جمع بندی آیا در مقابل مدیران نالایق باید سکوت کنیم؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در مقابل مدیران نالایق باید سکوت کنیم؟

سلام.من به ندرت وارد مسائل سیاسی و حکومتی میشم. این از همون به ندرت هاست... :d
یک چند ماهی هست یا بود که یک سری سخنرانی ها و گفتگو های سر موضوع نفوذی ها شکل گرفت یا این موضوع پر رنگ تر شد.

به نظر میرسه که حکومت زیادی خرابی و افتضاح آفریده و باعث ناراحتی مردم شده.و برای پاسخ به حملات و انتقادات شدید مردم، سخنرانها شدید تر و جدی تر از پیش آستین بالا زدن و بحث نفوذی ها در حکومت رو با شدت بالا آوردن که آره نفوذی ها کلا وارد همه جا شدن و خیلی از بدبخی های کشور زیر سر این نفوذی هاست!نه همه ی مسئولان.خلاصه خیلی از مشکلات ما مسببش آمریکا و اسرائیلی هاس هستند که این مدیران نالایق رو نفوذی دادن.
حالا کاری به این نفوذی ها ندارم...نمی دونم در این باره تاپیکی ایجاد شده یا نه.بگذریم...
اما سوالم اینه، توی همین دست سخنرانی ها، چیز هایی گفته میشه و حرف هایی زده می شه که آدم از خودش می پرسه با این وضعیت آیا دیگه معنی داره ما عموم مردم مسئولین رو به ویژه شخص رهبری رو انتقاد کنیم.بهشون نقدی وارد کنیم؟ به صورت ویژه رهبر منظورمه؟یعنی انگار چه غیر مستقیم و چه مستقیم طوری سخنران ها حرف می زنن که دیگه اصلا رهبری چه معصومه هستن و چه معصوم نیستن باید باهاشون مثل یک معصوم کنار بیاییم و برخورد کنیم.و دیگه اصلا انتقاد و گلایه ای نداشته باشیم!!

یکی از اون اون چیزهایی که گفته شد موردی از آقای رائفی پوره که مثال می زنم.
مثلا ایشون می گن امام اول ما، ایشون یک کسی رو مشاور خودشون انتخاب کرده بودن که ایشون منافق بود و پدرش کافر(خود امام این مشاور رو اینگونه خطاب قرار می دن).او کسی بود که همسر امام و دختر پیامبر رو زیر کتک گرفت و خون از مادر امام حسن جاری بود.

یعنی یک امام معصوم و آگاه و مطلع یک همچین جانوری را مسئول و مشاور خودش قرار می ده با اینکه می دونه لیاقتش نیست،اما چون اسلام و اینها در خطر بود.مجبور بود!!چاره نداشت!!یعنی اگر اسلام در خطر نبود امام می گفت تو کی باشی که من تو را مثلا به مشاور خودم در بیارم.مجبور بود کسی رو که دختر پیامبر رو کتک می زد رو مسئول یا مشاور یا استاندار جایی انتخاب کنه.یعنی اقای رائفی پور طوری سخن می گن که امام مجبور بود.راه چاره نداشت.

خوب وقتی یک همچین حرف هایی زده میشه.آدم دیگه چگونه جرائت کنه که مثلا سران بالا رتبه ی نظام به ویژه رهبری رو نقد کنه که چرا فلان اشخاص مثلا نالایق رو مدیر کردید و انتخاب کردید؟

یا مثلا باز خود این آقای سخنران میگن، ما باید به بعضی ها مسئولیت بدیم که پیش خودمون باشند که نرن جای دیگه خراب کاری کنن.فکر کنید شما.یعنی ما باید به یک سری ابله و نادان و نالایق پست و مقام بدید که پیش خودمون باشند!!! یا همون ماجرا، امام با اون درایت، با اون ذکاوت و هوشیاری مجبور میشد که یک بی شرفی رو مشاور خودش انتخاب کنه...رهبر که از امام علی بالاتر نیستن.یا رئیس جمهور که از امام بالاتر نیستن.این امر و احتمال برای رهبری یا رئیس جمهور و دیگران هم می ره چه بسا بیشتر...یعنی اگر رهبری یک آدمی که از نظر ما جاهله، نادانه و خرابکاره رو مسئول کرد جایی.من نباید جرائت کنم رهبری رو انتقاد کنم که چرا این شخص رو مثلا چه می دونم جزو رئیس قضاییه کرد؟؟یا اگر رئیس جمهور فلان آدم بی لیاقت در یک پستی رو فرضا وزیر قرار داد.من چگونه از رئیس جمهور گلایه کنم.شاید رئیس جمهور مجبور بود که یک مدیر نالایق رو بزاره وزیر.

