جمع بندی کفر همسران پیامبر در قرآن

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کفر همسران پیامبر در قرآن

با سلام و احترام

یا آیه یا روایتی داریم که نشان بدهد، همسران نوح و لوط یا سایر پیامبران کفر خویش را اظهار کردند؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد میقات

[TD][/TD]

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1008598 نوشت:
یا آیه یا روایتی داریم که نشان بدهد، همسران نوح و لوط یا سایر پیامبران کفر خویش را اظهار کردند؟

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ»
خداوند براى كسانى كه كافر شده‏ اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آن ها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى ‏شوند!» (تحریم: 66/ 10)

با سلام و درود

همسر حضرت نوح (عليه السلام) كافر بوده و به مردم مى ‏گفت نوح ديوانه است و هر گاه يک نفر به نوح ايمان می آورد، او به ستمگران قوم نوح، خبر می داد. لذا خیانت او، کافر و سخن چین بودنش بود که اخبار را به مشرکان می رساند.

و همسر حضرت لوط (علیه السلام) نیز مردم را به ميهمان هاى لوط راهنمايى می كرد. او نیز علاوه بر کفر، سخن چین بوده و اخبار و اسرار خانه حضرت لوط را برای قوم لوط می برد.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏10، ص 479؛ تفسیر نمونه، ج 24، ص 301)

بنابر این:
خیانت آن ها همکاری با دشمن و رساندن اخبار و اسرارخانه پیامبر، به مشرکان بوده است.

در باره رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و متناسب با آیات ابتدایی سوره تحریم، روایت داریم که عایشه و حفصه، اسرار خانه پیامبر را فاش می کردند.(تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ‏13، ص 343؛ البرهان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 430)

نکته:
این آیات تذکری است برای همسران پیامبر (عایشه و حفصه) که گمان نکنند نسبت داشتن با پیامبر خدا و رابطه تزویج می تواند آن ها را از آتش و عذاب الهی در امان بدارد لذا باید مراقب باشند تا مبادا در نافرمانی و عصیان، مانند همسر نوح و لوط گردند.

میقات;1008750 نوشت:

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ»
خداوند براى كسانى كه كافر شده‏ اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آن ها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى ‏شوند!» (تحریم: 66/ 10)

با سلام و درود

همسر حضرت نوح (عليه السلام) كافر بوده و به مردم مى ‏گفت نوح ديوانه است و هر گاه يک نفر به نوح ايمان می آورد، او به ستمگران قوم نوح، خبر می داد. لذا خیانت او، کافر و سخن چین بودنش بود که اخبار را به مشرکان می رساند.

و همسر حضرت لوط (علیه السلام) نیز مردم را به ميهمان هاى لوط راهنمايى می كرد. او نیز علاوه بر کفر، سخن چین بوده و اخبار و اسرار خانه حضرت لوط را برای قوم لوط می برد.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏10، ص 479؛ تفسیر نمونه، ج 24، ص 301)

بنابر این:
خیانت آن ها همکاری با دشمن و رساندن اخبار و اسرارخانه پیامبر، به مشرکان بوده است.

در باره رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و متناسب با آیات ابتدایی سوره تحریم، روایت داریم که عایشه و حفصه، اسرار خانه پیامبر را فاش می کردند.(تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ‏13، ص 343؛ البرهان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 430)

نکته:
این آیات تذکری است برای همسران پیامبر (عایشه و حفصه) که گمان نکنند نسبت داشتن با پیامبر خدا و رابطه تزویج می تواند آن ها را از آتش و عذاب الهی در امان بدارد لذا باید مراقب باشند تا مبادا در نافرمانی و عصیان، مانند همسر نوح و لوط گردند.

با سلام و احترام

ضمن تشکر از شما

آیا روایتی در این مورد داریم ؟
و آیا روایتی داریم که نشان دهد مثلا همسر لوط یا نوح کفرشان را اظهار می کرده اند و نوح یا لوط متوجه شدند ؟

هم چنین درباره همسر سایر پیامبران چه طور ؟

میقات;1008750 نوشت:
لذا خیانت او، کافر و سخن چین بودنش بود که اخبار را به مشرکان می رساند.

شما در این عبارت ، خیانت او را کفر و سخن چینی دانستید.

اما خیانت، اصولا با پنهان کاری انجام می شود. و اگر کفر آنها خیانت باشد، پس باید به صورت پنهانی باشد.
یعنی کفر پنهانی و مخفیانه داشتند.

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1008753 نوشت:
آیا روایتی در این مورد داریم ؟
و آیا روایتی داریم که نشان دهد مثلا همسر لوط یا نوح کفرشان را اظهار می کرده اند و نوح یا لوط متوجه شدند ؟

با سلام و درود

خیر؛ روایتی ندیدم که بگوید آن ها کفرشان را اظهار می کردند.

آن چه نقل شده این است که اظهار به ایمان می کردند ولی در دل و قلبشان کافر و منافق بودند.

بیت المعمور;1008756 نوشت:
اما خیانت، اصولا با پنهان کاری انجام می شود. و اگر کفر آنها خیانت باشد، پس باید به صورت پنهانی باشد.
یعنی کفر پنهانی و مخفیانه داشتند.

بله، ظاهرا مخفیانه بوده است، نه علنی.

گفته شده وقتی وحی بر آن پیامبران نازل می شد، آن ها اخبار را برای مشرکان می بردند.

هم چنین اگر کسی در خفا به نوح ایمان می آورد، همسر نوح خبر او را به مشرکان می داد تا او را عذاب و شکنجه کنند.

در باره همسر لوط هم گفته اند که اگر شب برای لوط میهمان می آمد، او با روشن کردن آتش بر بام خانه، مشرکان و کافران را مطلع می کرد و اگر روز میهمان می آمد، او با دود، دشمنان را مطلع می کرد.

میقات;1008796 نوشت:

با سلام و درود

خیر؛ روایتی ندیدم که بگوید آن ها کفرشان را اظهار می کردند.

آن چه نقل شده این است که اظهار به ایمان می کردند ولی در دل و قلبشان کافر و منافق بودند.

بله، ظاهرا مخفیانه بوده است، نه علنی.

گفته شده وقتی وحی بر آن پیامبران نازل می شد، آن ها اخبار را برای مشرکان می بردند.

هم چنین اگر کسی در خفا به نوح ایمان می آورد، همسر نوح خبر او را به مشرکان می داد تا او را عذاب و شکنجه کنند.

در باره همسر لوط هم گفته اند که اگر شب برای لوط میهمان می آمد، او با روشن کردن آتش بر بام خانه، مشرکان و کافران را مطلع می کرد و اگر روز میهمان می آمد، او با دود، دشمنان را مطلع می کرد.

با سلام

حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ ۚ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ ﴿٤٠﴾

به نظر شما، تکلیف زن نوح در این ایه چیست ؟

معمولا می گویند " من سبق علیه القول " فرزند نوح است و و ظواهر آیات به صراحت از فرزند نوح سخن می گوید. و اصلا از همسر نوح صحبتی نمی شود....

اما قطعا می دانیم که همسر کافر نوح، داخل کشتی نشد...

حالا چند احتمال وجود دارد :

بگوییم همسر کافر نوح، قبل از این واقعه، از دنیا رفته است و جزو افراد این آیه نیست ... ( چون نوح چند همسر و فرزند داشته است )

بگوییم همسر کافر نوح، قبل از این واقعه کفر پنهانی داشته است اما لو رفته است و نوح از همسر کافرش جدا شده است پس همسرش جزو افراد این آیه نیست ...

بگوییم همسر کافر نوح، در این واقعه زنده بوده است و هنگام شروع طوفان، خداوند به او فرمان و آگاهی داده است. یعنی به او گفته است این افراد جزو اهل تو نیستند و تا پیش از آن نوح به صورت مصداقی و واقعی خبر نداشته است و به طور کلی فقط می دانسته است که اهل بیت او و ایمان آورندگان نجات پیدا خواهند کرد.
لذا وقتی آیه فرمود :

إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ

متوجه شد که فرزندش و همسر کافرش جزو ایمان آورندگان و اهل بیت او نیستند ....

