جمع بندی اشکالات قرآن (حضرت موسی در قرآن)

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اشکالات قرآن (حضرت موسی در قرآن)

سلام دوستان عزیز
من در شبکه های مجازی چندین شبهه دیدم بعضی از آن ها را با لطف خدا تونستم رفع کنم اما بعضی ها را نه،
ممنون میشن به شبهات پاسخ بدین:

حضرت موسی (ع) در قرآن

فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَ سَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (قصص/28)
هنگامي كه موسي مدت خود را به پايان رسانيد و همراه خانواده‌اش حركت كرد از جانب طور آتشی ديد! به خانواده‌ اش گفت: درنگ كنيد من آتشی ديدم، می‌روم شايد خبری برای شما بياورم، ياشعله‌‌ای از آتش، تابا آن گرم شويد.

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (نمل/7)
هنگامى راكه موسى به خانواده خود گفت من آتشى دیدم به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا پاره شعله آتشى براى شما می‌آورم تا با آن گرم شوید.
د ردو آیه بالا موسی می‌گوید من می‌روم که آتشی بیاورم تا شما خود را گرم نمائید. اما:
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/10)
هنگامي كه آتشي مشاهده كرد و به خانواده خود گفت اندكي مكث كنيد كه من آتشي ديدم شايد پاره ای از آن را براي شما بياورم، يا به وسيله اين آتش راه را پيدا كنم.
در این آیه موسی می‌گوید که من آتش را برای استفاده ار روشنائی آن می‌آورم.

با تشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد هدی

[TD][/TD]

omid2424;1014530 نوشت:
سلام دوستان عزیز
من در شبکه های مجازی چندین شبهه دیدم بعضی از آن ها را با لطف خدا تونستم رفع کنم اما بعضی ها را نه،
ممنون میشن به شبهات پاسخ بدین:

حضرت موسی (ع) در قرآن

فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَ سَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (قصص/28)
هنگامي كه موسي مدت خود را به پايان رسانيد و همراه خانواده‌اش حركت كرد از جانب طور آتشی ديد! به خانواده‌ اش گفت: درنگ كنيد من آتشی ديدم، می‌روم شايد خبری برای شما بياورم، ياشعله‌‌ای از آتش، تابا آن گرم شويد.

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (نمل/7)
هنگامى راكه موسى به خانواده خود گفت من آتشى دیدم به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا پاره شعله آتشى براى شما می‌آورم تا با آن گرم شوید.
د ردو آیه بالا موسی می‌گوید من می‌روم که آتشی بیاورم تا شما خود را گرم نمائید. اما:
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/10)
هنگامي كه آتشي مشاهده كرد و به خانواده خود گفت اندكي مكث كنيد كه من آتشي ديدم شايد پاره ای از آن را براي شما بياورم، يا به وسيله اين آتش راه را پيدا كنم.
در این آیه موسی می‌گوید که من آتش را برای استفاده ار روشنائی آن می‌آورم.

با سلام
چه تناقض یا تضادی در آیات فوق وجود دارد:

درنگ كنيد من آتشی ديدم، می‌روم شايد خبری برای شما بياورم، ياشعله‌‌ای از آتش، تابا آن گرم شويد.

من آتشى دیدم به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا پاره شعله آتشى براى شما می‌آورم تا با آن گرم شوید.

هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده اش گفت: درنگ کنید؛ بی تردید من آتشی دیدم [می روم] شاید شعله ای از آن را برایتان بیاورم یا نزد آتش [برای پیدا کردن راه] راهنمایی بیابم.

در هر سه آیه فرموده آتش بیاورم گرم شوید یا خبر بیاورم .محل تناقض کجاست؟

هدی;1014715 نوشت:
چه تناقض یا تضادی در آیات فوق وجود دارد:

درنگ كنيد من آتشی ديدم، می‌روم شايد خبری برای شما بياورم، ياشعله‌‌ای از آتش، تابا آن گرم شويد.

من آتشى دیدم به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا پاره شعله آتشى براى شما می‌آورم تا با آن گرم شوید.

هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده اش گفت: درنگ کنید؛ بی تردید من آتشی دیدم [می روم] شاید شعله ای از آن را برایتان بیاورم یا نزد آتش [برای پیدا کردن راه] راهنمایی بیابم.

