جمع بندی جمهوری اسلامی واقعی یا ظاهری؟

تب‌های اولیه

79 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

قدیما;1019943 نوشت:
سلام علیکم برادر عزیز

دوست عزیز شما این مطلب را برای کسانی که به ایشان رای دادند و آقایانی که در شورای نگهبان ایشان را تایید صلاحیت کردند بفرماید، بنده به ایشان رای ندادم.


سلام برادر عزیز
این را در جواب اینکه فرمودید «رهبری هم تو رودربایستی برکنارش نمی کند» نوشتم ... منظورم این نبود که شما به ایشان رأی داده باشید گل
قدیما;1019943 نوشت:

مطلب پایین را با دقت بخوانید تا متوجه تضاد جمهوریت با اسلامیت بشوید

مبنا انتخاب ریاست جمهوری در ایران:


شورای نگهبان(فیلتر) »»» مردمی که به این شخص رای دادن (اسمش را گذاشتن مقبولیت) »»» تنفیذ رهبر (اسمش را گذاشتن مشروعیت)
شخص نمی تواند بیش از دو دوره 4 ساله متوالی رئیس جمهور شود

در اسلام:
در اسلام قانونی داریم مبنی بر برتری افضل بر مفضول ( یعنی شخصی که مقامی را قبول می کند باید بهترین فرد برای آن مقام باشد و اگر نباشد مشروعیتی ندارد)
طبق این مبنا: اگر تمام مردم جهان حتی خود رهبر به کسی رای بدهند (یعنی مقبولیت صد در صد) ولی فرد مفضول باشد او هیچ مشروعیتی ندارد.
شخص تا زمانی که افضل است رئیس جمهور می باشد حتی اگر 10 دور متوالی باشد.


من هم تا به امروز مشروعیت رئيس‌جمهور را بر اساس تنفیذ رهبری می‌دانستم،‌ بر اساس پست شما به فکر فرو رفتم و کمی شک کردم، حالا یک کمی با شما موافق هستم ولی همچنان مشروعیت را منوط به حکم رهبری و مقبولیت را منوط به انتخاب مردم می‌دانم، به این ترتیب که:

۱. افضلیت به خودی خود منجر به مشروعیت نمی‌شود، مثالش طالوت است که وقتی مردم از سموئیل علیه‌السلام فرمانده خواستند و ایشان طالوت را انتخاب کردند و فرمودند که شایسته‌ترین است، طالوت اصلاً از میان مردم آن دیار نبود که اگر پیامبرشان معرفی نمی‌کرد بتوانند او را انتخاب کنند ... افضلیت لازم هست ولی کافی نیست، کافی هم هست ولی کافی نیست، کافی هست اگر تشخیص این افضلیت بر عهده‌ی خدا باشد، کافی نیست اگر تشخیص این افضلیت را بر عهده‌ی مردم باشد ... شاید بخاطر همین هم هست که تعیین حاکم همیشه از طرف خداست، یعنی وقتی عمربن‌عبدالعزیز حاکم شد همه دوستش داشتند و گفتند که چه حاکم خوبی، حتیٰ برای شیعیان هم خیلی خدمات کرد، صبّ امیرالمؤمنین علیه‌السلام را ممنوع کرد بعد از آنکه معاویه سنت کرده بود، ولی امام باقر علیه‌السلام فرمودند که او غاصب است و وقتی بمیرد اهل زمین بر او گریه می‌کنند ولی اهل آسمان نه! ... بخاطر همین هم هست که سقیفه اشکال دارد، کنار گذاشتن حضرت آسف‌بن‌برخیاء از حکومت هم اشکال داشت و آن‌ها که مخالف ایشان بودند هم افضلیت را بهانه قرار دادند، چنانکه اهل سقیفه هم افضلیت را بهانه قرار دادند، ولی معیارشان برای افضلیت متفاوت از آگاهی به کتاب خدا بود، اینکه علی علیه‌السلام جوان است و برای خلافت بهتر است از شخص باتجربه‌ای استفاده شود ...

۲. افضلیت در جمهوری اسلامی هم در چند مرحله چک می‌شود ... همان شورای نگهبان هم یک مرحله‌ی مقدماتی از آن را انجام می‌دهند که اگر مردم کسی را از بین کاندیداها انتخاب کردند حتماً مفضول نباشد و لااقل نزدیک به افضل باشد، و طبیعی است که الآن که چندین دوره مردم در انتخابات شرکت کردند و نتیجه را دیدند یا باید نتیجه گرفت که در این کشور بعد از خود حضرت آقا دیگر تخم آدم‌های لایق برای این منسب را ملخ خورده است، و یا اینکه شورای نگهبان واقعاً‌ دارد مفضول‌ها را به مردم تحمیل می‌کند که از بینشان دست به انتخاب بزنند ...

قدیما;1019943 نوشت:
دوست عزیز، شما کجا دیدید خدا کسی را مجبور به کاری کند و بعد پاداش آن را ندهد!؟
فکر نمی کنم شما درباره مسئله ظلم و عدل پیرو مکتب اشعری باشید.

برادر بزرگوار، اینکه خدا چنان کاری را نمی‌کند فرق دارد با اینکه اختیار این کار را هم ندارد ... بحث حسن و قبح که ذاتی باشد یا عقلی باشد یا هیچ کدام بماند برای جای دیگر ان شاء الله ...
قدیما;1019943 نوشت:
موفق و سلامت باشید

متشکرم، شما هم سلامت باشید و موفق به توفیقات الهی و مؤید به تأییدات الهی @};-

momi14;1019966 نوشت:
سلام.
خب پس طبق چیزی که قبلا هم خدمتتون عرض کردم، من به این نتیجه رسیدم که بجز خشونت راه دیگه ای پیش پای ما (ما که میگم، منظورم هم فکرای خودمه) برای رسیدن به خواسته هامون وجود نداره که با پاسخ های شما متوجه شدم درست نتیجه گیری کردم، اینجوری حداقل بابت اتفاق های پیش رو خیالم راحت تره.

البته منظور من تغییر نظام نیست، اما نظام ما نیاز به یه آچار کشی اساسی داره که کم از تغییر نیست و برخورد هم تنها راهشه پس.

اگه پدر من در انجام وظایف پدریش کوتاهی کنه و در برابر اصلاح رفتارش هم لجبازی کنه، دیگه با جایگاهش کاری ندارم، به زور از خونه میندازمش بیرون.


سلام برادر،
اینکه طبیعیه که نظام ابزار لازم برای بقاء و حداکثر اصلاح خودش را فراهم کند و ابزاری برای براندازی خودش تهیه نکند ...

البته آمریکا این کار را کرد، در قانون اساسی‌اشان اجازه‌ی حمل اسلحه را به مردم دادند تا مردم هر وقت خواستند بتوانند حکومتشان را پس بگیرند و رام دست حکومتشان نباشند، ولی همین هم فقط یک ظاهرسازی بود و جنبش ۹۹٪ هم نتوانست نظرش را به دولت بقبولاند، اگر فقط در دانشگاه‌ها به نشانه‌ی اعتراض یکجا بنشینند گاز فلفل می‌خورند، و اگر تفنگ بردارند دولت مجهز به انواع سلاح‌های سبک و سنگین و هواپیمای جنگنده و امثال آن هست ... الآن آن اصلی که برای براندازی خودشان قرار داده‌اند داد همه را درآورده است (البته یک عده هنوز معتقدند که آن قانونشان خیلی قانون خوبی هست)

کلاً یک نگاه هست که انقلاب کردن خوب نیست، چون انقلاب‌ها عموماً به بیراهه می‌روند ... ولی این برای وقتی است که نظام هیچ راه مسالمت‌آمیزی برای اصلاح خودش نداشته باشد، مثلاً صفویه یک موقعی قدرتی داشت و عزتی داشت، بعد دست آخر می‌افتد دست سلطان حسین بیچاره، خوب چنین نظامی را ارزش ندارد که به هر قیمتی نگاه داریم ... حکومت ولی فقیه اگر یک جمهوریت حداقلی برای تعیین خبرگان ناظر بر جایگاه رهبری داشته باشد، با فرض اینکه ولی فقیه بخاطر تقوای باطنی (که خبرگان بر عملکرد او نظارت دارند و خبرگان هم معتمدین مردم و همه‌اشان با تقوا هستند) همیشه کارش را درست انجام می‌دهد و حکومت هم موروثی نیست، قاعدتاً نباید مشکلی که در نظام‌های پادشاهی سابق پیش می‌آمد اینجا هم پیش بیاید ... در جمهوری اسلامی هم که قاعدتاً ظرفیت تغییرات آنقدر زیاد است (اگر جمهوریت در آن تنها یک فریب نباشد، چون دموکراسی از نظر خیلی‌ها عملاً دیکتاتوری خزنده و در سایه است) که نیازی به انقلاب نباشد ... حتی در نام پادشاهی قبلی هم امام خمینی از ابتدا به قصد براندازی بلند نشدند، شاه را نصیحت می‌کردند که کشور را نفروشد و مردم را به ذلت نیاندازد، وقتی گوش ندادند گفتند که پس هیهات من الذّلّة، این آخری‌ها شاه می‌گفت که آقا فهمیدم که داشتید با من حرف می‌زدید ببخشید حواسم نبود بفرمایید چی می‌خواهید، ولی امام گفتند که دیگر فایده ندارد و نمی‌توانید جلوی ما را بگیرید ...
از نظر خیلی‌ها که انقلاب خوب نیست، وقتی رفیت تغییرات وجود داشته باشد، بخاطر این هست هر انقلابی هزینه‌های زیادی را برای مردم دارد، نابسامانی و هرج‌ومرج‌های زیادی را در پی خواهد داشت ... یک فرایند آشوبناک هست، یک فرایند شبه‌تعادلی که تولید انتروپی‌اش نزدیک به صفر باشد ایده‌آل است ...

سلام.

اگه مسئله پیچیده ست ساده ش میکنم.
بحث من نه سر خوب یا بد بودن عملکرد نظامه.
نه سر ظرفیت های موجوده.
نه سر تبعات اعتراض و انقلاب.
نه سر واکنش نظام به اعتراض.
و نه سر سوءاستفاده دشمن از اعتراض.

