چرا تقلید؟

تب‌های اولیه

155 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا تقلید؟

بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا

چرا تقلید؟

فقهای برای مردم ناآگاه دلایلی می‌ آورند که داشتن مرجع تقلید و تبعیت بی چون و چرای آنان بر همه واجب است و با آن مردم را فریب داده‌ اند . تا جایی که اعمال آنها بدون داشتن مرجع تقلید نزد خداوند متعال پذیرفته نمی باشد . مردم نیز حکم آنان را بدون تحقیق و تفکر ، در اصول و فروع دین می پذیرند . غافل از کلام خدا و احادیث محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین

اما دلایلی که با آن مردم ساده و بیخبر از دین خدا را به انحراف کشانده اند عبارتند از

آیات کریمه قرآن

وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
مؤمنان نمی توانند همگي كوچ كنند ، پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند
العذاب(التوبة):122

که تفسیر آنان از این آیه این است که نیاز نیست همهء مردم به دنبال آگاهی و تفقه در دین خدا بروند و کفایت می‌ کند که عده‌ ای معرفت و شناخت از دین حاصل کنند و بقیه باید از آنان تقلید کنند

حال ببینیم تفسیر اهل بیت ع راجع به این آیه چیست

على بن أبى حمزه گويد : شنيدم كه حضرت صادق ع مى ‏فرمود : در دين آگاهی کسب کنید زيرا هر كه در دين آگاهی پیدا نکند مانند صحراگردان است. خداوند در كتابش مى‏فرمايد : تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند .اصول کافی ج 1 ص 31

يـعـقـوب بن شعيب گويد : به امام صادق ع عرض كردم : چون براى امام حادثه‌ ای اتفاق افتد (وفـات نـمـايـد) مـردم چـه كـنـنـد ؟ فـرمـود : قـول خـداى عـزوجـل كـجـاسـت كـه مـى فـرمـايـد : پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند سـفـر كـنـنـدگـان تـا زمـاني كه در طلب هستند معذورند و آنها كه در انتظارند ، تا زمان بازگشت یاران خود معذورند . اصول کافی ج 1 ص 378

عـبـد الاعـلى گـويـد : از امـام صـادق ع راجـع بقول عامه پرسيدم كه گويند : رسول خدا ص فرموده : هر كه بميرد و امـامـى نـداشـتـه باشد، به مرگ جاهليت مرده است فرمود : درست است بخدا . عرض كردم : امامى وفات كرده و مردى در خراسان است و نميداند وصى او كيست ، همين دورى از امـام بـراى او عذر نيست ؟ فرمود: براى او عذر نيست . همانا چون امامی بميرد حجیت وصيش بـر كـسـانـى كـه در شهر او هستند خواهد بود و بـر كساني كه در شهر امام نيستند ، چون خبر وفات او را شنيدند ، لازمست كوچ كنند ، هـمـانـا خـداى عـزوجـل مـى فـرمـايد : پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند .اصول کافی ج 1 ص 378

مـحـمـد بـن مـسلم گويد : به امام صادق ع عرض كردم : براى مردم رواست كه چون امـامـى بـمـيـرد ، امـام بـعـد از او را نـشـنـاسـد ؟ فـرمـود : امـا بـراى اهـل ايـن شـهـر يـعـنـى مـديـنـه روا نـيـسـت و نسبت به شهرهاى ديگر معذوريت آنها به اندازه رسيدنشان است ، همانا خدا مى فرمايد : مؤمنان نمی توانند همگي كوچ كنند ، پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند .اصول کافی ج 1 ص 378

امام رضا ع فرمود : خداوند می‌ فرماید : از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید و می‌ فرماید : پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند . پس همانا که بر شما سؤال کردن و رجوع به ما واجب و فریضه می‌ باشد .تفسیر العیاشی ج 2 ص 261 . بصائر الدرجات ص 59 . بحار الانوار ج 23 ص 183

احادیثی که صراحتاً مسلمانان را به طلب علم و یادگیری در دین دستور داده اند

مفضل گويد از امام صادق ع شنيدم كه مى ‏فرمود: بر شما واجب است كه در دين خدا دانشمند شويد و صحراگرد نباشيد زيرا آنكه در دين خدا دانشمند نشود خدا روز قيامت به او توجه نكند و كردارش را پاكيزه نشمارد .اصول کافی ج 1 ص 31

رسول خدا ص فرمود : دانشجوئى بر هر مسلمانى واجب است، همانا خدا دانشجويان را دوست دارد .اصول کافی ج 1 ص 30

حضرت صادق ع فرمود : دانشجوئى واجب است .اصول کافی ج 1 ص 30

امير المؤمنين ع ‏فرمود : اى مردم بدانيد كمال دين طلب علم و عمل بدان است، بدانيد كه طلب علم بر شما از طلب مال واجب تر است زيرا مال براى شما قسمت و تضمين شده. عادلى آن را بين شما قسمت كرده و تضمين نموده و به شما مى‏رساند ولى علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأموريد كه آنرا از اهلش طلب كنيد ، پس آن را بجویید .اصول کافی ج 1 ص 30

[=simplified arabic, serif]فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[/]
[=simplified arabic, serif]از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید[/]
[=simplified arabic, serif]النحل[/][=simplified arabic, serif]:43 [/][=simplified arabic, serif]و الانبیاء[/][=simplified arabic, serif]:7[/]

[=simplified arabic, serif]امیر المومنین امام علی ع درباره گفتار خداوند عزوجل از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]اهل ذکر ما هستیم [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]کنز الفوائد ص [/][=simplified arabic, serif]162 . [/][=simplified arabic, serif]بحار الانوار ج [/][=simplified arabic, serif]23 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]186[/]

[=simplified arabic, serif]امام علی ع فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]همانا ذکر رسول الله ص می‌باشد و ما اهل ایشان هستیم [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]بحار الانوار ج [/][=simplified arabic, serif]23 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]184[/]

[=simplified arabic, serif]امام باقر ع درباره گفتار خداوند متعال از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]رسول الله ص و اهل بیت ایشان همان اهل ذکر هستند و آنها امامان هستند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]بصائر الدرجات ص [/][=simplified arabic, serif]60 . [/][=simplified arabic, serif]بحار الانوار ج [/][=simplified arabic, serif]23 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]179[/]

[=simplified arabic, serif]امام صادق ع درباره آیهء از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]ذکر محمد ص است و ما اهل ایشان هستیم و ما سؤال شوندگانیم [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]بصائر الدرجات ص [/][=simplified arabic, serif]60 . [/][=simplified arabic, serif]بحار الانوار ج [/][=simplified arabic, serif]23 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]179[/]

[=simplified arabic, serif]امام رضا ع فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]خداوند متعال می‌ فرماید [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]از اهل ذکر بپرسید و ایشان امامان می‌باشند اگر نمی‌ دانید پس بر آنها واجب است که از ایشان بپرسند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]بصائر الدرجات ص [/][=simplified arabic, serif]62 . [/][=simplified arabic, serif]بحار الانوار ج [/][=simplified arabic, serif]23 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]176[/]

[=simplified arabic, serif]امام رضا ع فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]خداوند می‌ فرماید [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید و می‌ فرماید [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند [/][=simplified arabic, serif].[/][=simplified arabic, serif]پس همانا که بر شما سؤال کردن و رجوع به ما واجب و فریضه می‌ باشد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]تفسیر العیاشی ج [/][=simplified arabic, serif]2 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]261 . [/][=simplified arabic, serif]بصائر الدرجات ص [/][=simplified arabic, serif]59 . [/][=simplified arabic, serif]بحار الانوار ج [/][=simplified arabic, serif]23 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]183[/]

[=simplified arabic, serif][=simplified arabic, serif]احادیثی که فقهای گمراه‌ کننده با آنها بر شریعت مردم حکومت می کنند[/][/]

[=simplified arabic, serif]حدیث اول[/]

[=simplified arabic, serif]یک حدیث که در توقیعی [/][=simplified arabic, serif]([/][=simplified arabic, serif]نامه[/][=simplified arabic, serif]) [/][=simplified arabic, serif]از امام مهدی ع است که در آن ذکر شده [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]در زمان وقوع حوادث به راویان حدیث ما مراجعه کنید [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]که این توقیع را [/][=simplified arabic, serif]([/][=simplified arabic, serif]البته نه مثل این افراد بریده شده و بر حسب هوای نفسشان[/][=simplified arabic, serif]) [/][=simplified arabic, serif]مورد بررسی قرار می‌ دهیم[/]

[=simplified arabic, serif]از اسحاق بن یعقوب که گفت [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]از محمد بن عثمان عمری [/][=simplified arabic, serif]([/][=simplified arabic, serif]سفیر دوم امام مهدی ع[/][=simplified arabic, serif]) [/][=simplified arabic, serif]خواستم که برایم جوابی از سوالاتی که داشتم برایم بیاورد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]پس توقیعی به خط مولایمان صاحب الدار ع آورد [/][=simplified arabic, serif]: ... [/][=simplified arabic, serif]در زمان وقوع حوادث به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و اما محمد بن عثمان عمری که خدا از او و پدرش [/][=simplified arabic, serif]([/][=simplified arabic, serif]سفیر اول امام مهدی ع[/][=simplified arabic, serif]) [/][=simplified arabic, serif]که قبل از او بود راضی باشد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]که همانا او ثقهء من است و امر او امر من است [/][=simplified arabic, serif]... [/][=simplified arabic, serif]و اما خمس که من آن را تا زمان ظهور امرمان بر شیعیانمان مباح کردم و آن را بر ایشان حلال کردم تا ولادت آنان پاکیزه باشد و ناپاک به دنیا نیایند [/][=simplified arabic, serif].[/][=simplified arabic, serif]الغیبة [/][=simplified arabic, serif]- [/][=simplified arabic, serif]الطوسی ص [/][=simplified arabic, serif]290 . [/][=simplified arabic, serif]كمال الدين ص [/][=simplified arabic, serif]483[/]

[=simplified arabic, serif]در این توقیع می‌ بینیم که امام رجوع را به راویان حدیث ایشان امر فرمود [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و کسانی که امر ایشان امر امام مهدی ع می‌ باشد سفرای امام ع در غیبت صغری می‌ باشد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]زیرا امام ع بعد از رجوع به روات حدیث ایشان سریعاً به افراد خاص یعنی سفیر دوم و سفیر اول اشاره فرمودند و امر آنها را امر خودشان گفتند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]نه هر کسی که حدیث روایت کند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]چون احادیث از امام مهدی ع را سفرای ایشان که با امام ع ارتباط داشتند و احادیث را از ایشان گرفته و برای ما می آوردند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و همانطور که واضح است سفرا از خودشان امری نمی‌ کردند بلکه امر امام ع را به مردم می رساندند[/]

[=simplified arabic, serif]حتی اگر بخواهیم رجوع به روات احادیث را برای زمان غیبت تامه [/][=simplified arabic, serif]([/][=simplified arabic, serif]کبری[/][=simplified arabic, serif]) [/][=simplified arabic, serif]نیز بدانیم که فرض محال است [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]زیرا توقیع روشن است که مربوط به سفرای امام ع می‌باشد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]اما امام ع فرمود راوی حدیث [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و نفرمود که کسی از خود حکمی در مسأله ای صادر کند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]بلکه در مسأله ای که به ایشان برده می‌ شود حدیثی درباره آن موضوع از اهل بیت ع نقل کنند تا آن شخص از حدیث حکم خود را بگیرد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]یعنی از امام معصوم و حجت خدا [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و هیچکدام از سفرا نیز از خود حکمی ندادند و همیشه حکم را از امام مهدی ع می‌ گرفتند و به مردم می‌ دادند[/]

[=simplified arabic, serif]اما مسئلهء جالبی که در همین توقیع دیده می‌ شود که فقهای این زمان از آن به مردم چیزی نمی‌ گویند این است که امام مهدی ع خمس را تا وقت ظهور امر ایشان مباح کردند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]در صورتی که این مراجع مردم را به پرداخت خمس امام ع به ایشان می‌ خوانند و به مردم می‌ گویند که پرداخت خمسی که امام مهدی ع آن را بر مردم مباح و حلال کرده واجب است [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]یعنی مخالف دستور امام مهدی ع[/]

[=simplified arabic, serif]حدیث دوم[/]

[=simplified arabic, serif]به حدیثی اشاره می‌ کنند که امام حسن عسکری ع امر به تقلید از فقها فرموده و آن را واجب کرده است [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]فقیهی که بازدارندهء نفسش و حافظ بر دینش و مخالف هوا و هوسش و مطیع امر مولایش باشد عوام باید از او تقلید کنند[/]

[=simplified arabic, serif]و این دلیل ایشان را مورد بررسی قرار می دهیم[/]

[=simplified arabic, serif]امام حسن عسکری ع فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]امام صادق ع فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]بین عوام ما و علمای ما و عوام یهود و علمای یهود از جهتی شباهت و از جهتی فرق است [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]اما شباهت آنها [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]همانا خداوند عوام ما را بخاطر تقلید از علمایشان مذمت فرموده همانطور که عوام آنها را مذمت فرموده است [/][=simplified arabic, serif]... [/][=simplified arabic, serif]پس اگر کسی از فقها بازدارندهء نفسش و حافظ بر دینش و مخالف هوا و هوسش و مطیع امر مولایش بود پس اگر عوام بخواهند می توانند تقلیدش کنند [/][=simplified arabic, serif].[/][=simplified arabic, serif]الاحتجاج ج [/][=simplified arabic, serif]2 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]263[/]

[=simplified arabic, serif]چگونه ممکن است که امام حسن عسکری ع از امام صادق ع حدیثی نقل می‌ کنند که امام صادق ع فرموده است که خداوند مذمت مقلدان فرموده چه یهودی چه مسلمان [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]اما امام حسن عسکری ع در ادامه بعد از ذکر حدیثی که خود از امام صادق ع نقل فرموده آن را اجازه داده است ؟ آیا در حدیث دست برده شده ؟[/]

[=simplified arabic, serif]بر فرض محال هم که امام حسن عسکری ع نیز اجازه تقلید داده باشد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]حدیث می گوید [/][=simplified arabic, serif]([/][=simplified arabic, serif]فللعوام[/][=simplified arabic, serif]) [/][=simplified arabic, serif]اگر عوام بخواهند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]یعنی اختیاری است [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و نه این که [/][=simplified arabic, serif]([/][=simplified arabic, serif]علی العوام[/][=simplified arabic, serif]) [/][=simplified arabic, serif]عوام باید تقلیدش کنند[/]

[=simplified arabic, serif]تازه چه کسی جز خدا یا حجت معصوم می داند که دیگری در آشکار و پنهان این خصوصیات را دارد یا خیر ؟ آیا این مردم مراجعشان را شب و روز مراقبت کرده‌ اند و در خلوت های آنها نیز حضور داشتند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]تا این خصوصیات را بر ایشان تطبیق دهند ؟[/]

[=simplified arabic, serif]حدیث سوم[/]

[=simplified arabic, serif]دلیل دیگری که پیشوایان گمراهی برای مردم بی اطلاع از احادیث اهل بیت ع می‌ آورند حدیثی البته باز هم بریده شده از امام صادق ع است که امام صادق ع فرموده اند [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]کسانی كه حديث ما را روايت كند و در حلال و حرام ما نظر افكند و احكام ما را بفهمد ، باید به حکم او راضى شوند ، همانا من او را حاكم شما قرار دادم ، اگر طبق دستور ما حكم داد و يكى از آنها از او نپذيرفت همانا حكم خدا را سبك شمرده و ما را رد كرده است و آنكه ما را رد كند خدا را رد كرده و اين در مرز شرك به خدا است[/]

[=simplified arabic, serif]اما ابتدا حدیث را کامل بخوانیم[/]

[=simplified arabic, serif]عمر بن حنظله گويد[/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]از امام صادق ع پرسيدم [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]دو نفر از ما راجع به وام يا ميراثى نزاع دارند و نزد سلطان و قاضيان وقت به محاكمه مى ‏روند، اين عمل جايز است ؟ فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]كسي كه در موضوعى حق يا باطل نزد آنها به محاكمه رود چنان است كه نزد طاغوت به محاكمه رفته باشد و آنچه او برايش حكم كند اگر چه حق مسلم باشد چنان است كه مال حرامى را مى ‏گيرد زيرا آن را به حكم طاغوت گرفته است در صورتى كه خدا امر فرموده است به او كافر باشند خداى تعالى فرمايد [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ[/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]مى ‏خواهند به طاغوت محاكمه برند در صورتى كه مأمور بودند به او كافر شوند [/][=simplified arabic, serif].[/][=simplified arabic, serif]النساء[/][=simplified arabic, serif]:60 . [/][=simplified arabic, serif]عرض كردم [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]پس چه كنند ؟ فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]نظر كنند به شخصى از خود شماست [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]کسانی كه حديث ما را روايت كند و در حلال و حرام ما نظر افكند و احكام ما را بفهمند، به حكميت او راضى شوند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]همانا من او را حاكم شما قرار دادم، اگر طبق دستور ما حكم داد و يكى از آنها از او نپذيرفت همانا حكم خدا را سبك شمرده و ما را رد كرده است و آنكه ما را رد كند خدا را رد كرده و اين در مرز شرك به خدا است [/][=simplified arabic, serif].[/][=simplified arabic, serif]اصول کافی ج [/][=simplified arabic, serif]1 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]67[/]

[=simplified arabic, serif]این حاکم ، حاکم مملکت و کشور ، یا حاکمی که احکام شرعی صادر کند ، یا حاکمی که باید در همه امور مطیع او باشیم ، نیست [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]بلکه حاکم به معنای قاضی یا حکم یا داور ، آن هم به اقتضای حدیث اهل بیت ع می باشد[/]

والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

ansar_allah_313;101053 نوشت:
فقهای گمراه‌ کننده برای مردم ناآگاه دلایلی می‌ آورند که داشتن مرجع تقلید و تبعیت بی چون و چرای آنان بر همه واجب است و با آن مردم را فریب داده‌ اند .