در هر سه آیه فرموده آتش بیاورم گرم شوید یا خبر بیاورم .محل تناقض کجاست؟


سلام

خیلی ساده هست.
در دو آیه اول گفته شده از آتش برای شما بیاروم تا با آن گرم شوید.

ولی در سومی گفته شده از آتش برای شما بیاروم تا با آن راه را پیدا کنید.

سوال شروع کننده این است که با اتش گرم شوند یا راه را پیدا کنند؟ چرا در دو ایه نخست نیازشون گرمای اتش بوده و در سومی نیازشون روشنایی راه؟ منظور ایشان از تناقض باید این باشه

سلام بر شما

Miss.Narges;1014934 نوشت:
در دو آیه اول گفته شده از آتش برای شما بیاروم تا با آن گرم شوید.

ولی در سومی گفته شده از آتش برای شما بیاروم تا با آن راه را پیدا کنید.

سوال شروع کننده این است که با اتش گرم شوند یا راه را پیدا کنند؟ چرا در دو ایه نخست نیازشون گرمای اتش بوده و در سومی نیازشون روشنایی راه؟ منظور ایشان از تناقض باید این باشه


در هر سه آیه دو مطلب را فرموده است :خبر بیاورم، آتش بیاورم گرم شوید .
دقت بفرمایید:
فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَ سَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (قصص/29)

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (نمل/7)

إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/10)

در آیه سوم اولا آوردن پاره ای از آتش را مقدم نموده و ثانیا بجای اینکه بفرماید "آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ" معادلش را فرموده:"أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى "(لابد تصدیق میفرمایید که خبر گرفتن از آتش که در دو آیه قبل بیان شده واقعا خبر گرفتن از خود آتش نیست بلکه از کسی است که آتش را افروخته یا نزد آن است) و خبر برای چه؟ برای پیدا کردن راه، یعنی "أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى " عبارة اخری "آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ" است .
در آیه سوم فرموده شعله ای بیاورم یا کسی را بیابم تا راهنمایی کند که معادل همان "آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ" است.


لذا تناقضی نیست.

هدی;1014951 نوشت:
در هر سه آیه دو مطلب را فرموده است :خبر بیاورم، آتش بیاورم گرم شوید

در مورد خبر بیاورم و آتش بیاروم که حرفی نیست طبق توضیحات شما.

اما درمورد گرم شدن من هرچی به ایه سوم فکر میکنم نمدونم در کجا این آیه گفته شده گرم شوید.

هدی;1014951 نوشت:
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى

Miss.Narges;1014955 نوشت:
در کجا این آیه گفته شده گرم شوید.

لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ

در هر سه آیه این دو مفهوم خبر آوردن و جذوه و شعله ای از آتش آوردن وجود دارد منتها با بیانهای متفاوت .
در یکجا می فرماید :

لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (قصص/29)

یا
سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (نمل/7)

در جایی هم میفرماید:

آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/10)

هیچگونه تناقضی وجود ندارد . فقط در آیه سوم همین دو مفهوم با عبارات دیگری بیان شده است که البته در مورد قبس که عبارت دیگری هم بکار برده نشده فقط در مورد خبر گرفتن از عبارت دیگری استفاده شده است.

سلام ، شاید خب هر دوی این سخنان رو گفته ولی یکجا به یکیش اشاره شده و یکجای قرآن به دیگری !

تناقضش کجاست ؟

با سلام

بنده شکایت دارم این گرم شدن را از کجا اورده ایم تصطلون از ریشه صلی به معنی درامدن سود بردن است واتش دو خاصیت اصلی دارد نور و گرما از کجا معلوم که معنی نور که هدایت کننده است منظور نباشد کما اینکه صدائی که اتش به گوش موسی میرسد نادی هدایت و نور است نه گرما .

سلام بر شما

شاکی;1014998 نوشت:
این گرم شدن را از کجا اورده ایم تصطلون از ریشه صلی به معنی درامدن سود بردن است


[=Traditional Arabic] كلمه" تصطلون" از مصدر" اصطلاء" است، كه به معناى گرم شدن به آتش است.(1)

1. ترجمه المیزان، ج16، ص 43.


