جمع بندی بهترین جهان ممکن و پاسخگویی به شبهه شرور

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بهترین جهان ممکن و پاسخگویی به شبهه شرور


سنت الهی بهترین جهان ممکن

سنت الهی بهترین جهان ممکن در این زمینه به این معنی است که خداوند جهان را به بهترین حالتی که ممکن است پدید آورده است، یعنی هرگونه جهان دیگری که بوجود می آمد، یا شر بیشتری در آن وجود داشت یا خیر کمتری در آن وجود می داشت.

در پاسخ به این اعتراض می توان گفت:

نخست اینکه ادعای اینکه جهان نمیتواند بهتر از اینکه اکنون است باشد ادعایی باطل است، انسانها توانسته اند با پیشرفت تکنولوژی و دانش خود از میزان شرها در جهان کم کنند. خداباوری که این ادعا را میکند باید قبول کند که تمامی چیزهای موجود در جهان در بهترین حالت خود هستند. در این صورت از او باید انتظار داشت که با دانش پزشکی بطور کلی مخالفت کند و تلاشهای انسانها را برای درمان و کاهش شر ها را باطل بداند. بعنوان مثال نباید دندان عقلش را بکشد زیرا بر اساس نظر او دندان عقل باید وجود داشته باشد زیرا این جهان به بهترین حالت خلق شده است. یا اینکه نباید در درمان بیماران روانی بکوشد. شایان ذکر است برخی از فرقه های مسیحی اینگونه رفتار میکنند و بیماران خود را درمان نمیکنند.

دوم اینکه ادعای بهترین جهان ممکن بودن این جهان ادعایی بی معنی است، زیرا درصورت وجود خدا او به دلیل کمال اخلاقی خود نمیتواند دنیایی بد تر از دنیای فعلی را بوجود بیاورد، و گفتن اینکه این دنیا بهترین حالت ممکن است به معنی این است که میتوان دنیاهای دیگری را نیز فرض کرد که بدتر از دنیای فعلی هستند، در حالی که در واقعیت نمیتوان چنین دنیاهایی را با فرض وجود خدا فرض کرد، زیرا اگر وجود چنین دنیاهایی ممکن میبود خدابواسطه ویژگیهایش باید آن دنیا را خلق میکرد، لذا «دنیاهای بدتر» بی معنی است و در نتیجه «بهترین دنیای ممکن» نیز بی معنی است. ممکن است بتوان دنیاهایی برتر از این دنیا را تصور کرد اما تصور دنیاهایی بدتر از این دنیا است با در نظر گرفتن وجود خدا میسر نیست. لذا این سنت اساساً بی معنی است.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدیق

[TD][/TD]

[=microsoft sans serif]

omid2424;1015721 نوشت:
سنت الهی بهترین جهان ممکن

سنت الهی بهترین جهان ممکن در این زمینه به این معنی است که خداوند جهان را به بهترین حالتی که ممکن است پدید آورده است، یعنی هرگونه جهان دیگری که بوجود می آمد، یا شر بیشتری در آن وجود داشت یا خیر کمتری در آن وجود می داشت.


باسلام و عرض ادب
برای پاسخ بدین سوال، ابتدا محورهایی که در شبهه مطرح شده است را بیان و سپس به بررسی آن میپردازیم.
محور نخست. تقریر بهترین جهان ممکن
محور دوم، ایرادهایی که بر این نظریه گرفته شده است.
[=microsoft sans serif]ایرادهایی که بر این مطلب گرفته شد، به صورت خلاصه اینچنین اند:
نخست. ادعای اینکه جهان نمیتواند بهتر از اینکه اکنون است باشد ادعایی باطل است، انسانها توانسته اند با پیشرفت تکنولوژی و دانش خود از میزان شرها در جهان کم کنند.
دوم. اینکه لازمه بهترین جهان ممکن دانستن این عالم، آن است که انسان به دنبال، تکمیل این جهان نرودو تمامی آنچه به عنوان شر او را آزار میدهد را به همان صورت و بدون اصلاح قبول کند. همانطور که برخی از فرقه های مسیحی اینگونه رفتار میکنند و بیماران خود را درمان نمیکنند.
سوم. قید ممکن برای جهانهایی که میتوانست خلق شود نادرست است. . ممکن است بتوان دنیاهایی برتر از این دنیا را تصور کرد اما تصور دنیاهایی بدتر از این دنیا است با در نظر گرفتن وجود خدا میسر نیست؛ زیرا ممکن بودن این جهانها بدان معناست که خداوند میتواند آنها را خلق کند در حالیکه آن جهان های دیگر، نسبت به جهان فعلی بد و مرجوح هستند. بنابراین خصوصیاتی که خداباوران نشان میدهد که خداوند نمیتواند خالق جهانی بد و مرجوح باشد.

[=microsoft sans serif]در ابتدا لازم است تقریری از این مطلب ارائه کنیم.

