جمع بندی شناخت جنس مخالف

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شناخت جنس مخالف


با سلام و وقت بخیر

در جامعه ما که ارتباطاتمیان دو جنس مخالف محدود و بسته است طبیعتا شناخت کمی نسبت به هم دارند
و یکی از دغدغه های من برای ازدواج موفق این است که با روحیات و شخصیات جنس مخالفن آشنا شوم
از کارشناس محترم می خواهم در این باره توضیحاتی بدهند
و ممنون میشم اگر ممکن است در انتها کتاب هایی در این زمینه معرفی نمایند.

از وقتی که می گذارید سپاسگزارم گل

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد نشاط

[TD][/TD]

بسمه تعالی
سلام
بزرگوار امیدوارم که حالتون خوب و بهتر باشه و سال نوی خوبی را برایتان آرزو می کنم.
سوال خوبی را طرح کرده اید! امیدوارم بتوانیم کمک کنیم.
در ذات گوهر وجودی زن و مردی تفاوتی نیست، زن و مرد از یک نوع هستند و جوهره وجودی آنها این زمینه را دارد که به مراحل رشد و کمال واقعی خود برسند. زن و مرد مکمل هم هستند و در کنار هم می توانند به کمال همدیگر کمک کنند.
زن و مرد از ويژگي هاي سرشتي مشترك مثل فطرت، خداشناسي، سازگاري با دين و معرفت خير و شر اخلاقي برخوردارند. در استعدادها و قابليت ها، هر دو جنس زن و مرد از استعدادهاي مشتركي همچون استعداد كمال يابي، جاودانگي طلبي، معرفت طلبي، فضيليت خواهي، قرب به خدا، خلافت الهي، انحطاط و سقوط برخوردارند. (محمد رضا احمدی، نشریه معرفت)
منتها اگرزن و مرد مختصری از نوع ساختار و شخصیت (ویژگی های روانشناختی) هم اطلاعی داشته باشند؛
در این صورت:
انتظارات معقول
برخوردها متین و ملائم
سازش و سازگاری بیشتر
تنش ها کمتر
مهر و محبت بیشتر
تحمل سختی ها راحتر
و به طور حتم زندگی شیرین و گوارا خواهد شد.
از آنجایی که سوال کلی است؛ سعی می کنیم پاسخ را طوری بیان کنیم که هم برای جنس خانم ها و هم برای اقایون مفید واقع شود.
منتها آنچه در بعد روانشناختی خانم ها مطرح است و باید آقایون دقت کنند، این است:
1. بروزعواطف و احساسات در خانم ها بیشتر است.
( نه اینکه عواطف و احساسات را مردان ندارند، بلکه شدت و ضعف و نحوه ابراز آن در خانم های بیشتر است.)
2. میل به امنیت و داشتن تکیه گاه مناسب
خانم ها معمولا دوست دارند به یک فردی تکیه کنند که به او احساس امنیت و آرامش بدهد، چه از لحاظ اقتصادی، روحی، جسمی و عاطفی. معمولا مردانی که چنین زمینه ای را برای همسرانشان فراهم می کنند جذاب تر و موفق ترند.
3. خانم ها جزئی نگر هستند.
به همین دلیل کارهای ظریف هنری و آشپزی و بافندگی و خیاطی را بیشتر دوست دارند، بنابراین باید به نوع نگاه آنها موقع ابراز نظر دقت شود که نگاه یک خانم به مسائل به طور ریز و جزئی بوده و باید از این زوایه او را محترم شمرد و بعد دیگرش این است که آقایون موقع ابراز نظر و رفتار خاص باید به جزئیات هم بپردازند که همسرشان دل خور و ناراحت نشود. البته در برخی از موارد خود نگاه جزئی لازم بوده و می توان با مشورت همسر تصمیم مناسبی را اختیار کرد.
4. واکنش های هیجانی در خانم ها سریع تر است.
هیجان شادی، ترس، اضطراب، استرس در خانم ها سریع تر می باشد، بنابراین عکس العمل سریع از خود نشان می دهند. زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند و بهتر است پاسخ مناسب دریافت کنند.
5. نیاز به تایید در خانم ها بیشتر است.
خانم ها دوست دارند همواره از سوی همسرشان تایید شوند، هر گونه کوتاهی و بی توجهی می تواند امواجی از غم و غصه را به بار بیاورد. تایید در نوع پختن یک غذای خوشمزه، تایید در نوع پوشش و زیبایی ظاهری، تایید در ابراز محبتهایشان، تایید در نوع تربیت فرزندان و نوع رفتار با دیگران و... می تواند در روحیه او تاثیر بسزایی داشته باشد.
6. روحیه شنیداری دارند
خانم ها آنچه را می شنوند مهم تر بوده، یعنی نوع گفتار خوب و دلنشین و جذاب می تواند روحیه خوبی را در آنها ایجاد کند و امواجی از شوق را در روحیه آنها بوجود آورد. بنابراین بهتر است آقایون در موقع گفتار دقت کنند و از کلمات تحقیر آمیز و مایوس کننده و نامناسب استفاده نکرده و به تک تک جملات خود اهمیت بدهند.
بنابراین ابراز محبت کلامی برای اثبات علاقه لازم بوده و باید جدی گرفته شود.
7. تعریف و تجمید را دوست دارند
خانم ها معمولا وقتی همسرشان از آنها تعریف و تمجید می کنند خیلی خوششان میاد و آنها را برای عشق ورزی شارژ می کنند.
8. خانم های هدیه را بیشتر دوست دارند.
هدیه دال بر قدرانی همسر می دانند هر چند هدیه کوچک و کم ارزشی باشد و لو اینکه به اندازه یک شاخه گل باشد.

و اما نکاتی که در ویژگی های رواشناختی آقایون وجود داره و بهتر است خانم ها شناختی در این زمینه داشته باشند از این قرارند؛
1. قدرت تعقل گرایی و استدال در آقایون بیشتر است.
بنابراین در مدیریت خانواده اگر این بعد تقویت شود خوشبختی بیشتری در زندگی بدنبال خواهد داشت.
2. علاقه به کمک رسانی به دیگران
مردان هموراه دوست دارند مشکلی را حل کنند و به کمک دیگران بشتابند.
3. کلی نگر بودن
آقایون نگاهشان به مسائل زندگی و امورات آن کلی بوده و تمام امور را به طور کلی می نگرند و از این بعد نگاه آینده نگری دارند. پس خانم های که رویا های همسرشان را تشویق می کنند در تحقق آنها کمک شایانی کرده و می توانند آینده خوبی را با همت همسراشان بوجود آورند.
4. قوی تر بودن کنترل هیجانی
واکنش های هیجانی معمولا در آقایون حساب شده و منطقی تر است و هدفمند می باشد، این هم به خاطر داشتن روحیه تعقل گرایی است. بنابراین انتظار واکنش هیجانی سریع و شدید در برخی موارد صحیح نمی باشد.
5. روحیه بصری در آقایون بیشتر جلوه می کند.
بنابراین خانمی که از نظر ظاهری موجه تر باشد برای مردان جذاب می باشد. بنابراین مردان با دیدن و لمس کردن بیشتر لذت می برند.
6. قدرانی و تشکر را بیشتر دوست دارند.
بنابراین خانم هایی که بیشتر قدر زحمات همسرشان در بر آورده کردن نیازهای خانواده می دانند، در زندگی موفق تر هستند و از نظر شوهراشان جذابتر و مهربانترند.
7. داشتن روحیه استقلال قوی
مردان روحیه استققلال طلبی بیشتری نسبت به زنان دارند، پس زنانی که اجازه می دهند همسرشان در انجام امورات خانواده تصمیم گیری مستقل تری و یا تصمیم گیرنده نهایی داشته باشند در چشم همسرشان محبوب ترند و امید موفقیت بیشتر خواهد شد.
8. هدیه دادن را دوست دارند
بنابراین همین که ببینند خانواده اشان از شرایطی که او برای آنها فراهم کرده راضی هستند بیشترین خوشحالی را بدنبال دارد و نیازی به گرفتن هدیه ندارد.