یا بگوییم نوح از قبل می دانست که همسرش کافر است و جزو "من آمن" نیست لذا برایش شبهه مصداقی نداشت اما درباره فرزندش بی اطلاع بود.
در این صورت اطلاع نوح می تواند به سبب وحی قبلی باشد نه کفر ظاهری همسرش
و می تواند به سبب کفر ظاهری همسرش باشد...

نظر شما چیست ؟

و اینکه این سبقت قول یعنی چه ؟ و مربوط به چه زمانی است ؟ زمان شروع طوفان او را آگاه کرده است و بعد دوباره فرمان آمد و لذا شد سبقت قول ؟ زمان شروع به ساخت کشتی او را آگاه کردند و هنگام شروع طوفان شد سبقت قول ؟ زمان کافر شدن فرزندش، او را اگاه کردند و بعد شد سبقت قول ؟
ایا از قبل و به صورت مصداقی، خداوند کفر فرزندش را بیان کرده است ؟ زیرا گویا نوح هنوز شبهه دارد و گویا خداوند فقط به صورت کلی گفته است که خانواده ات نجات می یابند و اصلا صحبتی از مصداق نمیشود و به همین خاطر نوح فکر می کند که فرزندش نجات می یابد ....

آیا وقتی نوح گفت :

يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ

مقصودش این بود که کنار کافرین نباش ( نه به معنای اینکه اعتقاد یکسانی با آنها داشته است بلکه می گوید از کافران دور شود به داخل کشتی بیاید )؟ و هنوز تصور می کرد که پسرش کافر نشده و پسرش تصور می کند می تواند با رفتن بالای کوه از موجها در امان باشد... حالا اینکه چرا پسرش سوار کشتی نشده شاید به خاطر خراب بودن رابطه پدر و فرزندی بوده و کدورتی بین آنها پیش آمده و فرزندش از پدر جدا شده بود... یا دلایل دیگر...

قَالَ سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ ۚ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ

شاید نوح می خواهد به فرزند بگوید راه نجات، بالای کوه نیست. مگر آنکه خدا رحم کند ...
گویا هنوز تصور می کرده است که او کافر نشده است ...

و بعد از اینکه می میرد می گوید

وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ

گویا هنوز نمی داند که فرزندش کافر بوده است...

نظرتان چیست ؟

اگر فرض کنیم خدا قبلا به صورت کلی وعده به نجات اهل بیت او داده است.
پس این شبهه باید در مورد همسر و فرزند به صورت یکسان اتفاق بیافتد...
و اینکه این شبهه فقط درباره فرزندش اتفاق افتاده است نشان می دهد که همسرش در زمان وقوع طوفان مرده بوده است...
زیرا فرض کردیم که در سبقت قول، مصداق مشخص نشده است.

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1008803 نوشت:
نظرتان چیست ؟

اگر فرض کنیم خدا قبلا به صورت کلی وعده به نجات اهل بیت او داده است.
پس این شبهه باید در مورد همسر و فرزند به صورت یکسان اتفاق بیافتد...
و اینکه این شبهه فقط درباره فرزندش اتفاق افتاده است نشان می دهد که همسرش در زمان وقوع طوفان مرده بوده است...
زیرا فرض کردیم که در سبقت قول، مصداق مشخص نشده است.

«حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ‏ عَلَيْهِ الْقَوْلُ ...»
[رويارويىِ نوح و قومش هم ‏چنان ادامه داشت‏] تا هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد و تنور فوران كرد، گفتيم: از هر [نوع حيوانى‏] يک زوج دوتايى [يك نر و يك ماده‏] و نيز خاندانت و آنان را كه ايمان آورده‏ اند، در كشتى سوار كن مگر كسى كه پيش ‏تر فرمان غرق شدن را بر ضد او لازم كرده‏ ايم.(هود: 11/ 40)

با سلام و درود

تعبیر «وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ‏ عَلَيْهِ الْقَوْلُ ...» شامل همسر و فرزند نوح می شود ولی ظاهرا نوح از کفر همسرش و عذاب الهی نسبت به او آگاه شده بود اما قضای حتمی بر نابودی فرزندش را باخبر نبود.

بیان برخی مفسران چنین است:

در روايات آمده که جوشيدن تنور را همسر نوح به او خبر داد.(البرهان في تفسير القرآن، ج ‏3، ص 103؛ تفسير نور الثقلين، ج ‏2، ص 356)

از روايات و از آيه‏ 10 تحریم، فهميده مى‏ شود كه مراد از «مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ‏» زن نوح بوده است، ظاهرا «مَنْ سَبَقَ ...» به پسر نوح نيز شامل بود ولى چنان كه بعدا خواهد آمد، نوح از آن خبر نداشته و به پسرش اصرار مى‏ كرد كه سوار شود.(تفسير احسن الحديث، ج ‏4، ص 494)

نوح (علیه السلام) مى ‏پنداشته كه استثناء تنها مربوط به همسرش است، بدين جهت خداى تعالى آن را برايش بيان كرده و فرمود كه او اهل تو نيست، او عملى غير صالح است، بعد از اين بيان الهى فهميد كه فرزندش نيز از كسانى است كه ظلم كرده است.(ترجمه تفسیر المیزان، ج 10، ص 341)

بنابر این:
همسر نوح تا زمان طوفان نوح زنده بوده است و مشمول استثناء در آیه است؛ کما این که فرزند نوح را نیز شامل می شود. لذا آن اهلی که استثناء شده اند، همسر و فرزند نوح بوده اند؛ منتهی نوح نمی دانسته که فرزندش نیز مشمول این قضای حتمی و نابودی و عذاب است و یا امید داشته که هدایت شود.

میقات;1008818 نوشت:
[="Tahoma"]

[=#0000ff]

با سلام و درود

تعبیر «وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ‏ عَلَيْهِ الْقَوْلُ ...» شامل همسر و فرزند نوح می شود ولی ظاهرا نوح از کفر همسرش و عذاب الهی نسبت به او آگاه شده بود اما قضای حتمی بر نابودی فرزندش را باخبر نبود.

با سلام

مقصود شما این است که
همسر نوح کفر پنهانی داشت و خداوند او را از کفر همسرش آگاه کرد؟

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1008839 نوشت:
با سلام

مقصود شما این است که
همسر نوح کفر پنهانی داشت و خداوند او را از کفر همسرش آگاه کرد؟

با سلام و درود

ظاهرا طبق «إِلاَّ مَنْ سَبَقَ‏ عَلَيْهِ الْقَوْلُ» (مگر آن ها كه قبلا وعده هلاكشان داده شده‏)، حضرت نوح قبلا مطلع شده و از کفر همسرش و این که او هلاک می شود، آگاه بود.

میقات;1008856 نوشت:
[="Tahoma"]

با سلام و درود

ظاهرا طبق «إِلاَّ مَنْ سَبَقَ‏ عَلَيْهِ الْقَوْلُ» (مگر آن ها كه قبلا وعده هلاكشان داده شده‏)، حضرت نوح قبلا مطلع شده و از کفر همسرش و این که او هلاک می شود، آگاه بود.

با سلام

این که خدا فرمود آنکه قبلا به تو گفتم
چه زمانی گفته است؟
زمان ساخت کشتی؟
زمانی که به او خبر داد دیگر بیش از این کسی ایمان نمی آورد؟
زمان جمع آوری حیوانات؟
کلا چه زمانی این اتفاق افتاده است؟
مثلا همسران پیامبر اسلام ، مدت کوتاهی نگذشت که خداوند به پیامبر آگاهی بخشید....
اما ظاهرا کفر همسر نوح مدتی طول کشیده و مدتها به کفر و خیانت ادامه داده است و گویا زودتر از وقتی خداوند به نوح وعده عذاب داده به او وحی نشده که چه کسی جزو هلاک شدگان است...

نظر شما چیست؟
آیا آیه و روایتی داریم؟

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1008857 نوشت:
کلا چه زمانی این اتفاق افتاده است؟
.....
آیا آیه و روایتی داریم؟

با سلام و درود

با جستجویی که انجام شد، زمان و وقتی برای این موضوع در آیات و روایات معین نشده است.

