جمع بندی چه چیز باعث وجود من شد ؛ برنامه ریزی یا قرعه کشی؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه چیز باعث وجود من شد ؛ برنامه ریزی یا قرعه کشی؟

سلام.
اون لحظه ی خیلی کم بعد از صفر ، از زمانی خداوند تصمیم گرفت آهنگ خلقت کند و اون لحظه ی اولیه که بلافاصله علم خدا تا قیامت نسبت به همه و سرنوشت آن ها تعلق گرفت :

چه چیزی باعث شد من در این تاریخ ، در این خانواده ، در این کشور ، با ویژگی های که خداوند در رحم مادر صورت آرایی می کرد ، با این استعداداها و ... به وجود بیام ، چه چیزی در اون لحظه اول باعث این ها شد ؟

برنامه ریزی یا قرعه کشی ؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد قول سدید

[TD][/TD]

دلسوخته;1021097 نوشت:
سلام.
اون لحظه ی خیلی کم بعد از صفر ، از زمانی خداوند تصمیم گرفت آهنگ خلقت کند و اون لحظه ی اولیه که بلافاصله علم خدا تا قیامت نسبت به همه و سرنوشت آن ها تعلق گرفت :

چه چیزی باعث شد من در این تاریخ ، در این خانواده ، در این کشور ، با ویژگی های که خداوند در رحم مادر صورت آرایی می کرد ، با این استعداداها و ... به وجود بیام ، چه چیزی در اون لحظه اول باعث این ها شد ؟

برنامه ریزی یا قرعه کشی ؟

سلام و عرض ادب

با عنایت به این که همه امور بر اساس نظام علّی است و خداوند نیز در همین چارچوب جهان را خلق کرده است، شانس و قرعه در آن منتفی است.

بله با عنایت به علم محدودی که ما داریم، چون از علل امور بی اطلاعیم، گاهی یک شئ را شانسی تلقی می کنیم؛ اما در همین مورد، اگر علم تام داشته باشیم، متوجه می شویم که همه چیز بر اساس نظام علّی است و شانسی نبوده است.

بنابراین، این که من در این زمان و مکان با این رنگ و ظاهر و استعداد و غیره متولد شدم، شانسی نیست و بر اساس عللی است که از پیش رقم خورده است و ما به تمامی این سلسله علل، خصوصا علل اولیه اش، اشرافی نداریم و به همین جهت، این وضعیت را شانسی می دانیم.

مطلب بعدی که شاید مرتبط با پرسش شما باشد این است که اختیار ما در تعیین سرنوشت ما بخشی از همین نظام علّی است؛ یعنی اگرچه من بر اساس عللی که خارج از اختیارم است در این موقعیت خاص متولد شده ام، اما چون مختارم می توانم این موقعیت را تغییر دهم؛ چنانچه که بسیاری از فقرا با کوشش و تلاش ثروتمند می شوند و بسیاری از ثروتمندان با بی تدبیری فقیر می شوند و غیره.

قول سدید;1021438 نوشت:
بله با عنایت به علم محدودی که ما داریم، چون از علل امور بی اطلاعیم، گاهی یک شئ را شانسی تلقی می کنیم؛ اما در همین مورد، اگر علم تام داشته باشیم، متوجه می شویم که همه چیز بر اساس نظام علّی است و شانسی نبوده است.

قول سدید;1021438 نوشت:
بنابراین، این که من در این زمان و مکان با این رنگ و ظاهر و استعداد و غیره متولد شدم، شانسی نیست و بر اساس عللی است که از پیش رقم خورده است و ما به تمامی این سلسله علل، خصوصا علل اولیه اش، اشرافی نداریم و به همین جهت، این وضعیت را شانسی می دانیم.

سلام. با این توضیح، اینکه شما با اختیارتان مثلا رفتید سمت دانشگاه و نرفتید سمت فوتبالیست شدن و دیگری با اختیارش انتخاب کرد که برود مثلا ورزشکار و فوتبالیس بشود، بی علت نبوده و شانسکی نبوده و بر اساس نظام علی است که از پیش رقم خورده است.که ازپیش رقم خورده بر اساس نظام علی که شما انتخاب کنید با اختیارتان بروید دانشگاه و دیگری برود فوتبالیست شود. 8-|

سلام.
خب شما می گوید شانس منتفی است ، بسیار عالی.
پس من که با این وضعیت به دنیا آمدم شانسی نبوده و علت هایی وجود داشته.
بریم به زمان قبل خلقت .
دو حالت بررسی کنیم :
۱- عالم ذر وجود داشته و واقعا ما در آنجا امتحان شدیم و سپس در زمین به وجود آمدیم و رفتارهایی مطابق امتحانمان در عالم ذر انجام دادیم. طینتی مطابق امتحانمان شکل گرفت و مارو در رسیدن به اون رفتارهامون هدایت می کند.
سوالاتی که پیش میاد :
۱- امتحان پدر و مادر من ربطی به امتحان من داشته که باعث شده من با این پدر و مادر و ژنتیک به وجود بیام؟
۲- در دنیا توانایی برگشت از انتخاب عالم ذر وجود دارد ؟ با چه دلایلی ؟

حال حالت دوم ، یعنی تمام موارد بالا غلط و اشتباه است .
۲- عالم ذر به صورت مستقل وجود نداشته و امتحان و ... هم وجود نداشته.
۱- خب ، چه چیزی باعث شد طینت ها متفاوت باشد ، علم خدا به آینده ؟ هنوز که به دنیا نیامده بودیم این ترتیب خانواده ها و طینت ها چه طور برنامه ریزی شده ؟

۲- سعادت و شقاوت با علم خداوند مشخص است، طینت هایی مطابق آن‌شکل می گیرد، چه منطقی می گوید ما با اختیار می توانیم بر خلاف طینت ها رفتار کنیم وقتی خود خداوند برای رسیدن به اون هدف طینت ها را در اون اول متفاوت آفریده ؟

پارسا مهر;1021472 نوشت:
سلام. با این توضیح، اینکه شما با اختیارتان مثلا رفتید سمت دانشگاه و نرفتید سمت فوتبالیست شدن و دیگری با اختیارش انتخاب کرد که برود مثلا ورزشکار و فوتبالیس بشود، بی علت نبوده و شانسکی نبوده و بر اساس نظام علی است که از پیش رقم خورده است.که ازپیش رقم خورده بر اساس نظام علی که شما انتخاب کنید با اختیارتان بروید دانشگاه و دیگری برود فوتبالیست شود.