معرفی چند کتاب:
مرتضي مطهّري، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا،
سيامك خدارحيمي و ديگران، روان شناسي زن، انتشارات مردمك
گري بنوات، زنان از ديد مردان، ترجمه محمّدجعفر پوينده، تهران
پيره روژه، روان شناسي اختلافي زن و مرد، ترجمه حسين سروري،
سيدهادي حسيني، كتاب زن
نیاز زن ها ، خواسته مردها، جان گری،ندا شاد نظر
مردان مریخی ، زنان ونوسی ، جان گری
دانستنی های جنسی مردان، محمدرضا دژکام
دانستنی های جنسی زنان، محمدرضا دژکام
رازهای همسرداری، علی ابراهیمی اقلیدی

بازم در خدمتتون هستیم

سلام.
شما جنبه مردانه وجود خودتون رو کشف کنید و پرورشش بدید، ارتباط باهاش هم محدودیتی نداره.
اولین تاثیر مثبتش اینه که خودتون از زندگی بیشتر لذت میبرید. بعدشم مطمئن باشید بیشتر از هر کتاب و منبعی میتونه در آشنایی شما با شخصیت مردانه و چگونگی ارتباط موفق بین مرد و زن کمکتون میکنه.

نشاط;1019142 نوشت:
خانم‌ها:

1. بروز عواطف و احساسات در خانم ها بیشتر است

2. میل به امنیت و داشتن تکیه گاه مناسب

4. واکنش های هیجانی در خانم ها سریع تر است

5. نیاز به تایید در خانم ها بیشتر است

7. تعریف و تجمید را دوست دارند

8. خانم های هدیه را بیشتر دوست دارند


نشاط;1019142 نوشت:
آقایان:

1. قدرت تعقل‌گرایی و استدال در آقایون بیشتر است

2. علاقه به کمک رسانی به دیگران

4. قوی تر بودن کنترل هیجانی

5. روحیه بصری در آقایون بیشتر جلوه می‌کند

6. قدرانی و تشکر را بیشتر دوست دارند.

7. داشتن روحیه استقلال قوی

8. هدیه دادن را دوست دارند


سلام
اگر ممکن است ابهامی را برای من رفع بفرمائید
طبق کلیت تعاریفی که شما از ضخصیت زن و مرد ارائه کردید، می‌توان زن را در کلماتی مثل «ضعف»، «نیاز»، «احساسات» و «وابستگی» تعریف کرد
و مرد را در کلماتی چون «قدرت»، «بی‌نیازی و استقلال»، «عقل» و «عدم وابستگی» توصیف کرد

ابهام من این است که چگونه این تعاریف با این بخش از صحبت شما قابل جمع است:


نشاط;1019142 نوشت:
در ذات گوهر وجودی زن و مردی تفاوتی نیست، زن و مرد از یک نوع هستند و جوهره وجودی آنها این زمینه را دارد که به مراحل رشد و کمال واقعی خود برسند. زن و مرد از ويژگي هاي سرشتي مشترك مثل فطرت، خداشناسي، سازگاري با دين و معرفت خير و شر اخلاقي برخوردارند. در استعدادها و قابليت ها، هر دو جنس زن و مرد از استعدادهاي مشتركي همچون استعداد كمال يابي، جاودانگي طلبي، معرفت طلبي، فضيليت خواهي، قرب به خدا، خلافت الهي، انحطاط و سقوط برخوردارند

چگونه می‌شود با ابزاری کاملاً متفاوت و بلکه متضاد، به هدفی مشترک رسید؟ چطور می‌شود با احساسات، خیر و شر را به درستی تشخیص داد؟

Reza-D;1019380 نوشت:
سلام
اگر ممکن است ابهامی را برای من رفع بفرمائید
طبق کلیت تعاریفی که شما از ضخصیت زن و مرد ارائه کردید، می‌توان زن را در کلماتی مثل «ضعف»، «نیاز»، «احساسات» و «وابستگی» تعریف کرد
و مرد را در کلماتی چون «قدرت»، «بی‌نیازی و استقلال»، «عقل» و «عدم وابستگی» توصیف کرد

ابهام من این است که چگونه این تعاریف با این بخش از صحبت شما قابل جمع است:

چگونه می‌شود با ابزاری کاملاً متفاوت و بلکه متضاد، به هدفی مشترک رسید؟ چطور می‌شود با احساسات، خیر و شر را به درستی تشخیص داد؟

سلام بزرگوار
از دقت شما ممنونم
برای پاسخ به نظر و سوال شما عرض شود؛
حکمت خالق این است که زن و مرد در کنار هم بتونند زندگی سالم و کاملی را بسازند٬ بنابراین صورت کامل و صحیح و بهتر این است که دو جنس متفاوت با ویژگی های خاص باشند تا کمال واقعی و تربیت اتفاق بیافته. بنابراین در یکی قدرت عقل قوی تر و در دیگری قدرت عواطف و احساسات. خود این مساله هنر خلقت می باشد.
موضوع دیگر این است که خدای متعال بر اساس قدرت تکلیف و نعمت داده شده انسان را ارزیابی می کند. بنابراین انسان چه رن باشد یا مرد. در هر صورت ظلمی در حقش نیافتاده. لذا در یکی بعدی ضعیف بوده و در دیگری قوی هیچ خللی در دایره تکلیف نیست. اتفاقا طبق نظام احسن خلقت اینگونه است.
مطلب بعدی؛
در راستای شدت و ضعف بودن برخی ویژگی ها با داشتن جوهره وجودی که توان رسیدن به کمالات را داراست هیچ منافاتی نیست. در ذات وجودی انسان چه زن باشد چه مرد. توان و استعداد و قابلیت برای رسیدن کمال می باشد. تفاوت در ویژگی با ذات جوهره انسانی منافاتی ندارد. بنابراین اینکه در روحیه مرد تعقل قوی تر بوده به معنی نفی احساس و عواطف او نیست. اتفاقا در تمام انسانها تمام امیال‌و غرائز وجود دارد. منتها به لحاظ ظرا فت هستی و نوع زندگی بهتر اینگونه مصلحت خدای متعال قرار گرفته. از این رو خدای متعال در نوع بروز امیال شدت و ضعفی را قرار داده. از این نکته بر نمی اید که خانم ها غیر معقول هستند‌و اقایون بی احساسات و عواطف. تا ایراد شما در تناقض گویی وارد شود.
مخلص کلام؛
۱. شدت و ضعف امیال و خصوصیات به معنی نفی اصل خصوصیات و خلل در اصل انسانیت نیست. مرد در مرد بودن خود در سکوی سنجش خداست و زن با زن بودن خود سنجیده خواهد شد هر دو انسانند با ویژگی های خاص خودشان.
۲. انسانها ذاتا تمام امیال را در وجودشان دارند بنابراین ظلمی نشده و نقصی نیست.
۳. عاطفی بودن خانما به منزله نفی عقل و منطق انها نیست. حضرت زهرا اسوه انسان کامل در اوج احساس و عواطف فردی منطقی و خردمند بود. و نمونه های دیگر
برای اقایون هم این نکته مطرح است.
۴. نظام هستی نظام احسن است یعنی کامل. از این رو در نظام احسن که از سوی کمال مطلق طراحی شده٬ صورت زیبا همین است که در وجود زن و مرد می بینیم. بنابراین ظلمی نشده و تناقضی در خلقت نیست.
۵. ضمنا تدبیر خالق حکیم در این بوده که زن و مرد در کنار هم بتوانند زندگی خوب و قابل تحمل و شیرینی را داشته باشند. لذا تفاوت به این شکل لازمه زندگی است. در صورتی که هر دو عقل محور محض بودند تناقض شدید در اداره زندگی پیش می اومد‌و رندگی قابل تحمل نبود و مثالهای دیگر٬ این تفاوت ها نفی ذات و جوهره انسان در رسیدن به کمالات نیست. این ها ویژگی هستند و خصلت‌ های خاص. برروز رفتار خاص دال بر نقص و ضعف نیست.
قرار است که انسان به کمال برسد٬ زن و مرد توانایی رسیدن را دارد و بروز خصلتی خاص منافاتی در کمال ندارد. همانطوری که حضرت فاطمه٬ مریم ٬ آسیه و... توانستند به کمال واقعی خود برسند.
ابراز متفاوت دلیل نفی مسیر کمال نیست. روحیه خاص داشتن دلیل موجهی نیست که بگویم که نمی توانند به کمال انسانی برسند.
بنابراین ویژگیها نفی امیال و ذات انسانی را خدشه دار نمی کند٬ بلکه هر کدام با ویژگی های خاص خود با رعایت اعتدالال می تواند به کمال واقعی و کسب فضلیت های اخلاقی نائل شوند و هیچ مانعی در این مسیر نیست.
.

