، و زن مطلقه در حکم زوجه است و مساوی با اوست پس زوجه طلاق داده نشده هم فقط در صورتی نفقه اش واجب است که حامله باشد.

بیت المعمور;1024336 نوشت:
مدعای شما تنها با اثبات فرض سوم، ثابت می شود.

باسلام
قرآن برای خود مفسر و مبین تعریف کرده است:«و انزلنا الیک الذکر لیتبین للناس مانزل الیهم؛ و ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که ما نازل کردیم بیان کنی» حال برای درک محدوده معنای یک آیه بایستی دیگر ادله را در سنت مورد توجه قرار داد. چنانکه برای فهم آیه قوامون بایستی آیات دیگر و هم چنین روایات صحیحی که برای تبیین محدوده هر یک از آنها وارد شده مورد توجه قرار گیرد.

بیت المعمور;1024336 نوشت:
کل سوره طلاق درباره زنان در عده است نه مطلق زنان.

این سخن نیاز به اثبات دارد. لطفا با ادله موثق اثبات بفرمایید.

بیت المعمور;1024336 نوشت:
از آیه اول تا ششم تعابیر و ضمایر مربوط به زنان در عده است و نمیشود به یکباره خطاب را به دلخواه شما تغییر داده و به عموم زنان بچرخانیم.

خطاب آیات به دلخواه بنده تغیییر نکرده بلکه شارع خطاب را اینگونه بیان فرموده است و این تغییر خطاب در آیات دیگری از قرآن نیز قابل مشاهده است.
به عنوان مثال آیات 32 و 33 سوره احزاب را توجه کنید:

[=iransans]32. يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنْ النِّسَاءِ إِنْ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا

[=iransans]33. وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

[=iransans]32. هان اى زنان پيامبر! شما بسان هيچ يك از زنان [ديگر ]نيستيد اگر پروا پيشه سازيد؛ از اين رو در سخن گفتن [خويش ]نرمش نشان ندهيد تا آن كسى راكه در دلش بيمارى است به طمع افتد، و [هماره ] گفتارى پسنديده بگوييد.

[=iransans]33. و در سراهايتان قرار [و آرام ] گيريد، و همچون روش [زنان ]جاهليتِ نخستين به خودنمايى [و نشان دادن زيور و آلات خويش ] نپردازيد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد و از خدا و پيام آورش فرمان بريد؛ خدا تنها مى خواهد از شما [هان اى ] خاندان پيامبر! پليدى را بزدايد و آن گونه كه شايسته است شما را پاك [و پاكيزه ] سازد.

در آیه 32 خطاب آیه به زنان پیامبر است که با ضمایر جمع مونث آمده و تا اواسط آیه 33 این خطاب با همین سیاق ادامه یافته سپس در ذیل آیه 33 خطاب تغییر کرده و به اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) منحصر گردیده است.

پس در اینجا هم آیا می توان ادعا نمود که تغییر خطاب دلبخواهی بندگان است؟ و آیا جای اعتراض دارد که چرا خداوند تا حالا که داشت درباره زنان پیامبر در این آیات سخن می گفت چرا به یکباره اهل بیت (علیهم السلام) را منحصر در تطهیر نمود؟

توجه بفرمایید این آیات تنها شاهد مثال تغییر خطاب است و به هیچ عنوان قصد بحث درباره مضمون آیات را ندارم.

بیت المعمور;1024336 نوشت:
تعبیر لینفق ذو سعه در ادامه و تبیین آیه قبل و زنان حامله و شیرده است...

ممکن است در تببین و توضیح بیشتر آیه قبل باشد اما در آن از جهت مختص بودن نفقه به زنان حامله و شیر ده، انحصاری یافت نمی شود.

بیت المعمور;1024336 نوشت:
اما فرض اول که منطبق بر ادعای ما است :
اولا برخی ترجمه ها و تفسیرها آن را تایید کرده اند.

به قول خودتان مستدل و علمی بحث کنید!

کدام تفسیرها ادعای شما را ثابت کرده اند؟ لطفا بیان فرمایید.

شما هیچ منبع موثق قابل استنادی برای این ادعای خود نیاورده اید.

با سلام

مغیث;1024434 نوشت:
کاربر گرامی؛

اگر قصد دارید درباره مبنای خاصی صحبت کنید باید در تاپیک مستقلی از آن مبنا و صحت و سقمش بحث شود، الان آنچه به این تاپیک مربوط میشود این است که طبق ادعای خودتان اثبات کنید این روایات در مورد وجوب نفقه با آیات قرآن در تعارض است.

تذکر مهم :
نقل قول های بعدی در پستهای بعدی نیز مربوط به ارسالهای شما است.

اما پاسخ به شما را آغاز می کنم :

اتفاقا از ابتدا دغدغه من این بود که شما وارد بحث های مبنایی نشوید.
شما سه نقل قول از سه ارسال بنده را آورده اید و پاسخ فوق را مرقوم فرموده اید.
اما در پاسخ عرض میکنم که
نقل قول اول مربوط به ابتدای تاپیک است که در پاسخ به پست شما، عرض کردم بنده جزو قرآنیون نیستم.
نقل قول دوم مربوط به این بود که شما ادعا کردید هیچ یک از فقها این مبنا را قبول ندارد و بنده چون این خطای فاحشی بود به شما تذکر دادم.
نقل قول سوم هم در این رابطه است که کشف تعارض به مبانی فقهی وابسته است.

پس بنده نمیخواهم مبنای فقهی را مورد بررسی قرار دهم بلکه دارم تذکر می دهم که شما درباره مبنای فقهی صحبت نکنید.
بگذارید این مبنای فقهی در جای خودش بحث شود....
پس نباید بگویید هیچ یک از فقها این مبنا را قبول ندارد...
نباید طوری صحبت کنید که این طور نشان دهد که این مبنا ، روایات و سنت را قبول ندارد.
زیرا وقتی شما مبنای فقهی را با تصور اشتباهی که از آن دارید نقد می کنید بنده ناچارم به صورت کوتاه به شما تذکر دهم که تصور اشتباهی نسبت به این مبنا دارید.

=== > بحث من و شما این است :

1
ادعای قیاس اولویت کردید، پاسخ دادم که قیاس مساوات است نه اولویت.
2
ادعای اطلاق کردید، پاسخ دادم که اطلاق گیری نیاز به مقدمات حکمت دارد نیاز به دلیل دارد و دلبخواهی نیست.
3
استناد به عرف کردید، پاسخ دادم که مقصود عرف زمان رسول است و وقتی عرف ملاک است که خود شارع ورود نکرده باشد اما در سوره طلاق ورود پیدا کرده. بعلاوه موضوعات نکاح و طلاق و حقوق زناشویی جزو موضوعاتی نیستند که ملاکشان عرف باشد بلکه شارع وارد شده است.
3
گفتید پس روایات چه میشود؟ پاسخ دادم که من جزو قرآنیون نیستم. اگر ثابت شد که قرآن نفقه را مختص به زن حامله می داند نه مطلق زنان، آنگاه روایات را رد می کنیم.
4
گفتید از کجا فهمیدی فقط زنان حامله نفقه دارند؟ پاسخ دادم که خداوند چند دسته از زنان را دارای حق مسکن می داند اما تنها زن حامله را مستثنی کرده و دارای حق نفقه دانسته است.

الان به نظرم مهمترین قسمت گفتگوی ما همین سوال آخر ( شماره 4) است.

ادامه دارد....

نقل قول:
شما به جای اینکه به بارداری به عنوان زمان انقضاء عده و پایان حق و حقوق زن نگاه کنید، به عنوان شرطی برای وجوب حقوق نگاه می کنید و این صحیح نیست، دلیلی بر این نگرش وجود ندارد! وصفی که به عنوان انقضاء یک تعهد بیان شده را نباید به معنای شرط آن دانست!

وضع حمل زمان انقضاء عده است و در این شکی نیست.

اما چرا بنده می گویم شرط نفقه مختص به زن حامله است؟

این را بنده توضیح دادم و انتظار داشتم شما از آن نقل قول بگیرید اما به تنها چیزی که توجه نکردید همین اصل مطلب و استدلال بود. و اصلا نمی دانم چرا باید بنده ارسال شماره 52 و 53 را بنویسم !
جالب است که می گویید استدلال بیاور
وقتی استدلال می آورم
می بینم از تنها چیزی که نقل قول نکردید همان ارسالها و مطالبی است که اهمیت دارد....