با سلام

عرض سلام

و خوش امد خدمت انصار الله بزرگوار

همان طور که می دانید این سایت انجمن گفتگوی دینی است و در این سایت به صورت علمی و با استدلال و برهان ؛ طرفین به مناظره و مباحثه می نشینند و از توهین و تهمت و ذکر مطالب بیدون سند مبراست

اولا که فقهای مطالب دین را می گویند و از خود چیزی نمی گویند و ندارند که بگویند و برای تمام گفته های خود استدلال و برهان و سند و دلیل دارند
که هر مقلدی اگر بخواهد دلیل و فلسفه فلان حکم را بداند می تواند به هر مرجعی که خواست رجوع کند و از خود یا شاگردان ایشان دلیل و سند ان حکم را بپرسد
و مجتهد برای این که اثبات کند که احکام دین را از روی هوا و هوس نگفته است می تواند اثبات کند

عزیز برادر



شما بخشی از مطالب را برداشته اید و ان را با مطالب باطل درهم امیخته اید
مجتهد عالم و عادل چندین شرط دارد که اگر یکی از انها را رعایت نکند خود به خود از مرجعیت ساقط می شود

بحث مجتهد در مکتب تشیع و عالم دین بودن در شیعه را با مطالب سیاسی و یا عالمان دیگر ادیان یکی ندانید
در مکتب شیعه مرجع ؛ رهبری معنوی است و فقط و فقط احکام خداود را از منابع اسلامی که قران و سنت و عقل است استخراج میکند و در اختیار انسان ها قرار می دهد و هیچ داعی هم ندارد که مردم بدانها عمل کنند یا نکنند

همه مردم دنیا بدان عمل کنند و یا هیچ کسی بدان عمل نکند هیچ سود و زیانی به حال مجتهد ندارد که بخواهد بدان خاطر مطالبی از روی هوا و هوس بگوید

مجتهد نایب امام زمان(عج) است تا در غیاب ایشان احکام اسلام را به دست مردم برساند

ادامه دارد......


ansar_allah_313;101053 نوشت:
مردم نیز حکم آنان را بدون تحقیق و تفکر ، در اصول و فروع دین می پذیرند . غافل از کلام خدا و احادیث محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین

با سلام

ان شاء الله به تمام مطالب حضرت عالی یک به یک خواهیم پرداخت و امید وارم بحث خوبی داشته باشیم هرچند این مطالب را قبلا با دیگر دوستان هم داشتیم و در صورت لزوم ادرس تایپک ها را خدمتتان معرفی خواهم کرد

این که مردم بدون تحقیق و تفکر مطالب علما دین را قبول می کنند یا نمی کنند مشکل مراجع نیست و همه مردم می توانند از هر مساله ای که بخواهند سوال کنند و دلیل و استدلال بخواهد و مراجع می توانند پاسخ دهند

از طرفی بنده در مورد اصل مساله تقلید از حضرت عالی سوالاتی داشتم:

ایا شما اصلی به نام مساله تقلید را در دیکر مسایل و موضوعات زندگی قبول دارید یا نه؟؟

ایا انسان باید در تمام مسایل و موضوعات زندگی خود به اجتهاد خود عمل کند؟؟

شما اصل تقلید را در این دنیای تکنولوژی و پیشرفته چگونه معرفی می کنند و چه می دانید؟؟

ایا مردم می توانند از پزشک و مهندس و......تمام راههای رسیدن به مساله ای که ان را برای کاربران تجویز می کنند سوال بپرسند و انها پاسخ دهند و ایا اصلا پاسخ می دهند؟؟؟

به طور کلی نظر شما در مورد تقلید چیست؟؟؟

اد امه دارد......


ansar_allah_313;101053 نوشت:
وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ مؤمنان نمی توانند همگي كوچ كنند ، پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند العذاب(التوبة):122 که تفسیر آنان از این آیه این است که نیاز نیست همهء مردم به دنبال آگاهی و تفقه در دین خدا بروند و کفایت می‌ کند که عده‌ ای معرفت و شناخت از دین حاصل کنند و بقیه باید از آنان تقلید کنند

با سلام

خب این که تفسیر نیست و نص صریح ایه قران ان را بیان می کند که عده ای که توانایی تفقه در دین را دارند
و استعدادهای لازم را دارند برای اجتهاد و سختی و دشواری های علم اموزی را می توانند تحمل کنند و........
برای تفقه در دین به راه بیفتند و به مراکز علمی کوچ کنند و پس از علم اموزی برگردند و دین خدا را تبلیغ کنند

عزیز دل این که تفسیر نشد و نص صریح فرموده خداوند این مطلب است چه علما تفسیر کنند و چه تفسیر نکنند مطلب این است

از طرفی این مطلب را شما بزرگوار ادعا کرده اید و سنت مناظره می طلبد که بر این ادعای خود دلیل بیاورید و سند
کدام یک از علما دین این مطلب شما را گفته اند و از کدام نوشته ایشان این مطلب را نقل می کنید

ansar_allah_313;101053 نوشت:
نیاز نیست همهء مردم به دنبال آگاهی و تفقه در دین خدا بروند


این تفسیر را چه کسی و چه عالم و مجتهدی گفته است بفرمایید با ذکر دلیل و سند ؟؟؟؟

منتظریم

ادامه دارد......

ansar_allah_313;101053 نوشت:
على بن أبى حمزه گويد : شنيدم كه حضرت صادق ع مى ‏فرمود : در دين آگاهی کسب کنید زيرا هر كه در دين آگاهی پیدا نکند مانند صحراگردان است. خداوند در كتابش مى‏فرمايد : تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند .اصول کافی ج 1 ص 31 يـعـقـوب بن شعيب گويد : به امام صادق ع عرض كردم : چون براى امام حادثه‌ ای اتفاق افتد (وفـات نـمـايـد) مـردم چـه كـنـنـد ؟ فـرمـود : قـول خـداى عـزوجـل كـجـاسـت كـه مـى فـرمـايـد : پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند سـفـر كـنـنـدگـان تـا زمـاني كه در طلب هستند معذورند و آنها كه در انتظارند ، تا زمان بازگشت یاران خود معذورند . اصول کافی ج 1 ص 378 عـبـد الاعـلى گـويـد : از امـام صـادق ع راجـع بقول عامه پرسيدم كه گويند : رسول خدا ص فرموده : هر كه بميرد و امـامـى نـداشـتـه باشد، به مرگ جاهليت مرده است فرمود : درست است بخدا . عرض كردم : امامى وفات كرده و مردى در خراسان است و نميداند وصى او كيست ، همين دورى از امـام بـراى او عذر نيست ؟ فرمود: براى او عذر نيست . همانا چون امامی بميرد حجیت وصيش بـر كـسـانـى كـه در شهر او هستند خواهد بود و بـر كساني كه در شهر امام نيستند ، چون خبر وفات او را شنيدند ، لازمست كوچ كنند ، هـمـانـا خـداى عـزوجـل مـى فـرمـايد : پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند .اصول کافی ج 1 ص 378 مـحـمـد بـن مـسلم گويد : به امام صادق ع عرض كردم : براى مردم رواست كه چون امـامـى بـمـيـرد ، امـام بـعـد از او را نـشـنـاسـد ؟ فـرمـود : امـا بـراى اهـل ايـن شـهـر يـعـنـى مـديـنـه روا نـيـسـت و نسبت به شهرهاى ديگر معذوريت آنها به اندازه رسيدنشان است ، همانا خدا مى فرمايد : مؤمنان نمی توانند همگي كوچ كنند ، پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند بلکه خودداري كنند .اصول کافی ج 1 ص 378 امام رضا ع فرمود : خداوند می‌ فرماید : از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید و می‌ فرماید : پس چرا از هر گروهي ، طايفه ‏اي از آنان كوچ نمي ‏كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند تا هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را هشدار دهند . پس همانا که بر شما سؤال کردن و رجوع به ما واجب و فریضه می‌ باشد .تفسیر العیاشی ج 2 ص 261 . بصائر الدرجات ص 59 . بحار الانوار ج 23 ص 183

با سلام

خب بزرگوار ما که متوجه نشدیم

کدام یک از این مطالب تفسیر علماست و کدام یک فرموده ائمه؟؟؟

همه این مطالب یک چیز را تایید می کند و ان کوچ عده ای برای تفقه در دین و عالم شدن و برگشتن به دیار خود برای تبلیغ دین خدا

لطفا توضیح بیشتری بفرمایید که منظورتان چیست؟؟؟

ادامه دارد..........

ansar_allah_313;101053 نوشت:
احادیثی که صراحتاً مسلمانان را به طلب علم و یادگیری در دین دستور داده اند مفضل گويد از امام صادق ع شنيدم كه مى ‏فرمود: بر شما واجب است كه در دين خدا دانشمند شويد و صحراگرد نباشيد زيرا آنكه در دين خدا دانشمند نشود خدا روز قيامت به او توجه نكند و كردارش را پاكيزه نشمارد .اصول کافی ج 1 ص 31 رسول خدا ص فرمود : دانشجوئى بر هر مسلمانى واجب است، همانا خدا دانشجويان را دوست دارد .اصول کافی ج 1 ص 30 حضرت صادق ع فرمود : دانشجوئى واجب است .اصول کافی ج 1 ص 30 امير المؤمنين ع ‏فرمود : اى مردم بدانيد كمال دين طلب علم و عمل بدان است، بدانيد كه طلب علم بر شما از طلب مال واجب تر است زيرا مال براى شما قسمت و تضمين شده. عادلى آن را بين شما قسمت كرده و تضمين نموده و به شما مى‏رساند ولى علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأموريد كه آنرا از اهلش طلب كنيد ، پس آن را بجویید .اصول کافی ج 1 ص 30


با سلام

اولا که این موارد و مطالب را در مقابل کسانی نقل می کنند و استدلال می اورند که طرف مقابل مخالف علم اموزی و کسب علم باشد

کدامیک ار علما و مراجع و بزرگان دین مردم را از کسب علم و علم اموزی منع کرده اند
در کدامیک از کتاب های خود نوشته اند که به دنبال علم نروید ؟؟
کجا مراجع علم اموزی را مختص خود کرده اند؟
دلیل و سند لطفا

ثانیا:
مکر علمی که در اختیار مراجع است منحصر به انهاست و دیگران از دست یابی به ان علوم منع شده اند خب مردم بروند خودشان مجتهد شوند و تقلید نکنند
اصلا می دانید که تقلید کردن عالم از عالم حرام است و عالمی که خودش به درجه اجتهاد رسیده است حق ندارد که از عالم دیکر تقلید کند
ایا این حد از تقلید در دیکر حرفه ها هم همین طور است ؟؟؟
علوم اسلامی و احکام دین در دست رس همه است و همه می توانند به دنبال علوم دینی بروند و به درجه اجتهاد برسند و تقلید نکنند چه کسی مانع انهاست؟؟؟

ادامه دارد......

طاها;101088 نوشت:
که هر مقلدی اگر بخواهد دلیل و فلسفه فلان حکم را بداند می تواند به هر مرجعی که خواست رجوع کند و از خود یا شاگردان ایشان دلیل و سند ان حکم را بپرسد و مجتهد برای این که اثبات کند که احکام دین را از روی هوا و هوس نگفته است می تواند اثبات کند

درود.
معذرت می خواهم در بحث شما شرکت می کنم. اما آنچه که من از متن انصار الله متوجه شدم سوال این است.
امام می گوید اگر عوام بخواهند می توانند تقلید بکنند. ولی در رساله امده است حتما باید تقلید بکنند.
طاها;101088 نوشت:
در مکتب شیعه مرجع ؛ رهبری معنوی است و فقط و فقط احکام خداود را از منابع اسلامی که قران و سنت و عقل است استخراج میکند و در اختیار انسان ها قرار می دهد و هیچ داعی هم ندارد که مردم بدانها عمل کنند یا نکنند

این سخن را بر چه مبنایی می زنید؟
توضیح : در کتاب رساله آمده است مقلد باید از مرجع تقلید پیروی بکند . و حتی در مساله ای که مرجع تقلیدش حکم داده است نمی تواند به حکم مرجع تقلید دیگری عمل بکند.
آیا این توضیح در تمام رساله ها با آنچه که شما می گویید در تضاد کامل نیست؟
طاها;101097 نوشت:
این که مردم بدون تحقیق و تفکر مطالب علما دین را قبول می کنند یا نمی کنند مشکل مراجع نیست و همه مردم می توانند از هر مساله ای که بخواهند سوال کنند و دلیل و استدلال بخواهد و مراجع می توانند پاسخ دهند

من یک نکته را در پستهای شما متوجه شدم. شما در دو جا گفتید " مراجع می توانند پاسخ بدهند " و انچه که برداشت می شود این است که پاسخگویی مراجع به دلخواه است و می توانند به ان پاسخ ندهند. آیا این نوشته سهوی اینگونه شده است. یا برداشت من درست است؟

طاها;101097 نوشت:
ایا شما اصلی به نام مساله تقلید را در دیکر مسایل و موضوعات زندگی قبول دارید یا نه؟؟

اگر من اشتباه نکنم. در آخرین باری که من در این سایت بودم.( دقیقا نمی دانم این سایت بود یا اسک قران ) فکر کنم یکسال پیش بود. این مساله بین من و یکی از اساتید بیان شد. و انجا همین سوال پیش امد. من جواب دادم .
تقلید در انسان نیست. بلکه حیواناتی مثل میمون و طوطی و ... کار انسان را تقلید می کنند.
طبیعت انسان در آموزش است. یعنی رفتاری را از فردی که داناتر از ایشان است می آموزد . با عقل خود سنجش می کند و اگر در نظرش درست امد انجام می دهد. و هر گاه انسانی بدون فهمیدن دست به تقلید از کسی *بزند.نتیجه ان درست از آب در نمی آید.
طاها;101097 نوشت:
ایا انسان باید در تمام مسایل و موضوعات زندگی خود به اجتهاد خود عمل کند؟؟

به عقیده من بله.
انسان دارای رسول باطنی شده است تا به اجتهاد خود عمل بکند.
طاها;101097 نوشت:
شما اصل تقلید را در این دنیای تکنولوژی و پیشرفته چگونه معرفی می کنند و چه می دانید؟؟ ایا مردم می توانند از پزشک و مهندس و......تمام راههای رسیدن به مساله ای که ان را برای کاربران تجویز می کنند سوال بپرسند و انها پاسخ دهند و ایا اصلا پاسخ می دهند؟؟؟ به طور کلی نظر شما در مورد تقلید چیست؟؟؟

جناب طاها فکر کنم شما دارید به سفسطه می افتید. اگر این احادیث درست باشد و ما را در حوزه دینی از تلید منع کرده باشد . دیگر مقایسه کردن و قیاس مع الفارغ است که ما بیاییم مقایسه بین علوم دیگر بکنیم .
اگرچه در همین قیاس هم باز حق با شما نیست. چراکه مثلا من مختارم در علوم هر نظریه ای را بپذیرم یا نپذیرم.**و ما ملزم نیستیم همه نظریه های یک دانشمند را دربست قبول بکنیم. و ممکن است یک نظریه را از یک دانشمند و نظریه دیگری را از یک دانشمند دیگر بپذیریم.
به بیان دیگر اساسا در علوم دیگر مساله ای به نام تقلید نه تنها بی معناست بلکه مضحک نیز هست.

-------------------------
*: مانند تقلید برخی جوانان از مدل مو یا طرز لباس پوشیدن برخی از گروه های موسیقیایی خارجی که عمدتا شیطان پرستی هستند.
**: مثلا نظریه تکامل داروین در همان ابتدای مطرح شدنش مخالفان بسیاری داشت که برای مخالفت هیچ دلیل علمی هم نداشتند.

فریاد;101194 نوشت:
درود. معذرت می خواهم در بحث شما شرکت می کنم. اما آنچه که من از متن انصار الله متوجه شدم سوال این است. امام می گوید اگر عوام بخواهند می توانند تقلید بکنند. ولی در رساله امده است حتما باید تقلید بکنند.

با سلام

خوش امدید جناب فریاد
اولا :
یعنی چه عوام اگر بخواهند می توانند تقلید بکنند این برداشت را از کدام متن روایات دارید ؟؟

ثانیا:
اگر قرار بر این بود دیکر ایه نفر چه معنا داشت؟؟ که عده ای بروند علم بیاموزند و برگردند تبلیغ دین کنند
این با گفته شما در تضاد نیست ؟؟

ثالثا:
همین عوام؛ احکام دین را از کجا یاد بگیرند؟
قوانین شریعت را از کجا بدست اورند؟؟
تکلیف خود را در مسایل مستحدثه از چه کسی یاد بگیرند؟ و از که بیاموزند؟

رابعا:
فکر نمی کنید اگر این روند در طول 1400 سال بود چه بلایی بر سر شریعت می امد ؟

به نظر این سوالات از تبیین نشدن درست مساله تقلید است و اگر این اتفاق بیفتد و اصل مساله تفهیم شود سوالات بعدی بهتر حل خواهد شد
ولی متاسفانه این اتفاق در اکثر مباحث ما به صورت معکوس صورت می گیرد و کاربران مطالب را از شبهه اغاز می کنند که این امر کار را کمی سخت تر می کند

ادامه دارد....

جناب طاها : یک سوالی را که عمدا یا سهوا جواب ندادید و من خیلی مشتاقم جواب بشنوم. و اساسا به همین دلیل هم بعد از یک سال خداحافظی از این سایت دوباره لاگین کردم تا جواب را بدانم این سوال است :
چرا هیچ یک از مراجع تقلید این حدیث را که امام زمان خمس را تا ظهور خودش بر شیعیان مباح کرده است نمی گویند؟

فریاد;101194 نوشت:
این سخن را بر چه مبنایی می زنید؟ توضیح : در کتاب رساله آمده است مقلد باید از مرجع تقلید پیروی بکند . و حتی در مساله ای که مرجع تقلیدش حکم داده است نمی تواند به حکم مرجع تقلید دیگری عمل بکند. آیا این توضیح در تمام رساله ها با آنچه که شما می گویید در تضاد کامل نیست؟

با سلام

تضاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بزرگوار
بنده عرض کردم مراجع هیچ داعی که مقلدین بر گفته های ایشان عمل کنند یا نکنند ندارند
این مطلب با گفته مراجع که در تضاد نیست


از طرفی در دنیا اگر هیچ کسی هم به گفته های مراجع عمل نکنند هیچ ضرری به مراجع ندارد و اگر هم همه عالم به احکام شریعت که در رساله های مراجع است عمل کنند بازهم سودی به حال ایشان ندارد

مطلب بنده ناظر بر زمانی است که فردی نخواهد که به دستورات دین عمل کند و مرجع هیچ کاری ندارد که فلانی به این گفته ها عمل بکند یا نکند

ولی گفته شما در رساله مراجع ناظر به این بحث است که هر کسی که از مراجع تقلید یکی را انتخاب و خود را مقلد یکی از مراجع کرد در عمل کردن به دستورات مرجع باید که پیرو یکی باشد نه دیگری
و بحث های دیگر که در رساله ها امده است

ادامه دارد.....