من چطور می تونم رهبر رو نقد کنم که چرا یک همچین کسی رو مسئول قرار داده؟؟من یک همچین حقی رو دارم اصن به عنوان یک شخص دانشجوی عادی که هیچ پست و مقامی ندارم؟یا رئیس جمهور؟؟یعنی رسما سخنران ها، طوری حرف می زنن که از نظر من قصدشون اینه که ما هیچ دید انتقادی به رهبری نداشته باشیم حداقل در خیلی از موارد؟که البته اینو میشه به رئیس جمهور و دیگران هم تا حدی داشت.
و جالب اینه که خود رهبری چندین بار گفتن من رو هم نقد کنید.من خوشحال میشم؟؟
بالاخره تکلیف ما چیه در مواجه با مدیران نالایق؟؟اشخاص نالایق؟؟افرادی که پست های نالایق رو گرفتن؟؟اگر شخص رئیس جمهور یا رهبری کسی رو به فلان مقام انتخاب کردن؟؟ما ساکت باشیم و بگیم حتما یک حکمتی بوده؟؟اگرم رهبری و رئیس جمهور مجبور بوده باشن که فردی نالایق رو در پستی قرار بدن.نمی تونن بیان بگن که ملت ما مجبور بودیم.اینا از اسرار حکومتی احتمالا حساب میشه :d:khandeh!:
نقش ما در برابر پست ها و مدیران نالایقی چیه؟؟یا دربرابر خرابی هایی که فکر می کنیم از جهت مدیران نالایق به بار امده؟؟ما باید از کی و کجا گلایه و شکایت کنیم؟؟رسانه ی ملی خرابه و مشکل داره.خود این آقای رائفی کلی مسخره و تندی می کنه به صدا و سیمای ملی.خوب این مدیرشو رهبری انتخاب می کنه اینطور نیست آقای سخنران؟آها! ممکنه رهبر مجبور باشه یک نالایق و یک یهودی مخفی در لباس اسلام رو بیاره مدیر صدا و سیما کرده باشه.مجبور باشن دیگه؟ مگر میشه صدا و سیمای ملی باشه، زیر مدیریتی کسی باشه که توسط رهبری اداره میشه و رهبری کسی شایسته و لایق رو انتخاب کنن ولی وضعیت این رسانه این باشه که خود شخصی مثل شمای سخنران آقای رائفی پور که دیگه طرفدار رهبر و نظامید بیاد بگید ما رسانمون ملی نیست.میلیه.بیایین بگین کی تا حالا رسانه دست ما بوده!!!!!!!!پس دست کی بوده؟؟رهبر داره رئیس صدا و سیما رو انتخاب می کنه!! آها حتما رهبر مجبور بوده اشخاص نالایقی رو رئیس کنه!!!به رهبری انتقاد نکنیم!!!پس بهتر نیست به صدا سیما هم انتقاد نکنیم؟/ Beee

خلاصه احساس می کنم دارن سخنران ها که انتظار داریم حق و حقیقت رو بگن، جوی رو تفکرات رو شکل می دن که ما باید خیلی از مسئولین و افراد به ویژه شخص رهبری رو انتقاد نکنیم.باید ساکت باشیم در برابرشون.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

پارسا مهر;1021285 نوشت:
تکلیف ما چیه در مواجه با مدیران نالایق؟؟اشخاص نالایق؟؟افرادی که پست های نالایق رو گرفتن؟؟اگر شخص رئیس جمهور یا رهبری کسی رو به فلان مقام انتخاب کردن؟؟ما ساکت باشیم و بگیم حتما یک حکمتی بوده؟؟اگرم رهبری و رئیس جمهور مجبور بوده باشن که فردی نالایق رو در پستی قرار بدن.نمی تونن بیان بگن که ملت ما مجبور بودیم

من کاری با لحن سخن سخنرانان ندارم، همچنین با شاخ و برگی هایی که به بحث ها می دهند و مصادیقی که گاهی بیان می کنند، اینها همه در جای خودش قابل نقد و بررسی است، اما اصل این پاسخ، پاسخ قابل قبولی است که تفصیل آن را در قالب چند نکته باید عرض کنم تا مطلب روشن شود:

نکته اول:

هر رهبر حکیمی همواره با توجه به شرایط بهترین گزینه را بر می گزیند، کسانی که چنین سخنانی مطرح می کنند منظورشان این نیست که چنین انتخابی اشتباه است، بلکه مقصودشان این است که با توجه به شرایط این ها بهترین گزینه هستند، چرا که انتخاب را نباید بدون توجه به شرایط سنجید. مثلا گزینه «الف» اگرچه ممکن است در شرایط عادی بهترین گزینه باشد، اما در یک شرایط خاص ممکن است بهترین گزینه نباشد، یا بالعکس! مثلا در ماجرای صفین، امیرالمومنین(علیه السلام) با دو گزینه روبرو بود، یا حکمیت ابوموسی اشعری را بپذیرد، یا اینکه امام برهمان انتخابش که ملک اشتر و ابن عباس بود بماند و لشکر چند تکه شده و از هم بپاشد! طبیعتا در چنین شرایطی فروپاشی لشکر امام علی(علیه السلام) به مراتب بدتر از این بود که حکمیت ابوموسی اشعری را نپذیرد، بنابراین قطعا رضایت دادن امام علی(علیه السلام) به حکمیت ابوموسی اشعری بهترین گزینه بود.

البته نمیخواهم مسئولین کشور را با ابوموسی اشعری مقایسه کنم، مثال های تاریخی از آن باب است که وضوح بیشتری دارند، در حکومت ما هم ممکن است در مقیاس کوچک تری همین اتفاق بیفتد؛ سخن در این است که یک انتخاب را باید با شرایطش سنجید. به عنوان نمونه بنی صدر قطعا گزینه ای بود که نظر امام خمینی(ره) با او نبود، و بر این مطلب تصریح کردند، اما وقتی از سوی برخی نزدیکان به ایشان اعتراض میشد، ایشان می فرمود من طرفدار بنی صدر نیستم، من به آن 11 میلیون نفری که به او رأی داده اند احترام می گذارم، و می فرمود باید باشد تا خود مردم او را بشناسند، تا خود نمایندگان مردم رأی به عدم صلاحیت او دهند، همین سیاست امام(ره) موجب شد بنی صدر در دوران اوج خداحافظی نکند، و از او چهره موجهی باقی نماند. می بینید که اگرچه بنی صدر به خودی خود بهترین گزینه نبود ، اما ابقاء او بهترین گزینه بود.