نشاط;1019532 نوشت:
عاطفی بودن خانما به منزله نفی عقل و منطق آنها نیست
تشکر از توضیحات شما برادر "نشاط" عزیز گل
ولی راستش قانع نشدم. البته اگر فکر می‌کنید پرسش من خارج از موضوع تاپیک است بفرمائید
اما اگر در راستای موضوع تاپیک است ممنون می‌شوم توضیح دقیق‌تری بدهید

بر اساس چه دلیلی می‌فرمائید عاطفی و احساسی بودن، با عاقل و منطقی بودن در تضاد نیست؟

شما مثالی زدید:

نشاط;1019532 نوشت:
حضرت زهرا اسوه انسان کامل، در اوج احساس و عواطف فردی منطقی و خردمند بود

ببینید برادر، ممکن است:
1 - شما در زمان دیدن یک فیلم بیشتر هیجانی شوید و من کمتر.
اما کنترل شما بر خودتان بیشتر از من بوده و تأثیرپذیری منفی‌تان از آن فیلم کمتر باشد
2 - شما از شنیدن موضوعات خنده‌دار بیشتر بخندید و من کمتر.
اما شما حد و حدود و جا و مکان خندیدن را بشناسید و من نشناسم
3 - شما با دیدن یک بچه گربه نزدیکش شوید و او را نوازش کنید و من نه.
اما شما بیشتر از به مضرات حیوانات آگاه باشید
4 - شما بخاطر وفات یک دوست، بیشتر اشک بریزید و من کمتر.
اما شما بیشتر از من به حق بودن مرگ اعتقاد داشته و تسلیم امر خدا باشید

بخش سبز رنگ در این 4 مثال، نوعی اختلاف واکنش است که الزاماً ربطی به زن و مرد بودن ندارد، بلکه بین دو همجنس هم قابل تصور است
همانطور که در بالا بنده شما و خودم را به عنوان دو مرد مثال زدم
در این نوع واکنش‌ها ما انسان‌ها تحت تأثیر عوامل مختلف درونی و بیرونی هستیم که
فقط یکی از این عوامل جنسیت است

لذا اگر قرار است ما انسان‌ها را بر اساس عاقل بودن یا احساساتی بودن دسته بندی کنیم
نه از بخش سبز رنگ، که باید از بخش قرمز رنگ استفاده کنیم. یعنی چه؟
یعنی صرف اینکه شما برای مرگ دوست خود بیشتر اشک ریخته‌اید نمی‌توان شما را احساسی‌تر نامید

با توجه به این مطالب، احساسات و عواطفی که برای حضرت زهرا(س) متصور هستیم هیچ تفاوتی با احساس و عاطفهء امام علی(ع) ندارد
یعنی به همان میزان که امام علی نسبت به پدیده‌ای احساساتش را بروز می‌دهد، حضرت زهرا نیز به همان میزان بروز می‌دهد
بعید می‌دانم بتوان موقعیتی را مثال زد که بگوئیم برخورد حضرت زهرا با آن موقعیت، عطفی‌
تر و احساسی‌تر از امام علی بوده
اگر نمونه‌ای می‌شناسید ممنون می‌شوم بگوئید

حرف من این است که تعریفی که شما از زن و مرد ارائه کردید یک تریف عَرَضی است، نه تعریف حقیقی

Reza-D;1019535 نوشت:
تشکر از توضیحات شما برادر "نشاط" عزیز گل
ولی راستش قانع نشدم. البته اگر فکر می‌کنید پرسش من خارج از موضوع تاپیک است بفرمائید
اما اگر در راستای موضوع تاپیک است ممنون می‌شوم توضیح دقیق‌تری بدهید

ببینید بزرگوار، اینکه بگوئیم منافاتی ندارد پاسخ قابل قبولی نیست. مثلاً کسی می‌گوید شراب خوردن منافاتی با عاقل بودن ندارد (بلاتشبیه؛ فقط یک مثال است)
خب اینکه اقامهء دلیل نیست، بلکه باید بگوید طبق چه دلایل و مستنداتی این نظر را مطرح می‌کند
احساس و عقل نیز لااقل از نظر روانشناسان در تضاد با یکدیگر هستند
یعنی ما با پدیده‌های خارجی و درونی یا برخورد عاقلانه داریم یا برخورد احساسی

برای آنکه پرسشم واضح‌تر شود از این بخش از صحبت شما بهره می‌برم:



خب سوال من همین است. چطور می‌شود همزمان هم احساساتی بود و هم عاقل؟!
به نظر می‌رسد اگر ابتدا تعریفی از عقل و احساس ارائه کنید و ارتباط آنها را با مرد و زن بیان بفرمائید برای ادامه گفتگو راهگشا خواهد بود