طاها;101199 نوشت:
با سلام خوش امدید جناب فریاد

درود و تشکر از خیر مقدمتان
طاها;101199 نوشت:
اولا : یعنی چه عوام اگر بخواهند می توانند تقلید بکنند این برداشت را از کدام متن روایات دارید ؟؟

من گفتم آنچه من از سخن انصار الله برداشت کردم. نگفتم از متن روایت برداشت کردم. این قسمت:
ansar_allah_313;101054 نوشت:
بر فرض محال هم که امام حسن عسکری ع نیز اجازه تقلید داده باشد . حدیث می گوید (فللعوام) اگر عوام بخواهند . یعنی اختیاری است . و نه این که (علی العوام) عوام باید تقلیدش کنند

من اصلا همچین احادیثی را در تمام دورانی که مطالعه دینی داشتم نشنیده بودم. که بخواهم نظر بدهم.
طاها;101199 نوشت:
ثانیا: اگر قرار بر این بود دیکر ایه نفر چه معنا داشت؟؟ که عده ای بروند علم بیاموزند و برگردند تبلیغ دین کنند این با گفته شما در تضاد نیست ؟؟

اگر برداشت من را بخواهید , برداشت من از آیه این است که اگر برای همه مقدور نیست که کوچ بکنند و علم دینی بیاموزند. لا اقل تعدادی بروند علم یاد بگیرند و بیایند به دیگران یاد بدهند.
و اصلا برداشت تقلید را از آن برداشت نکردم.
طاها;101199 نوشت:
ثالثا: همین عوام؛ احکام دین را از کجا یاد بگیرند؟ قوانین شریعت را از کجا بدست اورند؟؟ تکلیف خود را در مسایل مستحدثه از چه کسی یاد بگیرند؟ و از که بیاموزند؟

خوب از عالم دینی باید یاد بگیرند. ولی نه اینکه تقلید بکنند . بحث آموزش و یادگیری یک چیز است و بحث تقلید یک چیز دیگر.
طاها;101199 نوشت:
رابعا: فکر نمی کنید اگر این روند در طول 1400 سال بود چه بلایی بر سر شریعت می امد ؟

مطمئنا امروز دیگر عوام نداشتیم. و عوام وقتی می فهمیدند برای اجرای احکام الهی باید خود تحقیق بکنند و علم بیاموزند. و کسی نیست که گناه کارشان را به گردن وی بیاندازند و بگویند اگر اشتباه کرده ما به حکم تقلید عمل کردیم و مرجع تقلید جوابگوست.
امروز هزاران عالم دینی داشتیم.
طاها;101199 نوشت:
به نظر این سوالات از تبیین نشدن درست مساله تقلید است و اگر این اتفاق بیفتد و اصل مساله تفهیم شود سوالات بعدی بهتر حل خواهد شد ولی متاسفانه این اتفاق در اکثر مباحث ما به صورت معکوس صورت می گیرد و کاربران مطالب را از شبهه اغاز می کنند که این امر کار را کمی سخت تر می کند

فکر کنم قبل از تبیین شدن یک نظریه باید ملاکهای دینی ان بیان شود. یعنی شما بفرمایید که اساسا تقلید در دین اسلام هست یا خیر؟ و مثلا در زمان امامان معصوم یا پیامبران چنین اتفاقی می افتاد؟

فریاد;101201 نوشت:
جناب طاها : یک سوالی را که عمدا یا سهوا جواب ندادید و من خیلی مشتاقم جواب بشنوم. و اساسا به همین دلیل هم بعد از یک سال خداحافظی از این سایت دوباره لاگین کردم تا جواب را بدانم این سوال است :


سلام

بزرگوار به هر دلیل که بازگشتید خوش امدید و خوش حال ام از حضور دوباره حضرت عالی در سایت

فریاد;101201 نوشت:
چرا هیچ یک از مراجع تقلید این حدیث را که امام زمان خمس را تا ظهور خودش بر شیعیان مباح کرده است نمی گویند؟

این که چرا مراجع مطلبی را می گویند و یا نمی گویند به خودشان مربوط است و کارشناسان سایت توجیه کننده گفته ها و ناگفته های علما نیست اند

بی زحمت به خدمت هر عالم دینی که می خواهید برسید و سوالات خودتان را بپرسید

ولی در مورد حدیث و صحت و سقم ان از کارشناسان حدیث درخواست کمک می کنیم

ادامه دارد.....


طاها;101204 نوشت:
با سلام تضاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بزرگوار بنده عرض کردم مراجع هیچ داعی که مقلدین بر گفته های ایشان عمل کنند یا نکنند ندارند این مطلب با گفته مراجع که در تضاد نیست از طرفی در دنیا اگر هیچ کسی هم به گفته های مراجع عمل نکنند هیچ ضرری به مراجع ندارد و اگر هم همه عالم به احکام شریعت که در رساله های مراجع است عمل کنند بازهم سودی به حال ایشان ندارد مطلب بنده ناظر بر زمانی است که فردی نخواهد که به دستورات دین عمل کند و مرجع هیچ کاری ندارد که فلانی به این گفته ها عمل بکند یا نکند ولی گفته شما در رساله مراجع ناظر به این بحث است که هر کسی که از مراجع تقلید یکی را انتخاب و خود را مقلد یکی از مراجع کرد در عمل کردن به دستورات مرجع باید که پیرو یکی باشد نه دیگری و بحث های دیگر که در رساله ها امده است

درود
جناب طاها کمی دقت بفرمایید. من بیان کردم مقلد باید از مرجع تقلید بکند. در رساله امده است افراد بر سه دسته هستند. دسته اول خود مجتهدند. دسته دوم محتاطند و دسته سوم مقلد.
بر اساس انچه در فقه آمده است کسی که احتیاط نکند و مرجع تقلید نباشد باید از مرجع تقلد , تقلید بکند وگرنه اعمالش قابل قبول نیست.
پس هر مسلمانی که مرجع تقلید نباشد بنا به حکم مراجع باید از مرجع تقلید , تقلید بکند. ( احتیاط هم نوعی تقلید همگانی است. یعنی عملی را که جمعی از مراجع حرام کردند و برخی دیگر حلال نباید انجام دهد. و عملی را که برخی مستحب می دانند و برخی واجب باید انجام بدهد. )
آقای طاها ما درباره کافر و تقلید وی از مرجع تقلید که صحبت نمی کنیم. درباره مسلمان صحبت می کنیم. وقتی به مسلمانی گفته می شود برای انکه اعمالت درست باشد باید از مرجع تقلید تبعیت بکنی به معنای این است که مرجع تقلید نه تنها داعی بر اینکه مقلدین بر گفته ایشان عمل کنند یا نکنند دارند! بلکه آنها را اجبار به اینکار کرده اند. ( یعنی یک مرحله بالاتر از درخواست! )

فریاد;101201 نوشت:
جناب طاها : یک سوالی را که عمدا یا سهوا جواب ندادید و من خیلی مشتاقم جواب بشنوم. و اساسا به همین دلیل هم بعد از یک سال خداحافظی از این سایت دوباره لاگین کردم تا جواب را بدانم این سوال است :

فریاد;101201 نوشت:
چرا هیچ یک از مراجع تقلید این حدیث را که امام زمان خمس را تا ظهور خودش بر شیعیان مباح کرده است نمی گویند؟

با سلام و تشکر از دوستان و همکاران:Gol:

بی تردید بر همگان روشن است که اینگونه شبهات و بافته ها از کسانی صادر می شود که از شيعه و تشيع کينه هزار و اندی ساله دارند و چرا ميکوشند که تهمت هاى نا روا را براى تضعيف اين مذهب وارد نمايند و با دروغ و جوسازى ذلت گونه، چهره مذهب اهلبيت عليهم السلام را زشت جلوه دهند...




واقعا کسي که پيرو مذهب اهل بيت نيست و در عين حال شاهد پيشرفت وترقى اين مذهب است، رنج مى برد ازاينکه چرا ديگرمذاهب ازامتيازاتى که اين مذهب دارد ،برخوردار نيستند؟.



از مهمترين امتيازات مذهب اهلبيت عليهم السلام اينست که بهيچ عنوان در طول تاریخ وابسته به سلاطين و قدرتمندان نبوده و مجبور نیست که اعمال خلاف شرع آنان را بخاطر حفظ و بقاى خودش مرتب امضا کند.



تمام اين اقتدار و استقلال فکرى وفرهنگى بخاطر غنى بودن اين مذهب ازنظر مالى است و علت اين غنا و استقلال هم مسئله وجوب خمس است که نصف آن به عنوان سهم امام عليه السلام بيشتر صرف ترويج احکام و حفظ حوزه هاى علميه و خدمات عمومى براى عموم مردم مى شود و نصف ديگر آن، به عنوان سهم سادات به سادات فقير و يتيم و درمانده داده مى شود تا مشکلات مادى آنها رفع گردد، زيراصدقه که عبارت از زکات باشد بر سادات حرام است.




در اصلِ وجوب خمس در اسلام بين مسلمانها اعم از شيعه و سنى اختلافى وجود ندارد، بلکه اختلاف در موارد خاصى مثل چيزهایی که به آن خمس تعلق ميگيردهست، که در جای خود بحث شده و خارج از حوصله این بحث است.




اما اين ادعا که خمس بر شيعيان مباح شده و چيزى بنام خمس بر آنان واجب نيست، يک ادعاى بى دليل و بلکه در مقابل نص قرآن کريم است. آيا ممکن است خمسى را که خداوند درقرآن واجب نموده است، مباح باشد و وجوب آنراکسى نفى کند.




خداوند متعال ميفرمايد: (وَاعْلَمُواْأَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّلِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِىالْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِوَابْنِ السَّبِيلِ) "بدانيد هرگونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا، و براى پيامبر، و براى ذى القربى ويتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها)است".




واقعاً شنیدن چنین شبهاتی از افرادی که آشنائی دقیق و مبنائی با علوم دینی ندارند تعجب ندارد مانند سؤالی که این کاربر یعنی فریاد طرح نموده، بلکه تعجب ما از کسانی است که خود را سالها مجتهد معرفى مى کنند، و اما چنین شبهاتی را طرح می کنند، و این در حالی است که هنوز نفهميده است که تمسک به روايات ضعيف السند يا روايتى که مبتلى به معارض است يا ذيل روايت را گرفتن وصدر آن را رها کردن يا نادرست معنى کردن، به هيچ عنوان سبب استخراج حکم خداوند بطور صحيح نخواهد شد.




موفق در شناخت حقیقت ...


منبع: برگرفته از کتاب دفاع از مذهب اهل بیت (علیهم السلام) با اندکی تغییر و اضافات.






ادامه دارد ...:Gol:

طاها;101207 نوشت:
سلام بزرگوار به هر دلیل که بازگشتید خوش امدید و خوش حال ام از حضور دوباره حضرت عالی در سایت

بازهم تشکر
طاها;101207 نوشت:
این که چرا مراجع مطلبی را می گویند و یا نمی گویند به خودشان مربوط است و کارشناسان سایت توجیه کننده گفته ها و ناگفته های علما نیست اند بی زحمت به خدمت هر عالم دینی که می خواهید برسید و سوالات خودتان را بپرسید ولی در مورد حدیث و صحت و سقم ان از کارشناسان حدیث درخواست کمک می کنیم ادامه دارد.....

اینکه نشد!
خوب سوال را بگونه ای می پرسم که به شما ربط داشته باشد.
نگفتن این مساله و ندانستن مردم نسبت به این حکم با توجه به اینکه دفاتر مراجع تقلید خمس و زکات را جمع اوری می کنند و مقداری از این وجوهات به مخارج خود بیت مرجع تقلید می رسد. آیا مبین این نکته نیست که این مطلب را از روی هوا و هوس نگفتند؟

البته فکر کنم قبل از پاسخگویی به این سوال باید منتظر تایید یا عدم تایید این حدیث بمانیم. چون نمی توان روی حدیثی که صحت و سقمش معلوم نیست. استدلال کرد.

صدیق;101213 نوشت:
واقعاً شنیدن چنین شبهاتی از افرادی که آشنائی دقیق و مبنائی با علوم دینی ندارند تعجب ندارد مانند سؤالی که این کاربر یعنی فریاد طرح نموده، بلکه تعجب ما از کسانی است که خود را سالها مجتهد معرفى مى کنند، و اما چنین شبهاتی را طرح می کنند، و این در حالی است که هنوز نفهميده است که تمسک به روايات ضعيف السند يا روايتى که مبتلى به معارض است يا ذيل روايت را گرفتن وصدر آن را رها کردن يا نادرست معنى کردن، به هيچ عنوان سبب استخراج حکم خداوند بطور صحيح نخواهد شد.

جناب صدیق فکر کنم این همان توقیعی است که نظریه ولایت فقیه از آن گرفته شده است . اگر ضعیف سند باشد که اساس ولایت فقیه زیر سوال می رود!

صدیق;101213 نوشت:
واقعاً شنیدن چنین شبهاتی از افرادی که آشنائی دقیق و مبنائی با علوم دینی ندارند تعجب ندارد مانند سؤالی که این کاربر یعنی فریاد طرح نموده

اقای صدیق شاید شما من را یادتان نیاید. به هر حال من اگر به درجه اجتهاد نرسیده باشم نا آشنا با علوم دینی هم نیستم.
منکر این نمی شوم که این حدیث را تازه شنیدم. البته قبل از آن بریده شده اش را در سایتها و مقالات زیادی در تایید اصل ولایت فقیه دیده بودم. ولی این اضافه اش را تاکنون ندیده ام.
به همین خاطر برایم جالب امد. چراکه این شمشیر دو دم است. که نه می توانید ردش بکنید و نه می توانید تاییدش بکنید.
مگر انکه با سند بگویید که قسمتی که به ان اضافه شده است در متن حدیث نیست.

فریاد;101206 نوشت:
اگر برداشت من را بخواهید , برداشت من از آیه این است که اگر برای همه مقدور نیست که کوچ بکنند و علم دینی بیاموزند. لا اقل تعدادی بروند علم یاد بگیرند و بیایند به دیگران یاد بدهند. و اصلا برداشت تقلید را از آن برداشت نکردم.


با سلام

خب بزرگوار این یاد دادن باید به چه صورتی باشد ؟؟
شما بفرمایید یاد گرفتن و یاد دادن و ما عنوان کنیم تقلید

عزیز برادر موضوعات دین به صورت فاکتوری و منظم و یک نواخت مثل ریاضی 2+2=4 نیست که فقط بیاموزند و بعد یاد دهند

هزاران مساله است
از طرفی بحث اجتهاد هم هست که عالم باید به چندین علم، عالم باشد تا بتواند به یک مساله دست یابد و حکم صادر کند

در این میان مسایل اختلافی هم هست که به مبنای مراجع بر می گردد و اگر عالمی مساله ای را مطرح می کند باید که دیگر مطالب وی هم بر طبق همان مبنا باشد

و نمی شود که فردی در یک مساله از یک عالم تقلید کند و در مساله ای دیگر از عالم دیگر الا در استثناها

بحث مجتهد عالم هم مطرح است که فردی که از ایشان تقلید می کنیم باید که اعلم از دیگران باشد و این مساله هم به شناخت افراد بر می گردد

تقلید ثمرات دیگری غیر از یاد دادن و یاد گرفتن دارد که بدان اشاره خواهیم رفت

ادامه دارد.....

طاها;101221 نوشت:
خب بزرگوار این یاد دادن باید به چه صورتی باشد ؟؟

مثل همان کاری که شما می کنید. می روید سر کلاس استاد و یاد می گیرید.دلیلش را می پرسید بحث و ماظره می کنید و به نتیجه می رسید.
طاها;101221 نوشت:
شما بفرمایید یاد گرفتن و یاد دادن و ما عنوان کنیم تقلید

خوب اساسش فرق دارد. اگر فقط مشکل اسم بود مشکلی نداشت.
الان کسانیکه مقلد هستند کدام یک احکام را می اموزند؟ فقط مرجع تقلید می گوید : اینکار را بکن و اینکار را نکن! و مقلد هم می گوید : چشم!
طاها;101221 نوشت:
عزیز برادر موضوعات دین به صورت فاکتوری و منظم و یک نواخت مثل ریاضی 2+2=4 نیست که فقط بیاموزند و بعد یاد دهند

خوب ریاضی هم اینگونه نیست! میلیاردها مساله است!
تازه در فقه اگر مسائل ساده و بی آلایش است و با خواندن تفاسیر و احادیث بتوانید جواب سوالات را بدهید. در ریاضی هیچ دانشمندی با هر درجه علمی نمی تواند بگوید من ریاضی را بلدم و دیگر همه سوالات را می توانم پاسخ بگویم!
طاها;101221 نوشت:
هزاران مساله است از طرفی بحث اجتهاد هم هست که عالم باید به چندین علم، عالم باشد تا بتواند به یک مساله دست یابد و حکم صادر کند

مثلا چه علومی؟ یعنی مثلا زیست و شیمی و ریاضی و فیزیک و... را بلدند؟
طاها;101221 نوشت:
در این میان مسایل اختلافی هم هست که به مبنای مراجع بر می گردد و اگر عالمی مساله ای را مطرح می کند باید که دیگر مطالب وی هم بر طبق همان مبنا باشد و نمی شود که فردی در یک مساله از یک عالم تقلید کند و در مساله ای دیگر از عالم دیگر الا در استثناها

چرا نمی شود؟خوب این همان چیزی است که فرق تقلید و تعلیم است.
طاها;101221 نوشت:
بحث مجتهد عالم هم مطرح است که فردی که از ایشان تقلید می کنیم باید که اعلم از دیگران باشد و این مساله هم به شناخت افراد بر می گردد

یک بار دیگه هم این سوال را جواب دادم. نمی دانم شاید دجاوو شده است!
چه کسی باید بداند که مرجع تقلید اعلم تر است؟
کسی که بخواهد این موضوع را تشخیص بدهد باید خودش اعلم تر از ان عالمان باشد!
طاها;101221 نوشت:
تقلید ثمرات دیگری غیر از یاد دادن و یاد گرفتن دارد که بدان اشاره خواهیم رفت

چکار به ثمراتش داریم. اول اساسش را ثابت بکنید .

فریاد;101227 نوشت:
کسی که بخواهد این موضوع را تشخیص بدهد باید خودش اعلم تر از ان عالمان باشد!

