جمع بندی ظهور امام زمان (ع) ساخته و پرداخته آدم های مذهبی است!

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ظهور امام زمان (ع) ساخته و پرداخته آدم های مذهبی است!

با سلام
یکی از شبهات در مورد ظهور امام زمان (عج) رو ممنون میشم پاسخ بدهید:


ظهور امام زمان (ع) خرافات است و ظهوری درکار نیست و ساخته آدم های مذهبی است

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مشکور

[TD][/TD]

رسانه;1022936 نوشت:
ظهور امام زمان (ع) خرافات است و ظهوری درکار نیست و ساخته آدم های مذهبی است

سلام و ادب

در پاسخ گفتنی است:
اولاً شبهه مذکور مطلب جدیدی نیست، همیشه تاریخ چنین نسبت های بی اساس و فاقد مبنایی در قالب شبهه، توسط منکران معارف توحیدی، نسبت به اصل و حقیقت دین و معارف توحیدی رایج بوده، وقتی منکران معارف توحیدی و الهی، با نگاهی یا کاملاً مغرضانه و یا کج اندیشانه، اصل دین را که امری فطری و قلبی و معرفتی با پشتوانه قوی عقلی و نقلی است مورد تعرض قرار داده و دین الهی را ساخته و پرداخته ذهن افراد و انسان های مذهبی می دانند در خصوص دیگر معارف دینی نظیر مسأله ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) که دور از انتظار نیست.

ثانیاً معارف دینی و الهی دارای دو بُعد ظاهری و باطنی یا آشکار و غیبی است و ایمان به معارف دینی و الهی باید در هر دو بُعد در روح و جان مؤمنان متجلی باشد، بی شک، کسانیکه به معارف بُعد ظاهری و آشکار دین ایمان می آوردند اما نمی خواهند و یا نمی توانند به معارف بُعد باطنی و غیبی دین (نظیر خدا، ملائکه، سرای دیگر، بهشت و جهنم، وحی و عصمت معصومان و وجود امام عصر در عصر غیبت و حقیقت ظهور) ایمان بیاورند، ایمانشان دچار نقص و ضعف بوده و چه بسا از دایره ایمان خارجند. مسأله غیبت و ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) جزو معارف قطعی و یقینی است از آنجاییکه در بسیاری از روایات دینی منقول از پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) بوضوح و کثرت بیان شده، جزو معارف ظاهری و آشکار است، اما بدلیل اینکه امام عصر (علیه السلام) در دوران غیبت کبری ظهور نداشته و قابل رؤیت نیستند و نیز زمان قطعی ظهور و بسیاری از جزئیات امر ظهور، مشخص نیست، جزو معارف مخفی، باطنی و غیبی است و بر مؤمنان، پذیرش و ایمان به وجود امام عصر، حقایق غیبت و ظهور او واجب است، چنانکه بر اساس قول خداوند در قرآن کریم و سخنان پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهم السلام) به دیگر معارف وحیانی نظیر وجود پیامبران الهی، حقیقت معاد و ... ایمان می آورند.

ثالثاً عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود، به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح‏گر موعود، باور و اعتقادى است که براساس کتاب و سنت پدید آمده و همه مسلمانان پیشین و پسین، بر آن اتفاق نظر دارند. این باور داشت، به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان – به جز عده ‏اى اندک – به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. حتی این باورداشت در منابع اهل سنت بوفور مطرح شده است.(1) بی شک، انکار معارف مهدویت (غیبت و ظهور) به معناى نپذیرفتن حقایق و معارف قرآنی و روایات منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و احادیث منقول از امامان معصوم (علیهم السلام) است.

رابعاً انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سروکار داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمی شناسد و به هیچ قوم و ملّت خاصی اختصاص ندارد. بعبارتی عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی در پایان جهان، یکی از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسی است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانی، ونه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیاری از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، وتمامی پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکاتب الحادی و دیگر ملل و اقوام گذشته (2) همه و همه بدان عقیده دارند. که در ادامه به مواردی اشاره می کنیم:
۱ - ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخی آنان زنده است ودر «کابل» خوابیده، وصد هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی که بیدار شود وقیام کند وجهان را اصلاح نماید.
۲ - نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد وتمام قبایل اسلاو را متّحد سازد وآنها را بر دنیا مسلّط گرداند.
۳ - نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و«ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.
۴ - برهمائیان از دیر زمانی براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید وبر اسب سفیدی سوار شود وشمشیر آتشین بر دست گرفته ومخالفین را خواهد کشت، وتمام دنیا «برهمن» گردد وبه این سعادت برسد.
۵ - اسن ها معتقدند که پیشوایی در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه های ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
۶ - اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم دنیا بلاهایی می رسد، جنگهای جهانی اقوام را نابود می سازد، آنگاه «اودین» با نیروی الهی ظهور کرده وبر همه چیره می شود.
۷ - اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که: «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد.
۸ - چینی ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات می دهد.
۹ - زرتشتیان معتقدند که: «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر وتنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر وهم گفتار وهم کردار گرداند.
۱۰ - گروهی از مصریان که در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگی می کردند، معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلّط می شود، اختلاف طبقاتی را از بین می برد ومردم را به آرامش وآسایش می رساند. گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخر الزمان، در کنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر می کند.
۱۱ - ملل واقوام مختلف هند، مطابق کتاب های مقدّس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد وحکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد داد.
۱۲ - یونانیان می گویند: «کالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد کرد، وجهان را نجات خواهد داد.
۱۳ - یهودیان معتقدند که در آخر زمان «ماشیع» (مهدی بزرگ) ظهور می کند وابد الآباد در جهان حکومت می کند، او را از اولاد حضرت اسحاق می پندارند، در صورتی که «تورات»، کتاب مقدّس یهود، او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
۱۴ - نصارا نیز به وجود حضرت مهدی علیه السلام قایلند ومی گویند: او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد وعالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند.(3)

بنابراین بر خلاف نظر مطرح شده در شبهه، مسأله امام زمان و ظهور آن حضرت، بعنوان منجی عالم بشریت، ساخته و پرداخته جریانات دینی و انسان های مذهبی نیست، بلکه جزو اعتقادات فطری و قلبی و معارف قطعی همه مکاتب توحیدی، حتی مکاتب غیرتوحیدی و غالب اقوام و ملل جهان بوده و هست.

پی نوشت ها:
1. برای اطلاع از روایات باب ظهور در منابع اهل سنت، ر.ک: ابى فضل عبد اللَّه بن محمد الادریسى، المهدى المنتظر، بیروت: عالم الکتب، 1405، ص 31؛ متقى هندى، البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان، ص 92، ح 10؛ قندوزى حنفى، ینابیع المودة، ج 2، ص 519 و 521؛ مقدّس شافعى، عقد الدرر، ص 222؛ جلال الدین سیوطى، نزول عیسى بن مریم آخر الزمان، ص 85؛ ابى فضل ادریسى، المهدى المنتظر، ص 94؛
2. حتّی اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها وسلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایی در آخر الزمان ظهور کرده، بی عدالتی ها را از بین برده، حکومت واحد جهانی تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داوری کند.
3. ر.ک: مقدّمه کتاب «مهدی موعود» ترجمه سیزدهم بحار، ص ۱۷۷، و مهدی انقلابی بزرگ، ص ۵۷، به نقل از کتاب علائم الظهور.

مشکور;1023184 نوشت:

سلام و ادب

در پاسخ گفتنی است:


اولاً شبهه مذکور مطلب جدیدی نیست، همیشه تاریخ چنین نسبت های بی اساس و فاقد مبنایی در قالب شبهه، توسط منکران معارف توحیدی، نسبت به اصل و حقیقت دین و معارف توحیدی رایج بوده، وقتی منکران معارف توحیدی و الهی، با نگاهی یا کاملاً مغرضانه و یا کج اندیشانه، اصل دین را که امری فطری و قلبی و معرفتی با پشتوانه قوی عقلی و نقلی است مورد تعرض قرار داده و دین الهی را ساخته و پرداخته ذهن افراد و انسان های مذهبی می دانند در خصوص دیگر معارف دینی نظیر مسأله ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) که دور از انتظار نیست.

