جمع بندی مرگ با دانستن سرنوشت

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مرگ با دانستن سرنوشت

سلام.
فرضا این درست باشد پرسیدن برای خلق شدن قبل از به دنیا آمدن غیرمنطقی است ، اما حالا به دنیا آمدن اتفاق افتاده است، [="#FF0000"]چرا افرادی که در آینده شکست سنگین می خورند یا در شر می افتند یا شر ایجاد می کنند یا کلا شقاوتمند اند در کودکی یا نوجوانی نمی میرند تا گرفتار نشوند و زجر نکشند؟[/]

این نمردن می تواند بهترین گزینه ی جبر و نقشی از پیش تعیین شده باشد که این افراد در راستای خواست خداوند برای اهدافی [="#FF0000"]استفاده ابزاری[/] شده اند ؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد شعیب

[TD][/TD]

با سلام خدمت شما دوست گرامی
آفرینش مخلوقات مخصوصا انسانها توسط خدای تعالی هدفمند است و از آنجا که خدا حکیم است هیچگاه نقض غرض آفرینش خود نمی کند
آفرینش انسان برای این است که انسان با اختیار خدا دادی اش و با توجه به دو راهنمای درونی و بیرونی (عقل و پیامبر) انتخابهای آگاهانه داشته و به تکامل برسد این هدف عام به گونه ای از سوی خدا طراحی شده است که حتی اگر کسی بر خلاف این خواست تکوینی وتشریعی خدا (خلق مختارانه انسان و ارسال شرایع و عقل) عمل کند به هیچ عنوان از سوی خدا سلب اختیار و حیات نمی شود چرا که اختیار داری انسان عین حکمت خدا و سلب آن از انسان خلاف حکمت الهی است و خدا هیچگاه خلاف حکمت خود انجام نمی دهد

سلام.
اصلا با حرف شما که می گید با اختیار کارهامون رو انجام می دیم:
ببینید این اختیار خدادادی که شما بیان می کنید برای یک عمل ، یک انتخاب ، اتفاق می افته دیگه ؟ درسته ؟ حالا من نوعی در فلان تاریخ انتخاب کردم نباید خلق می شدم ، در قلبم ، در عقلم، در وجودم ، به این نتیجه رسیدم من نعمت نیستی رو بر نعمت زندگی ترجیح می دهم ، این انتخاب هم خداوند از ابتدا می دانسته ، اما چی شده ، این انتخاب اختیاری ام خداوند فاکتور گرفته ، درسته ؟ یک دلیلی باید داشته باشه ، دلیلش این نیست که من مثلا باید در عالم باشم تا نقشی را ایفا کنم چون انتخاب های من که شما می گید اختیار داریم تاثیر داره و به وجود من نیازه دیگه درسته ؟ حالا چرا اون انتخاب نیست شدن انجام نشده ؟ اون انتخاب من که باید نیست بشم کجاست ؟ غیر مستقیم جبر داره انجام می شه . جبر حتما الزاما باید مستقیم باشه ؟
چه نقدی بر این وجود داره که جبر غیرمستقیم توسط انسان ها بر علیه خودشان اتفاق می افته و خودشون فکر می کنند اختیار دارند ؟

دلسوخته;1019915 نوشت:
سلام.
اصلا با حرف شما که می گید با اختیار کارهامون رو انجام می دیم:
ببینید این اختیار خدادادی که شما بیان می کنید برای یک عمل ، یک انتخاب ، اتفاق می افته دیگه ؟ درسته ؟ حالا من نوعی در فلان تاریخ انتخاب کردم نباید خلق می شدم ، در قلبم ، در عقلم، در وجودم ، به این نتیجه رسیدم من نعمت نیستی رو بر نعمت زندگی ترجیح می دهم ، این انتخاب هم خداوند از ابتدا می دانسته ، اما چی شده ، این انتخاب اختیاری ام خداوند فاکتور گرفته ، درسته ؟ یک دلیلی باید داشته باشه ، دلیلش این نیست که من مثلا باید در عالم باشم تا نقشی را ایفا کنم چون انتخاب های من که شما می گید اختیار داریم تاثیر داره و به وجود من نیازه دیگه درسته ؟ حالا چرا اون انتخاب نیست شدن انجام نشده ؟ اون انتخاب من که باید نیست بشم کجاست ؟ غیر مستقیم جبر داره انجام می شه . جبر حتما الزاما باید مستقیم باشه ؟
چه نقدی بر این وجود داره که جبر غیرمستقیم توسط انسان ها بر علیه خودشان اتفاق می افته و خودشون فکر می کنند اختیار دارند ؟

با سلام
در این که انسان ها اجبارا به این دنیا آمده اند و هیچ اختیاری در این زمینه نداشته اند کسی حرفی ندارد (همه بر این اتفاق نظر دارند) چرا که عملا انسانی نبوده که اختیار کند یا نکند. بلکه خدا هر آن موجودی را که امکان بود شدن را داشته و مانعی هم بر سر راه بود شدن او پدید نیامده به موجود کرده و نعمت وجود ار به او داده است و آنگاه که آن فرد انسانی که شرایط برای به وجود آمدن او فراهم بوده و مانعی هم نبوده به وجود آمد (خدا او را به وجود آورد) موجودی مختار خلق شد و از آن زمان که این اختیار او به فعلیت رسید (سن تمیز) این فرد شروع کرد به انجام اعمال اختیاری و ساختن آینده خود .
پس این مقدار از جبر را ما قبول داریم و کسی منکر نیست . چرا که عملا امکان اعمال اختیار قبل از مخلوق شدن نیست.