سلام و عرض ادب

پیش تر درباره اختیار و علیت سخن گفتیم. مثلا مراجعه شود به :

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64409&page=6

قول سدید;1021438 نوشت:
مطلب بعدی که شاید مرتبط با پرسش شما باشد این است که اختیار ما در تعیین سرنوشت ما بخشی از همین نظام علّی است؛ یعنی اگرچه من بر اساس عللی که خارج از اختیارم است در این موقعیت خاص متولد شده ام، اما چون مختارم می توانم این موقعیت را تغییر دهم؛ چنانچه که بسیاری از فقرا با کوشش و تلاش ثروتمند می شوند و بسیاری از ثروتمندان با بی تدبیری فقیر می شوند و غیره.

دلسوخته;1021487 نوشت:
سلام.
خب شما می گوید شانس منتفی است ، بسیار عالی.
پس من که با این وضعیت به دنیا آمدم شانسی نبوده و علت هایی وجود داشته.
بریم به زمان قبل خلقت .
دو حالت بررسی کنیم :
۱- عالم ذر وجود داشته و واقعا ما در آنجا امتحان شدیم و سپس در زمین به وجود آمدیم و رفتارهایی مطابق امتحانمان در عالم ذر انجام دادیم. طینتی مطابق امتحانمان شکل گرفت و مارو در رسیدن به اون رفتارهامون هدایت می کند.
سوالاتی که پیش میاد :
۱- امتحان پدر و مادر من ربطی به امتحان من داشته که باعث شده من با این پدر و مادر و ژنتیک به وجود بیام؟
۲- در دنیا توانایی برگشت از انتخاب عالم ذر وجود دارد ؟ با چه دلایلی ؟

حال حالت دوم ، یعنی تمام موارد بالا غلط و اشتباه است .
۲- عالم ذر به صورت مستقل وجود نداشته و امتحان و ... هم وجود نداشته.
۱- خب ، چه چیزی باعث شد طینت ها متفاوت باشد ، علم خدا به آینده ؟ هنوز که به دنیا نیامده بودیم این ترتیب خانواده ها و طینت ها چه طور برنامه ریزی شده ؟

۲- سعادت و شقاوت با علم خداوند مشخص است، طینت هایی مطابق آن‌شکل می گیرد، چه منطقی می گوید ما با اختیار می توانیم بر خلاف طینت ها رفتار کنیم وقتی خود خداوند برای رسیدن به اون هدف طینت ها را در اون اول متفاوت آفریده ؟

با سلام و عرض ادب و عذرخواهی بابت تاخیر در پاسخگویی@};-

درباره عالم ذر و طینت و غیره مختصرا نکاتی را تقدیم می کنم:

1. عالم ذر و طینت مکررا در روایات بدست آمده از اهل البیت (علیهم السلام) مورد توجه قرار گرفته است و نمی توان به راحتی آنها را انکار کرد و یا با بی توجهی از کنارشان گذشت.

2. در روایات به این نکته اشاره شده است که این مباحث از اسرار هست و مفسران نیز قبول دارند که تبیین این روایات بسیار سخت و دشوار است.

3. در این زمینه تفاسیر مختلفی مطرح شده است که عمدتا ناشی از این است که مفسران می خواهند تبیینی از این روایات ارائه بدهند که با اختیار و عدل الهی سازگار باشد.
تفسیر اول: سند این روایات قابل قبول نیست.
تفسیر دوم: بهتر است در تبیین این روایات توقف کنیم و آن را به علم خدا واگذار کنیم.
تفسیر سوم: این روایات استعاره از حقیقت دیگری هستند نه این که واقعا عالم ذر و طینت باشد؛ مثلا کنایه از علم خدا به سرنوشت انسانها هستند نه این که انسان ها واقعا قبل از این عالم، در عالم دیگری خلق شده اند و ...
تفسیر چهارم: طینت منشا گرایش به بدی یا خوبی در دنیا است و نقش جبری ندارد. از این رو، این امکان وجود دارد که طینت به گونه ای رقم بخورد که میل به بدی دارد اما انسان با اختیارش خوبی را برگزیند.
تفسیر پنجم: طینت ها بر اساس امتحان در عالم ذر شکل گرفته اند یعنی وقتی انسانها امتحان شدند، هر یک راهی را برگزیدند و به همین جهت خداوند از باب تکریم و یا تنبیه، طینتی را برای آنها رقم زده است.
تفسیر ششم: اختلاف طینتها بر اساس علم پیشین خدا به سرنوشت انسانها است بی آن که انسانها مجبور به کاری شوند. خدا می دانست که فلانی مومن می شود و به همین جهت، بواسطه اعطای طینت علیین، او را تکریم کرد و ...

4. توجه به این تفاسیر از این جهت لازم است که بدانیم چرا علمای تفسیر، گاهی به تضعیف سندی و گاهی به توقف و گاهی به تاویل روی می آوردند. در واقع، مساله اساسی این است که این روایات متشابهند و برای تفسیرشان باید آنها را به محکمات دینی ارجاع دهیم. عدل الهی و تکالیف دینی و اختیار انسان در تعیین سرنوشت و ... از محکمات دینی و شیعی هستند و به همین جهت، باید روایات مربوط به عالم ذر را ذیل این محکمات توضیح بدهیم؛ یعنی نباید تلقی خاصی از این روایات را مطرح کنیم که با تکلیف و اختیار انسان در دنیا منافات داشته باشد.