میقات;1008983 نوشت:

با سلام و درود

با جستجویی که انجام شد، زمان و وقتی برای این موضوع در آیات و روایات معین نشده است.

پس همسر نوح، کفرش را پنهان کرد
خداوند نوح را از کفر همسرش با خبر کرد.

اما نمی دانیم خداوند چه زمانی کفر همسر نوح را به او اطلاع داده است.
فقط می دانیم تا مدتی همسر نوح به کفر پنهانی خویش ادامه داده است و نوح از کفر همسرش بی اطلاع بوده است...

میقات;1008818 نوشت:
تا هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد و تنور فوران كرد،

سلام استاد

سوالی این جا برای من هم پیش اومد راسته می گن طوفان نوح از داخل تنور یک پیرزن شروع شده؟!یعنی تمام آبهایی که دنیا رو گرفت سرچشمه اش از داخل تنور می جوشیده ؟!x_x

ممنون

فریال;1009068 نوشت:
سلام استاد
سوالی این جا برای من هم پیش اومد راسته می گن طوفان نوح از داخل تنور یک پیرزن شروع شده؟!یعنی تمام آبهایی که دنیا رو گرفت سرچشمه اش از داخل تنور می جوشیده ؟!
ممنون

با سلام و درود

«حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ»؛ [رويارويىِ نوح و قومش هم‏چنان ادامه داشت‏] تا هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد و تنور فوران كرد.(هود: 11/ 40)

«فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ»؛ پس به او وحى كرديم كه: زير نظر ما و پيام ما كشتى بساز و هنگامى كه فرمان ما به هلاكت آنان بيايد و آن تنور [از آب‏] فوران كند.(مؤمنون: 23/ 27)

جوشیدن آب از تنور، یک نشانه برای آغاز طوفان نوح و یا کنایه از شدت غضب الهی بوده است.

کلام مفسران
"فوران تنور" به معناى جوشيدن آب از داخل تنور و سرازير شدن از تنور است، در روايات نيز آمده كه در ماجراى طوفان نوح، اولين نقطه ‏اى كه آب از آن فوران كرد يک تنور بود و بنا بر اين روايت، الف و لامى كه در آيه شريفه بر سر كلمه تنور آمده الف و لام عهد خواهد بود، يعنى آن تنور معهود، در خطاب، فوران كرد.
احتمال هم دارد فوران تنور به معناى جوشيدن تنور نانوايى نباشد بلكه كنايه باشد از شدت [گرفتن] غضب خداى تعالى.(ترجمه تفسير الميزان، ج ‏10، ص 340)

اين احتمال قوى‏ تر به نظر مى ‏رسد كه «تنور» به معنى حقيقى و معروف آن باشد و منظور از آن، تنور خاصى هم نباشد بلكه منظور بيان اين نكته است هنگامى كه آب از درون تنور كه معمولا مركز آتش است جوشيدن گرفت نوح و يارانش متوجه شدند اوضاع به زودى ديگرگون مى ‏شود ... همين موضوع اخطار و علامتى بود براى نوح و يارانش كه برخيزيد و آماده شويد.(تفسير نمونه، ج ‏9، ص 98)

نکته:
این گونه نیست که طوفان نوح فقط از درون یک تنور بوده باشد بلکه آن می تواند شروع و علامت باشد و الا در قرآن داریم که‏ «وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى‏ أَمْرٍ قَدْ قُدِر»؛ و زمين را به [جوشيدن‏] چشمه‏هايى [پر آب‏] شكافتيم؛ پس آبِ آسمان و زمين براى كارى كه مقدّر شده بود به هم پيوستند.‏(قمر: 54/ 12)

روایات تفسیری
«قَالَ: قُلْتُ: فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَأَيْنَ كَانَ مَوْضِعُهُ، وَ كَيْفَ كَانَ؟ فَقَالَ: كَانَ التَّنُّورُ فِي بَيْتِ عَجُوزٍ مُؤْمِنَةٍ فِي دُبُرِ قِبْلَةِ مَيْمَنَةِ الْمَسْجِدِ... .»(البرهان في تفسير القرآن، ج 3، ص 102)
راوی می گوید از امام صادق(علیه السلام) از آیه «حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ» پرسیدم که کجا و چگونه است، امام فرمود: تنور در خانه پیر زن مؤمنه ای در پشت قبله مسجد کوفه بود. گفتم کجاست؟ فرمود مکان باب الفیل امروزی.
پرسیدم شروع خروج آب از آن تنور بود؟ فرمود: بله، خداوند دوست داشت به قوم نوح، نشانه و آیه ای نشان دهد؛ سپس خداوند از آسمان باران بسیار فرستاد، رود فرات بسیار پر آب شد و چشمه های زمین جوشش کردند، خداون آن ها را غرق کرد و نوح با کسانی که در کشتی بودند نجات یافتند.

روایتی دیگر؛
«... فَلَمَّا كَانَ فِي الْيَوْمِ الَّذِي أَرَادَ اللَّهُ هَلَاكَهُمْ- كَانَتِ امْرَأَةُ نُوحٍ تَخْبِزُ فِي الْمَوْضِعِ- الَّذِي يُعْرَفُ بِفَارَ التَّنُّورُ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ ...»
در آن روزی که خداوند اراده کرد قوم نوح را نابود کند، همسر نوح در مکانی که معروف به تنور بود در مسجد کوفه [مکانی که امروزه مسجد کوفه است] مشغول پخت نان بود و نوح نیز در حال سوار کردن حیوانات در کشتی و تهیه و ذخیره غذای آن ها بود، پس همسر نوح به او خبر داد ار جوشش آب در تنور، نوح آمد و با گل، در تنور را ممهور و مسدود کرد، تا وقتی که همه حیوانات را سوار کشتی کرد، آمد و درب تنور را باز کرد و خورشید گرفت و آب از آسمان جاری و از زمین جوشش کرد... .(تفسير القمي، ج ‏1، ص 327)

میقات;1008983 نوشت:
[="Tahoma"]

با سلام و درود

با جستجویی که انجام شد، زمان و وقتی برای این موضوع در آیات و روایات معین نشده است.

با سلام

نوح و لوط مدتی با همسران کافر خویش زندگی کردند.
البته همانطور که گفتیم کفر آنها پنهانی بوده و طبعا زندگی کردن با کسی که کفرش پنهانی است اشکال شرعی ندارد. ( حداقل در دین اسلام این طور است. یعنی تا زمانی که ما متوجه نشویم همسرمان کافر است زندگی با او حرمتی برای ما ندارد )

در سوره تحریم بعد از ذکر داستان همسران پیامبر
به این دو زن کافر اشاره می کند.

آیا احتمال دارد همسران پیامبر اسلام برای مدتی کفر پنهانی داشته اند؟
البته در معنای '' صغت '' ممکن است اختلاف باشد.

اما با فرض اینکه آنها توبه کرده اند.

آیا احتمال دارد که آن دو همسر پیامبر اسلام مدت کوتاهی کافر شدند و بعد توبه کرده اند؟
و آیا آیه و روایتی داریم که کفر آنها را حتی به مدت کوتاه نیز منکر شده باشد؟

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1009206 نوشت:
آیا احتمال دارد که آن دو همسر پیامبر اسلام مدت کوتاهی کافر شدند و بعد توبه کرده اند؟

با سلام و درود

کافر نشده اند ولی مرتکب گناه بزرگی شده و باید از آن توبه می کردند.

آن گناه بزرگ، آزار و اذیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است. آن دو زن(حفصه و عایشه)، دست به دست هم دادند تا پیامبر را تحت فشار قرار داده و موجب اذیت و آزار پیامبر شدند؛ این گناه بزرگی است زیرا:

«إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ‏ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً»
قطعاً آنان كه خدا و پيامبرش را مى ‏آزارند، خدا در دنيا و آخرت لعنتشان مى ‏كند، و براى آنان عذابى خواركننده آماده كرده است.(احزاب: 33/ 57)

«وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ‏ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»
و براى آنان كه همواره پيامبر خدا را آزار مى ‏دهند، عذابى دردناک است‏.(توبه: 9/ 61)

لذا خداوند در دفاع از پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

«إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ‏ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهير»
اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.(تحریم: 66/ 4)

میقات;1009228 نوشت:
[="Tahoma"]

با سلام و درود

کافر نشده اند ولی مرتکب گناه بزرگی شده و باید از آن توبه می کردند.

