جمع بندی چرا احساس تکلیف نمی کنیم؟

تب‌های اولیه

291 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا احساس تکلیف نمی کنیم؟

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض احترام خدمت همه ی دوستان عزیز

در شرایط فعلی مشکلات معیشتی مردم رو سخت تحت فشار قرار داده

و بسیاری از مردم توانایی خرید اقلام ضروری زندگی رو هم ندارند

دلیل بوجود اومدن چنین شرایطی هم به نظر من

فقط و فقط به حضور مسئولین بی غیرت و بی سروپا در مرکز قدرت هست

که با انتخاب مستقیم و غیر مستقیم خود مردم به قدرت رسیدند

مسئولینی که از آمریکا و اسرائیل می ترسند


مسئولینی که بعد از چند سال به بازی گرفتن مملکت تازه متوجه شدند که غرب همه ی دنیا نیست و به آمریکا نمی شود اعتماد کرد


مسئولینی که دغدغه ی مشکلات مردم را ندارند


مسئولینی که نمی خواهد رای او برای مردمی که خود او را انتخاب کرده اند شفاف باشد


در چنین شرایطی چرا افرادی که از نظر مدیریت توانمند هستند

و روحیه انقلابی دارند خودشان را برای ورود به مجلس و سایر مراکز قدرت و تصمیم گیری آماده نمی کنند ؟

به نظر من یک آدم با اخلاق و مسئولیت پذیر بخاطر نداشتن تجربه و یا اشتباه سهوی کاری را خراب کند

بسیاااااااااار سزاوارتر از این است که احمقی احمقانه و با خود ابن سینا پنداری همه چیز را خراب کند

و بعد با نهایت بی شرمی طلبکار هم باشد وقتی هم مسئولیتش تمام شد برود در شبکه های اجتماعی ژست اپوزوسیون بگیرد

ما میدان را خالی کرده ایم که این مسئولین بی تربیت و بی شخصیت و خدانشناس پست گرفتند


لطفا نگویید که ما مسئولین خوب هم داریم.

خودم خوب می دانم که مسئولین خوب هم داریم. ولی تعدادشان در برابر بدها بسیار کم است که اگر نبود الان وضعیت مملکت این نبود

چرا انسان های سالم و توانمند با تواضع بی جا و اینکه مسئولیتش سنگین است

و قیامت باید پاسخگو باشیم میدان را برای انسان های بی سروپا خالی کرده اند ؟

واقعا ما چه زمانی باید احساس تکلیف کنیم ؟

[/][/]

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

Im_Masoud.Freeman;1016219 نوشت:
چرا انسان های سالم و توانمند با تواضع بی جا و اینکه مسئولیتش سنگین است
و قیامت باید پاسخگو باشیم میدان را برای انسان های بی سروپا خالی کرده اند ؟

به این سوال نمیشود به صورت کلی پاسخ داد، یعنی نمیشود گفت آقایانی که صلاحیت مسئولیت دارند همگی به فلان دلیل نمی آیند، بلکه باید به صورت تک تک بررسی کرد که هر کدام در اندیشه شان چه می گذرد؛ اما به طور کلی در خصوص احتمالاتی که وجود دارد نکاتی عرض می کنم:

اول:

نکته اول اینکه ملاک ورود به مسئولیت در نگاه افراد دنیا طلب و افراد سالم متفاوت است، دسته اول ملاکشان فقط رسیدن به پست و مقام است، اینکه صلاحیت آن را دارند یا ندارند در نگاهشان اصالت ندارد، آنچه که اصالت دارد این است که چگونه میتواند به آن برسند، اما برای یک شخص سالم باید محرز بشود که در آن پست اصلح از دیگران است و کشف این مسئله به راحتی اتفاق نمی افتد، ایشان تا حجت را بر خود را تمام شده نبینند به مسئولیتی ورود نمی کنند، لذا علی رغم توانایی، گاهی واقعا در این مسئله به چنین یقینی نمیرسند.

چون نگاهشان به عنوان خدمت است، همانطور که مرحوم علی اکبر ابوترابی در یکی از دوره ها که در مجلس رأی نیاورده بود شیرینی پخش می کرد، به او گفتند: حاج آقا شاید اخبار را اشتباه شنیده اید، شما که رأی نیاورده اید! گفت: اتفاقا برای همین شیرینی پخش می کنم، چون علی رغم میل باطنی ام برای ورود به این مسئولیت احساس وظیفه کرده بودم ، اما اکنون این وظیفه از دوشم برداشته شده بدون آنکه مسئولیتش روی دوشم قرار گیرد.

چنین افرادی از پست و مقام فراری هستند و اگر به مسئولیتی ورود می کنند از سر وظیفه ای است که بر خود واجب می دانند، و هدف را خدمت به بشر می دانند، چرا که سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله) را باور دارند که:
«من تقدّم على المسلمين و هو يرى أنّ فيهم من هو افضل منه، فقد خان اللَّه و رسوله و المسلمين‏»؛ کسی که بر مردم مقدم شده و مسئولیتی را بر عهده بگیرد، در حالی که می داند برای آن مسئولیت بهتر از او وجود دارد، پس به یقین، در حق خدا و رسول و مومنین خیانت کرده است.(الحیاة، ج2، ص585)

لذا باید به دو یقین برسند: اول این که آیا برای خدمت رسانی اصلح هستند یا خیر؟ و دوم اینکه خدمت در جبهه جدید و مسئولیتی چون نمایندگی یا ریاست جمهوری و مانند آن، آیا بر خدمتشان در جبهه ای که اکنون فعالیت می کنند ارجحیت دارد یا خیر؟

بنابراین در خصوص چنین افرادی عمدتا مردم و نخبگان باید به سراغ ایشان بروند و بر ایشان اصرار کنند، تا برای احساس مسئولیت به یقین رسیده و حجت را بر خود تمام شده ببینند؛ همانطور که در انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبری انقلاب دیدیم که ایشان ابتدا نپذیرفتند، اما وقتی با اصرار فقها، حجت را بر خود تمام شده دیدند چنین مسئولیت عظیمی را بر عهده گرفتند.

دوم:

نکته دیگر اینکه گاهی شخص سالم و توانمند در بین کاندیداها می بیند اشخاصی کاندیدا شده اند که شرایط و صلاحیت لازم را برای ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس را دارند، لذا از ورود به صحنه خودداری می کند، اما آن اشخاصی که او به خاطر آنها ورود ننموده رأی نمی آورند.

سوم:

گاهی یک شخصیت اگرچه خود را اصلح می بیند، اما برای یک مصلحت مهم تر ورود نمی کند، به عنوان مثال فضا را چنین تحلیل می کند که اگر به انتخابات ورود کند رأی بین او و شخصیت های صالح درجه دوم شکسته شده، و در نهایت شخصیت های درجه سوم رأی می آورند؛ لذا رأی آوردن صالح را بر رأی آوردن شخصیت هایی که به لحاظ صلاحیت در پله های بعدی قرار میگیرند ترجیح می دهد و به این خاطر به رقابت ورود نمی کند.

چهارم:

گاهی هم ممکن است یک شخصیت خود را اصلح بداند اما برای او مسلّم باشد که مقبولیت مردمی نداشته و رأی نمی آورد، لذا از ورود به انتخابات خودداری کند.
و احتمالات دیگری که میشود در این مجال مطرح کرد، اما در نهایت اگر هیچ کدام از این موارد نبود، و یک شخصیت که واقعا برای این امر اصلح است و این را خودش هم می داند بدون عذر موجهی به این مسئولیت ورود پیدا نکند روز قیامت مسئول خواهد بود.

مشکل فقط با اومدن افراد حل نمیشه
سیستم ما و تفکر مسئولان و مردم به شدت سیاست زده شده... و بر پایه افراد و شخصیت ها دسته بندی میشن...

نه بر اساس خط فکری و علمی...
حتی یک کافر میتونه اقتصاد بهتری برای ما بسازه...
چون مهم اینه که سیستم و قوانین شما درست باشه....
این چیزیه که ما نمیخواهیم رعایت کنیم....
این چیزیه که باید مسئولان خودشون رو باهاش دسته بندی کنن...
فقط اینکه اعتقاد به توان داخل داشته باشم، ماشین رو راه نمیندازه، تورم رو مهار نمیکنه....
اینکه به خارج اعتقاد داشته باشم ، ماشین اقتصاد رو راه نمیندازه، تورم رو مهار نمیکنه...

اینها نیازمند بهره گیری از روش علمی است....
اصلا دسته بندی های سیاسی ثمر بخش نیست...
با دسته بندی سیاسی شما متوجه نمیشوید کدام سیستم اقتصادی مشکل دارد
به دسته بندی اعتقادی شما متوجه نمیشوید کدام قانون اشتباه است...

قدرت و صندلی به ما کمکی نمیکند....
عمل کردن در چهارچوب قانون، ادامه دادن روند فعلی است....
زوایه شما 30 درجه باشد و بخواهید طبق آن عمل کنید همیشه کج دار و مریز ادامه می دهید...
اینکه بگویید قانون نمیگذارد من کاری بکنم پس من به وظایف قانونی عمل میکنم یعنی درجا زدن و ادامه روند فعلی....

باور کنیم مسئولان کشورهای دیگر از مسئولان ما مسلمان تر نیستند...

آنها قوانین و سیستم بهتر و عادلانه تری دارند....

برای کفار احساس تکلیف دینی و اعتقادات اسلامی بی معناست...
بپذیریم که آنها با مسئولین اسلامی کشور بهتری برای خود نساختند....
بلکه آنها با سیستم و قوانین درست، کشور بهتری ساختند...

با سلام

مسلم;1016262 نوشت:
نکته اول اینکه ملاک ورود به مسئولیت در نگاه افراد دنیا طلب و افراد سالم متفاوت است، دسته اول ملاکشان فقط رسیدن به پست و مقام است، اینکه صلاحیت آن را دارند یا ندارند در نگاهشان اصالت ندارد، آنچه که اصالت دارد این است که چگونه میتواند به آن برسند، اما برای یک شخص سالم باید محرز بشود که در آن پست اصلح از دیگران است و کشف این مسئله به راحتی اتفاق نمی افتد، ایشان تا حجت را بر خود را تمام شده نبینند به مسئولیتی ورود نمی کنند، لذا علی رغم توانایی، گاهی واقعا در این مسئله به چنین یقینی نمیرسند.

اجالتا فرض میکنیم که نظام دینی حاکم بهترین و کامل ترین نظامی است که میتواند باشد. و هیچ نقصی بلحاظ ساختاری بر آن وارد نیست.
با این فرض ، واقعا اینگونه که شما شرایط را گفته اید در مصادیق جامعه چقدر یافت میشود؟ واقعا چنین حالت ایده الی چقدر در جامعه ما وجود داشته و دارد؟ اصلا چقدر این حالت آرمانی و ایده آل! امکان تحقق دارد؟ از هشتاد میلیون ایرانی به نظر شما چند نفر پیدا میشود که دیدگاهش اینگونه باشد؟

بالاخره یک مقدار هم باید به شرایط واقعی توجه بفرمایید. شما مبتنی بر باورهای دینی یک تعریفی از انسان کامل دارید (با در نظر گرفتن فرض اولیه بحث و بدون توجه به صحت و سقم آن) و گویا اکثریت ملت را اینگونه انسانهایی میپندارید. ولی واقعیت کف جامعه چقدر با این گفته شما مطابقت دارد؟
شما همین انتخابات شوراها را ملاحظه کنید. اینهمه افراد متعدد شرکت میکننند و تمام تلاش و سعی همه فقط وفقط به برنده شدن است. در این راه هم هر ابزاری که در دستشان باشد به کار میبرند. بسیارانی حتی از بکار بردن ابزار غیر انسانی و غیراخلاقی و یا غیر دینی هم فروگذار نمیکنند. لااقل بکارگیری ابزار قانونی در جهت حداکثر تلاش برای پیروزی که ادعای همه هست و دیگران را متهم به تقلب در این رقابت متهم میکنند .
مگر نمیبینید در روزهای تبلیغات چه حجمی از فعالیت به جریان می افتد؟ شما در ادارات تشریف ببرید مشاهده میکنید که برای کمترین پست ها چطور اکثر قریب به اتفاق همه کاری میکنند. میبینید که متوسل به چه کارهایی که نمیشوند. در این فضا چند نفر را پیدا میکنید که دغدغه داشته باشند که یک موقع خدای نکرده! اصلح نباشند؟؟! همین مناظره های ریاست جمهوری را ندیدید؟ اینها که سره های نظام هستند. اینها که بهترین افراد هستند. ملاحظه نکردید چقدر همدیگر را به بی لیاقتی و دروغگویی متهم میکردند؟ واقعا یک نفر هم نگران اصلح نبودندش نسبت به بقیه در همه انتخابات هست؟ما چرا خودمان را گول میزنیم!!؟
البته اکثراً بخصوص در رده های بالای مدیریتی ، افراد که حواسشان به این شرایط ایده آل شما هم هست بعد از اینکه برنده شدنشان مسجل شد و مطمئن شدند! از بزرگی و سختی مسئولیت یک حرفی تعارفی فرمایشی...میفرمایند!!! بیان این شرایط آرمانی بجز تقویت ریاکاری قابلیت دیگری هم داشته؟!
دوست بزرگوار در چنین فضای حقیقی ، گفتن این شرایط ایده آل چه کمکی میکند؟ برای کمترین موقعیت شغلی همه دست و پا میشکنند و شکم پاره میکنند، آنگاه شما فضایی را تصویر میکنید که همه برای بالاترین پستهای مدیریتی هم خوف و رجا دارند و از پذیرش و انجام تام و تمام مسئولیت بیم ناک هستند! و کارشان فقط تعارف مسئولیت ها به هم است!!

بهتر نیست ما به جای این تعارفات آرمانی و ایده آل گرایانه رقابت صحیح و بر مدار قانون را به رسمیت بشناسیم و سعی کنیم قانونمندی را نهادینه کنیم که افراد مبتنی بر آن به رقابت بپردازند و دست آخر هم قانون باشد که ماورای اشخاص حرف آخر را بزند؟ مهمتر اینکه اتکای به اشخاص باید خودش را به تکیه کردن بر نهاد قانون عوض کند. و این قانون باشد که افراد را بر مدار خدمت و مسئولیت نگاه دارد.

manmehdiam;1016315 نوشت:
دوست بزرگوار در چنین فضای حقیقی ، گفتن این شرایط ایده آل چه کمکی میکند؟

اگرچه معتقد هستم چنین اشخاصی اگرچه اکثریت نیستند اما کم هم نیستند، اما با این حال اشکال شما از اساس وارد نیست، چون بحث بر سر کمیّت نیست اصلا! سوال پرسش گر و پاسخ بنده را دوباره بخوانید

با سلام و احترام

بیت المعمور;1016274 نوشت:
آنها قوانین و سیستم بهتر و عادلانه تری دارند....

برای کفار احساس تکلیف دینی و اعتقادات اسلامی بی معناست...
بپذیریم که آنها با مسئولین اسلامی کشور بهتری برای خود نساختند....
بلکه آنها با سیستم و قوانین درست، کشور بهتری ساختند...

پاسخ تفصیلی به شما تاپیک را از مسیر خویش دور خواهد ساخت، اما بدانید قطعا آنگونه که شما می فرمایید نیست.
ساختار و قوانین جمهوری اسلامی برترین ساختار و قوانین در دنیاست، فقط کمی وجدان کاری می خواهد و شایسته سالاری
امروز شما می بینید میانگین ساعت کاری مفید در ایران زیر یک ساعت بیان میشود!! در حالی که مثلا در ژاپن برخی بر اثر شدت کار می میرند!(پدیده ای به نام «کاروشی»)
رابطه بازی، باند بازی، فامیل بازی، رانت، رأی دادن ها تعصبی، و مانند آن است که پدر ما را در آورده است، وگرنه هر کجا یک مسئولی از رده خرد گرفته تا کلان، هر کجا یک مسئولی خوب کار کرده است تاثیر آن محسوس و ملموس بوده است.

