جمع بندی عذاب اقوام گذشته به معنای اجبار در دین بود؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عذاب اقوام گذشته به معنای اجبار در دین بود؟

سلام

وقتی اقوام گذشته دعوت پیامبرانشان را قبول نمیکردند دچار عذاب می شدند.

در صورتی که طبق قرآن دین اجبار بردار نیست.

پس چرا با وجود عدم قبول دعوت پیامبران گذشته از سوی مردمانشان به عذاب گرفتار می شدند؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[="Book Antiqua"][="Black"]


بسم الله الرحمن الرحيم


با عرض سلام و ادب


از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالوده‏اش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمى‏تواند داشته باشد و جمله"لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ" در واقع اشاره‏اى به همين است.(1) بنابراين منظور از عدم اكراه در دين، الزامي نبودن دين و احترام قائل شدن براي قدرت انتخاب انسان هاست اما همين انتخاب ها بالاخره در عالم هستي تاثيراتي مي گذارند و هر عملي عكس العملي دارد. به عبارت ديگر اگرچه انتخاب دين يك امر اختياري است اما انسان با انتخاب نكردن دين بايد عواقب آن را نيز بپذيرد. كسي كه در اين دنيا با توجه به اينكه پيامبراين آمده و حجت را بر او تمام كرده اند، از روي عناد و لجبازي اين دعوت را نمي پذيرد، در حقيقت ابديت خويش را فاني كرده است و همانطوركه اين انتخاب نادرست آخرت او را تحت تاثير قرار مي دهد و تجسم عمل او سبب ورود در عذاب اخروي است، در اين دنيا نيز ممكن است تاثيراتي داشته باشد و سبب عذاب دنيوي نيز بشود.


بدين ترتيب گناه اثري تكويني دارد كه گاهي همگاني شدن آن سبب نزول بلا مي گردد، همانطوركه حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد؛ «به خدا سوگند، هيچ قومي كه در تنعم به سر مي برند، نعمتشان از آنها گرفته نمي شود، مگر به سبب گناهاني كه مرتكب مي شوند، زيرا خداوند هيچ ستمي بر بندگان روا نمي دارد.»(2) همچنين در مورد گناهان جديد كه سبب بلاياي جديد مي شوند، امام رضا (علیه السلام) مي فرمايد: «کلما احدث العباد من الذنوب ما لم یکونوا یعلمون احدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعرفون»؛ هرگاه بندگان گناهان جديدي مرتكب شوند، خداوند نيز براي ايشان بلاهايي نازل خواهد كرد كه سابقه نداشته و قبلاً نمي شناختند.(3)


بنابراين اگرچه انسان در انتخاب عاقبت خويش آزاد است و هيچ كس حق اجبار ديگري به تفكري خاص را ندارد اما هركس بايد تابع انتخاب خود باشد و همانطوركه انتخاب نادرست در مورد دين و سرنوشت انسان سبب عذاب اخروي او مي شود، گاهي نيز باعث وقوع عذاب دنيوي مي گردد.


پي نوشت ها:
1. مكارم شيرازي، ناصر،‌ (1374)، تفسير نمونه، اول، تهران، دار الكتب الاسلامية، ج2، ص279.
2. شريف الرضى، محمد بن حسين، (1414)، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، اول، قم، هجرت، خطبه 178، ص257.
3. صدوق(ابن بابویه)، محمد بن علی، (1385)، علل الشرائع، اول، قم، داورى، ج2، ص522.[/]

عامل;1023087 نوشت:
بنابراين اگرچه انسان در انتخاب عاقبت خويش آزاد است و هيچ كس حق اجبار ديگري به تفكري خاص را ندارد اما هركس بايد تابع انتخاب خود باشد و همانطوركه انتخاب نادرست در مورد دين و سرنوشت انسان سبب عذاب اخروي او مي شود، گاهي نيز باعث وقوع عذاب دنيوي مي گردد.

سلام

در مورد اسلام این طور نیست.

اغاز اسلام حمله به کشورهای اطراف بود برای مسلمان کردن انها که به معنی اجبار بود

دوم اینکه در زمان پیامبر اسلام با وجود مخالفت مردم عذابی براشون نیومد.

بی ادعا;1023438 نوشت:

اغاز اسلام حمله به کشورهای اطراف بود برای مسلمان کردن انها که به معنی اجبار بود

در اسلام، هم آیه لا اکراه فی الدین رو داریم و هم آیاتی مثل آیات ابتدایی سوره توبه یا احکامی مثل جهاد ابتدایی، حکم ارتداد و ...