سلام. اینکه عقل و احساس در وجود انسانهاست شکی نیست، منتها وجود انها جمع اضداد نیست که اشکالی پیش بیاد. برخی مواقع نحوه برخورد و رفتار عاطفی است و برخی موارد عقلی و منطقی است. بنابراین این دو گرایش بستگی به کارکرد و نوع نیاز هست که در موقع و جایگاه خاص خود بروز پیدا می کنند.
به هر حال این گرایشها مثل سایر امیال و گرایش ها در وجود انسان وجود داره و بستگی به شرایطش هست. مثلا: موقع برخورد یک پدر و مادر با فرزند که ساعتها منتظرش بوده اند! خوب موقع ملاقات احساس عاطفه بیشتر جلوه میکنه. ولی موقعی که بیمار است و نیاز به عمل جراحی دارد قطعا تکیه بر قدرت عقل و خرد بیشتر بروز و ظهور داره و باید منطقی فکر کرد و لو که تصمیم گیرنده فقط مادر باشد. در چنین شرایطی عاطفه وجود داره به همان اندازه قوه عاقله وجود داره. آنچه که در اینجا بروز پیدا میکنه تعقل گرایی است.
به نظر می رسد شما فرض وجود دو گرایش را در کنار هم غیر ممکن می دانید و با این زاویه دید مشکل ساز میشه.
قرار نیست تمام گرایش های انسانی همرمان بروز پیدا کنند، بلکه هر گرایش و رفتار انسان مطابق نیاز و شرایط خاص خودش ظاهر می شود و این منافاتی ندارد که زنان در عین حال که روحیه عاطفه و احساسات شدیدی دارند در شرایط خاص خودش از عقل و خرد هم بهره مند شوند. تصور جمع امیال در کنار هم و در حالت واحد و بروز ان به صورت واحد صحیح و منطقی نیست.
البته گاهی انسان رفتاری را طراحی می کند که فکر کرده و عقل خود را به کار گرفته بعد به صورت رفتار عاطفی در بیرون نمایش می دهد، این رفتار در ظاهر هیجان احساس و عواطف است منتها این قضاوت از بیرون است. ولی بررسی دقیق بگیره متوجه میشیم رفتار فقط جنبه حسی و عاطفی نداشته است و در پشت ماجرا از مقدمات عقلی و منطقی به کار گرفته شده است.
منتها تلقی ما از احساس و عواطف و عقل؛
عقل یعنی رفتاری که پایه آن استدلال و منطق و با در نظر گرفتن مصلحت و مفسده همراه با جنبه دفع ضرر باشد. پیش بینی تمامی جوانب و رفتارها اگر بر این متد صورت بگیرد. می شود رفتار خردمند و معقول مثلا: پولی در اختیار ماست قرار است عیدی بدهیم. یکبار نگاه ما فقط جنبه خوشحالی طرف مقابل است و نشان دادن مهربانی و دوست داشتن محض باشه. که هر طور شده . هر مبلغی باشد در اختیارش بگذاریم و مسایل دیگر مهم نیست. این رفتار احساس عاطفی و ابراز علاقه صرف است.
در این صورت معمولا می گویم فرد رفتارش احساسی است.
بنابراین رفتاری که جنبه علاقه و دوست داشتن و ابراز محبت و‌ مهربانی در بروز بیشتر و با شدت بالاتری نمایان شود می گویم فرد رفتار احساسی و عاطفی از خود نشان داد.
نکته پایانی رابطه عقل و احساس در بین زنان و مردان این است که نوع نگاه و رفتارها در مردان موقع تصمیم گیری در کنار احساس و عاطفه به جنبه رفتار منطقی بیشتر اهمیت می دهند و در این زمینه تابع عقل بوده و طبق آن تصمیم می گیرند. منتها در زنان روحیه احساسی نمود بیشتری دارد و در حین تصمیم اثر گذار است. البته این به معنی نیست که از نعمت عقل کاملا غافل شوند و رفتار احساسی محض انجام بدهند. منتها چون نمود عواطفش شدید هست بنابراین در مواقع حساس و مهم لازم است از قدرت تعقل همسر خود بهره مند شوند تا میزان ریسک پایین بیاد و تصمیم صحیح اتخاذ شود.

یار مهربان;1018863 نوشت:

با سلام و وقت بخیر

در جامعه ما که ارتباطاتمیان دو جنس مخالف محدود و بسته است طبیعتا شناخت کمی نسبت به هم دارند
و یکی از دغدغه های من برای ازدواج موفق این است که با روحیات و شخصیات جنس مخالفن آشنا شوم
از کارشناس محترم می خواهم در این باره توضیحاتی بدهند
و ممنون میشم اگر ممکن است در انتها کتاب هایی در این زمینه معرفی نمایند.

از وقتی که می گذارید سپاسگزارم گل

[=century gothic]

با سلام کتاب " آیا تو آن گمشده ام هستی ؟ "
نوشته باربارا دی انجلیس خیلی کتاب خوبیه من قبل از ازدواجم این کتاب رو خوندم بهتون توصیه می کنم

Reza-D;1019535 نوشت:
بخش سبز رنگ در این 4 مثال، نوعی اختلاف واکنش است که الزاماً ربطی به زن و مرد بودن ندارد

سلام بزرگوار
با چه دلیلی بیان می کنید که میزان شادی و نوع هیجان یکسان است.
بله نوع واکنش در همه انسانها وجود داره و ربطی به زن و مرد بودن نداره، منتها میزان واکنش و شدت و ضعف حتما متفاوت است .

Reza-D;1019535 نوشت:
حرف من این است که تعریفی که شما از زن و مرد ارائه کردید یک تریف عَرَضی است، نه تعریف حقیقی

سلام
بزرگوار
اگه امکان داره بیشتر توضیح بدهید، منظورتان چیست؟

Reza-D;1019535 نوشت:
ما انسان‌ها را بر اساس عاقل بودن یا احساساتی بودن دسته بندی کنیم

سلام
ما ادعای دسته بندی نداریم که انسانها دو دسته اند یا عقل محور یا عاطفی محور!
بلکه ما در مقام بیان شدت و ضعف این قوه هستیم و این یک چیز طبیعی و روشن است و منافاتی ندارد که فرد در یک گرایش مختصری متفاوت باشد، همانطوری که در تمام انسانها بروز و ظهور ویژگی ها وجود دارد و یک چیز طبیعی است، مثلا برخی روحیه جرات ورزی شدیدی دارند، برخی مهربانند، برخی فردی بی خیال و بی انگیزه و...
با مختصری تامل در محیط خودمون می توانیم در جنسیت های مختلف شدت و ضعف را مشاهده کنیم.


Reza-D;1019380 نوشت:
چطور می‌شود با احساسات، خیر و شر را به درستی تشخیص داد؟

داشتن قوه احساس و عاطفه قوی به معنی نفی خرد و عقل خانما نیست. این گرایش احساس و عاطفه مختصری قوی تر بوده. آن هم حکمت هایی دارد. نه اینکه قوه عاقله تعطیل بوده و نمی تواند خیر و شر و خیلی از مسائل مهم را تشخیص بدهد. اصلا اینگونه نیست و کسی از کارشناسان متخصص در این زمینه چنین ادعایی را نکرده اند که جنس خانم یعنی موجود احساسی محض و خالی از عقل و خرد.

نشاط;1019541 نوشت:
به نظر می رسد شما فرض وجود دو گرایش را در کنار هم غیر ممکن می دانید و با این زاویه دید مشکل ساز میشه
صلاح می‌دانید در همین تاپیک گفتگو را ادامه دهیم یا موضوع را به تاپیک دیگری منتقی کنیم؟
اگر تاپیک دیگر مد نظر شماست بفرمائید تا با استفاده از پاسخ‌های شما پستی بنویسم و تاپیک جدید را راه اندازی کنم
اگر هم می‌گوئید همینجا بحث را ادامه دهیم که بفرمائید

Reza-D;1019758 نوشت:
صلاح می‌دانید در همین تاپیک گفتگو را ادامه دهیم یا موضوع را به تاپیک دیگری منتقی کنیم؟
اگر تاپیک دیگر مد نظر شماست بفرمائید تا با استفاده از پاسخ‌های شما پستی بنویسم و تاپیک جدید را راه اندازی کنم
اگر هم می‌گوئید همینجا بحث را ادامه دهیم که بفرمائید

سلام. بزرگوار هر چند به طور مجزا بهتر بود. ولی از آنجایی که بحث دامنه پیدا کرده به نظر می رسد در اینجا ادامه پیدا کنه بهتره!

یار مهربان;1018863 نوشت:
یکی از دغدغه های من برای ازدواج موفق این است که با روحیات و شخصیات جنس مخالفن آشنا شوم
و ممنون میشم اگر ممکن است در انتها کتاب هایی در این زمینه معرفی نمایند
سلام و عرض ادب
دغدغهء بجا و ارزشمندی دارید، اما آنچه مطالبه کرده‌اید برای شناخت همسر آینده کافی نیست!

