جمع بندی تشکیل حکومت در زمان غیبت امام زمان (ع) ؛ چرا و چگونه ؟ (با دلایل عقلی و نقلی)

تب‌های اولیه

119 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تشکیل حکومت در زمان غیبت امام زمان (ع) ؛ چرا و چگونه ؟ (با دلایل عقلی و نقلی)

با سلام خدمت همه عزیزان

این موضوع فوق العاده مهم هست.
در زمان غیبت مهدی ع چه کار کنیم ؟ آیا حکومت تشکیل بدهیم یا ندهیم؟ چرا و چطور ؟ (عقلی نقلی)
اصلا عقلی و نقلی این کار جایز هست ؟ چرا؟
و آیا یک غیر معصوم میتواند حاکم باشد ؟ چرا ؟
چطوری ایشان را انتخاب کنیم ؟

تشکر@};-

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

Mellate Ebrahim;1009779 نوشت:
این موضوع فوق العاده مهم هست.
در زمان غیبت مهدی ع چه کار کنیم ؟ آیا حکومت تشکیل بدهیم یا ندهیم؟ چرا و چطور ؟ (عقلی نقلی)
اصلا عقلی و نقلی این کار جایز هست ؟ چرا؟
و آیا یک غیر معصوم میتواند حاکم باشد ؟ چرا ؟
چطوری ایشان را انتخاب کنیم ؟


خب شما سوال را به صورت بسیار گسترده مطرح کرده اید که شامل سه بخش با قلمرو وسیع میشود:

اول: سخن از خود ولایت فقیه و ادله آن؛ اعم از ادله عقلی و نقلی
دوم: کیفیت ولایت فقیه؛ یا به عبارتی چگونی حکومت یک غیر معصوم؛ یعنی فارغ از اینکه ولایت فقیه دلیلی دارد یا ندارد، در یک بحث تحلیلی ازاین سخن بگوییم که اصلا حکومت فقیه با توجه به عدم عصمت او، در زمان غیبت به نفع ماست یا به ضرر ما و...
سوم: نحوه انتخاب ولایت فقیه


به نظرم منظور شما باید دومی باشد، اما در هر صورت باید یک محور از این سه محور را به عنوان شاکله بحث انتخاب کنید.
البته این سه بجث با هم تداخل هایی خواهند داشت، اما بالاخره یکی باید محور باشد که جز در مواقع ضرورت به مباحث عرصه های دیگر پرداخته نشود و بدانم دنبال چه هستیم.

وگرنه اگر بخواهیم به تمامی این عرصه ها بپردازیم قطعا پست های بسیار زیادی را باید در این تاپیک با هم بحث کنیم، مثلا صدها صفحه در مورد ادله ولایت فقیه بحث شده است.
به نظرم بحثمان را متمرکز بر ایت کنیم که آیا یک انسان غیر معصوم میتواند در نبود معصوم جایگزین او شود یا خیر؟ این به مصلحت جامعه اسلامی است یا بالعکس، مفسده خواهد داشت؟

به هر حال با توجه به اینکه شما آغازگر تاپیک هستید باید در این خصوص تصمیم گیری کنید، اگر موافق هستید بفرمایید تا اولین پستم را در پاسخ به این سوال عرض کنم.@};-

سلام وقت بخیر جناب مسلم

این تاپیک میتونه هم بی خودی طولانی بشه هم میتونه منصفانه و با حواس جمع, زیاد هم طولانی نشه.
اگر بتونیم کوتاه مفید مختصر همونطور که خودتون برای شناخت دین حق در تاپیک دیگر فرموده بودید, با تفکیک و فهمیدن یک سری اصل ها, در این تاپیک هم برای ولایت فقیه و حکومت غیر معصوم هم استفاده ببریم به راحتی و در زمان کوتاه می شود فهمید که چه تفکری معقول تر و صحیح تر است. و گاهی اصول و کلیات باعث میشه دیگه نیاز نباشه به جزئیات وارد بشیم.

مسلم;1010230 نوشت:
به نظرم بحثمان را متمرکز بر این کنیم که آیا یک انسان غیر معصوم میتواند در نبود معصوم جایگزین او شود یا خیر؟
این به مصلحت جامعه اسلامی است یا بالعکس، مفسده خواهد داشت؟

بله بنده هم موافق هستم.
میتوانیم اول عقلی شروع کنیم (البته اگر حدیثی و آیه ای هم برای تایید بود در کنارش در صورت تمایل ذکر کنید).

پس از اینجا شروع کنیم فکر کنم بهتره :

معصوم در غیبت است , حال ما به فکرِ تشکیل حکومت بیافتیم یا نیافتیم ؟ چرا؟ چه کار کنیم ؟

شما نظرتان چیست ؟

در درون هواپیما از هر ابزاری سه تا میزارن

مثلا سه تا ارتفاع سنج داریم . حتی منابعی که ارتفاع توسط ارتفاع سنج ها تخمین زده می‌شود و دیوایس های مرتبطه هم نسبت به یکدیگر استقلال دارند چرا ؟

فرض کنین که هواپیما از جاش پا میشه و به سمته آسمون حرکت میکنه و تنها یک ارتفاع سنج داشته باشیم

و ارتفاع سنج عدد ده هزار پا رو نشون بده چجوری میشه به این عدد اعتماد کرد

ولی میتونیم مطمین باشیم هیچ وقت دو تا یا سه تا ارتفاع سنج همزمان خراب نمیشن بنابراین وقتی خلبان در آسمان هست همواره سه تا ارتفاع سنج رو همزمان نگاه میکنه

اگر هر سه یک عدد رو نشون دادن که ارتفاع رو‌میخونه

اگر دو تا از ارتفاع سنج ها یک عدد و ارتفاع سنج سوم عددی دیگر رو نشون داد ارتفاع درست رو از روی ارتفاع سنج های سالم میخونه

مهم‌ترین نکته این هستش که باید هر کدوم از این ارتفاع سنج ها و ابزارهای جانبی اونها نسبت به یکدیگر استقلال داشته باشند تا کاربردی باشند

و گرنه اگر قرار باشه تنها یک سنسور برای اندازه گیری ارتفاع داشته باشیم و سه نمایشگر برای نمایش ارتفاع با خراب شدن سنسور هر سه ارتفاع سنج اعداد اشتباهی رو نشون میدن

هیچ وقت نمیتونین یک ارتفاع سنج معصوم بسازین
هیچ وقت نمیتونین صد و پنجاه تا ارتفاع سنج بزارین و به عددی که صد و پنجاه تا ارتفاع سنج نشون میده اعتماد کنین مگر اینکه منابع و سورس هایی که این ارتفاع سنج ها بر اساس اون ساخته میشن نسبت به هم استقلال داشته باشن

صد و‌پنجاه تا ارتفاع سنجی که به یک سنسور وصل هستن یه چه دردی میخورن سنسور خراب بشه هر صد و‌پنحاه تاشون هم عدد اشتباهی رو نشون میده

مثله الان که یه ارتفاع سنج الارم اسراییل سر میده پانصد تا ارتفاع سنج دیگه هم بلند بلند الارم اسراییل سر میدن

در حالیکه اگر آزادی بیان بود ما صدها ارتفاع سنج داشتیم یکی الارم ازدواج جوان‌ها یکی الارم مسایل اقتصادی یکی الارم فرهنگ یکی الارم تمدن رو سر میداد این مشکلات رو نداشتیم

ولی خوب دیگه هزاران نا ارتفاع سنج داریم همشون خوردن به یک سنسور بقیه ارتفاع سنج ها رو هم بزنیم و خراب کنیم تا الارم ندن و سیاه نمایی نکنن

فرشته برمیگردد;1010250 نوشت:
ولی میتونیم مطمین باشیم هیچ وقت دو تا یا سه تا ارتفاع سنج همزمان خراب نمیشن بنابراین وقتی خلبان در آسمان هست همواره سه تا ارتفاع سنج رو همزمان نگاه میکنه

وقت بخیر

این مثال شما هم تازه برای حکومت کامل نیست.
چون اینجا فرض شده که ما توانستیم ارتفاع سنج دقیق بسازیم که کار اندازه گیری را به خوبی بلد هست - به عبارتی ما سه معصوم در عمل کرد داریم اما ممکنه یهو یکیشون فوت بشه, دو نفر دیگه هستند خیالمون راحته.

در حالی که برای حکومت بحث اینه که آیا ما اصلا ارتفاع سنج داریم ؟ اصلا ارتفاع سنج دقیق وجود داره ؟ اصلا میتونیم بسازیم ؟

Mellate Ebrahim;1010247 نوشت:

[/B]
معصوم در غیبت است , حال ما به فکرِ تشکیل حکومت بیافتیم یا نیافتیم ؟ چرا؟ چه کار کنیم ؟

شما نظرتان چیست ؟

با سلام

بنده مطالبی رو فی الجمله مطرح میکنم
امیدوارم به گفتگوی شما کمک کند.

وقتی من به عنوان یک مسلمان از خودم میپرسم آیا باید حکومت تشکیل بدهم
پیش از آن باید روی حکومت و مقتضیاتش فکر کنم.
یعنی این حکومت چیست که من بروم دنبالش؟

مثلا آیا من حق دارم برای مردم مالیات ببندم و متخلفان را مجازات کنم؟
مثلا حق دارم خمس و زکات را به تشخیص خودم مصرف کنم؟
تکلیف انفال چه میشود؟
آیا حق قضاوت کردن دارم؟ مثلا حق دارم بگویم فلانی مصداق مفسد فی الارض است و باید او را اعدام کنیم و بعد او را اعدام کنم؟
آیا حق داریم نظرات فقهی خودم را بر سایر مراجع و مکلفان تحمیل کنم؟
آیا اصلا حق دارم نظرات فقهی خود را روی مقلدین خودم پیاده کنم ؟
آیا حق دارم نظرات فقهی خودم را بر غیر مسلمانان یا اهل کتاب تحمیل کنم؟

فکر میکنم قانون گذاری، تحمیل کردن، قضاوت، تصرف در اموال یا مسئولیت های امام یا مردم
از موارد مهم در یک حکومت هستند.

از یک جهت که بنگریم میگوییم
به ما چه ربطی دارد که برویم برای مردم قانون بگذاریم و مردم را به خاطر تخلف مجازات کنیم؟
به ما چه که برویم قاضی شویم و نظرات خود را روی دیگران پیاده کنیم؟

یا حق

به نام خدا

هر سرزمینی احتیاج به حکومت دارد و اینکه ما بگوییم شیعیان در زمان غیبت حق تشکیل حکومت ندارند به نظر من غیر منطقی است.نمی شود شیعیان بنشینند تا اهل سنت و اهل کتاب بر آنها حکومت کنند.
اینکه یک گروه نتوانستند نظریه ولی فقیه یا حکومت اعلم بر اساس برتری فاضل بر مفضول را اجرا کنند و آن را از ولایت فقیه به سلطنت فقیه تبدیل کردند دلیل بر بد بودن نظریه ولایت فقیه نیست.

قدیما;1010297 نوشت:
هر سرزمینی احتیاج به حکومت دارد و اینکه ما بگوییم شیعیان در زمان غیبت حق تشکیل حکومت ندارند به نظر من غیر منطقی است.نمی شود شیعیان بنشینند تا اهل سنت و اهل کتاب بر آنها حکومت کنند.

سلام
تشکیل حکومت لازم هست ولی خوب مشروطه هم مخالف اسلام نبود یک شورای پنج نفره از فقهاء ناظر بر قوانین مجلس بودند میشد یک سری کارها از جمله حاکم شرع و ... به فقهاء داد ولی نه مسئولیت اجرایی را. قرارم نیست مسئولیت اجرایی به غیر شیعیان داده شود به یک مدیر و سیاست مدار که ریس جمهور باشد داده شود که حکومت شورایی و طبق نظر مردم که اکثرا مسلمان هستند باشد اینقدر هم به شورا و نظر جمعی در قرآن و اسلام اشاره شده سپرده شود قرار نیست یک نفر همه کاره شود و در همه امور دخالت کند هر کس در مسئولیت خودش کار خود را می کند تحت نظارت مردم. از قدیم گفتند همه چیز را همگان دانند هر کس طبق تخصص و توانایی خود به کار گرفته شود البته کاملا حکومت حق نخواهد شد ولی قدرت در ید یک نفر باشد آن هم غیرمعصوم و خطاپذیرباشد.

با سلام مجدد

Mellate Ebrahim;1010247 نوشت:
معصوم در غیبت است , حال ما به فکرِ تشکیل حکومت بیافتیم یا نیافتیم ؟ چرا؟ چه کار کنیم ؟


در این خصوص باید به چند نکته توجه کرد:

نکته اول:
حکومت ضروری است
بدون شک جامعه نیازمند به حاکم و حکومت است، ضرورت این مسئله در گرو طولانی بودن غیبت نیست، اصلا جامعه ولو یک روز هم بدون حاکم نمی تواند باشد، امام علی(ع) هم به همین ضررورت اشاره فرموده اند:
«لَا بُدَّ لِلنَّاس‏ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر»؛ برای مردم گریزی از حاکم نیست، چه نیکوکار و چه بدکار(نهج البلاغه، ص82)
خب این روایت به صورت تلویحی می فرماید جامعه بدون حاکم، حتی از جامعه ای با حاکم بدرفتار نیز بهتر است. و البته این مسئله بدیهی است و هر کسی آن را درک می کند.

