جمع بندی تکفیـر در مذهب شیعه

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تکفیـر در مذهب شیعه

با سلام

با توجه به این پاسخ کارشناس محترم در تاپیک:

وهابیت چه تفاوت هایی با اهل تسنن دارد؟

صدرا;1018811 نوشت:

تکفیر از سخت ترین احکام فقهی بشمار رفته و امری ضابطه مند است؛ لذا ائمه ی اهل سنت از حکم به تکفیر اهل قبله اجتناب می نمودند؛ خصوصا در مواردی که اختلاف به اختلاف اجتهاد باز می گردد.

آیا در مذهب شیعه هم تکفیر وجود دارد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدرا

[TD][/TD]

بی ادعا;1023143 نوشت:
با سلام

با توجه به این پاسخ کارشناس محترم در تاپیک:

وهابیت چه تفاوت هایی با اهل تسنن دارد؟

آیا در مذهب شیعه هم تکفیر وجود دارد؟

با سلام و عرض ادب
هر چند تکفیر به معنای حکم نمودن به خروج شخص از حیطه ی اسلام است؛ اما کاربرد و استعمال این واژه در مباحث اعتقادی و فقهی متفاوت است که به تبع آن احکام متفرع بر آن نیز متفاوت خواهد بود. «تکفیر» بر اساس کاربردش در علم کلام و فقه دارای سه اطلاق و استعمال است که عبارتند از:

1) تکفیر کلامی؛ تکفیر کلامی به معنای عدم رستگاری و نجات فرد در روز قیامت است. بر این اساس اطلاق تکفیر به معنای حکم بر کفر فقهی شخص نخواهد بود؛ بلکه این اطلاق بدان معناست که با وجود حکم به اسلام ظاهری فرد و ترتب احکام اسلامی بر او در دنیا؛ چنین شخصی در سرای آخرت به واسطه ی انکار از روی علم[1] برخی از معارف ایمانی کافر محشور شده و اهل نجات نخواهد بود. بیان مورد: کسانی که با وجود علم به امامت امام علی (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) و حقانیت آنان؛ امامت و زعامت آنان را نپذیرند.

2) تکفیر فقهی؛ یعنی علاوه بر کافر دانستن واقعی فرد حکم ظاهری و فقهی نیز بر او مترتب گردد. ثمره ی چنین تکفیری در حکم به نجاست فرد و حرمت ذبیحه ی او و عدم جواز ازدواج او با شخص مسلمان ظاهر می شود. بیان مورد: نواصب و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) داخل این گروه بوده. این افراد علاوه بر آنکه در آخرت اهل نجات نبوده در دنیا نیز حکم کفار غیر کتابی بر آنان جاری است.

3) اجرای احکام کفار؛ در این مرحله با اثبات کافر بودن شخص از نظر قانون شرع، حکم آن (حکم ارتداد) نیز توسط حاکم شرع اجرا می گردد. بیان مورد: کسی که با سابقه ی مسلمان بودن یکی از اصول اسلام و یا ضروریات آنرا عالمانه انکار نموده و علیه اسلام تبلیغ نماید که در صورت اثبات موضوع برای حاکم شرع و عدم شک و شبهه ی در آن، حکم مرتد بر وی جاری می گردد.

آیا مخالفین از دیدگاه شیعه کافرند؟
با آنکه امامت از دیدگاه اکثر علمای شیعه جزئی از اصول دین به حساب آمده؛ اما با این حال احدی از علمای شیعه حکم به تکفیر احدی از مخالفین شیعه ننموده است. این امر بیانگر آن است که از دیدگاه اکثر علمای شیعه حکم منکرین امامت با سایر طوایف کفار متفاوت است؛ لذا دیدگاه آنان با عالمانی که امامت را جزو اصول مذهب دانسته اند در نتیجه یکسان خواهد بود؛ زیرا این گروه از علما که امامت را جزو اصول مذهب دانسته، منکر امامت را منکر اصلی از اصول ایمان و نه اسلام دانسته؛ لذا از دیدگاه آنان حکم بر اسلام مخالفین شده؛ اما حکم بر ایمان آنان نمی شود و در مقابل اکثر علمای شیعه که امامت را جزو اصول دانسته؛ اما با این حال احکام کفار را یکسان ندانسته و احکام ظاهری اسلام را مشمول منکرین امامت دانسته اند؛[2] در نتیجه عدم ایمان و اسلام حقیقی آنان در آخرت مشخص می گردد.
بنابر این می توان گفت که کفر در اطلاق هر دو گروه از علما کفر در مقابل اسلام ظاهری نیست؛ بلکه مراد کفر در مقابل ایمان است؛ چنانکه مرحوم «محمد حسن نجفی»، صاحب کتاب: «جواهر الکلام» و محوم «شیخ انصاری» بر این امر تصریح نموده اند. [3] بر این اساس اطلاق کفر در روایات اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به منکرین امامت[4] نیز به معنای کفر در مقابل اسلام نبوده؛ بلکه مراد از کفر در این اخبار، کفر در مقابل ایمان است که چنین امری نیز مربوط به حوزه ی مباحث کلامی و نه فقهی خواهد بود.