اول اینکه می‌خواهید با روحیات

جنس مخالف آشنا شوید. گر چه این شناخت برای مقدمهء آماده‌سازی خود جهت ازدواج خوب است؛ اما اشناخت کاملی نیست
حتماً قبول دارید که دو خواهر یا دو برادر که هر دو در یک خانواده و زیر نظر یک پدر و مادر رشد کرده‌اند، بعضاً روحیات و شخصیتی متفاوت و حتی گاهی متضاد دارند
آن وقت چطور ممکن است که تمام مردهای جهان کاملاً شبیه به هم، و تمام زن‌های جهان هم کاملاً شبیه به هم باشند؟!

برخی خصوصیات و عقاید ذاتی و ژنتیکی، محیط و خانواده، آموزش، اجتماع، فرهنگ، نگرش به هستی، سطح IQ و EQ ، حتی اتفاقات و حوادث زندگی، هر کدام می‌توانند در شکل گیری شخصیت یک انسان مؤثر باشند
به نحوی که حتی دو انسان از یک جنس می‌توانند از زمین تا آسمان با یکدیگر اختلاف روحی و رفتاری داشته باشند

در نتیجه صرفاً با یک بررسی کلی درمورد چند خصوصیت مشترک در بین مردان یا زنان، نباید تصور کنیم که خوب دیگر تمام مردها را شناخته‌ایم! (یا تمام زنها را)
حتی همین چند خصوصیت تقریباً مشترک نیز الزاماً مطلق نبوده و گاهاً می‌بینیم که در بین برخی از افراد یک جنس آن خصوصیت کمرنگ‌تر است یا حتی اصلاً وجود ندارد

لذا پس از انجام این شناخت کلی درمورد خصوصیات مشترک یک جنس که البته لازم است و استاد "نشاط" به خوبی برایتان شرح دادند
به این نکته توجه داشته باشید که باید درمورد تفاوت‌های رفتاری انسان‌ها نیز بیشتر و کامل‌تر تحقیق کنید
و در نهایت هم باید تلاش کنید که

خصوصیات "مرد زندگی خود" یا "زن زندگی خود" را بشناسید
چرا که بدون تردید برخی از این خصوصیات با آنچه در کتاب‌ها درمورد خصوصیات مردان و زنان خوانده‌اید تفاوت اساسی خواهد داشت

ثانیاً خواندن کتاب اگر چه مفید و لازم است اما این هم کافی نیست و عیب خودش را دارد؛ اینکه کتاب هرگز نمی‌تواند جای تجربه را بگیرد
البته منظورم از تجربه، دوستی و روابط نامشروع نیست. ولی لازم است که در زندگی روزمره خود، رفتار مردها یا زنان اطراف خود را بسنجید و کنکاش کنید
(در حدی که جستجو در زندگی کسی نباشد)
در اثر تجربه و مشاهده و بررسی شخصی، خواهید دید که در زندگی واقعی، بعضی از آموزش‌های کتاب‌ها بسیار مفید خواهند بود، برخی چندان کاربردی ندارند، و برخی را هم باید برعکس عمل کرد!
و اینها فقط در اثر تجربه به دست خواهد آمد. خودتان باید درک کنید و به شناخت برسید

البته این را هم عرض کنم که حرف‌های من به معنای حساسیت بیش از حد نیست. قرار نیست قبل از ازدواج فوق تخصص روانشناسی بگیرید! :Nishkhand:
من حد مطلوب را برایتان ترسیم کردم. اما همین که به اندازه معقول در این زمینه تلاش کنید و یاد بگیرید کافی است
چرا که خواه ناخواه بخش قابل توجهی از این تجارب فقط و فقط بعد از شروع زندگی مشترک قابل دستیابی هستند که برای آن باید بعداً برنامه ریزی کرد

امیدوارم موفق باشید @};-

نشاط;1019541 نوشت:
به نظر می رسد شما فرض وجود دو گرایش را در کنار هم غیر ممکن می دانید و با این زاویه دید مشکل ساز میشه

اتفاقاً برعکس، من عقیده دارم اصلاً این دو، دو گرایش متفاوت نیستند که بخواهند کنار هم بیایند یا نیایند!
ولی به این دلیل که برای متمایز ساخت این دو موضوع تا الان از کلمات "احساس" و "عقل" استفاده شده، من هم از همین دو واژه استفاده می‌کنم

نشاط;1019541 نوشت:
برخی مواقع نحوه برخورد و رفتار عاطفی است و برخی موارد عقلی و منطقی است. بنابراین این دو گرایش بستگی به کارکرد و نوع نیاز هست که در موقع و جایگاه خاص خود بروز پیدا می کنند.
این پاسخ شما برادر عزیزم زمانی موضوعیت دارد که سوال درمورد نوع برخورد «یک انسان واحد» در «دو موقعیت متفاوت» باشد
آنجا شما می‌توانید بفرمائید این انسان واحد، ممکن است در موقعیتی رفتارش عاطفی‌تر باشد و در موقعیتی دیگر رفتارش منطقی‌تر

اما موضوع مورد بررسی ما نوع برخورد

«دو انسان متفاوت» در «یک موقعیت واحد»
است که در ادامه توضیحش خواهم داد


نشاط;1019541 نوشت:
رابطه عقل و احساس در بین زنان و مردان این است که نوع نگاه و رفتارها در مردان موقع تصمیم گیری در کنار احساس و عاطفه به جنبه رفتار منطقی بیشتر اهمیت می دهند و در این زمینه تابع عقل بوده و طبق آن تصمیم می گیرند. منتها در زنان روحیه احساسی نمود بیشتری دارد و در حین تصمیم اثر گذار است.

اگر به 4 مثالی که در پست شماره 7 زدم دقت بفرمائید، عرض کردم صحبت ما بر روی تفاوت واکنش نیست بلکه بر روی تفاوت ذات برخورد است
لذا من عقیده دارم که چه بسا خانمی نسبت به یک کنش، واکنشی احساسی‌تر از یک آقا داشته باشد
اما برخورد نهایی این خانم با آن پدیده، بسیار عاقلانه‌تر از آن آقا باشد


مثلاً مردی زنش را از دست می‌دهد و زنی هم شوهرش را از دست می‌دهد. مرد گریه چندانی نمی‌کند ولی زن بسیار گریه می‌کند (بخش ظاهری رفتار)
اما آن مرد بخاطر آنکه عشقش را از دست داده با خدا قهر می‌کند، ولی زن با وجود عشقی که به شوهرش داشته با مرگ برخوردی عاقلانه دارد
(بخش باطنی رفتار)
اینجا احساسی یا عقلانی بودن مرد و زن را از بخش باطنی رفتارشان باید تشخیص بدهیم نه از بخش ظاهری آن
ولی ما زن و مرد را بر اساس همان رفتارظاهری دسته بندی می‌کنیم و این چیزی است که من با آن ابراز مخالفت کردم

reza-d;1019570 نوشت:
حرف من این است که تعریفی که شما از زن و مرد ارائه کردید یک تعریف عَرَضی است، نه تعریف حقیقی

نشاط;1019570 نوشت:
اگه امکان داره بیشتر توضیح بدهید، منظورتان چیست؟
به روی چشم
در پستی خطاب به استارتر محترم گفتم که
برخی خصوصیات و عقاید ذاتی و ژنتیکی، محیط و خانواده، آموزش، اجتماع، فرهنگ، نگرش به هستی، سطح iq و eq ، حتی اتفاقات و حوادث زندگی، هر کدام می‌توانند در شکل گیری شخصیت یک انسان مؤثر باشند. به نحوی که حتی دو انسان از یک جنس می‌توانند از زمین تا آسمان با یکدیگر اختلاف روحی و رفتاری داشته باشند