نکته دوم:

این سخنان هرگز به منزله نفی نقد نیست، بلکه دفاع از انتخاب رهبر جامعه در برابر نقد است، یعنی کسی نمی گوید شما حق ندارید سوال کنید چرا رهبری چنین کرد، بلکه اتفاقا در پاسخ به همین نقد است که چرا فلان مسئول و فلان مسئول را رهبری کنار نمی گذارد، این مسئله مطرح میشود که باید انتخاب را با شرایطش قضاوت کرد، بنابراین این مسئله ی منطقی هرگز تعارضی با نقد ندارد.

نکته سوم:

همانطور که اشاره شد یک رهبر برای انتخاب هایش با یک سری جبرهای نامرئی روبروست، اما باید دقت کرد که مهمترن عاملی که یک رهبر را به انتخابی غیر از آنچه که در دل خود اوست وادار می کند، نگاه متفاوت مردم است، وقتی انتخاب یک شخص غیر اصلح، موافق افکارعمومی و موجب اتحاد و جذب حداکثری میشود، این انتخاب اصلح خواهد بود ولو آن که انتخاب شونده اصلح نباشد، در اینجا معنا این نیست که رهبر یا امام مجبور است و چاره ای ندارد، بلکه مصلحت این است.

به همین خاطر همواره در روایات معصومین ما، و همچنین سخنان بزرگان دین ما این همه بر پیوری از رهبر و امام جامعه تأکید شده است، به همین خاطر امام خمینی(ره) فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد»، چرا که این تبعیت مردم موجب میشود که رهبر جامعه از آن جبرهای نامرئی رها شود.
همانطور که اگر در صفین همه پشتیبان علی(علیه السلام) بودند، ماجرای حکمیت پیش نمی آمد، اگر در ماجرای حکمیت همه پشتیبان امام علی(علیه السلام) بودند حکمیت ابوموسی اشعری مطرح نمیشد، آنجایی که رهبری مجبور است به خاطر مصلحت خلاف خواست خود رفتار کند جایی است که مردم نظر دیگری دارند، نه اینکه مردم همه خواهان اصلح باشند اما رهبری خواهان غیر اصلح!

مثال به روز اگر بخواهم بزنم، همین مذاکرات هسته ای که رهبری از همان ابتدا بدبینی و بی فایده بودن مذاکره با غربی ها را بیان کردند، اما چون بسیاری از مردم نظر دیگری داشتند و حتی گاهی رسما رهبری را عامل پیش نرفتن مذاکرات و باقی ماندن تحریم ها معرفی می کردند رهبری باید اجازه میدادند که این کاری که اصلح نبود انجام شود، چرا که همین مصلحت بود!

با سلام و تشکر از نقد صاحب تاپیک

ما در دوران شِبه آخرالزمان و ماقبل آغاز مرحله دوم ظهور امام زمان قرار داریم لذا انواع شُرور بر خلق خصوصا شیعیان نازل میشود مانند شر سیل،زلزله،شر فساد مدیران،شر سفاهت و بیخردی و بی عرضگی مدیران، شر سحر و شیاطین جن و انس و... تا مردم دست از گناهان بر دارند و ....

این شُرور برای هر کسی به گونه ای لحاظ میشود: برای مومن متقی که بیگناه است تحمل این سختیها و شرور برایش پاداش دنیوی و اخروی خواهد داشت!

برای کفار و مرتدان و منافقان و تکفیریها و.. این بلایا جهت تادیب و تقلیل عده شان، نابودیشان و تضعیفشان نزول می یابد!

برای مسلمانان که گناهانی دارند موارد مذکور کفاره گناهانشان حساب میشود تا طاعاتشان سالم می ماند.

التبه خود این بلایا، امتحانات سخت الهی هم هست تا معلوم شود چه کسانی واقعا تا آخر پای ولایت می ایستند؟ و...

شرح کاملتر عذاب یا نعمت بودن این شرور در تاپیک زیر هست:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=65295


شر مدیران فاسد یا بی عرضه بخاطر گناهان مردم هم هست! حتی همین انتخاب رئیس جمهور فعلی و نجومی بگیران در احادیث هم آمده:

رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله: به زودى زمانى براى مردم فرا رسد که از علماء فرار مى‏ کنند چنانچه گوسفند از گرگ مى‏ گریزد. در آن صورت خداوند آنان را به سه چیز مبتلا مى‏ کند: اول: برکت را از اموالشان بر مى‏ دارد. دوم: حاکمی(مدیر اجرایی) ستمگر بر آنان مسلط مى‏گرداند. سوم: بدون ایمان از دنیا مى‏ روند.

رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در توصیف اوضاع آخرالزمان: .... به آن خدايی كه جانم به دست او است در اين موقع منكر، معروف، و معروف، منكر می شود، خائن(نجومی بگیر)، امين قلمداد می گردد و امين خيانت می كند، دروغگو تصديق(انتخاب) می شود و راستگو تكذيب می گردد. (انتخابات ریاست جمهوری و نجومی بگیران)

مثلا شما میگید مدیران نالایق اند تو قضیه سیلهای اخیر!

