جمع بندی مشکلات ازدواج با فردی که همسرش را طلاق داده

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مشکلات ازدواج با فردی که همسرش را طلاق داده

سلام خواستگاری دارم زن اول و دوم داشته و طلاقشان داده از هر کدام یک فرزند دارد ، با خواهر این آقا دوست هستم. شناختی زیادی از برادرشان ندارم فقط میدانم 11 سال از من بزرگتر هستند شغل مشخصی ندارند با دارایی که دارند در کارهای مختلف سرمایه گذاری می کنند. از دام داری گرفته تا خرید و فروش کالاهای مختلف وضع مالی خوبی دارند.

خواهر این آقا میگه چون هر دو خانم مسائل مربوط به محرم و نامحرم را رعایت نکردند برادرشان طلاق داده.
زن دوم مطلقه بودن که با ایشون ازدواج کردند، الان در مراحل طلاق هستند.

از خواهرشان خواستند که خانم مجرد برای ازدواج سوم پیدا کنند با دوتا بچه و شرایط ایشون مشکل نداشته باشد.
با مادرم در مورد این موضوع صحبت کردم و ایشون مخالف هستند.
با چند نفری هم که درمورد خواستگار که دارم صحبت کردم، گفتند با شرایط خانوادگی که داری و بالا رفتن سن داشتن خواستگار با شرایط ایشون عادی هست.

خیلی فکر کردم تو این مدت اول چند روز ناراحت بودم ،گریه میکردم که چرا اینطور فکر کردند ، اما الان میخوام منطقی به این موضوع نگاه کنم.
لطفا راهنمایی کنید ازدواج من با افراد که به هر نحوی همسرشان را از دست دادند درسته باتوجه به مشکلاتی که داشتم ؟ ممکنه بعد از ازدواج با چنین افرادی چه مشکلاتی داشته باشم؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

خلوت گزیده;1017172 نوشت:
سلام خواستگاری دارم

پاسخ:
سلام
شما خانمی جوان هستید که دوست دارید ازدواج کنید و آرامش بیشتری در زندگی احساس کنید. این یک خواست و نیاز طبیعی است. ما هم از اینکه دوستان و کاربران این سایت ازدواج کنند و خوشبخت شوند واقعا خوشحال می شویم.

این آقای خواستگار تاکنون دو ازدواج ناموفق داشته و از هر همسرش، یک فرزند دارد. قبلا در مورد علیّت خطّی و علیّت حلقوی در چند موضوع صحبت کرده ام:
پدیده های شیمی و فیزیک، از «عِلیّتِ خطّی» تبعیّت می کنند. به عنوان مثال وقتی کُلر با سدیم ترکیب می شود، این ترکیبْ علّت برای تشکیلِ کُلُریدِ سدیم (نمک طعام) می گردد. پس ترکیبِ دو عنصر، علّت و تشکیلِ نمک طعامْ معلول می باشد. به این نوع علیّت، «علّیّتِ خطّی» می گویند. یعنی یک شیءْ باعثِ پیدایشِ یک شیءِ دیگر می شود. "الف" باعثِ "ب" و "ب" باعثِ "پ" می شود و "پ" باعثِ "ت" می شود. خواهر این خواستگارتان، تفکرش مبتنی بر علیّت خطّی است. او معتقد است یا شاید وانمود می کند که علت جداییِ برادرش، مقیّد نبودنِ همسرانش به مسأله محرم و نامحرم بوده است. اما این الگویِ «توپِ بیلیارد» (علیّت خطّی) که می گوید:«نیرو فقط در یک سمت حرکت می کند و در مسیر خودْ اشیاءِ دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد»، در روابطِ بشری دیگر کاراییِ چندانی ندارد. دیدگاهِ «علّیّتِ خطّی» مدّت هاست که جایگاهی در خانواده درمانیِ علمی ندارد. زیرا امروزه به خانواده به چشم یک سیستم نگاه می شود. در یک سیستمْ همه اعضا در پیدایشِ رویدادها نقش دارند. در یک سیستم، همه اعضا در یکدیگر تأثیر دارند و از یکدیگر تأثیر می پذیرند. به این نوع علّیّت، «عِلّیّتِ حَلقوی» می گویند. در این نوع علّیّت، هیچ فردی به تنهایی علّت برای یک موضوع نیست و هیچ رویدادیْ معلولِ رویدادِ قبل از خود نیست. در این دیدگاه، وقتی مشکلی در خانواده بُروز می کند، مثلا بحث اختلاف و جدایی پیش می آید، همه اعضای خانواده در بُروزِ آن نقش دارند. این گمان وقتی قوی تر می شود که می فهمیم این آقا با اینکه بیش از چهل سال از عمرش می گذرد، هنوز شغل مشخصی ندارد. او دیگر یک جوان خانم و بی تجربه نیست که هر چند وقت یک بار از شغلش دلزده شود و از شغلی به شغلی دیگر برود. مسأله وقتی عجیب تر می شود که می گویید با اینکه شغل مشخصی ندارد، وضع مالیِ خوبی دارد. اینها باعث می شود احتمالاتی همچون پرداختن به کارهای غیرقانونی برای کسب درآمد در مورد این آقا تقویت شود.

ممکن است بعد از تحقیق مشخص شود که این آقا پولش را از راه غیرقانونی به دست نیاورده؛ بلکه مثلا از پدرش به ارث برده یا از پدرش پول می گیرد. این موارد نیز باعث می شود به این مسأله برسیم که این آقا با اینکه در دهه چهارم عمرش قرار دارد، هنوز هویّت معیّنی ندارد و به همین خاطر هنوز شغل مشخصی ندارد. نداشتن هویّتِ معین در این سنّ، کارِ سازگاریِ همسر با این مرد را دشوار می سازد.

درست است که ازدواج و یافتنِ یک همدم نیاز اساسیِ هر انسان سالمی است؛ اما نیاز به صمیمیت و رسیدن به آرامش تنها با ازدواجی مناسب با فردی شایسته برآورده می شود. اگر ازدواج با فردی که دارای شرایطُ یک همسر مناسب نباشد صورت گیرد، همین ازدواج که مقدس ترین امر در دین ماست، مایه بروزِ استرس فراوان در زندگی و ایجاد دردسرهای زیاد برای فرد می شود.
توصیه من این است که با مراجعه به محل زندگیِ این آقا، آدرسِ همسران قبلی اش را بیابید و با آنها در مورد اخلاق و رفتارهای این مرد صحبت کنید. درست است که آنها به دلیل متارکه و طلاق از این آقا کینه به دل دارند؛ اما با صحبت با این دو خانم، می توانید به زوایای پنهانِ زندگیِ این مرد (نحوه کسب درآمد، ویژگی های اخلاقی و رفتاری او) واقف شوید و با چشم باز به خواستگاری اش پاسخ دهید.