استاد "نشاط" عزیز، آیا قبول دارید زنانی که در بیرون از خانه شاغل هستند، معمولاً رفتارشان از لطافت زنانه دور می‌شود و حتی در مواردی کاملاً مردانه می‌شود؟
آیا قبول دارید با توجه به تربیت خانواده‌ها و محیط رشد کودکان، گاهی می‎بینیم یک پسر بسیار عاطفی است و یک دختر بسیار خشک و حتی گاهی سنگدل؟
اینها موارد تأثیرگذار خارجی هستند. اما توضیحی هم درمورد موارد درونی عرض می‌کنم

دخترها ذاتاً بهتر می‌توانند احساسات خود را بروز بدهند و پسرها کمتر. اما این تفاوت در قدرت بروز احساسات است نه در قوی‌تر بودن احساسات
حالا این دختر و پسر وقتی به دنیا می‌آیند جامعه آنها را به طرف آنچه بروز می‌دهند سوق می‌دهد
یعنی زنها را به سمت احساساتی بودن سوق می‌دهد و مردها را به سمت منطقی بودن

جامعه به زنها می‌گوید شما نباید تصمیم بگیرید چون احساساتی هستید. زنها هم دیگر به دنبال منطق و استدلال نمی‌روند چون دیگر به دردشان نمی‌خورد!
به مرد هم می‌گویند نباید احساساتت را بروز بدهی

(جملهء معروف مرد که گریه نمی‌کند). مرد هم سعی می‌کند از احساسات دوری کند چون به دردش نمی‌خورد!
شما می‌بینید هر جا که رویکرد جامعه عوض شده، خروجی رفتار زنها و مردها نیز تغییر کرده است و نقش‌هایی کاملاً متفاوت از آنچه انتظار داریم ایفا کرده‌اند

البته من منکر تفاوت ذاتی مرد و زن در این زمینه نیستم. قطعاً از زن انتظار اعمالی مثل ناز برای شوهر می‌رود و از مرد اعمالی مثل صلابت
اما اینها فقط نقش‌هایی است که برای حفظ خانواده بر عهدهء این دو گذاشته شده است، نه آنکه بیانگر کلیثت وجود آنها باشد
برای همین است که ما می‌بینیم زنی مثل حضرت زینب(س) در عاشورا هم مثل یک زن خواهری می‌کند، هم عاقلانه می‌گوید من بجز زیبایی چیزی ندیدم
واکنش ایشان زنانه است اما برخورد باطنی ایشان با موضوع، کاملاً عاقلانه و حتی برتر از بسیاری از مردان است

نشاط;1019576 نوشت:
ما ادعای دسته بندی نداریم که انسانها دو دسته اند یا عقل محور یا عاطفی محور!
بلکه ما در مقام بیان شدت و ضعف این قوه هستیم و این یک چیز طبیعی و روشن است و منافاتی ندارد که فرد در یک گرایش مختصری متفاوت باشد، همانطوری که در تمام انسانها بروز و ظهور ویژگی ها وجود دارد و یک چیز طبیعی است، مثلا برخی روحیه جرات ورزی شدیدی دارند، برخی مهربانند، برخی فردی بی خیال و بی انگیزه و...
با مختصری تامل در محیط خودمون می توانیم در جنسیت های مختلف شدت و ضعف را مشاهده کنیم

بحث ما از کجا شروع شد برادر؟
در ابتدای تاپیک بنده تعریف شما از زن و مرد را نقل قول کردم و عرض کردم طبق این تعریف شما زن سراسر نیاز و ضعف است و مرد سراسر بی‌نیازی و استقلال
لذا این صحبت شما که در بالا آورده‌ام با آن تعریف ابتدایی که ارائه فرمودید تناسب ندارد

انتظار من این است که وقتی قرار است تعریفی از دو جنس ارائه دهیم، وزن هر کدام در زندگی مشخص شود
و هر کدام به نسبت شرایط خود وظایفی را به عهده بگیرند. اعم از وظایف جسمی و روحی
ولی در تعریف شما این را ندیدم بزرگوار

Reza-D;1020193 نوشت:
مثلاً مردی زنش را از دست می‌دهد و زنی هم شوهرش را از دست می‌دهد. مرد گریه چندانی نمی‌کند ولی زن بسیار گریه می‌کند (بخش ظاهری رفتار)
اما آن مرد بخاطر آنکه عشقش را از دست داده با خدا قهر می‌کند، ولی زن با وجود عشقی که به شوهرش داشته با مرگ برخوردی عاقلانه دارد (بخش باطنی رفتار)اینجا احساسی یا عقلانی بودن مرد و زن را از بخش باطنی رفتارشان باید تشخیص بدهیم نه از بخش ظاهری آن
ولی ما زن و مرد را بر اساس همان رفتارظاهری دسته بندی می‌کنیم و این چیزی است که من با آن ابراز مخالفت کردم

[=arial]سلام
بزرگوار بنده هم با این نظر شما مخالف نیستم.
ببینید زن و مرد در نوع ابراز رفتار می توانند متفاوت برخورد کنند، برخی از زنان با این که در اوج احساساتند خیلی عاقلانه برخورد می کنند ولو اینکه از لحاظ وجودی و جنسیتی فردی احساسی و عاطفی است
همچنین برای آقایون هم چنین احتمالی هست که موقع برخورد نتوانند از منطق قوی استفاد کنند و تابع احساس و عاطف بگردد و ...
قاعده ای که مطرح شده اولا در شکل اجرا گاهی فرق می کند، ثانیا ما در بیان این نیستیم که خانما به هیچ وجه از منطق و عقل استفاده نمی کنند و همیشه احساس گرا بوده و اخلاقشان فقط عاطفی و احساسی است.
بزرگوار نوع روحیه و جنسیت در زن و مرد تمایزاتی دارد، ولی به هر حال بعد احساس و عواطف در خانما پر رنگ تر است.
ولی چه بسا یک خانم در شکل اجرا ین احساس و هیجان خود را به طور قوی کنترل کرده و برخورد سنگین و حساب شده ای را از خود نشان بدهد، ما منکر چنین واکنش و رفتاری نیستیم.

Reza-D;1020195 نوشت:
به روی چشم
در پستی خطاب به استارتر محترم گفتم که
برخی خصوصیات و عقاید ذاتی و ژنتیکی، محیط و خانواده، آموزش، اجتماع، فرهنگ، نگرش به هستی، سطح iq و eq ، حتی اتفاقات و حوادث زندگی، هر کدام می‌توانند در شکل گیری شخصیت یک انسان مؤثر باشند. به نحوی که حتی دو انسان از یک جنس می‌توانند از زمین تا آسمان با یکدیگر اختلاف روحی و رفتاری داشته باشند

استاد "نشاط" عزیز، آیا قبول دارید زنانی که در بیرون از خانه شاغل هستند، معمولاً رفتارشان از لطافت زنانه دور می‌شود و حتی در مواردی کاملاً مردانه می‌شود؟
آیا قبول دارید با توجه به تربیت خانواده‌ها و محیط رشد کودکان، گاهی می‎بینیم یک پسر بسیار عاطفی است و یک دختر بسیار خشک و حتی گاهی سنگدل؟
اینها موارد تأثیرگذار خارجی هستند. اما توضیحی هم درمورد موارد درونی عرض می‌کنم

