جمع بندی زکریای شهید و نشانه ای از ظهور (بررسی سندی و تطبیقی روایت)

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زکریای شهید و نشانه ای از ظهور (بررسی سندی و تطبیقی روایت)

بسم الله الرحمن الرحیم ، والسلام علی من اتبع الهدی
چند روزیست که خبر سر بریده شدن یک کودک شیعه ، دل شیعیان رو در دنیا به درد آورده ، در همین راستا تصویری از کتاب اصول کافی در فضای مجازی پخش شده که بنده درادامه میذارم ، سوال اینجاست که این حدیث به لحاظ سندی چقدر قوی هست ؟
اصولا میشه اون رو صحیح در نظر گرفت ؟
و اونچه که در این روایت نقل شده چقدر با ماجرا تطابق داره (عکس در اسپویلر)
چون گفته شده قشون فلانی در مدینه درآیند و او را بکشند که با این مسئله اتفاق افتاده تفاوت هایی هست

[SPOILER][/SPOILER]

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدرا

[TD][/TD]

AmirAria;1014630 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم ، والسلام علی من اتبع الهدی
چند روزیست که خبر سر بریده شدن یک کودک شیعه ، دل شیعیان رو در دنیا به درد آورده ، در همین راستا تصویری از کتاب اصول کافی در فضای مجازی پخش شده که بنده درادامه میذارم ، سوال اینجاست که این حدیث به لحاظ سندی چقدر قوی هست ؟
اصولا میشه اون رو صحیح در نظر گرفت ؟
و اونچه که در این روایت نقل شده چقدر با ماجرا تطابق داره (عکس در اسپویلر)
چون گفته شده قشون فلانی در مدینه درآیند و او را بکشند که با این مسئله اتفاق افتاده تفاوت هایی هست
[=century gothic]


با سلام و عرض ادب
خبر کشته شدن نوجوانی در شهر مدینه را محدثین بزرگی همچون «کلینی»، (متوفی: 329هـ) و «صدوق»،(متوفی: 381هـ) و «نعمانی»، (متوفی: 360هـ)،[1] با اسانید خویش از طریق «زراره» روایت نموده اند.

الف) متن روایت:
«زرارة بن اعین» از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که آنحضرت فرمودند:
«براى آن جوان پيش از آنكه قيام كند، غيبتى‏ است، عرض كردم: چرا؟ فرمود: می ترسد- و با دست اشاره به شكم خود كرد- (کنایه از کشته شدن) سپس فرمود: اى زراره! اوست كه چشم براهش باشند، و اوست كه در ولادتش ترديد شود. برخى گويند: پدرش بدون فرزند مرد، و برخى گويند: در شكم مادر بود (كه پدرش وفات يافت و سپس هم بدنيا نيامد) و برخى گويند: دو سال پيش از وفات پدرش متولد شد و اوست كه در انتظارش باشند ولى خداى عز و جل دوست دارد شيعه را بيازمايد». در زمان (غيبت) است اى زراره كه اهل باطل شك می كنند، زراره گويد: من عرض كردم، قربانت، اگر من بآن زمان رسيدم چكار كنم؟ فرمود: اى زراره: اگر بآن زمان رسيدى، با اين دعا از خدا بخواه:

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»:

«خدايا خودت را بمن بشناسان، زيرا اگر تو خودت را بمن نشناسانى، من رسولت را نشناسم. خدايا تو پیامبرت را به من بشناسان، زيرا اگر تو پيامبرت را به من نشناسانى، من حجت ترا نشناسم. خدايا حجت خود را بمن بشناسان، زيرا اگر تو حجتت را بمن نشناسانى، از طريق دينم گمراه می شوم.