بعد از این توضیحات مقدماتی، بخشهایی از پرسش شما را مورد بررسی قرار می دهیم:

دلسوخته;1021487 نوشت:
عالم ذر وجود داشته و واقعا ما در آنجا امتحان شدیم و سپس در زمین به وجود آمدیم و رفتارهایی مطابق امتحانمان در عالم ذر انجام دادیم. طینتی مطابق امتحانمان شکل گرفت و مارو در رسیدن به اون رفتارهامون هدایت می کند.

همانطور که عرض شد تفسیر پنجم از روایات مربوط به عالم ذر و طینت، چنین تفسیری است که شما به آن اشاره فرمودید. این تفسیر اگر درصدد بیان این نکته باشد که هیچ کسی در دنیا نمی تواند سرنوشت خودش را تغییر بدهد و کاملا منطبق با امتحان و طینتی که به او داده شده، باید رفتار کند، قطعا تفسیر قابل قبولی نیست و با محکمات دینی سازگار نیست که عاقبت هر کسی را در گرو انتخاب و اختیار خودش در دنیا می داند؛ یعنی زندگی دنیوی این فرصت را به هر کسی داده که سرنوشت خودش را رقم بزند

دلسوخته;1021487 نوشت:
۱- امتحان پدر و مادر من ربطی به امتحان من داشته که باعث شده من با این پدر و مادر و ژنتیک به وجود بیام؟

چنین مطلبی در روایات صراحتا بیان نشده است. دقیقا معلوم نیست به چه علتی من باید در این موقعیت متولد می شدم. این که ما از علتش بی خبریم، دلیل بر این نیست که اساسا این مطلب بدون علت است.

دلسوخته;1021487 نوشت:
۲- در دنیا توانایی برگشت از انتخاب عالم ذر وجود دارد ؟ با چه دلایلی ؟

همانطور که عرض شد، باید تفسیر روایات مربوط به عالم ذر را متناسب با محکمات دینی انجام بدهیم. یکی از محکمات دینی این است که ما انسانها در تعیین سرنوشتمان مختاریم و به همین جهت، خداوند مجددا ما را در این دنیا امتحان می کند و هر کس متناسب با رفتاری که از خودش بروز می دهد به سعادت و شقاوت می رسد. اگر در این دنیا مختار نبودیم، اساسا خلق مجدد و امتحان مجدد و تاکید قرآن بر اختیار در تعبیین سرنوشت، لغو و عبث و غلط بود.

دلسوخته;1021487 نوشت:
۲- عالم ذر به صورت مستقل وجود نداشته و امتحان و ... هم وجود نداشته.

همانطور که عرض شد برخی از مفسران بواسطه مشکلات تفسیر در این روایات، به همین جمع بندی رسیدند که اساسا این روایات سند قابل قبولی ندارند و یا دلالتشان استعاری است و در نتیجه، عالم ذر اصلا وجود نداشته است.

دلسوخته;1021487 نوشت:
۱- خب ، چه چیزی باعث شد طینت ها متفاوت باشد ، علم خدا به آینده ؟ هنوز که به دنیا نیامده بودیم این ترتیب خانواده ها و طینت ها چه طور برنامه ریزی شده ؟

بنا بر تفسیر پنجم، نتیجه امتحانی که در عالم ذر رخ داد، تفاوت طینت ها است. اما بنا بر تفسیر ششم، علم خدا به آینده، منجر به تفاوت طینت ها شد.

اما این که چرا ما در این موقعیت خانوادگی و زمانی و مکانی متولد می شویم و دیگران در موقعیت دیگر، دقیقا مشخص نیست و در روایات به آن اشاره نشده است.

دلسوخته;1021487 نوشت:
۲- سعادت و شقاوت با علم خداوند مشخص است، طینت هایی مطابق آن‌شکل می گیرد، چه منطقی می گوید ما با اختیار می توانیم بر خلاف طینت ها رفتار کنیم وقتی خود خداوند برای رسیدن به اون هدف طینت ها را در اون اول متفاوت آفریده ؟

همانطور که عرض شد این روایات از سنخ متشابهند و نباید محکمات دینی را نفی کنند بلکه باید آنها را متناسب با محکمات تفسیر کرد؛ و اگر نمی توانیم چنین تفسیری ارائه بدهیم، بهتر است توقف کنیم و به محکمات بسنده کنیم. از آن جایی که اختیار و تکلیف و امتحان و تعیین سرنوشت در این دنیا، از اصول مهم قرآنی است، نباید این روایات را به گونه ای تفسیر کنیم که با محکمات دینی منافات داشته باشند.

در پایان، مجددا بابت تاخیر در پاسخگویی عذرخواهی میکنم.@};-

دلسوخته;1021097 نوشت:
برنامه ریزی یا قرعه کشی ؟

باسلام
قطعا قرعه کشی نبوده و در ادامه ی حیات شما نخواهد بود .. از صفات خالق رحمان چنین ظنی کاملا اشتباه و ذهنی که به انحراف بره و قبول نکنه... در خداشناسی در همان قدم اول سرگردان مونده.
بله برنامه ریزی شده بود و هست .. این به صفات خالق بی نظیر ما می خوره.. هر تصویری که در هر ثانیه از جلو مردمک چشم شما می گذره حاصل برنامه ریزی ( تدبیر ) خالق توئه .. هر ثانیه به حق می بینی بدونه اینکه لحظه ای به چشم شما ظلم شود ( تصویری به ناحق نخواهی دید ، موافق عمل خواهی دید تا عدالتش در لحظه شامل شما گردد )
خدا شناسی کنید.. قادر متعال حساب یک ذره زیر ناخن انگشت کوچک دست چپ شما رو در این ساعت قبل از خلقت شما رقم زده بود به عدالت .. در عدالت ، آمیخته با عدالت .