ثانیاً معارف دینی و الهی دارای دو بُعد ظاهری و باطنی یا آشکار و غیبی است و ایمان به معارف دینی و الهی باید در هر دو بُعد در روح و جان مؤمنان متجلی باشد، بی شک، کسانیکه به معارف بُعد ظاهری و آشکار دین ایمان می آوردند اما نمی خواهند و یا نمی توانند به معارف بُعد باطنی و غیبی دین (نظیر خدا، ملائکه، سرای دیگر، بهشت و جهنم، وحی و عصمت معصومان و وجود امام عصر در عصر غیبت و حقیقت ظهور) ایمان بیاورند، ایمانشان دچار نقص و ضعف بوده و چه بسا از دایره ایمان خارجند. مسأله غیبت و ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) جزو معارف قطعی و یقینی است از آنجاییکه در بسیاری از روایات دینی منقول از پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) بوضوح و کثرت بیان شده، جزو معارف ظاهری و آشکار است، اما بدلیل اینکه امام عصر (علیه السلام) در دوران غیبت کبری ظهور نداشته و قابل رؤیت نیستند و نیز زمان قطعی ظهور و بسیاری از جزئیات امر ظهور، مشخص نیست، جزو معارف مخفی، باطنی و غیبی است و بر مؤمنان، پذیرش و ایمان به وجود امام عصر، حقایق غیبت و ظهور او واجب است، چنانکه بر اساس قول خداوند در قرآن کریم و سخنان پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهم السلام) به دیگر معارف وحیانی نظیر وجود پیامبران الهی، حقیقت معاد و ... ایمان می آورند.

ثالثاً عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود، به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح‏گر موعود، باور و اعتقادى است که براساس کتاب و سنت پدید آمده و همه مسلمانان پیشین و پسین، بر آن اتفاق نظر دارند. این باور داشت، به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان – به جز عده ‏اى اندک – به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. حتی این باورداشت در منابع اهل سنت بوفور مطرح شده است.(1) بی شک، انکار معارف مهدویت (غیبت و ظهور) به معناى نپذیرفتن حقایق و معارف قرآنی و روایات منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و احادیث منقول از امامان معصوم (علیهم السلام) است.

رابعاً انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سروکار داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمی شناسد و به هیچ قوم و ملّت خاصی اختصاص ندارد. بعبارتی عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی در پایان جهان، یکی از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسی است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانی، ونه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیاری از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، وتمامی پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکاتب الحادی و دیگر ملل و اقوام گذشته (2) همه و همه بدان عقیده دارند. که در ادامه به مواردی اشاره می کنیم:
۱ - ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخی آنان زنده است ودر «کابل» خوابیده، وصد هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی که بیدار شود وقیام کند وجهان را اصلاح نماید.
۲ - نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد وتمام قبایل اسلاو را متّحد سازد وآنها را بر دنیا مسلّط گرداند.
۳ - نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و«ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.
۴ - برهمائیان از دیر زمانی براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید وبر اسب سفیدی سوار شود وشمشیر آتشین بر دست گرفته ومخالفین را خواهد کشت، وتمام دنیا «برهمن» گردد وبه این سعادت برسد.
۵ - اسن ها معتقدند که پیشوایی در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه های ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
۶ - اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم دنیا بلاهایی می رسد، جنگهای جهانی اقوام را نابود می سازد، آنگاه «اودین» با نیروی الهی ظهور کرده وبر همه چیره می شود.
۷ - اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که: «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد.
۸ - چینی ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات می دهد.
۹ - زرتشتیان معتقدند که: «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر وتنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر وهم گفتار وهم کردار گرداند.
۱۰ - گروهی از مصریان که در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگی می کردند، معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلّط می شود، اختلاف طبقاتی را از بین می برد ومردم را به آرامش وآسایش می رساند. گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخر الزمان، در کنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر می کند.
۱۱ - ملل واقوام مختلف هند، مطابق کتاب های مقدّس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد وحکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد داد.
۱۲ - یونانیان می گویند: «کالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد کرد، وجهان را نجات خواهد داد.
۱۳ - یهودیان معتقدند که در آخر زمان «ماشیع» (مهدی بزرگ) ظهور می کند وابد الآباد در جهان حکومت می کند، او را از اولاد حضرت اسحاق می پندارند، در صورتی که «تورات»، کتاب مقدّس یهود، او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
۱۴ - نصارا نیز به وجود حضرت مهدی علیه السلام قایلند ومی گویند: او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد وعالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند.(3)

بنابراین بر خلاف نظر مطرح شده در شبهه، مسأله امام زمان و ظهور آن حضرت، بعنوان منجی عالم بشریت، ساخته و پرداخته جریانات دینی و انسان های مذهبی نیست، بلکه جزو اعتقادات فطری و قلبی و معارف قطعی همه مکاتب توحیدی، حتی مکاتب غیرتوحیدی و غالب اقوام و ملل جهان بوده و هست.

پی نوشت ها:
1. برای اطلاع از روایات باب ظهور در منابع اهل سنت، ر.ک: ابى فضل عبد اللَّه بن محمد الادریسى، المهدى المنتظر، بیروت: عالم الکتب، 1405، ص 31؛ متقى هندى، البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان، ص 92، ح 10؛ قندوزى حنفى، ینابیع المودة، ج 2، ص 519 و 521؛ مقدّس شافعى، عقد الدرر، ص 222؛ جلال الدین سیوطى، نزول عیسى بن مریم آخر الزمان، ص 85؛ ابى فضل ادریسى، المهدى المنتظر، ص 94؛
2. حتّی اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها وسلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایی در آخر الزمان ظهور کرده، بی عدالتی ها را از بین برده، حکومت واحد جهانی تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داوری کند.
3. ر.ک: مقدّمه کتاب «مهدی موعود» ترجمه سیزدهم بحار، ص ۱۷۷، و مهدی انقلابی بزرگ، ص ۵۷، به نقل از کتاب علائم الظهور.

سلام و ادب
گفته هایتان را قبول دارم ولی این برای کسانی که به تمسخر این عقیده می پردازند که امام زمان چطور بیش از هزار خورده ای سال زنده است جواب درخوری نیست چگونه مردم تحت این شبهه افکنیها ایمانشان سست میشود ضمنا میگویند امام یازدهم اصلا پسری نداشته این ناشی از تخیلات شیعیان هست. به انواع گوناگون سعی در خرافی جلوه کردن مبحث وجود مبارک امام زمان (عج) را دارند.

س.سعید;1023189 نوشت:
سلام و ادب
گفته هایتان را قبول دارم ولی این برای کسانی که به تمسخر این عقیده می پردازند که امام زمان چطور بیش از هزار خورده ای سال زنده است جواب درخوری نیست چگونه مردم تحت این شبهه افکنیها ایمانشان سست میشود ضمنا میگویند امام یازدهم اصلا پسری نداشته این ناشی از تخیلات شیعیان هست. به انواع گوناگون سعی در خرافی جلوه کردن مبحث وجود مبارک امام زمان (عج) را دارند.

سلام و تشکر از پیگیری شما

پاسخی که ارائه شد دقیقاً پاسخ مرتبط با شبهه ای بود که امر ظهور امام زمان(علیه السلام) را مورد تعرض قرار داده و خرافه و ساخته و پرداخته افراد مذهبی و دیندار جلوه می داد! و حال آنکه گفتیم مسأله ظهور منجی و رهایی بخش عالم بشریت (امام زمان) نه تنها در منابع معتبر و مورد وثوق دینی اعم از آیات قرآن و روایات متواتر شیعه و سنی به وفور ذکر شده بلکه یک اعتقاد فطری، عمومی و همگانی است، بگونه ای که در همه ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی پیشین، مکاتب غیرتوحیدی شرق و غرب عالم و حتی پیروان مکاتب الحادی و دیگر اقوام و ملل جهان نیز مطرح بوده و هست.

البته دین ستیزان و شبهه افکنان پیرامون مسأله مهدویت و امام زمان (عجل الله فرجه)، ده ها شبهه دیگر مانند: شبهه در دروغ بودن تولد امام زمان؛ شبهه ساختگی بودن غیبت؛ شبهه غیرممکن بودن عمر طولانی حضرت؛ شبهه بی فایده بودن امام زمان در شرایط غیبت؛ شبهه ساختگی بودن داستان مسجد مقدس جمکران و نظائر آن ... را مطرح کرده و می کنند که هر کدام در جای خود در همین سایت و دیگر مراکز پاسخگویی پاسخ داده شده است.

از آنجاییکه روال این سایت در پاسخگویی تمرکز بر سؤال اصلی مطرح شده در هر تایپیک است، در صورتیکه ابهام و یا شبهه و سؤال خاصی در باب مهدویت در نظر دارید، در صورت تکراری نبودن در تایپیکی مستقل طرح کنید تا توسط کارشناسان پاسخ داده شود.

