جمع بندی مبنای عقلی دعا

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مبنای عقلی دعا

با سلام و تشکر بابت جواب سوال
استاد درباره ریشه عقلی دعا میگید برام ؟
یا اسباب و سبب , که نشون میده خدا معجزه نمیکند برای کسی و حتی امام رضا علیه السلام گفته کسی دعا کند و بدنبال آن نرود خود را مسخره کرده است , یا امام علی علیه اسلام که فرموده دعا بدون عمل همچون کمان بدون زه است .
اینها نشان از ریشه عقلی دعا هست ؟
مثلا وقت المپیک میشه ادمه ک صلوات نذر میکنه که فلانی ببره , ایا این منطقیه؟ ایا جایگاهی در درگاه خدا داره؟ چون مشخصه نتیجه برای کسیه ک تلاش و همت بیشتری کرده ولو اگر کافر باشد
ممنون میشم توضیح بدید برام

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد شعیب

[TD][/TD]

با سلام خدمت شما دوست گرامی

دین اسلام دین تک بعدی نیست بلکه همه جوانب را با هم در نظر می گیرد و به آن دستور می دهد. دین اسلام، دین جمع بین ظاهر و باطن است، جمع بین اموری مادی و معنوی. همان حال که خالق باد و ابر خداوند است و ریزش باران با توجه به قوانینی است که او در طبیعت قرار داده است، ولی در عین حال علت ریزش باران را ایمان و تقوای مردم بیان می کند.



خداوند متعال، تمام امور این جهان را براساس نظم و حکمت خاصی تدبیر کرده و برای هر پدیده و واقعه­ای، علت­ها و اسبابی قرارداده است که رسیدن به هر هدف، جز از طریق علل و اسباب آن ممکن نیست.



اوّل باید حرکت­ کرد و از خداوند خواست که این حرکت، در مسیر صحیح باشد و به حقیقت و مطلوب واقعی برسد. دعا و استعانت از خداوند در همه کارها به این معنا است. دعا وقتی مستجاب می­شود که برای رسیدن به هدف از راه فراهم آوردن اسباب و علل آن، تلاش کنیم و از خداوند متعال در جهت کمک و یاری هر چه بیشتر و به نتیجه رسیدن تلاش­ها و کوشش­ها مدد بگیریم.



ادامه دارد..

انسانی که برای موضوعی دعا می کند تمام تصمیم و اراده خود را در جهت تحقق آن به کار می اندازد اما از جایی که تحقق امور، فقط مربوط به اراده و تصمیم ما نمی شود، و مسائل فراوان دیگری در این باره باید دست به دست هم بدهند، از خداوند که مسبّب الاسباب است می خواهیم که دیگر امور را که در اختیار ما نیست؛ در راه تحقق این خواسته، برای ما فراهم کند. اتفاقا در روایات ما بین عمل و اراده انسان با دعا کردن به خوبی جمع شده است. از طرفی به ما دستور داده شده است که برای تحقق خواسته هایمان دعا کنیم و از طرفی باید برای تحقق آن تلاش کنیم.



امام صادق (ع) مى‏ فرمایند: "خداوند کارى را بدون استفاده از اسباب انجام نمی دهد." در برخی دیگر از روایات کسانی را معرفی کرده است که دعایشان مستجاب نمی شود، از جمله، افرادی که به تلاش و عزم خود توجه نمی کنند و همه چیز را از خداوند می خواهند. شخصی که در راه کسب و کار، تلاشی نمی کند و از خداوند رزق و روزی می خواهد دعایش مستجاب نمی شود.



ادامه...

ادامه ...
بنابراین؛ دعا کردن نقش بسیار مهمی در حل مشکلات ما دارد ولی این هرگز به معنای نفی تلاش و اراده انسان در راه تحقق خواسته هایش نمی باشد.