نکته دوم: اصل تنزّل تدریجی

عقل انسان میگوید اگر دستت به هدف نهایی که در ذهن داری نمیرسد، از آن هدفی که داری پله پله پایین بیا، مثلا اگر دستت به صد نمیرسد، بیا سراغ 99، اگر نشد برو سراغ 98، اگر نشد برو سراغ 97، اگر نشد 96 و...
این یک اصل کاملا عقلی و منطقی است که هر کسی آن را تصور کند، تصدیق خواهد کرد، و حتی اگر به زبان آن را انکار کند، در عمل آن را انجام میدهد، مثلا اگر کسی دستش به پزشک متخص نرسد، نمیگوید دیگر مهم نیست! بلکه نزد پزشک عمومی میرود؛ اگر پزشک عمومی نبود نمیگوید دیگر مهم نیست چه کسی من را درمان کند! بلکه میرود سراغ کسی که دانشجوی پزشکی است یا به صورت تجربی از بقیه آگاه تر است.

در حکومت هم همینطور است، در اینکه اگر معصوم در جامعه باشد، جز او کسی لایق حکومت نیست شکی وجود ندارد، اما تمام سخن در جایی است که معصومی نیست. طبیعتا عقل طبق اصلی که بیان شد نمی گوید حالا که معصوم نیست اصلا اهمیت ندارد چه کسی حاکم باشد!! بلکه میگوید برو سراغ کسی که به لحاظ علم و تقوا نزدیک ترین فرد به معصوم باشد.

نکته سوم: به حداقل رساندن احتمال خطا
روشن است که اگر یک انسان معصوم در رأس حکومت باشد درصد خطا به صفر میرسد، یعنی هیچ اشتباهی در مدیریت از سوی آن معصوم اتفاق نخواهد افتاد، اما در مورد هیچ غیر معصومی این درصد خطا به صفر نمیرسد، پس حکمت پیروی و تبعیت از نزدیک ترین فرد به معصوم طبق اصل تنزّل تدریجی این است که درصد خطا به حداقل برسد.
یعنی مثلا ما می گوییم اگر علی(ع) حاکم نشد نرو سراغ بقیه، برو سراغ شخصیتی چون سلمان، چون اگرچه درصد خطا مانند حکومت علی(ع) به صفر نمیرسد، اما بالاخره درصد خطای او بسیار کمتر از دیگران است، اشخاص دیگری اگر حاکم شوند اشتباهات به مراتب بزرگتری خواهند داشت.

درست مانند اینکه ما با اینکه پزشکان را معصوم نمیدانیم اما به آنها مراجعه می کنیم، حکمتش این است که اگرچه ممکن است آن پزشک اشتباه کند، اما احتمال اینکه غیر پزشکان در پزشکی اشتباه کنند ده ها برابر بیشتر از یک پزشک است! لذا ما از یک پزشک غیر معصوم تبعیت می کنیم.
حکومت فقیه هم همینگونه است، اگرچه در حاکمیت او هم احتمال خطا وجود دارد، اما این احتمال بسیار کمتر از حاکمیت غیر اوست، و اگر کسی غیر یک فقیه حاکم شود ده ها برابر بیشتر احتمال خطای رفتاری در او وجود دارد.

بنابراین در توجیه عقلانی تبعیت از فقیه «عصمت» لازم نیست، چون ما چاره ای بین برگزیدن یک انسان غیر معصوم نداریم، پس چه بهتر کسی را برگزینیم و از کسی تبعیت کنیم که احتمال خط در او کمتر است، همانطور که در تمام امور زندگی مان چنین می کنیم؛ در درمان از پزشک، در تعمیر ماشین از مکانیک، و در امور ساختمان و برق و صنعت از مهندسین تبعیت می کنیم.

فرشته برمیگردد;1010250 نوشت:
در حالیکه اگر آزادی بیان بود ما صدها ارتفاع سنج داشتیم یکی الارم ازدواج جوان‌ها یکی الارم مسایل اقتصادی یکی الارم فرهنگ یکی الارم تمدن رو سر میداد این مشکلات رو نداشتیم
ولی خوب دیگه هزاران نا ارتفاع سنج داریم همشون خوردن به یک سنسور بقیه ارتفاع سنج ها رو هم بزنیم و خراب کنیم تا الارم ندن و سیاه نمایی نکنن


سلام خانم مهندس، یکی از اشتباهات همیشگی شما خلط بین علوم تجربی و انسانی است، شما همیشه برای مسائل انسانی و اجتماعی، از این مثال های تجربی میزنید و این موجب خلط مسئله میشود.
در علوم تجربی ارتفاع سنج تا خراب نشود اشتباه نمیکند! یعنی نتیجه همواره واحد خواهد بود، و اصلا وابسته به گرایش های فکری نیست، برخلاف علوم انسانی! لذا می گویند روش تحقییق در علوم تجربی با علوم انسانی از اساس متفاوت است.
به نظرم مهندس بودن شما کمی در این مسائل رهزنی میکند!

در هر صورت نمیخواهم بحث از تشکیل حکومت در زمان غیبت، به بحث آزادی بیان کشیده شود! اما آنچه که مثال شما بر فرض اثبات می کند این است که یک سری ارتفاع سنج باید در کنار ارتفاع سنج اصلی باشند تا او اشتباه نکند، اما روشن است که به شرطی که واقعا ارتفاع سنج باشند.

اصل نظارت و نگاه نقادانه را من قبول دارم، اما خود شما هم نظارت و انتقاد در مورد سازه های مهندسی را به شرطی منطقی می دانید که طرفی که میخواهد نقد کند مهندس باشد(ارتفاع سنج باشد) وگرنه منطقی نخواهد بود، پس چطور توقع دارید مردم عادی بتوانند بر رفتار یک رهبر نظارت کرده و آن را نقد کنند؟ همین مثال شما داد می زند که ناظرین بر رهبر هم باید یک سری متخصص باشند، دقیقا به همین خاطر مجلس خبرگان رهبری تشکیل شده از یک سری متخصص به این کار گماشته شده اند.

بنابراین در مثال شما کاملا رعایت شده است که چندین ارتفاع سنج در کنار ارتفاع سنج اصلی باشند تا اشتباهی رخ ندهد!

با سلام و احترام

بیت المعمور;1010280 نوشت:
از یک جهت که بنگریم میگوییم
به ما چه ربطی دارد که برویم برای مردم قانون بگذاریم و مردم را به خاطر تخلف مجازات کنیم؟
به ما چه که برویم قاضی شویم و نظرات خود را روی دیگران پیاده کنیم؟

بای توجه کنید که از این امور چاره ای نیست...
بله اگر در جامعه ای میشد که نیاز به قضاوت نشود، نیاز به مجازات مجرم نباشد، نیاز به قنون گذاری نشود حرف شما درست بود، اما چاره ای از این امور نیست...
اما یک سری می آیند قوانین بشری را وضع می کنند به گونه ای که قائل به اصالت آزادی میشوند و حتی هم جنس بازی را به رسمیت میشناسند، اما یک عده ای سعی می کنند در نبود امام زمان(عج) در حد ممکن همان احکام اسلام و دین را اجرا کنند، اگرچه موفق به اجرای 100درصدی آن نخواهند شد، اما بالاخره در نگاه عقل همین هم بهتر ازحکومت های سکولار است.

قدیما;1010297 نوشت:
هر سرزمینی احتیاج به حکومت دارد و اینکه ما بگوییم شیعیان در زمان غیبت حق تشکیل حکومت ندارند به نظر من غیر منطقی است.نمی شود شیعیان بنشینند تا اهل سنت و اهل کتاب بر آنها حکومت کنند.
اینکه یک گروه نتوانستند نظریه ولی فقیه یا حکومت اعلم بر اساس برتری فاضل بر مفضول را اجرا کنند و آن را از ولایت فقیه به سلطنت فقیه تبدیل کردند دلیل بر بد بودن نظریه ولایت فقیه نیست.

اگرچه در اینکه ولایت فقیه بد اجرا شده است با شما اختلاف نظر دارم، اما در اینکه تعطیلی حکومت در دوران غیبت منطقی نیست، و همچنین در دفاع از اصل ولایت فقیه کاملا با شما هم عقیده ام.

س.سعید;1010361 نوشت:
شورای پنج نفره از فقهاء

چند نکته باید عرض کنم:
اولا: رهبری شورایی از اساس نشدنی است، قدرت باید به یک نفر ختم شود، اینکه به جای یک نفر، چند نفر در بالاترین مقام کشور بایستند نه مورد قبول عقل است، و نه شرع، و نه در سیره عقلا در طول تاریخ جایی دارد.
عقل می داند که واگذاری مدیریت به چند نفر، خودش موجب هرج و مرج است، چون ما حکومت را لازم میدانیم که از هرج و مرج نظرات در جامعه جلوگیری شود ویک نفر تصمیم بگیرد، بعد می آییم همین اشکال را در بالاترین رتبه های کشور جاری میسازیم!! قرآن کریم هم در کنار امر کردن به پیامبر(ص) به مشورت، در نهایت تأکید می کند که خود او باید تصمیم بگیرد، بنابرین ولایت فقیه با مشورت گرفتن در تنافی نیست
علاوه بر اینکه گاهی برخی تصمیمات باید یک دفعه ای و ضربتی صادر شود، نمیشود منتظر تشکیل شورا و ساز و کارهای آن شد!
نکته دیگر اینکه یکی از ویژگی های رهبران دینی ارتباط معنوی با مردم و وابستگی و دلدادگی است، این مسئله نقش بی بدیلی در پذیرش و تبعیت مردم از آن رهبر دارد، به همین خاطر می گویند شخص رهبر باید کاریزما داشته باشد، شما امروز می بینید که میلیون ها نفر عاشقانه رهبر را دوست دارند و حاضرند برای او جان بدهند، خلاصه این ارتباط قلبی و عاطفی که بسیاری از مردم با رهبری دارند مشهود است، اما این ارتباط نسبت به یک رهبری شورایی اصلا محقق نخواهد شد.
شما در نقل و سیره اهل بیت(ع) هم می بینید که اگر هیچ گاه دو نفر را برای یک منطقه منصوب نمیکرده اند! چه برای فتوا، چه برای قضاوت، و چه برای حکومت. اما همواره امر به مشورت می کرده اند.


س.سعید;1010361 نوشت:
یک سری کارها از جمله حاکم شرع و ... به فقهاء داد ولی نه مسئولیت اجرایی را. قرارم نیست مسئولیت اجرایی به غیر شیعیان داده شود به یک مدیر و سیاست مدار که ریس جمهور باشد داده شود

این مطلب که امروز هم جاریست، امروز هم امور اجرایی بر عهده ولی فقیه نیست، بر عهده رئیس جمهور است

س.سعید;1010361 نوشت:
سلام
تشکیل حکومت لازم هست ولی خوب مشروطه هم مخالف اسلام نبود یک شورای پنج نفره از فقهاء ناظر بر قوانین مجلس بودند میشد یک سری کارها از جمله حاکم شرع و ... به فقهاء داد ولی نه مسئولیت اجرایی را. قرارم نیست مسئولیت اجرایی به غیر شیعیان داده شود به یک مدیر و سیاست مدار که ریس جمهور باشد داده شود که حکومت شورایی و طبق نظر مردم که اکثرا مسلمان هستند باشد اینقدر هم به شورا و نظر جمعی در قرآن و اسلام اشاره شده سپرده شود قرار نیست یک نفر همه کاره شود و در همه امور دخالت کند هر کس در مسئولیت خودش کار خود را می کند تحت نظارت مردم. از قدیم گفتند همه چیز را همگان دانند هر کس طبق تخصص و توانایی خود به کار گرفته شود البته کاملا حکومت حق نخواهد شد ولی قدرت در ید یک نفر باشد آن هم غیرمعصوم و خطاپذیرباشد.