سلام

واقعا من چه جوری اعلم تر را تشخیص دهم

ایا من همه را می شناسم؟

ایا من می دانم کدامشان بیشتر می داند

آیا من می دانم که کدامشان به علمش عمل می کند؟

اگر بدونم که کی اعلم تر است که خودم اعلم ترم چون تونستم تشخیص بدم
و اگر از کسی هم بپرسم که ان که جواب داده اعلم تر است:Ghamgin:

می شود دقیق توضیح دهید؟:Gig::Gol:

فریاد;101227 نوشت:
مثل همان کاری که شما می کنید. می روید سر کلاس استاد و یاد می گیرید.دلیلش را می پرسید بحث و ماظره می کنید و به نتیجه می رسید.

با سلام

بزرگوار این چه استدلالی است و چه مطالبی است

همه مردم راه بیفتند سر کلاس فقاهت و زندکی و درس و کار و ......تعطیل که همه می خواهند درس دین یاد بگیرند ؟؟؟
عجبا

همه مردم از فردا زندگی خود را تعطیل کنند و برای یاد گیری فقه به مراکز علمی بروند و مناظره و مباحثه کنند ؟؟؟

این امر برای همه میسر است ؟؟؟؟

یعنی چه این حرف ها ؟؟؟؟



فریاد;101227 نوشت:
خوب اساسش فرق دارد. اگر فقط مشکل اسم بود مشکلی نداشت. الان کسانیکه مقلد هستند کدام یک احکام را می اموزند؟ فقط مرجع تقلید می گوید : اینکار را بکن و اینکار را نکن! و مقلد هم می گوید : چشم!

یعنی همه باید فلسفه و روش استدلال فقه را یاد بگیرند؟؟؟

این امر شدنی است ؟؟؟

همه مردم استعداد این کار را دارند؟؟

توانایی یاد گیری این امر را دارند؟؟؟

چرا شما در همه مسایل زندکی خود از هر کس و ناکسی در هر مساله ای تقلید می کنید ولی تا کار به امر دین می رسد
موضع گیری می کنید ؟؟؟

جناب فریاد
چرا این مسایل را به مردمان در دیگر موارد توصیه نمی کنید
چرا نمی فرمایید که همه بروند دکتر شوند با تمام رشته هایش یا مهندس شوند یا برق کار شوند یا همه کامپیوتر یاد بگیرند که به حرف کسی گوش ندهند و خودشان بتوانند کار هایشان را انجام دهند و یا..........

چرا این موارد را در دیگر موضوعات دنبال نمی کنید ؟؟؟؟

از طرفی در نتیجه چه فرقی می کند که مردم فلسفه ان را یاد بگیرند و بدان عمل کنند یا فقط خود حکم را بیاموزند

کدامیک اسان تر است ؟؟؟
ان وقت خود شما اولین فردی بودید که علم مخالفت بر می افراشتید که چه دین مزخرفی که از همه خواسته فقط عالم دین شوند
به نظرم این بحث ان قدر سست است که دیگر ادامه ندهیم

ادامه دارد ....

فریاد;101227 نوشت:
خوب ریاضی هم اینگونه نیست! میلیاردها مساله است! تازه در فقه اگر مسائل ساده و بی آلایش است و با خواندن تفاسیر و احادیث بتوانید جواب سوالات را بدهید. در ریاضی هیچ دانشمندی با هر درجه علمی نمی تواند بگوید من ریاضی را بلدم و دیگر همه سوالات را می توانم پاسخ بگویم!

با سلام

عزیز برادر

بنده ریاضی را از این باب مثال زدم که بگویم مثل ریاضی روتین نیست و یک علم نیست
فقه تلفیقی از چندین علم است
مجتهد باید تفقه در چندین علم داشته باشد

از طرفی همه مسایل ریاضی نه به درد دنیا می خورد و نه اخرت
ولی اگر نگوییم همه بالای 90 درصد مسایل فقه حداقل یک بار در عمرانسان لازم است که هم به درد دنیای انسان می خودر و هم اخرت

اشتباه شما این است که فکر می کنید با خواندن چندین کتاب و تفسیر می توانید فقیه شوید و تفقه در دین داشته باشید

واین اشتباه کوچکی نیست

فکر کنم برای دنبال کنندگان بحث روشن شده است که مطالب شما از روی ناآگاهی به مساله تفقه و اجتهاد است و تا این مساله حل نشود بحث با شما هیچ فایده ای نخواهد داشت

ادامه دارد.....

فریاد;101216 نوشت:
جناب صدیق فکر کنم این همان توقیعی است که نظریه ولایت فقیه از آن گرفته شده است . اگر ضعیف سند باشد که اساس ولایت فقیه زیر سوال می رود!

با سلام جناب فریاد:Gol:

شما قبل تر ها زیاد عادت نداشتید بدون سند حرف بزنید اگر چه معمولاً اسنادتان ضعیف و یا بدلیل برخورداری از اقتضاءات مورد نیاز شبهه مخدوش بود اما گویا اخیراً به این شیوه بیشتر اقبال نشان می دهید؟

لطفاً ادعای خودتان را با ذکر سند توقیعی که با اصطلاح تردیدی (فکر می کنم) که نشان از عدم تحقیق و تدقیق ادعای شماست را بطور کامل ارائه بفرمایید تا بصورت محتوایی موضوع را بررسی کنیم، و قطعاً آنگونه پسندیده تر و به نتیجه نزدیکتر است.

می دانید که صرف ادعا چیزی را ثابت نمی کند، پس منتظر مستندات شما هستیم.

الحمدلله کارشناسان مختلف سایت در حوزه های گوناگون مرتبط با موضوع بحث، آمادگی ارائه پاسخ های شما را دارند، و این حق شماست. از انطرف انتظار ما اینست که شما نیز مانند یک کاربر منطقی و حقیقت پسند، در برابر حقیقت و پاسخ های منطقی به حقانیت کلام و کلام حق اعتراف کنید.

موفق در شناخت ...:Gol:

فریاد;101220 نوشت:
اقای صدیق شاید شما من را یادتان نیاید. به هر حال من اگر به درجه اجتهاد نرسیده باشم نا آشنا با علوم دینی هم نیستم.
منکر این نمی شوم که این حدیث را تازه شنیدم. البته قبل از آن بریده شده اش را در سایتها و مقالات زیادی در تایید اصل ولایت فقیه دیده بودم. ولی این اضافه اش را تاکنون ندیده ام.
به همین خاطر برایم جالب امد. چراکه این شمشیر دو دم است. که نه می توانید ردش بکنید و نه می توانید تاییدش بکنید.
مگر انکه با سند بگویید که قسمتی که به ان اضافه شده است در متن حدیث نیست.

جناب فریاد:Gol:

سلام ...:Gol:

وفقکم الله که بحمدالله نا آشنا با علوم دینی نیستید و البته این بر ما و کاربران هم روشن بوده و هست و امیدواریم که لطف الهی بر فهم و درک درست و صحیح در این طریقت و مجاهدت علمی شامل شود و نکند خدائی ناکرده در روح و جان و عقیده اهل ایمان شبهه و گرهی ایجاد کنیم و باشد انشاءالله گشاینده و مرتفع کننده گره ها و شبهات حوزه دین باشیم. آمین

احادیث و اسناد بسیاری در همین خصوص وجود دارند که پاسخ انها داده شده که یا از جانب ضعف سند است و یا مقصود امام (ع) در خصوص بخشش و مباح بودن خمس، مورد خاصی بوده نه عموم جامعه اسلامی.

شما لطف کنید سند کامل حدیث را بگذارید با آدرس و راوی، انشاء الله کارشناسان قرآن و حدیث و کارشناسان کلامی در خدمت تان هستند.

فریاد;101220 نوشت:
اگر ضعیف سند باشد که اساس ولایت فقیه زیر سوال می رود!

راستی یادم رفته بود در پست قبلی به این مطلب اشاره کنم اینکه قطعاً شما هم می دانید که مسأله ولایت فقیه استنادات بسیاری دارد اعم از عقلی و نقلی و به فرض اثبات ضعف در یک سند، اصل مذکور، زیر سؤال نرفته و مخدوش نمی شود.

موفق باشید ...:Gol:

طاها;101250 نوشت:
با سلام بزرگوار این چه استدلالی است و چه مطالبی است همه مردم راه بیفتند سر کلاس فقاهت و زندکی و درس و کار و ......تعطیل که همه می خواهند درس دین یاد بگیرند ؟؟؟ عجبا همه مردم از فردا زندگی خود را تعطیل کنند و برای یاد گیری فقه به مراکز علمی بروند و مناظره و مباحثه کنند ؟؟؟ این امر برای همه میسر است ؟؟؟؟ یعنی چه این حرف ها ؟؟؟؟

من کجا این را گفتم؟
در ریاضی هم اینطوری نیست. همه مردم راه نمی افتند بروند زندگی را ول بکنند که علت اینکه 2*2=4 را یاد بگیرند. خود شما هم آنالیز و جبر و توپولوژی و ... را نخوانده اید و این چیزها را نمی دانید.
ولی هیچ بقالی هم هر روز بلند نمی شود بیاید از یک معلم ریاضی بپرسد مثلا 2 کیلو سیب با قیمت هرکیلو 1400 تومن چقدر می شود!
یه سری احکام هست که باید همه یاد بگیرند. در مدرسه همراه سایر دروس انها را یاد بدهید.
یه سری احکام هم هستند که نیازی نیست همه بدانند. مثلا بقال باید درباره علم تجارت بداند. ولی یک شیمی نیازی نیست که حکم تجارت را بداند. حال آن بقال باید برود ان دسته احکامی که مربوط به تجارت است را یاد بگیرد. بگونه ای که بتواند خودش به سوالات خودش درباب فقهی جواب بدهد. ( چطور یک بقال همانقدر که نیاز کار و کسبش هست درباره ریاضی می داند. همانگونه باید در باب فقهی هم بداند. )
باقی مسائل و جنگ و جدلهای شیعه و سنی و وهابی و علم احکام و علم حدیث و مناظره ها و ... هم متعلق به فقها و علاقه مندان به علوم دینی! والسلام ختم کلام!
طاها;101250 نوشت:
یعنی همه باید فلسفه و روش استدلال فقه را یاد بگیرند؟؟؟

جناب طاها اولا توضیح دادم که یادگیری باید چگونه باشد.پس نیازی نیست همه چیز را درباره فلسفه و فقه و .. بداند. به ان اندازه که نیازش هست.
ثانیا گناه هر کسی متعلق به خودش است. شاید مرجع تقلید را به خاطر یک حکم اشتباه و گمراهی مردم خدا مواخذه بکند. اما مقلدان آنها هم به خاطر تبعیت بدون چون و چرا از وی و عدم تحقیق مواخذه خواهند شد. در کجای قرآن نوشته است که فردی گناهش را به گردن دیگری بیاندازد؟
پس ببینید همان بقال را مثال می زنم. اگر ریاضی را یاد نگیرد! سر خودش کلاه می رود!!و مردم سرش را کلاه می گذارند!
یه مثالهای دیگه هم یادمه اون موقع ها زیاد می زدید. مثال پزشک متخصص و خوردن دارو !در مورد ان مثال هم همین موضوع برقرار است.من باید خودم پزشکی بلد باشم که بتوانم خودم را درمان بکنم. حال اگر پزشکی بلد نبودم و پیش یک پزشک رفتم و وی یک قرص اشتباه به من داد و من بیماری ام بدتر شد! ضررش به خود من می رسد!
همین اتفاق هم در فقه می افتد. شخص بهتر است اصول فقهی را بلد باشد. حال اگر بلد نبود؟! عاقبت اخروی آن به مرجع تقلید منتقل نمی شود!
طاها;101250 نوشت:
این امر شدنی است ؟؟؟

با روشی که من گفتم شدنی است!
طاها;101250 نوشت:
همه مردم استعداد این کار را دارند؟؟

به اندازه استعدادشان بهره می برند
طاها;101250 نوشت:
توانایی یاد گیری این امر را دارند؟؟؟

به اندازه ای که نیاز دارند یاد می گیرند و به اندازه ای که یاد می گیرند بهره می گیرند.
خدا هم به اندازه توانایی انسان بازخواست می کند. نه کمتر و نه بیشتر!
طاها;101250 نوشت:
چرا شما در همه مسایل زندکی خود از هر کس و ناکسی در هر مساله ای تقلید می کنید ولی تا کار به امر دین می رسد موضع گیری می کنید ؟؟؟

اتفاقا من اصلا کسی هستم که تقلید را بر خودم حرام می دانم. حتی در مدل مو!!
من یاد می گیرم و انجام می دهم. اگر توانایی یاد دادن ندارم می بینم انچه به نظرم درست تر است انجام می دهم. و در این حالت تاوان اشتباهاتم را خودم پس می دهم.
اتفاقا یکی از اخلاقهای خوب یا بدم این است که طاقت این را ندارم که تاوان اشتباهات دیگران را من پس بدهم. حتی اگر این اشتباه از سوی عزیز ترین کسانم در مورد من باشد.
طاها;101250 نوشت:
جناب فریاد چرا این مسایل را به مردمان در دیگر موارد توصیه نمی کنید چرا نمی فرمایید که همه بروند دکتر شوند با تمام رشته هایش یا مهندس شوند یا برق کار شوند یا همه کامپیوتر یاد بگیرند که به حرف کسی گوش ندهند و خودشان بتوانند کار هایشان را انجام دهند و یا..........

اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید.
هر انسان باید ز گهواره تا گور بیاموزد. انسانها برای آموختن به این دنیا آمده اند .
اهای مردم چرا از آموختن فرار می کنید؟ چرا فقط علم را برای شغلتان می خواهید؟ مگر پیامبر به ما دستور نداده است زگهواره تا گور دانش بیاموز!
در دنیای امروز می گویند : هر کسی که دانش کامپیوتر نمی داند بی سواد است. آیا می دانید اگر کامپیوتر بلد باشید چقدر در هزینه هایتان و زمانتان صرفه جویی می کنید؟ آیا می دانید چقدر زمان شما در صفهای بانکها می گذرد؟ آیا می دانید امروزه در دنیا تجارت سنتی کم کم دارد منسوخ می شود. دیگر کسی هزینه مغازه و دکان را نمی دهد؟ آیا می دانید می توانید از طریق همین کامپیوتر آموزش هم ببینید؟
چرا ما ایرانیها شنا بلد نیستیم. چرا وقتی کشتی غرق می شود آدمهایش هم با آن غرق می شوند! آیا بهتر نیست شنا بلد باشیم تا اگر نجات غریق در اطرافمان نبود در آب غرق نشویم؟
آهای مردم چرا برای عوض کردن یک پریز برق و عوض کردن یک لامپ ساده به تکنیسین برق زنگ می زنید؟ بهتر نیست همین امروز دست بکار شوید و این خرده کارهای منزلتان را خودتان یاد بگیرید؟ به خدا زشته یک مرد در خانه ای زندگی بکنه و نتونه یک لامپ خونه اش رو عوض بکنه!!

جناب طاها راضی شدید؟ :ok:

طاها;101250 نوشت:
چرا این موارد را در دیگر موضوعات دنبال نمی کنید ؟؟؟؟

چون در تمام زمینه ها همه قبول دارند که باید خودشان یاد بگیرند و به اهمیت ان واقف هستند. و می دانند که هر چقدر بیشتر بلد باشند بهتر است. منتها در علوم دینی مشکل هست! یا مردم واقعا به اهمیت این علم واقف نیستند یا با این تقلید خودشان را راحت کرده اند و تصور می کنند اگر اشتباه هم بکنند گناهش به گردن مرجع تقلید هست!!
طاها;101250 نوشت:
از طرفی در نتیجه چه فرقی می کند که مردم فلسفه ان را یاد بگیرند و بدان عمل کنند یا فقط خود حکم را بیاموزند

اهان. این همان نکته است. اگر فلسفه اش را بدانند مختارند که عمل بکنند یا نکنند.( می شود علم آموزی ) ولی اگر فلسفه اش را ندانند جبر می شود. ( می شود تقلید )
طاها;101250 نوشت:
کدامیک اسان تر است ؟؟؟

لقد خلقنا الانسان فی کبد!
طاها;101250 نوشت:
ان وقت خود شما اولین فردی بودید که علم مخالفت بر می افراشتید که چه دین مزخرفی که از همه خواسته فقط عالم دین شوند

می بینید که امروز به مخالفت برخواسته ام که می گویم. این چه دینی است که مردم را از علم دور می کند! و مجوز جهل می دهد!
طاها;101250 نوشت:
به نظرم این بحث ان قدر سست است که دیگر ادامه ندهیم

آخ آخ آخ
آقا طاها قبلا بهتر و با حوصله بیشتری بحث می کردید.

طاها;101252 نوشت:
با سلام عزیز برادر بنده ریاضی را از این باب مثال زدم که بگویم مثل ریاضی روتین نیست و یک علم نیست فقه تلفیقی از چندین علم است مجتهد باید تفقه در چندین علم داشته باشد از طرفی همه مسایل ریاضی نه به درد دنیا می خورد و نه اخرت ولی اگر نگوییم همه بالای 90 درصد مسایل فقه حداقل یک بار در عمرانسان لازم است که هم به درد دنیای انسان می خودر و هم اخرت

درود
خوب این که تایید حرف ماست. راستی چرا چیزی که نه بدرد دنیا می خورد و نه بدرد آخرت را از کلاس اول ابتدایی درس می دهند و چیزی که بدرد آخرت می خورد را یاد نمی دهند؟!
فکر کنم انقدر که بچه ها سر کلاس ریاضی در مدرسه می گذرانند سر کلاسهای دروس دینی نمی گذرانند!
طاها;101252 نوشت:
اشتباه شما این است که فکر می کنید با خواندن چندین کتاب و تفسیر می توانید فقیه شوید و تفقه در دین داشته باشید واین اشتباه کوچکی نیست فکر کنم برای دنبال کنندگان بحث روشن شده است که مطالب شما از روی ناآگاهی به مساله تفقه و اجتهاد است و تا این مساله حل نشود بحث با شما هیچ فایده ای نخواهد داشت

نه جناب طاها من اصلا همچین چیزی را قبول ندارم. همانطور که هیچ فردی با خواندن چهارتا کتاب دبیرستانی ریاضیدان نمی شود هیچ فردی هم با چهارتا کتاب تفسیر فقیه نمی شود.
من می گویم انسانها باید آنچه نیازشان از هر علمی است خود یاد بگیرند و نباید به تقلید ندارند.
شاید من نتوانم تفسیر قرآن بکنم. یا حکم بدهم. ولی می توانم در حوزه کاری خودم چند تا حکم و دلیل چند عالم دینی را بشنوم و بعد خودم تصمیم بگیرم.