سپس فرمود: اى زراره! بناچار جوانى در مدينه كشته مى‏ شود، عرض كردم: قربانت، مگر لشكر سفيانى‏ او را نمی كشند؟ فرمود: نه؛ بلكه او را لشكر آل بنى‏ فلان‏ بكشند، آن لشكر مى‏ آيد تا وارد مدينه مى ‏شود و آن جوان را می گيرد و می كشد، پس چون او را از روى سركشى و جور و ستم بكشد، مهلتشان بسر آيد، در آن هنگام امید فرج داشته باش ان شاء الله». [2]

ب) حکم سند روایت:
این روایت را مرحوم «کلینی» به دو سند روایت نموده؛‌[3] و مرحوم «شیخ صدوق» در «کمال الدین و تمام النعمة»،[4] و مرحوم «نعمانی» در «غیبت نعمانی»؛[5] آنرا به طرق خویش از «زراره»روایت نموده اند.
در بررسی سند این روایت بر اساس دیدگاه قدمای محدثین شیعه می توان حکم به صحت این روایت داد؛ خصوصا با تعدد طرق آن از «زراره»؛ زیرا بر اساس دیدگاه قدمای شیعه حدیث صحیح حدیثی بوده که نسبت به صدور آن از معصوم (علیه السلام) اطمینان وجود داشته، خواه منشأ این اطمینان وثاقت راوی باشد یا قرائن دیگر.[6] و از آنجا که عصر این محدثین، نزدیک به عصر ائمه (علیهم السلام) بوده،‌ اطمینان نسبت به صدور روایت از معصوم (علیهم السلام) به واسطه ی قراین موجود در آن عصر وجود داشته است؛ اما از دیدگاه متاخرین علمای شیعه همچون مرحوم «مجلسی»، دو روایت کتاب «کافی» از نظر سند ضعیف بوده؛ هر چند که این ضعف با توجه به تعدد اسناد روایت از «زراره» و توجه به متن روایت قابل جبران و تدارک است.[7] بنابراین سند روایت مشکل چندانی نخواهد داشت.

ج) انطباق روایت با جریان شهادت کودک شیعه در مدینه:
متن روایت بیانگر آن است که کودک مذکور در روایت توسط سپاهی که وارد مدینه می شوند کشته می شود؛ چنانکه در متن روایت گذشت: «او را لشكر آل بنى‏ فلان‏ بكشند، آن لشكر مى‏آيد تا وارد مدينه مى‏ شود و آن جوان را می گيرد و می كشد». لذا از این جهت محتوای روایت مطابق جریان شهادت «زکریا بدر علی الجابر» نخواهد بود.

در برخی از اخبار نیز وارد شده که این کودک که در روایت بدان اشاره شده، با «نفس ذکیه» که کشته شدن وی یکی از علایم قطعی است پسر عمو بوده که یکی در مدینه و دیگری در مسجد الحرام کشته می شوند.[8] والله عالم.

موفق باشید.


[/HR] [1] . «أبو عبد اللّه محمّد بن إبراهيم بن جعفر، الكاتب، النعمانيّ، المعروف بابن زينب». وی از خواص راويان و شاگردان ابو جعفر كلينى بوده، علماى رجال گويند: او كتاب كافى را مى‏نوشته است، نجاشى در رجال خود گويد: محمد بن ابراهيم بن جعفر نعمانى ابو عبداللَّه كاتب معروف به ابن ابى زينب از شيوخ اصحاب ما بود، او مقامى بزرگ در جامعه خود داشت و همگان از وى تجليل مى‏كردند، او كتاب‏هاى زيادى تأليف كرده كه يكى از آنها غيبت مى‏باشد، او به طرف شام رفت و در آنجا درگذشت. (شناخت نامه کلینی، ج1، ص252).

[2] . كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، ج1،‌ص337، ح5، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي يُشَكُّ فِي وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ يَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ أَعْمَلُ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَكْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِينَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَيْسَ يَقْتُلُهُ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَقْتُلُهُ جَيْشُ آلِ بَنِي فُلَانٍ يَجِي‏ءُ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَدِينَةَ فَيَأْخُذُ الْغُلَامَ فَيَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْياً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا يُمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ إِنْ شَاءَ اللَّه‏».