به هر حال دوباره توضیح می دهم.
در ایه چهار چند دسته زنان در عده را معرفی می کند و انقضا عده هر کدام را هم بیان می کند. من جمله انقضا عده زن حامله را بیان می کند.
بعد می فرماید این زنها حق مسکن دارند. اما در ادامه با حرف شرط می فرماید اگر زنی حامله بود نفقه هم دارد....
آیا آن دسته از زنان که حامله نبودند، دسته ی بیل هستند که تنها حق مسکن دارند؟!
واضح است که خداوند می فرماید
اسکنوهن
یعنی این زنها حق مسکن دارند
اما در ادامه می فرماید
اگر زن حامله بود نفقه بدهید
خداوند در مقام بیان حقوق زنان در عده ، حق مسکن را ذکر کرد اما سخنی از نفقه نفرمود مگر درباره زنان حامله...
به عبارت ساده خداوند فرموده است
زنها حق مسکن دارند و اگر حامله بودند نفقه دارند.
از اینجا متوجه می شویم که فقط زن حامله است که هم حق مسکن دارد و هم نفقه.... اما زنان دیگر فقط حق مسکن دارند....

انتظار دارم در پستهای بعدی این بخش از سخنانم را در نقل قول شما ببینم و مانند گذشته نباشد و باز انتظار دارم یک گفتگوی منطقی و حساب شده داشته باشیم.

با سپاس

نقل قول:
خطاب آیات به دلخواه بنده تغیییر نکرده بلکه شارع خطاب را اینگونه بیان فرموده است و این تغییر خطاب در آیات دیگری از قرآن نیز قابل مشاهده است.

برادر بزرگوار
قیاس اشتباهی کردید!
آن تغییر خطاب، مربوط به صرف و نحو است و قرینه هم دارد. زیرا قبلا ضمیر مونث بود و حالا ضمیر مذکر آمده است.
اینها مسائل بدیهی و حل شده در علم نحو است.
اما اینجا اصلا تغییر ضمیر و خطاب نداریم.
خطاب در ایه هفت، مردان هستند.
و اصلا ربطی به زنان ندارد....
''لینفق ذوسعه''
آیه 7 می فرماید
مردان باید انفاق کنند.
پس فاعل جمله ، مردها هستند.
حالا اگر قرار باشد مفعول انفاق کردن مشخص شود باید به نزدیک ترین کلمه و موضوع ماقبل برگردیم که همان زن حامله است.
نمیشود که خیال کنیم مفعولی که به نفعمان هست، مفعول واقعی است. منطق عقلی و تفسیری و علم صرف و نحو، اقتضا می کند برای فهمیدن مفعول به نزدیک ترین کلمه و جمله ماقبل رجوع کنیم. و از این روست که متوجه می شویم این انفاق مربوط به زنان حامله است.
پس باید منطقی و علمی جلو برویم.

نقل قول:
ممکن است در تببین و توضیح بیشتر آیه قبل باشد اما در آن از جهت مختص بودن نفقه به زنان حامله و شیر ده، انحصاری یافت نمی شود.

دلیل انحصار چیز دیگری بود که قبلا عرض شد.
آنچه اینجا میخواستم بگویم این بود که این انفاق مربوط به زن حامله است و منطق تفسیری و نحوی همین را می گوید و خودتان هم در این نقل قول اذعان به این مطلب دارید. و بنده هم در ارسال قبلی توضیح بیشتری داده ام.

اللیل والنهار;1024439 نوشت:

باسلام
قرآن برای خود مفسر و مبین تعریف کرده است:«و انزلنا الیک الذکر لیتبین للناس مانزل الیهم؛ و ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که ما نازل کردیم بیان کنی» حال برای درک محدوده معنای یک آیه بایستی دیگر ادله را در سنت مورد توجه قرار داد. چنانکه برای فهم آیه قوامون بایستی آیات دیگر و هم چنین روایات صحیحی که برای تبیین محدوده هر یک از آنها وارد شده مورد توجه قرار گیرد.

با سلام

پاسختان واضح است.

قرآن مفسر و مبین دارد.
روایات و سنت مورد تایید هستند.
لکن وقتی قرآن بنا به نص و ظهورش مطلبی می گوید و روایتی چیز دیگر، اینجا قرآن معیار صحت و سقم است.

یاحق

مغیث;1024451 نوشت:
به قول خودتان مستدل و علمی بحث کنید!

کدام تفسیرها ادعای شما را ثابت کرده اند؟ لطفا بیان فرمایید.

شما هیچ منبع موثق قابل استنادی برای این ادعای خود نیاورده اید.

نگفتم ادعای اصلی تاپیک ( که استدلالش را آوردم)
بلکه گفتم آیه 7 مربوط به زن حامله است و برخی ترجمه ها و تفاسیر ان را تایید می کند.

اما متاسفانه با وجود اینکه بخشی از تفسیر المیزان را آوردم، به آن توجه نکردید....
به ترجمه های قرآن هم رجوع کنید پیدا می کنید
یک جستجو در گوگل هم مثل بنده داشته باشید به این مطلب اشاره شده است.
به هر حال خودتان هم اذعان به این مطلب داشتید
و بنده هم با منطق عقلی و تفسیری و نحوی به شما گفتم که آیه 7 مربوط به زنان حامله است.
اما اختصاص نفقه به زنان حامله استدلالی داشت که قبلا عرض کردم. ( این دو مقوله را از یکدیگر تفکیک کنید. اولی در رد فرض شما و تایید فرض ما بود. و دومی در اثبات ادعای ما )

مغیث;1024441 نوشت:
این سخن نیاز به اثبات دارد. لطفا با ادله موثق اثبات بفرمایید.

در استدلالی که عرض شد، تفاوتی نمیکند شما این سوره را درباره همه زنان بدانید یا زنان در عده.
پس اگر به فرض ، مقصود مطلق زنها باشد

مهم این است که خداوند در مقام بیان حقوق این زنان می فرماید
زنها حق مسکن دارند و اگر حامله بودند حق نفقه دارند.
و این نشان میدهد که زنها به صورت مطلق صاحب نفقه نیستند مگر وقتی حامله باشند.

اما اگر این سوره و آیاتش درباره زنان در عده باشد، باز عرض شد زنان در عده دارای همان حقوق زنان پیش از عده هستند. و باز به همان استدلال می رسیم که خداوند حق مسکن را برای زنان قائل است مگر برای زن حامله که می فرماید اگر حامله بودند نفقه هم دارند.

بیت المعمور;1024483 نوشت:
واضح است که خداوند می فرماید
اسکنوهن
یعنی این زنها حق مسکن دارند
اما در ادامه می فرماید
اگر زن حامله بود نفقه بدهید
خداوند در مقام بیان حقوق زنان در عده ، حق مسکن را ذکر کرد اما سخنی از نفقه نفرمود مگر درباره زنان حامله...
به عبارت ساده خداوند فرموده است
زنها حق مسکن دارند و اگر حامله بودند نفقه دارند.
از اینجا متوجه می شویم که فقط زن حامله است که هم حق مسکن دارد و هم نفقه.... اما زنان دیگر فقط حق مسکن دارند....

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَلا یَخْرُجْنَ إِلا أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِکَ أَمْرًا( 1)

مقصود از سکونتی که در آیه است که شوهر حق اخراج همسر مطلقه اش در زمان عده را از آن ندارد، فقط سکونت نیست بلکه مقصود نفقه هم می باشد.سکونت به دلالت تنبیه، دلالت بر خوراک و پوشاک نیز می کند و یا آنکه سکونت یکی از اظهر مصادیق نفقه است که در اینجا ذکر شده و الا مراد نفقه است.
شاهد بر این مطلب روایات و بیان مفسرین است که در مورد این آیه در کنار سکونت نفقه را نیز ذکر کرده اند.