صدیق;101266 نوشت:
با سلام جناب فریاد

درود
صدیق;101266 نوشت:
شما قبل تر ها زیاد عادت نداشتید بدون سند حرف بزنید اگر چه معمولاً اسنادتان ضعیف و یا بدلیل برخورداری از اقتضاءات مورد نیاز شبهه مخدوش بود اما گویا اخیراً به این شیوه بیشتر اقبال نشان می دهید؟

الان این تعریف از من بود یا ...
به هر حال تشکر :Nishkhand:
یکسالی هست که دیگه تحقیقات دینی را کنار گذاشتم . و کمی از کتب و سندها جدا مانده ام.
ولی اینجا من در مقام سوال کننده هستم نه نظر دهنده! وقتی نظر بدم حتما سندش را هم می آورم. به روی چشم!
صدیق;101269 نوشت:
شما لطف کنید سند کامل حدیث را بگذارید با آدرس و راوی، انشاء الله کارشناسان قرآن و حدیث و کارشناسان کلامی در خدمت تان هستند.

اگر منظورتان سندی است که انصار الله گذاشتند سندش هم کنارش هست

Ansar_Allah_313;101054 نوشت:
از اسحاق بن یعقوب که گفت : از محمد بن عثمان عمری (سفیر دوم امام مهدی ع) خواستم که برایم جوابی از سوالاتی که داشتم برایم بیاورد . پس توقیعی به خط مولایمان صاحب الدار ع آورد : ... در زمان وقوع حوادث به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم . و اما محمد بن عثمان عمری که خدا از او و پدرش (سفیر اول امام مهدی ع) که قبل از او بود راضی باشد . که همانا او ثقهء من است و امر او امر من است ... و اما خمس که من آن را تا زمان ظهور امرمان بر شیعیانمان مباح کردم و آن را بر ایشان حلال کردم تا ولادت آنان پاکیزه باشد و ناپاک به دنیا نیایند .الغیبة - الطوسی ص 290 . كمال الدين ص 483

ولی اگر مقصودتان استفاده این حدیث در بحث ولایت فقیه باشد . سایتهای زیادی ان را نقل کردند. من داخل خود این سایت سرچ کردم به این پست رسیدم
http://www.askdin.com/showpost.php?p=77592&postcount=9

صدیق;101269 نوشت:
راستی یادم رفته بود در پست قبلی به این مطلب اشاره کنم اینکه قطعاً شما هم می دانید که مسأله ولایت فقیه استنادات بسیاری دارد اعم از عقلی و نقلی و به فرض اثبات ضعف در یک سند، اصل مذکور، زیر سؤال نرفته و مخدوش نمی شود. موفق باشید ...

خوب سندهای دیگر آن را کار نداریم. قصد بحث هم درباره آن ندارم. چون اینجا موضوع تقلید است و نه ولایت فقیه.
ولی چون این حدیث را شما رد کردید و از یک سو یکی از معتبرترین احادیثی است که ولی فقیه را از ان استناد می کنند. تذکر دادم. فقط خواستم به شما بگویم اینقدر سریع حکم صادر نکنید. و سندی را به صرف یک تضاد ظاهری با آیه قرآن سریع رد نکنید. بهرحال کسانیکه این حدیث را سندی ر ولایت فقیه کردند احتمالا تضادی بین حدیث و آیه مذکور نیافتند.

صدیق;101266 نوشت:
الحمدلله کارشناسان مختلف سایت در حوزه های گوناگون مرتبط با موضوع بحث، آمادگی ارائه پاسخ های شما را دارند، و این حق شماست. از انطرف انتظار ما اینست که شما نیز مانند یک کاربر منطقی و حقیقت پسند، در برابر حقیقت و پاسخ های منطقی به حقانیت کلام و کلام حق اعتراف کنید. موفق در شناخت ...

انشاء الله که همینطور باشد.

و من الله التوفیق

[=simplified arabic, serif]همانطور که می‌ دانید تفسیر و تاویل قرآن را طبق نص قرآنی فقط راسخون در علم می‌ دانند[/]

[=simplified arabic, serif][=simplified arabic, serif]هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ[/][/][=simplified arabic, serif]
[=simplified arabic, serif]اوست کسی که کتاب را بر تو نازل کرد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]بعضی از آیات آن محکم است که آن ام الکتاب است و بقیه متشابه [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]اما کسانی که در قلبهای آنان انحراف است به دنبال متشابه آن می‌ روند زیرا به دنبال فتنه هستند و می‌ خواهند آن را تاویل کنند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و تاویل آن را نمی‌ داند مگر خداوند و راسخون در علم [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]کسانی که می‌ گویند به آن ایمان داریم تمام آن از جانب پروردگار ما می‌ باشد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]پس جز صاحبان خرد کسی پند نمی‌گیرد[/]
[=simplified arabic, serif]آل عمران[/][=simplified arabic, serif]:7[/]

[=simplified arabic, serif]حال ببینیم راسخون در علم چه کسانی هستند [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و طبق آیه هر کس جز آنها بخواهد قرآن را تاویل و تفسیر کند قلب منحرف دارد و به دنبال فتنه است [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]بهتر است بگوییم که پا در جای پای ابوحنیفه گذاشته است[/]

[=simplified arabic, serif]امام باقر ع فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]ما راسخون در علم هستیم و ما تاویلش را می‌ دانیم [/][=simplified arabic, serif].[/][=simplified arabic, serif]وسائل الشیعة ج [/][=simplified arabic, serif]27 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]198[/]

[=simplified arabic, serif]امام صادق ع فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]راسخون در علم امیر المومنین ع و امامان ع از فرزندان ایشان می‌ باشند [/][=simplified arabic, serif].[/][=simplified arabic, serif]اصول کافی ج [/][=simplified arabic, serif]1 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]213 . [/][=simplified arabic, serif]وسائل الشیعة ج [/][=simplified arabic, serif]27 [/][=simplified arabic, serif]ص [/][=simplified arabic, serif]179[/]

[=simplified arabic, serif]پس باید تفسیر و تاویل قرآن را فقط از رسول الله ص و اهل بیت ع بگیریم نه هیچ‌ کس دیگر و نه با عقول ناقص خود[/]

و درباره این که می گویید مراجع دین خدا را با عقل بدست می آورند شما را به حدیثی از امام سجاد ع ارجاع می دهم

[=simplified arabic, serif]امام زین العابدین ع فرمود [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]همانا دین خدای عزوجل با عقلهای ناقص و آرا و نظرات باطل و قیاس های فاسد بدست نمی‌ آید [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]بدست نمی‌ آید مگر با تسلیم [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]پس هر کس تسلیم ما شد به سلامت رسید و هر کس به ما اقتدا کرد هدایت یافت و هر کس به قیاس و یا رأی و نظر خود پرداخت هلاک شد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و هر کس که اگر ما چیزی بگوییم یا حکمی کنیم در درون خود نسبت به آن حرج و انکار ورزد به کسی که سبع المثانی و قرآن را نازل کرده کافِر شده است در حالی که خودش هم نمی‌ داند [/][=simplified arabic, serif].[/][=simplified arabic, serif]کمال‌الدین ص‌ [/][=simplified arabic, serif]324 . [/][=simplified arabic, serif]مستدرک‌ الوسائل ج‌ [/][=simplified arabic, serif]17 [/][=simplified arabic, serif]ص‌ [/][=simplified arabic, serif]262 . [/][=simplified arabic, serif]بحار الانوار ج‌ [/][=simplified arabic, serif]2 [/][=simplified arabic, serif]ص‌ [/][=simplified arabic, serif]303[/]

پس اگر به حدیث پیامبر که شیعه و سنی نقل کردند یعنی حدیث ثقلین ایمان دارید و بر پایه قرآن و حدیث که از هم جدا نمی شوند و ما هم این کار را نکنیم و قرآن را تفسیر به رای نکنیم و تفسیر از اهل بیت بیاوریم بنده با شما راجع به موضوع بحث می کنم

و دلیلی جز از قرآن و حدیث نمی پذیرم . پس با مثال یا عقل خودمان بحث نمی کنم

[/]

یعنی جز آیه و حدیث نمی پذیرم فقط قرآن و حدیث
مثال و سوال را کنار بگذارید و با قرآن و حدیث بحث کنید

بحث جالبیه .
1.در مورد اینکه حضرت خمس را مباح فرمودند اگر لطف کنید سندش را بگویید ممنون می شوم.
2. اینکه به نظرم هر کسی اسم تقلید را به بحث یادگیری مسائل دینی از عالم گذاشته جفا کرده چون این کلمه بار منفی زیادی دارد و به خودی خود ذهنیت منفی به آدم می دهد
3. دین اسلام شروعش با تعقل است یعنی هر کسی باید اصول دینش را با فکر و عقل پیدا کند و برسد. در مورد بقیه دین یعنی فروع و احکام هم چاره ای ندارد یک نفر که نمی تواند برود مدت مدیدی وقت بذارد و یاد بگیرد پس باید یکی برود یاد بگیرد و دیگران از او یاد بگیرند این کاریه که ما در طول زندگی انجام می دیم در شیمی، فیزیک و.. اینطور نیست که مثلا بگوببم از کجا میگید اندازه یک متر اینقدره؟ بعد بیاییم درس بخوانیم و تحقیق کنیم و.. با این تعبیر ما در طول زندگی بارها و بارها از مسئله تقلید(یادگیری) استفاده می کنیم حال چرا مسائل دینی که حساس است و به زندگی دنیایی و اخروی ما مربوط است را از اهل خبره آن نپرسیم؟
چرا این مذموم است اگر این امر بد است چرا از صبح تا شب
بارها و بارها از مسئله تقلید استفاده می کنید؟

با سلام

در زمینه تقلید آیات و روایات بسیار است :

يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا (مریم43)

اى پدر! علمى براى من آمده كه براى تو نيامده مراپيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت كنم .

اولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده ).
به هدايت آنان اقتداء كن....

فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون{غافر/83}

آنها نيز هر وقت رسولانشان معجزات روشن مى آوردند گوششان بدهكار نبود خشنود و سرگرم دانش خود بودند و در نتيجه اثر استهزايشان گريبانشان را گرفت (83).

اما در زمینه اباحه خمس :

بعلت وجود تعارض در روایات و تقویت اخبار وجوب وموافقت با آیات قرآن ، این اخبار کنار گذاشته ویا تاویل میشوند .

نظر آیت الله منتظری :

خلاصه كلام اينكه : موضوع صحيحه علي بن مهزيار حلال نمودن خمس نسبت به كسي است كه پرداخت براي او دشوار است، و توقيع شريف نيز در آن اجمال بود، و اما غير اين دو از ديگر روايات تحليل كه در باب چهارم از ابواب انفال كتاب وسائل بيان شده است، تمامي آنها از دو امام عظيم الشأن حضرت باقر(ع) و حضرت صادق (ع) صادر شده است، بجز يك روايت از تفسير امام كه حكايت از حلال نمودن اميرالمؤمنين (ع)(1) مي كند.

و هنگامي كه ائمه متأخر از اين دو امام - (ع) - را مشاهده مي كنيم آنان به وجوب خمس ارباح مكاسب حكم مي كنند و تمام يا قسمتي از آن را هم مي گرفتند، پس به ناچار واجب است روايات تحليل حمل بر موضوعات خاص يا زمان خاص شود:
بر اين پايه بعضي از آن روايات بر حلال نمودن نكاح زن و كنيزهاي اسيري كه در آن زمانها در دست مردم بوده، به جهت حفظ پاكي ولادتها دلالت دارد.
و بعضي از آنها بر حلال نمودن فئ و غنائم جنگ كه از دست مخالفين به شيعه مي رسيده دلالت دارند. چون در آن زمان غنائم جنگ و كنيزهاي اسير زياد بوده و شيعه هم زياد به آنها مبتلا بوده است .
و بعضي از آن روايات بر تحليل آنچه كه از كسي كه اعتقاد به خمس نداشته يا خمس نمي داده خريداري شده حمل مي گردد.
و بعضي از آنها بر تحليل در زماني خاص حمل مي شود.
و بعضي از آنها فقط بر تحليل زمينها و انفال دلالت دارد.
بنابراين از اين روايات، تحليل خمس ارباح مكاسب و ديگر موضوعاتي كه خمس به آنها تعلق مي گيرد استفاده نمي شود، و اگر تفصيل مطالب گفته شده را خواستيد به آنچه در كتاب خمس بيان نموده ايم رجوع كنيد.(1)
چند نمونه از روايات مخالف با تحليل خمس
1- صدوق از عبدالله بن بكير، از امام صادق (ع) روايت كرده كه حضرت فرمودند:
"به درستي كه از هر يك از شما درهم خواهم گرفت و من در مدينه از كساني هستم كه بيشترين مال را دارد، و با اين عمل (گرفتن درهم) اراده نكردم مگر اينكه پاكتان كنم ."(2)
---
[1] كتاب الخمس 151/ و بعد از آن .
[2] روي الصدوق باسناده عن عبدالله بن بكير، عن ابي عبدالله (ع) انه قال : اني لاخذ من احدكم الدرهم و اني لمن اكثر اهل المدينة مالا، ما اريد بذلك الاان تطهروا. (وسائل 337/6، باب 1 من ابواب مايجب فيه الخمس، حديث 3)
-------------------- ج6 - 156 --------------------
2- كليني از محمد بن زيد طبري روايت كرده كه گويد: مردي از تجار فارس كه از دوستان امام رضا(ع) بود به حضرت نامه اي نوشت و درخواست نمود تا حضرت به او اجازه در مصرف خمس بدهد، حضرت در جواب چنين مرقوم فرمودند:
"به نام خداوند بخشنده مهربان، به درستي كه خداوند گشايشگر با كرامتي است، كفالت نموده ثواب را بر عمل و اندوه را بر بخل ورزيدن، حلال نمي باشد مالي مگر از آن جهت كه خداوند آن را حلال نموده است، همانا پرداخت خمس ياري است بر دين ما و خانواده و دوستان ما و آنچه كه مي بخشيم و با آن آبرويمان را از كسي كه از تعرض او بيم داريم مي خريم، پس مانع آن از ما نشويد و خودتان را تا آن مقدار كه قدرت داريد از دعاي ما محروم نكنيد، همانا بيرون آوردن خمس از مال خودتان كليد روزي شما و آمرزش گناهانتان است، و چيزي است كه امروز مي دهيد براي آمادگي در روز نداري (قيامت) و مسلمان كسي است كه به آنچه با خدا عهد بسته وفا كند، و مسلمان نيست كسي كه با زبان اجابت كند و با قلب مخالفت ورزد. والسلام".(1) [از اين روايت نيز فهميده مي شود كه تحليل و اجازه در آن روزها معمول بوده
---
[1] روي الكليني باسناده عن محمد بن زيد الطبري قال : كتب رجل من تجار فارس من بعض موالي ابي الحسن الرضا(ع) يسأله الاذن في الخمس، فكتب اليه : بسم الله الرحمن الرحيم . ان الله واسع كريم، ضمن علي العمل الثواب و علي الضيق الهم، لايحل مال الامن وجه احله الله، ان الخمس عوننا علي ديننا و علي عيالنا و علي موالينا و ما نبذله و نشتري من اعراضنا ممن نخاف سطوته، فلا تزووه عنا و لا تحرموا انفسكم دعائنا ما قدرتم عليه، فان اخراجه مفتاح رزقكم و تمحيص ذنوبكم، و ما تمهدون لانفسكم ليوم فاقتكم، و المسلم من يفي لله بما عهد اليه، و ليس المسلم من اجاب باللسان و خالف بالقلب . والسلام . (وسائل 375/6، باب 3 من ابواب الانفال ...حديث 2)
-------------------- ج6 - 157 --------------------
است و در ذهن سائل و ديگران تحليل مطلق نبوده وگرنه نيازي به كسب اجازه از حضرت نبود.]
3- كليني از محمد بن زيد روايت كرده كه گويد: گروهي از خراسان بر علي بن موسي الرضا(ع) وارد شدند و از حضرت خواستند تا خمس را بر آنان حلال گرداند، حضرت فرمود:
"چه فريب و بهانه بزرگي است اين سؤال ؟! دوستي خالصانه را با زبانتان به ما داريد در حالي كه حقي را كه خدا براي ما قرار داده و ما را براي او قرار داده و آن خمس است از ما منع مي كنيد؟! آن را بر هيچ كدامتان حلال قرار نمي دهيم، قرار نمي دهيم ; قرار نمي دهيم ."(1) نظير اين روايات را مرحوم شيخ طوسي با سند خود از محمد بن زيد نقل مي كند.(2)
4- كليني و شيخ از علي بن ابراهيم، از پدرش روايت كرده اند كه گويد: نزد امام جواد(ع) بودم وقتي كه صالح بن محمد بن سهل بر حضرت وارد شد - صالح بن محمد بن سهل از طرف حضرت متولي موقوفات قم بود - به حضرت گفت : اي آقاي من، مرا از بابت ده هزار درهم گشايش قرار ده، به درستي كه آن را خرج نموده ام . حضرت به او فرمود:
"تو را در گشايش قرار دادم، پس هنگامي كه صالح از آنجا خارج شد امام جواد(ع) فرمودند: فردي از اينها خودش را بر اموال آل محمد(ص) و اموال يتيمان و مسكينان و فقراء و درراه ماندگان از آل محمد(ص) مي افكند و آن را مي گيرد سپس
---
[1] بالاسناد عن محمد بن زيد قال : قدم قوم من خراسان علي ابي الحسن الرضا(ع) فسألوه ان يجعلهم في حل من الخمس، فقال (ع): ما امحل هذا؟! تمحضونا المودة بالسنتكم و تزوون عنا حقا جعله الله لنا و جعلنا له و هو الخمس، لا نجعل، لا نجعل، لا نجعل لاحد منكم في حل . (وسائل 376/6، باب 3 من ابواب الانفال ...حديث 3)
[2] وسائل 375/6، باب 3 من ابواب الانفال،...حديث 1
-------------------- ج6 - 158 --------------------
مي آيد و مي گويد: مرا در گشايش قرار ده، آيا به نظر تو اين درست است كه من به او بگويم : اجازه نمي دهم ؟! به خدا قسم خداوند در روز قيامت از ايشان بازخواست مي كند بازخواستي شديد."(1)
شيخ طوسي در كتاب استبصار بعد از نقل روايات تحليل و اين سه روايت آخر كه مفاد آنها با روايات تحليل تعارض دارد اين طور مي گويد:
"وجه جمع بين اين دو سنخ روايات همان است كه شيخ ما (شيخ مفيد) قائل به آن شده است و آن اينكه رواياتي كه در رابطه با رخصت و مجاز بودن مصرف خمس و تصرف در آن وارد شده مخصوص به نكاح زنان مي باشد، به دليل علتي كه در روايات ائمه : قبلا بيان شد كه همان پاك شدن ولادت شيعيان باشد، و ربطي به ساير اموال ندارد; و رواياتي كه در رابطه با سختگيري در خمس و جديت در گرفتن آن است اختصاص به خمس در اموال دارد."(2)
به علاوه اينكه خمس و همچنين انفال ملك شخص امام معصوم نيست چنانكه گاهي اين طور توهم مي شود; بلكه اين دو، ملك منصب امامت يعني منصب زعامت مسلمين و اداره حوائج عمومي آنان است، و امامت و زعامت در همه زمانها از ضروريات اجتماع مسلمين است و خمس از مهمترين مالياتها و بودجه تشريع شده براي امامت است ; و لذا در روايت محكم و متشابه به نقل از اميرالمؤمنين (ع) از آن به وجه الامارة (حق حكومت) تعبير شده است .
---
[1] روي الكليني و الشيخ عن علي بن ابراهيم عن ابيه قال : كنت عند ابي جعفر الثاني (ع)، اذ دخل عليه صالح بن محمد بن سهل - و كان يتولي له الوقف بقم - فقال : يا سيدي، اجعلني من عشرة آلاف درهم في حل فاني انفقتها. فقال له : انت في حل . فلما خرج صالح قال ابوجعفر(ع): احدهم يثب علي اموال آل محمد و ايتامهم و مساكينهم و فقرائهم و ابناء سبيلهم فيأخذها ثم يجئ فيقول : اجعلني في حل، اتراه ظن اني اقول : لا افعل، والله ليسالنهم الله يوم القيامة عن ذلك سئوالا حثيثا. (وسائل 375/6، باب 3 من ابواب الانفال ...، حديث 1)
[2] استبصار 60/2، كتاب الزكاة، باب 32، ذيل حديث 11
-------------------- ج6 - 159 --------------------
چنانكه انفال نيز از اموال عمومي است كه در همه نظامها و از جمله نظام اسلام به حكومت برگردانده مي شود.
بنابراين حكم به تحليل مطلق براي خمس و انفال، نابود كردن اساس امامت و حكومت حق است، پس به ناچار روايات تحليل را چنانكه شناختيد بايد بر موضوعات خاص يا زمان خاص يا شرائط خاص حمل نمود.
مباني فقهي حكومت اسلامي (جلد اول)
دولت و حكومت
آيت الله حسينعلي منتظري

فریاد;101227 نوشت:
چه کسی باید بداند که مرجع تقلید اعلم تر است؟ کسی که بخواهد این موضوع را تشخیص بدهد باید خودش اعلم تر از ان عالمان باشد!