هم عالم هستی بسیار عظیم و پیچیده است و هم انسان، و بالتبع تعاملات دانسته یا ندانسته – خواسته یا نخواسته نیز بسیار متعدد و گسترده می‌باشد. از این رو نمی‌توان فقط یک عامل را برای پیدایش و یا تحقق چیزی معین نمود. مثل این که بگوییم: «تلاش، تنها عامل تحقق آرزوهاست». خیر، بلکه "تلاش" فقط یکی از ضرورت‌های لازم است. یعنی چه بسا همه عوامل و علل محقق شده باشد، همه زمینه‌ها مساعد گردیده باشد، اما چون حلقه‌‌ای به عنوان «تلاش»، اضافه نشده، نیاز مرتفع نگردد.

در مثالی که شما برای دعای در حق ورزشکار المپیک زدید هم همین طور است تلاش نقش تعیین کننده ای در پیروزی دو طرف دارد و نمی توان گفت که یک فردی که اصلا کشتی بلد نیست برود با قهرمان جهان مبارزه کند و ما دعا کنیم و او برنده شود!! نه! باید فرد مقدمات ظاهری کار را کامل فراهم کند. اما ما به عنوان مومن اعتقاد به غیب هم داریم و عواملی در عالم موثر در کارها هستند که نا پیدا هستند که اکثرا مفول واقع می شوند که با دعا این عوامل هم در جهت مثبت تاثیر می کند.
اگر بخواهیم نظیر بیاوریم دعا یک دوپینگ معنوی است دوپینگ هیچ وقت جای تلاش ورزشکار را نمی گیرد بلکه او را کمک می کند و قوت می دهد پس نباید انتظار داشت که یک فرد عادی با دوپینگ بتواند قهرمان جهان شود بلکه تلاش و تمام مقدمات باید باشند تا آن دوپینگ تاثیر بگذارد.(البته این تشبیه یک مثال است)

ادامه دارد...

ادامه ...

الف - پس، سعی مهم است، چنان که فرمود:

«وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى» (النّحم، 39 و 40)

ترجمه: و اينكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده چيزى نيست * و [نتيجه‏] كوشش او به زودى ديده خواهد شد.

ب – اما انسان نباید گمان کند که خودش "ربّ" شده است، چون سعی و تلاش می‌کند. بالاخره یکی باید آن سعی را به نتیجه برساند. اگر قرار بود که "سعی" تنها عامل باشد، باید تمامی تلاش‌ها یک نتیجه می‌داد. مثلاً هر کس تحصیل علم نمود، حتماً عالِم شود و هر کس عالِم شد، حتماً آدم شود. یا هر کس نماز خواند، حتماً مؤمن شود، یا هر کس کاسبی کرد، حتماً ثروتمند شود.

پس نتایج متفاوت و گاه معکوس و ...، نشان می‌دهد که اولاً "سعی و تلاش" فقط یک عامل است و علت غایی نیست و ثانیاً خود "تلاش" به تنهایی ربوبیتی ندارد که بتواند حاصلی بدهد و خدا باید آن را به نتیجه برساند، یا به تعبیری "شاکر" آن تلاش باشد، یعنی قبول کند و ثمر دهد.

«إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا» (الأنسان، 22)

ترجمه: همانا اين پاداشى براى شماست و از تلاش شما سپاسگزارى شده است.


ادامه دارد...

ادامه...

شاید بتوان گفت که مهم‌ترین حکمت و اثر دعا این است که به دانش و بینش انسان در خداشناسی و خودشناسی می‌افزاید و جهت می‌دهد. چرا که دعا کننده اولاً می‌فهمد که خودش نه مالک است و نه قادر و نه ربّ (صاحب اختیار و تربیت کننده‌ی امور) - ثانیاً می‌فهمد و باور دارد که خالق، مالک و ربّ اوست - ثالثاً استکبارش از بین می‌رود و به خاطر اندکی از علم یا عمل (سعی و تلاش)، گمان نمی‌کند که مقدرات خودش و عالم در اختیار اوست و رابعاً خود را با "دعا"، به مشیّت، اراده، رحمت، لطف و جود الهی مرتبط و متصل می‌نماید. پس اگر این ارتباط و اتصال برقرار نگردد، تمامی سعی‌ها و تلاش‌ها "حبط" می‌شود. قاعده‌ی لازم و ملزوم چنین است:

«قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا» (الفرقان، 77)

ترجمه: بگو: اگر دعا و عبادت شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‏كند، شما [آيات خدا و پيامبران را] تكذيب كرديد، پس به زودى [كيفر آن‏] دامنگير و ملازم شما خواهد شد.