این اختیار طبق فرمایش شما بعد از تولد وجود داره ، فردی آرزوی مرگ و نیستی دارد ، به جبریون ایراداتی وارد می شود که علم خداوند با اختیار منافاتی ندارد کتاب ها نوشته شده ، باشه ، پس کسی که آرزوی نیستی کرده بعد خلق شدن ، آرزویش و درخواستش در علم خداوند جای داشته و خداوند خبر داشته و نیازی نبود قبل از خلقت اجازه گرفته شود.
خداوند عاشق چشم و ابرو شقاوتمند نیست ، او وسیله است .

هیچ کس درک نمی کنه ، نه شما ، نه آیندگان ، هیچ وقت درک نمیشه ...

دلسوخته;1020716 نوشت:
این اختیار طبق فرمایش شما بعد از تولد وجود داره ، فردی آرزوی مرگ و نیستی دارد ، به جبریون ایراداتی وارد می شود که علم خداوند با اختیار منافاتی ندارد کتاب ها نوشته شده ، باشه ، پس کسی که آرزوی نیستی کرده بعد خلق شدن ، آرزویش و درخواستش در علم خداوند جای داشته و خداوند خبر داشته و نیازی نبود قبل از خلقت اجازه گرفته شود.

با سلام
این تفکر ناشی از تلقی اشتباه ما از علم الهی و همچنین خلقت انسان از سوی خداست گمان می کنیم خدا وقتی که در علم ازلی خود دید کسی با داشتن اختیار و رسیدن راه هدایت به او باز شقاوتمند می شود خدا نباید او را به وجود بیاورد و یا گمان می کنیم که خدا به صرف این که می داند کسی در دنیا با این همه مقدمات هدایت و اختیار که برای او فراهم است باز آرزوی نیستی می کند خدا باید این را لحاظ می کرد و او را نمی آفرید هرگز اینگونه نیست خدا هر آنچه که امکان ایجاد داشته باشد را می آفریند و در ایجاد و خلقت منعی به وجود نمی آورد. چه این فرد در آرزوسی پسینی اش زندگی را آرزو کند چه مرگ را.
این فرد انسانی وجودش ممکن بوده و مانعی از وجودش نبوده خدا اورا به وجود آورده است و اگر او را به وجود نمی آورد به صرف این که در علمش آرزوی این فرد بوده که نمی خواسته باشد کافی از عدم وجود آن فرد نمی بود.
بلاخره بستر باید فراهم شود برای این که فرد عمل کند آرزو کند و اراده اش شکل بپذیرد.

خدا انسان ها را برای خلیفه بودن روی زمین آفرید ولی طبیعی است موجودی که اختیار دارد گاهی از این اختیار خوب استفاده می کند گاهی بد:
«هُوَ الَّذی جَعَلَکمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ کفَرَ فَعَلَیهِ کفْرُهُ وَ لا یزیدُ الْکافِرینَ کفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا یزیدُ الْکافِرینَ کفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً» (فاطر - 39)
ترجمه: او کسی است که شما را در زمین جانشین قرار داد، پس هر کس کافر شود کفرش علیه خود اوست و کفر کافران نزد پروردگارشان جز خشم بیشتر اثر ندارد و کفر کافران جز خسارت و زیان نمی افزاید.

شعیب;1020893 نوشت:
با سلام
این تفکر ناشی از تلقی اشتباه ما از علم الهی و همچنین خلقت انسان از سوی خداست گمان می کنیم خدا وقتی که در علم ازلی خود دید کسی با داشتن اختیار و رسیدن راه هدایت به او باز شقاوتمند می شود خدا نباید او را به وجود بیاورد و یا گمان می کنیم که خدا به صرف این که می داند کسی در دنیا با این همه مقدمات هدایت و اختیار که برای او فراهم است باز آرزوی نیستی می کند خدا باید این را لحاظ می کرد و او را نمی آفرید هرگز اینگونه نیست خدا هر آنچه که امکان ایجاد داشته باشد را می آفریند و در ایجاد و خلقت منعی به وجود نمی آورد. چه این فرد در آرزوسی پسینی اش زندگی را آرزو کند چه مرگ را.
این فرد انسانی وجودش ممکن بوده و مانعی از وجودش نبوده خدا اورا به وجود آورده است و اگر او را به وجود نمی آورد به صرف این که در علمش آرزوی این فرد بوده که نمی خواسته باشد کافی از عدم وجود آن فرد نمی بود.
بلاخره بستر باید فراهم شود برای این که فرد عمل کند آرزو کند و اراده اش شکل بپذیرد.

خدا انسان ها را برای خلیفه بودن روی زمین آفرید ولی طبیعی است موجودی که اختیار دارد گاهی از این اختیار خوب استفاده می کند گاهی بد:
«هُوَ الَّذی جَعَلَکمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ کفَرَ فَعَلَیهِ کفْرُهُ وَ لا یزیدُ الْکافِرینَ کفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا یزیدُ الْکافِرینَ کفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً» (فاطر - 39)
ترجمه: او کسی است که شما را در زمین جانشین قرار داد، پس هر کس کافر شود کفرش علیه خود اوست و کفر کافران نزد پروردگارشان جز خشم بیشتر اثر ندارد و کفر کافران جز خسارت و زیان نمی افزاید.

یه سوال منم بپرسم.خدا با توجه به علمی که دارد،چرا جهنمیان را آفرید که عذاب بشوند؟ می توانست انبیاء امامان کلا بهشتیان را خلق کند و ببرد بهشت.

