جمع بندی عقل مربوط به روح است یا جسم انسان؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عقل مربوط به روح است یا جسم انسان؟

سلام
سوالی که داشتم این هست:
با توجه به پاسخ کارشناس محترم جناب هادی در این تاپیک:

روح برتر است یا جسم؟

که گفته شده:

(((مثلاً اشیائی که در خواب می بینیم جسم هستند ولی مادّی نیستند حتّی بدن‌های مشاهده شده در خواب ، خون و پوست و گوشت و استخوان و ... هم دارند ؛ ولی همه ی این اجزاء نیز فاقد مادّه می باشند)))
سوال من این هست:

اشیا یا صورت چهره یا هر چیز دیگر که در خواب میبینم قبلا با چشم سر دیده شده که ما میتوانیم هنگام خواب ان اشیا را تجسم کنیم چیزی غیر از انکه در بیداری دیده ایم نمیتوانیم در خواب پیدا کنیم پس گوشت پوست خون چهره یا اشیا و ... در عالم برزخ بدون وجود جسم و چشم سر چگونه شکل میگیره چگونه این موارد تجسم میشوند ؟

با تشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[="Book Antiqua"][="Black"]


بسم الله الرحمن الرحیم



با عرض سلام و ادب

در برزخ نیز انسان دارای جسمی است که مدرکات جسمانی را با همان درک می کند. همانطور که در این دنیا و بدن مادی از طریق چشم این کار را انجام می داد در برزخ نیز بدن برزخی همین کار را انجام خواهد داد اما با اندکی تفاوت که ادراک برزخی قوت پیدا کرده و به همین میزان نیز قوای ادراکی بدن برزخی قوت بیشتری پیدا می کنند. بنابراین همانطور که انسان در این عالم روحش نیاز به بدنی مادی دارد، در برزخ و آخرت نیز روح همراه با بدن خواهد بود اما آن بدن مادی نیست، بلکه تنها حیثیت جسمانی دارد. در همین راستا امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به جایگاه ارواح بهشتیان در عالم برزخ و شبهه ای که در ذهن مخاطب بر اساس برخی روایات جعلی به وجود آمده، می فرماید: «الْمُؤْمِنُ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْ أَنْ يَجْعَلَ رُوحَهُ فِي حَوْصَلَةِ طَيْرٍ وَ لَكِنْ فِي أَبْدَانٍ‏ كَأَبْدَانِهِمْ‏»؛ مومن کرامتش بالاتر از این است که خداوند متعال روح او را در چینه دان مرغ قرار دهد بلکه روح مومن در بدنهایی شبیه بدنهای دنیوی آنها قرار می گیرد.(1) از این دست روایات برمی آید که انسان بدنی همانند بدن دنیوی با همان کارآمدی ها البته در مرتبه بالاتر و قویتر خواهد داشت و به واسطه قوای بدن برزخی قادر به درک آن عالم خواهد بود. بنابراین نیازی به همین چشم مادی که در عالم دنیا بعد از مرگ تبدیل به خاک شده است، نخواهیم داشت.

در حقیقت نفس انسان دارای بدن هایی در طول هم است؛ برخی از این بدن‌ها پوشش و غلاف دیگری هستند که با از بین رفتن یکی، دیگری جایگزین آن شده(به عبارت بهتر، با از بین رفتن بدن ظاهری، بدن باطنی ظاهر خواهد شد) و روح به حیات خود ادامه می دهد. نکته ای که در عبارات دانشمندان برجسته است، طولی بودن و حضور این بدنها همراه هم است، نه اینکه با زایل شدن بدن دنیوی، بدن برزخی حادث شود، بلکه هر دو بدن در طول هم موجود بوده و با از بین رفتن بدن مادی، نوبت به بدن برزخی می رسد.(2)

نکته دیگر اینکه یکی از دلایلی که انسان امور برزخ را با چشم مادی این دنیایی نمی بیند، این است که دیدن باطن افراد توسط برخی عرفا با چشم ظاهر نیست و از قدرت دیگری(چشم باطن) استفاده می کنند، همین قوه و قدرت در برزخ نیز برای دیگران فعال خواهد شد. چراکه آنچه عرفا در این عالم می بینند، تمام انسان ها در آخرت خواهند دید.