برخی مفسران حکم این آیات را ناسازگار دانسته و قائل به نسخ آیه لا اکراه فی الدین یا نسخ جهاد ابتدایی شده اند (اگر دو آیه حکمی متضاد را بیان کنند، آیه ای که جدیدتر نازل شده آیه قدیمی را نسخ می کند که معروف است به قاعده ناسخ و منسوخ ).
https://rasekhoon.net/article/show/1426615/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%D9%84%D8%A7-%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D9%88%D9%85

اما اکثر مفسران با ارائه تفسیر برای آیه لا اکراه فی الدین یا ارائه بحثهایی در مورد حکم جهاد، این آیه را با آیات قتال سازگار دانسته اند.
https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=306552

[="Book Antiqua"][="Black"]سلام

بی ادعا;1023438 نوشت:
اغاز اسلام حمله به کشورهای اطراف بود برای مسلمان کردن انها که به معنی اجبار بود

دوم اینکه در زمان پیامبر اسلام با وجود مخالفت مردم عذابی براشون نیومد.


مسلمان ها دعوت به اسلام مي كردند نه اجبار به اسلام، شاهد آنهم وجود بسياري از مسيحيان و يهوديان يا زرتشيان در ممالك اسلامي بود كه اهل كتاب خوانده مي شدند و احكام خاص خود را داشتند.
اصلا تغيير اجباري تفكر معنا ندارد، حتي اگر كسي از ترس، خود را هم نظر با شما بداند، در حقيقت در حال تقيه است نه اينكه تفكرش تغيير كرده باشد.

اما در مورد نزول عذاب، شرايط خاصي وجود دارد و اينطور نيست كه يك مخالفت سبب عذاب شود و البته نوع عذاب هم متفاوت است.
براي اطلاع بيشتر به اين آدرس ها مراجعه فرماييد:
1. چرا خدا الان عذاب الهی نازل نمیکند؟
2. شرایط نزول عذاب الهی[/]

عامل;1024358 نوشت:
[="Book Antiqua"][="Black"]سلام

مسلمان ها دعوت به اسلام مي كردند نه اجبار به اسلام، شاهد آنهم وجود بسياري از مسيحيان و يهوديان يا زرتشيان در ممالك اسلامي بود كه اهل كتاب خوانده مي شدند و احكام خاص خود را داشتند.

[/]

سلام
خب این عقد ذمه همان طور که اشاره فرمودید مختص اهل کتابه و غیر اهل کتاب نمی تونند به عقد ذمه در بیان. در نتیجه شما این حالت رو مذاهبی که مورد تایید اسلام نباشند نمی بینید.

عامل;1024358 نوشت:
[="Book Antiqua"][="Black"]
اصلا تغيير اجباري تفكر معنا ندارد، حتي اگر كسي از ترس، خود را هم نظر با شما بداند، در حقيقت در حال تقيه است نه اينكه تفكرش تغيير كرده باشد.
[/]

آیا این باعث ترویج ریاکاری در جامعه نمیشه؟

عامل;1024358 نوشت:
مسلمان ها دعوت به اسلام مي كردند نه اجبار به اسلام، شاهد آنهم وجود بسياري از مسيحيان و يهوديان يا زرتشيان در ممالك اسلامي بود كه اهل كتاب خوانده مي شدند و احكام خاص خود را داشتند.

سلام

دعوت به اسلام باید با جنگ و خونریزی و زور شمشیر باشد؟

جنگ خلفا با ایران را که دیگر هیچ یک منکر نیستیم.شما که خود بهتر میدانید چقدر با ایران وحشیانه رفتار کردند.

عامل;1024358 نوشت:
اصلا تغيير اجباري تفكر معنا ندارد، حتي اگر كسي از ترس، خود را هم نظر با شما بداند، در حقيقت در حال تقيه است نه اينكه تفكرش تغيير كرده باشد.
حرف شما درسته.اما تاریخ صدر اسلام که حرف شما را تایید نمیکنه و یا مطابق میل من و شما روایت نمیشه.جنگهای خلفا با ایران و دیگر ممالک با این حرف شما سازگار نیست.