مسئله ی من خیلی ساده ست. من به عنوان یک انسان که افکاری دارم و و افکارم برای خودم محترمه و به عنوان یک شهروند که حق داره افکارش رو اعلام کنه و با سایر شهروندان به اشتراک بذاره، به این نتیجه رسیدم که نظام در برابر اصلاح خودش مقاومت میکنه. نظام هم که میگم منظور ولی فقیه نیست. ولی فقیه فقط یک جزء از نظامه. من از کل نظام صحبت میکنم.
نظام در برابر اصلاح مقاومت میکنه.
وقتی یکی در برابر وظیفه ای که به عهده شه مقاومت میکنه، یا باید به زور وادارش کرد وظیفه ش رو انجام بده، یا مجبور به حذفش میشیم.

الان با اینکه چطور به این نتیجه رسیدم کاری ندارم.
مشخصه که نحوه ی برخورد با لجباز باید شدید باشه. چون چاره ی دیگه ای وجود نداره.

از یک طرف ناچاری از اعمال خشونت واسم مسئله بود، از طرفی تبعات اعمال خشونت. بین این دو تا رو نمیتونستم جمع ببندم.
سوال کردم، جواب گرفتم.

جواب این بود: اگر برای من حجت تمام شده که چاره ای جز برخورد شدید با نظام باقی نمانده، اشکالی نداره که این اتمام حجت رو برای سایر افراد جامعه به اشتراک بذارم تا افراد همفکر من زیاد بشن تا در زمان مناسب، تاریخ مصرف گذشته ها رو بریزیم دور. حتی با خشونت.

مطمئنا خیلی ها با من موافق نیستند، مطمئنا نظام و حامیانش در برابر این تفکر از خودشون مقاومت نشون میده، مطمئنا دشمن هم تلاش میکنه نهایت استفاده رو از این شرایط ببره.
مطمئنا به یکسری از مشکلات هم اضافه میشه.

اما اگر امکان نزدیک کردن افکار به هم وجود نداشته باشه، گریزی از برخورد نیست.

نگرانی من فقط این بود که بین خود اعتراض و تبعات اعتراض، به کدوم باید بیشتر اهمیت بدم، که با پاسخ دریافتی، نگرانیم برطرف شد.

دیر یا زود این اتفاق میفته.

[="Tahoma"][="Blue"]

momi14;1020030 نوشت:
به این نتیجه رسیدم که نظام در برابر اصلاح خودش مقاومت میکنه

یک زمانی هست که اصلاح به نفع اعضای اون حکومت نیست، چراکه از همین وضعیت حسابی به نفع خودشون میتوانند استفاده کنند. (از آب گل آلود ماهی میگیرند)
و این وضعیت اینقدر خراب هست که نه عضو جدیدی را بین خودشون راه میدهند، و نه درصدد اصلاحش بیمیان.
اکثرا هم که با هم فامیل هستند و این همبستگی رو قوی تر کردند. (ارتباطی هم به جناح ندارد، اگر وضعیت به نفعشان نباشد همه با هم دست به دست هم میدهند تا وضعیت رو حفظ کنند)[/]

momi14;1020030 نوشت:
مطمئنا به یکسری از مشکلات هم اضافه میشه.

بله و به همین خاطر به نظرم بهترین کار اینه که جو کشور آروم بمونه.
تغییری که به صورت احساسی انجام میشه معمولا مخربه.

momi14;1020030 نوشت:
سلام.

اما اگر امکان نزدیک کردن افکار به هم وجود نداشته باشه، گریزی از برخورد نیست.

نگرانی من فقط این بود که بین خود اعتراض و تبعات اعتراض، به کدوم باید بیشتر اهمیت بدم، که با پاسخ دریافتی، نگرانیم برطرف شد.
دیر یا زود این اتفاق میفته.


من که فکر نمیکنم این اتفاق به کمک مردم رخ بده .
مردم ما نمیتونن اعتراض کنن چون میترسن اشوب شه جنگ راه بیفته هنوز مردم ما خاطره هشت سال جنگ تحمیلی رو فراموش نکردن. منم دوست ندارم شرایطی که پدر و مادرم درک کردن رو تجربه کنم.
از اون طرف حکومت هم بیکار نمیشینه هر اشوب و اعتراضی رو یا به زور یا با جریحه دار کردن احساسات مردم سرکوب میکنه مثل تظاهرات دی 1396. اولش خوب شروع شد شعارشون هم خوب بود " نه به گرانی "
ولی اخرش کلی منافق و تروریست و .... به جمع معترضین اضافه شدن و اعتراضات از روش اصولیش خارج شد تا اونجا که کسی جرات نکرد به اعتراض ادامه بده ( درسته کشور دشمن زیاد داره ولی یه دفعه پیدا شدن این حجم از تروریست ها تو کشور خیلی تعجب اوره )
از راه گفتمان هم وارد شی هر چقدر تا الان جواب گرفتی مطمئن باش از این به بعد هم همان اندازه جواب میگیری !

دقت کردید کشور ایران تو هیچ دوره ای حاکم دلسوزی که بفکر مردم باشه نداشته !!

نورالزهراء;1020033 نوشت:
یک زمانی هست که اصلاح به نفع اعضای اون حکومت نیست، چراکه از همین وضعیت حسابی به نفع خودشون میتوانند استفاده کنند. (از آب گل آلود ماهی میگیرند)
و این وضعیت اینقدر خراب هست که نه عضو جدیدی را بین خودشون راه میدهند، و نه درصدد اصلاحش بیمیان.
اکثرا هم که با هم فامیل هستند و این همبستگی رو قوی تر کردند. (ارتباطی هم به جناح ندارد، اگر وضعیت به نفعشان نباشد همه با هم دست به دست هم میدهند تا وضعیت رو حفظ کنند)

به شخصه هیچوقت از دزد انتظار نداشتم دزدی نکنه. هیچوقت از شنیدن خبر دزدی شوکه نشدم، هر چقدر هم که مبلغ دزدیده شده بزرگ بوده باشه. چون دزد کارش دزدیه دیگه، داره کارشو انجام میده.
هیچوقت از شنیدن خبر یه اختلاس جا نخوردم، طرف موقعیتش فراهم بوده، زرنگ هم بوده، اختلاسش رو انجام داده. نوش جونش.
هیچوقت از شنیدن زد و بندهای پشت پرده تعجب نکردم. اونی که میره یه مسئولیتی رو به عهده میگیره و از موقعیتش سوءاستفاده میکنه، از اول با همین نیت رفته اون مسئولیت رو به چنگ آورده، پس چیز عجیبی نیست.

من هیچوقت در بررسی اوضاع مملکت، میزان تخلف و جرم و جنایت، دزدی و اختلاس و باند بازی واسم مهم نبوده. مثلا وقتی میگن فلان مسئول اینقدر دزدیده، اصلا واسم مهم نیست، پیگیرش هم نمیشم ببینم خبر راست بوده یا دروغ، وقتی هم میگن فلان مسئول یه عمره پاکدست بوده و علی رغم اینکه موقعیتش رو داشته، از موقعیتش سوءاستفاده نکرده، بازم واسم مهم نیست.

تنها چیزی که برام مهمه اینه که چرا یه عده تلاش میکنن به هر نحوی که شده، با هزار جور توجیه و بهانه، عمق فاجعه رو انکار کنن.
اینا مشکل اصلی هستند، نه خلاف کارها.
باید حواسمون به اینا باشه، و الا بقیه فقط دارن از استعدادهاشون استفاده میکنن.

فروردین;1020035 نوشت:
بله و به همین خاطر به نظرم بهترین کار اینه که جو کشور آروم بمونه.
تغییری که به صورت احساسی انجام میشه معمولا مخربه.

تشخیص احساسی بودن یا عقلانی بودنش دیگه به خودمون مربوطه. روز داوری بابتش جواب پس میدیم، خیالتون راحت.

اگه بشه با آرامش پیش رفت که خیلی خوبه. به شرطی که این آرامش شرایط رو برای سواری گرفتن از ملت فراهم نکنه.

sнαвηαм;1020039 نوشت:
من که فکر نمیکنم این اتفاق به کمک مردم رخ بده .
مردم ما نمیتونن اعتراض کنن چون میترسن اشوب شه جنگ راه بیفته هنوز مردم ما خاطره هشت سال جنگ تحمیلی رو فراموش نکردن. منم دوست ندارم شرایطی که پدر و مادرم درک کردن رو تجربه کنم.
از اون طرف حکومت هم بیکار نمیشینه هر اشوب و اعتراضی رو یا به زور یا با جریحه دار کردن احساسات مردم سرکوب میکنه مثل تظاهرات دی 1396. اولش خوب شروع شد شعارشون هم خوب بود " نه به گرانی "
ولی اخرش کلی منافق و تروریست و .... به جمع معترضین اضافه شدن و اعتراضات از روش اصولیش خارج شد تا اونجا که کسی جرات نکرد به اعتراض ادامه بده ( درسته کشور دشمن زیاد داره ولی یه دفعه پیدا شدن این حجم از تروریست ها تو کشور خیلی تعجب اوره )
از راه گفتمان هم وارد شی هر چقدر تا الان جواب گرفتی مطمئن باش از این به بعد هم همان اندازه جواب میگیری !

دقت کردید کشور ایران تو هیچ دوره ای حاکم دلسوزی که بفکر مردم باشه نداشته !!


یادگیری مردم زمان بره، میشه با همین گفت و گوها سرعت یادگیری رو بالا برد.

ورود تروریست و منافق به جمع اعتراض ها برای نظام بسیار مطلوبه، چون بهانه کافی برای جمع کردن اعتراضات رو به نظام میده. به حق هم هست.

این وظیفه ی خود مردمه که از ورود منافقین و تروریست ها جلوگیری کنن. خود مردم باید قدرت تشخیص اقدامات مخرب رو داشته باشن.

دقت کردید که رسانه های حامی نظام چقدر دقیق و موشکافانه به نفوذ منافقین و مزدور ها میپردازند؟ چه مستندهای قشنگی از طرح ها و نقشه های دشمنان علیه ایران میسازند؟ اکثرا هم با سند و دلیل معتبر.
اما تا حالا یک بار دیدید یک رسانه در رابطه با شیوه ی تغییر مسیر اعتراضات توسط این نفوذی ها چیزی بگه؟ هیچوقت این کار رو نمیکنن، چون مردم نباید یاد بگیرند مرز بین خودشون و دشمنان رو مشخص کنند، اینجوری نظام همیشه بهانه کافی برای مقابله با اعتراضات رو خواهد داشت. نفوذی ها هم که همیشه در دادن این بهانه ها به دست نظام سنگ تموم میذارن.

اگه بتونیم خودمون رو در برابر این نفوذها واکسینه کنیم، میتونیم کم کم قدرت اعتراض رو بالا ببریم. لازمش همفکری عمیق و گسترده ست.