سلام.
من همیشه یه سوالی داشتم اینکه از زمان حمله ی مغول ها تا جنگ جهانی اول و دوم با میلیون ها کشته و هزاران بدبختی دیگر تا شرایط کنونی و جنگ ها و شرارت ها و ظلم ها و بی عدالتی ها که جهان به چشم خود دیده و همانند باتلاقی گیرافتاده ، دنیا چه قدر دیگر باید در باتلاق شرارت ها و بدبختی فرو برود تا یک منجی برای سر و سامان دادن وضع جهان ظهور کند ؟ این همه مصیبتی که دنیا تا الان دیده و همینجور می بیند شرایطی برای ظهور یک منجی به وجود نیاورده ؟؟
در جهان چه کسی می توان مدعی باشد منتظر منجی نیست ، وقتی کسی به کسی اعتماد ندارد ؟

دلسوخته;1023289 نوشت:
در جهان چه کسی می توان مدعی باشد منتظر منجی نیست ، وقتی کسی به کسی اعتماد ندارد ؟

سلام روزتون بخیر و طاعات قبول
به نظرم باید مطلبتون رو یه بار جمع بندی کنید و سوال رو دقیقا بپرسید
اینحقیر که مورد دقیق سوال را متوجه نشدم

دلسوخته;1023289 نوشت:
سلام.
من همیشه یه سوالی داشتم اینکه از زمان حمله ی مغول ها تا جنگ جهانی اول و دوم با میلیون ها کشته و هزاران بدبختی دیگر تا شرایط کنونی و جنگ ها و شرارت ها و ظلم ها و بی عدالتی ها که جهان به چشم خود دیده و همانند باتلاقی گیرافتاده ، دنیا چه قدر دیگر باید در باتلاق شرارت ها و بدبختی فرو برود تا یک منجی برای سر و سامان دادن وضع جهان ظهور کند ؟ این همه مصیبتی که دنیا تا الان دیده و همینجور می بیند شرایطی برای ظهور یک منجی به وجود نیاورده ؟؟
در جهان چه کسی می توان مدعی باشد منتظر منجی نیست ، وقتی کسی به کسی اعتماد ندارد ؟

سلام مجدد

درست است که در طول تاریخ غیبت، بسا جنگ ها، شرارتها، فسادها، ظلمها و بی عدالتی ها صورت گرفته و مردم مظلوم بسیاری به خاک و خون کشیده شده، حقشان ضایع شده و یا مورد سوء استفاده قرار گرفته اند اما آیا این ظلمها، شرارتها و بی عدالتی های اربابان زر و زور و تزویر موجب شده مردم از عمق جان از وضعیت موجود و از مکاتب و جریانات فاسد و حاکمان جور و ستم بیزار و متنفر شوند و دست از تبعیت و پیروی مکاتب و جریانات فاسد و گمراه بردارند؟! آیا فساد و ظلمهای موجود دلهای مرده مردم را از خواب غفلت بیدار کرده و همه را یکصدا و یکدل به سوی مکتب حق و آرمانهای مقدس اسلام و حمایت از پرچم ولایت و امامت یگانه منجی عالم بشریت رهنمون ساخته؟! آیا مردم جهان به دروغین بودن مکاتب بشری و ایسم های ساختگی و انحرافی پی برده دست از پیروی آنها برداشته و به مکتب حقه اسلام و تشیع روی آورده اند؟! آیا جهانیان با هر اعتقادی از عمق جان از هرگونه ظلم و ستم و فساد و شرارتی متنفر شده و همه از عمق جان، به همان نامی که منجی را می شناسند، ظهور منجی را طلب می کنند؟!

پر واضح است که با یک نگاه سطحی به جهان و جهانیان، خلاف مطالبی که گفتیم را مشاهده می کنیم! مردم هنوز آمادگی لازم برای ظهور جضرت منجی (عجل الله فرجه) را پیدا نکرده اند، درد و رنجها را می بینند و چه بسا حس می کنند اما بدلیل مشغله های کاذب و سرگرم کردن خود به لغو و لهوهای بیهوده و امور غفلت زا، خود را به فراموشی می زنند و با مُسّکن های معمولی درد را موقتاً کاهش می دهند، غافل از اینکه عفونت و علت درد مثل یک غده سرطانی در حال رشد و گسترش است. بی شک، به اراده خدا امام زمان و منجی غایب (علیه السلام) زمانی ظهور خواهد کرد که آمادگی های لازم در آحاد بشریت از جهات مختلف فراهم شود، باید همه از عمق جان و با همه وجود و با ذره ذره ی سلولهای وجودشان، از ظلم و فساد و تباهی و بی عدالتی خسته و ملول شوند! باید همه درد و رنج فقدان حضرت منجی را با ذره ذره وجودشان حس کنند! باید همگان، صبح و شام او را با ضجه و فریاد از خدا تمنا کنند! باید چنان دلهای مردم آماده شود که وقتی حضرت ظهور کرد دیگر هیچ ابهامی برای مردم باقی نماند، با دیدن حجت ها و نشانه های حق حضرت، بطلان و دروغین بودن ادعاهای مکاتب ساختگی بوضوح آشکار شود.

ببخشید قبل از مهدی موعود مهدی های دیگری هم خواهند بود؟
آیا حدیث داریم که هر مومنی باید هادی و مهدی باشند؟
آیا اگر کسی اعتقاد داشته باشد فلانی مهدی موعود است مرتد شده است؟
اگر نه چرا علمای مسلمان فرقه ی احمدی را مرتد می دانند؟
(البته در این که غلام احمد قادیانی کذاب بود من شکی ندارم اما گمان نمی کنم که آنها مرتد باشند چون مشهور در بین علما آن است که هر فرقه ای به سوی قبله مسلمان نماز بخوانند و مانند آنان ذبح کنند مسلمان اند)

ghaderiko;1023411 نوشت:
ببخشید قبل از مهدی موعود مهدی های دیگری هم خواهند بود؟
آیا حدیث داریم که هر مومنی باید هادی و مهدی باشند؟
آیا اگر کسی اعتقاد داشته باشد فلانی مهدی موعود است مرتد شده است؟
اگر نه چرا علمای مسلمان فرقه ی احمدی را مرتد می دانند؟
(البته در این که غلام احمد قادیانی کذاب بود من شکی ندارم اما گمان نمی کنم که آنها مرتد باشند چون مشهور در بین علما آن است که هر فرقه ای به سوی قبله مسلمان نماز بخوانند و مانند آنان ذبح کنند مسلمان اند)

سلام و ادب@};-

پرسشهای شما خارج از موضوع اصلی تایپیک است و قابلیت ایجاد یک تایپیک مستقل را دارد، لطف کنید پرسشتان را در تایپک مستقلی طرح کنید تا فرایند پاسخگویی را طی کند. با تشکر@};-

ghaderiko;1023411 نوشت:
ببخشید قبل از مهدی موعود مهدی های دیگری هم خواهند بود؟
آیا حدیث داریم که هر مومنی باید هادی و مهدی باشند؟
آیا اگر کسی اعتقاد داشته باشد فلانی مهدی موعود است مرتد شده است؟
اگر نه چرا علمای مسلمان فرقه ی احمدی را مرتد می دانند؟
(البته در این که غلام احمد قادیانی کذاب بود من شکی ندارم اما گمان نمی کنم که آنها مرتد باشند چون مشهور در بین علما آن است که هر فرقه ای به سوی قبله مسلمان نماز بخوانند و مانند آنان ذبح کنند مسلمان اند)

سلام و ادب@};-

پرسشهای شما خارج از موضوع اصلی تایپیک است و قابلیت ایجاد یک تایپیک مستقل را دارد، لطف کنید پرسشتان را در تایپک مستقلی طرح کنید تا فرایند پاسخگویی را طی کند. با تشکر@};-

مشکور;1023395 نوشت:

سلام مجدد

درست است که در طول تاریخ غیبت، بسا جنگ ها، شرارتها، فسادها، ظلمها و بی عدالتی ها صورت گرفته و مردم مظلوم بسیاری به خاک و خون کشیده شده، حقشان ضایع شده و یا مورد سوء استفاده قرار گرفته اند اما آیا این ظلمها، شرارتها و بی عدالتی های اربابان زر و زور و تزویر موجب شده مردم از عمق جان از وضعیت موجود و از مکاتب و جریانات فاسد و حاکمان جور و ستم بیزار و متنفر شوند و دست از تبعیت و پیروی مکاتب و جریانات فاسد و گمراه بردارند؟! آیا فساد و ظلمهای موجود دلهای مرده مردم را از خواب غفلت بیدار کرده و همه را یکصدا و یکدل به سوی مکتب حق و آرمانهای مقدس اسلام و حمایت از پرچم ولایت و امامت یگانه منجی عالم بشریت رهنمون ساخته؟! آیا مردم جهان به دروغین بودن مکاتب بشری و ایسم های ساختگی و انحرافی پی برده دست از پیروی آنها برداشته و به مکتب حقه اسلام و تشیع روی آورده اند؟! آیا جهانیان با هر اعتقادی از عمق جان از هرگونه ظلم و ستم و فساد و شرارتی متنفر شده و همه از عمق جان، به همان نامی که منجی را می شناسند، ظهور منجی را طلب می کنند؟!