مسلم;1016337 نوشت:
با سلام و احترام

پاسخ تفصیلی به شما تاپیک را از مسیر خویش دور خواهد ساخت، اما بدانید قطعا آنگونه که شما می فرمایید نیست.
ساختار و قوانین جمهوری اسلامی برترین ساختار و قوانین در دنیاست، فقط کمی وجدان کاری می خواهد و شایسته سالاری
امروز شما می بینید میانگین ساعت کاری مفید در ایران زیر یک ساعت بیان میشود!! در حالی که مثلا در ژاپن برخی بر اثر شدت کار می میرند!(پدیده ای به نام «کاروشی»)
رابطه بازی، باند بازی، فامیل بازی، رانت، رأی دادن ها تعصبی، و مانند آن است که پدر ما را در آورده است، وگرنه هر کجا یک مسئولی از رده خرد گرفته تا کلان، هر کجا یک مسئولی خوب کار کرده است تاثیر آن محسوس و ملموس بوده است.

با سلام

گاهی اوقات فکر میکنم فقط باید خداوند از آسمان نازل شود تا شما یک حقیقت روشن را بپذیرید.

رهبری در بیانیه گام دوم فرمودند :

چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعف‌های مدیریّتی است.
مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخش‌هایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاست‌های اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخش‌هایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ی این‌ها مشکلات زندگی مردم از قبیل: بی‌کاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ی ضعیف و امثال آن است

اما از نظر جناب مسلم :

ساختار و قوانین جمهوری اسلامی برترین ساختار و قوانین در دنیاست

لابد نمره فساد 28 از 100 و تورم افسارگسیخته 40 ساله و فقر و بیچارگی مردم همه محصول همین برترین قوانین دنیاست...

شما را با خدایتان تنها می گذارم...

با سلام و احترام

بیت المعمور;1016343 نوشت:
مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت

آیا وابستگی اقتصاد به نفت جزء قانون اساسی است؟ یا خلاف آن از بدیهیات اقتصادی است؟
بیت المعمور;1016343 نوشت:
دولتی بودن بخش‌هایی از اقتصاد

آیا دولتی بودن تمام بخش های سیاسی جزء قانون اساسی است؟ یا اتفاقا برخلاف اصل 44 قانون اساسی مبنی بر خصوصی سازی دولتی است؟
بیت المعمور;1016343 نوشت:
نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی

تکیه و نگاه به خارج جزء قانون اساسی است یا اتفاقا خلاف آن جزء ماهیت انقلاب اسلامی؟
بیت المعمور;1016343 نوشت:
استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور

استفاده اندک از ظرفیت نیروی انسانی جزء کدامین اصل از قانون اساسی است؟
بیت المعمور;1016343 نوشت:
بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن

کجای قانون اساسی آمده است که بودجه باید معیوب و نا متوازن باشد؟
بیت المعمور;1016343 نوشت:
عدم ثبات سیاست‌های اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخش‌هایی از دستگاه‌های حکومتی

آیا عدم ثبات در سیاست های اقتصادی و روزمرگی ذاتی این حکومت و از اصول اساسی است؟

خواهش می کنم قبل از این که نقد بفرمایید سعی کنید سخن طرف را خوب متوجه بشوید، من واقعا خدای ناکرده قصد جدل با شما ندارم، شما عزیز هستید برای من.
اما روشن است که اگر برای اصلاح این امور نیازمند اصلاح قانون اساسی یا ساختارهای کلان نظام میبود، باید خود رهبری آن را برعهده می گرفتند، چون تغییر قانون اساسی و یا ساختارهای کلان نظام فقط با موافقت ایشان ممکن است، لذا توصیه ایشان به دیگران در این موارد معنا ندارد!!


بیت المعمور;1016343 نوشت:
شما را با خدایتان تنها می گذارم...

خدا نگهدارتان باشد...

بیت المعمور;1016274 نوشت:
باور کنیم مسئولان کشورهای دیگر از مسئولان ما مسلمان تر نیستند...

آنها قوانین و سیستم بهتر و عادلانه تری دارند....

برای کفار احساس تکلیف دینی و اعتقادات اسلامی بی معناست...
بپذیریم که آنها با مسئولین اسلامی کشور بهتری برای خود نساختند....
بلکه آنها با سیستم و قوانین درست، کشور بهتری ساختند...


سلام و عرض ادب
کاملاً با شما موافقم که تا سیستم و ساختار اصلاح نشود، هرکسی سر کار بیاید همین آش است و همین کاسه؛ اما یک سوال

همین قوانین صحیح را چه کسی در آن کشورها نوشته است؟ غیر از این است که این قوانین را هم افرادی دلسوز نوشته‌اند؟

(دلسوز برای منافع کشور خودشان و طبق باورهای خودشان)
غیر از این است که اگر همین افراد دلسوز ورود پیدا نمی‌کردند و کار را به افراد نالایق و طالب منافع شخصی
می‌سپردند، الان قوانین آنها هم پر از ایراد و خلاء بود؟

لذا درست است که اصلاح قانون مهمترین اولویت است، اما همین قانون را هم
"انسان‌ها" هستند که می‌نویسند
انسان‌های درست قوانین درست خواهند نوشت و انسان‌های نادرست قوانین نادرست
پس باز هم به حرف استارتر محترم می‌رسیم که اگر می‌خواهیم ساختار و قوانین درست شود، باید متخصصین دلسوز ورود پیدا کنند

سلام استاد مسلم عزیز :x

مسلم;1016337 نوشت:
امروز شما می بینید میانگین ساعت کاری مفید در ایران زیر یک ساعت بیان میشود!

اولاً که چنین چیزی صحت ندارد. درست است که ما ایرانی‌ها علاقه داریم از زیر کار فرار کنیم
اما اینکه کار مفید ایرانی‌ها زیر یک ساعت باشد واقعا بی‌ارزش کردن تلاش این مردم است (اصلاً هم احساسی به موضوع نگاه نمی‌کنم)

ثانیاً اگر از جنبهء دیگر نگاه کنیم، یعنی بگوئیم کمیت کار کم نیست بلکه کیفیت کار پایین است
این هم برمی‌گردد به همان ایرادات ساختاری به این معنا که ساختار سازمانی و اداری ما به شکلی است که کمترین بازده را دارد
که در نتیجه باز هم ضعف ساختار و قانون است که مشهود است

مسلم;1016337 نوشت:
رابطه بازی، باند بازی، فامیل بازی، رانت، رأی دادن ها تعصبی، و مانند آن است که پدر ما را در آورده است

مسلم;1016337 نوشت:
در ژاپن برخی بر اثر شدت کار می میرند!

خب سوال همینجاست
چرا حکومتی که بر مبنای بهترین قانون الهی بنا شده است (ایران) پر است از باندبازی، تعصبات غلط، رانت، بی‌مسئولیتی و....
اما حکومتی که مبنایش شینتوئیسم و بودیسم است (ژاپن) برای ساختن کشورشان جان می‌دهند؟

این سوال دو پاسخ بیشتر ندارد:
1 - آئین آنها توانایی پرورش انسان‌های مسئولیت‌پذیر را دارد ولی آئین ما این توان را ندارد. که این را هم شما و هم من رد می‌کنیم
2 - آنها ساختاری برای بکارگیری راهکارهای صحیح، متناسب با اعتقادات ضعیف‌تر خود را فراهم کرده‌اند ولی ما این ساختار را برای اعتقادات قوی‌تر خود فراهم نکرده‌ایم. که حرف امثال من و جناب بیت‌المعمور همین است

مسلم;1016350 نوشت:
با سلام و احترام

آیا وابستگی اقتصاد به نفت جزء قانون اساسی است؟ یا خلاف آن از بدیهیات اقتصادی است؟

آیا دولتی بودن تمام بخش های سیاسی جزء قانون اساسی است؟ یا اتفاقا برخلاف اصل 44 قانون اساسی مبنی بر خصوصی سازی دولتی است؟

تکیه و نگاه به خارج جزء قانون اساسی است یا اتفاقا خلاف آن جزء ماهیت انقلاب اسلامی؟

استفاده اندک از ظرفیت نیروی انسانی جزء کدامین اصل از قانون اساسی است؟

کجای قانون اساسی آمده است که بودجه باید معیوب و نا متوازن باشد؟

آیا عدم ثبات در سیاست های اقتصادی و روزمرگی ذاتی این حکومت و از اصول اساسی است؟

خواهش می کنم قبل از این که نقد بفرمایید سعی کنید سخن طرف را خوب متوجه بشوید، من واقعا خدای ناکرده قصد جدل با شما ندارم، شما عزیز هستید برای من.
اما روشن است که اگر برای اصلاح این امور نیازمند اصلاح قانون اساسی یا ساختارهای کلان نظام میبود، باید خود رهبری آن را برعهده می گرفتند، چون تغییر قانون اساسی و یا ساختارهای کلان نظام فقط با موافقت ایشان ممکن است، لذا توصیه ایشان به دیگران در این موارد معنا ندارد!!

خدا نگهدارتان باشد...

با سلام

8 بار از لفظ قانون اساسی صحبت کردید
اما بنده یک بار هم استفاده نکردم.
در بیانات رهبری هم فرمودند عیوب ساختاری و نفرمودند قانون اساسی
اما وقتی تعصب باشد چشم ها و گوش ها کارایی خود را از دست می دهند.
من فقط شما را به تقوای الهی سفارش می کنم

مسلم;1016350 نوشت:
روشن است که اگر برای اصلاح این امور نیازمند اصلاح قانون اساسی یا ساختارهای کلان نظام میبود

استاد مسلم عزیز چرا تا کسی انتقاد می‌کند باید در مقابل نظام و رهبری قرار بگیرد؟!
مگر نمی‌شود کسی پشت سر رهبری باشد و منتقد هم باشد؟

اول اینکه منظور از قانون، لزوماً قانون اساسی نیست بلکه صدها طرح و لایحه است که می‌شود ازطریق مجلس و یا دولت مطرح و تصویب شوند
یا اینکه از تصویب طرح‌ها و لوایح غلط جلوگیری شود. نمونه‌اش هم طرح شفافیت آراء است. آیا طرح شفافیت آراء نمایندگان ربطی به قانون اساسی دارد؟

مسئلهء دوم این است که وقتی می‌گوئیم ساختار باید اصلاح شود، تنها قانون مد نظر ما نیست
ساختار شامل زیرمجموعه‌های متعددی است که تنها یکی از آنها قوانین است (البته قانون جزء مهمترین‌هاست)

آموزش مدیران توانمند
هدفمند کردن رشته‌های تحصیلی دانشگاه‌ متناسب با نیاز‌های اساسی کشور
آماده سازی زیرساخت‌ها
توجه به نخبگان و بکارگیری صحیح آنها
استفاده مفید از تجربیات افراد بازنشسته بجای استخدام مجدد آنها
واگذاری مشاغل تخصصی به متخصص مربوطه
استفاده بهینه از تخصص افراد
اصلاح روندهای اداری و بروکاسی
و...........

تمام اینها بخشی از اصلاح ساختارها هستند

Im_Masoud.Freeman;1016219 نوشت:
[=Times New Roman][=times new roman]سلام و عرض احترام خدمت همه ی دوستان عزیز

در شرایط فعلی مشکلات معیشتی مردم رو سخت تحت فشار قرار داده

و بسیاری از مردم توانایی خرید اقلام ضروری زندگی رو هم ندارند


دلیل بوجود اومدن چنین شرایطی هم به نظر من

فقط و فقط به حضور مسئولین بی غیرت و بی سروپا در مرکز قدرت هست

که با انتخاب مستقیم و غیر مستقیم خود مردم به قدرت رسیدند



مسئولینی که از آمریکا و اسرائیل می ترسند


مسئولینی که بعد از چند سال به بازی گرفتن مملکت تازه متوجه شدند که غرب همه ی دنیا نیست و به آمریکا نمی شود اعتماد کرد


مسئولینی که دغدغه ی مشکلات مردم را ندارند


مسئولینی که نمی خواهد رای او برای مردمی که خود او را انتخاب کرده اند شفاف باشد


در چنین شرایطی چرا افرادی که از نظر مدیریت توانمند هستند

و روحیه انقلابی دارند خودشان را برای ورود به مجلس و سایر مراکز قدرت و تصمیم گیری آماده نمی کنند ؟



به نظر من یک آدم با اخلاق و مسئولیت پذیر بخاطر نداشتن تجربه و یا اشتباه سهوی کاری را خراب کند

بسیاااااااااار سزاوارتر از این است که احمقی احمقانه و با خود ابن سینا پنداری همه چیز را خراب کند

و بعد با نهایت بی شرمی طلبکار هم باشد وقتی هم مسئولیتش تمام شد برود در شبکه های اجتماعی ژست اپوزوسیون بگیرد



ما میدان را خالی کرده ایم که این مسئولین بی تربیت و بی شخصیت و خدانشناس پست گرفتند


لطفا نگویید که ما مسئولین خوب هم داریم.

خودم خوب می دانم که مسئولین خوب هم داریم. ولی تعدادشان در برابر بدها بسیار کم است که اگر نبود الان وضعیت مملکت این نبود



چرا انسان های سالم و توانمند با تواضع بی جا و اینکه مسئولیتش سنگین است

و قیامت باید پاسخگو باشیم میدان را برای انسان های بی سروپا خالی کرده اند ؟



واقعا ما چه زمانی باید احساس تکلیف کنیم ؟

سلام،
مشکل از احساس تکلیف نیست ... مشکل از ترس است، ترسی که ناشی از جهل است، جهلی که بیشتر تقصیر خواص جامعه و اندیشمندان آن هست ...
همه می‌خواهند یک کاری بکنند ولی نمی‌دانند چطور ... این است که فقط تواصو بالصبر می‌کنند ... مگرنه که گاهی همینطوری یک حرکتی می‌کنند و سریع همه چیز بر علیه نظام و انقلاب تمام می‌شود ...
یک خورده زشته که این را بگم ولی نه فقط ما مردم که بلکه مسؤولین هم نمی‌دانند باید چه کار کنند :Esteghfar:
چند وقت پیش یک سمیناری بود که یک عالمی به صرافت افتاده بود که با تیمشان کارهایی بکنند، ایشان در مقدمه‌ی بحثشان می‌گفتند که حضرت آقا گفته‌اند که ما می‌گوییم عدالت اجتماعی یا اقتصادی را رعایت کنید و همه هم استقبال می‌کنند و شور و حرارت هم دارند ولی باز چیزی درست نمی‌شود، نه اینکه نخواهند، می‌خواهند کاری بکنند ولی نمی‌شود، معلوم می‌شود که یک گره علمی این وسط هست، این گره را باید باز کرد ...
ما متفکر آزاداندیشی که بتواند از اسم‌های دهن‌پرکن علما عبور کند نداریم ... شاید هم داریم ولی من که زیاد ندیده‌ام ... بیشتر محافظه‌کار هستند ... بیشتر ناقلان علوم هستند تا به کار برندگان علوم ... بیشتر جزم‌گرا هستند تا محقق ... بیشتر دانش‌آموز هستند تا دانشجو ...
اسک‌دین اگر می‌خواهد کاری کندِ، یا شما اگر می‌خواهید کاری کنید، باید کار علمی بکنید که اصلاً باید چه کار کرد؟ اصلاً چه کار می‌توان کرد ... گاهی تا حرفی زده می‌شود سریع یک عده متحجر می‌گویند شیعه اینطور نیست و آنطور هست، شیعه آن هست که من بگویم و هر که بر خلاف نظر من حرف بزند یا احمق است و یا کافر ...

