جمع بندی علم ائمه (ع) و احادیث ایشان

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علم ائمه (ع) و احادیث ایشان

احادیث پیامبران ازکدام علم است اگرعلم الهی است چرابندگان نمی توانندازقرآن استخراج کنند
مثلا چراخون نجس است خوردن روزه راباطل می کندو...

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مشکور

[TD][/TD]

صادقیه;1021492 نوشت:
احادیث پیامبران ازکدام علم است اگرعلم الهی است چرابندگان نمی توانندازقرآن استخراج کنند
مثلا چراخون نجس است خوردن روزه راباطل می کندو...

سلام و تشکر از سؤال خوبتان@};-

پاسخ به بخش اول سؤال شما مستلزم آنست که ماهیت علم امامان معصوم (علیهم السلام) را بشناسیم در این خصوص گفتنی است؛ سرچشمۀ علوم سرشار ائمه را در چند چيز مى‌توان خلاصه كرد:
1. بينش الهى: ائمه (عليهم السّلام) مخازن «علم اللّه» هستند و علوم الهى نزد آن‌ها وجود دارد. امام صادق (عليه السّلام) مى فرماید: «نحن ولاة أمر اللّه و خزنة علم اللّه و عيبة وحي اللّه»(1) «ما واليان امور الهى، مخازن علوم الهى و ظرف وحى الهى هستيم». امامان معصوم ظرفى هستند كه همۀ آنچه خداوند بر پيامبرانش وحى كرده را در خود جا داده‌اند. علم ائمه به تورات، انجيل و ديگر كتب آسمانى مانند علمشان به قرآن است.(2)
2. همراهى روح‌القدس: آن‌گونه كه در روايات آمده، روح‌القدس آفريده‌اى عظيم‌تر از ملائكه است. روح القدس در كنار همۀ پيامبران حضور داشته است و همواره با پيامبر اسلام نيز همراه بود و مراقب بود تا حركات پيغمبر دقيق و صحيح باشد. امام صادق (عليه السّلام) مى‌گويند: «روح‌القدس پس از وفات پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله) به امام منتقل شد.»(3)
3. در اختيار داشتن «كتاب حضرت على» و «صحيفۀ حضرت زهرا» (عليهما السّلام): در روايت‌هاى بسيارى، با تعابير گوناگون، سخن از كتاب على و مصحف فاطمه به ميان آمده است. اين آثار با املاى پيامبر اکرم و خط حضرت على تهيه شده و شامل تمامى احكام تا روز قيامت است كه نزد ائمه (عليهم السّلام) وجود داشت و هنگام نياز به آن رجوع مى‌كردند و اكنون نزد امام زمان (عليه السّلام) است.(4)
4. عمودى از نور: روايات صحيح بسيارى وجود دارد كه همواره عمودى از نور پيش روى ائمه (عليهم السّلام) قرار داشت و همه چيز را در آن مى‌ديدند. اين عمود نور در حقيقت كانال اتصال بين ائمه و پروردگار است كه ائمه از اين طريق با خدا در ارتباط بودند و آنچه را كه مى‌خواستند از خدا دريافت مى‌كردند. شيخ مفيد نقل مى‌كند كه شخصى به نام حارث نضرى از امام صادق عليه السّلام پرسيد: امام در پاسخ گفتند: «[اگر چنين چيزى پيش بيايد، در همان لحظه از جانب خداوند]در قلبمان نقطه‌اى روشن مى‌شود و در گوشمان سروشى دميده مى‌شود [و پاسخ آن براى ما روشن مى‌شود]»(5)
5. محدّث بودن ائمه: يكى از ويژگى‌هاى بارز ائمه، مسألۀ «محدّث بودن» آن‌هاست كه همواره و مطابق نياز، با آنان سخن گفته مى‌شد؛ به اين معنا كه بر آن‌ها الهام مى‌شد و در گوش و قلبشان، سروش غيبى مى‌دميد. شيخ مفيد از ابو هاشم جعفرى روايت مى‌كند: «سمعت الرضا عليه السّلام يقول: "الأئمة علماء حلماء صادقون مفهّمون محدّثون؛(6) ائمه همگي دانشمند، راستگو، داراي فهم بسيار خداداد، و محدث مي باشند».(7)