با سلام

شما بزرگوار
براي اين كه بر مطالب خود اصرار بورزيد حتي بديهي ترين مسايل را هم منكر مي شويد

اين كه عنوان شده است بايد اعلم را شناخت و براي شناخت ان راههايي از قبيل اين كه خودمان تشخيص دهيم و يا از دو نفر عادل بپرسيم و ....

عزيز برادر
شما بخواهيد تشخيص دهيد كه كدام دكتر از بين پزشكان متخصص قلب اعلم تر است خودتان بايد متخصص قلب باشيد ؟؟
مطمئنا كه نه

از كسانيكه دستي بر كار دارند و اعلم ها را مي شناسند مي پرسيد براي اين كار هم روش مشخص شده است كه فرد خودش تاحدي معلومات داشته باشد و يا از دو نفر عالم عادل بپرسد و ......

به نظر همين جمله جواب سوالات گذشته تان باشد

ادامه دارد.....

فریاد;101227 نوشت:
چکار به ثمراتش داریم. اول اساسش را ثابت بکنید .

با سلام

بدون غرض ورزي و با ديد عالمانه و با منطق و عقل به راحتي اصل تقليد را مي توان اثبات كرد
ولي وقتي عده اي نمي خواهند قبول كنند و براي اثبات حرف هاي باطل خود بديهي ترين مسايل را هم منكر مي شوند چاره چيست

بارها گفته ام كه خوابيده را شايد بتوان بيدار كرد ولي كسي كه خود به خواب زده هرگز

شما در زندگي خود هزاران مسايل را از ديگران تقليد مي كنيد و هر انچه انها مي گويند عمل مي كنيد چرا اين عمل و اين اصل را منكريد

چرا تقليد از گفته هاي ديگران را منكريد ؟؟؟
واقعا ضديت با مسايل ديني اين همه مهم شده است كه اصول اوليه زندكي و انساني را هم منكر مي شويد؟؟

چرا ؟؟؟
به راستي چرا؟؟

میثم;101431 نوشت:
بحث جالبیه . 1.در مورد اینکه حضرت خمس را مباح فرمودند اگر لطف کنید سندش را بگویید ممنون می شوم.

سندش در پست اول بیان شده است.
میثم;101431 نوشت:
2. اینکه به نظرم هر کسی اسم تقلید را به بحث یادگیری مسائل دینی از عالم گذاشته جفا کرده چون این کلمه بار منفی زیادی دارد و به خودی خود ذهنیت منفی به آدم می دهد

این اسم را مبدعان تقلید گذارده اند. و جفا نکرده اند. بلکه دقیقا همین مفهوم از آن متواتر می شود.
میثم;101431 نوشت:
3. دین اسلام شروعش با تعقل است یعنی هر کسی باید اصول دینش را با فکر و عقل پیدا کند و برسد. در مورد بقیه دین یعنی فروع و احکام هم چاره ای ندارد یک نفر که نمی تواند برود مدت مدیدی وقت بذارد و یاد بگیرد پس باید یکی برود یاد بگیرد و دیگران از او یاد بگیرند این کاریه که ما در طول زندگی انجام می دیم در شیمی، فیزیک و.. اینطور نیست که مثلا بگوببم از کجا میگید اندازه یک متر اینقدره؟ بعد بیاییم درس بخوانیم و تحقیق کنیم و.. با این تعبیر ما در طول زندگی بارها و بارها از مسئله تقلید(یادگیری) استفاده می کنیم حال چرا مسائل دینی که حساس است و به زندگی دنیایی و اخروی ما مربوط است را از اهل خبره آن نپرسیم؟ چرا این مذموم است اگر این امر بد است چرا از صبح تا شب بارها و بارها از مسئله تقلید استفاده می کنید؟

تا همینجاش که حرف ماست. یعنی یادگیری یک نفر غیر عالم از عالم می شود یادگیری.
اما تفاوتهای تقلید و یادگیری
1- کسی که یاد می گرد چیزی را می شنوند با عقل خود می سنجد اگر درست بود انجام می دهد. اما تقلید بدون درک است. فرد از چند و چون کاری که انجام می دهد آگاهی ندارد.
2- در یادگیری معلم درجه و عنوان ندارد و مثلا یک فرد با تحصیلات دبیرستانی می تواند آموزگار افراد بی سواد شود. اما در تقلید افراد خاصی هستند. و هر کس نمی تواند کتاب رساله بنویسد!!
3- در یادگیری شما اجبار برای یادگیری ندارید! ولی در مساله تقلید شما برای قبولی اعمال مذهبی باید تقلید بکنید!!

پس نمی توان تقلید را یادگیری نامید. اگر یادگیری بود هیچگاه ما به ان ایراد وارد نمی کردیم.

خیر البریه;101435 نوشت:
در زمینه تقلید آیات و روایات بسیار است : يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا (مریم43) اى پدر! علمى براى من آمده كه براى تو نيامده مراپيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت كنم . اولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده ). به هدايت آنان اقتداء كن.... فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون{غافر/83} آنها نيز هر وقت رسولانشان معجزات روشن مى آوردند گوششان بدهكار نبود خشنود و سرگرم دانش خود بودند و در نتيجه اثر استهزايشان گريبانشان را گرفت (83).

اینها الان مثلا آیات در زمینه تقلید بود!!!!
خیر البریه;101435 نوشت:
بعلت وجود تعارض در روایات و تقویت اخبار وجوب وموافقت با آیات قرآن ، این اخبار کنار گذاشته ویا تاویل میشوند .

اینها که همش سفسطه اند. اگر امام چیزی را امر بکند بر ما اطاعتش واجب است چون معصوم است و بر ما ولایت دارد. ولی هر کسی شان امام نیست. پس وقتی امام زمان می فرماید : تا ظهور من خمس بر شیعیان ما مباح است.
یعنی هیچ احدی نمی تواند این حکم را تغییر بدهد. چون صراحتا بیان شده است.

فریاد;101625 نوشت:
1- کسی که یاد می گرد چیزی را می شنوند با عقل خود می سنجد اگر درست بود انجام می دهد. اما تقلید بدون درک است. فرد از چند و چون کاری که انجام می دهد آگاهی ندارد.

سلام

من به بحث کاری ندارم

اما در این مورد نظرم را می گویم شاید راه گشا باشد
فکر کنم
ایه سجود ملائک و جواب خدا به انها را بدانید درست است؟

طاها;101515 نوشت:
عزيز برادر شما بخواهيد تشخيص دهيد كه كدام دكتر از بين پزشكان متخصص قلب اعلم تر است خودتان بايد متخصص قلب باشيد ؟؟ مطمئنا كه نه

خوب ما نمی توانیم تشخیص بدهیم. شاید به گفته چند نفر استناد بکنیم. مثلا یکی رفته پیش پزشکی و مرضش خوب شده ! می گوید فلانی خوب است! دیگری رفته و مریضی اش خوب نشده! می گوید فلانی بد است!!
مگر می شود به سخن این افراد استناد کرد؟
در مورد مرجع تقلید هم همینگونه است. فرد چهار تا حکم آن شخص را می بینید! چهارتا حرف از گوشه و کنار می شنود ! و بعد مرجعش را انتخاب می کند!
مثلا ه مدت در میان مردم پخش شده بود که آیت الله بهجت با امام زمان رابطه دارد! مردم مرید ایشان شده بودند. برعکس ایت الله صانعی چند تا حکم جنجالی مانند تساوی دیه و حلال بودن قمه زنی دادند و به همراه آیت الله منتظری از گروه سیاسی خاصی حمایت کردند.یک عده مرجع تقلیدشان را انها انتخاب کردند. اوایل انقلاب چون امام خمینی رهبر ایران شد محبوب شد و مردم ایشان را مرجع تقلید انتخاب کردند. و بعد از ان هم با وجود انکه آیت الله خامنه ای در ان زمان رساله نداشتند و بیان کرده بودند در ایران رساله نمی دهند بسیاری ایشان را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کردند. یا مثلا یک زمانی برخی بخاطر حکم آیت الله مکارم شیرازی که در صورت نیاز فرد روزه دار می تواند سیگار هم بکشد! شایعه شده بود هرچه سیگاری از وی حمایت کردند. آنها هم که مخالف سیگار بودند با این حکم , ایشان را حتی به مرجعیت هم قبول نداشتند و اتفاقاتی از این دست مردم عوام را به سمت یک مرجع تقلید می کشاند.یا حکم به رد اعلمیت آنها می دهد.

پس اولا عوام جامعه که مقلدان را تشکیل می دهند اکثرا تحقیقی در این زمینه نمی کنند.
ثانیا : اگر هم تحقیق بکنند به نتیجه قطعی نمی رسند. حتی یک شاگرد نمی تواند میزان سواد استادش را اندازه بگیرد. و برای فهمیدن میزان سواد یک نفر شخص باید استاد آن فرد باشد!

طاها;101515 نوشت:
از كسانيكه دستي بر كار دارند و اعلم ها را مي شناسند مي پرسيد براي اين كار هم روش مشخص شده است كه فرد خودش تاحدي معلومات داشته باشد و يا از دو نفر عالم عادل بپرسد و ......

مقصود عالم عادل چیست؟ علمش بیش از مرجع تقلید است! یا کمتر از وی است؟
اگر بیش از وی است که می تواند بر اعلمیت وی صحه بگذارد پس خودش اعلم تر است.
و اگر کمتر است چگونه می تواند بگوید وی اعلم است؟ با چه سنگی علم وی را اندازه گرفته است؟

می گویند روزی انیشتن به چارلی چاپلین نامه نوشت و گفت : من نمی دانم چرا تو که در فیلمهایت حرفی نمی زنی اینقدر محبوبی و مردم می نشینند و فیلمهای تو را می بینند؟
چارلی چاپلین در جواب وی نوشت : من نیز از محبوبیت تو در تعجبم که با انکه مردم هیچ چیزی از حرفهای تو نمی فهمند چرا تو را اینقدر دوست دارند!

حال شده حکایت مراجع تقلید و دو عالم عادل! وقتی این دو عالم عادل اصلا نمی فهمند بر چه ملاکی و چه اساسی این مرجع تقلید حکم داده چطور می تونه بر اعلم تر بودن وی صدق بگذارد؟

mkk1369;101627 نوشت:
سلام

من به بحث کاری ندارم

اما در این مورد نظرم را می گویم شاید راه گشا باشد
فکر کنم
ایه سجود ملائک و جواب خدا به انها را بدانید درست است؟


بله دقیقا : آیات سوره بقره
خوب مقصودتان چیست؟

طاها;101520 نوشت:

با سلام

بدون غرض ورزي و با ديد عالمانه و با منطق و عقل به راحتي اصل تقليد را مي توان اثبات كرد
ولي وقتي عده اي نمي خواهند قبول كنند و براي اثبات حرف هاي باطل خود بديهي ترين مسايل را هم منكر مي شوند چاره چيست

بارها گفته ام كه خوابيده را شايد بتوان بيدار كرد ولي كسي كه خود به خواب زده هرگز

شما در زندگي خود هزاران مسايل را از ديگران تقليد مي كنيد و هر انچه انها مي گويند عمل مي كنيد چرا اين عمل و اين اصل را منكريد

چرا تقليد از گفته هاي ديگران را منكريد ؟؟؟
واقعا ضديت با مسايل ديني اين همه مهم شده است كه اصول اوليه زندكي و انساني را هم منكر مي شويد؟؟

چرا ؟؟؟
به راستي چرا؟؟



طاها;101520 نوشت:
با سلام بدون غرض ورزي و با ديد عالمانه و با منطق و عقل به راحتي اصل تقليد را مي توان اثبات كرد ولي وقتي عده اي نمي خواهند قبول كنند و براي اثبات حرف هاي باطل خود بديهي ترين مسايل را هم منكر مي شوند چاره چيست

جناب طاها در اجتهاد می گویند
اول قرآن
بعد سنت و حدیث پیامبر و امامان
بعد منطق و عقل!

وقتی قرآن و سنت و حدیث خلاف این را می گویند اصلا بحث بر سر عقل بیفایده است.
جناب انصار الله یک حدیث اوردند. که در آن چند نکته است
1- اختیاری بودن تبعیت عوام از روایت کنندگان حدیث
2- روایان حدیث مقصود کسانی است که نائب خاص امام زمان بودند. نه هر عالمی
3- مباح بودن خمس در آن حدیث! و تبعیت از عالمانی واجب است که دچار هوا و هوس نباشند. ولی کسی تا کنون از مباح بودن خمس سخنی نگفته است. سوالیکه جواب باید داده شود : پنهان نگاه داشتن چنین حکمی از امام زمان آیا مصداق هوی و هوس نیست؟

طاها;101520 نوشت:
بارها گفته ام كه خوابيده را شايد بتوان بيدار كرد ولي كسي كه خود به خواب زده هرگز

پس بگو چرا ما نمی توانیم تو را بیدار بکنیم؟
ولی آقای طاها سرت را از زیر پتو اوردی بیرون که این جمله را گفتی! پس معلومه بیداری! ما هم برامون بیداریت مهمه! اینو بدونیم کافیه برامون! برخی اوقات اقتضاء می کنه ادم خودش را به خواب بزنه!!

طاها;101520 نوشت:

با سلام

بدون غرض ورزي و با ديد عالمانه و با منطق و عقل به راحتي اصل تقليد را مي توان اثبات كرد
ولي وقتي عده اي نمي خواهند قبول كنند و براي اثبات حرف هاي باطل خود بديهي ترين مسايل را هم منكر مي شوند چاره چيست

بارها گفته ام كه خوابيده را شايد بتوان بيدار كرد ولي كسي كه خود به خواب زده هرگز

شما در زندگي خود هزاران مسايل را از ديگران تقليد مي كنيد و هر انچه انها مي گويند عمل مي كنيد چرا اين عمل و اين اصل را منكريد

چرا تقليد از گفته هاي ديگران را منكريد ؟؟؟
واقعا ضديت با مسايل ديني اين همه مهم شده است كه اصول اوليه زندكي و انساني را هم منكر مي شويد؟؟

چرا ؟؟؟
به راستي چرا؟؟



طاها;101520 نوشت:
شما در زندگي خود هزاران مسايل را از ديگران تقليد مي كنيد و هر انچه انها مي گويند عمل مي كنيد چرا اين عمل و اين اصل را منكريد

اولا ما تقلید نمی کنیم. دیگران می گویند. ما گوش می دهیم. اگر درست بود انجام می دهیم.
بله یک سری افراد هستند تقلید می کنند. مثلا افرادیکه موهاشون را مثل یک بازیگر آرایش می کنند! یا افرادیکه لباسهای بازیکن معروف را می پوشند! و...
اما همه اینکار را نمی کنند. خود شما هم وقتی به این افراد برسید انها را نصیحت می کنید که تقلید نکنند.
پس اگر تقلید خوب هست. هیچ کسی حق ندارد در خیابان به لباس یا طرز آرایش یا .. کسی کاری داشته باشد. چون انها هم تقلید کرده اند! منتها انها از یک بازیگر یا یک گروه شیطان پرستی یا .. تقلید کرده اند!