مثلاً فرض کنید یکی بگوید که مدیر همواره باید حقوقش کمتر از زیردست‌هایش باشد تا اگر روحیه‌ی خدمت دارد و دغدغه‌ی آخرتش را دارد برود و مدیر شود ... آنقدر تعداد افراد متقاضی مدیریت کم می‌شود که دیگر لازم نیست برای رأی آوردن میلیاردی خرج کنند و به این و آن قول بدهند که اگر رأی آوردند چطور منافع حامی خودشان را برآورده می‌سازند و به شعور همه‌ی ما می‌خندند ...
به این ترتیب بیشترین حقوق مال کارگرها و تکنسین‌ها و محققین کف کتابخانه‌ها و آزمایش‌گاه‌ها و امثال ایشان از کسانی است که اصل کار اتفاقا به دست همانها قرار است که انجام بشود ... نه مدیران ایشان ... مدیر افتخار مدیریت کار را دارد و دغدغه‌ی هدایت کار و حصول نتیجه‌ی درست را ... مدیر امکان هدایت کردن را دارد ... اما حقوق مالی نه ... اگر می‌خواهد به مالی برسد قید مدیریت را بزند و کاری کند که به پولی که می‌گیرد می‌ارزد ... مدیرها انقلابی و خداترس باشند بهتر است تا اینکه بخاطر پول و حق جلسه و حق مأموریت و خانه‌های سازمانی و امکانات ویژه‌ی مخصوص مدیران مدیر بشوند ...
ماجرای همان مورچه است که کار می‌کرد و مشکلی هم نبود، بعد گفتند که این مورچه باید یک مدیر برنامه داشته باشد تا تمرکزش را فقط روی کارش بگذارد، بعد آن مدیر نیاز به یک منشی داشت، بعد مجموعه نیاز به دفتر مدیریت و آبدارچی و خدمات و امثال آن پیدا کرد، بعد مسؤول مالی و کلی نفر دیگر ... و همه می‌خوردند و در اصل فقط همان مورچه کار می‌کرد ... همان مورچه‌ای که حقوقش یک دهم دیگرانی که از صدقه‌ی سر او می‌خوردند نبود ...
فرض کنید بیشترین حقوق برای کارگر و تکنسین و کشاورز و باغدار و امثال اینها باشد ... دیگر کسانی که عاشق خدمت هستند صف نمی‌بندند که دکتر یا مهندس بشوند ... یا مدیر بشوند ... این همه دکتر بیکار نخواهیم داشت ... ای کاش فقط بیکار بودند، گاهی بیسواد هم هستند ... وقتی انگیزه‌ی درس خواندن پول در آوردن باشد، می‌شود همان ضرب‌المثل قبلی، تا می‌شود بدون زحمت مدرک گرفت چرا زحمت بکشیم، تا می‌شود بدون زحمت پول در‌ آورد چرا زحمت بکشیم، تا می‌شود کار نکرد چرا کار کنیم، کاری که می‌توان به گردن دیگری یا به فرصت مقتضی انداخت را چرا خودمان و امروز انجام بدهیم ....؟
خوب این یک ایده است ... ولی شبهه‌ی مارکسیستی شدن درش هست ... ممکن است هزار آسیب‌پیش‌بینی نشده درش باشد که باید قبل از عملیاتی کردن آن بهشان فکر کرد و ببینیم قابل رفع شدن هستند یا نیستند ... مثلاً همه که مالک اشتر و محمد‌بن‌ابی‌بکر نیستند، با این کار انگیزه‌ها کم می‌شود ... در این قحط‌الرجالی که هست ظاهراً باید به جاذبه‌ی حقوق‌های نجومی مدیران را مدیر کرد مگرنه کسی زیر بار این مسؤولیت‌ها نمی‌رود ... خیلی‌ها می‌گویند چنین سیستمی که در آمد بالادستی از پایین‌دستبی کمتر باشد محکوم به شکست است ... مدیری که درست مدیریت نکند هم احتمالاً کل سیستم را بر فنا می‌دهد ... البته شاید هم مثل همین الآن که خیلی وقتها دارند همین کار را می‌کنند ...

خلاصه اینکه گره علمی داریم ... می‌خواهیم کاری کنیم ولی نمی‌دانیم چطور ... مسؤولین شاید بخواهند شرایط را درست کنند، ولی نمی‌توانند ... به چندین و چند دلیلی ...۱. شوق خدمت را دارند ولی توانایی یا علم لازم برای رفع مشکلات را نه ... نمی‌دانند چه کنند ... شاید عمق اندیشه‌هایشان کم است، شاید فقط مثال‌هایی که سر کلاس‌های درس خوانده‌اند را بلد هستند ولی مسائل نو را بلد نیستند حل کنند، شاید قدرت تحلیل پایینی از مسائل دارند
۲. جسارت و شجاعت لازم را ندارند ... و آن کسی که داشت هم از جهت دیگری تو زرد درآمد
۳. ساختار ذهنی‌اشان شکل گرفته و حسابی محکم شده است و در آن ساختارها فسیل شده‌اند و مثلاً نمی‌توانند بپذیرند که الآن که نوبت مدیریت ایشان شده است امتیازات مدیریت کم بشود ... می‌گویند چه شد الآن که نوبت ما شد ناگهان آسمان تپید؟ بخاطر همین به جای کم کردن حقوق سردمداران تا کم می‌آورند دلار را گران می‌کنند و اصطلاحاً دستشان را در جیب ملت می‌کنند، یا چیزهایی شبیه به آن
۴. کسی که وضعش خوب است دوست دارد به بقیه کمک کند ولی دست آخر آنقدر کمک می‌کند که سیر از حال گرسنه خبر دارد ... کمک می‌کند که کمک کرده باشد، نمی‌فهمد درد چیست، غذا نداشتن یعنی چه، اجاره‌خانه نداشته باشد یعنی چه، بچه‌ی مریض داشتن و پول نداشتن یعنی چه، بیمه‌های درمانی عملاً بودن و نبودنشان فرقی نکند یعنی چه، بیشتر امتیازهای زندگی در یک شهر مجتمع بودن و بعضی‌ها آب لوله‌کشی به زود داشته باشند یعنی چه ... می‌خواهند کمک کنند ولی فهمی از مشکلاتی که باید حلّشان کنند ندارند ... دارند ولی ندارند ... از عمق مشکلات مردم غافلند ... چون خودشان اهل ذکر نیستند و سختی‌ها را به خودشان نمی‌چشانند، نیازمند کسی هستند که کنارشان بایستد و هی به ایشان نهیب بزند، دوباره نهیب بزند، روزی ۱۰ بار نهیب بزند، سر هر تصمیم‌گیری نهیب بزند ... خوب چه کاری است سیستم را عوض کنید تا چنین کسی مدیر نشود ... انقلاب مستضعفین و پابرهنگان الآن دارد کم‌کم در مورد برخی از مدیران به انقلاب فئودالیست‌ها و ارباب و رعیت‌ها تبدیل می‌شود ... دل مردم هم خوش می‌شود به اینکه به جای افزایش حقوق درصدی می‌خواهند یک مقدار ثابت به حقوق همه اضافه کنند، حتی به حقوق کسی که ماهی ۲۰ میلیون حقوق می‌گیرد! ... بعد از هدف‌مندی یارانه‌ها این را دیگر کجای دلمان بگذاریم؟
۵. خیلی‌هایشان درس‌خوانده‌های آن طرف آب هستند ... اصلاً تفکر انقلابی و جهادی را بلد نیستند یا اگر زمانی هم بوده‌اند ظاهراً یادشان رفته است ... طلحه و زبیر هم زمانی خیلی انقلابی بودند ولی بعد دنیا زیر دهانشان مزه کرد ... فکر می‌کنند ما مفتخر به حضور ایشان در پست‌هایشان هستیم ... مثل ذخیره‌های انقلاب که ای کاش دشمن این ذخایر ما را مثل سایر ذخایر ما می‌دزدید و با خودش می‌برد ... ای کاش دشمنان احمق ما این مقدار احمق بودند، ولی دیگر اینقدر احمق نیستند ظاهراً ...

حالا چه کنیم؟
به نظر من اگر احساس مسؤولیت داریم بحث علمی کنیم ... خواصّی که باید فکر کنند که ظاهراً سرگرم دعواهای علمی خودشان هستند یا نگران تعداد مقاله‌هایشان و چگونه گذراندن اوقات فراغتشان و امثال آن هستند ...
حقایق را بدون پرده نشان بدهیم ... شفافیت ... مشکلات باید دیده شوند تا اهمیت داده شوند، باید زشتی نواقص مدیریتی سبب آزار مدیرها باشد و شب‌ها از ناراحتی خوابشان نبرد که چرا نتوانسته‌اند فلان مشکل را حل کنند ... اگر از خدا و وجدان خودشان نمی‌ترسند از مردم بترسند ... الآن گاهی قبح نواقص مدیریتی ریخته است و تا ایراد بگیری می‌گویند همین است که هست و بقیه هم بهتر از ما نبوده‌اند ... باید نگذاریم عده‌ای زیر بهانه‌ها و توجیه‌هایی که می‌آورند عقده‌های درونی خودشان را پنهان کنند، غفلت خودشان از مرگ و آخرت را پنهان کنند، نفاق یا کم‌کاری‌های خودشان را پنهان کنند ... شاید بفهمند که گاهی آن‌قدرها که فکر می‌کنند هم لایق‌ترین نیستند ... شاید باید برای مسؤولین کلاس‌های بصیرت بگذاریم و مجبورشان کنیم سر کلاس‌های اخلاق حاضر شوند، چون گاهی واضحاتی که همه می‌فهمند را هم ایشان انگار نمی‌بینند، شاید آنقدر می‌دانند که دیگر نمی‌توانند اهمّ‌فی‌الأهمّ کنند ...

با سلام و احترام خدمت آقا رضای عزیز@};-

Reza-D;1016374 نوشت:
استاد مسلم عزیز چرا تا کسی انتقاد می‌کند باید در مقابل نظام و رهبری قرار بگیرد؟!
مگر نمی‌شود کسی پشت سر رهبری باشد و منتقد هم باشد؟

من مطلقا چنین قصدی نداشتم؛ من خودم هم در این بحث نگاه انتقادی دارم، بنده و برادر عزیزمان بیت المعمور و همچنین شما در این که نقد و اشکال وارد است که اختلافی نداریم، اختلاف در این است که نقد ساختاری است یا اجرایی؟ مسئولین مشکل دارند، یا ساختارو محتوا معیوب است؛ آنچه که موجب شد بنده به ایشان اشکال بگیرم این سخنان بود:

بیت المعمور;1016274 نوشت:
باور کنیم مسئولان کشورهای دیگر از مسئولان ما مسلمان تر نیستند...
آنها قوانین و سیستم بهتر و عادلانه تری دارند....

من منظور شما و جناب بیت المعمور از ساختار را اصلا نمی فهمم، فقط یک سوال از شما دارم، آیا اگر کشور ژاپن و ایران با حفظ تمامی قوانین کلان، وقوانین خرد، و همچنین حفظ ساختار، فقط جای مسئولینشان عوض شود، یعنی ایران مبتنی بر همین ولایت فقیه و قانون اساسی اسلامی بماند، و ژآپن هم در ساختار و قوانین خویش بماند، فقط جای مسئولین در پست های متشابه عوض شود نتیجه چه خواهد شد؟ لطفا به بنده بفرمایید نتیجه را چگونه خواهید دید؟

Reza-D;1016374 نوشت:
آموزش مدیران توانمند
هدفمند کردن رشته‌های تحصیلی دانشگاه‌ متناسب با نیاز‌های اساسی کشور
آماده سازی زیرساخت‌ها
توجه به نخبگان و بکارگیری صحیح آنها
استفاده مفید از تجربیات افراد بازنشسته بجای استخدام مجدد آنها
واگذاری مشاغل تخصصی به متخصص مربوطه
استفاده بهینه از تخصص افراد
اصلاح روندهای اداری و بروکاسی
و...........

بنده اصلاح تمام اینها را در گرو اصلاح مسئولین میدانم، چون ساختار و قوانین خرد و کلان کشور ما هیچ تعارضی با این اصلاحات ندارند، این مسئولین هستند که می توانند با ظرفیت موجود و ساختار نظام اسلامی چنین کنند و نمی کنند!!
آنچه می فرمایید: از آموزش مدیران توانمند و هدفمند کردن رشته های تحصیلی و مهیا ساختن زیرساخت ها و مانند آن یک سری امور اجرایی است که اجرای آن در گرو مسئولین دلسوز و کارآمد است، به همین خاطر شما می بینید ما در هر عرصه ای مسئول دلسوز داشته ایم که مدیریتش مدیریت جهادی بوده است پیشرفت داشته ایم و به تعبیر شما ساختارهای لازم هم مهیا شده است، اما هر کجا مسئولین دلسوز و توانمند نداشته ایم ساختارها معطل مانده است.

در یک کلام محال است شما بدون مسئولینی که احساس وظیفه کنند بتوانید برترین قانون ها و برترین ساختارها را به منصه ظهور رسانده و اجرا کنید، اما با مسئولین توانمند و دلسوز تمامی زرساخت ها و ساختارهای لازم فراهم خواهند شد.

[="Times New Roman"][="Black"]ببینید دوستان من با استاد مسلم موافق هستم

به نظر من ساختار کنونی بسیار عالی هست و می شود با حضور مسئولین دلسوز در همه ی عرصه ها از همه ی کشورها سبقت گرفت

اگر من فرمانده نیروی انتظامی دلسوز باشم سیستمی پیاده سازی میکنم که بدن دزدها و خلافکارها بلرزد

اگر من رئیس جمهور دلسوزی نباشم جای شهید و جلاد رو عوض میکنم و به نیروی انتظامی کشورم رو تضعیف میکنم

اگر من رئیس قوه قضاییه دلسوزی باشم همه ی مفسدین گردن کلفت ( پ خ - گ ف - ز ر - د ن - س ق هم نداریم )

رو جلوی چشم همه با اقتدار به دار میکشم تا دیگه سلطان سکه و سلطان پشمک و سلطان صادرات مورچه بوجود نیاد

اگر هم دلسوز نباشم باعث میشم دزدها و اختلاس گران و اخلال گران روز به روز گستاخ تر و وقیح تر بشن

اگر می بینید ژاپن پیشرفت کرده بخاطر این نیست که سیستمشون جوری هست که نمیشه دزدی کرد

بخاطر این هست که هرکسی مسئولیت پذیر هست و وجدان کاری داره...وگرنه شما صد تا رادار و پهباد هم بزاری

کافیه یکی از نفرات اصلی فاسد باشه تا رادارها و پهباد ها از کار بیفتن.

شما مجلس خودمون رو ببینید. مثلا خانه ی ملت هست. ولی شفافیت آرا نداره.

شما نمی دونی نماینده ات به کی و به چی رای میده

نماینده ات هم دوست نداره که تو بدونی. چون اگر بدونی نظرت در موردش عوض میشه

همونطور که می بینید جایی که صد تا دوربین هست هم تا زمانی که یه آدم دلسوز در راس قدرت نباشه نمیشه کاری کرد

اینکه فکر کنیم یه سیستمی پیاده سازی کنیم که ناظر بود و نبود نشه خلاف کرد یه خیال خام بیشتر نیست

سیستم ضد فساد میشه ایجاد کرد.ولی این سیستم ضد فساد باز هم نیاز به ناظر و آدم دلسوز داره که از این سیستم حفاظت کنه

منتها فشار کارش خیلی کمتر از قبل میشه و این یعنی اینکه می تونه مدیریت کارهای بیشتری رو با فشار کمتر به عهده بگیره

و این یعنی پیشرفت واقعی....[/]

مسلم;1016396 نوشت:
[=113]

من منظور شما و جناب بیت المعمور از ساختار را اصلا نمی فهمم.