آن گناه بزرگ، آزار و اذیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است. آن دو زن(حفصه و عایشه)، دست به دست هم دادند تا پیامبر را تحت فشار قرار داده و موجب اذیت و آزار پیامبر شدند؛ این گناه بزرگی است زیرا:

«إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ‏ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً»
قطعاً آنان كه خدا و پيامبرش را مى ‏آزارند، خدا در دنيا و آخرت لعنتشان مى ‏كند، و براى آنان عذابى خواركننده آماده كرده است.(احزاب: 33/ 57)

«وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ‏ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»
و براى آنان كه همواره پيامبر خدا را آزار مى ‏دهند، عذابى دردناک است‏.(توبه: 9/ 61)

لذا خداوند در دفاع از پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

«إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ‏ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهير»
اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.(تحریم: 66/ 4)

با سلام و احترام

چند مطلب به ذهنم می آید

اول اینکه قرآن فقط می فرماید
اگر توبه کنند فلان میشود و اگر علیه پیامبر اقدام کنند فلان میشود.
یعنی معلوم نیست آنها توبه کردند یا خیر....
نظرتان چیست؟

دوم اینکه برداشت شما از ''تظاهرا علیه'' چیست؟ آیا ممکن است چند نفر بر علیه پیامبر همدست شوند اما همچنان مومن باشند؟ و بعد خدا هم بگوید خدا جبرئیل و صالح مومنین و فرشتگان پشتیبان او هستند؟
شاید این آیه هم بی ارتباط نباشد :
البقره
مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ
ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺎﻧﺶ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺎﺷﺪ [ ﻛﺎﻓﺮ ﺍﺳﺖ ] ، ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ .(٩٨)

یک مطلب دیگر هم هست باید کمی رویش تامل کنم بعد اگر لازم شد مطرح می کنم.

با سپاس

این آیات درباره منافقین است و برای اذیت آنها عذاب الیم و خلود در جهنم در نظر گرفته شده است.

التوبة
وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ﻭ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ، ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺷﺨﺺ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺍﻳﻦ ﻭ ﺁﻥ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﮔﻮﺵ ﺍﺳﺖ . ﺑﮕﻮ : ﺍﻭ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺑﻲ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﺩ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺭﺣﻤﺖ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻧﻜﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ، ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺍﺳﺖ .(٦١)
التوبة
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُوا مُؤْمِنِينَ
ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ [ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﺗﺰﻭﻳﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻌﺬﻭﺭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎﺭﺷﺎﻥ ] ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﻲ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻛﻨﻨﺪ .(٦٢)
التوبة
أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ
ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻛﻨﺪ ، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ ; ﺍﻳﻦ [ ﻫﻤﺎﻥ ] ﺭﺳﻮﺍﻳﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٦٣)

این آیات درباره منافقین است و برای اذیت آنها عذاب الیم و خلود در جهنم در نظر گرفته شده است.

التوبة
وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ﻭ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ، ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺷﺨﺺ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺍﻳﻦ ﻭ ﺁﻥ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﮔﻮﺵ ﺍﺳﺖ . ﺑﮕﻮ : ﺍﻭ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺑﻲ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﺩ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺭﺣﻤﺖ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻧﻜﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ، ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺍﺳﺖ .(٦١)
التوبة
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُوا مُؤْمِنِينَ
ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ [ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﺗﺰﻭﻳﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻌﺬﻭﺭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎﺭﺷﺎﻥ ] ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﻲ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻛﻨﻨﺪ .(٦٢)
التوبة
أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ
ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻛﻨﺪ ، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ ; ﺍﻳﻦ [ ﻫﻤﺎﻥ ] ﺭﺳﻮﺍﻳﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٦٣)

به نظرم هر اذیتی ، جزای خاص خودش را دارد
مثلا یکی ممکن است خلود جهنم را در پی داشته باشد چون به کفر بر می گردد
یکی به عذاب شدید
و یکی عذاب خفیف

الأحزاب
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا
ﻗﻄﻌﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﺯﺍﺭﻧﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﻟﻌﻨﺘﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺧﻮﺍﺭﻛﻨﻨﺪﻩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .(٥٧)

الأحزاب
وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﺭﺍ [ ﺑﺎ ﻣﺘﻬﻢ ﻛﺮﺩﻥ ] ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻣﻰ ﺁﺯﺍﺭﻧﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺑﻬﺘﺎﻥ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ .(٥٨)
الأحزاب
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَٰكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَٰلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا
ﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ! ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺟﺰ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍﻳﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﻨﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﺸﻮﻳﺪ ، ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ [ ﻛﻪ ﭘﻲ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺍﺳﺎﺋﻪ ﺍﺩﺏ ﻛﻨﻴﺪ ] ; ﻭﻟﻲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﺷﺪﻳﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻳﺪ ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ ﻭ ﺑﻲ ﺁﻧﻜﻪ [ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺻﺮﻑ ﻏﺬﺍ ] ﺳﺮﮔﺮم ﺳﺨﻦ ﮔﺮﺩﻳﺪ ، ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﻮﻳﺪ ، ﺍﻳﻦ [ ﻛﺎﺭ ﻛﻪ ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ ﻭ ﺳﺮﮔﺮم ﺳﺨﻦ ﮔﺮﺩﻳﺪ ] ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺣﻴﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ [ ﻛﻪ ﺑﻴﺮﻭﻧﺘﺎﻥ ﻛﻨﺪ ] ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺣﻴﺎ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ . ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﺶ ﻣﺘﺎﻋﻲ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﺪ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﺣﺠﺎﺑﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ، ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﻗﻠﺐ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺴﺰﺩ [ ﻭ ﺟﺎﻳﺰ ﻧﺒﺎﺷﺪ ] ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻴﺪ . ﻭ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺟﺎﻳﺰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﺶ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﻨﻴﺪ ; ﻛﻪ ﺍﻳﻦ [ ﻛﺎﺭ ] ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٥٣)

مثلا تصور نکنم کسی که به این آیه عمل نکند به مانند آیه اول باشد.
یا مثلا اذیت الله و رسول با اذیت مومنین و مومنات متفاوت است..
و اذیت الله چگونه است؟

البته همه در سوره احزاب است و در همین سوره مبحث بهتان پیش آمده...
و این سوال هم پیش می آید که آیا بهتان به زوجات پیامبر همان اذیت خدا و رسول است در ایه 57؟ یا مربوط به اذیت مومنین و مومنات است؟ در ایه 58

البته در سوره تحریم به گناه آنها اقرار شده و این مطلب اذیت الله و رسول نیست و الا خداوند بیان نمی کرد.
و اصلا تهمت و بهتان نیست که خداوند و رسول بخواهند اذیت شوند....
یعنی خداوند یک امر واقعی را گزارش داده و فرموده اگر این دو زن توبه کردند که هیچ و الا....

ما فعلا میخواهیم بدانیم چه احتمالاتی وجود دارد و خدا چه مقصودی داشته و چه حقیقتی را بیان داشته..

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1009252 نوشت:
اول اینکه قرآن فقط می فرماید
اگر توبه کنند فلان میشود و اگر علیه پیامبر اقدام کنند فلان میشود.
یعنی معلوم نیست آنها توبه کردند یا خیر....
نظرتان چیست؟

دوم اینکه برداشت شما از ''تظاهرا علیه'' چیست؟ آیا ممکن است چند نفر بر علیه پیامبر همدست شوند اما همچنان مومن باشند؟ و بعد خدا هم بگوید خدا جبرئیل و صالح مومنین و فرشتگان پشتیبان او هستند؟
شاید این آیه هم بی ارتباط نباشد :
البقره
مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ
ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺎﻧﺶ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺎﺷﺪ [ ﻛﺎﻓﺮ ﺍﺳﺖ ] ، ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ .(٩٨)

با سلام و درود

در آیه بعد (تحریم/ 5) تهدید می کند که گمان نکنند پیامبر آن ها را هرگز طلاق نمی دهد و یا اگر طلاق بدهد، بهتر از آن ها برای ازدواج با پیامبر پیدا نمی شوند.