سلام.
یکسری که گفتند عالم پیشین وجود داشته امتحان و پیامبران و ... در این دنیا برای اتمام حجت همان عالم قبل تولد است . من درستی اینو نمی دونم.
[SPOILER]
از اخبار طينت بر مى آيد كه خداوند متعال انسان را ازهر جا خلق نمود، به همانجا برمى گرداند: كسانى را كه از بهشت خلق نموده به بهشت ، وافرادى را كه از جحيم (جهنم ) آفريده به جحيم . و اينكه تفاوت انسانها به روح است ،نه به بدن .

[/SPOILER]

اما من همان فرض نبود عالم پیشین و علم خدا به آینده رو در نظر می گیرم.

طینت رو خدا بر حسب علمش از آینده فرد ایجاد کرده دیگه ؟
بحث هایی که پیش میاد :
۱- جبر غیرمستقیم : شقاوتمند می خواهد کار خوب بکنه ، اما یه چیزی این وسط نمی ذاره ، اونو می کشونه به سمت مسیر دیگه ای ، یعنی همان چیزی که باعث می شود علم خداوند جهل نشود !

۲- عدل الهی و خیرخواهی خداوند :
تبعیض با این حساب باید وجود داشته باشد ، این چه عدالتی است که همه ازش دم می زنن ؟
خداوند شقاوتمند را باز هم با طینتی ضعیف می آفریند با قصد و غرض تا تنبیه اش کند ؟! این خیرخواهی خداست ؟
اگر همه طینت ها بهشتی بود ، اختیار هم داریم طبق ادعای شما و کسی هم کار خطایی کند عقلانی تر نیست مجازاتش ؟ اختیار داریم دیگه ، از بهترین ذاتش سو استفاده کرده ، خداوند بهتر بهونه داره برای مجازات .جالب نیست ؟ ( از کارشناس دیگه پرسیدم جوابی نداد)
۳- اینکه معلوم نیست چرا در این خانواده به دنیا آمدم ، اصلا جز اسرار ، احتمالا بعدا هم معلوم نمی شود !!
بهترین فرصت برای جبر نیست ؟

بهترین فرصت برای استفاده ابزاری نیست ؟

شما وقتی فردی بدذات در کنارتون باشه ، هیچ وقت بهش اعتماد نمی کنید ، هیچ وقت دوست ندارید باهاش طرف شید ، وجدانا شما اون لحظه با خودتون فکر نمی کنید بابا این درست نمی شه ولش کن ؟

دلسوخته;1022231 نوشت:
سلام.
یکسری که گفتند عالم پیشین وجود داشته امتحان و پیامبران و ... در این دنیا برای اتمام حجت همان عالم قبل تولد است . من درستی اینو نمی دونم.
[SPOILER]
از اخبار طينت بر مى آيد كه خداوند متعال انسان را ازهر جا خلق نمود، به همانجا برمى گرداند: كسانى را كه از بهشت خلق نموده به بهشت ، وافرادى را كه از جحيم (جهنم ) آفريده به جحيم . و اينكه تفاوت انسانها به روح است ،نه به بدن .

[/SPOILER]

اما من همان فرض نبود عالم پیشین و علم خدا به آینده رو در نظر می گیرم.

طینت رو خدا بر حسب علمش از آینده فرد ایجاد کرده دیگه ؟
بحث هایی که پیش میاد :
۱- جبر غیرمستقیم : شقاوتمند می خواهد کار خوب بکنه ، اما یه چیزی این وسط نمی ذاره ، اونو می کشونه به سمت مسیر دیگه ای ، یعنی همان چیزی که باعث می شود علم خداوند جهل نشود !

۲- عدل الهی و خیرخواهی خداوند :
تبعیض با این حساب باید وجود داشته باشد ، این چه عدالتی است که همه ازش دم می زنن ؟
خداوند شقاوتمند را باز هم با طینتی ضعیف می آفریند با قصد و غرض تا تنبیه اش کند ؟! این خیرخواهی خداست ؟
اگر همه طینت ها بهشتی بود ، اختیار هم داریم طبق ادعای شما و کسی هم کار خطایی کند عقلانی تر نیست مجازاتش ؟ اختیار داریم دیگه ، از بهترین ذاتش سو استفاده کرده ، خداوند بهتر بهونه داره برای مجازات .جالب نیست ؟ ( از کارشناس دیگه پرسیدم جوابی نداد)
۳- اینکه معلوم نیست چرا در این خانواده به دنیا آمدم ، اصلا جز اسرار ، احتمالا بعدا هم معلوم نمی شود !!
بهترین فرصت برای جبر نیست ؟

بهترین فرصت برای استفاده ابزاری نیست ؟

شما وقتی فردی بدذات در کنارتون باشه ، هیچ وقت بهش اعتماد نمی کنید ، هیچ وقت دوست ندارید باهاش طرف شید ، وجدانا شما اون لحظه با خودتون فکر نمی کنید بابا این درست نمی شه ولش کن ؟

سلام و عرض ادب

در پست سابق عرض شد که روایات عالم ذر و طینت، از متشابهات است و یا باید درباره اش سکوت و توقف کرد، و یا آنها را به لحاظ سندی ردّ کرد، و یا آنها را به گونه ای سازگار با سایر مبانی و محکمات دینی توضیح داد.

در این مقاله سعی شده است که گزینه آخر دنبال شود. پیشنهاد می شود این مقاله را مطالعه بفرمایید:

رضوانی، معصومه، روایات طینت و اختیار انسان، پژوهش های فلسفی و کلامی، پاییز 1395، صص47-73.

دلسوخته;1022231 نوشت:
۱- جبر غیرمستقیم : شقاوتمند می خواهد کار خوب بکنه ، اما یه چیزی این وسط نمی ذاره ، اونو می کشونه به سمت مسیر دیگه ای ، یعنی همان چیزی که باعث می شود علم خداوند جهل نشود !