ما آرزوهایی داریم که هر چند به نظر خودمان بزرگ باشد، اغلب بسیار کوچک و ضعیف هستند. اما برای تحقق آنها "سعی و تلاش" بسیاری نیز می‌نماییم. این در حالی است که نمی‌دانیم آن چه آرزو کرده‌ایم به نفع ماست و یا به ضرر ما؟ ما نمی‌دانیم به همراه یک دستآورد خیر و منفعت، چه شرّها یا ضررهایی می‌تواند بیاید؟ مثل این که علم یا ثروت، موجب ضرر و زیان گردد. اگر کسانی که در حوادث رانندگی مجروح، معلول یا کشته شدند، می‌دانستند این خودرویی که برای خریدش آن قدر سعی و تلاش کردند، چه بر سرشان خواهد آورد، هرگز نه سعی می‌کردند و نه می‌خریدند.

متأسفانه نگاه مادی به همه چیز، خواسته و ناخواسته دامنگیر ذهن عموم شده است. خواسته‌ها مادی – تلاش‌های فیزیکی و نتایج نیز مادی. یا به تعبیر از خاک به خاک و یا به تعبیر دیگری از هیچ به هیچ. اما انسان وقتی از "دعا" و ضرورت آن سخن می‌گوید، یعنی غیر از فعل و انفعالات فیزیکی یا شیمیایی را نیز می‌بیند. او طالب رشد و کمال در جمیع جهات و به فعلیت رسیدن همه استعدادهای خود می‌باشد. خب، چه کسی خلق کرده؟ چه کسی هدایت می‌کند؟ چه کسی رشد می‌دهد؟ پاسخ صحیح این است که "الله جلّ جلاله" – حال مرحله دوم این است که آیا خودت هم خواهان این رشد و کمال هستی؟ پاسخ این است که بله هستم – همین خواهان بودن می‌شود "دعا". دعا یعنی "خواستن"، اما مهم است که انسان نیاز، خواست و دعای خود را به کدام درگاه می‌برد، خودش؟ دیگران؟ یا خدا؟

با سلام
تشکر بابت جواب کامل و مفیدی که زحمت کشیدید تهیه کردید.
سوال پیش میاد پس ما برای چی بصورت معجزه نگاه میکنیم به دعا ؟
اینها ک می روند ب حرم ایمه علیه السلام و شفا میخواهند , بعضی هم میگن شفا گرفتند , اینجا اسباب و سبب چطور براشون تشریح میشود ؟
ایا چیزی بدون سبب هم اتفاق میفته ؟
یک جا دیدم نوشته هیچ چیز بی علت و معلول نیست و ممکنه اعجاز ها هم که صورت گرفتن روزی علت اونها بیان بشود مثل موسی ع و نیل که براش جزر و مد رو تشریح میکنند و... اینها رو هم تو جواب بگنجونید ممنون میشم

مثال کنکور میتونه خوب باشه راجع ب دعا
پدر و مادرها پشت در برای بچشون دعا می کنن
اینجا دعا چ تاثیر داره ؟ در صورتی ک اینجا فقط درس خوندن ملاک قبولی و پذیرش هست
ایا ما گاهی خرافاتی عمل نمی کنیم ؟
تو یه سری کتب هم ک چاپ شدن دعاهایی هست ک با عفل حور در نمیاد
دعا یا صلواتی ک تا یک هفته گناه برای شما نمینویسن
اگر این دعا صد بار بخوانی ب میت پا میشه میاد باهات خونه
اگر این بخونی استرست میریزه , خب اینجا دعا که اسباب نیست ؟ اینجا فقط پروپرانول جواب میده .
یا مثلا من میخوام تو المپیاد فیزیک شرکت کنم
تا نخونم و تست نزنم و... ک اصلا فرجی نمیشه
خب حالا اگر من خوندم و دعا هم کردم
ایا اون فرد کافری ک با من تو جلسه هست چی ؟ ایا دعا برای من اولویت میشه ؟
گاها ما ب دعا بصورت خرافاتی نگاه میکنیم ؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
درباره این مطلب شما