سلام.
مگر خداوند خیرخواه نیست ؟ چه خیرخواهی برای شقاوتمند خواسته ؟
حالا چون گفتید خداوند چیزی که موجود شدنش ممکن باشد جلویش را نمی گیرد، یک جور دیگه بیان کنیم :
حالا به وجود آمده ، چیزی هم جلودارش نبوده ، حالا مشابه کودکان و نوجوانانی که فوت شدند چرا شقاوتمند قبل از شقی شدن نمی میرد ؟ در مرگ که دست خدا باز است !
خیر شقاوتمند در نعمت زندگی و اختیارش که بیان می کنید نیست ، خیرش در خودش است ، همانند موش آزمایشگاهی بساط سعادت دیگران را فراهم می کند ، غیر از این است ؟ زندگی برای شقاوتمند نعمت است که آخر سر از جهنم و عذاب سر در می آورد ؟

چه دلیلی وجود داره که کودکان و نوجوانانی الان در قبرستان داریم اما شقاوتمند در همان سن به مرگ دچار نشد اگر خداوند خیرش را می خواهد ؟

ali 000;1020894 نوشت:
یه سوال منم بپرسم.خدا با توجه به علمی که دارد،چرا جهنمیان را آفرید که عذاب بشوند؟ می توانست انبیاء امامان کلا بهشتیان را خلق کند و ببرد بهشت.

اگر روح سؤال شما را بشکافيم منظور اين است که: وقتي خداوند رفتار و عمل آدمي را مي دانسته معنايش اين است که سرنوشت او از قبل، چنين رقم خورده و او نمي تواند از آن تخطي کند، بعبارتی مجبور به محض است. پس چرا خداوند چنين انساني را که عاقبتش از قبل رقم خورده، خلق کرده است تا او را گرفتار جهنم و يا بهشت بکند؟

پاسخ اين است که قضا و قدر علمي خداوند به افعال انسان به صورت مطلق تعلق نمي گيرد بلکه با تمام خصوصيات آن تعلق مي گيرد که از آن جمله است اختياري بودن آن، که انسان با اختيار خود چنين عملي را انجام مي دهد، و افعال اختياري انسان با وصف اختياري براي خداوند معلوم است.(1) و اين به معناي عبث بودن آفرينش انسان نيست، چون انسان براي گزينش راه هدايت و يا ضلالت مختار است، که اگر راه هدايت را برگزيد پاداش داده مي شود و اگر راه گمراهي را انتخاب کرد، و به حق و حقوق آدمي تجاوز کرد عقاب داده مي شود. و علم خداوند به افعال آدمي با وصف اختياري اعمال او موجب عبث بودن خلقت انسان نمي شود، چون هدف هدايت، رشد و کمال انسان است و خداوند راه کمال را به او معرفي نموده است، و حال، او با اختيار خود تحطي کرده فلذا بايد خود تاوانش را بپردازد، که هر کس مسؤول اعمال اختياري خود مي باشد. "انا هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا" (انسان/3) "من عمل صالحا فلنفسه و ما اساء فعليها، و ما ربک بظلام للعبيد." (فصلت 46).

علم خداوند به اشياء و افراد و عاقبت آنها موجب پيدايش و بلكه عين پيدايش آنها است. و اگر خداوند آگاه به عاقبت هر فرد نبود آفرينش آنها بي هدف بود.

اصولاً علم خداوند اجبار آور نیست و چنانکه گفتیم: قابل مقایسه با علم محدود بشری نیست که بدلیل زمانی و مکانی بودن مان تنها می توانیم به محدوده ای از حوادث حال و گذشته دسترسی داشته باشیمف اما خداوند چون فراتر از زمان و مکان است، به همه ساحت های زمانی و مکانی علم دارد، علم به گذشته و حال و آینده برایش تفاوتی نمی کند.

بعلاوه در قالب مثال گفتنی است: مهندس یک کارخانه بزرگ ماشین سازی را در نظر بگیرید که بدلیل دخالت داشتن در طراحی فرایند ساخت و تولید ماشین، به تمام مراحل، ساخت ماشین در کارخانه مزبور واقف است، می داند که چه زمان مواد اولیه از کدام کانال وارد می شود، چه زمان، به قطعات تبدیل می شود، چه زمان و در کجا توسط کارگران، این قطعات از هم تفکیک می شوند، چه زمان و در کجا این قطعات روی هم سوار می شوند، چه زمان و در کدام مرحله، ماشین تولید می شود، در چه مرحله ای ماشین تست می شود، و بطور کلی می داند که با چه کم و کیفی ماشین مزبور، آماده و از مرحله تولید عبور کرده و وارد بازار می شود.

حال، با این توضیح، آیا این علم مهندس، موجب تحقق چنین فرایندی بدست کارگران و ابزار تولید می شود یا این خود کارگران و ابزار تولید هستند که هر کدام بر اساس وظایفی که دارند در فرایند تولید مؤثرند؟ اگر بخاطر اشتباه کارگری یکی از دستگاه ها خراب شده از کار بایستد، علم مهندس طراح در ان دخالت داشته است؟ و ده ها سؤال دیگر در همین خصوص؟؟؟

و یا در مثالی دیگر؛ اگر معلم و یا استاد، می داند که هر کدام از دانش اموزان و دانشجویان، بر اساس تلاش و نوع فعالیتی که دارند در موقف امتحان چه وضعیتی دارند، می داند دانش آموزان فعال، قبول می شوند و گروه تنبل، مردود، آیا علم معلم و استاد در قبولی یا مردودی انها تأثیر دارد؟

و ده ها مثال از این دست که فرصت اقتضاء نمی کند، گر چه مثالها نمی تواند بطور دقیق، مبین واقعی علم خدای متعال باشد، لکن تا حدودی به روشن کردن موضوع، کمک می کند.