پر واضح است که با یک نگاه سطحی به جهان و جهانیان، خلاف مطالبی که گفتیم را مشاهده می کنیم! مردم هنوز آمادگی لازم برای ظهور جضرت منجی (عجل الله فرجه) را پیدا نکرده اند، درد و رنجها را می بینند و چه بسا حس می کنند اما بدلیل مشغله های کاذب و سرگرم کردن خود به لغو و لهوهای بیهوده و امور غفلت زا، خود را به فراموشی می زنند و با مُسّکن های معمولی درد را موقتاً کاهش می دهند، غافل از اینکه عفونت و علت درد مثل یک غده سرطانی در حال رشد و گسترش است. بی شک، به اراده خدا امام زمان و منجی غایب (علیه السلام) زمانی ظهور خواهد کرد که آمادگی های لازم در آحاد بشریت از جهات مختلف فراهم شود، باید همه از عمق جان و با همه وجود و با ذره ذره ی سلولهای وجودشان، از ظلم و فساد و تباهی و بی عدالتی خسته و ملول شوند! باید همه درد و رنج فقدان حضرت منجی را با ذره ذره وجودشان حس کنند! باید همگان، صبح و شام او را با ضجه و فریاد از خدا تمنا کنند! باید چنان دلهای مردم آماده شود که وقتی حضرت ظهور کرد دیگر هیچ ابهامی برای مردم باقی نماند، با دیدن حجت ها و نشانه های حق حضرت، بطلان و دروغین بودن ادعاهای مکاتب ساختگی بوضوح آشکار شود.


سلام.
اگر قرار بود بشر عدالت را برقرار کند و با دیدن رنج ها و و دست از فساد بکشد دیگه چه نیازی به منجی است ؟
قطعا جهان در حال حاضر چیزی جز فساد و شرارت درش وجود نداره، در تمام نقاط دنیا فساد به حد بالا رسیده ، حتی در جاهایی هم که خوشی وجود دارد به خدا اعتقاد ندارند چه برسد به منجی که آثار اعمالشان روی نقاط دیگر جهان سنگینی می کند.
هر دینی برای خودش یک منجی کنار گذاشته.
شاید اینطور درست باشد که جهان جوری در فساد و بی عدالتی و بی اعتمادی فرو رفته که حتی حوصله ی منجی را هم ندارد ! چون بشر به آن خو کرده است ، اقوام به آن عادت کرده اند ، اقوام ظالم راهی جز کاری که می کنند کاری دیگر ندارند چون کار دیگری بلد نیستند. آمریکا با خوی خونخواریش به صورت دجال گونه ( شاید دجالی که همه دنبالش می گردند همین باشد که تمام جهان از زمین و آسمان و آبها را درنوردیده) خودش را منجی نشان می دهد و اقوام‌ گوناگونی هم پیرو او هستند چون خودشان از جنس آن هستند،
این وسط تکلیف کسانی که اسیر اقوام ظالم هستند چه می شود ؟
پس وظیفه ی منجی در چیست ؟ پس صیحه ی آسمانی برای چیست ؟ حقیقت را باید منجی اعلام کند یا نه ؟

ذات آدمی اینجوریست که زور باید بالای سرش باشد تا همه چیز درست شود.

مشکور;1023184 نوشت:
۱ - ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخی آنان زنده است ودر «کابل» خوابیده، وصد هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی که بیدار شود وقیام کند وجهان را اصلاح نماید.
۲ - نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد وتمام قبایل اسلاو را متّحد سازد وآنها را بر دنیا مسلّط گرداند.
۳ - نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و«ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.
۴ - برهمائیان از دیر زمانی براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید وبر اسب سفیدی سوار شود وشمشیر آتشین بر دست گرفته ومخالفین را خواهد کشت، وتمام دنیا «برهمن» گردد وبه این سعادت برسد.
۵ - اسن ها معتقدند که پیشوایی در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه های ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
۶ - اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم دنیا بلاهایی می رسد، جنگهای جهانی اقوام را نابود می سازد، آنگاه «اودین» با نیروی الهی ظهور کرده وبر همه چیره می شود.
...

این موضوع صحیحه که اعتقاد به منجی در بین خیلی از اقوام وجود داشته. مثلاً همان طور که فرمودید، خیلی از اقوام امیدوار بوده اند که منجی آخر الزمان، قوم خودشون رو بر دنیا حاکم کنه (مثل ژرمن ها و اسلاوها) یا همه مردم رو به آیین خودشون در بیاره (مثل برهمایی ها).

اما برای دفاع از مهدویت، بایستی نشون بدیم که مهدویت متفاوت با این اعتقاداته نه اینکه مشابهت بینشون پیدا کنیم. باید این اعتقادات رقیب را رد کنیم و به عنوان عقاید نادرست معرفی کنیم. مثلاً بگیم که قرار نیست اسلاوها یا ژرمن ها حاکم بشن بلکه قراره شیعه حاکم باشه. قرار نیست مردم برهمن بشن بلکه قراره شیعه بشن. اودین هم که خدای اسکاندیناوی های باستانه (چیزی شبیه زئوس) و نمیشه معادل اعتقادات اسلامی دانستش.

به نظرم مشابهت یابی بین این اعتقادات کمکی به اثبات مهدویت نمی کنه بلکه باید مستقیما بریم سراغ دلایل. یعنی حدیثهای دارای سند محکم یا دلایل دیگر تاریخی بر تولد حضرت مهدی را مشخص کنیم و در مورد اونها صحبت کنیم.

چیزی که مسلمه اینه که بسیاری از اقوام به دنبال منجی آخر الزمان بوده اند.
در اسلام هم بشارت به آمدن منجی داده شده.

اما بحثی که وجود داره روی مصداق منجی است. در طول تاریخ اسلام، دیدگاههای مختلفی در خصوص مصداق منجی آخر الزمان مطرح شده، مثلاً برخی امام صادق (ع) یا امام موسی کاظم (ع) را به عنوان منجی آخر الزمان می دانستند که البته بعد از شهادت این ائمه بزرگوار، دیدگاه‌های مطرح شده کنار رفت.

نقل قول:
اعتقاد به ولادت حضرت امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) نزد آحاد شیعیان، روشن و بدیهی است. بنا به گفته‌ی تاریخ و روایات، تفکر و‌اندیشه‌ی مهدویّت و غایب بودن ایشان از دیدگان، از همان اوائل اسلام، متداول و یک امر بدیهی به شمار آمده است. از همین رو است که فرقه‌ی ناووسیه، مدعی بودند که امام صادق (علیه‌السّلام) همان امام پنهان است، ولی پس از وفات امام صادق (علیه‌السّلام) بطلان این عقیده روشن شد.
نیز فرقه‌ی واقفیه، ادعا کردند که امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام)، همان امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) است. البته سزاوار نیست این دعاوی و یاوه‌سرایی‌ها موجب تضعیف مهدی باوری شود بلکه عامل تقویت این ایده می‌باشد، زیرا این موارد، بر بدیهی بودن‌اندیشه‌ی مهدویت نیز تمام آحاد شیعیان، دلالت دارند، و برای همین بود که نسبت‌های غیر صحیح مهدویّت به سایر ائمه ‌(علیهم‌السّلام) می‌دادند.

پس ضمن اینکه اعتقاد به مهدی را از اعتقادات مسلم اسلامی می دونیم، بایستی دلایلی بر اینکه ایشان در حال حاضر به دنیا آمده اند و فرزند امام حسن عسکری (ع) اند ارائه کنیم.