"سوال پیش میاد پس ما برای چی بصورت معجزه نگاه میکنیم به دعا ؟
اینها ک می روند ب حرم ایمه علیه السلام و شفا میخواهند , بعضی هم میگن شفا گرفتند , اینجا اسباب و سبب چطور براشون تشریح میشود ؟
ایا چیزی بدون سبب هم اتفاق میفته ؟
یک جا دیدم نوشته هیچ چیز بی علت و معلول نیست و ممکنه اعجاز ها هم که صورت گرفتن روزی علت اونها بیان بشود مثل موسی ع و نیل که براش جزر و مد رو تشریح میکنند و... اینها رو هم تو جواب بگنجونید ممنون میشم"

جواب:
دعا یکی از اسباب است و بر آورده شدن حاجات از طریق دعا خروج از اسباب و مسببات نیست.
یک سری علل و اسبابی در عالم آفرینش هست که مشهود ما نیست و امور غیبی است و گاهی جمع شدن امور مادی (توفیق) هم نیاز به سبب دارد که آن سبب هم گاهی مادی و گاهی معنوی است و علل معنوی اگر به کار بیافتند از علل مادی بیشتر تاثیر دارند.
دعا کارایی های مختلفی در عالم وجود دارد گاهی باعث توفیق علل است گاهی باعثبه وجود آمدن علتی فرای علل مادی به صورت معنوی می شود گاهی دعا مانع کاری را رفع می کند و گاهی سبب یک کار را تقویت می کند. گاهی هم دعا یک امر مهمی را که قرار است به صورت طبیعی و با محاسبات عادی اتفاق بیافتد را به تعویق می اندازد و یا رفع می کند :
حدیث می فرماید: "الدعا یرد القضا و لو یبرم ابراما" دعا قضا را رد می کند هر چند آن قضا محکم و مبرم شده باشد.

ما مومنین به این اعتقاد داریم که خدای تعالی فراتر از همه اسباب عادی است و اگر بخواهد می تواند فرای این اسباب کاری را انجام دهد ولی قرار نیست خدا همه امور را به صورت غیر عادی و با نیروی قدسی انجام دهد.

شفا گرفتن گر چه خارج از سیر طبیعی امور است اما خارج از اسباب و مسببات نیست اراده معصوم بر بر طرف شدن بیماری یک نفر خود یکی از اسباب است که در کنار اسباب دیگر عمل می کند. و گاهی می بینیم فرای آنها هم عمل می کند.
اراده اولیای الهی که در طول اراده خدای تعالی در عالم اثر می کند تاثیر گذار در عالم است و در همان قاعده علی و معلولی عمل می کند.

اما این سوال شما:

"مثال کنکور میتونه خوب باشه راجع ب دعا
پدر و مادرها پشت در برای بچشون دعا می کنن
اینجا دعا چ تاثیر داره ؟ در صورتی ک اینجا فقط درس خوندن ملاک قبولی و پذیرش هست "