[3] . كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، ج1،‌ص337، ح5، و ح9،‌ دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ»؛ «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُول...».

[4] . ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، 2جلد، اسلاميه - تهران، ج2، ص343، چاپ: دوم، 1395ق.: «حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى العطار رضي الله عنه قال حدثنا سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عيسى عن عثمان بن عيسى الكلابي عن خالد بن نجيح عن زرارة بن أعين قال سمعت أبا عبد الله ...».

[5] . ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبة( للنعماني)، 1جلد، ص166، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1397ق.: «حدثنا محمد بن همام رحمه الله قال حدثنا جعفر بن محمد بن مالك قال حدثنا عباد بن يعقوب‏[5] عن يحيى بن يعلى عن زرارة قال سمعت أبا عبد الله علیه السلام...».

[6]. ر.ک: النوری، خاتمة المستدرک، ج3، ص483؛ الوحید البهبهانی، الفوائد الرجالیة، ص27: «هوَ ما وَثَقُوابِكَونِه مِنَ المعصومینَ (علیهمُ السَّلامُ) أعَمُّ من أن یكونَ منشَأَ وُثُوقِهم كَونَ الراوي مِنَ الثِّقاتِ أو أماراتٍ أُخَر».

[7] . مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، 26جلد،ج4، ص39، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.: « الحديث الخامس‏: مجهول‏»؛‌«الحديث التاسع‏: ضعيف أو مجهول». علت حکم مرحوم مجلسی به مجهول بودن روایت وجود «عبدالله بن موسی» در سند پنجم و «حسن بن معاویه» در روایت «نهم» است.

[8]. حافظ برسى، رجب بن محمد، مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، 1جلد،ص199، أعلمي - بيروت، چاپ: اول، 1422 ق.: «ذلك إذا قتل المظلوم‏ بيثرب‏ و ابن عمه في الحرم».

درود خدا بر شهیدان

خدا زکریای شهید را با حضرت علی اصغر ع محشور فرماید.

نفرین بر وهابیت و دشمنان شیعه

با سلام

این قبیل حوادث، شبیه علائم آخرالزمان است نه دقیقا همان علائم!

واقعه ای عظیم در راه است...

انشاءالله دلیل این علائم رو در آینده نزدیک درک خواهید کرد

باسمه العلیم

عرض سلام و ادب

صدرا;1014711 نوشت:
وَ لَكِنْ يَقْتُلُهُ جَيْشُ آلِ بَنِي فُلَانٍ

تعبیر"آل بنی فلان"عینا از معصوم علیه السلام نقل شده است؟

حبیبه;1015082 نوشت:
باسمه العلیم

عرض سلام و ادب

تعبیر"آل بنی فلان"عینا از معصوم علیه السلام نقل شده است؟

با سلام و عرض ادب

تعبیر روایت اینچنین است: «يَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِينَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَيْسَ يَقْتُلُهُ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَقْتُلُهُ جَيْشُ آلِ بَنِي فُلَانٍ» ؛ منتهی باید توجه داشت که ممکن است امام بجای «فلان» اسم را ذکر نموده اند؛ منتهی زراره یا ناقل از او به جهت حاکم بودن فضای تقیه ای جرأت بر ذکر نام را نداشته و آنرا به شکل مبهم بیان نموده است.

موفق باشید.


سؤال: روایت کشته شدن نوجوانی قبل از ظهور به دست «آل بنی فلان» در چه منابعی آمده و میزان اعتبار آن تا چه اندازه است؟ آیا می توان شهادت «زکریا بدر علی الجابر» در مدینه را منطبق با آن نمود؟

جواب: خبر کشته شدن نوجوانی در شهر مدینه را محدثین بزرگی همچون «کلینی»، (متوفی: 329هـ) و «صدوق»،(متوفی: 381هـ) و «نعمانی»، (متوفی: 360هـ)،(1) با اسانید خویش از طریق «زراره» روایت نموده اند.