در اینجا بنده از شما سوال دارم چگونه به لحاظ عقلی و منطقی ممکن است که زنی با مردی ازدواج کند و به خانه آن مرد برای زندگی برود ولی شارع تنها حق مسکن و سکونت را برای زن مفروض بدارد و نفقه خوراک و پوشاک را مسکوت بدارد؟!
آیا زنی که به خانه شوهر می رود به عنوان همسر می رود یا به عنوان
"همخانه" ؟؟؟ که فقط محل سکونت به عنوان حق برای او در نظر گرفته میشود؟

اگر نفقه این زن بر مرد واجب نباشد تامین خوراک و پوشاکش از چه راهی است؟

آیا این با حکمت خداوند سازگار است؟ آیا می شود خدایی که برای همه امور زندگی انسان برنامه جامع و کامل دارد درباره نفقه زن سکوت اختیار کند و بگوید زن فقط اگر باردار بود مرد وظیفه دارد نفقه خوراک و پوشاک او را تامین کند؟
شما با طرح این سوال و شبهه در عدالت و حکمت خداوند شک ایجاد می کنید!

از طرفی نیز قرآن کتاب فقه نیست که همه احکام در آن باشد لذا اگر حکمی صراحتا در قرآن بیان نشده به معنی عدم آن حکم نیست در اینجاست که مراجعه به مصادر دیگری مانند سنت و عقل و اجماع بروز و ظهور پیدا می کند.

دیگر آنکه وقتی بر مردی که نسبت به زن علقه اش کم شده است و مرد او را طلاق داده و با وجود کمترین علقه، یعنی رجعی بودنش، نفقه ثابت می شود، برای کسی که علقه زوجیت او به مراتب شدیدتر است، به طریق اولی نفقه ثابت است.

در آیه 7 نیز طبق بیان تفاسیر فرمان در آیه این است که هر کسی به قدر توان خود به همسرش انفاق کند که این انفاق هم شامل ایام عده می شود، هم شامل ایام شیر دادن همسر طلاق داده شده و هم شامل هر زمان دیگر.

مغیث;1024606 نوشت:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَلا یَخْرُجْنَ إِلا أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِکَ أَمْرًا( 1)

مقصود از سکونتی که در آیه است که شوهر حق اخراج همسر مطلقه اش در زمان عده را از آن ندارد، فقط سکونت نیست بلکه مقصود نفقه هم می باشد.سکونت به دلالت تنبیه، دلالت بر خوراک و پوشاک نیز می کند و یا آنکه سکونت یکی از اظهر مصادیق نفقه است که در اینجا ذکر شده و الا مراد نفقه است.

ادعای شما مبنی بر دلالت تنبیه و مراد بودن نفقه با توجه به دلایل و نکات زیر نادرست است :
1
معنای مطابقی و بالوضع برای فعل سکونت، همان حق مسکن است. و ادعای شما بر امری قرار گرفته که فراتر از نص و ظاهر قرآن می باشد.
2
اگر فرض کنیم که مقصود از حق مسکن، حق نفقه هم هست، تالی فاسد بدی دارد.
زیرا حتی یک انسان معمولی این طور حرف نمی زند :
'' زنها حق نفقه دارند و اگر حامله بودند حق نفقه دارند'' .!!!
اکنون چه طور میتوان پذیرفت که خدای حکیم اینطور سخن بگوید!!!
پس قرینه صارفه داریم بر بطلان چنین دلالتی که شما ادعا دارید....
3
از خودمان بپرسیم که اگر خدا میخواست فقط حق مسکن را بگوید، چه طور باید میگفت که شما قانع شوید؟!!
آیا باید از فعلی غیر از فعل سکونت استفاده می کرد؟!!!
یا باید می گفت ای مردم وقتی می گویم حق مسکن فکر نکنید نفقه را قصد کردم!!!
4
به دلایل فوق ادعای شما اشتباه است.
بعلاوه بین اینکه یک تفسیر به حق نفقه اشاره کند و اینکه ادعا کند دلالت سکنی بر نفقه..، دلالت تنبیه است.، تفاوت وجود دارد.

نقل قول:

در اینجا بنده از شما سوال دارم چگونه به لحاظ عقلی و منطقی ممکن است که زنی با مردی ازدواج کند و به خانه آن مرد برای زندگی برود ولی شارع تنها حق مسکن و سکونت را برای زن مفروض بدارد و نفقه خوراک و پوشاک را مسکوت بدارد؟!
آیا زنی که به خانه شوهر می رود به عنوان همسر می رود یا به عنوان "همخانه" ؟؟؟ که فقط محل سکونت به عنوان حق برای او در نظر گرفته میشود؟

اگر نفقه این زن بر مرد واجب نباشد تامین خوراک و پوشاکش از چه راهی است؟

آیا این با حکمت خداوند سازگار است؟ آیا می شود خدایی که برای همه امور زندگی انسان برنامه جامع و کامل دارد درباره نفقه زن سکوت اختیار کند و بگوید زن فقط اگر باردار بود مرد وظیفه دارد نفقه خوراک و پوشاک او را تامین کند؟
شما با طرح این سوال و شبهه در عدالت و حکمت خداوند شک ایجاد می کنید!

دوباره گرفتار قیاس اشتباهی شده اید
مثل این می ماند که صیغه را همانند زنا و فحشا بدانید...
بنا به قیاس شما پسر و دختری که صیغه می کنند و دختر نفقه ندارد، هم خانه هستند آنهم با رنگ قرمز!
از شما چنین قیاس هایی بعید است.
وقتی زن و مرد پیوند زناشویی با هم می بندند دارای یک سری حقوق و تکلیف میشوند و هیچ گاه نباید پیوند نکاح را هم خانگی دانست...
زن دارای حق مهریه و حق مسکن و حق نفقه حاملگی و رضاع است. همچنین با تربیت فرزند و خانه داری مستحق اجر خواهد بود. یا میتواند به کارهای دیگری مشغول شود و کسب درامد کند.
همچنین زن و مرد باید از حیث جنسی و عاطفی به وظایفشان عمل کنند و الا ناشزه خواهند بود.
حسن معاشرت هم از وظایف دیگر آنهاست...
و نگهداری عده و پاکدامنی نیز هست...
قانون ارث هم شامل پیوند نکاح است...
به این نکته نیز باید توجه کنیم که استحسان را کنار بگذاریم چون نه عقل می پذیرد و نه در مذهب شیعه پذیرفته شده است.

مغیث;1024606 نوشت:
.

در آیه 7 نیز طبق بیان تفاسیر فرمان در آیه این است که هر کسی به قدر توان خود به همسرش انفاق کند که این انفاق هم شامل ایام عده می شود، هم شامل ایام شیر دادن همسر طلاق داده شده و هم شامل هر زمان دیگر.

پاسخ شما در پست شماره 63 و 73 و 72 به این مطلب داده شده است.
اما متاسفانه شما پاسخی به استدلال منطقی و تفسیری و نحوی را در این سه پست ندادید.
شما صرفا دارید ادعای خودتان را تکرار می کنید.
از شما انتظار می رود وقتی استدلال نحوی یا عقلی می آورم به آن پاسخ بدهید نه اینکه دوباره ادعا را تکرار کنید.
با سپاس

[="#4169e1"]

مغیث;1024606 نوشت:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَلا یَخْرُجْنَ إِلا أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِکَ أَمْرًا( 1)

مقصود از سکونتی که در آیه است که شوهر حق اخراج همسر مطلقه اش در زمان عده را از آن ندارد، فقط سکونت نیست بلکه مقصود نفقه هم می باشد.سکونت به دلالت تنبیه، دلالت بر خوراک و پوشاک نیز می کند و یا آنکه سکونت یکی از اظهر مصادیق نفقه است که در اینجا ذکر شده و الا مراد نفقه است.
شاهد بر این مطلب روایات و بیان مفسرین است که در مورد این آیه در کنار سکونت نفقه را نیز ذکر کرده اند.

در اینجا بنده از شما سوال دارم چگونه به لحاظ عقلی و منطقی ممکن است که زنی با مردی ازدواج کند و به خانه آن مرد برای زندگی برود ولی شارع تنها حق مسکن و سکونت را برای زن مفروض بدارد و نفقه خوراک و پوشاک را مسکوت بدارد؟!
آیا زنی که به خانه شوهر می رود به عنوان همسر می رود یا به عنوان
"همخانه" ؟؟؟ که فقط محل سکونت به عنوان حق برای او در نظر گرفته میشود؟

اگر نفقه این زن بر مرد واجب نباشد تامین خوراک و پوشاکش از چه راهی است؟

آیا این با حکمت خداوند سازگار است؟ آیا می شود خدایی که برای همه امور زندگی انسان برنامه جامع و کامل دارد درباره نفقه زن سکوت اختیار کند و بگوید زن فقط اگر باردار بود مرد وظیفه دارد نفقه خوراک و پوشاک او را تامین کند؟
شما با طرح این سوال و شبهه در عدالت و حکمت خداوند شک ایجاد می کنید!
[/FON

T]

از طرفی نیز قرآن کتاب فقه نیست که همه احکام در آن باشد لذا اگر حکمی صراحتا در قرآن بیان نشده به معنی عدم آن حکم نیست در اینجاست که مراجعه به مصادر دیگری مانند سنت و عقل و اجماع بروز و ظهور پیدا می کند.