سلام

راستش من به اغلب آقایون این دوره زمونه خوش بین نیستم اما در رابطه با مردی که سابقه ازدواج و جدایی و علی الخصوص دوبار طلاق داشته باشه بهتون میگم خانوم هاى ايرانی با توجه به شرایط جامعه ما و حق و حقوقی که اینجا دارن میدونن که کسی که توی طلاق بیشترین آسیب رو میبینه خودشون هستن ( جدای از شرایط روحی شرایط و اوضاع مالی هم نقش بسیار زیادی در آسیب پذیری داره ) و معمولا تا كارد به استخونشون نرسه حاضر به خراب كردن زندگيشون نيستن و سعی می کنن تا جایی که امکانش وجود داره زندگی رو بسازن مگر اینکه شوهر دیگه خیلی مشکل داشته باشه !

خواستگار شما از ازدواج های قبلی دو فرزند هم دارن که باید ببینید می تونید با این شرایط کنار بیاید یا نه ...

در آخر من هم حرف استاد امید رو تکرار می کنم تحقیقات از همسران قبلی بسیار بسیار مهمه و سعی کنید حتما این کارو بکنید.

[="Tahoma"][="Blue"]

امید;1017224 نوشت:
مسأله وقتی عجیب تر می شود که می گویید با اینکه شغل مشخصی ندارد، وضع مالیِ خوبی دارد

سلام
درسته شغل ملموسی ندارند ولی سرمایه گذار هستند.
مثل کسی که در بورس سرمایه گذاری میکند.
یا مثال هایی که خود خانم گفتند.
و قطعا وضع مالی در جریان این کار بهتر میشه..

ولی اگر دنبال این هستید که اون پول اولیه برای سرمایه گذاری از کجا تامین شده اون یک مساله دیگه اس.[/]

خلوت گزیده;1017172 نوشت:
خواستگاری دارم

یک بنده خدایی رو سراغ دارم که زیاد زن میگیره طلاق میده.
جالب اینکه که هر زنی هم میگیره میدونن که چه قدر ازدواج کرده.

اخرین که زنی که گرفته خیلی دووم اورده، البته این زن اخریه خیلی زرنگه..

مراقب باش در دام ادم های هوس باز و تنوع طلب نیفتی..

نورالزهراء;1017229 نوشت:
سرمایه گذار هستند.
مثل کسی که در بورس سرمایه گذاری میکند.

سلام

سرمایه گذاری در بورس و مانند آن یک شغل محسوب می شود. کسی که چنین شغلی دارد، بدون هیچ مشکلی آن را در خواستگاری عنوان می کند.
اما این خواستگار یا خواهرش شغل مشخصی را به دخترخانم نمی گویند. خواهر این آقا که خانم است و معمولا خانم ها در رعایتِ آداب خواستگاری و تعریف از برادر، حرفه ای تر از آقایان هستند، شغل برادرش را مشخص نمی کند. این مسائل باعث بروز شکّ و تردید در شغلِ این خواستگار می شود.

[="Tahoma"]

خلوت گزیده;1017172 نوشت:
سلام خواستگاری دارم زن اول و دوم داشته و طلاقشان داده از هر کدام یک فرزند دارد ، با خواهر این آقا دوست هستم. شناختی زیادی از برادرشان ندارم فقط میدانم 11 سال از من بزرگتر هستند شغل مشخصی ندارند با دارایی که دارند در کارهای مختلف سرمایه گذاری می کنند. از دام داری گرفته تا خرید و فروش کالاهای مختلف وضع مالی خوبی دارند.

خواهر این آقا میگه چون هر دو خانم مسائل مربوط به محرم و نامحرم را رعایت نکردند برادرشان طلاق داده.
زن دوم مطلقه بودن که با ایشون ازدواج کردند، الان در مراحل طلاق هستند.

از خواهرشان خواستند که خانم مجرد برای ازدواج سوم پیدا کنند با دوتا بچه و شرایط ایشون مشکل نداشته باشد.
با مادرم در مورد این موضوع صحبت کردم و ایشون مخالف هستند.
با چند نفری هم که درمورد خواستگار که دارم صحبت کردم، گفتند با شرایط خانوادگی که داری و بالا رفتن سن داشتن خواستگار با شرایط ایشون عادی هست.

خیلی فکر کردم تو این مدت اول چند روز ناراحت بودم ،گریه میکردم که چرا اینطور فکر کردند ، اما الان میخوام منطقی به این موضوع نگاه کنم.
لطفا راهنمایی کنید ازدواج من با افراد که به هر نحوی همسرشان را از دست دادند درسته باتوجه به مشکلاتی که داشتم ؟ ممکنه بعد از ازدواج با چنین افرادی چه مشکلاتی داشته باشم؟

سلام
ازدواج خیلی مهمه .درست ادم ها به مرور زمان این احساس که من تنهام .من نیاز به همدم دارم .من باید ازدواج کنم .من داره سنم بالا میره .همیشه که نمیتونم پیش پدر و مادرم باشم و الی اخر
وقتی این حرف ها با خودتون تکرار میکنید طبیعیه که وقتی خاستگاری با این شرایط میاد .نقاط قوت شون و تو ذهن خودتون پر رنگ کنید تا بدی ها و عیب و ایراد های اون فرد رو نبینید
من اصلا به شغل و در امد ایشون کاری ندارم
شاید همون طور که سرکار الزهرا اشاره کردند در بورس سرمایه گذاری کرده باشند که اون هم نیاز به سرمایه اس .سرمایه ی بیشتر سود بیشتر
وگرنه با ده ملیون با بیست ملیون .هر سهم .هر از گاهی اگر بازار خوب باشه در حد صد الی دویست بیشتر سودی نداره
ایا همچین سرمایه ای دارند ؟
و نکته ی بعدی بچه هاست
فکر نکنید زندگی با بچه ای که بچه ی خودتون نیست کار اسونیه
مخصوصا اینکه بچه ها ذهنیت خوبی از زندگی با فردی که جای مادرشون در اون خونه زندگی میکنه ندارند
هر چقدر هم محبت کنید و بهشون عشق بورزید .باز هم هر بار که مادرشون و ببینند .تموم محبت شما .مثل الکل .زود از سرشون میپره
و در دنیای کودکانه ی خودشون فکر میکنند اگر باعث عصبانیت شما بشن .شما عکس العملی نشون میدید و میتونن از این عمل بر علیه شما استفاده کنند و شما رو از چشم پدرشون بندازن
خلاصه .زندگی با مردی که دو بار زن شو .با بچه طلاق داده کار سختیه
خیلی سخت
در اخر.یه کم بیشتر فکر کنید .تحقیق کنید
از قدیم گفتن هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه

نورالزهراء;1017230 نوشت:
یک بنده خدایی رو سراغ دارم که زیاد زن میگیره طلاق میده.

حضرت امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) فرمود:« إنّ اللهَ یُبغِضُ المِطلاقَ الذَوّاقَ » یعنی «خداوند متعال مردی که زیاد طلاق می دهد و پیوسته تغییر همسر می دهد را دشمن می دارد »


نورالزهراء;1017230 نوشت:
جالب اینکه که هر زنی هم میگیره میدونن که چه قدر ازدواج کرده.

متأسفانه خانم ها گول زبان چرب و نرم این افراد را می خورند و شاید مانند این پرسشگر می شنوند که زن های قبلی به بعضی مسائل اخلاقی پایبند نبوده اند و باور می کنند. البته امیدوارم پرسشگر محترم بدون تحقیق این ادّعای خواهر خواستگارش را باور نکند.