سلام

دوست عزیز اعلم یعنی کسی که اگاه ترین فرد به اجرای امور کشور و دین باشد و شورا و مردم ممکن است بتوانند این فرد را تشخیص دهند و هم ممکن است اشتباه کنند.[="#FF0000"]پس انتخاب شورا و مردم ملاک دقیقی نیست و از زمان مشروطه تا الان مسئولین به نوعی توسط مردم انتخاب شدند و حال و روزمان اینگونه است که می بینید، ملاک دقیق تر برای تشخیص حاکم اعلم در کلام حضرت علی(ع) در کتاب سلیم بن قیس آمده و آن نگاه به پیشرفت جامعه است[/]. اگر جامعه پیشرفت اقتصادی و معیشتی و دینی و غیره داشت یعنی اعلم بر سر کار است و اگر اینطور نبود یعنی انتخاب رهبر اشتباه بوده و آن شخص اعلم نبوده.منظورم از پیشرفت هم فقط پرتاب کردن میمون به آسمان نیست بلکه پیشرفت همه جانبه است مخصوصا در موضوع رفاه اقتصادی مردم.
حتی در مواردی نادر ممکن است اعلم غیر حوزوی باشد یا حتی از طریق پادشاهی به حکومت برسد.
ولی فقیه باید درباره اختیاراتی در محدود شرع اسلام است به مردم پاسخگو باشد.منظورم از پاسخگویی یک امر صوری که فقط روی کاغذ باشد و عملی نشود نیست بلکه اعلم باید به مطبوعات و اصحاب رسانه پاسخ بدهد و بابت هر ریال بوجه ای که گرفته پاسخ دهد و درآمد خود و خانواده اش کاملا شفاف باشد

موفق و سلامت باشید

مسلم;1010370 نوشت:
نکته اول: حکومت ضروری است
بدون شک جامعه نیازمند به حاکم و حکومت است، ضرورت این مسئله در گرو طولانی بودن غیبت نیست، اصلا جامعه ولو یک روز هم بدون حاکم نمی تواند باشد، امام علی(ع) هم به همین ضررورت اشاره فرموده اند:
«لَا بُدَّ لِلنَّاس‏ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر»؛ برای مردم گریزی از حاکم نیست، چه نیکوکار و چه بدکار(نهج البلاغه، ص82)
خب این روایت به صورت تلویحی می فرماید جامعه بدون حاکم، حتی از جامعه ای با حاکم بدرفتار نیز بهتر است. و البته این مسئله بدیهی است و هر کسی آن را درک می کند.

وقت بخیر

بنده با اینکه حکومت ضروری است موافق هستم.
حدیث ذکر شده هم طبیعتا به این اشاره دارد که بلاخره مردم نیازمندِ حاکم هستند, اما به این معنی نیست که جایز هستند تن به حاکم فاجر دهند.
این بدیهی است.

مسلم;1010370 نوشت:
نکته دوم: اصل تنزّل تدریجی
عقل انسان میگوید اگر دستت به هدف نهایی که در ذهن داری نمیرسد، از آن هدفی که داری پله پله پایین بیا، مثلا اگر دستت به صد نمیرسد، بیا سراغ 99، اگر نشد برو سراغ 98، اگر نشد برو سراغ 97، اگر نشد 96 و...
این یک اصل کاملا عقلی و منطقی است که هر کسی آن را تصور کند، تصدیق خواهد کرد،

خب پس ما فهمیدیم که حکومت ضروری است, اما از اینجا به بعد باید خیلی دقت کنیم...

شیوه درست اینه که :
حاکم اصلیِ حکومت معصوم ع باشد - یعنی ما مطمئن هستیم که این شخص ما را به سر منزل مقصود می رساند 100%.

مثالِ شما 3 ایراد دارد (حداقل برای حکومت) :
1- اول اینکه باید مطمئن شویم که 99 و 98 و 97 و... را می توانیم تشخیص دهیم و بشناسیم.
2- بعد از شناختِ ایشان, باید توانایی تشخیصِ اینکه آنها همچنان در مسیر درست پیش میروند یا خیر را نیز داشته باشیم.
3- در صورتی که ما تواناییِ دو موردِ قبل را داشته باشیم, به این معنی است که ما یا در حدِ ایشان هستیم یا بالاتر از ایشان و درنتیجه اصلا نیازی به رفتن به سراغِ ایشان نداریم.

مثال شما :

مسلم;1010370 نوشت:
مثلا اگر کسی دستش به پزشک متخص نرسد، نمیگوید دیگر مهم نیست! بلکه نزد پزشک عمومی میرود؛ اگر پزشک عمومی نبود نمیگوید دیگر مهم نیست چه کسی من را درمان کند! بلکه میرود سراغ کسی که دانشجوی پزشکی است یا به صورت تجربی از بقیه آگاه تر است.

شخصی بیمار است.
اگر پیش پزشک معصوم برود 100% درمان میشود.
در غیرِ این صورت :
بله دست و پا میزند و تلاش می کند برای درمانش, به شبه پزشکان از نظرِ خودش یا مردم مراجعه می کند, اما در نهایت ممکن است هلاک شود. (کاملا بدیهی است.)

این مثال درصورتی فقط درست می شود که بگوییم : با اینکه در مسائل دینی هلاک شد, اما خدا او را می بخشد.

مسلم;1010370 نوشت:
نکته سوم: به حداقل رساندن احتمال خطا
روشن است که اگر یک انسان معصوم در رأس حکومت باشد درصد خطا به صفر میرسد، یعنی هیچ اشتباهی در مدیریت از سوی آن معصوم اتفاق نخواهد افتاد، اما در مورد هیچ غیر معصومی این درصد خطا به صفر نمیرسد، پس حکمت پیروی و تبعیت از نزدیک ترین فرد به معصوم طبق اصل تنزّل تدریجی این است که درصد خطا به حداقل برسد.

این هم مثل مواردِ بالا و نکته دو که گفتم.

پس در نهایت اینطور شد :

بله حکومت ضروری است.
اما ما توانایی شناخت و انتخابِ شخصی با تقوا تر از دیگران و شایسته تر و نزدیک تر به معصوم ع را نداریم.


مگر اینکه معتقد باشیم بله, ما شخصی را از روی ناچاری که به گمانِ خودمان از همه شایسته تر است را انتخاب کردیم اما, کاملا احتمال دارد ما را با تصمیمات و تزریق هایش به سوی گمراهی و هلاکت بکشاند.

عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (بقره 216)
بسا چيزى را خوش نمى داريد و آن براى شما خوب است
و بسا چيزى را دوست مى داريد و آن براى شما بد است و خدا مى‏ داند و شما نمیدانید.

که در این صورت ما باید دلیل محکمی پیدا کنیم که در صورت هلاکت, خدا بر ما خواهد بخشید.

در مسائل دینی یک فتوای اشتباه کافیه که یک ملت را گمراه و نابود کند.

جناب مسلم لطفا از نوشته های بنده تفکیک بفرمایید تا ادامه دهیم.

مسلم;1010372 نوشت:
با سلام و احترام

بای توجه کنید که از این امور چاره ای نیست...
بله اگر در جامعه ای میشد که نیاز به قضاوت نشود، نیاز به مجازات مجرم نباشد، نیاز به قنون گذاری نشود حرف شما درست بود، اما چاره ای از این امور نیست...
اما یک سری می آیند قوانین بشری را وضع می کنند به گونه ای که قائل به اصالت آزادی میشوند و حتی هم جنس بازی را به رسمیت میشناسند، اما یک عده ای سعی می کنند در نبود امام زمان(عج) در حد ممکن همان احکام اسلام و دین را اجرا کنند، اگرچه موفق به اجرای 100درصدی آن نخواهند شد، اما بالاخره در نگاه عقل همین هم بهتر ازحکومت های سکولار است.

با سلام و احترام

آنچه ابتدا گفتم طرح مسئله بود.

من با تشکیل حکومت برای بر قراری عدالت موافقم.

اما این بدان معنا نیست که من موظف باشم قوانین خویش را بر دیگران تحمیل کنم. بلکه باید تا جایی که امکان دارد از دخالت در آزادی مردم بپرهیزم.

همچنین تشکیل حکومت عادلانه به معنای این نیست که ولایت مطلقه یا ولی فقیه باید بر سر آن باشد.

همچنین به این معنا نیست که باید از طریق نظامی خود را به دیگران تحمیل کنم و تشکیل حکومت دهم.

به همین جهت ممکن است نظام های سکولار و لیبرال دموکراسی بتوانند عدالت مورد نظر را اجرا کنند.
و حتی شاید یک نظام لیبرال دموکراسی بتواند عادلانه تر از یک نظام اسلامی باشد.

لذا اشکال یک نظام و قوانین یک نظام و حکومت مردم سالار نقش انحصاری در برتری آن حکومت در عدالت ندارد.

البته شاید شما دلایل قانع کننده ای آوردید که
هر نظام لیبرالی لزوما ناعادلانه تر از نظام اسلامی است.

بیت المعمور;1010403 نوشت:
به همین جهت ممکن است نظام های سکولار و لیبرال دموکراسی بتوانند عدالت مورد نظر را اجرا کنند.
و حتی شاید یک نظام لیبرال دموکراسی بتواند عادلانه تر از یک نظام اسلامی باشد.

لذا اشکال یک نظام و قوانین یک نظام و حکومت مردم سالار نقش انحصاری در برتری آن حکومت در عدالت ندارد.

البته شاید شما دلایل قانع کننده ای آوردید که
هر نظام لیبرالی لزوما ناعادلانه تر از نظام اسلامی است.

وقت بخیر

مقصود بنده بشخصه در این بحث اینه که , ما بهترین حکومتِ بدون معصوم ع را تصور کنیم, بعد حالا بیایم نقدش کنیم و چگونگیِ شکل گیریِ اون رو بررسی کنیم ببینیم این بهترین حکومته, روی چه حسابی و چطور بنا شده اصلا ؟

اینکه چطور عقلانیِ که به دستِ مردم و یا با شورا یک حکومت بنا بشه؟

درواقع :

دیکتاتوری : که مشخصِ باطل
دموکراسی : انتخاب مردم - آیا به لحاظ عقلی و منطقی یک کاره درستی هست ؟ یا اینکه از روی ناچاری تن به دموکراسی دادیم و درواقع شانسی هست و ممکنه باعث هلاکت بشه ؟
ولایت فقیه : چطوری عقلانیِ که انتخاب مردم و یا بزرگان قابل اعتماد و درست باشه ؟ آیا ممکن نیست هلاکت در پیش باشه ؟

معصوم ع : که 100% مشخص از طرف خدا.

Mellate Ebrahim;1010430 نوشت:

میتوانیم اول عقلی شروع کنیم (البته اگر حدیثی و آیه ای هم برای تایید بود در کنارش در صورت تمایل ذکر کنید).

پس از اینجا شروع کنیم فکر کنم بهتره :

معصوم در غیبت است , حال ما به فکرِ تشکیل حکومت بیافتیم یا نیافتیم ؟ چرا؟ چه کار کنیم ؟

شما نظرتان چیست ؟

با سلام و احترام

ابتدا از این پست شروع میکنم.

اگر بخواهید عقلی شروع کنیم
سوال اول
معصوم در غیبت است , حال ما به فکرِ تشکیل حکومت بیافتیم یا نیافتیم ؟ چرا؟

ما چه به فکر باشیم و چه نباشیم، حکومت تشکیل میشود. اگر چه برخی معتقدند حکومت ضرورت ندارد و میتوان به نوعی آنارشیسم رسید و مشکلی هم پیش نیاید.
اما به هر شکل بنده میگویم عقل حکم میکند برای دفع ظلم یا اجرای عدالت، نیازمندیم حکومت تشکیل بدهیم.
یا اگر حکومتی وجود دارد، باید تلاش کنیم آن حکومت به اجرای عدالت نزدیک شود. و اگر آن حکومت به اجرای عدالت تن در ندهد آن را تحت فشار قرار خواهیم داد تا زمانی که دست از ظلم بردارد.
این رویکرد عقلی به مسئله بود.
تشکیل حکومت برای دفع ظلم و اجرای عدالت

سوال دوم

چه کار کنیم ؟

مقصود از چه کار کنیم چیست؟ چه نظام سیاسی به کار ببریم؟ یا از چه طریقی به این نظام سیاسی برسیم ؟

پس خودش دو سوال میشود.

از طریق چه نظام سیاسی میتوان به اجرای عدالت نزدیک شد؟
دیکتاتوری، لیبرال دموکراسی، نظام اسلامی
هر کدام میتواند استعداد اجرای عدالت را داشته باشد.
مثلا اگر کشور ما دیکتاتوری باشد و فقط یک ولی فقیه در راس باشد ممکن است خیلی عادلانه تر بشود.

آیا میتوانیم و حق داریم یک نظام سیاسی را با جبر بر سر کار آوریم؟

مثلا با زور دموکراسی را در عراق حاکم کنیم و بعد بگوییم از اینجا به بعد رای مردم تعیین کننده است.
اما نه برای نابود کردن نظام دموکراتیک.

Mellate Ebrahim;1010430 نوشت:
وقت بخیر

مقصود بنده بشخصه در این بحث اینه که , ما بهترین حکومتِ بدون معصوم ع را تصور کنیم, بعد حالا بیایم نقدش کنیم و چگونگیِ شکل گیریِ اون رو بررسی کنیم ببینیم این بهترین حکومته, روی چه حسابی و چطور بنا شده اصلا ؟

شما میفرمایید بهترین حکومت بدون معصوم را تصور کنیم.