مقدمة الأدب، متن، ص: 118
[صَلَى‏]
صَلَى‏ اللَّحْمَ بريان كرد كوشت را 6 شَوَى‏ يَصْلِيهِ‏ صَلْيًا و صَلِيَ‏ النَّارَ و بالنَّارِ بسوخت بآتش 6 احترق بها 7 بيفروخت آتش را يَصْلَاها صُلِيًّا
[أَصْلَى‏]
أَصْلَاهُ‏ بالنار بسوزانيدش بآتش 7 بريان كردش بآتش‏
[اصْطَلَى‏]
اصْطَلَى‏ النَّارَ و بالنَّارِ كرم شد بآتش‏
[تَصَلَّى‏]
تَصَلَّى‏ بالنَّارِ سوخته شد بآتش 7 پريان شد بآتش‏

فرهنگ ابجدى الفبايى عربى فارسى: ترجمه كامل المنجد الابجدى، متن، ص: 85
اصْطَلَى‏- اصْطِلَاءً [صلي‏] بالنار: با آتش خود را گرم كرد.
أَصْلَى‏- إصْلَاءً [صلي‏] هُ النارَ: او را به داخل آتش انداخت.

مرحبا بناصرنا.

مطالبی که زحمت کشیدید نشان میده " تصطلون" در آیه شریفه به معنای همان گرم شدن با آتش هست . بنده هم از المیزان همین معنی رو نقل کردم.

ظاهرا شکایتتون رو پس گرفتید.

با سلام

دقت فرمایید مصدر جعلیست و ازریشه صلی بعداً ساخته شده چرا باید مصدری از ریشه صلی معنی گرم شدن بدهد .

سوره مبارکه نمل را از اغاز بخوانید همه اش راجع به هدایت است چه دلیلی دارید که موسی برای گرما به سمت اتش رفته ولی شب بودنش مسلم است چون اتش در روز از دور دیده نمیشود موسی هشت تا ده سال نزد شعیت اموزش ندید تا برای دیگران گرما بیاورد . قبلاً هم عرض کردم نادی درون اتش نیز اورا به نور جذب میکند نه گرما شیطان هم از اتش است ولی مبارک نیست چون نور ندارد همه اش تاریکیست .

سوره مبارکه قصص نیز حکایت از زمانیست که موسی بعد از به پایان رساندن دوران نقاهت به پیامبری مبعوث میشود ایا این زمانیست که موسی دنبال نور بوده یا گرما .

شاکی;1015037 نوشت:
دقت فرمایید مصدر جعلیست و ازریشه صلی بعداً ساخته شده چرا باید مصدری از ریشه صلی معنی گرم شدن بدهد .

ریشه افعال وقتی به ابواب مختلف می روند معانی متفاوتی میگیرند. درست مثل همین موارد از ریشه "صلی" را که بیان کردید وقتی به ابواب متعدی می رود یک ساختار و یک معنی دارد وقتی با حروف اضافه خاصی همراه شود یک معنی دارد و وقتی به باب دیگری رود معنی دیگری دارد . اینها در زبان عربی بسیار متداول است و کاربرد آنها چون و چرا ندارد زیرا این کاربردها سماعی است و عرب از دیر باز این افعال را اینگونه استعمال نموده است . مثل هر زبان دیگری.

شاکی;1015037 نوشت:
سوره مبارکه نمل را از اغاز بخوانید همه اش راجع به هدایت است چه دلیلی دارید که موسی برای گرما به سمت اتش رفته ولی شب بودنش مسلم است چون اتش در روز از دور دیده نمیشود موسی هشت تا ده سال نزد شعیت اموزش ندید تا برای دیگران گرما بیاورد . قبلاً هم عرض کردم نادی درون اتش نیز اورا به نور جذب میکند نه گرما شیطان هم از اتش است ولی مبارک نیست چون نور ندارد همه اش تاریکیست .

سوره مبارکه قصص نیز حکایت از زمانیست که موسی بعد از به پایان رساندن دوران نقاهت به پیامبری مبعوث میشود ایا این زمانیست که موسی دنبال نور بوده یا گرما .