من اصلا از کلمه ساختار استفاده نکردم تا شما توجیه کنید متوجه نمی شوید.
در همین نقل قولی که در پست قبلی از من داشتید نگاه کنید گفته ام

قوانین و سیستم

بعلاوه در پست ابتدائی توضیحات بیشتری دادم...

در پست سوم برای اینکه مطلب برایتان واضح تر باشد
کلام رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب را آوردم
در آن بیانیه فرمودند عیوب ساختاری...

آیا کلام رهبری هم برایتان گنگ و مبهم است؟!
آن قدر مبهم است که در پاسخ من 8 بار از قانون اساسی نام ببرید؟!
یعنی مقصود رهبری از عیوب ساختاری همان قانون اساسی بود؟!
آیا توضیحاتم واضح نبود ؟! بود اما شما همچنان دوست دارید به شیوه خویش ادامه دهید

یا حق

جناب بیت المعمور از دعوت مکرر بنده به تقوای الهی سپاسگزارم، امام ههمچنان احساس می کنم منظور بنده فهمیده نشده، لذا سعی می کنم شفاف بیان کنم، اگر باز حل نشد دیگر سکوت کرده و تقوا پیشه می کنم:

شما مشکل را نه از جانب مسئولین، بلکه کاملا از قوانین و سیستم و ساختار دانستید:

بیت المعمور;1016274 نوشت:
باور کنیم مسئولان کشورهای دیگر از مسئولان ما مسلمان تر نیستند...
آنها قوانین و سیستم بهتر و عادلانه تری دارند....

روشن است که وقتی نام قوانین می آورید مطلق است، و شامل قانون اساسی و قوانین رده پایین تر میشود، من اگر به شما بگویم مثلا قوانین آمریکا مشکل دارد هرگز مخاطب گمان نمیکند که قوانین اساسی آن منظور بنده نباشد!!! اما نمی دانم شما چرا تا نام قانون اساسی را از بنده شنیدید یک باره به هم ریختید:

بیت المعمور;1016435 نوشت:
آدر پاسخ من 8 بار از قانون اساسی نام ببرید؟!

بیت المعمور;1016363 نوشت:
8 بار از لفظ قانون اساسی صحبت کردید

خواهش میکنم منصفانه نگاه کنید، قصد بحث و جدل و اینها ندارم. وقتی کلمه «قانون» به صورت مطلق به کار میرود، و می گوییم قوانین یک کشور مشکل دارد، اما منظورمان قوانین اساسی نیست، مشکل از گوینده است یا شنونده؟
ثانیا بنده هم در ادامه دیگر منظور شما را فهمیدم و چنین سخنم را ادامه دادم:

مسلم;1016396 نوشت:
قوانین خرد و کلان کشور

مسلم;1016396 نوشت:
قوانین کلان، و قوانین خرد

برادر عزیزم من که با شما دعوا ندارم، اما نمیتوانم بپذیرم که بدون مسول دلسوز ساختار و اجرا اصلاح شود، همانطور که به برادرمان رضا هم عرض کردم:

مسلم;1016396 نوشت:
این مسئولین هستند که می توانند با ظرفیت موجود و ساختار نظام اسلامی چنین کنند و نمی کنند!!...
در یک کلام محال است شما بدون مسئولینی که احساس وظیفه کنند بتوانید برترین قانون ها و برترین ساختارها را به منصه ظهور رسانده و اجرا کنید، اما با مسئولین توانمند و دلسوز تمامی زیرساخت ها و ساختارهای لازم فراهم خواهند شد.

مقام معظم رهبری چندین سال است که دارد در خصوص پیشگیری از فساد سخن می گوید؟ چرا اجرا نشد؟ آیا ظرفیت موجود در نظام اسلامی برای ایجاد چنین ساختارهای لازمی کافی نبود؟ الان هم چرا رهبری دائما به مسئولین توصیه ساختار سازی می کنند؟ این ساختار سازی یعنی بهره گیری از ظرفیت موجود و ایجاد ساز و کار لازم برای پیش برد این اهداف در زمینه های مختلف!
خب کی باید ساختار سازی و اجرا کند؟ مسئولین!!! چه کسی تا به حال کوتاهی کرده؟ مسئولین!!!

من که نمی خواهم بگویم قوانین ما دیگر کامل شده و نیازمند وضع قوانین جدیدی نداریم!! دراین صورت که باید مجلس را تعطیل می کردیم! من صرفا با این سخن مشکل دارم:

بیت المعمور;1016274 نوشت:
باور کنیم مسئولان کشورهای دیگر از مسئولان ما مسلمان تر نیستند...
آنها قوانین و سیستم بهتر و عادلانه تری دارند....

بنده در یک کلام اصلاح مسئولین را مقدم بر اصلاح ساختار می دانم، چرا که نقش علیّت دارند نسبت به ایجاد ساختارها

اگر باز دچار سوء برداشت شدم، یا لحنم تند بوده، یا بی تقوایی کردم عذرخواهی می کنم@};-

باء;1016393 نوشت:
سلام

سلام بر برادر عزیزم جناب «باء»
فکر می کنم یکی، دو سالی بود که از شما خبری نبود؟ درسته؟ خیلی خوشحالم که میبینم دوباره آنلاین شدید و در انجمن حضور پیدا کردید@};-

مسلم;1016450 نوشت:
[=113]

[=113]روشن است که وقتی نام قوانین می آورید مطلق است، و شامل قانون اساسی و قوانین رده پایین تر میشود

[/@};-

یکی از جاهایی که علم حجاب اکبر میشود همینجاست!
وقتی ما می گوییم مشکل از قوانین است
هیچ عاقلی برای این گزاره ها، سور کلی نمی دهد
هیچ عاقلی نمی گوید مقصود تو این است که
همه قوانین مشکل دارد
همه متوجه میشوند مقصود ما این بوده است که برخی قوانین مشکل داشته اند نه همه...

حالا می ماند این بحث که مقصود ما کدام قوانین است؟

اینجا باید به قرائن کلام توجه کرد.
مثلا وقتی من می گوییم چرخ اقتصاد یا تورم
یا وقتی به کلام رهبری استناد می کنم
یعنی مقصودم چنین قوانینی است نه قانون اساسی..

حالا ممکن است شما توجیه کنید که نه تو قصدت قانون اساسی بود یا من نفهمیدم مقصودت چه بوده؟ پس امکان دارد قانون اساسی مشکل داشته باشد...

در این صورت بنده به شما خواهم گفت خود قانون اساسی ، برای اصلاح خودش راه را باز گذاشته است و قانون اساسی ما بن بستی ندارد که نتوان از آن استفاده کرد. قطعا اگر محرز شود اشکال در قانون اساسی است باید آن را اصلاح کرد...

یا حق

نقل قول:

من صرفا با این سخن مشکل دارم:

سخن بنده ایرادی ندارد

مسئولین کشورهای دیگر از مسئولین ما مسلمان تر نیستند.
اگر شما ادعا دارید مسلمان تر هستند ثابت کنید...

سیستم و قوانین آنها عادلانه تر است زیرا فساد و تورم کمتری دارند... نه اینکه مسئولین آنها خیلی با تقواتر بودند که فساد کمتری داشتند...

مسلم;1016451 نوشت:
سلام بر برادر عزیزم جناب «باء»
فکر می کنم یکی، دو سالی بود که از شما خبری نبود؟ درسته؟ خیلی خوشحالم که میبینم دوباره آنلاین شدید و در انجمن حضور پیدا کردید@};-

سلام استاد و برادر گرامی،
(به شوخی) گذاشتم مدتی همه از دستم یک نفس راحت بکشند تا باز هم بتوانند برای مدتی تحملم کنند [-o متشکرم از اعلام آمادگی‌اتان برای تحمل کردنم گل
بیت المعمور;1016488 نوشت:
مسئولین کشورهای دیگر از مسئولین ما مسلمان تر نیستند.
اگر شما ادعا دارید مسلمان تر هستند ثابت کنید...

سلام برادر عزیز،
راستش جسارتاً فکر کنم گاهی مسلمان‌تر هستند ... چون مسؤولین ما فقط از خدا می‌ترسند، اگرچه خیلی وقت‌ها هم یادشان می‌رود که باید بترسند، اما مسؤولین آن طرف آب از همه می‌ترسند، حتیٰ از خودشان، یک اشتباه کوچک کافی است تا از بازی کثیف سیاست کنار گذاشته شوند! ... مدام محبوبیت خودشان را چک می‌کنند و مدام مراقب هستند که محبوبیتشان کم نشود، یا لااقل از حدّی کمتر نشود، خلاصه اینکه ولو با شارلاتان‌بازی و تبلیغات الکی هم که باشد سعی می‌کنند اکثریت مردم را راضی نگه دارند ... مسؤولین ما ولی فقط از خدا می‌ترسند، آن هم بجز وقت‌هایی که نمی‌ترسند، یا بجز وقت‌هایی که اشتباهاً فکر می‌کنند اگر قرار باشد از خدا بترسند باید این ترس در طول ترس از غیرخدا باشد ... تلخند

با سلام و احترام

بیت المعمور;1016488 نوشت:
سخن بنده ایرادی ندارد

مسئولین کشورهای دیگر از مسئولین ما مسلمان تر نیستند.
اگر شما ادعا دارید مسلمان تر هستند ثابت کنید...

اجازه بدهید من همان سوالی را که از رضای عزیز پرسیدم از شما هم بپرسم تا بحث شفاف تر شود، میدانید که ژاپن یک کشوری است که به وجدان کاری و مانند آن شهره است، حتی کاروشی به معنای رگ ناشی از شدت کار در آنجا مطرح است، حال لطفا به بنده پاسخ دهید:

مسلم;1016396 نوشت:
آیا اگر کشور ژاپن و ایران با حفظ تمامی قوانین کلان، وقوانین خرد، و همچنین حفظ ساختار، فقط جای مسئولینشان عوض شود، یعنی ایران مبتنی بر همین ولایت فقیه و قانون اساسی اسلامی بماند، و ژآپن هم در ساختار و قوانین خویش بماند، فقط جای مسئولین در پست های متشابه عوض شود نتیجه چه خواهد شد؟ لطفا به بنده بفرمایید نتیجه را چگونه خواهید دید؟

با سلام

باء;1016535 نوشت:

راستش جسارتاً فکر کنم گاهی مسلمان‌تر هستند ... چون مسؤولین ما فقط از خدا می‌ترسند، اگرچه خیلی وقت‌ها هم یادشان می‌رود که باید بترسند، اما مسؤولین آن طرف آب از همه می‌ترسند، حتیٰ از خودشان، یک اشتباه کوچک کافی است تا از بازی کثیف سیاست کنار گذاشته شوند! ... مدام محبوبیت خودشان را چک می‌کنند و مدام مراقب هستند که محبوبیتشان کم نشود، یا لااقل از حدّی کمتر نشود، خلاصه اینکه ولو با شارلاتان‌بازی و تبلیغات الکی هم که باشد سعی می‌کنند اکثریت مردم را راضی نگه دارند ... مسؤولین ما ولی فقط از خدا می‌ترسند، آن هم بجز وقت‌هایی که نمی‌ترسند، یا بجز وقت‌هایی که اشتباهاً فکر می‌کنند اگر قرار باشد از خدا بترسند باید این ترس در طول ترس از غیرخدا باشد ... تلخند

ببینید مسئولان کشور ما به صورت کلی و نوعی هم دلسوز هستند و هم مسلمان
نماز می خوانند و روزه می گیرند
صدقه می دهند خمس می دهند به خیریه ها کمک می کنند
شراب خور و زناکار و دزد و کلاهبردار نیستند...
قانون مدار و صادق هستند
و از خدا می ترسند
تا جایی که می دانم رهبری هم این تصور که بخواهیم مسئولان را خدای نکرده به صورت نوعی بد جلوه بدهیم یا بدتر از مسئولان بلاد کفر بدانیم مخالف هستند.

اما مسئولان غربی هیچ یک متعهد به اینها نیستند...
شراب و فساد دارند ممکن است همجنس باز هم باشند
از کشورهای مظلوم دفاع نمی کنند بلکه به ظالمان کمک و یاری می رسانند
آنها منافع ملی و دنیوی برایشان اهمیت دارد
اینها نشانه مسلمان تر بودن نیست.
بگذارید یک مثال دم دستی بزنم
شما ممکن است بروید به یک رستوران در کشوری اروپایی ، و بسیار از ادب و نظافت و نزاکت آنها لذت ببرید اما اینها لزوما نشانه تقوای آنها نیست... آنها اینطور برخورد می کنند تا مشتری راضی باشد... اینکه نشانه ی دلسوزی و تقوای بیشتر نیست....
تصور کردیم در کشورمان یک عده انسان پاک و دلسوز و نترس هستند که احساس مسئولیت نمی کنند و بعد می گوییم چرا اینها نمی آیند و پا به عرصه نمی گذارند... خوب اصلا نگرش ما به مسئله اشتباه است....
لابد مسئولین غربی هم آن قدر پاک و با تقوا هستند که باید برایشان تاپیک بزنیم که احساس مسئولیت کنند و کشورشان را نجات دهند؟!
به همین جهت در پست ابتدائی عرض شد
ممکن است یک کافر بتواند اقتصاد ایران را نجات بدهد.
مثل این است که بگوییم ماشین ها فقط برای انسانهای باتقوا و دلسوز کار می کند نه جنایتکاران و ظالمان...
مشکلات کشور نیز مومن و کافر نمی شناسد....
بله بنده منکر تاثیر ایمان و تقوا نیستم اما اینها نجات بخش نیست...

خلاصه اینطور نیست که مسئولان آن طرفی ذاتا مسلمان تر باشند.
نهایتا مسئولان ما دلسوز نباشند یا بی تقوا باشند، باید مثل کشورهای دیگر کنترل و هدایت شوند...

اینکه چه کسی قرار است این کار را بکند مشخص است : مردم و مسئولان خوب
از چه طریق ؟ از طریق مطالبه، امر به معروف و نهی از منکر قولی و فعلی، آگاهی بخشی

اما این ربطی به این ندارد که مسئولان دلسوز نیستند یا بی تقوا هستند یا حتی شیاد و کلاه بردار هستند.

البته این بحث تقوا و دلسوزی ، غیر از مشروعیت و کفایت است.
و الا خیلی از مسئولین خوب و با تقوای ما، نامشروع هستند چون کفایت ندارند. این را می توانید در تاپیک '' فساد و عدم مشروعیت'' مطالعه کنید.

نقل قول:
یک اشتباه کوچک کافی است تا از بازی کثیف سیاست کنار گذاشته شوند! ...
مدام محبوبیت خودشان را چک می‌کنند و مدام مراقب هستند که محبوبیتشان کم نشود، یا لااقل از حدّی کمتر نشود،
خلاصه اینکه
ولو با شارلاتان‌بازی و تبلیغات الکی هم که باشد سعی می‌کنند اکثریت مردم را راضی نگه دارند ...

خودتان هم اذعان دارید مسئولان غربی نه تقوا دارند و نه دلسوز هستند.

نقل قول:

گاهی مسلمان‌تر هستند

گر چه پاسخ دادم اما به فرض که جمله بالا درست باشد.
''گاهی'' اینطور بودن ، ملاک نیست.

مسلم;1016544 نوشت:

با سلام
پاسخ سوال را نوشتم اما حذف کردم
زیرا شما به ایرادهای قبلی خود نپرداختید ( اطلاق و قانون اساسی) البته این شیوه نادرستی است که در بحث ها ( از سوی شما ) برایم چند بار اتفاق افتاده است و به همین جهت
اگر در آن مورد ( پست شماره 21 ) پاسخ مستدل دادید یا اشتباه خود را پذیرفتید، سوال شما پاسخ داده خواهد شد.

