جمع بندی چگونگی رفتار با پدر و مادر خطا کار

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونگی رفتار با پدر و مادر خطا کار

سلام خدمت شما .خسته نباشید... حال نوشتن ندارم فقط دنبال جوابم خواهش میکنم کمکم کنید... من پدر مادر خطا کاری دارم.. پدرم در گذشته خیلی خطاکار بود بیشتر گناه های بزرگ رو انجام داده.. شراب .اعتیاد. قاچاق. ارتباط جنسی با زن. خلاف و .... حتی شده منو به خاطر یه زن از خونه انداخته بیرون برایه.... و من تو سن کم اینارو دیدم. پدر و مادرم تو یه سنی از هم طلاق گرفتن و هرکدوم به نحوی گناه میکردن... الان که پدرم رو بخشیدم و ارتباطم باهاش خوبع ولی مادرم... هوف خلاصه میگم که دلم پر درده نمیتونم بازش کنم... من پنج بار مچ مادرمو تو ارتباط با جنس مخالف گرفتم هر بار دروغ دروغ . یعنی تمام حرفاش دروغ .اصلا نمیتونید فکرشو کنید چطور دروغ میگه به خدا به پیغمبر به جون بچه هاش و همه چی قسم میخوره دروغ میگه... کلا مادرم خیلی دروغ میگه حتی سره کوچیک ترین چیز ها که ادم خندش میگیره... بهرحال پنج بار مچشو گرفتم و دروغ پشت دروغ ولی باز بخشیدمش... دلم خیلی شکست ولی به خاطر خدا بخشیدمش و باهاش خوب بودم... اخرین بار گفتم اگه یه بار دیگه باز ببینم دیگه مادری ندارم.. و باز دیدم ... الان فقط امیدم به خداست و وجودم پره درده که چطو یه مادر که میگن اینقدر مقدسه راحت این کار هارو میکنه... من فقط میخواسم بدونم که تصمیمی که دارم درسته یا نه . من میبخشم و با احترام باهاش برخورد میکنم چون مشکل یه اقایی به نام مهدی رو خوندم که مثل من بود ... من باهاش با احترام رفتار میکنم ولی هیچ محبتی دیگه تو.دلم نسبت بهش ندارم. فقط رفتار محترمانه و سنگین که خدا ازم راضی باشع ولی واقعا محبتی بهش ندارم... ایا درسه ؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد بدیع

[TD][/TD]

Fatemeh.....;1015436 نوشت:
سلام خدمت شما .خسته نباشید... حال نوشتن ندارم فقط دنبال جوابم خواهش میکنم کمکم کنید... من پدر مادر خطا کاری دارم.. پدرم در گذشته خیلی خطاکار بود بیشتر گناه های بزرگ رو انجام داده.. شراب .اعتیاد. قاچاق. ارتباط جنسی با زن. خلاف و .... حتی شده منو به خاطر یه زن از خونه انداخته بیرون برایه.... و من تو سن کم اینارو دیدم. پدر و مادرم تو یه سنی از هم طلاق گرفتن و هرکدوم به نحوی گناه میکردن... الان که پدرم رو بخشیدم و ارتباطم باهاش خوبع ولی مادرم... هوف خلاصه میگم که دلم پر درده نمیتونم بازش کنم... من پنج بار مچ مادرمو تو ارتباط با جنس مخالف گرفتم هر بار دروغ دروغ . یعنی تمام حرفاش دروغ .اصلا نمیتونید فکرشو کنید چطور دروغ میگه به خدا به پیغمبر به جون بچه هاش و همه چی قسم میخوره دروغ میگه... کلا مادرم خیلی دروغ میگه حتی سره کوچیک ترین چیز ها که ادم خندش میگیره... بهرحال پنج بار مچشو گرفتم و دروغ پشت دروغ ولی باز بخشیدمش... دلم خیلی شکست ولی به خاطر خدا بخشیدمش و باهاش خوب بودم... اخرین بار گفتم اگه یه بار دیگه باز ببینم دیگه مادری ندارم.. و باز دیدم ... الان فقط امیدم به خداست و وجودم پره درده که چطو یه مادر که میگن اینقدر مقدسه راحت این کار هارو میکنه... من فقط میخواسم بدونم که تصمیمی که دارم درسته یا نه . من میبخشم و با احترام باهاش برخورد میکنم چون مشکل یه اقایی به نام مهدی رو خوندم که مثل من بود ... من باهاش با احترام رفتار میکنم ولی هیچ محبتی دیگه تو.دلم نسبت بهش ندارم. فقط رفتار محترمانه و سنگین که خدا ازم راضی باشع ولی واقعا محبتی بهش ندارم... ایا درسه ؟

با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی
از اینکه مشکل خود را در این انجمن مطرح کردید از شما تشکر میکنم.
امیدوارم بتوانید به نتیجه خوبی دست پیدا کنید.

امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ‏ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ؛ سه چيز است كه خداوند درباره آن‌ها برای مخالفت رخصت نفرموده است: رد امانت به نيكوكار و بد كردار،‌ وفا به پيمان نسبت به نيكوكار و بدكردار و خوش رفتاري با پدر و مادر، نيكوكار باشند يا بد كردار".(1)

محبت و دوست داشتن قلبی نسبت به دیگری تا حد زیادی غیر اختیاری است و نمی تواند مورد امر و نهی قرار گیرد. تنها میتوان زمینه ها و یا پیامدهای آن را تحت کنترل قرار داد. اما احترام و محبت عملی در هر شرایطی میتواند انجام شود. بنابراین این دو را از پدر و مادر خود دریغ نکنید چراکه خطاکار بودن پدر و مادر مجوز ترک وظایف فرزندی نسبت به آنها نیست.

اگرچه نهی از منکر مخصوصا نسبت به خانواده از وظایف واجب یک مسلمان است. اما این نکته نیز وجود دارد که به هیچ عنوان با تجسس و یا حتی کنجکاوی نباید نسبت به عیب و گناه دیگری اطلاع پیدا کرد تا بتوان او را نهی از منکر نمود.

همانطوری که گفتید پدر و مادر شما از یکدیگر جدا شده اند و طبیعتا میتوانند نیازهای جنسی خود را از راه های مشروع تامین نمایند. بنابراین تا آنجا که امکان دارد نسبت به آنها خوش بین باشید و روابطشان را حمل بر ازدواج مشروع کنید.

دروغ از بزرگ ترین گناهان و زشت ترین اعمال است مخصوصا زمانی که بخواهد برای توجیه خطای دیگری مورد استفاده قرار گیرد. اما دروغ های مادرتان را از جنبه خوش بینانه و مثبتی نیز میتوان نگاه نمود. دروغ گفتن او نشان میدهد که هنوز برای اعتبار خود در نزد شما ارزش قائل است و نمی خواهد آن را به یک باره از دست دهد. ذهنیت و قضاوت شما در مورد او برایش مهم است و اهل پرده دری و رسوایی نیست. این حیا و خجالتی که در میانتان وجود دارد را حفظ کنید و شخصیت او را به کلی تخریب نکنید. شاید چنین چیزی بتواند ضامن بازگشت و اصلاح او قرار گیرد. با سوال پیچ کردنش او را به دروغ گفتن وا مدارید.

شما چند سال دیگری بیشتر میهمان خانه پدری خود نیستید. بعد از آن خواه نا خواه تعاملات شما با پدر و مادرتان کاهش پیدا میکند و خوب و بد زندگیتان با آنها همگی تبدیل به خاطره میشود. بنابراین انرژی و نشاط خود را معطوف به آینده و زندگی خود با همسر آینده تان نمایید. شما برای یک ازدواج موفق به خانواده اول خود به عنوان یک پایگاه نیاز دارید. بنابراین سعی کنید مشکلاتی که وجود دارد را با تدبیر و در داخل خانواده حل و یا حداقل مدیریت کنید.

پی نوشت ها:
1. الکافی، ج‏2، ص162.

واقعا ممنونم ازتون . خدا هم از طریق شما هم از طریق یه نفر دیگه جوابمو داد و متوجه شدم باید چیکار کنم . فقط یه چیز بگم.. پدر و مادر من دو سال طلاق گرفتند این موضوع برا الانه که باهم هستن دوباره... بهرحال من سعیمو میکنم که کارام برا رضای خدا باشه و خدا ازم راضی باشه ... بازم تشکر از جوابتون...

Fatemeh.....;1015464 نوشت:
واقعا ممنونم ازتون . خدا هم از طریق شما هم از طریق یه نفر دیگه جوابمو داد و متوجه شدم باید چیکار کنم . فقط یه چیز بگم.. پدر و مادر من دو سال طلاق گرفتند این موضوع برا الانه که باهم هستن دوباره... بهرحال من سعیمو میکنم که کارام برا رضای خدا باشه و خدا ازم راضی باشه ... بازم تشکر از جوابتون...