اكثر قريب به اتفاق متفكّران اسلامي و برخي از فيلسوفان غربي، قايل به تحقق نظام احسن و بهترين جهان ممكن هستند، به اين معني كه تمامي جهان‌هايي كه خداوند خلق كرده و نيز جهان مادّي موجود، بهترين جهان ممكن است. به بيان ديگر جهاني كه ما مي‌بينيم و مشتمل بر خيرات و شرور است، از بهترين محصولات كارخانة آفرينش الهي است كه از آن بهتر و نيكوتر كمّاً و كيفاً قابل تصوّر نبود.
دليل طرفداران اين ديدگاه به طور خلاصه عبارت است از اين كه
اولا:
م1. خداوندي حكيم و عالم و قادر و خيرخواه مطلق است.
م2. پس، هيچ داعي و انگيزه‌اي براي به وجود آوردن شرور ندارد و هر آنچه از منبع غير متناهي افاضه مي‌شود، همه خير و نيكوست.
م3. امّا آنچه از شرور و ناملايمات، در آيينة جهان مشاهده مي‌كنيم، همگي معلول و تبعات حركات و تضادّ عالم مادّي محسوب مي‌شود، كه خواه و ناخواه منافع بعضي را به مخاطره مي‌اندازد و موجبات زيان و ضرر عدّة ديگر را فراهم مي‌كند.
م4. امّا براي تحصيل منافع بي‌شمار اين عالم، از اين شرور، گريزي نيست، چرا كه گردش امور عالم بنابر مشيّت الهي و بر وفق «اصل عليّت» مي‌چرخد كه مطابق آن، تمام آثار و معلول‌ها، مستند به ذات و طبيعت اشياء و علل فاعلي آنهاست، و صدور آثار از فاعل‌هاي خود مطابق اصل «ضرورت علّي و معلولي» اجتناب ناپذير است. در مثال آتش،حرارت و سوزاندن آن، مستند به طبيعت آن است و تصوّر آتش بدون سوزاندن، مانند تصوّر چهار بدون زوجيّت، محال است.(1)

ــــــــــــــــــــ

1. قدران قراملكي، محمد حسن، خدا و مسأله شر، قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه، ص 109.

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]ثانیا: يكي ديگر از استدلال‌ها بر اين‌كه ساختار كنوني جهان بهترين ساختاري است كه امكان وجود داشته است اين است كه
م1. اگر نظام و ساختاري بهتر از نظام كنوني جهان ممكن باشد ولي يافت نشده باشد بايد به يكي از سه دليل باشد
الف: خداوند از آن نظام و ساختار بهتر، آگاه نباشد
ب: خداوند، با فرض علم به آن نظام و ساختار توانايي و قدرت آفرينش آن را نداشته باشد
ج: با فرض علم و قدرت خداوند مانعي همچون «امساك فيض» و «بخل» در بين باشد.

م2. توجّه دقيق در باب صفات خداوند روشن مي‌كند كه هر سه دليل مفروض، باطل و نادرست است، زيرا علم، قدرت و فيّاضيت خداوند، نامتناهي است

از بطلان سه دليل مفروض بايد نتيجه گرفت كه فرض مقدّماتي، يعني«نظام و ساختاري بهتر از نظام و ساختار كنوني جهان ممكن است ولي يافت نشده است» نيز باطل است.(2)پس اين نظام عالم، بهترين نظام است

ــــــــــــــــــ
2. حجّت، منصور، پرسش‌هاي ابدي، انجمن معارف اسلامي ايران، ص 82، به نقل از: جوادي آملي، عبدالله، ده مقالة پيرامون مبدأ و معاد، ص 230 ـ 299.

[=microsoft sans serif]
نکته دیگری که لازم است بدان توجه شود و در حل اشکالات مطرح شده بسیار راهگشاست، توجه به مبنای دیدگاه "بهترین جهان ممکن" است.
همانطور که گفته شد، ایده بهترین جهان ممکن، برگرفته و ملهم از یک تصور در مورد خداوند است.
بدین صورت که خداوند احسن الخالقین است و به همین جهت، جهانی که خلق کرده است، نظام احسن است.
با قطع نظر از اینکه چنین تصوری درست یا دقیق هست یا خیر، خوب است متوجه باشیم که منظور از نظام احسن چیست؟
نظام احسن که برگرفته از عنایت ازلی(3) یا حکمت بالغه اوست، بدین معناست که عالم ماده به گونه ای خلق شود که در آن، مخلوقات بیشتری از کمالات بهترین بهره مند شوند.(4)

بر این اساس،
اولا: آنچه منشأ حکم به بهترین جهان ممکن بودن این عالم فعلی میشود، عنایت ازلی یا حکمت اوست.
ثانیا: این نظامها، همگی قابلیت خلق را داشته اند، یعنی استحاله عقلی و ذاتی نداشتند ولی به جهت عنایت و حکمت الهی، تحقق نیافتند.
ثالثا: بر اساس مطلب فوق، خداوند توان خلق نظامهای غیر احسن را داشته است ولی او به جهت صفاتی که دارد، تنها یکی از آن جهان های ممکن را انجام داده است که با صفاتش سازگاری بیشتری دارد.

ــــــــــــــ
[=microsoft sans serif]3. فیاضی، غلامرضا، تعلیقه بر نهایة الحکمه، ج۴، ص1190
4. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۹۲ (درس ۶۷)

