جمع بندی وعده حفاظت خدا از انسان ها

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وعده حفاظت خدا از انسان ها

سلام.
قبلا در این باره سوالی پرسیده بودم اما قانع نشدم.
خداوند در جاهایی اشاره کرده که روش های حفاظت دارد.
آیا این حفاظت ها برای همه انسان هاست یا فقط برای برخی که خودش بخواهد ؟

[SPOILER]
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ
برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی‌] حفظ می‌کنند؛

[/SPOILER]

[SPOILER]
«ذلکم الله ربکم لا الـه الا هو خــلق کل شیء فاعبدوه وهو علی کل شیء وکیل؛ [۷] (آری، این است پروردگار شما! هیچ معبودی جز او نیست؛ آفریدگار همه چیز است؛ او را بپرستید و او نگهبان و مدّبر همه موجودات است». («وکیل» به معنای حافظ است. [۸] )

[/SPOILER]

[SPOILER]
«قال هل ءامنکم علیه الا کما امنتکم علی اخیه من قبل فالله خیر حـفظـا وهو ارحم الرحمین؛ [۲۱] گفت: آیا نسبت به او به شما اطمینان کنم همان‌گونه که نسبت به برادرش (یوسف) اطمینان کردم (و دیدید چه شد)؟! و (در هر حال،) خداوند بهترین حافظ، و مهربانترین مهربانان است».

[/SPOILER]

[SPOILER]

«ومن الشیـطین من یغوصون له ویعملون عملا دون ذلک وکنا لهم حـفظین؛ [۲۳] و گروهی از شیاطین (را نیز مسخّر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غوّاصی می‌کردند؛ و کارهایی غیر از این (نیز) برای او انجام می‌دادند؛ و ما آنها را (از سرکشی) حفظ می‌کردیم!».

[/SPOILER]

[="#FF0000"]چرا برخی محافظت می شن اما برخی نه ؟ آیا این مورد جز توفیق و نعمت الهی است ؟
منظور من از حفاظت لقمه ی آماده نیست که انسان مفت بدست بیاورد منظور من حفاظت از
اعمال و افعالی است که انسان در اثر جهالت در شر می افتد و جلوگیری از به خاک سیاه نشستن فرد است[/].
شاید بگویید خداوند نمی تواند برای هر کسی کاری انجام دهد ( چند دفعه دیدم کارشناسا اینو گفتن ) اما توحید در ربوبیت مگر اقتضا نمی کند همه در پناه ذات خیرخواه الهی باشند؟
مثلا در آیه زیر ببینید :
[SPOILER]

ان الله یمسک السمـوت والارض ان تزولا ولـئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده انه کان حلیمـا غفورا؛ [۱۷] خداوند آسمانها و زمین را نگاه می‌دارد تا از نظام خود منحرف نشوند؛ و هرگاه منحرف گردند، کسی جز او نمی‌تواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است!

[/SPOILER]

چرا برای انسان نباید اینجور باشد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد شعیب

[TD][/TD]

با سلام خدمت شما دوست گرامی

این بحث بارها توسط کارشناس های انجمن پاسخگویی شده است از این رو پاسخ یکی از آنها را خدمتتان ارائه کرده و ناظر به همان به سوالات شما پاسخ می گویم:

خداوند به انواع مختلف مراقب انسانها می باشد.و این مراقبت هم از نظر جسمی برای انسان است و هم از نظر معنوی.
از نظر محافظت جسمانی و مادی که مورد سوال هم می باشد باید عرض کنم که خدای متعال می فرماید:
لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وال(1)

براى انسان مامورانى است كه پى در پى، از پيش رو، و از پشت سرش او را از حوادث (غير حتمى) حفظ می كنند، (اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتى) را تغيير نمی دهد مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند، و هنگامى كه خدا اراده سويى به قومى (بخاطر اعمالشان) كند هيچ چيز مانع آن نخواهد شد، و جز خدا سرپرستى نخواهند داشت.

" معقبات" چنان كه طبرسى در مجمع البيان و بعضى ديگر از مفسران بزرگ گفته ‏اند جمع" معقبه" است و آن هم به نوبه خود جمع" معقب" مى‏باشد و به معنى گروهى است كه پى در پى و به طور متناوب به دنبال كارى می ‏روند.