دیگر آنکه وقتی بر مردی که نسبت به زن علقه اش کم شده است و مرد او را طلاق داده و با وجود کمترین علقه، یعنی رجعی بودنش، نفقه ثابت می شود، برای کسی که علقه زوجیت او به مراتب شدیدتر است، به طریق اولی نفقه ثابت است.

در آیه 7 نیز طبق بیان تفاسیر فرمان در آیه این است که هر کسی به قدر توان خود به همسرش انفاق کند که این انفاق هم شامل ایام عده می شود، هم شامل ایام شیر دادن همسر طلاق داده شده و هم شامل هر زمان دیگر.

جناب بیت المعمور اول درصدد اثبات واجب نبودن نفقه هستند . وقتی تونستند با ادله های خود این رو ولو برخلاف تمام فتواها و قرائن مشهود به گمان خود به اثبات رساندند آنگاه به اصل مقصود خود اشاره می کنند که درسته نفقه بر مردان واجب نیست ولی زنان اگر کارهای منزل را عهده دار شوند و در برابر همه خواسته های مردان سر تعظیم فرود آوردند و مطیع مطلق مردان باشند آن وقت مردان میتوانند هزینه دستمزد رو بجای نفقه به ایشان پرداخت کنند تا هم زن بی خرجی نماند و هم اطاعت و سرپرستی مرد اطلاق تمام و کامل معنی یابد و هم مرد الکی دو هزینه نکند ( نفقه و هزینه خدمات انجام شده توسط زن )
بزارید منظور جناب بیت المعمور رو واضح تر خدمتتان عرض کنم اگر مردی یک لیوان آب هم طلب کرد زن باید فرمانبردار و مطیع همه اوامر باشد و حق سرپیچی ندارد چرا که در برابر اون یک لیوان آبی که به دست مرد میدهد مرد نیز حق الزحمه او را پرداخت می کند. و اینگونه طبق نظر بیت المعمور اطاعت مرد مطلق و همه جانبه است و زن برده ای بیش نیست.
خدا همه رو به راه راست هدایت کنه[/]

.ali;1024653 نوشت:
[="#4169e1"]
طبق نظر بیت المعمور اطاعت مرد مطلق و همه جانبه است و زن برده ای بیش نیست.
[/]

اطاعت مرد مطلق و همه جانبه نیست و زن برده هیچ کس نیست.
امیدوارم این کلام صریح و بی پرده کافی باشد بر بطلان برداشت شما.

لکن روایاتی وجود دارد که نفقه را در برابر اطاعت از شوهر می داند.
یعنی اگر شوهر گفت بچه را نگهدار یا آب بده یا مانند اینها، زن باید اطاعت کند و در قبال این اطاعت کردن، مستحق نفقه است.
میتوان شیخ مفید را از قائلین این نظریه دانست.
من باب نمونه یک روایت ذکر می کنم :
خطب النبی(ص) فقال… یا أیها الناس إنَّ النساء عندکم عوان لایملکن لأنفسهن ضرّاً ولا نفعاً اخذتموهنَّ بأمانةالله واستحللتم فروجهنَّ بکلمات الله. فلکم علیهنَّ حق ولهنَّ علیکم حق ومن حقکم علیهن أن لاتواطئن فراشکم ولایعصینکم فی معروف, فإذا فعلن ذلک فلهنَّ رزقهن وکسوتهن بالمعروف ولاتضربوهنَّ…);31
شیخ صدوق(ره) در کتاب (خصال) نقل مى کند که پیامبر در ایام تشریق در حجةالوداع خطبه اى ایراد کرد. در بخشى از آن خطبه فرمود: اى مردم! همانا زنان نزد شما عاریه اند و براى خود سود و زیانى نتوانند خواست. شما آنها را به امانت خدایى گرفته اید و با کلمات او آنان را بر خود حلال کرده اید. شما بر آنها حقى دارید و آنها نیز بر شما حقى دارند. حقّ شما بر آنها این است که کسى را جز شما به هم بسترى نگیرند و در کار معروف و پسندیده از شما نافرمانى نکنند. پس اگر چنین کردند, حقّ خوراک و پوشاک به نحو معروف و پسندیده دارند و آنها را تأدیب بدنى نکنید و مورد ضرب قرار ندهید…

.ali;1024653 نوشت:
[="#4169e1"]

جناب بیت المعمور اول درصدد اثبات واجب نبودن نفقه هستند . وقتی تونستند با ادله های خود[/]

بنده دلایل خودم را ذکر کردم
و انتظار داشتم پاسخی به آنها داده شود.
قطعا وقتی می بینم اصلا از دلایل ذکر شده نقل قول گرفته نمیشود و ادعاهای طرف مقابل صرفا تکرار میشود، بیشتر به صدق و درستی این نظریه می رسم که زنها دارای حق نفقه در ایام غیر حمل و شیردهی نیستند.
البته تلاش خواهم کرد تا بیشتر مشورت بگیرم اما انسانها تابع دلیل هستند و میتوان گفت اصولا تفاوت انسان با حیوان در دو کلمه است: چرا؟ چگونه؟

هر گاه که بنده سوره طلاق را می خوانم بیشتر به درستی این نظریه پی می برم و نمیتوانم صرفا به خاطر تکرار ادعا توسط دیگران، کلام خداوند را نادیده بگیرم.

بیت المعمور;1024642 نوشت:
دوباره گرفتار قیاس اشتباهی شده اید
مثل این می ماند که صیغه را همانند زنا و فحشا بدانید...
بنا به قیاس شما پسر و دختری که صیغه می کنند و دختر نفقه ندارد، هم خانه هستند آنهم با رنگ قرمز!

اولا بنده قیاس نکردم بلکه برداشت و فهم شما قیاس است.

ثانیا دختر و پسر (برای زندگی و سکونت در مسکن مد نظر قرآن ) صیغه نمی شنوند، زن و مرد هستند که صیغه می شوند. دختر ( با اذن پدر) با نکاح دائم به خانه همسر می رود نه با نکاح موقت! ( که وارد این مقوله نمی شوم).

اما نکته اینجاست که فرض در سخن بنده همان زن و مردی هستند که میانشان علقه و پیوند زناشویی هست آیا این زن و شوهر تنها همخانه اند که خدا فقط حق مسکن را برای زن در نظر گرفته باشد؟

بیت المعمور;1024483 نوشت:
اگر زن حامله بود نفقه بدهید
خداوند در مقام بیان حقوق زنان در عده ، حق مسکن را ذکر کرد اما سخنی از نفقه نفرمود مگر درباره زنان حامله...
به عبارت ساده خداوند فرموده است
زنها حق مسکن دارند و اگر حامله بودند نفقه دارند.
از اینجا متوجه می شویم که فقط زن حامله است که هم حق مسکن دارد و هم نفقه.... اما زنان دیگر فقط حق مسکن دارند....

آنچه که موجب شده است قرآن زنان حامله را از سایر زنان مطلقه جدا کند این است که چه طلاق، طلاق رجعی باشد و چه بائن تا زمانی که زن بارادار است نفقه او بر شوهرش واجب است،

اما اگر باردار نباشد، فقط در صورتی بر او نفقه واجب است که طلاقش رجعی باشد.
بنابراین همین که قرآن به سکونت زن مطلقه در خانه شوهرش حکم می کند یعنی نفقه همچنان ادامه دارد، اما اگر طلاق بائن بود دیگر سکونت معنا ندارد، اما نفقه زن همچنان بر شوهر واجب است.
بنابراین تمامی زنان مطلقه در طلاق رجعی تا پایان عده، حق نفقه دارند، اما زنان آبستن در طلاق بائن هم نفقه دارند.