[=microsoft sans serif]به بیان دیگر، چون خداوند خیر و کمال را دوست دارد و به جهات خیر و کمال موجودات نیز آگاه است، آفریدگان را به گونه‌ای می‌آفریند که هر چه بیشتر دارای خیر و کمال باشند. حب الهی بالاصاله به ذات خود و بالتبع به آفریدگانش تعلق می‌گیرد و همین رابطه اصالت و تبعیت در میان مخلوقات خداوند نیز بر قرار است.
به این بیان که موجود ممکنی که دارای همۀ کمالات امکان خود به وصف وحدت و بساطت باشد (موجود ممکن مجرد تام) در درجۀ اول از محبوبیت و مطلوبیت در نزد خدا باشد و سایر مخلوقات ممکن به حسب درجات وجود و کمالاتشان در درجات بعدی قرار می‌گیرند و به همین ترتیب تا به مرتبۀ مادیات برسد که میان کمالات وجودی آنها تزاحم برقرار با پدید آمدن موجودات بعدی، مزاحمت پیدا می‌کند و از سوی دیگر تکامل یافتن بعضی از موجودات مادی متوقف بر دگرگونی و نابودی برخی دیگر است؛ چنان که رشد و نمو حیوانات و انسان به وسیله تغذیه از گیاهان خواهد بود و نیز تغذیۀ برخی حیوانات از برخی دیگر حاصل می‌شود. در این سلسله، طبعا موجودات کامل تر از مطلوبیت بیشتری برخوردار خواهند بود.
با توجه به این مطلب است که حکمت الهی اقتضاء می‌کند خداوند در مادیات نیز نظامی را ایجاد کند که موجب تحقق کمالات وجودی بیشتر و بالاتر می‌باشد. یعنی سلسلۀ علل و معلولات مادی به گونه‌ای آفریده شوند که هر قدر ممکن است مخلوقات بیشتری از کمالات بهتری بهره مند گردند.(5)

ــــــــــــ
5. آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۹۲ – ۳۹۱.

[=microsoft sans serif]اینک به بررسی تک تک سوالات مطرح شده در مورد این مطلب میپردازیم:

نخست. ادعای اینکه جهان نمیتواند بهتر از اینکه اکنون است باشد ادعایی باطل است، انسانها توانسته اند با پیشرفت تکنولوژی و دانش خود از میزان شرها در جهان کم کنند.

شبهه مطرح شده نشان دهنده آن است که مطلب ارائه شده در جهان ممکن به درستی فهمیده نشده است.
همانطور که در مورد نظام احسن بیان شد، احسن بودن این نظام، بدان معنا نیست که در جهان مادی و عالم طبیعت، همه چیز به صورت مشخص و بدون تغییر ایجاد شده باشد.
بلکه این مسئله اصولا با مادی بودن ناسازگار است.
چرا که بر اساس مبانی صدرایی و مباحث عرفانی، هر چیز مادی همواره در حال تغییر و حرکت است.
تغییر لازمه ذات ماده است و از آن جدایی ندارد.
بنابراین، ثبات اصولا با مادی بودن ناسازگار است.
در تقریر نظام احسن نیز گفته شد که این نظریه به معنای بهترین نظام بودن از جهت ایجاد شرایط و زمینههای رسیدن به کمال لایق هر موجود است.

[=microsoft sans serif]بر این اساس، مشخص میشود که بهترین عالم ممکن بودن جهان مادی بدان معنا نیست که هیچ تغییری در آن روی ندهد یا نتوان در آن روی داد. بلکه بدان معناست که تمام لوازم و شرایطی که برای بهتر کردن این عالم نیاز هست، در خود آن قرار داده شده است و انسان با تلاش خود میتواند این کار را صورت دهد.
در نتیجه پاسخ ایراد دومی نیز که در طی اولین ایراد مطرح شده بود نیز مشخص میشود.
گفته شد که :
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]دوم. اینکه لازمه بهترین جهان ممکن دانستن این عالم، آن است که انسان به دنبال، تکمیل این جهان نرودو تمامی آنچه به عنوان شر او را آزار میدهد را به همان صورت و بدون اصلاح قبول کند. همانطور که برخی از فرقه های مسیحی اینگونه رفتار میکنند و بیماران خود را درمان نمیکنند.
چرا که این مسئله و اشکال ناشی از سوء فهم از ایده بهترین جهان ممکن و در نتیجه در نظام احسن است.
نظام احسن به معنای بدون تغییر بودن و به دنبال تغییر نبودن نیست بلکه به معنای آن است که انسان برای تغییر و کمال بخشیدن به زندگی خود نیازی به غیر از این جهان و عوامل موجود در آن ندارد و هرچه بخواهد در آن موجود است.

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]اما اشکال سوم.
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]قید ممکن برای جهانهایی که میتوانست خلق شود نادرست است. . ممکن است بتوان دنیاهایی برتر از این دنیا را تصور کرد اما تصور دنیاهایی بدتر از این دنیا است با در نظر گرفتن وجود خدا میسر نیست؛ زیرا ممکن بودن این جهانها بدان معناست که خداوند میتواند آنها را خلق کند در حالیکه آن جهان های دیگر، نسبت به جهان فعلی بد و مرجوح هستند. بنابراین خصوصیاتی که خداباوران نشان میدهد که خداوند نمیتواند خالق جهانی بد و مرجوح باشد. [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]

این اشکال، ناشی از عدم فهم درست از قدرت خداوند است.
بر اساس قواعد و اصول عقلی، خداوند متعال قادر بر هر کاری است که انجام آن ذاتا ممکن است.
مراد از امکان ذاتی یک کار آن است که انجام و تحقق آن عمل، خود به خود اجتماع نقیضین یا مستلزم آن نباشد.
مثلا، اینکه خداوند خود را از بین ببرد و معدوم کند، ذاتا محال است، چرا که خود این قضیه به معنای آن است که خداوند در اینکه واجب الوجود است(و عدم برایش محال است)، واجب الوجود نباشد(چرا که میخواهد خودش را معدوم کند.)
یا اینکه خداوند یک مثلث را مربع کند، مستلزم محال است چرا که مستلزم آن است که مثلث در عین اینکه مثلث و سه ضعلی است، چهار ضلعی باشد و این یعنی سه ضلعی نباشد.