بنابراین، علوم اهل بیت (علیهم السلام) بر درس و تکرار متوقف نیست و از روی قیاس و فکر و حدس به دست نمی‌‌آید،(روشهای علم حصولی) چرا که ایشان پرسش‌های دشوار را پیش از تأمل پاسخ می‌دهند و هیچ مستفید و ممتحن و هیچ منکری، امری از امور دین را از ایشان نپرسیده است مگر آنکه بی‌توقف و تأمل پاسخ گفته‌اند فلذا طبق روایات (8) از طرفی امامان، ولیّ امر خدا و گنجینه علم خدا و رازدار وحی خدا و خزانه داران علم خدا در آسمان و زمین می‌باشند. و از طرف دیگر علم امام حضوری و لدنّی است(9) علم حضوری و لدنی از سرچشمه های درونی و قلب امام و از راه وحی و الهام به دست می‌‌آید الهام درجات خفیفه‌ای از وحی است و در تمام زمان‌ها و برای تمام افراد امکان پذیر است و هر قدر روح فرد به اعتدال نزدیک‌تر شود، الهامات وارد شده فزونی و شدت می‌یابد، و این از برکات و رحمات الهی است که وقتی باب نبوت و وحی منسد می‌گردد، باب الهام گشوده می‌شود.
بعلاوه، یکی از راه‌های علم امامان، از طریق قرآن می‌باشد. قرآن کتابی است جامع همه علوم مورد نیاز مردم، کلیات‌ و ریشه‌های همه علوم در این کتاب آسمانی نهاده شده که‌ هرکس به مقدار استعداد و توانش می‌تواند از آن بهره گیرد. در قرآن می‌فرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمين»(10) «ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا بیانگر هر چیزی باشد و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین باشد.» همچنین حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «چیزی نیست‌ که دو نفر در آن اختلاف دارند جز این‌که در کتاب خدا ریشه‌دار و لکن عقول مردم به آن نمی‌رسد.»(11) و نیز سماعه می‌گوید به حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) عرض کردم: «آیا همه چیز در کتاب خدا و سنت‌ پیامبر وارد شده یا شما از پیش خودتان می‌گویید؟ فرمود: بلکه‌ همه چیز در کتاب خدا و سنت پیامبر وارد شده است.»(12) از این قبیل آیات و احادیث‌ که نمونه‌های فراوانی دارد، استفاده می‌شود که قرآن کتابی‌ است جامع همه علوم مورد نیاز مردم و روشنگر هر چیزی است تا روز قیامت، و این مطلبی است که ائمه اطهار(علیهم السلام) از آن خبر داده‌اند و در احادیث متواتر آمده است و قابل تردید و تشکیک نیست. گرچه چگونگی مطلب، خوب برای ما روشن‌ نیست و چنین علومی را نمی‌توانیم از قرآن استفاده نماییم.
بی شک، هرکس به مقدار استعداد ذاتی و غور و تحقیق خود می‌تواند از آن بهره بگیرد، در این میان، ائمه اطهار(علیهم السلام) که از راهنمایی‌های پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تاییدات الهی و علوم لدنی برخوردار بوده‌اند بر سایر مردم برتری دارند، مطالبی را از قرآن استفاده می‌کردند که برای دیگران مقدور نبوده و نیست و این‌ مطلب در احادیث منصوص است.(13)