خوب شما پیشنهادی دارید ؟

Mellate Ebrahim;1010430 نوشت:

درواقع :

دیکتاتوری : که مشخصِ باطل
دموکراسی : انتخاب مردم - آیا به لحاظ عقلی و منطقی یک کاره درستی هست ؟ یا اینکه از روی ناچاری تن به دموکراسی دادیم و درواقع شانسی هست و ممکنه باعث هلاکت بشه ؟
ولایت فقیه : چطوری عقلانیِ که انتخاب مردم و یا بزرگان قابل اعتماد و درست باشه ؟ آیا ممکن نیست هلاکت در پیش باشه ؟

معصوم ع : که 100% مشخص از طرف خدا.

دیکتاتوری
دموکراسی
ولی فقیه

شما میفرمایید دیکتاتوری باطله. چرا؟
بعد بفرمایید تفاوت دیکتاتوری و ولی فقیه چیست؟

میتوان یک نظام دیکتاتوری را در نظر گرفت که ولی فقیه در راس آن باشد.
ممکن است یک دانشمند پادشاه شود یا فقیه یا سیاستمدار یا اقتصاد دان یا...
و ممکن است بسیار عادلانه حکومت کند.

اگر به محتوای قوانین این سه نظام نگاه کنید
ممکن است یک نظام دموکراتیک ، دیکتاتور باشد.
و یک نظام دیکتاتور، مردم سالار
و یک ولی فقیه، ضد اسلام و عدالت

------
حالا این سوال را میپرسیم
آیا احتمال خطا وجود دارد؟
بله

آیا این نظام ها میتوانند شما را به هلاکت بیاندازند؟
بله

اما آیا حق دارند شما را به هلاکت بیاندازند؟

خیر

آیا حق دارند آزادی شما را سلب کنند؟

خیر

Mellate Ebrahim;1010394 نوشت:
مثالِ شما 3 ایراد دارد (حداقل برای حکومت) :
1- اول اینکه باید مطمئن شویم که 99 و 98 و 97 و... را می توانیم تشخیص دهیم و بشناسیم.
2- بعد از شناختِ ایشان, باید توانایی تشخیصِ اینکه آنها همچنان در مسیر درست پیش میروند یا خیر را نیز داشته باشیم.
3- در صورتی که ما تواناییِ دو موردِ قبل را داشته باشیم, به این معنی است که ما یا در حدِ ایشان هستیم یا بالاتر از ایشان و درنتیجه اصلا نیازی به رفتن به سراغِ ایشان نداریم.

شما در ظاهر مقدمه اول را می پذیرید اما در ادامه به آن تن نمی دهید!!
وقتی شما پذیرفتید که چاره ای از حکومت نیست دیگر نمیشود به این بهانه ها از تشکیل حکومت سر باز زد! فراموش نکنید چاره ای از تشکیل حکومت نیست...!!

ثانیا: من همین سوالات را از مراجعه شما به یک پزشک و یک مکانیک و یک مهندس جویا میشوم:
1. شما که دسترسی به پزشک معصوم ندارید چگونه می فهمید بهترین پزشک را انتخاب کرده اید؟
2. چطور می فهمید که دارد در مسیر درست پیش می رود یا خیر؟
3. همچنین روشن است که تشخیص اینکه فلان پزشک، یک پزشک حاذق است نیازمند این نیست که شما یا سایر مردم آگاهی ای در سطح خود او داشته باشید!


Mellate Ebrahim;1010394 نوشت:
اگر پیش پزشک معصوم برود 100% درمان میشود.
در غیرِ این صورت :
بله دست و پا میزند و تلاش می کند برای درمانش, به شبه پزشکان از نظرِ خودش یا مردم مراجعه می کند, اما در نهایت ممکن است هلاک شود. (کاملا بدیهی است.)

این مثال درصورتی فقط درست می شود که بگوییم : با اینکه در مسائل دینی هلاک شد, اما خدا او را می بخشد.


Mellate Ebrahim;1010394 نوشت:
پس در نهایت اینطور شد :

بله حکومت ضروری است.
اما ما توانایی شناخت و انتخابِ شخصی با تقوا تر از دیگران و شایسته تر و نزدیک تر به معصوم ع را نداریم.

مگر اینکه معتقد باشیم بله, ما شخصی را از روی ناچاری که به گمانِ خودمان از همه شایسته تر است را انتخاب کردیم اما, کاملا احتمال دارد ما را با تصمیمات و تزریق هایش به سوی گمراهی و هلاکت بکشاند.

تمام پاسخ شما در یک کلام جمع است: چاره ای از حکومت نیست!!
در جایی که شما باید تشکیل حکومت بدهید هرگز اشتباه موجب بازخواست الهی نخواهد بود، در صورتی که شما در حد توان خود به مسئولیتتان عمل کنید.
بله اگر میشد جامعه بدون حکومت رها شود، خب ما هم باید آن را رها می کردیم، اما وقتی چاره ای نیست، خب هیچکدام از این توجیهات پذیرفتنی نخواهد بود. مثل این است که کسی که چاره ای زا مراجعه به پزشک ندارد حالا ما هی بگوییم ممکن است اشتباه کند، ممکن است نتوانی بهترین پزشک را تشخیص دهی، نمیتوانی بفهمی مسیر درست را می رود یا خیر، و...؛ خب این سخنان هرگز نمی تواند مانع مراجعه به پزشک شود!!

علاوه بر اینکه خبرگان یعنی جمعی از متخصصین بر اصل ملاک ها مثل علم و تقوا و مانند آن نظارت می کنند. مثل این است که شما به یک پزشک مراجعه کنید که تحت نظر ده ها پزشک است و دارند بر تشخیص او نظارت می کنند.

Mellate Ebrahim;1010430 نوشت:
درواقع :

دیکتاتوری : که مشخصِ باطل
دموکراسی : انتخاب مردم - آیا به لحاظ عقلی و منطقی یک کاره درستی هست ؟ یا اینکه از روی ناچاری تن به دموکراسی دادیم و درواقع شانسی هست و ممکنه باعث هلاکت بشه ؟
ولایت فقیه : چطوری عقلانیِ که انتخاب مردم و یا بزرگان قابل اعتماد و درست باشه ؟ آیا ممکن نیست هلاکت در پیش باشه ؟

معصوم ع : که 100% مشخص از طرف خدا.

شما توجه نمیکنید که ما چاره ای نداریم که یک گزینه را از بین دومی و سومی، انتخاب کنیم، این را فراموش نکنید!!

بیت المعمور;1010403 نوشت:
من با تشکیل حکومت برای بر قراری عدالت موافقم.
اما این بدان معنا نیست که من موظف باشم قوانین خویش را بر دیگران تحمیل کنم. بلکه باید تا جایی که امکان دارد از دخالت در آزادی مردم بپرهیزم

بیت المعمور;1010403 نوشت:
به همین جهت ممکن است نظام های سکولار و لیبرال دموکراسی بتوانند عدالت مورد نظر را اجرا کنند.
و حتی شاید یک نظام لیبرال دموکراسی بتواند عادلانه تر از یک نظام اسلامی باشد.

بنده با فرمایش شما فی الجمله موافقم اما دو نکته باید عرض کنم:
نکته اول: حکومت بدون تحمیل قانون به مردم ممکن نیست، اصلا به همین خاطر به حاکم تعبیر «ولی» به معنای اولی فی التصرف؛ یا «امیر» به معنای صاحب امر و مانند آن اطلاق میشود. البته در امور شخصی حق دخالت ندارد که این مورد اختلاف نیست، یعنی جانبداران دیدگاه ولی فقیه هم چنین قلمرویی برای فقیه قائل نیستند.

نکته دوم: تفاوت تشکیل حکومت سکولار و دینی چه معصوم و چه فقیه این است که در حکومت دینی قرار است قوانین الهی به عنوان محور طرح شوند، یعنی خود عدالت در حکومت دینی و غیر دینی تعریف متفاوتی دارد، مثلا در قصاص و حدود و دیات، و همچنین ترویج دین در سیستم آموزشی، موضع گیری های کلان سیاسی و مانند آن تفاوت های اساسی بین حکومت ها دینی و سکولار هست و هر دو خودشان را پیرو عدالت می دانند.

به عنوان نمونه میبینید که الان همجنس بازی در کشورهای سکولار به بهانه آزادی که در تعارض با آزدی دیگران نیست و کاملا عادلانه است به رسمیت شناخته میشود، یا کشتار کودکان یمنی به چشمشان نمی آید اما اگر دو نفر در یک حادثه تروریستی در غرب کشته شوند گوش فلک را کر می کنند، و هزاران مثال دیگر که نشان از تعریف متفاوت در عدالت، و نگرش دوگانه ی به آن دارند.

چون مبنای آنها دین نیست، راسیونالیسم است، عقلانیت خودبنیاد است! بنابراین در دید یک انسان بی دین ممکن است چنین نتیجه گیری ای صحیح باشد، اما یک انسان دیندار، خصوصا دین اسلام هرگز این دو را برابر نمیداند.

بیت المعمور;1010403 نوشت:
همچنین تشکیل حکومت عادلانه به معنای این نیست که ولایت مطلقه یا ولی فقیه باید بر سر آن باشد.

طبق آنچه که گذشت وقتی قرار شد حکومت عدل طبق نظر اسلام و قوانین الهی تشکیل شود دیگر باید یک اسلام شناس و مجتهد در رأس آن باشد.

بیت المعمور;1010447 نوشت:
میتوان یک نظام دیکتاتوری را در نظر گرفت که ولی فقیه در راس آن باشد.

بیت المعمور;1010447 نوشت:
اگر به محتوای قوانین این سه نظام نگاه کنید
ممکن است یک نظام دموکراتیک ، دیکتاتور باشد.
و یک نظام دیکتاتور، مردم سالار
و یک ولی فقیه، ضد اسلام و عدالت

ببینید ما داریم از نظریه ها بحث می کنیم، نه از اجرا!!
اشکال شما مثل این است که ما بگوییم باید برای درمان به پزشک مراجعه کنیم و بعد یک نفر به یک انسان متقلبی که مدرک پزشکی اش را جعل کرده است مراجعه کرده و درمان نشده!! خب اینکه اصل نظریه را زیر سوال نمی برد!!
عقل می گوید در نبود امام معصوم، بهترین گزینه برای حکومت یک فقیه عادل و مدیر است، ما باید از خود نظریه به خودی خود بحث کنیم، نه از اجرا!!
ما از خود قانون بحث می کنیم وگرنه میتوان بهترین قانون را به بدترین وجه اجرا کرد، و بدترین قانون را به بهترین وجه! اما خلط اجرا در تشخیص قانون حق، جز انحراف از بحث ثمره ای نخواهد داشت.

مسلم;1010451 نوشت:

حکومت بدون تحمیل قانون به مردم ممکن نیست

البته در امور شخصی حق دخالت ندارد

درباره جمله اولتان :
حکومت بدون تحمیل قانون ممکن است. ( اگر جایی امکان نداشت بله ... )
مثلا اوس و خزرج به پیامبر رجوع میکنند و بیعت میکنند تا بر آنها حکومت کند.
آقای ایکس و ایگرگ فلانی را حکم و قاضی میکنند تا اختلافشان رفع شود.
در گذشته یکی از روش های اساسی همین بود.

درباره جمله دومتان :

در امور غیر شخصی هم حق دخالت ندارد.
عدم دخالت محدود به امور شخصی نیست

مسلم;1010451 نوشت:
وقتی قرار شد حکومت عدل طبق نظر اسلام و قوانین الهی تشکیل شود دیگر باید یک اسلام شناس و مجتهد در رأس آن باشد.

خیر لازم نیست

مسلم;1010451 نوشت:
وقتی قرار شد حکومت عدل طبق نظر اسلام و قوانین الهی تشکیل شود دیگر باید یک اسلام شناس و مجتهد در رأس آن باشد.

خیر لازم نیست

مسلم;1010455 نوشت:
ببینید ما داریم از نظریه ها بحث می کنیم، نه از اجرا!!
اشکال شما مثل این است که ما بگوییم باید برای درمان به پزشک مراجعه کنیم و بعد یک نفر به یک انسان متقلبی که مدرک پزشکی اش را جعل کرده است مراجعه کرده و درمان نشده!! خب اینکه اصل نظریه را زیر سوال نمی برد!!
عقل می گوید در نبود امام معصوم، بهترین گزینه برای حکومت یک فقیه عادل و مدیر است، ما باید از خود نظریه به خودی خود بحث کنیم، نه از اجرا!!
ما از خود قانون بحث می کنیم وگرنه میتوان بهترین قانون را به بدترین وجه اجرا کرد، و بدترین قانون را به بهترین وجه! اما خلط اجرا در تشخیص قانون حق، جز انحراف از بحث ثمره ای نخواهد داشت.

قانون و محتوا با شکل و ساختار حکومت فرق میکند.

اجرای قوانین هم با خود قوانین فرق میکند.

مثلا در نظام پادشاهی یک نفر در راس حکومت قرار میگیرد.
این شخص میتواند قوانین اسلامی را لحاظ کند.
و درست هم اجرا کند.
به مردم اهمیت بدهد....