اما هر کاری که نه خودش موجب اجتماع نقیضین شود و نه مستلزم آن شود، انجامش بر خداوند هیچ استحاله ای ندارد.
بر همین اساس، علمای کلام معتقدند که انجام هایی قبیح برای خداوند ممکن است ولی او آنها را انجام نمیدهد.(6)
چرا که
از سویی ،این کار محال ذاتی نیست پس قدرت خداوند میتواند به آنها تعلق بگیرد.
از سوی دیگر ،چون قبیح است خداوند با اختیار و اراده خود آن را انجام نمیدهد.

در بحث ما نیز این مسئله وجود دارد.
ایجاد جهانی که نسبت به جهان فعلی، بهتر نیست و از جهتی مرجوح است، ذاتا ایرادی ندارد.
چرا که تحقق ان جهان، نه اجتماع نقیضین است و نه مستلزم آن.
اما به جهت اینکه خداوند حکیم است و حکیم کار لغو و بیهوده و مرجوح را انجام نمیدهد، خداوند ان عالم های دیگر را محقق نمیکند.
نه اینکه توان انجام آنرا ندارد.

بنابراین
خداوند بر خلق جهانهای دیگر(برفرض امکان ذاتی آنها) قادر است.
اما به جهت کمالش آنها را محقق نمیکند.

موفق باشید.
ــــــــــــــــ
6. علامه حلی، کشف المراد، تعلیقه آیه الله حسن زاده آملی، قم، نشر اسلامی،1427ق، ص420-422

صدیق;1017338 نوشت:
به این بیان که موجود ممکنی که دارای همۀ کمالات امکان خود به وصف وحدت و بساطت باشد (موجود ممکن مجرد تام) در درجۀ اول از محبوبیت و مطلوبیت در نزد خدا باشد و سایر مخلوقات ممکن به حسب درجات وجود و کمالاتشان در درجات بعدی قرار می‌گیرند و به همین ترتیب تا به مرتبۀ مادیات برسد که میان کمالات وجودی آنها تزاحم برقرار با پدید آمدن موجودات بعدی، مزاحمت پیدا می‌کند و از سوی دیگر تکامل یافتن بعضی از موجودات مادی متوقف بر دگرگونی و نابودی برخی دیگر است؛ چنان که رشد و نمو حیوانات و انسان به وسیله تغذیه از گیاهان خواهد بود و نیز تغذیۀ برخی حیوانات از برخی دیگر حاصل می‌شود. در این سلسله، طبعا موجودات کامل تر از مطلوبیت بیشتری برخوردار خواهند بود.

سلام

این بخش از پاسخ شما باعث میشه افرادی که نظام احسن جهان رو قبول ندارند و یا به عدل الهی ایراد وارد کرده اند ایرادشان تقویت یابد.

در قانون جنگل هم موجودی که قویتر باشه حق حیات و رخورداری بیشتری داره و موجود ضعیف محکوم به فنا و یا عمر کم هست.این یکی از ایراداتی هست که عقیده داونیسم از سوی خدا باوران گرفته میشه.اما شما با این بخش از حرفتان در اصل دارید ادعای غیر باوران رو تقویت میکنید.

یعنی حد اقل بنده چنین برداشتی از سخن شما کردم

در هر صورت اگر طبق سخن شما خداوند افریدگان رو جوری می افریند که هرچه بیشتر دارای خیر و کمال باشند و از اون طرف تکامل یافتن برخی موجودات مادی متوقف بر نابودی و دگرگونی برخی دیگر است این خود میشه قربانی شدن موجوداتی تا موجودات دیگر تکامل پیدا کنن و این یعنی شر و ظلم!

بازم اشکال گیرنده میتونه اشکال بکنه چرا خدا حد اقل این زمین رو طوری نیافرید که دیگر لازم نباشه تکامل موجودی مزاحم موجود دیگر باشه.خب اینم فرقفی نداره ظلمه.حد اقل میتونست بعضی شرور باشه و لی دیگه نه اینقدر که رشد و تکامل برخی باعص نابودی برخی دیگر بشه چون همون ها هم هستی یافتن و حق زندگی دارن

[=microsoft sans serif]

Miss.Narges;1017373 نوشت:
این بخش از پاسخ شما باعث میشه افرادی که نظام احسن جهان رو قبول ندارند و یا به عدل الهی ایراد وارد کرده اند ایرادشان تقویت یابد.

سلام
این پاسخ مبتنی بر نظام احسن هست.
خب مشخصه کسی که این مبنا را قبول نداشته باشه، این پاسخ برایش بی فایده خواهد بود.

Miss.Narges;1017373 نوشت:
در قانون جنگل هم موجودی که قویتر باشه حق حیات و رخورداری بیشتری داره و موجود ضعیف محکوم به فنا و یا عمر کم هست.این یکی از ایراداتی هست که عقیده داونیسم از سوی خدا باوران گرفته میشه.اما شما با این بخش از حرفتان در اصل دارید ادعای غیر باوران رو تقویت میکنید.
یعنی حد اقل بنده چنین برداشتی از سخن شما کردم

Miss.Narges;1017373 نوشت:
در هر صورت اگر طبق سخن شما خداوند افریدگان رو جوری می افریند که هرچه بیشتر دارای خیر و کمال باشند و از اون طرف تکامل یافتن برخی موجودات مادی متوقف بر نابودی و دگرگونی برخی دیگر است این خود میشه قربانی شدن موجوداتی تا موجودات دیگر تکامل پیدا کنن و این یعنی شر و ظلم!