جواب:
قبلا هم گفتیم خدا با این که می تواند تمام امور انسان ها را با دعا برای آنها حل کند اما اراده کرده که بر طبق اسباب و علل مادی و معنوی این امور را برای آنها به انجام برساند .
اما این مطلب نباید باعث شود گمان کنیم همه علل و عوامل در دست ماست و می توانیم آنها را فراهم کنیم.
مثال کنکور را بیان می کنم گاهی فردی درس می خواند و گمان می کند همه چیز همین درس خواندن است در حالی که فرد درس می خواند و موقع کنکور سر درد می شود و یا استرس می گیرد و یا آرامش لازم را برای این کار ندارد و هزار و یک مشکل دیگر . فردی که دعا می کند می داند همه کاره عالم کس دیگری است و می تواند آن عللی که در دست ما نیست را برای ما فراهم کند و تاثیر گذر خواهد بود.
دو نفر را مقایسه می کنیم که هم سطح هم درس خوانده اند و توانایی و دانش آنها برای کنکور مساوی است اما یکی دعا می کند دیگری دعا نمی کند بدون شک آن که دعا می کند رتبه بهتری خواهد داشت چرا که توفیق در عملش توسط این دعا بیشتر خواهد شد.
اما اگر انتظار داریم که فرد درس نخوان بتواند همسطح فرد درس خوان بشود و از او سبقت بگیرد این خواست اشتباهی است

اما درباره این سوال شما:

"یا ما گاهی خرافاتی عمل نمی کنیم ؟
تو یه سری کتب هم ک چاپ شدن دعاهایی هست ک با عفل حور در نمیاد
دعا یا صلواتی ک تا یک هفته گناه برای شما نمینویسن
اگر این دعا صد بار بخوانی ب میت پا میشه میاد باهات خونه
اگر این بخونی استرست میریزه , خب اینجا دعا که اسباب نیست ؟ اینجا فقط پروپرانول جواب میده . "

بله
باید بپذیریم که برخی از ادعا ها درباره دعا ها نه درست است و نه با عقل جور در می آید فقط دعا هایی قابل اعتنا است که از سوی حضرات معصومین (ع) از سوی خدا برای ما آمده باشد.
این مطلب که دعایی که یک هفته گناه پای شما ننویسند !! کذب محض است.
اما برخی از دعا ها برای آرامش از سوی معصومین آمده است که به شرط خلوص نیت تاثیر می کند.

اما این سوال شما:

"یا مثلا من میخوام تو المپیاد فیزیک شرکت کنم
تا نخونم و تست نزنم و... ک اصلا فرجی نمیشه
خب حالا اگر من خوندم و دعا هم کردم
ایا اون فرد کافری ک با من تو جلسه هست چی ؟ ایا دعا برای من اولویت میشه ؟"

این را قبلا توضیح دادم اگر دو نفر را با شرایط مساوی فرض کردیم یکی دعا می کند و دیگری دعا نمی کند بدون شک این دعا برای آن فرد اولویت است.
اعتقاد به این که خدا قادر بر همه چیز است انسان را مطمئن می کند که از تمام ظرفیت و دارایی که خدا به اوداده است می تواند استفاده کند و این پشتوانه محکم به انسان آرامش می دهد و دلگرمی خوبی در انسان ایجاد می کند اما کسی که به این مساله اعتقاد ندارد دائم در دل خود احساس نا امنی و اضطراب می کند و از این می ترسد که عوامل طبیعی کار او را خراب کند .
به گفته روانشناس ها کسانی که اعتماد قدسی دارند در کارهای خود از کسانی که این حس را ندارند موفق تر هستند.
دیل کارنگی روانشناس مشهور آمریکایی می نویسد: در آمریکا به طور متوسط در هر 35 دقیقه، یک نفر خودکشی و در هر دو دقیقه، یک نفر دیوانه می شود که اگر این مردم از تسکین خاطر و آرامشی که دین و عبادت به آدمی می بخشد نصیبی داشتند، ممکن بود از اغلب این خودکشی ها و بسیاری از دیوانگی ها جلوگیری شود. (آرامش در پرتو نیایش، رحیم کارگر).
قرآن بسیار زیبا می فرماید: «کسانی که ایمان آوردند، قلب هایشان با یاد خدا آرام می گیرد. آگاه باشید که تنها یاد خدا، آرام بخش دلهاست. رعد آیه 28»

سوال:
ریشه عقلی دعا چیست؟ آیا اسباب و سبب بر عالم حکم می کند یا دعا؟ این که ائمه(علیهم السلام) فرموده اند دعای بدون عمل معنا ندارد چگونه با خود دعا قابل جمع است؟ آیا منطقی است که کسی برای پیروزی در المپیک ورزشی و یا قبول شدن در کنکور صلوات نذر کند!؟ یا کسی که بیشتر تلاش کند او برنده می شود نه کسی که بیشتر دعا کرده است؟!