امید;1017224 نوشت:
آقا با اینکه در دهه چهارم عمرش قرار دارد، هنوز هویّت معیّنی ندارد و به همین خاطر هنوز شغل مشخصی ندارد.

سلام خواهرشان اینطور توضیح دادند، در روستا کشاورزی میکردند و دامداری داشتند. بعد از فوت پدرشان سهمی که از ارث داشتند را مغازه خریده اند و مشغول خرید فروش کالا مختلف بودن، در حال حاضر هم مشغول دامداری هستند و مغازه را اجاره داده اند از این طریق سرمایه گذاری کرده و وضعیت مالی خوبی دارند.
به خاطر ارث پدری همه برادر و خواهرهایشان شرایط مالی خوبی دارند.

امید;1017224 نوشت:
توصیه من این است که با مراجعه به محل زندگیِ این آقا، آدرسِ همسران قبلی اش را بیابید و با آنها در مورد اخلاق و رفتارهای این مرد صحبت کنید.

چون خواستگاری رسمی نکردند و دوستم موضوع را مطرح کردند متاسفانه نمی توانم اقدام به این کار بکنم. من فعلا جوابی ندادم، فقط در مورد اینکه چرا زن اول و دوم را طلاق دادن سوالاتی داشتم که دوستم توضیحاتی کلی دادند و گفتند که برادرشان دوست دارند خودشان توضیح دهند.

وقتی مادرم مخالفت کردند من دیگه پیگیر موضوع نشدم و دوستم منتظر هستند و در مورد اینکه دختری که تا سی سالگی ازدواج نکند منتظر خواستگار ایده ال نباشد و خیلی چیزهای دیگه صحبت می کند.
تو این مدت انقدر غیر مستقیم دوستم مسائلی رو مطرح کرده که منتظر خواستگار دیگه نیستم .
همش میگه دختر،خانواده دختر مشکل نداشته باشند سنش بالا نمیره همه براش سرو کله میشکونن اونی که بعد سی مونده دیگه منتظر کی هستش ...

این حرفها بیشتر نگرانم میکنه از طرفی برای مشکلاتی که دارم نمی تونم کاری بکنم یکی دیگه نقش داره که تا نخواهد من نمی توانم کاری بکنم (اخلاق مسخره پدرم)
از طرفی نگران هستم که تاثیر رفتارهاش تو زندگی مشترک هویدا بشه رفتاری رو دیدم فکر کنم مثل پدرم مشکل دارند و نتونم تحمل کنم نمیدونم دیگه از این وضعیت خسته شدم

او خـواهـد آمـد;1017228 نوشت:
معمولا تا كارد به استخونشون نرسه حاضر به خراب كردن زندگيشون نيستن و سعی می کنن تا جایی که امکانش وجود داره زندگی رو بسازن مگر اینکه شوهر دیگه خیلی مشکل داشته باشه !

خیلی وقت پیش در مورد رفتار تندی که از برادران و پدرشان دیده بودند صحبتهایی کردند البته کلی گفتند من احتمال دادم که شاید هر دو زن به خاطر اخلاق اینشون جدا شده اند. چند روز پیش کاملا اتفاقی برادرشان را دیدم خیلی آرام و متین به نظر می آمدند و مسن تر از انچیزی که تصور میکردم بودند.

خواهرش که میگه زن اول بی دست و پا بود برادرم به بگو بخند خانم با نامحرم حساس بودند به همین خاطر و کم بودن سن خانم اول و کنار نیامدنشان با این مسائل طلاق دادند و هر دو خانم چون از روستا بودند و وارد فضا شهر شدند و شرایط مالی خوب برادر باعث شده چشم گوششان باز بشه و به سرشان بزند که با یک فرد با موقعیت بهتر هم می توانند ازدواج کنند

چون برادشان تحصیلات آنچنانی ندارند.

چندبار در صحبتهای دوستم با خواهرشان شنیدم ، افرادی را معرفی میکردند که تحصیلات بالای دارند ولی چون در روستا هستند و سنشان بالا رفته و کسی حاضر نیست با آنها ازدواج کند خواستند که به خواستگاریشان بروند. اکثرا بر چادری بودن و مذهبی بودن دختر خانم تاکید داشتند.

فکر کنم هم کفو نبودن در مورد تحصیلات و این گونه موارد باعث اصلی جدایی باشد.

سالها پیش در مورد اینکه برادرشان خیلی سر مسائل رعایت حجاب و محرم و نامحرم سختگیر هستند صحبتهایی کرده بودند طوری که حتی خواهر و عروسهاشون وقتی برادرش باشه میترسند که به این مسائل توجه نکنند.

بیشتر میخواهم بدانم آیا من بادیدگاهی که نسبت به آقایان دارم می تونم با فردی که زنش را طلاق داده یا فوت شده و به فکر ازدواج دوم هست زندگی خوبی داشته باشم با اینکه تا چند ماه گذشته اصلا یک بار هم فکر نمیکردم که خواستگاری داشته باشم که یک بار ازدواج کرده چه برسد دوبار و بچه هم داشته باشد.

اعتماد به نفس خودمو از دست دادم و تا حدودی حس نا امیدی بهم دست داده ولی با این حال دوست ندارم در این شرایط بمونم میخوام اگه ادامه داشته باشه این نوع خواستگاری ها درست تصمیم بگیرم .

خلوت گزیده;1017268 نوشت:
چون خواستگاری رسمی نکردند و دوستم موضوع را مطرح کردند متاسفانه نمی توانم اقدام به این کار بکنم.

سلام
تحقیق کردن در مورد یک فرد اصلا نیازی به خواستگاریِ رسمی ندارد. شما می توانید به محله ای که این آقا با همسرانش زندگی می کرده یا محله ای که چند سال در آن ساکن بوده بروید و در مورد این آقا تحقیق نمایید. بهتر است با خانم های جوان در مورد این آقا صحبت کنید؛ چون خانم های جوان بهتر احساسات یک خانم جوان رادرک می کنند. برخی از خانم ها ممکن است با این تصور غلط که دادن اطلاعات صحیحْ مانعِ امر خیر می شود، از دادنِ اطلاعات درست خودداری نمایند.


خلوت گزیده;1017268 نوشت:
خواهرش که میگه زن اول بی دست و پا بود برادرم به بگو بخند خانم با نامحرم حساس بودند به همین خاطر و کم بودن سن خانم اول و کنار نیامدنشان با این مسائل طلاق دادند و هر دو خانم چون از روستا بودند و وارد فضا شهر شدند و شرایط مالی خوب برادر باعث شده چشم گوششان باز بشه و به سرشان بزند که با یک فرد با موقعیت بهتر هم می توانند ازدواج کنند
چون برادشان تحصیلات آنچنانی ندارند.
چندبار در صحبتهای دوستم با خواهرشان شنیدم ، افرادی را معرفی میکردند که تحصیلات بالای دارند ولی چون در روستا هستند و سنشان بالا رفته و کسی حاضر نیست با آنها ازدواج کند خواستند که به خواستگاریشان بروند. اکثرا بر چادری بودن و مذهبی بودن دختر خانم تاکید داشتند.
فکر کنم هم کفو نبودن در مورد تحصیلات و این گونه موارد باعث اصلی جدایی باشد.