این بحث درباره علم الهی و اختیار است که در این تاپیک دنبال شده است: http://www.askdin.com/showthread.php?t=65291

دلسوخته;1022231 نوشت:
عدل الهی و خیرخواهی خداوند :
تبعیض با این حساب باید وجود داشته باشد ، این چه عدالتی است که همه ازش دم می زنن ؟

همانطور که عرض شد این روایات از متشابهاتند و نباید با محکمات دینی از قبیل اختیار در دنیا و تکلیف و امکان تعیین سرنوشت و ... در تعارض باشند.

اگر نتوانیم این روایات را با این اصول محکم قرآنی سازگار کنیم، یا باید آنها را کنار بگذاریم و یا این که درباره تفسیر واقعی آنها سکوت و توقف کنیم.

دلسوخته;1022231 نوشت:
اینکه معلوم نیست چرا در این خانواده به دنیا آمدم ، اصلا جز اسرار ، احتمالا بعدا هم معلوم نمی شود !!
بهترین فرصت برای جبر نیست ؟

این بخش هم درباره جبر و اختیار است و بهتر است در تاپیک دیگری دنبال شود: http://www.askdin.com/showthread.php?t=65426

سلام

دلسوخته;1021097 نوشت:
چه چیز باعث وجود من شد ؛ برنامه ریزی یا قرعه کشی؟

قوانین فیزیک(مطابق تبعات قوانین فیزیکی (برنامه ریزی)) و تصادف (قرعه کشی، شانس)

متحیر;1022442 نوشت:
قوانین فیزیک

ایا شما واقعاً به قوانین فیزیکی معتقدید یادر نهایت انرا نیز به تصادف منتصب میکنید ؟ بیگ بنگ

شاکی;1022450 نوشت:
ایا شما واقعاً به قوانین فیزیکی معتقدید یادر نهایت انرا نیز به تصادف منتصب میکنید ؟ بیگ بنگ

به نظر من که قوانین فیزیک نمی توانند تصادفی باشند چون در اینصورت باید با گذشت زمان تغییر می کردند و هربار نتیجه ی متفاوتی داشتند در ضورتی که چنین نیست و همواره ثایت و بدون تغییرند.

Yas112;1022455 نوشت:
به نظر من که قوانین فیزیک نمی توانند تصادفی باشند چون در اینصورت باید با گذشت زمان تغییر می کردند و هربار نتیجه ی متفاوتی داشتند در ضورتی که چنین نیست و همواره ثایت و بدون تغییرند.

ایا این بدین معنیست که قوانین فیزیکی برنامه ریزی شده هستند ؟

سلام.
این نظریه می تواند درست باشد؟
( بر اساس داشتن اختیار که اعتقاد دارید )
خداوند از اعمال اختیاری سعادتمند و شقاوتمند در آینده خبر دارد ، پدر و مادر وی که خود نیز مشمول این شرایط می شوند ، توانایی هدایت بر حسب سعادتمندی و شقاوتمندی فرزند را دارند ، پس خداوند او را به عنوان تنبیه یا پاداش از قصد در خانواده ی مورد نظر قرار می دهد تا بتواند به همان هدف مورد نظر برسد چه شقاوتمندی چه سعادتمندی.

قول سدید;1022440 نوشت:

سلام و عرض ادب

در پست سابق عرض شد که روایات عالم ذر و طینت، از متشابهات است و یا باید درباره اش سکوت و توقف کرد، و یا آنها را به لحاظ سندی ردّ کرد، و یا آنها را به گونه ای سازگار با سایر مبانی و محکمات دینی توضیح داد.

در این مقاله سعی شده است که گزینه آخر دنبال شود. پیشنهاد می شود این مقاله را مطالعه بفرمایید:

رضوانی، معصومه، روایات طینت و اختیار انسان، پژوهش های فلسفی و کلامی، پاییز 1395، صص47-73.

این بحث درباره علم الهی و اختیار است که در این تاپیک دنبال شده است: http://www.askdin.com/showthread.php?t=65291

همانطور که عرض شد این روایات از متشابهاتند و نباید با محکمات دینی از قبیل اختیار در دنیا و تکلیف و امکان تعیین سرنوشت و ... در تعارض باشند.

اگر نتوانیم این روایات را با این اصول محکم قرآنی سازگار کنیم، یا باید آنها را کنار بگذاریم و یا این که درباره تفسیر واقعی آنها سکوت و توقف کنیم.

این بخش هم درباره جبر و اختیار است و بهتر است در تاپیک دیگری دنبال شود: http://www.askdin.com/showthread.php?t=65426

شما خودتون به زور می خواهید یا سکوت کنید در برابر این ها یا بر مبنای دلایل خودتون به زور به اختیار ربط بدید و بر اساس آن تفسیر کنید که اعتقادات شما بهم نخوره !
یعنی ۱ در صد هم احتمال غلط بودن این مسیر وجود نداره ؟

متحیر;1022442 نوشت:
سلام

قوانین فیزیک(مطابق تبعات قوانین فیزیکی (برنامه ریزی)) و تصادف (قرعه کشی، شانس)

سلام
دلایلتون رو می گید؟

این وسط علم خداوند چی میشه ؟

دلسوخته;1021097 نوشت:
سلام.
اون لحظه ی خیلی کم بعد از صفر ، از زمانی خداوند تصمیم گرفت آهنگ خلقت کند و اون لحظه ی اولیه که بلافاصله علم خدا تا قیامت نسبت به همه و سرنوشت آن ها تعلق گرفت :

چه چیزی باعث شد من در این تاریخ ، در این خانواده ، در این کشور ، با ویژگی های که خداوند در رحم مادر صورت آرایی می کرد ، با این استعداداها و ... به وجود بیام ، چه چیزی در اون لحظه اول باعث این ها شد ؟