در سایت زیر دلایلی برای این موضوع بیان شده، اما همه آنها به ولادت حضرت اشاره ندارند و کافی بودن سایر دلایل هم جای بحث داره:
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A7%D8%AA_%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86

مشکور;1023184 نوشت:
زرتشتیان معتقدند که: «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر وتنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر وهم گفتار وهم کردار گرداند.

درود
البته ظهور سوشیانت به عنوان نجات دهندۀ بزرگ جهان، در دیدگاه دوران ساسانی بوجود آمد یعنی دیدگاه نوزرتشتی.
این درحالی است که کهنتر از آن، سوشیانت، هرکسی میتوانست باشد؛ من و شما هم میتوانیم باشیم تنها کاری که
باید بکنیم این است به مردم سود برسانیم.

واژۀ سوشیانت برابر با «سود رسان» است. اشوزرتشت خود میگوید که سوشیانت است! منتها هزار سال پس از
او مفهوم سوشیانت به آخرالزمان منتقل شد و برخی میگویند این اندیشۀ تازه به ادیان دیگر هم راه یافت.

دلسوخته;1023645 نوشت:
سلام.
اگر قرار بود بشر عدالت را برقرار کند و با دیدن رنج ها و و دست از فساد بکشد دیگه چه نیازی به منجی است ؟
قطعا جهان در حال حاضر چیزی جز فساد و شرارت درش وجود نداره، در تمام نقاط دنیا فساد به حد بالا رسیده ، حتی در جاهایی هم که خوشی وجود دارد به خدا اعتقاد ندارند چه برسد به منجی که آثار اعمالشان روی نقاط دیگر جهان سنگینی می کند.
هر دینی برای خودش یک منجی کنار گذاشته.
شاید اینطور درست باشد که جهان جوری در فساد و بی عدالتی و بی اعتمادی فرو رفته که حتی حوصله ی منجی را هم ندارد ! چون بشر به آن خو کرده است ، اقوام به آن عادت کرده اند ، اقوام ظالم راهی جز کاری که می کنند کاری دیگر ندارند چون کار دیگری بلد نیستند. آمریکا با خوی خونخواریش به صورت دجال گونه ( شاید دجالی که همه دنبالش می گردند همین باشد که تمام جهان از زمین و آسمان و آبها را درنوردیده) خودش را منجی نشان می دهد و اقوام‌ گوناگونی هم پیرو او هستند چون خودشان از جنس آن هستند،
این وسط تکلیف کسانی که اسیر اقوام ظالم هستند چه می شود ؟
پس وظیفه ی منجی در چیست ؟ پس صیحه ی آسمانی برای چیست ؟ حقیقت را باید منجی اعلام کند یا نه ؟

ذات آدمی اینجوریست که زور باید بالای سرش باشد تا همه چیز درست شود.


سلام و تشکر از پیگیری شما@};-

اگر با دقت بیشتری مطالب قبلی را مطالعه کنید منظور بنده این نبود که خود جهانیان عدالت را برقرار کنند و فساد را ریشه کن کنند بلکه گفتیم، اوضاع و احوال جهان از رشد و گسترش فساد و تباهی بگونه ای خواهد شد که دیگر مردم از عمق جانشان از ظلم و ستم ظالمان و تباهی و فساد طواغیت، خسته و ملول می شوند و همه یکصدا و از صمیم قلب، منجی عالم بشریت را صدا می کنند تا ظهور منجی و وعده حق خداوند برای برقراری عدالت و نجات جهانیان و مظلومان محقق شود چنانکه در روایات آمده که حکومت عدل و قسط مهدی آل محمد (عجل الله فرجه) با ظهور مبارکش، زمانی تحقق می یابد که جهان را تماماً ظلم و ستم فرا گرفته است. از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نقل شده است: «لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد، لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی، فیملاها عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً(1) اگر از دنیا باقی نماند مگر یک روز، خدا آن روز را طولانی و دراز گرداند، تا بیرون آید مردی از فرزندان من، پس پر کند دنیا را از عدل و قسط، مثل آنکه از جور و ظلم پر شده باشد.»

پی نوشت:
1. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، مکتب آیه الله لطف الله الصافی الگلپایگانی، قم، 1380، ب 25، ف 2، ح 1، ص 247.

فروردین;1023660 نوشت:
این موضوع صحیحه که اعتقاد به منجی در بین خیلی از اقوام وجود داشته. مثلاً همان طور که فرمودید، خیلی از اقوام امیدوار بوده اند که منجی آخر الزمان، قوم خودشون رو بر دنیا حاکم کنه (مثل ژرمن ها و اسلاوها) یا همه مردم رو به آیین خودشون در بیاره (مثل برهمایی ها).

اما برای دفاع از مهدویت، بایستی نشون بدیم که مهدویت متفاوت با این اعتقاداته نه اینکه مشابهت بینشون پیدا کنیم. باید این اعتقادات رقیب را رد کنیم و به عنوان عقاید نادرست معرفی کنیم. مثلاً بگیم که قرار نیست اسلاوها یا ژرمن ها حاکم بشن بلکه قراره شیعه حاکم باشه. قرار نیست مردم برهمن بشن بلکه قراره شیعه بشن. اودین هم که خدای اسکاندیناوی های باستانه (چیزی شبیه زئوس) و نمیشه معادل اعتقادات اسلامی دانستش.

به نظرم مشابهت یابی بین این اعتقادات کمکی به اثبات مهدویت نمی کنه بلکه باید مستقیما بریم سراغ دلایل. یعنی حدیثهای دارای سند محکم یا دلایل دیگر تاریخی بر تولد حضرت مهدی را مشخص کنیم و در مورد اونها صحبت کنیم.


با سلام و تشکر از شما@};-

در پاسخ ارائه شده به شبهه مذکور چند نکته حائز اهمیت است:
یک. اینکه اعتقاد دیگر اقوام و ملل جهان اعم از پیروان مکاتب توحیدی و غیرتوحیدی به منجی آخرالزمان و به مسأله ظهور را نیز در کنار اعتقاد مسلمانان و شیعیان ذکر کرده ایم نه از این جهت که اعتقاد همه آنها را تأیید کنیم بلکه قصد ما ردیه بر اصل شبهه بود مبنی بر اینکه؛ اعتقاد به منجی و ظهور آن، ساخته و پرداخته مذهبیون و مسلمانان نیست بلکه یک اعتقاد فطری و طبیعی و مشترک و همگانی بین همه اقوام و ملل جهان است.

دو. اگر چه بین اعتقاد اصیل پیروان مکتب حقه شیعه اثنی عشری به مسأله امام زمان (عجل الله فرجه) بعنوان منجی و به امر ظهور با دیگر اعتقاداتی که در مکاتب دیگر جهان اعم از مکاتب توحیدی و غیرتوحیدی مطرح است، تفاوت بسیار، غیرقابل مقایسه و در مَثَل از زمین تا آسمان است اما نمی توانیم از اصل تشابه، مبنی بر فطری بودن اعتقاد به منجی و امر ظهور که بصورت کلی در همه آحاد بشر و پیروان مکاتب الهی و غیرالهی و حتی مکاتب الحادی وجود دارد نیز صرفنظر کنیم، بنابراین در این مجال، آنچه برای پاسخ به اصل شبهه کفایت می کرد اشاره به این اعتقاد فطری، جهانی و همگانی و برجسته ساختن آن بود. بی شک، برای نقد و بررسی دیدگاه ها و نظریات مکاتب مختلف و مقایسه آن با دیدگاه مکتب حقه امامیه، پیرامون منجی و امر ظهور، به مجال و فرصت دیگری نیاز است و در این فرصت نمی گنجد. می توانید این موضوع را در صورت تکراری نبودن در تایپیک مستقلی مطرح کنید.

بعنوان مثال، در مباحث خداشناسی طبق اعتقاد ما، مسلم است که در بین همه مکاتب توحیدی و حتی غیرتوحیدی، فقط یک مکتب کاملاً توحیدی و بعبارتی همان صراط مستقیم است(1) و دیگر مکاتب موجود، آغشته به انواع و اقسام رگه های تحریف و انحراف و شرک و کفر هستند، اما با این وجود، وقتی قرار است بحث فطری و همگانی بودن خداشناسی و خداپرستی اثبات شود گفته می شود طبق نظر مورخان و باستان شناسان، شواهد بسیاری کشف شده که در طول تاریخ خلقت، همه انسانها به شناخت و توجه به خدای خالق و نیز به پرستش او به طُرُق گوناگون، مانند: پرستش سنگ و چوب و ستارگان و حیوانات و الهه ها و دیگر نشانه های طبیعت متمایل بوده و هنوزه هستند، این مطلب، حاکی از اینست که همه ابناء بشر فطرتاً و تکویناً خداشناس و خداپرست آفریده شده اند، بیان این مطلب، نه بدین معناست که همه آن شناخت ها و اقسام پرستش ها صحیح بوده و پیروی از همه آنها انسان را به کمال و سعادت میرساند،(2) بلکه صرفاً برای اثبات درستی اصل اعتقاد به خدا و اثبات فطری، تکوینی و همگانی بودن آن می باشد.