ظاهر اين آيه آن است كه خداوند به گروهى از فرشتگان، ماموريت داده كه در شب و روز به طور متناوب به سراغ انسان بيايند و از پيش رو و پشت سر نگاهبان و حافظ او باشند.
بدون ترديد انسان در زندگى خود در معرض آفات و بلاهاى زيادى است، حوادثى از درون و برون، انواع بيماريها، ميكربها، انواع حادثه‏ ها و خطراتى كه از زمين و آسمان می جوشد، انسان را احاطه كرده‏اند، مخصوصا به هنگام كودكى كه آگاهى انسان از اوضاع اطراف خود بسيار ناچيز است و هيچگونه تجربه‏ اى ندارد، در هر گامى خطرى در كمين او نشسته است، و گاه انسان تعجب می ‏كند كه كودك چگونه از لابلاى اين همه حوادث جان به سلامت می برد و بزرگ می ‏شود، مخصوصا در خانواده‏ هايى كه پدران و مادران چندان آگاهى از مسائل ندارند و يا امكاناتى در اختيار آنها نيست مانند كودكانى كه در روستاها بزرگ می ‏شوند و در ميان انبوه محروميت ها، عوامل بيمارى و خطرات قرار دارند.

اگر براستى در اين مسائل بينديشيم احساس می ‏كنيم كه نيروى محافظى هست كه ما را در برابر حوادث حفظ می ‏كند و همچون سپرى از پيش رو و پشت سر محافظ و نگهدار ما است.

در بسيارى از مواقع، حوادث خطرناك براى انسان پيش می ‏آيد و او معجزه‏ آسا از آنها رهايى می ‏يابد بطورى كه احساس می ‏كند همه اينها تصادف نيست بلكه نيروى محافظى از او نگهبانى می ‏كند.

در روايات متعددى كه از پيشوايان اسلام نقل شده نيز روى اين تاكيد شده است، از جمله:

در روايتى از امام باقر ع مى‏خوانيم كه در تفسير آيه فوق فرمود:
يحفظ بامر اللَّه من ان يقع فى ركى او يقع عليه حائط او يصيبه شى‏ء حتى اذ جاء القدر خلوا بينه و بينه يدفعونه الى المقادير و هما ملكان يحفظانه بالليل و ملكان من نهار يتعاقبانه

يعنى:" به فرمان خدا انسان را حفظ می كند از اينكه در چاهى سقوط كند يا ديوارى بر او بيفتد يا حادثه ديگرى براى او پيش بيايد تا زمانى كه مقدرات حتمى فرا رسد در اين هنگام آنها كنار می ‏روند و او را تسليم حوادث مى‏كنند، آنها دو فرشته‏ اند كه انسان را در شب حفظ می ‏كنند و دو فرشته‏ اند كه در روز كه به طور متناوب به اين وظيفه می ‏پردازند"(2).

در حديثى ديگر از امام صادق(ع)می ‏خوانيم:
ما من عبد الا و معه ملكان يحفظانه فاذا جاء الامر من عند اللَّه خليا بينه و بين امر اللَّه:
" هيچ بنده‏اى نيست مگر اينكه دو فرشته با او هستند و او را محافظت مى‏كنند، اما هنگامى كه فرمان قطعى خداوند فرا رسد، او را تسليم حوادث می كنند" (3) (بنا بر اين آنها تنها او را از حوادثى كه به فرمان خدا قطعيت نيافته حفظ مى‏كنند).

در نهج البلاغه نيز می ‏خوانيم كه امير مؤمنان على(ع) فرمود:
ان مع كل انسان ملكين يحفظانه فاذا جاء القدر خليا بينه و بينه:
" با هر انسانى دو فرشته است كه او را حفظ می ‏كنند، اما هنگامى كه مقدرات حتمى فرا رسد او را رها می ‏سازند" (4)همچنين در خطبه اول نهج البلاغه در توصيف فرشتگان و گروه‏ هاى مختلف آنها می خوانيم:

و منهم الحفظة لعباده:
" گروهى از آنها حافظان بندگان اويند" البته عدم آگاهى از وجود اين فرشتگان از طريق حس يا از طريق علوم و دانشهاى طبيعى هرگز نمى‏تواند دليل بر نفى آنها باشد چرا كه اين منحصر به مورد بحث ما نيست، قرآن مجيد و همچنين مذاهب ديگر خبر از امور فراوانى كه ما وراء حس انسان است داده اند كه بشر از طرق عادى نمی ‏تواند از آنها آگاهى يابد.