برنامه ریزی یا قرعه کشی ؟


سلام
اینکه وجود شما و بنده منوط به برنامه‌ریزی بوده یا قرعه کشی (تصادف) به نظر من مشابه گفتگوی الان من و شما بوده.
چقدر احتمال میدید من و شما با برنامه ریزی قبلی خودمان یا ی شخص ثالثی اینجا با هم در حال گفتگو باشیم.
و چقدر احتمال میدید این موضوع بدون برنامه ریزی قبلی بوده و شما تصادفا تصمیم گرفتی تاپیک بزنی و من تصادفا بعد مدت ها ی سری زدم به اینجا و تاپیک شما رو دیدم و الان دارم پیغامم رو تایپ میکنم.
.
به صورت پیشفرض منم تا حدودی موافقم زیباتر و جالبتر هست ک ما معنای زندگیمون رو با تقدیر و سرنوشتی از پیش تعیین شده توسط خالقی بشناسیم.
اما وقتی که پیش فرضمان به این اندازه مجهول باشد (نمیگم الزاما غلط)، ما دائما در مکاشفه ای عمیق با خودمان خواهیم بود که چرا چنین شد و چنین نشد، پس عدالت خالق چه شد، چرا مقصر چنین شد و بی‌گناه چنان شد. چگونه از هدف از پیش تعیین شده‌ام آگاه شم و ب سمتش برم و... از این قسم سوالات بی جواب یا با جواب های بدون مدرک، کشکی و دل خوش کننده.
.
حال اگر در نظر بگیریم خالقی و یا اصلا ناظری مداخله گر در این میان نباشد، مسائل به مراتب شفاف تر میشن برای ما و حضور ما در شرایط جاری هر کدام از ما، که حضورمان تصادفی بوده از جبری که والدین مان در آن اختیار داشتند. اگر شرایط مطلوبه که در سن جاری به خودمان میگیم خوش شانس. و اگر مطلوب نباشه که میگیم بدشانس.
.
و به نظر من در نظر گرفتن حالت دوم ثمرات مطلوبی را برای فرد دارد. اینکه غرور کاذب را از فرد میگیرد که برتری ای از افراد و موجودات دیگر ندارد. اینکه فرد را وا میدارد که استعداد و توانایی های خود را پیدا کند و از آن استفاده کند. اینکه به سمت هدفی برود که خودش آن را خواسته و خودش برایش تلاش کرده. و مشخصا سختی هم هست، تنهایی هم هست. اما به مراتب حقیقت واضح تر است نسبت به حالت قبلی.
.
در این میان مفاهیمی مثل تناسخ هم وجود دارند ک توجیهاتی بی دلیل هستند برای همان حالت اول در ادیان مختلف.
.

دلسوخته;1022480 نوشت:
سلام.
این نظریه می تواند درست باشد؟
( بر اساس داشتن اختیار که اعتقاد دارید )
خداوند از اعمال اختیاری سعادتمند و شقاوتمند در آینده خبر دارد ، پدر و مادر وی که خود نیز مشمول این شرایط می شوند ، توانایی هدایت بر حسب سعادتمندی و شقاوتمندی فرزند را دارند ، پس خداوند او را به عنوان تنبیه یا پاداش از قصد در خانواده ی مورد نظر قرار می دهد تا بتواند به همان هدف مورد نظر برسد چه شقاوتمندی چه سعادتمندی.

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دلسوخته;1022496 نوشت:
شما خودتون به زور می خواهید یا سکوت کنید در برابر این ها یا بر مبنای دلایل خودتون به زور به اختیار ربط بدید و بر اساس آن تفسیر کنید که اعتقادات شما بهم نخوره !
یعنی ۱ در صد هم احتمال غلط بودن این مسیر وجود نداره ؟

همانطور که سابقا عرض شد، دین مجموعه از آموزه ها است که برخی متشابهند و برخی محکم. باید متشابهات را به محکمات ارجاع داد.

این مطلب محدود به مساله مورد نظر شما نیست. مثلا در مورد رویت خدا نیز این بحث مطرح است: یک آیه از رویت خدا سخن می گوید اما آیه دیگر به این امر اشاره می کند که «لا تدرکه الابصار». بنابراین، مشخص می شود که رویت خدا، رویت بصری نیست. اما با این حال، برخی از متکلمان، قائل به رویت بصری و تجسم خدا شدند.

در مورد روایات عالم طینت و ذر نیز همین بحث جاری است و باید آن را متناسب با محکمات دینی توضیح داد؛ خصوصا این که در مورد روایات این اصل کلی از سوی ائمه علیهم السلام متذکر شده است که روایات را باید به قرآن عرضه کرد و ... «براى هر امر حقّى حقيقتى است و براى هر امر درستى نورى است. پس آنچه را موافق قرآن است، اخذ كنيد و آنچه را مخالف قرآن است، ترك كنيد.»(محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 1، ص 69)

عنصر اختیار و تکلیف و نقش اعمال ما در تعیین سرنوشت دنیوی و اخروی، از محکمات دینی است.

پرسش:
اون لحظه ی خیلی کم بعد از صفر ، از زمانی خداوند تصمیم گرفت آهنگ خلقت کند و اون لحظه ی اولیه که بلافاصله علم خدا تا قیامت نسبت به همه و سرنوشت آن ها تعلق گرفت :چه چیزی باعث شد من در این تاریخ ، در این خانواده ، در این کشور ، با ویژگی های که خداوند در رحم مادر صورت آرایی می کرد ، با این استعداداها و ... به وجود بیام ، چه چیزی در اون لحظه اول باعث این ها شد؟ برنامه ریزی یا قرعه کشی؟ اگر شانس هست که هیچی. اما اگر شانس نیست؛ دو حالت است:
حالت اول: یا عالم ذر وجود داشته و واقعا ما در آنجا امتحان شدیم و سپس در زمین به وجود آمدیم و رفتارهایی مطابق امتحانمان در عالم ذر انجام دادیم. طینتی مطابق امتحانمان شکل گرفت و مارو در رسیدن به اون رفتارهامون هدایت می کند که در این صورت، این سوالات پیش می آید:
1. امتحان پدر و مادر من ربطی به امتحان من داشته که باعث شده من با این پدر و مادر و ژنتیک به وجود بیام؟
2- در دنیا توانایی برگشت از انتخاب عالم ذر وجود دارد ؟ با چه دلایلی ؟
حالت دوم: عالم ذر به صورت مستقل وجود نداشته و امتحان و ... هم وجود نداشته. در این صورت، مجددا باید پرسید:
1- چه چیزی باعث شد طینت ها متفاوت باشد ، علم خدا به آینده ؟ هنوز که به دنیا نیامده بودیم این ترتیب خانواده ها و طینت ها چه طور برنامه ریزی شده ؟
2- سعادت و شقاوت با علم خداوند مشخص است، طینت هایی مطابق آن‌شکل می گیرد، چه منطقی می گوید ما با اختیار می توانیم بر خلاف طینت ها رفتار کنیم وقتی خود خداوند برای رسیدن به اون هدف طینت ها را در اون اول متفاوت آفریده؟