این مطلبی است که حتی قرآنیون چون آیت الله صادقی تهرانی هم در تفسیر الفرقان به آن اشاره کرده اند:

«وَ لا تُضآرُّوهُنَّ» في الإسكان من حيث الفسحة و المستوى، و من حيث النفقة و العشرة، «لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ»... «وَ إِنْ كُنَّ» النساء: «رجعيات و بائنات «أُولاتِ حَمْل
(صادقی تهرانی، الفرقان في تفسير القرآن، ج‏28، ص: 409 و 410)

یعنی حتی کسانی که تکیه حداکثری به قرآن دارند هم این آیات را در تعارض با نفقه ندانسته اند.

بیت المعمور;1024674 نوشت:
من باب نمونه یک روایت ذکر می کنم :
خطب النبی(ص) فقال… یا أیها الناس إنَّ النساء عندکم عوان لایملکن لأنفسهن ضرّاً ولا نفعاً اخذتموهنَّ بأمانةالله واستحللتم فروجهنَّ بکلمات الله. فلکم علیهنَّ حق ولهنَّ علیکم حق ومن حقکم علیهن أن لاتواطئن فراشکم ولایعصینکم فی معروف, فإذا فعلن ذلک فلهنَّ رزقهن وکسوتهن بالمعروف ولاتضربوهنَّ…);31
شیخ صدوق(ره) در کتاب (خصال) نقل مى کند که پیامبر در ایام تشریق در حجةالوداع خطبه اى ایراد کرد. در بخشى از آن خطبه فرمود: اى مردم! همانا زنان نزد شما عاریه اند و براى خود سود و زیانى نتوانند خواست. شما آنها را به امانت خدایى گرفته اید و با کلمات او آنان را بر خود حلال کرده اید. شما بر آنها حقى دارید و آنها نیز بر شما حقى دارند. حقّ شما بر آنها این است که کسى را جز شما به هم بسترى نگیرند و در کار معروف و پسندیده از شما نافرمانى نکنند. پس اگر چنین کردند, حقّ خوراک و پوشاک به نحو معروف و پسندیده دارند و آنها را تأدیب بدنى نکنید و مورد ضرب قرار ندهید…

همین روایتی که نقل نمودید در اثبات نفقه در ایام عادی نیز اشاره دارد: ...پس اگر چنین کردند, حقّ خوراک و پوشاک به نحو معروف و پسندیده دارند .....

روایت نگفته پس در صورتی که باردار بودند حق نفقه دارند! در پست پیشین اشاره نمودید زن و مرد بر یکدیگر حقوقی دارند مهریه، ارث، اجر، و... بنابراین نفقه هم از حقوقی است که بی قید وشرط از حقوق زن است.چون طبق این روایت زنی که به معروف با همسر خود رابطه دارد حق نفقه دارد.

آیا زن در صورتی که حقوق همسرش را به جا بیاورد مستحق نفقه نیست؟ تنها زمانی که در دوران بارداری و شیردهی است حق نفقه دارد؟

من دلیل این همه عناد رو نمیدونم در پست های بعدی نوشتید هر وقت سوره طلاق رو می خونید نمی تونید حق نفقه زن در ایام عادی رو متوجه بشید قرار نیست قرآن کریم همه بدیهیات رو توضیح بده. قرآن کلیاتی فرموده که بعضا با آیات دیگر، با روایات، یا دلایل عقلی و... نیز قابل اثبات است.

در اینجا سوال دیگری از شما دارم و انتظار پاسخ به این سوال رو دارم و آن هم اینکه اگر مردی به هردلیلی( ژنتیکی، پزشکی، ارثی، و....) عقیم بوده و قادر به بچه دار شدن نباشد؛ طبعا همسر وی هم در اینصورت باردار نخواهد شد، تکلیف نفقه این زن چه می شود؟

همسر این مرد بخاطر مشکل شوهرش نمی تواند دوران بارداری و شیردهی داشته باشد آیا باید بگوییم قرآن برای همچین زنی حق نفقه در نظر نگرفته و تامین خوراک و پوشاک بر عهده خودش است و تنها حق مسکن دارد و در واقع شریک مسکن مرد است؟

[="#4169e1"]

بیت المعمور;1024674 نوشت:
اطاعت مرد مطلق و همه جانبه نیست و زن برده هیچ کس نیست.
امیدوارم این کلام صریح و بی پرده کافی باشد بر بطلان برداشت شما.

لکن روایاتی وجود دارد که نفقه را در برابر اطاعت از شوهر می داند.
یعنی اگر شوهر گفت بچه را نگهدار یا آب بده یا مانند اینها، زن باید اطاعت کند و در قبال این اطاعت کردن، مستحق نفقه است.


بزرگوار اطاعت مطلق از مرد و بردگی به راحتی از لحن گفتار شما پیداست شما در تایپک های دیگری نیز همین ادعا رو مطرح کردید و با وجود ادله هایی ارائه شده از سوی کارشناسانی چون جناب شعیب باز بر نظریه خود پافشاری می کنید. به لحن پستتون توجه نمایید

بیت المعمور;1021079 نوشت:
با سلام و احترام

قرآن قوامیت مرد را در قبال قنوت زن می داند.
قوامیت مرد بر نفقه و فضل الهی استوار است.

زنان باید قانت باشند.
معنای قنوت یعنی اطاعت از روی تواضع.
لذا زن ها باید از شوهران خود اطاعت کنند.
در روایات هم به این مطلب اشاره شده است که زن باید از شوهرش اطاعت کند.
قرآن اطاعت را محدود به مسائل جنسی نمی داند و قنوت زن در کلیه شئون زندگی وجود دارد.
حتی اگر مرد بگوید به من آب بده، زن باید اطاعت کند مگر در محرمات...


به شما پاسخ مناسب داده شد از نظرات و فتواهای مشهور علمای شیعه و سنی گرفته تا روایات موثق و ایات قرانی و گفته شد
سلطه مولی وار شوهر بر زن را هیچ کدام از فقهای شیعه و سنی باور ندارند آن گونه که مولی بر کنیز خود داردبه صورتی که که مولی می تواند طبق مُشتَهَیات و دلخواهش هر دستوری را به عبد یا کنیزش بدهد و وی را صرفا در جهت منافع شخصی خود بکار گیرد؛ تنها لازم است که دستورش بر خلاف احکام شرع نباشد. هیچ یک از فقهای شیعه و سنی به چنین سلطه و حقی برای مرد برای زن باور ندارند. مگر شیخ مفید که به طور استثنایی اطاعت زن از شوهر را بطور مطلق و بدون ذکر مورد خاص مطرح کرده و گفته است: «و على المرأة أن تطیع زوجها و لا تعصیه إلا فیما حظره الله تعالى» البته این اطلاق از عدم توضیح شیخ مفید ناشی می شود و به قرینه بیانات دیگر شیخ مفید می توان گفت منظور او در تمکین از شوهر بوده است.

بیت المعمور;1024675 نوشت:
بنده دلایل خودم را ذکر کردم
و انتظار داشتم پاسخی به آنها داده شود.
قطعا وقتی می بینم اصلا از دلایل ذکر شده نقل قول گرفته نمیشود و ادعاهای طرف مقابل صرفا تکرار میشود، بیشتر به صدق و درستی این نظریه می رسم که زنها دارای حق نفقه در ایام غیر حمل و شیردهی نیستند.
البته تلاش خواهم کرد تا بیشتر مشورت بگیرم اما انسانها تابع دلیل هستند و میتوان گفت اصولا تفاوت انسان با حیوان در دو کلمه است: چرا؟ چگونه؟

هر گاه که بنده سوره طلاق را می خوانم بیشتر به درستی این نظریه پی می برم و نمیتوانم صرفا به خاطر تکرار ادعا توسط دیگران، کلام خداوند را نادیده بگیرم.

اینکه با وجود پاسخ ها باز به درستی نظریه خود پی میبرید نمیتواند نتیجه درستی ادعای مطرح شده از سوی شما باشد متاسفانه شما مرتب ادعایی رو مطرح می کنید و هیچ گونه پاسخی هم پذیرا نیستید دوستان از قول ها و فتواهای مشهور برای پاسخگویی به شما استفاده می کنید از ایات و روایات موثق بهره می گیرند ولی شما همچنان بر ادعای باطل خود اصرار دارید. این دیگه نشان درستی ادعا نیست نشانه عناد و عدم حق پذیری شماست. وگرنه در طی 1400سال مگر میشود کسی جز شما به اصل کلام پی نبرده باشد و همگی زنجیروار اشتباه برداشت کرده باشند.[/]

مغیث;1024684 نوشت:
همین روایتی که نقل نمودید در اثبات نفقه در ایام عادی نیز اشاره دارد: ...پس اگر چنین کردند, حقّ خوراک و پوشاک به نحو معروف و پسندیده دارند .....

