جمع بندی چرا حضرت زهرا (س) از افراد دیگر درخواست کمک نمی کردند؟
تبهای اولیه
سلام
از زندگی حضرت زهرا س اینگونه متوجه شده ام که ایشان از کسی هیچ درخواستی نمی کرد، و از زندگی برخی از علمای بزرگ هم همین را شنیده ام، چه از همسرشان و حتی از فرزندانشان،
حتی برای خاموش کردن لامپ و گرفتن یه لیوان اب هم به کسی نمی گفتند و خودشان انجام میدادند
ایا این عمل انها جنبه شرعی داشته یا اخلاقی؟ یعنی شرعا نباید چنین درخواست هایی می کردند یا به خاطر ارتقای اخلاق و .. این گونه بودند یا اصلا موضوع چیز دیگه ای؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد حافظ | |
[TD][/TD] | |
بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال:
از زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) اینگونه متوجه شده ام که ایشان از کسی هیچ درخواستی نمی کرد، و از زندگی برخی از علمای بزرگ هم همین را شنیده ام، چه از همسرشان و حتی از فرزندانشان،
حتی برای خاموش کردن لامپ و گرفتن یک لیوان اب هم به کسی عرض حاجت نميکردند؛ بلکه کار خود را شخصا خودْ انجام میدادند.
وجه این طرز رفتار و منش چیست؟
پاسخ:
یکی از مهمترین اصولی که لازم است یک مسلمان در مراودات و ارتباطات اجتماعیاش بدان پایبند باشد اصل حفظ عزت نفس خویش است. از این رو، «استغنای از خلق» راهبردی است که از سوی راهبران راستین دین و به منظور حفظ و حراست و حفظ این اصل مهم، مورد سفارش قرار گرفته است.
اما روشن است که این «استغنای از خلق» کلیت نداشته در مواردی انسانها نمیتوانند به آورده و محصولات هم نوعان خود بیاعتنا باشند. پس نمیتوان گفت مطلقِ طلب حاجت از دیگران مورد نهی و مذمت اولیاء دین است بلکه آن طلب حاجتی مذموم است که نافی عزت نفس انسان باشد.
به عنوان نمونه، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این مورد میفرمایند: «اطلبوا الحوائج بعزة الأنفس ...» (۱) ترجمه: اگر خواستهای از دیگران دارید با عزت نفس بخواهید.
پس اولیاء دین نه میتوانند طلب حاجت از دیگران را مورد نهی و مذمت قرار دهند -چون انسان مدنی بالطبع است- و نه چنین کاری کردهاند.
نمونه دیگری که موجب نقض اصل «حفظ عزت نفس» در روابط اجتماعی میگردد آنجاست که انسان بدون هیچ عذر و علتی، کاری که از عهده خودش ساخته است را بر دوش دیگران گذارد؛ مثلا در توانش هست که بلند شود و یک لیوان آب بنوشد ولی به اطرافیان خود متوسل میشود؛ از این رو، پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «استغنوا عن الناس و لو بشوص السواک» (۲)؛ ترجمه: از مردم بینیاز باشید هر چند با ترکِ خواستن چوب مسواک.
در واقع، به خدمت گماشتن دیگران در اموری که از عهده خود انسان نیز بر میآید با روح «استغنای از مردم» و تأمین «عزت نفس» و «حفظ کرامت انسانی» منافات دارد. پس ضروری است تا برای حفظ عزت نفس، از درخواستهای بیمورد و بیدلیل از این و آن، حذر شود.
به همین دلیل در حدیث آمده که «لو عرف الناس ما فی المسأله، لم یسأل احدٌ أحداً» (۳)
ترجمه: اگر مردم میدانستند چه ذلتی در سؤال کردن هست، هرگز احدی دست حاجت به پیش کسی دراز نمیکرد.