و همچنین سعی کنید در کارهای پدرمادرتان تجسس نکنید و سعی کنید بدی هایشان را نبینید تا جایی که ممکنه.

Fatemeh.....;1015464 نوشت:
واقعا ممنونم ازتون . خدا هم از طریق شما هم از طریق یه نفر دیگه جوابمو داد و متوجه شدم باید چیکار کنم . فقط یه چیز بگم.. پدر و مادر من دو سال طلاق گرفتند این موضوع برا الانه که باهم هستن دوباره... بهرحال من سعیمو میکنم که کارام برا رضای خدا باشه و خدا ازم راضی باشه ... بازم تشکر از جوابتون...

سلام
به عنوان کسی که با شما همدردم (پدر و مادرم حدود 20-25 سال پیش طلاق گرفتند) نکاتی را خدمت شما عرض می‌کنم:

1 - برخی بزرگترها (بزرگتر فقط از نظر سنی، نه عقلی!) در چنین شرایطی تلاش می‌کنند با نصیحت کردن شما، شخصیت نداشتهء خود را پیش وجدانشان بالا ببرند
قطعاً سخن افراد بزرگ برای شما در این شرایط مفید است اما افراد بزرگ از نظر عقلی، نه سن و سال
اما نصیحت‌های برخی افراد که بیشتر قصد تخریب شخصیت شما را دارند را کاملاً نادیده بگیرید
آنها سعی می‌کنند شما را فاقد توانایی نشان بدهند و به شما القا کنند که باید مدیریت شما را به دست بگیرند. از این افراد شدیداً دوری کنید
سعی کنید از صحبت‌های مشاورین مجرب و متدین بهره ببرید و راهکارهایی که به شما می‌دهند را اجرا کنید. شک نکنید که مفید خواهد بود

2 - عذاب وجدان معمولاً به سراغ فرزندان طلاق می‌آید. برخی از این موضوع عذاب وجدان دارند که شاید من برای اصلاح والدینم کوتاهی کرده‌ام
برخی دیگر هم از این موضوع عذاب وجدان می‌گیرند که اگر من بخواهم به زندگی خودم بپردازم در حق والدینم جفا کرده‌ام
خواهر گرامی، هر دوی این فکرات اشتباه هستند!

شما فقط باید حدود احترام را رعایت کنید آن هم نه بخاطر خود والدین، بلکه بخاطر خدا. یعنی فکر کنید دارید برای خدا کاری انجام می‌دهید
اما قرار هم نیست زندگی و آینده خود را فدای کسانی کنید که آنها نه برای زندگی خود ارزش قائل هستند و نه برای زندگی و آینده شما
بنابراین همانطور که استاد "بدیع" گفتند، تمرکز خود را روی اینده و اهداف زیبای زندگی قرار دهید

3 - خوهش می‌کنم به این بخش توجه ویژه داشته باشید. برادرانه درخواست می‌کنم گوش کنید و اجرا کنید
شما گفتید که:

Fatemeh.....;1015436 نوشت:
دلم پر درده نمیتونم بازش کنم...
دلم خیلی شکسته...
وجودم پر درده...

اما من هیچکدام را قبول ندارم! ادامه حرفم را بخوانید تا منظورم را متوجه بشوید
خدا شما را برای امتحانی انتخاب کرده که هرکسی از عهدهء آن برنمی‌آید
شما بدترین اتفاقات را به چشم دیده‌اید اما نه تنها از مسیر درست منحرف نشده‌اید بلکه همچنان دارید حرف از رضایت خدا می‌زنید
اینها نشانهء این است که شما اتفاقاً وجودی قدرتمند و قلبی محکم و استوار دارید
شما نه قلبتان شکسته است و نه وجودتان، بلکه یک لایه تاریک بین قلب شما و استعدادهای شما را پوشانده است
اگر می‌خواهید بنشینید و زانوی غم بغل بگیرید، چند سال دیگر حسرت فرصت‌های از دست رفته را خواهید خورد
بجای این حرفها، آن لایه تاریک را کنار بزنید، خواهید دید که قلب و وجود شما نه تنها سالم است بلکه بسیار درخشان و قدرتمند است