روایت نگفته پس در صورتی که باردار بودند حق نفقه دارند! در پست پیشین اشاره نمودید زن و مرد بر یکدیگر حقوقی دارند مهریه، ارث، اجر، و... بنابراین نفقه هم از حقوقی است که بی قید وشرط از حقوق زن است.چون طبق این روایت زنی که به معروف با همسر خود رابطه دارد حق نفقه دارد.

آیا زن در صورتی که حقوق همسرش را به جا بیاورد مستحق نفقه نیست؟ تنها زمانی که در دوران بارداری و شیردهی است حق نفقه دارد؟

من دلیل این همه عناد رو نمیدونم در پست های بعدی نوشتید هر وقت سوره طلاق رو می خونید نمی تونید حق نفقه زن در ایام عادی رو متوجه بشید قرار نیست قرآن کریم همه بدیهیات رو توضیح بده. قرآن کلیاتی فرموده که بعضا با آیات دیگر، با روایات، یا دلایل عقلی و... نیز قابل اثبات است.

در اینجا سوال دیگری از شما دارم و انتظار پاسخ به این سوال رو دارم و آن هم اینکه اگر مردی به هردلیلی( ژنتیکی، پزشکی، ارثی، و....) عقیم بوده و قادر به بچه دار شدن نباشد؛ طبعا همسر وی هم در اینصورت باردار نخواهد شد، تکلیف نفقه این زن چه می شود؟

همسر این مرد بخاطر مشکل شوهرش نمی تواند دوران بارداری و شیردهی داشته باشد آیا باید بگوییم قرآن برای همچین زنی حق نفقه در نظر نگرفته و تامین خوراک و پوشاک بر عهده خودش است و تنها حق مسکن دارد و در واقع شریک مسکن مرد است؟

برادر بزرگوار
بنده با چند نظر در فضای مجازی برخورد داشته ام.
و برای هر کدام یک تاپیک زده ام.
این روایت درباره نظریه دیگری است و ربطی به این نظریه ندارد.
قطعا طبق ادعای این تاپیک، همچین روایاتی کنار گذاشته میشود به دلایلی که قبلا عرض کردم.
در ارسال مذکور هم با صراحت تمام مطلب را روشن کردم تا برداشت کاربر علی ، باطل شود و به اتهام ناروا نزنند.

.ali;1024689 نوشت:
[="#4169e1"]
بزرگوار اطاعت مطلق از مرد و بردگی به راحتی از لحن گفتار شما پیداست شما در تایپک های دیگری نیز همین ادعا رو مطرح کردید .[/]

اگر اندکی درنگ و تفکر می کردید و با نگاهی خالی از تعصب این تاپیک ها را می خواندید، متوجه می شدید که :
بنده با چند نظر در فضای مجازی روبرو شدم و قصد داشتم برای هر کدام یک تاپیک بزنم.

در همان تاپیک و این تاپیک هم اشاره کردم.

پس ادعای شما واضح البطلان است و از سر ناآگاهی صورت می گیرد.
مرا عنود خواندید و البته کارشناس هم مرا متهم به عناد کردند، خداوند قاضی است و شما و ایشان را به او واگذار می کنم.
خداوند همه ما را متخلق به اخلاق الهی کند.

مغیث;1024684 نوشت:

من دلیل این همه عناد رو نمیدونم

امیدوارم خدا به شما صبر و انصاف بدهد.
یا حق

.ali;1024689 نوشت:
[="#4169e1"] و گفته شد
سلطه مولی وار شوهر بر زن را هیچ کدام از فقهای شیعه و سنی باور ندارند .[/]

در بحث سلطه و ولایت مرد، سه نظر وجود دارد.
کارشناس محترم آن نظری را نقد کرده بودند که بنده آن را قبول نداشتم و جزو افراطی ترین نظریات بود.
به این می گویند مغالطه پهلوان پنبه، یعنی ادعایی که به سادگی نقد میشود را به جای ادعای اصلی مطرح کنیم.

خواهشمندم انصاف داشته باشید و مباحث این تاپیک را منحرف نکنید و بگذارید بنده بحثم را با کارشناس پی بگیرم.
اگر درباره آن تاپیک نقدی دارید در همانجا مطرح کنید.

پیشاپیش از همکاری شما سپاسگذارم.

مغیث;1024681 نوشت:
اولا بنده قیاس نکردم بلکه برداشت و فهم شما قیاس است.

ثانیا دختر و پسر (برای زندگی و سکونت در مسکن مد نظر قرآن ) صیغه نمی شنوند، زن و مرد هستند که صیغه می شوند. دختر ( با اذن پدر) با نکاح دائم به خانه همسر می رود نه با نکاح موقت! ( که وارد این مقوله نمی شوم).

اما نکته اینجاست که فرض در سخن بنده همان زن و مردی هستند که میانشان علقه و پیوند زناشویی هست آیا این زن و شوهر تنها همخانه اند که خدا فقط حق مسکن را برای زن در نظر گرفته باشد؟

نمیخواهم روی قیاس کردن یا نکردن شما بحث را ادامه بدهم.
اما به سوالتان پاسخ دادم اما نمیدانم چرا دوباره سوال کردید؟!!
پس دوباره به سوال شما و حتی سوالات دیگرتان پاسخ میدهم.

قبلا گفتم زن دارای این حقوق است :
مهریه
حق مسکن
حق نفقه حمل و رضاع
و نیز
قوانین ارث
حسن معاشرت
حق هم خوابگی و جنسی
از این حقوق که بگذریم
زن نیز باید به مانند مرد، کار کند.
لکن زن میتواند این کارها را انجام دهد :
خانه داری و آشپزی
تربیت فرزند
شیردهی
کارمندی
معلمی
و هر کسب و کار خانگی یا غیر خانگی...

حالا این وسط ما ادعا کردیم که زن در حالت عادی نفقه ندارد و این برای عقل شما سنگین است و احتمالا میخواهید با استحسانات عقلی، حکم بدهید.
اما استحسانات عقلی در شیعه پذیرفته نیست. و اصلا عقلایی نیست با عقلتان حکم خدا را رد کنید....

مغیث;1024684 نوشت:

در اینجا سوال دیگری از شما دارم و انتظار پاسخ به این سوال رو دارم و آن هم اینکه اگر مردی به هردلیلی( ژنتیکی، پزشکی، ارثی، و....) عقیم بوده و قادر به بچه دار شدن نباشد؛ طبعا همسر وی هم در اینصورت باردار نخواهد شد، تکلیف نفقه این زن چه می شود؟

همسر این مرد بخاطر مشکل شوهرش نمی تواند دوران بارداری و شیردهی داشته باشد آیا باید بگوییم قرآن برای همچین زنی حق نفقه در نظر نگرفته و تامین خوراک و پوشاک بر عهده خودش است و تنها حق مسکن دارد و در واقع شریک مسکن مرد است؟

به این سوالات پاسخ دادم.
اینکه هر بار و شاید با تعجب یک سوال را تکرار کنید در واقع ماجرا که تغییری حاصل نمی کند.
بنده به صراحت گفتم که زن در حالت عادی مستحق نفقه نیست مگر کاری انجام دهد مثلا خانه داری یا تربیت فرزند...
همانطور که مرد تلاش می کند و درامد کسب می کند.
زن هم باید تلاش کند و درامد کسب کند.
این جای تعجب ندارد که سوال را تکرار می کنید...
ادعای ما این است که قران همین را می گوید و شما سوال می کنید آیا قرآن حق نفقه به این زن که حامله نمیشود نمی دهد؟!
ما هم گفتیم خیر .
اصلا قرار نبوده نفقه ی زن از راه حامله شدن به دست بیاید که حالا با حامله نشدن تعجب کنیم !! مگر زن و مرد سالم چند بار در زندگی حامله و صاحب فرزند میشوند که شما چنین برداشت و پنداری از این موضوع دارید؟!!!!
پس لطفا ذهنیت خود را تغییر دهید و اینطور به مسئله نگاه نکنید... .
شما ذهنتان بیشتر عقلی است نه فقهی.... چون حکمت را درک نمی کنید انتظار دارید حکم خدا را تغییر دهیم....
من صرفا جهت پاسخگویی به این حس حکمت جویی شما عرض می کنم که وقتی زنان حامله میشوند نیاز به مراقبت دارند و از کار و زندگی می افتند لذا خداوند نفقه آنها را بر مرد واجب کرده است.