مثلا اگه من بتونم از طریق یک عملیات رسانه ای، خودم رو به عنوان یک معترض پرچمدار معرفی کنم، بلافاصله سرویس های بیگانه شروع به ارتباط گیری با من میکنن.
خب من باید از قبل توجیه باشم که اگر بهشون پاسخ بدم، در واقع گور خودم رو کندم. و صد البته اونا هم که خیر ما رو نمیخوان.

اینا نیاز به یادگیری داره.

momi14;1020030 نوشت:
به این نتیجه رسیدم که نظام در برابر اصلاح خودش مقاومت میکنه...
وقتی یکی در برابر وظیفه ای که به عهده شه مقاومت میکنه، یا باید به زور وادارش کرد وظیفه ش رو انجام بده، یا مجبور به حذفش میشیم.

نورالزهراء;1020033 نوشت:
یک زمانی هست که اصلاح به نفع اعضای اون حکومت نیست، چراکه از همین وضعیت حسابی به نفع خودشون میتوانند استفاده کنند. (از آب گل آلود ماهی میگیرند)

در اینکه اصلاح به نفع برخی اشخاص نظام نیست و زیر ار آن نمیروند حرفی نیست، اما اصل نظام در برابر اصلاح خودش هرگز مقاومتی نمی کند...

من با اینکه مسئولین باید ساز و کاری فراهم کنند که امکان روی کار امدن انسان های بی لیاقت، و همچنین امکان سوء استفاده از موقعیت کاهش یابد مخالف نیستم، کاملا موافقم، اما ما باید یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران! آیا ما مردم هم در انتخابات مسئولین مختلف از شورای شهر تا بالاتر در رأی دادنمان دقت کرده ایم؟ آیا اشخاصی انتخاب کرده ایم که بدانیم قدرت تغییراتی که می طلبیم را داشته باشند؟

براستی نظام باید چه کند که شما تشخیص بدهید در برابر اصلاح خودش مقاومت نمیکند؟
آیا باید شورای نگهبان را برداریم تا مردم هر کسی را خواستند انتخاب کنند اینطوری خوب میشود؟ پس چرا در شورای شهر که از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت نمیشوند وضع بدتر میشود؟
آیا باید حق رأی گیری از مردم را بگیریم و جمهوری را بی خیال شویم تا خوب شود؟ پس چرا مردم الان که خودشان انتخاب می کنند هم مشکلات را به گردن رهبری می اندازند و اختیارات رئیس جمهور را اندک میشمارند؟!

به هر حال نظام ما قطعا رو به رشد است، این مچ گیری های اخیر که سابقه نداشته است مانند محکومیت معاون اول و رئیس دفتر یک رئیس جمهور، یا پسر رئیس اسبق مجمع تشخیص مصلحت، یا حتی احضار و محاکمه برادران رئیس جمهوری و معاون اول این دولت و... برای چیست؟ آیا به خاطر این است که دزدی ها و اختلاس ها بیشتر شده است یا به خاطر این است که مچ گیری ها قوی تر شده و قوه قضاییه رشد داشته است؟

[="Tahoma"][="Blue"]

مسلم;1020109 نوشت:
در اینکه اصلاح به نفع برخی اشخاص نظام نیست و زیر ار آن نمیروند حرفی نیست، اما اصل نظام در برابر اصلاح خودش هرگز مقاومتی نمی کند...

من با اینکه مسئولین باید ساز و کاری فراهم کنند که امکان روی کار امدن انسان های بی لیاقت، و همچنین امکان سوء استفاده از موقعیت کاهش یابد مخالف نیستم، کاملا موافقم، اما ما باید یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران! آیا ما مردم هم در انتخابات مسئولین مختلف از شورای شهر تا بالاتر در رأی دادنمان دقت کرده ایم؟ آیا اشخاصی انتخاب کرده ایم که بدانیم قدرت تغییراتی که می طلبیم را داشته باشند؟

براستی نظام باید چه کند که شما تشخیص بدهید در برابر اصلاح خودش مقاومت نمیکند؟
آیا باید شورای نگهبان را برداریم تا مردم هر کسی را خواستند انتخاب کنند اینطوری خوب میشود؟ پس چرا در شورای شهر که از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت نمیشوند وضع بدتر میشود؟
آیا باید حق رأی گیری از مردم را بگیریم و جمهوری را بی خیال شویم تا خوب شود؟ پس چرا مردم الان که خودشان انتخاب می کنند هم مشکلات را به گردن رهبری می اندازند و اختیارات رئیس جمهور را اندک میشمارند؟!

به هر حال نظام ما قطعا رو به رشد است، این مچ گیری های اخیر که سابقه نداشته است مانند محکومیت معاون اول و رئیس دفتر یک رئیس جمهور، یا پسر رئیس اسبق مجمع تشخیص مصلحت، یا حتی احضار و محاکمه برادران رئیس جمهوری و معاون اول این دولت و... برای چیست؟ آیا به خاطر این است که دزدی ها و اختلاس ها بیشتر شده است یا به خاطر این است که مچ گیری ها قوی تر شده و قوه قضاییه رشد داشته است؟


خب دو مساله ای اینجا مطرح میشه:
اول:
ایا همیشه جمهوریت خوبه؟
ایا در همه حوزه ها باید رای مردم باشد؟
مردمی که با یک وعده غذا یا دریافت پول رای و نظر عوض میکنند ایا صلاحیت رای دادن رو دارند؟
مردمی که با شناخت ناکافی رای میدهند و صرفا با نگاه کردن به لیست اسامی و بدون تحقیق رای میدهند ایا صلاحیت دارند و ایا این نوع از رای گیری خیانت به مملکت نیست؟

مساله دوم:
ایا اگر جمهوریت نباشه مقامات بالاتر صلاحیت انتخاب درست ترین مسئول را دارند؟[/]

نورالزهراء;1020110 نوشت:
اول:
ایا همیشه جمهوریت خوبه؟
ایا در همه حوزه ها باید رای مردم باشد؟
مردمی که با یک وعده غذا یا دریافت پول رای و نظر عوض میکنند ایا صلاحیت رای دادن رو دارند؟
مردمی که با شناخت ناکافی رای میدهند و صرفا با نگاه کردن به لیست اسامی و بدون تحقیق رای میدهند ایا صلاحیت دارند و ایا این نوع از رای گیری خیانت به مملکت نیست؟

مساله دوم:
ایا اگر جمهوریت نباشه مقامات بالاتر صلاحیت انتخاب درست ترین مسئول را دارند؟


باید به دو نکته توجه بفرمایید:
اولا چاره ای از انتخاب مسئولین نیست، یا بالاخره باید مقامات بالاتر آنها را انتخاب کنند، یا مردم! م راهی غیر از این دو نداریم، پس چه صلاحیت داشته باشند و چه صلاحیت نداشته باشند بالاخره مسئولین باید از سوی یکی از اینها انتخاب شوند، ما راه دیگری نداریم، مر آنکه معتقد به دیکتاتوری شویم که طبیعتا کار خراب تر خواهد شد.

اما این که آیا جمهوریت خوب است یا خیر؟ باید با نگرش کلان به این مسئله نگاه کرد، هر کدام از جمهوری بودن و انتخاب مسئولین از سوی مقام بالاتر یک محاسنی دارد و یک معایبی، باید مقایسه کرد که کدامیک معایبش بیشتر است. درست است که اگر مثلا مسئولین مستقیما از سوی رهبری انتخاب شوند درصد خطا به شدت کاهش می یابد و مسئولین کارآمدتری روی کار خواهند آمد، اما مردم دیگر د این حکومت احساس مشارکت نخواهند کرد، خصوصا کسانی که مبانی حکومت دینی و ولایت فقیه را قبول ندارند احساس دیکتاتوری خواهند داشت، و این به مراتب آثار بدتری از انتخاب اشتباه خواهد داشت.
به همین خاطر بهترین روش این است که شورای نگهبان حداقل صلاحیت ها را احراز کند، و سپس مردم از میان آنها یکی را انتخاب کنند، این امر اگرچه ممکن است آسیب زا باشد، اما در مجموع آسیبش کمتر از انتخاب مسئولین مستقیما از سوی رهبری است.

شما امروزه به روشنی می بینید که با وجود انتخابات و رأی مردم برخی می گویند رهبری است که رئیس جمهور تعیین می کند و انتخابات فرمالیته است یا مهندسی میشود، یا تقلب میشود!! یا می گویند اختیارات رئیس جمهور کم است!! یا مسائلی از این قبیل!! تصور کنید که اگر مسئولین بدون دخالت مردم مستقیما از سوی رهبری نتخاب میشدند چه عواقبی در نگاه مردم داشت.
بالاخره مشارکت دادن مردم در سرنوشتشان موجب دلگرمی آنها خواهد بود، و خود این انتخاب های پی در پی و دیدن نتیجه انتخاب، مایه رشد آنها خواهد بود، اگرچه رهبری هم شاخصه هایی را برای انتخاب بیان میکند تا مردم سردرگم نشوند، این مردم هستند که باید متناسب با شاخصه های رهبری رأی دهند.

[="Tahoma"][="Blue"]

مسلم;1020112 نوشت:
مسئولین مستقیما از سوی رهبری انتخاب شوند درصد خطا به شدت کاهش می یابد و مسئولین کارآمدتری روی کار خواهند آمد

اگر از ابتدای انقلاب جمهوری نمیبود ممکن بود الان وضعیت بهتری داشت جامعه ما.
من به شخصه اگر بدونم رهبر کشور صلاحیت دارد و دلسوز مملکت است ترجیح میدم به انتخاب ایشون باشه تا مردمی که رای رو با شکم معاوضه میکنند.[/]

سلام

مسلم;1020109 نوشت:
براستی نظام باید چه کند که شما تشخیص بدهید در برابر اصلاح خودش مقاومت نمیکند؟

شما از بحث هایی که تا الان داشتیم، برداشتتون از منظور من از مقاومت نظام چیه؟
مسلم;1020109 نوشت:
به هر حال نظام ما قطعا رو به رشد است

ساکنان جنگلهای آمازون هم بالاخره بعد از مدتی، یه پیشرفت هایی میکنن.
اینکه میزان رشد با امکان رشد چه تناسبی داره مهمه.