پی نوشت:
1. به اعتقاد ما شیعیان و بنا به دلایل فراوان عقلی و نقلی که در آیات قرآن و روایات متواتر بیان شده؛ مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) یعنی مکتب ثقلین، همان صراط مستقیم الهی است. ر.ک: منابع تفسیری، حدیثی و کلامی و اعتقادی شیعه.
2. اینکه خداوند 124 هزار پیامبر مرسل و غیرمرسل را برای هدایت بشر و پیشگیری از کجروی و انحراف و مبارزه با جریانات التقاطی و گمراه فرستاده گویای همین مطلب است که وجود اشتراک در اصل اعتقاد به خدا و پرستش او، دلیل بر صحت همه آنها نیست. (نفی پلورالیسم و کثرت گرایی)

مشکور;1023758 نوشت:
یک. اینکه اعتقاد دیگر اقوام و ملل جهان اعم از پیروان مکاتب توحیدی و غیرتوحیدی به منجی آخرالزمان و به مسأله ظهور را نیز در کنار اعتقاد مسلمانان و شیعیان ذکر کرده ایم نه از این جهت که اعتقاد همه آنها را تأیید کنیم بلکه قصد ما ردیه بر اصل شبهه بود مبنی بر اینکه؛ اعتقاد به منجی و ظهور آن، ساخته و پرداخته مذهبیون و مسلمانان نیست بلکه یک اعتقاد فطری و طبیعی و مشترک و همگانی بین همه اقوام و ملل جهان است.

ممنون از توضیحات شما
اما خود این شبهه بر اساس همین مشابهت یابی ها طرح شده.
در مکاتب دیگه طرح اعتقاد به منجی ناشی از همین تمایل طبیعی است که فرمودید. یعنی چون به آمدن یک منجی علاقه داشته اند این اعتقادات رو مطرح کرده اند.
اما برای دفاع از مهدویت باید نشون بدیم که این عقیده به این شیوه به وجود نیامده و بر اساس واقعیت طرح شده.

آرسین;1023688 نوشت:
درود
البته ظهور سوشیانت به عنوان نجات دهندۀ بزرگ جهان، در دیدگاه دوران ساسانی بوجود آمد یعنی دیدگاه نوزرتشتی.
این درحالی است که کهنتر از آن، سوشیانت، هرکسی میتوانست باشد؛ من و شما هم میتوانیم باشیم تنها کاری که
باید بکنیم این است به مردم سود برسانیم.

واژۀ سوشیانت برابر با «سود رسان» است. اشوزرتشت خود میگوید که سوشیانت است! منتها هزار سال پس از
او مفهوم سوشیانت به آخرالزمان منتقل شد و برخی میگویند این اندیشۀ تازه به ادیان دیگر هم راه یافت.


با سلام و تشکر از شما@};-

آنچه مرتبط با اصل پرسش و شبهه است، عبارت از اینست که مسأله اصل وجود منجی و ظهور آن، در نگاه زرتشتیان بعنوان یکی از مکاتب توحیدی گذشته نیز مطرح بوده، و تأییدی است بر اصل این اعتقاد، اما از آنجاییکه مکتب زرتشت، نیز همانند بسیاری دیگر از مکاتب پیشین نظیر؛ یهود و مسیحیت دستخوش تحریف شده نمی توان به مصداق سازی آن در باره منجی استناد کرد.

ناگفته نماند اینکه طبق نظرگاه زرتشتیان، سوشیانت به فرد خاصی اطلاق می شود یا بنا به معنای تحت اللفظی آن، یعنی (سودرسان) به هر کسی که به دیگران سود برساند؛ فاقد منافات و تعارض خاصی است، زیرا می تواند هر دو را شامل شود یعنی مقصود از سوشیانت هم فرد خاص و مشخصی بوده که بعنوان حجت خدا در آخرالزمان، امر ظهور را به اذن خدا محقق می کند و به عبارتی هم ولایت تکوینی دارد و هم ولایت تشریعی و هم می تواند به هر کسی اطلاق شود که در مسیر جلب رضای خدا و خدمت به خلق تلاش می کند و از این طریق به مقام حجت خدایی و انسان کامل برسد. چنانکه در اعتقادات مکتب اسلام و تشیع، چنین امکانی بنحو عام و خاص در قالب ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، حجت خدا و انسان کامل بودن مطرح است.

فروردین;1023666 نوشت:
چیزی که مسلمه اینه که بسیاری از اقوام به دنبال منجی آخر الزمان بوده اند.
در اسلام هم بشارت به آمدن منجی داده شده.

اما بحثی که وجود داره روی مصداق منجی است. در طول تاریخ اسلام، دیدگاههای مختلفی در خصوص مصداق منجی آخر الزمان مطرح شده، مثلاً برخی امام صادق (ع) یا امام موسی کاظم (ع) را به عنوان منجی آخر الزمان می دانستند که البته بعد از شهادت این ائمه بزرگوار، دیدگاه‌های مطرح شده کنار رفت.


سلام و تشکر@};-

مجدداً عرض می کنم تمرکز این تایپیک در جهت پاسخگویی به این شبهه است که ادعا کرده، مسأله ظهور امری دروغین است که توسط افراد مذهبی ساخته شده است،(که پاسخ لازم ارائه شد) مطلب مورد اشاره شما به بررسی مصداق منجی بر اساس نظرگاه های مکاتب مختلف و مورد نظر اقوام و ملل جهان توصیه می کند که ضمن اهمیت، بحث بسیار دامنه داری است و مجال مستقلی را می طلبد چنانکه در پست 17 اشاره شد می توانید برای بررسی مصداق منجی و دیگر مسائل مرتبط با آخرالزمان و ظهور از نظر مکاتب مختلف، چند تایپیک مجزا ایجاد کنید. البته سعی کنید حتی الامکان از طرح موضوعات خیلی کلی بپرهیزید و بیشتر در قالب مسأله، بصورت یک پرسش مشخص اقدام به طرح سؤال کنید.

فروردین;1023759 نوشت:
ممنون از توضیحات شما
اما خود این شبهه بر اساس همین مشابهت یابی ها طرح شده.
در مکاتب دیگه طرح اعتقاد به منجی ناشی از همین تمایل طبیعی است که فرمودید. یعنی چون به آمدن یک منجی علاقه داشته اند این اعتقادات رو مطرح کرده اند.
اما برای دفاع از مهدویت باید نشون بدیم که این عقیده به این شیوه به وجود نیامده و بر اساس واقعیت طرح شده.

با سلام و تشکر مجدد@};-

به همین دلیل در پاراگراف سوم پست شماره 3؛(پاسخ اول) گفتیم که

مشکور;1023184 نوشت:
ثالثاً عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود، به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح‏گر موعود، باور و اعتقادى است که براساس کتاب و سنت پدید آمده و همه مسلمانان پیشین و پسین، بر آن اتفاق نظر دارند. این باور داشت، به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان – به جز عده ‏اى اندک – به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. حتی این باورداشت در منابع اهل سنت بوفور مطرح شده است.(1) بی شک، انکار معارف مهدویت (غیبت و ظهور) به معناى نپذیرفتن حقایق و معارف قرآنی و روایات منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و احادیث منقول از امامان معصوم (علیهم السلام) است.
پی نوشت:
1. برای اطلاع از روایات باب ظهور در منابع اهل سنت، ر.ک: ابى فضل عبد اللَّه بن محمد الادریسى، المهدى المنتظر، بیروت: عالم الکتب، 1405، ص 31؛ متقى هندى، البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان، ص 92، ح 10؛ قندوزى حنفى، ینابیع المودة، ج 2، ص 519 و 521؛ مقدّس شافعى، عقد الدرر، ص 222؛ جلال الدین سیوطى، نزول عیسى بن مریم آخر الزمان، ص 85؛ ابى فضل ادریسى، المهدى المنتظر، ص 94؛ نیز: مقدّمه کتاب «مهدی موعود» ترجمه سیزدهم بحار، ص ۱۷۷، و مهدی انقلابی بزرگ، ص ۵۷، به نقل از کتاب علائم الظهور.