میثم;101431 نوشت:
بحث جالبیه .
1.در مورد اینکه حضرت خمس را مباح فرمودند اگر لطف کنید سندش را بگویید ممنون می شوم.
2. اینکه به نظرم هر کسی اسم تقلید را به بحث یادگیری مسائل دینی از عالم گذاشته جفا کرده چون این کلمه بار منفی زیادی دارد و به خودی خود ذهنیت منفی به آدم می دهد
3. دین اسلام شروعش با تعقل است یعنی هر کسی باید اصول دینش را با فکر و عقل پیدا کند و برسد. در مورد بقیه دین یعنی فروع و احکام هم چاره ای ندارد یک نفر که نمی تواند برود مدت مدیدی وقت بذارد و یاد بگیرد پس باید یکی برود یاد بگیرد و دیگران از او یاد بگیرند این کاریه که ما در طول زندگی انجام می دیم در شیمی، فیزیک و.. اینطور نیست که مثلا بگوببم از کجا میگید اندازه یک متر اینقدره؟ بعد بیاییم درس بخوانیم و تحقیق کنیم و.. با این تعبیر ما در طول زندگی بارها و بارها از مسئله تقلید(یادگیری) استفاده می کنیم حال چرا مسائل دینی که حساس است و به زندگی دنیایی و اخروی ما مربوط است را از اهل خبره آن نپرسیم؟
چرا این مذموم است اگر این امر بد است چرا از صبح تا شب بارها و بارها از مسئله تقلید استفاده می کنید؟

[=simplified arabic, serif]از اسحاق بن یعقوب که گفت [/][=simplified arabic, serif]: [/][=simplified arabic, serif]از محمد بن عثمان عمری [/][=simplified arabic, serif]([/][=simplified arabic, serif]سفیر دوم امام مهدی ع[/][=simplified arabic, serif]) [/][=simplified arabic, serif]خواستم که برایم جوابی از سوالاتی که داشتم برایم بیاورد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]پس توقیعی به خط مولایمان صاحب الدار ع آورد [/][=simplified arabic, serif]: ... [/][=simplified arabic, serif]در زمان وقوع حوادث به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]و اما محمد بن عثمان عمری که خدا از او و پدرش [/][=simplified arabic, serif]([/][=simplified arabic, serif]سفیر اول امام مهدی ع[/][=simplified arabic, serif]) [/][=simplified arabic, serif]که قبل از او بود راضی باشد [/][=simplified arabic, serif]. [/][=simplified arabic, serif]که همانا او ثقهء من است و امر او امر من است [/][=simplified arabic, serif]... [/][=simplified arabic, serif]و اما خمس که من آن را تا زمان ظهور امرمان بر شیعیانمان مباح کردم و آن را بر ایشان حلال کردم تا ولادت آنان پاکیزه باشد و ناپاک به دنیا نیایند [/][=simplified arabic, serif].[/][=simplified arabic, serif]الغیبة [/][=simplified arabic, serif]- [/][=simplified arabic, serif]الطوسی ص [/][=simplified arabic, serif]290 . [/][=simplified arabic, serif]كمال الدين ص [/][=simplified arabic, serif]483[/]

[=simplified arabic, serif]ما در دین خود که با عقل پی به حقانیتش بردیم از حجتهای معصوم یعنی رسول الله ص و امامان ع تقلید می کنیم . ولا غیر[/]

خیر البریه;101435 نوشت:
با سلام

در زمینه تقلید آیات و روایات بسیار است :

يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا (مریم43)

اى پدر! علمى براى من آمده كه براى تو نيامده مراپيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت كنم .

اولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده ).
به هدايت آنان اقتداء كن....

فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون{غافر/83}

آنها نيز هر وقت رسولانشان معجزات روشن مى آوردند گوششان بدهكار نبود خشنود و سرگرم دانش خود بودند و در نتيجه اثر استهزايشان گريبانشان را گرفت (83).

اما در زمینه اباحه خمس :

بعلت وجود تعارض در روایات و تقویت اخبار وجوب وموافقت با آیات قرآن ، این اخبار کنار گذاشته ویا تاویل میشوند .

نظر آیت الله منتظری :

خلاصه كلام اينكه : موضوع صحيحه علي بن مهزيار حلال نمودن خمس نسبت به كسي است كه پرداخت براي او دشوار است، و توقيع شريف نيز در آن اجمال بود، و اما غير اين دو از ديگر روايات تحليل كه در باب چهارم از ابواب انفال كتاب وسائل بيان شده است، تمامي آنها از دو امام عظيم الشأن حضرت باقر(ع) و حضرت صادق (ع) صادر شده است، بجز يك روايت از تفسير امام كه حكايت از حلال نمودن اميرالمؤمنين (ع)(1) مي كند.

و هنگامي كه ائمه متأخر از اين دو امام - (ع) - را مشاهده مي كنيم آنان به وجوب خمس ارباح مكاسب حكم مي كنند و تمام يا قسمتي از آن را هم مي گرفتند، پس به ناچار واجب است روايات تحليل حمل بر موضوعات خاص يا زمان خاص شود:
بر اين پايه بعضي از آن روايات بر حلال نمودن نكاح زن و كنيزهاي اسيري كه در آن زمانها در دست مردم بوده، به جهت حفظ پاكي ولادتها دلالت دارد.
و بعضي از آنها بر حلال نمودن فئ و غنائم جنگ كه از دست مخالفين به شيعه مي رسيده دلالت دارند. چون در آن زمان غنائم جنگ و كنيزهاي اسير زياد بوده و شيعه هم زياد به آنها مبتلا بوده است .
و بعضي از آن روايات بر تحليل آنچه كه از كسي كه اعتقاد به خمس نداشته يا خمس نمي داده خريداري شده حمل مي گردد.
و بعضي از آنها بر تحليل در زماني خاص حمل مي شود.
و بعضي از آنها فقط بر تحليل زمينها و انفال دلالت دارد.
بنابراين از اين روايات، تحليل خمس ارباح مكاسب و ديگر موضوعاتي كه خمس به آنها تعلق مي گيرد استفاده نمي شود، و اگر تفصيل مطالب گفته شده را خواستيد به آنچه در كتاب خمس بيان نموده ايم رجوع كنيد.(1)
چند نمونه از روايات مخالف با تحليل خمس
1- صدوق از عبدالله بن بكير، از امام صادق (ع) روايت كرده كه حضرت فرمودند:
"به درستي كه از هر يك از شما درهم خواهم گرفت و من در مدينه از كساني هستم كه بيشترين مال را دارد، و با اين عمل (گرفتن درهم) اراده نكردم مگر اينكه پاكتان كنم ."(2)
---
[1] كتاب الخمس 151/ و بعد از آن .
[2] روي الصدوق باسناده عن عبدالله بن بكير، عن ابي عبدالله (ع) انه قال : اني لاخذ من احدكم الدرهم و اني لمن اكثر اهل المدينة مالا، ما اريد بذلك الاان تطهروا. (وسائل 337/6، باب 1 من ابواب مايجب فيه الخمس، حديث 3)
-------------------- ج6 - 156 --------------------
2- كليني از محمد بن زيد طبري روايت كرده كه گويد: مردي از تجار فارس كه از دوستان امام رضا(ع) بود به حضرت نامه اي نوشت و درخواست نمود تا حضرت به او اجازه در مصرف خمس بدهد، حضرت در جواب چنين مرقوم فرمودند:
"به نام خداوند بخشنده مهربان، به درستي كه خداوند گشايشگر با كرامتي است، كفالت نموده ثواب را بر عمل و اندوه را بر بخل ورزيدن، حلال نمي باشد مالي مگر از آن جهت كه خداوند آن را حلال نموده است، همانا پرداخت خمس ياري است بر دين ما و خانواده و دوستان ما و آنچه كه مي بخشيم و با آن آبرويمان را از كسي كه از تعرض او بيم داريم مي خريم، پس مانع آن از ما نشويد و خودتان را تا آن مقدار كه قدرت داريد از دعاي ما محروم نكنيد، همانا بيرون آوردن خمس از مال خودتان كليد روزي شما و آمرزش گناهانتان است، و چيزي است كه امروز مي دهيد براي آمادگي در روز نداري (قيامت) و مسلمان كسي است كه به آنچه با خدا عهد بسته وفا كند، و مسلمان نيست كسي كه با زبان اجابت كند و با قلب مخالفت ورزد. والسلام".(1) [از اين روايت نيز فهميده مي شود كه تحليل و اجازه در آن روزها معمول بوده
---
[1] روي الكليني باسناده عن محمد بن زيد الطبري قال : كتب رجل من تجار فارس من بعض موالي ابي الحسن الرضا(ع) يسأله الاذن في الخمس، فكتب اليه : بسم الله الرحمن الرحيم . ان الله واسع كريم، ضمن علي العمل الثواب و علي الضيق الهم، لايحل مال الامن وجه احله الله، ان الخمس عوننا علي ديننا و علي عيالنا و علي موالينا و ما نبذله و نشتري من اعراضنا ممن نخاف سطوته، فلا تزووه عنا و لا تحرموا انفسكم دعائنا ما قدرتم عليه، فان اخراجه مفتاح رزقكم و تمحيص ذنوبكم، و ما تمهدون لانفسكم ليوم فاقتكم، و المسلم من يفي لله بما عهد اليه، و ليس المسلم من اجاب باللسان و خالف بالقلب . والسلام . (وسائل 375/6، باب 3 من ابواب الانفال ...حديث 2)
-------------------- ج6 - 157 --------------------
است و در ذهن سائل و ديگران تحليل مطلق نبوده وگرنه نيازي به كسب اجازه از حضرت نبود.]
3- كليني از محمد بن زيد روايت كرده كه گويد: گروهي از خراسان بر علي بن موسي الرضا(ع) وارد شدند و از حضرت خواستند تا خمس را بر آنان حلال گرداند، حضرت فرمود:
"چه فريب و بهانه بزرگي است اين سؤال ؟! دوستي خالصانه را با زبانتان به ما داريد در حالي كه حقي را كه خدا براي ما قرار داده و ما را براي او قرار داده و آن خمس است از ما منع مي كنيد؟! آن را بر هيچ كدامتان حلال قرار نمي دهيم، قرار نمي دهيم ; قرار نمي دهيم ."(1) نظير اين روايات را مرحوم شيخ طوسي با سند خود از محمد بن زيد نقل مي كند.(2)
4- كليني و شيخ از علي بن ابراهيم، از پدرش روايت كرده اند كه گويد: نزد امام جواد(ع) بودم وقتي كه صالح بن محمد بن سهل بر حضرت وارد شد - صالح بن محمد بن سهل از طرف حضرت متولي موقوفات قم بود - به حضرت گفت : اي آقاي من، مرا از بابت ده هزار درهم گشايش قرار ده، به درستي كه آن را خرج نموده ام . حضرت به او فرمود:
"تو را در گشايش قرار دادم، پس هنگامي كه صالح از آنجا خارج شد امام جواد(ع) فرمودند: فردي از اينها خودش را بر اموال آل محمد(ص) و اموال يتيمان و مسكينان و فقراء و درراه ماندگان از آل محمد(ص) مي افكند و آن را مي گيرد سپس
---
[1] بالاسناد عن محمد بن زيد قال : قدم قوم من خراسان علي ابي الحسن الرضا(ع) فسألوه ان يجعلهم في حل من الخمس، فقال (ع): ما امحل هذا؟! تمحضونا المودة بالسنتكم و تزوون عنا حقا جعله الله لنا و جعلنا له و هو الخمس، لا نجعل، لا نجعل، لا نجعل لاحد منكم في حل . (وسائل 376/6، باب 3 من ابواب الانفال ...حديث 3)
[2] وسائل 375/6، باب 3 من ابواب الانفال،...حديث 1
-------------------- ج6 - 158 --------------------
مي آيد و مي گويد: مرا در گشايش قرار ده، آيا به نظر تو اين درست است كه من به او بگويم : اجازه نمي دهم ؟! به خدا قسم خداوند در روز قيامت از ايشان بازخواست مي كند بازخواستي شديد."(1)
شيخ طوسي در كتاب استبصار بعد از نقل روايات تحليل و اين سه روايت آخر كه مفاد آنها با روايات تحليل تعارض دارد اين طور مي گويد:
"وجه جمع بين اين دو سنخ روايات همان است كه شيخ ما (شيخ مفيد) قائل به آن شده است و آن اينكه رواياتي كه در رابطه با رخصت و مجاز بودن مصرف خمس و تصرف در آن وارد شده مخصوص به نكاح زنان مي باشد، به دليل علتي كه در روايات ائمه : قبلا بيان شد كه همان پاك شدن ولادت شيعيان باشد، و ربطي به ساير اموال ندارد; و رواياتي كه در رابطه با سختگيري در خمس و جديت در گرفتن آن است اختصاص به خمس در اموال دارد."(2)
به علاوه اينكه خمس و همچنين انفال ملك شخص امام معصوم نيست چنانكه گاهي اين طور توهم مي شود; بلكه اين دو، ملك منصب امامت يعني منصب زعامت مسلمين و اداره حوائج عمومي آنان است، و امامت و زعامت در همه زمانها از ضروريات اجتماع مسلمين است و خمس از مهمترين مالياتها و بودجه تشريع شده براي امامت است ; و لذا در روايت محكم و متشابه به نقل از اميرالمؤمنين (ع) از آن به وجه الامارة (حق حكومت) تعبير شده است .
---
[1] روي الكليني و الشيخ عن علي بن ابراهيم عن ابيه قال : كنت عند ابي جعفر الثاني (ع)، اذ دخل عليه صالح بن محمد بن سهل - و كان يتولي له الوقف بقم - فقال : يا سيدي، اجعلني من عشرة آلاف درهم في حل فاني انفقتها. فقال له : انت في حل . فلما خرج صالح قال ابوجعفر(ع): احدهم يثب علي اموال آل محمد و ايتامهم و مساكينهم و فقرائهم و ابناء سبيلهم فيأخذها ثم يجئ فيقول : اجعلني في حل، اتراه ظن اني اقول : لا افعل، والله ليسالنهم الله يوم القيامة عن ذلك سئوالا حثيثا. (وسائل 375/6، باب 3 من ابواب الانفال ...، حديث 1)
[2] استبصار 60/2، كتاب الزكاة، باب 32، ذيل حديث 11
-------------------- ج6 - 159 --------------------
چنانكه انفال نيز از اموال عمومي است كه در همه نظامها و از جمله نظام اسلام به حكومت برگردانده مي شود.
بنابراين حكم به تحليل مطلق براي خمس و انفال، نابود كردن اساس امامت و حكومت حق است، پس به ناچار روايات تحليل را چنانكه شناختيد بايد بر موضوعات خاص يا زمان خاص يا شرائط خاص حمل نمود.
مباني فقهي حكومت اسلامي (جلد اول)
دولت و حكومت

آيت الله حسينعلي منتظري

درباره تقلید از رسولان و پیامبران و جانشینان معصوم ایشان ع شکی نیست

ما هم از رسول الله ص و امامان ع تقلید می کنیم . چون حجت معصوم خدا هستند . ولا غیر

--------

بنده حدیثی از امام مهدی ع اوردم که ایشان خمس را در زمان غیبتشان مباح کرده اند . چون خمس مخصوص امام است و بس . بعد شما حدیث از امام رضا ع و امام جواد ع اورده اید که مردم می توانستند خمسشان را به انها برسانند ؟ مباح نمودن خمس توسط امام مهدی ع به علت غیبت ایشان و عدم دسترسی مردم به ایشان است . احادیثتان و آیه قرآن که مفسر وقت آن امام مهدی ع امام وقت می باشد ربطی ندارد

نقل قول:
درباره تقلید از رسولان و پیامبران و جانشینان معصوم ایشان ع شکی نیست

ما هم از رسول الله ص و امامان ع تقلید می کنیم . چون حجت معصوم خدا هستند . ولا غیر



با سلام
لطفا بگویید الان چگونه از پیامبر و ائمه علیهم السلام تقلید میکنید ؟!

--------

نقل قول:
بنده حدیثی از امام مهدی ع اوردم که ایشان خمس را در زمان غیبتشان مباح کرده اند . چون خمس مخصوص امام است و بس . بعد شما حدیث از امام رضا ع و امام جواد ع اورده اید که مردم می توانستند خمسشان را به انها برسانند ؟ مباح نمودن خمس توسط امام مهدی ع به علت غیبت ایشان و عدم دسترسی مردم به ایشان است . احادیثتان و آیه قرآن که مفسر وقت آن امام مهدی ع امام وقت می باشد ربطی ندارد


دوست گرامی ، شما نمیتوانید فقط یک حدیث را ببینید و چندین حدیث را رها کنید .اگر دراحادیث دقت میکردید میدیدید که اولا حدیث جناب اسحاق بن یعقوب دومشکل دارد یکی اینکه این فرد احوالش در کتب رجال مشخص نیست ثانیا با دقت در متن حدیث متوجه میشویم که این متن ناتمام است و بقیه آن ناقص است .

نکته مهمتراگر شما علت تحلیل خمس را غیبت امام میدانید پس چرا در زمان 3 امام ؛ امام علی امام باقر وصادق علیهم السلام هم ، ایشان خمس را بر شیعیان مباح کردند طبق احادیث صحیح ؟؟!!!!!

ضمن اینکه تحلیل مطلق خمس مخالف قرآن است.

اما چون بحث خمس وتقلید گسترده است ونیازمند محلی مخصوص ، تفصیل مطالب در آدرس موضوع زیر بررسی میشود :




http://www.askdin.com/showthread.php?p=101681#post101681

فریاد;101625 نوشت:
سندش در پست اول بیان شده است.

این اسم را مبدعان تقلید گذارده اند. و جفا نکرده اند. بلکه دقیقا همین مفهوم از آن متواتر می شود.

تا همینجاش که حرف ماست. یعنی یادگیری یک نفر غیر عالم از عالم می شود یادگیری.
اما تفاوتهای تقلید و یادگیری
1- کسی که یاد می گرد چیزی را می شنوند با عقل خود می سنجد اگر درست بود انجام می دهد. اما تقلید بدون درک است. فرد از چند و چون کاری که انجام می دهد آگاهی ندارد.
2- در یادگیری معلم درجه و عنوان ندارد و مثلا یک فرد با تحصیلات دبیرستانی می تواند آموزگار افراد بی سواد شود. اما در تقلید افراد خاصی هستند. و هر کس نمی تواند کتاب رساله بنویسد!!
3- در یادگیری شما اجبار برای یادگیری ندارید! ولی در مساله تقلید شما برای قبولی اعمال مذهبی باید تقلید بکنید!!

پس نمی توان تقلید را یادگیری نامید. اگر یادگیری بود هیچگاه ما به ان ایراد وارد نمی کردیم.