جواب:
دین اسلام دین تک بعدی نیست؛ بلکه همه جوانب را با هم در نظر می گیرد و به آن دستور می دهد. دین اسلام، دین جمع بین ظاهر و باطن و جمع بین امور مادی و معنوی است. در همان حال که خالقِ باد و ابر خداوند است و ریزش باران با توجه به قوانینی است که او در طبیعت قرار داده است؛ ولی در عین حال سببِ ریزش باران را ایمان و تقوای مردم بیان می کند.

خداوند متعال، تمام امور این جهان را بر اساس نظم و حکمت خاصی تدبیر کرده و برای هر پدیده و واقعه­ ای، علل و اسبابی قرارداده است که رسیدن به هر هدف، جز از طریق علل و اسباب آن ممکن نیست.

اوّل باید حرکت­ کرد و از خداوند خواست که این حرکت، در مسیرِ صحیح باشد و به حقیقت و مطلوب واقعی برسد. دعا و استعانت از خداوند در همه کارها به این معنا است. دعا وقتی مستجاب می­شود که برای رسیدن به هدف، از راه فراهم آوردن اسباب و علل آن، تلاش کنیم و از خداوند متعال، در جهت کمک و یاری هر چه بیشتر و به نتیجه رسیدن تلاش­ها و کوشش­ها، مدد بگیریم.

انسانی که برای موضوعی دعا می کند، تمام تصمیم و اراده خود را در جهت تحقق آن به کار می اندازد اما از جایی که تحقق امور، فقط مربوط به اراده و تصمیم ما نمی شود، و مسائل فراوان دیگری در این راه باید دست به دست هم بدهند، از خداوند که مسبّب الاسباب است می خواهیم که دیگر امور را؛ که در اختیار ما نیست، در راه تحقق این خواسته، برای ما فراهم کند. اتفاقاً در روایات ما بین عمل و اراده انسان با دعا کردن به خوبی جمع شده است؛ از طرفی به ما دستور داده شده است که برای تحقق خواسته هایمان دعا کنیم و از طرفی باید برای تحقق آن تلاش کنیم.

امام صادق (علیه السلام) مى‏ فرمایند: «أَبَى اَللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ اَلْأَشْيَاءَ إِلاَّ بِالْأَسْبَابِ»خداوند کارى را بدون استفاده از اسباب انجام نمی دهد. (1) در برخی دیگر از روایات کسانی را معرفی کرده است که دعایشان مستجاب نمی شود، از جمله، افرادی که به تلاش و عزم خود توجه نمی کنند و همه چیز را از خداوند می خواهند. شخصی که در راه کسب و کار، تلاشی نمی کند و از خداوند رزق و روزی می خواهد دعایش مستجاب نمی شود. «شخصی که در راه کسب و کار، تلاشی نمی‌کند و از خداوند رزق و روزی می‌خواهد دعایش مستجاب نمی‌شود.»(2)
در روایت دیگر از امام صادق(علیه السلام) داریم: «دعای افراد بیکار مستجاب نمی شود» (3).
علی (علیه السلام) می فرماید:
»اَلدّاعی بلاعمل کَالرّامی بلا وتر.» دعا کننده بدون عمل و تلاش همانند تیر اندازه بدون زه و چله کمان است. (4)
بنابراین؛ دعا کردن نقش بسیار مهمی در حل مشکلات ما دارد ولی این هرگز به معنای نفی تلاش و اراده انسان در راه تحقق خواسته هایش نمی باشد.