در رابطه با مثال هایی که زدین هم سه نکته قابل اشاره ست:

مسلم;1020109 نوشت:
مچ گیری های اخیر که سابقه نداشته است
آیا به خاطر این است که دزدی ها و اختلاس ها بیشتر شده است یا به خاطر این است که مچ گیری ها قوی تر شده و قوه قضاییه رشد داشته است؟

دزدی ها و اختلاس ها بیشتر نشده؟ دزدی های امروز واقعا بی سابقه ست. یه زمانی خبر چند میلیارد اختلاس مثل بمب میترکید، الان خبر چند هزار میلیارد هم دیگه عادی شده.
مسلم;1020109 نوشت:
محکومیت معاون اول و رئیس دفتر یک رئیس جمهور، یا پسر رئیس اسبق مجمع تشخیص مصلحت، یا حتی احضار و محاکمه برادران رئیس جمهوری و معاون اول این دولت

یعنی اگه بخواین طیف سیاسی این افرادی که مثال زدید رو ندید بگیرید، دیگه خیلی باید از مسئله پرت باشید. معلومه که قوه ی قضاییه در برخورد با این افراد انگیزه بیشتری داره، انگیزه هایی غیر از برقراری عدالت. متاسفانه حافظه ی من خوب کار میکنه و دولت نهم و دو سال ابتدایی دولت دهم رو خوب یادمه.
مسلم;1020109 نوشت:
مچ گیری ها قوی تر شده و قوه قضاییه رشد داشته است؟

کاش میتونستم به زبان ساده توضیح بدم این همزمان که یه نکته ی مثبته و به فال نیک میگیریمش، نکته ی منفی هم هست.

نورالزهراء;1020133 نوشت:
اگر از ابتدای انقلاب جمهوری نمیبود ممکن بود الان وضعیت بهتری داشت جامعه ما.
من به شخصه اگر بدونم رهبر کشور صلاحیت دارد و دلسوز مملکت است ترجیح میدم به انتخاب ایشون باشه تا مردمی که رای رو با شکم معاوضه میکنند.

بله به لحاظ روی کار آمدن مسئولین بنده هم معتقدم وضع بهتر بود، اما به لحاظ احساسی که مردم در درون خودشان داشتند به نظرم وضع بدتر بود.
ببینید مردم در صورتی راضی میشدند که نتیجه دو طرف را ببینند و قضوات کنند، مثلا الان به خاطر مشکلات امروزی برخی را می بینید که میگویند کاش انقلاب نشده بود، خب اگر میشد ادامه حکومت پهلوی را تا سال 1398 نشانشان بدهیم قطعا راضی میشدند به این انقلاب؛ اما حیف که نمیشود...

در مورد انتخاب مسئولین از سوی رهبری هم همینطور است، یعنی اگرچه با انتخاب مسئولین از سوی رهبری وضعمان بهتر می بود، اما مردم آن فرض، چون مردم امروز را ندیده بودند لذا از وضعشان راضی نبودند و توقع مشارکت در سرنوشتشان را خواهان بودند که البته حق نامشروعی هم نیست.
بله اگر مثلا میشد همزمان به آنها نشان دهیم که اگر خودتان انتخاب کنید این میشود، اگر رهبری انتخاب کند آن میشود، شاید در آن صورت چنین تصمیمی می گرفتند.

بنابراین با این اوصاف قطعا انتخاب مردم بهتر می تواند موجب بقاء حکومت اسلامی شود، ولو آنکه آسیب هایی هم از جهت انتخاب نادرست وجود دارد، برای جمع بین دو مصلحت باید مردم را رشد داد تا درست انتخاب کنند.

momi14;1020143 نوشت:
شما از بحث هایی که تا الان داشتیم، برداشتتون از منظور من از مقاومت نظام چیه؟

من مقاومتی از سوی نظام در برابر اصلاح نمی بینم، شما که می بینید بفرمایید، واقعا میخواهم بدانم منظورتان چیست، از روی بحث و جدل نگفتم.

momi14;1020143 نوشت:
ساکنان جنگلهای آمازون هم بالاخره بعد از مدتی، یه پیشرفت هایی میکنن.
اینکه میزان رشد با امکان رشد چه تناسبی داره مهمه.

منظورم از رشد، رشد مناسب است، شما که از منظور بنده آگاه هستید، چرا طعن و کنایه می زنید.

momi14;1020143 نوشت:
یعنی اگه بخواین طیف سیاسی این افرادی که مثال زدید رو ندید بگیرید، دیگه خیلی باید از مسئله پرت باشید. معلومه که قوه ی قضاییه در برخورد با این افراد انگیزه بیشتری داره، انگیزه هایی غیر از برقراری عدالت. متاسفانه حافظه ی من خوب کار میکنه و دولت نهم و دو سال ابتدایی دولت دهم رو خوب یادمه.

به نظرم چنین تعابیری بیش از آنکه از تحلیل برخواسته باشد، از بدبینی نشأت می گیرد.
معاون اول و رئیس دفتر ریاست جمهوری در دولت نهم و دهم
پسر رئیس اسبق مجمع تشخیص مصلحت
برادران رئیس جمهور و معاون اول دولت یازدهم و دوازدهم

اشتراکی در طیف سیاسی اینها وجود ندارد، خواهش می کنم منطقی نگاه کنید.

مسلم;1020204 نوشت:
بله به لحاظ روی کار آمدن مسئولین بنده هم معتقدم وضع بهتر بود، اما به لحاظ احساسی که مردم در درون خودشان داشتند به نظرم وضع بدتر بود.
ببینید مردم در صورتی راضی میشدند که نتیجه دو طرف را ببینند و قضوات کنند، مثلا الان به خاطر مشکلات امروزی برخی را می بینید که میگویند کاش انقلاب نشده بود، خب اگر میشد ادامه حکومت پهلوی را تا سال 1398 نشانشان بدهیم قطعا راضی میشدند به این انقلاب؛ اما حیف که نمیشود...

در مورد انتخاب مسئولین از سوی رهبری هم همینطور است، یعنی اگرچه با انتخاب مسئولین از سوی رهبری وضعمان بهتر می بود، اما مردم آن فرض، چون مردم امروز را ندیده بودند لذا از وضعشان راضی نبودند و توقع مشارکت در سرنوشتشان را خواهان بودند که البته حق نامشروعی هم نیست.
بله اگر مثلا میشد همزمان به آنها نشان دهیم که اگر خودتان انتخاب کنید این میشود، اگر رهبری انتخاب کند آن میشود، شاید در آن صورت چنین تصمیمی می گرفتند.
.

سلام
جناب مسلم ما تقریبا نتیجه هر دو نوع انتخاب رو دیدیم هیچ فرقی با هم نداشت.
رییس صدا و سیما مستقیما با نظر رهبر انتخاب میشه اما تاکنون صدا و سیما نه تونسته کارامدی قابل قبولی داشته باشه نه در جذب مخاطب تونسته راهکار مناسبی ارائه بده متاسفانه از زد و بندهای سیاسی و فامیلی هم هیچ وقت به دور نبوده. نظرات مخاطبین هم خللی در نظر مدیریت صدا و سیما ایجاد نکرده.

با سلام و احترام

sнαвηαм;1020206 نوشت:
جناب مسلم ما تقریبا نتیجه هر دو نوع انتخاب رو دیدیم هیچ فرقی با هم نداشت.
رییس صدا و سیما مستقیما با نظر رهبر انتخاب میشه اما تاکنون صدا و سیما نه تونسته کارامدی قابل قبولی داشته باشه نه در جذب مخاطب تونسته راهکار مناسبی ارائه بده متاسفانه از زد و بندهای سیاسی و فامیلی هم هیچ وقت به دور نبوده. نظرات مخاطبین هم خللی در نظر مدیریت صدا و سیما ایجاد نکرده.

نمیخواهم بحث به سمت نقد صدا و سیما برود و بنده هم به صورت 100 درصد از صدا و سیما دفاع نمیکنم، اما برای اینکه پست شما را بی پاسخ نگذارده باشم باید عرض کنم انصافا صدا و سیما در مجموع، عملکرد قابل دفاعی داشته است، باید همه نقاط قوت و ضعف را با هم دید و مقایسه کرد. شما از صبح تا شب بنشینید پای تلویزیون و بشمرید که از چند برنامه، چندتایش مشکل دارد. اینطور نیست که بگوییم از 10 برنامه 5 تایش مشکل دارد یا قضاوت هایی مانند آن. ساخت سریال و مستندهای مختلف در خصوص موضوعات مهم اجتماعی، گزارش های میدانی از معضلات کشور، گسترش شبکه های درونی و برون مرزی، و... انصافا قابل دفاع است. البته کاستی هایی هم دارد که به نظرم بیشتر به نوع تفکرات کسانی که سازمان با آنها در ارتباط است برمیگردد.

ثانیا اگرچه رئیس صدا و سیما از سوی رهبری انتخاب میشود اما اینطور نیست که بتواند نظر خودش را در همه جا دیکته کند، اولا شورایی متشکل از نمایندگان قوای سه گانه نیز در خصوص صدا و سیما وجود دارد که در این خصوص حق ابراز نظر دارند، و ثانیا تک تک برنامه ها را که رئیس سازمان بازبینی نمی کند، بالاخره مثلا برای یک ساخت سریال چاره ای از بستن قرار داد با جریان سلبریتی کشور نیست، که کاستی هایی در نوع تفکراتشان دارند، بالاخره نمیشود برای آنها فیلمنامه نوشت که! صدا و سیما فقط سفارش دهنده است. نباید گمان کرد که سریال را خود رئیس صدا و سیما میسازد.

ثالثا: ریاست سازمان صدا و سیما یک مدیریت میان رده است که نمی تواند خیلی آزادانه ابراز نظر کند، در خصوص ریاست سازمان صدا و سیما جبرهای نامرئی وجود دارد که بیان آنها مجال خود را می طلبد، اما گاهی یک مدیر را به جهت فشار حتی مجبور به استعفا می کند همانطور که آقای سرافراز رئیس سابق صدا و سمیا مجبور به استعفا شد.

رابعا: قضاوت صحیح در این خصوص در گرو مقایسه است، و این در شرایط فعلی امکان پذیر نیست، یعنی شما زمانی میتوانید بین انتخاب رهبری و مردم مقایسه کنید که یک بار هم مردم رئیس سازمان صدا و سیما را انتخاب کرده باشند و ما نتیجه آن را دیده باشیم و سپس با منتخب رهبری مقایسه کنیم.

مسلم;1020204 نوشت:
بله به لحاظ روی کار آمدن مسئولین بنده هم معتقدم وضع بهتر بود، اما به لحاظ احساسی که مردم در درون خودشان داشتند به نظرم وضع بدتر بود.
ببینید مردم در صورتی راضی میشدند که نتیجه دو طرف را ببینند و قضوات کنند، مثلا الان به خاطر مشکلات امروزی برخی را می بینید که میگویند کاش انقلاب نشده بود، خب اگر میشد ادامه حکومت پهلوی را تا سال 1398 نشانشان بدهیم قطعا راضی میشدند به این انقلاب؛ اما حیف که نمیشود...
.