دخترها ذاتاً بهتر می‌توانند احساسات خود را بروز بدهند و پسرها کمتر. اما این تفاوت در قدرت بروز احساسات است نه در قوی‌تر بودن احساسات
حالا این دختر و پسر وقتی به دنیا می‌آیند جامعه آنها را به طرف آنچه بروز می‌دهند سوق می‌دهد
یعنی زنها را به سمت احساساتی بودن سوق می‌دهد و مردها را به سمت منطقی بودن

جامعه به زنها می‌گوید شما نباید تصمیم بگیرید چون احساساتی هستید. زنها هم دیگر به دنبال منطق و استدلال نمی‌روند چون دیگر به دردشان نمی‌خورد!
به مرد هم می‌گویند نباید احساساتت را بروز بدهی

(جملهء معروف مرد که گریه نمی‌کند). مرد هم سعی می‌کند از احساسات دوری کند چون به دردش نمی‌خورد!
شما می‌بینید هر جا که رویکرد جامعه عوض شده، خروجی رفتار زنها و مردها نیز تغییر کرده است و نقش‌هایی کاملاً متفاوت از آنچه انتظار داریم ایفا کرده‌اند

البته من منکر تفاوت ذاتی مرد و زن در این زمینه نیستم. قطعاً از زن انتظار اعمالی مثل ناز برای شوهر می‌رود و از مرد اعمالی مثل صلابت
اما اینها فقط نقش‌هایی است که برای حفظ خانواده بر عهدهء این دو گذاشته شده است، نه آنکه بیانگر کلیثت وجود آنها باشد
برای همین است که ما می‌بینیم زنی مثل حضرت زینب(س) در عاشورا هم مثل یک زن خواهری می‌کند، هم عاقلانه می‌گوید من بجز زیبایی چیزی ندیدم
واکنش ایشان زنانه است اما برخورد باطنی ایشان با موضوع، کاملاً عاقلانه و حتی برتر از بسیاری از مردان است


بزرگوار
نکات خوبی را بیان کردید ولی من متوجه منظورتان نشدم! ( دقیقا می خواهید چه نکته ای را بیان کنید، برای من روشن نیست)

Reza-D;1020193 نوشت:
اما موضوع مورد بررسی ما نوع برخورد «دو انسان متفاوت»

بزرگوار زن و مرد از لحاظ ماهیتی انسان هستند، و کسی در ماهیت تعریف انسان زن و مرد را جدا فرض نکرده؛
ملا صدرا در تعریف انسان؛
(صدرالمتألهين اگرچه همانند فيلسوفان سلف انسان را حيوان ناطق تعريف مي‌کند و نطق را که فصل منطقی آدمی است بمعنای درک کليات مي‌داند که حکايت از حقيقتی دارد و آن حقيقت فصل حقيقی انسان يعنی نفس ناطقة اوست و خاص انسان مي‌باشد, زيرا علم و ادراک از ويژگيهای موجودات مجرد است و علم چيزی جز «حضور مجرد نزد مجرد» نيست. اما در عالم خلقت انسان فقط نفس ناطقه نيست بلکه مرکب از نفس و بدن است اما نه بنحو ترکيب دو جزء مجزا از يکديگر. به سخن ديگر اگرچه نفس و بدن در منزلت و مرتبت مختلف با يکديگرند ولی در حدّ ذات, حقيقت واحدی هستند که در عين وحدت و بساطت درجات متفاوتی دارند, درست مانند شیء واحدی که دو طرف دارد, طرفی که دائماً در حال تحوّل و تبدّل و فنا بوده و فرع است و طرفی ثابت و باقی که اصل است. يک شخصيت و هويت واحدی که در اصل جوهر ترقی مي‌نمايد و وحدت شخصيه اش در تمام مراتب محفوظ است. منتها در هر مرتبه کاملتر مي‌شود و هرچه نفس در وجودش کاملتر شود, بدن صفا و لطافت بيشتری يافته اتصال و پيوستگی اش به نفس شدت مي‌يابد و اتحاد ميان ايندو قويتر و شديدتر مي‌گردد تا جايی که وقتی انسان به مرتبة وجود عقلی رسيد و انسان عقلی شد, بدون هيچگونه مغايرتی امر واحدی خواهد بود.([1])

از اينروست که صدرا نظر کسانيکه حقيقت انسان را همان نفس ناطقه و قوة عاقلة او مي‌دانند که مُدرک کليات است و مقامات انسان را همه احوال و عوارض نفس مي‌دانند که از بدو خلقت تا آخر عمر بتدريج در او پديد مي‌آيد و بر او عارض مي‌گردد و از نظر آنان بدن و قوای آن نسبت به نفس عاقله چون ابزارهای صناعی است که از آنها بهره مي‌جويد و هيچ مدخليتی در وجود و حقيقتش ندارند. بعقيدة وی نفس ناطقه صورت انسان است و صورت متحد با ماده است و از آنجا که شيئيت شیء به صورتش مي‌باشد و صورت شیء تمام حقيقت شیء است و تمام حقيقت همان فصل اخير است, و فصل اخير واجد تمام حقايق مادون خويش است؛ پس صورت انسانی همانند برزخی که جامع دو عالم است آخرين مرتبة حقيقت و معنای جسمانيت است و اولين مرتبة روحانيت, از اينرو «باب الله»ی است که بواسطة آن به عالم قدس و رحمت پای مي‌گذارد.([2]) و به همين دليل است که برخی آن را طراز عالم امر مي‌نامند.([3]) در نتيجه بدن و قوای نفس چيزی جز مظاهر و آيات و نشانه‌های خود نفس نخواهند بود پس بدن مرتبة نازلة نفس و نفس مرتبة عالی و صاعدة بدن([4]) است.([5])

1. اسفار, ج 9, ص 98.

2. همان, ج 3, ص 67.

3. ملاصدرا، مجموعة رسائل فلسفی صدرا, رسالة شواهد الربوبيه, ص 313.

4. قابل ذکر است که بعقيدة صدرا اين بدن ظاهری همان ماده ای نيست که نفس در آن تصرف می کند. وی می گويد: «اعلم ايضاً ان المادة التی تتصرف فيها النفس اولا ليس هذا البدن الثقيل الذی يقع لها بسببه الاعياء, بل هو الروح الدماغی اللطيف, و هو البدنُ الأصلی و هذا بدن البدن و غلافُه و وعاؤه, و لا يحصلُ بسببه ذلک الأعياء و لا الرعشة لأنّه مناسب لجوهر النفس»

مجموعه رسائل فلسفی صدرا, رسالة شواهد الربوبيه, ص 318.

5. ملاصدرا، تفسير القرآن الکريم, سورة يس, ص 377
....
فلذا زن و مرد از لحاظ ماهیت انسانی واحدند، منتها تفاوتهای خاص خلقتی در بعد جسم و روان وجود دارد و زن و مرد می توانند در موقعیت های متفاوت رفتار خاصی را از خود نشان بدهند و هیچ ایرادی بر این موضوع نیست.

نشاط;1020225 نوشت:
بزرگوار
نکات خوبی را بیان کردید ولی من متوجه منظورتان نشدم! ( دقیقا می خواهید چه نکته ای را بیان کنید، برای من روشن نیست)

در پست شماره 19 عرض کردم
حرف من همان مطالبی است که در آن پست عرض کردم
به نظر من تعریف شما بیشتر شامل علائق سطحی می‌شود و بخصوص درمورد خانم‌ها، توانیی‌های آنها را به خوبی نشان نمی‌دهد

پرسش:
من برای ازدواج موفق نیاز به شناخت جنس مخالف دارم، در این زمینه بنده را راهنمائی کنید تا با ویژگی های شخصیتی هر دو جنس (زن- مرد) آشنا شوم.