هم عالم هستی بسیار عظیم و پیچیده است و هم انسان، و بالتبع تعاملات دانسته یا ندانسته ، خواسته یا نخواسته نیز بسیار متعدد و گسترده می‌باشد. از این رو نمی‌توان فقط یک عامل را برای پیدایش و یا تحقق چیزی معین نمود. مثل این که بگوییم: «تلاش، تنها عامل تحقق آرزوهاست». خیر، بلکه «تلاش» فقط یکی از شروط لازم است. یعنی چه بسا همه عوامل و علل محقق شده باشد، همه زمینه‌ها مساعد گردیده باشد، اما چون حلقه‌‌ای به عنوان «تلاش»، اضافه نشده، نیاز مرتفع نگردد.

در مثالی که شما برای دعای در حق ورزشکار المپیک زدید، هم همین طور است؛ تلاش نقش تعیین کننده ای در پیروزی دو طرف دارد و نمی توان گفت که یک فردی که اصلاً کشتی بلد نیست، برود با قهرمان جهان مبارزه کند و ما دعا کنیم و او برنده شود! نه! باید فرد مقدمات ظاهری کار را کامل فراهم کند. اما؛ ما به عنوان مومن اعتقاد به غیب هم داریم و عواملی در عالم در امور موثر ولی ناپیدا هستند و اکثراً مغفول واقع می شوند که با دعا این عوامل هم در جهت مثبت تاثیر می کند.

اگر بخواهیم نظیر بیاوریم دعا یک دوپینگ معنوی است. دوپینگ هیچ وقت جای تلاش ورزشکار را نمی گیرد بلکه او را کمک می کند و قوت می دهد پس نباید انتظار داشت که یک فرد عادی با دوپینگ بتواند قهرمان جهان شود بلکه تلاش و تمام مقدمات باید باشند تا آن دوپینگ تاثیر بگذارد.(البته این بیان یک مثال است برای تقریب ذهن خواننده)

خدا با این که می تواند تمام امور انسان ها را با دعا برای آنها حل کند اما اراده کرده که بر طبق اسباب و علل مادی و معنوی این امور را برای آنها به انجام برساند.
اما این مطلب نباید باعث شود گمان کنیم همه علل و عوامل در دست ماست و می توانیم آنها را فراهم کنیم.

مثال کنکور را بیان می کنم گاهی فردی درس می خواند و گمان می کند همه چیز همین درس خواندن است، در حالی که فرد درس می خواند و موقع کنکور سر درد می شود و یا استرس می گیرد و یا آرامش لازم را برای این کار ندارد و هزار و یک مشکل دیگر. فردی که دعا می کند می داند همه کاره ی عالم کس دیگری است و او می تواند آن عللی که در دست ما نیست را برای ما فراهم کند و تاثیر گذر خواهد بود.

دو نفر را مقایسه می کنیم که هم سطح هم درس خوانده اند و توانایی و دانش آنها برای کنکور مساوی است اما یکی دعا می کند دیگری دعا نمی کند بدون شک آن که دعا می کند رتبه بهتری خواهد داشت چرا که توفیق در عملش توسط این دعا بیشتر خواهد شد.
اما اگر انتظار داریم که فرد درس نخوان بتواند همسطح فرد درس خوان بشود و از او سبقت بگیرد این تصوری کاملاً اشتباه است.

اگر دو نفر را با شرایط مساوی فرض کردیم یکی دعا می کند و دیگری دعا نمی کند بدون شک این دعا برای آن فرد اولویت است.
اعتقاد به این که خدا، قادر بر همه چیز است انسان را مطمئن می کند که از تمام ظرفیت و دارایی که خدا به او داده است می تواند استفاده کند و این پشتوانه محکم به انسان آرامش می دهد و دلگرمی خوبی در انسان ایجاد می کند. اما کسی که به این مساله اعتقاد ندارد دائم در دل خود احساس ناامنی و اضطراب می کند و از این می ترسد که عوامل طبیعی کار او را خراب کند.
به گفته روانشناس ها کسانی که اعتماد قدسی دارند در کارهای خود از کسانی که این حس را ندارند موفق تر هستند.
دیل کارنگی روانشناس مشهور آمریکایی می نویسد: در آمریکا به طور متوسط در هر 35 دقیقه، یک نفر خودکشی و در هر دو دقیقه، یک نفر دیوانه می شود که اگر این مردم از تسکین خاطر و آرامشی که دین و عبادت به آدمی می بخشد نصیبی داشتند، ممکن بود از اغلب این خودکشی ها و بسیاری از دیوانگی ها جلوگیری شود. (5).
قرآن بسیار زیبا می فرماید: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكرِ اللَّهِ أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»کسانی که ایمان آوردند، قلب هایشان با یاد خدا آرام می گیرد. آگاه باشید که تنها یاد خدا، آرام بخش دلهاست. (6)