دلسوخته;1020924 نوشت:
سلام.
مگر خداوند خیرخواه نیست ؟ چه خیرخواهی برای شقاوتمند خواسته ؟

خدا کسی را مجبور به شقاوت نکرده است بلکه خدا انسان را آفریده و به او خیر و ششرش را الهام کرده حال برخی از افراد با اختیار خود سعادتمند و برخی شقاوتمند می شوند. این که معلمی که با علم بالای خودمی داند که چه کسانی در پایان سال قبول می شوند و چه کسانی رد می شوند همه را با هم سر کلاس می پذیرد از خیر خواهی آن معلم است تا هر کس بنا بر عملکرد خود به نتیجه مورد دلخواه خود برسد.

دلسوخته;1020924 نوشت:
حالا به وجود آمده ، چیزی هم جلودارش نبوده ، حالا مشابه کودکان و نوجوانانی که فوت شدند چرا شقاوتمند قبل از شقی شدن نمی میرد ؟ در مرگ که دست خدا باز است !

در ایجاد و اعدام همه و همه دست خدا باز است و هیچ مانعی و رادّی برای خدا وجود ندارد اما خدا حکیم است و طبق حکمتش عمل می کند نه این که مانند ما بر طبق احساسات عمل کند.(نعوذ بالله)
یک وقت هست می گوییم حجت تمام نمی شود (آن یک بحث دیگر است) یک وقت هست می گوییم شرایط اختیار و انتخاب صحیح هست حجت هم تمام شده بعد این فرد راه شقاوت را انتخاب می کند ! چرا خدا او را معدوم کند پس دیگر معنای اختیار کجاست اختیاری که تا یک طرف ان را اختیار کنیم باشد و وقتی که طرف مقابلش را اختیار کنیم نباشد ، این چه اختیاری است؟!

دلسوخته;1020924 نوشت:
خیر شقاوتمند در نعمت زندگی و اختیارش که بیان می کنید نیست ، خیرش در خودش است ، همانند موش آزمایشگاهی بساط سعادت دیگران را فراهم می کند ، غیر از این است ؟ زندگی برای شقاوتمند نعمت است که آخر سر از جهنم و عذاب سر در می آورد ؟

همه این نوع تفکر برای این است که در سویدای فکر شما عقیده جبر بر اعمال بندگان نهفته است شما گمان می کنید آن کافر و شقاوتمند مجبور به این کار شده پس چرا خلق شد؟؟ در حالی که ما معتقدیم خدا شرایط را برای افراد مهیا کرده حجت را تمام کرده یکی راه خوب را انتخاب می کند دیگری راه بد را. این معنای اختیار است . اگر اینگونه شد ایی برای این سخن ها باقی نمی ماند.

دلسوخته;1020924 نوشت:
چه دلیلی وجود داره که کودکان و نوجوانانی الان در قبرستان داریم اما شقاوتمند در همان سن به مرگ دچار نشد اگر خداوند خیرش را می خواهد ؟

این کودک و نوجوانی که مرده است می توانسته در آینده زندگی خود شقاوتمند و یا سعادتمند شود (هر دو طرف) اما چون علت و عوامل مرگش فراهم شده بوده (بیماری ، تصادف، قتل و ...) او مرده است همین.

دلسوخته;1019150 نوشت:
سلام.
فرضا این درست باشد پرسیدن برای خلق شدن قبل از به دنیا آمدن غیرمنطقی است ، اما حالا به دنیا آمدن اتفاق افتاده است، چرا افرادی که در آینده شکست سنگین می خورند یا در شر می افتند یا شر ایجاد می کنند یا کلا شقاوتمند اند در کودکی یا نوجوانی نمی میرند تا گرفتار نشوند و زجر نکشند؟

این نمردن می تواند بهترین گزینه ی جبر و نقشی از پیش تعیین شده باشد که این افراد در راستای خواست خداوند برای اهدافی استفاده ابزاری شده اند ؟

باسلام
خالق بی نظیر عین کمال اند ایشان سرسوزنی در مسئله ای اشتباه ندارند ولو ما ندانیم دلیل چیست! جهل یا ناآگاهی ما در مسئله ای از ارزش و صحت اش نمی کاهد ، اینکه ما بدونه اجازه خلق شدیم هم همین موضوست .. ایشان خالق رحمان اراده کرده اند ما را خلق کنند حالا که زمان جاهلیت نیست مطرح کنیم چنین سوالاتی را .. چون خداوند عین کمال هستند پس خلقت ما بدونه پرسش حق محض است انکار آن کفر است و مردم در فاصله ی بین انکار و تایید همین سوال فردای قیامت رتبه بندی می شوند.