فلذا دلایل عقلی و نقلی بسیاری مبنی بر اثبات وجود حضرت مهدی (عجل الله فرجه) و دیگر معارف مهدویت در منابع اصلی مسلمانان و شیعیان مطرح و در منابع تفسیری، حدیثی و کلامی بوفور به بحث گذاشته شده، همچنین در همین سایت در تایپیک های متعددی به تبیین مباحث مرتبط با مهدویت و موضوع مورد بحث اشاره شده، که تکرار آنها در این مجال مختصر نمی گنجد. فلذا همین اشاره کوتاه، و نکات دیگری که در ادامه ذکر شد، اشکال شبهه کننده مبنی بر خرافه و ساختگی بودن مسأله ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) را ابطال می کند و نیز ثابت می کند که مبنای این موضوع، ریشه در کلام وحی (قرآن و کلام معصوم) دارد نه در اذهان و تصورات مردم. اما بررسی و طرح اسناد و مدارک مربوطه مجال دیگری می طلبد. در باب مهدویت می توانید به آدرس های زیر رجوع کنید:

پاسخگویی به سوالات مهدوی

دلیل عقلی بر وجود امام زمان عج چیست ؟

اثبات علمی وجود امام زمان(عج)

وجود امام زمان - اثبات عقلی امام زمان (عج)

مشکور;1023760 نوشت:
آنچه مرتبط با اصل پرسش و شبهه است، عبارت از اینست که مسأله اصل وجود منجی و ظهور آن، در نگاه زرتشتیان بعنوان یکی از مکاتب توحیدی گذشته نیز مطرح بوده، و تأییدی است بر اصل این اعتقاد، اما از آنجاییکه مکتب زرتشت، نیز همانند بسیاری دیگر از مکاتب پیشین نظیر؛ یهود و مسیحیت دستخوش تحریف شده نمی توان به مصداق سازی آن در باره منجی استناد کرد.

درود
اصل وجود منجی بگونۀ آخرالزمانی در دین زرتشت وجود نداشت اما بگونۀ اینکه کسانی پیدا شوند که مردم را از سختیها برهانند وجود داشت.
در گاتها که سروده‌های اشوزرتشت است دقیقا به سوشیانت‌ها اشاره رفته است. اگر یک منجی یا امام زمان وجود داشت نام سوشیانت با
پسوند جمع نمی‌آمد.

بسیاری از دیدگاههای زرتشت یا حتی فرهنگ خود ایرانیان، بعدها و کم کم جنبۀ دیگری یافت. سوشیانت هم به آخرالزمان منتقل شد. باز برای
نمونه «چینوت پل»(پل صراط به زبان پهلوی) در آغاز برای زمان حال بود نه آخر الزمان. بدین گونه که هر لحظه و بصورت ذهنی با انسان همراه بود
و هر کار بدی که میکردیم از این پل عبور نمیکردیم و برای هر کار خوبی، خوشحال میشدیم که از چنوت پل در آن لحظه گذشته‌ایم. اما بعدها این
پل به روز رستاخیز موکول شد و یک ایزد با ترازو مسئول انداز‌گیری کارهای نیک و بد هر کسی شد که اگر برایند کارهای بد بیشتر از نیک میشد
گذر از پل چنوت امکان نداشت. چنین کاری راه معامله با خدا را باز کرد!

آرسین;1024500 نوشت:
درود
اصل وجود منجی بگونۀ آخرالزمانی در دین زرتشت وجود نداشت اما بگونۀ اینکه کسانی پیدا شوند که مردم را از سختیها برهانند وجود داشت.
در گاتها که سروده‌های اشوزرتشت است دقیقا به سوشیانت‌ها اشاره رفته است. اگر یک منجی یا امام زمان وجود داشت نام سوشیانت با
پسوند جمع نمی‌آمد.

سلام و تشکر

این مطلب که در گاتها اصطلاح سوشیانت، جمع بسته شده به این معنا که کسانی پیدا می شوند که مردم را از سختی ها برهانند، هیچ منافاتی با وجود منجی (فرمانده قیام آخرالزمانی) چنانکه در اعتقاد ادیان توحیدی و مکتب حقه تشیع هست ندارد. حتی مسلمانان نیز در اعتقاداتشان معتقدند کسانی در اخرالزمان قبل از قیام حضرت مهدی (عجل الله فرجه) علیه ظلم و فساد سفیانی و دجال ها قیام می کنند افرادی همچون یمانی، سید خراسانی ،سید حسنی و ... بعلاوه اینکه امام عصر (عله السلام) برای اقدام به ظهور و قیام جهانی اش، انتظار 313 تن از یاران خاص و فرماندهان و بازوان لشکرش را می کشد و همه اینها می توانند مصداق یک سوشیانت به معنایی که در گاتهای زرتشت مطرح است باشند. و بدون شک، اگر سوشیانت را به معنای هر کسی که تلاش می کند مردم را از سختی ها برهاند هم بگیریم این افراد بی نیاز از یک فرمانده و رهبر الهی نیستند بعبارتی یک سوشیانت اصلی امر هدایت و رهبری دیگر سوشیانت های فرعی را بر عهده دارد تا امر نجات مردم به سرانجام برسد. و این همان مطلوب و مقصود ماست که در اعتقادات ادیان توحیدی علی الخصوص مکتب حقه شیعه اثنی عشری بیان شده است.

موفق باشید ...@};-

مشکور;1023761 نوشت:

سلام و تشکر@};-

مجدداً عرض می کنم تمرکز این تایپیک در جهت پاسخگویی به این شبهه است که ادعا کرده، مسأله ظهور امری دروغین است که توسط افراد مذهبی ساخته شده است،(که پاسخ لازم ارائه شد) مطلب مورد اشاره شما به بررسی مصداق منجی بر اساس نظرگاه های مکاتب مختلف و مورد نظر اقوام و ملل جهان توصیه می کند که ضمن اهمیت، بحث بسیار دامنه داری است و مجال مستقلی را می طلبد چنانکه در پست 17 اشاره شد می توانید برای بررسی مصداق منجی و دیگر مسائل مرتبط با آخرالزمان و ظهور از نظر مکاتب مختلف، چند تایپیک مجزا ایجاد کنید. البته سعی کنید حتی الامکان از طرح موضوعات خیلی کلی بپرهیزید و بیشتر در قالب مسأله، بصورت یک پرسش مشخص اقدام به طرح سؤال کنید.


سلام مجدد
فکر می کنم منظور از افراد مذهبی در صورت سوال، فقط مذهبیان مسلمان نباشد و شامل مذهبیان سایر ادیان و مذاهب هم هست.
اگر بخواهیم این مسیر رو برای پاسخگویی پیش بریم، باید یا نشون بدیم که اعتقاد به منجی در مذاهب دیگر ریشه وحیانی داره یا ثابت کنیم که این اعتقاد از مذاهب دیگه وارد اسلام نشده.

فروردین;1024826 نوشت:
سلام مجدد
فکر می کنم منظور از افراد مذهبی در صورت سوال، فقط مذهبیان مسلمان نباشد و شامل مذهبیان سایر ادیان و مذاهب هم هست.
اگر بخواهیم این مسیر رو برای پاسخگویی پیش بریم، باید یا نشون بدیم که اعتقاد به منجی در مذاهب دیگر ریشه وحیانی داره یا ثابت کنیم که این اعتقاد از مذاهب دیگه وارد اسلام نشده.

سلام مجدد@};-

در پاسخ های قبلی بطلان این ادعا که اعتقاد به منجی و مسأله ظهور منجی ساخته و پرداخته افراد مذهبی است را ثابت کردیم و گفتیم که اعتقاد به منجی علاوه بر اینکه امری فطری و تکوینی است که همه آحاد بشر با هر اعتقاد و مسلکی چه توحیدی و چه غیر توحیدی بدان معتقدند، از طریق عقل نیز ثابت است که در جای خود دلایل آن بسیار گفته شده، بعلاوه حقیقت وجود منجی و امر ظهور، امری وحیانی نیز هست که در کتب مقدس همه ادیان ابراهیمی و توحیدی اعم از یهود و مسیحیت، بویژه در منابع دینی مسلمانان و شیعیان (قرآن و روایات) بوفور بیان شده است.

برای پرهیز از تکرار مطالب قبلی، تایپیک را بسته و در اولین فرصت جمع بندی می کنیم.