کاش میشد اینده رو دید !!
ولی میشه مقایسه هایی انجام داد حکومت پهلوی در طی دوران 54 ساله خودش کاملا منفور و ناکارامد نبوده. اولین دانشگاه ها، اولین ورزشگاه ها، اولین برج مشهور ایران، اولین خط راه اهن ایران، اولین هواپیمایی ایران، اولین پوشش بیمه ای ایران، تحصیلات همگانی و ........ خیلی چیزها در همان زمان به وجود امده هرچند برخی اعتراض ها هم منجر به اصلاحات و دستاوردهای موفق امیز شد مثل ملی شدن صنعت نفت و ....
بهرحال در کنار بدی هاش یه خوبی های هم داشته شاید اگه نظام عوض نمیشد و فقط اصلاحات بیشتری در بدنه حکومت انجام میشد الان وضع بهتر میشد شاید هم نمیشد متاسفانه اینده رو کسی نمیتونه ببینه ولی یه چیز رو قطعی میشه گفت انقلاب اسلامی هم کارنامه چهل ساله کاملا درخشانی نداره فقط چهارده سال دیگه مونده تا عمرش به پای عمر دوره پهلوی برسه و با این شرایطی که پیش میره امیدی نیست کارنامه ش درخشان تر بشه.

نورالزهراء;1020110 نوشت:
ایا همیشه جمهوریت خوبه؟
ایا در همه حوزه ها باید رای مردم باشد؟
مردمی که با یک وعده غذا یا دریافت پول رای و نظر عوض میکنند ایا صلاحیت رای دادن رو دارند؟
مردمی که با شناخت ناکافی رای میدهند و صرفا با نگاه کردن به لیست اسامی و بدون تحقیق رای میدهند ایا صلاحیت دارند و ایا این نوع از رای گیری خیانت به مملکت نیست؟

نقدی که می فرمائید به دموکراسی مستقیم وارده. مشکل اینه که انتخاب توسط افراد غیر متخصص انجام میشه و مثلاً وقتی یک کاندیدای ریاست جمهوری طرحهایی رو برای اقتصاد کشور ارائه می کنه، اکثر مردم توانایی سنجیدن درستی اون برنامه ها رو ندارند.

به جای اون میشه دموکراسی غیر مستقیم رو داشت. مثلاً بر اساس رای مردم یه شورایی تشکیل بشه از متخصصین که می تونه شامل اقتصاددانها، متخصصین مسائل سیاسی، علمای دینی و ... باشه و تعیین رئیس جمهور و تایید صلاحیت کاندیداها بر عهده این شورا باشه. حالا کسی که به عنوان اقتصاددان برای این شورا کاندیدا میشه باید حتماً اقتصاددان باشه و هر فردی که رای بیاره در نهایت یک فرد متخصصه.

فروردین;1020227 نوشت:
نقدی که می فرمائید به دموکراسی مستقیم وارده. مشکل اینه که انتخاب توسط افراد غیر متخصص انجام میشه و مثلاً وقتی یک کاندیدای ریاست جمهوری طرحهایی رو برای اقتصاد کشور ارائه می کنه، اکثر مردم توانایی سنجیدن درستی اون برنامه ها رو ندارند.

به جای اون میشه دموکراسی غیر مستقیم رو داشت. مثلاً بر اساس رای مردم یه شورایی تشکیل بشه از متخصصین که می تونه شامل اقتصاددانها، متخصصین مسائل سیاسی، علمای دینی و ... باشه و تعیین رئیس جمهور و تایید صلاحیت کاندیداها بر عهده این شورا باشه. حالا کسی که به عنوان اقتصاددان برای این شورا کاندیدا میشه باید حتماً اقتصاددان باشه و هر فردی که رای بیاره در نهایت یک فرد متخصصه.


سلام،
خبرگان انتخاب رهبری و نظارت بر او
خبرگان انتخاب رئيس جمهور و نظارت بر او
خبرگان انتخاب نمایندگان مجلس و نظارت بر عملکرد هر کدام از ایشان
و ...
و بالاخره خبرگان نظارت بر عملکرد هر کدام از این خبرگان که مستقیماً با رأی مردم انتخاب می‌شوند ...
فکر خوبی است ولی هر فکری می‌تواند در کنار مزایای آن معایبی هم داشته باشد ...

خبرگان رهبری، همه فقیه جامع‌الشرایط هستند، هر کدامشان می‌توانند به صورت باقوه رهبری را به عهده بگیرند ... معتمد مردم خودشان هستند و مردم استانشان ایشان را به تقوا و شجاعت و عالمیت قبول دارند (امروز که دیگر من همسایه‌ام را هم نمی‌شناسم و هر کسی از چنین مردم شاخصی را که می‌شناسم هم از روی رسانه‌ها و امثال آن می‌شناسم، حالا اگر هر محله یک معتمد می‌خواست معرفی کند باز قابل قبول‌تر بود، مگرنه که کدام ما امام جماعت مسجد سایر محله‌های شهر خودش را می‌شناسد تا نوبت به استان برسد؟) ... پس شاید به طریق مشابه خبرگان انتخاب رئيس جمهور باید مدیرانی باشند که مشکلات کشور را درست بشناسند، ظرفیت‌ها را بشناسند، گیرها و گره‌ها را بشناسند و راه‌های دور زدن مشکلات یا حل آن‌ها را کم‌وبیش بشناسند و بتوانند روی عملکرد رئیس جمهور فعلی هم قضاوت کنند ... در مورد خبرگان نمایندگان مجلس هم همینطور، خبرگان انتخاب مدیریت شهری هم همینطور ... اما اگر یک گروه قابلیت نصب و عزل یک شخص را در مقام اجرایی داشته باشند، ممکن است از این اختیارات خود سوء استفاده هم بکنند، باید فکری به حال این وضعیت هم کرد، چند تا حقوق‌دان شاید به اندازه‌ی چند تا فقیه جامع‌الشرایط تقوای کاری نداشته باشند، یا شاید جمهوریت‌اصلاح‌شده را درست پیاده‌سازی کنند ولی دیگر خیلی در چهارچوب اسلامیت نظام باقی نمانند ...

مشکلاتی شاید داشته باشد، ولی به نظرم می‌رسد هر کدام از مشکلات را بتوان راه‌حل‌های مناسبی برایشان یافت ...
مردم وقتی بخواهند به شورای شهر رأی بدهند با کسانی سر و کار دارند که اصلاً ایشان را نمی‌شناسند، دو نفرشان را هم که بشناسند، یا یک هم‌فکرشان بگوید من به اینها رأی می‌دهم شما هم رأی بدهید، همین می‌شود وجح رجحان که به او رأی بدهد ... کلا کاندیداهای ما در حدّ چیپس و پفک تبلیغ می‌کنند، اینکه ما خیلی خوب هستیم و به ما رأی بدهید ما شما را می‌بریم در یک عالم فانتزی با مدینه‌ی فاضله‌ای که شما دوست دارید باشد و امثال آن ... کمتر کاندیدی بوده است که کار کارشناسی کرده باشد و برنامه‌ی مدون قابل قبول ارائه داده باشد و مردم هم آن را خوانده باشند و نقدهای عالمانه‌ی روی ان‌ها را هم خوانده باشند و بعد در فضای خنثای فکری هر کسی رأی شخصی خودش را آگاهانه بدهد ...

مسلم;1020204 نوشت:
بله به لحاظ روی کار آمدن مسئولین بنده هم معتقدم وضع بهتر بود، اما به لحاظ احساسی که مردم در درون خودشان داشتند به نظرم وضع بدتر بود.
ببینید مردم در صورتی راضی میشدند که نتیجه دو طرف را ببینند و قضوات کنند، مثلا الان به خاطر مشکلات امروزی برخی را می بینید که میگویند کاش انقلاب نشده بود، خب اگر میشد ادامه حکومت پهلوی را تا سال 1398 نشانشان بدهیم قطعا راضی میشدند به این انقلاب؛ اما حیف که نمیشود...

در مورد انتخاب مسئولین از سوی رهبری هم همینطور است، یعنی اگرچه با انتخاب مسئولین از سوی رهبری وضعمان بهتر می بود، اما مردم آن فرض، چون مردم امروز را ندیده بودند لذا از وضعشان راضی نبودند و توقع مشارکت در سرنوشتشان را خواهان بودند که البته حق نامشروعی هم نیست.
بله اگر مثلا میشد همزمان به آنها نشان دهیم که اگر خودتان انتخاب کنید این میشود، اگر رهبری انتخاب کند آن میشود، شاید در آن صورت چنین تصمیمی می گرفتند.

بنابراین با این اوصاف قطعا انتخاب مردم بهتر می تواند موجب بقاء حکومت اسلامی شود، ولو آنکه آسیب هایی هم از جهت انتخاب نادرست وجود دارد، برای جمع بین دو مصلحت باید مردم را رشد داد تا درست انتخاب کنند.


بله من اشتباه کردم که فکر کردم بهتر بود جمهوریت را کنار بگذاریم، بخصوص که زمان ظهور را فرصتی دانسته‌اند که همه‌ی انواع حکومت‌ها فرصت داشته باشد که تلاش خودش را کرده باشد و مردم ببینند که موفقیت کاملی نمی‌تواند داشته باشد ... مردم وقتی با عمق جانشان بفهمند که واقعاً صلاحیت رأی دادن ندارند، خودشان از کسانی که صلاحیت دارند می‌خواهند که رأی ما برای شما باشد و ما به شما اعتماد داریم (چون طرز فکر و جهان‌بینی و منافع مشابهی داریم)
مسلم;1020112 نوشت:
بهترین روش این است که شورای نگهبان حداقل صلاحیت ها را احراز کند، و سپس مردم از میان آنها یکی را انتخاب کنند، این امر اگرچه ممکن است آسیب زا باشد، اما در مجموع آسیبش کمتر از انتخاب مسئولین مستقیما از سوی رهبری است.