از صفات پروردگار رحمانیت است که شامل همه بندگانش میشه حتی اون کافر و نمی دونم قاتل... خدای متعال بر طبق همین صفت بلکم صفات پنهانیه ی دیگر که ما بی خبریم ایشان تا اخرین لحظه فرصت می دهند .. فرعون تا انجا که دید تا گردن زیر آبه گفت من به خدای موسی ایمان آوردم مرا دریاب ! پروردگار خطاب به موسی گفت اگر پا در دریا نگذاشته بود می پذیرفتم .. فرعون یکی از بدنام ترین قاتلان تاریخ بشیریته که نظیر نداره خدا می دونه چند نوزاد رو ذبح کرد نوزاد سر از تنش جدا شد وقتی شنیده بود پسری تاج و تختش رو ویران می کنه.. زنان و دختران را می گرفت و مردان شان را می کشد .. با چنین خدایی طرفیم

شر و بدی عملیست که از ما انسانها سر میزند والا خالق رحمان دارای چنین صفتی نیستند ، اینکه چرا ما ضعف داریم و خالق ندارد جواب سادس چون خالق اراده کرده اند که البته در این دنیا ما به این صورت دارای ضعف هایی باشیم در هر صورت هر چه ایشان اراده کنند حق است ولو ما دلیل را ندانیم .. حق را زیر سوال نبریم که کفر خواهد بود.. پس دلیل شر خودمان هستیم و بس
ظرفی را در نظر بگیرید ما می دانیم قطع به یقین این ظرف یه طرفش شکسته است باز برای اینکه بعد از آب خوردن با آن در دهان ما خون پدیدار شد باید گله از صاحب ظرف کنیم!! ایشان که اخطار داده بودند؟ یا نه بهترین بود همون اول لبه ی شکسته را شناسایی می کردیم بعد آب می خوردیم ( بی تدبیری در عمل نشان نمی دادیم ).

پروردگار هیچ عملی خلاف کمال انجام نمی ده .. این میتونه عدالت خدا هم تعبیر بشه که فردی که در کودکی هنوز گناهی نکرده مستحق مجازات نیست ولو اینکه خداوند محیط است به آینده اش .

سلام.
حضرت مریم به خاطر اینکه انگ بی عفتی نخورد آرزوی مرگ می کند در حالی که خطایی هم نکرده بود !

اینکه بگیم از روی احساسات آرزوی مرگ داشته باشیم نه من همچین چیزی منظورم نیست، اگر شقاوتمند قبل حتمی شدن شقاوتمندیش دچار مرگ شود شاید به نفعش باشد تا زندگی که تهش جهنم است ، خب چرا اینگونه نمی شود ؟ چرا مثل آن نوجوان که علت مرگش فراهم شده برای او فراهم نشده ؟ مرگ که دست خداست خودش هم هر وقت بخواهد می میراند.

دلسوخته;1021920 نوشت:
سلام.
حضرت مریم به خاطر اینکه انگ بی عفتی نخورد آرزوی مرگ می کند در حالی که خطایی هم نکرده بود !

اینکه بگیم از روی احساسات آرزوی مرگ داشته باشیم نه من همچین چیزی منظورم نیست، اگر شقاوتمند قبل حتمی شدن شقاوتمندیش دچار مرگ شود شاید به نفعش باشد تا زندگی که تهش جهنم است ، خب چرا اینگونه نمی شود ؟ چرا مثل آن نوجوان که علت مرگش فراهم شده برای او فراهم نشده ؟ مرگ که دست خداست خودش هم هر وقت بخواهد می میراند.


به تفاسیر که رجوع کنید می بینید علت آرزوی مرگ مریم به خاطر این بود که چون او می ترسید مردم نسبت به دین و خدا بد بین شوند چرا که مریم خادم عبادت گاه(مسجد) بود از این رو آرزوی مرگ کرد.
این که هر کس که بخواهد گناه کند بمیرد این دیگر بساط تکلیف و اراده و اختیار جمع می شود و غیر حکیمانه است.

[SPOILER]
درد زایمان او را به کنار تنه درخت خرمایی کشاند؛ (آنقدر ناراحت شد که) گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم، و بکلّی فراموش می‌شدم!» - مکارم شیرازی

[/SPOILER]

تفسیر نور - قرائتی
[SPOILER]
نکته ها
فرشته‌ى الهى، در قياقه‌ى بشرى نزد مريم ظاهر شد، به او دميد و او حامله شد. آنگاه مريم به خاطر نگرانى از تهمت كسانى كه توجيه نبودند و يا براى اينكه زن باردار بيشتر نياز به آرامش و فضاى آرام دارد، به مكان دورى رفت.

درباره‌ى آن مكان و چگونگى باردار شدن مريم و اوّلين كسى كه از اين ماجرا با خبر شد، در تفاسير سخن فراوان است، ولى چون قرآن در اين موارد چيزى نفرموده است ما نيز بحثى نداريم، زيرا اين اطلاعات در رشد فهم ما نقشى ندارد.

گاهى بهترين برگزيده‌هاى خداوند، بيشترين سختى‌ها را كشيده‌اند. برخى از مشكلات و سختى‌هايى كه حضرت مريم تحمل كرد عبارت است از:

الف: تهمت و سوء ظنّ مردم‌

ب: باردارى و زايمان در تنهايى و غربت‌

جلد 5 - صفحه 257

ج: نداشتن محل استراحت و پناه بردن به كنار درخت خرما

د: نگه‌دارى كودك بدون پدر با آن برخوردها و نگاه‌هاى بد مردم‌

[/SPOILER]

برگزیده تفسیر نمونه
[SPOILER]
در این حالت، توفانی از غم و اندوه، سراسر وجود پاک مریم را فرا گرفت. به قدری این توفان سخت بود که این بار بر دوشش سنگینی می‌کرد که بی‌اختیار «گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و بکلی فراموش می‌شدم»! (قالَتْ یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا).

بدیهی است تنها ترس تهمتهای آینده نبود که قلب مریم را می‌فشرد، مشکلات و مصائب دیگر مانند وضع حمل بدون قابله و دوست و یاور، در بیابانهای تنهای تنها، نبودن محلی برای استراحت، آبی برای نوشیدن و غذا برای

ج3، ص86

خوردن، وسیله برای نگاهداری مولود جدید، اینها همه اموری بود که سخت او را تکان می‌داد.