نتیجه ی مطالب:
تکفیر در روایات و اطلاق علمای شیعه نسبت به مخالفین تنها ناظر به صورت اول؛ یعنی کفر کلامی است و لازمه ی تکفیر کلامی، تکفیر فقهی نیست. بر این اساس کسانی که ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را نپذیرفته و در عدم پذیرش خود نیز معذور نبوده، هر چند به حسب ظاهر مسلمان بوده و همه ی احکام ظاهری اسلام بر آنان مترتب است؛ اما این افراد در آخرت مسلمان محشور نمی شوند.[5] این در حالی است که شیعه همواره در طول تاریخ به اسباب مختلف از سوی اهل سنت تکفیر (به معنای فقهی آن) شده و در عملکرد گروههای افراطی سلفی معاصر نیز؛ آنان بسیاری از مسلمانان از جمله شیعه را در هر سه حوزه، کافر دانسته و عنوان تشیع را به عنوان یکی از اسباب کفر دانسته و بر اساس آن به راحتی به کشتار شیعیان می پردازند.

موفق باشید.


[/HR] [1] . بدیهی است کسانی که به حقیقت اصلی از اصول ایمان نرسیده اند، داخل این گروه نبوده؛ بلکه جزو مستضعفین خواهند بود.
[2] . بر این اساس مواردی که شرط آن احراز ایمان بوده را شامل حال منکرین ولایت ندانسته اند.
[3] . نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، 43 جلد، ج6، ص60، دار إحياء التراث العربي، بيروت - لبنان، هفتم، 1404 ه‍ ق.: «فلعل ما ورد في الأخبار الكثيرة- من تكفير منكر علي (ع)، لأنه العلم الذي نصبه الله بينه و بين عباده و انه باب من أبواب الجنة من دخله كان مؤمنا و من خرج منه كان كافرا و تكفير منكر مطلق الامام و‌ان «من لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية» - محمول على إرادة الكافر في مقابل المؤمن بالمعنى الثاني، و نجاسته بهذا المعنى محل البحث»؛ دزفولى، مرتضى بن محمد امين انصارى، كتاب الطهارة (للشيخ الأنصاري)، 5 جلد، ج5، ص123، كنگره جهانى بزرگداشت شيخ اعظم انصارى، قم - ايران، اول، 1415 ه‍ ق.: «إلّا أنّ المستفاد من مجموع الأخبار و كلمات الأخيار: أنّ المراد بهذا الكفر المقابل للإيمان الذي هو أخص من الإسلام، و ترتّب النجاسة الظاهريّة على الكفر بهذا المعنى ممّا لم يدلّ عليه دلیل».

[4] . به عنوان نمونه : «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام ) قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَصَبَ عَلِيّاً (علیه السلام) عَلَماً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً وَ مَنْ جَهِلَهُ كَانَ ضَالًّا ...»؛ «امام نشانه‌ای بین خدا و خلق است، هر کس او را بشناسد، مؤمن و هر کس انکار کند کافر است و هر کس که او را نشناسد گمراه است...»؛‌

عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) يَقُولُ إِنَّ عَلِيّاً (علیه السلام) بَابٌ فَتَحَهُ اللَّهُ فَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كَانَ كَافِراً ...»: «علی دری است که هر کس داخل آن شود مؤمن و هر کس خارج شود کافر است». (كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد،ج1،‌ص437، ح 7و 8، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق).

[5] . چنانکه چنین امری مطابق با روایات صحیح بخاری در ارتداد اکثر اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) است: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»؛از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) (در مورد قيامت ) نقل شده است که فرمودند : در اين هنگام که من ايستاده ام ، عده اي ( را مي آورند) وقتي ايشان را مي شناسم شخصي بين من و ايشان آمده پس مي گويد بياييد . پس مي گويم به کجا؟پس مي گويد قسم به خداوند به سوي آتش . مي گويم ايشان را چه شده است؟ مي گويد ايشان بعد از تو به سوي گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمي بينم از ايشان کسي نجات يابد مگر مانند شتراني که رها شده اند ( بسيار کم). (بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد، ج10، ص195، ح5869، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق.).