از اين گذشته همانگونه كه در بالا گفتيم ما در زندگى روزانه خود، نشانه‏ هاى واضحى از وجود چنين نيروى محافظى می ‏بينيم و احساس می كنيم كه در برابر بسيارى از حوادث مرگبار بطور اعجاز آميزى نجات می ‏يابيم كه تفسير و توجيه همه آنها از طريق عادى و يا حمل بر تصادف مشكل است، (و من خود بعضى نمونه‏ هاى آن را در زندگى ديده‏ام كه راستى حيرت‏آور بوده، حتى براى شخص ديرباورى مثل من دليلى بوده است براى وجود آن محافظ نامرئى!)(5)

علامه طباطبایی(ره)هم در تفسیر این آیه می فرماید:
معناى جمله" مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ"، توسعه می ‏يابد، هم امور مادى و جسمانى را شامل می ‏شود و هم امور روحى را پس همه اجسام و جسمانياتى كه در طول حيات ايشان به جسم او احاطه دارد بعضى از آنها در پيش روى او قرار گرفته، و بعضى در پشت سر او واقع شده ‏اند، و همچنين جميع مراحل نفسانى كه آدمى در مسيرش بسوى پروردگارش می ‏پيمايد، و جميع احوال روحى كه به خود می ‏گيرد، و قرب و بعدها و سعادت و شقاوتها و اعمال صالح و طالح و ثواب و عقابهايى كه براى خود ذخيره می ‏كند، همه آنها يا در پشت سر انسان قرار دارند و يا در پيش رويش.(6) (7)

منابع:
1- سوره الرعد (13): آيه 11.
2- تفسير برهان جلد 2 صفحه 283.
3- همان.
4- نهج البلاغه كلمات قصار جمله 201.
5- تفسير نمونه، ج‏10، ص: 143الی 145.
6- ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 421.
7- پاسخ از کارشناس پاسخگوی قرآنی "عمار" .

دلسوخته;1008648 نوشت:
آیا این حفاظت ها برای همه انسان هاست یا فقط برای برخی که خودش بخواهد ؟

این حفاظت یک موهبت الهی برای همه انسان ها از سوی خداست اما همان گونه که اشاره شد این نگهبان های انسان تا هنگامی کاراریی دارند که تقدیر حتمی انسان پیش نیامده باشد همان که مقدرات حتمی پیش آمد این نگهبان ها راه را برای اصابت آن تقدیر باز می گذارند.

دلسوخته;1008648 نوشت:
چرا برخی محافظت می شن اما برخی نه ؟ آیا این مورد جز توفیق و نعمت الهی است ؟

علت این امر همان است که در بالا هم اشاره شد این محافظت تا زمانی انجام می پذیرد که مقدرات حتمی انسان پیش نیامده باشد و از طرفی در آیه شریفه می فرمایدإِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ یعنی خدا این ماموران را برای حفاظت انسان از بلاهای غیر مترقبه قرار می دهد ولی برخی از انسان ها با اراده و اختیار خود زمینه را برای تباهی و نابودی خود فراهم می کنند و اگر این گونه شد آن عوامل بازدارنده را بی اثر می کند تا اراده و اختیار بشر در زندگی اش اثر داشته باشد .

دلسوخته;1008648 نوشت:
شاید بگویید خداوند نمی تواند برای هر کسی کاری انجام دهد ( چند دفعه دیدم کارشناسا اینو گفتن ) اما توحید در ربوبیت مگر اقتضا نمی کند همه در پناه ذات خیرخواه الهی باشند؟

اتفاقا ما قائل هستیم که خدا هر کاری را که بخواهد می تواند انجام دهد و هیچ کاری نیست مگر این که خدا توانایی انجام آن را دارد اما از آنجا که خدا حکیم است و بنا بر حکمت خود انسان را با اراده و اختیار خلق کرده است و این خلق اینگونه انسان حکیمانه است حال اگر با عامل دیگر(مثلا فرشتگان نگهبان) به گونه ای عمل کند که اراده و اختیار انسان از اثر بیافتد این کار غیر حکیمانه است و کار غیر حکیمانه از خدا سر نمی زند برای همین است که در آیه مورد بحث می فرماید إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ . یعنی خدا خدا هیچ قومی را تییر نمی دهد تا این که آن قوم خودشان را تغییر دهند.
چه به خوب چه به بد.
مثالی می زنم: کسی با سوء اختیار و اراده خود دست به خود کشی می زند و می خواهد بلایی سر خود بیاورد مثلا طناب دار را دور گردن خود می اندازد و خود را رها می کند این فرد با سوء اختیار خود ارده کرده که به خود آسیب بزند و خود را بکشد از طرفی خدا فرشتگانی برای حفاظت این فرد دارد آیا حکیمانه است که خدا کار این فرد را در خود کشی بی اثر کند ؟؟ هرگز.