اما برای بار چندم و چندم تذکر میدهم پای استحسانات عقلی را به احکام شریعت باز نکنید.

مغیث;1024682 نوشت:
آنچه که موجب شده است قرآن زنان حامله را از سایر زنان مطلقه جدا کند این است که چه طلاق، طلاق رجعی باشد و چه بائن تا زمانی که زن بارادار است نفقه او بر شوهرش واجب است،

اما اگر باردار نباشد، فقط در صورتی بر او نفقه واجب است که طلاقش رجعی باشد.
بنابراین همین که قرآن به سکونت زن مطلقه در خانه شوهرش حکم می کند یعنی نفقه همچنان ادامه دارد، اما اگر طلاق بائن بود دیگر سکونت معنا ندارد، اما نفقه زن همچنان بر شوهر واجب است.
بنابراین تمامی زنان مطلقه در طلاق رجعی تا پایان عده، حق نفقه دارند، اما زنان آبستن در طلاق بائن هم نفقه دارند.

در سوره طلاق
سه دسته از زنان ذکر شده اند
که هر سه دارای عده هستند چه طلاقشان رجعی باشد و چه طلاقشان بائن باشد.
بین این سه تفاوتی نیست تا لازم باشد برای زن حامله استثنا قائل شویم.
مثلا زن مشکوک به یائسگی نیز هم طلاق رجعی دارد و هم طلاق بائن.
زن حامله نیز هم طلاق رجعی دارد و هم طلاق بائن.
( البته خود طلاق بائن زیر سوال است که فعلا دخلی به مطلب ندارد)

بعلاوه جداسازی زن حامله دلالت بر بائن یا رجعی بودن ندارد.
مثلا اگر خداوند به جای ان کن اولات الاحمال بفرماید
اگر زن مشکوک به یائسگی بود عده اش تا پایان سه ماه است.
ما نمیتوانیم بگوییم خدا میخواهد بگوید زنان حامله فقط در طلاق رجعی مستحق نفقه اند اما زنانی که مشکوک به یائسگی هستند چه طلاقشان رجعی باشد و جه بائن، مستحق نفقه اند.
چون اصولا چنین تعبیری دلالت بر تفاوت ندارد.

پس نه تفاوتی بین این سه دسته وجود دارد و نه چنین جمله ای چنین دلالتی دارد.

تازه فرضا که سخن شما را بپذیریم باز مدعای ما ثابت است زیرا خداوند فرموده : زنها در طلاق رجعی، حق مسکن دارند و اگر حامله بودند حق نفقه دارند چه طلاقشان رجعی باشد و چه طلاقشان بائن باشد.
پس باز معلوم میگردد که زنها تنها حق مسکن دارند و حق نفقه مختص زنان حامله است.

مغیث;1024682 نوشت:

این مطلبی است که حتی قرآنیون چون آیت الله صادقی تهرانی هم در تفسیر الفرقان به آن اشاره کرده اند:

«وَ لا تُضآرُّوهُنَّ» في الإسكان من حيث الفسحة و المستوى، و من

حيث النفقة و العشرة، «لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ»... «وَ إِنْ كُنَّ» النساء: «رجعيات و بائنات «أُولاتِ حَمْل
(صادقی تهرانی، الفرقان في تفسير القرآن، ج‏28، ص: 409 و 410)

یعنی حتی کسانی که تکیه حداکثری به قرآن دارند هم این آیات را در تعارض با نفقه ندانسته اند.

1
متاسفانه ایشان دچار یک اشتباه نحوی شدند.
ابتدا میگویند ضمیر به زنان در آیه قبل باز می گردد اما در جمله بعدی این اصل را فراموش کرده و ضمیر را به مطلق زنان باز می گردانند.
2
ایشان هم متوجه این نظریه شدند و در تفسیرشان اشاره می کنند.
3
ما تابع دلیل هستیم نه افراد.
شما نمیتوانید با این استدلال که فلان عالم این شبهه یا نقد را قبول ندارد، آن شبهه یا نقد را حل کنید.
این شیوه، پاک کردن صورت مسئله است نه حل کردن آن.

بیت المعمور;1024751 نوشت:
این روایت درباره نظریه دیگری است و ربطی به این نظریه ندارد.

ظاهرا شما برای اینکه ادعاهای خودتان را ثابت کنید سعی بر این دارید که از روایت و مطالب متقن و موثق استفاده نمایید.

لذا اگر هم این روایت را برای تاپیک دیگری به کار برده اید از آن دسته روایاتی است که کاملا مربوط به موضوع این تاپیک بوده و در راستای اثبات پاسخ ما به شما است و نشان می دهد این روایت یا روایاتی از این دست با آیات قران که مربوط به وجوب نفقه در ایام عادی است تعارضی ندارد اما شما می خواهید این روایات را (حداقل در اینجا) کنار بگذارید.

بیت المعمور;1024760 نوشت:
حالا این وسط ما ادعا کردیم که زن در حالت عادی نفقه ندارد و این برای عقل شما سنگین است و احتمالا میخواهید با استحسانات عقلی، حکم بدهید.
اما استحسانات عقلی در شیعه پذیرفته نیست. و اصلا عقلایی نیست با عقلتان حکم خدا را رد کنید....[/quote


ادعای شما طبق آیات و روایات و اجماع فقها باطل است.

اگر این مطلب (عدم وجوب نفقه برای زن در ایام عادی) برای عقل ناقص بنده سنگین است آیا فقها و مفسرین هم اجماعا در فهم این آیات و روایات دچار اشتباه شده اند؟

ضمنا بنده از استحسان عقلی استفاده نکردم چون مستندات بنده در همه پست ها آیات و روایات بوده است و اتفاقا این شمایید که با استحسان عقلی سعی بر رد حکم صریح خدا دارید.

بیت المعمور;1024764 نوشت:
بنده به صراحت گفتم که زن در حالت عادی مستحق نفقه نیست مگر کاری انجام دهد مثلا خانه داری یا تربیت فرزند...
همانطور که مرد تلاش می کند و درامد کسب می کند.
زن هم باید تلاش کند و درامد کسب کند.

شما تا الان مطلقا بدون هیچ شرط و استثنائی میگفتید زن در ایام عادی نفقه ندارد حالا شرط آوردید که اگر کاری انجام دهد مثلا خانه داری یا تربیت فرزند و... در قبال این کارها شامل نفقه می شود!
در کلام شما تناقض هست

در ثانی تلاش و کسب در آمد مرد چه ربطی به تلاش و کسب درآمد زن دارد؟!

بیت المعمور;1023301 نوشت:
آیا قرآن به نفقه خوراک و پوشاک زن در ایام عادی اشاره کرده است؟

به نظر می رسد با توجه به سوال اصلی مطرح شده در این تاپیک به اندازه کافی بحث شده و پاسخگویی صورت گرفته است لذا ادامه بحث موجب تکرار مکررات خواهد شد؛
از این جهت موضوع بسته می شود تا در اولین فرصت به جمع بندی مطالب پرداخته شود.

اگر کاربران محترم استدلال و نظر جدیدی دارند می توانند در پیام خصوصی برای بنده ارسال نمایند تا پس از بررسی در تاپیک درج شده و بحث مجددا آغاز شود در غیر اینصورت بحث از سوالات و استدلال های تکراری خواهد بود.


در پناه قرآن مؤید و منصور باشید.

جمع بندی

پرسش: با توجه به آیه 233 سوره بقره و آیه 6 سوره طلاق به نظر می رسد نفقه خوراک و پوشاک زن تنها در زمان بارداری واجب شده است و نفقه زن در قرآن مربوط به زمان حاملگی است، آیا قرآن به نفقه خوراک و پوشاک زن در ایام عادی اشاره کرده است؟

پاسخ: در پاسخ به این سوال توجه به چند نکته ضروری است:

اول: آیه 233 سوره بقره مختص به زمان بارداری نیست. آیه به صورت اطلاق میفرماید: "وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ..." مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر مى دهند. (این) براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد).