[/SPOILER]

تفسیر روان جاوید

[SPOILER]
تفسير

- پس از مذاكرات سابقه كه ميان حضرت مريم و جبرئيل عليه السّلام روى داد جبرئيل دميد در گريبان پيراهن مريم و داخل شد در درون او و آبستن شد بعيسى عليه السّلام در شب و فارغ شد از وضع او صبح و مدّت حملش نه ساعت بود مانند نه ماه چنانچه قمّى ره روايت نموده و در مجمع و كافى از امام صادق عليه السّلام نه ساعت بودن مدّت حمل تأييد شده و چون مريم آثار حمل را در خود مشاهده نمود و خجلت كشيد آنرا بكسان خود اظهار نمايد ناچار از آنها كناره‌گيرى نمود و گفته‌اند بيكى از كوهپايه‌هاى دور اطراف شهر دمشق كه مسكن ايشان بود هجرت نمود ولى در تهذيب از حضرت سجاد عليه السّلام نقل نموده كه آمد كربلا شبانه همانجا كه قبر امام حسين عليه السّلام است حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد در هر حال چون آثار وضع حمل در مريم پديدار شد با آنكه يكّه و تنها بود ناچار براى آنكه در آنموقع پناه و تكيه گاهى داشته باشد به تنه درخت خرماى خشك شده‌اى كه شاخ و برگ آن ريخته بود ملتجى شد و صيغه اجائها بمناسبت تضمّن آن بمعناى التجاء متعدّى بالى شده و چون آندرخت در آن نواحى معروف بود معرّف بالف و لام شده و حضرت عيسى همانجا متولد شد و مريم از نهايت حزن و اندوه و تحيّر در كار خود كه با اين بچّه چه كند و جواب كسان خود را چه بگويد كه باور كنند او گناهى نكرده آرزوى مرگ كرد و گفت ايكاش من مرده بودم و چيز ناقابلى دور انداخته بودم كه نامم محو از صفحه روزگار و فراموش از السنه و افواه شده بود ناگاه صداى حضرت عيسى را از پائين پاى خود شنيد كه ميگويد ما در غم مخور و محزون مباش خداوند در پائين پاى تو نهر آبى برايت ايجاد فرموده و حركت بده به جانب خود تنه درخت خرما را ميريزد براى تو خرماى تازه چيده شده پس بخور از آن و بياشام از اين آب جارى و روشن بدار چشمت را بمن و بيرون آى از غم و اندوه چون اصل قرّه بمعناى خنكى است و گفته‌اند اشك چشمى كه از خوشحالى باشد خنك است لذا قرّه چشم كنايه از خوشحالى شده است چنانچه‌

جلد 3 صفحه 469
....

[/SPOILER]

و ....

شعیب;1022005 نوشت:

این که هر کس که بخواهد گناه کند بمیرد این دیگر بساط تکلیف و اراده و اختیار جمع می شود و غیر حکیمانه است.

حدس من برای همان استفاده ی ابزاری از شقاوتمند در دنیا به نظر درست می آید ...

دلسوخته;1022015 نوشت:
حدس من برای همان استفاده ی ابزاری از شقاوتمند در دنیا به نظر درست می آید ...

با سلام خدمت شما
اشتباه این تفکر آنجاست که گمان می کنید که از روز ازل شقاوتمند شقی نوشته شده و سعادتمند هم سعید و هیچ هیچ اراده و اختیاری در میان نیست و شقاوتمند را می آورند که چوب آتش جهنم باشد!!
در صورتی که این گونه نیست خدا همه را بر اساس فطرت الهی می آفریند در موقعیت های مختلف این عالم امتحان می شوند برخی با اراده و اختیار راه صحیح را بر می گزینند و برخی راه نا صحیح را . حجت را هم خدا بر هر دو گروه تمام کرده و در قیامت بر اساس پیش زمینه هایی که داشته اند بین آنها قضاوت می کند و به آنها امتیاز می دهد و ملاک سعی و تلاش آنها است نه داشته های آنها.

شعیب;1022100 نوشت:

با سلام خدمت شما
اشتباه این تفکر آنجاست که گمان می کنید که از روز ازل شقاوتمند شقی نوشته شده و سعادتمند هم سعید و هیچ هیچ اراده و اختیاری در میان نیست و شقاوتمند را می آورند که چوب آتش جهنم باشد!!
در صورتی که این گونه نیست خدا همه را بر اساس فطرت الهی می آفریند در موقعیت های مختلف این عالم امتحان می شوند برخی با اراده و اختیار راه صحیح را بر می گزینند و برخی راه نا صحیح را . حجت را هم خدا بر هر دو گروه تمام کرده و در قیامت بر اساس پیش زمینه هایی که داشته اند بین آنها قضاوت می کند و به آنها امتیاز می دهد و ملاک سعی و تلاش آنها است نه داشته های آنها.

سلام
فطرت الهی که همه دارند بنده هم موافقم.
اما نکته ای که اینجاست طینت ها دیگر یکی نیست.
پیامبر که حدیث دارد که در کودکی سعادت و شقاوت معلوم است ، خداوند هم که علم دارد ، اینو هم می گیم که تمام این موارد با اختیار آدمی باشد ، باشه ، خداوند می آید طینت شقاوتمند را از جهنم می آفریند ، برای تنبیه ؟ اگر اختیار داریم طینت شقاوتمند هم از بهشت بود و با سو اختیارش خودشو جهنمی می کرد عاقلانه تر نبود ؟؟

باز هم می گم با این نتیجه به نظر می رسه شقاوتمند باز هم استفاده ی ابزاری است ، نه خدا خیرش خواسته و طینتش را از جهنم آفریده ، نه او را در کودکی و نوجوانی از بین برده ، زندگی در این شرایط نعمت نیست که شقاوتمند بهش بباله.