شما چه استعدادهایی دارید؟ ورزش؟ هنر؟ درس؟.... مطمئنم در چند زمینه استعداد عالی دارید
از همین الان شروع کنید به پرورش و پرداختن استعدادهای خود، و شخصیت و توانایی‌های خود را ارتقاء بدهید
بیشتر مطالعه کنید، آموزش ببینید و از زندگی لذت ببرید. هیچکس جز خودتان به دادتان نخواهد رسید

پرسش: من پدر مادر خطا کاری دارم. پدرم بیشتر گناه های بزرگ رو انجام داده. شراب، اعتیاد، قاچاق، ارتباط جنسی و .... . حتی گاهی من را به خاطر خلوت کردن با یک زن از خانه بیرون انداخته. وضعیت مادرم هم بهتر از پدرم نیست. آنها از هم طلاق گرفتند و هر کدام سرگرم انحراف و گناه شدند. چندین بار مچ مادرم را به خاطر رابطه جنسی گرفتم ولی باز انکار میکند و دروغ میگوید. خیلی از او دلم گرفته. اما تصمیم دارم ببخشم و باهاش با احترام رفتار کنم. رفتارم درسته؟

پاسخ: امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ‏ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ؛ سه چيز است كه خداوند درباره آن‌ها برای مخالفت رخصت نفرموده است: رد امانت به نيكوكار و بد كردار،‌ وفا به پيمان نسبت به نيكوكار و بدكردار و خوش رفتاري با پدر و مادر، نيكوكار باشند يا بد كردار».(1)

محبت و دوست داشتن قلبی نسبت به دیگری تا حد زیادی غیر اختیاری است و نمی تواند مورد امر و نهی قرار گیرد. تنها میتوان زمینه ها و یا پیامدهای آن را تحت کنترل قرار داد. اما احترام و محبت عملی در هر شرایطی میتواند انجام شود. بنابراین این دو را از پدر و مادر خود دریغ نکنید چراکه خطاکار بودن پدر و مادر مجوز ترک وظایف فرزندی نسبت به آنها نیست.

اگرچه نهی از منکر مخصوصا نسبت به خانواده از وظایف واجب یک مسلمان است. اما این نکته نیز وجود دارد که به هیچ عنوان با تجسس و یا حتی کنجکاوی نباید نسبت به عیب و گناه دیگری اطلاع پیدا کرد تا بتوان او را نهی از منکر نمود.

همانطوری که گفتید پدر و مادر شما از یکدیگر جدا شده اند و طبیعتا میتوانند نیازهای جنسی خود را از راه های مشروع تامین نمایند. بنابراین تا آنجا که امکان دارد نسبت به آنها خوش بین باشید و روابطشان را حمل بر ازدواج مشروع کنید.

دروغ از بزرگ ترین گناهان و زشت ترین اعمال است مخصوصا زمانی که بخواهد برای توجیه خطای دیگری مورد استفاده قرار گیرد. اما دروغ های مادرتان را از جنبه خوش بینانه و مثبتی نیز میتوان نگاه نمود. دروغ گفتن او نشان میدهد که هنوز برای اعتبار خود در نزد شما ارزش قائل است و نمی خواهد آن را به یک باره از دست دهد. ذهنیت و قضاوت شما در مورد او برایش مهم است و اهل پرده دری و رسوایی نیست. این حیا و خجالتی که در میانتان وجود دارد را حفظ کنید و شخصیت او را به کلی تخریب نکنید. شاید چنین چیزی بتواند ضامن بازگشت و اصلاح او قرار گیرد. با سوال پیچ کردنش او را به دروغ گفتن وا مدارید.

شما چند سال دیگری بیشتر میهمان خانه پدری خود نیستید. بعد از آن خواه نا خواه تعاملات شما با پدر و مادرتان کاهش پیدا میکند و خوب و بد زندگیتان با آنها همگی تبدیل به خاطره میشود. بنابراین انرژی و نشاط خود را معطوف به آینده و زندگی خود با همسر آینده تان نمایید. شما برای یک ازدواج موفق به خانواده اول خود به عنوان یک پایگاه نیاز دارید. بنابراین سعی کنید مشکلاتی که وجود دارد را با تدبیر و در داخل خانواده حل و یا حداقل مدیریت کنید.

پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب(329 ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج‏2، ص162.

موضوع قفل شده است