مثلا ممکن است در یک نظام دموکراتیک، قوانین ضد اسلامی وضع و اجرا گردد.
پس لازم نیست در نظام پادشاهی، قوانین ظالمانه باشد.
یا در دموکراسی، قوانین عادلانه باشد.

باید نظام و شکل حکومت به گونه ای باشد که جلوی رشد عدالت گرفته نشود. جلوی آزادی مردم گرفته نشود.

بیت المعمور;1010444 نوشت:
شما میفرمایید بهترین حکومت بدون معصوم را تصور کنیم.
خوب شما پیشنهادی دارید ؟

وقت بخیر

بنده میگویم بهترین حکومتِ غیر معصوم ع را تصور کنیم.
مثلا از مردمان 700 سالِ پیش شروع کنیم که فکر میکنند و بهترین حکومت را تصور میکنند
بعد مردمِ 400 سال پیش مجدد فکر میکنند و بهترین را تصور میکنند
بعد مردم 100 سال پیش و در نهایتا ما الان تصور میکنیم بهترین حکومت را.

صرف نظر از اینکه ممکنه مردمان در هر بازه ی زمانی, یک حکومت را بهتر تلقی کنند, ممکن است ما نیز امروز خیال کنیم که این حکومتی که تصور میکنیم بهتر از بقیه است, اما خودش در عینِ حال یکی از بدترین نوعِ حکومت باشد.

بله در واقع ما به این نتیجه رسیدیم که این کشتی را باید یک ناخدا بلاخره هدایت کند
اگر معصوم باشد که خیالمان راحت است که 100% کار بلد است.
حال اگر قرار باشد این جایگاه به کسی دیگر داده شود, اگر این احتمال وجود داشته باشد حتی 1% ممکن است مارا به هلاکت بکشاند و گمراه کند, این باعثِ هلاکتِ ابدیِ ما میشود.

پس یا باید بگوییم بلاخره ما ناچاراً به زعمِ خودمان بهترین ناخدا را انتخاب میکنیم, اما در عینِ حال هر آن ممکن است مارا به هلاکت ابدی ببرد. اما ناچاریم.
و در این صورت باید مطمئن باشیم که اگر هلاکمان کرد , خدا به ما حق می دهد , چون ناخدای اصلی را از ما دریغ کرده بود و ما چاره ای نداشتیم و خیال میکردیم این شخص بهتر از بقیه ناخدایی بلد است اما متاسفانه نابودمان کرد.

وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ﴿۶۷﴾
و مى‏ گويند پروردگارا ما رؤسا و بزرگان خويش را اطاعت كرديم و آنها ما را از راه به در كردند. ( احزاب ۶۷)

پس بله ما به این نتیجه رسیدیم که حکومت برای انسان ها لازم است.
اما قدم بعدی عقل به ما میگوید اگر دست به این کار زدیم و هلاک شدیم چه ؟ (هلاکت ابدی).

جواب :
1- یا باید ثابت کنیم که قطعا هلاک نمیشویم.
2- یا ثابت کنیم که اگر در دین هلاک شدیم, و اگر بر خلاف دستوراتِ خدا که خیال میکردیم مورد رضای خداست عمل کردیم, خدا این را بر ما میبخشد؟ چرا ؟

=================================

شاید این سوال ها قبل از فکر کردن به تشکیل حکومت ما را به این فکر فرو ببرد و هدایت کند :

که اصلا چرا خدا, ناخدا را از ما دریغ کرده ؟ آیا اصلا خدا دریغ کرده ؟
چرا چوپان گله را رها کرده که حالا گوسفندان از بین خود چوپان انتخاب کنند ؟ اصلا می شود گوسفندی هدایت دیگر گوسفندان را به عهده بگیرد؟ از طرفی گله ی بدونِ چوپان مگر می شود ؟ چوپان چه شده ؟

بیت المعمور;1010447 نوشت:
حالا این سوال را میپرسیم
آیا احتمال خطا وجود دارد؟
بله

آیا این نظام ها میتوانند شما را به هلاکت بیاندازند؟
بله

خیلی عالی بود.

بیت المعمور;1010447 نوشت:

اما آیا حق دارند شما را به هلاکت بیاندازند؟

خیر

آیا حق دارند آزادی شما را سلب کنند؟

خیر

بله دقیقا.
اما باز بحث اینه که حالا چه زور بگویند چه نگویند, آیا باز باعثِ نجاتِ 100% ما هست یا اینکه همچنان باز احتمالِ هلاکتمان در صورتِ آزادیِمان و داشتن اختیارِ خودمان نیز هم هست ؟

با سلام و عرض ادب

البته یه چیزی هست ، اینجا گفته شده رهبری ارتفاع سنج نیست بلکه رهبر و خلبان است ، رهبری گفته شده ناخدای کشتی است ، اما سوال ، آیا یک ناخدای خوب میتواند بدون ارتفاع سنج سالم حکومت کند ؟

اگر نمیتواند ، چه کسی مسئول پیدا کردن ارتفاع سنج درست و تعمیر آن است ؟ ملت یا رهبر ؟ چون حکومت ما مردمی است مردم اینکار را میکنند ، مردم دولت را انتخاب میکنند آن هم دیده شده گاهی بر خلاف نظر رهبر !

اما وقتی مشکل به وجود می آید میگویند رهبری مقصر است !

مسلم;1010449 نوشت:
شما در ظاهر مقدمه اول را می پذیرید اما در ادامه به آن تن نمی دهید!!
وقتی شما پذیرفتید که چاره ای از حکومت نیست دیگر نمیشود به این بهانه ها از تشکیل حکومت سر باز زد! فراموش نکنید چاره ای از تشکیل حکومت نیست...!!

وقت بخیر

در واقع بهانه نیست, فکرِ منطقیِ دومی باعث میشود که فکرِ اولی تحت تاثیر قرار بگیرد.
بله ناخدا لازم است,
اما قدم دوم : ناخدایی که دیگر مطمئن نیستیم ما را به مقصد برساند.

اگر ممکنه جناب مسلم پست 29 بنده رو هم بخونید ممنون. http://www.askdin.com/showthread.php?t=64489&p=1010477&viewfull=1#post1010477

مسلم;1010449 نوشت:
ثانیا: من همین سوالات را از مراجعه شما به یک پزشک و یک مکانیک و یک مهندس جویا میشوم:
1. شما که دسترسی به پزشک معصوم ندارید چگونه می فهمید بهترین پزشک را انتخاب کرده اید؟
2. چطور می فهمید که دارد در مسیر درست پیش می رود یا خیر؟
3. همچنین روشن است که تشخیص اینکه فلان پزشک، یک پزشک حاذق است نیازمند این نیست که شما یا سایر مردم آگاهی ای در سطح خود او داشته باشید!

پاسخ این است...
نهایتا پزشک ممکن است من را بکشد.
چوپانِ فیک ممکن است ما را به پرتگاه ها ببرد.
در واقع همش در استرس و نگرانی و سرگردانی.

مسلم;1010449 نوشت:
تمام پاسخ شما در یک کلام جمع است: چاره ای از حکومت نیست!!
در جایی که شما باید تشکیل حکومت بدهید هرگز اشتباه موجب بازخواست الهی نخواهد بود، در صورتی که شما در حد توان خود به مسئولیتتان عمل کنید.
بله اگر میشد جامعه بدون حکومت رها شود، خب ما هم باید آن را رها می کردیم، اما وقتی چاره ای نیست، خب هیچکدام از این توجیهات پذیرفتنی نخواهد بود.

پس شما میگویید, خدا, ناخدا(هدایت) را از ما دریغ کرده و ما را در سرگردانی و احتمالاتِ گمراهی رها کرده و نخواسته که ما خیالمان راحت باشد که 100% مسیر را درست میرویم.
چوپان گله را به حال خود رها کرده و رفته و گفته خودتان از بین خودتان چوپان برای هدایت انتخاب کنید.!!! و از قضا ممکن است هلاک هم شوید.
باید دلیل محکمی بیاورید که اگر هلاک شدیم در دین , خدا بر ما میبخشد. (میدانید که اینجا بحث شرک و کفر است - و ایمان فاصله چندانی با کفر ندارد- لبه تیغه)

وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ﴿۶۷﴾
و مى‏ گويند پروردگارا ما رؤسا و بزرگان خويش را اطاعت كرديم و آنها ما را از راه به در كردند. ( احزاب ۶۷)

اصلا آیا کسی چوپانی و ناخدایی بلد است ؟ یا اینکه ما خیال میکنیم بلد است و فقط اَداست ؟؟ معیار تشخیصمان چیست ؟

به من بیاموز;1010479 نوشت:
با سلام و عرض ادب

البته یه چیزی هست ، اینجا گفته شده رهبری ارتفاع سنج نیست بلکه رهبر و خلبان است ، رهبری گفته شده ناخدای کشتی است ، اما سوال ، آیا یک ناخدای خوب میتواند بدون ارتفاع سنج سالم حکومت کند ؟

اگر نمیتواند ، چه کسی مسئول پیدا کردن ارتفاع سنج درست و تعمیر آن است ؟ ملت یا رهبر ؟ چون حکومت ما مردمی است مردم اینکار را میکنند ، مردم دولت را انتخاب میکنند آن هم دیده شده گاهی بر خلاف نظر رهبر !

اما وقتی مشکل به وجود می آید میگویند رهبری مقصر است !

سلام و عرض ادب

کاپیتان 5 تا ارتفاع سنج را که خود می پسندد را انتخاب می کند و بعد می گذارد جلو مسافران و می گوید از این ارتفاع سنج ها یکی را انتخاب کنید.

تقصیر مسافران و ملت چیه!؟

قدیما;1010484 نوشت:
کاپیتان 5 تا ارتفاع سنج را که خود می پسندد را انتخاب می کند و بعد می گذارد جلو مسافران و می گوید از این ارتفاع سنج ها یکی را انتخاب کنید.

خب وقتی کاپیتان میبیند گاهی بین این پنج عدد مسافران درست آن را انتخاب میکنند که کمترین کارایی را دارد ، حق بدهید که نگران باشد که مبادا مسافران تحت تاثیر القائات سفینه ی دزدان دریایی و تبلغات آنها ، ارتفاع سنج کاملا خراب را انتخاب کنند .

قدیما;1010484 نوشت:
تقصیر مسافران و ملت چیه!؟

تقصیرشان این است که به کاپیتان خوب خودشان اعتماد لازم را ندارند و چشمشان دنبال کاپیتان کشتی دزدان دریایی است !

به من بیاموز;1010479 نوشت:
البته یه چیزی هست ، اینجا گفته شده رهبری ارتفاع سنج نیست بلکه رهبر و خلبان است ، رهبری گفته شده ناخدای کشتی است ، اما سوال ، آیا یک ناخدای خوب میتواند بدون ارتفاع سنج سالم حکومت کند ؟

وقت بخیر

بحث اینه که آیا اصلا کسی ناخدایی بلد است ؟ چطور تشخیص دهیم که این از بقیه ناخدایی بیشتر بلد است ؟
اصلا اگر تشخیص هم دهیم, آیا احتمال ندارد این ناخدا ما را به هلاکت بکشاند ؟

Mellate Ebrahim;1010480 نوشت:
وقت بخیر

در واقع بهانه نیست, فکرِ منطقیِ دومی باعث میشود که فکرِ اولی تحت تاثیر قرار بگیرد.
بله ناخدا لازم است,
اما قدم دوم : ناخدایی که دیگر مطمئن نیستیم ما را به مقصد برساند.

اگر ممکنه جناب مسلم پست 29 بنده رو هم بخونید ممنون. http://www.askdin.com/showthread.php?t=64489&p=1010477&viewfull=1#post1010477

پاسخ این است...
نهایتا پزشک ممکن است من را بکشد.
چوپانِ فیک ممکن است ما را به پرتگاه ها ببرد.
در واقع همش در استرس و نگرانی و سرگردانی.