دلسوخته;1008648 نوشت:
چرا برای انسان نباید اینجور باشد؟

چون انسان دارای اراده و اختیار است و اختیار او عاملی است موثر در زندگی انسان .

در متن قرمز بیان کردم اعمال جهل گونه انسان.
پس مثلا کودکی که گرفتار شر می شود و آیندش تباه می شود جز مقدرات حتمی است درسته ؟ چون اگر مقدرات حتمی نبود گرفتار شر نمی شد!

شما گفتید اگر مثلا فرشته نگهبان باعث شود اختیار بهم بریزد کار غیرحکیمانه است !
برخی که محافظت می شوند اختیار بهم ریخته شده ( به قول شما ) برای دیگری که محافظت نمی شود محافظت می شود چیزی بد و غیرحکیمانه ! ( در به زور به دنیا آمدن همه ی شما متفق القول هستید حکیمانه است وقتی اینجا و این مسائل می رسد برای ما اختیار تام میارید وسط و همه رو می اندازید گردن اختیار )

ولی من فکر می کنم وعده ی حفاظت برای افرادی است که خود خدا می خواهد نه همه !

دلسوخته;1009106 نوشت:
در متن قرمز بیان کردم اعمال جهل گونه انسان.
پس مثلا کودکی که گرفتار شر می شود و آیندش تباه می شود جز مقدرات حتمی است درسته ؟ چون اگر مقدرات حتمی نبود گرفتار شر نمی شد!

دلسوخته;1008648 نوشت:
چرا برخی محافظت می شن اما برخی نه ؟ آیا این مورد جز توفیق و نعمت الهی است ؟
منظور من از حفاظت لقمه ی آماده نیست که انسان مفت بدست بیاورد منظور من حفاظت از
اعمال و افعالی است که انسان در اثر جهالت در شر می افتد و جلوگیری از به خاک سیاه نشستن فرد است.
شاید بگویید خداوند نمی تواند برای هر کسی کاری انجام دهد ( چند دفعه دیدم کارشناسا اینو گفتن ) اما توحید در ربوبیت مگر اقتضا نمی کند همه در پناه ذات خیرخواه الهی باشند؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
خداوند به صورت عام عالم را هدایت می کند (هدایت تکوینی که اجباری است و اختیاری در هدایت شدن و یا هدایت نشدن ندارد) ؛ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَیٰ کلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَیٰ
و برای بشر که دارای قوه اختیار است از راه همین اختیار با فرستادن شرایع گوناگون هدایت می کند این برنامه هدایتی الهی برای بشر گسترده است و قصد آن فرا گیری تمام افراد مکلف است؛ لقد بعثنا فی کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت.

این هدایت تشریعی گسترده الهی قرار است که همه افراد مکلف را بگیرد ولی طبیعی است در عالم ماده برخی از افراد معدود از این قانون کلی محروم شوند و این به خاطر خاصیت تزاحم گونه عالم ماده است.
خدای تعالی تکلیف، عقاب و عذاب خود را منحصر در بیان و رسیدن دین به افراد مکلف می داند و عقاب بلا بیان قبیح است و از خدای حکیم سر نمی زند : و ما كنّا معذّبين حتّى نبعث رسولا

پس ربوبیت الهی در تکوین و تشریع با هم متفاوت است در بحث تکوین همه موجودات را به سوی کمال خود به صورت اجباری می برد و هدایت می کند و در تشریع این هدایت بر مبنای اختیار داری انسان است و کارکرد این هدایت بر اساس فراگیری انسان و دریافت آن ، و عمل اختیاری بر اساس آن است خدا به صورت گسترده این هدایت را بر انسان ها محقق کرده است و موارد اندکی که از آن شمول آن خارج می شوند به خاطر خصوصیت تزاحمی عالم ماده است.
و خدا بر اساس همین داده ای تکونی و تشریعی از انسان عملکرد می خواهد لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا.
خدا از فردی که از نظر جسمی کمبودی دارد مثلا شل است تکالیفی که پا در آنها نقش دارد را نمی خواهد مثل جهاد، یا کمبود عقلی دارد از او به نسبت بیماری اش تکالیف دینی را نمی خواهد. و بر طبق همان داشته های جسمی و روحی و تکلیف متناسب با آن سجیده می شود.