همین که در آن ماجرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) هیچ کدام از همسرانشان را طلاق ندادند و همسران قبول کردند با همین شرائط، همسر حضرت باقی بمانند، نشان می دهد که از آن جریان کوتاه آمده اند.

البته پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آن ماجرا، یکماه از همسران خود قهر کرده و از آن ها دور بودند.

لازم به ذکر است که همسر پیامبر بودن به معنای درجات کامل معرفت نیست و همین ماجرا نشان می دهد که برخی از آن ها معرفت لازم به مقام رسالت را نداشته اند.

در ضمن، ایمان مراتب دارد و با مراتب پایین معرفتی باز هم اطلاق ایمان و مؤمن بودن می شود.

بیت المعمور;1009253 نوشت:
این آیات درباره منافقین است و برای اذیت آنها عذاب الیم و خلود در جهنم در نظر گرفته شده است.

عرض کردم، ایمان دارای مراتب است و مراتب پایین آن می تواند همراه با نفاق باشد.

نفاق نیز مراتب دارد و هر منافقی مشمول عذاب الیم و خلود در آتش نیست.

بیت المعمور;1009255 نوشت:
به نظرم هر اذیتی ، جزای خاص خودش را دارد
مثلا یکی ممکن است خلود جهنم را در پی داشته باشد چون به کفر بر می گردد
یکی به عذاب شدید
و یکی عذاب خفیف

بله. همین طور است.

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1009255 نوشت:
و اذیت الله چگونه است؟

بعضى گفته ‏اند همان كفر و الحاد است كه خدا را به خشم مى ‏آورد، چرا كه آزار در مورد خداوند جز ايجاد خشم مفهوم ديگرى نمى‏ تواند داشته باشد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه ايذاء خداوند همان ايذاء پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است، و ذكر خداوند براى اهميت و تاكيد مطلب است.(تفسیر نمونه، ج 17، ص 421)

مى ‏دانيم كه خداى تعالى منزه است از اين كه كسى او را بيازارد، و يا هر چيزى كه بويى از نقص و خوارى داشته باشد به ساحت او راه يابد، پس اگر در آيه مورد بحث مى ‏بينيم كه خدا را در اذيت شدن با رسولش شريک كرده مى ‏فهميم كه خواسته است از رسول خود احترام كرده باشد، و نيز اشاره كند به اينكه هر كس قصد سويى نسبت به رسول كند، در حقيقت نسبت به خدا هم كرده است.(ترجمه تفسير الميزان، ج ‏16، ص 508)

میقات;1009401 نوشت:
[="Tahoma"]

با سلام و درود

در آیه بعد (تحریم/ 5) تهدید می کند که گمان نکنند پیامبر آن ها را هرگز طلاق نمی دهد و یا اگر طلاق بدهد، بهتر از آن ها برای ازدواج با پیامبر پیدا نمی شوند.

همین که در آن ماجرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) هیچ کدام از همسرانشان را طلاق ندادند و همسران قبول کردند با همین شرائط، همسر حضرت باقی بمانند، نشان می دهد که از آن جریان کوتاه آمده اند.

البته پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آن ماجرا، یکماه از همسران خود قهر کرده و از آن ها دور بودند.

لازم به ذکر است که همسر پیامبر بودن به معنای درجات کامل معرفت نیست و همین ماجرا نشان می دهد که برخی از آن ها معرفت لازم به مقام رسالت را نداشته اند.

در ضمن، ایمان مراتب دارد و با مراتب پایین معرفتی باز هم اطلاق ایمان و مؤمن بودن می شود.

با سلام و احترام

فکر میکنم شما هم قبول دارید که آن فراز از آیه، توبه را اثبات نمیکند و میفرماید اگر توبه کنند فلان میشود و اگر بر علیه او اقدام کنند بهمان میشود....

بله قبول دارم که شما با توجه به آیه 5 تحریم، میفرمایید لابد توبه کردند و الا پیامبر ایشان را طلاق می داد.

پس به نظرم قبول دارید خود آن فراز، چیزی را ثابت نمیکند و به همین جهت به آیه 5 استشهاد کردید.

اما آیه 5 تحریم :

به نظرم نقدهایی میتوان به این برداشتی که در جای دیگر هم خواندم داشت.
توبه یک امر قلبی است. قطعا اگر کسی به ظاهر اظهار اسلام و توبه کند، او را مسلمان می دانیم و طبعا قرار نیست با او به مانند یک کافر برخورد کنیم.
پس طبیعی است که پیامبر زنانشان را طلاق ندهند. اگرچه این حق برایشان محفوظ مانده است...

فرضا هم قبول کنیم توبه واقعی کرده اند، باز دلیل نمیشود برای مدت کوتاهی کافر نشده باشند. چون به هر حال توبه کردن از چیزی بوده است...

--------------

لطفا به سوالم درباره '' تظاهرا علیه '' پاسخ بدهید.

بیت المعمور;1009420 نوشت:
فرضا هم قبول کنیم توبه واقعی کرده اند، باز دلیل نمیشود برای مدت کوتاهی کافر نشده باشند. چون به هر حال توبه کردن از چیزی بوده است...

با سلام و درود

ازدواج مسلمان با کافر صحیح نیست لذا قطعا کافر (به معنای خروج از اسلام) نشده بوده اند.

در ضمن، توبه کردن برای هر گناهی و برای جبران آن لازم است و این گونه نیست که لزوما هر توبه ای به معنای جبران گناهِ کفر باشد.

بیت المعمور;1009420 نوشت:
لطفا به سوالم درباره '' تظاهرا علیه '' پاسخ بدهید.

بیت المعمور;1009420 نوشت:
دوم اینکه برداشت شما از ''تظاهرا علیه'' چیست؟ آیا ممکن است چند نفر بر علیه پیامبر همدست شوند اما همچنان مومن باشند؟ و بعد خدا هم بگوید خدا جبرئیل و صالح مومنین و فرشتگان پشتیبان او هستند؟
شاید این آیه هم بی ارتباط نباشد :
البقره
مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ
ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺎﻧﺶ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺎﺷﺪ [ ﻛﺎﻓﺮ ﺍﺳﺖ ] ، ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ .(٩٨).

عرض کردم، ایمان مراتب دارد لذا این فشار بر پیامبر که از جمله گناهان بزرگ بوده، خصوصا با آن فهم ناقص معرفتی که افراد داشته اند، با مراتب پایین ایمان می تواند سازگار باشد.

لذا مؤمن واقعی چنین نمی کند و اگر کسی چنین می کند، روشن است که مراتب پایین ایمان را دارد و یا ایمان در روح و جان او رسوخ نکرده است.

میقات;1009424 نوشت:

ازدواج مسلمان با کافر صحیح نیست لذا قطعا کافر (به معنای خروج از اسلام) نشده بوده اند.

.

کاش بیشتر توضیح می دادید.

اما به هر حال بنده با توجه به آنچه حدس میزنم پاسختان را می دهم.

من نگفتم پیامبر با زن کافر ازدواج کردند.
و فرض می گیریم که آنها مسلمان بودند و پیامبر با دو زن مسلمان ازدواج کرده است.
پس اینکه میفرمایید ازدواج با کافر جایز نیست، سالبه به انتفاء موضوع است.
بحث ما در اینجا در زمانی است که مدتی از ازدواج گذشته و سالها از زندگی آنها گذشته....

میقات;1009424 نوشت:

در ضمن، توبه کردن برای هر گناهی و برای جبران آن لازم است و این گونه نیست که لزوما هر توبه ای به معنای جبران گناهِ کفر باشد.

.

من نگفتم توبه لزوما برای کفر است.
گفتم توبه ممکن است برای کفر باشد.

میقات;1009424 نوشت:

با سلام و درود

ازدواج مسلمان با کافر صحیح نیست لذا قطعا کافر (به معنای خروج از اسلام) نشده بوده اند.