پس شما میگویید, خدا, ناخدا(هدایت) را از ما دریغ کرده و ما را در سرگردانی و احتمالاتِ گمراهی رها کرده و نخواسته که ما خیالمان راحت باشد که 100% مسیر را درست میرویم.
چوپان گله را به حال خود رها کرده و رفته و گفته خودتان از بین خودتان چوپان برای هدایت انتخاب کنید.!!! و از قضا ممکن است هلاک هم شوید.
باید دلیل محکمی بیاورید که اگر هلاک شدیم در دین , خدا بر ما میبخشد. (میدانید که اینجا بحث شرک و کفر است - و ایمان فاصله چندانی با کفر ندارد- لبه تیغه)

وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ﴿۶۷﴾
و مى‏ گويند پروردگارا ما رؤسا و بزرگان خويش را اطاعت كرديم و آنها ما را از راه به در كردند. ( احزاب ۶۷)

اصلا آیا کسی چوپانی و ناخدایی بلد است ؟ یا اینکه ما خیال میکنیم بلد است و فقط اَداست ؟؟ معیار تشخیصمان چیست ؟

سلام علیکم

خداوند غایت رو تعیین کرده و مشخص کرده فقط جبر در دین نیست مشکل همین است . اگر یک دیکتاتور یا یک تمامیت طلب مثل فرعون بیاید عده ای از روی رضا واکثریتی از روی ناچاری و نا امیدی تن میدهند و تکلیف مشخص . مشکل اساسی دین این است که از ما ، انسان شدن میخواهد آزادگی حقیقی و سعادت را طوری معرفی کرده که باید بشویم نه آنچنانکه شبه آدم هستیم آزاد و سعادتمند میشویم . پس مطابق آن شدن میخواهد . و از طرفی اجبار را نمیپذیرد

انسان خودش باید بخواهد و خود پرستی و جهل را کنار بگذارد ، ولی این مساله رو نمیفهمد که نمیشود در جنگلی که از خودخواهی ها ساخته شده به سعادت رسید

پاسخ این است که باید بشوی آنچیز که در آن استعاداد داری . و این زوری نیست ، انتخاب با توست

خدا راه را نشان داده ناخدا مطابق آن نقشه باید برود فقط باید برود همین . هر قدر در مسیر باشد متنعم میشود . امام زمان همه را به مقصود میرساند ولی او هم از مردم رفتن و شدن میخواهد

هر ولی صالحی بیاید رفتن و شدن میخواهد هرچند که بممقصود نهایی نمیرسد ولی بقدر راه رفته تشنگی مشایین رفع میگردد و خداوند و ولی زمان آنها را در تمام زمانها حمایت میکنند و این وعده قرآن است منحصر در آخر الزمان نیست

چه یک نفر این راه را برود خداوند و امام زمان با او هستند چه یک کشور یا صد کشور آدم

به من بیاموز;1010487 نوشت:
خب وقتی کاپیتان میبیند گاهی بین این پنج عدد مسافران درست آن را انتخاب میکنند که کمترین کارایی را دارد ، حق بدهید که نگران باشد که مبادا مسافران تحت تاثیر القائات سفینه ی دزدان دریایی و تبلغات آنها ، ارتفاع سنج کاملا خراب را انتخاب کنند .

این ارتفاع سنج خراب را چرا انتخاب کردند و گذاشتن جز گزینه ها. انواع ارتفاع سنج ها القابی مثل فتنه گر و منحرف و غربگرا گرفتن و کنار گذاشته شدن، این را هم کنار می گذاشتن.

[="#FF0000"]قیامت به خدا چه جوابی دارند بدهند که گزینه خراب را جلو مردم گذاشتن. [/]

به من بیاموز;1010488 نوشت:
تقصیرشان این است که به کاپیتان خوب خودشان اعتماد لازم را ندارند و چشمشان دنبال کاپیتان کشتی دزدان دریایی است !

این چه جور کاپیتان خوبی که ارتفاع سنج خراب را انتخاب می کند.

بیت المعمور;1010458 نوشت:
درباره جمله اولتان :
حکومت بدون تحمیل قانون ممکن است. ( اگر جایی امکان نداشت بله ... )
مثلا اوس و خزرج به پیامبر رجوع میکنند و بیعت میکنند تا بر آنها حکومت کند.
آقای ایکس و ایگرگ فلانی را حکم و قاضی میکنند تا اختلافشان رفع شود.
در گذشته یکی از روش های اساسی همین بود.

شما حکومت را با قضاوت اشتباه گرفته اید!! قضاوت فقط یکی از شئون حکومت است!

بیت المعمور;1010462 نوشت:
خیر لازم نیست


فقط یک کلام: خیر، لازم نیست!
خب بنده هم می گویم بله، لازم است!!
اینکه بحث نشد! بنده دلیل آوردم!

بیت المعمور;1010465 نوشت:
قانون و محتوا با شکل و ساختار حکومت فرق میکند.

اجرای قوانین هم با خود قوانین فرق میکند.

مثلا در نظام پادشاهی یک نفر در راس حکومت قرار میگیرد.
این شخص میتواند قوانین اسلامی را لحاظ کند.
و درست هم اجرا کند.
به مردم اهمیت بدهد....

خب بنده هم همین را عرض کردم!! ما بر سر اجرا بحث نمی کنیم!!
طبیعتا یک اسلام شناس مجتهد، مدیر، سیاستمدار و با تقوا میزان خطای او کمتر از بقیه است! عقل این را می فهمد! این که ما این بهترین دیدگاه را بد اجرا کنیم خارج از بحث است!

Mellate Ebrahim;1010480 نوشت:
بله ناخدا لازم است,
اما قدم دوم : ناخدایی که دیگر مطمئن نیستیم ما را به مقصد برساند.


وقتی ناخدا لازم است باید ناخدا برگزید ولو آنکه ما را به نابودی بکشاند! چون رها کردن کشتی بدون ناخدا به احتمال بیشتری ما را به نابودی و هلاکت می کشاند(دقت کنید) من اینکه تأکید می کنم شما به این مسئله توجه داشته باشید که جامعه بدون حکومت نمیشود از این باب است! ما چاره ای نداریم، یا باید بدون ناخدا هلاک شویم، یا با ناخدایی که اگرچه احتمال هلاکت به صفر نمیرسد، اما به حداقل میرسد!


Mellate Ebrahim;1010480 نوشت:
پاسخ این است...
نهایتا پزشک ممکن است من را بکشد.
چوپانِ فیک ممکن است ما را به پرتگاه ها ببرد.
در واقع همش در استرس و نگرانی و سرگردانی.

این پاسخ نیست...
چون بازهم چاره ای از این پزشک و چوپان نیست! ما هم قبول داریم تا صاحب تمام هستی نیاید ما از نگرانی و سرگردانی خلاص نمی شویم؛ اما در خانه شما که شب شد و خورشید رفت شما مینشینید تا دوباره با خورشید هوا روشن شود؟ یا در این دوران تا آمدن خورشید به دنبال شمع و چراغی، چیزی می گردید؟ ولو آنکه نورش با خورشید برابری نمیکند!

Mellate Ebrahim;1010480 نوشت:
باید دلیل محکمی بیاورید که اگر هلاک شدیم در دین , خدا بر ما میبخشد

خیلی ساده است:
1. چاره ای از حکومت نیست
2. اگر ما بهترین انسان و نزدیک ترین انسان به معصوم را برای حکومت برنگزینیم، بدترین ها مسلط میشوند
3. ما میخواهیم دین را برپا کنیم، به همین خاطر اسلام شناس را بر مسند قدرت می نشانیم، نه مخالف اسلام را!
4. خداوند کسی را که برای اجرای دینش قیام نموده به گونه ای که اگر او قیام نمیکرد مخالفین دین خدا حاکم میشدند را مواخذه نمیکند!

Mellate Ebrahim;1010480 نوشت:
وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ﴿۶۷﴾
و مى‏ گويند پروردگارا ما رؤسا و بزرگان خويش را اطاعت كرديم و آنها ما را از راه به در كردند. ( احزاب ۶۷)

من تعجب می کنم از شما!!! این آیه پیروی را به صرف بزرگِ قوم بودن نکوهش می کند، نه اصل پیروی را!! اگر به خاطر علم ایشان بود نکوهش نمیشدند.
خب آیاتی که به تبعیت از علما دعوت می کنند را چرا نمی بینید: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذينَ أَسْلَمُوا لِلَّذينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ »؛ ما تورات را نازل كرديم در حالى كه در آن، هدايت و نور بود و پيامبران، كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند، با آن براى يهود حكم مى ‏كردند و (همچنين) علما و دانشمندان به اين كتاب كه به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، نیز حکم مى ‏نمودند(مائده:44)

دست از این ظاهر گرایی های گمراه کننده باید برداشت، قرآن از یک طرف تبعیت از پدران را نکوهش می کند: «وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا»(بقره:170)
اما از یک طرف یوسف خود را پیرو پدرانش دانست: «وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوب‏»(یوسف:38)

پس معلوم است که اگر کسی پدرانش بر حق باشند واز ایشان تبعیت کند مشکلی ندارد، یعنی صرف تبعیت از پدران و بزرگان مشکلی ندارد، دلیل قرار دادن آن مشکل دارد!

اینکه ما در نبود معصوم کسی را حاکم کنیم که قرار است همان آرمان ها را دنبال کند در نگاه خداوند عقوبت ندارد، بلکه این که ما به این بهانه ها و برداشت های نادرست حکومت را برای قاجارها و پهلوی ها رها کنیم تا روضه امام حسین(ع) را تعطیل کنند و حجاب از سر زنان بکشند، اینهاست که روز قیامت باید انسان جوابگو باشد، نه تشکیل حکومت برای اجرای احکام دین!!

مسلم;1010501 نوشت:
ما چاره ای نداریم، یا باید بدون ناخدا هلاک شویم، یا با ناخدایی که اگرچه احتمال هلاکت به صفر نمیرسد، اما به حداقل میرسد!

ناخدایی که قرار است انتخاب کنیم, اصلا به این معنا نمیتواند باشد که او 99% درست میرود و فقط 1% اشتباه.
چون در همون پست اول گفتم ما نیاز به شناختِ 99% و 98% و... داریم که اصلا آیا همین قدر هم توانایی داریم که شخصی که 99% هست پیدا کنیم ؟

ای بسا شخصی که خیال میکنیم و شاید اسمِ اعظم هم دارد اما به هلاکت میرود و به هلاکت میدهد قومش را.
لذا نمیتوانیم ناخدا را جوری فرض کنیم که او با فهمِ 99% پشتِ سکان کشتی است, بلکه ای بسا فقط دارد با سکان کشتی بازی می کند.

حتی شما بنا را بر این گذاشته اید که مردم و بزرگان خودشان قدرتِ شناختِ تواناییِ فنیِ ناخدا را تا 99% دارند.
در حالی که ما چطور بفهمیم این شخص منافق و بازیگر نیست, شاید شیطان است لباس دین پوشیده ؟ صرف ظاهرش و پاسخگویی امتحانات کتبی و سوابق 6000 سال عبادتش میتواند تکیه گاه محکمی باشد ؟

نمونه اش : فقهای یهود و مسیحیت , فقهای صدر اسلام , حاکمانِ انتخابی ابوبکر و عمر که تا امروز میلیارد ها نفر آنها را ناخدای خوب و نیکو میدانند و دارند به کجا میروند.
چطور باید بلاخره ما خیالمان راحت باشد و اینقدر بین غیر معصومین دست و پا بزنیم و آخرش یکی را انتخاب کنیم که فقط خیال میکنیم از همه بهتر است!

مسلم;1010501 نوشت:
1. چاره ای از حکومت نیست
2. اگر ما بهترین انسان و نزدیک ترین انسان به معصوم را برای حکومت برنگزینیم، بدترین ها مسلط میشوند
3. ما میخواهیم دین را برپا کنیم، به همین خاطر اسلام شناس را بر مسند قدرت می نشانیم، نه مخالف اسلام را!

ببینید همه ی گذشتگان ادعا میکردند دارند طبق دستورات خدا و کتاب پیش میروند با آیه و حدیث و برداشت های مختلف از محکم و متشابهات.
و نهایتا حکومت هایی به اسم دین بنا کردند که بدتر از حکومت های کفر و شرک شد.

مسلم;1010501 نوشت:
4. خداوند کسی را که برای اجرای دینش قیام نموده به گونه ای که اگر او قیام نمیکرد مخالفین دین خدا حاکم میشدند را مواخذه نمیکند!

همه ی قبلی ها یکی پس از دیگری از 3000 سال پیش, یک مسیر و اشتباهِ دقیقا تکراری را می کنند تا امروز.
همه میگویند ما مثل گذشتگان نیستیم و ما با تفقه میخواهیم دین خدا را نگه داریم.


چرا قبل از اینکه ما نگاه به " خودمان " کنیم , نگاه به " او " نمیکنیم ؟

پس درنتیجه صرف نظر از بی نتیجه بودنِ مورادِ بالاتر که دست به انتخاب و حکومت بزنیم,
========================================

ما اگر به این نتیجه میرسیم که حکومت لازم است, چرا لزوما باید به این فکر کنیم که خودمان حکومت بزنیم ؟چرا نباید به فکرِ پیدا کردن و بازگشتِ حاکم اصلی بی افتیم ؟
وقتی به این نتیجه میرسیم که چاره ای نداریم و میبینیم که نمیتوانیم واقعا از بین گله کسی را برای چوپانی انتخاب کنیم , چرا نا امید نشویم ؟

چرا نباید نا امید شویم و از رفتنِ معصوم بفهمیم و اعتراف کنیم که بدبخت شدیم و راهی نداریم جز آمدنش ؟
خیلی احادیث داریم راجعبه " فرج در نا امیدی است " !!!

اِنَّ هذا الاَمرَ لا یَأتیکُم إلّا بَعدَ إیاسٍ
این امر (فرج امام زمان(ع)) برای شما محقق نمی‌شود مگر بعد از ناامیدی.
فعلیکم بالصَّبرِ. إنما یَجییءُ الفَرَجُ عَلی الیأسِ
بر شماست صبر کردن. جز این نیست که فرج در هنگام ناامیدی فرا می‌رسد.
========================================

پس در واقع منظورم این بود, حتی اگر ما به بن بست هم بخوریم, غلط نیست. اتفاقا ای بسا دقیقا این بن بست همان هست که مقصود خداست. و یک مسیر تکراری غلط را باز نرویم.