شاید واقعاً قوانینی که شورای نگهبان خود را ملزم به رعایت آن‌ها می‌دانند اشکالات اساسی دارد ... مثلاً بر اساس خدمات و رزومه‌ی گذشته‌ی ایشان عده‌ای را در انتخابات نگه می‌دارند، بعد آن عده‌ی منتخب در مناظره‌ها و تبلیغات خودشان نشان می‌دهند که عموماً صلاحیت هیچ منسبی را در نظام ندارند تا چه برسد به ریاست جمهوری، ولی شورای نگهبان انگار دیگر اجازه‌ی عزل ایشان و قوه‌ی قضائیه اجازه‌ی برخورد با اینها را ندارد ... این اشکال دارد ... به جای آنکه شورای نگهبان یک فیلتری باشد که از ۵۰ نفر چهره‌ی شاخص مثلاً ۵ نفر را به عنوان کاندید معرفی کند و بعد هم برای مصالحی حاضر نباشد بگوید چرا تا طوفان اتهام‌ها به سمت خودشان جریان نیابد، می‌توانند مناظرات و خلاصه صحنه‌هایی را برای همان ۵۰ نفری که حداقل‌ها را دارند (و نه ۵ نفر که معلوم نیست با چه شیوه‌ای از میان آن ۵۰ نفر باقی مانده‌اند یا در واقع آن ۴۵ نفر دیگر با چه فیلتری کنار گذاشته شده‌اند) فراهم کنند تا همان ۵۰ نفر نشان بدهند که چند نفرشان دزد است، چند نفرشان رانت‌خوار است، چند نفرشان کلاه‌بردار است، چند نفرشان سست‌عنصر و اهل سازش‌های ذلیلانه هستند و الی آخر ... بعد مثلاً ۲۰ نفرشان باقی بمانند و بقیه به زندان و امثال آن فرستاده شوند تا موقع دادگاه رسیدگی به جرایمشان ... اینطوری دیگر کسی نمی‌گوید که شورای نگهبان دارد انتخابات را مهندسی می‌کند و بعد هم رهبری که ایشان را نصب کرده‌اند متهم نمی‌شوند ...
حالا یا اینطوری، یا یک طور دیگر ... اینکه کلاً کارشان شده سکوت و انکار این اتهامات، و فقط کسانی که به ایشان اعتماد کامل دارند یا نگران به خطر افتادن اصل نظام باشند ساکت می‌مانند، این راه درستی نیست ... اگر سیستم اشکال دارد باید اشکالش رفع بشود ... رفع بشود هم یعنی ظرف چند ماه، نه در برنامه‌ی ۵۰ ساله‌ی دهم ...

سلام

مسلم;1020205 نوشت:
من مقاومتی از سوی نظام در برابر اصلاح نمی بینم، شما که می بینید بفرمایید، واقعا میخواهم بدانم منظورتان چیست

برای این بخش توضیحات نسبتا طولانی نوشته بودم، موقع ارسال مشکل پیش امد، همش پرید، واقعا حوصله ندارم دوباره بنویسم، ببخشید.
فقط به طور خلاصه میتونم بگم مقاومت در پیمودن راه های آزموده شده و امتخان پس داده کشورهای پیشرفته.
مسلم;1020205 نوشت:
منظورم از رشد، رشد مناسب است

مناسب از نظر شما. و الا از نظر من هیچ تناسبی بین اون چیزی که هستیم و اون چیزی که باید باشیم وجود نداره.
منظورم از اون چیزی که باید باشیم هم جامعه آرمانی نیست. منظورم جامعه ی دارای حداقل های لازم با توجه به زمینه ها و امکانات موجوده. رشدی که شما ازش صحبت میکنید، در راستای دستیابی به حداقل ها نیست.
مسلم;1020205 نوشت:
اشتراکی در طیف سیاسی اینها وجود ندارد

مگه دسته بندی مورد نظر شما، انقلابی، غیر انقلابی و ضد انقلابی نیست؟
مگه غیر از اینه که همه این هایی که مثال زدید در عمل با ارزش های انقلاب (ارزش های مورد نظر شما) زاویه دارند؟ همین برای داشتن اشتراک کفایت میکنه.

sнαвηαм;1020209 نوشت:
کاش میشد اینده رو دید !!
ولی میشه مقایسه هایی انجام داد حکومت پهلوی در طی دوران 54 ساله خودش کاملا منفور و ناکارامد نبوده. اولین دانشگاه ها، اولین ورزشگاه ها، اولین برج مشهور ایران، اولین خط راه اهن ایران، اولین هواپیمایی ایران، اولین پوشش بیمه ای ایران، تحصیلات همگانی و ........ خیلی چیزها در همان زمان به وجود امده هرچند برخی اعتراض ها هم منجر به اصلاحات و دستاوردهای موفق امیز شد مثل ملی شدن صنعت نفت و ....
بهرحال در کنار بدی هاش یه خوبی های هم داشته شاید اگه نظام عوض نمیشد و فقط اصلاحات بیشتری در بدنه حکومت انجام میشد الان وضع بهتر میشد شاید هم نمیشد متاسفانه اینده رو کسی نمیتونه ببینه ولی یه چیز رو قطعی میشه گفت انقلاب اسلامی هم کارنامه چهل ساله کاملا درخشانی نداره فقط چهارده سال دیگه مونده تا عمرش به پای عمر دوره پهلوی برسه و با این شرایطی که پیش میره امیدی نیست کارنامه ش درخشان تر بشه.

با سلام و احترام
به شروع کننده تاپیک هم که چنین بحثی رو مطرح کرده بودند عرض کردم بحث مقایسه بین حکومت جمهوری اسلامی و پهلوی خیلی بحث خوبی هست و بنده هم استقبال می کنم اما نمیشه در این تاپیک به اون پرداخت، تا به عمق تفاوت های بین این دو حکومت پی برد. موضوع زیبایی است که اگر در تاپیک مستقل از آن سخن گفته نشود ذبح میشود

با سلام و عرض ادب

momi14;1020257 نوشت:
برای این بخش توضیحات نسبتا طولانی نوشته بودم، موقع ارسال مشکل پیش امد، همش پرید، واقعا حوصله ندارم دوباره بنویسم، ببخشید.

چند بار از این بلاها سر خودم هم آمده، من سعی می کنم ابتدا در فایل ورد تایپ کنم، یا همواره قبل از ارسال از مطلب کپی میگیرم.

momi14;1020257 نوشت:
به طور خلاصه میتونم بگم مقاومت در پیمودن راه های آزموده شده و امتخان پس داده کشورهای پیشرفته

momi14;1020257 نوشت:
ز نظر من هیچ تناسبی بین اون چیزی که هستیم و اون چیزی که باید باشیم وجود نداره

خب علی رغم اینکه شما در نگاه بنده خیلی احترام دارید، اما بنده با این دو نکته ای که می فرمایید موافق نیستم، نمیخواهم بگویم ما به آرمان هایمان رسیده ایم، اما چهل سالگی انقلاب ما از چهل سالگی تمامی حکومت های پیشرفته وموفق امروزی کارنامه به مراتب بهتری دارد به شرط آنکه شرایط مقایسه را به درستی لحاط کنیم.

momi14;1020257 نوشت:
مگه دسته بندی مورد نظر شما، انقلابی، غیر انقلابی و ضد انقلابی نیست؟

طبیعتا مسئولین به همین سه دسته تقسیم میشوند، این تقسیم بندی که اشکالی ندارد، آنچه که اشکال دارد این است که ما حزب و جناح خودمان را انقلابی، و جناح مقابل را غیر انقلابی و یا ضد انقلاب معرفی کنیم!! در حالی که ما تعصبی روی هیچ شخص یا جناحی نداریم، هر کسی که از هر جناحی خلاف مصالح انقلاب رفتار کند غیر انقلابی یا گاهی ضد انقلابی خواهد بود.

مسلم;1020266 نوشت:
خب علی رغم اینکه شما در نگاه بنده خیلی احترام دارید، اما بنده با این دو نکته ای که می فرمایید موافق نیستم، نمیخواهم بگویم ما به آرمان هایمان رسیده ایم، اما چهل سالگی انقلاب ما از چهل سالگی تمامی حکومت های پیشرفته وموفق امروزی کارنامه به مراتب بهتری دارد به شرط آنکه شرایط مقایسه را به درستی لحاط کنیم.

ممنون از لطفتون
خب این همونجایی که حالا من میتونم شما رو متهم به تحت تاثیر قرار گرفتن رسانه ای از نوع داخلیش کنم.
من تاکید کردم با آرمان ها کاری ندارم. دارم از حداقل ها صحبت میکنم.
ضمنا مقایسه با کشورهایی که از ما عقب تر هستند یک جور فرار از پاسخگوییه.
اما در رابطه با کشورهایی که از ما جلوتر هستند، فقط کره جنوبی و ترکیه برای مقایسه کفایت میکنند. مخصوصا ترکیه که بغل گوش ماست.

ما در زمینه ی مثلا بومی سازی صنایع مختلف ادعاهای بزرگی داریم.
خب برای بررسی صحت این ادعاها اصلا نیازی نیست راه دور بریم. یعنی نیازی نیست پای شبکه های ماهواره ای بشینی تا پی به فریب بودن این ادعاها ببریم. بررسی تخصصی منابع داخلی و فارسی زبان هم کفایت میکنه.
با مقایسه یک به یک سطح بومی سازی دانش بین ایران و مثلا همین ترکیه، متوجه سطح فریب رسانه ای میشیم و بازم تاکید میکنم، نیازی به رسانه های معاند نیست.

اون چیزی که به طور کلی از مفهوم پیشرفت در ایران میشه تعریف کرد، ارتقای بسیاری از علوم خیلی قدیمی و یا منسوخ شده ی سایر کشورهاست.
مثلا سیستم آموزشی ایران، یک سیستم کاملا منسوخ شده محسوب میشه، فکر نمیکنم نیازی به توضیح باشه وقتی سیستم آموزشی مشکل دار میشه، یعنی از فرق سر تا نوک پای یه مملکت مشکل دار میشه.
یا مثلا همین موشکی که شما همیشه به عنوان افتخار ازش نام میبرید و افسر اسرائیلی هم کلاهش پاره شد اینقدر به احترام ما از سر ورداشت، گذاشت سرش، در ساختار دفاعی کشورهای پیشرفته ی نظامی، یک تکنولوژی منسوخ شده محسوب میشه و پیشرفته تر از ایناش رو سالهاست که از رده خارج کردند. خب مسلمه که شما در رابطه با از رده خارج شدنش چیزی از رسانه های داخلی نمیشنوید. فقط ایران و کره ی شمالی از این موشک ها میسازن و این اشتراک بین ایران و کره ی شمالی خودش دنیایی از حرف برای گوش شنوا داره.