اما در پاسخ به بخش دوم سؤالتان گفتنی است: چنانکه گفتیم هرکس به مقدار استعداد ذاتی و غور و تحقیق خود می‌تواند از قرآن و کلام وحی بهره بگیرد، فلذا بر اساس سفارش قرآن و سنت، سفارش شده ایم برای فهم قرآن، پس از پیامبر اکرم، در زمانه حضور امامان معصوم به آن ذوات مقدسه که همانا مفسران واقعی (ثقل اصغر) و برخوردار از راهنمایی‌های پیامبر و تاییدات الهی و علوم لدنی اند و در عصر غیبت به فقها و عالمان بالله رجوع کنیم اما در خصوص دو نمونه ای که اشاره کردید اجمالاً لازم به ذکر است:
1. نجاست خون: قران کریم در آیات متعدد به تحریم خون تصریح می کند، در یکی از آیات می فرماید: « إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیم؛(14) خداوند تنها (گوشت) مردار و خون و گوشت خوک، و آنچه نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است (ولى) آن کس که مجبور شود (در موقع ضرورت براى حفظ جان خود از آن بخورد) در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد گناهى بر او نیست، خداوند بخشنده و مهربان است.».
2. بطلان روزه در اثر خوردن: هر چند که خود کلمه «صیام» بر امساک از خوردن و آشامیدن دلالت می‌کند، ولی خداوند در آیه‌ای از قرآن به صورت ضمنی، به ممنوع بودن خوردن و نوشیدن در هنگام روزه بودن اشاره می‌کند و می‌فرماید: «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ؛(15) و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه شب براى شما آشکار شود، سپس روزه را تا شب، ادامه دهید.» مفهوم این دستور قرآنی، این است که خوردن و آشامیدن، قبل از طلوع فجر و اذان صبح، جایز است ولی بعد از اذان صبح تا اول شب، باید خوردن و آشامیدن ترک شود.

پی نوشت ها:
1. کلینی، كافى، ج 1، ص 192.
2. ر.ک: معرفت، محمد هادی، پرتو ولایت، موسسه فرهنگی تمهید، قم، 1384.

3. مجلسی، ، ج 25، ص 58.
4. ر. ك: بحار، ج 26، ص 18-66.
5. بحار، ج 26، ص 18 و 19.
6. بحار، ج 26، ص 66.
7. ر.ک: معرفت، محمد هادی، پرتو ولایت، پیشین.
8. ر. ک: کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 367.
9. در قالب تمثیل، حوضی را تصور کنید که در زمین حفر شده‌، اگر آب این حوض از بیرون به داخل آن جریان یابد در این صورت ممکن است از صفا و دوام و کثرت کمتری برخوردار باشد، اما اگر آب از زیر آن بجوشد و به آن داخل گردد، در این صورت ممکن است زلال‌تر و بادوام‌تر و کثیرتر باشد. قلب انسان نیز مانند حوض، و علم مانند آب، و حواس پنجگانه مانند نهر می‌‌باشند، علم امام به گونه دوم و علم دیگر انسان‌ها به گونه اول است. ر.ک: فیض کاشانی، علم الیقین، ص 480.
10. سوره نحل/ آیه89.
11. الکافی، ج1، ص60.
12. الکافی، ج1، ص62.
13. برای مطالعه بیشتر ر.ک: مقاله بررسی علم ائمه معصومین(علیهم‌السلام) از دیدگاه قرآن، حدیثه عسگری.
14. سوره بقره/آیه ۱۷۳.
15. سوره بقره/ آیه 187.

حالاازکجاپیامبرمی فهمد استمناءمبطل روزه است.سایرعلوم که درقرآن نیست راچگونه می فهمد.چطوراومی فهمد ومانمی فهمیم
اصولاچراروایات درکنارآیات حجت فتواءمراجع است
مگرپیامبروائمه بنده خدانیستند درتشهدنمازهم اول به بندگی اشاره شده است
چه اشکالی دارد همه یک خداداریم همه یک کتاب همه یک نظربه آیات داشته باشیم یعنی تفسیر به رای کنیم

صادقیه;1021732 نوشت:
حالاازکجاپیامبرمی فهمد استمناءمبطل روزه است.سایرعلوم که درقرآن نیست راچگونه می فهمد.چطوراومی فهمد ومانمی فهمیم
اصولاچراروایات درکنارآیات حجت فتواءمراجع است
مگرپیامبروائمه بنده خدانیستند درتشهدنمازهم اول به بندگی اشاره شده است
چه اشکالی دارد همه یک خداداریم همه یک کتاب همه یک نظربه آیات داشته باشیم یعنی تفسیر به رای کنیم