قدیما;1010495 نوشت:
این ارتفاع سنج خراب را چرا انتخاب کردند و گذاشتن جز گزینه ها. انواع ارتفاع سنج ها القابی مثل فتنه گر و منحرف و غربگرا گرفتن و کنار گذاشته شدن، این را هم کنار می گذاشتن.

قیامت به خدا چه جوابی دارند بدهند که گزینه خراب را جلو مردم گذاشتن.

شاید مجبور بودند برای جلوگیری از جنگ و اختلاف داخلی !

مسلم;1010497 نوشت:
شما حکومت را با قضاوت اشتباه گرفته اید!! قضاوت فقط یکی از شئون حکومت است!

خودتان می گویید قضاوت فقط یکی از شئون حکومت است
و وقتی من از همین قضاوت، مثال می زنم.
شما می گویید چون مثال بنده برای قضاوت بوده است پس من حکومت را با قضاوت اشتباه گرفته ام.
واقعا این نتیجه گیری عقلانی است ؟!!
گاهی اوقات انسان را از خودتان نا امید می کنید.
کاش حداقل به اولین پست بنده ( که طرح سوال کردم) توجه می فرمودید که متاسفانه توجه نکردید و رفتید از بی اهمیت ترین جملاتش نقل گرفتید.
اگر یادتان باشد در اولین پستم متذکر شدم این حکومتی که قرار است به دنبالش باشیم چیست ؟ و چه شئونی دارد ؟
و همانجا به چند مورد اشاره کردم مثل قوانین مالیاتی ...

نقل قول:
فقط یک کلام: خیر، لازم نیست!
خب بنده هم می گویم بله، لازم است!!
اینکه بحث نشد! بنده دلیل آوردم!

بنده پست 23 را خواندم. در آنجا دو نکته گفته اید
اول اینکه حکومت بدون تحمیل قانون ممکن نیست.
دوم اینکه حکومت سکولار با حکومت دینی متفاوت است.
و بعد هم فرمودید چون حکومت قرار است طبق نظر اسلام و تعریف اسلام از عدالت بنا شود پس باید در راس آن فقیه باشد.
اما پاسخ بنده این است که
اولا

راس یعنی چه ؟ یعنی رئیس دولت مثل ترامپ یا کسی که خودش قانون بنویسد به جای کل قوه مقننه یا کسی که مثل رئیس مجلس باشد...
یا مثل پادشاه باشد که زیرمجموعه تشکیل می دهد ؟
این راسی که شما می گویید معمولا برای رئیس دولت در کشورهای جهان استفاده می شود مثل پوتین، مکرون ، ترامپ، اسد، پادشاه قطر و عربستان
این ها معمولا راس یک حکومت خوانده می شوند.
و بنده با این موارد مخالفم. می توان حکومت عادلانه داشت اما راس حکومت ولی فقیه نباشد.
دوما
مقصود بنده از آن پست این بود که تشکیل حکومت از لحاظ عقلانی برای اجرای عدالت است. ( چرائی تشکیل حکومت )
و عقل از حکومتی دفاع می کند که از همه بیشتر به عدالت اسلامی نزدیک باشد. ( این یک تحلیل واقع گرایانه و عقلایی است )
و به همین جهت گفتم ممکن است یک حکومت پادشاهی از یک حکومت دموکراتیک، اسلامی تر و عادلانه تر باشد.
در اینجا عقل چه می گوید ؟
عقل می گوید حکومت پادشاهی از حکومت دموکراتیک، عادلانه تر است.
به همین جهت شما باید اصل حرف بنده را متوجه شوید.
سوال این بود که چرا می خواهیم تشکیل حکومت بدهیم ؟
بنده گفتم برای اجرای عدالت
انسان های عصر حاضر هر کدام در یک ساختار و حکومتی متولد شده اند.
و هر کدام باید به دنبال اجرای عدالت باشند اما اگر حکومت ولی فقیه که شما او را جای معصوم گذاشتید ظالمانه تر از حکومت پادشاهی باشد، عقل حکم می کند که بین این دو حکومت از حکومت عادلانه تر دفاع کنیم.
به همین خاطر می گویم که یک شخص در هدف و آرمان ما که چرائی تشکیل حکومت بود، نقش انحصاری ندارد.
البته مخالف وجود ولی فقیه هم نیستم.
ما باید ببینیم که در شرایط حاضر چه حکومت و ساختار و قوانینی ما را به عدالت می رساند.
اگر حکومت خودش، مشکل داشته باشد و خودش نتواند خودش را اصلاح کند، باید اصلاحش کنیم.
و این یعنی مهم نیست راسش ولی فقیه هست یا نیست...
چون خود ولی فقیه باید اولین کسی باشد که برای تشکیل حکومت اقدام می کند و ساختار را اصلاح می کند
و اگر چنین نکند خودش باید کنار برود.
عقل نمی گوید در زمان غیبت باید شخصی جانشین معصوم باشد تا عدالت به اجرا درآید.
و این نکته اصلی بود که امیدوارم به آن توجه داشته باشید...

البته ما منتظر دلایل شما هستیم ان شاء الله شما درست می گویید و ما اشتباه کنیم.
نقل قول:
خب بنده هم همین را عرض کردم!! ما بر سر اجرا بحث نمی کنیم!!
طبیعتا یک اسلام شناس مجتهد، مدیر، سیاستمدار و با تقوا میزان خطای او کمتر از بقیه است! عقل این را می فهمد!

من درباره حکومت صحبت می کنم.
مثلا دموکراسی یک ساختار و شیوه حکومتی است. ( ساختار )
این ساختار و شیوه حکومتی، قوانینی تولید می کند. ( قوانین )
و این قوانین توسط افرادی اجرا می شود. ( اجرا )
ساختار => قوانین => اجرا
ساختار حکومت معمولا در قانون اساسی هر کشوری متبلور می شود ( البته نه در هر حکومتی )
شما می گویید ما در حکومت عادلانه ، نیازمند اسلام شناس هستیم.
بله نیازمند هستیم.
اما این چه ربطی به صحبت بنده دارد ؟
فرض کنید بنده حکومتی تشکیل می دهم که مسئولین آن، مجتهد نیستند.
ساختارش هم با کشور خودمان متفاوت است.
اما عادلانه تر است.
اینجا عقل کدام را ترجیح می دهد ؟
آیا چون در راسش فقیه نیست، باید برویم دنبال حکومت ظالم تر ؟
خیر
عقل به دنبال حکومت عادل تر می رود.
شما تصور اشتباهی دارید!
تصور می کنید یک شخص عالم و مجتهد، می تواند حکومت را عادلانه کند.
در حالی که آن شخص در یک ساختار و انبوه قوانین، نه تنها می تواند بی اثر باشد بلکه می تواند مخرب باشد.
به همین جهت عرض کردم اولین شخصی که باید به دنبال تشکیل حکومت عادلانه باشد، همین ولی فقیه است.
و هدف ما نیز تشکیل حکومت برای اجرای عدالت بود نه یک شخص که اصلا اهمیت چندانی در این موضوع ندارد.
بله اگر ولی فقیه را در یک نظام استبدادی تعریف می کردید و آن ولی فقیه نیز به دنبال تحمیل نظرات اجتهادی خود بر دیگران نبود، خوب جای امید بود.

Mellate Ebrahim;1010508 نوشت:
ناخدایی که قرار است انتخاب کنیم, اصلا به این معنا نمیتواند باشد که او 99% درست میرود و فقط 1% اشتباه.
چون در همون پست اول گفتم ما نیاز به شناختِ 99% و 98% و... داریم که اصلا آیا همین قدر هم توانایی داریم که شخصی که 99% هست پیدا کنیم ؟

ای بسا شخصی که خیال میکنیم و شاید اسمِ اعظم هم دارد اما به هلاکت میرود و به هلاکت میدهد قومش را.
لذا نمیتوانیم ناخدا را جوری فرض کنیم که او با فهمِ 99% پشتِ سکان کشتی است, بلکه ای بسا فقط دارد با سکان کشتی بازی می کند.

شما باز هم به این ضرورت توجه نمیکنید که چاره ای از تشکیل حکومت نیست...
من بارها مثال زدم اما باز هم توجه نکردید...
ببینید شما در مراجعه به پزشک که جانتان را به او می سپارید هم باز این احتمالات را می دهید که شاید او اشتباه کند، شاید شما در تشخیص پزشک بودن او اشتباه کرده باشید، یا شاید پزشک حاذقی نباشد و شما اشتباه کرده باشید، شاید اصلا شما را به کشتن بدهد ، اما هیچکدام از این احتمالات شما را از مراجعه به پزشک باز نمی دارد، چرایی آن فقط یک کلمه است: شما چاره ای ندارید؛ اگر مراجعه نکنید وضعیت بدتر خواهد شد.

Mellate Ebrahim;1010508 نوشت:
حتی شما بنا را بر این گذاشته اید که مردم و بزرگان خودشان قدرتِ شناختِ تواناییِ فنیِ ناخدا را تا 99% دارند.
در حالی که ما چطور بفهمیم این شخص منافق و بازیگر نیست, شاید شیطان است لباس دین پوشیده ؟ صرف ظاهرش و پاسخگویی امتحانات کتبی و سوابق 6000 سال عبادتش میتواند تکیه گاه محکمی باشد ؟

نمونه اش : فقهای یهود و مسیحیت , فقهای صدر اسلام , حاکمانِ انتخابی ابوبکر و عمر که تا امروز میلیارد ها نفر آنها را ناخدای خوب و نیکو میدانند و دارند به کجا میروند.
چطور باید بلاخره ما خیالمان راحت باشد و اینقدر بین غیر معصومین دست و پا بزنیم و آخرش یکی را انتخاب کنیم که فقط خیال میکنیم از همه بهتر است!

اولا باز هم عرض کردم شما به این ضرورت توجه نمیکنید، اصلا بحث تشخیص درست ما و معصومانه بودن انتخاب ما مطرح نیست، بحث بر سر این است که راه دیگری وجود ندارد!شما در خصوص پزشک هم ممکن است همه این احتمالات را بدهید، اما راه دیگری ندارید.

علاوه بر اینکه شما باید در انتخابتان دقت کنید که یک انسان منافق را برنگزینید، این احتمال انتخاب اشتباه، اصل مسئله را زیر سوال نمیبرد، این اشتباه، یک اشتباه در اجراست که باید مراعات کرد، نه اینکه اصل قاعده عقلی را زیر سوال برد!
حرف شما مثل این است که بگوییم چون ممکن است ما نتوانیم بهترین پزشک را انتخاب کنیم، پس اصلا سراغ پزشک نرویم! شاید خنده تان بگیرد ولی واقعا حرف شما همین است!

Mellate Ebrahim;1010508 نوشت:
ببینید همه ی گذشتگان ادعا میکردند دارند طبق دستورات خدا و کتاب پیش میروند با آیه و حدیث و برداشت های مختلف از محکم و متشابهات.
و نهایتا حکومت هایی به اسم دین بنا کردند که بدتر از حکومت های کفر و شرک شد.

Mellate Ebrahim;1010508 نوشت:
همه ی قبلی ها یکی پس از دیگری از 3000 سال پیش, یک مسیر و اشتباهِ دقیقا تکراری را می کنند تا امروز.
همه میگویند ما مثل گذشتگان نیستیم و ما با تفقه میخواهیم دین خدا را نگه داریم.

ما بر سر اصل قاعده بحث می کنیم، نه اجرای آن توسط این و آن!
باز مثال شما مثل این است که بگویید نباید سراغ پزشک رفت، چون خیلی ها همین را گفتند اما سراغ کسانی رفتند که کار بدتر شد!!!

Mellate Ebrahim;1010508 نوشت:
تازه همه ی اینها صرفِ نظر از این هست که ما میدانیم ناخدای معصوم را داریم و بین ماست - چرا این شخص نمی نشیند پشت سکان ؟ >
چرا قبل از اینکه ما نگاه به " خودمان " کنیم , نگاه به " او " نمیکنیم ؟

پس درنتیجه صرف نظر از بی نتیجه بودنِ مورادِ بالاتر که دست به انتخاب و حکومت بزنیم,
========================================

ما اگر به این نتیجه میرسیم که حکومت لازم است, چرا لزوما باید به این فکر کنیم که خودمان حکومت بزنیم ؟چرا نباید به فکرِ پیدا کردن و بازگشتِ حاکم اصلی بی افتیم ؟
وقتی به این نتیجه میرسیم که چاره ای نداریم و میبینیم که نمیتوانیم واقعا از بین گله کسی را برای چوپانی انتخاب کنیم , چرا نا امید نشویم ؟

چرا نباید نا امید شویم و از رفتنِ معصوم بفهمیم و اعتراف کنیم که بدبخت شدیم و راهی نداریم جز آمدنش ؟
خیلی احادیث داریم راجعبه " فرج در نا امیدی است " !!!