صدرا;1023454 نوشت:
کفیر در روایات و اطلاق علمای شیعه نسبت به مخالفین تنها ناظر به صورت اول؛ یعنی کفر کلامی است

با سلام و تشکر

گروه های سلفی حکم کشتن افرادی که انها را کافر می دانند میدهند.

آیا شیعه هم حکم کشتار افرادی که کافر میداند را دارد؟

بی ادعا;1023532 نوشت:
با سلام و تشکر

گروه های سلفی حکم کشتن افرادی که انها را کافر می دانند میدهند.

آیا شیعه هم حکم کشتار افرادی که کافر میداند را دارد؟

با سلام و عرض ادب

چنانکه در مطالب بالا به عرض رسید تکفیر در شیعه تنها به معنای تکفیر کلامی است؛ یعنی کسی که به حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) رسیده؛ اما با این حال از آنان تبعیت ننماید در آخرت اهل نجات نخواهد بود؛ چنین امری منافاتی با اسلام ظاهری فرد نخواهد داشت که شخص به حسب ظاهر مسلمان بوده و احکام ظاهری اسلام بر او مترتب گردد. تنها در صورتی که شخصی ناصبی باشد تکفیر فقهی شده و حکم آن نیز بر او جاری می گردد.

مرحوم امام خمینی (رضوان الله علیه) در این رابطه می نویسد:
«كسى كه به پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله)- و العياذ باللّه- ناسزا بگويد، بر شنوندۀ آن واجب است كه او را به قتل برساند‌ مادامى‌كه خوفى بر خود يا عرض خود يا بر جان مؤمن يا عرض او نباشد؛ و با وجود اين خوف، جايز نمى‌باشد. و اگر بر مال مورد توجه او يا بر مال مورد توجه برادر مسلمانش خوف باشد، ترك قتل او جايز است. و اين بر اذن از امام (عليه السّلام) يا نائب او توقف ندارد. و همچنين است حال اگر بعضى از ائمۀ (عليهم السّلام) را ناسزا بگويد. و در ملحق نمودن حضرت صديقه طاهره (سلام اللّه عليها) به آنان وجهى است، بلكه اگر سبّ او به سبّ پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله) بر گردد بدون اشكال به قتل مى‌رسد».[1]

موفق باشید.


[/HR][1] . خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى - مترجم: اسلامى، على، تحرير الوسيلة - ترجمه، 4 جلد، ج4، ص213،‌ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، 21، 1425 ه‍ ق.

صدرا;1023885 نوشت:
چنانکه در مطالب بالا به عرض رسید تکفیر در شیعه تنها به معنای تکفیر کلامی است؛ یعنی کسی که به حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) رسیده؛ اما با این حال از آنان تبعیت ننماید در آخرت اهل نجات نخواهد بود؛ چنین امری منافاتی با اسلام ظاهری فرد نخواهد داشت که شخص به حسب ظاهر مسلمان بوده و احکام ظاهری اسلام بر او مترتب گردد. تنها در صورتی که شخصی ناصبی باشد تکفیر فقهی شده و حکم آن نیز بر او جاری می گردد.

سلام
حکم شیعه در مورد کافران حربی چیست؟
الان کدام کشورها حکم کافر حربی دارند؟

بی ادعا;1023887 نوشت:
سلام
حکم شیعه در مورد کافران حربی چیست؟
الان کدام کشورها حکم کافر حربی دارند؟

پاسخ به این سوال مبسوط است. به این دو لینک که یکی پاسخ خلاصه و دیگری پاسخ مبسوط است مراجعه کنید.

http://fa.wikishia.net/view/%DA%A9%D8%A7%D9%81%D8%B1_%D8%AD%D8%B1%D8%A8%DB%8C

http://ijrj.baboliau.ac.ir/article_529926_4ac3734673bde4bd0972813bf0338b7d.pdf

موفق باشید.