خب سرکار خانم، در مورد جمادات و گیاهان و حیوانات دیگر ،اگر به درستی استفاده شوند هیچ کسی معتقد نیست که استفاده درست از آنها شر و ناپسند هست مگر کسانی که مدافع حقوق حیوانات هستند.
با قطع نظر از آنها، وقتی یک انسان گرسنه میشود نیاز به غذایی دارد.
خداوند برایش این غذا را مهیا کرده است.
اینکه چرا اصلا انسان گرسنه میشوند یا اینکه چرا چیز دیگری را نمیخورد، ایرادهایی است که نهایتی نداره و هیچ فایده ای هم نداره.
هرچه گفته بشه، باز هم اشکال میشه چرا این را بخوریم.

مسئله مهم و حلقه مفقوده در اینگونه اشکالات ناشی از عدم توجه به فلسفه خلقت و هدف خداوند هست.
هدف خلقت انسان، عبودیت پروردگار هست و هرچه او برایش فراهم کرده باشد استفاده از آن ایرادی ندارد.

Miss.Narges;1017373 نوشت:
بازم اشکال گیرنده میتونه اشکال بکنه چرا خدا حد اقل این زمین رو طوری نیافرید که دیگر لازم نباشه تکامل موجودی مزاحم موجود دیگر باشه.خب اینم فرقفی نداره ظلمه.حد اقل میتونست بعضی شرور باشه و لی دیگه نه اینقدر که رشد و تکامل برخی باعص نابودی برخی دیگر بشه چون همون ها هم هستی یافتن و حق زندگی دارن

طبق نظام احسن، چون اینگونه بهتر به هدف میرساند
طبق نفی نظام احسن یا تشکیک در آن، چون اینگونه خواسته است. خودش خالق و مالک هست و هیچ ظلمی هم در این کارش وجود ندارد.

omid2424;1015721 نوشت:

سنت الهی بهترین جهان ممکن

سنت الهی بهترین جهان ممکن در این زمینه به این معنی است که خداوند جهان را به بهترین حالتی که ممکن است پدید آورده است، یعنی هرگونه جهان دیگری که بوجود می آمد، یا شر بیشتری در آن وجود داشت یا خیر کمتری در آن وجود می داشت.

در پاسخ به این اعتراض می توان گفت:

نخست اینکه ادعای اینکه جهان نمیتواند بهتر از اینکه اکنون است باشد ادعایی باطل است، انسانها توانسته اند با پیشرفت تکنولوژی و دانش خود از میزان شرها در جهان کم کنند. خداباوری که این ادعا را میکند باید قبول کند که تمامی چیزهای موجود در جهان در بهترین حالت خود هستند. در این صورت از او باید انتظار داشت که با دانش پزشکی بطور کلی مخالفت کند و تلاشهای انسانها را برای درمان و کاهش شر ها را باطل بداند. بعنوان مثال نباید دندان عقلش را بکشد زیرا بر اساس نظر او دندان عقل باید وجود داشته باشد زیرا این جهان به بهترین حالت خلق شده است. یا اینکه نباید در درمان بیماران روانی بکوشد. شایان ذکر است برخی از فرقه های مسیحی اینگونه رفتار میکنند و بیماران خود را درمان نمیکنند.

دوم اینکه ادعای بهترین جهان ممکن بودن این جهان ادعایی بی معنی است، زیرا درصورت وجود خدا او به دلیل کمال اخلاقی خود نمیتواند دنیایی بد تر از دنیای فعلی را بوجود بیاورد، و گفتن اینکه این دنیا بهترین حالت ممکن است به معنی این است که میتوان دنیاهای دیگری را نیز فرض کرد که بدتر از دنیای فعلی هستند، در حالی که در واقعیت نمیتوان چنین دنیاهایی را با فرض وجود خدا فرض کرد، زیرا اگر وجود چنین دنیاهایی ممکن میبود خدابواسطه ویژگیهایش باید آن دنیا را خلق میکرد، لذا «دنیاهای بدتر» بی معنی است و در نتیجه «بهترین دنیای ممکن» نیز بی معنی است. ممکن است بتوان دنیاهایی برتر از این دنیا را تصور کرد اما تصور دنیاهایی بدتر از این دنیا است با در نظر گرفتن وجود خدا میسر نیست. لذا این سنت اساساً بی معنی است.


سلام،
بهترین جهان از چه نظر؟
هر بهینه‌سازی بر اساس یک تابع هدف انجام می‌گیرد، شما می‌خواهید چه چیزی را بهینه کنید که بر همان اساس بگوییم این جهان بهینه و بهترین حالت ممکن هست یا نیست ...
در جهانی که فقط اسماء جمال خدا تحقق داشته باشند احتمالاً همه چیز آنطوری بود که شما هم بگویید گل‌وبلبل است، ولی این جهان بر اساس اسماء جمال و جلال الهی است، در این جهان موجودی مانند انسان هم هست که ممکن‌الوجود است، و اقتضای چنین موجودی است که بتواند گمراه شود و این موجود برای آنکه بتواند گمراه شود اتفاقاً موجود خیلی پیچیده‌ای است چون اگر پیچیده نبود به این راحتی نمی‌شد گمراه شود و خود را هدایت‌شده بپندارد ... جهان ما برای وجود و رشد چنین موجودی بهینه است ... صحنه‌ی دنیا طوری طراحی شده است که هر کسی بخواهد هدایت شود فرصت آن را بیابد و اگر خواست گمراه شود هم خداوند خودش اسباب آن را برایش فراهم می‌کند که بتواند گمراه شود، که بتواند فساد کند، که بتواند دیگران را هم گمراه کند ... حتیٰ قرآن که کتاب هدایت است هم در کنار آیات محکمات خود آیات متشابه را دارد تا انسان‌هایی که در دلشان مرض است بتوانند مردم را گمراه کنند و برای خودشان جمعیتی را جمع کنند و لشگری را بر باطل سامان بدهند و تا می‌توانند در این گمراهی خودش به پیش بروند ... مسیر برای انسان در هر دو جهت خیر و شر تا بی‌نهایت باز است و مدد خدا هم در هر دو طرف برای ایشان فراهم است ... این جهان برای وجود انسانی با چنان ظرفیتی بهینه است ...
اصل شرور هم حداقل از نگاه وحدت وجودی یک امر عدمی است و نه امر ایجادی ... گرچه بحث بر روی شرور خیلی طولانی است و هر گوشه‌ی از این بحث هم با کلی موافق و مخالف همراه است ...