پرسش: ظهور امام زمان (علیه السلام) امری خرافی و ساخته و پرداخته آدم های مذهبی است؛ بنابراین ظهوری درکار نیست؟!

 

پاسخ:

در پاسخ گفتنی است:

اولاً شبهه مذکور مطلب جدیدی نیست، همیشه تاریخ چنین نسبت های بی اساس و فاقد مبنایی در قالب شبهه، توسط منکران معارف توحیدی، نسبت به اصل و حقیقت دین و معارف توحیدی رایج بوده، وقتی منکران، با نگاهی کاملاً مغرضانه و یا کج اندیشانه، اصل دین را که امری فطری و قلبی و معرفتی با پشتوانه قوی عقلی و نقلی است مورد تعرض قرار داده و دین الهی را ساخته و پرداخته ذهن افراد و انسان های مذهبی می دانند در خصوص دیگر معارف دینی نظیر مسأله ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) که دور از انتظار نیست.

ثانیاً معارف دینی و الهی دارای دو بُعد ظاهری و باطنی یا آشکار و غیبی است و ایمان به معارف دینی و الهی باید در هر دو بُعد در روح و جان مؤمنان متجلی باشد، بی شک، کسانیکه به معارف بُعد ظاهری و آشکار دین ایمان می آوردند اما نمی خواهند و یا نمی توانند به معارف بُعد باطنی و غیبی دین (نظیر خدا، ملائکه، سرای دیگر، بهشت و جهنم، وحی و عصمت معصومان و وجود امام عصر در عصر غیبت و حقیقت ظهور) ایمان بیاورند، ایمانشان دچار نقص و ضعف بوده و چه بسا از دایره ایمان خارجند. مسأله غیبت و ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) جزو معارف قطعی و یقینی و غیبی دین است و در بسیاری از آیات قرآن و روایات دینی منقول از پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) بوضوح و کثرت بیان شده، فلذا بر مؤمنان، پذیرش و ایمان به وجود امام عصر، حقایق غیبت و ظهور او واجب است. ثالثاً عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود، به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح‏گر موعود، باور و اعتقادى است که براساس کتاب و سنت پدید آمده و همه مسلمانان پیشین و پسین، بر آن اتفاق نظر دارند. این باور داشت، به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان – به جز عده ‏اى اندک – به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. حتی این باورداشت در منابع اهل سنت نیز بوفور مطرح شده است.(1) بی شک، انکار معارف مهدویت (غیبت و ظهور) به معناى نپذیرفتن حقایق و معارف قرآنی و روایات منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و احادیث منقول از امامان معصوم (علیهم السلام) است. رابعاً انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سروکار داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمی شناسد و به هیچ قوم و ملّت خاصی اختصاص ندارد. بعبارتی عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی در پایان جهان، یکی از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسی است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانی، ونه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیاری از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، وتمامی پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکاتب الحادی و دیگر ملل و اقوام گذشته (2) همه و همه بدان عقیده دارند. بنابراین بر خلاف نظر مطرح شده در شبهه، مسأله امام زمان و ظهور آن حضرت، بعنوان منجی عالم بشریت، ساخته و پرداخته جریانات دینی و انسان های مذهبی نیست، بلکه جزو اعتقادات فطری و قلبی و معارف قطعی همه مکاتب توحیدی، حتی مکاتب غیرتوحیدی و غالب اقوام و ملل جهان بوده و هست.

ممکن است کسی اشکال کند: در طول تاریخ غیبت و در جریان اینهمه جنگ و جنایت و قتل و کشتار میلیون ها انسان بیگناه و اینهمه ظلم و بی عدالتی روز افزون و مصیبت های بی شماری که بر مردم دنیا وارد شده و کماکان وارد می شود، آیا این وضعیت اسفبار، شرایطی برای ظهور یک منجی به وجود نیاورده؟ آیا زمان ظهور منجی فرا نرسیده است؟ در پاسخ گفتنی است: درست است که در طول تاریخ غیبت، بسا جنگ ها، شرارتها، فسادها، ظلمها و بی عدالتی ها صورت گرفته و مردم مظلوم بسیاری به خاک و خون کشیده شده، حقشان ضایع شده و یا مورد سوء استفاده قرار گرفته اند اما آیا این ظلمها، شرارتها و بی عدالتی های اربابان زر و زور و تزویر موجب شده مردم از عمق جان از وضعیت موجود و از مکاتب و جریانات فاسد و حاکمان جور و ستم بیزار و متنفر شوند و دست از تبعیت و پیروی مکاتب و جریانات فاسد و گمراه بردارند؟! آیا فساد و ظلمهای موجود دلهای مرده مردم را از خواب غفلت بیدار کرده و همه را یکصدا و یکدل به سوی مکتب حق و آرمانهای مقدس اسلام و حمایت از پرچم ولایت و امامت یگانه منجی عالم بشریت رهنمون ساخته؟! آیا مردم جهان به دروغین بودن مکاتب بشری و ایسم های ساختگی و انحرافی پی برده دست از پیروی آنها برداشته و به مکتب حقه اسلام و تشیع روی آورده اند؟! آیا جهانیان با هر اعتقادی از عمق جان از هرگونه ظلم و ستم و فساد و شرارتی متنفر شده و با همه وجود، به همان نامی که منجی را می شناسند، ظهور منجی را طلب می کنند؟! با یک نگاه سطحی به جهان و جهانیان، خلاف مطالبی که گفتیم را مشاهده می کنیم! مردم هنوز آمادگی لازم برای ظهور جضرت منجی (عجل الله فرجه) را پیدا نکرده اند، درد و رنجها را می بینند و از عمق جان و استخوان حس می کنند اما بدلیل مشغله های کاذب و سرگرم کردن خود به امور لغو و لهو و کارهای بیهوده و غفلت زا، خود را به فراموشی می زنند و با مُسّکن های معمولی درد را موقتاً کاهش می دهند. بی شک، به اراده خدا امام زمان و منجی غایب (علیه السلام) زمانی ظهور خواهد کرد که آمادگی های لازم در آحاد بشریت از جهات مختلف فراهم شود، باید همه از عمق جان و با همه وجود و با ذره ذره ی سلولهای وجودشان، از ظلم و فساد و تباهی و بی عدالتی خسته و ملول شوند! باید همه درد و رنج فقدان حضرت منجی را با ذره ذره وجودشان حس کنند! باید همگان، صبح و شام او را با ضجه و فریاد از خدا تمنا کنند! باید چنان دلهای مردم آماده شود که وقتی حضرت ظهور کرد دیگر هیچ ابهامی برای مردم باقی نماند، با دیدن حجت ها و نشانه های حق حضرت، همه به یاری او و دین حق بشتابند و بطلان و دروغین بودن ادعاهای مکاتب ساختگی بوضوح آشکار شود.

 

پی نوشت ها:
1. برای اطلاع از روایات باب ظهور در منابع اهل سنت، ر.ک: ابى فضل عبد اللَّه بن محمد الادریسى، المهدى المنتظر، بیروت: عالم الکتب، 1405، ص 31؛ متقى هندى، البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان، نشر الرضوان، قم، 1399، ص 92، ح 10؛ قندوزى حنفى، ینابیع المودة، منظمة الاوقاف والشئون الخیریه، دارالاسوة للطباعة والنشر، قم، بی تا، ج 2، ص 519 و 521؛ مقدّس شافعى، عقد الدرر، مسجد مقدس جمکران، قم، بی تا، ص 222؛ جلال الدین سیوطى، نزول عیسى بن مریم آخر الزمان، ناشر نامعلوم، محقق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1405 ه.ق،ص 85؛ ابى فضل ادریسى، المهدى المنتظر، نشر عالم الکتب، بیروت-لبنان، 1427، ص 94.
2. حتّی اقوام مختلف جهان چون: ایرانیان باستان، برهمائیان، اقوام اسکاندیناوی، آمریکای مرکزی، چینیان، مصریان باستان، اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایی در آخر الزمان ظهور کرده، بی عدالتی ها را از بین برده، حکومت واحد جهانی تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داوری کند. ر.ک: مقدّمه کتاب «مهدی موعود» ترجمه سیزدهم بحار، مترجم: علی دوانی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1375، ص ۱۷۷، و مهدی انقلابی بزرگ، مکارم شیرازی، نشر هدف، 1357 ش، ص ۵۷، به نقل از کتاب علائم الظهور.

موضوع قفل شده است