شاید سوال شود خب این فرد که در این دنیا آمده برای این که مشکلی برای او پدید آمده و هدایت شامل او نمی شود چه تقصیری کرده که هم در این دنیاو هم در آن دنیا از نعمت هدایت محروم می ماند و از اثراتی که انسان های دیگر از عمل به این هدایت یافته اند محروم می گردد؟؟!
جواب: خدا در قرآن وقتی درباره مستضعفین سخن می گوید منظور کسانی است که به هر طریقی هدایت در حق آنها کامل نشده است مانند کسانی که در کوه ها به دور از دین مانده و هدایت نشده و یا کودکانی که در همان سن از دنیا می روند و یا کسانی که مشکل ذهنی دارند و ...
خدا در قرآن از این دسته به مستضعف یاد کرده است:
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیراً إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا فَأُولئِکَ عَسَی اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورا.
در روایات متعددی درباره چگونگی ارائه دین به مستضعفین و انتخاب های آنها سخن گفته است.

سلام.
خداوند در هدایت اجبار دارد؟!
من بیشتر صحبتم این است :
چرا برخی محافظت می شوند و برخی نمی شوند ؟ آیا این اتفاق تصادفی است و به صورت دل بخواهی است ؟
آیا کودکی که در شر بیفتد و آینده اش تباه شود مستضعف است ؟

دلسوخته;1009942 نوشت:
سلام.
خداوند در هدایت اجبار دارد؟!

با سلام
ما دو نوع هدایت داریم یکی هدایت تکوینی که خدا همه عالم را بر اساس خلقتشان به سمت کمال هدایت می کند
یکی نوع دیگر هدایت تشریعی که مخصوص بشر است و در این نوع هدایت اختیار باید لحاظ شود و اجبار با این نوع هدایت همخوانی ندارد.
خدا شرایط هدایت را فراهم می کند و اگر هم بنا بر اقتاضائات عالم ماده این هدایت به کسی نرسید و یا کمتر رسید خدا طبق آنچه که از هدایت فطری و درونی برای او موجود است با او برخورد می کند. و اگر هم هیچ نوع هدایتی ندارد مستضعف فکری محسوب می شود.

دلسوخته;1009942 نوشت:
چرا برخی محافظت می شوند و برخی نمی شوند ؟ آیا این اتفاق تصادفی است و به صورت دل بخواهی است ؟
آیا کودکی که در شر بیفتد و آینده اش تباه شود مستضعف است ؟

این محافظت به صورت عام و گسترده است اما این محافظت به معنای از کار انداختن تمام علل و معلول های مادی نیست مثلا اگر سعودی ها در خانه یمنی ها بمب می ریزند کودکان یمنی در کلاهکی آهنین از این موشک ها در امان بمانند !! نه اینگونه نیست بلکه بر اساس امور طبیعی خدا بالاها و مشکلات یر مترقبه یا که برای آنها پیش می آید را به واسطه همین ماموران غیبی خود بر طرف می کند.

سلام.
شما قبول دارید در گوشه کنارتان افرادی بودند که به صورت غیبی امدادی و محافظتی رسیده باشد ؟

مثلا شاید در یک ثانیه عقل قربانی را به کار بندازد ( با توجه به اینکه انسان جاهل است ) و همانند فردی که راه حلی به ذهنش می رسد تا فرد تا آخر عمر بدبخت نشود . این کار هم شدنی نیست ؟
خیلی از بدبختی ها با یه ثانیه کنترل ذهن بدون دستکاری عالم ماده ( که بهانه ی همیشگی شما عزیزان است ) حل می شود. فقط یک ثانیه !
انسان که پر است از نفوس داخلی اینهمه نفس اماره با انسان حرف می زند چرا نفس های ملهمه و مطمئنه برای برخی راه نجات را انجام نمی دهند ؟
پس کودکی که از این چیزها بی نصیب ماند و در شر و حوادث و بلا نابود شد باید جز تقدیر حتمی اون کودک باشد درسته ؟