سلام مجدد@};-

به همان دلایلی که در پاسخ قبلی گفتیم که پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) حجت های خدا و مفسران وحی الهی بوده و بواسطه رسالتی که در جهت هدایت خلق دارند دارای مقام عصمت و علم لدنی و الهی اند، و نیز بخاطر آنکه به سرچشمه های منابع و خزائن علم الهی متصل اند فلذا سفارش شده ایم در فهم آیات وحی الهی به آن ذوات مقدسه رجوع کنیم.

در این فضا قرار نیست ما به تفسیر تک تک آیات الاحکام و اینکه احکام حلال و حرام از کجای قرآن اخذ شده پاسخ بدهیم، دو مورد را در پرسش اصلی مطرح کردید و پاسخ گرفتید، اگر سؤالات دیگری در این خصوص دارید می توانید در تایپیکی مستقل، تفسیر آن را از بخش تفسیر یا فقه و احکام بپرسید و پاسخ بگیرید.

بله همه خلایق و از جمله انبیاء و اوصیاء بنده خدا هستیم و اینکه در تشهد نماز، ابتدا بر بندگی پیامبر و سپس بر پیامبری و رسالتش شهادت می دهیم گواه آنست که هیچ شأن و مقام و منزلتی والاتر از بندگی و عبودیت خداوند نیست و اساساً فلسفه آفرینش انسان و جهان برای بندگی خالق هستی بخش است و اما این موضوع، منافاتی با این مطلب ندارد که به تحقیق، مسیر دستیابی به صراط بندگی و عبودیت خداوند و شناخت و معرفت آداب و برنامه های بندگی که زمینه ساز سعادت و کمال حقیقی انسان است، جز از طریق اعتقاد و اتصال و اطاعت از انبیاء و اوصیاء الهی مقدور و میسور نیست. فلذا رابطه بندگی و رسالت یک رابطه مستقیم و دوسویه است و به عبارتی حکم دو بال برای پریدن و وصال به سرمنزل سعادت را دارد. از اینرو طبق آیات قرآن و روایات دینی و در لسان ادعیه، اطاعت و پیروی از پیامبر و اولوالامر(علیهم السلام) واجب شمرده شده و کسی که از اطاعت ایشان تخلف ورزد اهل شقاوت بوده و روی سعادت را نخواهد دید.

درست است همه یک خدا داریم و همه بندگان حضرت اوییم، به همین دلیل باید تلاش کرد بگونه ای حرکت و عمل کنیم که طبق خواست و رضایت او و در صراط و مسیر نور و هدایت او حرکت کنیم، بی شک، راه رسیدن به سعادت و کمال حقیقی و وصال حضرت دوست، تنها از یک صراط عبور می کند که همان صراط مستقیم است. اگر قرار بود هر کس، طبق میل و خواست خودش و بر اساس درک و فهم خودش بشناسد و بفهمد و حرکت کند که لزومی نداشت خدای متعال، 124 هزار پیامبر مرسل و غیرمرسل و اوصیاء و اولیاء الهی را بعنوان حجت های خویش، برای هدایت خلق و تفسیر و تنویر کتاب و تبیین معارف حقه دین الهی و پیشگیری از انحراف و التقاط و تحریف و خودتفسیری ها و مبارزه با گمراهی و ضلالت ها به سوی خلایق ارسال کند، آن هم با آنهمه مشکلات و مشقت ها و دشواری هایی که دشمنان دین و ملت، سر راه ایشان ایجاد کرده و از هیچ اذیت و آزاری در حق عزیزترین بندگان خدا دریغ نکرده اند.