البته این موشک هایی که باهاش از اینجا سوریه رو زدند داستانش فرق میکنه و جزء پیشرفته ترین ها در کلاس خودشه، ولی در حالت کلی، در کل دانشی که امروزه در ایران به دست اومده، تک و توک مواردی رو پیدا میکنیم که 1. در رده بندی های جهانی جایگاه بالایی داشته باشند و 2. کشورهای دیگه ای که همسطح ایران بودند، مثل همین ترکیه و کره، به خیلی بالاترش دست پیدا نکرده باشند.
(البته احتمالا الان شما بحث تحریم و فشارهای خارجی وخائنین داخلی رو مطرح میکنید که مثلا ترکیه شرایط ایران رو نداشته و این چیزا که درگذشته مفصل درباره بی معنا بودن این توجیه ها گفتم)

قبلا هم مثالش رو زده بودم که مثلا در نمایشگاه دستاورد های چهل ساله ی انقلاب، بجز یه سری کاردستی های ساده ی بر و بچ انقلابی! سایر محصولات پیشرفته و مدرن به نمایش درامده وارداتی بودند و حتی اسم شرکت هاس سازنده ش هم به وضوح روی این محصولات مشخص بود، حالا اینکه با چه رویی به اسم دستاورد انقلاب به خورد ملت میدن، فقط یه معنی میتونه داشته باشه، اینکه میدونن ملت حال و حوصله ی بررسی تخصصی ندارند، پس واسشون مهم نیست که حقیقت ماجرا چیه.

البته صحبت در اینباره زیاده و باید علاقه مند باشید که بشه ادامه داد.
یه بار دیگه میگم. اون چیزی که در ایران به اسم پیشرفت معرفی میشه، دستابی دانش های منسوخ شده و یا بسیار قدیمی سایر کشورهاست.

مسلم;1020266 نوشت:
طبیعتا مسئولین به همین سه دسته تقسیم میشوند، این تقسیم بندی که اشکالی ندارد، آنچه که اشکال دارد این است که ما حزب و جناح خودمان را انقلابی، و جناح مقابل را غیر انقلابی و یا ضد انقلاب معرفی کنیم!! در حالی که ما تعصبی روی هیچ شخص یا جناحی نداریم، هر کسی که از هر جناحی خلاف مصالح انقلاب رفتار کند غیر انقلابی یا گاهی ضد انقلابی خواهد بود.

من خوب متوجه این بخش نشدم.

momi14;1020303 نوشت:
ضمنا مقایسه با کشورهایی که از ما عقب تر هستند یک جور فرار از پاسخگوییه

من اتفاقا ایران رو با پیشرفته ترین کشورها مقایسه کردم:

مسلم;1020266 نوشت:
چهل سالگی انقلاب ما از چهل سالگی تمامی حکومت های پیشرفته وموفق امروزی

اما در خصوص این سخنان شما:

momi14;1020303 نوشت:
در رابطه با کشورهایی که از ما جلوتر هستند، فقط کره جنوبی و ترکیه برای مقایسه کفایت میکنند. مخصوصا ترکیه که بغل گوش ماست

momi14;1020303 نوشت:
تک و توک مواردی رو پیدا میکنیم که 1. در رده بندی های جهانی جایگاه بالایی داشته باشند و 2. کشورهای دیگه ای که همسطح ایران بودند، مثل همین ترکیه و کره، به خیلی بالاترش دست پیدا نکرده باشند

momi14;1020303 نوشت:
اشتراک بین ایران و کره ی شمالی

momi14;1020303 نوشت:
فقط ایران و کره ی شمالی

نمی دانم ملاک شما برای این سخنان چیست و کدامین شبکه رسانه ای از نوع داخلی یا خارجی را برای چنین سخنانی معتبر می شمارید، یا اینکه در این مسائل تحقیق میدانی داشته اید، اما بنده با قاطعیت اینها را ناصحیح میدانم. خصوصا اشتراک قائل شدن میان کره شمالی و ایران که جز در مخالفت با آمریکا اشتراک دیگری ندارند و چنین تشبیهی قطعا عالمانه به شمار نمیرود.
در هر صورت نمی خواهم بحث از مقوله «جمهوری» به این موارد کشیده شود، اما شما بی طرفانه در خصوص پیشرفت های ایران در عرصه پزشکی، نانو، لیزر، سلول های بنیادین، ریاضیات، هوا و فضا، و صنایع مختلف چون سد سازی، تسلیحات نظامی تحقیق میدانی کنید اگر رسانه های داخلی را قبول ندارید و می خواهید که بدون تحت تأثیر قرار گرفتن رسانه ها به نتیجه ای برسید.

momi14;1020303 نوشت:
البته احتمالا الان شما بحث تحریم و فشارهای خارجی وخائنین داخلی رو مطرح میکنید که مثلا ترکیه شرایط ایران رو نداشته و این چیزا که درگذشته مفصل درباره بی معنا بودن این توجیه ها گفتم

اتفاقا جان سخن همین جاست، مقایسه باید در شرایط برابر و مساوی باشد، شما هر کشوری را که خواستید با چهل سال انقلاب مقایسه کنید باید با همین شرایط یعنی 8 سال جنگ، 17000 شهید ترور توسط منافقین و دیگر گروهک ها، تشویق و تهییج گروهک های جدایی طلب، و سایر گروهک ها حتی از گروهک ریگی، ترور نخبگان فرهنگی ما چون مطهری و بهشتی و مفتح و ترور دانشمندان نخبه ما چون شهدای هسته ای و...، بیشترین رسانه های فارسی زبان برای ایجاد ناامیدی و تغییر سبک زندگی و تغییر رویکرد سیاسی، تحریم های به قول خودشان بی سابقه، و... نمیتوان بدون دیدن این ها قاوت کرد، قطعا قضاوتی یک طرفه خواهد بود.

این ها را به عنوان قواعد بحث مطرح کردم اما اجازه بدهید بحث در همان مسئله جمهوریت بماند، اگر در تاپیک دیگری از ابطال آن سخن گفته اید لینک آن را در خصوصی برایم بفرستید مطالعه می کنم و نظرم را به شما می گویم، اگرنه میتوانیم در تاپیک جدیدی در این خصوص سخن بگوییم که تحریم ها و شرایط برابر برای مقایسه لازم است یا خیر.
یا حق

سلام

مسلم;1020324 نوشت:
نمی دانم ملاک شما برای این سخنان چیست و کدامین شبکه رسانه ای از نوع داخلی یا خارجی را برای چنین سخنانی معتبر می شمارید، یا اینکه در این مسائل تحقیق میدانی داشته اید، اما بنده با قاطعیت اینها را ناصحیح میدانم.

معلومه که تحقیقات میدانی داشتم. ولی وقتی شما قاطعانه قبول ندارید دیگه چی؟!
رسانه ای که میگم هم منظورم رسانه ی خاصی نیست، پای اخبار مشرق نیوز و تسنیم نیوز هم که ایران رو صاحب لبه ی تکنولوژی در همه زمینه ای میدونن هم که بشینیم، میتونیم متوجه واقعیت ماجرا بشیم. البته اگه بخوایم متوجه بشیم.
مسلم;1020324 نوشت:
خصوصا اشتراک قائل شدن میان کره شمالی و ایران که جز در مخالفت با آمریکا اشتراک دیگری ندارند و چنین تشبیهی قطعا عالمانه به شمار نمیرود.

خب دیگه. چی بگم ...
مسلم;1020324 نوشت:
اتفاقا جان سخن همین جاست، مقایسه باید در شرایط برابر و مساوی باشد، شما هر کشوری را که خواستید با چهل سال انقلاب مقایسه کنید باید با همین شرایط یعنی 8 سال جنگ، 17000 شهید ترور توسط منافقین و دیگر گروهک ها، تشویق و تهییج گروهک های جدایی طلب، و سایر گروهک ها حتی از گروهک ریگی، ترور نخبگان فرهنگی ما چون مطهری و بهشتی و مفتح و ترور دانشمندان نخبه ما چون شهدای هسته ای و...، بیشترین رسانه های فارسی زبان برای ایجاد ناامیدی و تغییر سبک زندگی و تغییر رویکرد سیاسی، تحریم های به قول خودشان بی سابقه، و... نمیتوان بدون دیدن این ها قاوت کرد، قطعا قضاوتی یک طرفه خواهد بود.

شما باید تکلیفتون رو دقیق مشخص کنید، همه ی این مسائلی که ذکر کردید، واقعیته، درست. ولی بحث این نیست. سوال اصلی اینه که آیا ایران باوجود همه ی این مشکلات، عملکردی "بهتری" داشته یا عملکرد "قابل قبولی "داشته؟
نمیشه هر کجا از ضعفی صحبت بشه بگیم نه، خیلیم عالیه! ولی وقتی با مدرک صحبت بشه بگیم تا همینجاش هم خوب بوده.
آخرش ما جلوتریم یا جلوتر نیستیم، فقط نسبت به شرایط خوب عمل کردیم؟
مسلم;1020324 نوشت:
این ها را به عنوان قواعد بحث مطرح کردم اما اجازه بدهید بحث در همان مسئله جمهوریت بماند، اگر در تاپیک دیگری از ابطال آن سخن گفته اید لینک آن را در خصوصی برایم بفرستید مطالعه می کنم و نظرم را به شما می گویم، اگرنه میتوانیم در تاپیک جدیدی در این خصوص سخن بگوییم که تحریم ها و شرایط برابر برای مقایسه لازم است یا خیر.

چیزی برای تاپیک جدید وجود نداره.
مثلا الان میشه من بیام از فرایند ساخت یک سد، از کارشناسی پروژه و احداث سازه تا نوع بهره برداریش در ایران تاپیک مفصل بزنم، بعد اون رو با ترکیه مقایسه کنم؟ اسک دین که جای این حرفا نیست.
این دیگه به خودتون بستگی داره که دوست داشته باشید درباره ش اطلاعات کسب کنید یا نه.
من چند سال ساکن شهر جدید پرند بودم. اونجا چندین شرکت داخلی و خارجی مشغول ساخت پروژه ها بودند. پروژه های شرکت های مختلف جلو چشمم بودند.
تفاوت سطح دانش و تکنولوژی و این که شرکت های ایرانی با دانش شاید بیش تر از نیم قرن گذشته، سازه هایی به اسم استاندارد روز احداث میکردن رو در کنار سازه های ترکی و ایتالیایی میدیدم.
تقریبا غیر قابل مقایسه بودند. ولی میشه راجع به همچین موضوعی تاپیک زد؟ نمیشه دیگه.
بحث موشک و صنایع نظامی هم که کلا ولش کنید، شما همون تانک های اسقاطی که هر سال رنگشون میکنن تا نو به نظر بیان تا تو رژه به نمایش بذارن به دردتون میخوره. با همونا حال کنید.
به نظر نمیاد گفت و گو نتیجه داشته باشه. مثلا اگه شما مهندسی معکوس rq-170 رو باور کردید، خیلی ساده اید. حالا من چجوری توضیح دروغ بودن این خبر رو بدم؟
مسلم;1020324 نوشت:
شما بی طرفانه در خصوص پیشرفت های ایران در عرصه پزشکی، نانو، لیزر، سلول های بنیادین، ریاضیات، هوا و فضا، و صنایع مختلف چون سد سازی، تسلیحات نظامی تحقیق میدانی کنید اگر رسانه های داخلی را قبول ندارید و می خواهید که بدون تحت تأثیر قرار گرفتن رسانه ها به نتیجه ای برسید.