خب اولا این بارشها بی سابقه بوده که این بلا و عذاب بودنش برای عده ای و امتحان بودنش برای عده ای دیگر را ثابت میکند!

ثانیا هم عملکرد بد مدیران هم پیش بینی غیر دقیق هواشناسی و هم دلایل دیگر نشان میدهد این بارشها بلا بوده بخاطر همین باعث این همه خسارت شد! یعنی خداوند همه امور رو طوری طراحی و تقدیر کرده بود تا کسی نتونه کاری بکنه!

حالا نه فقط تو ایران! تو آمریکا،ژاپن و انگلیس و استرالیا هم سیل خسارات زیادی داشته! هر روز تو اخبار می بینید که تو همه کشورها یه جایی هواپیما سقوط کرده یا زلزله و سیل شده یا افزایش تجاوزات جنسی در انگلیس یا داعش، حمله ملخها، شیوع بیماری و...

تو فرانسه، آمریکا، انگلیس که کشورهای پیشرفته هستند هم مردم از مدیران کشور ناراضی اند و راهپیمایی و اعتراض میکنند!

لذا خداوند بلای مدیران فاسد و سفیه را بر ما مردم هم نازل کرده و رهبری هم در شرایطی هستند که نمیتوانند کار خاصی بکنند! در کشورهای دیگر هم همینطور!

باید همان مردمی که به این شخص رای دادند به خیابانها بریزند تا از شر این دولت راحت شوند و ... تنها در این شرایط، رهبری، شر این مزاحم را از سرمان کم میکنند!

تا مردم از آمریکا و غرب و این دولت سرخورده نشوند خداوند گشایشی عطا نمیکند!

فعلا باید تا زمان مرحله دوم ظهور صبر کنیم تا فرج و گشایشی عظیم نازل شود! و یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ رقم بخورد!


در مورد صدا و سیما زیر نظر رهبری و... هم در لینک زیر پاسخی ارائه کرده ام:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=65316&p=1021547&viewfull=1#post1021547

پیامبر اکرم (ص): پنج چیز است كه اگر با آنها برخورد كردید از آنها به خدا پناه برید:

هرگز در مردمى زنا پیدا نشود كه آن را آشكارا كنند جز اینكه در ایشان طاعون و دردهائی كه در گذشتگان آنها سابقه نداشته(انواع سرطان و...) پدیدار گردد،

و از پیمانه و ترازو كم نگذارند ( یا وظیفه شان را کامل انجام ندهند) جز اینكه به قحطى و سختى مخارج زندگى(رکود و تورم) و ستم سلطان (مسئولان و مدیران کشور) گرفتار شوند،

و از دادن زكات منع نكنند جز اینكه آمدن باران آسمان بر آنها ممنوع گردد و اگر بخاطر چهار پایان نبود هیچ باران بر آنها نبارد،

و پیمان خدا و رسولش را (در عدم بندگی شیاطین) نشكنند جز اینكه خداوند دشمنانشان را بر ایشان چیره كند و برخى اموالشان را بگیرد (تحریمهای آمریکا و غارت اموال ایران)

و به غیر آنچه خداى عزوجل (قرآن) نازل كرده حكم نكنند جز اینكه خداوند كشمكش و ستیزه میان آنها قرار دهد (جنگها، دعوای جناحهای سیاسی در کشورهای اسلامی و....)

سلام یحبونه گرامی
ما 200 تا کشور توی دنیا داریم. پس اگر احتمال سقوط هواپیما توی ایران برابر با سایر کشورها باشه، باید به ازای هر سقوط هواپیمایی که توی ایران انجام میشه 200 تا سقوط در دنیا صورت بگیره. یعنی مشکلات دنیا باید خیلی بیشتر از مشکلات ایران باشند تا بگیم اوضاع عادیه.

توی سیل اخیر، مشکل اصلی کمبود بودجه بود. شاید کلیپهاش رو دیده باشید که توی دنیا ماشین آلاتی مخصوص ساخت سیل بند ساختن. توی ایران ما اینها رو نداریم بعد گروهی رو می فرستیم که با بیل گونی خاک پر کنند.

رودی که روش سد ساخته میشه باید لایروبی بشه. اما این کار هزینه داره ...

توی مسیل نباید جاده ساخته بشه و ...

یکی از کارشناسان هواشناسی هم گفته بود که پیش بینی دقیقتر سیل نیاز به بودجه داره.

فروردین;1021711 نوشت:
سلام یحبونه گرامی
ما 200 تا کشور توی دنیا داریم. پس اگر احتمال سقوط هواپیما توی ایران برابر با سایر کشورها باشه، باید به ازای هر سقوط هواپیمایی که توی ایران انجام میشه 200 تا سقوط در دنیا صورت بگیره. یعنی مشکلات دنیا باید خیلی بیشتر از مشکلات ایران باشند تا بگیم اوضاع عادیه.

توی سیل اخیر، مشکل اصلی کمبود بودجه بود. شاید کلیپهاش رو دیده باشید که توی دنیا ماشین آلاتی مخصوص ساخت سیل بند ساختن. توی ایران ما اینها رو نداریم بعد گروهی رو می فرستیم که با بیل گونی خاک پر کنند.

رودی که روش سد ساخته میشه باید لایروبی بشه. اما این کار هزینه داره ...

توی مسیل نباید جاده ساخته بشه و ...