دلسوخته;1010193 نوشت:
سلام.
شما قبول دارید در گوشه کنارتان افرادی بودند که به صورت غیبی امدادی و محافظتی رسیده باشد ؟
مثلا شاید در یک ثانیه عقل قربانی را به کار بندازد ( با توجه به اینکه انسان جاهل است ) و همانند فردی که راه حلی به ذهنش می رسد تا فرد تا آخر عمر بدبخت نشود . این کار هم شدنی نیست ؟
خیلی از بدبختی ها با یه ثانیه کنترل ذهن بدون دستکاری عالم ماده ( که بهانه ی همیشگی شما عزیزان است ) حل می شود. فقط یک ثانیه !
انسان که پر است از نفوس داخلی اینهمه نفس اماره با انسان حرف می زند چرا نفس های ملهمه و مطمئنه برای برخی راه نجات را انجام نمی دهند ؟
پس کودکی که از این چیزها بی نصیب ماند و در شر و حوادث و بلا نابود شد باید جز تقدیر حتمی اون کودک باشد درسته ؟

با سلام
اتفاقا در وقایع مختلف عقل و فطرت انسان پیام های رهایی بخشی به انسان می دهند ولی در پایان این انسان است که تصمیم می گیرد چه عملکردی داشته باشد. بلاخره سرنوشت انسان با عملکرد های اختیاری اش و در بستر علی و معلولی جهان ماده رقم بخورد و اگر انسان بخواهد طرحی ارائه دهد که هر کجا انسان به انحراف رفت، خدا او را مجبورا در مسیر مستقیم نگه دارد این به معنای نفی عملکرد اختیاری انسان است.

سوال:
خداوند در قرآن می فرماید که از بندگانش محافظت می کند. آیا این حفاظت ها برای همه انسان هاست یا فقط برای برخی که خودش بخواهد؟ چرا برخی محافظت می شوند اما برخی دیگر محافظت نمی شوند؟ آیا این مورد جز توفیق و نعمت الهی است؟ آیا مگر توحید در ربوبیت اقتضا نمی کند همه در پناه ذات خیرخواه الهی باشند؟

جواب:
خداوند به انواع مختلفی مراقب انسانها است. و این مراقبت هم از نظر جسمی و هم از نظر معنوی است.
از نظر محافظت جسمانی و مادی _که مورد سوال هم می باشد_ خدای متعال می فرماید:
«لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وال»
براى انسان مامورانى است كه پى در پى، از پيش رو، و از پشت سرش او را از حوادث (غير حتمى) حفظ می كنند، (اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتى) را تغيير نمی دهد مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند، و هنگامى كه خدا اراده سويى به قومى (بخاطر اعمالشان) كند هيچ چيز مانع آن نخواهد شد، و جز خدا سرپرستى نخواهند داشت.(1)

" معقّبات" چنان كه طبرسى در مجمع البيان و بعضى ديگر از مفسران بزرگ گفته ‏اند؛ جمع "معقبه" است و آن هم به نوبه خود جمع" معقب" است و به معنى گروهى است؛ كه پى در پى و به طور متناوب به دنبال كارى می ‏روند.(2)
ظاهر اين آيه بیان می کند؛ كه خداوند به گروهى از فرشتگان، ماموريت داده كه در شب و روز به طور متناوب به سراغ انسان بيايند و از پيش رو و پشت سر نگاهبان و حافظ او باشند.
بدون ترديد، انسان در زندگى خود در معرض آفات و بلاهاى زيادى است. حوادثى از درون و برون، انواع بيماريها، ميكربها، انواع حادثه‏ ها و خطراتى كه از زمين و آسمان می جوشد، انسان را احاطه كرده ‏اند. مخصوصاً به هنگام كودكى، كه آگاهى انسان از اوضاع اطراف خود بسيار ناچيز است و هيچگونه تجربه‏ اى ندارد؛ در هر گامى خطرى در كمين او نشسته است و گاه انسان تعجب می ‏كند؛ كه كودك چگونه از لابلاى اين همه حوادث جان به سلامت می برد و بزرگ می ‏شود. مخصوصا در خانواده‏ هايى كه پدران و مادران چندان آگاهى از مسائل ندارند و يا امكاناتى در اختيار آنها نيست؛ مانند كودكانى كه در روستاها بزرگ می ‏شوند و در ميان انبوه محروميت ها، عوامل بيمارى و خطرات قرار دارند.