ضمن آنکه با وجود ارسال انبیاء و اوصیاء و حضور اولیاء الهی در بین مردم، در طول تاریخ، سامری ها، علمای خودفروخته و گمراه و سوء استفاده کنندگان و شیطان صفتان، از هیچ تلاشی برای تفسیر به رأی، انحراف و التقاط در دین و شریعت و فرقه فرقه کردن اقوام و امم دریغ نکرده اند و توفیقات بساری نیز داشته اند، تصور کنید اگر نبود جریان اصلی هدایت و حجت های الهی،(صراط انبیاء و اوصیاء) و قرار بود هر کس بر اساس فهم و درک خودش در صراطی حرکت می کرد که همانا همه عالم را صراط هوای نفس فرا می گرفت و دیگر به اغوای شیطان و اعوان و انصارش و امثال سامری ها برای گمراهی بشر نیازی نبود.

سخن در این وادی بسیار است، بنظر می رسد همین چند جمله کفایت کند. موفق باشید ...@};-

صادقیه;1021732 نوشت:
چه اشکالی دارد همه یک خداداریم همه یک کتاب همه یک نظربه آیات داشته باشیم یعنی تفسیر به رای کنیم

شاید در قالب مثال بتوان به ابهام شما اینگونه پاسخ گفت: اگر چنین نگاهی، یعنی تجویز درک و فهم عمیق و دقیق همگانی از آیات قرآن و کلام وحی، که مطابق خواست خدای حکیم باشد منطقی و صحیح و عملی باشد پس این فرض هم منطقی و عملی است: پر واضح است که همه ما یک بدن با اعضاء و جوارح مشخصی داریم چه اشکال و محذوری دارد هر کسی بر اساس فهم و درک خودش، طبیب و پزشک خودش باشد و هر گاه دچار بیماری شد، خودش علت بیماری را تشخیص داده، برای خودش نسخه و دارو تجویز کرده، داروی مورد نیازش را بسازد و طبق نسخه خودش عمل کند؟! و اگر نیاز به جراحی داشت، خودش را عمل کند؟! و ...؟ این تمثیل را می توان در همه امور و شئون زندگی که انسان به متخصص نیاز دارد تعمیم داد ...

حال شما تصور کنید دنیایی را که در همه امورش نیازی به متخصص نباشد؟؟!! و حال آنکه، همه ابناء بشر در همه کارها و نیازمندی ها متخصص هستند؟! البته بدیهی است که چنین فرضی اگر نگوییم غیرممکن بسیار بعید و دور از دسترس است.

پرسش:
الف- احادیث پیامبران ازکدام علم است اگرعلم الهی است چرا بندگان نمی توانند از قرآن استخراج کنند پیامبر از کجا و چگونه
نجس بودن خون و اینکه خوردن، روزه راباطل می کند و نظائر آن و سایر علومی که درقرآن نیامده را می فهمد در حالیکه ما نمی فهمیم؟
ب- مگر پیامبر و ائمه بنده خدا نیستند، همه یک خدا و یک کتاب داریم، چه اشکالی دارد همگان در باره آیات قرآن یک نظر داشته باشیم یعنی همه بتوانیم تفسیر به رای کنیم؟

پاسخ:
پاسخ سؤالات شما را در دو بخش تقدیم می کنیم:

الف- پاسخ به بخش اول سؤال شما مستلزم آنست که ماهیت علم امامان معصوم (علیهم السلام) را بشناسیم در این خصوص گفتنی است؛ سرچشمۀ علوم سرشار ائمه را در چند چيز مى‌توان خلاصه كرد:
1. بينش الهى: ائمه (عليهم السّلام) مخازن «علم اللّه» هستند و علوم الهى نزد آن‌ها وجود دارد. امام صادق (عليه السّلام) مى فرماید: «نحن ولاة أمر اللّه و خزنة علم اللّه و عيبة وحي اللّه؛(1) ما واليان امور الهى، مخازن علوم الهى و ظرف وحى الهى هستيم». امامان معصوم ظرفى هستند كه همۀ آنچه خداوند بر پيامبرانش وحى كرده را در خود جا داده‌اند. علم ائمه به تورات، انجيل و ديگر كتب آسمانى مانند علمشان به قرآن است.(2)
2. همراهى روح‌القدس: آن‌گونه كه در روايات آمده، روح‌القدس آفريده‌اى عظيم‌تر از ملائكه است. روح القدس در كنار همۀ پيامبران حضور داشته است و همواره با پيامبر اسلام نيز همراه بود و مراقب بود تا حركات پيغمبر دقيق و صحيح باشد.(3)
3. در اختيار داشتن «كتاب حضرت على» و «صحيفۀ حضرت زهرا» (عليهما السّلام): در روايت‌هاى بسيارى، با تعابير گوناگون، سخن از كتاب على و مصحف فاطمه به ميان آمده است. اين آثار با املاى پيامبر اکرم و خط حضرت على تهيه شده و شامل تمامى احكام تا روز قيامت است كه نزد ائمه (عليهم السّلام) وجود داشت و هنگام نياز به آن رجوع مى‌كردند و اكنون نزد امام زمان (عليه السّلام) است.(4)
4. عمودى از نور: روايات صحيح بسيارى وجود دارد كه همواره عمودى از نور پيش روى ائمه (عليهم السّلام) قرار داشت و همه چيز را در آن مى‌ديدند. اين عمود نور در حقيقت كانال اتصال بين ائمه و پروردگار است كه ائمه از اين طريق با خدا در ارتباط بودند و آنچه را كه مى‌خواستند از خدا دريافت مى‌كردند.(5)
5. محدّث بودن ائمه: يكى از ويژگى‌هاى بارز ائمه، مسألۀ «محدّث بودن» آن‌هاست كه همواره و مطابق نياز، با آنان سخن گفته مى‌شد؛ به اين معنا كه بر آن‌ها الهام مى‌شد و در گوش و قلبشان، سروش غيبى مى‌دميد. (6)

علوم اهل بیت (علیهم السلام) بر درس و تکرار متوقف نیست و از روی قیاس و فکر و حدس به دست نمی‌‌آید، طبق روایات (7) از طرفی امامان، ولیّ امر خدا و گنجینه علم خدا و رازدار وحی خدا و خزانه داران علم خدا در آسمان و زمین می‌باشند. و از طرف دیگر علم امام حضوری و لدنّی است(8) علم حضوری و لدنی از سرچشمه های درونی و قلب امام و از راه وحی و الهام به دست می‌‌آید.(9) بعلاوه، یکی از راه‌های علم امامان، از طریق قرآن می‌باشد. قرآن کتابی است جامع همه علوم مورد نیاز مردم، کلیات‌ و ریشه‌های همه علوم در این کتاب آسمانی نهاده شده که‌ هرکس به مقدار استعداد و توانش می‌تواند از آن بهره گیرد. در قرآن می‌فرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمين»(10) «ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا بیانگر هر چیزی باشد و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین باشد.» همچنین حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «چیزی نیست‌ که دو نفر در آن اختلاف دارند جز این‌که در کتاب خدا ریشه‌دار و لکن عقول مردم به آن نمی‌رسد.»(11) بی شک، هرکس به مقدار استعداد ذاتی و غور و تحقیق خود می‌تواند از آن بهره بگیرد، در این میان، ائمه اطهار(علیهم السلام) که از راهنمایی‌های پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تاییدات الهی و علوم لدنی برخوردار بوده‌اند بر سایر مردم برتری دارند، مطالبی را از قرآن استفاده می‌کردند که برای دیگران مقدور نبوده و نیست و این‌ مطلب در احادیث منصوص است.(12)
بعلاوه بر اساس سفارش قرآن و سنت، سفارش شده ایم برای فهم قرآن، پس از پیامبر اکرم، در زمانه حضور امامان معصوم به آن ذوات مقدسه که همانا مفسران واقعی (ثقل اصغر) و برخوردار از راهنمایی‌های پیامبر و تاییدات الهی و علوم لدنی اند و در عصر غیبت به فقها و عالمان بالله رجوع کنیم اما در خصوص دو نمونه ای که اشاره کردید اجمالاً لازم به ذکر است:قران کریم در آیات متعددی به حرام بودن خون تصریح می کند. (13) و نیز در خصوص بطلان روزه گفتنی است: هر چند که خود کلمه «صیام» بر امساک از خوردن و آشامیدن دلالت می‌کند، ولی خداوند در آیه‌ای از قرآن به صورت ضمنی، به ممنوع بودن خوردن و نوشیدن در هنگام روزه بودن اشاره می‌کند.(14) مفهوم این دستور قرآنی، این است که خوردن و آشامیدن، قبل از طلوع فجر و اذان صبح، جایز است ولی بعد از اذان صبح تا اول شب، باید خوردن و آشامیدن ترک شود.