مولود له، زوج (پدربچه) است و هیچ صحبتی از زمان حمل در این آیه نشده است. این آیه هیچ ارتباطی با زمان حمل ندارد. در آیه خداوند میفرماید که زمان شیردهی 2 سال است و زوج هم که مولود له است موظف به پرداخت نفقه است. اگر اشکال شود که این آیه در مقام اطلاق نیست باید بگوییم: این آیه ولو اطلاق نداشته باشد و در مقام اطلاق گیری هم نباشد ولی مخاطب آن عرف است. نفقه در ذهن عرف همان نفقه ای است که مردان به زنانشان می دهند. این نفقه شامل همه موارد میشود. پس عمومیت یا اطلاق را از فهم عرف که مخاطب آیه است استفاده میکنیم. به عبارت دیگر آیه مفروض گرفته که مردان نفقه را به همسرانشان پرداخت میکنند. در واقع نفقه در آیه اشاره به نفقه رایجی دارد که همه از آن خبر دارند و آن هم نفقه ای است که شامل زمان حمل و غیر حمل می شود لذا اطلاق را از خود آیه استفاده نمی کنیم بلکه از معنای مفروضی که در ذهن مخاطب است و عرف از آن می فهمد استفاده میکنیم. و اگر شارع مرادش غیر از این باشد باید در دلیل دیگری عرف را تخطئه کند و بگوید این عمومیتی را که شما می فهمید من قبول ندارم و چون چنین دلیلی وجود ندارد پس معلوم میشود که شارع همان فهم عرفی را تایید کرده است.

دوم: آیه 6 سوره طلاق نیز که میفرماید: "وَإِنْ کُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَیْهِنَّ حَتَّیٰ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ"؛ و به زنان مطلّقه اگر حامله باشند تا وقت وضع حمل نفقه دهید. در آیه 6 سوره طلاق نفقه ایام عادی ظاهرا بیان نشده اما نفقه را منحصر در ایام بارداری نیز ننموده است بلکه اگر از حرف شرط نیز استفاده شده جنبه اخلاقی را در نظر گرفته است. زن هنگامی که باردار است حتی اگر طلاق گرفته باشد مرد موظف به پرداخت نفقه اوست چرا که بچه ای را حمل میکند که فرزند این پدر است. پس به طریق اولی وقتی که مطلقه نبوده و همسر مرد باشد نیز نفقه به او تعلق میگیرد. و اگر آیه فرموده " حتی یضعن الحمل" ( تا هنگامی که زایمان کنند) یعنی مشخص مینماید تا چه وقت به زن مطلقه باردار باید نفقه پرداخت کرد به این معنی که پس از زایمان فرزند به پدر تحویل داده میشود و آن زن که طلاق گرفته از زندگی مرد خارج میشود لذا پس از آن دیگر نفقه ای بر گردن مرد نیست. آیه فرموده: اگر حامله بودند، نفقه آنها را تاپایان حمل بدهید یعنی به طریق اولی وقتی که همسر شما هستند و طلاق نگرفته اند نیز شامل نفقه میشوند. چطور میشود زن فقط در ایام بارداری حق نفقه داشته باشد و در غیر آن ایام خیر؟ آنچه که موجب شده است قرآن زنان حامله را از سایر زنان مطلقه جدا کند این است که چه طلاق، طلاق رجعی باشد و چه بائن تا زمانی که زن بارادار است نفقه او بر شوهرش واجب است، اما اگر باردار نباشد، فقط در صورتی بر او نفقه واجب است که طلاقش رجعی باشد. بنابراین همین که قرآن به سکونت زن مطلقه در خانه شوهرش حکم می کند یعنی نفقه همچنان ادامه دارد، اما اگر طلاق بائن بود دیگر سکونت معنا ندارد، اما نفقه زن مطلقه( بائن ) که باردار است همچنان بر شوهر واجب است تا زمانی که وضع حمل نماید. در نتیجه تمامی زنان مطلقه در طلاق رجعی تا پایان عده، حق نفقه دارند، اما زنان آبستن در طلاق بائن هم نفقه دارند.

سوم: برای اینکه دانسته شود چه چیزی و به چه اندازه ای در شرع مقدس واجب شده است تنها مصدر و منبع؛ کتاب خداوند نیست. بلکه علم فقه منابع دیگری همچون سنت شریفه نیز دارد. بسیاری از مباحث در قرآن علی سبیل الاجمال مطرح است که به مقتضای(لِتُبَيِّنَ‌ لِلنَّاسِ‌ مَا نُزِّلَ‌ إِلَيْهِمْ‌) و حدیث متواتر ثقلین مرجع در این امور پیامبر و اهل بیتشان( علیهم السلام) می باشد. در روایات پر شمار معصومین تاکید شده است که مرد مطلقا موظف به پرداخت نفقه است. مانند روایت زیر: حریز می‏گوید به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم، آن که نفقه‏ اش بر من لازم است و (در صورت نپرداختن) بر آن مجبور می‏شوم، کیست؟ آن حضرت فرمود: "الْوالِدانِ وَ الْوَلَدُ وَ الزَّوجة "(1) ؛ پدر و مادر، فرزند و همسر. در پاره‏ ای از روایات، نفقه، حق زن شمرده شده و شوهر مکلف است مخارج همسرش را بپردازد و خوراک و پوشاک او را تأمین کند.(2) روایات متعدد با سند صحیح وجود دارد که نفقه در زمان های عادی را نیز واجب می داند، به عنوان نمونه: وسائل الشیعه، ج21، ص509 بَابُ وُجُوبِ نَفَقَةِ الزَّوْجَةِ الدَّائِمَةِ بِقَدْرِ كِفَايَتِهَا مِنَ الْمَطْعُومِ وَ الْمَلْبُوسِ وَ الْمَسْكَن‏. همچنین روایت های متعدد با سند صحیح وارد شده اند که هیچ کدام ناظر به آیه طلاق نیستند، و از وجوب نفقه به صورت مطلق سخن گفته اند به عنوان نمونه: امام باقر(علیه السلام): »مَنْ كَانَتْ عِنْدَهُ امْرَأَةٌ فَلَمْ يَكْسُهَا مَا يُوَارِي عَوْرَتَهَا وَ يُطْعِمْهَا مَا يُقِيمُ صُلْبَهَا كَانَ حَقّاً عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا»؛ هر کسی زنی نزد او باشد و آن را نپوشانده و به شایستگی سیر نکند امام حق دارد بین آنها جدایی انداخته و به طلاق ایشان حکم دهد.(3)

در روایت دیگری از سوال اسحاق بن عمار از امام صادق(علیه السلام) چنین آمده است: «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ حَقِّ الْمَرْأَةِ عَلَى زَوْجِهَا قَالَ يُشْبِعُ بَطْنَهَا وَ يَكْسُو جُثَّتَهَا»؛ اسحاق بن عمار از امام صادق(علیه السلام) در مورد حق زن سوال کرد، امام فرمود: شکمش را سیر کرده و بدن او را بپوشاند.(4) باز در روایت دیگری از شهاب بن عبد ربه از امام صادق(علیه السلام) چنین آمده است: «شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَا حَقُّ الْمَرْأَةِ عَلَى زَوْجِهَا قَالَ يَسُدُّ جَوْعَتَهَا وَ يَسْتُرُ عَوْرَتَهَا»؛ شهاب می گوید از امام صادق(علیه السلام) سوال کردم حق زن بر مرد چیست؟ امام فرمود: گرسنگی اش را رفع کرده و او را بپوشاند. (5) و آیه 34 سوره نساء حکم نفقه را بصورت عام بیان کرده و زمان و مکانی برای نفقه اختصاص نداده است. آیه میفرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی‏ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی‏ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به دلیل برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به دلیل انفاق هایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‏کنند. یعنی مرد موظف به تامین نفقه خوراک، پوشاک و مسکن زن بدون محدودیت زمانی (مثل دوران بارداری) است.

پی نوشت ها:
1. ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال،مترجم: جعفری، یعقوب، نسیم کوثر، 1382، قم – ایران، ج1، ص 248.
2. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت- لبنان، ج100، ص254.
3. حر عاملی، محمد بن حسن، وساءل الشیعه، محقق: حسینی جلالی، محمد رضا، موسسه آل البیت( علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1416ق، قم- ایران، ج21، ص 509.
4. همان، ص 510.
5. همان، ص513.
 

موضوع قفل شده است