یکی از کارشناسان هواشناسی هم گفته بود که پیش بینی دقیقتر سیل نیاز به بودجه داره.


با سلام

بنده اول پستم هم گفتم همه اینها بخاطر دوران آخرالزمان هست!

بله کمبود بودجه و لایروبی رو قبول دارم و بنده هم گفتم همه عوامل دست به دست هم داد و این تبدیل به فاجعه شد ولی در کشورهای پیشرفته هم با وجود امکانات مختلف باز هم بلا که میاد نمیتونند جلوی خسارات زیادش رو بگیرند!

خسارات سیلها و طوفان کاترینا و مشابهش، .... زیاد بوده با وجودی که پیشگیری با تجهیزات پیشرفته هم بوده!

سقوط چندین فروند هواپیمای نظامی آمریکایی یا هواپیمای آمریکایی بوئینگ و ... رو در آمریکا و سایر کشورها تو همین سالهای اخیر رخ داده! اکثر اینها جدیدترین و پیشرفته ترین هواپیماها بوده!!!!!! دیدید که همین چند هفته پیش سر شرکت بوئینگ چی اومد!

تشدید نزول بلایای اینچنینی در کل کشورهای دنیا طوری هست که همه مردم دنیا میگن آخرالزمان شده!!!!!!!

حتی اگه لایروبی و تجهیزات پیشرفته و انواع پیشگیریهای بروز هم در ایران میشد خداوند بارشهای شدیدتری نازل میکرد که تمام این پیشگیریها بیفایده میبود!

در هر صورت بنده میگم تمام پیشگیریها و سیل بندها و سدها و... جدید و نوین باید باشد ولی مطمئنم خدا بخواد بلاش رو نازل کنه هیچ مانعی نمیتونه جلوش رو بگیره!!! سیل هم نبود انواع بلایای ویرانگر دیگر هست که خداوند میتواند نازل کند که بشر از مقابله با آن عاجز است!

تو همین کشورهای مثلا پیشرفته که صبح تا شب به علم و پیشرفت، آموزش و سند 2030 و... می بالند انواع تجاوزات جنسی در سطح نوجوانان مدارس، به کودکان و نوجوانان درکلیساها و... رخ داده!

اگه سقوط هواپیما یا برخی حوادث رو تجربه نکردند دلیل بر این نیست که از خشم و قهر الهی و سایر بلایا در امانند!




یحبونه گرامی
در مورد عکسهایی که قرار دادید، اجازه بدید در ابتدا فقط در مورد نخست وزیر کانادا صحبت کنم:
در موقع بحران، وظیفه یک مدیر اینه که شرایط رو مدیریت کنه ومطمئن بشه نیروها، منابع، تجهیزات و ... به درستی تخصیص داده شده اند. پس اگر نخست وزیر کانادا تمام روز رو اونجا بیل زده باشه، این نمره مثبتی برای مدیریتش نیست. مسئله این نیست که آیا مدیر خوب بیل می زنه یا نه، مسئله اینه که از کار اصلیش باز نمونده باشه.

اما اگر این صرفا یک کار رسانه ای باشه اتفاقا بهتر میشه توجیهش کرد. از دید مثبت که نگاه کنیم، هدف این دو بزرگوار می تونه فرهنگ سازی باشه تا نیروهای دیگه از کمک کردن اکراه نداشته باشند. مثلا کار سردار جعفری می تونه باعث ترغیب سربازان به کمک بشه. در این صورت صرفا یک کار رسانه ای در حد فیلمبرداری کفایت می کنه و نباید وقت زیادی صرف این فرهنگ سازی بشه.

می بخشید یه قدری دور شدیم از موضوع ...

اینجا به دو تا توجیه برای انتصاب مدیران نالایق رسیدیم:
1. شاید در انتصاب این مدیران حکمتی بوده یا فرد بهتری وجود نداشته.
2. شاید اگر برای مدیریت بحران تلاش بیشتری کنیم، خدا عذابهای بزرگتری بفرستند و تلاشها خنثی شود.

فروردین;1022082 نوشت:
2. شاید اگر برای مدیریت بحران تلاش بیشتری کنیم، خدا عذابهای بزرگتری بفرستند و تلاشها خنثی شود.


سلام
منظورتان از این توجیه دوم چی هست؟

مسلم;1022092 نوشت:

سلام
منظورتان از این توجیه دوم چی هست؟

نظر جناب یحبونه بود.
خواستم به صورت تیتروار توجیهات رو بنویسم تا در موردشون صحبت بشه.

یحبّونه;1021728 نوشت:

حتی اگه لایروبی و تجهیزات پیشرفته و انواع پیشگیریهای بروز هم در ایران میشد خداوند بارشهای شدیدتری نازل میکرد که تمام این پیشگیریها بیفایده میبود!

در هر صورت بنده میگم تمام پیشگیریها و سیل بندها و سدها و... جدید و نوین باید باشد ولی مطمئنم خدا بخواد بلاش رو نازل کنه هیچ مانعی نمیتونه جلوش رو بگیره!!! سیل هم نبود انواع بلایای ویرانگر دیگر هست که خداوند میتواند نازل کند که بشر از مقابله با آن عاجز است!