اینها همه حرفها و روایتِ خواهرِ این آقا از دلایل طلاق است. از خود بپرسید که مگر همسرانِ این آقا از ابتدا درباره تحصیلاتِ پایینِ این آقا اطلاعی نداشتند. اگر اطلاع نداشتند، مشکل از این آقا و خواهرش بوده که درباره تحصیلات این آقا اطلاع درستی نداده اند. اگر از ابتدا اطلاع داشته اند، چرا با داشتنِ یک فرزند از این آقا جدا شده اند؟
شما تا با همسرانِ سابق این آقا و افرادِ معتمد در محله شان صحبت نکنید، نمی توانید به اطمینان دست یابید که زندگی با این آقا برایتان ممکن است. شما متأسفانه در خانه پدرتان با مشکلاتی روبرو هستید و خواهرِ این آقا از این مسأله مطّلع است و فکر می کند در صورت ازدوا
ج با این آقا، پشتوانه ای ندارید که در صورت برخورد با اخلاقِ نامناسب یا شرایطِ بدِ زندگیِ برادرش تصمیم به طلاق بگیرید. از این رو به شما اصرار می کند که به برادرش پاسخ مثبت دهید. درست است که شما با شرایطِ سختی در خانه پدری تان روبرو هستید؛ اما ممکن است در خانه شوهری نامناسب با شرایطِ بسیار سخت تری روبرو شوید. اگر به آینده خود علاقه دارید، حتماااااا به محل زندگیِ این آقا می روید و درباره او تحقیق می کنید. خوب است سری به دادگاه خانواده در شهرتان بزنید و یک ساعت به تماشای زوج هایی که برای طلاق آمده اند بپردازید. این کار آزاد است و کسی مانع شما برای ورود به ساختمان مجتمعِ خانواده در شهرتان نمی شود. به خانم هایی که آمده اند نگاه کنید. تعدادی از آنها نیز قبل از ازدواج شرایطِ شما را داشته اند. فکر می کردند با ازدواج از شرایطِ سختِ خانه پدری خلاص می شوند و چشم بسته به خواستگارشان پاسخ مثبت دادند. امااااااااااا .......

خلوت گزیده;1017268 نوشت:
سالها پیش در مورد اینکه برادرشان خیلی سر مسائل رعایت حجاب و محرم و نامحرم سختگیر هستند صحبتهایی کرده بودند طوری که حتی خواهر و عروسهاشون وقتی برادرش باشه میترسند که به این مسائل توجه نکنند.

تأکید بر رعایت حجاب دلیلِ صددرصدی بر ایمان و اعتقاد راسخ نیست. برخی از آقایانِ بی ایمان نیز به همسران شان تأکید می کنند که باید حجاب را رعایت کنند و چادر بپوشند؛ چون خودشان با خانم های زیادی رابطه داشته اند، بعد از ازدواج به صورتی وسواس گونه مواظب همسرشان هستند و می ترسند روزی یک مرد همسرشان را تصاحب کند. به همین خاطر بر رعایت حجاب تأکید زیادی می کند. من نمی خواهم این برچسب را به این آقا بچسبانم؛ بلکه می خواهم به شما تأکید کنم که برای اطلاع از اخلاقِ این آقا و دلایلِ واقعیِ طلاقِ همسرانش باید تحقیق کنید.

امید;1017272 نوشت:
تحقیق کردن در مورد یک فرد اصلا نیازی به خواستگاریِ رسمی ندارد. شما می توانید به محله ای که این آقا با همسرانش زندگی می کرده یا محله ای که چند سال در آن ساکن بوده بروید و در مورد این آقا تحقیق نمایید.

سلام روستا! محیط کوچک سریع مطلع می شوند ، بعد از دیدن برادرشون فکر نمی کنم از نظر ظاهری بتونم کنار بیام خیلی سنشون بالا تر نظر می آمد، تاریخ تولد شناسنامه اعتباری ندارد ممکنه سنشان بیشتر از 11 سال اختلاف باشد (اکثرا قبلا در روستا تاریخ تولد پسرها چندسال کوچکتر از تاریخ تولد حقیقی در شناسنامه ثبت می شد)

امید;1017272 نوشت:
اینها همه حرفها و روایتِ خواهرِ این آقا از دلایل طلاق است.

چطور به حرفهای مردم و زنهای آقا اعتماد کنم. دسوتم امروز در مورد رابطه خانم دوم با مرد نامحرم با یکی از دوستان صحبت می کردند. ایشون گفتند همین زن دوم بهترین گزینه هست طلاق ندهد، که توضیح دادند به برادرم گفتم ولی گفتند من خیلی مسائل رو نمی خواهم بازش کنم
یک مورد اینکه متوجه رابطه خانم با مردهای نامحرم شدم باید بی غیرت باشم که زنی که از کارش پشیمون نیست طلاق ندم دلیل و مدرکی که داشتند نشان دادند به پدر خانم

امید;1017272 نوشت:
خواهرِ این آقا از این مسأله مطّلع است و فکر می کند در صورت ازدواج با این آقا، پشتوانه ای ندارید که در صورت برخورد با اخلاقِ نامناسب یا شرایطِ بدِ زندگیِ برادرش تصمیم به طلاق بگیرید.

اطلاع ندارد، فقط چون در روستا عرف این بوده که سن دختر بالا باشد خواستگاری دارند که طلاق داده یا فوت کرده همسرش.
فکر می کند من مخالف هستم و جواب رد میدهم با این حرفها می خواهد نظر من تغییر کند.

خلوت گزیده;1017391 نوشت:
بعد از دیدن برادرشون فکر نمی کنم از نظر ظاهری بتونم کنار بیام خیلی سنشون بالا تر نظر می آمد، تاریخ تولد شناسنامه اعتباری ندارد ممکنه سنشان بیشتر از 11 سال اختلاف باشد (اکثرا قبلا در روستا تاریخ تولد پسرها چندسال کوچکتر از تاریخ تولد حقیقی در شناسنامه ثبت می شد)

سلام

در مورد مسائل و مشکلات تفاوت سنّیِ زیاد (بیش از ده سال) باید بگویم:
تناسب سنی از جمله موازين زيربنايی و اساسی در ازدواج است که بی توجهی به آن، زمينه ساز بسياری از کج خلقی ها و ناسازگاری ها در زندگی زناشويی خواهد شد. فردِ مُسِن تر ممکن است ترس از دست دادن همسر، وابستگی به او، احساس برتری و کامل بودن، موظف دانستن خود و احساس مسئوليت نسبت به کنترل رفتارهای فردِ کوچک تر، زير سوال بردن تعدادی از رفتارهای او، کهولت سن و زوال جسمی و غیره را تجربه نماید. فرد کوچک تر نيز با نگرانی هايی مانند: دلزدگی و سردشدن نسبت به رابطه زناشويی، احساس بی حوصلگی و تمايل به انزوا، احساس خجالت زدگی از حضور در جمع و معرفی همسر به دوستان و آشنايان، حس پشيمانی و ...، دست و پنجه نرم می کند. وجود فاصله سنی زیاد باعث می شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک کنند و دنیایِ شان فاصله زیادی با هم داشته باشد. اگر زن بخواهد گاهی جوانی کند یا کمی سراغ تفریحات شاد و پرهیجان برود، ممکن است همسرش همراه نباشد و ترجیح دهد در خانه بماند. گاه وجود فاصله های سنی زیاد باعث می شود که برخی از مردان، سوءظن هایی نسبت به همسر خود پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار خود بیاورند. جااُفتاده بودن سنّ مرد می تواند او را به همسری کنترل گر تبدیل کند که مدام برای همسرش تعیین تکلیف می کند.