در ضمن، توبه کردن برای هر گناهی و برای جبران آن لازم است و این گونه نیست که لزوما هر توبه ای به معنای جبران گناهِ کفر باشد.

عرض کردم، ایمان مراتب دارد لذا این فشار بر پیامبر که از جمله گناهان بزرگ بوده، خصوصا با آن فهم ناقص معرفتی که افراد داشته اند، با مراتب پایین ایمان می تواند سازگار باشد.

لذا مؤمن واقعی چنین نمی کند و اگر کسی چنین می کند، روشن است که مراتب پایین ایمان را دارد و یا ایمان در روح و جان او رسوخ نکرده است.

تا اینجای بحث
ما پذیرفتیم که در آن آیه فقط احتمال و نتایج توبه یا اقدام علیه پیامبر را مطرح می کند.

شما برای اینکه ثابت کنید آن دو کافر نشدند به ایه 5 استشهاد کردید.
و گفتید اگر آنها کافر شده باشند، پیامبر از آنها طلاق می گرفت. در حالی که طلاق نگرفت و این نشان میدهد آنها کافر نشده بودند.

من در پاسخ گفتم و میگویم

طلاق نگرفتن پیامبر طبیعی است.
زیرا اگر آنها توبه کرده باشند، کافر نیستند تا طلاق لازم باشد.....اما به هر حال مدت کوتاهی کافر شدند..

از طرفی اگر آنها توبه ظاهری کنند به ظاهر مسلمان هستند و نمیتوان آنها را کافر دانست و از آنها جدا شد....
توبه یک امر قلبی است و نمیتوان با ظواهر فقهی یک امر قلبی را کشف کرد......

مثلا اگر آقای زید با مریم خانم ازدواج کند. ازدواج آنها دلیل بر این نیست که بفهمیم مریم خانم قلبا به خدا و رسولش ایمان دارد.
اینها ظواهر فقهی است و کاشف از باطن نیستند....

در نتیجه
اگر توبه واقعی از کفر باشد، برای مدت کوتاهی کافر شدند اما توبه کردند و ما آن دو را مسلمان می دانیم....
اگر توبه ظاهری بوده است، کافر ماندند لکن ما بر اساس ظواهر شرعی ان دو را مسلمان می دانیم

آیا توبه آنها از کفر بوده یا نه ؟

اول باید قبول کنیم احتمال دارد توبه از کفر بوده...
هم آیات بعدی درباره همسران کافر نوح و لوط است
و هم جبهه بندی دو زن بر علیه خدا و رسول و جبرئیل و فرشتگان ( تظاهرا علیه )

بعد از اینکه پذیرفتیم احتمال دارد توبه از کفر باشد، درباره اثبات یا تقویت این احتمال صحبت می کنیم

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1009435 نوشت:
بحث ما در اینجا در زمانی است که مدتی از ازدواج گذشته و سالها از زندگی آنها گذشته....

با سلام و درود

فرقی نمی کند. کفر یکی از همسران باعث ابطال زوجیت می شود.

بیت المعمور;1009444 نوشت:
آیا توبه آنها از کفر بوده یا نه ؟

اول باید قبول کنیم احتمال دارد توبه از کفر بوده...
هم آیات بعدی درباره همسران کافر نوح و لوط است
و هم جبهه بندی دو زن بر علیه خدا و رسول و جبرئیل و فرشتگان ( تظاهرا علیه )

احتمال کفر (به معنای خروج از دین) رد شد، زیرا ازدواج ایشان با پیامبر ادامه داشته است.

صرف وجود آیات در باره کفر همسران نوح و لوط، نمی تواند کفر همسران پیامبر را ثابت کند؛ لازم به ذکر است که در باره زنان مؤمنه هم ایه آمده است. البته می دانیم آیات ابتدایی سوره تحریم در مقام مذمت دو تا از همسران پیامبر است ولی این لزوما کفر را نمی رساند.

مقابله با خدا و ملائکه و صالح مؤمنین و... همه برای تهدید است تا آن ها و نیز سایرین، جایگاه رفیع پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بیشتر درک کنند.

بنابر این: گرچه مذمت و سرزنش و حتی تهدید آن دو زن، از این آیات قطعی و مسلم است ولی نمی توان قائل به کفر ظاهری و خروج آن ها از دین شد.

میقات;1009453 نوشت:
[="Tahoma"]

با سلام و درود

فرقی نمی کند. کفر یکی از همسران باعث ابطال زوجیت می شود.

با سلام و احترام

هر گاه زن قبل از پایان عده، توبه کند
عقد ازدواج به قوت خود باقی می ماند.

پس ممکن است آن دو کافر شوند و بعد توبه کنند و زوجیت تداوم یابد.

به همین جهت عرض میکنم اینکه پیامبر زنانش را طلاق نداده است بدان معنا نیست که قبلا کافر نشده باشند...

میقات;1009454 نوشت:

احتمال کفر (به معنای خروج از دین) رد شد، زیرا ازدواج ایشان با پیامبر ادامه داشته است.

نمی توان قائل به کفر ظاهری و خروج آن ها از دین شد.

من نمیگویم آنها کفر ظاهری داشتند.

اگر به پستهای قبلی نگاه کنید قبول کردم که آنها توبه کردند.

پس توبه کرده اند.

لکن صحبت بر سر این بود که آیا توبه آنها واقعی بود یا ظاهری؟

من میگویم چه توبه واقعی باشد و چه ظاهری باشد، به این معنا نیست که پیش از توبه کافر نشده بودند.

آیا شما می توانید این را منکر شوید؟

شما فقط به خاطر اینکه پیامبر زنانشان را طلاق ندادند می توانید نتیجه بگیرید آنها توبه کردند اما نمیتوانید کفر پیشین آنها را انکار کنید.
اگر چه من قبول دارم که کفر آنها را اثبات نکردم.
زیرا اثبات کفر نیز نیازمند دلیل است.

پس تا اینجا نه کفر پیشینی آنها انکار شد و نه اثبات شد.

اما امکان دارد چنین باشد.
اگر امکانش را قبول کنیم بعد صحبت میکنم که آیا قابل اثبات هست ؟ تقویت میشود؟ یا خیر؟

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1009486 نوشت:
با سلام و احترام

هر گاه زن قبل از پایان عده، توبه کند
عقد ازدواج به قوت خود باقی می ماند.

با سلام و درود

از کدام عده صحبت می کنید؟ مگر طلاقی واقع شده و آن دو زن در عده بوده اند؟!

بیت المعمور;1009488 نوشت:
من میگویم چه توبه واقعی باشد و چه ظاهری باشد، به این معنا نیست که پیش از توبه کافر نشده بودند.

آیا شما می توانید این را منکر شوید؟

شما فقط به خاطر اینکه پیامبر زنانشان را طلاق ندادند می توانید نتیجه بگیرید آنها توبه کردند اما نمیتوانید کفر پیشین آنها را انکار کنید.
اگر چه من قبول دارم که کفر آنها را اثبات نکردم.
زیرا اثبات کفر نیز نیازمند دلیل است.

پس تا اینجا نه کفر پیشینی آنها انکار شد و نه اثبات شد.

اما امکان دارد چنین باشد.

همان طور که فرموده اید اثبات کفر دلیل می خواهد لذا نمی توان گفت چون نمی شود کفر آن ها را انکار کرد، پس معنایش اثبات کفر است؛ زیرا ملازمه ای بین این دو نیست.

توجه داشته باشید تا دلیل محکم و قطعی نداشته باشیم نمی توانیم چیزی را به قرآن و خداوند نسبت دهیم.

این احتمالات و... علاوه بر نیازمندی به دلیل و مدرک معتبر، از قرآن و آیات مورد نظر فهم نمی شود.

میقات;1009551 نوشت:
[="Tahoma"]

با سلام و درود

از کدام عده صحبت می کنید؟ مگر طلاقی واقع شده و آن دو زن در عده بوده اند؟!

.

با سلام و احترام

برادر عزیز عده که همیشه برای طلاق نیست.

وقتی زنی کافر شود رابطه زناشویی فسخ میشود اما اگر زن تا پیش از سه حیض یا سه ماه توبه کند ، رابطه زوجیت دوباره بر قرار میشود. نه نیازی به عقد مجدد است و نه نیازی به طلاق.