جمع بندی: پرسش: آیا در مذهب شیعه نیز تکفیر وجود داشته و شیعه مخالفین خود را تکفیر می کند؟ پاسخ: هر چند تکفیر به معنای حکم نمودن به خروج شخص از حیطه ی اسلام است؛ اما کاربرد و استعمال این واژه در مباحث اعتقادی و فقهی متفاوت است که به تبع آن احکام متفرع بر آن نیز متفاوت خواهد بود. «تکفیر» بر اساس کاربردش در علم کلام و فقه دارای سه اطلاق و استعمال است که عبارتند از: الف) تکفیر کلامی: تکفیر کلامی به معنای عدم قبولی اعمال و در نتیجه عدم رستگاری و نجات فرد در روز قیامت است. بر این اساس اطلاق تکفیر به معنای حکم بر کفر فقهی شخص نخواهد بود؛ بلکه این اطلاق بدان معناست که با وجود حکم به اسلام ظاهری فرد و ترتّب احکام اسلام بر او؛ چنین شخصی در سرای آخرت به واسطه ی انکار عالمانه ی (1) برخی از معارف ایمانی کافر محشور شده و اهل نجات نخواهد بود. بیان مورد: کسانی که با وجود علم به امامت امام علی (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) و علم به حقانیت آنان؛ امامت و ولایت آنان را نپذیرفته و در نتیجه اعتقاد و عملکرد آنان بر اساس تبیین اهل بیت (علیهم السلام) نیست. ب) تکفیر فقهی: یعنی علاوه بر کافر دانستن واقعی فرد حکم ظاهری و فقهی نیز بر او مترتب می گردد. نتیجه ی چنین تکفیری، حکم به نجاست شخص و حرمت ذبیحه ی او و عدم جواز ازدواج با او و سایر احکامی که مشروط به اسلام شخص است خواهد بود. بیان مورد: نواصب و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) داخل این گروه بوده. این افراد علاوه بر آنکه در آخرت اهل نجات نبوده در دنیا نیز حکم کفار غیر کتابی بر آنان جاری است. ج) اجرای احکام کفار: در این مرحله با اثبات کفر شخص از نظر قانون شرع، حکم آن (حکم ارتداد) نیز توسط حاکم شرع اجرا می گردد. بیان مورد: کسی که با سابقه ی اسلام یکی از اصول اسلام و یا ضروریات آنرا عالمانه انکار نموده و علیه اسلام تبلیغ نماید که در صورت اثبات و احراز موضوع برای حاکم شرع، حکم ارتداد بر وی جاری می گردد. لازم به ذکر است که انکار امری که از ضروریات مذهب است،‌ (همچون امامت)‌ موجب ارتداد نیست. (2) بر این اساس احدی از علمای شیعه مخالفین خود را مرتد فقهی ندانسته اند. آیا مخالفین از دیدگاه شیعه کافرند؟ با توجه به مطالب فوق می گوئیم: با آنکه امامت از دیدگاه اکثر علمای شیعه جزئی از اصول دین به حساب آمده که بر اساس آن منکرین آن کافر و حکم به نجاست آنان می گردد؛ (3) اما با این حال علمای شیعه اهل سنت را مسلمان دانسته و حکم به طهارت آنان نموده اند. این امر بیانگر آن است که از دیدگاه اکثر علمای شیعه که امامت را از اصول دین دانسته اند، حکم منکرین امامت با منکرین سایر اصول متفاوت است؛ (4) لذا دیدگاه آنان با عالمانی که امامت را جزو اصول مذهب و ایمان دانسته اند در نتیجه یکسان خواهد بود؛ زیرا بر اساس هر دو دیدگاه احکام ظاهری اسلام بر مخالفین مترتب می شود. بنابر این می توان گفت که کفر در اطلاق هر دو گروه از علما کفر در مقابل اسلام ظاهری نیست؛ بلکه مراد کفر در مقابل ایمان است؛ چنانکه مرحوم «محمد حسن نجفی»، صاحب کتاب: «جواهر الکلام» (5) و مرحوم «شیخ انصاری» بر این امر تصریح نموده اند. (6) بر این اساس اطلاق کفر در روایات اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به منکرین امامت نیز به معنای کفر در مقابل اسلام نبوده؛ بلکه مراد از کفر در این اخبار، کفر در مقابل ایمان است که چنین امری نیز مربوط به حوزه ی مباحث کلامی و نه فقهی خواهد بود. (7) نتیجه ی مطالب: تکفیر در روایات و اطلاق علمای شیعه نسبت به مخالفین تنها ناظر به صورت اول، یعنی کفر کلامی بوده و لازمه ی تکفیر کلامی، تکفیر فقهی نخواهد بود. بر این اساس کسانی که ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را نپذیرفته و در عدم پذیرش خود نیز معذور نبوده، هر چند به حسب ظاهر مسلمان بوده و همه ی احکام ظاهری اسلام بر آنان مترتب است؛ اما این افراد در آخرت مسلمان محشور نمی شوند. (8) این در حالی است که شیعه همواره در طول تاریخ به اسباب مختلف از سوی اهل سنت تکفیر (به معنای فقهی آن) شده و در عملکرد گروههای افراطی سلفی معاصر نیز؛ خون شیعیان مباح بوده و آنان عنوان تشیّع را به عنوان یکی از اسباب کفر و ارتداد قلمداد نموده و بر اساس آن اقدام به کشتن شیعیان می نمایند. پی نوشت: 1. بدیهی است کسانی که به حقیقت اصلی از اصول ایمان نرسیده اند، داخل این گروه نبوده؛ بلکه جزو مستضعفین خواهند بود. 2. جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق،‌ ج1، ص339. 