اجازه دهید گفته های یک کاربر فضای مجازی درباره اختلاف سنّیِ پدر و مادرش را عیناً ذکر کنم:
«مادر من با پدرم 11 سال اختلاف سنی داره ولی اگر ببینیدش اصلا متوجه این اختلاف سنی نمیشین چون واااقعا راسته که شوهر سن بالا زن رو هم پیر میکنه روابطشونم اصلا خوب نیس همونطور که شما ذکر کردین پدرم سعی داره روی مادرم حکومت کنه و مادرم هم زیر بار نمیره و اینطوریه که همش کارشون دعواس».

شما که توی شهر زندگی می کنید چرا باید به باورهای روستایی اهمیت بدید. سن ازدواج بالا رفته و تو این برهه کسی ایراد نمیگیره.

شما مباحث و خلط میکنین جدا کنین و بعد تصمیم بگیرین.
اینکه سنتون و چنده و خانواده تون چطوره و چه مشکلاتی دارید و کلا کنار بذارید فرض کنید شما هیچ مشکلی ندارین. بیایید شرایط این آقا رو بررسی کنید.
ایشون دو تا ازدواج داشته فرض بر این بگیریم حرفای خواهرش کاملا درست باشه، اما آیا مردی که به خاطر حجاب با وجود بچه زندگیش و خراب میکنه برای زندگی مناسبه؟ از کجا معلوم این آقا با اخلاقش باعث خیانت همسرانش نشده؟ از کجا معلوم تحیلی نیست و خودش پرونده سازی نکرده؟ مثلا زنش و برای اینکه راحت طلاق بده و تخیلات بیمارگونه اش و از خیانت زنش و ثابت کنه وارد بازی الکی کرده و با دوستانش آشنا کرده که راحت طلاقش بده یا آزمایشش کنه؟
به هر حال مسئول زندگی مرد هست و ایشون آنچنان که معلومه به زن و زندگی مثل کالا نگاه میکنه و ارزشی قایل نیست... هنوز کاملا طلاق نگرفته دنبال ازدواج سوم هست که خودش و ثابت کنه که به نظرم ده تا هم بگیره طلاق میگیره. به فکر بچه هاش نیست؟
شغلشم که شفاف نگفته.
از الانم که خانوادتون و زیر سوال بردن و جایگاهی ندارید.
پس فردا با این همه خواهر شوهر حراف چطور میخواید کنار بیایید؟

اگر خونه پدرتون بمونید باز امید دارید ازدواج مناسب داشته باشید اما با یه شکست دیگه خونه پدرتون چطور میخواید کنار بیایید.

یه مدت از خواهراش جدا باشید و به حرفاش توجه نکنید تا تصمیم مستقل بگیرید.

یه توصیه اینکه خواستگار ندارید تقصیرش پدرتون نیست خودتون باید تلاش کنید از حالت بچگانه بیرون بیاید وارد اجتماع بشید تلاش کنید.


nooraaa;1017581 نوشت:
به هر حال مسئول زندگی مرد هست

در حقوق برابری، در مسئولیت‌ها مسئولیت با مرد!
ماشاالله به این همه انصاف! happy

البته از نظر من هم این آقا ابداً به درد زندگی نمی‌خورد اما نه به دلایلی که خانمها در این تاپیک بطور کاملاً احساسی بیان می‌کنند!

خلوت گزیده;1017172 نوشت:
خواستگاری دارم
استارتر محترم فقط یک جمله به شما می‌گویم
بلافاصله و بدون ذره‌ای فکر این خواستگار را رد کنید که عواقب وحشتناکی در انتظار شماست

اما درمورد خودتان هم بدون تعارف عرض کنم که هنوز راه زیادی تا رسیدن به بلوغ کافی برای ازدواج دارید
بهتر است فعلاً به ازدواج فکر نکنید، حتی با یک مرد خوب چون در آن صورت ممکن است شما خود عامل شکست آن مرد در زندگی بشوید
ازدواج یک موضوع دوطرفه است. همانطور که مرد وظیفه خوشبخت کردن شما را دارد شما نیز همین وظیفه را در قبال آن مرد دارید
بهتر است بیشتر مطالعه کنید و این نگاه ساده را کنار بگذارید و پس از رسیدن به بلوغ کافی، اقدام به ازدواج کنید


nooraaa;1017580 نوشت:
یه توصیه اینکه خواستگار ندارید تقصیرش پدرتون نیست خودتون باید تلاش کنید از حالت بچگانه بیرون بیاید وارد اجتماع بشید تلاش کنید.

سلام خواستگاری ندارم ؟!

nooraaa;1017580 نوشت:
حالت بچگانه بیرون بیاید وارد اجتماع بشید تلاش کنید.

حالت بچگانه؟ به صورت مصداقی تر می توانید اشاره کنید ؟

nooraaa;1017580 نوشت:
مثلا زنش و برای اینکه راحت طلاق بده و تخیلات بیمارگونه اش و از خیانت زنش و ثابت کنه وارد بازی الکی کرده و با دوستانش آشنا کرده که راحت طلاقش بده یا آزمایشش کنه؟

مشابه افکار پدرم دارید به موضوع نگاه می کنید. خیلی وقتها ما علت پیشامدها را نمی دانیم. و این درست نیست، این فرد به هر نحوی و علتی می خواهد همسر خود را طلاق دهد قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم سوال من برای روشن شدن تکلیف خودم بود که با مشکلاتی که داشته ام آیا فرد مناسبی می توانم برای این فرد باشم؟

[=HelveticaNeue]

Reza-D;1017591 نوشت:
بهتر است فعلاً به ازدواج فکر نکنید، حتی با یک مرد خوب چون در آن صورت ممکن است شما خود عامل شکست آن مرد در زندگی بشوید

آیا با فکر نکردن به ازدواج به بلوغ کافی میرسم؟

Reza-D;1017591 نوشت:
ازدواج یک موضوع دوطرفه است. همانطور که مرد وظیفه خوشبخت کردن شما را دارد شما نیز همین وظیفه را در قبال آن مرد دارید

به همین دلیل راهنمایی خواستم.