پس اینکه پیامبر طلاقشان نداده بدان معنا نیست که قبلا کافر نشدند. ممکن است کافر شده باشند و بعد توبه کردند.

آیا شما دلیلی بر انکار دارید؟ خیر

میقات;1009551 نوشت:
[="Tahoma"]
همان طور که فرموده اید اثبات کفر دلیل می خواهد لذا نمی توان گفت چون نمی شود کفر آن ها را انکار کرد، پس معنایش اثبات کفر است؛ زیرا ملازمه ای بین این دو نیست.

توجه داشته باشید تا دلیل محکم و قطعی نداشته باشیم نمی توانیم چیزی را به قرآن و خداوند نسبت دهیم.

این احتمالات و... علاوه بر نیازمندی به دلیل و مدرک معتبر، از قرآن و آیات مورد نظر فهم نمی شود.

خوب بزرگوار شما خواستید با آیه 5 ، کفر آنها را انکار کنید.

صحبت من تا اینجا این بود که آیه 5 دلیلی بر رد کفر آنها نیست.

دو دلیل برای شما آوردم

اول اینکه اگر توبه واقعی کرده باشند، دلیل نمیشود که قبلش کافر نبوده باشند. استدلال فقهی هم برایتان آوردم که توبه از کفر پیش از اتمام عده، زوجیت را دوباره برقرار می کند.

دوم اینکه اگر توبه ظاهری باشد و نه واقعی، باز ما طبق ظواهر شریعت رفتار می کنیم. یعنی زوجیت را برقرار می کنیم. اگر چه آن فرد در باطنش کافر باشد.

شما ابتدا قبول بفرمایید این آیه دلیلی بر رد کفر نیست.
بعد وارد اثبات هم میشویم.
شاید اثبات شد و شاید نشد...

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1009556 نوشت:
با سلام و احترام

برادر عزیز عده که همیشه برای طلاق نیست.

وقتی زنی کافر شود رابطه زناشویی فسخ میشود اما اگر زن تا پیش از سه حیض یا سه ماه توبه کند ، رابطه زوجیت دوباره بر قرار میشود. نه نیازی به عقد مجدد است و نه نیازی به طلاق.

پس اینکه پیامبر طلاقشان نداده بدان معنا نیست که قبلا کافر نشدند. ممکن است کافر شده باشند و بعد توبه کردند.

آیا شما دلیلی بر انکار دارید؟ خیر

با سلام و درود

این ها همه اگر و احتمال و فرض ذهنی است، با این ها نمی شود کفر کسی را ثابت کرد. خصوصا برای استناد دادن به قرآن و خداوند.

آیا دلیلی موثق از آیه، روایت یا شواهد تاریخی دارید که در این ماجرا، آن ها عده نگهداشته اند و ....؟

باز هم عرضم را تکرار می کنم، دلیل نداشتن بر انکار کفر، معنایش دلیل داشتن بر اثبات کفر نیست.

این که بگوییم چون دلیل بر انکار نداریم، پس می توان احتمال کفر را بدهیم؛ استدلال صحیح و علمی نیست.

[="Tahoma"]

بیت المعمور;1009557 نوشت:
دو دلیل برای شما آوردم

اول اینکه اگر توبه واقعی کرده باشند، دلیل نمیشود که قبلش کافر نبوده باشند. استدلال فقهی هم برایتان آوردم که توبه از کفر پیش از اتمام عده، زوجیت را دوباره برقرار می کند.

دوم اینکه اگر توبه ظاهری باشد و نه واقعی، باز ما طبق ظواهر شریعت رفتار می کنیم. یعنی زوجیت را برقرار می کنیم. اگر چه آن فرد در باطنش کافر باشد.

شما ابتدا قبول بفرمایید این آیه دلیلی بر رد کفر نیست.

این ها دلیل نیستند، این ها صرفا احتمال و فرض ذهنی هستند و در تفسیر و برداشت از کلام الهی، نمی توان روی این فرض و احتمال ها حساب کرد.

آیه همان طور که دلیلی بر رد کفر نیست، دلیلی هم بر اثبات کفر نیست. لذا هیچ کدام را نمی توان به قرآن نسبت داد.

از اینرو اگر می خواهید احتمال و فرضی مطرح کنید، بایستی محملی غیر از قرآن برای آن پیدا کنید.

میقات;1009568 نوشت:
[="Tahoma"]

این ها دلیل نیستند، این ها صرفا احتمال و فرض ذهنی هستند و در تفسیر و برداشت از کلام الهی، نمی توان روی این فرض و احتمال ها حساب کرد.

آیه همان طور که دلیلی بر رد کفر نیست، دلیلی هم بر اثبات کفر نیست. لذا هیچ کدام را نمی توان به قرآن نسبت داد.

از اینرو اگر می خواهید احتمال و فرضی مطرح کنید، بایستی محملی غیر از قرآن برای آن پیدا کنید.

با سلام و احترام

بله درست می فرمایید.

من هم قبول دارم نبود دلیل بر کفر، اثبات کفر نیست.
و باید خارج از قرآن به دنبال دلیل گشت.

من باز هم در آیات قرآن تامل کردم.
افشای سر نبی، نمیتواند نشان از کفر باشد و تنها گناه خواهد بود.
این آیات بیشتر نوعی تهدید و انذار و نصیحت است.
و غرض از بیان آن دو زن کافر، ظاهرا برای این بوده که همسر نبی بودن کسی را نجات نمیدهد.
چه بسا همسر یک پیامبر اهل آتش و جهنم بشود....
تقابل توبه و تظاهرا علیه، این احتمال را در ذهنم تقویت کرد که شاید توبه آنها از عدم ایمان و کفر است...

به هر حال از این آیات کفر به دست نمی اید.
اما هیچ تضمینی نیست که همسر یک پیامبر جهنمی نشود پس همسران پیامبر باید حواسشان جمع باشد ( یعنی خدا این را می گوید )

حالا اینکه همسران پیامبر تا آخر عمر توانستند مسلمان باشند یا نه ؟
می گوییم مسلمان هستند. البته در تاریخ چیزهایی نقل شده درباره کارهایی که این دو انجام دادند که باید در جای خودش بحث شود.

با سپاس از راهنمایی و وقتی که گذاشتید.

[="Tahoma"]پرسش:
آیا آیه یا روایتی داریم که نشان بدهد، همسران نوح و لوط یا سایر پیامبران کفر خویش را اظهار کردند؟

پاسخ:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ»؛ خداوند براى كسانى كه كافر شده‏ اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آن ها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى ‏شوند!» (1)

همسر حضرت نوح (عليه السلام) كافر بوده و به مردم مى ‏گفت نوح ديوانه است و هر گاه يک نفر به نوح ايمان می آورد، او به ستمگران قوم نوح، خبر می داد. لذا خیانت او، کافر و سخن چین بودنش بود که اخبار را به مشرکان می رساند.
و همسر حضرت لوط (علیه السلام) نیز مردم را به ميهمان هاى لوط راهنمايى می كرد. او نیز علاوه بر کفر، سخن چین بوده و اخبار و اسرار خانه حضرت لوط را برای قوم لوط می برد.(2)
بنابر این؛ خیانت آن ها همکاری با دشمن و رساندن اخبار و اسرارخانه پیامبر، به مشرکان بوده است.

در باره رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و متناسب با آیات ابتدایی سوره تحریم، روایت داریم که عایشه و حفصه، اسرار خانه پیامبر را فاش می کردند.(3)
نکته: این آیات تذکری است برای همسران پیامبر (عایشه و حفصه) که گمان نکنند نسبت داشتن با پیامبر خدا و رابطه تزویج می تواند آن ها را از آتش و عذاب الهی در امان بدارد لذا باید مراقب باشند تا مبادا در نافرمانی و عصیان، مانند همسر نوح و لوط گردند.