با سلام و احترام

بیت المعمور;1016600 نوشت:
پاسخ سوال را نوشتم اما حذف کردم
زیرا شما به ایرادهای قبلی خود نپرداختید ( اطلاق و قانون اساسی) البته این شیوه نادرستی است که در بحث ها ( از سوی شما ) برایم چند بار اتفاق افتاده است و به همین جهت
اگر در آن مورد ( پست شماره 21 ) پاسخ مستدل دادید یا اشتباه خود را پذیرفتید، سوال شما پاسخ داده خواهد شد.

شیوه نادرست بنده را که می فرمایید چدین بار اتفاق افتاده نمیدانم! اما باز در مورد خودم بیشتر تأمل می کنم، اگر چنین است امیدوارم خداوند مرا هدایت کند، واقعا دوست ندارم چنین انسانی باشم، اما این را میدانم و کاربرانی که مدتی است در این سایت فعالیت می کنند نیز می دانند که بنده از عذرخواهی و پذیرش اشتباه ابایی ندارم و چندین بار هم تا کنون اتفاق افتاده است که به خاطر اشتباهاتم رسما عذرخواهی کرده ام و کارشناس بودن و مانند آن هرگز مانع این مسئله نشده است؛ اما اینجا بنده واقعا اشتباهی نکرده ام که سخن خودم را پس بگیرم و همچنان بر نظر خودم هستم، و سوالی که از شما پرسیدم هم اتفاقا از همین باب بود که از طریق دیگری به شما اثبات کنم سخن شما نادرست است، یعنی این سوال بنده هم برای خروج از بحث قبلی نیست، بلکه اتفاقا در همان رابطه و برای اثبات این است که سخن شما نمی تواند درست باشد.

در هر صورت اصرار چندانی بر اینکه پاسخ بدهید ندارم، و به نظر شما احترام می گذارم@};-

یا حق

با سلام

مسلم;1016626 نوشت:
با سلام و احترام

شیوه نادرست بنده را که می فرمایید چدین بار اتفاق افتاده نمیدانم! اما باز در مورد خودم بیشتر تأمل می کنم، اگر چنین است امیدوارم خداوند مرا هدایت کند، واقعا دوست ندارم چنین انسانی باشم، اما این را میدانم و کاربرانی که مدتی است در این سایت فعالیت می کنند نیز می دانند که بنده از عذرخواهی و پذیرش اشتباه ابایی ندارم و چندین بار هم تا کنون اتفاق افتاده است که به خاطر اشتباهاتم رسما عذرخواهی کرده ام و کارشناس بودن و مانند آن هرگز مانع این مسئله نشده است؛ اما اینجا بنده واقعا اشتباهی نکرده ام که سخن خودم را پس بگیرم و همچنان بر نظر خودم هستم، و سوالی که از شما پرسیدم هم اتفاقا از همین باب بود که از طریق دیگری به شما اثبات کنم سخن شما نادرست است، یعنی این سوال بنده هم برای خروج از بحث قبلی نیست، بلکه اتفاقا در همان رابطه و برای اثبات این است که سخن شما نمی تواند درست باشد.

در هر صورت اصرار چندانی بر اینکه پاسخ بدهید ندارم، و به نظر شما احترام می گذارم@};-

یا حق

بله شما حق دارید به زور هم که شده بگویید مقصودم قانون اساسی بوده و اگر دلیل هم بیاوریم، توجیه کنید. راه حلتان در گذشته نیز همین بوده چیزی را به دیگران نسبت دهید و وقتی پاسخی ندارید دست به توجیهات ادامه دار بزنید...

مسلم;1016337 نوشت:

ساختار و قوانین جمهوری اسلامی برترین ساختار و قوانین در دنیاست، فقط کمی وجدان کاری می خواهد و شایسته سالاری

مسلم;1016450 نوشت:
[=113]
روشن است که وقتی نام قوانین می آورید مطلق است، و شامل قانون اساسی و قوانین رده پایین تر میشود
};-

پاسخ تفصیلی و حلی به توجیهات شما را دادم

این هم جواب نقضی ، برای خواننده این سطور...

بیت المعمور;1016595 نوشت:
بینید مسئولان کشور ما به صورت کلی و نوعی هم دلسوز هستند و هم مسلمان
نماز می خوانند و روزه می گیرند
صدقه می دهند خمس می دهند به خیریه ها کمک می کنند
شراب خور و زناکار و دزد و کلاهبردار نیستند...
قانون مدار و صادق هستند
و از خدا می ترسند
تا جایی که می دانم رهبری هم این تصور که بخواهیم مسئولان را خدای نکرده به صورت نوعی بد جلوه بدهیم یا بدتر از مسئولان بلاد کفر بدانیم مخالف هستند.

اما مسئولان غربی هیچ یک متعهد به اینها نیستند...
شراب و فساد دارند ممکن است همجنس باز هم باشند
از کشورهای مظلوم دفاع نمی کنند بلکه به ظالمان کمک و یاری می رسانند
آنها منافع ملی و دنیوی برایشان اهمیت دارد
اینها نشانه مسلمان تر بودن نیست.
بگذارید یک مثال دم دستی بزنم
شما ممکن است بروید به یک رستوران در کشوری اروپایی ، و بسیار از ادب و نظافت و نزاکت آنها لذت ببرید اما اینها لزوما نشانه تقوای آنها نیست... آنها اینطور برخورد می کنند تا مشتری راضی باشد... اینکه نشانه ی دلسوزی و تقوای بیشتر نیست....
تصور کردیم در کشورمان یک عده انسان پاک و دلسوز و نترس هستند که احساس مسئولیت نمی کنند و بعد می گوییم چرا اینها نمی آیند و پا به عرصه نمی گذارند... خوب اصلا نگرش ما به مسئله اشتباه است....
لابد مسئولین غربی هم آن قدر پاک و با تقوا هستند که باید برایشان تاپیک بزنیم که احساس مسئولیت کنند و کشورشان را نجات دهند؟!
به همین جهت در پست ابتدائی عرض شد
ممکن است یک کافر بتواند اقتصاد ایران را نجات بدهد.
مثل این است که بگوییم ماشین ها فقط برای انسانهای باتقوا و دلسوز کار می کند نه جنایتکاران و ظالمان...
مشکلات کشور نیز مومن و کافر نمی شناسد....
بله بنده منکر تاثیر ایمان و تقوا نیستم اما اینها نجات بخش نیست...


سلام برادر عزیز،
برادر در آن نقد من کاری به اعتقادات ایشان نداشتم ...
واقعاً بحثم بر سر «مسلمان»تر بودن یا نبودن نبود، فکر کردم منظور شما از گفتن اینکه آن‌ها از مسؤولین ما مسلمان‌تر نیستند چیزی است که جواب آن چیز را دادم ... ولی ظاهراً شما دقیقاً بحث بر روی مسلمان بودن یا نبودن مسؤولین داشتید و بخاطر همین هم مسأله‌ی خمس و نماز و روزه را مطرح کردید؟ ... گرچه نمی‌فهمم دیگر چرا آن را به سیاق تفضیلی بیان نمودید و گفتید مسلما‌ن‌تر؟ مگر هر دو مسلمان هستند و یکی مسلمان‌تر است؟
بیت المعمور;1016595 نوشت:
البته این بحث تقوا و دلسوزی ، غیر از مشروعیت و کفایت است.
و الا خیلی از مسئولین خوب و با تقوای ما، نامشروع هستند چون کفایت ندارند. این را می توانید در تاپیک '' فساد و عدم مشروعیت'' مطالعه کنید.

به قول عارف والامقام شهید چمران، من هم قبول دارم که تقوا مهم‌تر از تخصص است، اما باور دارم که کسی که عهده‌دار مسؤولیتی شود که تخصص یا صلاحیت انجام آن را ندارد با تقوا نیست ...
خیلی آدم خوبی باشند نهایتاً مثل ابوذر بشوند دیگر ... او را هم که اهل بیت علیهم‌السلام نهی کردند از ریاست کردن ... یعنی اگر دو نفر بودید هم تو باز ریاست نکن که خراب خواهی کرد، که آخرتت را بر باد می‌دهی ... در مورد مقداد هم اگر درست خاطرم باشد همین مطلب وارد شده است ... چه بسیار آدم‌های خوبی که آسیب‌هایی به امت ایمانی می‌زنند که اگر آنقدر خوب نبودند نمی‌توانستند آنقدر ضرر بزنند ... اینها می‌تواند بخاطر ضعف بصیرت باشد، بخاطر ساده و احمق بودن باشد، خوب است ولی راحت بازی‌اش می‌دهند ... خوب است ولی ترسو است و راحت تهدیدش می‌کنند ... خوب است ولی و باز هم ولی و باز هم ولی ... چنین کسانی خوب هستند ولی برای خودشان، حداکثر بتوانند آخرت خودشان را حفظ کنند، ولی اگر وارد گود شوند همه را به زحمت می‌اندازند و برگ برنده‌ی جریان طاغوت خواهند شد ... ما را به خیر ایشان امّید نیست، شر نرسانند ...
از امام صادق علیه‌السلام وارد شده است که به زیادی نماز و روزه‌ی افراد نگاه نکنید که فکر کنید فلانی چقدر آدم خوبی هست، شاید به این کارها عادت کرده باشد ... بلکه به صدق گفتار و امانت‌داری او نگاه کنید ... به کار گیری این معیار یک کمی برای حداقل خیلی از مسؤولان رتبه‌های بالای ما گران تمام خواهد شد گمان کنم ...

در مورد آن تاپیک که فرمودید هم اول بار تشکر می‌کنم که معرفی‌اش نمودید، ولی در هر صورت فکر کنم فساد و ظلم در یک نظام حکومتی صرفاً مخلّ مقبولیت می‌شود و نه مشروعیت که ساز و کار خودش را دارد ... مثال عمربن‌عبدالعزیز که مقبولیت داشت و مشروعیت نداشت و حضرت علی علیه‌السلام که مشروعیت داشتند و مقبولیت نداشتند را هم بر همین اساس گفتم ... الآن هوشمندی دشمنان و حماقت برخی دوستان بر زدودن مقبولیت متمرکز شده است ... به همین خاطر هم باید تا دیر نشده کاری کنیم ... باید با خاله‌خرس‌ها و منافقان مبارزه کرد ... فکر کنم آغازگر تاپیک هم منظورشان همین است که باید کاری کرد ... مگرنه مشروعیت نظام که کاری به این مسائل ندارد ... ولایت فقیه چه حکومت داشته باشد و چه نداشته باشد مشروعیت دارد، مگر اینکه کسی شک داشته باشد که ولایت فقیه ولو اینکه حکومتی هم نداشته باشد مشروعیتی ندارد ... که ظاهراً شما اینطور فکر نمی‌کنید ...

با سلام

باء;1016694 نوشت:

گرچه نمی‌فهمم دیگر چرا آن را به سیاق تفضیلی بیان نمودید و گفتید مسلما‌ن‌تر؟ مگر هر دو مسلمان هستند و یکی مسلمان‌تر است؟..

علتش این است که مقصود بنده فقط عبادیات ( نماز و روره) نیست.
بلکه امور تشکیکی در دین است.

مثلا استارتر می گوید مسئولین بی غیرت
یا صحبت از عدم دلسوزی می شود
یا تصور می کنند مسئولان ظلم ستیز و ضد استکبار نیستند
یا تصور می شود مسئولان به فکر حل مشکل نیستند

ممکن است شما درجه بندی کنید و بگویید کم است
اما به نظر من مسئولان ما به صورت کلی از مسئولان کشورهای غربی کم ندارند...
به همین جهت گفتم مسلمان تر نیستند...
نجات ما صرفا در این چیزها نیست...
مشکل ما ناکارامدی و جهل است...
پس کافران میتوانند کشورشان را نجات دهند اما مسئولان ما نمی توانند....

نقل قول:

بلکه به صدق گفتار و امانت‌داری او نگاه کنید


مشکل همین است فکر کردیم حکومت داری با صدق و امانت داری به حکومت عدل تبدیل میشود....
باید آن قدر سیستم و قوانین درست باشد و شفافیت باشد که با چهار تا مسئول فاسد یا بی تقوا، کشور به قهقرا نرود.

باء;1016694 نوشت:

در مورد آن تاپیک که فرمودید هم اول بار تشکر می‌کنم که معرفی‌اش نمودید، ولی در هر صورت فکر کنم فساد و ظلم در یک نظام حکومتی صرفاً مخلّ مقبولیت می‌شود و نه مشروعیت که ساز و کار خودش را دارد ... مثال عمربن‌عبدالعزیز که مقبولیت داشت و مشروعیت نداشت و حضرت علی علیه‌السلام که مشروعیت داشتند و مقبولیت نداشتند را هم بر همین اساس گفتم ... الآن هوشمندی دشمنان و حماقت برخی دوستان بر زدودن مقبولیت متمرکز شده است ... به همین خاطر هم باید تا دیر نشده کاری کنیم ... باید با خاله‌خرس‌ها و منافقان مبارزه کرد ... فکر کنم آغازگر تاپیک هم منظورشان همین است که باید کاری کرد ... مگرنه مشروعیت نظام که کاری به این مسائل ندارد ... ولایت فقیه چه حکومت داشته باشد و چه نداشته باشد مشروعیت دارد، مگر اینکه کسی شک داشته باشد که ولایت فقیه ولو اینکه حکومتی هم نداشته باشد مشروعیتی ندارد ... که ظاهراً شما اینطور فکر نمی‌کنید ...

بحث من در این تاپیک درباره ناکارامدی است
نه درباره مشروعیت.

عدم مقبولیت باعث عدم مشروعیت نمی شود.
اگر همه نظام ناکارامد هم باشند، ولایت فقیه به عنوان یک بحث نظری سر جای خودش محفوظ است.
اگر حکومت معاویه نامشروع است بدان معنا نیست که امام علی، ولایت ندارند یا ولایتشان نامشروع است.

بحث من در آن تاپیک درباره رابطه فساد و مشروعیت بود.
آن هم فساد بزرگ و متداوم نه فسادهای کوچک

ادعای بنده این بود که چنین فسادی، مشروعیت سیستم و نظام را از بین می برد.
اگر دلیلش را خواستید در نامه خصوصی توضیح می دهم...

پس مشروعیت را از ناکارامدی جدا کنید.
البته اینها ربط دارند اما بحث من در ارتباط این دو نیست.
ارتباط این دو را بگذارید در نامه خصوصی توضیح دهم اگر خواستید.

اما درباره کارامدی...
بنده ادعا دارم یک کافر هم می تواند اقتصاد ما را نجات دهد ( در پست ابتدایی گفتم)
چون ناعدالتی با صداقت و امانت داری و ذکر و دعا حل نمیشود.

نگاه کنید من از همان پست ابتدائی قبول کردم که هم مسئولان مشکل دارند و هم قوانین...
اما تغییر قوانین لزوما توسط پیدا کردن مسئولان دلسوز و باغیرت و نترس حل نمیشود...
تغییر قوانین با همین مسئولین خوب و کارامد اندک و مردم قابل تغییر است....
این دو دو جبهه است....

کسی که فقط در جبهه تغییر مسئولان و بی غیرت خواندن آنها بجنگد ، تا بخواهد به قوانین و سیستم درست برسد، شکست خواهد خورد...
اولویت ما تغییر قوانین و اصلاح سیستم است که یکی از راه هایش پیدا کردن مسئولین بهتر است...

دوباره پست ابتدایی ام را بخوانید....

با سلام
مسئولین سایر کشورها مطابق قانون ملزم به جوابگو بودن در برابر مردم هستند.
مسئولین کشور ما تلویحا ملزم به جوابگویی در برابر مردم نیستند صرفا قرار است به خداوند پاسخ دهند!