خلوت گزیده;1017172 نوشت:
لطفا راهنمایی کنید ازدواج من با افراد که به هر نحوی همسرشان را از دست دادند درسته باتوجه به مشکلاتی که داشتم ؟ بعد از ازدواج با چنین افرادی، ممکنه چه مشکلاتی داشته باشم؟

خلوت گزیده;1017657 نوشت:
آیا با فکر نکردن به ازدواج به بلوغ کافی میرسم؟

نه خواهر گرامی، اما با فکر کردن به ازدواج بدون ایجاد شرایط مناسب برای خود، دچار اضطراب خواهید شد
بلوغ فکری یک موضوع نسبی است. ممکن است شما در بخش‌هایی بسیار بالغ باشید و در بخش‌هایی ضعف داشته باشید
مصداقی خدمتتان عرض می‌کنم. مثلاً به این بخش از صحبتتان دقت بفرمائید:

خلوت گزیده;1017172 نوشت:
با چند نفری هم که درمورد خواستگار که دارم صحبت کردم، گفتند با شرایط خانوادگی که داری و بالا رفتن سن داشتن خواستگار با شرایط ایشون عادی هست
خیلی فکر کردم تو این مدت اول چند روز ناراحت بودم ،گریه میکردم که چرا اینطور فکر کردند ، اما الان میخوام منطقی به این موضوع نگاه کنم

خب این یعنی شما باید بیشتر روی خودتان کار کنید. چون مشخص است هنوز آنقدر مقاوم نشده‌اید و حرفهای سطحی عده‌ای به همین راحتی شما را به گریه انداخته است
همین موارد است که باعث می‌شود دیگران به شما بگویند رفتارتان بچه‌گانه بوده یا بگویند هنوز به بلوغ لازم نرسیده‌اید
اما جملهء آخر شما که گفتید می‌خواهم منطقی به موضوع نگاه کنم، نشان از عزم شما برای تغییر دارد که قابل تحسین است

دقیقاً باید همین روش را پیش بگیرید و برای خود و شخصیت خود ارزش بسیار بیشتری قائل باشید
متاسفانه بخش قابل توجهی از جامعهء ما (نه همه) فکر می‌کنند دخترها حق انتخاب ندارند و فقط باید انتخاب بشوند
و بدتر اینکه خیلی از خود دخترها نیز همین تصور را دارند. درحالیکه یک دختر کاملاًمی‌تواند در جزب خواستگار خوب تاثیرگذار باشد

الان کاملاً مشخص است که شما با این نگاه که دیگر شانسی برای ازدواج ندارید قصد دارید به این آقا فکر کنید
حتی پرسش شما از این سایت هم بیشتر برای این است که شاید علتی پیدا کنید که قلبتان را که با این ازدواج مخالف است آرام کنید

اما باید عرض کنم فکر شما اشتباه است. شما استحقاق بسیار بیشتری دارید و موقعیت‌های زیادی هم خواهید داشت
فقط باید نگاه خود را تغییر بدهید و برای خود خیلی بیشتر از این ارزش قائل شوید

Reza-D;1017661 نوشت:
چون مشخص است هنوز آنقدر مقاوم نشده‌اید و حرفهای سطحی عده‌ای به همین راحتی شما را به گریه انداخته است

سلام حرفهای سطحی؟ انتظار درک شرایط از شما ندارم، که با خواندن چند خط از مشکلات من اینطور فکر کنید. برای مشکلی در خلوت خود ناراحت شدید ؟ شاید اطرافیان از دلخور شدن من اطلاع نداشته باشد. علت گریه کردن فقط حرفهای سطحی عده ای نبود.

نمیدانم متوجه این موضوع می شوید مدتها درگیر مسئله ای باشید تلاش کنید که حل شود ولی نتوانید؟ در این شرایط ممکن است با کوچکترین مسئله ای ،حس کنید شرایط خیلی سخت و غیر قابل تحمل شده است. با گذشت زمان این احساس کمتر می شود و نگاه متفاوت به موضوع پیدا کنید.

Reza-D;1017661 نوشت:
اما با فکر کردن به ازدواج بدون ایجاد شرایط مناسب برای خود، دچار اضطراب خواهید شد

سالها فکر و خیال ازدواج و برای فراهم کردن شرایط مناسب برنامه ای نداشته باشید و به یکباره متوجه شوید که خیلی کوتاهی کرده اید وقتی به هم سن و سالهای خود نگاه کنید و ببیند شما تازه اول راه هستید و آنها چند سال بعد دارند دخترشان را شوهر می دهند و...

همه اینها یکباره روی هم تلمبار شود چه باید کرد.

خلوت گزیده;1017702 نوشت:
همه اینها یکباره روی هم تلمبار شود چه باید کرد

راه حل شما بدون تردید: "استاد امیـد"
من هم به عنوان یکی از اعضا هر نکته‌ای به ذهنم برسد زیر نظارت ایشان با شما در میان خواهم گذاشت
مشکل شما کاملاً قابل حل است، بدون هیچ تعارفی گل

Reza-D;1017591 نوشت:

در حقوق برابری، در مسئولیت‌ها مسئولیت با مرد!
ماشاالله به این همه انصاف! happy


سلام
منظور از برابری نصف نصف بودن همه چیز نیست همونطور که عدالت معناش مساوی بودن نیست.
بلاخره مرد هست که انتخاب میکنه چه نوع خانواده ای تشکیل بده و تو زندگی ایشون مرد سالاری هست اما دلیل نمیشه به همسرش بی احترامی کنه یا بیگاری بخواد بکشه.
هر خانواده ای شرایط خاص خودش و داره. در خانواده ای که خرج خونه بیشتر با زن هست نباید انتظار داشت زن مطیع اوامر چند همسری باشه و رفتارهای زشتش و تحمل کنه... . من هم اگر قبلا خارج این گفتم عذر میخوام.

اما در مورد سوالات استارتر محترم
سلام
اینکه خواستگار ندارید قصد جسارت نداشتم بلکه اینطور برداشت کردم که خواستگار مناسبی ندارید چون همین آقا خودش یک خواستگاره.
من اینطور برداشت کردم که شما خواستگار مناسبی ندارید و نمیخواید سرسری این خواستگار و به خاطر ظاهر و شرایط بدش از دست بدید بلکه میخواید بدونید آیا راهی هست با این شرایط بشه زندگی کرد؟
بنده معتقدم هرکس بخواهد با چنین شرایطی در صورتیکه دقیق چیزی مشخص نشود ازدواج کند بنا به میزان آستانه تحملش ازدواجش طول خواهد کشید و در نهایت یا طلاق رسمی خواهد گرفت یا فقط اسما زن و شوهر خواهند بود که اون هم باعث مفسده هایی میشه.

شما هنوز اطلاع درست و کاملی از صورت مساله ندارید. شغلش علت اختلافاتش اخلاقش بچه هاش میزان ازدواجش چرا به راحتی همسرش و طلاق داده ... فکر میکنین برین داخل قوطی و روبنده ببندین حله؟! برعکس این رفتارها نشان دهنده ایمان نیست بلکه یه نوع اختلاله که به انواع دیگه بروز میتونه بکنه.
چطور با این اطلاعات جزیی آن هم از یک واسطه که قطعا حب و بغض ها و میزان درکی که تونسته از برادرش دریافت کنه درش دخیل هست دارید تصمیم میگیرید و اطلاعات اون واسطه هم هرچقدر درستکار و منطقی و عادل باز هم مستقیم نیست چون در زندگیشون هر لحظه همراهشون نبوده که بدونه چی به چیه و اصلا در حد داوری نیست. شما با این نوع اطلاعات دارید تصمیم می گیرید و می خواید بدونید میتونید با این شرایط بسازید یا نه. من میپرسم کدوم شرایط؟ اصلا شما شرایطی میدونید که بخواید راهکاری پیدا کنید. یا دارید لج میکنید.
با شرایط خودتون که راحت تر میتونید بسازید.