پرسش: سنت الهی بهترین جهان ممکن در این زمینه به این معنی است که خداوند جهان را به بهترین حالتی که ممکن است پدید آورده است، یعنی هرگونه جهان دیگری که بوجود می آمد، یا شر بیشتری در آن وجود داشت یا خیر کمتری در آن وجود می داشت. در پاسخ به این اعتراض می توان گفت:
نخست اینکه ادعای اینکه جهان نمیتواند بهتر از اینکه اکنون است باشد ادعایی باطل است، انسانها توانسته اند با پیشرفت تکنولوژی و دانش خود از میزان شرها در جهان کم کنند.
دوم اینکه ادعای بهترین جهان ممکن بودن این جهان ادعایی بی معنی است، زیرا درصورت وجود خدا او به دلیل کمال اخلاقی خود نمیتواند دنیایی بد تر از دنیای فعلی را بوجود بیاورد، و گفتن اینکه این دنیا بهترین حالت ممکن است به معنی این است که میتوان دنیاهای دیگری را نیز فرض کرد که بدتر از دنیای فعلی هستند، در حالی که در واقعیت نمیتوان چنین دنیاهایی را با فرض وجود خدا فرض کرد.

پاسخ:
برای پاسخ بدین سوال، ابتدا محورهایی که در شبهه مطرح شده است را بیان و سپس به بررسی آن میپردازیم.
محور نخست. تقریر بهترین جهان ممکن
محور دوم، ایرادهایی که بر این نظریه گرفته شده است.
ایرادهایی که بر این مطلب گرفته شد، به صورت خلاصه اینچنین اند:
نخست. ادعای اینکه جهان نمیتواند بهتر از اینکه اکنون است باشد ادعایی باطل است، انسانها توانسته اند با پیشرفت تکنولوژی و دانش خود از میزان شرها در جهان کم کنند.
دوم. اینکه لازمه بهترین جهان ممکن دانستن این عالم، آن است که انسان به دنبال، تکمیل این جهان نرودو تمامی آنچه به عنوان شر او را آزار میدهد را به همان صورت و بدون اصلاح قبول کند. همانطور که برخی از فرقه های مسیحی اینگونه رفتار میکنند و بیماران خود را درمان نمیکنند.
سوم. قید ممکن برای جهانهایی که میتوانست خلق شود نادرست است. . ممکن است بتوان دنیاهایی برتر از این دنیا را تصور کرد اما تصور دنیاهایی بدتر از این دنیا است با در نظر گرفتن وجود خدا میسر نیست؛ زیرا ممکن بودن این جهانها بدان معناست که خداوند میتواند آنها را خلق کند در حالیکه آن جهان های دیگر، نسبت به جهان فعلی بد و مرجوح هستند. بنابراین خصوصیاتی که خداباوران نشان میدهد که خداوند نمیتواند خالق جهانی بد و مرجوح باشد.

در ابتدا لازم است تقریری از این مطلب ارائه کنیم.

اكثر قريب به اتفاق متفكّران اسلامي و برخي از فيلسوفان غربي، قايل به تحقق نظام احسن و بهترين جهان ممكن هستند، به اين معني كه تمامي جهان‌هايي كه خداوند خلق كرده و نيز جهان مادّي موجود، بهترين جهان ممكن است. به بيان ديگر جهاني كه ما مي‌بينيم و مشتمل بر خيرات و شرور است، از بهترين محصولات كارخانة آفرينش الهي است كه از آن بهتر و نيكوتر كمّاً و كيفاً قابل تصوّر نبود. دليل طرفداران اين ديدگاه به طور خلاصه عبارت است از اين كه
اولا:
م1. خداوندي حكيم و عالم و قادر و خيرخواه مطلق است.
م2. پس، هيچ داعي و انگيزه‌اي براي به وجود آوردن شرور ندارد و هر آنچه از منبع غير متناهي افاضه مي‌شود، همه خير و نيكوست.
م3. امّا آنچه از شرور و ناملايمات، در آيينة جهان مشاهده مي‌كنيم، همگي معلول و تبعات حركات و تضادّ عالم مادّي محسوب مي‌شود، كه خواه و ناخواه منافع بعضي را به مخاطره مي‌اندازد و موجبات زيان و ضرر عدّة ديگر را فراهم مي‌كند.
م4. امّا براي تحصيل منافع بي‌شمار اين عالم، از اين شرور، گريزي نيست، چرا كه گردش امور عالم بنابر مشيّت الهي و بر وفق «اصل عليّت» مي‌چرخد كه مطابق آن، تمام آثار و معلول‌ها، مستند به ذات و طبيعت اشياء و علل فاعلي آنهاست، و صدور آثار از فاعل‌هاي خود مطابق اصل «ضرورت علّي و معلولي» اجتناب ناپذير است. در مثال آتش،حرارت و سوزاندن آن، مستند به طبيعت آن است و تصوّر آتش بدون سوزاندن، مانند تصوّر چهار بدون زوجيّت، محال است.(1)