مسلم;1021601 نوشت:
همانطور که اگر در صفین همه پشتیبان علی(علیه السلام) بودند، ماجرای حکمیت پیش نمی آمد، اگر در ماجرای حکمیت همه پشتیبان امام علی(علیه السلام) بودند حکمیت ابوموسی اشعری مطرح نمیشد، آنجایی که رهبری مجبور است به خاطر مصلحت خلاف خواست خود رفتار کند جایی است که مردم نظر دیگری دارند، نه اینکه مردم همه خواهان اصلح باشند اما رهبری خواهان غیر اصلح!

با سلام.خوب مساله همین هست.اکثر ملت دید انتقادی به یک سری مسئولین دارند. عاشق چشم و ابروی مثلا رئیس قوه قضاییه ی کنونی نیستند.چند نفر واقعا عاشق و شیفته ی مثلا رئیس قوه قضاییه هستند/یاشیفته رئیس صدا و سیمای کنونی هستند که بگوییم رهبری برای دل و خواست مردم اینها رو انتخاب کرده اند؟؟ حتی خیلی وقت ها که مردم میروند به رئیس جمهوری رای می دهند، شیفته و دوست دار ان رئیس جمهور نیستند.خیلی موارد بین بد و بدتر می روند و به آن رئیس جمهور رای می دهند.در یک همچین اوضاع و احوالی آدم ببیند که رهبری افرادی انتخاب می کنند که شایسته و لایق نیستند و اقبال عمومی هم نسبت به آنها آنچنان که باید و شاید نیست؟؟در اینجا واقعا چه کار می توان کرد؟باید گفت، حتما حکمتی هست؟؟؟
من خیلی سر و کارم با اقتصاد نیست مثلا،.فرصت نیست که، بخواهم، بروم دنبال نرخ ارز و از این مسائل.ولی تا حد و اندازه ای سخنان رهبری رو دنبال می کنم، خبرهای مربوط به شخص رهبری رو دنبال می کنم. واقعا پذیرش بسیاری از رفتار و سخنان و دستورات رهبری رو برایم دشواره... و وقتی بخواهیم گلایه کنیم و حتی آغاز گر یک جنبش انتقادی بزرگ باشیم.یک عده می آن می گن، رهبری که وظایفش محدوده!! یک عده هم می آن می گن، مستقیم یا غیر مستقیم باید در برابر رهبری سکوت کرد.واقعا مرا عصبانی می کنن.
من مثال خیلی ساده زدم.مثلا سخنران نماز جمعه تهران را مثال زدم. خود رهبری از جنگ نرم سخن می گویند.خوب تریبون نماز جمعه، که می تواند یک شبکه تبلیغاتی بزرگ برای ما باشد چرا باید گاها شبکه خنده و سناریوی طنز برای رسانه های ماهواره ای دست و پا کند.اینها رو باید دید و باید سکوت کرد که حتما رهبری مجبور هست؟؟ و بعد از سخنران ها بشونم مستقیم یا غیر مستقیم که مبادا رهبری رو انتقاد کنید. یکی از این حضرات توی یک سری از سلسله سخنرانی هاشون که اینطور القا می کردن که، این رهبری آزمون الهیه.ایشون که معصوم نیستن، ما مطیع هستیم و اینطور فرمانبردار هستیم، اون که معصوم هست بیاد چه می کنیم(امام زمان یعنی بیان چه می کنیم)یعنی اینطور القا میشه که اصلا رهبری الان یک وسیله ی آزمایشه.ما باید مطیع تمام و کمال باشیم، که به خدا ثابت کنیم که اگر امام زمان بیاد دیگه کولاک می کنیم!!!!!
اگر اشکالی نداره، من لینک یکی از سخنان رو می زارم.
http://s9.picofile.com/file/8359213368/raf.rar.html
نکته ی بعدی، این که می خواستم بپرسم، آیا اصلا یک همچین حکومتی، حکومت سالمی هست؟؟آیا نباید در یک حکومت، سازوکاری و قوانینی و شفافیت هایی وجود داشته باشد و افراد صالح و لایق به پشت و مدیریت برسند و اصلا پای این حرف ها باز نشود که آها ممکنه رهبری به یک نادان، پست بدهد که مجبور است؟؟؟آیا نباید یک سازوکاری دست و پا شود که اصلا پای چنین سخنانی وسط نیاید، یعنی یا خواست و اننخاب مردم به طور مستقیم و آشکار وسط باشد یا سازوکاری و قوانین و شفافیت هایی وجود داشته باشد که اصلا پای چنین حرف هایی نیاید که رهبری مجبور است، آدم نالایقی رو مدیر کند؟؟؟

پارسا مهر;1022280 نوشت:
اکثر ملت دید انتقادی به یک سری مسئولین دارند.

پارسا مهر گرامی، اگر بخواهیم مشابه پست اول مقایسه ای با صدر اسلام داشته باشیم، خالد بن ولید رو میشه مثال زد که مورد خواست مردم هم نبود:
https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=5145

http://fa.mobile.wikishia.net/index.php/خالد_بن_ولید
به طور مشابه، میشه گفت که برکنار نشدن خالد از سرداری حکمتی داشته (با توجه به عصمت پیامبر ) اما دلیلش طرفداری مردم نبوده.

البته منظورم مقایسه مسئولان فعلی با شخصیتهای تاریخی نیست.