بخصوص وقتی کشورهای جهان سومی مثل کشور ما یا کشورهای حوضه خلیج فارس که پول وبودجه مملکت هم از فروش نفت بدست می آید نه از مالیات مردم این وضعیت و این پتانسیل عدم پاسخگو بودن به مردم تشدید میشود.

به نظرم تفاوت اصلی این است! و آنچه نتیجه آنشده هم مشخص!

بیت المعمور;1016708 نوشت:
با سلام

علتش این است که مقصود بنده فقط عبادیات ( نماز و روره) نیست.
بلکه امور تشکیکی در دین است.

مثلا استارتر می گوید مسئولین بی غیرت
یا صحبت از عدم دلسوزی می شود
یا تصور می کنند مسئولان ظلم ستیز و ضد استکبار نیستند
یا تصور می شود مسئولان به فکر حل مشکل نیستند

ممکن است شما درجه بندی کنید و بگویید کم است
اما به نظر من مسئولان ما به صورت کلی از مسئولان کشورهای غربی کم ندارند...
به همین جهت گفتم مسلمان تر نیستند...
نجات ما صرفا در این چیزها نیست...
مشکل ما ناکارامدی و جهل است...
پس کافران میتوانند کشورشان را نجات دهند اما مسئولان ما نمی توانند....


سلام برادر گرامی،
از شما می‌پذیرم که مشکل ما ناکارآمدی و جهل است، ولی جسارتاً جهلی که در مقابل عقل است و نه جهلی که در مقابل علم باشد ... و این جهلی است که اصل کل شرور از آن است ... حالا این جهلِ در مقابل عقل در غرب بیشتر باشد، بله قبول دارم، بخاطر همین جهل فراگیر است که ما ظاهراً الآن در عصر جاهلیت ثانی هستیم که از جاهلیت اعراب جاهلی سنگین‌تر است، چون علم بیشتر است ولی عقل کم‌رنگ‌تر ...
کشوری که ادعای ایمان و تقوا دارد و می‌خواهد خدا را پررنگ کند ولی خیلی از مسؤولین آن فقط حرف خدا را می‌زنند و شعار می‌دهند اما همچنان مطابق عادت علوم سکولار دو دو تا چهارتا می‌کنند و خدا را در معادلات خودشان حساب نمی‌کنند، خودشان را می‌بینند و کثرات را اما خدا را ناظر بر خودشان نمی‌بینند مگر در جلسات خاص که چه بسا خدا را پررنگ هم ببینند و از محبت خدا گریه هم بکنند، ولی باز دوباره آن موقع که بحث مسؤولیتشان هست آنقدر خدا را ناظر بر خود نبینند، اینها غفلت است ... شده‌ایم مثل بنی‌اسرائیل بعد از بیرون رفتن از مصر که همه مؤمن و طرفدار حضرت موسیٰ علیه‌السلام هستیم اما هر از گاهی باز از حضرت ایشان می‌خواهیم که بتی را برای ما قرار بدهند که او را ببینیم و بپرستیم، خداباوریم ولی غافل و جاهل ... اگرچه بیشتر مسؤولینی اینطور هستند که از مردم فاصله گرفته‌اند و خودشان را گم کرده‌اند ... حالا شما بفرمایید بنی‌اسرائیلی که از حضرت موسی علیه‌السلام، از ولی خدا درخواست بت کردند، مسلمان‌تر از قبطی‌هایی بودند که با فرعون بودند و بت می‌پرستیدند ... خوب که چه نتیجه‌ای بگیریم ... باشد اینها مسلمان‌تر ... ولی دست آخر خدا بخاطر گناهانشان سرگردانشان کرد ... ما بگذاریم مسؤولان ما تیشه بزنند به ریشه‌ی انقلاب؟ ... چون زمانی ذخایر انقلاب بودند؟ چون زمانی از زیر حکومت فرعون سر باز زدند؟ ... امروز که وا داده‌اند چه؟ ... امروز که دنیا زیر دهان بسیاری از ایشان مزه کرده است چه؟ امروز که بجز خدا از آمریکا هم می‌ترسند چه؟ امروز که مدام جام زهر به ولی خدا می‌چشانند چه؟ امروز که فکر می‌کنند ودیعه‌ی خدا در زمین هستند و هر چه که باشند مردم باید قدردان آن‌ها باشند چه؟ ... بله من هم موافقم که مشکل ما از جهل است ... اصولاً هر چه مشکل در عالم هست از جهل است و ایران ما هم تافته‌ی جدابافته نیست ... زمانی حسنش به عقلش بود و امروز مشکلش از جهل یک عده خواص و یک عده عوام ...
بیت المعمور;1016708 نوشت:
مشکل همین است فکر کردیم حکومت داری با صدق و امانت داری به حکومت عدل تبدیل میشود....
باید آن قدر سیستم و قوانین درست باشد و شفافیت باشد که با چهار تا مسئول فاسد یا بی تقوا، کشور به قهقرا نرود.

صدق و امانت همه چیز است ... اینها را در معنای عامّ خودشان ببینید ... امانت‌داری فقط اختلاس نکردن نیست، یعنی کاری که به عهده‌ی ایشان هست و مسؤولیتشان را هم باید با امانت‌داری درست انجام بدهند، یعنی مسؤولیت‌ها ارث پدری‌اشان نیست ... یعنی باید همانطور از منابع و بیت‌المال و شرافت و کرامت مردم دفاع کنند که اگر ارث پدر خودشان بود از آن دفاع می‌کردند ... یعنی ...
مردم ما فقر و نداری را می‌توانند تحمل کنند، اما اگر مسؤولین بگویند که ای مردم تحمل کنید که این دوران سخت هم می‌گذرد و بعد معلوم شود جای خودشان راحت بوده و خانواده‌های خودشان در رفاه بوده‌اند و فقط از مردم می‌خواسته‌اند که صبور باشند و تحمل کنند، این تبعیض است که مردم را ناراضی می‌کند ... اینکه برای مردم به چیزی راضی شوند که برای خودشان قبل از آن راضی نشده‌اند، این یعنی ایشان امانت‌دار نیستند ... مگرنه ایشان حقوق و مزایای کمتری نسبت به توده‌ی مردم داشته باشند، نزدیکان ایشان هم همینطور و از شرایط ایشان سوء استفاده نکنند، مسائل هم شفاف باشد و مردم ببینند که ایشان دارند تلاش می‌کنند و اعتقادات ایشان را بازیچه‌ی خودشان نکرده‌اند، آن وقت توده‌ی این مردم سخت‌ترین مشکلات را هم تحمل می‌کنند ... الآن که می‌بینند مسؤولین اینطور نیستند و طور دیگری هستند هم باز تحمل می‌کنند و ۲۲ بهمن آنطور به خیابان می‌آیند، اگر توده‌ی مسؤولین درست بودند ببینید چه می‌شد ... تحمل فقر سخت است، همان فقری که نزدیک است به کفر بیانجامد، ولی سخت‌تر است اگر فقیر گمان کند که این فقر نتیجه‌ی کم‌کاری کسی است که به او اعتماد کرده بود و الآن انگار از پشت به او خنجر زده است، و سخت‌تر می‌شود اگر ببیند که خود آن‌هایی که به ایشان اعتماد کرده بودند الآن بدون هیچ ترسی از عاقبت کارهایشان راحت زندگی‌اشان را می‌کنند و آزادند و با ایشان برخورد نمی‌شود و خانواده‌هایشان هم در رفاه هستند ... تازه به فکر رفاه بیشتر هم هستند، لابد با خنجر زدن از پشت به دیگرانی که آنها هم به ایشان اعتماد کرده‌اند ...
بیت المعمور;1016712 نوشت:
بحث من در این تاپیک درباره ناکارامدی است
نه درباره مشروعیت.

عدم مقبولیت باعث عدم مشروعیت نمی شود.
اگر همه نظام ناکارامد هم باشند، ولایت فقیه به عنوان یک بحث نظری سر جای خودش محفوظ است.
اگر حکومت معاویه نامشروع است بدان معنا نیست که امام علی، ولایت ندارند یا ولایتشان نامشروع است.

بحث من در آن تاپیک درباره رابطه فساد و مشروعیت بود.
آن هم فساد بزرگ و متداوم نه فسادهای کوچک

ادعای بنده این بود که چنین فسادی، مشروعیت سیستم و نظام را از بین می برد.
اگر دلیلش را خواستید در نامه خصوصی توضیح می دهم...

پس مشروعیت را از ناکارامدی جدا کنید.
البته اینها ربط دارند اما بحث من در ارتباط این دو نیست.
ارتباط این دو را بگذارید در نامه خصوصی توضیح دهم اگر خواستید.

اما درباره کارامدی...
بنده ادعا دارم یک کافر هم می تواند اقتصاد ما را نجات دهد ( در پست ابتدایی گفتم)
چون ناعدالتی با صداقت و امانت داری و ذکر و دعا حل نمیشود.

نگاه کنید من از همان پست ابتدائی قبول کردم که هم مسئولان مشکل دارند و هم قوانین...
اما تغییر قوانین لزوما توسط پیدا کردن مسئولان دلسوز و باغیرت و نترس حل نمیشود...
تغییر قوانین با همین مسئولین خوب و کارامد اندک و مردم قابل تغییر است....
این دو دو جبهه است....

کسی که فقط در جبهه تغییر مسئولان و بی غیرت خواندن آنها بجنگد ، تا بخواهد به قوانین و سیستم درست برسد، شکست خواهد خورد...
اولویت ما تغییر قوانین و اصلاح سیستم است که یکی از راه هایش پیدا کردن مسئولین بهتر است...

دوباره پست ابتدایی ام را بخوانید....


درباره‌ی آن تاپیک و منظور شما راستش هر چه بیشتر می‌خوانم و بیشتر صحبت می‌کنیم کمتر می‌فهمم که منظورتان چیست، احتمالاً هر چه گفتم در نقد چیزی بوده است که منظور شما نبوده است، شاید فضاهای فکری‌امان متفاوت است که منظورتان را درست متوجه نمی‌شوم، عذرخواهی می‌کنم اگر اشتباهی چیزهایی گفتم که شما منظورتان نبوده است ...@};-
اما در مورد اینکه شما مشکل را ظاهراً بیشتر از قوانین می‌دانید، من با شما موافق نیستم ... قوانین اشتباه هم داریم، مثل همان که حقوق‌های نجومی را رسماً پذیرفت و امثال آن، اما مشکل بزرگتر ما در نظارت است ... یعنی مجلس را تعطیل کنند یا بگویند که آقا شما ۴ سال اصلاً هیچ قانونی را اصلاح نکنید یا قانون جدیدی نگذارید، همان قوانینی که تا ۱۰ سال پیش تصویب کرده بودید را فقط نظارت کنید که اجرا شود، خیلی از مشکل‌ها برطرف خواهد شد ... مشکل اجرا نشدن درست قوانین است، نه قوانین که مدام اصلاحش کنند ... مشکل از نظارت است ... مشکل از کسانی است که باید نظارت کنند ... مشکل از اجرا کنندگان قانون است ... آن طرفِ آب ایمان ندارند خوب نداشته باشند، نظارتشان که قوی است، قوانینشان اسلامی نیست و به خوبی شاید خیلی از قوانین ما هم نباشد ولی همان که دارند را درست اجرا می‌کنند، حالا لااقل در خیلی از موارد اگر نه در همه‌ی موارد ... اینجا دارند دور خودشان می‌چرخند ... چند سال است که هی این و آن می‌آید و مو‌گویند لیستی ار اراذل و اوباش حکومتی دارند که از امکانات و پست‌های خود سوءاستفاده می‌کنند و اگر لازم شد آن را افشاء می‌کنند! ولی نمی‌کنند، چون دلسوز مردم نیستند،‌ چون دنبال گرفتن امتیاز برای خودشان هستند، چون امانت‌دار نیستند ... مگرنه به جای فکر آبروی ذخایر خودخوانده‌ی انقلاب نگران اصل انقلاب بودند بخار جهل ایشان بر باد نرود ... به قول حضرت علی علیه‌السلام اصل و ریشه‌ی هر بدی در جهل است ... همان جهلی که در حدیث عقل و جهل در مقابل خداوند طغیان کرد ... همانکه بین خیلی از مسؤولین هم شایع شده است، گرچه در شناسنامه‌هایشان هم نوشته شده باشد مسلمان و شیعه، در خانواده‌های مذهبی هم بزرگ شده باشند و بلکه انقلاب اسلامی هم کرده باشند ... همان جهلی که طلحه و زبیر را به آتش جهنم انداخت ... همان جهلی که حضرت علی علیه‌السلام به برادرشان عقیل گفتند اگر به آن تن بدهم و یک سکّه اضافه به تو بدهم به جهنم خواهم افتاد ... حالا اینها مسلمان‌تر، آن‌ها کافرتر ... اگر مسلمان ان است که مقابل خواست و اراده‌ی خدا تسلیم است جسارتاً من خودم هم چندان مسلمان نیستم، مسؤولین هم فکر نکنم زیاد درشان مسلمان باشد، مگر به تسامح خدا دل خوش کنیم که نیت‌هایمان خیلی خیلی بد نباشد ... حالا کسی که مثل من است اگر برود در پست‌های حساس من حکم به جهنمی شدنش می‌دهم همانطور که به خودم نهیب می‌زنم که با این چیزی که هستم نباید بروم و پست‌های حساس را انتخاب کنم و زندگی مردم و دین و انقلاب مردم را به بازی بگیرم و به ان شاء الله که درست شود واگذار کنم ...
شاید دیگر جایی برای ادامه‌ی این بحث نباشد، نظر شما هم محترم است، نمی‌خواهم نظر شما را عوض کنم،‌ حرف خودم را هم زدم
با تشکر @};-

با سلام

باء;1016740 نوشت:

سلام برادر گرامی،
از شما می‌پذیرم که مشکل ما ناکارآمدی و جهل است، ولی جسارتاً جهلی که در مقابل عقل است و نه جهلی که در مقابل علم باشد ... و این جهلی است که اصل کل شرور از آن است ... -

برادر عزیر ،
جهل در مقابل عقل همان تقوا است.

و جهل در مقابل علم ، همان نادانی و ناکارامدی است.

به تعبیر عامیانه اش

تعهد و تخصص

اما این تعهد نه به معنای سطی اش میشود همان تقوا و عقل در مقابل جنود جهل
جنود و سپاهیان عقل 72 تا است
و جنود جهل نیز72 تا است
و در اصول کافی هم ذکر شده است...

اما کشور را نباید بر پایه اینها اصلاح کرد چون با تقوا به این معنا غیر واقعی است...

مشکل کشور ما با علم در مقابل جهل حل میشود
نه با تقوا...

مثال ساده بزنم
علم می گوید نقدینگی موجب تورم میشود...

حالا ما قانونی نداشته باشیم که جلوی نقدینگی را بگیرد.

چه اتفاقی می افتد؟

شما باید با چراغ در گرد شهر بگردید به دنبال رئیس جمهوری که از نقدینگی استفاده نکند و تقوا داشته باشد و عقلش بر جهلش پیروز باشد...

اما من عاقل هستم قانونی میگذارم که جاهلان نتوانند سوء استفاده کنند و نقدینگی ایجادکنند....

اگر میخواهید پیرو جنود عقل باشید، فریب جهل و جنودش رانخورید
او میخواهد مسیر را برای جاهلان باز بگذارد تا قوانین نتوانند جلوی جاهلان را بگیرند

باء;1016740 نوشت:

صدق و امانت همه چیز است ... اینها را در معنای عامّ خودشان ببینید };-

صدق یعنی واقع نگر باشید
به جای اینکه مدام از قانون دفاع کنید و بگویید مسئول جاهل است ( جهل در برابر عقل )
کمی پا روی نفسمان بگذاریم و از خودمان بپرسیم

چرا نمیتوان با قانون درست، مسئولان جاهل( جهل در مقابل عقل ) را رام کرد؟

چرا شیطان به شما اجازه نمیدهد از این راه استفاده کنید؟
چرا شیطان آدرس غلط می دهد؟
چرا نمیخواهیم قبول کنیم مسیرمان اشتباه است؟

امانت داری یعنی با قانون درست جلوی مسئولان جاهل ( جهل در مقابل علم ) را بگیرید ..