الف) متن روایت:
«زرارة بن اعین» از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که آنحضرت فرمودند:
«براى آن جوان پيش از آنكه قيام كند، غيبتى‏ است، عرض كردم: چرا؟ فرمود: می ترسد- و با دست اشاره به شكم خود كرد- (کنایه از کشته شدن) سپس فرمود: اى زراره! اوست كه چشم براهش باشند، و اوست كه در ولادتش ترديد شود. برخى گويند: پدرش بدون فرزند مرد، و برخى گويند: در شكم مادر بود (كه پدرش وفات يافت و سپس هم بدنيا نيامد) و برخى گويند: دو سال پيش از وفات پدرش متولد شد و اوست كه در انتظارش باشند ولى خداى عز و جل دوست دارد شيعه را بيازمايد». در زمان (غيبت) است اى زراره كه اهل باطل شك می كنند، زراره گويد: من عرض كردم، قربانت، اگر من بآن زمان رسيدم چكار كنم؟ فرمود: اى زراره: اگر بآن زمان رسيدى، با اين دعا از خدا بخواه: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»: «خدايا خودت را بمن بشناسان، زيرا اگر تو خودت را بمن نشناسانى، من رسولت را نشناسم. خدايا تو پیامبرت را به من بشناسان، زيرا اگر تو پيامبرت را به من نشناسانى، من حجت ترا نشناسم. خدايا حجت خود را بمن بشناسان، زيرا اگر تو حجتت را بمن نشناسانى، از طريق دينم گمراه می شوم.

سپس فرمود: اى زراره! بناچار جوانى در مدينه كشته مى‏ شود، عرض كردم: قربانت، مگر لشكر سفيانى‏ او را نمی كشند؟ فرمود: نه؛ بلكه او را لشكر آل بنى‏ فلان‏ بكشند، آن لشكر مى‏ آيد تا وارد مدينه مى ‏شود و آن جوان را می گيرد و می كشد، پس چون او را از روى سركشى و جور و ستم بكشد، مهلتشان بسر آيد، در آن هنگام امید فرج داشته باش ان شاء الله».(2)

ب) حکم سند روایت:
این روایت را مرحوم «کلینی» به دو سند روایت نموده؛(3) و مرحوم «شیخ صدوق» در «کمال الدین و تمام النعمة»،(4) و مرحوم «نعمانی» در «غیبت نعمانی»،(5) آنرا به طرق خویش از «زراره»روایت نموده اند.
در بررسی سند این روایت بر اساس دیدگاه قدمای محدثین شیعه می توان حکم به صحت این روایت داد؛ خصوصا با تعدد طرق آن از «زراره»؛ زیرا بر اساس دیدگاه قدمای شیعه حدیث صحیح حدیثی بوده که نسبت به صدور آن از معصوم (علیه السلام) اطمینان وجود داشته، خواه منشأ این اطمینان وثاقت راوی باشد یا قرائن دیگر.(6) و از آنجا که عصر این محدثین، نزدیک به عصر ائمه (علیهم السلام) بوده،‌ اطمینان نسبت به صدور روایت از معصوم (علیهم السلام) به واسطه ی قراین موجود در آن عصر وجود داشته است؛ اما از دیدگاه متاخرین علمای شیعه همچون مرحوم «مجلسی»، دو روایت کتاب «کافی» از نظر سند ضعیف بوده؛ هر چند که این ضعف با توجه به تعدد اسناد روایت از «زراره» و توجه به متن روایت قابل جبران و تدارک است.(7) بنابراین سند روایت مشکل چندانی نخواهد داشت.