دلسوخته;1022232 نوشت:
سلام
فطرت الهی که همه دارند بنده هم موافقم.
اما نکته ای که اینجاست طینت ها دیگر یکی نیست.
پیامبر که حدیث دارد که در کودکی سعادت و شقاوت معلوم است ، خداوند هم که علم دارد ، اینو هم می گیم که تمام این موارد با اختیار آدمی باشد ، باشه ، خداوند می آید طینت شقاوتمند را از جهنم می آفریند ، برای تنبیه ؟ اگر اختیار داریم طینت شقاوتمند هم از بهشت بود و با سو اختیارش خودشو جهنمی می کرد عاقلانه تر نبود ؟؟

با سلام
احادیث طینت و سعادت و شقاوت معلوم در ازل ؛ باید به طور صحیح تفسیر شود و اینگونه نیست که بتوان به صورت عادی ظاهر آن را گرفت و گفت که با اختیار منافات دارد .
این احادیث همه باید در کنار احادیث اختیار و اصول عقلی ثابت و مبتنی بر حکمت و عدل خدا ترجمه و تفسیر شود و هر گونه تفسیر و ترجمه جبری این احادیث قابل پذیرش نمی باشد.
این احادیث به طرق مختلفی تفسیر شده که با اختیار قابل جمع است مثلا این که به علم خدا به عملکرد افراد ترجمه شود و... (که می توانید تاپیک جداگانه ای برای این احادیث ایجاد کنید)

احادیث مختلفی از ائمه بیان گر این مطلب است که خدا کسی را شقی و کافر نیافریده است:
امام صادق می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقَهُ جَمِيعاً مُسْلِمِينَ أَمَرَهُمْ وَ نَهَاهُمْ وَ الْكُفْرُ اسْمٌ يَلْحَقُ الْفِعْلَ حِينَ يَفْعَلُهُ الْعَبْدُ وَ لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ الْعَبْدَ حِينَ خَلَقَهُ كَافِراً إِنَّهُ إِنَّمَا كَفَرَ مِنْ بَعْدِ أَنْ بَلَغَ وَقْتاً لَزِمَتْهُ الْحُجَّةُ مِنَ اللَّهِ فَعَرَضَ‏ عَلَيْهِ‏ الْحَقَ‏ فَجَحَدَهُ فَبِإِنْكَارِهِ الْحَقَّ صَارَ كَافِر


به نظرم این ها همش وسوسه شیطانه میگه تو دیگه جهنمی هستی از اول شقاوتمند بودی همه چی جبریه تو اختیاری نداری یا تو دیگه آدم نمیشی و بیخیال بچسب به همین دنیا و... خداوند عادله و به هیچ کس ذره ای ظلم نمیکنه پارتی بازی نمیکنه هر کس به بهشت میره یعنی واقعا لیاقتش رو داشته و هر کس به جهنم میره هم همینطور.بیاییم خودمون رو گول نزنیم وگرنه قیامت پشیمون میشیم .

سوال:
اگر قبول کنیم که اجازه خواستن از انسان برای آفرینشش معقول نیست پس چرا افرادی که در آینده شکست سنگین می خورند یا در شر می افتند یا شر ایجاد می کنند یا کلا شقاوتمند اند در کودکی یا نوجوانی نمی میرند تا گرفتار نشوند و زجر نکشند؟
این نمردن می تواند بهترین گزینه ی جبر و نقشی از پیش تعیین شده باشد که این افراد در راستای خواست خداوند برای اهدافی استفاده ابزاری شده اند ؟

جواب:
آفرینش مخلوقات مخصوصا انسانها توسط خدای تعالی هدفمند است و از آنجا که خدا حکیم است هیچگاه نقض غرض آفرینش خود نمی کند.
آفرینش انسان برای این است که انسان با اختیار خدادادی اش و با توجه به دو راهنمای درونی و بیرونی (عقل و پیامبر) انتخابهای آگاهانه داشته و به تکامل برسد این هدف عام به گونه ای از سوی خدا طراحی شده است که حتی اگر کسی بر خلاف این خواست تکوینی وتشریعی خدا (خلق مختارانه انسان و ارسال شرایع و عقل) عمل کند؛ به هیچ عنوان از سوی خدا سلب اختیار و حیات نمی شود، چرا که اختیار داری انسان عین حکمت خدا و سلب آن از انسان خلاف حکمت الهی است و خدا هیچگاه خلاف حکمت خود انجام نمی دهد.
گاهی گمان می کنیم خدا وقتی که در علم ازلی خود دید کسی با داشتن اختیار و رسیدن راه هدایت به او باز شقاوتمند می شود خدا نباید او را به وجود بیاورد و یا گمان می کنیم که خدا به صرف این که می داند کسی در دنیا با این همه مقدمات هدایت و اختیار که برای او فراهم است باز آرزوی نیستی می کند خدا باید این را لحاظ می کرد و او را نمی آفرید هرگز اینگونه نیست خدا هر آنچه که امکان ایجاد داشته باشد را می آفریند و در ایجاد و خلقت منعی به وجود نمی آورد. چه این فرد در آرزوی پسینی اش زندگی را آرزو کند چه مرگ را.
این فرد انسانی وجودش ممکن بوده و مانعی از وجودش نبوده خدا او را به وجود آورده است و اگر او را به وجود نمی آورد به صرف این که در علمش آرزوی این فرد بوده که نمی خواسته باشد کفایت از عدم وجود آن فرد نمی کرد.
بلاخره بستر باید فراهم شود برای این که فرد عمل کند آرزو کند و اراده اش شکل بپذیرد.