پارسا مهر;1022280 نوشت:
خوب مساله همین هست.اکثر ملت دید انتقادی به یک سری مسئولین دارند

پارسا مهر;1022280 نوشت:
آیا نباید در یک حکومت، سازوکاری و قوانینی و شفافیت هایی وجود داشته باشد و افراد صالح و لایق به پشت و مدیریت برسند و اصلا پای این حرف ها باز نشود که آها ممکنه رهبری به یک نادان، پست بدهد که مجبور است؟؟؟آیا نباید یک سازوکاری دست و پا شود که اصلا پای چنین سخنانی وسط نیاید، یعنی یا خواست و اننخاب مردم به طور مستقیم و آشکار وسط باشد یا سازوکاری و قوانین و شفافیت هایی وجود داشته باشد که اصلا پای چنین حرف هایی نیاید که رهبری مجبور است، آدم نالایقی رو مدیر کند؟؟؟


ببینید این که بنده عرض کردم سلیقه مردم در انتخاب نقش دارد منظورم این شدت افراطی نبود که شما می گویید یک انسان نادان را رهبری در یک مسئولیت مهم قرار دهد!! همه چیز طبق قاعده اهم و مهم است، اگر گذاشتن یک انسان ندان در یک پست مهم موجب آسیب های جدی تری شود، خب طبیعتا از آنجا که آسیب آن بیشتر از راضی نگه داشتن مردم است، رهبری چنین کاری نمی کنند.

ثانیا اصلا بحث بر سر انتخاب رهبری نیست که بگوییم چرا بهترین را انتخاب نمی کند، بلکه عمدتا بالعکس است، بحث بر سر انتخاب مردم است که رهبری پای آن را امضاء می کند. عمده مسئولینی که تحول یک کشور به دست آنهاست شورایهای شهر، نمایندگان مجلس، و دولت هست که از سوی مردم انتخاب می شوند، و رهبری باید در برابر این خواست مردم رضایت دهد تا مشارکت مردم در سرنوشتشان تحقق پیدا کند. به عنوان مثال امام خمینی(ره) هرگز شخصی مثل بنی صدر را بر مسند قدرت ننشاندند، بلکه در برابر انتخاب مردم ایستادگی نکردند.

نکته دیگر این که لزوما اینگونه نیست که تمامی مسئولین اصلح نبوده و رهبری صرفا برای رعایت نظر مردم آنها را انتخاب کرده باشند تا این سوال طرح شود که مثلا فلان مسئول که مقبولیت مردمی چندانی ندارد، فلان مسئولیت مهم را بر عهده گرفته است. عرض کردم همه چیز طبق قاعده اهم و مهم است، باید مزایا و معایب هر دو سنجیده شود، گاهی در یک مسئولیت ممکن است آن مسئول اصلحی که مقبولیت حداکثری ندارد چون کارش مستقیما در تعامل با مردم نیست بهتر باشد.

پرسش:
برخی از سخنرانان در مقام دفاع از ولایت فقیه می گویند رهبری مجبور است مدیران نالایق انتخاب کرده یا در برابر انتخاب آنها سکوت می کند. طبق این تحلیل راه نقد بسته می شود، هر کسی را دیدیم که لیاقت پستش را نداشت باید ساکت باشیم و بگوییم حتما یک حکمتی در کار بوده! ولو آنکه رهبری یک مدیر نادان را انتخاب کند و او مملکت را نابود کند. پس تکلیف ما در مواجه با مدیران نالایق چیست؟

پاسخ:
فارغ از لحن سخنرانان، و همچنین شاخ و برگی هایی که به بحث می دهند و مصادیقی که گاهی بیان می کنند که ممکن است همه در جای خودش قابل نقد و بررسی باشد، اما اصل این پاسخ، پاسخ قابل قبولی است که تفصیل آن را در قالب چند نکته باید عرض کنم تا مطلب روشن شود:

نکته اول:
هر رهبر حکیمی همواره با توجه به شرایط بهترین گزینه را بر می گزیند، کسانی که چنین سخنانی مطرح می کنند منظورشان این نیست که چنین انتخابی اشتباه است، بلکه مقصودشان این است که با توجه به شرایط این ها بهترین گزینه هستند، چرا که انتخاب را نباید بدون توجه به شرایط سنجید. مثلا گزینه «الف» اگرچه ممکن است در شرایط عادی بهترین گزینه باشد، اما در یک شرایط خاص ممکن است بهترین گزینه نباشد، یا بالعکس! مثلا در ماجرای صفین، امیرالمومنین(علیه السلام) با دو گزینه روبرو بود، یا حکمیت ابوموسی اشعری را بپذیرد، یا اینکه امام برهمان انتخابش که ملک اشتر و ابن عباس بود بماند و لشکر چند تکه شده و از هم بپاشد! طبیعتا در چنین شرایطی فروپاشی لشکر امام علی(علیه السلام) به مراتب بدتر از این بود که حکمیت ابوموسی اشعری را نپذیرد، بنابراین قطعا رضایت دادن امام علی(علیه السلام) به حکمیت ابوموسی اشعری بهترین گزینه بود.

البته نمیخواهم مسئولین کشور را با ابوموسی اشعری مقایسه کنم، مثال های تاریخی از آن باب است که وضوح بیشتری دارند، در حکومت ما هم ممکن است در مقیاس کوچک تری همین اتفاق بیفتد؛ سخن در این است که یک انتخاب را باید با شرایطش سنجید. به عنوان نمونه بنی صدر قطعا گزینه ای بود که نظر امام خمینی(ره) با او نبود، و بر این مطلب تصریح کردند، اما وقتی از سوی برخی نزدیکان به ایشان اعتراض میشد، ایشان می فرمود من طرفدار بنی صدر نیستم، من به آن 11 میلیون نفری که به او رأی داده اند احترام می گذارم، و می فرمود باید باشد تا خود مردم او را بشناسند، تا خود نمایندگان مردم رأی به عدم صلاحیت او دهند، همین سیاست امام(ره) موجب شد بنی صدر در دوران اوج خداحافظی نکند، و از او چهره موجهی باقی نماند. می بینید که اگرچه بنی صدر به خودی خود بهترین گزینه نبود ، اما ابقاء او بهترین گزینه بود.