در جواب این که آیا کفر همسران نوح و لوط، مخفیانه بوده یا این که اظهار کرده اند؟ باید گفت روایتی ندیدم که بگوید آن ها کفرشان را اظهار می کردند. آن چه نقل شده این است که اظهار به ایمان می کردند ولی در دل و قلبشان کافر و منافق بودند. لذا کفرشان ظاهرا مخفیانه بوده است، نه علنی.
گفته شده وقتی وحی بر آن پیامبران نازل می شد، آن ها اخبار را برای مشرکان می بردند.
هم چنین اگر کسی در خفا به نوح ایمان می آورد، همسر نوح خبر او را به مشرکان می داد تا او را عذاب و شکنجه کنند.
در باره همسر لوط هم گفته اند که اگر شب برای لوط میهمان می آمد، او با روشن کردن آتش بر بام خانه، مشرکان و کافران را مطلع می کرد و اگر روز میهمان می آمد، او با دود، دشمنان را مطلع می کرد.

ممکن است پرسیده شود آیا همسر نوح تا زمان طوفان نوح، زنده بوده یا قبل از آن، از دنیا رفته بوده است؟ در جواب، به آیه قرآن اشاره می کنم: «حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ ...»؛ [رويارويىِ نوح و قومش هم چنان ادامه داشت] تا هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد و تنور فوران كرد، گفتيم: از هر [نوع حيوانى] يک زوج دوتايى [يك نر و يك ماده] و نيز خاندانت و آنان را كه ايمان آورده اند، در كشتى سوار كن مگر كسى كه پيش تر فرمان غرق شدن را بر ضد او لازم كرده ايم.(4)
تعبیر «وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ ...» شامل همسر و فرزند نوح می شود ولی ظاهرا نوح از کفر همسرش و عذاب الهی نسبت به او آگاه شده بود اما قضای حتمی بر نابودی فرزندش را باخبر نبود.
بیان برخی مفسران چنین است:
در روايات آمده که جوشيدن تنور را همسر نوح به او خبر داد.(5)
از روايات و از آيه 10 تحریم، فهميده مى شود كه مراد از «مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ» زن نوح بوده است، ظاهرا «مَنْ سَبَقَ ...» به پسر نوح نيز شامل بود ولى چنان كه بعدا خواهد آمد، نوح از آن خبر نداشته و به پسرش اصرار مى كرد كه سوار شود.(6)
نوح (علیه السلام) مى پنداشته كه استثناء تنها مربوط به همسرش است، بدين جهت خداى تعالى آن را برايش بيان كرده و فرمود كه او اهل تو نيست، او عملى غير صالح است، بعد از اين بيان الهى فهميد كه فرزندش نيز از كسانى است كه ظلم كرده است.(7)
بنابر این؛ همسر نوح تا زمان طوفان نوح زنده بوده و مشمول استثناء در آیه است و ظاهرا حضرت نوح قبلا مطلع شده و از کفر همسرش و این که او هلاک می شود، آگاه بود؛ کما این که فرزند نوح را نیز شامل می شود. لذا آن اهلی که استثناء شده اند، همسر و فرزند نوح بوده اند؛ منتهی نوح نمی دانسته که فرزندش نیز مشمول این قضای حتمی و نابودی و عذاب است و یا امید داشته که هدایت شود.

اگر پرسیده شود آیا احتمال دارد همسران پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز برای مدتی کفر پنهانی داشته و مدت کوتاهی کافر شدند و بعد توبه کرده اند؟
در جواب باید گفت: کافر نشده اند ولی مرتکب گناه بزرگی شده و باید از آن توبه می کردند. آن گناه بزرگ، آزار و اذیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است. آن دو زن(حفصه و عایشه)، دست به دست هم دادند تا پیامبر را تحت فشار قرار داده و موجب اذیت و آزار پیامبر شدند؛ این گناه بزرگی است زیرا:
«إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ‏ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً»؛ قطعاً آنان كه خدا و پيامبرش را مى ‏آزارند، خدا در دنيا و آخرت لعنتشان مى ‏كند، و براى آنان عذابى خواركننده آماده كرده است.(8)
«وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ‏ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»؛ و براى آنان كه همواره پيامبر خدا را آزار مى ‏دهند، عذابى دردناک است‏.(9)
لذا خداوند در دفاع از پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرماید:
«إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ‏ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهير»؛ اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.(10)

ممکن است گفته شود توبه هم کرده باشند، معنایش این نیست که کافر نشده بوده اند؛ آیا آیه و روایتی داریم که کفر آن ها را حتی به مدت کوتاه منکر شده باشد؟
در جواب باید گفت: اثبات کفر دلیل می خواهد و نمی توان گفت چون نمی شود کفر آن ها را انکار کرد، پس معنایش اثبات کفر است؛ زیرا ملازمه ای بین این دو نیست.
توجه داشته باشید تا دلیل محکم و قطعی نداشته باشیم نمی توانیم چیزی را به قرآن و خداوند نسبت دهیم. این احتمالات و... علاوه بر نیازمندی به دلیل و مدرک معتبر، از قرآن و آیات مورد نظر فهم نمی شود.

اگر گفته شود چگونه می شود چند نفر بر علیه پیامبر همدست شوند «تظاهرا علیه» اما همچنان مؤمن باشند و بعد خدا هم بگوید خدا، جبرئیل، صالح مومنین و فرشتگان، پشتیبان او هستند؟
در جواب گفته می شود به آیه بعد توجه کنید. در آیه بعد، خداوند متعال تهدید می کند که گمان نکنند پیامبر آن ها را هرگز طلاق نمی دهد و یا اگر طلاق بدهد، بهتر از آن ها برای ازدواج با پیامبر پیدا نمی شوند.
توجه داشته باشید، همین که در آن ماجرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) هیچ کدام از همسرانشان را طلاق ندادند و همسران قبول کردند با همین شرائط، همسر حضرت باقی بمانند، نشان می دهد که از آن جریان کوتاه آمده اند. البته پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آن ماجرا، یکماه از همسران خود قهر کرده و از آن ها دور بودند.
لازم به ذکر است که همسر پیامبر بودن به معنای درجات کامل معرفت نیست و همین ماجرا نشان می دهد که برخی از آن ها معرفت لازم به مقام رسالت را نداشته اند.
در ضمن، ایمان مراتب دارد و با مراتب پایین معرفتی باز هم اطلاق ایمان و مؤمن بودن می شود؛ ولو مراتب پایین آن می تواند همراه با نفاق باشد.

نکته: صرف وجود آیات در باره کفر همسران نوح و لوط، نمی تواند کفر همسران پیامبر را ثابت کند؛ لازم به ذکر است که در باره زنان مؤمنه هم آیه آمده است. البته می دانیم آیات ابتدایی سوره تحریم در مقام مذمت دو تا از همسران پیامبر است ولی این لزوما کفر را نمی رساند.
مقابله با خدا و ملائکه و صالح مؤمنین و... همه برای تهدید است تا آن ها و نیز سایرین، جایگاه رفیع پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بیشتر درک کنند.

بنابر این؛
گرچه مذمت و سرزنش و حتی تهدید آن دو زن(حفصه و عایشه)، از این آیات، قطعی و مسلم است ولی نمی توان قائل به کفر ظاهری و خروج آن ها از دین شد. این هم که بگوییم چون دلیل بر انکار نداریم، پس می توان احتمال کفر را بدهیم؛ استدلالی صحیح و علمی نیست.

پی نوشت ها:
1. تحریم: 66/ 10.
2. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج ‏10، ص 479؛ مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 24، ص 301.
3. قمی مشهدی، تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، محقق: درگاهی، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات ـ ایران‏، ج ‏13، ص 343؛ بحرانی، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، موسسة البعثة، قسم الدراسات الاسلامیه ـ قم، ج ‏5، ص 430.
4. هود: 11/ 40.
5. البرهان في تفسير القرآن، پیشین، ج 3، ص 103؛ حویزی، تفسير نور الثقلين، مصحح: رسولی، ناشر: اسماعیلیان ـ قم، ج 2، ص 356.
6. قرشی، تفسیر احسن الحدیث، انتشارات: بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر ـ تهران، ج 4، ص 494.
7. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج 10، ص 341.
8. احزاب: 33/ 57.
9. توبه: 9/ 61.
10. تحریم: 66/ 4.

موضوع قفل شده است