ب- در پاسخ به سؤال دومتان گفتنی است: بی شک، همه خلایق و از جمله انبیاء و اوصیاء بنده خدا هستیم و اینکه در تشهد نماز، ابتدا بر بندگی پیامبر و سپس بر پیامبری و رسالتش شهادت می دهیم گواه آنست که هیچ شأن و مقام و منزلتی والاتر از بندگی و عبودیت خداوند نیست و اساساً فلسفه آفرینش انسان و جهان برای بندگی خالق هستی بخش است و اما این موضوع، منافاتی با این مطلب ندارد که به تحقیق، مسیر دستیابی به صراط بندگی و عبودیت خداوند و شناخت و معرفت آداب و برنامه های بندگی که زمینه ساز سعادت و کمال حقیقی انسان است، جز از طریق اعتقاد و اتصال و اطاعت از انبیاء و اوصیاء الهی مقدور و میسور نیست. فلذا رابطه بندگی و رسالت یک رابطه مستقیم و دوسویه است و به عبارتی حکم دو بال برای پریدن و وصال به سرمنزل سعادت را دارد. از اینرو طبق آیات قرآن و روایات دینی و در لسان ادعیه، اطاعت و پیروی از پیامبر و اولوالامر(علیهم السلام) واجب شمرده شده و کسی که از اطاعت ایشان تخلف ورزد اهل شقاوت بوده و روی سعادت را نخواهد دید. همچنین درست است همه یک خدا داریم و همه بندگان حضرت اوییم، به همین دلیل باید تلاش کرد بگونه ای حرکت و عمل کنیم که طبق خواست و رضایت او و در صراط و مسیر نور و هدایت او حرکت کنیم.
بی شک، راه رسیدن به سعادت و کمال حقیقی و وصال حضرت دوست، تنها از یک صراط عبور می کند که همان صراط مستقیم است. اگر قرار بود هر کس، طبق میل و خواست خودش و بر اساس درک و فهم خودش بشناسد و بفهمد و حرکت کند که لزومی نداشت خدای متعال، 124 هزار پیامبر مرسل و غیرمرسل و اوصیاء و اولیاء الهی را بعنوان حجت های خویش، برای هدایت خلق و تفسیر و تنویر کتاب و تبیین معارف حقه دین الهی و پیشگیری از انحراف و التقاط و تحریف و خودتفسیری ها و مبارزه با گمراهی و ضلالت ها به سوی خلایق ارسال کند، آن هم با آنهمه مشکلات و مشقت ها و دشواری هایی که دشمنان دین و ملت، بر سر راه ایشان ایجاد کرده و از هیچ اذیت و آزاری در حق عزیزترین بندگان خدا دریغ نکرده اند. مضافاً اینکه با وجود ارسال انبیاء و اوصیاء و حضور اولیاء الهی در بین مردم، در طول تاریخ، سامری ها، علمای خودفروخته و گمراه و سوء استفاده کنندگان و شیطان صفتان، از هیچ تلاشی برای تفسیر به رأی، انحراف و التقاط در دین و شریعت و فرقه فرقه کردن اقوام و امم دریغ نکرده و توفیقات بساری نیز داشته اند، تصور کنید اگر نبود جریان اصلی هدایت و حجت های الهی،(صراط انبیاء و اوصیاء) و قرار بود هر کس بر اساس فهم و درک خودش در صراطی حرکت می کرد که همانا همه عالم را صراط هوای نفس فرا می گرفت و دیگر به اغوای شیطان و اعوان و انصارش و امثال سامری ها برای گمراهی بشر نیازی نبود.