اگر براستى در اين مسائل بينديشيم، احساس می ‏كنيم؛ كه نيروى محافظى هست كه ما را در برابر حوادث حفظ می ‏كند و همچون سپرى از پيش رو و پشت سر محافظ و نگهدار ما است.

در بسيارى از مواقع، حوادث خطرناك براى انسان پيش می ‏آيد و او معجزه‏ آسا از آنها رهايى می ‏يابد؛ بطورى كه احساس می ‏كند همه اينها تصادف نيست بلكه نيروى محافظى از او نگهبانى می ‏كند.

در روايات متعددى كه از پيشوايان اسلام نقل شده نيز روى اين تاكيد شده است، به ذکر چند نمونه اکتفا می کنبم:

در روايتى از امام باقر (علیه السلام) مى‏ خوانيم كه در تفسير آيه فوق فرمود:
«يحفظ بامر اللَّه من ان يقع فى ركى او يقع عليه حائط او يصيبه شى‏ء حتى اذ جاء القدر خلوا بينه و بينه يدفعونه الى المقادير و هما ملكان يحفظانه بالليل و ملكان من نهار يتعاقبانه»

يعنى: "به فرمان خدا انسان را حفظ می كند از اينكه در چاهى سقوط كند يا ديوارى بر او بيفتد يا حادثه ديگرى براى او پيش بيايد؛ تا زمانى كه مقدرات حتمى فرا رسد در اين هنگام آنها كنار می ‏روند و او را تسليم حوادث مى‏ كنند، آنها دو فرشته‏ اند كه انسان را در شب حفظ می ‏كنند و دو فرشته‏ اند كه در روز كه به طور متناوب به اين وظيفه می ‏پردازند."(3)

در حديثى ديگر از امام صادق(علیه السلام) می ‏خوانيم:
«ما من عبد الا و معه ملكان يحفظانه فاذا جاء الامر من عند اللَّه خليا بينه و بين امر اللَّه»:
" هيچ بنده ‏اى نيست؛ مگر اينكه دو فرشته با او هستند و او را محافظت مى‏ كنند، اما هنگامى كه فرمان قطعى خداوند فرا رسد، او را تسليم حوادث می كنند." (4) (بنا براين آنها تنها او را از حوادثى كه به فرمان خدا قطعيت نيافته حفظ مى‏ كنند).

در نهج البلاغه نيز می ‏خوانيم كه امير مؤمنان على(علیه السلام) فرمود:
«ان مع كل انسان ملكين يحفظانه فاذا جاء القدر خليا بينه و بينه»:
" با هر انسانى دو فرشته است كه او را حفظ می ‏كنند، اما هنگامى كه مقدرات حتمى فرا رسد او را رها می ‏سازند" (5)

همچنين در خطبه اول نهج البلاغه در توصيف فرشتگان و گروه‏ هاى مختلف آنها می خوانيم:«و منهم الحفظة لعباده» گروهى از آنها حافظان بندگان اويند.(6)

البته عدم آگاهى از وجود اين فرشتگان از طريق حس يا از طريق علوم و دانشهاى طبيعى هرگز نمى‏ تواند دليل بر نفى آنها باشد چرا كه اين منحصر به مورد بحث ما نيست، قرآن مجيد و همچنين مذاهب ديگر خبر از امور فراوانى كه ماوراء حس انسان است داده اند كه بشر از طرق عادى نمی ‏تواند از آنها آگاهى يابد.

از اين گذشته؛ همانگونه كه در بالا گفتيم، ما در زندگى روزانه خود، نشانه‏ هاى واضحى از وجود چنين نيروى محافظى می ‏بينيم و احساس می كنيم كه در برابر بسيارى از حوادث مرگبار بطور اعجاز آميزى نجات می ‏يابيم، كه تفسير و توجيه همه آنها از طريق عادى و يا حمل بر تصادف مشكل است. (و من خود بعضى نمونه‏ هاى آن را در زندگى ديده‏ ام كه راستى حيرت‏ آور بوده، حتى براى شخص ديرباورى مثل من دليلى بوده است براى وجود آن محافظ نامرئى!)(7)