پاسخ:
در ذات گوهر وجودی زن و مردی تفاوتی نیست، زن و مرد از یک نوع هستند و جوهره وجودی آنها این زمینه را دارد که به مراحل رشد و کمال واقعی خود برسند. زن و مرد مکمل هم هستند و در کنار هم می توانند به کمال همدیگر کمک کنند.

زن و مرد از ويژگي هاي سرشتي مشترك مثل فطرت، خداشناسي، سازگاري با دين و معرفت خير و شر اخلاقي برخوردارند. در استعدادها و قابليت ها، هر دو جنس زن و مرد از استعدادهاي مشتركي همچون استعداد كمال يابي، جاودانگي طلبي، معرفت طلبي، فضيليت خواهي، قرب به خدا، خلافت الهي، انحطاط و سقوط برخوردارند.[1]

کسب آگاهی و شناخت کافی قبل از ازدواج یک امر لازم بوده و می تواند به نوع انتخاب و حتی ادامه زندگی تاثیر بسیار بسزایی بگذارد. از این رو علاوه بر شناخت شخصیتی، موارد لازم و مهمی هم لازم است که می تواند ارزشمند باشد. شناخت نوع تفکر، باور، نوع تربیت و توجه به تناسبها و اشتراکات فرهنگی و خانوادگی یک مسئله مهمی است که در کنار شناخت کلی از روحیات جنس مخالف و ویژگی های روانشناختی لازم و ضروری است و نباید موقع انتخاب فراموش شود.

آنچه در بعد روانشناختی فردی و شخصی خانم ها مطرح است و باید آقایان دقت کنند، این است:
1. بروز عواطف و احساسات در خانم ها بیشتر است.
( نه اینکه عواطف و احساسات را مردان ندارند، بلکه نوع ابراز عواطف اغلب در خانم ها متفاوت بوده و از ظرافت خاصی برخوردار است.)

2. میل به امنیت و داشتن تکیه گاه مناسب
خانم ها معمولا دوست دارند به یک فردی تکیه کنند که به او احساس امنیت و آرامش بدهد معمولا مردانی که چنین زمینه ای را برای همسرانشان فراهم می کنند جذاب تر و موفق ترند.

3. جزئی نگر بودن خانم ها
به همین دلیل کارهای ظریف هنری و آشپزی و بافندگی و خیاطی را بیشتر دوست دارند، بنابراین باید به نوع نگاه آنها موقع ابراز نظر دقت شود که نگاه یک خانم به مسائل به طور ریز و جزئی بوده و باید از این زوایه او را محترم شمرد و بعد دیگرش این است که آقایان موقع ابراز نظر و رفتار خاص باید به جزئیات هم بپردازند که همسرشان دل خور و ناراحت نشود. البته در برخی از موارد خود نگاه جزئی لازم بوده و می توان با مشورت همسر تصمیم مناسبی را اختیار کرد.

4. واکنش های هیجانی سریع در خانم ها
هیجان شادی، ترس، اضطراب، استرس در خانم ها سریع تر می باشد، بنابراین عکس العمل سریع از خود نشان می دهند. زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند و بهتر است پاسخ مناسب دریافت کنند.

5. تایید شدن را خیلی دوست دارند.
خانم ها دوست دارند همواره از سوی همسرشان تایید شوند، هر گونه کوتاهی و بی توجهی می تواند امواجی از غم و غصه را به بار بیاورد. تایید در نوع پختن یک غذای خوشمزه، تایید در نوع پوشش و زیبایی ظاهری، تایید در ابراز محبتهایشان، تایید در نوع تربیت فرزندان و نوع رفتار با دیگران و... می تواند در روحیه او تاثیر بسزایی داشته باشد.

6. سمعی بودن قوی
خانم ها به حرف هایی که می شنوند خیلی حساس هستند و برایشان خیلی مهم است، یعنی نوع گفتار خوب و دلنشین و جذاب می تواند روحیه خوبی را در آنها ایجاد کند و امواجی از شوق را در روحیه آنها بوجود آورد. بنابراین بهتر است آقایان در موقع گفتار دقت کنند و از کلمات تحقیر آمیز و مایوس کننده و نامناسب استفاده نکرده و به تک تک جملات خود اهمیت بدهند.
بنابراین ابراز محبت کلامی برای اثبات علاقه لازم بوده و باید جدی گرفته شود.

7. دوست داشتن تعریف و تجمید
خانم ها معمولا وقتی همسرشان از آنها تعریف و تمجید می کنند خیلی خوششان می آید و شور و نشاط زندگی را در آنها بیشتر و تقویت می کند.

8. علاقمند بودن به دریافت هدیه
خانم ها به دریافت هدیه علاقه خاصی دارند و این هدیه را دال بر قدرانی همسر می دانند هر چند هدیه کوچک و کم ارزشی باشد و لو اینکه به اندازه یک شاخه گل باشد.

و اما نکاتی که در ویژگی های رواشناختی آقایان وجود دارد و بهتر است خانم ها شناختی در این زمینه داشته باشند از این قرارند؛

1. قدرت تعقل و استدلال در آقایان بیشتر است.
بنابراین در مدیریت خانواده اگر مبنای عقل و خرد و مشورت گرایی مقدم شود، ریشه بسیاری از تنش ها از بین می رود و لازم است خانم ها این ویژگی و خصلت خاص مردان را جدی بگیرند و موقع صحبت و گفتگو و اعلان نظر، نگاه منطقی و عقلانی همسر را بپذیرند و به گفتارشان اهمیت قائل شوند.

2. علاقه به کمک رسانی به دیگران
مردان همواره دوست دارند مشکلی را حل کنند و به کمک دیگران بشتابند.

3. کلی نگر بودن
بیشتر آقایان به مسائل و امورات زندگی نگاه کلی گرایانه دارند و از جوانب مختلف زمانی و مکانی موضوع را تحلیل می کنند بنابراین لازم است که خانم ها موقع صحبت و مشورت در مسائل زندگی به این نگاه همسرشان بهاء بدهند و اهمیت ویژه قائل شوند.

4. قوی تر بودن کنترل هیجانی
واکنش های هیجانی معمولا در آقایان منطقی و هدفمند می باشد، این هم به خاطر داشتن روحیه تعقل گرایی است. بنابراین انتظار واکنش هیجانی سریع و شدید در برخی موارد صحیح نمی باشد.

5. روحیه بصری در آقایون بیشتر جلوه می کند.
بنابراین خانمی که از نظر ظاهری موجه تر باشد برای مردان جذاب می باشد و از این رو مردان با دیدن و لمس کردن بیشتر لذت می برند.

6. قدردانی و تشکر را بیشتر دوست دارند.
بنابراین خانم هایی که بیشتر قدر زحمات همسرشان را در بر آورده کردن نیازهای خانواده می دانند، در زندگی موفق تر هستند و از نظر شوهرانشان جذابتر و مهربانترند.

7. داشتن روحیه استقلال قوی
مردان روحیه استقلال طلبی بیشتری نسبت به زنان دارند، پس زنانی که اجازه می دهند همسرشان در انجام امورات خانواده تصمیم گیری مستقل و یا تصمیم گیرنده نهایی باشند در چشم همسرشان محبوب ترند و امید موفقیت بیشتر خواهد شد.

پی نوشت:
[1]. احمدی، محمد رضا.(1380). تفاوت زن و مرد از منظر روان شناسي و متون ديني، نشریه معرفت: شماره 97

موضوع قفل شده است