در پذیرش دین اجبارنیست چون اجبار فایده نداره

به زور کتاب ریاضی بدم دست یه هنرمند ! تمام صفحاتش رو نقاشی می کنه
حالا یا باید کتاب رو عوض کنم یا به هنرمنده بفهمونم فردا امتحان ریاضی داره

اینبار کار درست رو انجام خواهد داد

زمانی که امام عج ظهور کنند اسلام گسترش می یابه و تمام حکومت ها یک حکومت واحد خواهند شد
نمی دونم که ایشان در پذیرش اسلام دولت ها را اجباری خواهند کرد یانه .. ولی می دونم هرچه ایشان عج کنند حقه
انچه مسلمه دین باید قلبی باشه نه زبانی چون اعمال از قلب فرد صادر می شه و ظهور پیدا میکنه عقلم دخیله ولی دستور نهایی رو قلب میده یه شی ای که وجود خارجی نداره در واقعه بخودی خود اجبار نمی پذیره مگر اینکه خودش در مسئله ای دودل بشه و .. سرآخر هم پذیرش یه مطلب خواهد بود
من حدس می زنم در زمان ظهور .. اول امام دین را فهم خواهند کرد که مردم بفهمند اگه اسلام نباشه بازم چه بلایی سرشون میاد خودشون به طرف دین می یان مردم کشور ها دست به شورش می زنن ..

دین اسلام گرچه اجباری نیست ولی همچنان بر حق و کاملترین دین ( راه و روش زندگانی ) برای بشریت خواهد بود
پس گاهی باید درد آمپول باشه ولو بچه متوجه علتش نباشه
دلیل عذاب خداوند هم همینه .. این همون سنگ بشه بهتره... این همون جوان مرگ بشه بهتره..
اچ ای وی می گیره.. همجنسگرا میشه.. پول پرست میشه.. شهوت پرس میشه
به خاطر 100 هزار تومن برادرشو میکشه..

به پوچ گرایی میرسه
خودکشی می کنه
معتاد میشه
عزت نفس نداره

هزار هزار هزار مرض دیگه

ولی اسلام ناب تماما این مسائل رو از فرد مسلمان دور می کنه
برعکس به کمال گرایی سوق میده

عزت نفس فوق العاده
اراده ی باورنکردنی
خیرخواه
از خودگذشته
حسن اخلاق

ایناکه خودشون به وجود نمی یاد کم کم در فرد بروز پیدا می کنه و قوی میشه مثل اون بدنسازه انقدر روی پشت بازو کار کرده عضلش تقویت شده
یک مسلمانی که هر روز وضو می گیره و نماز می خونه و اعتقاد قلبی به اصول دین داره هرگز هرگز هرگز ... شهوت گرانمیشه خیانت نمی کنه
اگر دیدیم و سراغ داریم پس اون شخص در دینش اکراه داشته
ما از دل هم خبر نداریم ولی در عمل یه فرد دقیقا میشه فهمید تو دل اون شخص چی میگذره.. عمل آینه ی دل و تیزی عقله

[="Book Antiqua"][="Black"]سلام
اين دو مطلبي كه فرموديد ربطي به بحث تاپيك ندارد، بحث اصلي اين است كه چرا با قبول نكردن دعوت پيامبران عذاب نازل مي شد و آيا اين با عدم اكراه در دين منافات دارد؟
ولي به صورت كاملا مختصر در اين مورد:

فروردین;1024366 نوشت:
غیر اهل کتاب نمی تونند به عقد ذمه در بیان

بايد گفت:
اسلام ميانه اي با شرك ندارد و طبيعتا با سلطه اسلام بايد شرك از بين برود، البته در ظاهر. چون ممكن است همانطور كه عرض شد كساني اعتقاد به شرك يا ديگر اديان را در دل باقي نگه دارند كه اين اشكال شما پيش مي آيد:
فروردین;1024367 نوشت:
آیا این باعث ترویج ریاکاری در جامعه نمیشه؟

بهتر است از واژه دورويي استفاده شود.
حالا اين دورويي گاهي مذموم است و گاهي ممدوح!
دورويي مذموم اين است كه انسان حرف حقي را در ظاهر بپذيرد و در باطن به باطل معتقد باشد و دورويي ممدوح اين است كه انسان در ظاهر امر باطلي را قبول كند و در باطن به كلام حقي معتقد باشد كه اين مورد دوم را تقيه ناميده اند.
حالا اينكه آيا اين دورويي خوب است يا نه؟ بايد در جاي ديگري بحث شود و همين مقدار هم خروج از بحث است...[/]

[="Book Antiqua"][="Black"]سلام

بی ادعا;1024428 نوشت:
حرف شما درسته.اما تاریخ صدر اسلام که حرف شما را تایید نمیکنه و یا مطابق میل من و شما روایت نمیشه.جنگهای خلفا با ایران و دیگر ممالک با این حرف شما سازگار نیست.