این در پاسخ جمله اولتان
اما در ادامه فقط به ناعادل بودن مسئولان و مقاومت مردم اشاره کردید
که بنده نیز مخالفتی ندارم
فقط می گویم واقعیت را پذیرفتید اما تصور کردید راه نجات با تغییر این و آن است.
الان هم عده ای تصور میکنند رئیس جمهور عزل شود مشکلات ما حل میشود..
نه برادر من مشکلات کشور اینطوری حل نمیشود

باء;1016740 نوشت:

شما مشکل را ظاهراً بیشتر از قوانین می‌دانید، من با شما موافق نیستم ... قوانین اشتباه هم داریم، مثل همان که حقوق‌های نجومی را رسماً پذیرفت و امثال آن، اما مشکل بزرگتر ما در نظارت است .. @};-

قوانین شامل اصل قوانین و قوانین نظارتی هم میشود

پس قوانین نظارتی غیر از نظارت ضعیف در عمل است..

گاهی اوقات یک قانون می گذاریم بعد برای جلو گیری از فسادی که از جانب همین قانون پدید می آید ، امثال شما می گویند مشکل در نظارت است....
نه برادر عزیز مشکل در قانون است.... اگر قانون درست بود، فسادی نبود تا نظارتی لازم باشد... یا آن قدر کم بود که نظارت کم کیفیت هم کافی بود....

اتفاقا ما خیلی هم احساس تکلیف میکنیم. میریم نماز جمعه ، آیت الله صدیقی می فرمایند برین روزه بگیرین، نماز جعفر طیار بخونین، نماز استغاثه به حضرت زهرا بخونین و ..... تا مشکلاتتون حل بشود!!!

ما هم میایم و این کارو میکنیم و در برابر این مشکلاتی که خود اینها به سرما آوردند تکلیفمان را ادا میکنیم و ان شاءالله خدا از ما راضی خواهد بود.

حال آدم بهم میخوره.

صائب تبریزی;1016792 نوشت:
اتفاقا ما خیلی هم احساس تکلیف میکنیم. میریم نماز جمعه ، آیت الله صدیقی می فرمایند برین روزه بگیرین، نماز جعفر طیار بخونین، نماز استغاثه به حضرت زهرا بخونین و ..... تا مشکلاتتون حل بشود!!!
ما هم میایم و این کارو میکنیم و در برابر این مشکلاتی که خود اینها به سرما آوردند تکلیفمان را ادا میکنیم و ان شاءالله خدا از ما راضی خواهد بود.
حال آدم بهم میخوره.

«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنچه که مربوط به خودشان است را تغییر داده و اصلاح کنند.(رعد:11)

مسلم;1016396 نوشت:
اگر کشور ژاپن و ایران با حفظ تمامی قوانین کلان، وقوانین خرد، و همچنین حفظ ساختار، فقط جای مسئولینشان عوض شود، یعنی ایران مبتنی بر همین ولایت فقیه و قانون اساسی اسلامی بماند، و ژآپن هم در ساختار و قوانین خویش بماند، فقط جای مسئولین در پست های متشابه عوض شود نتیجه چه خواهد شد؟ لطفا به بنده بفرمایید نتیجه را چگونه خواهید دید؟
سوال شما یک ایراد دارد برادر
وقتی می‌گوئیم همین کارمندان و همین مسئولین، خب مسئولین که خلق‌الساعه بوجود نیامده‌اند!
بلکه بر اساس همان قوانین و ساختاری که کشورشان دارا بوده است رشد کرده‌اند و شخصیتشان شکل گرفته است

لذا در فرض سوال شما، قرار است مسئولینی را به ایران بیاوریم که قوانین و ساختار ژاپن آنها را شکل داده است
و مسئولینی را به ژاپن می‌بریم که قوانین و ساختار ایران آنها را شکل داده است
پس عناصر شما برای نتیجه‌گیری دقیق مناسب نیستند


با توجه به مطلبی که عرض شد، در پاسخ به پرسش شما عرض می‌کنم که اگر جای مسئولین ایرانی و ژاپنی را عوض کنیم نتیجهء زیر حاصل خواهد شد:
کارنامهء مسئولین ایرانی، در ژاپن درخشان‌تر از زمان مسئولیتشان در ایران خواهد شد چون در ساختار و نظام قانونی درست‌تری قرار خواهند گرفت
و کارنامهء مسئولین ژاپنی، در ایران ضعیف‌تر از زمان مسئولیتشان در ژاپن خواهد شد چون در ساختار و نظام قانونی معیوب‌تری قرار خواهند گرف
ت

مسلم;1016800 نوشت:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنچه که مربوط به خودشان است را تغییر داده و اصلاح کنند.(رعد:11)

سلام. بله البته. چه آیه مبارکی را اشاره کردید. منتها نکته اش اینجاست که این حاکمان به ما اجازه ندادند که چیزی را اصلاح کنیم، چیزی رو تغییر بدیم. از اولش اینها بودند که همه چیز رو بلد بودن، جنگ کرده بودن و با موفقیت به پایان رسونده بودن، سازندگی کرده بودن و .... و ما ملت باید دهنمان را می بستیم چون به نوعی به سیاستمداران و حاکمان مدیون بودیم که در شرایط سخت ما رو اداره کرده بودند.

آقای مسلم خود شما میدونید که در این 40 سال اینقدر توی سر مردم زدند و گفتند هیس! اگر صدای شما دربیاد نظام به خطر میافته و نظام به خطر بیفته اسلام از بین میره. مردم میترسند اگر نرن راهپیمایی 22 بهمن ، اگر در نماز جمعه شرکت نکنند، به اسلام خلل وارد بشه، برای همین میرن، برای تایید حاکمان و تصمیم گیریها نمیرن. اما متاسفانه سیاستمداران و حاکمان ما همه چیز رو به نفع خودشون مصادره میکنن راهپبمایی، نماز جمعه و ... رو. شما از همین پیرزنهایی که اومدند نماز جمعه بپرسید از وضع مملکتتون راضی هستید؟ صددرصد میگن خیر، همشون جوون عذب یا بیکار یا معتاد و سیگاری و ... داخل خونه دارن، اما صداشون در نمیاد، چون 40 سال ترسوندنشون که اگر صداتون دربیاد ، اسلام به خطر می افته! ملت از خون شهدا خوف دارن، یعنی مسئولان عمدا ترسوندنشون وگر نه تا حالا صد بار ایران پوست انداخته بود و هر روز بهتر از دیروز بود.

نتیجه این تلقینها و ترسوندن مردم توسط روحانیون و سیاسیون، این شد که مردم بغضها و خشمشون رو فروخوردند و این به عقده تبدیل شد. تبدیل شد به احتکار، به گرانفروشی، به بی رحمی. مردم در برابر مسئولین اجبارا خفه شدند و در عوض نسبت به خودشون بی رحم. شما اگر بری بزنی توی گوش رئیس مجلس و بگی که چرا در جلسه تصویب برجام حاضر نبودی و معاون اولت در 20 دقیقه اون رو تصویب کرد ، به هزار و یک جرم مجازات میشی، خوب بهتر نیست که بجای زندان رفتن، اعتراضت رو با سه برابر کردن قیمت به همشهری خودت نشون بدی؟ اون همشهریت که نمیتونه مثل رئیس مجلس یقه شما رو بگیره و مجازاتت کنه، سرشو میندازه پایین و قبول میکنه.

جدای از فروپاشی و شکست اقتصادی سنگین، ملت ما رو اجبارا دچار فروپاشی فرهنگی و شخصیتی کردن که تا نسلها از بین نمیره.

بیت المعمور;1016274 نوشت:
باور کنیم مسئولان کشورهای دیگر از مسئولان ما مسلمان تر نیستند...

آنها قوانین و سیستم بهتر و عادلانه تری دارند....

برای کفار احساس تکلیف دینی و اعتقادات اسلامی بی معناست...
بپذیریم که آنها با مسئولین اسلامی کشور بهتری برای خود نساختند....
بلکه آنها با سیستم و قوانین درست، کشور بهتری ساختند...

یا هو یا من لا هو الا هو

سلام و عرض ادب

بنده کاملا با نظر شما موافقم و پیرو این نظر معتقم دین باید از سیاست جدا بشه تا
هم دین اسیب نبینه و هم سیاست چون این دومقوله ی کاملا جدا از هم هست

یعنی اینکه کار را باید به مختصص ان کار داد ...


خب ببینید خدا شناس بود و مسلمان بودن خوب هست
ولی انچه در متن کشور و اداره اش به ان نیاز هست کاردان بودن ...متخصص بودن ....مسولیت پذیر بودن هست
نه مسلمان بودن !

مسلمان بودن خوبههه ولی کافیییی نــــــــیـــــــســـــــــت!!

صائب تبریزی;1016823 نوشت:
سلام. بله البته. چه آیه مبارکی را اشاره کردید. منتها نکته اش اینجاست که این حاکمان به ما اجازه ندادند که چیزی را اصلاح کنیم، چیزی رو تغییر بدیم. از اولش اینها بودند که همه چیز رو بلد بودن، جنگ کرده بودن و با موفقیت به پایان رسونده بودن، سازندگی کرده بودن و .... و ما ملت باید دهنمان را می بستیم چون به نوعی به سیاستمداران و حاکمان مدیون بودیم که در شرایط سخت ما رو اداره کرده بودند.

آقای مسلم خود شما میدونید که در این 40 سال اینقدر توی سر مردم زدند و گفتند هیس! اگر صدای شما دربیاد نظام به خطر میافته و نظام به خطر بیفته اسلام از بین میره. مردم میترسند اگر نرن راهپیمایی 22 بهمن ، اگر در نماز جمعه شرکت نکنند، به اسلام خلل وارد بشه، برای همین میرن، برای تایید حاکمان و تصمیم گیریها نمیرن. اما متاسفانه سیاستمداران و حاکمان ما همه چیز رو به نفع خودشون مصادره میکنن راهپبمایی، نماز جمعه و ... رو. شما از همین پیرزنهایی که اومدند نماز جمعه بپرسید از وضع مملکتتون راضی هستید؟ صددرصد میگن خیر، همشون جوون عذب یا بیکار یا معتاد و سیگاری و ... داخل خونه دارن، اما صداشون در نمیاد، چون 40 سال ترسوندنشون که اگر صداتون دربیاد ، اسلام به خطر می افته! ملت از خون شهدا خوف دارن، یعنی مسئولان عمدا ترسوندنشون وگر نه تا حالا صد بار ایران پوست انداخته بود و هر روز بهتر از دیروز بود.

نتیجه این تلقینها و ترسوندن مردم توسط روحانیون و سیاسیون، این شد که مردم بغضها و خشمشون رو فروخوردند و این به عقده تبدیل شد. تبدیل شد به احتکار، به گرانفروشی، به بی رحمی. مردم در برابر مسئولین اجبارا خفه شدند و در عوض نسبت به خودشون بی رحم. شما اگر بری بزنی توی گوش رئیس مجلس و بگی که چرا در جلسه تصویب برجام حاضر نبودی و معاون اولت در 20 دقیقه اون رو تصویب کرد ، به هزار و یک جرم مجازات میشی، خوب بهتر نیست که بجای زندان رفتن، اعتراضت رو با سه برابر کردن قیمت به همشهری خودت نشون بدی؟ اون همشهریت که نمیتونه مثل رئیس مجلس یقه شما رو بگیره و مجازاتت کنه، سرشو میندازه پایین و قبول میکنه.

جدای از فروپاشی و شکست اقتصادی سنگین، ملت ما رو اجبارا دچار فروپاشی فرهنگی و شخصیتی کردن که تا نسلها از بین نمیره.

رادیو معارف از کارسناس اعتقادیشون سوال کردند که چرا مراجع راجع به این وضع چیزی نمیگن؟ یکی از پاسخهایی که کارشناس دادند این بود که این مملکت اسلامیه! اگر اعتراض بشه ارکان اسلام به خطر می افته.

آقای مسلم، شما که این آیه رو برای ما میگی، چرا برای مراجع تقلید نمیگی؟ چرا اونها سعی نکردند این وضع رو درست کنن ؟ یا اگر بر فرض محال سعی هم کردن چرا من این سعی رو ندیدم؟ فکر میکنند این مملکت حکومت علوی داره؟ مردم تا خرخره در ربای بانکها فرورفتند ، چرا هیچ کس نیامد بگه واویلتابچه های شیعه لقمه هاشون شبهه ناک شد؟ چرا کسی کفن نپوشید؟ چرا در جلسات سخنرانی عمامه بر سر خودشون پاره نکردند؟ به سر و صورتشون نزدند ؟ به خیابون نیامدند؟ برای این فجایعی که به اسم اسلام در ایران صورت گرفته و میگیره سیاه نپوشیدند و عزاداری نکردند؟ فاجعه ایی داره برای مردم رخ میده ، کم از شهادت امام حسین داره ؟ کم از ظلم به حضرت زهرا داره؟ مردم اعم از کارمندها و کسبه نونشون داره با حرام مخلوط میشه با کم فروشی با گرانفروشی با ربای بانکی با نزول ، روابط نامشروع بیداد میکنه ... . شما اون مقتل خوانی شهید آیت الله حکیم رو از تلویزیون دیدید؟ دیدید که چطور بر سر و صورتشون زدند؟ دیدبد که اگر مردم دستشون رو نگرفته بودند گریبان چاک میکردند؟ مگر امام حسین برای اصلاح امت جدش قیام نکرد؟ مگر ما به تبعیت از امام حسین برای براندازی طاغوت قیام نکردیم؟ پس چرا به تدریج به فلاکت افتادیم؟ چند ملیون جوان عذب داریم؟ آیا این گریبان چاک کردن نداره؟ به سر و صورت زدن نداره؟

خلخال از دست زن یهودی در قلمر مسمانان به غارت رفته، امام علی چه فرمود؟ هر مردی که بشنود و از غصه بمیرد بر او خرده ایی نیست ! الان چی ؟ الان در نماز جمعه میگن روزه بگیرید!! نماز استغاثه بخونید!!

جناب مسلم. اگر در زمان انقلاب از هر 100 نفر ، ده نفر بر جدایی دین از سیاست تاکید داشتند، الان از هر 100 نفر ، شاید بیش از پنجاه نفر بر این اعتقاد باشند. همه اش هم تقصیر خود شما روحانیون است. چطور اون موقع همش دور امام بودین، در شهرهای سخنرانی های سیاسی میکردین، مردم براتون جوون میدادند اما الان چی؟ 30 ساله که منفعل هستید. مراجع تقلید منفعلانه عمل میکنند. روحانی از نظر مردم ، حسن فریدون است عکس بی حجاب مریم میرزاخانی رو بعد از فوتش در صفحه اش میگذاره و تسلیت میگه. چرا اون موقع صداتون در نیومد که ایها الناس ، این مرد لیاقت لباس پیامبر رو نداره، علنا داره کار گناهی رو ترویج میکنه، عکس زن مسلمان مرحوم رو بی حجاب منتشر میکنه. چرا همه خفه شده بودند؟ اگر اعتراض میکردند، اگر برای حلع لباسش پیگیری میکردند ، اسلام ساقط می شد ؟ ؟ یا الان در حال سقوطه که یک روحانی در کسوت رئیس جمهور ، با سیاستهای غلط خودش، با دروغهایی که هر روز به مردم میگه ، اعتماد مردم به اسلام رو به زیر صفر تنزل داده؟

منکه میدونم الان میاید میگید برای این اعداد و ارقامتون سند هم داری؟ مطالعه میدانی کردی؟ آمارت جایی چاپ شده که بشه بهش استدلال کرد؟ قانون ما کاملترین قانون است و ......