مطالبی که فرمودید ربطی به مساله ندارد.
حضرت موسی (علیه السلام) پس از سر آمد مدتی که با حضرت شعیب (علیه السلام) قرار بسته بودند، به همراه خانواده اش از مدین حرکت میکنند.
"[=Traditional Arabic]اين جريان در شب واقع شده، و گويا شبى بسيار سرد بوده، و نيز برمى‏آيد كه موسى (علیه السلام) و همراهانش راه را گم كرده بودند، در چنين شرايطى موسى (علیه السلام) از طرف طور كه در آن نزديكى‏ها بوده آتشى به چشمش مى‏خورد، به اهل خود دستور مى‏دهد همانجا بمانند، تا او برود به طرف آنچه به چشمش خورده، شايد در آنجا انسانى ببيند، و از او بپرسد راه كجا است، و يا آنكه پاره‏اى آتش گرفته بياورد، تا با آن گرم شوند"(1)

اینهاچه ربطی دارد به اینکه آن حضرت نزد حضرت شعیب (علیه السلام) بوده اند؟! مگر انبیاء (علیهم السلام) در تاریکی و سرما نیاز به نور و گرما ندارند؟!مگر خانواده آنها نیاز به نور و گرما ندارند؟! بله آن ده سال آموزش ندیدند که دنبال گرما بروند مگر ما گفتیم آموزش دیدند که پس از آن تمام عمرشان دنبال گرما بروند؟یا دنبال نور و. آتش بروند ؟
انبیاء (علیهم السلام) زندگی عادی و معمولی دارند به شهادت قرآن کریم :
«قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ...؛(2)بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مى ‏شود ...»
لذا چه حضرت موسی (علیه السلام) و چه هر نبی الهی دیگر و چه هر فرد دیگری شب در بیابان نیاز به گرما و نور دارد و راه یابی دقیق.
حضرت موسی (علیه السلام) هم در آن شب تاریک و سرد پس از رویت روشنایی در بیابان به خانواده شان فرمودند که می روم خبر بیاورم یا شعله ای که با آن گرم شوید. همین.
نه تناقضی وجود دارد نه خطایی، نه غلطی و نه اشتباهی.

1. ترجمه المیزان، ج16، ص43.
2. کهف/110

پرسش:
من در شبکه های مجازی چندین شبهه دیدم ممنون می شوم به شبهات پاسخ دهید
حضرت موسی (علیه السلام) در قرآن

فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَ سَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (قصص/28)
هنگامي كه موسي مدت خود را به پايان رسانيد و همراه خانواده‌اش حركت كرد از جانب طور آتشی ديد! به خانواده‌ اش گفت: درنگ كنيد من آتشی ديدم، می‌روم شايد خبری برای شما بياورم، ياشعله‌‌ای از آتش، تابا آن گرم شويد.

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (نمل/7)
هنگامى راكه موسى به خانواده خود گفت من آتشى دیدم به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا پاره شعله آتشى براى شما می‌آورم تا با آن گرم شوید.
د ردو آیه بالا موسی می‌گوید من می‌روم که آتشی بیاورم تا شما خود را گرم نمائید. اما:
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/10)
هنگامي كه آتشي مشاهده كرد و به خانواده خود گفت اندكي مكث كنيد كه من آتشي ديدم شايد پاره ای از آن را براي شما بياورم، يا به وسيله اين آتش راه را پيدا كنم.
در این آیه موسی می‌گوید که من آتش را برای استفاده از روشنائی آن می‌آورم.
با تشکر



پاسخ:

در هر سه آیه این دو مفهوم خبر آوردن و جذوه و شعله ای از آتش آوردن وجود دارد منتها با بیانهای متفاوت .
در یکجا می فرماید :

لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (قصص/29)

یا
سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (نمل/7)

در جایی هم می فرماید:

آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/10)

هیچگونه تناقضی وجود ندارد. فقط در آیه سوم همین دو مفهوم با عبارات دیگری بیان شده است : "أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى " عبارة اخری "آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ" است .
در آیه سوم فرموده شعله ای بیاورم یا کسی را بیابم تا راهنمایی کند که معادل همان "آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ" است. البته در مورد قبس که عبارت دیگری هم بکار برده نشده فقط در مورد خبر گرفتن از عبارت دیگری استفاده شده است.لذا تناقضی نیست.



موضوع قفل شده است