پی نوشت ها:

1. کلینی، كافى، کتابفروشی علمیه اسلامیه، تهران، 1369، ج 1، ص 192.
2. ر.ک: معرفت، محمد هادی، پرتو ولایت، موسسه فرهنگی تمهید، قم، 1384.
3. امام صادق (عليه السّلام) مى‌گويند: «روح‌القدس پس از وفات پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله) به امام منتقل شد.» مجلسی، بحار، احیاء التراث العربی، بیروت، ج 25، ص 58.
4. ر. ك: بحار، پیشین، ج 26، ص 18-66.
5. شيخ مفيد نقل مى‌كند كه شخصى به نام حارث نضرى از امام صادق عليه السّلام پرسيد: امام در پاسخ گفتند: «[اگر چنين چيزى پيش بيايد، در همان لحظه از جانب خداوند]در قلبمان نقطه‌اى روشن مى‌شود و در گوشمان سروشى دميده مى‌شود [و پاسخ آن براى ما روشن مى‌شود]»، بحار، ج 26، ص 18 و 19.
6. شيخ مفيد از ابو هاشم جعفرى روايت مى‌كند: «سمعت الرضا عليه السّلام يقول: "الأئمة علماء حلماء صادقون مفهّمون محدّثون؛ ائمه همگي دانشمند، راستگو، داراي فهم بسيار خداداد، و محدث مي باشند». بحار، پیشین، ج 26، ص 66، برای مطالعه بیشتر ر.ک: معرفت، محمد هادی، پرتو ولایت، پیشین.
7. ر. ک: کلینی، اصول کافی، پیشین، ج 1، ص 367.
8. در قالب تمثیل، حوضی را تصور کنید که در زمین حفر شده‌، اگر آب این حوض از بیرون به داخل آن جریان یابد در این صورت ممکن است از صفا و دوام و کثرت کمتری برخوردار باشد، اما اگر آب از زیر آن بجوشد و به آن داخل گردد، در این صورت ممکن است زلال‌تر و بادوام‌تر و کثیرتر باشد. قلب انسان نیز مانند حوض، و علم مانند آب، و حواس پنجگانه مانند نهر می‌‌باشند، علم امام به گونه دوم و علم دیگر انسان‌ها به گونه اول است. ر.ک: فیض کاشانی، علم الیقین، نشر بیدار، قم، 1377، ص 480.
9. الهام درجات خفیفه‌ای از وحی است و در تمام زمان‌ها و برای تمام افراد امکان پذیر است و هر قدر روح فرد به اعتدال نزدیک‌تر شود، الهامات وارد شده فزونی و شدت می‌یابد، و این از برکات و رحمات الهی است که وقتی باب نبوت و وحی منسد می‌گردد، باب الهام گشوده می‌شود.
10. سوره نحل/ آیه89.
11. الکافی، پیشین، ج1، ص60.
12. برای مطالعه بیشتر ر.ک: مقاله بررسی علم ائمه معصومین(علیهم‌السلام) از دیدگاه قرآن، حدیثه عسگری.
13. بعنوان نمونه: « إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیم؛ خداوند تنها (گوشت) مردار و خون و گوشت خوک، و آنچه نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است (ولى) آن کس که مجبور شود (در موقع ضرورت براى حفظ جان خود از آن بخورد) در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد گناهى بر او نیست، خداوند بخشنده و مهربان است.»، سوره بقره/آیه ۱۷۳.
14. «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ؛ و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه شب براى شما آشکار شود، سپس روزه را تا شب، ادامه دهید.» سوره بقره/ آیه 187.

موضوع قفل شده است