حالت بچگانه ای که گفتم همینه که یکی رو مقصر بدونیم و خودمون فعالیتی نکنیم و راهی که درست نیست بریم.

خلوت گزیده;1017268 نوشت:
دوستم منتظر هستند و در مورد اینکه دختری که تا سی سالگی ازدواج نکند منتظر خواستگار ایده ال نباشد و خیلی چیزهای دیگه صحبت می کند.
تو این مدت انقدر غیر مستقیم دوستم مسائلی رو مطرح کرده که منتظر خواستگار دیگه نیستم .
همش میگه دختر،خانواده دختر مشکل نداشته باشند سنش بالا نمیره همه براش سرو کله میشکونن اونی که بعد سی مونده دیگه منتظر کی هستش ..

سلام. با توجه به ایتکه من سی رو رد کردم و تعداد زیادی دختر مجرد بالای سی میشناسم، خیلی صریح بهتون بگم که دوستتون خیلی بی شعوره. بهتره همین امروز باهاش بهم بزنین. آدم تک و تنها باشه در این دنیا بهتر از همنشینی و همصحبتی با این افراد هست. شما رو تک و تنها گیر آورده ، احتمالا از مشکلات زندگیتون هم خبر داره، داره با القای ناامیدی و سوءاستفاده از شرایط شما برادر دوبار زن طلاق داده اش رو به شما دختر دسته گل میندازه. شکی ندارم. اینقدر دیدم اینطوری که حد نداره.

خلوت گزیده;1017172 نوشت:
لطفا راهنمایی کنید ازدواج من با افراد که به هر نحوی همسرشان را از دست دادند درسته باتوجه به مشکلاتی که داشتم ؟ ممکنه بعد از ازدواج با چنین افرادی چه مشکلاتی داشته باشم؟


سلام .
اول اینکه بدبینی که تو ذهن اقا بنا بر تجربیات ازدواج های قبلی نقش بسته رو نمیتونید به اسونی از بین ببرید
دوم بچه ها
برای پدر ها .بچه شون خیلی مهمن .محبت و توجه ایشون تقسیم میشه .و این برای شما سخته .چون اون بچه ها .بچه های خودتون نیستند
سوم .دوسستون از شما داره سو استفاده میکنه و حسابی مغز شما رو شست و شو داده و اعتماد به نفس شما رو با خاک یکسان کرده
اگه مورد واقعا خوبی بود هیچ وقت مادرتون مخالفت نمیکرد
کی این بچه ها میخوان بفهمن پدر و مادر بده بچه شون رو نمیخوان خدا عالمه

سلام ممنونم از راهنمایی تک تک شما. میفهمم پدر، مادر بده من را نمی خواهند.

خلوت گزیده;1017172 نوشت:
لطفا راهنمایی کنید ازدواج من با افراد که به هر نحوی همسرشان را از دست دادند درسته باتوجه به مشکلاتی که داشتم ؟ ممکنه بعد از ازدواج با چنین افرادی چه مشکلاتی داشته باشم؟

شاید فرد دیگر با شرایط مشابه مثلا همسرشان فوت شده باشد خواستگار داشته باشم . می خواهم نگاه درستی به این موضوع داشته باشم.

صائب تبریزی;1017862 نوشت:
خیلی بی شعوره

سلام

متشکرم که در این موضوع مشارکت کردید و نظرتان را ارسال فرمودید. فقط یه ذرّه تند نوشتید. امیدورام باز هم شاهد مشارکت مفیدتان در موضوعات باشیم.
@};-@};-@};-
happy

صائب تبریزی;1017862 نوشت:
صریح بهتون بگم که دوستتون خیلی بی شعوره.

امید;1018007 نوشت:
فقط یه ذرّه تند نوشتید.

سلام درکشان می کنم.
دوستم از گفتن این حرفها منظوری ندارند. این دیدگاه باتوجه به محیطی که بزرگ شده اند شکل گرفته .

خلوت گزیده;1018009 نوشت:
سلام درکشان می کنم.
دوستم از گفتن این حرفها منظوری ندارند. این دیدگاه باتوجه به محیطی که بزرگ شده اند شکل گرفته .

به نظر من اتفاقا دوستتان از گفتن این حرفها منظوری داره. همه آدمها هر حرفی رو میزنن یک منظوری دارن منتها گاهی اوقا اون منظور بد برداشت میشه.

اما از کجا میگم که دوست شما منظوری داره: 1- دوست شما داره به شما فشار میاره که زود جواب بدید. 2- دوست شما مدام به شما سرکوفت میزنه که منظر کی هستی و ... 3- دوست شما احتمالا میدونه که شرایط خانوادگی و عرف محل زندگیتون طوریی هست که اگر پای برادرش به خونه شما باز بشه ، احتمالا اسم شما دو نفر سر زبون بیفته و دیگه نشه پسره رو جواب کرد بخاطر ترس از حرف دیگران.

برای من مشخصه که دوست شما برادرش رو واجد تمام کمالات انسانی میدونه و شما رو بدبخت بیچاره ایی که هیچکس سراغت رو نمیگیه و خانوادت هزار تا مشکل داره و ... و تازه از خدات هم باشه که زن برادرش بشی.

برای همین هم میگم که ارتباطت رو با این فرد قطع کن. این فرد تو رو فاقد هر گونه صلاحیت برای پیشرفت و داشتن زندگی خوب میدونه، این فرد بدرد معاشرت نمیخوره و با هر کلمه اش اعتماد به نفست رو صد درجه پایین میاره. حالا این مربوط به نوع تربیتشه یا هرچیز دیگه کاری ندارم.

صائب تبریزی;1018134 نوشت:
دوست شما داره به شما فشار میاره که زود جواب بدید.

صائب تبریزی;1018134 نوشت:
دوست شما مدام به شما سرکوفت میزنه که منظر کی هستی و ...

صائب تبریزی;1018134 نوشت:
دوست شما احتمالا میدونه که شرایط خانوادگی و عرف محل زندگیتون طوریی هست که اگر پای برادرش به خونه شما باز بشه ، احتمالا اسم شما دو نفر سر زبون بیفته و دیگه نشه پسره رو جواب کرد بخاطر ترس از حرف دیگران.

صائب تبریزی;1018134 نوشت:
برای من مشخصه که دوست شما برادرش رو واجد تمام کمالات انسانی میدونه و شما رو بدبخت بیچاره ایی که هیچکس سراغت رو نمیگیه و خانوادت هزار تا مشکل داره و ... و تازه از خدات هم باشه که زن برادرش بشی.

صائب تبریزی;1018134 نوشت:
برای همین هم میگم که ارتباطت رو با این فرد قطع کن. این فرد تو رو فاقد هر گونه صلاحیت برای پیشرفت و داشتن زندگی خوب میدونه، این فرد بدرد معاشرت نمیخوره و با هر کلمه اش اعتماد به نفست رو صد درجه پایین میاره. حالا این مربوط به نوع تربیتشه یا هرچیز دیگه کاری ندارم.