شما هم ظاهرا از بحثي كه خودتون مطرح كرديد، منحرف شديد!!!
اينكه آيا جنگهاي صدر اسلام درست بود يا نه؟ يك بحث است و اينكه آيا آنها با جنگ توانستند اعتقاد مردم را عوض كنند، بحث ديگري است. اتفاقا تاريخ و واقعيات خارجي عوض نشدن اعتقاد كساني كه مايل به تغيير دين نبودند را روشن مي كند. تا چندين سال بعد از جنگ هاي صدر اسلام، بسياري از مردم ايران زرتشتي بودند و هم اكنون هم تعدادي باقي مانده اند.

لطفا سوالها را به سمت نزول عذاب و رابطه آن با مخالفت پيامبران برگردانيد تا از بحث منحرف نشويم.[/]

االعبد;1024473 نوشت:
در پذیرش دین اجبارنیست چون اجبار فایده نداره

به زور کتاب ریاضی بدم دست یه هنرمند ! تمام صفحاتش رو نقاشی می کنه
حالا یا باید کتاب رو عوض کنم یا به هنرمنده بفهمونم فردا امتحان ریاضی داره


سلام
یکی از انتقادهایی که به اجبار گذاشتن در دین میشه همینه که ظاهر دین رو پررنگ می کنه و محتواش رو به خطر می اندازه.

چون بحث تاپیک در مورد عذاب اقوام گذشته است و اجبارگذاشتن توسط انسانها نیست، دیگه بیش از این به این مطلب نمی پردازم.

[=Book Antiqua]
پرسش:
آیا عذاب اقوام گذشته بر اثر نپذیرفتن دعوت پیامبران مغایر با اجباری نبودن قبول دین است؟

پاسخ:
از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالوده ‏اش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمى‏ تواند داشته باشد و جمله «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» در واقع اشاره ‏اى به همين است.(1) بنابراين منظور از عدم اكراه در دين، الزامي نبودن دين و احترام قائل شدن براي قدرت انتخاب انسان هاست اما همين انتخاب ها بالاخره در عالم هستي تاثيراتي مي گذارند و هر عملي عكس العملي دارد. به عبارت ديگر اگرچه انتخاب دين يك امر اختياري است اما انسان با انتخاب نكردن دين بايد عواقب آن را نيز بپذيرد. كسي كه در اين دنيا با توجه به اينكه پيامبرانی آمده و حجت را بر او تمام كرده اند، از روي عناد و لجبازي اين دعوت را نمي پذيرد، در حقيقت ابديت خويش را فاني كرده است و همانطوركه اين انتخاب نادرست آخرت او را تحت تاثير قرار مي دهد و تجسم عمل او سبب ورود در عذاب اخروي است، در اين دنيا نيز ممكن است تاثيراتي داشته باشد و سبب عذاب دنيوي نيز بشود.

بدين ترتيب گناه اثري تكويني دارد كه گاهي همگاني شدن آن سبب نزول بلا مي گردد، همانطوركه حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد؛ «به خدا سوگند، هيچ قومي كه در تنعم به سر مي برند، نعمتشان از آنها گرفته نمي شود، مگر به سبب گناهاني كه مرتكب مي شوند، زيرا خداوند هيچ ستمي بر بندگان روا نمي دارد.»(2) همچنين در مورد گناهان جديد كه سبب بلاياي جديد مي شوند، امام رضا (علیه السلام) مي فرمايد: «کلما احدث العباد من الذنوب ما لم یکونوا یعلمون احدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعرفون»؛ هرگاه بندگان گناهان جديدي مرتكب شوند، خداوند نيز براي ايشان بلاهايي نازل خواهد كرد كه سابقه نداشته و قبلاً نمي شناختند.(3)

بنابراين اگرچه انسان در انتخاب عاقبت خويش آزاد است و هيچ كس حق اجبار ديگري به تفكري خاص را ندارد اما هركس بايد تابع انتخاب خود باشد و همانطوركه انتخاب نادرست در مورد دين و سرنوشت انسان سبب عذاب اخروي او مي شود، گاهي نيز باعث وقوع عذاب دنيوي مي گردد.

پي نوشت ها:
1. مكارم شيرازي، ناصر،‌ (1374)، تفسير نمونه، اول، تهران، دار الكتب الاسلامية، ج2، ص279.
2. شريف الرضى، محمد بن حسين، (1414)، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، اول، قم، هجرت، خطبه 178، ص257.
3. صدوق(ابن بابویه)، محمد بن علی، (1385)، علل الشرائع، اول، قم، داورى، ج2، ص522.

موضوع قفل شده است