ج) انطباق روایت با جریان شهادت کودک شیعه در مدینه:
متن روایت بیانگر آن است که کودک مذکور در روایت توسط سپاهی که وارد مدینه می شوند کشته می شود؛ چنانکه در متن روایت گذشت: «او را لشكر آل بنى‏ فلان‏ بكشند، آن لشكر مى‏آيد تا وارد مدينه مى‏ شود و آن جوان را می گيرد و می كشد». لذا از این جهت محتوای روایت مطابق جریان شهادت «زکریا بدر علی الجابر» نخواهد بود.

در برخی از اخبار نیز وارد شده که این کودک که در روایت بدان اشاره شده، با «نفس ذکیه» که کشته شدن وی یکی از علایم قطعی است پسر عمو بوده که یکی در مدینه و دیگری در مسجد الحرام کشته می شوند.(8) والله عالم.

پی نوشت:

1. «أبو عبد اللّه محمّد بن إبراهيم بن جعفر، الكاتب، النعمانيّ، المعروف بابن زينب». وی از خواص راويان و شاگردان ابو جعفر كلينى بوده، علماى رجال گويند: او كتاب كافى را مى‏نوشته است، نجاشى در رجال خود گويد: محمد بن ابراهيم بن جعفر نعمانى ابو عبداللَّه كاتب معروف به ابن ابى زينب از شيوخ اصحاب ما بود، او مقامى بزرگ در جامعه خود داشت و همگان از وى تجليل مى‏كردند، او كتاب‏هاى زيادى تأليف كرده كه يكى از آنها غيبت مى‏باشد، او به طرف شام رفت و در آنجا درگذشت. (شناخت نامه کلینی، ج1، ص252).

2. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، ج1،‌ص337، ح5، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي يُشَكُّ فِي وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ يَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ أَعْمَلُ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَكْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِينَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَيْسَ يَقْتُلُهُ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَقْتُلُهُ جَيْشُ آلِ بَنِي فُلَانٍ يَجِي‏ءُ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَدِينَةَ فَيَأْخُذُ الْغُلَامَ فَيَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْياً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا يُمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ إِنْ شَاءَ اللَّه‏».

3. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، ج1،‌ص337، ح5، و ح9،‌ دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ»؛ «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُول...».

4. ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، 2جلد، اسلاميه - تهران، ج2، ص343، چاپ: دوم، 1395ق.: «حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى العطار رضي الله عنه قال حدثنا سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عيسى عن عثمان بن عيسى الكلابي عن خالد بن نجيح عن زرارة بن أعين قال سمعت أبا عبد الله ...».

5. ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبة( للنعماني)، 1جلد، ص166، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1397ق.: «حدثنا محمد بن همام رحمه الله قال حدثنا جعفر بن محمد بن مالك قال حدثنا عباد بن يعقوب‏[5] عن يحيى بن يعلى عن زرارة قال سمعت أبا عبد الله علیه السلام...».

6. ر.ک: النوری، خاتمة المستدرک، ج3، ص483؛ الوحید البهبهانی، الفوائد الرجالیة، ص27: «هوَ ما وَثَقُوابِكَونِه مِنَ المعصومینَ (علیهمُ السَّلامُ) أعَمُّ من أن یكونَ منشَأَ وُثُوقِهم كَونَ الراوي مِنَ الثِّقاتِ أو أماراتٍ أُخَر».

7. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، 26جلد،ج4، ص39، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.: « الحديث الخامس‏: مجهول‏»؛‌«الحديث التاسع‏: ضعيف أو مجهول». علت حکم مرحوم مجلسی به مجهول بودن روایت وجود «عبدالله بن موسی» در سند پنجم و «حسن بن معاویه» در روایت «نهم» است.

8. حافظ برسى، رجب بن محمد، مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، 1جلد،ص199، أعلمي - بيروت، چاپ: اول، 1422 ق.: «ذلك إذا قتل المظلوم‏ بيثرب‏ و ابن عمه في الحرم».

موضوع قفل شده است