پاسخ:
برای پاسخ به این پرسش، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

نکته اول: شانس و علیت
با عنایت به این که همه امور بر اساس نظام علّی است و خداوند نیز در همین چارچوب جهان را خلق کرده است، شانس و قرعه در آن منتفی است.

بله با عنایت به علم محدودی که ما داریم، چون از علل امور بی اطلاعیم، گاهی یک شئ را شانسی تلقی می کنیم؛ اما در همین مورد، اگر علم تام داشته باشیم، متوجه می شویم که همه چیز بر اساس نظام علّی است و شانسی نبوده است.

بنابراین، این که من در این زمان و مکان با این رنگ و ظاهر و استعداد و غیره متولد شدم، شانسی نیست و بر اساس عللی است که از پیش رقم خورده است و ما به تمامی این سلسله علل، خصوصا علل اولیه اش، اشرافی نداریم و به همین جهت، این وضعیت را شانسی می دانیم.(1)

نکته دوم: علیت و اختیار
مطلب بعدی که شاید مرتبط با پرسش شما باشد این است که اختیار ما در تعیین سرنوشت ما بخشی از همین نظام علّی است؛ یعنی اگرچه من بر اساس عللی که خارج از اختیارم است در این موقعیت خاص متولد شده ام، اما چون مختارم می توانم این موقعیت را تغییر دهم؛ چنانچه که بسیاری از فقرا با کوشش و تلاش ثروتمند می شوند و بسیاری از ثروتمندان با بی تدبیری فقیر می شوند و غیره(2).

نکته سوم: عالم ذر و طینت
درباره عالم ذر و طینت و غیره مختصرا نکاتی را تقدیم می کنیم:

1. عالم ذر و طینت مکررا در روایات بدست آمده از اهل البیت (علیهم السلام) مورد توجه قرار گرفته است و نمی توان به راحتی آنها را انکار کرد و یا با بی توجهی از کنارشان گذشت.

2. در روایات به این نکته اشاره شده است که این مباحث از اسرار هست و مفسران نیز قبول دارند که تبیین این روایات بسیار سخت و دشوار است.

3. در این زمینه تفاسیر مختلفی مطرح شده است که عمدتا ناشی از این است که مفسران می خواهند تبیینی از این روایات ارائه بدهند که با اختیار و عدل الهی سازگار باشد:
تفسیر اول: سند این روایات قابل قبول نیست.
تفسیر دوم: بهتر است در تبیین این روایات توقف کنیم و آن را به علم خدا واگذار کنیم.
تفسیر سوم: این روایات استعاره از حقیقت دیگری هستند نه این که واقعا عالم ذر و طینت باشد؛ مثلا کنایه از علم خدا به سرنوشت انسانها هستند نه این که انسان ها واقعا قبل از این عالم، در عالم دیگری خلق شده اند و ...
تفسیر چهارم: طینت منشا گرایش به بدی یا خوبی در دنیا است و نقش جبری ندارد. از این رو، این امکان وجود دارد که طینت به گونه ای رقم بخورد که میل به بدی دارد اما انسان با اختیارش خوبی را برگزیند.
تفسیر پنجم: طینت ها بر اساس امتحان در عالم ذر شکل گرفته اند یعنی وقتی انسانها امتحان شدند، هر یک راهی را برگزیدند و به همین جهت خداوند از باب تکریم و یا تنبیه، طینتی را برای آنها رقم زده است.
تفسیر ششم: اختلاف طینتها بر اساس علم پیشین خدا به سرنوشت انسانها است بی آن که انسانها مجبور به کاری شوند. خدا می دانست که فلانی مومن می شود و به همین جهت، بواسطه اعطای طینت علیین، او را تکریم کرد و ...(3)

4. توجه به این تفاسیر از این جهت لازم است که بدانیم چرا علمای تفسیر، گاهی به تضعیف سندی و گاهی به توقف و گاهی به تاویل روی می آوردند. در واقع، مساله اساسی این است که این روایات متشابهند و برای تفسیرشان باید آنها را به محکمات دینی ارجاع دهیم. عدل الهی و تکالیف دینی و اختیار انسان در تعیین سرنوشت و ... از محکمات دینی و شیعی هستند و به همین جهت، باید روایات مربوط به عالم ذر را ذیل این محکمات توضیح بدهیم؛ یعنی نباید تلقی خاصی از این روایات را مطرح کنیم که با تکلیف و اختیار انسان در دنیا منافات داشته باشد.
این مطلب محدود به مساله مورد نظر شما نیست. مثلا در مورد رویت خدا نیز این بحث مطرح است: یک آیه از رویت خدا سخن می گوید اما آیه دیگر به این امر اشاره می کند که «لا تدرکه الابصار». بنابراین، مشخص می شود که رویت خدا، رویت بصری نیست. اما با این حال، برخی از متکلمان، قائل به رویت بصری و تجسم خدا شدند.
در مورد روایات عالم طینت و ذر نیز همین بحث جاری است و باید آن را متناسب با محکمات دینی توضیح داد؛ خصوصا این که در مورد روایات این اصل کلی از سوی ائمه علیهم السلام بیان شده است که روایات را باید به قرآن عرضه کرد: « ... براى هر امر حقّى حقيقتى است و براى هر امر درستى نورى است. پس آنچه را موافق قرآن است، اخذ كنيد و آنچه را مخالف قرآن است، ترك كنيد.»(4) عنصر اختیار و تکلیف و نقش اعمال ما در تعیین سرنوشت دنیوی و اخروی، از محکمات دینی است.