ثانیا: يكي ديگر از استدلال‌ها بر اين‌كه ساختار كنوني جهان بهترين ساختاري است كه امكان وجود داشته است اين است كه
م1. اگر نظام و ساختاري بهتر از نظام كنوني جهان ممكن باشد ولي يافت نشده باشد بايد به يكي از سه دليل باشد
الف: خداوند از آن نظام و ساختار بهتر، آگاه نباشد
ب: خداوند، با فرض علم به آن نظام و ساختار توانايي و قدرت آفرينش آن را نداشته باشد
ج: با فرض علم و قدرت خداوند مانعي همچون «امساك فيض» و «بخل» در بين باشد.

م2. توجّه دقيق در باب صفات خداوند روشن مي‌كند كه هر سه دليل مفروض، باطل و نادرست است، زيرا علم، قدرت و فيّاضيت خداوند، نامتناهي است

از بطلان سه دليل مفروض بايد نتيجه گرفت كه فرض مقدّماتي، يعني«نظام و ساختاري بهتر از نظام و ساختار كنوني جهان ممكن است ولي يافت نشده است» نيز باطل است.(2)پس اين نظام عالم، بهترين نظام است

نکته دیگری که لازم است بدان توجه شود و در حل اشکالات مطرح شده بسیار راهگشاست، توجه به مبنای دیدگاه "بهترین جهان ممکن" است. همانطور که گفته شد، ایده بهترین جهان ممکن، برگرفته و ملهم از یک تصور در مورد خداوند است. بدین صورت که خداوند احسن الخالقین است و به همین جهت، جهانی که خلق کرده است، نظام احسن است.
با قطع نظر از اینکه چنین تصوری درست یا دقیق هست یا خیر، خوب است متوجه باشیم که منظور از نظام احسن چیست؟
نظام احسن که برگرفته از عنایت ازلی(3) یا حکمت بالغه اوست، بدین معناست که عالم ماده به گونه ای خلق شود که در آن، مخلوقات بیشتری از کمالات بهترین بهره مند شوند.(4)

بر این اساس،
اولا: آنچه منشأ حکم به بهترین جهان ممکن بودن این عالم فعلی میشود، عنایت ازلی یا حکمت اوست.
ثانیا: این نظامها، همگی قابلیت خلق را داشته اند، یعنی استحاله عقلی و ذاتی نداشتند ولی به جهت عنایت و حکمت الهی، تحقق نیافتند.
ثالثا: بر اساس مطلب فوق، خداوند توان خلق نظامهای غیر احسن را داشته است ولی او به جهت صفاتی که دارد، تنها یکی از آن جهان های ممکن را انجام داده است که با صفاتش سازگاری بیشتری دارد.

به بیان دیگر، چون خداوند خیر و کمال را دوست دارد و به جهات خیر و کمال موجودات نیز آگاه است، آفریدگان را به گونه‌ای می‌آفریند که هر چه بیشتر دارای خیر و کمال باشند. حب الهی بالاصاله به ذات خود و بالتبع به آفریدگانش تعلق می‌گیرد و همین رابطه اصالت و تبعیت در میان مخلوقات خداوند نیز بر قرار است.
به این بیان که موجود ممکنی که دارای همۀ کمالات امکان خود به وصف وحدت و بساطت باشد (موجود ممکن مجرد تام) در درجۀ اول از محبوبیت و مطلوبیت در نزد خدا باشد و سایر مخلوقات ممکن به حسب درجات وجود و کمالاتشان در درجات بعدی قرار می‌گیرند و به همین ترتیب تا به مرتبۀ مادیات برسد که میان کمالات وجودی آنها تزاحم برقرار با پدید آمدن موجودات بعدی، مزاحمت پیدا می‌کند و از سوی دیگر تکامل یافتن بعضی از موجودات مادی متوقف بر دگرگونی و نابودی برخی دیگر است؛ چنان که رشد و نمو حیوانات و انسان به وسیله تغذیه از گیاهان خواهد بود و نیز تغذیۀ برخی حیوانات از برخی دیگر حاصل می‌شود. در این سلسله، طبعا موجودات کامل تر از مطلوبیت بیشتری برخوردار خواهند بود.
با توجه به این مطلب است که حکمت الهی اقتضاء می‌کند خداوند در مادیات نیز نظامی را ایجاد کند که موجب تحقق کمالات وجودی بیشتر و بالاتر می‌باشد. یعنی سلسلۀ علل و معلولات مادی به گونه‌ای آفریده شوند که هر قدر ممکن است مخلوقات بیشتری از کمالات بهتری بهره مند گردند.(5)

اینک به بررسی تک تک سوالات مطرح شده در مورد این مطلب میپردازیم:

نخست. ادعای اینکه جهان نمیتواند بهتر از اینکه اکنون است باشد ادعایی باطل است، انسانها توانسته اند با پیشرفت تکنولوژی و دانش خود از میزان شرها در جهان کم کنند.