3. ر.ک: جمعى از نويسندگان‏، امامت پژوهى( بررسى ديدگاههاى اماميه، معتزله واشاعره)، ناشر: دانشگاه علوم اسلامى رضوى‏،‌ ص108. 4. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.: «فإن قيل لو كانوا كفارا لوجب أن يسير فيهم بسيرة الكفار فيتبع موليهم و يجهز على جريحهم و يسبي ذراريهم فلما لم يفعل ذلك دل على أنهم لم يكونوا كفارا. قلنا لا يجب بالتساوي في الكفر التساوي في جميع أحكامه لأن أحكام الكفر مختلفة فحكم الحربي خلاف حكم الذمي و حكم أهل الكتاب خلاف حكم من لا كتاب له من عباد الأصنام فإن أهل الكتاب يؤخذ منهم الجزية و يقرون على أديانهم و لا يفعل ذلك بعبّاد الأصنام». 5. نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، 43 جلد، ج6، ص60، دار إحياء التراث العربي، بيروت - لبنان، هفتم، 1404 ه‍ ق.: «فلعل ما ورد في الأخبار الكثيرة- من تكفير منكر علي (علیه السلام)، لأنه العلم الذي نصبه الله بينه و بين عباده و انه باب من أبواب الجنة من دخله كان مؤمنا و من خرج منه كان كافرا و تكفير منكر مطلق الامام و‌ان «من لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية» - محمول على إرادة الكافر في مقابل المؤمن بالمعنى الثاني، و نجاسته بهذا المعنى محل البحث». 6. دزفولى، مرتضى بن محمد امين انصارى، كتاب الطهارة (للشيخ الأنصاري)، 5 جلد، ج5، ص123، كنگره جهانى بزرگداشت شيخ اعظم انصارى، قم - ايران، اول، 1415 ه‍ ق.: «إلّا أنّ المستفاد من مجموع الأخبار و كلمات الأخيار: أنّ المراد بهذا الكفر المقابل للإيمان الذي هو أخص من الإسلام، و ترتّب النجاسة الظاهريّة على الكفر بهذا المعنى ممّا لم يدلّ عليه دلیل». 7. به عنوان نمونه: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام ) قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَصَبَ عَلِيّاً (علیه السلام) عَلَماً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً وَ مَنْ جَهِلَهُ كَانَ ضَالًّا ...»؛ «امام نشانه‌ای بین خدا و خلق است، هر کس او را بشناسد، مؤمن و هر کس انکار کند کافر است و هر کس که او را نشناسد گمراه است...»؛‌ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) يَقُولُ إِنَّ عَلِيّاً (علیه السلام) بَابٌ فَتَحَهُ اللَّهُ فَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كَانَ كَافِراً ...»: «علی دری است که هر کس داخل آن شود مؤمن و هر کس خارج شود کافر است». (كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد،ج1،‌ص437، ح 7و 8، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق). 8. چنانکه چنین امری مطابق با روایات صحیح بخاری در ارتداد اکثر اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) است: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»؛از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) (در مورد قيامت ) نقل شده است که فرمودند : در اين هنگام که من ايستاده ام ، عده اي ( را مي آورند) وقتي ايشان را مي شناسم شخصي بين من و ايشان آمده پس مي گويد بياييد . پس مي گويم به کجا؟پس مي گويد قسم به خداوند به سوي آتش . مي گويم ايشان را چه شده است؟ مي گويد ايشان بعد از تو به سوي گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمي بينم از ايشان کسي نجات يابد مگر مانند شتراني که رها شده اند ( بسيار کم). (بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق،‌ ج10، ص195، ح5869).
موضوع قفل شده است