علامه طباطبایی(رحمه الله علیه) هم در تفسیر این آیه می فرماید:
معناى جمله "مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ"، توسعه می ‏يابد، هم امور مادى و جسمانى را شامل می ‏شود و هم امور روحى را پس همه اجسام و جسمانياتى كه در طول حيات ايشان به جسم او احاطه دارد بعضى از آنها در پيش روى او قرار گرفته، و بعضى در پشت سر او واقع شده ‏اند، و همچنين جميع مراحل نفسانى كه آدمى در مسيرش بسوى پروردگارش می ‏پيمايد، و جميع احوال روحى كه به خود می ‏گيرد، و قرب و بُعدها و سعادت و شقاوت ها و اعمال صالح و طالح و ثواب و عقابهايى كه براى خود ذخيره می ‏كند، همه آنها يا در پشت سر انسان قرار دارند و يا در پيش رويش.(8)

این حفاظت، یک موهبت الهی برای همه انسان ها از سوی خداست؛ اما همان گونه که اشاره شد، این نگهبان های انسان، تا هنگامی کاراریی دارند که تقدیر حتمی انسان از سوی خدا پیش نیامده باشد؛ همان دم که مقدرات حتمی پیش آمد این نگهبان ها راه را برای اصابت آن تقدیر باز می گذارند.

شاید سوال شود چرا برخی در این برنامه الهی حفظ می شوند و برخی دیگر حفظ نمی شوند؟؟
جواب: علت این امر همان است که در بالا هم اشاره شد؛ این محافظت تا زمانی انجام می پذیرد که مقدرات حتمی انسان پیش نیامده باشد. از طرفی در آیه شریفه می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» به درستی که خدا امورات هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر این که آنها خود آن را تغییر دهند.(9) بنابراین خدا این ماموران را برای حفاظت انسان از بلاهای غیر مترقبه قرار می دهد ولی برخی از انسان ها با اراده و اختیار خود زمینه را برای تباهی و نابودی خود فراهم می سازند و اگر اینگونه شد آن عوامل بازدارنده را بی اثر می کند تا اراده و اختیار بشر در زندگی اش اثر داشته باشد .

اما درباره آن سوالی که فرمودید : مگر همه نباید از ذات خیر خواه الهی بهره ببرند و آیا این حفظ شدن در پناه خدا جزء توحید ربوبی نیست؟
جواب می دهیم: ما قائل هستیم؛ که خدا هر کاری را که بخواهد می تواند انجام دهد و هیچ کاری نیست مگر این که خدا توانایی انجام آن را دارد؛ اما از آنجا که خدا حکیم است و بنابر حکمتِ خود، انسان را با اراده و اختیار خلق کرده است؛ حال اگر با عامل دیگر(مثلاً فرشتگانِ نگهبان)، به گونه ای عمل کند که اراده و اختیار انسان از اثر بیافتد این کار غیر حکیمانه است، و کار غیر حکیمانه از خدا سر نمی زند. برای همین است که در آیه مورد بحث می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ.(10) یعنی خدا هیچ قومی را تییر نمی دهد تا این که آن قوم خودشان را تغییر دهند. چه به خوب چه به بد!
مثالی می زنم: کسی با سوء اختیار و اراده خود، دست به خود کشی می زند و می خواهد بلایی سر خود بیاورد؛ مثلا طناب دار را دور گردن خود می اندازد و خود را رها می کند این فرد، با سوء اختیار خود، اراده کرده که به خود آسیب بزند و خود را بکشد. از طرفی خدا فرشتگانی برای حفاظت این فرد دارد. آیا حکیمانه است که خدا کار این فرد را در خود کشی بی اثر کند ؟؟ هرگز.

پی نوشت ها:
1- رعد: 11.
2- مکارم شیرازی، تفسير نمونه، اسلامیه، ج 10، ص 143.
3- مجلسی، بحار الانوار،تراث، ج56 ،ص 179.
4- مجلسی،بحار الانوار،تراث، ج56، ص 186.
5- نهج البلاغه كلمات قصار جمله 201.
6- نهج البلاغه، خطبه 1.
7-مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏10، ص: 143الی 145.
8- طباطبایی، ترجمه الميزان، جامعه مدرسین، ج‏11، ص: 421.
9- رعد:11.
10- همان.

موضوع قفل شده است