اما نکته پایانی؛ خواب برای تشبیه عالم برزخ به کار رفته است، تا جایی که فرموده اند: «إِنَّ النَّوْمَ‏ أَخُو الْمَوْت»؛ خواب برادر مرگ است(3)‏ و همچنین «لَتَمُوتُنَ‏ كَمَا تَنَامُونَ‏ وَ لَتُبْعَثُنَّ كَمَا تَسْتَيْقِظُونَ»؛ همانطور که می خوابید، خواهید مُرد و همانطور که بیدار می شوید، محشور می گردید.(4) تشبیه مذکور برای درک بهتر عالم برزخ است، نه اینکه برزخ همان خواب است تا برای دیدن آن عالم نیاز به چشم مادی باشد، زیرا خواب نیاز به آن دارد.(هر چند دیدن خواب منحصر در مشاهدات چشمی نیست و در برخی موارد انسان حقایقی از عالم را می بیند که تا به حال ندیده است)بنابراین همانطور که اشاره شد، انسان در عالم برزخ نیز همانند این دنیا، اسبابی برای ادراک دارد که متناسب به همان دنیاست.

پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، (1407)، الکافی، چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج3، ص244.
2. فیض کاشانی، ملا محسن، (1423)، الحقائق فی محاسن الاخلاق، تصحیح محسن عقیلی، دوم، قم، دار الکتاب الاسلامی، ص477.
3. جعفر بن محمد(علیه‌السلام)، امام ششم، (1400)، مصباح الشریعة، اول، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، ص44.
4. ابن‌بابویه، محمد بن علي ، (1414)، الاعتقادات، دوم، قم، الموتمر العالمي للشيخ المفيد، ص64.

[/]

000012;1021321 نوشت:
اشیا یا صورت چهره یا هر چیز دیگر که در خواب میبینم قبلا با چشم سر دیده شده که ما میتوانیم هنگام خواب ان اشیا را تجسم کنیم چیزی غیر از انکه در بیداری دیده ایم نمیتوانیم در خواب پیدا کنیم پس گوشت پوست خون چهره یا اشیا و ... در عالم برزخ بدون وجود جسم و چشم سر چگونه شکل میگیره چگونه این موارد تجسم میشوند ؟

سلام
چشم سر
«علت» دیدن نیست بلکه چشم فقط مدخلی است برای تحقق امر دیدن. آنچه باعث دیدن اشیاء می‌شود طبق علوم تجربی «مغز» است نه چشم
کار چشم صرفاً این است که نور ساطع شده از اجسام را به مغز برساند.
نور از طریق چشم به مغز می‌رسد و بر اساس مشخصات نور وارد شده، مغز مشخصاتی مانند رنگ، حجم، سایه و.... را تشخیص می‌دهد

نکته اینجاست که ما تصور می‌کنیم دیدن یک نیاز ضروری است و مطابق با این پیش فرض، برایمان سوال می‌شود که خب حالا بدون چشم چه کنیم؟
اما موضوع این است که پیش فرض ابتدایی ما که

«دیدن یک ضرورت است» پیش فرضی اشتباه است

آیا شما هوا را می‌بینید؟
قطعاً هیچ انسانی هوا را نمی‌بیند اما برای استفاده از فواید و خصوصیات هوا نیازی هم به دیدن آن ندارد
شما تنفس می‌کنید، لباسهایتان را با باد خشک می‌کنید و استفاده‌های دیگر از هوا می‌کنید، در حالیکه برای هیچکدام نیازی به دیدن هوا ندارید
همچنین برای شنیدن اصوات نیازی به دیدن ندارید بلکه به شنیدن نیاز دارید. یا برای درک طعم غذاها نیاز به حس چشایی دارید، نه دیدن یا شنیدن