تحقیق کردم که میگم.
در تمام این مثال هایی که زدید یه اشکال وجود داره.
بجز پزشکی (و زیر مجموعه ش) و تا حدی هوا و فضا، سایر علوم، کاربردی نیستند و به ارائه مقاله یا نهایتا پروژه های تحقیقاتی و ساخت چند پیش نمونه محدود میشن و ورود مستقیم به صنعت و زندگی مردم ندارند و بسیاری از نیاز های ما، در نهایت از طریق کشورها و شرکت های خارجی تامین میشه. حالا اینکه به شرکت های ایرانی اعتماد نمیشه و سرمایه گذاری نمیشه و اینا دیگه یه بحث دیگه ست.
در حال حاضر، محصول داخلی قدرت رقابت با محصول خارجی رو نداره.

تا زمانی که مملکت وضعش این باشه هیچ کسی جمهوری اسلامی را قبول نداره.
از پایه و ریشه باید همه چی درست بشه.

پرسش:
مردم یک زمانی با دموکراسی انتخاب کردند که حکومتی اسلامی داشته باشند، اما بعد از گذشت 40 سال از انتخاب جمهوری اسلامی آیا همچنان انتخاب مردم این نوع از حکومت است؟
از این که بگذریم آیا اکنون جمهوری واقعی در ایران اجرا میشود؟ به نظر میرسد در ظاهر انتخاب مردم است اما در باطن همه از جانب رهبر انتخاب ميشود . كانديدا هاي نمايندگی مجلس و رياست جمهوري توسط شوراي نگهباني كه رهبري انتخاب كرده است تاييد صلاحيت ميشوند. بنابراین در نهايت مردم به ليستي رأی میدهند كه توسط رهبري انتخاب شده است.


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
قانون اساسی هر کشوری محور ثبات و استقرار آن کشور است، کسی آن را در هر دوره به رأی نمی گذارد، کشور ما جوان ترین قانون اساسی را دارد، به عنوان مثال قانون اساسی آمریکا که بیش از دویست سال از عمرش می گذرد هرگز به رأی گذارده نمیشود، اما دائما رسانه هایشان این نسخه را برای ما می پیچند!! دلیل آن هم روشن است چرا که:
اولا: به رأی گذاشتن قانون اساسی در دوره های مختلف نه تنها موجب ثبات و آرامش و رفع اختلافات نخواهد شد، بلکه قطعا بی ثباتی را به دنبال خواهد داشت، همانطور که شما در پایان انتخاباتی که فقط برای 4 سال سرنوشت کشور را تعیین می کند می بینید چه بلوایی به پا میشود و مخالفین به راحتی زیر بار پذیرش نمیروند چطور برای قانون اساسی نتیجه به راحتی پذیرفته شود!

ثانیا:
ارائه آمار موافقین ومخالفین قانون اساسی هر چند سال یک بار، یک کمک بزرگ به دشمنان کشور است که میزان تأثیرگذاری فعالیت های ضد انقلابی خود را بدون کوچکترین هزینه و با بالاترین دقت به دست آورند!! آمار دقیقی که هرگز از طریق دیگری به دست نمی آید!

علاوه بر این که انقلاب اسلامی با ریخته شدن خون ده ها هزار شهید و یتیم شدن بسیاری از کودکان و از دست دادن فرزندان و عزیزان بسیاری از خانواده ها پدید آمده است، به راحتی به دست نیامده که هر سال به رأی گذاشته شود! کسی که می خواهد حکومت را تغییر دهد باید بهای آن را بپردازد، همانطور که ملت ایران بهای آن را پرداختند، نه اینکه از کسانی که خون دل برای تأسیس یک حکومت خورده اند بخواهد هر چند سال آن را به رأی بگذارد تا ببیند نظر دیگران در رابطه با آن چیست.

نکته دیگر این که، این نسخه یعنی به رفراندوم گذاشتن های قانون اساسی در هر دوره ای در ادبیات سیاسی جهان برای تعیین مقبولیت مردمی به رسمیت شناخته نشده، و توصه نشده است، بلکه آنچه که به عنوان علامت مقبولیت یک نظام تعریف شده است میزان مشارکت مردم در انتخابات و مانند آن است، که ایران حتی از بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی که مدعی دموکراسی هستند بالاتر است.

هنوز هم اکثریت مطلق مردم ایران پای این انقلاب هستند، نباید فریب بزرگنمایی برخی اعتراضات را خورد، اگر بنای بر مقایسه هم هست باید اجتماعات طرفداران نظام در نهم دی و بیست و دوم بهمن و مانند آن هم دیده شود. براستی بدون تعصبات و پیش فرض ها اگر کشور دیگری چنین قانون اساسی جوانی داشت، چنین آمار مشارکت بالا در انتخابات داشت، هنوز مردمش بعد از 40 سال هر سال در روز انقلابشان به خیابان ها می آمدند، و یا در حماسه ای نهم دی را خلق می کردند و مانند آن، آیا اینچنین قضاوت می کردیم که چرا قانون اساسی اش را به رفراندوم نمی گذارد؟ پس چرا از میان این همه گشور در دنیا، این جور نسخه ها فقط برای ایران پیچیده میشود؟ نباید کمی شک کرد؟

نکته دوم:
«جمهوری» و شرایط آن وحی نازل شده از جانب خداوند نیست که معصومانه باشد، طبیعتا در مقولات بشری اینچنینی دیدگاه ها و تعریف های متعددی وجود دارد و از آنجا که همه این دیدگاه ها بشری هستند هیچ کدام به خودی خود بر دیگری ترجیحی ندارد، یعنی اینطور نیست که اگر تعریف ما از جمهوری با تعبیر رایج غربی تفاوتی داشت به اشتباه متهم شویم!! چون هیچ تعریفی بر دیگری مقدم نیست. ما اتفاقا اگر «جمهوریت» را پذیرفته ایم نه از سر تقلید از غرب و جامعه بین الملل، بلکه به خاطر وجود مبانی آن یعنی مقبولیت در اسلام است.
در جمهوری اسلامی تمامی مسئولین با واسطه یا بی واسطه توسط مردم انتخاب میشوند، و این امر هم با اسلام از باب اهمیت مقبولیت مردمی سازگار است، و هم با تعریف جمهوری، بنابراین از این جهت اطلاق جمهوری و دموکراسی بر نظام ما صحیح است.

نکته سوم:
تأیید صلاحیت کاندیدها به صورت غیر مستقیم از سوی رهبری خیلی تفاوت دارد با این که بگوییم مسئولین توسط رهبری انتخاب میشوند!! سخن از تأیید حداقل ملاک هاست، نه انتخاب! و این هم منطقی است و هم در همه حکومت ها وجود دارد و اختصاصی به ایران ندارد. حالا ممکن است یک نهاد خاص مانند شورای نگهبان باشد، یا در قالب یک ساختار دیگر؛ اما بالاخره هر نظام و حکومتی چارچوبی دارد که اجازه نمیدهد هر کسی به مسئولیت های کلان دست پیدا کند، قطعا کسی که مثلا لیبرالیسم را از اساس قبول ندارد، نمی تواند و نمی گذارند در کشورهای لیبرالیستی به قدرت برسد، این از بدیهیات است. بنابراین طبیعی است کسی که می خواهد در جمهوری اسلامی یک مسئولیت کلانی را در دست بگیرد لازم است معتقد به اسلام و مبانی آن، و قانون اساسی و ولایت فقیه باشد.

اما این مانع آزادی و ابراز نظر و دخالت مردم نمیشود، تاریخ جمهوری اسلامی و روی کار آمدن دولت های مختلف با سلایق گوناگون و سیاست های حتی در برخی موارد متضاد نشان میدهد که انتخاب با رهبری نیست، وگرنه طبیعتا همواره باید یک دولت با رویکرد خاص روی کار می آمد، چون رهبری یک نظر که بیشتر ندارد! اما مثلا در همین مسئله هسته ای شما عملکرد متفاوت سه دولت گذشته را ببینید. خب این تفاوت عمیق نشان از این چارچوب گسترده و بسیار باز برای فعالیت منتخبین مردم دارد.

نکته چهارم:
اسلامی بودن یک حکومت اقتضاء می کند که در رأس آن یک امام معصوم و یا یک فقیه جامع الشرائط باشد، و بدیهی ترین وظیفه این امام یا فقیه این است که از نابودی حکومت اسلامی یا به انحراف کشیده شدن آن جلوگیری کند؛ از آن طرف یکی از مهمترین عوامل نابودی یا به انحراف کشیده شدن یک حکومت به قدرت رسیدن افرادی است که اسلام را قبول نداشته، یا نسبت به نظام اسلامی و ولایت معصوم یا فقیه معتقد نیستند یا مسائلی مانند آن.

وظیفه اصلی حاکمیت اسلامی اقتضاء می کند که رهبر جامعه بر انتخاب مسئولین نظارت کند، و این هرگز نقطه ضعف به حساب نمی آید، بلکه نبودِ آن نقطه ضعف به حساب می آید، که حاکمی در رأس حکومت باشد اما عرصه را برای نابودی حکومت اسلامی باز بگذارد. بنابراین اگر حتی در هیچ کجای جهان فیلتری برای ورود به انتخابات وجود نداشته باشد، اما باز از آنجا که به حکم عقل و دین این فیلتر ضرورت دارد، رهبر جامعه اسلامی باید به آن اقدام کند. اما همانطور که عرض شد این به معنای انتخاب نیست، رهبری یک رأی بیشتر ندارد، او فقط اعضای یک نهاد را برای نظارت بر احراز صلاحیت کاندیداها منصوب می کند، نه اینکه انتخاب کند.

موضوع قفل شده است