نکته دوم:
این سخنان هرگز به منزله نفی نقد نیست، بلکه دفاع از رهبر جامعه در برابر نقد است، یعنی کسی نمی گوید شما حق ندارید سوال کنید چرا رهبری چنین کرد، بلکه اتفاقا در پاسخ به همین نقد است که چرا فلان مسئول و فلان مسئول را رهبری کنار نمی گذارد، این مسئله مطرح میشود که باید انتخاب را با شرایطش قضاوت کرد، بنابراین این مسئله ی منطقی هرگز تعارضی با نقد ندارد.
علاوه بر اینکه این منافاتی با نقد مسئولین و ایجاد گفتمان عدالت طلبی و مسئولیت خواهی از ایشان نیست، اتفاقا نقد و مطالبه گری مردم نقش بی بدیلی در اصلاح رفتار مسئولین دارد.

نکته سوم:
همانطور که اشاره شد یک رهبر برای انتخاب هایش با یک سری جبرهای نامرئی روبروست، اما باید دقت کرد که مهمترن عاملی که یک رهبر را به انتخابی غیر از آنچه که در دل خود اوست وادار می کند، نگاه متفاوت مردم است، وقتی انتخاب یک شخص غیر اصلح، موافق افکارعمومی و موجب اتحاد و جذب حداکثری میشود، این انتخاب اصلح خواهد بود ولو آن که انتخاب شونده اصلح نباشد، در اینجا معنا این نیست که رهبر یا امام مجبور است و چاره ای ندارد، بلکه مصلحت این است.

به همین خاطر همواره در روایات معصومین ما، و همچنین سخنان بزرگان دین ما این همه بر پیوری از رهبر و امام جامعه تأکید شده است، به همین خاطر امام خمینی(ره) فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد»، چرا که این تبعیت مردم موجب میشود که رهبر جامعه از آن جبرهای نامرئی رها شود.
همانطور که اگر در صفین همه پشتیبان علی(علیه السلام) بودند، ماجرای حکمیت پیش نمی آمد، اگر در ماجرای حکمیت همه پشتیبان امام علی(علیه السلام) بودند حکمیت ابوموسی اشعری مطرح نمیشد، آنجایی که رهبری مجبور است به خاطر مصلحت خلاف خواست خود رفتار کند جایی است که مردم نظر دیگری دارند، نه اینکه مردم همه خواهان اصلح باشند اما رهبری خواهان غیر اصلح!

مثال به روز اگر بخواهم بزنم، همین مذاکرات هسته ای که رهبری از همان ابتدا بدبینی و بی فایده بودن مذاکره با غربی ها را بیان کردند، اما چون بسیاری از مردم نظر دیگری داشتند و حتی گاهی رسما رهبری را عامل پیش نرفتن مذاکرات و باقی ماندن تحریم ها معرفی می کردند رهبری باید اجازه میدادند که این کاری که اصلح نبود انجام شود، چرا که همین مصلحت بود!

نکته چهارم:
آنچه که بنده در خصوص ابقاء مدیران ناکارآمد عرض شد به این شدت افراطی نیست که شما بگویید رهبری یک انسان نادان را در یک مسئولیت مهم قرار دهد تا به نابودی مملکت منجر شود!! همه چیز طبق قاعده اهم و مهم است، اگر گذاشتن یک انسان نادان در یک پست مهم موجب آسیب های جدی تری شود، خب طبیعتا از آنجا که آسیب آن بیشتر از راضی نگه داشتن مردم است، رهبری چنین کاری نمی کنند.

ثانیا اصلا بحث بر سر انتخاب رهبری نیست که بگوییم چرا بهترین را انتخاب نمی کند، بلکه عمدتا بالعکس است، بحث بر سر انتخاب مردم است که رهبری پای آن را امضاء می کند. عمده مسئولینی که تحول یک کشور به دست آنهاست شوراهای شهر، نمایندگان مجلس، و دولت هست که از سوی مردم انتخاب می شوند، و رهبری باید در برابر این خواست مردم رضایت دهد تا مشارکت مردم در سرنوشتشان تحقق پیدا کند. به عنوان مثال امام خمینی(ره) هرگز شخصی مثل بنی صدر را بر مسند قدرت ننشاندند، بلکه در برابر انتخاب مردم ایستادگی نکردند.

نکته دیگر این که لزوما اینگونه نیست که تمامی مسئولین اصلح نبوده و رهبری صرفا برای رعایت نظر مردم آنها را انتخاب کرده باشند تا این سوال طرح شود که مثلا فلان مسئول که مقبولیت مردمی چندانی ندارد، فلان مسئولیت مهم را بر عهده گرفته است. عرض کردم همه چیز طبق قاعده اهم و مهم است، باید مزایا و معایب هر دو سنجیده شود، گاهی در یک مسئولیت ممکن است آن مسئول اصلحی که مقبولیت حداکثری ندارد چون کارش مستقیما در تعامل با مردم نیست بهتر باشد.

موضوع قفل شده است