خدا انسان ها را برای خلیفه بودن روی زمین آفرید ولی طبیعی است موجودی که اختیار دارد گاهی از این اختیار خوب استفاده می کند گاهی بد:
«هُوَ الَّذی جَعَلَکمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ کفَرَ فَعَلَیهِ کفْرُهُ وَ لا یزیدُ الْکافِرینَ کفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا یزیدُ الْکافِرینَ کفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً» (1)
ترجمه: او کسی است که شما را در زمین جانشین قرار داد، پس هر کس کافر شود کفرش علیه خود اوست و کفر کافران نزد پروردگارشان جز خشم بیشتر اثر ندارد و کفر کافران جز خسارت و زیان نمی افزاید.

شاید سوال کنید: .خدا با توجه به علمی که دارد،چرا جهنمیان را آفرید که عذاب بشوند؟ می توانست انبیاء امامان کلا بهشتیان را خلق کند و ببرد بهشت!
اگر روح سؤال شما را بشکافيم منظور اين است که: وقتي خداوند رفتار و عمل آدمي را مي دانسته معنايش اين است که سرنوشت او از قبل، چنين رقم خورده و او نمي تواند از آن تخطي کند، بعبارتی مجبورِ محض است. پس چرا خداوند چنين انساني را که عاقبتش از قبل رقم خورده، خلق کرده است تا او را گرفتار جهنم و يا بهشت بکند؟

پاسخ اين است که قضا و قدر علمي خداوند به افعال انسان به صورت مطلق تعلق نمي گيرد بلکه با تمام خصوصيات آن تعلق مي گيرد که از آن جمله است اختياري بودن آن، که انسان با اختيار خود چنين عملي را انجام مي دهد، و افعال اختياري انسان با وصف اختياري براي خداوند معلوم است. و اين به معناي عبث بودن آفرينش انسان نيست، چون انسان براي گزينش راه هدايت و يا ضلالت مختار است، که اگر راه هدايت را برگزيد پاداش داده مي شود و اگر راه گمراهي را انتخاب کرد، و به حق و حقوق آدمي تجاوز کرد عقاب داده مي شود. و علم خداوند به افعال آدمي با وصف اختياري اعمال او موجب عبث بودن خلقت انسان نمي شود، چون هدف هدايت، رشد و کمال انسان است و خداوند راه کمال را به او معرفي نموده است، و حال، او با اختيار خود تحطي کرده فلذا بايد خود تاوانش را بپردازد، که هر کس مسؤول اعمال اختياري خود مي باشد.« إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً » ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا كفران كند. (2) «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها وَ ما رَبُّکَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِیدِ»؛ هر کس که کارى شایسته کند، به سود خود او است و هر کس کار بد انجام دهد به زیان او است، و پروردگار تو به بندگان ستم روا نمى‏‌دارد. (3).

علم خداوند به اشياء و افراد و عاقبت آنها موجب پيدايش و بلكه عين پيدايش آنها است. و اگر خداوند آگاه به عاقبت هر فرد نبود آفرينش آنها بي هدف بود.

اصولاً علم خداوند اجبار آور نیست و چنانکه گفتیم: قابل مقایسه با علم محدود بشری نیست که بدلیل زمانی و مکانی بودن مان تنها می توانیم به محدوده ای از حوادث حال و گذشته دسترسی داشته باشیم، اما خداوند چون فراتر از زمان و مکان است، به همه ساحت های زمانی و مکانی علم دارد، علم به گذشته و حال و آینده برایش تفاوتی نمی کند.

مهندس یک کارخانه بزرگ ماشین سازی را در نظر بگیرید که بدلیل دخالت داشتن در طراحی فرایند ساخت و تولید ماشین، به تمام مراحل، ساخت ماشین در کارخانه مزبور واقف است، می داند که چه زمان مواد اولیه از کدام کانال وارد می شود، چه زمان، به قطعات تبدیل می شود، چه زمان و در کجا توسط کارگران، این قطعات از هم تفکیک می شوند، چه زمان و در کجا این قطعات روی هم سوار می شوند، چه زمان و در کدام مرحله، ماشین تولید می شود، در چه مرحله ای ماشین تست می شود، و بطور کلی می داند که با چه کم و کیفی ماشین مزبور، آماده و از مرحله تولید عبور کرده و وارد بازار می شود.

حال، با این توضیح، آیا این علم مهندس، موجب تحقق چنین فرایندی بدست کارگران و ابزار تولید می شود یا این خود کارگران و ابزار تولید هستند که هر کدام بر اساس وظایفی که دارند در فرایند تولید مؤثرند؟ اگر بخاطر اشتباه کارگری یکی از دستگاه ها خراب شده از کار بایستد، علم مهندس طراح در آن دخالت داشته است؟ و ده ها سؤال دیگر در همین خصوص.

و یا در مثالی دیگر؛ اگر معلم و یا استاد، می داند که هر کدام از دانش آموزان و دانشجویان، بر اساس تلاش و نوع فعالیتی که دارند در موقف امتحان چه وضعیتی دارند، می داند دانش آموزان فعال، قبول می شوند و گروه تنبل، مردود، آیا علم معلم و استاد در قبولی یا مردودی انها تأثیر دارد؟

پی نوشت ها:
1- فاطر : 39.
2- انسان: 3.
3- فصلت: 46.

موضوع قفل شده است