کوین اسپیسی یک غلط نصفه نیمه ایی را 30 سال پیش کرده، الان طوری باهاش برخورد کردندکه صد تا قانون اسلامی باید جلوش لنگ بندازه. مسئولین قوه قضاییه باید جلوی نت فلیکس سر خم کنن. طرف هزار هزار ملیارد برده و خورده، یا اسمش رو نمیگن و یا اگر بگن مخفف ب. ز. و ..... میگن، تازه بعد از 40 ساااااال!!! اینهمه پیشرفت کردیم که مخفف اسم رو میگیم.

Reza-D;1016821 نوشت:
وقتی می‌گوئیم همین کارمندان و همین مسئولین، خب مسئولین که خلق‌الساعه بوجود نیامده‌اند!
بلکه بر اساس همان قوانین و ساختاری که کشورشان دارا بوده است رشد کرده‌اند و شخصیتشان شکل گرفته است

لذا در فرض سوال شما، قرار است مسئولینی را به ایران بیاوریم که قوانین و ساختار ژاپن آنها را شکل داده است
و مسئولینی را به ژاپن می‌بریم که قوانین و ساختار ایران آنها را شکل داده است
پس عناصر شما برای نتیجه‌گیری دقیق مناسب نیستند

با توجه به مطلبی که عرض شد، در پاسخ به پرسش شما عرض می‌کنم که اگر جای مسئولین ایرانی و ژاپنی را عوض کنیم نتیجهء زیر حاصل خواهد شد:
کارنامهء مسئولین ایرانی، در ژاپن درخشان‌تر از زمان مسئولیتشان در ایران خواهد شد چون در ساختار و نظام قانونی درست‌تری قرار خواهند گرفت
و کارنامهء مسئولین ژاپنی، در ایران ضعیف‌تر از زمان مسئولیتشان در ژاپن خواهد شد چون در ساختار و نظام قانونی معیوب‌تری قرار خواهند گرفت

صائب تبریزی;1016826 نوشت:
رادیو معارف از کارسناس اعتقادیشون سوال کردند که چرا مراجع راجع به این وضع چیزی نمیگن؟ یکی از پاسخهایی که کارشناس دادند این بود که این مملکت اسلامیه! اگر اعتراض بشه ارکان اسلام به خطر می افته....
چرا برای مراجع تقلید نمیگی؟

جناب آقا رضای عزیز من در این بحث و ادامه دادن آن نمیخواهم مسئولین خودمان را تخطئه کنم، این را جلوتر گفته باشم، من معتقدم ما مسئولینی داریم که به لحاظ وجدان کاری در تمام دنیا کسی را مانند آنها نداریم، سخنم در برخی از مسئولین دیگر است. من دو نکته باید خدمت شما عرض کنم، خواهش می کنم مثل همیشه بی طرفانه قضاوت کنید:

اول اینکه محال است قانونی را طرح ریزی کرد که نتوان آن را دور زد، محال است به گونه ای ساختار ریخته شود که نشود اختلاس کرد، حتی منذر بن جارود در حکومت علی(علیه السلام) هم اختلاس کرد! اینطور نیست که کارآمدی و بازدهی برخی حکومت ها لزوما در گرو ساختارهای آنها باشد، اخوی بنده 5 سال وین بود، میگفت ایرانی ها چطور قوانین آنجا را دور می زده اند، اما مردم خودشان اصلا به این فکر نمی افتادند که میشود قوانین را دور زد! به عنوان مثال برای دعوت و صدور ویزا برای دانشجویان ایرانی باید آدرسی را برای اسکان معرفی می کردند، اما ایرانی ها آدرس خانه هایی که هنوز تازه اسکلت آنها بنا شده را ثبت می کردند و ماجراهایی از این قبیل. بنابراین از این جهت باید مسئولین متعهد بوده و وجدان کاری داشته باشند، وگرنه اگر مسئول بخواهد، از زیر هر ساختار و هر قانونی میتواند بگریزد، فرض کنید من اگر اهل رانت و پارتی بازی باشم، آیا اگر به عنوان نخست وزیر ژاپن انتخاب شوم نمیتوانم همان روند را دنبال کنم؟

اجازه بدهید در یک وادی ای مثال بزنیم که دستمان بازتر است، به عنوان مثال آیا اگر کارخانه ایران خودرو و سایپا را به مسئولین تویوتا بسپاریم ساختارها را زیر و روز نخواهند کرد؟ و اگر کارخانه تویوتا را به مدیران ایران خودرو سایپا بسپاریم چه خواهد شد؟ آیا ساختارهای شرکت تویوتا موجب اصلاح این مسئولین خواهد شد یا بالعکس، ساختارهای آنها هم به هم می ریزد و هرچه فک و فامیل دارند مسئولیت های مهم تویوتا را بر عهده خواهند گرفت؟

نکته دوم اینکه من ضرورت ساختاری را که می فرمایید منکر نیستم، طبیعتا شما هم منکر نقش مسئولین نیستید، اما سخن در این است که کدام بر دیگری مقدم است؟ بنده جدّا معتقدم تا مسئولین درست نشوند آن ساختارهای مطلوب پدید نمی آید، چون قرار نیست من و شما مستقیما آنها را بسازیم؛ یعنی نهایتا می توان گفت بین خوب و بد بودن مسئولین و خوب و بد بودن ساختار رابطه متقابل و دیالکتیک وجود دارد، اما گام اولی که در این راستا باید برداشته شود اصلاح مسئولین است، چرا که تغییر ساختارها از سوی مسئولین اتفاق می افتد.
البته طبیعتا این امر نسبی است، و در مسئولیت های متفاوت فرق می کند، به همین خاطر ما در برخی عرصه ها بیشتر از سایر عرصه ها رشد داشته ایم.

اپولونیوس;1016824 نوشت:
بنده کاملا با نظر شما موافقم و پیرو این نظر معتقم دین باید از سیاست جدا بشه تا
هم دین اسیب نبینه و هم سیاست چون این دومقوله ی کاملا جدا از هم هست

سلام و عرض ادب
در حال حاضر مشغول کاری هستم انشاالله بعد از اتمام آن کار دلایلم را در رد فرمایش شما بطور کامل خدمتتان عرض خواهم کرد
فعلاً فقط همین را عرض کنم که وقتی می‌گوئید دین را باید از سیاست جدا کرد معنایش این است که
چون دین حلال و حرام و حدود و قیود را برای سیاست مشخص کرده است، بهتر است از سیاست جدا شود تا سیاست دیگر به دین مقید نباشد
جسارتاً با این تفسیر، مجوز خطاکاری سیاست را صادر کرده و دست سیاسیون را برای چپاول مردم بسیار بیشتر از پیش باز خواهید کرد!

اتفاقاً مشکل ما نه تنها این نیست که سیاست ما به دیانت ما آمیخته است
بلکه در این است که نتوانستیم بطور کامل دین را وارد سیاست کنیم
تمام نقائص حاضر بخاطر دینی نشدن تمام ابعاد زندگی ماست، از جمله سیاست

صائب تبریزی;1016823 نوشت:
سلام. بله البته. چه آیه مبارکی را اشاره کردید. منتها نکته اش اینجاست که این حاکمان به ما اجازه ندادند که چیزی را اصلاح کنیم، چیزی رو تغییر بدیم. از اولش اینها بودند که همه چیز رو بلد بودن، جنگ کرده بودن و با موفقیت به پایان رسونده بودن، سازندگی کرده بودن و .... و ما ملت باید دهنمان را می بستیم چون به نوعی به سیاستمداران و حاکمان مدیون بودیم که در شرایط سخت ما رو اداره کرده بودند.

آقای مسلم خود شما میدونید که در این 40 سال اینقدر توی سر مردم زدند و گفتند هیس! اگر صدای شما دربیاد نظام به خطر میافته و نظام به خطر بیفته اسلام از بین میره. مردم میترسند اگر نرن راهپیمایی 22 بهمن ، اگر در نماز جمعه شرکت نکنند، به اسلام خلل وارد بشه، برای همین میرن، برای تایید حاکمان و تصمیم گیریها نمیرن. اما متاسفانه سیاستمداران و حاکمان ما همه چیز رو به نفع خودشون مصادره میکنن راهپبمایی، نماز جمعه و ... رو. شما از همین پیرزنهایی که اومدند نماز جمعه بپرسید از وضع مملکتتون راضی هستید؟ صددرصد میگن خیر، همشون جوون عذب یا بیکار یا معتاد و سیگاری و ... داخل خونه دارن، اما صداشون در نمیاد، چون 40 سال ترسوندنشون که اگر صداتون دربیاد ، اسلام به خطر می افته! ملت از خون شهدا خوف دارن، یعنی مسئولان عمدا ترسوندنشون وگر نه تا حالا صد بار ایران پوست انداخته بود و هر روز بهتر از دیروز بود.

نتیجه این تلقینها و ترسوندن مردم توسط روحانیون و سیاسیون، این شد که مردم بغضها و خشمشون رو فروخوردند و این به عقده تبدیل شد. تبدیل شد به احتکار، به گرانفروشی، به بی رحمی. مردم در برابر مسئولین اجبارا خفه شدند و در عوض نسبت به خودشون بی رحم. شما اگر بری بزنی توی گوش رئیس مجلس و بگی که چرا در جلسه تصویب برجام حاضر نبودی و معاون اولت در 20 دقیقه اون رو تصویب کرد ، به هزار و یک جرم مجازات میشی، خوب بهتر نیست که بجای زندان رفتن، اعتراضت رو با سه برابر کردن قیمت به همشهری خودت نشون بدی؟ اون همشهریت که نمیتونه مثل رئیس مجلس یقه شما رو بگیره و مجازاتت کنه، سرشو میندازه پایین و قبول میکنه.
جدای از فروپاشی و شکست اقتصادی سنگین، ملت ما رو اجبارا دچار فروپاشی فرهنگی و شخصیتی کردن که تا نسلها از بین نمیره.

سلام و احترام
من این دوگانه انگاری که می فرمایید را قبول ندارم، مسئولین جنگیدند...، مسئولین سازندگی کردند....، مسئولین ...؛ بلکه مردم جنگیدند...، مردم سازندگی کردند...، مردم آباد کردند؛ مردم این حکومت را انتخاب کردند، و مردم همچنان از اصل آن حمایت می کنند...

چشم بستن بر روی کاستی ها و نقائص، و ممنوع کردن انتقادات ابه بهانه لطمه ندیدن انقلاب حماقت محض است!! من نمیدانم کارشناسی که می فرمایید در رادیو معارف چه گفته یا شما چه برداشتی از سخن ایشان داشته اید، اما ما هرگز مردم را به سکوت فرا نخوانده ایم، بلکه انتقاد باید باشد، من خودم هم منتقدم، اما به سیاست ها ، نه به اصل انقلاب!
ما تخریب، تضعیف و مانند آن را روا نمیدانیم نه انتقاد را! چرا که اصل انقلاب مشکلی ندارد، آنچه که موجب انحراف شده است ذاتیِ این نظام نیست تا از آن جدایی ناپذیر باشد. مراجع تقلید هم هرگز سکوت نکرده اند، من نمیدانم شما اخبارتان را از کجا می گیرید، اما کمی تحت عنوان انتقادات مراجع تحقیق کنید. به عنوان مثال سخنان آیت الله نوری همدانی را شنیده اید: «هرچه قدر رهبر انقلاب می گویند، کشور مشکل دارد، گرانی هست، کار نیست، راه علاج مشکلات اقتصادی، اقتصاد مقاومتی است، اما دولت و مسئولین گوش نمی کنند»و در دیدار با رئیس سازمان پدافند غیر عامل هم فرمودند: «ما هرچه می‌گوییم منتشر نمی‌شود و صدا و سیما توجهی ندارد»


نکته دیگر این که ما مردممان را مردمی عقده ای، محتکر، گرانفروش، و بی رحم توصیف کنیم قطعا اشتباه بوده و بازی کردن در پازل دشمن است!! من شدیدا با این نوع تفکرات مخالفم پرا که برای آنها نقش تلقینی قائل هستم! خود این تلقینات به حرکت مردم ما جهت دهی می کند. واقعا قضیه برعکس است، اکثریت مردم ما مهربان، اهل کمک، اهل رحم و مروّت و جوانمردی هستند، متاسفانه فقط از محتکرین و گرانفروشان در اخبار می گویند چرا که آنها رفتاری خلاف اصل مرتکب شده اند؛ اما ما باید حواسمان جمع باشد، چرا کمک های عظیم مردمی به کمیته امداد، یا جشن عاطفه ها و جشن نیکوکاری و خیریه ها و کمک به آزاد سازی زندانیان و خیّرینی که مدرسه و مسجد می سازند و هزاران مصداق دیگر را نمی بینیم؟

اپولونیوس;1016824 نوشت:
بنده کاملا با نظر شما موافقم و پیرو این نظر معتقم دین باید از سیاست جدا بشه تا
هم دین اسیب نبینه و هم سیاست چون این دومقوله ی کاملا جدا از هم هست
یعنی اینکه کار را باید به مختصص ان کار داد ...
خب ببینید خدا شناس بود و مسلمان بودن خوب هست
ولی انچه در متن کشور و اداره اش به ان نیاز هست کاردان بودن ...متخصص بودن ....مسولیت پذیر بودن هست
نه مسلمان بودن !
مسلمان بودن خوبههه ولی کافیییی نــــــــیـــــــســـــــ ــت!!

سلام اپولونیوس عزیز
میخواستم پاسخ بدهم اما دیدم برادر عزیزم آقارضای گل به زیبایی پاسخ دادند، واقعا همینطور است، ما هر کجا که مشکل داشته ایم به خاطر جداش دین سیاست از اسلام بوده است، نه بالعکس! ولی با این حال اگر ادله ای برای سخنتان دارید و میخواهید مفصل در مورد آن بحث شود باید در تاپیک دیگری به صورت مستقل مطرح کنید.

سلام

باشه ان شاالله بنده منتظر دلایل شما در رد این مقوله خواهم ماند

ولی فعلا برای اثبات این حرف میتونم بگم که خب سیاست هیچ وقت نمیتونه
به طور تمام و کمال از خطا و اشتباهات و اسیبی که به مردم میزنه مبرا بمونه
اگر دین و سیاست با هم همبستگی داشته باشند هر زمان که سیاست به
مردم اسیب وارد کنه اعتقادات مردم هم بر اساس ان کم و زیاد خواهد شد
در حالی که دینداری یک مسله شخصی هست

ولی من منظورم از جدایی دین از سیاست این هست که
اداره کشور بصورت معقول انجام بگیره نه بر اساس عقاید شخصی

عقل و دین هیچوقت در تضاد و تقابل هم نیستند ولی ما از دین چیزی به غیر از عقلانیت رو برداشت کردیم
چیزی شبیه به تعصب و عقاید ناکارامد مثل همین مسلمان بودن به جای متخصص بودن (ان هم در جایی که
اولویت کاردان بودن هست(یعنی در مملکت)

بنده حتی معتقدم که رعایت حق الناس اولویت داره بر رعایت حق الله چون در شریعت داریم که نمازی که در جای غصبی باشد باطل هست.

مسلم;1016835 نوشت:
ولی با این حال اگر ادله ای برای سخنتان دارید و میخواهید مفصل در مورد آن بحث شود باید در تاپیک دیگری به صورت مستقل مطرح کنید.

سلام و عرض ادب و احترام
چشم.
من دیگه مطلبی پست نمیکنم حرفم تموم شد Smile
موضوع قفل شده است