اِنَّ هذا الاَمرَ لا یَأتیکُم إلّا بَعدَ إیاسٍ
این امر (فرج امام زمان(ع)) برای شما محقق نمی‌شود مگر بعد از ناامیدی.
فعلیکم بالصَّبرِ. إنما یَجییءُ الفَرَجُ عَلی الیأسِ
بر شماست صبر کردن. جز این نیست که فرج در هنگام ناامیدی فرا می‌رسد.

پس در واقع منظورم این بود, حتی اگر ما به بن بست هم بخوریم, غلط نیست. اتفاقا ای بسا دقیقا این بن بست همان هست که مقصود خداست. و یک مسیر تکراری غلط را باز نرویم.

در اینکه همه باید منتظر آمدن امام زمان(عج) باشیم، و باید معتقد باشیم بدون آمدن او گره از کار بشر وا نمیشود، هیچ حرفی نیست، اما اینکه از چنین حرفی نتیجه بگیریم که پس نباید حکومت تشکیل دهیم هم صحیح نیست، هیچ تلازم منطقی بین این دو نیست!

حتی یک روز هم نمیشود بدون حاکم بود، بنابراین منطقی است که حکومت را در دست گرفت و اسلام را در دنیا تبلیغ کرد، اسلام را در مدارس و دانشگاه ها تدریس کرد، از قدرت رسانه ای استفاده کرد، مواضع استکبارستیزانه در جان گسترش داد و...؛ وگرنه هرگز امام زمان(عج) نخواهد آمد.

روشن است که طبق روایات مهمترین علت غیبت امام زمان(ع) خطر جانی و نبود امنیت برای آن حضرت(عج) است، یعنی مردم نسبت به همراهی با آن حضرت سست هستند، پس هر گامی در رفع ایتن مانع، مقدمه چینی برای ظهور به حساب می آید، و قطعا حکومت نقش بی بدیلی در این راستا دارد.
به عنوان مثال امروز به لطف این حکومت 50 میلیون نفر در جهان شیعه شده اند، ما از بیش از 100 کشور دنیا در قم طلبه داریم، مراکز مختلف اسلامی در غرب و شرق بری تبلیغ اسلام داریم و...

Mellate Ebrahim;1010477 نوشت:
اگر این احتمال وجود داشته باشد حتی 1% ممکن است مارا به هلاکت بکشاند و گمراه کند, این باعثِ هلاکتِ ابدیِ ما میشود.

دو نکته
اول : احتمال خطا، رافع تکلیف نیست. مثلا مرجع تقلید شما نیز ممکن است فتوای اشتباه بدهد. چه در باب نماز چه زکات چه خمس چه جهاد چه حج
اما شما به خاطر احتمال خطا، نمی گویید پس من نماز نمی خوانم یا خمس نمی دهم ...
دوم : هلاکت یا سعادت اخروی ما ربطی به ولی فقیه ندارد. مقصود بنده از هلاکت، نرسیدن به عدالت یا نرسیدن به سعادت دنیوی بود.
بله اگر شما ولی فقیه را یک منصب شرعی بدانید که تخطی از دستوراتش، حرام باشد.
اگر از دستوراتش تخلف کنید، مرتکب حرام شده اید.
اما باز احتمال خطا، رافع تکلیف نیست.
یعنی همانطور که به خاطر اشتباه مرجع تقلید، از تقلید دست نمی کشید.
به خاطر اشتباه ولی فقیه، از اطاعت دست نمی کشید.
عرضم این است آنچه فرمودید دلیل متقنی برای اینجانب نیست.
و الا اگر مرجع تقلید شما ولایت مطلقه را قبول ندارد یا ولی فقیه فعلی را واجب الاطاعه نمی داند، قطعا لازم نیست از ولی فقیه اطاعت کنید. و حتی اگر شما خودتان در این زمینه به اجتهاد رسیده اید، لازم نیست از کسی اطاعت کنید. حتی اگر ممکن است احتیاط کنید.
قرار هم نبوده ولی فقیه هدایت معنوی و اخروی ما را بر عهده بگیرد. ولی فقیه برای اجرای احکام اسلام و اجرای عدالت در نظر گرفته شده است.

پست 44 را هم مطالعه بفرمایید.

بیت المعمور;1010514 نوشت:
خودتان می گویید قضاوت فقط یکی از شئون حکومت است
و وقتی من از همین قضاوت، مثال می زنم.
شما می گویید چون مثال بنده برای قضاوت بوده است پس من حکومت را با قضاوت اشتباه گرفته ام.
واقعا این نتیجه گیری عقلانی است ؟!!

متوجه منظور بنده نشدید، شما فرمودید که حکومت بدون تحمیل قانون ممکن است:

بیت المعمور;1010458 نوشت:
حکومت بدون تحمیل قانون ممکن است.

در حالی که حکومت یعنی اجبار مردم به قانون! اصلا حکومت بدون تحمیل قانون امکان ندارد! اما شما برای مثال به قضاوت اشاره کردید، خب دو نفر میتوانند بروند سراغ یک نفر و بگویند بین ما قضاوت کن!! خب اینجا میشود فرض کرد قانونی تحمیل نشود! اما در خصوص حکومت چه؟ طبیعتا فلسفه حکومت ممانعت از هرج و مرج قانونی است، لذا حاکم باید مردم را به قانون اجبار کند.

بیت المعمور;1010514 نوشت:
اولا
راس یعنی چه ؟ یعنی رئیس دولت مثل ترامپ یا کسی که خودش قانون بنویسد به جای کل قوه مقننه یا کسی که مثل رئیس مجلس باشد...
یا مثل پادشاه باشد که زیرمجموعه تشکیل می دهد ؟
این راسی که شما می گویید معمولا برای رئیس دولت در کشورهای جهان استفاده می شود مثل پوتین، مکرون ، ترامپ، اسد، پادشاه قطر و عربستان
این ها معمولا راس یک حکومت خوانده می شوند.
و بنده با این موارد مخالفم. می توان حکومت عادلانه داشت اما راس حکومت ولی فقیه نباشد.

رأس یعنی کسی که در نوک قله قدرت قرار دارد، در کشورهای فاقد ولایت فقیه، عموما رئیس جمهور معنا میشود، البته در برخی جمهوری ها چون جمهوری اسلامی ایران، قدرت قوه مقننه بیشتر از مجریه است، اما در حکومت ولی فقیه، یک مقامی فراتر از قوای سه گانه وجود دارد که ناظر بر رفتار قوای سه گانه است

بیت المعمور;1010514 نوشت:
عقل از حکومتی دفاع می کند که از همه بیشتر به عدالت اسلامی نزدیک باشد. ( این یک تحلیل واقع گرایانه و عقلایی است )
و به همین جهت گفتم ممکن است یک حکومت پادشاهی از یک حکومت دموکراتیک، اسلامی تر و عادلانه تر باشد.

بیت المعمور;1010514 نوشت:
ساختار => قوانین => اجرا
ساختار حکومت معمولا در قانون اساسی هر کشوری متبلور می شود ( البته نه در هر حکومتی )
شما می گویید ما در حکومت عادلانه نیازمند، اسلام شناس هستیم.
بله نیازمند هستیم.
اما این چه ربطی به صحبت بنده دارد ؟
فرض کنید بنده حکومتی تشکیل می دهم که مسئولین آن، مجتهد نیستند.
ساختارش هم با کشور خودمان متفاوت است.
اما عادلانه تر است.
اینجا عقل کدام را ترجیح می دهد ؟
آیا چون در راسش فقیه نیست، باید برویم دنبال حکومت ظالم تر ؟

شما باز هم برای طرح قوانین و ساختار و همچنین تغییر در این قوانین وساختار، و همچنین تصمیم گیری در حوادث مستحدثه و مانند آن نیازمند فقیه هستید، حالا اگر منظورتان این است که اجرا را خودتان به دست می گیرید خب اکنون هم همین است، رئیس جمهور در رأس قوه مجریه است، اما حرکت های کلان نظام توسط یک مجتهد و اسلام شناس تعیین میشود.

این مسئله بدیهی است که شما اگر هدف را اسلام تعیین کردید باید یک اسلام شناس در رأس بگذارید، بین هدف و سکان دار برای رسیدن به این هدف سنخیت لازم است، خواهش میکنم دقت بفرمایید.

مسلم;1010524 نوشت:
متوجه منظور بنده نشدید، شما فرمودید که حکومت بدون تحمیل قانون ممکن است:

در حالی که حکومت یعنی اجبار مردم به قانون! اصلا حکومت بدون تحمیل قانون امکان ندارد! اما شما برای مثال به قضاوت اشاره کردید، خب دو نفر میتوانند بروند سراغ یک نفر و بگویند بین ما قضاوت کن!! خب اینجا میشود فرض کرد قانونی تحمیل نشود! اما در خصوص حکومت چه؟ طبیعتا فلسفه حکومت ممانعت از هرج و مرج قانونی است، لذا حاکم باید مردم را به قانون اجبار کند.

چرا نقل قول ناقص می کنید ؟! اگر سخنان بنده را تحریف نکنید مشکلی به وجود نمی اید.

من گفتم :

حکومت بدون تحمیل قانون ممکن است. ( اگر جایی امکان نداشت بله ... )

و در همان پست باز گفتم :

من با تشکیل حکومت برای بر قراری عدالت موافقم.
اما این بدان معنا نیست که من موظف باشم قوانین خویش را بر دیگران تحمیل کنم. بلکه باید تا جایی که امکان دارد از دخالت در آزادی مردم بپرهیزم

نقل قول:
اما شما برای مثال به قضاوت اشاره کردید، خب دو نفر میتوانند بروند سراغ یک نفر و بگویند بین ما قضاوت کن!! خب اینجا میشود فرض کرد قانونی تحمیل نشود! اما در خصوص حکومت چه؟

ابتدا می گویید در قضاوت حرفم را می پذیرید ، بعد می گویید در خصوص حکومت چه ؟

برادر عزیز

مگر قضاوت جزو حکومت نبود، مگر خودتان اقرار ندارید به این موضوع ؟

پس چرا دست به چنین مغالطه ای می زنید.

بنده عرض کردم تا جایی که امکان دارد باید دست از مداخله و اجبار، برداریم و به همین جهت از قوه قضائیه مثال زدم.

بعد شما می گویید قوه قضائیه را با حکومت اشتباه گرفتم ؟ فتامل جیدا

عزیز برادر

اگر لازم بود برای شما از قوانین مجلس و قوه قضائیه و قانون اساسی و شهرداری مثال میزدم و به شما نشان می دادم که چه طور در جاهایی که نیاز به اجبار نیست، داریم قوانین خودمان را بر مردم تحمیل می کنیم...

یا حق

مسلم;1010524 نوشت:
بین هدف و سکان دار برای رسیدن به این هدف سنخیت لازم است

بحث ما درباره حکومت است.

حکومت دارای مسئول است.

و سنخیت دلیل بر این نمی شود که کسی مسئول و مدیر باشد.

پس برای اجرای عدالت نیاز به حکومت داریم اما لازم نیست شخصی به عنوان ولی فقیه در کار باشد.

و ولی فقیه در یک حکومت مثل حکومت ما، در تشکیل حکومت اسلامی نقشی ندارد.

در حالی که موظف است به تشکیل حکومت اسلامی برای اجرای عدالت.

مسلم;1010524 نوشت:
اما در حکومت ولی فقیه، یک مقامی فراتر از قوای سه گانه وجود دارد که ناظر بر رفتار قوای سه گانه است

عرض شد، ولی فقیه باید اولین شخصی باشد که به دنبال تشکیل حکومت عدل باشد.

نه یک پازل بی اثر در یک نظام که سر تا پایش را ظلم فرا گرفته است.

چرا ما به دنبال تشکیل حکومت در زمان غیبت بودیم ؟

عرض کردم اجرای عدالت

و حکومت یک ساختاری دارد یک قوانینی دارد و یک مجری دارد....

ما به دنبال حکومت عدل هستیم نه یک شخص بی اثر ...

به همین جهت است که بین دو حکومت که یکی ولی فقیه در راسش است و دیگری نیست، حکومت عادل تر را ترجیح می دهیم. اگر چه پادشاهی باشد یا لیبرال دموکرات...

یا حق

به من بیاموز;1010510 نوشت:
شاید مجبور بودند برای جلوگیری از جنگ و اختلاف داخلی !

این توجیه را مردمی که ارتفاع سنج خراب را انتخاب کردند هم می توانند بیاورند، مردم هم مجبور بودن برای جلوگیری از جنگ و اختلاف داخلی این گزینه را انتخاب کردند.

هم مردمی که این گزینه خراب را انتخاب کردند و هم شورایی که این گزینه را تایید صلاحیت کرده و هم کسی که ایشان را تنفیذ کردند همه باید در پیشگاه خداوند پاسخگو عملشان باشند.

موضوع قفل شده است