بنابر این اگر مباحث بالا را بخواهیم به صورت خلاصه بیان کنیم دو مطلب مهم خواهیم داشت:
الف - سعی مهم است، چنان که فرمود:
«وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى» و اينكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده چيزى نيست * و [نتيجه‏] كوشش او به زودى ديده خواهد شد.(7)

ب – اما انسان نباید گمان کند که خودش "ربّ" شده است، چون سعی و تلاش می‌کند. بالاخره یکی باید آن سعی را به نتیجه برساند. اگر قرار بود که "سعی" تنها عامل باشد، باید تمامی تلاش‌ها یک نتیجه می‌داد. مثلاً هر کس تحصیل علم نمود، حتماً عالِم شود. یا هر کس نماز خواند، حتماً مؤمن شود، یا هر کس کاسبی کرد، حتماً ثروتمند شود.

پس نتایج متفاوت و گاه معکوس و ...، نشان می‌دهد که اولاً "سعی و تلاش" فقط یک عامل است و علت غایی نیست و ثانیاً خود "تلاش" به تنهایی ربوبیتی ندارد که بتواند حاصلی بدهد و خدا باید آن را به نتیجه برساند، یا به تعبیری "شاکر" آن تلاش باشد، یعنی قبول کند و ثمر دهد.
«إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا»همانا اين پاداشى براى شماست و از تلاش شما سپاسگزارى شده است. (8)

شاید بتوان گفت که مهم‌ترین حکمت و اثر دعا این است که به دانش و بینش انسان در خداشناسی و خودشناسی می‌افزاید و جهت می‌دهد. چرا که دعا کننده اولاً می‌فهمد که خودش نه مالک است و نه قادر و نه ربّ (صاحب اختیار و تربیت کننده‌ی امور) - ثانیاً می‌فهمد و باور دارد که خالق، مالک و ربّ اوست - ثالثاً استکبارش از بین می‌رود و به خاطر اندکی از علم یا عمل (سعی و تلاش)، گمان نمی‌کند که مقدرات خودش و عالم در اختیار اوست و رابعاً خود را با "دعا"، به مشیّت، اراده، رحمت، لطف و جود الهی مرتبط و متصل می‌نماید. پس اگر این ارتباط و اتصال برقرار نگردد، تمامی سعی‌ها و تلاش‌ها "حبط" می‌شود. قاعده‌ی لازم و ملزوم چنین است:
«قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا» بگو اگر دعا و عبادت شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‏ كند، شما [آيات خدا و پيامبران را] تكذيب كرديد، پس به زودى [كيفر آن‏] دامنگير و ملازم شما خواهد شد.(9)

پی نوشت ها:
1-
بصائر الدرجات،محمد بن حسن صفار،مکتبه ایه الله مرعشی، قم،1404 ص 6.
2-كلينى، محمد بن يعقوب‏، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1407 ق‏، ج5، ص77.
3- عاملی،وسایل الشیعه، احیاء تراث، ج ۱۲، باب ۵، ص ۱۴، ح ۲ - ۹.
4- نهج البلاغه حکمت 330.
5- به نقل از کتاب: آرامش در پرتو نیایش، رحیم کارگر، 1388، شهیدین زین الدین، ص 29.
6- رعد:28.
7- نحم: 39 و 40.
8-
انسان: 22.
9-
فرقان: 77.

موضوع قفل شده است