اما برای خواندن یک نوشته نیاز به دیدن دارید. در واقع آنچه مشخص می‌کند شما نیاز به دیدن دارید یا نه، جنس موضوعی است که با آن سر و کار دارید
هوا خاصیتش اینگونه است که برای بهرهمند شدن از آن نیازی به دیدنش نیست. اما نوشته خاصیتش این است که باید دیده شود تا قابل استفاده باش
د

در نتیجه دیدن فی‌ذاته یک ضرورت نیست بلکه خاصیت آنچه با آن سر و کار داریم است که تعیین می‌کند نیازی به دیدن داریم یا نه
به عبارت دقیق‌تر، خداوند مطابق با خاصیت چیزهایی که انسان با آنها سر و کار دارد، ادراک متناسب با آنها را به انسان می‌دهد
اجسام در دنیا دارای خواصی مانند اندازه، حجم، بو، طعم و... هستند و لذا برای درک آنها نیاز به حواس 5 گانه داریم
اما در عالم برزخ خواص مواد متفاوت می‌شود که برای درک آنها نیاز به وسائل دیگری است

مطلب آخر اینکه همانطور که ما قبلاً فکر می‌کردیم چشم دلیل دیدن است اما بعد فهمیدیم که چشم صرفاً مدخل نور است و وسلهء دیدن مغز است
چرا قابل وقوع نباشد که بعدها بفهمیم مغز نیز خود مدخلی است تا ادراک را به وسیلهء بالاتری در وجود ما برساند؟
وسیله‌ای مثل جسم مثالی یا جسم برزخی

سلسله مراتبی مثل این را در نظر بگیرید:
1 - روح
2 - جسم برزخی
3 - مغز
4 - حواس 5 گانه

ادراکات دنیایی از مرحلهء 4 به 3 سپس به 2 سپس به 1 منتقل می‌شوند
ولی در برزخ چون خواص مادی دنیایی حاکم نیست پس دیگر نیازی به مراحل 4 و 3 هم نیست و ادراکات از طریق مرحلهء 2 به 1 منتقل می‌شوند

باسمه العلیم

سلام و عرض ادب

000012;1021321 نوشت:
پس گوشت پوست خون چهره یا اشیا و ... در عالم برزخ بدون وجود جسم و چشم سر چگونه شکل میگیره چگونه این موارد تجسم میشوند ؟

تعریف شما از تجسم چیست؟

تجسم همان نقش صور اشیاء در ذهن و به یادآوری آنهاست؟

خود آگاهی مربوط به بدن مادی انسان است؟یا قسمتی از بدن مادی مثل مغز؟

[=Book Antiqua]
پرسش:
با توجه به شباهت عالم خواب و عالم برزخ، انسان چگونه بدون جسم و چشم دنيوي در برزخ، قادر به ادراك در آن عالم خواهد بود؟