سلام
چیزی که متوجه شده ام در این مدت این بود که چون فکر می کنند خانم دوم می خواهند از موقعیت برادرشان سوء استفاده کنند (شرایط مالی که دارند ) و با فرد دیگر ازدواج کنند.
دوست دارند یک فردی رو برای برادشان پیدا کنند که از هر لحاظ خوب باشد(فکر می کنند اون فرد من می توانم باشم چون شناختی از خانواده من ندارند اینطور فکر می کنند) تا زن دوم ببینند که مشکل از طرف برادرشان نیست بلکه خود خانم مشکل داشته و لیاقت زندگی کردن با ایشون رو ندارد.
می دانم وارد شدن به این زندگی مشکلات زیادی خواهد داشت. با طولانی شدن جواب دادن من احتمالا دوستم متوجه شده اند که حرفهایشان کارساز نبوده و دیگه در مورد برادرشان صحبت نمی کنند.

پرسش:

خواستگاری دارم که از زن اول و دومش جدا شده و از هر کدام یک فرزند دارد. با خواهر این آقا دوست هستم. شناخت زیادی از برادرش ندارم. فقط می دانم که حدودا چهل ساله است و یازده سال از من بزرگ تر می باشد. با اینکه شغل مشخصی ندارد، طبق گفته خواهرش با سرمایه گذاری در کارهای مختلف، درآمد خوبی دارد. خواهرش دلیل جدایی های این آقا را این طور عنوان کرده که همسرانش مسائل محرم و نامحرم را رعایت نمی کردند. لطفا راهنمایی کنید که ازدواج من با این فرد درست است؟

پاسخ:

شما خانمی جوان هستید که دوست دارید ازدواج کنید و آرامش بیشتری در زندگی احساس کنید. این یک خواست و نیاز طبیعی است. ما هم از اینکه دوستان و کاربران این سایت ازدواج کنند و خوشبخت شوند واقعا خوشحال می شویم.

این آقای خواستگار تاکنون دو ازدواج ناموفق داشته و از هر همسرش، یک فرزند دارد. مسائل اجتماعی _ مانند: طلاق _ با پدیده های شیمیایی و فیزیکی تفاوت دارند. پدیده های شیمی و فیزیک، از «عِلیّتِ خطّی» تبعیّت می کنند. به عنوان مثال وقتی کُلر با سدیم ترکیب می شود، این ترکیبْ علّت برای تشکیلِ کُلُریدِ سدیم (نمک طعام) می گردد. پس ترکیبِ دو عنصر، علّت و تشکیلِ نمک طعامْ معلول می باشد. به این نوع علیّت، «علّیّتِ خطّی» می گویند. یعنی یک شیءْ باعثِ پیدایشِ یک شیءِ دیگر می شود. "الف" باعثِ "ب" و "ب" باعثِ "پ" می شود و "پ" باعثِ "ت" می شود. خواهر این خواستگارتان، تفکرش مبتنی بر علیّت خطّی است. او معتقد است یا شاید وانمود می کند که علت جداییِ برادرش، مقیّد نبودنِ همسرانش به مسأله محرم و نامحرم بوده است. اما این الگویِ «توپِ بیلیارد» (علیّت خطّی) که می گوید:«نیرو فقط در یک سمت حرکت می کند و در مسیر خودْ اشیاءِ دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد»، در روابطِ بشری دیگر کاراییِ چندانی ندارد.

دیدگاهِ «علّیّتِ خطّی» مدّت هاست که جایگاهی در خانواده درمانیِ علمی ندارد. زیرا امروزه به خانواده به چشم یک سیستم نگاه می شود. در یک سیستمْ همه اعضا در پیدایشِ رویدادها نقش دارند. در یک سیستم، همه اعضا در یکدیگر تأثیر دارند و از یکدیگر تأثیر می پذیرند. به این نوع علّیّت، «عِلّیّتِ حَلقوی» می گویند. در این نوع علّیّت، هیچ فردی به تنهایی علّت برای یک موضوع نیست و هیچ رویدادیْ معلولِ رویدادِ قبل از خود نیست. در این دیدگاه، وقتی مشکلی در خانواده بُروز می کند، مثلا بحث اختلاف و جدایی پیش می آید، همه اعضای خانواده در بُروزِ آن نقش دارند. این گمان وقتی قوی تر می شود که می فهمیم این آقا با اینکه حدود چهل سال از عمرش می گذرد، هنوز شغل مشخصی ندارد. او دیگر یک جوان خانم و بی تجربه نیست که هر چند وقت یک بار از شغلش دلزده شود و از شغلی به شغلی دیگر برود. مسأله وقتی عجیب تر می شود که می گویید با اینکه شغل مشخصی ندارد، وضع مالیِ خوبی دارد. اینها باعث می شود احتمالاتی همچون پرداختن به کارهای غیرقانونی برای کسب درآمد در مورد این آقا تقویت شود.

شما یا یک فردِ مطمئن از طرف شما، باید در مورد این آقا تحقیق و بررسی کند.می توانید به محله ای که این آقا با همسرانش زندگی می کرده یا محله ای که چند سال در آن ساکن بوده بروید و در مورد این آقا تحقیق نمایید. بهتر است با خانم های جوان در مورد این آقا صحبت کنید؛ چون خانم های جوان بهتر احساسات یک خانم جوان را درک می کنند. برخی از خانم ها ممکن است با این تصور غلط که دادن اطلاعات صحیحْ مانعِ امر خیر می شود، از دادنِ اطلاعات درست خودداری نمایند.

ممکن است بعد از تحقیق مشخص شود که این آقا پولش را از راه غیرقانونی به دست نیاورده؛ بلکه مثلا از پدرش به ارث برده یا از پدرش پول می گیرد. این موارد نیز باعث می شود به این مسأله برسیم که این آقا با اینکه در دهه چهارم عمرش قرار دارد، هنوز هویّت معیّنی کسب نکرده است و به همین خاطر هنوز شغل مشخصی ندارد. نداشتن هویّتِ معین در این سنّ، کارِ سازگاریِ همسر با این مرد را دشوار می سازد.

درست است که ازدواج و یافتنِ یک همدم نیاز اساسیِ هر انسان سالمی است؛ اما نیاز به صمیمیت و رسیدن به آرامش تنها با ازدواجی مناسب با فردی شایسته برآورده می شود. اگر ازدواج با فردی که دارای شرایطُ یک همسر مناسب نباشد صورت گیرد، همین ازدواج که مقدس ترین امر در دین ماست، مایه بروزِ استرس فراوان در زندگی و ایجاد دردسرهای زیاد برای فرد می شود.
توصیه من این است که با مراجعه به محل زندگیِ این آقا، آدرسِ همسران قبلی اش را بیابید و با آنها در مورد اخلاق و رفتارهای این مرد صحبت کنید. درست است که آنها به دلیل متارکه و طلاق از این آقا کینه به دل دارند؛ اما با صحبت با این دو خانم، می توانید به زوایای پنهانِ زندگیِ این مرد (نحوه کسب درآمد، ویژگی های اخلاقی و رفتاری او) واقف شوید و با چشم باز به خواستگاری اش پاسخ دهید.

موضوع قفل شده است