1.
2. می شود بگویید مبدع تقلید کیه؟ بحث سندی نه اینکه عن هوا بگویید فلانی و اگر آگاهی دارید لطفا تاریخی هم بگویید ممنون می شوم.
3-در مورد تفاوت تقلید و یادگیری خطا کردی برادر.گفتی در یادگیری معلم درجه و عنوان ندارد می خواهم یادآوری کنم که شما ریاضی را با استاد ریاضی، فیزیک را با استاد فیزیک و.. خواندی وبعد که به دانشگاه رفتی درجات استادها هم متفاوت شده . نمی دانم چیز به این واضحی را نادیده گرفته ای. اصولا پس در هر یادگیری استاد باید عنوان داشته باشد شما درس موسیقی را نمی توانید با استاد ریاضی بخوانید و.. پس درس دین را نمی توانید با کسی که متخصص دین نیست بخوانید و این هم که نزد هر عاقلی بدیهی است.
4-شما گفتید اجبار. کجا گفتن که برای یادگیری احکام دین بلکه بالاتر از آن پذیرفتن خود دین اجبار هست لا اکراه فی دین. اما ما می گوییم که اگر وارد گود بازی شدی باید قواعد بازی را مراعات کنی واین هم نزد هر عاقلی پسندیده هست مثل اگر خواستی شطرنج بازی کنی باید و مجبوری که قاعده بازی شطرنج را مراعات کنی و الا بازی نمی تواند صحیح باشد پس عمل به دین صحیح قاعده بازی هست و یادگیری احکام صحیح جز قواعد مسلم آن.

خیر البریه;101684 نوشت:

با سلام
لطفا بگویید الان چگونه از پیامبر و ائمه علیهم السلام تقلید میکنید ؟!

--------

نکته مهمتراگر شما علت تحلیل خمس را غیبت امام میدانید پس چرا در زمان 3 امام ؛ امام علی امام باقر وصادق علیهم السلام هم ، ایشان خمس را بر شیعیان مباح کردند طبق احادیث صحیح ؟؟!!!!!

نکتهء از همه مهمتر این است که شما طبق احادیثی که خودتان اعتراف به صحیح بودنش دارید هر امامی بخواهد می تواند خمس را مباح کند و این اتفاق در امامانی که خودتان گفتید هم اتفاق افتاده است . پس هر امامی بخواهد می تواند بنابر شرایط خمس را مباح کند . امام مهدی ع نیز خمس را به علت غیبتشان مباح کردند و این را از فرمایش ایشان : تا وقت ظهور امرمان می توان فهمید

بحث ما خمس نیست بلکه فتنهء تقلید است و دیگر خمس را رها کنید و به تقلید بپردازیم

---------------

اما این که فرمودید الان چگونه از پیامبر ص و امامان ع تقلید می کنم

تا قبل از ظهور یمانی ع از کتب معتبر حدیث و احادیث ایشان ع

اکنون از طریق فرستاده امام ع و در صورت لزوم کتب حدیث و احادیث ایشان ع

Ansar_Allah_313;101829 نوشت:
بحث ما خمس نیست بلکه فتنهء تقلید است و دیگر خمس را رها کنید و به تقلید بپردازیم

سلام

یه سوال

وقتی خمس توی قران هست اخه چطوری ممکنه امام حلال اش کرده باشه

اگر ایه ای هست که شرط حلال شدن را معرفی کرده باشد را بنویسید

اگر نه احتمال جعلی بودن حدیث زیاد است:Gol:

فریاد;101633 نوشت:
خوب مقصودتان چیست؟

سلام

بازم می گویم خودمم روی موضوع شک دارم می خواهم مطمئن بشم پس بل بحث کاری ندارم

ولی بنظرم

تقلید توی این ایات موج می زنه
چرا؟

چون خدا دارد می گوید سجده کنید اما فرشتگان سوال می کنند چرا؟

خدا جواب می دهد من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید

حالا این ماجرا را به در جات پایین تر بکشانیم
یعنی خدا - پیامبر - صاحبان امر

و تطبیق دهید شاید یک کلید شد:Gol:

می شود احادیثی را که می گوید امام گفتند که از مرجع جامع الشرایط اطاعت کنید را قرار دهید؟:Gol:

عرض سلام و ادب

میثم;101789 نوشت:
3-در مورد تفاوت تقلید و یادگیری خطا کردی برادر.گفتی در یادگیری معلم درجه و عنوان ندارد می خواهم یادآوری کنم که شما ریاضی را با استاد ریاضی، فیزیک را با استاد فیزیک و.. خواندی وبعد که به دانشگاه رفتی درجات استادها هم متفاوت شده . نمی دانم چیز به این واضحی را نادیده گرفته ای. اصولا پس در هر یادگیری استاد باید عنوان داشته باشد شما درس موسیقی را نمی توانید با استاد ریاضی بخوانید و.. پس درس دین را نمی توانید با کسی که متخصص دین نیست بخوانید و این هم که نزد هر عاقلی بدیهی است.

برادر من ! يک کودک سال دوم دبستان از يک کودک سوم دبستاني جدول ضرب را ياد ميگيرد .
ولي شما از يک عالم بزرگ ديني اگر به درجه اجتهاد نرسيده باشد، نميتوانيد تقليد کنيد.
منظور از درجه ، درجه اجتهاد است.
صحبت شما زماني بديهي بود که تمامي دانش آموزان و دانشجويان تمامي دانشگاهها از مباحث جدول ضرب و چهار عمل اصلي گرفته تا مباحث رياضيات عالي پيشرفته را در طول دوره تحصيل و يادگيري تنها بروند خدمت مثلا پرفسور حسابي تا ازيشان ياد بگيرندو حالت ديگري قابل تصور نباشد ! در آنصورت تقليد و يادگيري تفاوت نداشت

میثم;101789 نوشت:
4-شما گفتید اجبار. کجا گفتن که برای یادگیری احکام دین بلکه بالاتر از آن پذیرفتن خود دین اجبار هست لا اکراه فی دین. اما ما می گوییم که اگر وارد گود بازی شدی باید قواعد بازی را مراعات کنی واین هم نزد هر عاقلی پسندیده هست مثل اگر خواستی شطرنج بازی کنی باید و مجبوری که قاعده بازی شطرنج را مراعات کنی و الا بازی نمی تواند صحیح باشد پس عمل به دین صحیح قاعده بازی هست و یادگیری احکام صحیح جز قواعد مسلم آن.


عجب استدلالي ! درست ميفرمايند! کي گفته براي يادگيري احکام دين! اجبار هست؟

دوستان بزرگوار اگر قصدشان از اينگونه استدلالها ...
به خدا توضيحي که براي بند قبلي هم نوشتم خودم ميخوانم خنده ام ميگيرد! باز يک مساله​اي اندکي غامض و پيچيده باشه ...خواهشا يک مقدار بيشتر فکر کنيد....

میثم;101789 نوشت:
. می شود بگویید مبدع تقلید کیه؟ بحث سندی نه اینکه عن هوا بگویید فلانی و اگر آگاهی دارید لطفا تاریخی هم بگویید ممنون می شوم.

بحث سندی نیست. بحث عقلی است. یک نفر غیر عالم که نمی تواند یک نظریه به این عظمت را طرح بکند!! مطمئنا عالمان دین خودشان این نظریه ها را گفتند.
میثم;101789 نوشت:
3-در مورد تفاوت تقلید و یادگیری خطا کردی برادر.گفتی در یادگیری معلم درجه و عنوان ندارد می خواهم یادآوری کنم که شما ریاضی را با استاد ریاضی، فیزیک را با استاد فیزیک و.. خواندی وبعد که به دانشگاه رفتی درجات استادها هم متفاوت شده . نمی دانم چیز به این واضحی را نادیده گرفته ای. اصولا پس در هر یادگیری استاد باید عنوان داشته باشد شما درس موسیقی را نمی توانید با استاد ریاضی بخوانید و.. پس درس دین را نمی توانید با کسی که متخصص دین نیست بخوانید و این هم که نزد هر عاقلی بدیهی است.

دوست عزیز اگر در دانشگاه به یک نفر استاد یا استادیار یا دانشیار ... خطاب می شود به این معنی نیست که استادیار یا دانشیار حق تدریس ندارد! بلکه به این معناست که فردی سواد علمی اش بیشتر است. من هم مقصودم از اینکه گفتم استاد درجه و عنوان ندارد به این معنی است که نیازی به درجه خاصی برای تدریس نیست. هر کسی عالم تر از شخصی باشد می تواند ان را درس بدهد. یک فرد دیپلم می تواند اموزگار ابتدایی و راهنمایی شود. یک لیسانس ریاضی می تواند مدرس دبیرستان باشد یک فوق لیسانس می تواند لیسانس را درس بدهد و یک دکترا می تواند فوق لیسانس را درس بدهد و....
همینگونه شخص می تواند کتاب چاپ بکند و ....
اما در مرجعیت تقلید باید شخص به یک درجه و عنوانی برسد که اساسا اجازه داشته باشد رساله بدهد! یک طلبه یا روحانی اجازه ندارد رساله بنویسد یا حکمی را که به ظن خود درست است بیان بکند! و اگر کسی هم به وی مراجعه بکند آن شخص اول می پرسد : مرجع تقلیدت کیست؟ تا من حکم وی را به تو منتقل بکنم!!
اما مثلا در رشته ریاضی از شما نمی پرسند تو فیثاغورث را قبول داری یا ارشمیدس را!؟ تو دکتر مصاحب را در ریاضی قبول داری یا دکتر هشترودی را؟!
پس اساس تدریس با تقلید در این موضوع اساسا فرق می کند.
میثم;101789 نوشت:
4-شما گفتید اجبار. کجا گفتن که برای یادگیری احکام دین بلکه بالاتر از آن پذیرفتن خود دین اجبار هست لا اکراه فی دین. اما ما می گوییم که اگر وارد گود بازی شدی باید قواعد بازی را مراعات کنی واین هم نزد هر عاقلی پسندیده هست مثل اگر خواستی شطرنج بازی کنی باید و مجبوری که قاعده بازی شطرنج را مراعات کنی و الا بازی نمی تواند صحیح باشد پس عمل به دین صحیح قاعده بازی هست و یادگیری احکام صحیح جز قواعد مسلم آن.

مقصود من در این قسمت نقد تقلید در اسلام نبود. شما بحثی عنوان کردید که تقلید جفاست و اموزش است. بیان کردم خیر ! اموزش نیست. اموزش قواعدی دارد که این ندارد! ( اینکه درست است و غلط است مقصود من نبود! فعلا مقصود من این بود که اسم این تقلید است. ولاغیر )

اما اینکه شما این مورد را جزو قواعد بازی می دانید. و یادگیری اصول دین را اجبار می دانید. که حرف ماست. ما می گوییم هر کسی باید خودش علوم دینی را فرابگیرد. ( آنهم فقط به میزانی که نیاز دارد. و بیش از ان بدردش نمی خورد )
اصل مرجعیت تقلید است که می گوید نیاز نیست همه یاد بگیرند. یک عده یاد گرفتند! باقی هم تقلید بکنند!!
پس از عقلی ( که خود هم بنوعی معتقد به آن هستید ) تقلید جزو قواعد بازی نیست.
مثلا در همان شطرنج نمی شود یکی بیاید بگوید : تو نیازی نیست بازی را یاد بگیری! من بالای سرت هستم و به تو می گویم خانه هایت را کجا تکان بدهی!!

mkk1369;101833 نوشت:
سلام یه سوال وقتی خمس توی قران هست اخه چطوری ممکنه امام حلال اش کرده باشه اگر ایه ای هست که شرط حلال شدن را معرفی کرده باشد را بنویسید اگر نه احتمال جعلی بودن حدیث زیاد است

دوست عزیز : کسی که با آیات قرآن آشنایی داشته باشد می داند که بسیاری از آیات قرآن مقطعی هستند. یعنی فقط برای زمان خاصی بیان شده اند.
بطور مثال آیه 5 سوره توبه :
پس چون ماه‏هاى حرام سپرى شد مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد و آنان را دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهى به كمين آنان بنشينيد پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند راه برايشان گشاده گردانيد زيرا خدا آمرزنده مهربان است (۵)

دراین آیه به صراحت آمده است بعد از هر مشرکی را دیدید بکشید! یعنی ما الان هرجا مشرکی را دیدیم باید بکشیم!! در صورتیکه تاویل این آیه در همان زمان است. چون مشرکان با مسلمانان در جنگ بودند و مسلمانان قصد فتح مکه را داشتند!

حال اصلا فرض کنیم آیه خمس امده است. و بر مردم واجش شده است. آیه قرآن مورد تاویلش را هم بیان کرده است :

و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد یک پنجم آن براى خدا و پيامبر و براى خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى [حق از باطل] روزى كه آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل كرديم ايمان آورده‏ايد و خدا بر هر چيزى تواناست (۴۱)

ببینید در اینجا امده است که خمس برای خدا و پیامبر و خویشاوندان او و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است.
بنا به استفتاء اکثر علما مصارف خمس به دو قسمت تقسیم می شود سهم امام که به مرجع تقلید می رسد و سهم سادات ! ( برای نمونه استفتاء ایت الله بهجت اینجا آورده شده است )

359. خمس اموال را به چه كسى بايد پرداخت كرد و در كجا بايد مصرف شود؟
ج. خمس را بايد دو قسمت كنند. يك قسمت آن سهم سادات است كه بنابر احتياط واجب بايد با اذن مجتهد جامع الشرايط به سيد فقير يا سيد يتيم، يا به سيدى كه در راه درمانده شده بدهند و نصف ديگر آن سهم امام است كه در اين زمان بايد به مجتهد جامع الشرايط بدهند و در صورت عدم مطالبه مجتهد، به مصرفى كه او اجازه مى دهد برسانند.

خوب سوال اینجاست. اولا چرا یتیمان و در راه ماندگان و بینوایان از خمس محروم شدند و استفتاء علما بر دو قسمت شده است. سادات و سهم امام!
ثانیا مراجع تقلیدی که سید نیستند چرا باید خمس بگیرند؟ اینجا که مشخصا عنوان شده پیامبر و خویشاوندان او! ( اگر سیدان را خویشان وی محسوب بکنیم )

mkk1369;101836 نوشت:
سلام بازم می گویم خودمم روی موضوع شک دارم می خواهم مطمئن بشم پس بل بحث کاری ندارم ولی بنظرم تقلید توی این ایات موج می زنه چرا؟ چون خدا دارد می گوید سجده کنید اما فرشتگان سوال می کنند چرا؟ خدا جواب می دهد من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید حالا این ماجرا را به در جات پایین تر بکشانیم یعنی خدا - پیامبر - صاحبان امر و تطبیق دهید شاید یک کلید شد

اولا در آن آیات اگر دقت بکنید خداوند بعد از آن سوال فرشتگان و اجبار به سجده جواب انها را هم می دهد.
این آیات را بنگرید
و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت‏سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مى‏گوييد از اسامى اينها به من خبر دهيد (۳۱)
گفتند منزهى تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‏اى هيچ دانشى نيست تويى داناى حكيم (۳۲)
فرمود اى آدم ايشان را از اسامى آنان خبر ده و چون [آدم] ايشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مى‏دانم و آنچه را آشكار مى‏كنيد و آنچه را پنهان مى‏داشتيد مى‏دانم
(۳۳)
و چون فرشتگان را فرموديم براى آدم سجده كنيد پس بجز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد [همه] به سجده درافتادند
(۳۴)


در این آیات دو نکته مشخص است
1- اینکه فرشتگان هم از خدا جواب می خواهند و هر کاری را بدون فکر انجام نمی دهند. و خدا هم دلیل انرا بیان می کند. ( البته خوب همه اینجا اساتید هستند و می دانند که مقصود از این قسمت فرشتگان نیستند. چون فرشتگان اختیاری از خود ندارند. بلکه جمیع فرشتگان و جنیان بودند. و فقط هم ابلیس به نمایندگی از فرشتگان اعتراض می کند )
2-تفاوت فرشته و انسان است! وقتی خداوند اسامی را به انسان یاد می دهد به فرشتگان می گوید : شما از این اسامی مرا با خبر بکنید!! و فرشتگان می گوید ما نمی دانیم! ولی انسان این را می گوید!! پس دلیل سجده فرشتگان بر انسان این تفاوتش با فرشتگان بوده است. حالا چطور می شود که ما بیاییم و بگوییم : شما نیاز نیست یاد بگیرید! مثل فرشتگان هرچه ما می گوییم شما اجرا بکنید!! به بهشت بروید!

در کجای قرآن گفته است شما تقلید بکنید!؟ در کجای قرآن گفته است اگر کسی از دیگری تقلید کرد ما مقلد را بازخواست نمی کنیم!! مرجع تقلیدش را بازخواست می کنیم!!
پس وقتی من بخاطر علمم قابل سجده شده ام! و در قیامت هم بخاطر علمم بازخواست می شوم! دیگر تقلید اصلا مفهومی ندارد!

نقل قول:
نکتهء از همه مهمتر این است که شما طبق احادیثی که خودتان اعتراف به صحیح بودنش دارید هر امامی بخواهد می تواند خمس را مباح کند و این اتفاق در امامانی که خودتان گفتید هم اتفاق افتاده است . پس هر امامی بخواهد می تواند بنابر شرایط خمس را مباح کند . امام مهدی ع نیز خمس را به علت غیبتشان مباح کردند و این را از فرمایش ایشان : تا وقت ظهور امرمان می توان فهمید


با سلام

استخراج احکام شریعت ؛ کارهرکسی نیست و متخصص این حوزه فقهای شیعه اند . بنص احادیث ، تحلیل خمس با توجه به اوضاع زمان هرامام صورت میگرفته و فقط بعضی از شیعیان را شامل میشده که به احتمال بسیار، توقیع جناب اسحاق بن یعقوب نیز هرچند که تمام نیست دلالت بر این امر دارد و عام نیست وامام (ع) در جواب آن شخص (دقت کنید فقط همان شخص) حکم بر تحلیل خمس دادند..

وقبلا هم گفتیم که

در حدیث صحیح امام دستور داده اندكه مردم موظّفند از مازاد درآمد اراضى بعد از كسر هزينه زندگى، خمس بپردازند و باتوجه به اینکه امام قبل بيش از يك دوازدهم واجب نکرده بودند به خاطر شرايط خاصّ


عصر امام، همه و يا قسمتى از خمس را به شيعيان مى بخشيدند تا معذور نباشند.








نقل قول:

بحث ما خمس نیست بلکه فتنهء تقلید است و دیگر خمس را رها کنید و به تقلید بپردازیم

اما این که فرمودید الان چگونه از پیامبر ص و امامان ع تقلید می کنم

تا قبل از ظهور یمانی ع از کتب معتبر حدیث و احادیث ایشان ع

اکنون از طریق فرستاده امام ع و در صورت لزوم کتب حدیث و احادیث ایشان ع


ما هم موافقیم که اگر شما توانایی تشخیص و استفاده از حدیث را دارید تقلید نکنید .

ضمنا متوجه فرستاده امام (ع) نشدم !
موضوع قفل شده است