پاسخ:
در برزخ نیز انسان دارای جسمی است که مدرکات جسمانی را با همان درک می کند. همانطور که در این دنیا با بدن مادی از طریق چشم این کار را انجام می داد در برزخ نیز بدن برزخی همین کار را انجام خواهد داد اما با اندکی تفاوت که ادراک برزخی قوت پیدا کرده و به همین میزان نیز قوای ادراکی بدن برزخی قوت بیشتری پیدا می کنند. بنابراین همانطور که انسان در این عالم روحش نیاز به بدنی مادی دارد، در برزخ و آخرت نیز روح همراه با بدن خواهد بود اما آن بدن مادی نیست، بلکه تنها حیثیت جسمانی دارد. در همین راستا امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به جایگاه ارواح بهشتیان در عالم برزخ و شبهه ای که در ذهن مخاطب بر اساس برخی روایات جعلی به وجود آمده بود، می فرماید: «الْمُؤْمِنُ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْ أَنْ يَجْعَلَ رُوحَهُ فِي حَوْصَلَةِ طَيْرٍ وَ لَكِنْ فِي أَبْدَانٍ‏ كَأَبْدَانِهِمْ‏»؛ مومن کرامتش بالاتر از این است که خداوند متعال روح او را در چینه دان مرغ قرار دهد بلکه روح مومن در بدنهایی شبیه بدنهای دنیوی آنها قرار می گیرد.(1) از این دست روایات برمی آید که انسان بدنی همانند بدن دنیوی با همان کارآمدی ها البته در مرتبه بالاتر و قویتر خواهد داشت و به واسطه قوای بدن برزخی قادر به درک آن عالم خواهد بود. بنابراین نیازی به همین چشم مادی که در عالم دنیا بعد از مرگ تبدیل به خاک شده است، نخواهیم داشت.

در حقیقت نفس انسان دارای بدن هایی در طول هم است؛ برخی از این بدن‌ها پوشش و غلاف دیگری هستند که با از بین رفتن یکی، دیگری جایگزین آن شده(به عبارت بهتر، با از بین رفتن بدن ظاهری، بدن باطنی ظاهر خواهد شد) و روح به حیات خود ادامه می دهد. نکته ای که در عبارات دانشمندان برجسته است، طولی بودن و حضور این بدنها همراه هم است، نه اینکه با زایل شدن بدن دنیوی، بدن برزخی حادث شود، بلکه هر دو بدن در طول هم موجود بوده و با از بین رفتن بدن مادی، نوبت به بدن برزخی می رسد.(2)

نکته دیگر اینکه یکی از دلایلی که انسان امور برزخ را با چشم مادی این دنیایی نمی بیند، این است که دیدن باطن افراد توسط برخی عرفا با چشم ظاهر نیست و از قدرت دیگری(چشم باطن) استفاده می کنند، همین قوه و قدرت در برزخ نیز برای دیگران فعال خواهد شد. چراکه آنچه عرفا در این عالم می بینند، تمام انسان ها در آخرت خواهند دید.

اما نکته پایانی؛ خواب برای تشبیه عالم برزخ به کار رفته است، تا جایی که فرموده اند: «إِنَّ النَّوْمَ‏ أَخُو الْمَوْت»؛ خواب برادر مرگ است(3)‏ و همچنین «لَتَمُوتُنَ‏ كَمَا تَنَامُونَ‏ وَ لَتُبْعَثُنَّ كَمَا تَسْتَيْقِظُونَ»؛ همانطور که می خوابید، خواهید مُرد و همانطور که بیدار می شوید، محشور می گردید.(4) تشبیه مذکور برای درک بهتر عالم برزخ است، نه اینکه برزخ همان خواب است تا برای دیدن آن عالم نیاز به چشم مادی باشد، زیرا خواب نیاز به آن دارد.(هر چند خواب ديدن منحصر در مشاهدات چشمی نیست و در برخی موارد انسان حقایقی از عالم را می بیند که تا به حال ندیده است)بنابراین همانطور که اشاره شد، انسان در عالم برزخ نیز همانند این دنیا، اسبابی برای ادراک دارد که متناسب به همان دنیاست.

پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، (1407)، الکافی، چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج3، ص244.
2. فیض کاشانی، ملا محسن، (1423)، الحقائق فی محاسن الاخلاق، تصحیح محسن عقیلی، دوم، قم، دار الکتاب الاسلامی، ص477.
3. جعفر بن محمد(علیه‌السلام)، امام ششم، (1400)، مصباح الشریعة، اول، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، ص44.
4. ابن‌بابویه، محمد بن علي ، (1414)، الاعتقادات، دوم، قم، الموتمر العالمي للشيخ المفيد، ص64.

موضوع قفل شده است