روشن است که این عرض جاجتِ مذموم، فقط شامل عرض حاجتی است که خود انسان توان انجام آن و فراهم ساختن آن را دارد و یا با زیر پا گذاشتن عزت نفس همراه است و الا انسان ذاتا یک موجود اجتماعی است و فطرتا محتاج به اجتماع و معاشرت و معاونتِ دیگران؛ پس نمیتواند تمام امورش را خود به تنهایی انجام دهد؛ زیرا قطعاً در برخی امور از دست خودش کاری ساخته نیست و نیازمند مساعدت و معاونت همنوعان خود است.
در حدیثی دیگر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز میفرماید: «نهی الرسول عن التسؤل باسالیب شتّی» (۴)
ترجمه: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از سؤال به هر شکلش نهی فرمود.
اما در بیان نورانی فوق، اگر چه قیدِ «أسالیب شتی» -یعنی عرض حاجت به هر شکلش- حاکی از مذمومیت همه انحاء و انواع عرض حاجت است ولی قطعاً با نظر به دیگر احادیث، این عمومیت مقید به همان قیود بیان شده در بالا خواهد بود.
در حدیثی دیگر میخوانیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای گروهی از انصار از طرف خداوند بهشت را ضمانت کرد به شرط آنکه هرگز چیزی از کسی مطالبه نکنند. (۵)
در این جا نیز باید گفت پیامبر (صلیالله علیه و آله)، بهشت را به این دلیل برای این گروه از انصار ضمانت میکند که آنان هرگز چیزی را که قابل مطالبه نیست و یا موجب هتک عزت نفس و کرامت انسانی آنان است از کسی مطالبه نمیکنند.
البته این خصلت در کنار دست رد نزدن به سینه کسی که به ما عرض حاجت میکند زیبا و شیرین خواهد بود به همین جهت خداوند حضرت ابراهیم را به دوستی خود برگزید زیرا هرگز سائلی را دست خالی برنگردانید و هرگز حاجتی را از غیر خدا مسألت نکرد. (۶)
پس اگر روح استنکاف و خودداری از درخواست از دیگران را در سیره حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشاهده میکنیم به دلیل همین منطق و مرام است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا بقیه معصومین (علیهم السلام) در جریان است. همو -پیامبر- به این مرام و خصلت متذکر شده که فرمود: «من سألنا أعطیناه و من استغنی أغناه الله» (۷) اگر چه هر کس از ما سؤال کند به او عطا میکنیم ولی بدانید که خودداری از اظهار نیاز به دیگران منجر به بینیازسازی شخص توسط خداوند خواهد شد.
و این همان ادبی است که پیامبر خاتم (صلیالله علیه و آله) آن را به خدای خویش نسبت میدهد (أدَّبَنی ربی فأحسن أدبی). (۸)
نتیجه:
از مضمون احادیث میتوان دریافت که آن عرض حاجتی که منجر به تحقیر و ذلت انسان شود مذموم و نبایسته است و الا ویژگی مدنیّت انسان مقتضی مراجعه به دیگران و استفاده از آوردههای آنان است. پس نمیتواند با کشیدن حصار به دور خویش و محروم ساختن خود از زحمات و دستاوردهای دیگران مناسبات دنیایی خویش را تعطیل ساخت.
منابع:
۱. مسکویه، احمد بن محمد، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، قم: طلیعة النور، ۱۴۲۶ق، ص ۲۹۶.
۲. ابنبابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق، چ دوم، ج۲، ص ۷۱.
۳. مغنیه، محمدجواد، معیارهای اخلاقی در فقه امام جعفر صادق علیهالسلام، ترجمه علی اکبر مهدیپور، قم: ۱۳۸۸ش، ص ۱۳۴.
۴. همانجا.
۵. همانجا.
۶. همانجا.
۷. کلینی، کافی، تصحیح غفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج۲، ص ۱۳۸.
۸. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم: موسسه کوشانبور، تصحیح موسوی کرمانی و علیپناه اشتهاردی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص ۳۱۱.