شبهه مطرح شده نشان دهنده آن است که مطلب ارائه شده در جهان ممکن به درستی فهمیده نشده است. همانطور که در مورد نظام احسن بیان شد، احسن بودن این نظام، بدان معنا نیست که در جهان مادی و عالم طبیعت، همه چیز به صورت مشخص و بدون تغییر ایجاد شده باشد. بلکه این مسئله اصولا با مادی بودن ناسازگار است.چرا که بر اساس مبانی صدرایی و مباحث عرفانی، هر چیز مادی همواره در حال تغییر و حرکت است.
تغییر لازمه ذات ماده است و از آن جدایی ندارد. بنابراین، ثبات اصولا با مادی بودن ناسازگار است. در تقریر نظام احسن نیز گفته شد که این نظریه به معنای بهترین نظام بودن از جهت ایجاد شرایط و زمینههای رسیدن به کمال لایق هر موجود است.

بر این اساس، مشخص میشود که بهترین عالم ممکن بودن جهان مادی بدان معنا نیست که هیچ تغییری در آن روی ندهد یا نتوان در آن روی داد. بلکه بدان معناست که تمام لوازم و شرایطی که برای بهتر کردن این عالم نیاز هست، در خود آن قرار داده شده است و انسان با تلاش خود میتواند این کار را صورت دهد. در نتیجه پاسخ ایراد دومی نیز که در طی اولین ایراد مطرح شده بود نیز مشخص میشود.

دوم. اینکه لازمه بهترین جهان ممکن دانستن این عالم، آن است که انسان به دنبال، تکمیل این جهان نرودو تمامی آنچه به عنوان شر او را آزار میدهد را به همان صورت و بدون اصلاح قبول کند. همانطور که برخی از فرقه های مسیحی اینگونه رفتار میکنند و بیماران خود را درمان نمیکنند.
چرا که این مسئله و اشکال ناشی از سوء فهم از ایده بهترین جهان ممکن و در نتیجه در نظام احسن است. نظام احسن به معنای بدون تغییر بودن و به دنبال تغییر نبودن نیست بلکه به معنای آن است که انسان برای تغییر و کمال بخشیدن به زندگی خود نیازی به غیر از این جهان و عوامل موجود در آن ندارد و هرچه بخواهد در آن موجود است.

سوم.
قید ممکن برای جهانهایی که میتوانست خلق شود نادرست است. ممکن است بتوان دنیاهایی برتر از این دنیا را تصور کرد اما تصور دنیاهایی بدتر از این دنیا است با در نظر گرفتن وجود خدا میسر نیست؛ زیرا ممکن بودن این جهانها بدان معناست که خداوند میتواند آنها را خلق کند در حالیکه آن جهان های دیگر، نسبت به جهان فعلی بد و مرجوح هستند. بنابراین خصوصیاتی که خداباوران نشان میدهد که خداوند نمیتواند خالق جهانی بد و مرجوح باشد.

این اشکال، ناشی از عدم فهم درست از قدرت خداوند است. بر اساس قواعد و اصول عقلی، خداوند متعال قادر بر هر کاری است که انجام آن ذاتا ممکن است. مراد از امکان ذاتی یک کار آن است که انجام و تحقق آن عمل، خود به خود اجتماع نقیضین یا مستلزم آن نباشد. مثلا، اینکه خداوند خود را از بین ببرد و معدوم کند، ذاتا محال است، چرا که خود این قضیه به معنای آن است که خداوند در اینکه واجب الوجود است(و عدم برایش محال است)، واجب الوجود نباشد(چرا که میخواهد خودش را معدوم کند.) یا اینکه خداوند یک مثلث را مربع کند، مستلزم محال است چرا که مستلزم آن است که مثلث در عین اینکه مثلث و سه ضعلی است، چهار ضلعی باشد و این یعنی سه ضلعی نباشد.

اما هر کاری که نه خودش موجب اجتماع نقیضین شود و نه مستلزم آن شود، انجامش بر خداوند هیچ استحاله ای ندارد. بر همین اساس، علمای کلام معتقدند که انجام هایی قبیح برای خداوند ممکن است ولی او آنها را انجام نمیدهد.(6) چرا که
از سویی ،این کار محال ذاتی نیست پس قدرت خداوند میتواند به آنها تعلق بگیرد.
از سوی دیگر ،چون قبیح است خداوند با اختیار و اراده خود آن را انجام نمیدهد.

در بحث ما نیز این مسئله وجود دارد. ایجاد جهانی که نسبت به جهان فعلی، بهتر نیست و از جهتی مرجوح است، ذاتا ایرادی ندارد. چرا که تحقق ان جهان، نه اجتماع نقیضین است و نه مستلزم آن. اما به جهت اینکه خداوند حکیم است و حکیم کار لغو و بیهوده و مرجوح را انجام نمیدهد، خداوند ان عالم های دیگر را محقق نمیکند. نه اینکه توان انجام آنرا ندارد.

بنابراین
خداوند بر خلق جهانهای دیگر(برفرض امکان ذاتی آنها) قادر است.
اما به جهت کمالش آنها را محقق نمیکند.
ــــــــــــــــــــ
1. قدران قراملكي، محمد حسن، خدا و مسأله شر، قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه، ص 109.
2. حجّت، منصور، پرسش‌هاي ابدي، انجمن معارف اسلامي ايران، ص 82، به نقل از: جوادي آملي، عبدالله، ده مقالة پيرامون مبدأ و معاد، ص 230 ـ 299.
3. فیاضی، غلامرضا، تعلیقه بر نهایة الحکمه، قم، موسسه امام خمینی، ج۴، ص1190
4. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، تهران، امیر کبیر، 1377ش، ج۲، ص۳۹۲ (درس ۶۷)
5. آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۹۲ – ۳۹۱.
6. علامه حلی، کشف المراد، تعلیقه آیه الله حسن زاده آملی، قم، نشر اسلامی،1427ق، ص420-422

موضوع قفل شده است