بعد از این ارائه نکات مقدماتی، بخشهایی از پرسش شما را مورد بررسی قرار می دهیم:

بخش اول: عالم ذر وجود داشته و واقعا ما در آنجا امتحان شدیم و سپس در زمین به وجود آمدیم و رفتارهایی مطابق امتحانمان در عالم ذر انجام دادیم. طینتی مطابق امتحانمان شکل گرفت و مارو در رسیدن به اون رفتارهامون هدایت می کند.

نقد و بررسی بخش اول: همانطور که عرض شد تفسیر پنجم از روایات مربوط به عالم ذر و طینت، چنین تفسیری است که شما به آن اشاره فرمودید. این تفسیر اگر درصدد بیان این نکته باشد که هیچ کسی در دنیا نمی تواند سرنوشت خودش را تغییر بدهد و کاملا منطبق با امتحان و طینتی که به او داده شده، باید رفتار کند، قطعا تفسیر قابل قبولی نیست و با محکمات دینی سازگار نیست که عاقبت هر کسی را در گرو انتخاب و اختیار خودش در دنیا می داند؛ یعنی زندگی دنیوی این فرصت را به هر کسی داده که سرنوشت خودش را رقم بزند

بخش دوم: امتحان پدر و مادر من ربطی به امتحان من داشته که باعث شده من با این پدر و مادر و ژنتیک به وجود بیام؟

نقد و بررسی بخش دوم: چنین مطلبی در روایات صراحتا بیان نشده است. دقیقا معلوم نیست به چه علتی من باید در این موقعیت متولد می شدم. این که ما از علتش بی خبریم، دلیل بر این نیست که اساسا این مطلب بدون علت است.

بخش سوم: در دنیا توانایی برگشت از انتخاب عالم ذر وجود دارد ؟ با چه دلایلی؟

نقد و بررسی بخش سوم: همانطور که عرض شد، باید تفسیر روایات مربوط به عالم ذر را متناسب با محکمات دینی انجام بدهیم. یکی از محکمات دینی این است که ما انسانها در تعیین سرنوشتمان مختاریم و به همین جهت، خداوند مجددا ما را در این دنیا امتحان می کند و هر کس متناسب با رفتاری که از خودش بروز می دهد به سعادت و شقاوت می رسد. اگر در این دنیا مختار نبودیم، اساسا خلق مجدد و امتحان مجدد و تاکید قرآن بر اختیار در تعبیین سرنوشت، لغو و عبث و غلط بود.

بخش چهارم: عالم ذر به صورت مستقل وجود نداشته و امتحان و ... هم وجود نداشته.

نقد و بررسی بخش چهارم: همانطور که عرض شد برخی از مفسران بواسطه مشکلات تفسیر در این روایات، به همین جمع بندی رسیدند که اساسا این روایات سند قابل قبولی ندارند و یا دلالتشان استعاری است و در نتیجه، عالم ذر اصلا وجود نداشته است.

بخش پنجم: چه چیزی باعث شد طینت ها متفاوت باشد ، علم خدا به آینده ؟ هنوز که به دنیا نیامده بودیم این ترتیب خانواده ها و طینت ها چه طور برنامه ریزی شده ؟

نقد و بررسی بخش پنجم: بنا بر تفسیر پنجم، نتیجه امتحانی که در عالم ذر رخ داد، تفاوت طینت ها است. اما بنا بر تفسیر ششم، علم خدا به آینده، منجر به تفاوت طینت ها شد. اما این که چرا ما در این موقعیت خانوادگی و زمانی و مکانی متولد می شویم و دیگران در موقعیت دیگر، دقیقا مشخص نیست و در روایات به آن اشاره نشده است.

بخش ششم: سعادت و شقاوت با علم خداوند مشخص است، طینت هایی مطابق آن‌شکل می گیرد، چه منطقی می گوید ما با اختیار می توانیم بر خلاف طینت ها رفتار کنیم وقتی خود خداوند برای رسیدن به اون هدف طینت ها را در اون اول متفاوت آفریده ؟

نقد و بررسی بخش ششم: همانطور که عرض شد این روایات از سنخ متشابهند و نباید محکمات دینی را نفی کنند بلکه باید آنها را متناسب با محکمات تفسیر کرد؛ و اگر نمی توانیم چنین تفسیری ارائه بدهیم، بهتر است توقف کنیم و به محکمات بسنده کنیم. از آن جایی که اختیار و تکلیف و امتحان و تعیین سرنوشت در این دنیا، از اصول مهم قرآنی است، نباید این روایات را به گونه ای تفسیر کنیم که با محکمات دینی منافات داشته باشند.(5)

پی نوشت ها:
1. برای مطالعه بیشتر، رک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، سازمان تبلیغات اسلامی، ج2، بخش چهارم: علت و معلول؛ مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، انتشارات صدرا، ج3، مقاله نهم: علت و معلول.
2. این بخش درباره جبر و اختیار است که در این تاپیک دنبال شده است: http://www.askdin.com/showthread.php?t=65426
3. برای مطالعه بیشتر درباره اقوال و تفاسیر مختلف، رک: رضوانی، معصومه، روایات طینت و اختیار انسان، پژوهش های فلسفی و کلامی، پاییز 1395، صص47-73
4. كلينى، محمدبن يعقوب، الكافى، انتشارات دارالحدیث، 1387، ج 1، ص 17.
5. این بحث درباره علم الهی و اختیار است که در این تاپیک دنبال شده است: http://www.askdin.com/showthread.php?t=65291

موضوع قفل شده است